بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب داستانهای شیرین از نماز شب, سید عبدالله حسینى ( )
 
 

بخش های کتاب

     FEHREST -
     FOOTNT01 -
     NAMAZS01 -
     NAMAZS02 -
     NAMAZS03 -
 

 

 
 

 

next page

fehrest page

مقدمه
الحمدللّه ربّ العالمين و صلّى اللّه على سيّدنا محمّد و آله اءجمعين لاسيّما بقيّة اللّهفى الا رضين واللّعن الدّائم على اءعدائهم من الا ن إ لى قيام يوم الدين .
يكى از امورى كه بايد همه مسلمانان مورد عنايت قرار دهند، سحرخيزى و تهجّد و راز ونياز سحرگاهان است .
در قرآن كريم بيش از ده مورد، اين مسأ له ياد شده و با عباراتِ گوناگون از سحرخيزانو شب زنده داران ، تجليل و تمجيد شده است .
(تَتَجافى جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمضاجِعِ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ خَوْفاً وَ طَمَعاً وَ مِمّا رَزَقْناهُمْيُنْفِقُونَ، فَلا تَعَلَمُ نَفْسٌ ما أُخْفِيَ لَهُمْ مِنْ قُرَّةِ أَعْيُنٍ جَزاءً بِما كانُوايَعْلَمُونَ).(1)
پهلوهاى آنان از بسترها، تهى مى شود و از جايگاه خودشان بر مى خيزند وپروردگارشان را از روى بيم و اميد مى خوانند و از آنچه به آنان داده ايم انفاق مى كنند،كسى نمى داند كه به پاداش اعمال آنها چه چيزهايى كه باعث چشم روشنى است ، براىآنها ذخيره شده است .

تاك خويش از گريه هاى نيمه شب سيرآب دار
كز درون او شعاع آفتاب آيد برون
ذرّه اى بى مايه اى ترسم كه ناپيدا شوى
پخته تر كن خويش را تا آفتاب آيد برون
در گذر از خاك و خود را پيكر خاكى مگير
چاك اگر در سينه ريزى ، ماهتاب آيد برون
گر به روى تو حريم خويش را در بسته اند
سر به سنگ آستان زن ، لعل ناب آيد برون
(اقبال )
روايات در فضيلت نماز شب و مذمّت و نكوهش تاركان آن بنا به گفته عارفواصل مرحوم حاج ميرزا جواد ملكى (ره ) در كتاب (اسرار الصّلوة ) به حدّ تواتر رسيدهاست .
امام صادق عليه السلام مى فرمايد:
(لَيْسَ مِنْ شِيْعَتِنا مَنْ لَمْ يُصَلِّ صَلوةاللّيل )(2).
كسى كه نماز شب نمى خواند، از شيعيان ما نيست ).
شب مردان خدا روز جهان افروزست
روشنان را به حقيقت شب ظلمانى نيست
مرحوم ملكى مى فرمايد: استادم [ملا حسينقلى همدانى ] به من فرمود: (فقط متهجّدين هستندكه به مقاماتى نائل مى گردند و غير آنان به هيچ جايى نخواهند رسيد).(3)
علاّمه طباطبائى رحمه الله عليه مى فرمايد:
چون به نجف اشرف براى تحصيل مشرّف شدم ، از نقطه نظر قرابت و خويشاوندى ورحميّت گاهگاهى به محضر مرحوم قاضى شرفياب مى شدم ، تا يك روز درِ مدرسه اىايستاده بودم كه مرحوم قاضى از آنجا عبور مى كردند، چون به من رسيدند دستِ خود راروى شانه من گذاردند و گفتند: (اى فرزند! دنيا مى خواهى نماز شب بخوان و آخرت مىخواهى نماز شب بخوان ).
اين سخن آنقدر در من اثر كرد كه از آن زمان به بعد تا زمانى كه به ايران مراجعت كردم، پنج سال تمام ، در محضر قاضى روز و شب به سر مى بردم و آنى از ادراك فيضايشان دريغ نمى كردم و از آن وقتى كه به وطن بازگشتم تا وقت رحلت استاد، پيوستهروابط ما برقرار بود و مرحوم قاضى طبق روابط استاد و شاگردى ، دستوراتى مىدادند و مكاتبات از طرفين برقرار بود.
علاّمه مى فرمودند:
(ما هر چه داريم از مرحوم قاضى داريم .)(4)
در حديثى از امام صادق عليه السلام چنين مى خوانيم :
(أَبْغَضُ الْخَلْقِ إ لى اللّه جِيْفَةٌ بِاللَّيلِ، بطالٌ بِالنَّهار).
مبغوض ترين و ناپسندترين مردم نزد خداوند، كسى است كه [شب را سراسر به خواب و]بسان مردارى گنديده و در روز بيكار و تنبل باشد.
خفتگان را خبر از زمزمه مرغ سحر
حيوان را خبر از عالم انسانى نيست
دوش مرغى به صبح مى ناليد
عقل و صبرم ببرد و طاقت و هوش
يكى از دوستان مخلص را
مگر آواز من رسيد بگوش
گفت باور نداشتم كه تو را
بانك مرغى چنين كند مدهوش
گفتم اين شرط آدميّت نيست
مرغ تسبيح گوى و من خاموش
(سعدى )
كتاب حاضر شامل كيفيّت خواندن نماز شب به صورت مختصر ومفصّل و شامل گلچينى از آيات و رواياتى در فضيلت نماز شب و داستانهايى از علماء وبزرگان كه اهل نماز شب بودند و اثرات و نتيجه هاى خاصى از نماز شب ديدند، مىباشد.
اين مختصر را جهت شادى قلب امام زمان (عجّ اللّه تعالى فرجه الشّريف ) و رفع موانعظهور آن حضرت و شادى روح امام عزيز و تمام شهدا، هديه مى نمايم تا شايد مورد دعاىحضرت مهدى عليه السلام قرار گيريم . و به واسطه دعاى آن حضرت همه ما از بندگانخوب خدا و بهترين امّت پيامبر و شيعيان خاص اميرمؤمنان و اولاد معصوم آن حضرت عليهمالسلام قرار گيريم انشاء اللّه .
