|
|
|
|
|
|
به پدر و مادر پير خود شخصا كمك كنيد ابراهيم ابن شعيب گويد: به حضرت صادق عليه السلام عرض كردم : پدرم بسيار پيرشده است ، بطورى كه وقتى كارى دارد ما او را بر دوش گرفته مى بريم ، حضرتفرمود: اگر بتوانى خودت عهده دار آن شوى انجام ده ، با دست لقمه به او بده ، كه اينكار فردا براى تو سپرى خواهد بود.(293) يعنى تو را از خشم الهى حفظ مى كند.يعنى فرزندان نبايد هنگام پيرى و درماندگى والدين ، آنها را از خود دور كنند. چند دستور مهم براى مقابله با بلاها و مشكلات هر انسانى سعى مى كند در حد توان خود با خسارتها و بلاها مقابله كند و خود را از زيانبدور دارد، ولى تجربه نشان داده است كه بسيارى از بلاها و زيانها پيش بينى نشدههستند، كما اينكه طبق عقيده ما مسلمانان بسيار از سختيها و بلاها غير ازعلل معمولى داراى اسباب بخصوصى هستند كه مى بايست علاوه بر در نظر گرفتنمسائل عقلائى و علمى ، از نظر معنوى به مقابله با آنها پرداخت . بطور كلى براى مصون ماندن از بسيارى از بلاها از نظر روايات اسلامى به امورىسفارش شده است كه بطور خلاصه به چند مساءله مهم اشاره مى شود. 1 - گناه انسان را مبتلا مى كند حضرت على عليه السلام فرمود: از گناه بپرهيزيد كه هيچ بلائى و كمبود روزى نيستمگر به خاطر گناه ، حتى خراش بدن و زمين خوردن و دچار مصيبت شدن .(294) امام صادق عليه السلام فرمود: بدان كه هيچ رگى زده نمى شود و هيچ لغزشى كه موجبزمين خوردن شود رخ نمى دهد، هيچ سر دردى پيدا نمى شود، هيچ بيمارى به وجود نمىآيد مگر بخاطر گناه ، و همين است كه خداوندعزوجل در كتاب خود مى فرمايد: هر مصيبتى كه به شما برسد به خاطراعمال خود شماست ، و خداوند از بسيارى از آنها در مى گذرد.(295) امام رضا عليه السلام فرمود: هر گاه بندگان گناهان تازه اختراع كنند، خداوند نيزبلاهائى تازه كه سابقه نداشته و نمى شناختند، بر آنها ايجاد مى كند.(296) 2 - صدقه بلا را دور مى كند از نظر روايات اسلامى و تجربيات فراوان جاى هيچگونه شك و ترديدى نيست كهصدقه از بهترين عوامل براى پيشگيرى از بلا و سختيهاست . پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله به حضرت على عليهماالسلام فرمود: يا على صدقهآن بلائى را كه مقدر و محكم شده برمى گرداند.(297) و فرمود: صبح را با صدقه آغاز كنيد كه بلا از صدقه عبور نمى كند(298) و درروايات متعدد وارد شده است كه صدقه هفتاد نوع بلا و يا مرگهاى ناهنجار -مثل تصادف - سوختگى و مانند اينها - را دفع مى كند. محمد ابن مسلم گويد: با امام باقر عليه السلام در مسجد پيامبر بوديم كه يكى ازشرفه هاى مسجد بر سر مردى افتاد اما به او نزد و به پايش خورد، حضرت فرمود: از او پرسيد امروز چه كرده است ؟ وقتى از اوسوال كردند گفت : در ميان راه مقدارى خرما به سائلى صدقه دادم ، حضرت فرمود:خداوند به خاطر آن صدبه ، بلا را از تو دور كرد.(299) صدقه مال و ثروت را افزايش مى دهد و از خواص مهم صدقه ، زياد شدن روزى و بركت است ، آن هم دهها برابر آنچه داده شدهاست . اميرالمؤ منين عليه السلام فرمود: وقتى تنگدست شديد با خدا به وسيله صدقه تجارتكنيد.(300) و امام صادق عليه السلام فرمود: آيا نمى دانى كه هر چيزى كليدى دارد و كليد روزىصدقه است پس عزيزانى كه طالب خوشبختى هستند با دادن صدقه ، دنيا و آخرت خود رابيمه كنند، مبادا كه از دادن صدقه امساك كنيم ، اما براى مداوا و جبران خسارت دهها برابرپول وقت صرف كنيم ! 3 - رسيدگى به فاميل عمر و روزى را زياد مى كنند دهها روايت از ائمه عليهم السلام همگى گواه بر اين است كه رسيدگى و رفت و آمدفاميلى عمر و روزى را زياد مى كند، پس هر كس كه از مرگ و فقر در هراس است ، بهتراست از اين پناهگاه استفاده كند، پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمود: هر كهخوشحال مى شود روزى او فراوان و اجلش تاءخير افتد صله رحم كند.(301) و در حديثديگر فرمود: هر كس يك كار را براى من چهار چيز را براى او ضمانت مى كنم ، او صلهرحم بجا آورد، تا خداوند او را دوست دارد، روزيش را فراوان گرداند، عمرش را افزايشدهد، و او را در بهشت موعود جاى دهد.(302) امام صادق عليه السلام به مردى به نام ميسر فرمود:اجل تو چند بار فرا رسيد اما خداوند هر بار به خاطر صله رحم و نيكى به نزديكانت آنرا به تاءخير انداخت .(303) مردى به پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله عرض كرد: يارسول الله فاميلى دارم كه من به آنها سر مى زنم اما آنها مرا اذيت مى كنند، تصميمگرفته ام آنها را رها كنم ، حضرت فرمود: (اگر چنين كنى ) خداوند هم همگى شما را رهامى كند! عرض كرد: پس چه كنم ؟ حضرت فرمود: به آنكه تو را محروم كند عطا كن ، باآنكه از تو بريده به پيوند، از آنكه به تو ستم كرده عفو كن تا خداوند ياور توباشد بر عليه آنها(304) و در حديث ديگرى فرمود: صله رحم عمر سه ساله را سىسال مى كند و قطع رحم ، عمر سى ساله را سهسال مى كند.