بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب فلاح السائل, علاّمه سید بن طاووس ( )
 
 

بخش های کتاب

     FEHREST -
     FALAH001 -
     FALAH002 -
     FALAH003 -
     FALAH004 -
     FALAH005 -
     FALAH006 -
     FALAH007 -
     FALAH008 -
     FALAH009 -
     FALAH010 -
     FALAH011 -
     FALAH012 -
     FALAH013 -
     FALAH014 -
     FALAH015 -
     FALAH016 -
     FALAH017 -
     FALAH018 -
     FALAH019 -
     FALAH020 -
     FALAH021 -
     FALAH022 -
     FALAH023 -
     FALAH024 -
     FOOTNT01 -
 

 

 
 

 

next page

fehrest page

back page

دعاى گذشته به روايت ديگر
اين دعا از اوّل تا جمله كانَتْ عَلَى الْمُؤْمِنينَ كِتاباً مَوْقُوتاً، يا اءَرْحَمَ الرّاحمين ازمولايمان علىّ بن طالب (ع ) نيز روايت شده ، و اين دو روايت باهم اختلاف دارند. درادامهروايت اميرالمؤمنين (ع ) آمده است : سپس بگو:
يا اءَللّهُ الْمانِعُ قُدْرَتُهُ خَلْقَهُ، وَالْمالِكُ بِها سُلْطانَهُ، وَ الْمُتَسَلِّطُ بِها فى يَدَيْهِ، كُلُّمَرْجُوٍّ دُونَكَ يُخَيِّبُ رَجآءَ راجيهِ، وَ راجيك مَسْرورٌ لا يُخَيَّبُ، اءَسْاءَلُكَ بِكُلِّ رِضاً لَكَ مِنْكُلِّ شَىْءٍ اءَنْتَ فيهِ، وَ بِكُلِّ شَىْءٍ تُحِبُّ اءَنْ تُذْكَرَ بِهِ وَ بِكَ يا اءللّهُ، فَلَيْسَ يَعْدِلُكَشَىْءٌ، اءَنْ تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ اءَنْ تَحُوطَنى وَ إِخْوانى وَ وُلْدى ، وَ تَحْفَظَنىبِحِفْظِكَ، وَ اءَنْ تَقْضِىَ حاجَتى فى كَذا وَ كَذا.
- اى خداوندى كه با قدرتت مخلوقات را منع نموده و به واسطه آن مالك سلطنت وفرمانروايى گشته ، و در دو دست [جمال و جلال ] خويش ‍ تسلّط و چيرگى دارى ، هركسىغير تو كه به او اميد بسته مى شود اميدِ اميدوارانش را نوميد مى گرداند، ولى اميدوار بهتو هرگز نوميد و محروم نمى گردد. از تو به [حقّ] هر خشنوديى كه از هر چيزى كه درآن هستى دارى ، و به هر چيزى كه دوست دارى به آن ياد شوى ، و به تو اى خدا كه هيچچيز با تو برابرى نمى كند، درخواست مى نمايم كه بر محمّد وآل محمّد درود فرستى ، و من و برادران و فرزندانم را نگاهدارى نموده ، و به حفظ خويشمحافظت نمايى ، و حاجتم را درباره فلان چيز و فلان چيز برآورده سازى .
و هر خواسته اى داشتى ذكر مى كنى ، زيرا روايت شده كه پيامبر اكرم (ص ) فرمود: هركس اين دعا را، بخواند پيش از اينكه از جايش تكان خورده و جاى ديگر برود، حاجتشبرآورده مى شود.
آخرين دعا در تعقيب نماز
26 - از تعقيبات مهمّ خواندن دعايى كه است كه در پايان تعقيبات و دعاهاى بعد از نمازخوانده مى شود. در روايت آمده كه : لازم است اين دعا در آخر دعاها خوانده شود:
اءَللّهُمَّ، إِنّى وَجَّهْتُ وَجْهى إِلَيْكَ، وَ اءَقْبَلْتُ بِدُعآئِى عَلَيْكَ، راجِياً إِجابَتَكَ، طامِعاًفى مَغْفِرَتِكَ، طالباً ما وَاءَيْتَ بِهِ عَلى نَفْسِكَ، مُسْتَنْجِزاً [يا: مُتَنَجِّزاً] وَعْدَكَ، إِذْتَقُولُ: اءُدْعُونى ، اءَسْتَجِبْ لَكُمْ (206)، فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ، وَ اءَقْبِلْإِلَىَّ بِوَجْهِكَ، وَاغْفِرْلى ، وَارْحَمْنى ، وَ اسْتَجِبْ دُعآئى ، يا إِلهَ الْعالَمينَ،
- خداوندا، براستى كه روى و تمام وجودم را به سوى تو نمودم ، و با دعا كردنم برتو روى آوردم ، در حالى كه اميد به اجابت ، و طمع در آمرزشت داشته ، و آنچه را خودتبر خودت روا دانسته و وعده داده اى ، درخواست نموده ، و وفاى به وعده ات را جويايم .زيرا خود فرمودى كه : مرا بخوانيد، تا دعاى شما را اجابت نمايم . پس بر محمّد وآل محمّد درود فرست ، و به روى [واسماء و صفات ]ات بر من روى آور، و بيآمرز و موردرحمت خويش قرار ده ، و دعايم را مستجاب گردان . اى معبود عالميان .
