بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب اصول و مبانی مداحی, ابوالفضل هادى منش ( )
 
 

بخش های کتاب

     FEHREST -
     FOOTNT01 -
     MADAHI01 -
     MADAHI02 -
     MADAHI03 -
     MADAHI04 -
     MADAHI05 -
     MADAHI06 -
     MADAHI07 -
     MADAHI08 -
     MADAHI09 -
     MADAHI10 -
     MADAHI11 -
     MADAHI12 -
     MADAHI13 -
     MADAHI14 -
 

 

 
 

 

next page

fehrest page

back page

دهه اول ماه محرم :
شب نخست : مسلم بن عقيل عليه السّلام
شب دوم : ورود به كربلا.
شب سوم : حضرت رقيه عليهاالسّلام .
شب چهارم : دوطفلان زينب / حر/ دو طفلان مسلم عليه السّلام
شب پنجم : عبدالله بن حسن عليه السّلام
شب ششم : قاسم بن الحسن عليه السّلام
شب هفتم : على اصغرعليه السّلام
شب هشتم : على اكبرعليه السّلام
شب نهم : حضرت عباس عليه السّلام
شب دهم : شب عاشورا/ وداع امام حسين عليه السّلام
شب يازدهم : شام غريبان .
شبهاى فاطميه :
شب اول : آتش زدن / در و ديوار.
شب دوم : كوچه بنى هاشم .
شب سوم : بستر.
شب چهارم : شهادت .
شب پنجم : شام غريبان / حضرت عباس عليه السّلام .
ماه رمضان :
شب اول : ضربت خوردن .
شب دوم : بستر.
شب سوم : شهادت .
نكته :
البته ساير شب هاى محرم و صفر نيز داراى نامگذارى مى باشد مانند: دروازه كوفه ،تنور خولى ، مجلس عبيدالله (ل )، دير راهب ، دروازه شام ، مجلس يزيد، دو راهى كربلا،اربعين ، بازگشت به مدينه ، بشير و... اما داراى ترتيب خاصى نمى باشند.
20- اگر مداح بتواند در اثناى روضه خواندن ، از خواندن جملات عربىمقاتل نيز در جاى خود استفاده كند بسيار مثمر ثمر خواهد بود. كه لازمه آن سروكار داشتنبا مقتل مى باشد كه جملات پرمعنا و كوتاهى را از آن برگزيده و هميشه حفظ داشتهباشد تا در جاى مناسب ، از آن استفاده نمايد.
21- در روضه خوانى ، رعايت شاءن اهل بيت عليهم السّلام نكته بسيار مهمى است كه حتماًبايد مورد توجه قرار گيرد. از بكار بردن جملاتى كه باعث وهن به مقام منيع آنها بودهو يا دور از شاءن والاى آنها مى باشد، بايد اجتناب ورزيد وكمال ادب را در مورد آنها رعايت كرد مثلاً به جاى جمله ((حضرت گفت )) بگوئيد ((حضرتفرمود)) و يا بجاى ((شخصى به حضرت گفت )) بگوئيد ((شخصى به حضرت عرضهداشت )) و جملاتى از اين قبيل كه حاكى احترام و ادب بيشتر نسبت به آنها مى باشد،استفاده نمود.
22- در مقاتل موجود به دليل وجود اقوال مختلف ، بايد اقوالى را كه به واقعيت نزديكتر جلوه مى كند را انتخاب كرد، زيرا بعضىاقوال هستند كه با قطع نظر از درستى يا غلطى ، باور آنها براى مستمع كار مشكلى استكه بايد از بكار بردن اين اقوال در مجلس (به خصوص مجلس جوانان وتحصيل كرده ها) پرهيز كرد مثلاً اين قول كه بعد از شهادت امام حسين عليه السّلام سهروز و سه شب در كربلا باران خون آمد. كارى به غلط بودن يا صحيح بودن آن نداريمبلكه چون باور آن براى مستمع مشكل است ، بايد از آن دورى كرد.
23- بكار بردن كلمات امروزى در روضه صحيح نمى باشد و بايد به همانشكل قديمى و سنتى آنها استفاده شود مثلاً نبايد به جاى كلمه ((عمود)) بگوئيم ((گرز))و يا به جاى كلمه ((خيمه )) بگوئيم ((چادر)). بايدمعادل هر واژه اى را پيدا كرد و همان واژه قديمى را بكار برد. همچنين در صحبت هاىمعمولى نيز دقت كنيم . مثلاً به جاى ((لامپها را خاموش كنيد)) بگوئيم : ((چراغ ها را خاموشكنيد يا نور مجلس را كم كنيد)) و يا به جاى ((بلند شويد سينه بزنيم )) بگوئيم((احترام كنيد روى پا بايستيد)).
