بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب سیدضیاء مرتضوی,   مناسب چاپ   خروجی Word ( برگشت به لیست  )
 
 

بخش های کتاب

     01 -
     02 - شناخت و مراعات حقوق ديگران
     03 - سلام و مصافحه
     04 - حخوشرويى و خوشخويى
     05 - مردم‏دارى
     06 - صله رحم
     07 - ديد و بازديد
     08 - آداب مهمانى و ضيافت
     09 - با همسايگا
     10 - سوغات و عيادت
     11 - حريم خانه و زندگى
     12 - مزاحمت
     13 - كارگشايى
     14 - رازدارى
     15 -
     16 - هنر گوش دادن
     17 - برخورد كريمانه
     18 -
     19 - بندگى و آزادگى
     20 - آيين دوستىنعمت «دوست‏»
     21 - ابراز دوستى
     22 - شوخى و مزاح
     23 - تشويق
     24 - تقدير و سپاس
     25 - سازگارى
     26 - برخورد با سالمندان
     27 - نقدپذيرى
     28 - صداقت
     29 - «فهرست منابع‏»
     fehrest - اخلاق معاشرت
 

 

 
 

صداقت

«اى جان فداى آن كه دلش با زبان يكى است‏».

و اين همان «گوهر صداقت‏» است كه هر جا يافت‏شود و در هر كس‏تجلى يابد، نفيس و ارزشمند است.

بسيارى از ناهنجاريهاى رفتارى و اختلافات خانوادگى ومشاجرات ميان دوستان و فاميلها، و حتى تنشها ونزاعهاى سياسى،پديده‏اى است كه از «بى‏صداقتى‏» و «ناخالصى‏» به وجود مى‏آيد. و مگر«نفاق‏» هم نوعى عدمصداقت نيست؟ «فريب‏» نيز، جلوه ديگرى ازناراستى در گفتار و رفتار است و ... كم نيست «طلاق‏»هايى كه ريشهدرعدم صداقت در مراحل اوليه ازدواج در اظهارات، ادعاها، وعده‏ها،وانمود كردنها و پاسخهاست. با اين حساب،صداقت، استوارترين‏بنيانى است كه دوستيها، مشاركتها، ازدواجها، مبارزات سياسى و ... برآن استوار مى‏گردد وبدون آن، همه اين بنيانها در معرض فروپاشى وگسيختگى است.

جلوه‏هاى صداقت

كسى كه در «گفتار»، صادق و راست‏باشد، از «دروغ‏» پرهيز مى‏كند،چه به شوخى چه جدى. كسى كه در«دوستى‏» صادق باشد، به مقتضيات‏دوستى پاى‏بند است و ايثار و فداكارى، گذشت نسبت‏به خطاها،تحملتنديها و جفاها، همكارى در گرفتاريها و نيازمنديها، همدردى‏در مشكلات و غمها خواهد داشت.

كسى كه در «ايمان‏» صادق باشد، از نفاق و دورنگى و ريا دورى‏مى‏كند.

آن كه در «زهد»، صادق باشد، رياكارانه و از روى مردم فريبى،تظاهر به زهد و ساده‏زيستى و ترك دنيا نمى‏كند.به قول سعدى:

ترك دنيا به مردم آموزند.

خويشتن سيم و غله اندوزند.

آن كه در پند و موعظه و تبليغ و ارشاد صداقت داشته باشد، عملش‏آينه حرفش و رفتارش شاهد گفتارشخواهد بود وگرنه به قول حافظ:«توبه فرمايان چرا خود، توبه كمتر مى‏كنند؟».

و «صدق در عهد» وفاى به قولها و قرارها و تعهدات است.

اينگونه صداقتها، معيار و ملاك مسلمانى و نشانه نزديكى فكرى وعملى به صاحب شريعت، حضرت رسول(ص)است، كه فرمود:

«اقربكم منى غدا فى الموقف اصدقكم فى الحديث و اداكم للامانة و اوفاكم‏بالعهد ...»; (1) .

نزديكترين شما به من در موقف قيامت، كسى است كه راستگوتر،امانت‏دارتر و باوفاتر به پيمان باشد.