سجده شكر، و آداب ظاهرى و معنوى آن
27 - وقتى از خواندن اين دعا فراغت پيدا كردى ، مانند كسى كه آگاهانه سجده مى كند، وبا خضوع و سجده كردن خواهان قُرب به خداوندگار و معبودش مى باشد، سجده شكربجا آور، و بسان بنده حقير [و نيازمندى كه خواهانداخل شدن به محضر قرب مولاى عظيم و بزرگ خويش است خود را آماده و مُهيّا نما؛ وحدّاقل حضور قلب داشته باش و خواطر خود را جمع كن ، وگرنه [اگر سجده را با حالتغفلت بجا آورى ، مانند كسى خواهى بود كه به هلاكت گرفتار شده ، و يا خود را بهخطر انداخته است ، ببين سجده مولايمان امام كاظم (ع ) را كه براى تو روايت خواهيم نمودچگونه بوده و چه ذلّت و خاكسارى و بندگى اى را دربرداشته است . و حضرتشالگويى است كه بندگان را به سوى خداوند - جلّ جلاله - خوانده و رهنمون مى گردد، ونگو كه : من توان پيمودن اين راه را ندارم . بلكه به خود بگو: واى بر تو، چگونهمى گويى كه من نمى توانم ؟ و حال آنكه اگر در پيشگاه پادشاه بزرگى ايستادهبودى ، مانند بنده ذليل و خاكسار مى شدى ، پس همان گونه كه براى بنده اى ازبندگانِ مولايت خاكسارى مى نمايى ، تذلّل و افتادگى ات براى خدا نيز چنين باشد، كهاگر تو او را نمى بينى ، او تو را مى بيند. و اگر نمى توانستى ، مانندِ آنتذلّل را در برابر بنده اى از بندگان سلطانِ عالميان انجام نمى دادى . و اگر آنان بهتو مى گفتند كه هيچ ترسى از ناحيه ما نداشته باش و از سوى ما در اَمان هستى ، برتذلّل و خضوع و فروتنى تو در محضرشان افزوده مى شد، تا به اين وسيله به سوىآنان و محبّتشان تقرّب بجويى .
پس حال كه مقام و منزلت بنده اى از بندگان در نزد نَفْسِ تو بالاتر از حرمت سلطاندنيا و آخرت مى باشد، خويش را معذور مدان ، وحال كه سجده ويژگان درگاه الهى دربردارنده خضوع و فروتنى اى است كه ذكرش ‍خواهد آمد، پس شايسته است كه تو نيز صاحب گناهان و جنايات هستى ، بيم و خشوع وفروتنى مضاعف داشته باشى .
سجده شكر امام كاظم (ع ) بعد از نماز
28 - در روايت آمده كه حضرت ابى الحسن موسى بن جعفر(ع ) به سوى بعضى از املاكاو رفتيم تا اينكه حضرت به نماز ظهر ايستاد وقتى از نماز فراغت پيدا كرد، به سجدهرفت ، شنيدم كه آن بزرگوار با صداى اندهناك و در حالى كه اشكها در چشمش حلقه زدهبود، مى فرمود:
رَبِّ، عَصَيْتُكَ بِلِسانى ، وَ لَوْ شِئْتَ وَ عِزَّتِكَ لاََخْرَسْتَنى ، وَ عَصَيْتُكَ بِبَصَرى، وَ لَو شِئْتَ وَ عِزَّتِكَ لاََكْمَهْتَنى [يا: لَكَمَّهْتَنى ]، وَ عَصَيْتُكَ بِسَمْعى ، وَ لَوْ شِئْتَ وَعِزَّتِكَ لاََصْمَمْتَنى ، وَ عَصَيْتُكَ بِيَدى ، وَ لَوْ شِئْتَ وَ عِزَّتِكَ لَكَنَّعْتَنى ، وَ عَصَيْتُكَبِرِجْلى ، وَ لَوْ شِئْتَ وَ عِزَّتِكَ لَجَذَمْتَنى ، وَ عَصَيْتُكَ بِفَرْجى ، وَ لَوْ شِئْتَ وَ عِزَّتِكَلَعَقَّمْتَنى ، وَ عَصَيْتُكَ بِجَميعِ جَوارِحِىَ الَّتى اءَنْعَمْتَ بِها عَلَىَّ، وَ لَيْسَ هذا جَزآؤَكمِنّى .
- پروردگار، با زبانم از تو نافرمانى نمودم به عزّتت سوگند اگر خواسته بودىمسلّماً لالم نموده بودى ، و با ديده ام معصيت تو را نمودم ، به عزّتت سوگند، اگرخواسته بودى بى گمان نابينايم فرموده بودى ، و با گوشم نافرمانى تو را نمودم، به سربلندى ات سوگند، اگر مشيّتت تعلّق گرفته بود حتماً ناشنوايم نموده بودى، و با دستم معصيت تو را نمودم ، به سرافرازى ات سوگند، اگر خواسته بودى مسلّماًدست مرا شل و خشك فرموده بودى ، و با پايم معصيت نمودم ، به عزّتت سوگند اگرخواسته بودى آن را قطع [و يا به بيمارى جذام گرفتارم ] نموده بودى ، و با عورتممعصيت تو را نمودم ، به عزّتت سوگند اگر مى خواستى مسلّماً نازايم مى فرمودى ، و باتمام اعضاء و جوارحم كه آنها را من ارزانى داشتى گناه تو را نمودم ، و اين پاداش مناسبتو نبود.
راوى گويد: شمردم حضرت هزار بار اءَلْعَفْو اءَلْعَفْو فرمود، سپس ‍ طرف راستصورت خود را بر زمين گذاشت ، و شنيدم كه با صداى حزن آلود سه بار فرمود:
بُؤْتُ إِلَيْكَ بِذَنْبى ، عَمِلْتُ سُوَّءاً، وَ ظَلَمْتُ نَفْسى ، فَاغْفِرْلى ، فَإِنَّهُ لايَغْفِرُالذُّنُوبَ غَيْرُكَ، يا مَوْلاىَ، [يا مَوْلاىَ.]
- به گناهم در نزد اعتراف نمودم ، عمل زشت انجام دادم و به خود ستم نمودم ، پس مرابيآمرز، كه جز تو گناهان را نمى آمرزد، اى مولاى من ، [اى آقاى من ].
سپس طرف چپ صورت خود را به زمين گذاشت . شنيدم كه سه بار فرمود:
إِرْحَمْ مَنْ اءَسآءَ وَاقْتَرَفَ، وَ اسْتَكانَ وَاعْتَرَفَ.
- رحم آر بر كسى كه عمل بد انجام داده و مرتكب گناه شد، و فروتنى و خاكسارى نموده واعتراف كرد.
سپس سر از سجده برداشت .
اعمال بعد از سجده شكر
29 - وقتى سر از سجده برداشتى ، آنچه را كه در روايت آمده كه : پيامبر اكرم (ص )هماره وقتى مى خواست از جايى كه نماز خوانده بود بر خيزد، دست راستش را بر پيشانىاش مى كشيد و مى فرمود:
لَكَ الْحَمْدُ، وَ لا إِلهَ إِلاّ اءَنْتَ عالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهادَةِ، الرَّحْمنُ الرَّحيمُ، إِذْهَبْ عَنِّى الْغَمَّ وَالْحُزْنَ وَالْفِتَنَ، ما ظَهَرَ مِنْها وَ ما بَطَنَ.
