|
|
|
|
|
|
تاريخ : 27/10/57 مصاحبه امام خمينى با خبرنگاران خارجى پس از خروج شاه از كشور سؤ ال : اقدام سياسى حضرت آيت الله بعد از خروج شاه چيست جـواب : خروج شاه اولين مرحله پيروزى ملت ماست و ما مشكلات زياد در پيش داريم . ملت مابـايـد بـدانـد كه مجرد رفتن شاه پيروزى نيست ، بلكه طليعه پيروزى است . البته اينطـليـعـه را مـن بـه مـلت ايـران تـبـريـك عـرض مـى كـنـم و بايد توجه داشته باشند كههمانطورى كه طليعه پيروزى است ، طليعه خلع سلطه اجانب است و اين تبريكش بيشتر ازتـبـريـك رفـتـن شـاه اسـت . مـا الان مسائل بسيار مشكل در پيش داريم و وارث يك مملكت از همپـاشـيـده كـه در ظـرف 50 سـال سـلطـنـت پـهـلوى و بـيـشـتـر از 30سـال سـلطـنـت مـحـمـدرضـا آنقدر خرابى وارد شده است در مملكت ما كه ما بايد با همت جميعطـبـقـات ملت قيام كنيم براى ترميم . اولين قدمى كه ما بايد برداريم ترميم اين خرابىهـاسـت كـه بـه وسـيـله شاه كه از عمال خارجى بود بوجود آمده و اين ممكن نيست الا به كمككـردن جميع طبقات . من از جميع طبقات ملت با كمال تواضع تقاضا دارم كه در اين مشروعاسـلامـى و در ايـن مـشـروع مـلى هـمـه با هم كمك كنند، همه دست به دست هم بدهند و اختلافحـزبـى و مـسـلكـى را كـنـار بـگـذارنـد، اخـتـلافـات قـديـمـى و جديدى را كنار بگذارند،اختلافاتى كه مربوط به احزاب است كنار بگذارند و همه با هم ، با صداى واحد، با يدواحـد قيام به امر كنند، قيام به امر مهمى كه نجات دادن كشور است ، نجات دادن اين كشتىمتزلزل است . و ما از خداى تبارك و تعالى مى خواهيم كه ملت ما را بيشتر از اين هوشيار وبيدار كند. مـن از مـلت مـى خـواهـم كـه خـودشـان مـواظـب نـظـم مـمـلكـت بـاشـنـد و جـوانـان غـيـور مـاكنترل كنند شهرستان ها و دهات و قراء را و نگذارند كسانى كه آشوب طلبند در اين قراءو قـصـبـات و شـهـرستان ها يك وقت شلوغى كنند. و من اخطار مى كنم به اين اشخاصى كهشـلوغ مـى كـنـنـد و تـبـليـغات سوء در اين زمينه ها مى كنند و مى خواهند با فرصت طلبىآشـوب بـپـا كـنـنـد و بـر ضـد مـلت ايران يك تبليغاتى بكنند و در نفع اشخاص خارج ودولت ابـرقـدرت يـك كـارهـائى بـكـنـند من اخطار به آنها مى كنم كه اگر يك همچو كارىبـكـنـنـد سـرنـوشـت سختى خواهند داشت و مجازات بزرگى خواهند داشت ولى اگر چنانچهتـوبـه كـنـنـد، خـداى تـبـارك و تـعـالى تـوبـه هـمـه راقبول مى كند و بايد اينها برگردند به آغوش ملت و ملت آنها را خواهند پذيرفت . سؤ ال : آيا حضرت آيت الله تصور مى فرمايند كه اگر با دولت بختيار همكارى نكنند،احتمال مى رود ديكتاتورى نظامى روى كار بيايد؟ جـواب : ديـكـتـاتـورى نظامى كه وقتش گذشت . اگر چنانچه كسى دست به ديكتاتورى وكـودتـاى نـظـامى بزند، خواهيد فهميد كه موفق به هيچ چيز نخواهد شد و براى خودش وبـراى كـسـانـى كه مربوط به خودش هست ذلت به بار خواهد آورد. بايد همه اشخاصىكـه مـى خـواهـنـد در ايـران بـراى مـنـفـعـت طـلبـى يك خطايى بكنند، يك شلوغى بكنند، يكتـبليغاتى بكنند، بايد همه بدانند كه وقت اينها گذشته است ديگر. ملت ايران ديگر آنمـلت سـابـق نيست كه در آن بتوانند نفوذ بكنند. همه تبليغات سوء بركنار بايد بشود ومـلت بـه راه خـودش بـرود و آن چـيـزى را كـه مـى خـواهـد مـلت ، آن چـيـزعمل بشود و ديكتاتورى بكلى منقطع است و يك مملكت آزاد كه همه طبقات و احزابش آزاد و يكمـمـلكـت مـسـتـقـل كـه هيچ قدرتى در آن نتواند دخالت كند، انشاءالله تحقق پيدا مى كند و مادولت را به همين زودى معرفى خواهيم كرد. سؤ ال : موقعيت زنان در دولت آينده شما چگونه خواهد بود؟ جواب : موقعيت يك انسان صحيح و يك شخصيت آزاد، به خلاف اين زمان ها كه بر ما گذشتكـه نـه زن هـاى مـا آزاد بـودنـد و نه مردهاى ما. ملتى كه زن و مرد آن آزاد نبود و در خفقانبـود، از زيـر بـار بـيـرون آمـد و از ايـن بـه بـعد زن ها و مردها آزادند ولى اگر چنانچهبخواهند كارهاى خلاف عفت بكنند يا خلاف مصلحت مملكت بكنند البته جلوگيرى خواهد شد. تاريخ : 27/10/57 مصاحبه امام خمينى با اكسپرس سؤ ال : موضع شما در مقابل دو اردوگاه شرق و غرب چگونه خواهد بود؟ جـواب : دولت اسـلامـى مـا آزاد و مـسـتـقـل خـواهـد بـود وتـعـادل قـوا در اين منطقه از جهان به هيچ وجه نبايد تغيير يابد. ما نه به سوى غرب ونـه بـه طـرف شرق گرايش نخواهيم داشت و مى خواهيم يك جمهورى بى طرف و غير متعهدبـاشيم . ما مى خواهيم روابط دوستانه با همه كشورها داشته باشيم مادام كه آنها در امورداخلى ما مداخله نكنند. سـؤ ال : بـا وجـود ايـن ، قـصـد در مـورد قـطـع نـفـت بـهاسـرائيـل و افـريـقـاى جـنـوبى نشان مى دهد كه شما از هم اكنون يك انتخاب سياسى بهعمل آورده ايد. جواب : خير، ما به اين ترتيب در برابر كشورهائى كه حق و عدالت را زير پا گذاشتهانـد، عـكـس العـمـل نـشـان مـى دهـيـم . راجـع بـه اسـرائيـل مـا در مـنـازعـه آن كـشـور بـادول عرب با اقدام خود موضع نمى گيريم ، ما تنها كشورى را به اين ترتيب مجازات مىكـنـيـم كـه مـشـاوريـنـش به پليس و ارتش شاه براى زجر و شكنجه ملت ما كمك كردند. درجـاهـاى ديـگـر فـروش هـاى مـا عـادى خـواهـد بـود. مـاپـول نـفـت را بـراى مـصلحت ملت و نه به خاطر تجهيزات نظامى ويران كننده خرج خواهيمكرد. سؤ ال : راجع به روش امريكا چه قضاوتى داريد؟ جواب : دولت و رئيس جمهور آمريكا در جريانات اخير به صورت دشمن ملت ايران رفتاركردند. حضور پايگاه هاى نظامى و حضور مستشاران امريكائى كشور ما را فقير كرده است. امـريـكـا در كشتار فجيع ملت ما توسط رژيم شاه ، از اين رژيم حمايت كرد و شريك جرمشناخته مى شود. اكنون با ملت امريكاست كه هيات حاكمه خود را تحت فشار قرار دهد. سؤ ال : آيا شما از ليبى كمكى دريافت داشته ايد؟ جـواب : ايـن مـطلقا مسخره است . ما از هيچ كشورى كمك دريافت نداشتيم . ملت ما با دستهاىبـرهـنـه بـا تانك و مسلسل روبرو شدند اگر قدرت هاى استعمارى به حمايت جنايتكارانايران ادامه دهند كه شاه در صدر آنها قرار دارد، ما راه ديگرى انتخاب خواهيم كرد. سـؤ ال : در مـجـمـوعـه اى از نـظـريـات شـمـا كـه درسـال 1970 زير عنوان (دولت اسلامى ) به زبان انگليسى انتشار يافته ، شما نظريهمـربـوط بـه اسـتـقـرار رژيـم خـشـك و سـخـتـى را كـه بـرمـبـنـاى رعـايـتاصـول قـرآن پـى ريـزى شـده شـرح داده ايـد و اضـافه كرده ايد كه در اين نظام جائىبـراى عـقـايـد و احـسـاسـات وجـود نـخـواهـد داشـت و صـرفـا تـعـاليـم قـرآن مـلاكعـمـل خـواهـد بـود و افـراد مـردم فـقـط از خدا و قانون او اطاعت خواهند كرد، آيا مردم حاضرخواهند شد كه تا اين حد آزادى هايشان محدود شود؟ جـواب : در يـك رژيـم اسـلامـى ، آزادى صـريـح وكـامل خواهند بود. تنها آزادى هائى به ملت داده نخواهد شد كه برخلاف مصلحت مردم باشدو بـه حـيـثـيـت فـرد لطـمـه وارد سـازد. حـمـايـت عـظـيـمـى كـه ملت از چند ماه پيش از ما بهعـمـل مى آورد نشان مى دهد كه مردم به قدر كافى افكار ما را درك كرده و متوجه آينده شدهانـد. هـمـيـن حمايت ضمنا ثابت مى كند كه اين ملت (كه سعى كردند آن را از مذهب به وسيلهوسوسه هاى مادى دور سازند) خوشوقت است كه بار ديگر در راه آسمانى قدم نهد و روحواقـعـى خود را بازيابد. ما با حيف و ميل مبارزه خواهيم كرد. ثروت هايى را كه عده معدودىاستفاده جو ربوده اند، باز خواهيم گرفت . شرايط زندگى افراد محروم را بهبود خواهيمبـخـشـيـد و مـلت را در راه شـرافـت و فـداكارى و به سوى ساختمان يك جامعه آزاد و نوينرهبرى خواهيم كرد. تاريخ : 28/10/57 پيام امام خمينى به ملت ايران در مورد راهپيمائى روز اربعين بسم الله الرحمن الرحيم به عموم ملت ايران با تواضع و احترام هشدار مى دهم : از قرارى كه به اينجانب اطلاع داده اند در روز اربعين توطئه اى است براى ايجاد تفرقهدر صفوف مسلمين ، دستگاه شكست خورده شاه به فكر اين است كه با اين حيله خود را نجاتدهـد. مـن اعـلام مـى كـنم كه اگر به اينجانب و يا عكس اينجانب هر سب و لعن و اهانتى بشودمقابله و ايجاد تشنج حرام و مخالف رضاى خداست و اعلام مى كنم كه اهانت به مراجع معظمو تـمـثـال شـريـف آنـان حـرام و مـخـالف رضـاى خـداسـت و اعلام مى كنم كه اگر كسى اينعـمـل شـنـيع را بكند از ملت نيست و از عمال اجانب و دستگاه جبار است . بايد عموم ملت هشيارباشند. والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته روح الله الموسوى الخمينى تاريخ : 28/10/57 فرمان امام خمينى به دكتر ضرابى بسم الله الرحمن الرحيم جناب آقاى جليل ضرابى بـه طـورى كـه مـسـبـوق هـسـتـيـد، سـفـيـر فاسد و غير قانونى طرفدار محمدرضا پهلوىخـيـانـتـكـار كـه متصدى غاصبانه سفارت ايران در آمريكاست حاضر نشده حتى بعد از خلعشـاه از سـلطنت و فرار وى از ايران ، دست از تلاش هاى مذبوحانه خود بردارد و كارمندانمـحـتـرم سـفـارت ايـران در واشـنـگتن و كنسولگرى هاى ايران در مراكز مختلف امريكا حسبوظـيـفه قانونى و ملى خود وى را نپذيرفته اند. لهذا بدين وسيله به جنابعالى و آقاياندكتر طباطبائى ، رضا صدر، احمد عزيزى ، شهريار روحانى ماموريت داده مى شود تا باهمكارى كارمندان سابق و علاقه مند به حيثيت و شرافت اسلامى و ملى بر امور سفارتخانهو كـنـسـولگرى ها سرپرستى نموده تا در حفظ اسناد و مداركى كه به ملت ايران تعلقدارد به هر ترتيب كه مقتضى مى دانيد عمل فرمائيد. البته كارمندان محترم با جنابعالى وهيات تحت نظر شما همكارى خواهند نمود. روح الله الموسوى الخمينى تاريخ : 28/10/57 فرمان امام خمينى به دكتر سحابى در باره كميته تقويت و تنظيم اعتصابات بسم الله الرحمن الرحيم جناب آقاى دكتر يدالله سحابى بـه طورى كه اطلاع داريد ملت مسلمان و غيور ايران و جمع كثيرى از كارمندان و كارگراندر اسـتـخدام دولت به منظور در هم شكستن مقاومت لجوجانه نظام استبدادى كهن ، از چهار ماهقبل به اين طرف با قبول انواع محروميت ها و فداكارى ها دست به اعتصاب هاى عمومى زدهو تدريجا قدرت عمل را از شاه مخلوع و دولت هاى زير فرمانش گرفته است . رجاء واثقداريـم كه به فضل الهى و به همت مبارزين آگاه ، بساط ننگين فساد و ظلم شاهنشاهى بهزودى از سـرزمـيـن مـا بـرچـيـده شـده و جـاى خـود را بـه حـكـومـتعـدل و رحـمـت اسـلامـى دهـد. نـظـر بـه ايـنـكـه بـعـضـى از اعـتـصـاب هـا و مـتـوقـف بـودنوسـائل حـمـل آذوقـه و مـواد غـذائى مـورد نـيـاز مـردم خـصـوصـا گـنـدم و يـاتعطيل برنامه هاى نگهدارى و تعميرات دستگاه هاى صنعتى ممكن است سبب محروميت هاى مشقتبـار و فـلج كـننده براى مردم زير ستم يا ركود فعاليت هاى اقتصادى و سبب خسارت هاىغـيـر قـابـل جـبـران گردد و نيز دستاويز تبليغاتى و حربه جنگى به دست حريف بدهد،بـايد سعى شود كه ضمن ابراز انزجار و به زانو درآوردن دستگاه غاصب حاكم كه هدفاصلى اعتصاب است ، زيان هاى ناشيه كمتر متوجه ملت شجاع و مردم بيدارى كه سربازانايـن كـارزار مـى بـاشـنـد، گردد. بدين وسيله به جنابعالى ماموريت داده مى شود كه بهاتفاق جناب آقاى حجه الاسلام شيخ محمد جواد باهنر و جناب آقاى مهندس على اكبر معين فرو دو نـفـر ديـگـر كـه بـا مـشـورت آقايان تعيين خواهيد كرد، هياتى براى تقويت و تنظيماعـتـصـابـات تـشـكـيـل دهـيـد. ايـن هـيـات بـا كـسـب نـظـر و همكارى گروه هاى شرافتمند درحـال اعـتـصـاب ، تـدابـيـر و ترتيباتى اتخاذ نمايند كه تا سقوط نهائى نظام استبداىحـاضـر، اعتصاب ها در حد ضرورت ادامه يافته و ضمن حداكثر فشار بر دستگاه غاصب ،حـداقـل خسارت را براى ملت و مملكت در زمينه احتياجات ضرورى و گردش چرخ اقتصادى وحـفـظ سـرمـايه هاى انسانى و صنعتى با رعايت الاهم فاالاهم فراهم آورد. از عموم اعتصابكنندگان محترم تشكر مى كنم . والسلام عليكم و رحمه الله روح الله الموسوى الخمينى تاريخ : 29/10/57 پيام امام خمينى به ملت ايران در مورد مراحعت به ايران بسم الله الرحمن الرحيم سلام بى پايان و درود بى حد به عموم اهالى غيور ايران . ملت شريف و شجاعى كه باوحـدت كـلمـه خـواسـت خـود را كـه بـرچـيـده شدن نظام شاهنشاهى و استقرار حكومت جمهورىاسـلامـى است ، در اربعين امام امت سلام الله عليه براى چندمين بار اعلام نمود. نهضت مقدساسلامى شما گرچه با خون پاك شهيدان و مصيبت هاى جانگداز توام بود لكن آزاديخواهىو استقلال طلبى شما در جبين تاريخ ثبت شد. دشمن اساسى خود و كشور خود را از صحنهبـيـرون رانـديـد و بزرگترين خائن و جانى كشور را در گورستان تاريخ دفن نموديد.