بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب زکات برای همه, احمد محسنى گرکانى ( )
 
 

بخش های کتاب

     FEHREST -
     FOOTNT01 -
     zakat0001 -
     zakat0002 -
     zakat0003 -
     zakat0004 -
     zakat0005 -
     zakat0006 -
     zakat0007 -
     zakat0008 -
     zakat0009 -
     zakat0010 -
     zakat0011 -
 

 

 
 

 

next page

fehrest page

back page

علت پيدايش واقفيه 
امام اينكه چرا مذهب واقفيه به وجود آمد و از كجا پيدا شد؟ در يك كلمه بايد گفت : علت آنطمع به اموال عمومى ، حب به مال و زراندوزى عده اى بود.
يونس بن عبدالرحمن كه يكى از روايان موثق درنقل حديث مى باشد و در كتب رجال با عظمت و بزرگى از او ياد شده است مى گويد: در آنزمان كه حضرت ابوابراهيم (عليه السلام ) از اين جهان رفت (نظر به اينكهسال هار زندان به سر مى برد و شيعيان به آن حضرت دست رسى نداشتند) مردم وجوهان شرعى خود را نزد نمايندگان آن حضرت مى بردند، به اين سبباموال فراوانى نزد آنان جمع شده بود از جمله نزد زياد بن مروان قندى هفتادهزار دينار، نزد على بن حمزه بطائنى سى هزار دينار يكى از آنها به نامعثمان ابن عيسى كه در مصر بود نزد او مال فراوان و جاريه جمع شده بود. امام هشتم(عليه السلام ) براى گرتن اموال ، كسى را فرستاد تا از اووصول كند از پرداخت آن همه اموالى كه مربوط به بيتالمال بود مخالفت كرد و در پاسخ حضرت نوشت پدرت نمرده است واستدلال كرد كه اگر پدرت نمرده است تو حقى بهاموال ندارى و اگر فرضا آنگونه كه تو مى گويى باشد، مرا امر نكرده كه چيزى ازاين اموال را به تو دهم و جاريه ها را آزاد كردم و تزويج كردند. (191)
به خاطر طمع در آن مال ها و محبت به آن ، مرگ امام هفتم (عليه السلام ) را منكر شدند وامامت حضرت امام رضا (عليه السلام ) را قبول نكردند و باب امامت را با انكار مرگ امامموسى بن جعفر (عليه السلام ) بستند و سپس ‍ اين تفكر سبب وقف در امامت ، بعد از امام هفتمگرديد. با همه مقامى كه داشتند در اثر محبت به دنيا زندگى دنيا و آخرت خود را بهتباهى و لجن كشيدند. اين است كه در روايت معروف مى خوانم حب الدنيا راسكل خطيئة (دوستى مال دنيا سر آمد همه گناهان است )
اينها با داشتن مقام نمايندگى از سوى امام معصوم چه گناه بزرگى را مرتكب شدند،خيانت در امانت ، آن هم خيانت در اموال عمومى ، خيانت به امام المسلمين . اكنون به نكته اى كهدر كلام امام على (عليه السلام ) شده (فورا
به سوى ما بفرست ، تا بهمصرفى كه خدا مقرر فرموده برسانيم .) ثم احدر الينا ما اجتمع عندك نصيره حيثامرالله به .(192)
5- و انفقوا مما رزقناكم من قبل ان ياءتى احد كم الموتفيقول رب لولا اخرتنى الى اجل قريب فاصدق و اكن من الصالحين .
سوره منافقين / 10
از آنچه روزى شما كرديم انفاق كنيد، پيش از آنكه مرگ يكى از شما برسد پس بگويدپروردگار، اگر مرگ مرا به زمانى كمى تاءخير بيندازى صدقه مى دهم و از صالحانخواهم شد.
توضيح :
آيه فوق نيز از آياتى است كه بر مقصود دلالت دارد اگر چه به ظاهر معنى كلمهفاصدق اين است كه صدقه مى دهم و از دادن زكات اسمى به ميان نيم آورد.ولى به جهاتى مى توانيم از آن ، معنى زكات و حقوق واجبه را استفاده كنيم :
1- روايت ابن عباس (صلى الله عليه وآله )، قال : مامن احد يموت و كان لهمال فلم يؤ د زكاته ، و اطاق الحج فلم يحج الاساءل الرجعة عند الموت .(193) احدى نمى ميرد كه مالى داشته و زكات آنرا ادا نكرده و يا مستطيع بوده و حج نكرده مگر آنكه هنگام مردن تقاضاى برگشتن وتدارك گذشته تاريك خود را دارد (مى گويد پروردگارا مرا ولو براى مدت كوتاهى همكه شده به دنيا برگردان شايد موفق شوم جبران آنچه از من فوت شده بنمايم ) اما باقاطعيت جواب رد به او داده مى شود. اين روايت را ابن عباسذيل آيه فوق الذكر در مورد تفسير فاصدق ذكر كرده است .
2- مجمع البان : در تفسير و انفقوا مما رزقناكم چنين آورده : اموالى كه بهشما دايم در راه خير همچون زكات و حقوق واجبه انفاق كنيد. (194)
و نيز در معنى فاصدق مى گويد: مالم را از پليدى پاك مى كنم و يا زكات آن را در راهخدا مى دهم . (195) از بيان فوق استفاده مى شود كه طبرسى قدس ‍ سره ازانفقوا در آيه شريفه ، زكات واجب را استنباط مى كند.
و روايت ابن عباس را هم جهت تاءييد كلام خود اضافه كرده است كه مراد از صدقه مى دهم ،صدقه واجب است الميزان : درباره معنى و انفقوا مما رزقناكم مى فرمايد:مراد، انفاق در راه خير است اعم از واجب ، مانند زكات و كفارات و يا مستحب و در بحث روايىهمان روايتى كه مجمع البيان از ابن عباس نقل كرده بود، شاهد مطلب آورده است و روايتمذكوره را بخشى از مصاديق معنى آيه دانسته است . (196)
3- با در نظر گرفتن مناسبت مفهوم صدر آيه باذيل آن مى فهميم مراد، انفاق واجب است و يا هرگونه انفاق ، واجب و مستحب كه موجب نجاتانسان مى شود، زيرا در صدر آيه مى فرمايد: وانفقوا مما رزقناكم از آنچهبه شما داديم انفاق كنيد پيش از آنكه مرگ يكى از شما برسد، روشن است كه اين انفاقاز آن انفاق هايى است كه اگر انجام نگردد هلاكت و ندامت غيرقابل جبرانى دارد، چرا كه در ذيل آن تقاضاى بازگشتن به دنيا و اصلاح امور از دسترفته را مى كند و خداوند با قاطعيت دست رد به سينه او مى زند. كه هرگز مرگ كسى راچون اجلش برسد به تاءخير نمى اندازيم . اين گونه گفتگودليل روشنى است كه مقصود از صدقه ، انفاق واجب است همانطور كه صاحب مجمع البيانتفسير كرده است و الا اگر مراد صدقه مستحبى تنها باشد اينگونه تهديد و تعبير مناسبنبود كه در پاسخ انجام ندادن يك كار مستحبى گفته شود.