24- احترام مستمع را در همه حال بر خود واجب بدانيم و خداى ناكرده او را براى اينكهسينه نمى زند و يا صداى ناله اش نمى آيد، سرزنش ننمائيم مثلاً نگوئيم : ((مجلس امامحسين تماشاچى نمى خواهد)). هميشه با احترام و ادب از مستمع خواهش كنيم كه فلان كار راانجام دهد و يا با تحريك احساسات و برانگيختن عواطف ، او را تشويق به سينه زدن و ياناله زدن نمائيم .
اين گزيده اى بود از نكات قابل توجه روضه خوانى كه اميدواريم مورد استفاده ورضايت شما قرار گرفته باشد. و خاطر نشان مى شويم كه مداحى يك كار تئوريكىنيست كه فقط به نكته پردازى در آن بسنده شود. نكاتى را كه تا به اينجا گفتيم ،شايد به نظر كسى ساده بيايد اما همين ها احتياج بهسال ها تمرين و تجربه و مجلس گردانى دارد، تا براى شخص ملكه شود.
و) زمزمه 
((زمزمه )) در اصل تكرار زير لب كلماتى است كه در حين روضه براى همنوائى بينمستمعين صورت مى گيرد. مثلاً وقتى مدتى روضه خوانده شد مستمعميل دارد نام نامى حسين عليه السّلام را زمزمه كند كه در بعضى مواقع ، مداح براى شورافكندن در مجلس ، او را دعوت به اين كار مى نمايد. مثلاً روضه را خوانده و حالا براىهمه گير شدن ناله ها به مستمع مى گويد:(( ناله بزن حسين !)). ايناصل زمزمه است اما پويائى در سبك هاى روضه خوانى باعث شده تا زمزمه حالتىكلاسيك تر به خود بگيرد تا جائى كه براى اين كار، شعرى مجزا در يك سبك خاصخوانده مى شود. در واقع زمزمه ، قسمتى از روضه خوانى به شمار مى رود و فن قوى وخوبى در رسيدن به هدف محسوب مى شود.
زمزمه ها به چند دسته تقسيم مى شوند:
1- زمزمه هائى كه از شور و هيجان ناشى از شنيدن اوج روضه و فرود مداح صورت مىگيرد و به صورت خودجوش در بين مستمعين مى باشد و در واقع مستمعينى كه داراىسابقه و تجربه زيادى در مجلس نشينى هستند، به خوبى جاى اين زمزمه را مى دانند وبا اين كار، بقيه را نيز تشويق به همكارى مى نمايند. همان طورى كه گفته شد اين نوعزمزمه بدون هيچ گونه پيچيدگى و بوده و معمولاً ذكر ((حسين جان )) مى باشد.
2- زمزمه هائى كه همان شور و هيجان فوق را دارد و باز بدون هيچ گونه پيچيدگى ،به صورت يك كلمه اى اجرا مى گردد با اين تفاوت كه مداح ، هم نقشى در آن دارد و مانندحالت قبل ، همه آن بر عهده مستمع نيست مثلاً بعد از مقدارى روضه ، براى مخاطب قرار دادنوجود مقدس حضرت ، مستمع ، كلماتى را مى گويد و آن را بدون هيچ سختى ، همان طورىكه از دل برمى آيد، پاسخ مى دهد. مثلاً:
غريب (حسين )، مظلوم (حسين )، بى كس (حسين )، عطشان (حسين )،... و مستمع فقط آهنگ صداىخود را شبيه آهنگ صداى مداح مى كند و هيچ سبك و سياقى ديگرى هم در كار نيست .
3- زمزمه هائى كه داراى يك شعر و يك سبك مستقل هستند و مداح در آن نقش بيشترى ايفا مىكند كه اين نوع زمزمه ، امروزه بيشتر در عزادارى ها به چشم مى خورد، به اين ترتيب كهيك قسمت از آن را مداح بعنوان ((دَم )) استفاده كرده و از مستمع جواب مى گيرد و بقيه راخود مى خواند و در پايان هر بندى ، جواب از مستمع مى خواهد. از زمزمه هاى بسيارسوزناك و معروف (82) :