(305) 4 - دعا گنجينه پر ارزش و مؤ ثر مى باشد دعا گنجينه ارزشمندى است كه ما مسلمانان با وجود اينكه خداوند را مدبر و گرداننده جهانمى دانيم ، اما در عمل از اين گنجينه پرارزش يعنى امداد الهى استفاده نمى كنيم و آن راتكيه گاه خود قرار نمى دهيم ، مسلمان بايد در زندگى با خداوند كار كند، براى خدا بدهد، از خداوند بگيرد، از خداوندتقاضا كند، با حضرتش صحبت كند، همواره با خدا سر و كار داشته باشد، آن وقت استكه مزه ايمان و اسلام و دعا و همدم شدن با خدا را مى فهمد. پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمود: آيا مى خواهيد اسلحه اى به شما معرفى كنمكه شما را از شر دشمنان نجات دهد و روزى شما را فراوان كند؟ عرض كردند آرى ،فرمود: خداى خود را در شب و روز بخوانيد و دعا كنيد كه دعا اسلحه مؤ من است .(306) امام صادق عليه السلام فرمود: دعا از نيزه تيز برنده تر است (307) و فرمود: آياطولانى بودن بلا يا كوتاهى آن را تشخيص مى دهيد؟ عرض كرديم نه ، فرمود: هر وقتكسى هنگام بلا به او الهام شد كه دعا كند، بدانيد كه بلا كوتاه است .(308) موسى ابن جعفر عليه السلام فرمود: همانا دعا برمى گرداند بلائى را كه مقدر شده وآنچه مقدر نشده از حضرت سوال شد بلاى مقدر را فهميديم ، آنچه مقدر نشده را چگونهبرمى گرداند؟ حضرت فرمود: (سبب مى شود) تا انجام نشود.(309) امام باقر عليه السلام به زراره فرمود: مى خواهى تو را به چيزى راهنمائى كنم كهپيامبر در آن استثنا نزد؟ عرض كردم آرى ، فرمود: دعا بر مى گرداند آن قضا(تقديراتى ) را كه سخت و محكم شده ، سپس حضرت (براى نشان دادن اين مساءله )انگشتان دست خويش را گره كرد - يعنى بلا هر چه محكم و حتمى باشد باز با دعا برطرف مى گردد.(310) محرم و نامحرم در دين مقدس اسلام ، روابط زن و مرد، داراى شرائط و احكام مخصوصى است كه هرمسلمانى بايد آن را بداند و رعايت كند، در جوامع امروز بشرى بخاطر بى بند و بارى وعدم رعايت نكات اخلاقى لازم ، زن و مرد، بدون در نظر گرفتنمسائل اخلاقى ، با هم ارتباط برقرار مى كنند، و دچار دهها مفسده اجتماعى شده و خود واجتماع را به هلاكت مى كشانند. اسلام روابط زن و مرد را بسيار حساس و دقيق معرفى مى كند، و جوامع بشرى را ازارتباط نا سالم ميان زن و مرد بر حذر مى دارد. غريزه جنسى بعنوان يك غريزه فطرى احتياج بهكنترل و تعديل دارد، و مى بايد از راههاى مشروع به آن پاسخ داد و نياز جنسى را تاءميننمود، وگرنه تاءمين بى قيد و شرط مسائل شهوى ومثل ساير عرائز، نه تنها سودمند نيست ، بلكه موجب هلاكت خواهد بود. به همين جهت است كه در اسلام ، عده اى از افراد براى زن يا مرد بعنوان محرم و نامحرم ،مطرح شده اند اختلاط زن و مرد نامحرم موجب تحريك غريزه جنسى و زمينه فعاليت شيطانبراى ايجاد فساد در جامعه خواهد بود. به همين نظر اسلام هرگز اختلاط زن ومرد را نيكو نشمرده است ، و به زن و مرد در موردخطر اينگونه محاف هشدار داده است ، مخصوصا اختلاط پسرو دختر جوان در مجالس خلوتيا بى بند و بار. وقت خشم و وقت شهوت مرد كو؟ اين عابد به سختى مقاومت كرد در ميان بنى اسرائيل زن بد كاره اى بود كه بسيارى از جوانان را شيفته خود كرده بود،روزى در نزد وى جوانى گفت : اگر آن عابد مشهور هم اين زن را ببيند شيفته وى مى شود،زن با شنيدن اين سخن سوگند خود كه به خانه نمى روم تا عابد را منحرف كنم ، همانشب به طرف خانه عابد آمد، در زد و گفت : اى عابد امشب مرا پناه ده كه در خانه تو شب راصبح كنم ، عابد امتناع نمود، زن گفت : بعضى از جوانان قصد تجاوز به من را دارند، ازايشان گريخته ام اگر در را باز نكنى ، كارى زشت صورت مى گيرد، عابد با شنيدناين سخن در را باز كرد. زن چون وارد خانه شد، براى فريب عابد لباسهاى خود را افكند، همينكه نگاه عابد بهزيبائى و جمال زن افتاد عنان شهوت از دست داد، وقتى به خود آمد كه دست خود را بربدن آن زن ديد در همان ساعت بخود آمد، دست بر داشت ، در آنطرف ظرفى بر آتش بوددست خود را بر روى آتش نهاد، زن گفت چه مى كنى ؟ گفت : دست خود را به آتش دنيا مىسوزانم شايد از آتش آخرت نجات يابم ، زن به عجله بيرون شتافت و فرياد زن عابدرا دريابيد كه دست خود را سوزاند. وقتى مردم رسيدند ديدند دستش سوخته است .(311) نصيحت شيطان پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمود: ابليس به حضرت موسى گفت : اى موسى بازن نامحرم تنها مباش كه هرگاه مردى با زن نامحرم خلوت كند من خودم حاضر مى شوم(براى گمراهى ) نه ياورانم (شديدا در معرض گمراهى خواهد بود).(312) نفس انسان بهانه جوست (( النظرة بعد النظرة تزرع فى القلب الشهوة و كفى بها لصاحبها فتنة )) امام صادق عليه السلام فرمود: نگاه بعد از نگاه (به حرام يا به امور بيهوده ) شهوترا در دل مى روياند و همين براى هلاك صاحب آن كافى است (نگاه هاى بيهوده به اشياء وافراد موجب پراكندگى ذهن و بهانه جوئى و هوسبازى روح انسان است تا چه رسد بهنگاه حرام يعنى روح بسيارى مانند اطفال تا وقتى نديده در خواست ندارد همين كه ديد باسر سختى بهانه جوئى مى كند).