آنچه گذشت ، بررسى آن دسته از آيات قرآن كريم بود كه در آنها صدقه به معناىزكات واجب آمده است . اكنون آن دسته از رواياتى كه در آن صدقه به معنى زكات واجب آمدهاست را بررسى مى نماييم . اينگونه روايات تفسيرى بر آيات صدقه هستند و نشان مىدهند كه در بعضى موارد مراد از ذكر صدقه و صدقات در قرآن ، زكاتواجب بوده و منحصر به صدقه مستحب نمى باشد.
بخش ششم : صدقه و زكات تربيتى 
روايات صدقه و زكات  
1- عن عبدالله بن سنان : قال ابوعبدالله (عليه السلام ) ان صدقة الخف (197) والظلف تدفع الى المتجملين فاما صدقة الذهب و الفضة وماكيل وبالقفيز مما اخر جت الارض فالى الفقراء المدقعينقال ابن سنان : قلت : كيف صار هذا هكذا؟ قال : لان هولاء يستحيون من الناس فيدفع اليهماجمل الامرين عند الناس و كل صدقة .
علل الشرائع ، ج 2 / 59 بحارالانوار ج 93 / 65
ترجمه و توضيح :
عبدالله پسر سنان گفت : امام صادق (عليه السلام ) فرمود زكات سم داران همچون گاو،گوسفند و شتر به كسانى داده شود كه به ظاهر داراى زندگى آبرومندانه اى هستندولى استحقاق گرفتن زكات را دارند.
قرآن وصف آنان را در اين جمله چه زيبا بيان مى نمايد كه : يحسبهمالجاهل اغنياء من التعفف تعرفهم بسماهم لايسئلون الناس الحافا(198)صدقات مخصوص فقيرانى است كه بيچاه اند و توانايى آنكه كارى پيش گيرند ندارندوضع ظاهرشان از دشت عفاف به گونه اى است كه هر كس ازحال آنها آگاه نباشد مى پندارد، توانمند و بى نيازند. اما زكات طلا و نقره و آنچه باپيمانه سنجيده مى شود مانند گندم و جو كه از زمينعمل مى آيد، به فقراء پريشان حال داده شود.
را روى حديث ، حضور امام (عليه السلام ) عرض كرد: علت اين اختصاص ‍ چيست ؟ فرمودبراى اينكه آنان (متجملين ) به آبرودارى در ميان مردم زندگى كرده اند، گاو، گوسفندو شتر با وضعيت ظاهر آنان بيشتر مناسب است اگر چه در اصناف نه گانه زكات همگىيكسانند (و كل صدقة ) ولى دادن زكات گاو و گوسفند و شتر به اين قشر جامعه زيباتراست .
در اين روايت ، واژه صدقه سه مرتبه به كار برده شده و در هر سه مورد، امام (عليهالسلام ) از آن زكات واجب اراده فرموده است . بنابراين امام (عليه السلام ) از صدقه ،زكات واجب قصد نموده است . مجلسى قدس سره در كتاب بحارالانوار اين روايت را از امامصادق (عليه السلام ) با كمى تفاوت نقل كرده و صدقه را به كار برده است .
2- عن الصادق صوات الله عليه : انه قال فىقول الله عزوجل : و العاملين عليهاقال هم السعاة عليها يعطيم الامام من الصدقة بقدر مايراه ليس فى ذلك توقيت عليه .
بحارالانوار، ج 93 / 70
امام صادق (عليه السلام ) در بيان قول خداوندعزوجل و العاملين عليها فرموده است : عاملين زكات ، كارگزاران و تلاشگرانى هستند كه زكات را جمع آورى مى كنند (وتحويل امام المسلمين مى دهند) امام هر اندازه مصلحت ببيند از صدقه (زكات ) به آنان (بابتزحماتشان و حق السعى ) مى دهد يعطيهم الامام من الصدقة بقدر مايراه دراعطاء زكات وقت تعيين نشده .
از صدقات ، زكات واجب اراده شده 
توضيح :
اولا امام (عليه السلام ) آيه و العاملين عليها را چنين تفسير كردند كه عاملينكسانى اند كه در جمع آورى زكات كوشش مى كنند.
و ثانيا فرمودند: امام از صدقه هر قدر مصلحت ببيند به كوشش كنندگان عطا مى كند.
مراد از صدقه در اينجا زكات واجب مى باشد زيرا 
آنچه عاملين از مردم مى گيرند و جمع آورى مى نمايند زكات واجب است ، زكات مستحبىنيازى به ماءمور وصول ندارد، مالك صدقه مستحبى مخير است در اداء و عدم اداء در دادنصدقه و ندادن آن .
به اين ترتيب روايت در مقام بيان زكات واجب است و از همان زكات جمع آورى شده كه بيتالمال را تشكيل مى دهد امام المسلمين هر قدر صلاح بداند به كارگزاران زكات (عاملين )مى دهد و وقت معينى در اين اعطاء براى امام معين نشده است .
همچنين مرجع ضمير عليها در والعاملين عليها انماالصدقات الفقراء در صدر آيه است ، قطعا به استنادقول مفسرين مشهور اماميه و غير امالميه زكات واجب مى باشد. پس ضميرعليها به زكات واجب برمى گردد، عاملين هم گماشته شده اند، براىوصول آن بنابراين مقصود از جمله والعاملين عليها اين است كه امام دررابطه با جمع آورى زكات به زحمت كشان (عاملين ) پس از پايان انجام وظيفه ، مقدارى ازمال زكات واجب (صدقات ) را به عنوان حق الزحه پرداخت مى كند.
در تفسير على بن ابراهيم آمده است : خداوند استفاده تمام مردم را از زكات ممنوع كرده و ازشمول صدقات خارج نموده ، مگر هشت طائفه اى كه (در قرآن ) ذكر شده است . آنگاهفرمايش امام صادق (عليه السلام ) را در تفسير اصناف هشتگانه صدقات درباره آيهانما الصدقات اللفقراء و المساكين و العاملين عليها... الايه (199) درصدر آيه است ، قطعا، به استناد قول مفسرين مشهور اماميه و غير اماميه زكات واجب مىباشد. پس ضمير عليها به زكات واجب بر مى گردد، عاملين هم گماشتهشده اند، براى وصول آن بنابراين مقصود از جمله والعاملين عليها اين استكه امام در رابطه با جمع آورى زكات به زحمت كشان (عاملين ) پس از پايان انجام وظيفه، مقدارى از مال زكات واجب (صدقات ) را به عنوان حق الزحمه پرداخت مى كند.
