نام گذارى از راه هاى دست يابى به نظم و انضباط فردى ، نام گذارى چيزها است .رسول خدا (ص ) همواره ، حيوانات و اسلحه و اثاث خود را نام گذارى مى كرد. نام هاىشمشيرهاى آن حضرت ، عبارت است از: ذوالفقار؛ القمصامة ؛ القلعى ؛ التحف ، الرسوب؛ المخذم ؛ القضيب ؛ العضب ؛.. نيز، آن حضرت ، براى زره ، كمان ، نيزه ، چوب دستى ،گوسفندان و ظروف آب و غذا، نام هايى برگزيده بود كه در برخى از كتاب ها آمده است. (243) ديندارى پابندى به تعاليم آسمان ، يكى از راه هاى پديد آمدن نظم و انضباط در زندگانىانسان است . پافشارى عملى بر واجبات دينى و دورى از گناهان سبب مى شود كه آدمىبراى انجام دادن وظايف دينى ، وقتش را تنظيم كند و در آن اوقات مشخص ، به عبادت ونيايش و... بپردازد. در صفحات گذشته ، درباره نظم و انضباط فردى و گروهى درعبادات ، اندكى سخن گفتيم و به تجلى نظم در زمان بندى نماز، رو به قبله ايستادن ،ذكر گفتن ، سكوت كردن ، دعا خواندن ، اشاره كرديم . تبليغ با رسانه هاى گروهى يكى ديگر از عوامل دست يابى به نظم و انضباط، تبليغ و يادآورى از طريق رسانه هاىگروهى است . رسانه هاى گروهى مى توانند با تبليغ درست و موثر، در آفرينش نظمو انضباط در همه ابعاد، اثرى ژرف بگذارند. امروزه ، امواج نامرئى رسانه هاى سمعى و بصرى ، از تمام ديوارها مى گذرد و در هرخانه اى با مخاطب خود ارتباط برقرار مى سازد و بسيارى ازدل ها را در تصرف خويش در مى آورد. رسانه هاى گروهى با ساخت فيلم ها و نمايشنامهها و بيان پيامدهاى سازنده نظم و انضباط وعلل بى نظمى ، رموز دست يابى به آن و... مى توانند جامعه را به سوى بهره مندى ازنظم همگانى سوق دهند. فصل نهم : روش ايجاد انضباط در فرزندان پيش از آن كه به روش آفريدن نظم و انضباط در فرزندان بپردازيم ، نخست بهپيامدهاى زيان بار بى نظمى در آنان مى نگريم . اگر كودك ، نظم و تربيت را نياموزد، هر چه سنش فراتر رود، مشكلات او و اطرافيانشبيشتر نى شود. كودك بى نظم ، بى نظمى را در خانواده گسترش مى دهد. كودك نامنظم، سازگارى اش با محيط، از كودكان ديگر كم تر، و عصبانى و زود رنج است و در انجامدادن هر كارى ، سست و بى اراده است و كارها را نيمه كاره رها مى كند و اغلب ،عجول و هيجان زده است . بنابراين ، بى نظمى ، آسيب ها و صدمات جسمى و معنوى فراوانى به او وارد مى سازد،ولى نظم و انضباط در كار و انديشه ، كمكى فراوان به آرامش اعصاب و روان مى كند وروحيه اى سالم به او مى بخشد. (244) روش ايجاد انضباط در فرزندان 1. تبيين و تحليل مسائل و آگاه ساختن فرزندان ، براى پديد آمدن انضباط در وجود آنان ،لازم است . نيز، پيامدهاى زيان بار بى انضباطى بايد براى آنان تشريح شود تا بهاين گوهر گران بها دست يابند و كاخ زندگى خود را بر اين پايه استوار، بنا كنند.از همين رو است كه كارشناسان علوم تربيتى ، برخىعوامل سرپيچى و نافرمانى فرزندان را چنين بيان مى كنند: الف ) نا آگاهى از فوايد فرمان برى ؛ ب ) صدور فرمان بدون هيچ توضيحى درباره آن ؛ ج ) سختى انجام دادن فرمان بيش از گنجايش جسمى و عقلى كودك ؛ د) نا آگاهى والدين از روش درست فرمان دادن . از اين رو است كه در فرهنگ اسلامى ، پدر و مادر را بر فرزند حقوقى است و نيز فرزندرا بر پدر و مادر، از مهم ترين وظايف پدر و مادر، تربيت درست فرزندان است . حضرتعلى (ع ) مى فرمايد: مانحل والد ولدا نحلا افضل من ادب حسن ؛ (245) هيچ پدرى به فرزندش هديه اى برتر از ادب و تربيت پسنديده نبخشيده است . نمايان رفتار درست همراه با نظم و انضباط والدين ، افزون بر آن كه بايد به كودك شناخت و آگاهى دهند و بااستدلال ، او را به سوى نظم و انضباط راه نمايند، در ارايه رفتار درست و مقررات نيزخود بايد بهترين نمونه براى او باشند. نكته اى كه لازم است والدين در نظر گيرند، توانايى جسمى و عقلى فرزند است و اينكه فرمان ها نبايد از طاقت او بيش تر باشد. ازرسول خدا (ص ) نقل است كه فرمود: رحم الله عبدا اعان ولده على بره بالاحسان اليه و التالف له و تعليمه و تاديبه ؛ (246) رحمت خدا بر بنده اى كه با احسان و محبت ورزيدن به فرزندش و با تعليم و تربيتكردن ، او را بر انجام دادن نيكى و خير يارى كند. پرسيدند: چه گونه فرزند خود را با نيكى يارى دهد؟ فرمود: يقبل ميسوره و يتجاوز عن معسوره و لا يرهقه و لا يخرق به ؛ (247) آن چه را كودك به اندازه توان خود انجام داده است ، بپذيرد و كار طاقت فرسا از اونخواهد و او را به گناه و سركشى ، وا ندارد و به او پرده درى نكند پس او كارهاىاحمقانه نكند. براى اين كه بتوانيد فرزند را وا داريد كه به نظم و انضباط ارج نهد، به دستورهاىزير توجه كنيد: 1. مقررات را چنان برقرار كنيد كه احترام شما و كودكتان ، هر دو، محفوظ ماند. 2. مقررات يا محدوديتى كه برقرار مى كنيد، نبايد از روى هوس يا سليقه شخصىباشد، بلكه بايد بر اصول تربيتى و سازنده شخصيت كودك مبتنى باشد. 3. بايد كودك را در رعايت قوانين ، چه از لحاظ عاطفى و چه از لحاظ احساسى و رفتارى ،يارى كنيد. 4. مقررات بايد ساده و براى كودك ، فهميدنى باشد. 5. در برقرارى نظم و تعيين قوانين انضباطى ، حتما بايدمراحل رشد كودك ، توانايى هاى جسمانى و روانى و نيازهاى او را در نظر بگيريد. كودك، به بازى و جست و خيز، نياز دارد. هيچ گاه آن چه را براى طبيعت كودك روا است ، ناروانشمريد. 6. در اجراى انضباط، هميشه بايد علاقه و محبت خود را به كودك نشان دهيد و او را از محبتسيراب كنيد. انضباط و محدوديتى كه تعيين كرده ايد، نبايد ميان شما و كودكتان رنجشىپديد آورد. بايد با پاداش و محبت ، او را به اجراى قوانين واداريد. (248) يادآورى مى شود كه نظم و تربيت را بايد از همان آغاز زندگى ، يعنى از سه يا چهارسالگى به كودكان آموخت ، زيرا كودك ، بيش تر عادت هايش را در اين سنين كسب مى كندو شخصيتش را شكل مى دهد. در اين دوران ، انضباط براى كودك بسيار ضرورى است ؛ زيرااو در آغاز زندگى است و نظم و تربيت سبب آرامش اعصاب و روانش مى شود و شخصيتش راكامل مى سازد. (249) پرهيز از خشم و زور گويى يكى ديگر از موضوعاتى كه بايد براى آفريدن نظم و انضباط در فرزندان بدانتوجه كرد، پرهيز از خشم و زورگويى است . انضباطى كه بر پايه خشم و غضب استوارگردد و با زور انجام پذيرد. چون خانه اى است كه بر پايه هايى سست و بى رمق بناشود و به محض برداشته شدن زور و اجبار، اين خانه سست بنيان از هم مى پاشد. خشم ، در روايات اسلامى ، بسيار نكوهش شده و حتى كليد همه (250) بدى هاناميده شده است . در روايتى از امام مومنان ، حضرت على (ع ) آمده است : خشم ، چگونگى گفتار را تغيير مى دهد، اساساستدلال را بر هم مى ريزد، تمركز فكر را از ميان مى برد و فهم آدمى را پراكنده مىسازد. (251) و در جايى ديگر مى فرمايد: الحدة ضرب من الجنون ؛ لان صاحبها يندم فان لم يندم فجنونه مستحكم ؛ (252) خشونت و تندخويى ، گونه اى ديوانگى است ؛ زيرا، شخص تند خو، پس از تسكين خاطرو به خود آمدن ، پشيمان مى شود. اگر كسى پس از تندى ، پشيمان نشود، جنونش ثابت وپا بر جا است . ايجاد انضباط از راه زور، پيامدهايى زيان بار بهدنبال دارد كه مى توان از ميان آنها به مقاومت ، بى اعتنايى ، شورش ، بدخلقى ،دروغگويى ، انزوا، لج بازى ، اشاره كرد. اگر به گونه منطقى