خودم ديدم خودم ديدم كه مادر پشت درافتاد
ميان شعله آتش خدايا محسن اش جان داد
مرو مادر (6)
مزيت زمزمه اين است كه جذابيّت و حزن موجود در سبك آن ، سبب اشك گرفتن بيشتر ازمستمع مى شود. در مورد دو قسم اول هم بايد بگوئيم كه جاى اين گونه زمزمه ها به هيچوجه در اوج نيست و آن شيرينى و لطافت را در اوج نخواهند داشت بلكه زيبائى آن در پردههاى پائين و جائى است كه بدون هيچ گونه سروصدايى مداح ، آن را آرام و دلنشينخوانده و مستمع مى تواند آرام آرام آن را بگويد و اشك بريزد و با زمزمهحال پيدا كند.
فايده :
در قسم سوم زمزمه گفتيم ، سوز و ملاحتى كه در سبك اين گونه زمزمه ها وجوددارد، باعث اثر گذارى بيشتر در مجلس هم مى شود به هميندليل مى توان از نوحه هايى كه سبك آنها بيشتر سوزناك است تا حماسى ، نيز بهعنوان زمزمه استفاده نمود چنانچه اساتيد هم از بعضى نوحه ها براى زمزمه كردن استفادهمى كنند مانند:
تنهاترين مسافرم پرستوى مهاجرم
كى مى رود ز خاطرم تبسم برادرم
خون مى چكد ز محملم گل دلم گل دلم
گل كرده در مقابلم گل دلم گل دلم
خاكسترى هلال من خون زينب حلال تو
خون ريزد از جمال من با ديدن جمال تو
يابن الزهرا حسين حسين (2)
همچنين از بعضى اشعار زمينه نيز مى توان براى اين كار بهره جست . مانند سبك معروف((شبانگاهان )) و يا:
اسماء بريز آب روان بر روى گلبرگ گلم
ياسم شده چون ارغوان واى از دلم واى ازدلم
بود و نبودم ياس كبودم
يا فاطمه يا فاطمه
كه انتخاب آن به سليقه مداح و مقتضيات مجلس مى باشد.
توجه :
فراموش نكنيم كه مداح خوب ، هميشه بايد رعايتحال مستمع را بكند. اشعار زمزمه بيشتر براى گرفتن اشك از مستمع خوانده مى شود ومعمولاً در آخر روضه انجام مى گيرد. بايد مواظب باشيم كه طولانى نشده و باعثملال آور شدن آن نگردد و اگر مى بينيم كه هنوز خواندن آن جا دارد و مستمع پذيرش آن رادر خود مى بيند، آن را اجرا نمائيم و گرنه ادامه ندهيم تا نه اصطلاحاً ((شعر هدربرود)) و نه مستمع خسته شود.
ز) زمينه  
بعد از خواندن روضه و شعر نوبت به خواندن ((زمينه )) مى رسد كه در واقع حكم آمادهشدن براى نوحه را دارد. زمينه ، نوحه اى كوتاه با سربندهاى محزون است كه ابيات آناز سه يا چهار بند تجاوز نمى كند و مستمع به صورت نشسته جواب مى دهد و به سينهمى زند. كه به اين وسيله ، به مستمع فرصت داده مى شود كه خود را آماده براى سينهزنى نمايد و همين طور كه آرام آرام جواب كوتاه آن تكرار مى كند و به سينه مى زند،صف هاى سينه زنى را تشكيل دهد.
زمينه به دو دسته تقسيم مى شود:
الف ) زمينه همراه با جواب :
كه داراى بندهاى كوچك و يك كلمه اى بوده و به سادگى مى توان از مستمع جواب گرفتمثلاً:
فاطمه يا فاطمه (فاطمه يا فاطمه )، عرش حق را قائمه (فاطمه يا فاطمه )، بانوىروز جزا (فاطمه يا فاطمه )، حق شويت مرتضى (فاطمه يا فاطمه ).
اين زمينه ممكن است شعرى بسيار ساده و محزون باشد كه خوانده مى شود و مستمع فقطسينه مى زند. اما در پايان زمينه خوانى يا بعد از هر دو بيت ، يك كلمه جواب گرفته مىشود و اين زمينه به پايان مى رسد مانند:
