|
|
|
|
|
|
عوامل محبت در احاديث اسلامى 1 - ايمان محور محبت (( من احب لله و ابغض لله و اعطى لله فهو ممنكمل ايمانه .)) امام صادق عليه السلام فرمود: هركس به خاطر خدا دوست بدارد و به خاطر خدا دشمن بدارد و به خاطر خدا عطا كند، ازكسانى است كه ايمانش كامل شده است .(76) امام باقر عليه السلام فرمود: اگر خواستى بدانى در تو خيرى هست ، به دلت نگاه كن، اگر اهل طاعت خدا، فرمانبرداران را دوست دارد و ازاهل معصيت خدا بدش مى آيد، در تو خيرى هست و خداوند تو را دوست دارد. و اگر از اهل اطاعت بدش مى آيد و از اهل معصيت خوشنود است ، در تو خيرى نيست ، و خداونداز تو ناخشنود است ، و (بدان ) كه هر كسى با دوست خود خواهد بود.(77) (يعنى درقيامت دوست با دوست است ). و فرمود: هر كس كه معيار محبت و دشمنى او دين نباشد دين ندارد.(78) آرى اگر كسى شوهر و يا همسر مؤ من و با تقوائى دارد، كه خداوند او را دوست مى دارد،بايد همسر خود را دوست بدارد، زيرا ايمان براى مؤ من برترين فضيلت است ، و هرگزنمى تواند هيچ فضيلتى جانشين ايمان گردد. 2 - محبت ، محبت مى آورد (( بالتودد تتاكد المحبة )) با دوستى ، محبت محكم مى شود،(79) يعنى براى پيدا كردن دوست ، و دوست كردن همسرو ديگران از خودتان شروع كنيد، سعى كنيد دوستى كنيد تا او هم با شما دوست شود. 3 - توجه و حضور قلب به خدا امام صادق عليه السلام فرمود: هر كه در نماز،دل به خدا دهد، خداوند روبه او كند، دلهاى مؤ منين را هم به دوستى با او مى گرداند،بعد از آنكه خدا او را دوست مى دارد.(80) 4 - احسان و نيكى محبت مى آورد (( بالاحسان تملك القلواب . )) حضرت على عليه السلام فرمود: با احسان و خدمت ، دلها را مى شود مالك شد، و در حديثديگرى فرمود: با احسان و نيكى مى شود افراد را خريد و بنده كرد.(81) آرى فطرتو سرشت انسان به گونه اى است كه وقتى به او احسان شود، مجذوب مى شود و انس مىگيرد. 5 - سلام كنيد و محبت ايجاد نمائيد. پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمود: سوگند به آنكه جانم به دست اوست ، بهبهشت وارد نمى شويد تا ايمان بياوريد. و ايمان نمى آوريد تا با يكديگر دوستباشيد، آيا نمى خواهيد شما را به كارى راهنمائى كنم كه اگر انجام دهيد، با هم دوستشويد؟ (براى ايجاد محبت ) به يكديگر آشكارا سلام كنيد.(82) و حضرت على عليه السلام فرمود: زبانت را به سخن ملايم و سلام كردن عادت بده تادوستانت زياد شوند و دشمنانت اندك گردد.(83) 6 - اظهار محبت ، محبت مى آورد. پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمود: مرد وقتى به زنش بگويد دوستت دارم ، اينسخن هرگز از دل او بيرون نمى رود.(84) مردى به امام باقر عرض كرد: من فلانى را دوست دارم ، حضرت فرمود: او را از ايندوستى آگاه كن ، كه براى دوام مؤ ثرتر و در الفت بهتر است .(85) 7 - صورت گشاده و خندان (( حسن البشر اول العطاء و اسهل السخاء )) حضرت على عليه السلام مى فرمايد: رخسار نيكو اولين هديه و راحت ترين بخشش است وفرمود: صورت گشاده و باز تو اول نيكى تو است ، و دلالت بر بزرگوارى تو مى كند(86)و فرمود: صورت باز آتش دشمنى را خاموش مى كند، و فرمود: صورت باز و گشادهريسمان محبت است ، و فرمود: كار نيك و صورت باز، محبت مى آورد و انسان را به بهشتمى رساند.(87) و فرمود: صورت گشاده ، روش هر آزاده است .(88) 8 - خوش آمد گوئى و محبت حضرت على عليه السلام فرمود: روى باز و گشاده و بخشش و نيكى و خوش آمد گفتن ،موجب دوستى مردم است .(89) 9 - دست دادن ، محبت مى آورد (( تصافحوا فان المصافحة تزيد فى المودة )) پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمود: به يكديگر دست بدهيد كه محبت را زياد مىكند.(90) حضرت صادق عليه السلام فرمود: به يكديگر دست بدهيد كه كينه را از بين مىبرد.(91) 10 - هديه دادن ، دوستى آفرين است (( تهادوا تحابوا )) امام صادق عليه السلام فرمود: به يكديگر هديه دهيد، تا دوست هم باشيد، چرا كه هديهكينه را از بين مى برد.(92) و حضرت على عليه السلام فرمود: هديه محبت مى آورد، و فرمود: هيچ چيزمثل هديه ، فرمانروا را ملايم و خشم را بيرون و رانده شده رامتمايل و كارهاى سخت را آسان و بديها را دور، نمى كند.(93) نكته مهم در هديه و اهميت آن به اظهار محبت و دوستى است ، نه ارزش مادى آن ، بنابرايندر هديه توقعات را كنار بگذاريد و ارزش واقعى آن را در نظر بگيريد تا دوستان شماو خود شما بتوانيد همواره به يكديگر هديه اى هر چند اندك به نشان دوستى تقديم كنيد،متاءسفانه اين ابراز دوستى ، در نزد بعضى به خاطر توقعات نابجاتبديل به وسيله كدورت مى شود و بجاى تشكر و دريافت پيام هديه ، بخاطرمسائل مادى از يكديگر دلخور مى شوند. اين هم هديه است امام صادق عليه السلام فرمود: محبوبترين برادرانم ، كسى است كه عيبهاى مرا به منهديه اى دهد.(94)، و حضرت على عليه السلام فرمود: چه خوب هديه اى است ، موعظه.(95) و پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمود: هيچ مسلمانى براى برادرش ، هديه بهتر ازسخن حكيمانه كه يا هدايتش را زياد كند، يا از هلاكت دورش كند، نداده است .