التماس دعا
سيزدهم جمادى الاول
مصادف با سالروز شهادت حضرت زهرا عليها السلام
سيد عبداللّه حسينى
در فضيلت نماز شب و آثار آن
و از حضرت صادق عليه السلام روايتست كه فرموده بود در وصيّترسول خدا به على عليهما و آلهما السّلام : يا على وصيّت مى كنم تو را در باب نفس ‍خودت به چند خصلت پس حفظ كن آنها را، بعد از آن فرمود: خداوندا يارى كن او را و ذكرفرمود جمله اى از خصلتها تا اينكه فرمود:
(وَ عَلَيْكَ بِصَلوةِ اللَّيْلِ وَ عَلَيْكَ بِصَلوةِ اللَّيْلِ وَ عَلَيْكَ بِصَلوةِ اللَّيْلِ وَعَلَيْكَ بِصَلوةِ الزَّوالِ وَ عَلَيْكَ بِصَلوةِ الزَّوالِ وَ عَلَيْكَ بِصَلوةِ الزَّوالِ)
بر تو باد به نماز شب ، بر تو باد به نماز شب ، بر تو باد به نماز شب ، بر توباد به نماز زوال و سه بار تكرار فرمود.
و ظاهر اين است كه حضرت اراده كردند به نماز شب سيزده ركعت را و به نماززوال هشت ركعتى كه نافله زوال است .
وقت نماز شب
وقت نماز شب از اول نيمه شب است تا طلوع صبح صادق .
توضيح : شب از ديدگاه شرع عبارت است ازاول مغرب تا طلوع صبح صادق . بنا بر اين در ساعت 12 شب كه عبارت است از نيمهغروب تا طلوع آفتاب بيش از نيم ساعت از نيمه شب شرعى گذشته است .
- افضل آن است كه نماز شب به هنگام سحر خوانده شود و هنگام سحر عبارت است از يكسوم آخر شب و هر قدر به صبح نزديكتر باشدافضل خواهد بود.
- شخص مسافر مى تواند نماز شب را پيش از نيمه بخواند.
- جوانى كه مى ترسد بخواب بماند و نماز شب از او فوت شود مى تواند نماز شب راپيش از نيمه شب بخواند.
- همه كسانى كه براى خواندن نماز شب بعد از نيمه شب عذرى دارند مانند پيرمردان و ياكسى كه از سرد شدن هوا مى ترسد و يا از جنب شدن در خواب مى ترسد و مانند اينها مىتوانند نماز شب را قبل از نيمه شب بخوانند.
امام صادق عليه السلام فرمود:
اگر بيم دارى كه پايان شب برنخيزى يا سرما ومشكل ديگرى مانع نماز شبت خواهد شد، نماز شب و (وتر) را دراوّل شب بخوان .(5)
- در مواردى كه تقديم نماز شب جايز است سزاوار است كه نيّت اداء نكند بلكه به نيّت(تعجيل ) و جلو انداختن بخواند.
- اگر نماز شب از كسى فوت شد مى تواند قضاى آن را در روز به جا بياورد.
(مفضّل ) مى گويد:
به امام صادق عليه السلام عرض كردم : فدايت شوم ؛ من گاهى به خواندن نماز شبموفّق نمى شوم ، آيا اجازه مى فرمائيد پس از خواندن نماز صبح پيش از آنكه آفتابطلوع كند قضاى نماز شب را بخوانم ؟
فرمود: آرى ؛ امّا اهل خانه ات را از اين كار با خبر مكن زيرا آنان هم از تو ياد مى گيرند واين كار را سنّت قرار مى دهند.(6)
تذكّر: قضاى نماز شب را فضيلت بسيار است چنانچه در تفسير على بن ابراهيم ازامام صادق عليه السلام روايت مى كند كه :
شخصى به آن حضرت عرض كرد: فدايت شوم چه بسا كه اتّفاق مى افتد كه يك ماه ودو ماه و سه ماه نماز شب از من فوت مى شود و من آن را به روز قضا مى كنم ، آيا اين كارجايز است ؟
فرمود: به خدا قسم اين كار مايه روشنى چشم تو است و اينجمله را سه بار تكرار كرد.
- قضاى نماز شب را بر تقديم آن يعنى پيش از نيمه شب خواندن رجحان دارد. بنابر ايناگر مى داند كه قضاى نماز شب از او فوت نخواهد شد قضا اولويت دارد.
تذكر: براى تشويق جوانان عزيز روايتى در مورد قضاى نماز شبنقل مى كنم :
اسحق بن عمار ضمن روايتى از امام صادق عليه السلامنقل مى كند كه ايشان از پدران بزرگوار و آنان ازرسول خدا صلى اللّه عليهم اءجمعين نقل مى كند كه فرمود:
(ان اللّه يباهى بالعبد يقضى صلوة اللّيل بالنهاريقول ملائكتى عبدى يقضى ما لم افترضه عليه اشهدوا انى قد غفرت له ).
خداى تعالى با بنده اى كه نماز شب را در روز قضا بكند مباهات مى كند و مى فرمايد:
(اى فرشتگان من ، اين بنده من چيزى را كه به او واجب نكرده ام قضا مى كند گواه باشيدكه من او را آمرزيدم ).(7)
- جوانى كه مى ترسد به خواب بماند اگر پيش از نيمه شب نماز شب را خواند و خوابيدو پيش از صبح بيدار شد لازم نيست نماز شب را دوباره بخواند.
- اگر مشغول نماز شب شد و صبح طلوع كرد اگر چهار ركعت از نماز شب را خوانده استكه صبح شد بقيه نماز شب را به طور مخفف و بدون مستحبات مى خواند و اگر هنوز چهارركعت از نماز شب نخوانده صبح شد همان دو ركعتى را كه شروع كرده تمام مى كند و پساز آن دو ركعت نافله صبح را مى خواند و سپس دو ركعت نماز صبح واجب را مى خواند و پساز آن باقيمانده نماز شب را قضا مى كند و اگر اصلاً به نماز شب شروع نكرده صبحطلوع كرد دو ركعت نافله صبح را اوّل مى خواند و پس از آن نماز صبح را و پس از آنقضاى نماز شب را به جا مى آورد.(8)
امشب آن نيست كه در خواب رود چشم نديم
خواب در روضه رضوان نكنند اهل نعيم
خاك را زنده كند تربيت باد بهار
سنگ باشد كه دلش زنده نگردد به نسيم
بوى پيراهن گم كرده خود مى شنوم
گر بگويم همه گويند ضلالى است قديم
اى رفيقان سفر دست بداريد از ما
كه بخواهيم نشستن به در دوست مقيم
كيفيّت نماز شب به صورت مختصر
- نماز شب مجموعاً يازده ركعت است كه ده ركعت آن هر دو ركعت به يك سلام خوانده مى شود ويك ركعت به يك سلام .
- هشت ركعت از يازده ركعت را بايد به نيت نماز شب خواند و دو ركعت آن را به نيّت نماز(شفع ) و يك ركعت آن را به نيت نماز (وتر).
- فضيلت نمازهاى شفع و وتر بيش از هشت ركعتى است كه به نيت نماز شب خوانده مىشود.
