بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب غدیر از دیدگاه اهل سنت, مرکز پژوهش هاى اسلامى صدا و سیما گروه معارف   مناسب چاپ   خروجی Word ( برگشت به لیست  )
 
 

بخش های کتاب

     fehrest - غدير از ديدگاه اهل سنت
     gadir_01 - غدير از ديدگاه اهل سنت
     gadir_02 - غدير از ديدگاه اهل سنت
     gadir_03 - غدير از ديدگاه اهل سنت
     gadir_04 - غدير از ديدگاه اهل سنت
     gadir_05 - غدير از ديدگاه اهل سنت
 

 

 
 

 

ثـانـيـا: تـوصيه شده است , كسى كه براى احسان در اين روز, توان مالى كافى ندارد, وام بگيردامام عـلـى (ع ) مـى فـرمـايـد: ((كسى كه وام بگيرد, تا به برادران مؤمنش كمك كند, من از سوى خدا ضـمـانت مى كنم كه اگر او را زنده نگه داشت , بتواند وامش را بپردازد, وگرنه آن دين از عهده او بـرداشـته شود)) ((339)) اين در حالى است كه مى دانيم وام گرفتن از نظر شرع كار پسنديده اى نيست , و اسلام حق الناس را بسياربا اهميت شمرده است .
حـضـرت اميرالمؤمنين (ع ) در يكى از جمعه ها كه با روز غدير مصادف شده بود, خطبه اى خواندند كه بخشى از آن بدين قرار است :.
خدايتان رحمت كند! هنگامى كه بعد از تمام شدن اين مجلس متفرق مى شويد, معاش خانواده خود را تـوسـعـه دهـيـد, و بـه بـرادرانـتان نيكى كنيد, و خداى را به سپاس نعمتى كه عطايتان كرده شـكـرگـزاريـد كـار نـيـك در اين روز مال را به ثمر مى نشاند و عمر را زياد مى كند و مهربانى به يـكـديـگـر,رحمت و عطوفت خدا را برمى انگيزد, تا آنجا كه مى توانيد از آنچه خدايتان بخشيده , با سخاوت به برادرانتان ببخشيد.
شـاد و شـادمـانـه با هم ملاقات كنيد و خداى را به شكرانه آنچه عطايتان كرده سپاس گزاريد بر آنـان كـه چـشـم امـيـد بـه شـما دارند, بيشتر احسان كنيد تا مى توانيد, بين خود و ضعيفان و زير دستانتان به مساوات رفتار كنيد.
در اين روز يك درهم انفاق مساوى دويست هزار درهم است , و خداى اگر بخواهدبيشتر مى بخشد.
هـر كس نخست به برادرش نيكى كند, و با اشتياق به او احسان نمايد, پاداش كسى را مى گيرد كه دراين روز روزه گرفته است ((340)) .

جشن و سرور

پـسـنديده است , انسان مؤمن در اين روز در حدود عرف , و با مراعات موازين شرعى , بساط شادى وسـرور چـيـده و زنـدگى اش با زندگى هر روز متفاوت باشد از جمله نشانه هاى شادمانى كه در روايات موردتاكيد قرار گرفته , غسل كردن , عطر زدن , زينت كردن , و آراستن خود, خانه و كوى و بـرزن , پوشيدن لباس نو, فاخر و پاكيزه , ديد و بازديد, تبريك گفتن , مصافحه و توسعه در معيشت است .
شادى در روز غدير, علاوه بر اينكه مصداق همسويى و همدلى با اهل بيت است , خود نيز موردتاكيد و سفارش قرار گرفته است .
امـام صـادق (ع ), در روايـتـى , پـس از آنـكـه جـريان روز غدير را تشريح كرده بخشى از آداب اين عيدسعيد را برمى شمرد, مى فرمايد: ((آنگاه بخور, بنوش و على رغم آنان كه در اين روز اظهار حزن و انـدوه مـى كنند ـ خدا غم و اندوهشان را دو چندان كند ـ در بزرگداشت اين روز اظهار شادى و سرور كن )) ((341)) .
خـوب اسـت , اگر انسان به خاطر درگذشت عزيزى يا حادثه اى و بلايى غمزده و عزادار است , در اين روز لباس سياه را كنار بگذارد امام رضا(ع ) فرمود: ((اين روز روز پوشيدن لباس هاى نو و كندن سياه است )) ((342)) .
شايسته است , انسان در اين روز فاخرترين لباسهاى خود را بر تن كند امام رضا(ع ) فرمود:.
اين روز, روز زينت است هر كس به احترام روز غدير, خود را بيارايد, خداوند همه گناهان كوچك و بزرگش را مى بخشد, و فرشته اى را مامور مى كند تا سال ديگر براى اوحسنه بنويسد, و درجاتش را بالا ببرد, و اگر در اين مدت بميرد, شهيد است , و اگر زنده بماند سعادتمند است ((343)) .
هـمـچـنـين شايسته است با برادران مؤمن با شادمانى مواجه شده , كارى كند, كه همگان شادى و سروراو را دريابند.
امام رضا(ع ) فرمود:.
ايـن روز, روز تـبـسـم در روى مردم با ايمان است هر كس در اين روز به روى برادرش تبسم كند, خـداونـد در روز قيامت با رحمت به او نگاه مى كند و هزار حاجت او را برآورده مى كند و براى او در بهشت قصرى از در سفيد بنا مى كند و چهره اش راشاداب مى سازد ((344)) .