(96) 11 - معاشرت نيكو (( حسن العشرة تستديم المودة .)) حضرت على عليه السلام فرمود: معاشرت نيكو، دوستى را دوام مى بخشد (97)، البتهتاءثير معاشرت نيكو و رعايت اخلاق در خانواده و برخورد دوستانه ، مساءله اى كاملاروشن است . 12 - خوش اخلاق باشيد. (( حسن الخلق يورث المحبة .)) حضرت على عليه السلام فرمود: خوش اخلاق بودن ، دوستى مى آورد(98)، و فرمود:سه چيز محبت مى آورد، خوش اخلاقى ملايمت نيكو و تواضع .(99) 13 - خوش گمانى ، محبت مى آورد. (( من حسن ظنه بالناس حاز منهم المحبة .)) حضرت على عليه السلام فرمود: هر كس به مردم خوش كمان باشد، به محبت آنها دست مىيابد.(100) 14 - ملايمت و نرم خوئى (( بالرفق و التودد يحببك القواب . )) امام باقر عليه السلام فرمود: با ملايمت و دوستى ، دلها تو را دوست دارد.(101) 15 - بى نيازى از ديگران ، و محبت حضرت على عليه السلام فرمود: خود را محبوب مردم كن ، با بى رغبتى به آنچه در دستآنهاست ، تا به محبت آنها برسى .(102) مردى نزد پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله آمد و از حضرت سؤ الاتى كرد از جملهپرسيد: چه كنم تا مردم مرا دوست بدارند، حضرت فرمود: به مردم نيكى كن و چشم بهداشته آنها نداشت باش و به آن طمع مكن تا تو را دوست بدارند.(103) (بنابراين همسرانى كه بى جهت و بدون تناسب ، در فكر كندنمال از شوهر خود هستند و پى در پى تقاضاى نابجا دارند، از محبت آنها كاسته خواهدشد.) 16 - سخاوت ، محبت آور است (( السخاء يزرع المحبة .)) حضرت على عليه السلام فرمود: سخاوت ، محبت را مى روياند(104) و امام صادق عليهالسلام به على فرمود: خودت را با رسيدگى به برادرانت محبوب گردان ، هماناخداوند محبت را در بخشش و دشمنى را در امساك و ندادن قرار داده است .(105) 17 - سكوت و محبت (( ان الصمت يكسب المحبه . )) امام هفتم يا هشتم فرمود: سكوت محبت مى آورد، سكوت راهنماى هر چيزى است .(106)(زيرا بيشترين اسباب دشمنى از سخن گفتن است و از آنجا كه حركت دادن زبان كارىآسان است ، بسيارى با سخنان سبك و نسنجيده آبروى خود را مى برند و خود را نزد مردمو خدا سبك مى كنند). 18 - سخن زيبا و محبت امام چهارم حضرت سجاد عليه السلام فرمود: سخن زيبا، دارائى را زياد و روزى راافزايش مى دهد، اجل را به عقب مى اندازد و انسان را نزد خانواده محبوب و وارد بهشت مىكند.(107) 19 - تواضع ، محبت مى آورد. (( ثمره التواضع المحبه )) حضرت على عليه السلام فرمود: نتيجه تواضع و فروتنى ، دوستى است (108) و فرمود: سه چيز محبت مى آورد خوش اخلاقى ، ملايمت نيكو و تواضع (109) 20 - سه عامل محبت امام باقر عليه السلام فرمود: سه چيز محبت مى آورد، قرض و تواضع و بخشش(110) اينها نمونه اى بود از آنچه در روايات اسلامى بعنوانعامل محبت معرفى شده است ، كه زن و شوهر مى توانند به تناسبحال خود براى دوام محبت و زياد شدن آن ، از اينها بهره مند شوند. و در اين ميان بايد ازعوامل مهمى مثل ايمان ، محبت ، احسان ، صورت باز و خندان ، هديه دادن اخلاق خوب ، شيرينزبانى و بى نيازى و كم توقعى و تواضع ، بيشتر استفاده نمود. و گذشته از اينامور، زن و شوهر مى بايست همواره به تميزى و زيبائى خود و خانه و فرزندان ، واحترام متقابل بسيار اهميت بدهند كه در جلب محبت بسيار مؤ ثر مى باشد. كدورت چگونه به وجود مى آيد؟ هر كس كه به محبت و دوستى ميان خود و ديگرى اهميت مى دهد، مخصوصا زن و شوهرى كهمى دانند پايه هاى اصلى زندگى مشترك را محبتتشكيل مى دهد، مى يابد براى دوام اين محبت ، امورى را كه موجب كدورت و يا كمرنگ شدنمحبت مى دانند بشناسند و از آنها اجتناب كنند. بطور كلى آنچه با روح انسان ناسازگار باشد، روح را مكدر مى كند، اينعوامل اگر تكرار شود و بصورت دائمى درآيد، انسان را از انجام دهنده آن مكدر و نسبت بهاو بى رغبت مى كند و اگر شديد و عميق باشدتبديل به دشمنى نيز خواهد شد. نكته مهم در اين مساءله كه بايد نورد توجه باشد اين است كه :عوامل كدورت بصورت تدريجى و آرام آرام همانند موريانه ، ريشه هاى محبت را خشك ، وپايه آن را سست مى كنند. نگاه نكنيد كه همسر شما نسبت به فلان مساله بى اهميت است و اعتراضى نمى كند، آرىاعتراض نمى كند اما دلش هم نسبت به شما خالى مى شود و از علاقه وى نيز كاسته مىشود، و مى دانيد كه محبت و علاقه اگر برود، بر گرداندن آن به اين زودى ممكن نخواهدبود. عوامل مهم كدورت كه بايد از آن اجتناب شود 1- مخالفتهاى پى در پى صرف نظر از مخالفتهائى كه شرعا و عقلا واجب است ، و بايد انجام پذيرد اصولامخالفت پى در پى در سخن ، يا عمل ، زمينه كدورت و جدائى را فراهم مى كند، مخالفتاگر پى در پى باشد، طرفين را در مقابل هم قرار مى دهد، و مخالفتهاى پى در پى درامور جزئى ، همچون موريانه اى بى خبر و آرام آرام ، كار را به كدورت مى كشد و ريشههاى محبت را خشك مى كند، و زن و شوهر را بصورت دو رقيب در مى آورد. زن شوهرى كه به زندگى علاقه مند هستند، بايد شهامتتحمل برخى سخنها يا اعمالى را كه مخالف سليقه يا نظر آنهاست داشته باشند و براىسعادت و خوشبختى خود و خانواده از انجام كارهائى كه مخالفت همسر را بر مى انگيزداجتناب كنند. معمولا به هنگام برخورد آراء، هر كس شخصيت خود را در گرو ثابت كردن سخن خويش مىداند و شكست را هر چند از همسر و يا دوست خود، نشان تحقير مى داند و از آن متنفر است ، دراينگونه موارد