- انسان مى تواند فقط به نماز شفع و وتر اكتفا كند و هشت ركعت را نخواند.
- اگر وقت براى اداى نماز شب تنگ باشد مى تواند فقط به نماز وتر اكتفا كند.
- اگر وقت براى اداى نماز شب تنگ نباشد ولى انسان مى خواهد نماز وتر را بخواندبايد آن را (رجائا)(9) بخواند.
- جايز است انسان نماز شب را نشسته بخواند حتّى درحال اختيار، ولى اگر مى خواهد نشسته بخواند بهتر آن است كه هر دو ركعت نشسته را يكركعت ايستاده حساب كند. بنابراين بايد هشت بار دو ركعت نشسته هر دو ركعت به يك سلامكه جمعاً شانزده ركعت مى شود به نيّت نماز شب بخواند و دو بار دو ركعت هر دو ركعتبه يك سلام به نيت نماز شَفع . و دو بار يك ركعت هر يك ركعت به يك سلام به نيّتنماز وَتر.(10)
- خواندن سوره در ركعتهاى نماز شب لازم نيست و مى تواند فقط به خواندن سوره (حمد)اكتفا كند و همچنين قنوت در ركعتهاى دوّم مستحب است و مى تواند بدون قنوت بخواند.
- نماز وتر يك ركعت است ، و كافى است در قنوت سه بار تسبيح گفتن (11).
- لازم نيست همه يازده ركعت را در يك مجلس بخواند بلكه مى تواند در دو سه نوبتبخواند بلكه با فاصله خواندن افضل است . همانطور كهرسول خدا تهجد مى كرد.
- مستحب است كه نماز شب را بلند بخواند تا اگر از خانواده اش كسى مى خواهد به نمازشب برخيزد بيدار شود. چنانچه در روايت است و علماء نيز تصريح به استحباب بلندخواندن كرده اند.
- بديهى است كه استحباب بلند خواندن نماز شب در جائى است كه از ريا و سمعه در امانباشد و اگر خداى نخواسته خوف ريا و سمعه در بلند خواندن باشد بايد آهستهبخواند.
امام صادق عليه السلام فرمود:
صلوة الليل تذهب بذنوب النهار
نماز شب گناهان روز را پاك مى كند
بحار الانوار: ج 84، ص 143 و 154.
مستدرك : 6/330.
كيفيّت نماز شب به صورت مفصّل
چون از خواب برخاست سجده كند براى خداوند تعالى و نيكو است در اينحال يا در حال برداشتن سر از سجده بگويد:
(اَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذى اَحْيانى بَعْدَ ما اَماتَنى وَ اِلَيْهِ النُّشُورُ اَلْحَمْدُلِلّهِ الَّذى رَدَّ عَلَىَّ رُوحىلاَِحْمَدَهُ وَ اَعْبُدَهُ).
و چون برخاست و ايستاد بگويد:
(اَللّهُمَّ اَعِنّى عَلى هَوْلِ الْمُطَلَّعِ وَ وَسِّعُ عَلَىَّ الْمَضْجَعَ وَارْزُقْنى خَيْرَ ما بَعْدَالْمُوتِ).
و چون صداى خروس شنيد بگويد:
(سُبُّوْحٌ قُدُّوْسٌ رَبُّ الْمَلائِكَةِ وَالرُّوْحِ سَبَقَتْ رَحْمَتُكَ غَضَبَكَ لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ عَمِلْتُسُوَّْءً وَ ظَلَمْتُ نَفْسى فَاغْفِرْلى اِنَّهُ لا يَغْفِرُالذُّنُوبَ اِلاّ اَنْتَ فَتُبْ عَلَىَّ اِنَّكَ اَنْتَالتَّوّابُ الرَّحيمُ).
و چون نگاه كند به اطراف آسمان بخواند:
(اَللّهُمَّ اِنَّهُ لا يُوارى مِنْكَ لَيْلٌ ساجٍ وَ لا سَماَّءٌ ذاتُ اَبْراجٍ وَ لا اَرْضٌ ذاتُ مِهادٍ وَلاظُلُماتٌ بَعْضُها فَوْقَ بَعْضٍ وَلا بَحْرٌ لُجِّىُّ تُدْلِجُ بَيْنَ يَدَىِ الْمُدْلِجِ مِنْ خَلْقِكَ تُدْلِجُالرَّحْمَةَ عَلى مَنْ تَشاءُ مِنْ خَلْقِكَ تَعْلَمُ خائِنَةَ الاْ عْيُنِ وَ ما تُخْفِى الصُّدُوْرُ غارَتِ النُّجُوْمُوَ نامَتِ الْعُيُونُ وَ اَنْتَ الْحَىُّ الْقَيُّومُ لاتَاْخُذُكَ سِنَةٌ وَ لا نَوْمٌ سُبْحانَ اللّهِ رَبِّ الْعالَمينَ وَاِلهِ الْمُرْسَلينَ وَ الْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ الْعالَمينَ).
پس بخواند پنج آيه آل عمران :
(اِنَّ فى خَلْقِ السَّمواتِ وَالاَْرضِ وَاخْتِلافِ اللَّيْلِ وَالنَّهارِ لاََّياتٍ لاُِولِى الاَْلْبابِالَّذينَ يَذْكُرُونَ اللّهَ قِياماً وَقُعُوداً وَعَلى جُنُوبِهِمْ وَيَتَفَكَّرُونَ فى خَلِقِ السَّمواتِوَالاَْرْضِ رَبَنّا ما خَلَقْتَ هذا باطِلاً سُبْحانَكَ فَقِنا عَذابَ النّارِ رَبَّنا اِنَّكَ مَنْ تُدْخِلِ النّارَفَقَدْ اَخْزَيْتُهُ وَما لِلظّالِمينَ مِنْ اَنْصارٍ رَبَّنا اِنَّنا سَمِعْنا مُنادِياً يُنادى لِلاْيمانِ اَنْ امِنُوْابِرَبِّكُمْ فَامَنّا رَبَنّا فَاغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا وَكَفِّرْ عَنّا سَيِّئاتِنا وَتَوَفَّنا مَعَ الاَْبْرارِرَبَّنا وَاتِنا ما وَعَدْتَنا عَلى رُسُلِكَ وَلاتُخْزِنا يَوْمَ الْقِيامَةِ اِنَّكَ لاتُخْلِفُ الْميعادَ).
مسواك كند،(12) و بعد از آن وضو بسازد وضوءكامل و خود را خوشبو سازد، پس برخيزد به نماز شب .