- حمد و ستايش تنها تو راست ، و معبودى جز تو كه آگاه به نهان و آشكار، و رحمتگستر و مهربان [ويژه به مؤمنان ] هستى ، وجود ندارد، غم و اندوه و فتنه ها وگرفتاريها و امتحانات آشكار و نهان را از من برطرف فرما.
و فرمود: هيچ يك از امّت من اين را نمى گويد، مگر آنكه خداوند هر چه مى خواهد به اوعطا مى فرمايد.
و نيز در حديث ديگرى آمده است كه : وقتى خواستى اين كلمات را بگويى ، سه بار دستراست خويش را بر جاى سجده ات بكش و در هر بار دستت را بر صورتت بكش ، و در هربار كلمات مذكور را بگو.
30 - اگر درد و بيمارى داشته باشى ، آنچه را كه از امام صادق (ع ) روايت شده انجامبده ، كه حضرت (ع ) فرمود: دعايى است كه در تعقيب هر نمازى كه مى خواهى از آنخارج گردى ، خوانده مى شود. پس اگر درد و بيماريى داشتى وقتى نمازت را تمامكردى ، دستت را بر سجده گاهت از زمين بكش و اين دعا را بخوان ، و هفت بار دستت را برجاى درد بكش ، و در آن حال بگو:
يا مَنْ كَبَسَ الاَْرْضَ عَلَى الْمآءِ، وَ سَدَّ الْهَوآءَ بِالسَّمآءِ، وَ اخْتارِ لِنَفْسِهِ اءَحْسَنَالاَْسْمآءِ، صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَافْعَلْ بى كَذا وَ كَذا، [وَ ارْزُقْنى كَذا وَ كَذا]، وَعافِنىمِنْ كَذا وَ كَذا.
- اى خدايى كه زمين را بر روى آب [و هوا] گسترانيده و آن را پوشاندى ، و هوا را باآسمان بر بسته و مسدود نمودى ، و نيكوترين نامها [و كمالات ] را براى خويشبرگزيدى ، بر محمّد و آل محمّد درود فرست ، و به من چنين و چنان كن ، [و فلان چيز وفلان چيز را روزى ام گردان ]، و از فلان چيز و فلان چيز عافيت بخش .
31 - همچنين جدّ سعيدم ابوجعفر طوسى - رضوان اللّه عليه - فرمود: و مستحبّ است كهنمازگزار در سجده شكر براى برادران مؤمن خود دعا نمايد، و نيز بگويد:
اءَللّهُمَّ، رَبَّ الْفَجْرِ وَاللَّيالِى الْعَشْرِ وَالشَّفْعِ وَالْوَتْرِ، وَ اللَّيْلِ إِذا يَسْرِ، وَ رَبَّكُلِّ شَىْءٍ، وَإِلهَ كُلِّ شَىْءٍ، وَ خالِقَ كُلِّ شَىْءٍ، وَ مَليكَ كُلِّ شَىْءٍ، صَلِّ عَلى مُحَمَّدً وَ آلِهِ،وَافْعَلْ بى وَ بِفُلانٍ ما اءَنْتَ اءَهْلُهُ، وَ لا تَفْعَلْ بِنا ما نَحْنُ اءَهْلُهُ، فَإِنَّكَ اءَهْلُ التَّقْوىوَ اءَهْلُ الْمَغْفِرَةِ
- خداوندا، اى پروردگار سپيده دم [روز دهم ذى الحجّه ] و شبهاى دهگانه [نخست ذى الحجّه ]و آن [روز] زوج و فرد [يعنى روز ترويه كه زوج هشتم ذى الحجّه است و روز عرفه كهفرد و نهم ذى الحجّه مى بارد] و پروردگار آخر شب و پروردگار هر چيز و معبود تماماشياء و آفريننده تمام موجودات و فرمانرواى و هرچيز، بر محمّد وآل محمّد درود فرست ، و به من و به فلانى هر چه را كه خود زيبنده آن هستى بكن ، وآنچه را كه ما سزاوار آنيم مكن ، كه تو اهل تقوى و نگاهدارى و زيبنده آمرزش ‍ مى باشى .
سپس سر از سجده بردار و بگو:
اءللّهُمَّ، اءَعْطِ مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّدٍ السَّعادَةَ فِى الرُّشْدِ وَ إِيمانَ الْيُسْرِ وَ فَضيلَةً فِىالنِّعَمِ وَ هَنآئَةً فِى الْعِلْمِ، حَتّى تُشَرِّفَهُمْ عَلى كُلِّ شَريفٍ. اءَلْحَمْدللّهِِ وَلِىِّ كُلِّ نِعْمَةٍ، وَصاحِبِ كُلِّ حَسَنَةٍ، وَ مُنْتَهى كُلِّ رَغْبَةٍ، لَمْ يَخْذُلْنى عِنْدَ شَديدَةٍ، وَ لَمْ يَفْضَحْنى [سوء]بِسَريرَةٍ،(207) فَلَِسيِّدِى الْحَمْدُ كَثيراً.
- خداوندا، نيكبختى در رشد و هدايت ، و راحتى ايمان ، برترى در نعمتها، و گوارايىبدون سختى و رنج در دانش را به محمّد و آل محمّد عطا فرما، تا اينكه آنان را بر هربزرگى برترى دهى . ستايش خدا را، [كه ] سرپرست هر نعمت ، و صاحب هر نيكى ، ومنتهاى هر ميل و رغبت است ، [هم او كه ] در هر سختى و ناگوارى مرا بى ياور نگذاشت ، وبه واسطه باطن و درون [و صفات بد] مرا رسوا نفرمود، پس ستايش فراوان تنها براىآقا و سرورم مى باشد.