(313) اثر چشم پوشى (( غضوا ابصار كم ترون العجائب .)) پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمود: چشمهاى خويش را بر هم نهيد تا عجائب ببينيد(تا ديده ما متوجه امور مادى است دل هم از ديدن معنوياتغافل است ، همينكه ديده بسته شد دل از سرگرمى دنيا جدا شده به كلمات نظر مىكند).(314) نگاه دوم ممنوع (( لكم اول نظرة الى المراة فلا تتبعوها نظرة اخرى و احذروا الفتنة )) اميرالمؤ منين عليه السلام فرمود: نگاه اول كه به نامحرم افتادمال شما، دنبال آن ديگر نگاه كنيد و بترسيد از هلاكت .(315) پاداش چشم پوشى امام صادق عليه السلام فرمود: هر كه نگاهش به زنى افتد و چشم خويش را به آسمانبرگرداند و يا چشم را ببندد، پلك چشم او باز نشود مگر اينكه خداوند از زنان بهشتىبدو تزويج كند.(316) اينجا نخوابيد (( من كان يومن بالله و اليوم الاخر فلا يبت فى موضع يسمع نفس امراة ليست لهبمحرم .)) پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمود: هر كه به خدا و روز جزا ايمان دارد در جائىكه صداى نفس زنى كه با او محرم نيست شنيده مى شود نخوابد.(317) در جاى زن ننشينيد (( اذا جلست المراة مجلسا فقامت عنده فلا يجلس فى مجلسهاوجل حتى يبرد.)) پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمود: وقتى بانوئى جائى نشست و برخواست تا آنمكان سرد نشده است مرد جاى او ننشيند (از همين روايت بايد به اهميت و حساسيت روابط مرد وزن توجه كرد و اينكه تا چه حد مرد و زن در معرض تاءثير هستند بنابراين نبايد بهدلائل واهى اختلاط زن و مرد را تجويز كرد گرچه هر دو در حجاب و عفافباشند).(318) مرد و دختر كوچك (( اذا بلغت الجارية ست سنين فلا ينبغى لك ان تقبلها )) امام باقر عليه السلام فرمود: وقتى دختر به سن شش سالگى رسيد سزاوار نيست كهاو را ببوسى ، (زيرا از اين سن به بعد زمينه براى تحريك دو طرف موجود است وشيطان مجال وسوسه پيدا مى كند).(319) به چادر زنها هم نگاه نكنيد (( اما يخشى الذين ينظرون فى ادبار النساء ان يبتلوا بذلك فى نسائهم .)) امام صادق عليه السلام فرمود: آيا آنها كه به پشت سر زنها نگاه مى كنند نمى ترسندكه اين عمل راجع به همسران خودشان انجام شود (بگذاريد معابر مسلمين براى بانوان ازامنيت كافى برخوردار باشد).(320) زن و مرد هر دو بايد عفت چشم داشته باشند (( من ملا عينيه من حرام ملاالله عينيه يوم القيامة من النار الا ان يتوب و يرجع .)) امام صادق عليه السلام از پدران خود عليهم السلام روايت كند كه فرمودند: هر كه چشمانخويش را از حرام پر كند خداوند دو چشم او را در قيامت از آتش پر كند مگر اينكه توبهكند و برگردد.(321) به زن نامحرم سلام نكنيد (( لا تبدئوا النساء بالسلام و لا تدعوهن الى الطعام )) پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمود: به زنها(ى نامحرم ) سلام نكنيد، و آنها را بهغذا دعوت نكنيد، (مخصوصا سلام كردن به زنان جوان ، كه حضرت امير عليه السلام درروايتى فرمود مى ترسم بيشتر از ثواب ، به حرام بيفتم ، اگر سخن زن در يك مسئلهاسلامى مثل جواب سلام براى شخصى چون على عليه السلام چنين است ، پس عكسالعمل رفتار دلفريب پسر و دختر چه فاجعه اى خواهد داشت ).(322) نگاه به زنان كافر (( لا باس بالنظر الى رئوس نساء اهل الذمة )) اميرالمؤ منين عليه السلام فرمود: نگاه كردن به موى سرزنهاى يهودى و نصرانى وزرتشتى (اهل ذمة ) حرام نيست (به شرط اينكه از روى شهوترانى نباشد و در حرامنيفتد)(323) زن و پسر بچه (( سئل اميرالمؤ منين عليه السلام عن الصبى يحجم المراةقال اذا كان يحسن ان يصف فلا )) از اميرالمؤ منين عليه السلام سوال شد پسر بچه مى تواند زن را حجامت كند (حجامت ،گرفتن خون كثيف و زيادى بدن است كه در سابق انجام مى شد و از نظر اسلامى همتاءكيد شده است ) حضرت فرمود: اگر بچه مى تواند تعريف كند حجامت نكند (يعنىبانوان با حياء مى بايست از پسر بچه اى كه از امور جنسى آگاه است دورىكنند).(324) تير شيطان (( اياكم و النظر فانه سهم من سهام ابليس . )) امام صادق عليه السلام فرمود: از نگاه (آلوده ) بپرهيزيد كه تيرى از تيرهاى شيطاناست .(325) خواهر زن محرم نيست . از امام رضا عليه السلام شخصى سئوال كرد آيا به موى خواهر زن مى توان نگاه كرد،فرمود: خير مگر اينكه از زنهائى باشد كه بر اثر پيرى اميد ازدواج نداشته باشد،راوى پرسيد: خواهر زن با زن غريبه يكى است ؟ فرمود: بله .(326) به نامحرم دست ندهيد (( من صافع امراة تحرم عليه فقد باء بسخط من الله عز وجل )) امام صادق عليه السلام از پدران بزرگوارش روايت كند كه فرمودند: هر كه با زن ماهمحرم دست دهد، خشم خدا را براى خود فراهم آورده است .(327) با نامحرم شوخى نكنيد ابو بصير گويد: من به زنى قرآن ياد مى دادم ، روزى با او شوخى كردم ، بعدا كهخدمت امام باقر عليه السلام رسيدم حضرت فرمود: اى ابا بصير به آن زن چه گفتى ؟!من از خجالت صورتم را با دستهايم پوشاندم ، حضرت فرمود: ديگر پيش او نرو. و در روايت ديگر حضرت به ابو بصير فرمود: برو و به آن زن بگو: ابو جعفر -يعنى خود حضرت - تو را سلام مى رساند و مى گويد: خودت را به ابو بصير تزويجكن ، ابو بصير گفت : تو را به خدا ابو جعفر اين سخن را فرمود؟ سوگند ياد كردم كهچنين است ، او نيز قبول كرد و همسر من شد!(328) مردى بنام ميسر گويد: به منزل امام باقر عليه السلام آمده در زدم ، دختركى كوچكبيرون آمد، دستم را روى دست دختر گذاردم و گفتم : به مولايت بگو ميسر دم در منتظراجازه است ، در اين ميان ناگاه حضرت از انتهاى خانه صدا برآورد: بيا تو - پدر مباد ترا- سپس فرمود: بخدا سوگند اى ميسر اگر اين ديوارها مانع ديد ما باشند همچنانكه مانعديد شما هستند ما و شما يكسان خواهيم بود، ميسر گويد: عرض كردم : فدايت شوم به خداقصدى نداشتم جز اينكه مى خواستم (با ديدن نمونه اى از علم غيب شما) ايمان خودم رانسبت به شما افزون كنم .(329) دختر بچه شش ساله را به مجالس مردها نياوريد. والى مكه محمد ابن ابراهيم شوهر دختر امام صادق عليه السلام بود، او دخترى داشت كهلباسهاى رنگارنگ بر او پوشانده ، او را به مجلس ماه محرم مى آورد و او رابغل مى كردند تا اينكه روزى دخترك نزد حضرت موسى بن جعفر عليه السلام (كه دائىاو مى شدند) آمد، حضرت در حالى كه دو دست خويش را دراز كرده بود دخترك را گرفتهفرمود: دختر وقتى شش ساله شد بر مرد نامحرم جايز نيست او را ببوسد و يابغل كند.(330) حساسيت روابط زن و مرد سعيده و منة دو خواهر محمد ابن ابى عمير گويند نزد حضرت صادق عليه السلام رفته وپرسيديم آيا زن مى تواند به برادرش سر بزند و از او عيادت كند، حضرت فرمودآرى ، پرسيديم آيا مى تواند به برادرش دست بدهد، حضرت فرمود: به واسطهلباس (دستهايشان به هم نخورد) يكى از آنها گفت : خواهرم نزد برادرانش مى رود،حضرت فرمود: وقتى پيش بردارت مى روى لباس رنگارنگ نپوش .(331) مؤ لف گويد: انديشمندان و صاحبان فكر و هوش ، خوب مى فهمند كه امام صادق عليهالسلام وقتى دست دادن خواهر و برادر را بطور مستقيم يا لباس رنگارنگ را هنگام ديداربراى زن نمى پسندد، روابط زن و مرد را چقدر حساس مى داند با اين حساب ، اختلاط زن ومرد و دختر و پسر نامحرم با آن وضع لباس و بدن درمحافل ، خدا مى داند زمينه ساز چه مفاسدى خواهد بود. در يك بستر نخوابند (( لا ينام الرجل مع الرجل ثوب و احد فمن فعل ذلك وجب عليه الادب و هو التعزير.)) حضرت امير عليه السلام فرمود: مرد با مرد زير يك روانداز نخوابند، هر كه چنين كندبايد با تعزير (تازيانه ) او را ادب كرد، و در حديثى پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله فرمود: دو زن نيز نبايد زير يك روانداز بخوابند مگر اينكه ناچار شوند و امامصادق عليه السلام فرمود: اگر چنين كنند هر كدام استحقاق سى تازيانه دارند.(332) عضو ناشكر (( ليس فى البدن شى ء اقل شكرا من العين فلا تعطوها سولها فتشغلكم عن ذكر اللهعز و جل )) حضرت امير عليه السلام فرمود: هيچ عضوى ناسپاستر از چشم نيست خواسته چشم رااجابت نكنيد كه از ياد خدا شما را غافل مى كند. (اين اولين ضرر نگاههاى بيهوده استيعنى غفلت ).
ز دست ديده و دل هر دو فرياد
|
كه هر چه ديده بيند دل كند ياد
|
زنم بر ديده تا دل گردد آزاد
| زنها با نامحرم كمتر صحبت كنند پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمود: زنها با نامحرم بيش از پنج كلمه آن هم بههنگام ضرورت صحبت نكنند (صحبت كردن و مقدمات و لوازم آن مانند صداى رقيق و نگاهكردن به يكديگر و ساير مسائل از موجبات فساد در بسيارى از موارد است ، بنابراين ازنظر اسلامى برازنده زن مسلمان نيست كه هنگام خريد و غيره شروع كند با مرد نامحرمسخنان بيهوده و غير ضرورى گفتن ). چهار چيز دل مرده گى مى آورد. پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمود: چهار چيزدل را مى ميراند، گناه روى گناه ، با زنها زياد مناقشه كردن يعنى سخن گفتن (منظور يازنهاى نامحرم است و يا بطور كلى زياد با زنها بگو مگو كردن مخصوصا اگر نامحرمباشند، به هر حال مردان و يا زنانى كه بخاطرشغل يا مسائل ديگر با اجنبى صحبت مى كنند بايد بهحداقل اكتفا كنند) و بگو مگو با افراد احمق كه او بگويد و تو بگوئى و به خيرى برنگردد و چهارم همنشينى با مرده ها! سوال شد: همنشينى با مرده ها يعنى چه ؟ حضرتفرمود: هر ثروتمند خوشگذارن .(333) مؤ لف گويد: پيامبر اكرم اين چهار كار را موجبدل مرده شدن دانسته است و دل كه بميرد ديگر از صفات انسانى بدور است و قابليتفيض الهى را هم ندارند، نه از دعا لذت مى برد و نه از عذاب الهى مى ترسد و نه ازتشويقهاى او رغبت حاصل مى كند. زنگهاى خطر را احساس نمى كند و به معنويات و اموردينى ارزش قائل نمى شود، حيوانى مى شود انسان نما، كه تمام تلاشش در فكر شكم وشهوت است ، و معلوم است كه گناه زياد كردن بدون توبهدل را مى ميراند، با زنهاى اجانب صحبت كردن كانون فساد اخلاقى است ، با زنهائى كهمحرم هم هستند اما سراسر صحبتشان در محور گناه يا ماديات يا امور بيهوده است نيزهمينطور است ، بحث و جدل با افراد احمق هم جز گمراه كردن روح و فكر فايده اى ندارد،اما همنشينى با پولداران خوشگذران از آنجا كه تمام ظاهر و باطن اين افراد نشان دهندهماديات مى باشد، لباسشان ، رخسارشان ، رفتارشان ، منزلشان ، اثاث منزلشان ،فرزندانشان و فاميلشان و