ابتدا شروع مى كند به هشت ركعت نماز شب و بعد از هر دو ركعت ، سلام مى دهد، و خوبستكه در دو ركعت اوّل بعد از حمد سى مرتبه توحيد بخواند، (كه در دو ركعت مجموعا شصتمرتبه توحيد خوانده شود) از اثرات ثواب آن اين استكه : تا منصرف شود از نماز نبودهباشد ميان او و خداى عزّوجلّ هيچ گناهى .
و يا آنكه در ركعت اوّل آن توحيد و در ركعت دوّم قُلْ يا اَيُّهَا الْكافِرُونَ بخواند.
در شش ركعت ديگر حمد و هر سوره كه خواهد بخواند و كافى است حمد و قُلْ هُوَ اللّهاَحَدْ در هر ركعتى .
و چنانكه سنّت است قنوت در نمازهاى واجبى ، در هر ركعت دوّمى از نافله ها نيز سنّت است .
و كافى است در قنوت سه بار سُبْحانَ اللّهِ گفتن .
و يا آنكه گفته شود:
اَللّهُمَّ اغْفِرْلَنا وَ ارْحَمْنا وَ عافِنا وَاعْفُ عَنّا فِى الدُّنْيا وَالاْخِرَةِ اِنَّكَ عَلى كُلِّ شَى ءٍقَديرٌ.
و يا آنكه بگويد:
رَبِّ اغْفِرْ وَارْحَمْ وَ تَجاوَزْ عَمّا تَعْلَمُ اِنَّكَ اَنْتَ الاَْعَزُّ الاَْجَلُّ الاَْكْرَمْ.
و روايت شده كه حضرت امام موسى عليه السلام چون شب در محراب عبادت مى ايستاد مىخواند: (اَللّهُمَّ اِنَّكَ خَلَفْتَنى سَوِيّاً...) و اين دعاء پنجاهم صحيفه كامله است .
و چون فارغ شود از هشت ركعت نماز شب پس بجا بياورد دو ركعت نماز شفع و يك ركعتنماز وتر.
و مى خواند در اين سه ركعت بعد از حمد قُلْ هُوَ اللّه اَحَدْ تا بمنزله آن باشد كهيك ختم قرآن كرده باشد، زيرا كه سوره توحيد ثلث قرآن است ، و يا آنكه بخواند درنماز شفع در ركعت اوّل حمد و قُلْ اَعُوذُ بِرَبِّ النّاسِ و در ركعت دوّم حمد و قُلْاَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقْ.
و چون از نماز شفع فارغ شد مستحب است آنكه بخواند:
اِلهى تَعَرَّضَ لَكَ فى هذَا اللَّيْلِ الْمُتَعَرِّضُوْنَ...) و اين دعائى است كه دراعمال شب نيمه شعبان در مفاتيح الجنان مذكور شد.
و چون از دو ركعت شفع فارغ شد بر مى خيزد به جهت يك ركعت وتر و مى خواند در آن حمدو سوره توحيد و يا آنكه مى خواند بعد از حمد قُلْ هُو اللّهُ اَحَدٌ سه مرتبه ، و معوذّتين يعنى قُلْ اَعُوذُ بِرَبِّ النّاسِ و قُلْ اَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقْ، پس دست برمى دارد براى قنوت و دعا مى خواند آنچه بخواهد.
شيخ طوسى رحمه الله عليه فرموده : دعاهائى كه در قنوت نماز وتر خوانده مى شود اززيادى به شمارش نمى آيد.
مستحب است كه انسان در قنوت نماز وتر گريه كند از خوف خدا و ترس از عقاب خدا، ياخود را به حال گريه در آورد و دعا كند براى برادران مؤمن ، و مستحب است كه ذكر شودچهل نفر، پس بدرستيكه كسيكه دعا كند براىچهل مؤمن دعايش مستجاب مى شود انشاءاللّه تعالى . و دعا كند به آنچه خواسته باشد.
شيخ صدوق رحمه الله عليه فرموده كه : حضرترسول صلى الله عليه و آله در قنوت وتر مى خواند:
(اَللّهُمَّ اهْدِنى فيمَنْ هَدَيْتَ وَ عافِنى فيمَنْ عافَيْتَ و تَوَلَّنى فيمَنْ تَوَلَّيْتَ وَ بارِكْلى فيما اَعْطَيْتَ وَقِنى شَرَّ ما قَضَيْتَ فَاِنَّكَ تَقْضى وَ لايُقْضى عَلَيْكَ، سُبْحانَكَرَبَّ الْبَيْتِ، اَسْتَغْفِرُكَ وَ اَتُوبُ اِلَيْكَ وَ اُوْمِنُ بِكَ وَ اَتَوَكَّلُ عَلَيْكَ وَ لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ اِلاّبِكَ يا رَحيمُ).
سزاوار است آنكه هفتاد مرتبه بگويد:
(اَسْتَغْفِرُاللّهَ رَبّى وَ اَتُوبُ اِلَيْهِ).
سزاوار است كه دست چپ را به دعا بلند كرده باشد و استغفار را به دست راست بشمارد
روايت شده كه حضرت رسول صلى الله عليه و آله استغفار مى كرد در نماز وتر هفتادمرتبه و هفت مرتبه مى گفت : (هذا مَقامُ الْعاَّئِذِ بِكَ مِنَ النّارِ).
روايت شده كه حضرت امام زين العابدين عليه السلام در سحر، در نماز وتر سيصدمرتبه مى گفت : (اَلْعَفْوَ الْعَفْوَ)(13). و بگويد بعد از اين : (رَبِّاغْفِرْلى وَارْحَمْنى وَ تُبْ عَلَىَّ اِنَّكَ اَنْتَ التَّوّابُ الْغَفُورُ الرَّحيمُ).
و سزاوار است آنكه طول دهد قنوت را و چون فارغ شد از قنوت به ركوع رود و چون سراز ركوع برداشت بخواند اين دعا را كه شيخ در تهذيب از حضرت موسى بن جعفر عليهالسلام نقل كرده :
(هذا مَقامُ مَنْ حَسَناتُهُ نِعْمَةٌ مِنْكَ وَ شُكْرُهُ ضَعيفٌ وَ ذَنْبُهُ عَظيمٌ وَ لَيْسَ لِذلِكَ اِلاّ رِفْقُكَوَ رَحْمَتُكَ فَاِنَّكَ قُلْتَ فى كِتابِكَ الْمُنْزَلِ عَلى نَبِيِّكَ الْمُرْسَلِ صَلَّى اللّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِكانُوا قَليلاً مِنَ اللَّيْلَ ما يَهْجَعُونَ وَ بِالاَْسْحارِهُمْ يَسْتَغْفِرُوْنَ طالَ هُجُوعى وَ قَلَّ قِيامىوَ هذَا السَّحَرُ وَ اَنَا اَسْتَغْفِرُكَ لِذُنُوبى اِسْتِغْفارَ مَنْ لا يَجِدُ لِنَفْسِه ضَرّا وَ لا نَفْعاً وَلا مَوْتاً وَ لاحَيوةً وَ لا نُشُوْراً).