سپس بگو:
اءَللّهُمَّ، لَكَ الْحَمْدُ كَما خَلَقْتَنى وَ لَمْ اءَكُنْ شَيْئاً مُذْكُوراً، رَبِّ، اءَعِنّى عَلى اءَهْوالِالدُّنْيا وَ بَوائِقِ الدَّهْرِ وَ نَكَباتِ الزَّمانِ وَ كُرُباتِ الاَّْخِرَةِ وَ مُصيباتِ اللَّيالى وَ الاَْيّامِ، وَاكْفِنى شَرَّ ما يَعْمَلُ الظّالِمُونَ فِى الاَْرْضِ، وَ فى سَفَرى فَاصْحَبْنى ، وَ فى اءَهْلىفَاخْلُفْنى ، وَ فيما رَزَقْتَنى فَبارِكْ لى ، وَ فى نَفْسى لَكَ فََذلِّلْنى ، وَ فى اءَعْيُنِالنّاسِ فَعَظِّمْنى ، وَ إِلَيْكَ فَحَبِّبْنى ، وَ بِذُنُوبى فَلا تَفْضَحْنى ، وَ بِعَمَلى فَلاتَبْتَلِنى ، وَ بِسَريرَتى فَلا تُخْزِنى ، وَ مِنْ شَرِّ الْجِنِّ وَالاِْنْسِ فَسَلِّمْنى ، وَلَِمحاسِنِالاَْخْلاقِ فَوَفِّقْنى ، وَ مِنْ مَساوِى الاَْخْلاقِ فَجَنِّبْنى .
إِلى مَنْ تَكِلُنى يا رَبَّ الْمُسْتَضْعَفينَ، وَ اءَنْتَ رَبّى ؟ إِلى عَدُوٍّ مَلَّكْتَهُ اءَمْرى ، اءَمْ إِلىبَعيدٍ فَيَتَهَجَّمُنى [يا: فَيَتَجَّهُمنى ] فَإِنْ لَمْ تَكُنْ غَضِبْتَ عَلَىَّ يارَبِّ فَلا اءُبالى ،غَيْرَ اءَنَّ عافِيَتَك اءَوْسَعُ لى وَ اءَحَبُّ إِلَىَّ. اءَعُوذُ بِوَجْهِكَ الْكَريمِ الَّذى اءَشْرَقَتْ لَهُالسَّماواتُ وَ الاَْرْضُ، وَ كُشِفَتْ بِهِ الظُّلْمَةُ، وَ صَلُحَ عَلَيْهِ اءَمْرُ الاَْوّلينَ وَالاَّْخِرينَ، مِنْ اءَنْيَحُلَّ عَلَىَّ غَضَبُكَ، اءَوْ يَنْزِلَ بى سَخَطُكَ، لَكَ الْحَمْدُ حَتّى تَرْضى وَ بَعْدَ الرِّضا، وَ لاحَوْلَ وَ لاقُوَّةَ إِلاّ بِكَ.

- خداوندا، سپاس تو را همان گونه كه مرا آفريدى در حالى كه هيچ چيزقابل ذكر نبودم . پروردگار، مرا بر هول و هراسهاى دنيا و مصيبتهاى روزگار وگرفتاريهاى زمانه و ناراحتيهاى گلوگير آخرت و مصيبتهاى شبانه روز يارى فرما، واز شرّ آنچه كه ستمگران در زمين انجام مى دهند كفايت فرما، و در سفرم همراه من ، و درخانواده ام جانشين من باش ، و آنچه را به من روزى دادى پر خير و بركت گردان ، و مرا درنزد خويش ذليل ، و در چشم مردم بزرگ گردان . و در نزد خود مرا محبوب نما، و بهواسطه گناهانم مفتضح ، و به جهت كردارم گرفتارم ، و به واسطه درون [و صفات بدم] رسوايم مفرما، و از شرّ جنّ و انس سلامتم بدار، و به اخلاق نيكو مؤفّقم گردان ، و ازاخلاق ناپسند دورم بدار.
اى پروردگار ناتوانان ، مرا به چه كسى مرا واگذار مى كنى ، در حالى كه توپروردگار من هستى ؟ (آيا) به دشمن [و شيطان ]ى كه مالك امرم گردانيده اى ، يا بهشخص دورى بر من هجوم آورد [يا: كه با روى ناخوش با من برخورد كند]؟! پس اىپروردگار من ، اگر تو بر من خشم نگيرى ، با كى ندارم ، جز اينكه عافيت تو براى منوسيعتر و دوست داشتنى تر است . پناه مى برم به روى [و اسماء و صفات ] بزرگوارتكه آسمانها و زمين بدان روشن گرديده ، و تاريكى به واسطه آن برطرف شده ، و امراوّلين و آخرين بدان شايسته و درست گشته ، از اينكهمشمول غضبت گردم ، يا خشمت بر من فرود آيد. ستايش مخصوص توست تا اينكه خشنودگردى ، و [تا حتّى ] بعد از خشنودى ات . و هيچ دگرگونى و نيرويى نيست جز به تو.
فضيلت نماز واقعى از ديدگاه روايت
اينك فضيلت نماز كسانى را كه به تدبير خداوند - جلّ جلاله - راضى و خرسند هستند، وبه شرطها و پيمانهاى خود با خداوند - جلّ جلاله - وفا مى كنند، ذكر مى كنيم :
در روايت آمده كه ابن عبّاس گفت : رسول خدا(ص ) فرمود: خداوندمتعال فرشته اى دارد كه سخائيل [يا: سنحائيل ] ناميده مى شود، كه وقت هر نماز برائتهاى نماز گزاران را از پروردگار عالميان - جلّ جلاله - مى گيرد.
پس وقتى مؤمنين صبح بپا خاسته و وضو گرفته و نماز صبح را خواندند، برائتى ازخداوند - عزّوجلّ - براى آنان مى ستاند كه در آن نوشته شده است : منم خداوند باقى وپايدار، بندگان و كنيزان من ، شمارا در حرز و حراست خود قرار داده و در حفظ و تحتِكَنَف و حمايتم گردانيدم . به عزّتم سوگند، هرگز شما را بى ياور نخواهم گذاشت ،و تا ظهر گناهانتان آمرزيده است .
و هنگامى كه ظهر شد و مؤمنين بپا خاسته و وضو گرفته و نماز خواندند، برائت دوّم رااز خدا - عزّوجلّ - براى آنان مى گيرد، كه در آن نوشته شده : منم خداوند قادر و توانا،اى بندگان و كنيزان من ، گناهان شما را به كارهاى نيكمبدّل گردانيده ، و بديهايتان را آمرزيدم ، و به واسطه خشنودى ام ، شما را در خانهجلال و عظمتم داخل گردانيدم .
و هنگامى كه عصر شد و بپا خاستند و وضو گرفتند و نماز خواندند، برائت سوّم را ازخداوند - عزّوجلّ - براى آنان مى گيرد كه در آن نوشته شده : منم خداوندجليل و بزرگوار، كه يادم بزرگ و پاك ، و سلطنت و پادشاهى ام عظيم است . بندگان وكنيزان من ، بدنهاى شما را بر آتش حرام گردانيده و شما را در جايگاه ابرار و نيكان جاىدادم ، و به رحمت خويش ‍ شرّ اشرار را از شما دور نمودم .