در تفسير على بن ابراهيم آمده است : خداوند استفاده تمام مردم را از زكات ممنوع كرده و ازشمول صدقات خارج ننموده ، مگر هشت طائفه اى كه (درقرآن ) ذكر شده است . آنگاهفرمايش امام صادق (عليه السلام ) را در تفسير اصناف هشتگانه صدقات درباره آيه انما الصدقات الفقراء و المساكين و العاملين عليها... الايه (200)مفصلا توضيح داده است كه به خاطر اختصار به بخش پايانى حديث اكتفا مى كنيم .
در بيان و الؤ لفة قلوبهم فرموده است ، آنهائى هستند كه اعتقاد بهيگانگى خداوند دارند ولى معرفت رسالت پيامبر اكرم (صلى الله عليه وآله ) كهفرستاده خواست و براى تعليم و پرورش روحى مردم آمده - دردل آنان وارد نشده است ؟ براى رسيدن به همين هدف مقدس ، پيامبر معظم اسلام (صلى اللهعليه وآله ) با آنها مهربانى مى كرد و آنان را با فرهنگ اسلام آشنا مى ساخت تا به حق، معرفت پيدا كنند. خداوند متعال براى تاءليف قلوب اينان ، نصيبى از صدقات را معينكرده فجعل الله لهم نصيبا فى الصدقات لكى يعرفوا و يرغبوا(201) اين بخش از زكات را خدا براى اينها قرار داد تا به اسلام گرايش پيداكرده و شناخت و معرفت حاصل نمايند.
امام صادق (عليه السلام ) در اين روايت از صدقات ، قطعا زكات واجب را اراده فرموده بهقرينه آيه زكات انما الصدقات الفقراء و تبيين معانى اصناف هشتگانهكه ويژه گيرندگان زكات واجب است .
امام باقر (عليه السلام ) مى فرمايد: خبر رسيد به من كه پيغمبر خدا (صلى الله عليهوآله ) ده ها شتر از محل صدقات به چندين نفر از بزرگان و اشراف عرب به خاطرتاءليف قلوب و نرم دلى آنان به اسلام عطا كرد، به يكى از آنها تا صد شتر مرحمتفرمود بلغنى ان رسول الله (صلى الله عليه وآله ) كان يعطىالرجل منهم مائة منن الابل . (202)
اعطى رسول الله الؤ لفة قلوبهم و كانوا اشرافا من اشراف الناس يتالفهم ويتالف بهم قومهم فاعطى ابا سفيان وابنه معاويه و حكيم ابن خرام و نصير بن الحارث والحارث بن هشام و سهيل بن عمرو و حويطب بن عبدالعزى و العلاء بن الجاريه و عينية بنحصن و الاقوع بن حابس و مالك بن عوف و صفوان ابن امية مائة بعير.
(203)

ابن هشام در كتاب معروف به سيره ابن هشام ، وجلال الدين سيوطى در تفسير در المنثور (204)نقل كرده اند كه : پيغمبر خدا (صلى الله عليه وآله ) صد شتر و كمتر از صد شتر بهعنوان زكات ، به افرادى مانند ابوسفيان و پسرش ‍ معاويه داده است . اينعمل رسول خدا نشانه عدم عروفت و عدم اعتقاد ابوسفيان و معاويه و همفكرانش به رسالتپيغمبر خدا (صلى الله عليه وآله ) مى باشد كه آن حضرت دادن زكات را به جهتتاءليف قلوب و ترغيب آنها به اسلام ناب ، تجويز فرموده در روايت امام صادق (عليهالسلام ) آمده است (والغارمين ) غارمين كسانيند كه در راه اطاعت خدا بدون اسراف كارى ،بدهكار و مقروض گرديده اند، بر امام المسلمين واجب است ، ديوان آنها را ازمال صدقات بپردازد فيجب على اامام ان يقضى ذالك عنهم و يفكهم منمال الصدقات از اين روايات استفاده شد كه پيامبر خدا و ائمه طاهرين اززكات واجب به صدقات تعبير فرموده اند.
3- عن على (عليه السلام ) انه استعمل مخنف بن سليم على صدقات بكربنوائل و كتب له عهدا كان فيه ، فمن كان من اهل طاعتنا مناهل الجزيره و فيما بين الكوفة و ارض شام فادعى انه ادى صدقته الىعمال الشام و هو فى حوزتنا ممنوع قد حمته خيلنا و رجالنا فلاحيبوز له ذلك وان كانالحق مازعم .
بحارالنوار ج 93 ص 70
اميرالمؤ منين (عليه السلام ) مخنف بن سليم را براى گرفتن زكات قبيله بكر بنوائل . ماءمور ساخت و حكمى به اين مضمون براى او مرقوم داشت ، هر كسى ازاهل جزيره و بين كوفه و سرزمين شام پيرو ما باشد، پس اگر ادعا كند زكاتم را بهكارگزاران شام داده ام چون در حوزه استحفاظى و امنيتى ما بودهقابل قبول نيست و اين كار ممنوع است ولو به گمان خود حق بداند زيرا جايز نيستنزول و ورودش در شهر و بالاد ما باشد و زكات مالش را به دشمن ما بپردازد. فانه ليس له ان ينزل بلادنا و يودى صدقة ماله الى عودنا با قرينهروشنى كه در روايت است مى توان به خوبى فهميد كه رماد از صدقه يؤ دىصدقة ماله زكات واجب است نه مستحب .
توضيح :
احب العباد الى الله تعالى المتاءسى بنيه (صلى الله عليه وآله ) و المقتصاثره (205)
اميرالمؤ منين (عليه السلام ) فرموده : محبوب ترين بندگان ، نزد خدا آنانند كه بهپيامبر خود اقتدا كنند.
سعادت مسلمين بدر اين است كه در همه امور دنيوى اعم از مادى و معنوى پيروى ازرسول اكرم (صلى الله عليه وآله ) و پيشوايان راستين آن حضرت بنمايند.
در حديث ديگر فرموده : على الامام ان يعلماهل ولايته حدود الاسلام و ايمان (206)
بر امام (المسلمين ) است حدود و موازين اسلامى را بهاهل مملكت و حوزه رهبرى خود تعليم نمايد يعنى شرايط و آداب دينى ، راه و رسم زندگىو دستورات اعتقادى ، اخلاقى و اقصادى آنها را كه در اسلام ناب محمدى آمد است براىمسلمين روشن كند.
ممكن است در بيان احكام گاهى ملاحظه و رو در بايستى پيش بيايد خصوصا اگر مسئلهمادى باشد، مانند مورد يكه براى حضرت امير سلام الله عليه پيش آمد،اهل جزيره (محلى است بين كوفه و شام ) به حضرت گفتند ما زكات اموالمان را بهكارگزاران معاويه پرداختيم حضرت با صراحت تمامم ،عمل آنها را ممنوع اعلام كرد و پرداخت زكاتشان را بغيرعامل خود قبول نفرمود، بدين وسيله آنها را تعليم داد و حدود وظائف شان را بيان فرمود.