پس به سجده رود و نماز را تمام كند و بعد از سلام تسبيح حضرت زهرا عليها السلامبخواند، پس بگويد:
(اَلْحَمْدُ لِرَبِّ الصَّباحِ اَلْحَمْدُ لِفالِقِ الاِْصْباحِ).
و بگويد سه مرتبه :
(سُبْحانَ رَبِّىَ الْمَلِكَ الْقُدُّوْسِ الْعَزيزِ الْحَكيمِ)
پس بگويد:
(يا حَىُّ يا قَيُّومُ يا بَرُّ يا رَحيمُ يا غَنىُّ يا كَريمُ ارْزُقْنى مِنَ التِّجارَةِ اَعْظَمَها فَضْلاًوَ اَوْسَعَها رِزْقاً وَ خَيْرَها لى عاقِبَةً فَاِنَّهُ لا خَيْرَ فيما لا عاقِبَةَ لَهُ).
پس به سجده رود و بگويد پنج مرتبه : (سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ رَبُّ الْمَلائِكَةِ وَالرُّوْحِ). پس بنشيند و بخواند آية الكرسى را، دوباره به سجده رود و ذكر سابق را پنجمرتبه بخواند.
(إ نَّ رَبَّكَ يَعْلَمُ تقُوم أ دنى من ثُلْثَىِ اللَّيْلِ وَ نِصْفَهُ و ثُلُثَهُ وَ طائِفَةٌ مَّنَ الَّذِينَمَعَكَ.)
(اى پيامبر!) پروردگارت مى داند كه تو و گروهى از آنها كه با تو هستند نزديك دوسوّم شب يا نصف يا ثلث آن را به پا مى خيزند.
مزمّل : آيه 20.
(إ نَّ نَاشِئَةَ اللَّيْلِ هِىَ أَشَدُّ وَطْأً وَ أَقْوَمُ قِيلاً.)
مسلّماً نماز و عبادت شبانه پا برجاتر و با استقامت تر است .
مزمّل : آيه 6.
سفارش جبرئيل به نماز شب
رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود:
برترين نمازها (ى مستحب ) نماز نيمه شب است و چه اندك است به جا آورنده آن .(14)
و باز رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود:
جبرئيل آن قدر مرا به نماز شب سفارش كرد تا اين كه گمان كردم نيكانِ امّتم شب را نمىخوابند مگر اندكى از آن .(15)
و باز رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود:
خداوند حضرت ابراهيم را دوست خود انتخاب نكرد مگر براى دو كارش :
1 - اطعام به مستمندان 2 - نماز شب ، هنگامى كه مردم در خواب بودند.(16)
در حالات رسول خدا صلى الله عليه و آله
حضرت على عليه السلام فرمود:
هر گاه رسول خدا صلى الله عليه و آله براى نماز شب بر مى خاست ، نخست مسواك مىكرد، سپس به آسمان مى نگريست و اين آيات را زمزمه مى كرد:
(إِنَّ فِى خَلْقِ السَّمواتِ وَ الاَْرْضِ وَاخْتِلافِ اللَّيْلِ وَالنَّهارِ لاَ ياتٍ لاُِوْلِىالاَْلْبابِ...)
مسلّماً در آفرينش آسمانها و زمين و آمد و رفتِ شب و روز، نشانه هاى (روشنى ) براىخرمندان است ... - (17)
(در روايات اهل بيت عليهم السلام نيز دستور داده شده كه هر كس براى نماز شب بر مىخيزد، اين آيات را تلاوت كند).(18)
شب زنده داران در قيامت
رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود:
در قيامت پس از آن كه خداوند همه انسانها را جمع كند، منادى ندا مى كند و مى گويد:
پيش آيند كسانى كه در نيمه هاى شب از بستر خواب دور مى شدند و خدا را مى خواندند واز خشم و غضبش بيمناك و به رحمتش اميدوار بودند.
آن گاه جمعى پيش روند و قبل از ديگران به جايگاههاى خود (در بهشت ) وارد شوند و بعداز آنان به حساب مردمِ ديگر رسيدگى نمايند.(19)
شب زنده دارى دختر امام حسين عليه السلام
امام حسين عليه السلام درباره دختر بزرگوارش (فاطمه )(20) فرمود:
او در امر دين چنان بود كه تمام شب را به نماز مى ايستاد و روز را روزه مى گرفت.(21)
رسول اكرم صلى الله عليه و آله فرمود:
جبرئيل نزد من آمد و گفت : اى محمّد!... بدان كه شرف مؤمن ، نماز شب اوست و عزّتش بىنيازى او از مردم است .(22)
بدآموزى و كج انديشى
طلبه اى مى گفت : شخصى به ظاهر باسواد و متّقى به من گفت : بهتر است انسان نمازشب نخواند و نماز صبح را هم نزديك طلوع آفتاب به جاى آورد، براى اين كه دچار عُجب وخودبينى نشود، و چون نماز شب غرور مى آورد بايد آن را ترك كرد!
آن طلبه گفت : در اثر اين كلام (چون گوينده آن را مورد اعتماد مى دانستم ) چندينسال نماز شب نخواندم با اينكه سحر هم بيدار بودم !
ببينيد بدآموزى و كج انديشى را! به آن طلبه گفته شد:
آن شخص شيطان بوده كه چنين سخن مزخرفى را بر زبان رانده است ؛ زيرا، اگر اينسخن صحيح باشد در همه مستحبّات جارى است . بنابراين بايد گفت : نماز جماعت و قرآنو دعا و... نخوانيم زيرا مغرور مى شويم ! بى ارزش بودن اين گفتار به قدرى واضحاست كه نيازى به تفصيل ندارد. چون بديهى است كه انسان در كنار انجام مستحبّات بايدرذائل اخلاقى را از خود دور كند. و اصلاً خودِ نماز شب باعث توفيق انسان براى ستردن وزدودن صِفات رذيله مى شود و آن خدايى كه توفيق سحرخيزى مى دهد توفيق پيراستهشدن از مرض خطرناك عُجب را نيز عطا مى كند.
ثانياً، چنين شخصى كه اين قدر لاابالى و بى تعهّد است كه نماز صبح خود را در آخروقت مى خواند، معنى ندارد دچار عُجب بشود و اصلاً دليلى براى عُجب او نيست مانند كورىاست كه نامحرم را نمى بيند! بلكه هنر است كه انسان با رعايت و انجام مستحبّات ، دچارخودپسندى نشود و خلاصه تقواى منفى به درد نمى خورد، آنچه سودمند است تقواى مثبتاست .