و هنگامى كه وقت نماز مغرب شد، و مؤمنين بپا خاسته و وضو گرفته و نماز خواندند،برائت چهارم را از خداوند - عزّوجلّ - براى آنان مى گيرد كه در آن نوشته شده : منمخداوند جبّار بزرگ متعال ، بندگان و كنيزان من ، فرشتگانم از نزد شما با خرسندى وخشنودى به بالا آمدند، و بر من سزاوار است كه شما را خشنود و خرسند گردانم و هرچهرا كه آرزو داريد در روز قيامت به شما عطا كنم .
و هنگامى كه وقت نماز عشا رسيد و آنان بپا خاسته و وضو گرفته و نماز خواندند،برائت پنجم را از خداوند - عزّوجلّ - براى آنان مى گيرد كه در آن نوشته شده : منمخدايى كه معبودى جز من نيست و پروردگارى جز من وجود ندارد. بندگان و كنيزان من ، درخانه هايتان طهارت نموده ، و به خانه هاى من و مساجد رفتيد، و مستغرق در ذكر و ياد منشده ، و حقّ مرا شناختيد، و نمازهايى كه بر شما واجب كرده بودم ادا نموديد، تو را گواهمى گيرم اى سنحائيل و اى ساير [و يا: همه ] فرشتگانم ، براستى كه من از آنان خرسندو خشنود گرديدم .
حضرت فرمود: آنگاه سنحائيل هر شب بعد از نماز عشا سه بار ندا مى كند: اى فرشتگانخدا، براستى كه خداوند - تبارك و تعالى - نمازگزاران مُوَحِّد را آمرزيد. پس هيچفرشته اى در آسمانهاى هفتگانه نمى ماند مگر اينكه براى نمازگزاران طلب آمرزش واستغفار مى نمايد و براى آنان به مداومت بر نمازگزاردن دعا مى كند.
پس هر بنده (زن و يا مرد) كه نمازِ شب روزى اش شده ، و با اخلاص ‍ براى خدا بپاخاسته و وضوى كامل گرفته و با نيّت صادق و قلب سليم و بدن فروتن و چشمِاشكبار براى خداوند - عزّوجلّ - نماز بخواند، خداوند تبارك در پشت او نُه صف ازفرشتگان را قرار مى دهد، كه در هر صف عدّه اى كه شماره اش را جز خداوند - تبارك وتعالى - نمى تواند بشمارد قرار مى گيرند، يك طرف صف در مشرق و ديگرى در مغربقرار دارد. حضرت فرمود: پس وقتى وى از نماز فراغت پيدا كرد، به عدد آنان براى اودرجه و پايه ايمانى نوشته مى شود.
راوى حديث منصور مى گويد: وقتى ربيع بن بدر اين حديث رانقل مى كرد، مى گفت : كجايى تو اى كسى كه از اين كَرَمَ و بزرگوارى غفلت دارى ؟ وكجايى از اين برخاستن و عبادت در شب ، و از اين پاداش فراوان و بزرگ ، و از اين كرامتو بخشش ؟
توضيح نكاتى چند درباره حديث گذشته
مبادا گمان كنى به كسى كه با حالت غفلت از خداوند - جلّ جلاله - و همراه با خوار وكوچك شمردن حُرمت خداوند - جلّ جلاله - نماز مى خواند نيز اين گونه عطا و بخشش مىشود، زيرا همان گونه كه پيش از اين توجّه داديم نماز اين دسته ، از بديها و گناهانمحسوب مى شود و بنده در هنگام فراغت از اين گونه نمازها نيازمند به درخواست عفو وگذشت از درگاه الهى است .
آيا نمى بينى كه در همين حديث چگونه خداوند درباره نمازگزارانى كه آن نويدها و آنجُود و بخشش وعده داده شده مى فرمايد: براستى كه فرشتگانم از نزد شما باخشنودى و رضايت بالا آمدند. و تو خود مى دانى كه نَفْس تو به تدبير خداوندنسبت به خود و عيال و آرزوها و حالاتت خشنود نيست .
و همچنين در آن قسمت حديث كه مى فرمايد: مستغرق در ذكر و ياد من شده و حقّم را شناختهو نمازهايى را كه بر شما واجب كرده بودم ادا نموديد. و تو مى دانى كه در بيشتراوقات مستغرق در ياد دنيا هستى ، و نسبت به حقّ خداوند - جلّ جلاله - معرفت ندارى ، وحداقلّ آن را مانند بجا آوردن حقّ برخى از بندگان خدا كه در نزدت عزيز و ارجمند است ،انجام نمى دهى .
و نيز آنجا كه پيرامون نماز نافله شب مى فرمايد كه : با قلب سليم و بدن خاشع وفروتن و چشم اشكبار نماز مى گزارند. و توجّه دارى كه اگرحال تو اينچنين نباشد، تمام نمازت ضايع و نابود، و يا جنايت و گناهى است از ناحيهتو.
فصل بيستم : آداب و اسرار و تعقيبات نافله هاى نماز عصر
اهميّت دعاهاى وارده در تعقيب نافله هاى عصر
دعاهايى كه براى نافله هاى نماز عصر ذكر مى كنيم ، دعاهايى است كه مورد نظرپروردگار است ، و هركس آنها را بخواند در مقام استجابت قرار مى گيرد، لذا بايد دراواخر آنها ذكر حوايج مهمّ را مغتنم شمرد.
كيفيّت انجام نوافل عصر
وقتى بنده از تعقيب نماز ظهر به همان صورت كه شرح داديم فراغت پيدا كرد، براىانجام نافله هاى نماز عصر بپا مى خيرد، و هر دو ركعت آن را به اين نيّت آغاز مى كند كه :دو ركعت نماز مستحبّى بجا مى آورم ، تا بدين وسيله خداوند - جلّ جلاله - را از آن جهت كهزيبنده پرستش است عبادت نمايم و تكبيرة الاحرام و اءَعوُذُ بِاللّهِ مِنَ الشَّيْطانِالرَّجيمِ مى گويد و بعد سوره حمد و بعد از آن هر سوره قرآن را كه خواست مىخواند، و اگر در هر ركعت همراه با حمد، سوره قُلْ هُوَ اللّهُ اءَحَدَ، و إِنّا اءَنْزَلْناه، و آية الكرسىّ را بخواند، پيش ‍ از اين يعنى هنگام ذكر نافله هاى نمازظهر - فضيلت آن را يادآور شده و راه عمل به آن راتسهيل نموديم - بهتر خواهد بود.