بيا اى يوسف زهرا تماشا
ببين خون مى چكد از چشم سقا
خزانى لاله ام البنين شد
كنار علقمه نقش زمين شد
جواب :(من ز عشق تو مستم گشته جدا دستم )
بسوزد از غمت شمع وجودم
به پيش چشم زهرا در سجودم
نمى باشد به لبهايم جوابى
ندارم غير اشك ديده آبى
جواب : (من ز عشق تو مستم گشته جدا دستم )
ب ) زمينه بدون جواب :
در اين زمينه خوانى كلاً جواب گرفته نمى شود و فقط يك شعر ساده به جهت سينه زنىخوانده شده و مستمع آماده نوحه مى گردد مانند:
اى سحرگاه شب قدر حسين
روى تو باشد مَه بدر حسين
كى سزاوارت بود ويرانه اى
جاى تو باشد فقط صدر حسين
كاش جانم مثل جانت خسته بود
استخوانم مثل تو بشكسته بود
كس به مانندت سر بابا نديد
تو چرا با عمر كم قدت خميد
جواب :ياحسين و ياحسين و ياحسين (2)
كه البته در پايان اين نوع زمينه ها نيز معمولاً براى حفظ هماهنگى يك كلمه جوابگرفته مى شود.
در خواندن زمينه رعايت اين نكات الزامى است :
زمينه هائى كه همراه با جواب هاى كوتاه يك كلمه اى هستند مانند (فاطمه يا فاطمه )، بادودمه دادن يا شور دادن و يا تند كردن همان يك ذكر به اتمام مى رسد، و چنانچه مستمعحال جواب دادن را ندارد، بهتر است زمينه را با يك ذكر مصيبت بسيار مختصر، با ملايمت ،تمام كرده و مستمع را آماده نوحه نمائيم .
ادب مداحى اقتضا مى كند كه اگر مداح ديگرى بخواهد در زمينه خواندن ، مجلس را از همكارخود تحويل بگيرد، حتماً چند بند ديگر، زمينه را با همان سبك قبلى ادامه دهد تا هم مستمعتمركز حواسش از بين نرود و هم ادب مداحى را رعايت كرده باشد. كه در بحث آداب و ادبمداحى مفصلاً به بيان اين گونه مسائل خواهيم پرداخت .
اگر مداح قبل از زمينه ، زمزمه طولانى از نوع سوم نيز خوانده بهتر است ديگر از خواندنزمينه صرف نظر كند زيرا تعدّد سبكهاى مختلف ، باعث گيج شدن و خستگى مستمع مىشود.
پايان زمينه ، جاى بسيار مناسبى براى گرفتن يك ((آمين )) بلند براى فرج امام زمان(عج ) يا سلامتى رهبر و شفاى بيماران است . زيرا اينجا در واقع كُنه مجلس است و مستمعخوب گريه كرده و توسل پيدا نموده ، حالا مى خواهد به عزادارى بپردازد. يا مداح بادعوت مستمع به گفتن چند بار ذكر مقدس ((يا زهرا))، ((يا حسين )) و ((يا صاحب الزمان ))مجلس را آماده مى سازد. اما بايد توجه داشت كه به كار بردن اين اذكار، بايد طورىبلند باشد كه مستمع را از حالت خمودگى بيرون آورده و او را مهياى سينه زنى كند،زيرا اگر با همان حالت آرام و ملايم از زمينه خوانى ، وارد نوحه بشويم ، خستگى مستمعدر اثر روضه و گريه ، در او باقى مانده و باعث مى شود كه نوحه را خوب جواب ندهد.به همين دليل زمينه را با شور دادن و يا آمين بلند گفتن از اين حالت در مى آورند. حالا كهمستمع را آماده سينه زدن نموديم ، سه بند نوحه را خوانده و سينه زنى به كيفيتذيل شروع مى شود.
ح ) نوحه  