سالك كامل مرحوم ملكى مى نويسد:
(گاهى از بعضى متهجّدين ، نماز شب فوت مى شود، ولى اين خود لطفى از سوىخداوند است ؛ براى اين كه آن شخص ، از تأ سف خوردن براى فوت نماز شب و موفّقنشدن به اين امر مهم ، اجر بيشترى ببرد و نيز از عُجب محفوظ و مصون بماند؛ ولى طبقآنچه از احاديث استفاده مى شود اين امر بسيار نادر است و بيش از يكى دو شب نمىشود).(23)
راستى ، چه صادق است درباره آن شخص بدبخت وجاهل كه آن طلبه را چندين سال از اين فيض محروم داشت اين بيت اعتصامى كه مى گويد:
آموزگار خلق شديم امّا
نشناختيم خود، الف و با را
اين شخص ، دستِ كم به آيات قرآن كريم در اين موضوع توجّه نكرده و سخنى گفته استصد در صد مخالف با قرآن ، آنجا كه مى فرمايد: (وَ مِنَ اللَّيْلِ فَتَهجِّد بِهِ نافِلَةًلَك عَسى أَنْ يَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقاماً مَحْمُوداً).(24)
برخى ديگر نيز چنين مى پندارند كه شب زنده دارى و نافله شب با درس ‍ خواندن منافاتدارد و مانع تحصيل است و خلاصه اتلاف وقت است و بايد آن وقت را صرفِ درس خواندنو مطالعه كرد.
اين گروه نيز سخت در اشتباهند و نمى دانند كه تهجّد بهترين وسيله براى ازدياد توفيقتحصيل است و چه بسيار از تاركين تهجّد را ديده ايم كه نه تنها موفّق بهتحصيل نشده اند، بلكه در گرداب گناه غرق گشته اند.
در اين باره مرحوم ملكى مى گويد:
(من بسيارى از محصّلين را مى شناسم كه از شب زنده داران بودند و همين موضوع سببشد كه فهمى عميق و استقامتى بى نظير در امرتحصيل نصيبشان شد و به مراتب و مقامات والايى رسيدند و بالعكس ، كسانى هستند كهدر مطالعه كتب علمى كوشش بسيار دارند ولى به جايى نمى رسند و از علم خويش سودىنمى برند و بركتى نمى بينند).(25)
معلوم نيست كسانى كه داراى اين منطقند جواب ، (لَيْسَ مِنْ شِعَتِنا) و نيز (لَيْسَ مِنّا مَنْ لَمْ يُصَلِّ صَلوةَ اللّيْلَ) را، چه مى گويند؟ چه پاسخى براى (قُماللّيْلَ إِلاّ قَلِيلا)(26) دارند؟
حضرت زينب (س ) در شب يازدهم محرّم
(در شب عاشورا حضرت زينب عليها السلام بود و امام حسين عليه السلام ، زينب بود وهمه كس و همه چيز. در شب يازدهم زينب بود و زينب ، در اين شب زينب عليها السلام قافلهسالار اسيران بود و نقطه اتكاء يتيمان !
مصائب هر چند بسيار سنگين بود و گران ، ولى حضرت زينب عليها السلام همچون كوهىاستوار در برابر مصائب ايستاد و خم به ابرو نياورد!
به نگهبانى اسيران پرداخت ، به گرد آوردن زنان و كودكان پرداخت ، روان بخشپيكرهاى بى روح گرديد، نواى بينوايان بود و رمق بى رمقان .
از اين سو به آن سو مى دويد و گمشدگان را مى جست ، از ضرب تازيانه پيكرش مىسوخت ، خارهاى بيابان به پايش فرو مى رفت ، و جگرش ‍ مى سوخت ولى يتيمان را مىجست .
اين پيكر رنجديده ناتوان ، معجزه گر بود، چنان شايستگى به خرج داد كه يك بچهبه زير سمّ ستور نرفت . يك زن در آتش نسوخت ، يك كودك در آن شامِ شوم گم نشد.
پس از آنكه از اين كارها فراغت يافت و از سلامت همه اطرافيان مطمئن شد، به سوى خدارفت و به عبادت پرداخت ، نماز شب به جاى آورد.
آنقدر ناتوان و كوفته شده بود كه نتوانست ايستاده بخواند، در آن شب نماز شب رانشسته به جا آورد و با خداى خود به راز و نياز پرداخت .(27)
امام صادق عليه السلام فرمودند:
نماز شب موجب رضاى پروردگار و دوستى فرشتگان و سنّت پيامبران و ريشه ايمانو ناخوشايند شيطان است .(28)
لذّت مناجات
استاد شهيد، مى گويد:
(ما يك سلسله لذّتهاى معنوى داريم كه معنويّت ما را بالا مى برد. براى كسى كهاهل تهجّد و نماز شب است جزو صادقين و صابرين و مستغفرين بالاسحار باشد، نماز شبلذّت و بهجت دارد، آن لذّتى كه يك نفر نماز شب خوانِ حقيقى و واقعى از نماز شب خودشمى برد، از آن (استغفراللّه ربّى و اتوب و اليه )ها مى برد، از آن (العفو گفتنها) ويادكردن و دعا كردنهاى حدّاقل چهار مؤمن مى برد، و آن لذّتى كه از آن (يا ربّ يا ربّ)گفتنها مى برد، هيچ وقت يك آدم عيّاش كه در كاباره ها مى گردد، احساس ‍ نمى كند.
لذّت آن نماز شب خوان خيلى عميق تر، نيرومندتر و نشاطبخش تر است . ولى اگر ماخودمان را غرق در لذّت مادّى دنيا كنيم مثلاً سر شب بنشينيم دور هم و شروع كنيم به گفتنو خنديدن و فرضاً غيبت هم نكنيم كه حرام است ، صرفاً شوخيهاى مباح هم بكنيم و بعد همسفره را پهن كنيم و آنقدر بخوريم كه نفس كشيدن برايمان دشوار شود، بعدمثل يك مرده در رختخواب بيفتيم . آيا در اين صورت توفيق پيدا مى كنيم كه سحر از دوساعت مانده به طلوع صبح بلند شويم و بعد، از عمق روح خودمان (يا ربّ يا ربّ)بگوييم ؟ اساساً بيدار نمى شويم و اگر هم شويممثل مستى كه چند جام شراب خورده است ، تلو تلو مى خوريم .