وقتى بنده سلام دو ركعت اوّل از نوافل عصر را گفت و تسبيح حضرت زهرا(عليهاالسلام )را به همان كيفيّتى كه گفتيم بجا آورد، بگويد:
اءَللّهُمَّ، إِنَّهُ لا إ لهَ إِلاّ اءَنْتَ الْحَىُّ الْقَيُّومُ الْعَليمُ الْعَظيمُ الْحَليمُ الْكَريمُ الْخالِقُالرّازِقُ الُْمحِى الْمُميتُ الْبَدى ءُ الْبَديعُ، لَكَ الْحَمْدُ وَ لَكَ الْكَريمُ، وَ لَكَ الْمَنُّ وَ لَكَ الْجُودُوَالاَْمْرُ وَحْدَكَ لا شَريكَ لَكَ، يا واحِدُ، يا اءَحَدُ، يا صَمَدُ، يا مَنْ لَمْ يَلِدْ وَ لَمْ يُولَدْ وَ لَمْ يَكُنْلَهُ كُفُواً اءَحَدٌ، وَ لَمْ يَتَّخِذْ صاحِبَةً وَ لا وَلَداً، صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَافْعَلْ بى كَذا وَكَذا.
- خداوندا، همانا معبودى جز تو كه زنده و پاينده [و بر پا دارنده مخلوقات ] و آگاه وبزرگ و بردبار و بزرگوار و آفريننده و روزى دهنده و زنده كننده و ميراننده و آغازكننده و نو آفرين هستى ، وجود ندارد. حمد و سپاس ‍ از آن توست ، و بزرگوارى تو راست، و منّت و بخشش براى توست ، و جُود و امر [و دستور، و يا: عالم امر] تنها براى توستو شريكى براى تو نيست . اى يگانه ، اى بى همتا، اى بى نياز، اى كسى كه نه زاده اىو نه زاده شده اى و هيچ كس همتاى تو نيست ، و هيچ كس را نه به زنى و نه به فرزنداىگرفته اى ، بر محمّد و آل محمد درود فرست و به من چنين و چنان كن .
سپس بگويد:
يا عُدَّتى فى كُرْبتَى ، يا صاحِبى فى شِدَّتى ، يا مُونِسى فى وَحْشَتى [يا:وَحْدَتى ]، وَ يا وَلِىَّ نِعْمَتى ، و يا إِلهى وَ إِلَهَ آبائِىَ الاَْوَّلينَ، إِبْراهيمَ وَ إِسْماعيلَ وَ إِسْحاقَوَ يَعْقُوبَ وَالاَْسْباطِ، وَ رَبَّ مُوسى وَ عِيْسى وَ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ - عَلَيْهِ وَ عَلَيْهِمُ السَّلامُ - صَلِّعَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَافْعَلْ بى كَذا وَ كَذا.
- اى توشه و ذخيره من در هنگام ناراحتى سخت ، اى همراه من در هنگام سختى ، اى انيس ومونس من در حال تنهايى ، اى سرپرست نعمت من ، و اى معبود من و معبود پدران نخستمحضرت ابراهيم و اسماعيل و اسحاق و يعقوب و اسباط، و پروردگار حضرت موسى وعيسى و محمّد و آل او - عليه و عليهم السّلام - بر محمّد وآل محمّد درود فرست ، و به من چنين و چنان كن .
و هر خواسته اى كه داشت ، ذكر مى كند.
دعاى بعد از سلام دو ركعت دوّم
در روايتى محمّد بن مسلّم مى گويد: به آن حضرت (208) عرض كردم : دعايى به منبيآموز. فرمود: چرا از دعاى اِلْحاح غفلت دارى ؟ عرض كردم : دعاى اِلْحاح كدام است ؟فرمود:
اءَللّهُمَّ، رَبَّ السَّمواتِ السَّبْعِ، وَ رَبَّ الاَْرْضينَ السَّبْعِ وَ ما فيهِنَّ [وَ ما بَيْنَهُنَّ]، وَ رَبَّالْعَرْشِ الْعَظيمِ، [وَ رَبَّ جَبْرَئيلَ وَ ميكائيلَ وَ إِسْرافيلَ، وَ رَبِّ السَّبْعِ الْمَثانى وَ الْقُرْآنِالْعَظيمِ،] وَ رَبَّ مُحَمَّدٍ خاتَمِ النَّبِيِّينَ، صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ اءَسْاءَلُكُ بِاسْمِكَ الاَْعْظَمِالَّذى بِهِ تَقُومُ السَّمآءُ وَ بِهِ تَقُومُ الاَْرْضُ [يا: تَقُوُم بِهِ السَّمآءُ وَالاَْرْضُ]، [وَ بِهِ تُحْىِالْمَوْتى وَ تُميتُ الاَْحيآءَ]، [وَ تَرْزُقُ الاَْحْيآءَ] وَ تُفَرِّقُ بَيْنَ الْجَميعِ، وَ تجْمعُ بَيْنَالْمُتَفَرِّقِ، وَ بِهِ اءَحْصَيْتَ عَدَدَ الاَّْجالِ وَ وَزْنَ الْجِبالِ وَ كَيْلَ الْبِحارِ اءَسْاءَلُكَ يا مَنْ هُوَكَذلِكَ، اءَنْ تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ اءَنْ تَفْعَلَ بى كَذا وَ كَذا.
- خداوندا، اى پروردگار آسمانهاى هفتگانه ، و اى پروردگار زمينهاى هفتگانه و هرچه درآنها [و در ميان آنها] است ، و پروردگار عرش بزرگ [و پروردگارجبرئيل و ميكائيل و اسرافيل و پروردگار هفت آيه پى در پى - يعنى سوره حمد - و قرآنبزرگ ،] و پروردگار حضرت محمّد خاتم پيامبران ، بر محمّد وآل او درود فرست ، به حقّ اسم اعظم تو كه آسمان و زمين بدان برپاست . [و مردگان رابه آن زنده مى گردانى ، و زندگان را مى ميرانى ،] [و زندگان را بدان روزى مى دهى ]و ميان جمع جدايى افكنده ، و ميان [امور ويا اشخاص ] جدا و پراكنده گرد مى آورى ، وشماره سرآمدِ عمر و اجل ها و وزن كوهها و پيمانه درياها را به شماره درمى آورى ، از تودرخواست مى نمايم ، اى خداوندى كه چنين هستى ، كه بر محمّد وآل محمّد درود فرستى ، و به من چنين و چنان فرمايى .