4- عن الصادق (عليه السلام ) قال : سئلعن مكاتب عجز عن مكاتبته و قد ادى بعضها قال : يؤ دى منمال الصدقه ، ان الله يقول فى كتابه و فى الرقاب .
تفسيرعياشى ، ج 2/92 بحارالانوار، ج 93/59.
از امام صادق (عليه السلام ) از عبد مكاتب (207) پرسيدند قسمتى ازمال الكتابه را پرداخته و از پرداختن بقيه آن عاجز است ؟
حضرت فرمود: از مال زكات ادا شود يودى منمال الصدقه به خاطر اينكه خداوندمتعال در قرآن مى فرمايد: و فى الرقاب يعنى سهمى ازمال زكات براى آزاد كردن بردگان است .
توضيح :
گروهى از مؤ منين كفاره قتل خطائى و كشتن صيد در حرم (مكه ) به گردن آنها آمده و تمكناداى آن را ندارند بر امام المسلمين است كه آنان را ازمحل صدقات (زكات ) بپردازد. (208)
عن الصادق (عليه السلام ) و قد ساءله اسماعيل بنالفضل الهاشمى عن الصدقة التى حرمت على بنى هاشم ماهى ؟قال : الزكاة قلت : فتحل صدقة بعضهم على بعضى ؟قال نعم .
كافى ، ج 4/59 - التهذيب ، ج 4/58. تذكرة الفقهاء 5، ص 269.
اسماعيل بن فضل هاشمى از امام صادق (عليه السلام ) پرسيد صدقه اى كه بر بنىهاشم حرام است چه صدقه اى است ؟ حضرت فرمود زكات است . عرض كردم صدقهبعضى از ايشان بر بعضى ديگر حلال است ؟
فرمود بلى حضرت در پاسخ به سؤ ال صدقه اى كه بر بنى هاشم حرام است ، فرمودزكات است ما ين همان زكات واجب است كه فقهاى اسلام در كتاب هاى فقهى ، آن را مطرحنموده و پيرامون آن بحث هاى فراوانى داشته اند و از زكات به صدقه مفروضه تعبيركرده اند. اين مطلب در متن روايات اسلامى و فتاواى فقهاى بزرگوار كه مستنبط ازروايات است به خوبى ديده مى شود.
علامه حلى رحمة الله عليه در تذكرة الفقهاء فرمود: الصدقه الفروضة محرمةعلى النبى (صلى الله عليه وآله ) اجماعا يعنى زكات واجب بر پيغمبر (صلىالله عليه وآله ) حرام است و اين مساءله اجماعى است و نيز فرموده : صدقه مستحبى هم نزدمن براى سادات حرام است بخاطر بزرگى مقام و شرافتمندى آنان كهقبول آن لايق به حال ايشان نيست و اما المندوبة فالاقوى عندى : التحريم ايضا
سلمان فارسى خدمت رسولاكرم (صلى الله عليه وآله ) رسيد چيزى را تقديم كرد حضرت پرسيد ماهذا؟ اين چيست ؟ عرض كرد صدقه است . حضرت آن را رد كرد وقبول نفرمود. فردا چيزى را آورد عرض كرد يارسول الله اين هديه است ، حضرت آن را پذيرفت . (209)
در روايتى ، راوى از امام صادق (عليه السلام ) پرسيد از صدقه اى كه بر بنى هاشمحرام است چه صدقه اى است ؟ حضرت فرمود زكات واجب است فقال هى الزكاة المفروضة (210)
از مجموع آيات و رواياتى كه بيان شد روشن گرديد كهاستعمال صدقه واجب در اصطلاح قرآن ، حديث و فقهاء در زكات واجب استعمالى است مشهورو متداول كه جاى ترديد نيست .
و از طرف ديگر اين را هم بايد اعتراف كنيم كه صدقه مستحبى و مفهوم آن در بين مردم باايمان آنچنان عموميت دارد كه به محض شنيدن لفظ صدقه جز صدقه مستحبى در ذهن آنانخطور نمى كند.
بنابراين با در نظر گرفتن مفهوم صدقه به معناى عام آنشامل صدقه واجب و مستحب مى شود و با توجه به گستردگى و وسعت آن در مياناهل حديث و فقهاء رضوان الله عليهم ، فوائد مهم فرهنگى و اقتصادى صدقه بر احدىپوشيده نيست .
تقسيمات صدقه در اسلام 
استعمال صدقه در كتب لغب شناسان و اخبار اهل بيت طاهرين در مجموع شاهد اين مطلب استكه صدقه مشتمل بر تقسيماتى به به شرح زير است :
1- صدقه واجب : همچون زكات مال و آنچه به نذر و كفاره بر انسان واجب مى شود.
2- صدقه مستحب : مال و هر آنچه به قصد رضا و خشنودى خداوند بدون توقع و پاداشبه نيازمندان داده شود.
3- صدقه مستحبه به صدقه جاريه و غير جاريه تقسيم مى شود.
4- صدقه غير جاريه نيز مشتمل به صدقه پنهان و آشكار مى باشد.
صدقه جاويد 
هر يك از صدقات داراى فوائد و آثار مخصوصى است كه به طور اختصار به آن مىپردازيم .
1- صدقه و اجب ، همان زكات معروف و يا هر آنچه به نذر و كفاره بر انسان واجب شودمى باشد و داراى آثار مهم اجتماعى و فردى است كه در بحث هاى گذشته به آن اشارهشد.
2- صدقه مستحبه و آن داراى دو بخش :
الف : صدقه جاويد
ب - صدقه غير جاويد و غير جاريه هم دو قسم است صدقه پنهان و صدقه غير پنهان
صدقه جاريه  
صدقه جاريه : هر عملخيرى است كه استمرار داشته و نفعش هميشه براى مردم در جريان ، و ثواب آن برعامل و باين آن باشد مانند موقوفات و مؤ سسات عالم المنفعه و وقفى كه در آمد كلانداشته باشد و به وسيله آن مى توان ده ها گرسنه و برهنه سير و پوشيده شوند و بىخانه ها خانه دار گردند يا درمانگاهى كه بيماران تهى دست در آن مجانى درمان شوند ويا قناتى كه اهالى يك محل به طور مستمر از آب آن استفاده كنند. اينگونه كارها در اسلامصدقه جاريه ناميده مى شود. فرزند صالح و تاءليف كتاب هاى دينى و فرهنگى كهموجب تقويت روح و ايمان و تهذيب اخلاق جامعه گردد، در رديف صدقه جاريه قلمداد مىشود. چنانكه در حديث زير آمده است :
قال رسول الله (صلى الله عليه وآله ) ان مات ابن آدم انقطع عمله الا من ثلاث ،ولد صالح يدعوا له و علم ينتفع و صدقه جارية (211)
رسول خدا (صلى الله عليه وآله ) فرمودن : هنگامى كه انسان مرد (پرونده ) عملش بستهمى شود، مگر از سه چيز: اول فرزند نيكو كار كه سبب آمرزش ‍ پدر و مادر مى شود. دوم(كتاب اخلاقى ) و عملى كه از او بماند و مورد استفاده مردم قرار بگيرد و سوم صدقهجاريه كه مردم از آن بهره مند گردند، مانند احداث مساجد، بيمارستان ، درمانگاه ، مدرسهعلميه و دانشگاه كه دانشجويان در آنجا مدارج عالى علمى و فرهنگى را طى مى كنند و حفرچاه و قنات و ايجاد فضاى سبز و پرورش درخت هاى ثمربخش .