حتى افكار و روحياتشان تمام مظاهر مادى هستند، چه بسا افرادكم ظرفيتى كه با مشاهده و همنشينى با اينان ، خود را سبك و پست احساس كنند و ارزشهاىمعنوى خود را فراموش كرده ، به فكر جمع آورى و حرص و آز بيفتند و اين است كهموجبات مرگ و قساوت دل انسان مى گردد و از همين جاست كه توصيه مى شود، زن وفرزندان خود را تا مى توانيد از مجالست با اينگونه افراد بدور داريد وگرنه موجباتچشم و كم چشمى و حرص و آز تحقير را براى خود و خانواده فراهم خواهيم نمود. دكتر محرم است اما: ابو حمزه ثمالى گويد: از امام باقر عليه السلامسئوال كردم زن مسلمان اگر بلايى به بدنش رسدمثل شكستگى يا زخم در مكانى كه بر مرد جايز نيست به آنگاه كند (ولى ) مرد بهتر مىتواند معالجه كند از زن ، آيا بر مرد جايز است (براى مداوا) نگاه كند؟ حضرت فرمود:اگر مضطر شد در مراجعه به مرد، و زن هم رضايت داد مرد مى تواند او را معالجهكند.(334) مؤ لف گويد: اين كه برخى از بانوان معتقدند دكتر محرم است صحيح است اما به شرطاينكه دكتر زن براى معالجه زن نباشد و يا دكتر مرد براى معالجه مرد نباشد و يادسترسى به آن غير مقدور و سنگين باشد و به مقدار ضرورت از دو طرف اكتفا شود، نهاينكه نزد دكتر مثل شوهر حجاب خود را باز كند و بى پروا بدن خود را نشان دهد، اگربايد جايى از دست خود را نشان دهد جايز نيست تمام عضو را نشان دهد بلكه بايد مقدارغير لازم را بپوشاند، بر دكتر هم جايز نيست بيش از مقدار لازم را در نظر كند، بنابراينراننده و بقالى و آب حوضى و دستفروش و غير اينها هيچكدام محرم نيستند كه بانوان بىپروا با آنها صحبت كنند يا به هم نظركنند همچنان كه معلم و استاد نيز به هيچ وجه محرمنيست و مانند ساير مردها و زنهاى نامحرم حساب مى شوند، لازم مى دانم در اينجا بهحساسيت اين مسئله تاءكيد كنم كه اگر جامعه اسلامى مى خواهد روابطش در عين پيشرفتعلمى از عفت و ديانت برخوردار باشد بايد سعى شود در محيطى بسيار ساده و عفيف باهمين امكانات موجود با حداكثر توان تلاش كنند تا بانوان مسلمان براى معالجه يا درسخواندن محتاج نامحرم نباشد و بالعكس . حضرت فاطمه و مرد نابينا حضرت امير عليه السلام فرمود: مرد نابينايى خواست وارد شود حضرت فاطمه (س )پنهان شد، پيامبر فرمود: چرا پنهان شدى او كه تو را مى بيند؟ فاطمه (س ) عرضكرد: اگر او مرا نمى بيند من كه او را مى بينم ، و او هم او را احساس مى كند، پيامبراكرمصلى الله عليه و آله فرمود شهادت مى دهم كه تو پاره تن من هستى (بعضى ممكن استبپندارند كه رعايت اين نكات كه كمال عفاف است امروز ميسر نيست ، بله با بافت كنونىجامعه اين امر ممكن نيست ، اما مى توان انتظار داشت حكومت اسلامى با هماهنگى ميان بانوان ومحيط كار و درس آنها جو بسيار مناسبى ايجاد كند كه اين نكات نيز رعايت شود و البتهاين مسئله غير از ممنوعيت يا محدوديت شغلى بانوان است ).(335) سه نوبت اجازه بگيرند امام صادق عليه السلام فرمود: كسى كه با خانواده اى كار دارد سه بار بايد اجازهبگيرد بار اول براى اينكه بشنوند بار دوم براى اينكه آماده شوند و بار سوم كه اجازهگرفت اگر خواستند اجازه دهند و اگر نخواستند اجازه ندهند و طرف بر مىگردد.(336) (پس كسى كه نزد ديگرى مى رود نبايد بدون اجازه وارد شود و اگر همفهميد كه در خانه هستند منتظر جواب مثبت نباشد همينكه اجازه ورود نداند برگردد شايد دروضعى نيستند كه پذيراى او باشند). بانوان در حجاب خود دقت كنند ام سلمه يكى از همسران پيامبر(ص ) است گويد: من با يكى ديگر از همسران حضرت بهنام ميمونه نزد پيامبر بوديم كه نابينائى به نام ابن مكتوم وارد شد، حضرت فرمود:خود را بپوشيد (پنهان شويد) گفتيم اى پيامبر خدا مگر او نابينا نيست ؟ حضرت فرمود:آيا شما هم نابينائيد؟ آيا شما نمى بينيد؟! حضرت فاطمه سلام الله عليها به يكى از بانوان به نام اسماء فرمود من خجالت مىكشم از اينكه (چون زنى از دنيا رفت ) او را روى چيزى (تخته ) قرار مى دهند و بر روىاو پارچه مى كشند و بينندگان مى توانند حجم بدن او را بازگو كنند، اسماء گفت : اىدختر پيامبر، من در كشور حبشه چيزى ديده ام كه به شما نشان مى دهم سپس مقدارى از چوبنازك و مرطوب فراهم كرده ، به صورت تابوت در آورد، و روى آن پارچه اى انداخت ،همين كه حضرت فاطمه عليه السلام اين تابوت را ديد لبخندى زد و فرمود: چه نيكواست اين تابوت كه مرد از زن شناخته نمى شود. آرى برادر و خواهر عزيز، اين است بانوى نمونه اسلام كه در عزت و عظمت جاى رقابتبراى كمتر كسى بازگذارده است او چنان به حجاب اهميت مى دهد كه حتى راضى نيست حجمبدن زن را هنگام مرگ ، نامحرم ببيند، و چقدر فاصله است بين دختر پيامبر و بعضى ازبانوان مسلمان كه بى حجابى يا بدحجابى و معاشرت با اجانب را براى خود ارزش مىدانند. نگاه به زنهاى كافر مساءله : نگاه كردن به زنهاى كافر و غير مسلمان بدون لذت و بدون ترس از اينكه درحرام بيفتد جائز است ، و احتياط در آن است كه بيش از آن مقدار كه عادت آنها به نپوشاندناست نگاه نكند (بنابراين به زنهاى غير مسلمان كه به صورتى غير معمولى و زنندهظاهر مى