شما با قيام و استقامت خود به ملت هاى مستضعف ثابت كرديد كه اسلحه مدرن و قدرت هاىشيطانى نمى توانند در مقابل خواست ملتى كه براى دفاع از عقيده و حق خود دلاورانه بپاخـاسـتـه اسـت دوام داشـتـه بـاشـنـد و نيز ثابت كرديد كه قدرت ملتى آگاه ، بر تمامىسلاح هاى ابرقدرت ها پيروز است . شـاه رفـت و رژيـم شـاهـنـشـاهـى فـرو ريـخـت .دزدان بـيـتالمـال سـرمـايـه هـا را خـارج كردند و يكى پس از ديگرى گريختند. ملت شجاع در اولينفـرصـت بـه حـساب آنان خواهد رسيد. اينان رفتند و آشفتگى ها و خرابى هاى بسيارى رابـرجـاى گـذاشـتـنـد كـه بـا خـواسـت خـدا و هـمـت مـلت بـايـد تـرمـيم شود، گرچه سالهاطول خواهد كشيد. اينجانب با تقديم تشكرات صميمانه به ملت عزيز تذكراتى را لازم مى دانم : 1!!! اينجانب انشاءالله تعالى به زودى به شما مى پيوندم تا در خدمت شما باشم و باهمت شجاعانه شما به رفع مشكلات كوشا بوده و با همصدا و هم قدم شدن همه اقشار ملتبـر فـسـادهـا غـلبه كنيم . دوستان عزيزم ! خود را براى خدمت به اسلام و ملت محروم مهياكـنـيد، كمر به خدمت بندگان خدا كه خدمت به خداست ببنديد. من با توفيق خداوند تعالىپس از چند روزى در خدمت شما خواهم بود و در پشت سر شما به سربازى خود ادامه خواهمداد. 2!!! بـه نـمـايـنـدگـان مـحـمـدرضـا پـهـلوى كـه مـجـلسـيـن را غـصـبـااشـغـال كـرده اند اخطار كنيد كه خانه ملت را خالى كنند تا نمايندگان مردم پس از پنجاهسـال كـه مـلت از حق خود محروم بود، به خانه خود بيايند و انشاءالله همه خواهيد ديد كهانتخابات آزاد و مجلس سالم يعنى چه . من به آنان اخطار مى كنم كه در صورت ورود مجددبه مجلس مسوول هر گونه پيشامدى خود آنان هستند. 3!!! بـار ديـگـر بـه اعـضـاى شوراى سلطنتى كه شاخه اى است از ريشه غير قانونى ،اخطار مى شود كه از شورا كناره گيرى كنند و بيش از اين با ملت مخالفت نكنند. 4!!! بـار ديـگر به قواى انتظامى و نيروهاى زمينى ، هوائى ، دريائى توصيه مى شودكـه در حـفظ انتظامات بكوشند و ملت شريف و بيدار با آنان همكارى كنند. ملت آگاه ايرانبـايـد از اشخاص و يا گروه هاى منحرف كه در اين موقع حساس به فكر آشوب افتاده ومى خواهند به نفع اجانب خيانت به كشور كنند، جدا جلوگيرى كنند و به آشوبگران هشداردهند كه از اعمال ضدانسانى و اسلامى و ملى اجتناب كنند و به ملت بپيوندند. از خداوند متعال پيروزى ملت ايران را خواستارم . والسلام عليكم و رحمه الله روح الله الموسوى الخمينى تاريخ : 1/11/57 بـــيـــانـــات امـــام خـــمـيـنـى پـيـرامـون افـشـاى جـنـايـات شـاه و تـرسيم رؤ وس كلىحكومتعدل اسلامى اعوذبالله من الشيطان الرجيم بسم الله الرحمن الرحيم سقوط ديكتاتورى شاه با همت و وحدت كلمه اقشار مردم مـن قـبـل از ايـنـكـه چـنـد كـلمـه با آقايان صحبت كنم بايد از عموم اين جوان ها و برادران وخواهرانى كه در خارج كشور هستند و در اين مدت من موجب زحمت آنها شدم ، هم تشكر كنم و همعـذر بـخـواهـم ، مـن از خـداى تـعـالى سـلامت همه شما را و عزت و سعادت همه را خواهانم وامـيـدوارم كـه (در) ايـران يك محيط صحيحى كه تحقق پيدا كند، شما همه برگرديد و بهملت خودتان و به كشور خودتان خدمت كنيد. شـمـا ديـديـد كه در اثر وحدت كلمه در جامعه ايرانى يك قدرتى كه خودش را ابرقدرتحساب مى خواست بكند و دنبال او ابرقدرت ها بودند، همه ابرقدرتها از او تاييد كردندبـلكـه مـع الاسـف دول اسـلامى هم قاطبتا تقريبا با او همراهى كردند، ديديد كه با وحدتكـلمه ملت ، تمام كنگره هاى قصرش فرو ريخت يكى بعد از ديگرى . آن حزب رستاخيزىكـه آنـقـدر بـراى آن مـديـحـه سـرائى كـردنـد، هـم خـود او و هـمعـمـال خـبيث او آنقدر درباره آن مبالغه ها كردند، مدح ها خواندند و خود ايشان گفت كه اگركـسـى داخـل ايـن حـزب نـشـود او را مـا تـذكـره مـى دهـيم و مى گوئيم برود بيرون ، آنقدرپـافـشـارى راجـع بـه ايـن حـزب كـرد لكـن مـلت ايـرانمـقـابـل حـزب و مـقـابـل حـزب هـا و مـقـابـل تـانـك و تـوپ ومسلسل ايستاد و مجبور كرد اين آدم ديكتاتور را به اينكه از حزبش صرفنظر بكند و حزبرا كـان لم يـكـن طـرح كند. و اين خيانتى كه كرده بود راجع به تغيير تاريخ اسلام ، باشرف ترين تاريخ ها، سازنده ترين تاريخ ها، اين تاريخى كه انسان را، مستضعفين رابـيـدار كـرد و تـمام قلدرهايى كه در آنوقت بودند خاضع كرد و انسان به تمام معنا، باهـمـه ابـعاد، هم ابعاد معنوى و هم ابعاد مادى ساخت و اين شخص مى خواست اين شرافت را ازايـران سـلب كـنـد و اصـل اسلام را پايكوب كند و تاريخ جاهليت شاهنشاهى را به جاى آنبـگـذارد و ديـديـد كـه به واسطه همت مردم ايران همه قشرها قيام كردند و اين مطلب را همملزم شد كه از دست بدهد و ديديد كه به واسطه اتفاق كلمه اى كه شما ايرانى ها داشتيداين آدم با اينهمه مداحى هايى كه خودش از خودش مى كرد و ديگران از او و آنهمه حرف هاكـه دربـاره او مـديـحـه سـراهـا مـى گـفـتـنـد، مـلزم شـد كـه بـيـايـد درمقابل ملت و توبه كند و عذر بخواهد (براى اينكه مردم را فريب بدهد البته ، لكـن مـلزم شد به اينكه عذر بخواهد) و ديديد كه اتفاق كلمه شما ملت ايران موجب شد كهتـمـام ابرقدرت ها عقب زدند و اول كه از او حمايت ها كردند، هر كدام حرف ها زدند (دخالتنظامى مى كنيم ، تجزيه مى شود ايران ) از اين حرف ها و شعرهائى كه هميشه مى خوانندخـوانـدنـد و شـمـا ديـديـد كـه بـا ايـنـكـه هـمـه ابـرقـدرت هـادنـبـال سـر او بـودند و مى خواستند از او حمايت كنند ملزم شد كه از ايران بيرون برود وحـالا هـم بيرون ايران است و مع الاسف فرار كرد از چنگ مسلمين و از چنگ جوان هاى ما و ليكندر آتـيه نزديكى او را به ايران خواهند خواست انشاءالله و او ذخايرى كه از ملت ما بردهاسـت و در ايـن آخـر هـم حـمـل كـردنـد بـه خـارج از ايـران ، ايـن ذخـايـر را و ايـنمـال هـائى كـه از ايـران بـرد انـشاءالله از او گرفته خواهد شد و به سزاى اعمالى كهكرده است و ظلم هائى كه كرده است انشاءالله مى رسد. خـيـانـت هـا و جـنـايـت هـاى شـاه تـنـهـا در مـاوراء عـالمقابل جبران است گـرچـه قبلا هم عرض كردم كه ما قدرت اين را، يعنى اصلا از بشر همچو قدرتى ساقطاسـت كـه بـتواند سزاى اعمال اينطور جنايتكارها را بدهد. آنقدرى كه در قدرت انسان استهـمـيـن مقدار است كه اگر مثلا يكى را كشت ، به جاى او يكى را بكشند اما اگر يك كسى يكمـلتـى را بـه ايـن وضـعـى كـه الان مـلاحـظـه مـى كـنـيـد كـشـانـد،قـتـل عـام هـا كـرد، حـبـس هـاى طـولانـى ، جـوان هـاى مـا را در حـبـس بـرد و به پيرى به مابـرگـردانـد، در بـيـن ايـنـهـائى كـه در حـبـس بـودنـد و پـانـزدهسال حبس بودند، بعضى وقت ها كه با من مصافحه مى كردند، آنوقت دست يك پهلوان بودو حالا كه مصافحه مى كند دست آدم عادى شده . آن زجرها و ناراحتى هايى كه به جوان هاىمـا، بـه روشـنفكرما، به علماى ما، به دانشگاهى هاى ما، به بازرگان هاى ما، آن زجرها وتـبـعـيـدهـا و آنـقـدر زحـمـاتـى كـه بـه آنـهـا دادنـد و آنـهـامتحمل شدند، اينها را نمى توانيم جبران كنيم . يك جان بيشتر ندارد، شما همه تان هم جمعبـشـويـد هـمـان يـك جـان را از او مـى گـيـريـد. ايـن صدها جان از بهترين فرزندان اسلامگرفته است ، حالا كه ما يك جان از يك نفر آدمى كه ارتباطش به اجانب بيشتر از ارتباطشبـه مـلت مـاسـت بـگـيـريـم ، ايـن مى شود جبران ؟ شما فرض بكنيد كه يك وقت دست شمابيايد، دست و پاى او را ببريد، چشم هايش را بيرون بياوريد، از اين كارها بكنيد (فرضكـنـيـد) بـاز هـم جبران نمى شود. اين دليل بر اين است كه يك عالم ديگرى است كه جبرانايـنـطور چيزها در آنجا مى شود، براى هر كشتنى ، كشتن و زنده كردن ، كشتن و زنده كردنممكن است . براى زجرهائى كه به جوان ما داده ، زجرهاى طولانى و تا ابد ممكن است باشد.نـمـى شـود آقـا كـه يـك كـسـى بـيـايـد و سـى وچـنـدسـال بـه ايـن مـردم آنـجـور حـكومت جائرانه بكند و مامورينش در همه اطراف بلاد با زن وفـرزنـد و جـوان و پـيـر مـا، عـالم و غير عالم ما آنطور رفتار بكنند و ما هم نتوانيم جبرانبـكـنـيـم (اصـلا اگـر دسـت مـا هـم بـرسـد نتوانيم جبران بكنيم ) نمى شود خداى تبارك وتعالى يك همچو كارى را اجازه بدهد كه يك نفر آدم اين كارها را بكند و بعد هم جزايش همينبـاشـد كـه او را بـكـشـنـد، جـزايـش هـمـين باشد كه مالش را بگيرند. در بين جوان هاى مااشـخـاصـى بـودنـد كـه در جـوانـى رفـتـنـد و پـانـزدهسـال عـمـرشـان را هـدر دادنـد، او مى توانست در بيرون اگر از علما هست كتاب ها بنويسد،هدايت ها بكند، اگر از روشنفكران هست كتاب ها بنويسد و روشنفكرى ها بكند، روشنگرى ها بكند، اگر از اطباهست جمعيت زيادى را از مرگ نجات بدهد. تمام اين قشرهايى كه از ما آنها در زندان كردند،ايـنـهـا حـيـاتـشـان را از دست دادند، اينها زندگى شان را، بيشتر زندگى شان را از دستدادنـد يـعـنـى يـك زندگى توى محبسى كه هيچ كارى نمى تواند بكند، از همه كارها او رابـاز داشـتـنـد. (آنـهـا مـى دانـنـد چيست ) اينها با كشتن محمدرضا درست مى شود؟! جبران مىشـود؟! او تـمام عياشى ها و ظلم هايش را كرده و حالا هم تقريبا اواخر عمرش هست . يك كسىكه تمام آن جنايات را كرده ، حالا مى شود كه من و شما بگوئيم كه خوب ، حالا پولهايشرا از او بـگـيـريـم (اگـر دسـت مـا بـرسد، دست ما كه به همه ذخاير او نخواهد رسيد) اينجـواهـراتـى كـه پدرش برد نمى دانم الان در خزينه كدام كشور هست (انگلستان گمان مىكـنـم ) اين جواهراتى هم كه ايشان حمل كردند حمل كردند چمدان هاى پر از جواهر اين ملت وحـمـل كـردنـد و بـردنـد، عـلاوه بـر پـول هاى بسيار گزافى كه صورت ها دارد، حالا يكمـقـدارى از آن را فـاش كردند، شما فرض كنيد كه بتوانيد كه همه اينها را از او بگيريدلكـن مـى تـوانـيـد اين هدرى كه داده است او، نيروى ملت را كه به هدر داده جبران كنيد؟ ايندانـشـگـاه هاى ما را به صورتى در آورد كه نيروى انسانى ما را هدر داد، كارش هدر بود،نـيـروهـاى انـسـانـى مـا را منهدم كرد به نيروهاى غير انسانى . اين سينماهائى كه در زمانايشان مشغول فعاليت بودند، اين مراكز فحشائى كه اينها درست كردند، مراكز فحشائىكـه مـوجـود كـردنـد بـراى ايـنـكـه جـوان هـاى مـا را بـكـشـنـد بـه ايـن مـراكـز وغـافـل كـنند از مسائل حياتى خودشان ، از مسائل زندگى بخش خودشان . اين مراكز اسبابايـن شـد كـه ايـن نـيـروى انـسـانـى كـه بـايـد در خـدمـت كـشـور مـا باشد علاوه بر اينكهمـعـطـل شـد، مـنـقـلب شـد بـه يـك نـيروى غير انسانى . چطور ما مى توانيم جبران كنيم اينجنايات را؟ قابل جبران به دست بشر نيست . اين به دست ماوراى اين عالم جبران مى شود وبدانيد كه جبران مى شود. اين قرآن است كه هر كس هر ذره كارى كه بكند مى شمرند. آنجايـك هـمـچـو عـالمـى اسـت ، (و مـن يـعـمـل مـثـقـال ذره خـيـرايـره و مـنيـعـمـل مـثـقال ذره شرا يره .) خودش را مى بيند. قرآن اينطور مى فرمايد و مطالب هم هميناسـت ، صـورت ايـن عمل در آنجا منعكس است و در آنجا خودش را مى بيند و اينها جبران خواهدشد و شما دلتان محكم باشد كه اگر دستتان نرسد به او و اگر هم برسد نمى توانىجبران كنى اما اين جنايات جبران خواهد شد در آنجا. اصل رژيم سلطنتى مغاير با عقل ، حقوق بشر و قانون اساسى است ايـنـهـا همه تا اينجا كه رسيده است باز نصف راه يا كمتر از آن را پيموديم . اتفاق كلمه ،اجـتـمـاع يـك امـت در يـك امـر مـوجـب ايـن شـد كـه ايـن كـنـگـره هـائى كـه تـا (بـهقـول خـودشـان ) عـرش كـشـيـده شـده بـود، ايـنـهـا يـكـى يـكـى ريـخـتـنـد، وارفـتـنـدمـثـل يـخى كه آب بشود لكن باز ما راه زياد داريم ، اين اولش است ، مقصد ما تنها رفتن اونـيـسـت ، ايـن يـكـى از مـطـالب اسـت . مـا رژيـم سـلطـنـتـى را اصـلا غـلط مـى دانـيـم ، ازاول ايـن غـلط بـوده ، خـلاف قـوانـيـن انـسـانـى بـوده ، رژيـم سـلطـنـتـىازاول خـلاف قـوانين عقلى انسان است . يك كسى حالا در مجلس به او راى بدهند(حالا فرضبفرمائيد صحيح راى بدهند. فرض باطل را من نمى گويم ) شما فرض كنيد كه يك مجلس موسسان ملى ، صد در صد ملى تاسيس بشودو ايـن يـك كـسـى را بـا اعقابش به حكومت برساند، خودش و سلسله بعد، ما به اين مجلسمـوسـسـان كـه از جـانـب مـلت اسـت و بـه ايـن ملت مى گوئيم بسيار خوب ، شما زمانى كهخـودتـان تـشـريـف داشـتـيـد حـق داشـتـيـد كـه سـرنـوشت خودتان به دست خودتان باشد،سرنوشت مائى كه دويست سال بعد از شما به اين دنيا مى آمديم به چه مناسبت شما تعيينكرديد آقاى پدربزرگ ؟ شما با چه قانون ، با چه حق سرنوشت ماهائى كه در اين زمانهـسـتـيـم تـعـيـيـن مـى كـنـيـد؟ شـمـا حـق داريـد كـه ، ايـن حـرفـى اسـت كـه هـمـهعـقـول بـا آن موافقند منتها آنقدر تعميه مى كنند بين مردم و تبليغات سوء مى كنند كه مردمباور مى كنند، گاهى وقت ها آنقدر شور است كه خان هم مى فهمد. عـقـل ايـن اسـت ، حقوق بشر اين است كه سرنوشت هر آدمى به دست خودش باشد، هر ملتىسرنوشتش به دست خودش باشد، اين صحيح . ملت ايران حالا سرنوشتش بايد به دستخـودش بـاشـد، الان اگـر بـخـواهد يك كسى را تعيين كند براى وكالت ، تعيين كند براىرياست جمهور، حق دارد كه خودش قرار بدهد. ما حالا فرض كنيد اجتماع كرديم و يك نفر رارئيـس جـمـهور كرديم ، اين صحيح ، حالا اگر ما همه مان مجتمع شديم و يك مجلس موسساندرسـت كـرديـم ، مـجـلس موسسان از ناحيه ما حق دارد كه سرنوشت اين ملتى كه الان موجودهست تعيين كند، نه آنى كه الان نيست و بعدها موجود خواهد شد، براى اينكه الان ملت ايراننيست . اين گروه هائى كه در صد سال ديگر در اعقاب شماها مى آيند، اينها ملت ايران الاننيستند، من نمى توانم سرنوشت آنها را تعيين كنم . ما چه حقى داريم كه سرنوشت ديگران(را) تـعيين كنيم ؟ آنها ديگرانند. به مجرد اينكه ما همه در ايران هستيم ، به مجرد اينكه ماهـمـه مـسـلمـان هستيم نمى توانيم سرنوشت يك جمعيتى كه الان موجود نيستند تعيين كنيم كهبعدها ملزم باشند اين اعقاب ما به اينكه اين آقا را به اعليحضرتى بشناسند.آخر به چهمناسبت تو همچو كارى مى كنى ؟ به من و شما چه ربط دارد اين ؟ پس سلطنت اصلا، اصلاقضيه سلطنت يك مطلب خلاف عقلى است ، خلاف شعور انسان است . اين در صورتى كه يكمـوسـسان صحيح صد در صد ملى باشد، اين است كه براى اعقاب هيچ خطرى نبايد داشتهبـاشـد. اما ما رجوع كنيم به تاريخ ، ما كه شاهد خود قضيه بوديم ، شما جوان ها آنوقتنـبـوديـد، مـا شـاهـد قـضـيـه بوديم كه قضيه چه جور بود و چه جور تحقق پيدا كرد. باسـرنـيـزه مجلس درست كردند، با سرنيزه راى درست كردند. مگر كسى جرات مى كرد راىنـدهـد، جـرات مـى كرد نفس بكشد. درست كردند، البته يك عده اى آنوقت از جان گذشتند ومـخـالفت كردند لكن مابقى همه سرنيزه بالاى سرشان بود، يك مجلس سرنيزه اى درستكردند و بعد با سرنيزه به ما تحميل كردند يك همچو موجوداتى را. اگر هم صحيح بود،غـلط بـود. اگـر صـحـيح بود نسبت به آن كسى كه در آن زمان بود صحيح ، اما نسبت بهكـسـى در آن زمـان نـبـود غلط. ماهائى كه ، شماهائى كه در آنوقت نبوديد، رفراندم آنوقتنمى دانم مجلس موسسان آنوقت هيچ دخالت نمى تواند داشته باشد در سرنوشت شما. رمز پيروزى ملت ، حفظ وحدت كلمه و اتكال به خدا مـا يك قدم جلو رفتيم تا اينكه اين شخص را از مملكت بيرون كرديم ، او مى خواست كه ماهارا بيرون كند و مى گفت كه هر كه وارد حزب رستاخيز نشده است بايد از اين مملكت بيرونبـرود. شـمـا بـحمدالله با هم متحد شديد و اتفاق كلمه شما باعث شد كه آن كارى كه مىخواست سر شما بياورد شما سر او آورديد، بيرونش كرديد. بعدها هم كسى نمى تواند اورا بـيـاورد. اگـر مـى توانستند نگهش مى داشتند. نگه داشتن آسان تر از بيرون رفتن وبـرگـشـتـن اسـت ، البـتـه آنـهـا به فكر هستند. گفته مى شود كه در طياره كه داشته مىرفـتـه ايـن خـبـيث امر مى كرده كه كودتا كنيد. طياره در هوا بوده و باز از هواى نفسش دستبر نداشته . از آنجا (اينجور گفته مى شود) امر كرده كه كودتا كنيد. در همين چند روز هممـى گـويـند در يكى از پادگان ها (امروز هم باز براى من نوشته اند) دستور داده بودندبه اينكه برويد شهر همدان را !!! كودتا كنيد و بمباران كنيد و بساط درست كنيد. گوشنـدادنـد، اعـتـصـاب غـذا كـردنـد و گـوش نـدادنـد و الان هـم ايـن پـادگـان در بـسـتمـال مـلت اسـت . ايـنها براى چى بود؟ براى دو مطلب : يك مطلب اين اتفاق كلمه اى كه درايـران پـيدا شد. يك مطلب ديگر، اين پشتوانه اى كه عبارت از حق و حقيقت خدا بود. براىخـدا و اسـلام داد زديـد گـفـتـيـد مـا اسـلام را مـى خـواهـيـم ، آزادى مـى خـواهـيـم ،اسـتـقـلال مـى خـواهـيـم . حـكـومـت اسـلام ، حـكـومـت اسـلامـى هـمـيـن آزادى واسـتـقـلال را بـه شـمـا مـى دهـد منتها شما تشريح كرديد مطلب را والا حكومت اسلامى يعنىآزادى ، يعنى استقلال . اين پشتوانه داشتن اجتماع شما به اراده الله تعالى موجب پيروزىشما تا اينجاست و اگر اين دو جهت محفوظ بماند كه قيامتان بحق باشد. (اعظكم بواحده انتـقـومـوالله ) براى خدا قيام كنيد، نه براى شهوات نفسانيه . اگر انسان براى شهواتنـفـسـانـيـه قـيـام بـكـنـد و بـراى خـدا نباشد اين به جائى نمى رسد كارش ، اين بالاخرهفشل مى شود كارش چيزى كه براى خدا نيست دوام نمى تواند داشته باشد. فقط براى خدا قيام كنيد. كـوشـش كـنـيـد كه قيام شما، اين نهضتى كه داريد نهضت الهى باشد، لله باشد. من نمىتـوانـم بـاور كـنم كه كسى مبادى معنوى نداشته باشد و براى مردم كوشش كند. من اصلابـاورم نـمى آيد. اينهائى كه مبادى معنوى دارند، اينهائى كه خدا قائلند، آنهائى كه جزاقـائلنـد، آنـهائى كه عطا قائلند، اينها تعقل دارد كه يك كسى جان خودش را بدهد يك جانبـالاتـر بـگـيرد، همه چيزش را بدهد و از خدا زيادتر، آنقدرى كه هيچ چشمى نمى تواندبـبـيـنـد و هـيـچ گـوشـى نـمـى تـوانـد بـشـنـود بـگـيـرد. ايـنمـعقول است كه ما يكى بدهيم صد تا بگيريم . يك جانى كه توى اين كالبد محبوس استبـدهـيـم ، آزاد بـشويم به جانى كه الهى است ، آزاد است ، محيط است ، همه چيز است ، ارادهاش فـعـال اسـت ، مـى گـويـد بـشـو، مى شود، هر چه و هر كه بخواهد مى شود، يك همچوچـيـزى بگيرد، اين معقول است كه انسان در اينجا فداكارى كند و جانش را بدهد اما آن كسىكـه ايـن مـبـادى را نـدارد، يـا بـسيار احمق است يا دروغ است مطلب . من مى گويم دروغ استمـطـلب ، تـعـمـيـه اسـت . ايـنـكه (من براى مردم ، براى توده دارم زحمت مى كشم )، از او مىپرسيم خوب ، حالا خودت را كشتند چه ؟ تو همچو آدمى هستى كه براى توده ؟ انـسـان هـر چه مى خواهد براى خودش مى خواهد، انسانى كه براى خودش نخواهد، در تمامبشر چند تا دانه نمى تواند پيدا بشود. تا مبادى روحى و الهى در كار نباشد نمى شودكـه دوام داشـته باشد. عليهذا خداى تبارك و تعالى مى فرمايد من يك موعظه به شما مىكنم . (در تمام موعظه هائى كه همه مى كنند مى فرمايد كه من فقط يك موعظه به شما مىكـنـم . مـوعـظـه كـن خـداى تـبـارك و تـعـالى اسـت ، آن كـه مـوعـظـه را رسـانـدهرسـول خـدا (ص ) اسـت ، ايـن كـتـابـى كـه در آن ايـن مـوعظه ثبت شده است قرآن است ) مىفـرمـايـد مـن فقط يك موعظه مى كنم و آن اين است كه براى خدا قيام كنيد، هم قيام كنيد، همقـيامتان براى خدا باشد. اگر بخواهى قيام شما يك قيام مثمر باشد، نتيجه داشته باشدقـيـامتان ، منتهى به تفكيك و تجزيه و امثال ذالك نشود. تمام هم شما يك نقطه باشد و آنهـم يك نقطه ماوراى عالم طبيعت ، يك نقطه غير متناهى ، در همه چيز همه توجه به او داشتهبـاشـيد. اگر يك همچو مطلبى شد آنوقت قيام شما و نهضت شما يك نهضت اسلامى سالم ،دوام دار (مى شود) براى اينكه پشتوانه اش دائم است ، چيزى كه پشتوانه اش دائم است ،دائم است . مـن ايـن مـوعـظـه خـداى تـبـارك و تـعالى به لسان قرآن را دارم به شما مى رسانم . اينموعظه به ما مى فهماند به اينكه بايد وحدت كلمه داشته باشيم ، وجهه ما يكى باشد:الله . (ان تقوموالله ) قيام لله ، ديگر نمى تواند كه يك كسى يك طرف برود يك كسىيـك طـرف ديـگـر. اگـر ديديد كه در يك قيامى دسته دسته و حزب حزب و جبهه جبهه شدبـدانـيد كه خدا در كار نيست . اگر همه با هم متوجه به يك نقطه باشند دعوت به وحدتكـلمـه اسـت ، بـه وحـدت عـقـيـده اسـت . وحـدت عـقـيـده وحـدت كـلمـه مـى آورد، وحـدتعـمـل مى آورد. (انما اعظكم بواحده ) يك موعظه ، فقط يك موعظه . توى اين موعظه همه چيزاسـت . شـمـا ايـن يـك مـوعـظـه را گـوش كنيد، عمل كنيد، همه چيز شما در اين يك موعظه هستمـوعـظـه خـداسـت ، آنهم فقط يك موعظه . همه چيزهائى كه شما تصور بكنيد توى اين يككلمه هست . اينكه قرآن معجزه هست براى اين چيزهاست كه سه تا چهار تا كلمه تمام حيثياتبشر را اداره مى كند. (اعظكم بواحده ان تقوموالله مثنى و فرادى ) قيام اگر قيام لله شدهـمه چيز متمركز مى شود در همان الوهيت و اين قيام شما چون يك بوئى از الوهيت مى داد تااينجا رسيده است كه قدرت هاى بشرى را زير پا گذاشت ، يعنى مشت غلبه كرد بر تانك، مـشـت غـلبـه كـرد بـر تـوپ ، توپ ها و تانك هائى كه در ايران آورده بودند و متمركزكرده بودند و اينها، مشت هاى جوانها و پيرها و زن هاى ما در مقابلش ايستاد و گفت كه ديگراثر ندارد. چرا اثر ندارد؟ براى اينكه لله است . مگر با خدا مى شود معارضه كرد؟ مگرمـقـابله مى شود با خدا كرد؟ اين كار خدائى است ، لله است ، براى خداست . همه اين دعوىهائى كه اينها داشتند پيچيد و كنار گذاشت . تاكيد بر جديت اقشار ملت در رفع نقائص و خرابى هاى مملكت اما حالا باز اول كار است . شما خيال نكنيد كه ما رسيديم به مقصدمان ، برويم بخوابيم سـر جـايـمـان . خـيـر قـيـام لله الان اولكـار اسـت بـه حـسـب آن چـيـزى كـه اهـل مـعـرفـت مـى گـويـنـدمـنـزل اول است نهضت . ما خيلى راه داريم الان . آقا ما وارث يك مملكت هستيم كه همه چيزش راايـن مـرد بـه بـاد فـنا داد، همه چيزش را. شما روى هر مطلبى كه دست بگذارى ، روى هرمظهرى از مظاهر تمدن كه دست بگذارى اين به باد داده است . به باد داد و فرياد زد كهمن تمدن بزرگ آوردم . دانشگاه ما را به باد فنا داد، زراعت ما را به باد فنا داد، نفت ما راهمه اش تقريبا داد (مى گويد بيست سال ديگر مانده تمام بشود، اينطور كه شما مى دهيدبـله ) هـمـه چـيز ما را به باد فنا داد. جوان هاى ما را فانى كرد و به باد فنا داد. از همهجـنـايت ها بالاتر از دست دادن نيروهاى انسانى است . انسان است كه مى تواند كار بكند وارزش دارد و الا آب و خـاك و ايـنـهـا ارزش نـدارد. انـسـان ارزش دارد، ايـن انـسـانيت را سلبكـردند اينها، جوان ها و نيروهاى جوان هاى ما را به باد فنا داد. اين جوان هائى كه الان درآلمـان آمـدنـد بـراى نـيـروى اتـمـى ، از آنـها بپرسيد (آمدند به من گفتند، شما هم از آنهابـپـرسـيـد، خـودشـان هم مى دانند) مى گويند ما را پائين نگه داشتند، نمى گذارند و هيچاثـر هـم نـدارد كار ما. كار بى اثر و نگه داشتن نيرويى كه استعداد دارد و بايد ترقىبكند، در يك حدى خفه اش مى كنند و نگهش مى دارند. همه چيز اين مملكت را به باد داده است. مـا اگـر مـوفـق هـم بـشـويـم و ايـن تـتـمـه لاشـه را بـيـرون بـريـزيـم بـاز ده ، بـيستسـال لازم اسـت كـه هـمـه اقشار ملت فعاليت كنند تا بتوانند اين نقيصه ها را رفع بكنند.شـمـا بـخـواهـيـد زراعـت مـا را بـرگـردانـيـد بـه حـالى كـهقـبـل از ايـن افـسادات ارضيه بود ده بيست سال زحمت لازم دارد، همه مردم بايد دست به همبدهند، بايد زارعين و دهقان ها و كشاورزها مشغول كار بشوند و ديگران كمك كنند به آنها.تنها با يك قشر، با يك دولت اصلاح نمى شود. ملت خواهان برقرارى حكومت عدل اسلامى است ما امروز مى خواهيم همه ملت را وارد در دولت كنيم ، جدا نباشد، همه با هم اعانت كنند، معاونهـم بـاشند نه اينكه يك اجنبى باشد كه مردم از آن بترسند، او را نگاه كنند نتوانند با اوحرف بزنند. ما يك كسى را مى خواهيم كه (البته نمى شود، اينكه من مى گويم مى خواهيم، شـبـيـه اسـت آنـهـم نـه شـبـيـه نـزديـك ، شـبـيـه بـسـيـار دور)مثل حضرت على سلام الله عليه باشد كه زمان سلطنتش (استغفرالله كه سلطنت مى گويم) امـارت او، امـارت شـرعـيـه اش ، خـلافـتـش كـه آنـقـدرطول و عرض داشت ، حجاز و مصر و عراق و ايران و نمى دانم همه اينها را داشت ، آنوقت پامى شد، خودش راه مى افتاد در خانه اين زن و آن زن و آن زن . بعد از اينكه خانه يك زنىرفـت (بـه حـسـب ايـنـطـورى كـه تـاريـخ نـقـل مـى كـنـد، آقـايـاننقل مى كنند) و دلجوئى كرد و بچه هايش را چه كرد، بعد كارى مى كند كه اين بچه كوچكها بخندند، يك كارى كه آدم هاى متعارف عادى نمى توانند، يك ماوراءالطبيعت اين كار را مىتواند بكند. يك صدائى در مى آورد كه اين بچه مى خندد، مى گويد اينها داشتند گريهمـى كـردنـد مـى خواستم با خنده اينها از خانه بيرون بيايم . ما يك همچو آدمى مى خواهيم ،نـه يـك كـسـى كه از سايه اش بترسيم . ما يك حاكمى مى خواهيم كه توى مسجد وقتى آمدنشست ، بيايند دور او بنشينند صحبت كنند، با او حرف بزنند، اشكال دارند، اشكالشان را بگويند. ما يك اميرى مى خواهيم كه وقتى يهودى آمده ادعا كرده، قاضى مى فرستد سراغ امير كه بيا، مى آيد مى نشيند در مجلس قضا (همان قاضى كهخودش نصب كرده ) در مجلس قضاوت مى نشيند، طرح دعوا مى شود و راى برخلاف حضرتامـيـر سلام الله عليه مى دهد. شما مى توانيد كه اينهمه چيزى كه از بنياد پهلوى برده ،حـكـومـت ها مى توانند ادعا كنند؟ (حتى حالا) مى توانند اين مرديكه را بياورند اينجا كه آقابـنـيـاد پـهـلوى را بـيا حسابش پس بده پانزده ميليون دلار فلان ، ده ميليون دلار فلان ،پنج ميليون دلار فلان ، سى ميليون دلار فلان ، همه از اجرا و بستگان و پسر و دختر شاه. مـا يـك حـكـومـت عـادل مـى خـواهـيـم ، عـادل يـعـنـى دزد نـبـاشـدلااقـل ، نـمـى خـواهـيـم اقـتـدا به حاكمان بكنيم . (البته بايد اينطور باشد) ما مى خواهيماينطور باشد كه اين مال ملت را ندزدد، بر ندارد برود. تبليغات رژيم شاه عليه روحانيت براى جداسازى مردم از اسلام و قرآن خـوب ، شـما مطالعه كنيد اين صورتى كه مال يكى دو ماه است (مطالعه هم كرده ايد لابد)بـبـيـنيد بين اينها يك نفر آدم متدين پيدا مى شود؟ اين آخوندهاى مفتخور به اصطلاح اينها،تـوى ايـن قائمه ها يك آخوند را پيدا مى كنيد؟ يك ملا را پيدا مى كنيد؟ اينها تبليغات است(آخـوند مفتخور) تبليغات است اينها براى اينكه مى خواهند آخوند را زمين بزنند. آن كه مىتـوانـد تـو دهـنـى بـزند آخوند است . آن كه با منبر و محرابش جلوى توپ و تانك ايستدآخـونـد اسـت . اينها مى خواهند اين قوه را از شما بگيرند، اسلام هم كه مى خواهند بگيرند،قرآن هم كه مى خواهند بگيرند، همه را مى خواهند بگيرند تا شما بشويد يك افراد مخلوعاز خـدا، خـلع سـلاح شـده ، نه خدا داشته باشيد و نه امام داشته باشيد و نه قرآن داشتهبـاشـيـد و نـه مـوعـظـه چـى داشـتـه باشيد و نه منبرى داشته باشيد و نه محرابى و نهآخـونـد، هـيچى ، پس چه بكنند؟ همين كارهائى كه تا حالا كردند، ادامه بدهند همين كارهائىكـه تـا حـالا كـردنـد. تـبـليـغات كردند، زمان آن مرد خدا نشناس ، چه تبليغاتى بر ضدروحـانـيـت كـردنـد كـه روحـانـيت را به هيچ جا راه نمى دادند. مردى كه گفته بود كه من دوطـايـفـه را سـوار اتـومـبـيـل نـمى كنم ، قرار با خدا گذاشتم ، يكى آخوند، يكى فاحشه .اينطور درست كرده بودند. چرا؟ براى اينكه از آخوند مى ترسيدند. يك آخوند توى مجلسبـود پدرش را در مى آورد، يك مدرس كه در مجلس بود مكرر شكست داد، آخر گرفتند او راكشتند. از اختلافات دست برداشته و در زير پرچم اسلام بياييد. وحدت كلمه ، لله بودنايـن پـيروزى را به شما داده تا حالا. اين وحدت كلمه را حفظ كنيد، اين حزب بازى را كناربـگـذاريد، اين جبهه بازى را كنار بگذاريد، اين آخوند و دانشگاهى را كنار بگذاريد، خدامـى دانـد ضـرر به شما مى زند، ضربه مى زند به شماها. در خارج آدم مى آيد مى بيندكـه جـبـهـه هـاى مـختلف است . كنار بگذاريد آقا. اگر چنانچه مسلمانيد، مسلمانى اقتضا مىكندكه كنار بـگـذاريـد. اگـر مـلى هـسـتـيـد، مـلى بـودن اقـتـضـا مـى كـنـد، اگـر عـاقـليـد،عـقـل اقـتـضـاى ايـن را مـى كـنـد. ايـنها را ديگران درست كردند به اعتقاد من ، ديگران درستكـردنـد كـه مـا را مـتـفـرق از هـم بـكـنـنـد. كـنـار بـگـذاريـد ايـنمـسائل را، با هم بشويد (يدالله مع الجماعه ) همه با هم بشويد. تا اينجا آورديد تا آخربـبـريـد. آخـر يـعـنـى آنـوقـتـى كـه دسـت اجـانـب از مـمـلكت شما كوتاه بشود، مملكت بشودمـال خـودتان ، خودتان اداره اش بكنيد، خودتان هر چه داريد دلتان خواست بفروشيد، نفترا خـواسـتيد بفروشيد، خواستيد نفروشيد. البته مى خواهيم بفروشيم اما نه اين فروشىكـه ايـن مـرد كـرد كه هم نفت را داد و هم پايگاه درست كرد، به جاى نفت پايگاه براى آنهادرسـت كـرد. اينطور البته نمى شود، ادامه ندارد اين . اتفاق كلمه داشته باشيد كه اگرايـن پايگاه اتفاق كلمه را از شما گرفتند بدانيد كه شكست مى خوريد. اگر اين جمعيت هاتـوى ايـران كـه هـمـه داد مى كنند آزادى ، همه داد مى كنند خدا، اگر اين تفرقه در آن پيداشـد و يـك قـشـرى در آن پـيـدا شد كه يك شعار ديگر غير الهى داد و لله نبود بدانيد كهشـمـا را شـكـسـت مـى دهند. آنها درست مى كنند اين مطالب را. الان وقتى است كه اينها شكستخـورده انـد ديـگـر هـر چـه دستشان برسد درست مى كنند يك گروه درست مى كنند به اسمكذا، يك گروه درست مى كنند به اسم كذا براى اينكه تعميه كنند و اين ملت روحيه اش رااز دست بدهد. من عرض مى كنم كه محكم باشيد، روحيه تان را نگه داريد. وقتى ابرقدرتهـا نـتوانستند غلط بكنند اين چهار تا بچه نمى توانند كارى بكنند. محكم باشيد سر جاىخـودتـان . قـدرت مـلت يك قدرتى است كه هيچ قدرتى با او نمى تواند مقابله كند. شماديـديـد و داريـد مـى بينيد آن كه همه قدرت ها دنبالش بود شما بيرونش كرديد. ما تا آنجـائى كـه دست همه اجانب ، (چه اجانب چپ و چه اجانب راست ) دست اينها در مملكت ما يك چيزىدارد، نهضتمان ادامه دارد و تا جان داريم فرياد مى كنيم . از اين تفرقه و اين اختلاف كلمهدست برداريد آقايان و من از شماها و هم از قشرهائى كه در ايران هستند اين تقاضا را دارم، مـلتـمـسـانـه ايـن تـقـاضـا را از هـمـه تـان دارم كـه هـمـه شـمـادنبال يك مطلب برويد كه بخواهيد مملكت خودتان را از چنگ ديگران آزاد كنيد. (من دارم سينهمى زنم براى آمريكا، من دارم سينه مى زنم براى روسيه ، من دارم سينه مى زنم براى چين) همه اش غلط است . بدتر از بدتر هم . براى خودت چرا سينه نمى زنى بدبخت ؟ مملكتاز مـن اسـت و بـه يكى ديگر مى خواهم تحويل بدهم ؟! و بعد هم ملى هستم باز هم توده اىهستم ؟! توده اى اين است كه براى ملت خودش باشد، نه براى چين و ديگران باشد. دستبـرداريـد از اخـتـلافات ، همه زير پرچم اسلام بيائيد اگر بخواهيد كه همه قدرت ها راكـنـار بـگذاريد و خودتان باشيد، خودتان با يك اخلاق فاضله ، يك مملكت نمونه اى كهاخـلاق فـاضـله بـاشـد، يـك مـمـلكـت نـمـونـه اى كـه ظـلم بـه ديـگـران نـكـنـد، طـمـع بـهمـال ديـگـران نـداشته باشد، ظلم هم تحمل نكند، مالش هم به ديگران ندهد. برنامه ما ايناسـت كـه نـه ظـلم بـكـنـيـم و نـه ظـلم بـشـنـويـم ، نـه مـى خـواهـيـم بـه مـردمتـحـمـل كـنـيـم ، نـه تـحـمـل مـى كـنـيـم تـحـمـيل ديگران را. همه با هم باشيد ولله باشد،قـصـدهـايـتـان را خـالص بـكـنـيـد لله و صفوف تان را فشرده تر بكنيد و من اميدوارم كهخداوند به شماها نصرت بدهد و نصرت مى دهد انشاءالله . والسلام عليكم ورحمه الله وبركاته تاريخ : 2/11/57 پيام امام خمينى به عشاير بوير احمد