اسلام براى احداث و ايجاد اينگونه امور تاءكيد فراوان و ثواب هاى زيادى معين كردهاست . قال رسول الله (صلى الله عليه وآله ) خمسة فى قبور هم و ثوابهميحبرى الى ديوانهم : من غرس نحلا و من حفر بئرا و من بنى الله مسجدا و من كتاب مصحفا ومن خلف ابنا (212)
رسول خدا (صلى الله عليه وآله ) فرموده : پنج گروهند بعد از مردن ثواب هاى آنان درقبرشان همواره جريان پيدا مى كند و ثبت مى شود و دفتر عملشان هرگز بسته نمىگردد.
1- درختى به عمل آورد و به ثمر رساند.
2- چاهى حفر كند. (كه از آب آن مردم استفاده كنند)
3- مسجدى براى خدا بنا كند. (كه مردم از آن بهره معنوى ببرند و احكام دينى بياموزند.)
4- كسى كه قرآن بنويسد. (و يا هر كتاب مذهبى را در دسترس مردم قرار دهد)
5- فرزندى (شايسته ) كه جانشين او گردد، (فرزند صالح از سعادت انسان است ) اينامور ماندگار از صدقات جاريه به شمار مى آيد.
حضرت على بن الحسين (عليه السلام ) امام چهارم شيعيان از خداوندمتعال تمنا مى كند. الها در مسير زندگيم و ادامه حياتموسائل و اسباب را به گوه اى برايم مهيا فرما كه كارهاى نيك به طور مستمر به دستمن ، براى مردم انجام پذيرد و اجر للناس على يدى الخير و لا تمحقهبالمن (213)
مى فرمايد: پروردگا را مقرر فرما كه دست هاى من در كار خير و صلاح مسلمان ها به كارافتد و آن را با منت گذارى و دل آزارى محو وباطل مگردان .
از افزايش امام معصوم فهميده مى شود، هر چيز خوبى دچار آفت مى گردد كار نيك و عبادتخدا هم آفت و ضدى دارد. شيطان ، آفت ها، رياها، نفاق ها و منت گذارى ها را آنقدر در انسانوسوسه مى كند تا با ابزار فريبنده اش او را از راه بدر كند.
در قرآن كريم مى خوانيم شيطان مهم ترين دشمن آشكار شماست . انه الكم عدومبين (214) به راستى شيطان دشمن كينه توز و آشكار شما مى باشد ازاينجاست كه امام سجاد (عليه السلام ) از خداوند مى خواهد كارهاى نيكش بامت به خلق كهيكى از راه هاى شيطان است ، باطل نگردد، در عينحال امام نمى خواهد منزوى باشد بلكه پيوسته درحال نيايش و دعا از پروردگار عالم تقاضا مى كند دست اندر كار امور خير مسلمانانخصوصا حاجتمندان باشد و در مسير زندگى ، توفيق انجام صدقات جاريه را به دستآورد.
همچنين امام در اين حديث مى فرمايند: كه بارالها مبادا كارهاى خيرم را با منت گذارى محو ونابود گردانى . چرا كه بسيارى از كارهاى خيرى كه به وسيله مردم نيكوكار انجام مىگيرد و بسيار ارزشمند بوده و جامعه از آن بهره مى برد از آفت ريا، خودنمايى و منت برجامعه در امان نيست ، آرى هر كار خير و نيكى از آفت و سوسه شيطان مصونيت ندارد منگرخدا كمك كند. شيطان سوگند خورده كه از هر راهى شده ، بندگان خدا را از عبادت و كارخوب مانع شده اغواء و گمراه كند، مگر بندگان مخلص خدا راقال فبعزتك لاغوينهم اجمعين شيطان گفت به عزتت قسم همه آنها را گمراهمى كنم مگر بندگان خالص تو را از بين آنها الا عبادك مهم المخصين .سورهص 83-82
اين آيه پرده از دشمنى شيطان بر مى دارد و از وجود چنين دشمن بزرگى خبر مى دهد كهبراى اغواى انسان ها سوگند ياد كرده تا همگان را گمراه كند و در دام اغواى خود بيفكند.
در هر حالشيطان نهايت پافشارى را در راه جهنمى كردن انسان ها دارد و در اين كار تصميم و ارادهاش را عملى مى سازد و بيشتر مردم را در دام غرور و فريب خود گرفتار مى نمايد.
صدقه پنهان و آشكار 
اميرالمؤ منين (عليه السلام ) فرمود است . صدقه پنهان گناهان را مى پوشاند، صدقهآشكار مردن بد و زشت را دور مى كند، صدقه غير جاريه : انفاقمال يا هر كار خير است كه در روز يا در هفته يا ماهى چند بار در راه خدا انجام مى دهيم .
صدقه نهان و آشكار فضيلت و ثواب فراوان دارد، مخصوصا صدقه مخفى كهپوشاننده گناه و موجب آمرزش سيئات است . على (عليه السلام ) مى فرمايد: صدقةالسر فانها تكفر الخطيئة (215) صدقه پنهان گناه را مى پوشاند از آنجاكه صدقه غير جاريه عملى است گذرا و اصولا مانند صدقه جاريه جريان دائمى ندارد.
و مستلزم سرمايه گذارى زيادى نمى باشد، اكثريت مردم مى توانند از آن بهره مند شوند.قال رسول الله (صلى الله عليه وآله ) تصدقوا و لو بتمرة فانها تسد منالجائع و تطفى الخئية كما يطفى الماء النار (216)
رسول خدا (صلى الله عليه وآله ) فرموده صدقه دهيد اگر چه يك خرما باشد، كه هماناز گرسنگى جلوگيرى مى كند و شعله گناه را خاموش ‍ مى سازد، همچنانكه آب آتش راخاموش مى نمايد.
پيغمبر اكرم (صلى الله عليه وآله ) مى فرمايد: اتقوا النار ولو بشق تمرةفان لم تجدوا فبكمة طيبة (217) از آتش (دوزخ ) خود را نگهداريد اگر چهبه پاره خرمايى باشد و اگر آن را نيافتيد، سخن پاكيزه جايگزين آن كنيد، اينگونهصدقات در دست رس همگان مى باشد.