پس اگر انسان بخواهد لذّتهاى معنوى و الهى را در اين دنيا درك كند، چاره اى ندارد جزاين كه از لذّتهاى مادّى كسر كند. به خدا قسم لذّتى كه يك مرد با ايمان در آن وقت شبكه بلند مى شود و چشمش مى افتد به آسمان پرستاره و آيات آخر سورهآل عمران را كه صداى هستى است و از قلب وجود برخاسته است ، مى خواند و با هستىهمصدا مى شود، احساس ‍ مى كند برابر است با يك عمر لذّت مادّى در اين دنيا.
يك چنين آدمى ، نمى تواند مثل ما زندگى كند نمى تواند سر سفره شام بنشيند در حالىكه ظهر غذاهاى سنگين ، انواع گوشتها، روغنهاى حيوانى و نباتى ، انواع شيرينى ها وانواع محرّك اشتهاها را خورده است ؛ تازه مقدارى سوپ بخورد تا اشتهايش تحريك شوداين روح خود به خود مى ميرد، اين آدم نمى تواند در نيمه هاى شب بلند شود و اگر همبلند شود نمى تواند لذّت ببرد.
لهذا كسانى كه چنين توفيقاتى داشته اند و ما چنين اشخاصى را ديده ايم به لذّتهاىمادّيى كه ما دل بسته ايم هيچ اعتنا ندارند. چه مانعى دارد كه من ذكر خيرى از پدربزرگوار خودم بكنم . از وقتى كه يادم مى آيد مى ديدم اين مرد بزرگ و شريف هيچ وقتنمى گذاشت و نمى گذارد كه وقت خوابش از سه ساعت از شب گذشته تأ خير بيفتد شامرا سر شب مى خورد و سه ساعت از شب گذشته مى خوابد وحداقل دو ساعت به طلوع صبح مانده بيدار مى شود.
و حداقل قرآنى كه تلاوت مى كند يك جزء است ، و با چه فراغت و آرامشى نماز شب مىخواند حالا تقريباً صد سال از عمرش مى گذرد هيچ وقت نمى بينم كه يك خواب ناآرامداشته باشد... اينها دل را زنده مى كند، آدمى كه مى خواهد از چنين لذّتى بهره مند شودناچار، از لذّتهاى مادّى تخفيف مى دهد تا به آن لذّت عميقتر الهى برسد).(29)
آرى ، چنان پدر چنين فرزندى را به اجتماعتحويل مى دهد.
گوهر پاك ببايد كه شود قابل فيض
ورنه هر سنگ و گِلى لؤ لؤ و مرجان نشود
تهجّدِ امام
يكى از نزديكان امام مى گويد:
(پنجاه سال است كه نماز شب امام خمينى ترك نشده . امام در بيمارى ، در صحّت ، درزندان ، در خلاصى ، در تبعيد، حتّى بر روى تخت بيمارستان قلب هم ، نماز شب مىخواندند. امام در قم بيمار شدند و به دستور اطبّاء مى بايست به تهرانمنتقل شوند، هوا بسيار سرد بود و برف مى باريد و يخبندان عجيبى در جادّه ها وجود داشت، امام چندين ساعت در آمبولانس بودند، و پس ازانتقال به بيمارستان قلب باز نماز شب خواندند. شبى كه از پاريس به سوى تهرانمى آمدند تمام افراد در هواپيما خوابيده بودند و امام تنها در طبقه بالاى هواپيما نماز شبمى خواندند.
و شما اگر امام را از نزديك ديده باشيد آثار اشك بر گونه هاى مبارك امام ، حكايت از شبزنده دارى و گريه هاى نيمه شب وى دارد.
بعضى از پاسداران در قم نقل مى كردند كه گاهى اوقات كه امام براى تهجّد بيدار مىشدند، آنها را مورد نوازش و تفقّد قرار مى دادند.)(30)
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمود:
خداوند رحمت كند مردى را كه از خواب شب برخيزد و نماز شب بخواند و همسرش را نيزبيدار كند و او هم نماز بگذارد. و خداوند رحمت كند زنى را كه شب هنگام از خواب بيدارشود و نماز بخواند و همسرش را نيز بيدار كند و او هم نماز به جا آورد.(31)
نماز شب در يكى از حسّاس ترين فرازهاى تاريخ
در يكى از نشريه ها از قول فرزند امام خمينى آمده است :
1 - شبى كه از پاريس عازم ايران بوديم ، امام در هواپيما براى نماز شب برخاستند وچنان مى گريستند كه خدمه ارفرانس ، تعجّب كرده بودند و شنيدم كه پرسيده بودند:آيا امام از چيزى ناراحت هستند؟ من گفتم كه كار هر شب امام است .
2 - وقتى امام را از قم مى بردند براى زندان [در عصر طاغوت ] امام با حالتى نماز شبخواندند كه يكى از همراهيان بعداً به من گفت : كه ما تحت تأ ثير شديد نماز امام واقعشديم و يكى از آنها تا تهران گريه كرده بود.
3 - روزى كه از نجف عازم كويت شديم از صبح ساعت چهار حركت كرديم و شايد همزودتر، درست بعد از اذان صبح و بعد از آن همه گرفتاريها ساعت دوازده و شايد بيشتر،سرانجام امام در هُتل بصره استراحت كردند.
دو ساعت نخوابيده بودند كه ساعتشان زنگ زد و بيدار شدند و نماز شب خواندند و بعد همنماز صبح ...
كرامتى از امام راحل رحمه الله عليه
شهيد محراب مرحوم صدوقى مى گويد:
(ما مسافرتهايى با امام كرده ايم ، در مسافرت مشهد يك اخلاق پدرانه نسبت به مامبذول داشتند. وقتى از ارض اقدس بر مى گشتيم در بين راه روسها براى بازرسى جلوىماشين ما را گرفتند (در آن زمان قسمتهايى از ايران زير نظر دولتهاى شوروى و آمريكاو انگلستان بود) همگى پياده شديم و چون امام ازاوّل تكليف ، مراقب نماز شب بودند و اين عمل ، صد در صد از ايشان ترك نشده ، بعد ازپياده شدن خواستند كه نماز شب بخوانند. آن جا كه وسط بيابان بود آبى وجود نداشت .يك وقت نگاه كرديم آبى جارى شده ايشان آستين بالا زد و وضو گرفت . بعداً نفهميديمكه تا ايشان نمازش ‍ تمام شد آب بود يا نبود. به هرحال ما در آن سفر يك چنين كرامتى از ايشان ديديم ).(32)
و در اثر همين شب زنده داريهاست كه مى بينيم اين مرد بزرگ ،متصّل به (معدن عظمت ) شده است و در راه خدا از هيچ چيز نمى هراسد.