به فرموده پيامبر خدا(ص): راستى در گفتار، تعهد نسبت‏به امانت‏مردم و وفا به پيمان، نشانه «صداقت‏» و معيارقرب به آن حضرت است وهر كه دروغگو، خائن و بى‏وفا باشد، از آن رسول صدق و امانت و وفافرسنگها فاصلهدارد.

در صحنه اجتماع

قوام هر جامعه، به اعتماد انسانها به يكديگر است. آنچه اين بنيان‏را استوار و مستحكم مى‏سازد، صداقت انسانهانسبت‏به هم است و اگرصدق و راستى از جامعه‏اى رخت‏بربندد، زندگيها هم دشوار، ناامن،تلخ و نكبت‏بار خواهدبود.

آيا شما همانطور كه مى‏نماييد، هستيد؟

آيا آنچه به ديگران نسبت‏به افكار و روحيات و زندگى خويش‏«وانمود» مى‏كنيد، «بود» زندگى شما هم همان‏گونهاست؟

بايزيد بسطامى گفته است: «يا چنان نماى كه هستى، يا چنان باش كه‏مى‏نمايى!».

و اين، يعنى «صداقت‏».

اى درونت‏برهنه از تقوا.

وز برون جامه ريا دارى.

پرده هفت رنگ را بگذار.

تو كه در خانه، بوريا دارى.

دوچهره‏ها نيز فاقد صداقت‏اند. آنان كه ظاهر و باطنشان يكى‏نيست و گفتار و رفتارشان به هم نمى‏خورد و رودر رو و پشت‏سر، باديگران برخوردى متفاوت دارند. در ظاهر و پيش‏رو، اظهار ارادت ودوستى و اخلاص دارند،اما پشت‏سر، از غيبت و سخن‏چينى و تهمت‏و افشاى عيوب و تحقير و توهين، پروا ندارند. اين گر نفاق نيست،پس‏چيست؟

امام باقر(ع) فرمود:

«بئس العبد عبد يكون ذا وجهين و ذا لسانين، يطرى اخاه شاهدا و ياكله‏غائبا»; (2) .

بد بنده‏اى است آن كه دوچهره و دوزبانه باشد، هنگامى كه برادردينى‏اش را مى‏بيند، در حضورش تعريف وتمجيدش مى‏كند، ولى‏پشت‏سر (با غيبت كردن) او را مى‏خورد!

دو رويان، هم در دنيا بى‏آبرويند، هم در آخرت، گرفتار عذاب‏الهى.

زهد دروغى، طاعت‏ريايى، توبه غير واقعى، انفاق و خرج‏كردنهاى رياكارانه، چرب‏زبانيها و تملقهاى مردم‏فريبانه،گندم‏نمايى وجوفروشى و ... همه نشانه‏هايى از فقدان «گوهر صداقت‏» در زندگى‏اجتماعى است.

ادبيات غنى فارسى، پر است از شكايتها و ناليدنها از دست‏رياكاران و سالوس‏بازان و عوام‏فريبان و دورنگى‏ها.صورت زيبا به كارنمى‏آيد، سيرت زيبا مطلوب انسانهاى كمال‏طلب است. حتى آنان كه‏چهره‏اى به ظاهر باايمانو مذهبى دارند، اما در رفتار اجتماعى، از هيچ‏نيرنگ و تقلب و تخلف و دروغى پرهيز نمى‏كنند، آن طاعت وعبادت‏هم به كارشان نخواهد آمد. به گفته سعدى:

طاعت آن نيست كه بر خاك نهى پيشانى.

«صدق‏» پيش آر، كه اخلاص به پيشانى نيست.

و اين مضمون حديث است كه: به ركوع و سجود طولانى‏اشخاص نگاه نكنيد، چون به آن عادت كرده است.بنگريد به‏راستگويى و امانت‏دارى‏اش. (3) .