صدقه شب خشم الهى را فرو مى نشاند 
به روايت معلى بن خنيس حضرت صادق (عليه السلام ) در يك شب بارانىاز منزل به سوى سايبان (ظله بنى ساعده ) حركت كرد. معلى مى گويد من در خدمت آنحضرت بودم ناگاه بسته اى كه هرماه حضرت بود افتاد و محتويات آن به زمين ريختايشان ، فرمود: آن را بردار، برداشتم و تسلمى آن بزرگوار نموده ، حضرت به منفرمود معلى خوب دقت كن هر چه روى زمين است جمع آورى كن متوجه شدم آنچه روى زمينريخته شده بود گرده هاى نان بود، تمامى آنها را كه يك انبان مى شد جمع كردم دراختيار امام گذاردم ، تقاضا كردم كه اجازه بدهيد من آن راحمل كنم ، فرمود: نه ، من اولى به اين امر از تو مى باشم ولى با من بيا معطى گفتآمديم به ظله بنى ساعده ، جماعتى آنجا خواب بودند، حضرت نان ها را بالاى سر هر يكاز آنها بعضى را يك گرده ، بعضى را دو گرده گذاشت ، پس از آن برگشتيم عرضكردم فدايت گردم ، اين جماعت را كه به آنها كمك كرديداهل معرفت هستند؟ فرمود: اگر اهل معرفت و حق بودند، در همه چيز به آنها كمك مى كرديمحتى نمك .
خداوند هيچ چيز را نيافريد جز آنكه براى آن چيز، خزينه دار معين كرده كه به وسيله اوآن چيز در خزينه نگهدارى مى شود، مگر صدقه كه ذات اقدس ‍ الهى آن را اخذ مى كنديا خذالصدقات حضرت صادق (عليه السلام ) مى فرمود: پدرم هرگاهصدقه مى داد، نخست آن را در دست سائل مى گذاشت بعد آن را بر مى داشت مى بوسيد ومى بوييد و دوباره به سائل مى داد، چرا كه صدقهقبل از آنكه به دست مستمند برسد به سدت خدا مى رسد. حضرت فرمود: دوست دارم ، ازچيزى كه اول خداوند آن را اخذ مى كند توشه اى برگيرم .
به حقيقت ، صدقه شب خشم پروردگار را خاموش مى كند و گناه بزرگ را محو و حساب راآسان مى نمايد. صدقه روز، مال را به ثمر مى رساند و عمر را زياد مى كند، انصدقة الليل تطفى ءغضب الرب و تمحو الذنب العظيم ، و تهون الحساب و صدقة النهارتثمر المال و تزيد فى العمر (218) على (عليه السلام ) درمان فقراجتماعى را صدقه مى داند و يان داروى شفابخش را براى هر دو جهان مؤ ثر مى شمرد،صدقه دارويى است سودمند و آرام بخش جان ها والصدقة دواء منجع صدقهبه اندازه اى از نظر پيغمبر بزرگوار اسلام (صلى الله عليه وآله ) مهم است كه مىفرمايد:
المؤ من يوم القيمة فى ظل صدقته . (219) مؤ من در روز قيامت درساه صدقاتش قرار مى گيرد. يكى از دانشمندان غربى(ويل دورانت ) كه در ميان تمدن شناسان ارزش بالايى دارد، در كتاب تاريخ تمدن مىگويد: در تاريخ بشريت مصلحى را نمى يابيم كه به قدر محمد (صلى الله عليهوآله ) به نفع فقراء بر اغنياء ماليات وضع كرده باشد.
رسول اكرم (صلى الله عليه وآله ) از زكات بهپل تعبير فرموده ، پيروزى اسلام را پلى بين فقير و غنى دانسته ، كه هر گاه اينارتباط برقرار شد (قنطره ) اسلام محكم مى گردد. استحكامپل اسلام آنگاه محقق مى شود كه دو قشر جامعه (فقير و غنى ) دست يكديگر را با مودتبفشارند و با اتحاد و يگانگى مشكلات اجتماعى را از ميان بردارند.
على (عليه السلام ): سياست حفظ ايمان را با صدقه و محفوظ ماندناموال را به زكات دانسته و فرموده سو سوا ايمانكم بالصدقة با الصدقةوحصنوا اموالكم بالزكاة (220) در حقيقت حضرت از پيروانش ‍ خواسته ازاين دو دستور غفلت نكنند و آن را به كار بندند.
وسعت مفهوم صدقه 
معمولا مستمندان از ثواب صدقه مالى محرومند. توانايى مالى ندارند كه صدقه بدهند واز فيض و فضيلت آن بهره مند گردند اين در حالى است كه از پيامبر بزرگوار اسلام(صلى الله عليه وآله ) روايت شده است كه آن حضرت فرمود بر هر مسلمى است كه هرروز صدقه بدهد، از آن بزگوار پرسيده شد، چه كسى توانايى اين كار را دارد؟
حضرت فرمود: برداشتن مانعى (سنگى ) از سر راه مسلمان ها كه موجب اذيت آنهاست صدقهاست ، نشان دادن راه را به گم شده صدقه است ، عيادت بيمار صدقه است ، امر بهمعروف و نهى از منكر صدقه است ، پاسخ دادن به سلام صدقه است . (221)
به اين ترتيب هر كسى مى تواند هر روز به يكى از اين كارها كه در روايت بيان شدموفق شود گو اين كه فقر مالى هم داشته باشد ابن فهد (222) يكى ازفقهاء و محدثين معروف شيعه در كتاب عده صدقات عمومى را به پنج بخش تقسيم كردهاست .
اول : صدقه مالى است كه در اسلام جايگاه ويژه اى دارد و آثار دنيوى و اخروى آن درروايات اهل بيت مشهود و معروف است .
دوم : صدقه جاه و مقام : شفاعت و ميانجيگرى است براى خاموش كردن آتش جنگ و نزاع و ياانجام كارى براى نيازمندان جامعه .
سوم : صدقه عقل و خرد: هم فكرى و كمك كردن از راه مشورت .
چهارم : صدقه زبان گويا و بليغ : پا در ميانى بين دو گروهى كه ناسازگارى دارندتا آتش اختلاف خاموش شود و صلح و سازش جانشين آن گردد. و يا بوسيله زبان گويا،تبليغ معارف اسلام شود.
پنجم : صدقه علم و دانش : بذل و پخش آن به طالبان علم و دانشجويان . (223)
از تفسير آيه شريفه و فى الموالهم حق معلوم از حضرت امام صادق (عليهالسلام ) سؤ ال شد فرمود: هذا شى ء سوى الزكاة و هو شى ء يحبب ان يفرضهعلى نفسه كل يوم او كل جمعة او كل شهر او كل سنة (224)
اين حق معلوم غير از زكات مال است و آن چيزى است كه مؤ من لازم است بر خود واجب كند هرروز يا در هر جمعه يا در هر ماهى يا در دوره سال دست كم يكعمل خير براى خدا انجام دهد.