بسمه تعالى تـوسـط جـنـاب مـسـتطاب حجه الاسلام آقاى حاج سيد كرامت الله ملك حسينى دامت افاضاتهعموم طوائف و ايلات سلحشور و شجاع بويراحمد ايدهم الله تعالى از عـواطف اسلامى شما سلحشوران مسلمان و طرفداران جمهورى اسلامى متشكرم . اميد است درپـرتـو حـكـومـت عـدل و افـراشـتـه شـدن پـرچـم اسـلام آزادى و امـنـيـت واسـتـقـلال نصيب ملت محترم ايران شود. اينجانب از طوائف بوير احمد و ساير طوائف شجاعايـران تـقـاضـا دارد كـه در حـفـظ نـظـم و امـنـيـت مـنـطـقـه خـودشـانكـمـال مـراقبت را بنمايند و در اين موقع حساس كه به وطن ما مى گذرد، نگذارند اشخاصمـاجـراجـو بـه بدخواهان دين و كشور بهانه دهند. از خداوند تعالى عظمت اسلام و مسلمين راخواهانم . والسلام عليكم ورحمه الله وبركاته روح الله الموسوى الخمينى تاريخ : 3/11/57 مصاحبه اما خمينى با روزنامه اطلاعات سـؤ ال : نـخـستين اقدام شما در بازگشت به ايران كه روز جمعه آينده پيش بينى شده چهخواهد بود؟ و آيا اعضاى كميته انقلابى حكومت اسلامى قبلا اعلام خواهد شد يا نه ؟ جـواب : اوليـن اقـدام مـن نـصيحت به ملت عزيز ايران است و انشاالله اگر امكان باشد دربـهـشـت زهرا راه خودمان را اعلام مى كنيم و كارهائى را كه مقدمتا بايد انجام داد اعلام خواهمكرد. سؤ ال : شكل طبقاتى شورا آيا از طبقات كارگر، روشنفكر انقلابى اسلامى خواهد بود ودهقانان در آن خواهند بود يا اكثر اعضاى اين شورا روحانيون مى باشند؟ جـواب : خـيـر، اكـثـر از روحـانـيـون نـخـواهـنـد بـود بـلكـه روحـانـيـون هـممثل ساير طبقات نماينده خواهند داشت . سؤ ال : ممكن است خطوط اساسى حكومت اسلامى را در زمينه اقتصادى ، اجتماعى ، سياسى وفرهنگى به طور خلاصه بفرمائيد؟ جـواب : ايـنـها امورى نيست كه بتوانم الان براى شما تشريح كنم .اسلام ، هم آزادى خواهدداد و هـم تـوجـه بـه اقـتـصـاد خـواهـد كرد و هم توجه به ساير احتياجات كشور كه بايدكارشناسان در اين موارد به موقع اقدام كنند. سؤ ال : منظور اين است كه در حكومت اسلامى ، ملى شدن صنايع قطعى خواهد بود يا نه ؟ جواب : اين مساله هم بايد مورد مطالعه قرار گيرد؟ سـؤ ال : مـمـكـن اسـت بـفـرمـائيد اقليت هائى كه در ايران وجود دارند، در حكومت اسلامى چهوضعى خواهند داشت ؟ جـواب : اقـليـت هـاى مـذهـبـى در اسـلام احـتـرام دارنـد و آنـهـا هـممـثـل سـايـر اقـشـار ملت با رفاه در آنجا زندگى خواهند كرد و هيچ گرفتارى براى آنهانخواهد بود. سـؤ ال : در مـورد آزادى بـيـان و عقيده ، شما چه حدودى را در نظر داريد؟ آيا فكر مى كنيدبايد محدوديت هائى قائل شد يا نه ؟ جواب : اگر چنانچه مضر به حال ملت نباشد، بيان همه چيز آزاد است . چيزهائى آزاد نيستكه مضر به حال ملت ما باشد. سؤ ال : آيا فكر مى كنيد كه گروه هاى چپ و ماركسيست كه در ايران هستند، آزادانه فعاليتخواهند داشت ؟ جـواب : اگـر مضر به حال ملت باشد جلوگيرى مى شود، اگر نباشد و فقط اظهار عقيدهباشد مانعى ندارد. سؤ ال : يعنى منظورتان اين است كه احزاب آزاد خواهند بود يا نه ؟ جواب : همه مردم آزادند، مگر حزبى كه مخالف با مصلحت مملكت باشد. سـؤ ال : نـقـش زنـان در حـكومت اسلامى چگونه خواهد بود؟ آيا مثلا در امور كشور هم شركتخواهند داشت براى مثال وكيل و وزير خواهند شد؟ البته اگر استعداد و لياقتى نشان دهند. جـواب : در مـورد ايـنـگـونـه مـسائل ، حكومت اسلامى تكاليف را معين مى كند و الان وقت اظهارنـظـر در اين زمينه ها نيست . زنان همچون مردان در ساختن جامعه اسلامى فردا شركت دارند،آنـان از حق راى دادن و راى گرفتن برخوردارند. در مبارزات اخير ايران ، زنان ايران نيزسهمى چون مردان دارند. ما همه گونه آزادى را به زن خواهيم داد، البته جلوى فساد را مىگيريم و در اين مورد ديگر بين زن و مرد فرقى نيست . سـؤ ال : يكى از خبرنگاران زن : چون مرا به عنوان يك زن پذيرفته ايد، اين نشان دهندهايـن اسـت كـه نـهضت ما يك نهضت مترقى است ، اگر چه ديگران سعى كردند نشان دهند كهعقب مانده است . فكر مى كنيد به نظر شما آيا زنان ما بايد حتما حجاب داشته باشند؟ مثلاچيزى روى سر داشته باشند يا نه ؟ جواب : اينكه من شما را پذيرفته من ، من شما رانپذيرفته ام ، شما آمده ايد اينجا و من نمىدانـسـتـم كـه شـمـا مـى خـواهـيـد بـيـائيـد ايـنـجـا و ايـن هـمدليل بر اين نيست كه اسلام مترقى است كه به مجرد اينكه شما آمديد اينجا، اسلام مترقىاسـت . مـتـرقـى هـم بـه ايـن مـعـنـى نـيـسـت كـه بـعـضـى زنـهـا يـا مـردهـاى مـاخـيال كرده اند. ترقى به كمالات انسانى و نفسانى است و با اثر بودن افراد در ملت ومـمـلكـت است ، نه اينكه سينما بروند و دانس بروند و اينها ترقياتى است كه براى شمادرسـت كـرده انـد و شـمـا را بـه عـقـب رانـده انـد و بايد بعدا جبران كنيم . شماها آزاديد دركـارهـاى صحيح ، در دانشگاه برويد و هر كارى را كه صحيح است بكنيد و همه ملت در اينزمـيـنـه هـا آزادنـد امـا اگـر بـخـواهـنـد كـارى خـلاف عـفـت بـكـنـنـد و يـا مـضـر بـهحـال مـلت ، خـلاف مـليـت بـكـنـنـد جـلوگـيـرى مـى شـود و ايـندليل بر مترقى بودن است . سؤ ال : شكل مالكيت در حكومت اسلامى و بخصوص مالكيت اراضى چگونه خواهد بود؟ جواب : اينها بعدا روشن خواهد شد. سؤ ال : به نظر شما وضع روزنامه ها چگونه بايد باشد؟ جـواب : روزنـامـه هـائى كـه مـضـر بـه حـال ملت نباشد و روزنامه هائى كه نوشته شانگمراه كننده نباشد، آزادند. سـؤ ال : دولى كـه در جـريـان انـقـلاب كـنـونـى ايـران ، آشـكارا از شاه حمايت كردند، درصورتى كه اظهار ندامت كنند آيا مناسبت خود را با آنها ادامه مى دهيد؟ جـواب : بـلى ، مگر اسرائيل ، اسرائيل مستثنى است ، همچنين افريقاى جنوبى و كشورهائىكه از تبعيض نژادى پشتيبانى مى كنند. سؤ ال : شما در بياناتتان فرموديد كه اسرائيل دشمن اسلام است ، آيا حكومت اسلامى ممكناست به اين كشور اعلان جنگ بدهد؟ جواب : بسته به مقتضاى زمان است . سؤ ال : آيا در جهان اسلام كشورهائى كه بخواهند به پيروى از ايران ، جمهورى اسلامىتشكيل دهند، الزاما بايد مذهب شيعه را بپذيرند يا نه ؟ جواب : خير، الزام در مذهب نيست . سـؤ ال : بـعـضـى از گـروه هاى كوچك طى نامه و تلفنى به ما مى گويند كه ما از زيرچكمه استبداد به زير نعلين استبداد مى رويم .
|
|
|
|
|
|
|
|