با صادقان

قرآن كريم، فرمان مى‏دهد كه «با صادقان باشيد» (كونوا مع‏الصادقين). (4) از سوى ديگر از برخى بزرگان و انبياء،با عنوان «صديق‏» و«صادق‏الوعد» ياد مى‏كند. لقب حضرت زهرا(ع) نيز «صديقه‏» بود. نعمت‏صداقت نيز، موهبتىاست كه از سوى خداوند به برخى داده مى‏شود و«صديقين‏»، همتراز با شهدا و انبياء و صالحان به شمار آمده‏اند.

به فرموده امام صادق(ع)، سرلوحه دعوت همه پيامبران در مسايل‏معاشرتى و اخلاقى، «راستگويى‏» و«امانت‏دارى‏» بوده است: «ان الله‏عزوجل لم يبعث الانبياء الا بصدق الحديث و اداء الامانة الى البر و الفاجر.» (5) .

باز از كلام آن حضرت است كه: به حضرت اسماعيل، از آن‏رو«صادق‏الوعد» گفتند كه با كسى در جايى قرارگذاشت و تا مدتى (يكسال‏هم گفته‏اند) همانجا منتظر ماند. از اين‏رو خداوند او را صادق‏الوعدناميد. (6) .

صداقت‏سياسى

صدق، تنها به عنوان يك خصلت فردى، يا احيانا در معاشرتهاى‏خانوادگى و دوستانه نيست. در صحنه اجتماع وفعاليتهاى سياسى وعملكرد شخصيتهاى مشهور هم مصداق و مورد پيدا مى‏كند.

گاهى كسانى براى خودنمايى و شهرت‏طلبى به مبارزه مى‏پردازند،تا خود را به عنوان چهره‏اى انقلابىبشناسانند. برخى هم از روى تعهدو تكليف و سوز دينى و شعور انسانى مبارزه مى‏كنند.

بعضى فريبكارانه شعار مردم دوستى و حمايت از خلق و دفاع ازمظلومين و محرومين مى‏دهند. برخى هم بهراستى قلبشان براى مردم‏مى‏تپد و صادقانه به مردم عشق مى‏ورزند و براى نجات و رستگارى وبهروزى آنانمى‏كوشند.

برخى براى جلب حمايت مردم و جذب «آراء»، به وعده دادن‏مى‏پردازند و مردم را جذب مى‏كنند، برخى همصادقانه براى اداى‏وظيفه و خدمت‏به جامعه در عرصه «انتخابات‏» شركت مى‏كنند.

چه بسيار از جوانانى كه فريب «شعارهاى سياسى‏» و «حرفهاى داغ وانقلابى‏» را خورده و مى‏خورند و جذبكسانى مى‏شوند كه فاقدصداقت‏اند. فعاليتهاى گروهكها در اول انقلاب در جذب جوانان وچهره بظاهر انقلابىبرخى سران احزاب و سازمانهاى فلسطينى نيزشاهدى از همين نيرنگ بازيهاست.

«صداقت‏سياسى‏»، آن است كه عملكردها، شعارها، اهداف وجهت‏گيرى فعالان سياسى، برخاسته از ايمان و الهامگرفته از تعهد وبراى كسب رضاى الهى باشد و از هرگونه «سياسى كارى‏» و دروغ و جعل‏و تهمت و كتمان حقايقپرهيز شود و استقامت‏بر سر مواضع حق،دستخوش كشاكش منفعت‏طلبى و خودمحورى نگردد.

كسى كه اهداف اصلى خود را در يك عمل سياسى از ديد مردم‏پنهان مى‏كند و با «مرحله‏اى عمل كردن‏»، از جوصداقت عمومى‏سوءاستفاده مى‏كند و موقعيت موجهين را وجه‏المصالحه اميال واهداف خويش مى‏سازد و درنهايت، به «خود» بيش از «حق‏» مى‏انديشد،«صادق‏» نيست. صداقت‏سياسى آن است كه كسى از شعار ومنطق‏«هدف، وسيله را توجيه مى‏كند» بهره نگيرد و در عملكرد سياسى خود به‏چارچوب شرع و حق و معيارها وارزشها پايبند باشد.

