بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب حقیقتی برگونه تاریخ, عبداللّه مبلغى آبادانى ( )
 
 

بخش های کتاب

     FEHREST -
     FOOTNT01 -
     hs~TAR00001 -
     TAR00001 -
     TAR00002 -
 

 

 
 

 

fehrest page

back page

كمال دين و نعمت
سخنان پيامبر در اين جا به پايان رسيد. سخنان پيامبر خاطره شيرينى براى مردم بهارمغان آورده بود. آسمان در نهايت بارش فيض الهى بر مسلمانان است . هنوز اجتماعباشكوهى كه در صحراى غديرخم به هم شكل گرفته بهحال خود باقى بوده و از هم متفرق نشده بود كهجبرئيل فرود آمد و به پيامبر بشارت داد و اين آيه را تلاوت فرمود:
خداوند، امروز دين خود را تكميل كرد و نعمت خويش را بر مؤ منان به اتمام رسانيد.(30)
در اين لحظه صداى تكبير پيامبر بلند شد و خطاب به مردم فرمود:
خدا را سپاس گزارم كه دين خود را تكميل كرد و نعمت خود را بر شما تمام كرد و ازرسالت من و ولايت على (ع ) پس از من خشنود شد، امروز بزرگترين نعمت به حق پذيرانداده شده است .
ثبت عينى واقعه
پيامبر(ص ) و به دنبال او على (ع ) از منبر و جايگاه خود فرود آمدند و در كنار جمعيت قرارگرفتند. مردم به سوى پيامبر اكرم (ص ) و على بن ابى طالب (ع ) هجوم آوردند تا باآن دو بيعت كنند. حضرت دستور داد تا در آن صحرا دو خيمه بر پا كردند. در يكى از آنهاخود و ديگرى على (ع ) نشست . پيامبر عمامه خود را كه (سحاب ) نام داشت به عنوانتاج افتخار بر سر اميرمؤ منان قرار داد و تا سه روز در آنمحل اقامت كردند و مردم دسته ، دسته به خيمه ها مى آمدند و با پيامبر تجديد عهد مىكردند و سپس به خيمه على (ع ) مى رفتند و به عنوان اميرالمؤ منان با وى بيعت كرده وتبريك مى گفتند. شور و غوغايى بر پا بود. هر كس دوست داشت زودتر از ديگرى دربيعت كردن سبقت بگيرد. زن ها با گذاشتن دست خود در تشت آبى كه پيش تر على (ع )دست مباركش را در آن زده بود مراسم بيعت را با وى انجام مى دادند. حسان بن ثابت شاعرمعروف زمان پيامبر فرصت را غنيمت شمرد. با كسب اجازه از محضررسول اكرم (ص ) اشعارى را سرود و سپس ‍ در حضور پيامبر(ص ) و على (ع ) و مردمقرائت نمود:
بر خيز كه من تو را براى جانشينى و راهنمايى خلق پس از خويش انتخاب كردم .
و من مولاى هر كسى باشم كه على مولاى اوست . شما در حالى كه از صميم قلب او را دوستداريد از پيروان او باشيد... .(31)
لبخند شادمانى يك لحظه از لبان رسول خدا ترك نمى شد. و درعمل به هر طريق ممكن ، محبتش را به على پيش چشم همگان براى اثبات ولايت ابراز كردتا كمترين بهانه اى به قلب بهانه جويان ندهد. نخستين كسى كه موفق به بيعت ومصافحه شد (ابوبكر) بود و پس از او (عمر) و سپس ‍ (عثمان ) بيعت كردند وبه دنبال ايشان بقيه مهاجر و انصار و ديگر مردم اقدام به بيعت نمودند.(32)
در اين هنگام جبرئيلنازل شد و گفت :
به خدا قسم روزى مانند امروز نديدم چقدر كار حضرت على (ع ) را محكم نمودى ! براى اوپيمانى گرفتى كه جز كافر به خدا و رسولش كس آن را به هم نخواهد زد. واى بركسى كه اين پيمان را بشكند.(33)
بار ديگر در لحظات پايانى غديرخم معجزه اى اتفاق مى افتد و واقعه غدير را ماندنىتر مى كند.
شخصى بنام (حارث بن نعمان فهرى ) دوان دوان خود را به خيمه پيامبر رساند و بهحضرت عرض كرد: اى محمد! تو ما را امر كردى كه شهادت به يكتايى خدا و رسالت توبدهيم ؛ ما از تو پذيرفتيم . تو ما را امر كردى كه روزى پنج بار نماز بخوانيم ؛خوانديم . ماه رمضان روزه بگيريم ؛ گرفتيم . خانه خدا را زيارت بكنيم ؛ انجام داديم .مال خود را با دادن خمس و زكات پاك كنيم ؛ همه اينها را از توقبول كرديم . به اين اكتفا نكردى ، تا آخر دست پسر عمويت را گرفتى او را بر همه مابرترى دادى و امير ما كردى ! آيا بگو ببينم اين از طرف خدا بود يا از جانب خودت !!
رسول اكرم در حالى كه صورتش سرخ شده بود و يارانش از اسائه ادب او دردل مى خروشيدند، فرمود:
سوگند به خدايى كه جز او معبودى نيست ، اين امر از طرف خدا بوده است .
در اين هنگام (حارث ) برخاست و با غضب از نزد پيامبر بيرون رفت ؛ در حالى با خودمى گفت ؛ خدايا اگر آنچه كه محمد مى گويد حق است ، پس سنگى از آسمان بفرست و ياعذابى بر ما نازل كن !