عاقل باشيد، اگر در زندگى بر همسر خود اينگونه پيروز شويد، تيشهخود زده ايد، و به اساس زندگى مشترك كه محبت است لطمه زده ايد. سكوت و عدم مخالفت شما نه تنها نشان شكست و تحقير نيست كه علامت متانت و علاقه شمابه زندگى مى باشد و همسر شما هم آن را درك و اين هوش و اخلاق شما را تحسين مى كند. 2- تحقير عامل كدورت فكر نمى كنم شخصى يافت شود كه از تحقير و اهانت متاءثر نشود، همه مى خواهند درنظر ديگران بزرگ و محترم باشند، آدمى از تحقير متنفر است و طبعا از هر كسى كه او راتحقير كند نيز ناراحت مى شود و احساس كينه مى نمايد، تا چه رسد به كسى كه از اوانتظار محبت مى رود. نكته مهم اين است كه بسيارى از همسران جوان ، بطور ناخاسته و به بهانه دوستى ويكرنگى و صميميت و شوخى ، همسر خود را تحقير مى كنند و اين اظهار محبت تلقى مىكنند، اين كار بسيار اشتباه است . همسرانى كه در رعايت احترام متقابل را نمى كنند وى يكديگر را سبك صدا مى كنند ومخصوصا در مقابل ديگران سبك و داراى شوخيهاى ناهنجار هستند، در حقيقت بذر كدورت رادر دل همسر خود مى پاشند. رعايت احترام در عين محبت ، موجب زياد شدن علاقه به يكديگر است . اظهار علاقه با سخنانو رفتار سبك و ناهنجار نتيجه معكوس در بر دارد، آرى درست است كه صميمى شدن مهابترا مى برد، و عروس و داماد هرگز نبايد همانند دو نفر غريبه با هم جملات اديبانه صحبتكنند، اما اين به معناى اهانت و تحقير و تعبيراتى سبك ،مثل تو به جاى شما، و يا امر نهى هاى سبك نيست . محبت خود را با احترام زياد و اخلاق خوش و گذشت و خدمت نشان دهيد، حفظ شخصيت درمقابل ديگران ، شما را نزد او بالا مى برد و اين احساس كه شما موجب سرفرازى او شدهاند بيش از هر چيزى او را به شما علاقه مند مى كند. خلاصه آنكه : هرگز انتظار نداشته باشيد، حقيقت و شخصيت و كسى را تحقير كنيد و بهبازى بگيريد، با اين عمل حال او از شما مكدر نشود. 3- كثافت و زشتى عامل كدورت روانكاوان معتقدند غريزه زيبائى يكى از چهار غريزه فطرى انسان است ، و هر انسانىفطرتا زيبائى را دوست دارد، و از زشتى و كثافت گريزان است . اگر شما به خود حق مى دهيد تا از بوى گند و كثافات متنفر باشيد، پس بايد به همسرخود حق بدهيد، تا از سر و وضع ناهنجار شما، از بوى بد يا سرو صورت و يا لباسنامرتب بودن اوضاع زشت شما و يا نامرتب بودن اوضاع زندگى ناراحت باشد. اگر صفا مى خواهيد، محبت مى خواهيد بايد به زيبائى و آراستگى و تميزى اهميت دهيد، مردبه تميز كردن لباس و بدن و امور مربوط به خود اهميت دهد، بانوان به سر و وضعخود، و خانه و اهميت دهند، تنبلى را كنار گذارند، و همواره سعى كنند، خانه را همچونگلستانى با صفا و تميز جلوه دهند، خانه اى كه هر گوشه آناشغال ريخته است ، وضع لباسها و كفشها و اثاث نامنظم است و يا بچه ها ژوليده وكثيف و نامرتب هستند، و يا بوى گند از فرش و رختخواب و لباسها بر مى آيد،، براىهيچكس خوشايند نيست و نشان از نالايقى همسر مى دهد، تميزى و زيبائى و نظم و تربيت ،مى تواند عامل خوبى جهت تحكيم تو صفا بخشيدن به كانون خانواده باشد، و اين مهمبراى بانوان خود را مرتب كنيد، مسواك را فراموش نكنيد، هرگز نبايد دهان و دندانهايتانبد جلو باشد و ما در فصل آينده نسبت به نظافت و پاكيزگ صحبت خواهيم كرد. 4- صفات زشت عامل كدورت است . راجع به زيبائى و مذمت زشتى و كثيف بودن صحبت شد، اما زيبائى باطن همان اخلاق حميدهاست ، كه اگر تبديل به صفات به صفات رذيله شودعامل مهم كدورت خواهد بود اگر باور داريد كه يك انسان حق دارد با استشمام بوى گند ولجن صورت ترش كند و بينى خود را بگيرد، باور كنيد كه همسر شما حق دارد كه اگرگند و بوى برخواسته از بد دهنى شما موجب اذيت او شد رخ كند و مشمئز شود، كج خلقى، حسد تنبلى ، كينه توزى ، بد دهنى و درشتگوئى ، بى حيائى ، زشتيها هستند كهصاحبان آنها هرگز نبايد توقع محبت از ديگران داشته باشند. وقتى كسى با ديدن اين صفات آگاه شود كه همسرش شخص پستى است و از اخلاقانسانى بى بهره است و صفات حيوانى بر او غلبه دارد، حق دارد كه احساس ناكامى وحقارت كند و بر حكم فطرت خويش كه طلبكمال و خير است از پليدى و زشتى بيزار باشد. آيا اگر همسر شما زياده و پر توقع و ناشكر باشد شما ناراحت نمى شويد، آيا اگردر مقابل زحمات طاقت فرساى شما نه تنها ارج ننهد بلكه توقع هم بكند شما از او مكدرنمى شويد. زيركى و چالاكى مطلوب انسان است ، آن بانويى كه تنبلى پيشه مى كند و از محبت همسرخويش سوء استفاده مى كند و از كارهاى روزمره زندگى در خانه شانه خالى مى كند،تيشه به ريشه خويش مى زند. براى موفقيت در زندگى تنها رفاه مادى كفايت نميكند ،مال و جمال و مقام ، براى صفا بخشيدن به زندگى كافى نسبت همسر شما مى خواهد كهبا انسان زندگى كند، مبادا كه با انجام كارهاى ضد اخلاقى در جامعه ،مثل بى رحمى ، بى انصافى ، بخل و حسد و ظلم و ستم و بد دهنى و مانند اينها، خود رانزد همسر خويش جانورى انسان نما معرفى كنيد، اجتماع دو انسان با صفات انسانىكمال مى يابد، انسان هميشه ارزشهاى اخلاقى را ستايش مى كند، هر چند از آن بهر زيادىنداشته باشد. پس سعى كنيد، باطن خود را مثل ظاهر خويش از صفات رذيله دور كنيد تا در نظر همسر خودزيبا و دوست داشتنى جلوه كنيد.