((نوحه ))، شعرى داراى وزن و قافيه و ريتم خاص است كه مستمع آن را جواب داده و بهسينه مى زند. قبل از اينكه به بحث نكات در نوحه خوانى بپردازيم ، بهتر است باساختار آن بيشتر آشنا شويم كه داراى چه قسمت هائى است .
نوحه شعرى است كه داراى چند فصل مى باشد كه به آن ((بند)) گفته مى شود و هربند، با ((جواب )) به اتمام مى رسد كه بنداول نوحه تماماً يا قسمتى از آن توسط سينه زدن پاسخ داده مى شود. هر بند نوحه خودداراى سه بخش است :
1 سربند:
بيت آغازين هر بند از نوحه كه بايد توسط سينه زن پاسخ داده شود را ((سربند))گويند كه يك يا دو بيت شعر كامل است . مانند:
پرستوى على از آشيانه مى رود
شكسته بال و پر از چه شبانه مى رود
مدينه در كجا مزار فاطمه
چگونه شد خزان بهار فاطمه
يا زهرا يا على (3)
2 گوشواره :
قسمت دوم از هر بند نوحه ((گوشواره )) مى باشد كه شعر نيست و در واقع چندكلمه هم قافيه است كه معمولاً با ريتم سينه زنى هماهنگى بهترى دارد ومحل نواختن سينه ، از وزن اين كلمات به خوبى هويداستمثل :
كنار مرتضى عزيز مصطفى (فتاده از نوا)2
مريض خانه امير المؤ منين (شده حاجت روا)2
گوشواره :(على با چشم تر بگفتا همسفر مرا با خود ببر)
مرو يا فاطمه (3)
3 جواب :
كلمه اى است كه در آخر هر بند از نوحه ، چند بار با يك سبك تكرار مى گردد و معمولاًنام همان معصومى است كه نوحه راجع به اوست .مثل اين نوحه :
از پگاهان تا دل شب كس نداند من چه ديدم
پيكر بيجان خود را بر مزار تو كشيدم
تا ابد شب زنده دارم تا سحر شمع مزارم
در كنار تربت تو دم به دم جان مى سپارم
جواب :(فاطمه جان 4)
تذكر:
اين گونه اصطلاحات عرفى هستند و تعريف مشخص و دقيقى ندارند. ممكن است در بعضىمناطق ، طور ديگرى استعمال شوند مثلاً به بنداول كه ((دَم )) نوحه است ، سربند و يا جواب نيز گفته مى شود كه براى جلوگيرى ازاشتباه بين بند اول و سربند، از همين كلمه ((دَم )) استفاده مى كنيم .حال كه نوحه را شناختيم نوبت به بيان نكاتى كه در نوحه خوانى وجود دارد مىپردازيم . نكات حائز اهميت در نوحه خوانى به قرار زير است :
نوحه بايد حداقل دوبند و حداكثر سه بند باشد. البته اين مسئله در مورد نوحه هائىاست كه بند اول آن تماماً جواب داده مى شود، اما اگر قرار باشد سينه زن فقط كلمهجواب نوحه را پاسخ گويد مى توان تعداد بندها را افزايش داد.
حتى المقدور بند اول نوحه كه ((دَم )) گفته مى شود بايد ادا كردنش براى سينه زنآسان باشد به طورى كه به سهولت آن را ياد بگيرد و راحت پاسخ گويد كه باعثراحتى كار مداح و سينه زن است .
((دَم )) نوحه نبايد اصل مصيبت باشد، زيرا با خواندن هر بند، سينه زن بايد دم پاسخرا بگويد كه اگر اصل مصيبت در آن نهفته باشد بهدليل تكرار زياد، جالب نخواهد بود بلكه دَم ، بايد مطلبى كلى ، سطحى و بدون تنشدر شعر باشد. اصل مصيبت بايد در بند آخر بيايد تا ترتيب مجلس هم رعايت شود. زيرااصل مصيبت ، شيرازه نوحه است ، و اگر آن را هماناول بخوانيم ، ديگر چيزى براى آخر نوحه باقى نمى ماند. ترتيبى كه در ميان مطالبروضه خوانى است ، بايد در نوحه خوانى هم بوده تا از جذابيّت لازم برخوردار باشد.پس اگر نوحه اى به دست شما رسيد كه خواستيد آن را در مجلسى بخوانيد، ابتدا بايدترتيب مطالب آن را با ترتيب بندها چك كنيد.