پس هنوز حارث به شتر خود نرسيده بود كه سنگ كوچكى از آسمان فرود آمد و از پشتشخارج شد(34) و در مقابل ديده دوست و دشمن به هلاكت رسيد. بدين وسيله باز هم واقعهاى ماندنى بر كرانه غدير ثبت گرديد. در اينجا بود كهجبرئيل نازل شد و اين آيه را براى پيامبر تلاوت كرد:
درخواست كننده اى درخواست عذابى كرد كه واقع شد، اين عذاب مخصوص كافران است وباز دارنده اى ندارد، از جانب خداى صاحب درجات است .(35)
كم كم هنگام وقت نماز مغرب فرا رسيد. مؤ ذن اذان گفت . پيامبر همراه با جمعيت كاروان هانماز مغرب و عشا را پيوسته و در يك زمان با هم بجا آوردند.
بعد از واقعه
در اهميت اين واقعه تاريخى ، همين اندازه بس است كه رويداد غدير را يكصدوده نفر ازصحابى و هشتاد نفر از تابعين رسول خدا(ص ) بيان كردند و سپس 360 نفر از محدثينو مورخين شيعه و سنى نيز نقل كرده اند.روايات واقعه غدير از نظر سند و راويان وشواهد بسيار روشن و واضح و داراى دلايلى متقن بوده و در كتب سنى و شيعه آمده است كهما در پايان ، برخى از مدارك اهل تسنن را به طور مشروحنقل مى كنيم .
خبر واقعه غدير در شهرها منتشر شد و آن سه روز به عنوان ايام الولايه نام گرفت . اميداين بود كه اين واقعه بزرگ با خطبه مهم و ارزشمند پيامبر اكرم (ص ) كه از طريقيكصدوبيست هزار شنونده و راوى مستقيم ، هميشه بر سر زبانها جارى و گفتگو شود و درعمل تحقق پيدا كند ولى با كمال تاءسف پس از رحلت پيامبر(ص ) و جو حاكم بر جامعهمسلمين و اعلام ممنوعيت نقل حديث از طرف هيئت حاكمه ، سخنان و رهنمودهاى سرنوشت سازپيامبر(ص ) از دسترس مردم و نسل هاى بعد براى چند صباحى خارج شد، ولى كثرتراوى و انتشار حديث بالاخره سبب شد كه پس از مدتى در اختيار مردم و علما قرار گيرد وكسى را ياراى انكار واقعه نباشد.
روز عيد غدير به نام روز (ميثاق ماءخوذ و جمع مشهود) نام گرفت .(36)
در اين روز جبرئيل (ع ) و بقيه ملائكه به امر خداىمتعال جشن مى گيريم و بر پيامبر اكرم (ص ) درود مى فرستند و براى پيروان اميرالمؤمنين (ع ) استغفار مى كنند.(37) روز عيد غدير حتىقبل از اين واقعه در تاريخ ، روز معرفى بوده است زيرا در چنين روزى توبه حضرت آدمپذيرفته شده و (شيث ) وصى او گرديده . حضرت ابراهيم (ع ) از آتش نمرود نجاتيافت ، حضرت موسى برادرش هارون را به عنوان وزير و يوشع بن نون را به عنوانوصى خود انتخاب كرد و حضرت عيسى (ع ) شمعون الصفا را براى جانشينى خودشمعرفى كرد.(38)
روز عيد غدير روز سرور و شادمانى و خوشحالى مؤ من است كه مورد تاءكيد و سفارشائمه معصومين (ع ) و رسول گرامى (ص ) مى باشد. روز شكر و حمد الهى و روز عبادت وذكر است و روزه آن معادل صد حج و صد عمره است . روز عيد خداى بزرگ است .(39)
رسول خدا(ص ) فرمود: روز عيد غديرخم برترين عيدهاى امت من است و آن روزى است كهخداوند متعال مرا به نصب برادرم به عنوان امامت امت ، فرمان داد كه پس از او امتم هدايتشوند، روزى است كه دين كامل گرديده و نعمت تمام گرديده و نعمت بر همه تمام شده وروزى است خدا دين اسلام را بر ايشان پسنديده است (40) و سيدبن طاووس دراقبال نقل كرده است كه در اين روز چون مؤ منى را ملاقات كنى مستحب است تبريك گفته وبگوئيد الحمد لله الذى جعلنا كم المتمسكين بولايه اميرالمؤ منين و الائمه عليهمالسلام .
على (ع ) در بحث با ناكثين در شورا، فرمود: گمان ندارم كهرسول خدا(ص ) در روز غديرخم براى كسى ، حجتى باقى گذاشته باشد و نه براىگوينده اى جاى سخنى .(41)
محمودبن لبيد از حضرت زهرا(ع ) سئوال مى كند آيارسول خدا پيش از وفاتش بر امامت على (ع ) تصريح فرموده اند؟ حضرت زهرا(ع )پاسخ فرمودند: شگفتا آيا فراموش كرده ايد روز غديرخم را؟(42)
حضرت رضا(ع ) در نقلى مى فرمايد: مثل مردم در پذيرفتن ولايت حضرت على (ع ) در روزغديرخم ، مثل ملائكه در سجودشان ، در برابر حضرت آدم است ومثل كسانى كه در روز غدير از ولايت على (ع ) سر باز زدند،مثل شيطان است :(43) پس همه سجده كردند بجز ابليس كه سر باز زد و از كافرانشد(44) .

fehrest page

back page