تن آدمى شريف است به جان آدميت
|
نه همين لباس زيباست نشان آدميت
|
خور و خواب و خشم و شهوت ، شغب است و جهل و ظلمت
|
حيوان خبر ندارند ز جهان آدميت
|
به حقيقت آدمى باش وگرنه مرغ باشد
|
كه همان سخن بگويد به زبان آدميت
| برنامه زندگى از موسى ابن جعفر عليه السلام موسى ابن جعفر عليه السلام فرمود: تلاش كنيد كه دوران خود را به چهار ساعت تقسيم كنيد، ساعتى براى مناجات با خدا،ساعتى براى همنشينى با برادران و افراد مورد اعتماد، آنها كه عيب شما را به شما تذكردهند، و از دل براى شما دلسوز و خيرخواه هستند، و ساعتى هم براى لذت وحلال باقى بگذاريد، كه اين ساعت كمك شما براى آن ساعت است . هرگز با خود سخن از فقر و طول عمر به ميان نياوريد، چرا كه هر كس به خود بازگوكند بخيل مى شود و هر كس و طول عمر را به خود تلقين كند حريص مى شود. براىخودتان بهره اى از دنيا قرار دهيد، با برآوردن خواستهحلال نفس و از آنچه كه به مروت شما لطمه نمى زند و اسراف هم نيست . و كمك بگيريد با اين كار - لذتهاى حلال و تفريحات سالم - بر امور، دين همانا روايتشده است كه ما از نيست آنكه دنيايش راه بخاطر دينش و يا دينش را بخاطر دنيايش رهاكند.(111) با مروت باشيد مؤ لف گويد: اين حديث شريف نكات بسيار مهم و حساسى را تذكر مى دهد، نكته موردغفلت كه اين حديث به آن عنايت فرموده است اين است كه فرمود: در زندگى سعى كنيدحتى كارهاى حلال هم بگونه اى باشد كه مروت و صفاى اخلاقى را از شما نگيرد، يعنىمبادا جوانان در اول زندگى فردى پاك و با مروت و جوانمرد باشند، اما پس از چندسال بخاطر گرفتاريهاى گوناگون ، مروت آنها را از بين برود، ديگر رحم و انصافنداشته باشند، بخيل و محافظه كار با دروغگو و بى حيا وسنگدل بشود، هرگز بخاطر منافع ، مروت و اخلاق را از دست ندهيد، هيچ معامله ودرخواستى وقتى به صفات اخلاقى شما لطمه مى زند سودمند نيست .
كه علم و ادب مى فروشد به نان
|
كجا عقل ، يا شرع فتوى دهد
|
كه اهل خرد دين به دنيا دهد
| ده دستور براى خوشبختى در ازدواج و خانواده موفقيت در زندگى و ايجاد يك كانون آرامش و با صفا كه در آن زن و شوهر و فرزندانبتوانند، از زندگى خود حداكثر بهره را ببرند در گروه انجام دستورات كه جهتراهنمائى و تذكر عزيزان به ده دستور سعادت بخش اشاره مى كنيم . 1- نظم و ترتيب (( اوصيكما و جميع ولدى واهلى و من بلغه كتابى بتقوى االله و نظم امركم . )) حضرت على عليه السلام در وصيتنامه خود به امام حسن و امام حسين فرمود: شما و تمامفرزندان و خانواده و هركه نوشته من به او مى رسد، همه را به تقوى الهى و نظم دركار وصيت مى كنم .(112) موفقيت در زندگى به نظم است ، اگر با نظم و ترتيب و مديريت صحيح كه در رواياتبه تقدير المعيشة تعبير شده است ، توجه كنيم ، بسيارى از مشكلات و كمبودها كمرنگ مىشود. نبودن نظم و ترتيب و بى حساب و بى اندازه كار كردن ، معنايش هدر دادن نيروهاست . چه بسا خانواده اى كه با داشتن چند تا خدمتكار ووسائل متعدد رفاهى ، هنوز نتوانسته اند خانه را اداره كنند و از بهم ريختن اوضاع شكايتدارند. يكى از امتيازات زن ، عقل معاش داشتن است ، يك بانوى شايسته بايد بداند ضرورياتزندگى چيست ؟ چه چيزهائى از نظر اهميت در رتبه دوم يا سوم مى باشد. زمان خود و امور خانواده را چگونه بايد تنظيم كرد. وگرنه هر چقدر هم كه در آمد بالا باشد اگر براساس بى نظمى و هوس و بدونكنترل خرج شود، نه تنها رفع نياز نمى كند كه باعث افراط و تفريط و غم و غصهدائمى خواهد شد. بسيارند كسانى كه اگر به آنها مبلغى داده شود نمى دانند چگونه با آن زندگى رابگردانند. بسيارى از گرفتاريهاى خانواده ، امروز ناشى از كمبود درآمد نيست ، بلكه در اثر بىنظمى در مخارج است . آرى يك لشكر عظيم اما بى نظم در مقابل سپاهى اندك ولى منسجم و منظم شكست خواهدخورد، به همين جهت است كه علم خانه دارى و رسيدگى به امورمنزل و مسائل آن خصوصا براى بانوان جنبه حياتى دارد، و مى تواند خانواده را كه زيربناى اجتماع است ، موفق و سالم سازد، و اين وظيفه پدران و معلمان آگاه است كه د راينراستا كوشا باشند، و بايد اقرار كنيم كه ديگران از ما در اين مساءله پيش افتاده اند. صلاح مسلمان در اين سه چيز است . (( لا يصلح المرء الا ثلاثه : التففه فى الدين و الصبر على النائبه و حسن التقديرفى المعيشة )) امام صادق عليه السلام فرمود: مرد مسلمان را جز سه چيز اصلاح نمى كند، بينش و آگاهىدر دين ، استقامت در مصيبت و سختيها و برنامه ريزى خوب در زندگى .