نكته ديگر اين است كه دَم را بايد قسمت قسمت به سينه زن تفهيم كرد؛ نه اينكه يك دوركامل آن را بخوانيم و مجدداً به اول آن بازگرديم . چون سربند نوحه ، يك بيت شعركامل است ، يادگيرى آن مشكل تر از گوشواره و جواب مى باشد. پس بهتر است ابتداسربند را به سينه زن خوب تفهيم كنيم .
قبل از اينكه سينه زن سرپا بايستد، بايد دم را آن قدر تكرار كنيم كه تقريباً حفظ شودو تا آن را اجمالاً ياد نگرفته ، نبايد روى پا بايستد. زيرا سينه زن به محض ايستادنمى خواهد به سينه اش بزند و چون خوب دم را نياموخته ، براى مداحمشكل ايجاد مى كند. سينه زن بايد به همان حالت نشسته بر سر بزند و مداح آن رابرايش چند بار تكرار كند. به جواب يا گوشواره كه رسيد، بايستد و به سينه بزند.
براى اينكه سينه زن از سر به سينه اش بزند، بايد از گوشواره ها استفاده كرد زيرابه خاطر كوبندگى كه در وزن شعرى گوشواره وجود دارد، سينه زن خود بخود تحريكبه سينه زدن مى شود. بايد گوشواره ها را كوبنده و حماسى خواند تا سينه زن هماهنگتر سينه بزند.
وقتى سينه زن در حال پاسخ گفتن دَم است ، براى اينكه سربندها و يا گوشواره هايادش نرود، مداح بايد آن را به ياد سينه زن بياندازد و بدون لحن كلمهاول سربند يا گوشواره و جواب را بگويد تا يادش بيايد. اما نبايد در يادآورى آنزياده روى كرد زيرا در اين صورت سينه زن ، دم را خوب ياد نمى گيرد و شما مجبورهستيد كه تا آخر نوحه خوانى سربندها و گوشواره ها را ياد او بياندازيد. بهتر استهمان اول با تكرار، آن را خوب براى سينه زن جا انداخت كه بعداً نياز به يادآورى زيادنباشد و سينه زن هم در حفظ دم كُند نشود.
اگر خواستيد نوحه جديدى را بخوانيد حتماً مياندار(83) را در جريان بگذاريد تا باعثناهماهنگى نشود. مداح هميشه بايد هماهنگ با مياندار باشد و يادآورى كردن دم را بيشتربه عهده او بگذارد و خود بر حالات سينه زن ، وقت مجلس ، اشعار بعدى و... نظارتداشته باشد. البته ناگفته نماند مياندار مجلس ، بايد تسلّطكامل بر كارش داشته باشد و الا اين وظيفه را به اومحوّل نكنيد. چون كار مياندار خوب ، كمتر از كار مداح نيست .
بين بندهاى نوحه ، بعد از جواب دادن يا قبل از آن مى توان ابيات ناب و روضه كوچكىخواند. البته اگر به همان يكى دو بيت بسنده شود، اثر بهترى خواهد داشت چون سينهزن به اندازه كافى قبل از سينه زنى ، روضه گوش كرده و خواندن روضهمفصل ، زياد برايش لطفى ندارد. البته بايد ديدحال سينه زن چگونه است . اگر باز هم پذيرش شنيدن روضه را داشت ، اشكالى ندارد.اما ما طرفدار شعر خواندن در اينجا هستيم و اعتقادمان بر اين است كه ((نبايد گذاشت عرقسينه زن خشك بشود)).