شوند، نگاه كردن خلاف احتياط است ). نگاه از روى شهوت ممنوع است . مساءله : نگاه كردن مرد به مرد و زن به زن در صورتى كه از روى لذت جوئى و ياخطر ابتلاء به حرام در كار نباشد جايز است ، جز در عورت (يعنى خصوص عقب و جلو نهبالا و پائين تر از آن ) و در اين مساءله فرقى ميان جوان يا پير و يا زشت و زيبا نيست ،بله براى زن مسلمان مكروه است نزد زنهاى كافر بدن خود را نشان دهد. نگاه جائز و حرام مساءله : جائز نيست براى مرد كه به زن نامحرم نگاه كند، براى زن هم جائز نيست بهمرد نامحرم بدون ضرورت نگاه كند، و عده اى از فقهاء فقط صورت و دو كف دست رااستثناء كرده اند، ولى احتياط در اين است كه اصلا به هم نظر نكنند، بله تردد در مجامععمومى مانند بازار و مانند آن كه انسان مى داند نگاهش به نامحرم مى افتداشكال ندارد و لازم نيست چشم خود را ببندد تا نگاهش به آنها نيفتد، البته اين حكم درجائى است كه خطر انحراف گمراهى در بين نباشد. نگاه كردن مرد و زنى كه به هم محرم هستند بدون قصد لذت و بدون ترس از وقوع درحرام جائز است . محارم مرد عبارتند از: همسر، مادر، خواهر، دختر و فرزندان دختر، زن پدر، مادر زن ، مادرپدر مادر مادر، دختر برادر و دختر خواهر، و زن پسر، عمه و خاله . محارم زن عبارتند از: شوهر، پدر، برادر، پسر و فرزندان پسر، شوهر مادر، پدرشوهر، پدر پدر و پدر مادر، پسر برادر و پسر خواهر، شوهر دختر، عمو و دائى ،البته محارم ديگرى مثل محرم شدن از راه رضاع مراجعه شود. خودنمائى و شهوترانى حرام نفس اژدرهاست او كى مرده است حضرت امير عليه السلام در وصيت خود هب فرزندش مى فرمايد: مانع شود از اينكه زنهانظرشان به ديگرى افتد، كه حجاب بيشتر براى زنها موجب دوام بيشتر است ، و (بدانكه ) بيرون رفتن (از خانه ) سخت تر از آن نيست كه فرد نامطمئنى را پيش آنها بگذارى، اگر بتوانى كارى كنى كه جز تو نشناسد (و نبينند) انجام ده .(337) آنچه آمار و ارقام در جوامع غربى و يا شرقى از شيوع فساد و فحشاء نشان مى دهد، سرمنشاء آن خودنمائى و چشم چرانى و طمع ورزى مرد و زن در اجتماع است . نفس انسانى مخصوصا شهوت جنسى مثلاطفال بهانه گير است ، طبيعت اغلب اطفال چنين است كه اگر چيزى را نبينند و يا نشنوندبهانه آن را نمى گيرند، اما اگر ديدند به سختى رغبت مى كنند و تمام سعى خود رابراى به دست آوردن آن انجام مى دهند و در اين ميان هيچ ضابطه اى هم در نظر نمىگيرند. و به عبارت ديگر نفس انسان به ويژه شهوت جنسى در بسيارى همانند شيرينى است كهبا ديدن صورتهاى زيبا و منظره هاى مهيج تحريك مى شود و چهمشكل است مقاومت در مقابل اين هيجانها و چه اندكند كسانى كه بتوانند خود را در ميان پاكدامننگاه دارند، آرى نكته حساس و مورد غفلت اينجاست كه آدمى تا مبتلا به وسوسه شهوتنشود و برايش شرائط آماده نشود، خود نيز از شهوت خويش و ضعف نفس خود آگاه نيست واز اين اژدهاى مهيب ولى خفته در درونش بى خبر است ! به همين جهت نه خود و نه همسر و نه جوان خود را از درگيرى با صحنه هاى مهيجكنترل نمى كند، و موجب سقوط در دامن فحشا مى گردند، مراقب باشيد و به خود اطميناننداشته باشيد، و از درگيرى با مسائلى كه حس شهوت را تحريك مى كند و شما را بهگناه مى كشاند اجتناب كنيد، فيلمها و كتابها و يا نوارهاىمبتذل از طريق ويدئو و غيره ، جز در معرض فساد قرار دادن خود و خانواده سودى در برندارد. بر صيصاى عابد در كمند شهوت داستان بر صيصاى عابد بايد عبرت خوبى باشد براى والدين جوانان و همسران آنها،بر صيصاى عابد مردى بود كه سالها خدا را عبادت كرده بود، به گونه اى كه مستجابالدعوة شد(338)، از اطراف بيماران و ديوانگان را نزد او مى آوردند، او دعا مى كرد،شفا مى يافتند، تا آنكه زنى از زنان اشراف به ديوانگى مبتلا شد او را براى شفايافتن پيش عابد آوردند و رفتند. شيطان عابد را وسوسه كرد، همان عابدى كه آنقدر عبادت كرده بود كه دعايش مستجابمى شد با اين حال شيطان فهميد كه رگ حساس و نقطه ضعف او كجاست ، آنقدر عابد راوسوسه كرد تا بالاخره عنان از كف داد و با آن زن زنا كرد، و سپس از ترس رسوائى زنرا كشت ، چون قضيه فاش شد او را گرفتند و بر سر چوبه دار بستند. (دارهاى سابقهمه به صورت حلق آويز نبوده بلكه محكوم را بردار مى بستند تا از گرسنگى بميردو يا با تيرى او را مى كشتند) در حالى كه بالاى دار بود شيطان بر او ظاهر شد و گفت : من تو را به اين روز انداختهام ، اگر سختم را گوش كنى تو را خلاص مى كنم ، گفت چه كنم ؟ شيطان گفت : مراسجده كن ! عابد بيچاره گفت : با اين حال چگونه تو را سجده كنم ؟ گفت : به اشاره همكافيست ! عابد با اشاره بر شيطان سجده كرد! و كافر شد، شيطان نيز از او بيزارىجست و سپس او را نجات هم نداد تا اينكه در حال كفر مرد.(339) تير شيطان (( النظر سهم من سهام ابليس مسموم )) امام صادق عليه السلام فرمود: نگاه تيرى از تيرهاى مسموم شيطان است ، چه بسيار نگاهى كه حسرت بسيار بهدنبال آورده است .