غير از صدقه مالى (چه واجب و چه مستحب ) بسيارى از كارهاى خوب و ممدوح همچونبرخورد اسلامى با ارباب رجوع ، يا رفع كدورت و تيرگى دوفاميل يا دو رفيق يا زن و شوهر با موعظه و نصيحت و... در حكم صدقه اس . پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله ) فرموده : افضل الصدقة اصلاح ذات البين(225) بهترين صدقه آشتى دادن بين دو نفر است .
صدقه به معناى گسترده ، همان معروف است . معروف در اسلام به معناى خيرخواهى ،احسان و هر عملى است كه شرعا و عقلا پسنديده باشد.
در پايان اين بخش حديثى از اءميرالمؤ منين (عليه السلام ) در بيان وسعت و گستردگىمعنى صدقه مى آوريم :
قال على (عليه السلام ) ان افضل اخير صدقة السر و بر الوالدين وصلةالرحم (226)
اميرالمؤ منين (عليه السلام ) فرموده : به حقيقت عالى ترين خوبى ها صدقه دادن پنهاناست (در راه خدا) و نيكى و احسان به پدر و مادر وصله رحم با خويشاوندان ، از اينجاستكه فرموده اند: صدقه : بهترين زيبائى و نيكى ها تس الصدقةافضل الحسنات (227)
چرا كه رحمت و نعمت خدا را فرود مى آورد و بركت درمال را به همراه دارد.
بخش هفتم : بركات زكات 
معنى بركات  
بركت يعنى هر چيز كه على الدوام خير الهى در آن باشد. راغب در كتاب مفردات مى گويد:البر كة ثبوت الخير الالهى فى الشى ء بركت عبارت است از استقرارفيض الهى در چيزى مبارك ، و هم به چيزى كه در آن خير و زيبايى باشد گفته مى شود،در وصف قرآن كريم مى خوانيم هذا ذكر مبارك انزلناه (228) اين قرآنكتاب پر خير و بركيت است كه آن را نازل كرديم و هذا كتاب انزلناه مبارك (229) اين قرآن كتابى است مبارك ، ما : را فرو فرستاديم .
بعضى از دانشمندان گفته اند بركت آن است كه زياد بودنش مشاهده شود ولى زياد شدنشغير محسوس باشد و بركت در عمق آن باشد.
الصحاح : البركة : انما و الزياده يعنى افزونى و بالندگى ، مىگوييم قرآن كتاب مبارك است ، همه چيز در آن جمع است ، سرچشمه همه بركات مادى ومعنوى است ، از احكام و حرام گرفته تا علوم اولين و آخرين لارطب و لايابس الا فىكتاب مبين (230) اين آيه وسعت علم بى پايان خدا را بيان مى كند كه قرآننمودار آن مى باشد.
در عبادات و در زندگى بايد از خداوند متعال بركت بخواهيم در دعاء بعد از نماز مىخوانيم : وانزل على من بركاتك بارالها عطايا و بركاتت را بر من فروفرست ، در مجموع در مى يابيم كه بركت واژه پربار و گسترده و مقدسى است . انسانمى خواهد به نحوى از آن در زندگيش بهره و نصيبى داشته باشد، عمر بركت ، فرزندبابركت ، مال با بركت خداوند به او عطا فرمايد.
تقاضاى بركت در مال 
حضرت سجاد در صحيفه معروف به صحيفه سجاديه فرموده : و حصن رزقى منالتلف ، و وفر ملكتى بالبركة بعد از فرستادن درود و صلوات بر محمد وآل محمد.
سپس مى فرمايد: بارالها، رزق و روزيم را از تباهى و بيهوده شدن محافظت فرما و آنچهرا مالكم ، با بركت قرار بده و افزون نما.
نمو و افزايش و خير فراوان در معنى بركت آمده است ،حال ممكن است محسوس باشد يا غير محسوس ، در موجودات مادى باشد يا در امور معنوىولى بعضى از بركت ها امرى عادى نيست و از مجارى و اسباب طبيعى پديد نمى آيد، بلكهمشيت خداوند توانا آن را به وجود مى آورد، حضرت مسيح ابن ممريم (عليه السلام ) يكىاز آن پديدهاست . قرآن مجيد درباره وى آنگاه كهطفل شيرخواره اى بيش نيست و در گاهواره است چنين مى فرمايد:
قال اين عبدالله آتانى الكتاب و جعلنى نبيا و جعلنى مباركا اين ما كنت.(231) فرمود: من بنده خدا هستم ، خدا به من كتاب داده و مرا به نبوتبرگزيده ، هر جا كه باشم مرا مبارك و فرخنده قرار داده است .
عن الصادق (عليه السلام ) فى قوله تعالى (وجعلنى مباركا يعنى :(نفاعا). امام صادق (عليه السلام ) فرمود: مبارك بودن مسيح (عليه السلام ) به اين معنىاست كه او وجودى است بسيار نافع و از سوى او فيض ‍ و بركت فراوان نصيب مردم مىگرديد.
بعضى از بركت ها به طور طبيعى در عناصر اين جهان هميشه محسوس و نمايان است ومورد استفاده مردم قرار مى گيرد، مانند گوسفند و آب و آتش ‍ كه در روايات اسلامى ازآنها تعبير به ركت شده است .
نمونه هايى از بركت  
پيامبر اكرم (صلى الله عليه وآله ) مى فرمايد: خداوندعزوجل بركاتش را در سه چيز قرار داده است :
آب ، آتش ، گوسفند الماء و النار، و الشاة
رسول اكرم (صلى الله عليه وآله ) به عمه خود فرمود: ما يمنعك ان تتخذى فىبيتك البركة (232) چه چيز تو را مانع شده از اينكه در خانه ات بركتنگاهدارى نمايى ؟ عرض كرد بركت چيست ؟ فرمود: گوسفندى كه از شيرش استفاده شود.
اما راشد مى گويد على (عليه السلام ) بهمنزل ام هانى آمد، دستور داد براى حضرت طعام بياورم ، غذايى كه درمنزل موجود بود آوردم . امام فرمود: چرا در منزلتان بركت نمى بينيم ؟ حضرتفرمود مقصودم از بركت ، گوسفند است . فقالت ام هانى : اليس هذا البركةفقال : الست اعنى هذا انما اعنى الشارة (233)
آنچه از گوسفند به دست مى آيد مانند شير و گوشت و پشم براى مردم خير و بركت است. نكته قابل توجه اينكه گوسفند همانند سگ توالد وتناسل دارد با اين تفاوت كه سگ هر بار چند بچه مى آورد و گوسفندان اغلب يك بره مىزايند و اين در حالى است كه هر روز تعداد زيادى از گوسفندان براى استفاده از گوشتآنها ذبح مى شود، معذلك از نمو و بركتى كه خداوند در انى حيوان قرار داده ، تعدادگوسفندان هميشه رو به افزايش است .