و حاجتت را بخواه [و در آن الحاح و اصرار نما، كه اين دعاى نَجاح و كاميابى است .
ناگفته نماند كه : اين دعا در روايت ديگر با الفاظ ديگر و به صورت ديگر روايتشده است .
دعاى بعد از سلام دو ركعت سوّم
اين دعا را جدّم ابوجعفر طوسى ذكر نموده ، البتّه با اين تفاوت كه متن دعاى حضرتيوسف (ع ) را - ذكر نكرده . آنچه كه وى - رحمة اللّه عليه - ذكر فرموده درست به اينصورت است :
اءَللّهُمَّ، إِنّى اءَدْعُوكَ بِما دَعاكَ بِهِ عَبْدُكَ، [يُونُسُ] إِذْ ذَهَبَ مُغاضِباً، فَظَنَّ اءَنْ لَنْ نَقْدِرَ[يا: تَقْدِرَ] عَلَيْهِ، فَنادى فِى الظُّلُماتِ: اءَنْ لا إِلهَ إِلاّ اءَنْتَ، سُبْحانَكَ، إِنّى كُنْتُ مِنَالظّالِمينَ، فَاسْتَجبْتَ لَهُ وَ نَجَّيْتَهُ مِنَ الْغَمِّ [وَ كَذلِكَ نُنْجِى - يا: تُنْجِى - الْمُؤْمِنينَ]، فَإِنَّهُدَعاكَ وَ هُوَ عَبْدُكَ، وَ اءَنَا اءَدْعُوكَ وَ اءَنَا عَبْدُكَ، وَ سَاءَلَكَ وَ هُوَ عَبْدُكَ، وَ اءَنَا اءَسْاءَلُكَ وَاءَنَا عَبْدُكَ، اءَنْ تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ اءَنْ تَسْتَجيبَ لى كَمَا اسْتَجَبْتَ لَهُ، وَاءَدْعُوكَ بِما دَعاكَ بِهِ عَبْدُكَ اءَيُّوبُ، إِذْ مَسَّهُ الضُّرُّ، فَدَعاكَ: إِنّى مَسَّنِى الضُّرُّ، وَ اءَنْتَاءَرْحَمُ الرّاحِمينَ، فَاسْتَجَبْتَ لَهُ وَ كَشَفْتَ ما بِهِ مِنْ ضُرٍّ، وَ آتَيْتَهُ اءَهْلَهُ وَ مِثْلَهُمْ مَعَهُمْ،فِإِنَّهُ دَعاكَ وَ هُوَ عَبْدُكَ، وَ اءَنَا اءَدْعُوكَ وَ اءَنَا عَبْدُكَ، وَ سَاءَلَكَ وَ هُوَ عَبْدُكَ، وَ اءَنَا اءَسْاءَلُكَوَ اءَنَا عَبْدُكَ، اءَنْ تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ [وَ اءَنْ تُفَرِّجُ عَنّى كَما فَرَّجْتَ عَنْهُ]، وَاءَنْ تَسْتَجيبَ لى كَمَا اسْتَجَبْتَ لَهُ، وَ اءَدْعُوكَ بِما دَعاك بِهِ يُوسُفُ، إِذْ فَرَّقْتَ بَيْنَهُ وَبَيْنَ اءَهْلِهِ، وَ إِذْ هُوَ فِى السِّجْنِ، فَإِنَّهُ دَعاكَ وَ هُوَ عَبْدُكَ، وَ اءَنَا اءَدْعُوكَ وَ اءَنَا عَبْدُكَ، وَسَاءَلَكَ وَ هُوَ عَبْدُكَ، وَ اءَنَا اءَسْاءَلُكَ وَ اءَنَا عَبْدُكَ، اءَنْ تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَاءَنْ تُفَرِّجَ عَنّى كَما فَرَّجْتَ عَنْهُ، وَ اءَنْ تَسْتَجيبَ لى كَمَا اسْتَجَبْتَ لَهُ، وَ صَلِّ عَلىمُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، [وَافْعَلْ بى كَذا وَ كَذا].
- خداوندا، تو را به آنچه كه بنده ات [حضرت يونس ] خواند مساءلت دارم ، هنگامى كهبا حالت خشمناك [از عدم هدايت قوم خويش ] رهسپار گرديد، و گمان كرد كه تو بر اوتنگ نمى گيرى ، پس در تاريكيها ندا كرد كه : معبودى جز تو نيست ، پاك و منزّهىتو، براستى كه من از ستمكاران هستم پس [دعاى ] او را اجابت فرموده و از غم و اندوهرهايى دادى ، [و اينچنين مؤمنان را نجات مى دهى ]، زيرا او تو را خواند و بنده تو بود، ومن تو را مى خوانم و بنده توام ، از تو درخواست نمود و بنده تو بود، و من بنده توام واز تو درخواست مى نمايم كه بر محمّد و آل محمّد درود فرستى ، و چنانكه براى او اجابتنمودى براى من نيز اجابت فرمايى ، و تو را به همان دعايى كه بنده ات حضرت ايّوبخواند مى خوانم ، آن هنگام كه رنجورى به او رسيد، پس دعا كرد: همانا من به رنجورىمبتلا شدم و تو مهربانترين مهربانها مى باشى و تو دعاى او را اجابت فرموده ورنجورى او را برطرف نموده و خانواده او و همانند آنها را همراه آنان به او عطا فرمودى ،زيرا او تو را خواند و بنده تو بود، و من تو را مى خوانم و بنده توام ، و از تودرخواست نمود در حالى كه بنده تو بود، و من بنده توام واز تو درخواست مى كنم كه برمحمّد و آل محمّد درود فرستى و چنانكه ناراحتى ومشكل او را گشودى مشكل مرا نيز بگشاى ، چنانكه براى او اجابت فرمودى براى من نيزاجابت فرمايى ، و تو را به همان دعايى كه حضرت يوسف به آن خواند مى خوانم ، آنهنگام كه ميان او و خانواده اش جدايى انداختى و نيز در حالى كه در زندان بود، زيرا اوتو را خواند و بنده تو بود، و من نيز بنده توام و تو را مى خوانم ، و او بنده تو بود واز تو مساءلت نموده و من نيز بنده توام و از تو درخواست مى نمايم ، كه بر محمد وآل محمّد درود فرستى و چنانكه براى او اجابت فرمودى براى من نيز اجابت فرمايى ، وبر محمّد و آل محمّد درود فرست ، و به من چنين و چنان كن .