و صريح و مستدل ، با كودك برخورد شود، او حق را مى پذيرد وتسليم خواهد شد. اجراى برنامه هاى انضباطى ، بدون گذشت ، امكان پذير نيست . درصورت تخلف ، بايد شكيبايى به خرج داد، ولى در اجراى انضباط، پافشارى لازم استو از راه تشويق و تحسين و در مواضع ضرورى از راه تنبيه و توبيخ با احتياط و دقت ،مى توان به اصلاح رفتار كودكان پرداخت . (253) قاطعيت و پرهيز از ترديد و دو دلى وقتى براى فرزندان خويش مقرراتى را لازم مى دانيم ، براى ايجاد انضباط در وجود آنان، بايد در اجراى اين مقررات ، استوار باشيم و از ترديد و دو دلى پرهيز كنيم ؛ زيراسستى و سهل انگارى ، باعث بى انضباطى مى شود و ما را از هدف باز مى دارد. اگر فرزند، متوجه ترديد و دو دلى شما شود، از انجام دادن مقررات سر باز مى زند وبه بحث و جدل مى پردازد و نيز ممكن است دچار سر در گمى شود كه آيا بايد آن كار راانجام دهد يا ندهد. ناگفته نماند كه اين ايجاد انضباط در خردسالى و پا فشارى بر آن ،سبب مى شود كه در آينده ، بردبار و شكيبا و منظم و منضبط باشد. در روايتى از هفتمينپيشواى شيعيان ، حضرت امام كاظم (ع )، آمده است : يستحب غرامة الغلام فى صغره ليكون حليما فى كبره ؛ (254) بهتر است فرزند، در دوران كودكى ، با سختى و مشكلات رو به رو شود تا در بزرگسالى ، بردبار و شكيبا باشد. و در حديثى از امام مومنان ، حضرت على (ع ) آمده است : من كلف بالادب قلت مساويه ؛ (255) آن كس كه در راه ادب ، رنج برد، بدى هايش كم گردد. در جايى ديگر مى فرمايد: المكارم بالمكاره ؛ (256) ارجمندى و بزرگى ، با دشوارى ها به دست مى آيد. رعايت اصل تدريج در اصلاح رفتار يكى ديگر از اصولى كه بايد براى ايجاد انضباط مورد توجه قرار گيرد،اصل تدريج در اصلاح رفتار است . كسب عادت هاى درست ، نيازمند به وقت است و يك بارهامكان پذير نيست . از اين رو، بايد حوصله به خرج داد و با مراقبت و استقامت ، شالودهشخصيت كودك را بر پايه نظم و انضباط استوار ساخت . براى دست يابى به اين هدفبلند، بايد به تدريج و گام به گام او را به سوى هدف رهنمون ساخت و در اين راه ،ظرفيت و موقعيت جسمى و روحى اش را در نظر داشت . پيامبران الهى (ع ) كه مربيان جامعه بشرى اند، تمام دستورهاى خود را به يك باره بهمردم ابلاغ نمى كردند، بلكه از گذشت زمان و شيوه گام به گام بهره مى جستند. قرآنكريم نيز، كه كتاب نور و هدايت است ، در مدت بيست و دوسال ، به تدريج نازل شد و مسلمانان را گام به گام با احكام و معارف نورانى خودآشنا ساخت . برخى از احكام قرآن ، مانند حكم حرمت شراب ، به تدريج در موقعيت هاىزمانى گوناگون بيان شده است . تداوم در استوار ساختن نظم و انضباط براى اين كه انضباط، ابتدا به صورت يك حالت ، در درون فرزندشكل گيرد و سپس به عادت و آن گاه به ملكه اى درونىمبدل شود، لازم است در استوار ساختنش مداومت كرد. گر چه ممكن است آغاز كار، آسان باشد، به سامان رساندن آن و به بار نشاندنش ، بهمراقبت و مواظبت نياز دارد. براى اين كه بذر ارزشمند انضباط به برگ و بار بنشيند وآدمى در سايه سار آن به آرامش و سعادت برسد، مداومت و شكيبايى بسيار، بايسته است .امام اهل يقين ، حضرت على (ع )، در حديثى نورانى مى فرمايد: العملالعمل ثم النهاية و الاستقامة الاستقامة ثم الصبر الصبر؛ (257) عمل ، عمل ، سپس توجه به پايان كار، پايان كار، آن گاه استقامت ، استقامت ، سپسشكيبايى ، شكيبايى ! و در حديثى ديگر مى فرمايد: قليل مدوم عليه خير من كثير مملول منه ؛ (258) كارى اندك كه بر آن مداومت شود، برتر است از كار بسيار كه خستگى آورد و توانايىدوامش از انسان سلب شود.
|