(113) 2- اعتماد و خوش گمانى زندگى احتياج به اعتماد و خوش گمانى دارد، گرچه گمان نيك ، نسبت به مسسلمانانهميشه لازم است و قرآن مجيد مى فرمايد: (( اجتنبوا كثيرا من الظن ان بعض الظن اثم و لاتحبسسوا. )) از بسيارى از گمانها اجتناب كنيد، همان برخى از گمانها گناه است ، تجسس نكنيد(114) در يك زندگى مشترك و خانواده ، مرد و زن بايد بهكمال خوشبينى و اعتماد را داشته باشند، و در راه تقويت اين صفت بكوشند، پيامبر اكرم(ص ) فرمودند: خداوند متعال خون و مال مسلمان را و اينكه به او گمان بد برده شود حراماست .(115) شيطان نيز در اين ميان ، انسان را به شدت تحريك مى كند و مى خواهد باقوى كردن برخى احتمالات و وسوسه هاى گوناگون ، اساس خانواده را بر هم زند. يك مسلمان هرگز نبايد كسى را متهم كند، و با در اثر بدگمانى از شيطان پيروى كند، ورفتار او با همسرش يا ديگران تغيير كند. غيرت بى جا (( اياك و التغاير فى موضع الغيره فان ذلك يدعو الصحيحة منهن الى القسم . )) امير المومنين (ع ) به امام حسن فرمود: بپرهيز از غيرت بى جا (سختگيريهاىنامعقول و احيانا متهم كردن همسر) زيرا اين كار زن پاكدامن را به آلودگى گرايش مىدهد.(116) تاءثير تهمت زشت پيامبر اكرم (ص ) فرمود: هر مردى كه همسر خود را به زنا نسبت دهد از كارهاى نيك خودجدا مى شود همچنانكه ما از پوست خود بيرون مى رود (اعمالشباطل مى شود) و به مقدار هر موئى كه بر بدن اوست هزار گناه برايش مىنويسند.(117) 3- دين اسلام دين پاكيزگى و زيبائى است . (( من اخلاق الانبياء التنظف . )) امام رضا عليه السلام فرمود: نظافت و تميزى از اخلاق پيامبران است .(118) و حضرت رضا عليه السلام فرمود: بوى بد را از خود با آب دور كنيد و خود را تميز كنيد، همانا خداوند از كسانى كثيف هستندناخشنود است .(119) پيامبر اكرم (ص ) فرمود: هر كس لباسى مى پوشد، آن را پاكيزه نگه دارد.(120) و امام صادق عليه السلام فرمود: خداوند زيبائى آراستن را دوست مى دارد.(121) آرى در دين اسلام آنقدر به پاكيزگى اهميت داده شده است كه اگر بخواهيم احاديث مربوطبه آن را بياوريم از حوصله كتاب بيرون خواهد بود. مرورى گذرا بر احكام حيات بخش نشان مى دهد كه تاءكيد بر روى پاكيزگى و تميزىدر هيچ مذهب و آئينى مثل اسلام نبوده است . اين را بايد در رديف معجزات اسلام شمرد كه با وجود آنكه مغز و روح آن ، براساسطهارت روح تقويت ارتباط با خداست ، و با آنكه نماز با ارزشترين وسيله ارتباطى باخدا شمرده است ، به گونه اى كه ستون دين و معراج مؤ من و بهترينعمل شده است . در عين حال نماز را از چند جهت مشروط به پاكيزگى نموده است ، از طرفى غسلهاى متعددكه به معنى شستن تمام بدن است ، چه بعنوان واجب و يا مستحب در زمانهاى متعدد ذكر شده ،از طرف ديگر شرط صحت نماز وضو قرار داده شده كه بيشتر در معرض آلودگى وسرايت هستند مى باشد. مخصوصا وضوء مستحب ، كه هميشه نيكو است و به آن سفارش شده است . از طرف ديگر بدن و لباس نماز گزار بايد از نجاستهامثل ادرار و غائط و خون ومنى ، سگ و مردار و شراب پاك باشد. گذشته از اينها تاءكيد بسيار در زدن مسواك وخلال كردن مضمضمه و استنشاق و رفتن به حمام و گرفتن ناخن و موهاى زياد بدن ، وشستن دستها هنگام غذا، تميز نگاه داشتن لباس و موى سر و مرتب نمودن آن و موارد متعددديگر كه بخوبى نمايانگر اين حقيقت است كه اسلام معنويت را از مسير رعايت بهداشت ونظافت ، تاءمين مى كند. امام هفتم حضرت موسى ابن جعفر عليه السلام فرمود:خلال كنيد (غذاهاى مانده را از دهان و ميان دندانها و خارج كنيد) چرا كه يك نوع تميزى استو تميزى از ايمان است با صاحب خود در بهشت .(122) و حضرت على عليه السلام فرمود: با آب ، بوى ناهنجارى كه موجب اذيت است ، از خوددور كنيد و خود را پاكيزه كنيد، به خودتان برسيد و مواظب باشيد، همانا خداوند از بندههاى كثيفى كه از بوى بد آنان همنشين آنها ناراحت مى شود، ناخشنود.(123) يك مرد و يا بانوى موفق ، همراه سعى مى كند، كه خود و فرزندان و لباس و خانه واثاث آن زيبا و تميز نگه دارد، تا صفاى زندگى با تميزى و زيبائى افزايش يابد،انسان خود بخود مشتاق زيبائى و تميزى است و از آن لذت مى برد، و ما درفصل مربوط به آداب زندگى مخصوصا بانوان ، توضيح داده ايم ، در اينجا اين حديثشريف رااضافه مى كنيم كه امام باقر عليه السلام فرمود: زنها دوست دارند مردها را به همان گونه آراسته ببيند كه مردها دوست دارند زنها راآنگونه آراسته ببينيد.