نوحه به بند آخر كه رسيد، كم كم بايد سرعت جواب دادن و سينه زدن را زياد كرد بهطورى كه با دو يا سه بار جواب گرفتن دم ، كم كم حالت شور به آن داده و دوبارهبه ريتم اصلى نوحه (يك ضرب ) بازگشت . بلافاصله بعد از نوحه ، واحد را بايدشروع كرد كه با گفتن ذكر ((يا حسين )) و... سينه زنى را متوقف نموده و واحد شروع مىشود.
اگر خواستيد مجلس طولانى نشود مى توانيد نوحه را نشسته خوانده و جواب بگيريد و درآخر آن جواب دم را به شور تبديل كرده و بعد از شور دادن مجلس را تمام نمائيد.
اين هم نكاتى درخور توجه كه بايد به آنها عنايت داشت .
ط) واحد  
بعد از خواندن نوحه ، نوبت به خواندن ((واحد)) مى رسد، كه در واقع خود، نوعى نوحهمى باشد و معمولاً بدون جواب خوانده شده و در بعضى مناطق كشور، همراه با جواب مىباشد. اما نوحه واحدى كه معمول و متعارف قم ، تهران و استانهاى مركزى كشور مىباشد، به دو قسمت ((واحد سبك )) و ((واحد سنگين )) تقسيم مى گردد كه پويائى در سبكمداحى امروزى ، باعث سرايت انواع ديگر ((واحدخوانى )) در آن شده است .
الف ) واحد سبك (نوس )
در اين نوع واحدخوانى ، شعرى به صورت آرام و بدون تنش خوانده شده و سينه با آهنگزمانى بافاصله ، نواخته مى شود و بسيار به آرامى و ملايمت شروع مى گردد تا سينهزن هم بتواند اشك بريزد و هم سينه بزند و رفته رفته مداح ، حالت حماسى به خودگرفته و آهنگ نواخت سينه را كمتر مى كند و سينه در فاصله زمانى كوتاه ترى نواختهمى شود.
براى اينكه يكنواختى واحد، باعث خستگى سينه زن نگردد و همچنين اگر خسته شده ، نفسىتازه نمايد، مى توان در بين اشعار آن ، ذكرى را بلند و حماسى از سينه زن گرفت كهاين كار باعث مى شود كه خستگى اش بدر آيد و به هماهنگ تر سينه زدن تحريك شود.يعنى بعد از چند بند واحد خواندن ، چند ذكر يك كلمه اى و كوتاه مى دهيم تا سينه زنبدون سينه زنى جواب دهد مثلاً:
غريب حسين (حسين حسين )، عطشان حسين (حسين حسين )،...
ذكر اين نكته لازم است كه مداح ، صداى خود را بايد با لحن شعر بالا و پائين ببرد و درواقع مداح هميشه و هر جا و در هر گونه مجلسى بايد با لحن شعر پيش رود تادوگانگى در معناى آن براى مستمع و سينه زن پيش نيامده و از يكنواختى نيز به در آيد.
واحد سبك با ((مظلوم كشيدن )) مياندار به اتمام مى رسد. مظلوم كشيدن ، گفتن بعضىاذكار و شعارها و گرفتن جواب از سينه زن است تا مداح فرصت داشته باشد كه بهبررسى اشعار بعدى اش بپردازد و يا مجلس را به همكارش واگذار نمايد و يا اينكهنفسى تازه كند كه اين كار مستلزم هماهنگى بين مداح و مياندار هيئت مى باشد.
ب ) واحد سنگين
بعد از مظلوم كشيدن ، مداح بايد سريع و بدون وقفه شعرى را با آهنگ زمانى كوتاه درنواخت سينه ، و با لحن حماسى تر از قبل بخواند. كه معمولاً از اشعار قديمى و بحرطويل هائى كه بعد از سال ها جايگاه خود را حفظ نموده استفاده مى شود. اين طور رسماست كه اشعارى از حضرت اباالفضل العباس عليه السّلام بهدليل القاى روحيه حماسى در شعر و همچنينتوسل به مقام باب الحوائجى ايشان خوانده مى شود.
واحد سنگين با ((دو دَمه )) به اتمام مى رسد.

next page

fehrest page

back page