(340) زنان و مردان آخر الزمان حضرت على عليه السلام در يكى از خطبه ها پس از حمد و ثناى الهى سه بار فرمود:(( سلونى ايها الناس قبل ان تفقدونى : )) اى مردم سئوالات خود را از من بپرسيد،قبل از اينكه مرا نيابيد. يكى از اصحاب حضرت بنام صعصعة عرض كرد يا اميرالمؤ منيندجال چه وقت خروج مى كند؟ حضرت فرمود: بنشين ، خداوند سخن تو را شنيد و قصد تورا مى داند، (گويا مى خواسته زمان دقيق ظهور حضرت مهدى يا قيامت را بداند) به خداقسم سوال شده (يعنى من ) در اين مساله از سوال كننده داناتر نيست ، ولى براى آنعاملاتى است كه يكى بعد از ديگرى مو به اجرا خواهد شد اگر مايلى به تو خبر دهم ؟صعصعة عرض كرد: آرى مى خواهم ، حضرت فرمود: اينها را حفظ كن ، علامت خروج دجال اين است : زمانى كه مردم نماز را از بين ببرند و امانترا ضايع گردانند، دروغ را حلال شمرند و ربا بخورند و رشوه بگيرند. ساختمانهاى بلند بسازند، دين را به دنيا بفروشند، نادانان را رئيس كنند و با زنهامشورت نمايند، با اقوام و فاميل خود قطع رابطه نموده و بهدنبال هوى و هوس روند... قرآنها زينت شود و مساجد طلاكارى گردد و مناره ها طولانى و بلند شود، اشرار مورداحترام قرار گيرند و صف ها شلوغ شود و خواسته ها مختلف گردد و عهدها شكسته گردد وموعود نزديك شود، زنها با شوهرهايشان در تجارت و كسب براى حرص دنيا شريكشوند... ساز و آواز وسائل غنا را استعمال كنند، و آخر اين امت اولش را لعن كند، زنها سوار زينهاگردند، و زنان به مردان و مردان به زنان شبيه شوند... لباسهاى ميش را بر دلهاى گرگها بپوشاند، قلبهاى آنها از مردار گنديده تر است واز گياه تلخ صبر تلخ تر است ...(341) و در روايت ديگرى كه حضرت علائم آخرالزمان را بيان مى نمود فرمود: آشوبگرى كه در عراق خروج كند، حجاب از زنان وبكارت از دختران برود...(342) سكته اثر اعمال نامشروع (( اذا كثر الزنا من بعدى كثر موت الفجاة .)) پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمود: هنگامى كه بعد از من زنا زياد مى شود، مرگهاى ناگهانى (سكته ) نيز زياد مى شود.(343) (يعنى اين خاصيت عمل نامشروع است كه موجب مرگ هاى زودرس مى شود حتى براى ديگران). بهترين عبادت (( ما من عبادة افضل من عفة بطن و فرج .)) امام باقر عليه السلام فرمود: هيچ عبادتى از عفت شكم و شهوت جنسى برتر نيست.(344) يعنى اگر انسان بتواند بخاطر شكم كه همان تاءمين معاش است به حرام يامكروه نيفتد و خود و روحيات و دين خود را ضايع نكند، شهوت جنسى خود را همكنترل كند، بهترين عبادت را انجام داده است . عقاب زناكار امام صادق عليه السلام فرمود: زنا كننده را شش صفت لازم آيد، سه تا در دنيا و سه تادر آخرت ، اما در دنيا، زنا فروغ صورت را مى برد و موجب تنگدستى شده و نابودى رانزديك مى كند و اما در آخرت موجب خشم خدا و مشكلى حساب و جاودانگى در جهنم خواهدبود.(345) زنهاى آخر الزمان اصبغ ابن نباته از ياران اميرالمؤ منين عليه السلام است ، او از حضرت روايت كند كهفرمود: در آخر الزمان و هنگام نزديك شدن ساعت - موعود - كه بدترين زمانهاست ،زنهائى پيدا مى شوند كه لخت و عريانند، از دين خارج و در فتنه ها وارد مى گردند، بهطرف شهوتها متمايل و به لذت جوئى هجوم مى آورند، حرامها راحلال مى شمرند، اينان در جهنم به عذاب دائم گرفتارند.(346) و در حديث ديگرى پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمود: قيامت بر پا نمى شود، تااينكه حياء از بچه ها و زنها بيرون مى رود.(347) حساسيت بانوان (( ان الله عزوجل جعل للمراة صبر عشرة رجال فاذا هاجت كانت له قوة شهوة عشرةرجال .)) امام صادق عليه السلام فرمود: خداوند عزوجل براى زنها توان ده مران (دركنترل امور جنسى ) قرار داده است ، پس چون به هيجان آينده ده برابر مرد خواهد بود.(يعنى كسانى كه داراى همسر و يا دختر هستند بدانند كه زنها نسبت بهمسائل شهوى حساس هستند و مسائلى كه ممكن است يك مرد را در خطر قرار دهد يك دهم آنبراى هيجان زنها كافى است پس هوشيارانهعمل كنند و مراقب باشند كما اينكه اهميت ارضاءمسائل شهوى بانوان را به شوهرانشان و عدم تاءخير ازدواج دختران و مادران تذكر مىدهد).(348) زن و جاده (( لا ينبعى للمراة ان تمشى فى وسط الطريق و لكن تمشى الى جانب الحائط.)) موسى ابن جعفر عليه السلام فرمود: زنها بهتر است كه از كنار جاده راه روند، و از وسطراه حركت نكنند.(349) (زيرا كمتر موجب اختلاط زن و مرد است و مى توان نتيجه گرفتكه اسلام با دو بخش كردن مجامع عمومى موافق است ). زن و حمام بيرون (( من كان يومن بالله و اليوم الاخر فلا يدع حليلته تخرج الى الحمام .)) پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمود: هر كه به خدا و قيامت ايمان دارد اجازه ندهدهمسرش به حمام بيرون رود.(350) ميان راه رخ دهد بايد انسان را بيدار كند زيرا تمام كسانى كه به اين مكان مى آيند از عفتزبان و بدن برخودار نيستند). بانوان خودنمائى نكنند (( لا ينبغى للمراة تجمر ثوبها اذا خرجت من بيتها )) امام صادق عليه السلام فرمود: براى زن سزاوار نيست وقتى از خانه خارج مى شودلباسش را خوشبو كند.