(124) 4- گذشت و تفاهم لازمه موفقيت در ازدواج است . اگر كسى در خانه اى تنها باشد، آزاد است كه با صداى بلند كتاب ، بخواند، هر كجاكه خواست بخوابد به هر قسمت كه خواست برود، هر چيزى را هر كجا كه خواست قراردهد، اتاق گرم كند يا نكند، لباس بپوشد يا نپوشد، هر لباسى را كه خواست انتخابكند. اما اگر د ر آن خانه يك نفر ديگر هم نمى تواند نسبت ، آزاديهاى او محدود مى شود، ديگرنمى تواند هر طور كه مى خواست ، صدا كند، بلكه بايد مراعات ديگر را هم بنمايد، وقتخواب بايد براى ديگرى ايجاد مزاحمت نكند، اموال خود را به گونه اى قرار دهد كه اوبتواند قرار دهد، گرمى اتاق مناسب هر دو باشد، حتما بايد لباس بپوشد و مسائلى ازاين قبيل . با ذكر اين مقدمه ، تصديق مى نمائيد كه اجتماع چند دو نفرى آن ، با تمام مزايائى كهدارد، لازمه آن محدوديت آزاديهاى فردى است . اگر زن و يا شوهرى گمان كند كه مى تواند بعد از ازدواج تنها به دلخواه خودعمل كند، سخت در اشتباه است ، ازدواج طبعا يك نوع محدوديت را در خواسته ها ايجاد مى كند،وقتى هماهنگى داراى آن همه امتياز است ، طبعا مى بايست اين محدوديتها را پذيرفت تا بهآن امتيازات رسيد. هر كدام از زن و مرد بايد شهامت گذشت و مدارا و صرف نظر از برخىخواسته ها را داشته باشد، و هرگز نبايد مثل دو آهن سرد باشند، كه هرگز با همقابل تفاهم و اتحاد نيستند. مرد هرگز نبايد خود را صاحب و مالك زن فرزند بداند: و در خانه به استبداد حكومت كند،و به سليقه و نظريات افراد خانواده بى اعتنا باشد. زن نيز نبايد انتظار داشته باشد، كه اگر برخى از نظرات وى موردقبول و انجام مرد قرار نگرفت بى تابى و بد اخلاقى پيشه كند و خلاف توقع اوشود. 5- با يكديگر زيبا صحبت كنيد اما صادق عليه السلام فرمود: پبامبر اكرم روزى با همسر خود عايشه بودند كه مردىاجازه ورود خواست ، پيامبر فرمود: اين برادر هم گروه ما بد آدمى است ، عايشه برخواستو به اتاق رفت ، پيامبر اكرم اجازه داد و آن مرد وارد شد، پيامبر اكرم (به خوبى با اوبرخورد كرد) وقتى رفت ، عايشه عرض كرد: شما با آن سخنى كه راجع به او فرموديدباز با روى گشاده و با او برخورد نموديد؟ پيامبر اكرم (ص ) فرمود: از بدترين بندگان خدا كسى است كه ، مردم از همنشينى با اوبخاطر بد دهنى او ناراحت باشند.(125) جواب پيامبر اكرم به توهين مرد يهودى امام باقر عليه السلام فرمود: پيامبر اكرم و عايشه با هم بودند كه يك مرد يهودى آمد وگفت : سام عليك ، يعنى مرگ بر تو باد (بجاى گفت : سام كه بمعنى مرگ است ) پيامبراكرم (ص ) فرمود: عليك (بر تو باد). او رفت ، مرد ديگرى آمد و باز مثل همان شخص سلام گفت : و حضرت همان جواب را داد،سومى هم آمد و همينطور شد. عايشه كه از ديدن اين صحنه به شدت خشمگين شده بود،صدا برآورد كه : مرگ و خشم و لعنت بر شما باد اى يهوديان اى برادران ميمون و خوك . پيامبر اكرم (ص ) فرمود: اى عايشه اگر فحش به صورتى در مى آمد، صورت زشتىمى داشت ، نرم خوئى هر كجا آمد آن را زيبا كرد، و از هر كس كه رفت ، او را زشت نمود. عايشه عرض كرد: يا رسول الله مگر نشنيديد اينها گفتند: كه مرگ بر شما؟ حضرتفرمود: چرا شنيدم ، ولى تو مگر جواب مرا نشنيدى كه گفتم : بر خودتان باد، وقتىمسلمانى بر شما سلام كرد، بگوئيد سلام بر شما، و چون كافر بر شما سلام كردبگوئيد: بر خودت باد (126) (نه بيشتر). 6- ديگران چگونه اند؟ يكى از مسائلى كه از ابزار شيطان حساب مى شود و براى فريب زن و مرد و ايجادسردى و كدورت ميان آنان ، از آن استفاده مى كند، زيبا جلوه دادن ناداشته هاست . قرآن مجيداين كار را از ابزار شيطان معرفى كرده است كه شيطان مردم را نسبت به كارهاى زشتتشويق مى كند و آن كارها را در نظر شان نيك جلوه مى دهد.(127) شيطان اين كار را امروز در جامعه كنونى بشر در زمينه بى حجابى و آزادى زنان در خودنمائى ، راحت تر انجام مى دهد. بسيارى از كدورتها براى افراد هوسران و نادان از آنجا شروع مى شود كه برداشتىسطحى و ظاهرى از كيفيت زندگى ديگران نموده و آن را با خود مقايسه مى كنند و بالطبعوضع موجود يا همسر خودشان را پائين تر و ديگرى را بهتر مى يابند، آن وقت سردى وكدورت را به خاطر احساس عدم موفقيت ، شروع مى كنند. در جامعه گذشته قبل از اين آزادى كه به معنى بى بند و بارى زن و مرد و است ، عشق وعلاقه ميان اغلب خانواده ها تا آخر عمر باقى مى ماند و اگر كدورتى هم بود اندك و آنهم به خاطر مسائل ديگرى بود كه عمومى نبود، اما امروز جوانان هوسران و تنها به خاطرمسائل شهوى فريب لحظاتى هم جدا را خورده و سپس با سرد شدن آن احساس ، از هم جدامى شوند و به دنبال ديگرى مى روند. در جامعه اى كه دختران و زنان در معابر عمومىتحت اختيار و نظر جوانان قرار مى گيرند، چطور ممكن است كه چشمان مست شوهر به زنزيباتر از همسر خود بيفتد و نسبت به همسر دلسرد نشود و يا بالعكس ؟! اينكه گفته اند نوسانهاى علاقه شوهر به همسر خود در جامعه كنونى سه مرحله دارد: مرحله اول : دوران نابينائى است كه شوهر در اين مرحله بقدرى داغ است كه مى خواهد جهانرا فداى همسرش كند، در اين مرحله آقاى داماد نقائص نو عروس خود را نمى بيند، در مرحلهدوم ، دوره اعتدال است كه شوهر جهان را فداى زن نمى كند و نواقصى در او مى