تفاوتى كه ميان «سياست علوى‏» و شيوه معاويه بود، ريشه در همين‏مساله داشت. معاويه براى رسيدن به مقاصدخود از هيچ خلاف شرع ودروغ و تزوير و خيانتى ابا نداشت. اما آنچه دست‏حضرت على(ع) رابسته بود كهنمى‏توانست همچون امويان رفتار كند، «تقيد و تعهد به شرع وحق‏» و «صداقت‏سياسى‏» بود و آنچه سبب شد آنامام راستين، حتى يك‏روز هم بر سر كار بودن معاويه را تحمل نكند و على‏رغم‏مصلحت‏انديشيهاى برخى، او راكنار بگذارد، همان صداقت‏سياسى‏بود، وگرنه مى‏توانست تا محكمتر شدن پايه‏هاى حكومتش با معاويه‏«معاملهسياسى‏» كند، سپس او را بركنار كند.

داشتن «مواضع شفاف‏»، البته در عمل نه فقط در شعار، و پنهانى زد وبند نداشتن، از نمودهاى ديگرداقت‏سياسى است. على(ع) به‏نيروهاى نظامى خويش نامه مى‏نويسد كه: وظيفه من در مقابل شما آن‏است كه(جز در مسايل نظامى و اسرار جنگ) رازى را از شما پنهان‏نكنم و شما را بى‏بهره نگذارم و حقى را از جاىخودش تاخير نيندازم.شما هم تكليف اطاعت و فرمانبردارى داريد. (7) .

صدق در گفتار و صداقت در كردار، انسان را محبوب دلها و مورداعتماد مردم مى‏گرداند. برعكس، تصنع وتظاهر و ريا و نفاق و دروغ،هم فرد را در جامعه بى‏اعتبار و نزد خداوند، مطرود مى‏سازد، هم‏پيوندهاى اجتماعىرا مى‏گسلاند و جو بى‏اعتمادى پديد مى‏آورد.گذشته از آنكه خود انسانهاى دور از صداقت، دچار شخصيتدوگانه وتضاد شخصيت مى‏شوند و هنگام برملا شدن دروغ و نفاق و رياكارى‏آنان، گرفتار رنج و عذاب ابدىوجدان مى‏شوند. اما افراد صادق،درستكار، بااخلاص، هم آرامش وجدان دارند و هم مطمئن‏اند كه‏چيزى جزآنچه «مى‏نمايند»، نيست، تا از فاش شدن آن «چهره پنهان‏» و«خبث درون‏»، نگران باشند.

آن را كه حساب پاك است، از محاسبه چه باك است! ...

پى‏نوشتها:

1) لئالى الاخبار، ج‏5، حديث 253.

2) بحارالانوار، ج‏73، ص‏203.

3) اصول كافى، ج‏2، ص‏105.

4) توبه، آيه 120.

5) اصول كافى، ج‏2، ص‏104.

6) همان، ص‏105.

7) نهج‏البلاغه، صبحى صالح، نامه 50.

 
 

کلیه حقوق این سایت محفوظ می باشد.

طراحی و پیاده سازی: GoogleA4.com | میزبانی: DrHost.ir

انهار بانک احادیث انهار توضیح المسائل مراجع استفتائات مراجع رساله آموزشی مراجع درباره انهار زندگینامه تالیفات عربی تالیفات فارسی گالری تصاویر تماس با ما جمادی الثانی رجب شعبان رمضان شوال ذی القعده ذی الحجة محرم صفر ربیع الثانی ربیع الاول جمادی الاول نماز بعثت محرم اعتکاف مولود کعبه ماه مبارک رمضان امام سجاد علیه السلام امام حسن علیه السلام حضرت علی اکبر علیه السلام میلاد امام حسین علیه السلام میلاد حضرت مهدی علیه السلام حضرت ابالفضل العباس علیه السلام ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها پاسخ به احکام شرعی مشاوره از طریق اینترنت استخاره از طریق اینترنت تماس با ما قرآن (متن، ترجمه،فضیلت، تلاوت) مفاتیح الجنان کتابخانه الکترونیکی گنجینه صوتی پیوندها طراحی سایت هاستینگ ایران، ویندوز و لینوکس دیتاسنتر فن آوا سرور اختصاصی سرور ابری اشتراک مکانی colocation