(351) اين زن ملعون است (( اى امراة تطيبت و خرجت من بيتها فهى تلعن حتى ترجع الى بيتها متى ما رجعت )) پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمود: هر زنى كه خود را خوشبو كند و از خانه خارجشود از وقتى كه بيرون مى رود تا هر وقت كه برگردد مورد لعنت قرار مى گيرد. (زيرابه همين مقدار موجب جلب توجه و تهييج شهوت و فساد اجتماع مى شود). ارزنده ترين زينت زن (( خير للنساء ان لا يرين الرجال و لا يراهنالرجال)) حضرت على عليه السلام گويد: ما نزد پيامبر اكرم صلى الله عليه و آلهبوديم حضرت فرمود: بگوئيد بهترين چيز براى زنها چيست ؟ ما نتوانستيم جواب بدهيمو متفرق شديم ، من نزد فاطمه عليهاالسلام آمدم . سخن پيامبر را براى ايشاننقل كردم و گفتم كه هيچكدام از ما جوابى نداشت كه بدهد. حضرت فاطمه عليهاالسلام فرمود: ولى من جواب را مى دانم ! بهترين چيز براى زنهااين است كه مردها را نبينند و مردها هم آنها را نبينند، حضرت على عليه السلام گويد: نزدپيامبر برگشتم و گفتم : يا رسول الله شما از ما پرسيديد چه چيز براى زنها بهتراست ؟ بهترين چيز براى زنها اين است كه مردها را نبينند و مردها هم آنها را نبينند. پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله پرسيد: شما وقتى نزد من بودى ، نمى دانستى ، چهكسى به تو خبر داد؟ عرض كردم : فاطمه ، پيامبر اكرم با تعجب فرمود: فاطمه پارهتن من است .(352) فرزندان موفق 1 - توفيقات مقام معظم رهبرى در خدمت به والدين است از مقام معظم رهبرى حضرت آيت الله خامنه اىنقل شده است كه ايشان در مورد رمز موفقيت خود (با تواضع حكيمانه ) مى فرمايند: بنده اگر در زندگى خود در هر زمينه اى توفيقاتى داشته ام ، وقتى محاسبه مى كنم بهنظرم مى رسد كه اين توفيقات بايد از يك كارنيكى كه من نسبت به يكى از والدينمانجام داده ام باشد. سپس در ادامه : خاطره اى را نقل مى فرمايند كه به نظر ايشان رمز موفقيت ايشان مىتواند حساب شود، و مايه اختصار آن را نقل مى كنيم مى فرمايند: پدرم در سنين پيرى - بيست و چند سالقبل از فوت - به بيمارى آب چشم كه موجب نابينائى مى شود مبتلا شد بنده در آن موقعدر قم مشغول تحصيل و تدريس بودم ، از قم مكررا به مشهد مى آمدم و ايشان را به دكترمى بردم ، و دوباره باز مى گشتم تا اينك درسال 1343 هجرى شمسى به ناچار براى معالجه ، ايشان را به تهران آوردم ، اطباء درابتداء ما را ماءيوس كردند گرچه بعد از دو سهسال يك چشم ايشان معالجه شد و تا آخر عمر هم ميديد، اما آن زمان مطلقا نمى توانست باچشمهايش جائى را ببيند و بايد دستشات را مى گرفتيم . و اين براى من يك غصه (بزرگ ) شده بودم ، زيرا اگر به قم مى آمدم ، ايشان مجبوربود در گوشه اى از خانه بنشيند و قادر به مطالعه و معاشرت و هيچ كارى نبود، و انسو الفتى هم كه با من داشت با ديگر برادران نداشت ، با من به دكتر مى رفت ولى همراهشدن با ديگران و رفتن به دكتر برايش آسان نبود، وقتى بنده نزد ايشان بودمبرايشان كتاب مى خواندم و با هم بحث علمى مى كرديم و از اين رو با من ماءنوس بود،به هر حال احساس كردم اگر ايشان را در مشهد مقدس تنها رها كنم و به قم برگردم ،ايشان به يك موجود معطل و از كار افتاد تبديل مى شود كه براى خود ايشان بسيار سختبود، براى من نيز خيلى ناگوار بود از طرفى دورى از قم نيز براى من غيرقابل تحمل بود، زيرا كه من با قم انس داشتم و تصميم گرفته بودم كه تا آخر عمر درقم بمانم . بر سر دو راهى گير كرده بودم ، اين مساءله در ايامى بود كه ما براى معالجه پدرم درتهران بوديم ، روزهاى سختى را در حال ترديد گذارندم . عصر تابستانى بود كه سراغ يكى بزرگان و دوستانم در چهار راه حسن آباد تهرانرفتم او اهل معنا و آدم با معرفتى بود، جريان ايشان تعريف كردم ، در ضمن گفتم : من دنياو آخرت خودم را در قم مى بينم ، اگر اهل دنيا باشم دنياى من در قم است و اگراهل آخرت هم باشم آخرت من در قم است ، خلاصه من بايد از دنيا و آخرت خودم بگذرم كهبا پدرم به مشهد بروم و در آنجا بمانم ! آن بزرگوار تاءمل مختصرى كرد و فرمود: شما براى خدا از قم دست بكش و به مشهدبرو، خداوند متعال مى تواند دنيا و آخرت تو را از قم به مشهدمنتقل كند. من در سخنان ايشان تاءملى كردم عجب حرفى است ! انسان مى تواند با خداوند معامله كند،با خودم گفتم براى خاطر خدا، پدرم را به مشهد مى برم و تردا همانجا مى مانم ، خداوندهم اگر اراده فرمود، مى تواند دنيا و آخرت مرا از شهر قم به مشهد مقدس بياورد،تصميم خود را گرفتم ، دلم باز شد و ناگهان از اين رو به آن رو شدم يعنى كاملا راحتشدم و با حالت بشاش و آسودگى خاطر بهمنزل آمدم . والدين من كه چند روزى بود كه مرا ناراحت ميديدند، از بشاش بودن من تعجب كردند بهآنها گفتم : من تصميم گرفتم با شما به مشهد بيايم و آنجا بمانم ، آنهااول باورشان نمى شد كه من از قم دست بكشم ، با آنها به مشهد قدس رفتم و آنجا ماندمو خداوند متعال بعد از آن ، توفيقات زيادى به ماداد و به هرحال به دنبال كار و وظيفه خود رفتم ، اگر بنده در زندگى خود توفيقى داشتم اعتقادماين است كه ناشى از همان بر و نيكى است به پدر و مادرم انجام داده ام (353)
|
|
|
|
|
|
|
|