بيند مرحلهسوم وضع به سردى گرائيده و محبت يخ مى زند. علت اين سردى مشخص است ، مردى كه چشمش به زنى زيبا بيفتد، و با دمى همسخن گردد،جز زيبائى چيزى نمى بيند و زنى كه دمى با مردى همنشين شود جز مهر و عاطفه نمىبيند. طبيعى است كه هر يك از اين دو از همسر خود دلسرد شوند، با اين وجود همسر بيچارهچگونه مى تواند خود را همچنان مى تواند خود را همچنان محبوب همسر خود نگه دارد. در قضاوت عجله نكنيد آنچه قابل دقت است اين است كه در قضاوت عجله نكنيد، شيطان همراه سعى مى كند كه شمارا با حرص و طمع به آنچه نداريد آرزومند كند و آن را جلوه دهد و نسبت به همسر وزندگى خودتان دلسرد گرداند، محبتها و زيبائيها ومسائل ديگرى كه بطور مقطعى و گذرا از ديگرى مشاهده مى كنيد بمعنى دوام آن نمىباشد. كانون زندگى را نبايد با برخى برخوردها مقايسه كرد، هر عيب و نقصى را نمى توانبا چند تماس درك كرد، به همراه هر كسى نكات منفى و مثبت فراوانى يافت ، مى شود،شيطان ذهن شما را خراب نكند و سعادت خود را بخاطر هوسهاى ابلهانه خراب نكنيد، چهبسيار بوده اند جوانانى كه با تصميمات عجولانه و خيالات واهى و بهشتهاى موعود وپوچ به دام شيادانى افتاده اند كه جز فساد و بدبختى نصيب آنها نگرديده است . هيچ كس خوب مطلق و يا بد مطلق نيست ، و هيچكس هم از هر جهت با شما هماهنگ نخواهد بود،زندگى لازمه اش اصطكاك و برخورد است كه اگر بى تابى و كم حوصلگى در كارنباشد براى رشد و سعادت شما مفيد نيز خواهد بود. به خدا توكل كنيد و راضى باشيد ((من عتبت على الزمان طال معتبته )) امام چهارم عليه السلام فرمودند: هر كه بر روزگار خرده گيرد، اعتراض بسيار خواهدداشت .(128) و پيامبر اكرم (ص ) فرمود: هر كه توكل كندو قناعت نمايد و راضى باشد به هدفرسيده است .(129) و فرمود: سه چيز است كه اگر خداوند در كسى آنها را جمع كند، خير دنيا و آخرت را بهاو داده است ، به سرنوشت خشنود بودن ، هنگام بلا صبر كردن ، و دعا كردن در هنگامسختى و راحتى .(130) و فرمود: بلاى بزرگ به اجر بزرگ پاداش داده مى شود، وقتى خداوند بنده را دوستبدارد، او را به بلاى بزرگ گرفتار مى كند، هر كه راضى باشد براى او نزد خدارضاست و هر كه ناراضى باشد براى او نزد خدا نارضايتى است . (131) راه مبارزه با اين آفت براى مبارزه با اين وسوسه شيطانى سعى كنيد، ارزشهاى حقيقى را در وجود خود زندهكنيد، و به آن افتخار كنيد و آن را معيار قرار دهيد،عاقل باشيد و به جاى بلند پروازى ، وضع موجود خود را در نظر بگيريد، خواهيد ديدكه براى شما راههاى سعادت همواره است . همچنانكه مى بايست از رفتن و مجالست با افرادى كه مظاهر دنيا و جلوه رفاه طلبى هستندو شما و همسر و فرزندان شما را دچار حرص و طمع و حقارت مى كنند، اجتناب كنيد، هموارهبه زير دست خود نگاه كنيد، تا اميدوار و با نشاط باشيد، و نسبت به نعمتهاى الهىشكرگذار گرديد، اگر سلامتى داريد، دين داريد، اخلاق داريد، همسر خوب داريد، بهاينها افتخار كنيد كه هيچ نعمتى به پاى اينها نمى رسد. سفارشات پيامبر(ص ) به سلمان سلمان فارسى گويد: دوستم پيامبر(ص ) به من سفارش چند كار را نمود كه من در هيچحالى آنها را رها نمى كنيم 1- سفارش نمود كه به افراد پائين تر از خود (در اموردنيوى ) نگاه كنم و به بالا دست خود نگاه نكنم (زيرا نگاه به افراد مالى موجب رضاىبه دارائى خويش و خشنودى از خدا و تشكر از روى مى گردد و بر عكس نگاه به بالاتراز خود موجب احساس كمبود و ناراحتى ، و حسادت و ناخشنودى و ايجاد حقارت و كينه و انواعگناهان مخصوصا ناشكرى از خدا خواهد بود) 2- مرا سفارش كرد كه فقرا را دوست داشتهباشم و به آنها نزديك شوم (اطراف ثروتمندان نباشم تا ثروتشان معيار و ارزشگردد، بلكه فقر را پر و بال باشم ) 3- مرا سفارش كرد كه حق بگويم گرچه تلخباشد 4- و اينكه به فاميلم رسيدگى كنم گرچه او به من پشت كرده باشد 5- و اينكهاز مردم هيچ درخواستى نكنم 6- و اينكه زياد بگويم لاحول و لا قوة الا بالله كه گنجى است از گنجهاى بهشت .(132) 7- احساسات ، راه ايجاد محبت است ، استفاده كنيد عقل و احسساس دو كانال فهم و ادراك براى انسان است ، ليكن در اغلب مردم ، حتى بسيارىاز انديشمندان ، تاءثير احساس بر افعال و روحيات افراد، بيشتر و مؤ ثر ازعقل است ، و به همين جهت است كه راهزنان سعادت ، از اين خاصيت روحى افراد سوء استفادهمى كنند، و با تجربه احساسات مردم ، حتى برعقل آنها غلبه مى كنند، زيرا عكس و صحنه هاى محرك ، و يا سخنان شيرين همه لذتهاىنقدى هستند. و به همين دليل بسيارى از مردم فريب ظاهر زيباى جنس و كالا و يا شيرين زبانى كسى رامى خورند، و چه بسا از زشتى درون آنها همغافل مى مانندى يا اعتنا نمى كنند. به همين جهت است كه شما مى بيند، مثلا