بنا به نوشته بعضى ، امام خمينى در ضمن بيان ماجراى زندان رفتن خود فرموده اند:
(همان طور كه در آن جاده مستقيم [قم - تهران ] مى رفتيم ، من متوجّه شدم آن دو نفرى كهجلو نشسته بودند، يكى از آنها اشاره كرد به سمت راست [سمت راست آن جادّه درياچه نمكاست ، كه برخى از مؤمنينى را كه عليه دولت فعاليّت شديد داشتند آنجا مى انداختند.]با دست كه به آن طرف اشاره كرد، من فهميدم مقصودش چيست ولى من ازاوّل كه با آنها رفتم هيچ نترسيدم و آن وقت كه اشاره كردند هم واللّه نترسيدم .
ناقل اين قضيه ادامه مى دهد: يكى از مراجع كه در آن مجلس بود، وقتى اين عبارت را شنيد،دگرگون شد و در برابر عظمت اين مرد بزرگ الهى انگشت به دندان گرفت .)
حاج ميرزا جواد ملكى رحمه الله عليه
يكى از دوستان و نزديكانِ مرحوم حاج ميرزا جواد آقا ملكى تبريزى ، مى گويد:
مرحوم ملكى رحمه الله عليه شبها كه براى تهجّد و نماز شب به پا مى خاست ، ابتدا دربسترش مدّتى صدا به گريه بلند مى كرد؛ سپس بيرون مى آمد و نگاه به آسمان مىكرد و آيات (إ نَّ فى خَلْق السَّمواتِ وَالارض ...)(33) را مى خواند و سر به ديوارمى گذاشت و مدّتى گريه مى كرد و پس از تطهير نيز كنار حوض ‍ مدّتى پيش از وضومى نشست و مى گريست .
وخلاصه از هنگام بيدار شدن ، تا آمدن به محلّ نماز و خواندن نماز شب ، چند جا مى نشستو بر مى خاست و گريه سر مى داد و چون به مصلاّيش ‍ مى رسيد، ديگر حالشقابل وصف نبود.(34)
محدّث قمى رحمه الله عليه
در شرح حال محدّث گرانمايه ، حاج شيخ عباس قمّى آورده اند:
وى در تمام دوره سال ، در چهار فصل ، حدّاقل يك ساعتقبل از طلوع فجر بيدار و مشغول نماز و تهجّد بود.
به عبادت آخر شب و قبل از سپيده دم اهميّت زياد مى داد و معتقد بود كه بهتريناعمال مستحبّى ، عبادت و تهجّد است فرزند بزرگش مى گويد: تا آن جا كه من به خاطردارم بيدارى آخر شب از او فوت نشد. حتّى در سفرها، اين شيوه عملى مى شد.
محدّث قمى درباره استادش حاج ميرزا حسين نورى ، مى نويسد: او در زهد و عبادت سختكوشا بود، نماز شب او فوت نشد و راز و نيازش با خداوندمتعال در تمام شبها برقرار بود.(35)
علامه مجلسى اوّل رحمه الله عليه
(آقا احمد نواده وحيد بهبهانى در كتاب (مرآتالاحوال ) مى نويسد: از بعضى ثقات شنيدم كه آخوند ملا محمّد تقىنقل كرده كه در شبى از شبها بعد از نماز و تهجّد و گريه و زارى به درگاه قادرمتعال ، خود را به حالتى ديدم كه دانستم هر چه از درگاه احديّت مسأ لت كنم ، البتهبه اجابت مقرون ، و عنايت خواهد شد و فكر مى كردم كه چه از خدا بخواهم ؟ امر دنيوى يااُخروى ؟ كه ناگاه صداى گريه محمّد باقر [مجلسى دوّم ] از گهواره بلند شد، من گفتم؛ الهى به حق محمّد و آل محمّد صلى الله عليه و آله اينطفل را مروّج دين و ناشر احكام سيّدالمرسلين گردان و موفّق كن او را به توفيقات بىنهايت خود.
سپس آقا احمد مى گويد: و مسلّم است كه اين خوارق عادات كه از آن بزرگوار به ظهوررسيده ، نيست مگر از دعاى چنين بزرگوارى .)(36)
دوش وقت سحر از غصّه نجاتم دادند
واندر آن ظلمت شب آب حياتم دادند
بيخود از شعشعه پرتو ذاتم كردند
باده از جام تجلّى صفاتم دادند
چه مبارك سحرى بود و چه فرخنده شبى
آن شب قدر كه اين تازه براتم دادند
بعد از اين روى من و آينه وصف جمال
كه در آن جا خبر از جلوه ذاتم دادند
من اگر كامروا گشتم و خوشدل چه عجب
مستحق بودم و اينها به زكاتم دادند
هاتف آن روز به من مژده اين دولت داد
كه بدان جور و جفا صبر و ثباتم دادند
اين همه شهد و شكر كز سخنم مى ريزد
اجر صبرى است كز آن شاخ نباتم دادند
همّت (حافظ) و انفاسِ سحرخيزان بود
كه ز بند غم ايّام نجاتم دادند
ملاّ محمّد اشرفى
آورده اند كه مرحوم ملاّ محمّد اشرفى كه از شاگردان سعيدالعلماست ، از نيمه شب تاصبح مشغول تضرّع و زارى و مناجات با حضرت بارى (جلّ و علا) بود، و آنقدر بر سر وسينه مى زد كه هنگامى كه صبح مى شد در نهايت ضعف و نقاهت بود به گونه اى كه هركس او را مى ديد چنين مى پنداشت كه تازه از بستر بيمارى ، برخاسته است .(37)
آرى ، به قول مولا امير المؤمنين عليه السلام :
(قَدْ بَر اهُمُ الْخَوْفُ بَرْىَ الْقِداحِ، يَنْظر إ لَيْهِمُ النّاظِرُ فَيَحْسَبُهُمْ مَرْضى ، وَ مابِالْقَوْمِ مِنْ مَرَضٍ، وَ يَقُولُ: لَقَدْ خُوْلطُوا...).(38)
بيم خداوند متعال ، آنان را به سان پيكانهاى باريكى كه تراشيده شده لاغر و نحيف كردهاست . كسى كه آنان را مى بيند، خيال مى كند كه بيمارند.
در حالى كه بيمارى ندارند و ترس از جهنّم آنان را لاغر كرده است ، و مى گويد: اينانديوانه شده اند. در صورتى كه مجنون نيستند ...
رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود:
دو ركعت نماز كه انسان در پايان شب بخواند براى او بهتر است از دنيا و آنچه در آناست و اگر براى امّتم دشوار نبود آن را واجب مى كردم .(39)

next page

fehrest page