نمونه هايى از بركات  
بركت به اين معنى است كه ره چيزى ممكن است از حيث مقدار اندك باشد ولى خداوند از نظركيفيت ، ارزش و نموى به آن بدهد كه براى هر بيننده اى اعجاب انگيز باشد.
در جنگ خندق خواهر عبدالله رواحه انصارى يك مشت خرما به دست مباركروسل (صلى الله عليه وآله ) خدا داد، حضرت آن يك كف خرما را در سفره پخش كرد و خودبه نماز ايستاد پس از نماز هر كس از سپاهى و غير سپاهى آنجا حاضر بود فرمود بيايندهمه آمدند و از آن يك كف خرما خوردند و مقدارى هم با خود بردند (234) كه براىحاضرين موجب شگفتى گرديد.
نمونه ديگر 
بر اساس آنچه مورخين نوشته اند، پيامبر بزگوار اسلام (صلى الله عليه وآله ) درسال سوم بعثت از طرف خداوند ماءمور ابلاغ و انذار علنى اسلام شد تا آن زمان دعوت بهآيين توحيد و اسلام آشكار نبود. مرحوم طبرسى قدس ‍ سره از براء بن عازب نقل مى كند: وقتى آيه مباركه و انذر عشيرتك الا قربين (235)نازل شد، پيامبر معظم اسلام (صلى الله عليه وآله ) ماءمور شد خويشان و نزديكان خودرا (از روز قيامت ) به ترساند، در اجراى اين امر الهى پيامبر عموها و بستگان نزديكش راكه به چهل نفر مى رسيد در خانه ابوطالب دعوت كرد عموهاى آن حضرت : ابوطالب ،حمزه ، عباس و ابولهب حضور داشتند، همگى را با يك ران گوسفند و يك ظرف (قدح ) شيرمهمان و پذيرايى كرد، در حالى كه غذاى حاضر براى يك نفر از آنها كفايت مى كرد،جملگى را پيش خواند با نام خدا (بسم الله ) همگى سر آن سفره با بركت از آن طعامخوردند و شير آشاميدند و سير گرديدند. (236)
پول با بركت  
مردى حضور رسول اكرم (صلى الله عليه وآله ) شرفياب شد و مشاهده كرد كه پيراهن آنحضرت كهنه و فرسوده شده است ، دوازده درهم تقديم حضرت نمود كه پيغمبر پيراهنىبخرد، حضرت پول را به اميرالمؤ منين داد و فرمود: براى من پيراهنى به دوازده در همخريدم و به حضور رسول اكرم (صلى الله عليه وآله ) آوردم ، حضرت نگاهى به آننمود فرمود: پيراهنى غير از اين مى خواهم ، آيا فروشنده حاضر است معامله را به هم زندو پس ‍ بگيرد؟ عرض كردم نمى دانم فرمود: برو نزد فروشنده رفتم و گفتم :رسول خدا (صلى الله عليه وآله ) از پوشيدن اين پيراهن كراهت دارد و مى خواهد پيراهنىارزانتر بپوشد، فروشنده قبول كرد. معامله را اقاله كرد و دوازده درهم را داد، حضوررسول اكرم (صلى الله عليه وآله ) برگشتم ، براى خريد پيراهن با هم به بازارآمديم ، در راه به كنيزكى برخورديم نشسته و گريه مى كند فرمود چرا گريه مى كنى؟ گفت اهل منزلم چهار درهم به من داده بودند براى خريد لوازممنزل آن را گم كردم . من جراءت رفتن به منزل را ندارم ، حضرت چهار درهم از دوازده درهمرا به او داد و فرمود: برگرد به منزلت رسول خدا (صلى الله عليه وآله ) به بازاررفت و پيراهنى به چهاردهم خريد و خداوند را حمد نمود، از بازار بر مى گشت مرد برهنهاى را ديد كه مى گويد: هر كه مرا بپوشاند خداوند او را از لباس بهشت بپوشاند،حضرت پيراهنى را كه خريده بود به آن مرد برهنه داد، دوباره به بازار برگشت وپيراهن ديگرى با چهار درهم باقى مانده خريد و در بركت و حمد خدا را به جاى آورد، بهمنزل برگشت ، همان دختر بچه را ديد سر راه نشسته پرسيد چرا منزلت نرفتى ؟ عرضكرد يا رسول الله (صلى الله عليه وآله ) دير كردم مى ترسم مرا بزنند، حضرتفرمود: مرا به منزل راهنمايى كن ، همراه آمدند درمنزل ، حضرت به صداى بلند فرمود: السلام عليكم يااهل الدار (سلام بر شما اى اهل خانه ) پاسخ ندادند، دوباره سلام نمود پاسخندادند، مرتبه سوم جواب سلام حضرت را با احترام دادند، حضرت فرمود: چرا سلاماول و دوم را پاسخ نداديد؟ عرض كردند يارسول الله سمعنا سلامك فاحببنا ان نستكثر منه ما سلام را شنيديم دوستداشتيم صداى مبارك شما را مكرر بشنويم .
حضرت فرمود: اين كنيزك دير آمده ، مؤ اخذه اش نكنيد، گفتند: ما او را به احترم آمدن شماآزاد نموديم ، پيغمبر گرامى خداى را سپاسگذارى نمود و فرمود: من دوازده درهمى رابا بركت تر از اين نديدم (چرا كه ) دو برهنه را پوشانيد و بنده اى را آزاد كرد الحمد الله ما رايت اثنى عشر در همان اعظم بركة من هذه كسا الله بها عريانين واعتق بها نسمة (237)
پيغمبر خدا (صلى الله عليه وآله ) آن دوازده درهم را با بركت معرفى كرد، زيرا باپول كم ، كارهاى مفيد و ارزنده اى انجام داد. امام سجاد (عليه السلام ) در مجلساول دعاى مكارم الاخلاق از خداوند، خواهان چنين بركتى است : و وفر ملكتى بالبركةفيه (238) خدايا در مصرف مالم توفيقى به من بده كه به بركت دست يابمتا بتوانم خدمت بيشترى به مردم بنمايم و مانند پيامبر بزرگوار اسلام (صلى اللهعليه وآله ) مال اندكم واجد بركت و افر گردد.
ساده زيستى و ايثار پيامبر عظيم الشاءن اسلام (صلى الله عليه وآله ) منشاء اين همهبركات گرديد و توانست با مال كم ، دل ها راخوشحال و به خير و شادى برساند. اين شيوه كريمانهرسول اكرم (صلى الله عليه وآله ) براى امت اسلامى خصوصا شخصيت ها و دولتمردانيك درس آموزنده است .

next page

fehrest page

back page