تلويزيون بيش از راديو مشترى دارد، چون علاوهبر گوش ، چشم نيز احساس مى كند و لذت مى برد، و يا يك مطلب وقتى ساده بيا: مىشود، آنقدر مؤ ثر نيست ، كه با آهنگ زيبا و به ويژه در قالب شعرى زيبا بيان شود،اينها همه دليل تاءثير عميق احساسات بر انسان است ، كه حتى برعقل او نيز غلبه مى كند. حالا كه اين حقيقت را دانستم ، چه بهتر كه از اين راه براى ايجاد تفاهم و محبت بيشتر درخانواده استفاده كنيم ، از احساسات همسر خود انتخاب كنيد، و با نشان دادن جلوه هاى مطلوباو، تفاهم و محبت را ايجاد كنيد. سخن زيبا و شيرين ، احترام و تعارف ، زيبائى و تميزى در بدن و لباس و زندگى ومسائلى از اين قبيل ، مى تواند، نشاط آفرين و جذاب باشند، نگوئيد محبت بايد دردل باشد؟ آرى محبت در دل است ، اما ايجاد آن بستگى به كارهائى دارد كه شما انجام مىدهيد، و تظاهر به دوستى و نشان دادن و برخورد زيبا و خلاصه آنچه ديگرى از آن لذتمى برد يك راه ايجاد محبت و تداوم آن است . 8 - احساس همدردى و غمخوارگى زن شوهرى كه به حقيقت ازدواج و برنامه سعادت و موفقيت آن آگاهى دارند، و مى دانندكه باديد اين بنارا با محبت استوار گردانند توجه دارند كه يكى ازعوامل محبت كه موجب گرمى و صفاى زندگى است احساس همدردى و غمخوارگى با يكديگراست . مثلا اگر زن از شوهر تقاضائى دارد، توجه كند كه آيا تهيه آن براى شوهرش چقدرمقدر است ، اگر واقعا تهيه اين امور ولو جزء ضروريات دسته دوماول باشد، براى شوهر موجب نگرانى و غم و خستگى و فشار طاقت فرساست . همكارى و همدلى ايجاب مى كند كه نگرانى و فشار و سختى شوهر، را در وجود خوداحساس كند و كارى را كه موجب فشار بر شوهر است ، فشار بر خود بيند، و از آن مسئلهدرگذرد، كما اينكه همين مسئله در طرف شوهرم هم صادق است ، اگر شوهر احساس مى كندكارى و يا كمبودى و يا مسئله براى همسرش ناراحت كننده و طاقت فرسا، صميميت و صفاايجاب مى كند كه ناراحتى همسرش را ناراحتى خود احساس كند و حتى المقدور آنرابرطرف كند، اين است همكارى و همدلى در زندگى نه اينكه زن فقط به احتياجات وخواسته هاى خود نظر كند و از شوهر و امكانات او و روحيات وىغافل شود و يا مرد فقط به فكر تاءمين مسائل كلى و عمومى زندگى باشد و يا فقطبه فكر خود باشد و از همسرش غافل شود. در خوشيها و تلخيهاى زندگى يكديگر را سهيم بدانيد، آن وقت احساس مى كنيد كه چهزندگى شيرين و هماهنگى خواهيد داشت ، اينكه شوهر هر غذائى دوست داشت بخورد و هروقت كه خواست مسافرت كند و هر شرائطى كه خود مى خواهدتحميل كند بدون در نظر گرفتن خواسته همسر خود، كارى عاقلانه نيست . البته معلوم است كه رعايت يكديگر در مسائل زندگى به معناى زير پاگذاردن دستوراتدين و يا عقل نيست ، هيچگاه ناخشنودى خدا نبايد با خشنودى مخلوق معاوضه گردد. مسئله واجب و حرام و بسيارى از امور مكروه و مستحب از اين دائرة جداست ، چرخ زندگى معمولادر محور وسيع مباحات كه به اختيار افراد نهاده شده است گردش مى كند و سخن نيز درآنجاست كه ، زن و شوهر در جائى كه به اختيار آنها نهاده شده است چگونه تصميمگيرى مى كنند و گام برمى دارند. اينكه بعضى از زنها در برخورد با مسائل زندگى مى گويند، وظيفه شوهر است كهفلان چيز را بخرد، بايد فلان چيز را تهيه كند، يا بايد چنين و چنان كند، و يا شوهربگويد وظيفه زن است كه بشويد، برويد و پخت و پز كند و اينگونهمسائل ، جز ايجاد سردى و رقابت و ادارى كردن زندگى چيز ديگرى نيست . نه زن بايد فرصت بگردد كه از كار شانه خالى كند و از محبت شوهر سوء استفاده كرد،كارهاى خود را به شوهر واگذار كند و نه شوهر بايد گمان كند كه هر چه مى شودبايد به زن فشار آورد و در خانه دست به سياه و سفيد نزند همچنانكه بعضى ازنادانهاى متعصب مى پندارند كه كار در خانه براى مرد عار است و از علامت موفقيت مرد ايناست كه آب خوردن هم بايد به دستش دهند و او دست به هيچ كارى نزند، من در تعجبم كهپيروان پيامبر و شيعيان حضرت على عليهماالسلام ، با وجود آن همه رواياتى كهصريحا دلالت مى كند، ايشان در خانه به همسر كمك مى كردند، چگونه چنين انديشه اىدارند، خير، هر دو بايد آنچه زندگى مشترك آنها اقتضا مى كند و طبق برنامه اسلامى كهدر احاديث آمده رفتار كنند، زن در ميان خانه و مرد بيرون خانه ، اما اگر يكى از دو طرفتوانست در حد معقول به ديگرى كمك كند، انجام دهد اما نه به اين معنى كه اگر بانوئىديد همسرش به كمك او آمد و مثلا جاروب كرد از اين به بعد به جاى تشكر از محبت وىتنبلى پيشه كند و جاروب كردن را به عهده شوهرش بگذارد،مثل دو دوست دوستانه زندگى كنيد. و آنچه دوستى اقتضا مى كند انجام دهيد، زندگى ادارهدولتى نيست كه گمان شود زن و شوهر جز وظايف مقرر وظيفه ديگرى ندارند.
|
|
|
|
|
|
|
|