و حاجتت را ذكر مى كنى .(209)
دعاهاى مختلف حضرت يوسف (ع )
اينك مى گويم : شايد علّت عدم ذكر دعاى حضرت يوسف (ع ) در اين دعا آن بوده كه آنبزرگوار دعاهاى بسيارى در زندان نموده ، چنانكه در روايتى آمده كه از حضرت صادق(ع ) درباره دعاى حضرت يوسف (ع ) پرسيده شد. فرمود: دعايش بسيار بود، ليكنوقتى زندان براى او سخت شد، به درگاه الهى سجده نمود و عرض كرد:
اءَللّهُمَّ، إِنْ كانَتِ الذُّنُوبُ قَدْ اءَخْلَقَتْ وَجْهى عِنْدَكَ، فَلَنْ تَرْفَعَ لى إِلَيْكَ صَوْتاً،فَاءَنَا اءَتَوَجَّهُ إِلَيْكَ بِوَجْهِ الشَّيْخِ يَعْقُوبَ.
- خداوندا، اگر گناهانم مرا در نزد تو بى آبرو نموده ، و مانع آن شده كه صداى من بهدرگاه تو بالا رود، پس من به واسطه آبروى پيرمرد بزرگوار، حضرت يعقوب بهسوى تو متوجّه مى شوم .
سپس امام صادق (ع ) گريست و فرمود: درود و رحمت خداوند بر حضرت يعقوب و يوسف(عليهماالسلام ). ولى من مى گويم :
اءَللّهُمَّ، بِاللّهِِ وَ بِرَسُولِهِ(ص )
- خداوندا، به واسطه قرار دادن تو و رسولت به تو متوجّه مى شوم .
ناگفته نماند كه ديگر - دعاى حضرت يوسف (ع ) در حديث ديگر افزون بر اين روايتشده . ابن خارجة مى گويد: از دگرگونى وضعيّتم (210) به محضر امام صادق (ع )گله نمودم . فرمود: چرا از دعاى حضرت يوسف (ع ) غفلت دارى ؟ عرض كردم : دعاى ايشانچه بود؟ فرمود: او پيوسته مى فرمود:
سَكَنَ جِسْمى مِنَ الْبَلْوى ، وَ سَبَقَنى لِسانى بِالْخَطَّيَئةِ، فَإِنْ يَكُنْ وَجْهى خَلَقَعِنْدَكَ، وَ حَجَبَتِ الذُّنُوبُ صَوْتى عَنْكَ، فَإِنّى اءَتَوَجَّهُ إِلَيْكَ بِوَجْهِ الشَّيْخِ يَعْقُوبَ.
- جسمم به واسطه بلا و گرفتارى از كار باز ايستاده ، و زبانم به گناه پيشىگرفته ، پس اگر در نزد تو بى آبرو شده ام ، و گناهان مانع رسيدن صدايم به توشده ، پس به واسطه آبروى پيرمرد بزرگوار حضرت يعقوب به تو متوجّه مى شوم .
وى مى گويد عرض كردم : حضرت يوسف (ع ) مى گفت : بِوَجْهِ الشَّيْخِ يَعْقُوبَمن چه بگويم ؟ فرمود: مى گويى :
بِوَجْهِ مُحَمَّدٍ، صَلَّى اللّهُ عَلَيْهِ وَ عَلى اءَهْلِ بَيْتِهِ.
- به آبروى حضرت محمّد - كه درود خداوند بر او و براهل بيت او باد - به تو متوجّه مى شوم .
گفتنى است كه دعاى حضرت يوسف (ع ) در زندان با الفاظ ديگر نيزنقل شده است .
امّا عبارت سَكَنَ جِسْمى مِنَ الْبَلْوى شايد دراصل شَكا جِسْمى مِنْ الْبَلْوى :(جسمم از بلا و گرفتارى به درد آمده و بهدرگاه تو گله مند است .) بوده ، ليكن من لفظ را به همان صورت كه يافتمنقل كردم .
همچنين از بهترين دعاهاى حضرت يوسف (ع ) در چاه ، دعاى است كه امام صادق (ع ) فرمود:هنگامى كه برادران حضرت يوسف - صلوات اللّه عليه - وى را در چاه انداختند،جبرئيل بر او نازل شد و گفت : اى پسر، چه كسى تو را در اين چاه انداخت ؟ فرمود:برادرانِ پدرى ام به من حسد ورزيدند. گفت : آيا مى خواهى از اين چاه بيرون آيى ؟فرمود: اين امر به دست معبود و خداوند ابراهيم و اسحاق و يعقوب است .جبرئيل گفت : خداوند به تو مى فرمايد كه بگويى :
اءَللّهُمَّ، إِنّى اءَسْاءَلُكَ بِاءَنَّ لَكَ الْحَمْدَ، لا إِلهَ إِلاّ اءنْتَ [الْمَنّانُ] بَديعُ السَّمواتِوَالاَْرْضِ، يَا ذَاالْجَلالِ وَالاِْكْرامِ، اءَنْ تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ اءَنْ تَجْعَلَ لى مِنْاءَمْرى فَرَجاً وَ مَخْرَجاً، وَ تَرْزُقَنى مِنْ حَيْثُ اءَحْتَسِبُ وَ مِنْ حَيْثُ لا اءحْتَسِبُ.
- خداوندا، همانا از تو درخواست مى نمايم - به [حقّ] اينكه ستايش ‍ مختصّ توست ، [و]معبودى جز تو كه [بسيار بخشنده اى و] نوآفرين آسمانها و زمين هستى وجود ندارد، اىصاحب بزرگى و بزرگوارى - كه بر محمّد وآل محمّد درود فرستى ، و در امر من گشايش و راه بيرون آمدنى قرار دهى ، و چه از آنجاكه گمان دارم و چه از آنجا كه گمان ندارم ، روزى ام دهى .

next page

fehrest page

back page