دعا

دعا, يكى از بزرگترين عباداتى است كه در دين مقدس اسلام تشريع شده است دعا همان عبادتى اسـت كـه قـرآن شـريـف فـرمـوده است : ((هر كس از روى تكبر از آن سر باز زند, با ذلت و خوارى واردجهنم مى شود )) ((345)) .
دعـا, سـخن گفتن انسان با معبود يكتا و خالق هستى و موجب توجه و عنايت خداوند به بندگان است .
قرآن كريم مى فرمايد:.
قل ما يعبؤ بكم ربى لولا دعائكم , ((346)) .
بگو اگر دعايتان نباشد, پروردگارم به شما توجه نخواهد كرد.
دعـا ضـرورت زنـدگى انسان است زندگى بدون دعا موجى است سردر گم كه در نهايت سر به مـرداب مـاديت دنيا خواهد كوبيد دعا آهنگ زندگى و بانگ جرس كاروانى است كه رو به مقصود دارد زندگى دردعا جوانه مى زند, با دعا رشد مى كند و ثمر مى دهد.
بـنـابـرايـن بـا صـرف نـظر از اينكه انسان حاجتى داشته باشد, يا در بند استجابت و برآورده شدن حـاجتش باشد, دعا برنامه هميشگى و نياز دائمى زندگى انسان مؤمن است , ولى گاهى موقعيتى خـاص و فـرصـتـى ويـژه پـيدا مى شود كه دعا در آن مى شكوفد, به بار مى نشيند و وجود انسان را حلاوت مى بخشد.
روز غدير يكى از بهترين فرصتها و موقعيتهاى ويژه دعاست .
امام رضا(ع ) مى فرمايد: ((روز غدير روزى است كه دعا در آن مستجاب مى شود)) ((347)) .
بـه هـمـيـن جـهـت بـراى ايـن روز عـلاوه بـر دعـاهـايـى كه در تعقيب نمازهاى مستحبى و به مناسبتهاى مختلف در اين روز وارد شده , چند دعاى مستقل نيز وارد شده است .

محور دعاهاى غدير

مـحـور اصـلـى در دعاهاى روز غدير نعمت ولايت است دعا كننده در اين روز به بيانهاى مختلف درباره اين نعمت بزرگ با خداى خويش سخن مى گويد.
گـاهـى ايـن نـعـت عـظـمـى را ياد كرده خدا را براى آن شكر و سپاس مى گزارد گاهى از خدا مـى خواهد, كه اين نعمت را از او سلب نكند و در تمام عمر بر آن پايدار و استوار بماند گاهى از خدا مـى خواهد همان طور كه اين كرامت را به او داده و او را شايسته پذيرش ولايت كرده , از گناهانش چشم پوشيده لغزشهايش را ببخشد.
گـاهـى مـى خـواهـد كه توفيقش دهد, تا به لوازم ولايت ملتزم باشد, اطاعت محض از ولى را كه شـرطاساسى ولايت است , براى او ميسر نمايد و او را توفيق دهد تا با دشمنان ائمه دشمنى ورزد و بادوستانشان دوستى كند.
در فرازى از دعاى صبح روز غدير كه به نام دعاى وقت زينت مشهور است , چنين مى خوانيم :.
مـا دوسـتـدار على (ع ) و دوستدار دوستان اوييم , همان طور كه امر كردى با او دوستى مى كنيم و بـادشـمـنـانـش دشمنى مى كنيم از هر كه از او بيزارى جويد, بيزارى مى جوييم , بغض آنان را كه بغض او در دل دارند, در دل مى پروريم و به آنان كه محبت او دارند محبت مى ورزيم ((348)) .
و گاهى شئوون مختلف و مقامات متعدد ائمه را ياد مى كند و با ذكر آنها قلب خود را جلا مى دهد واوج عـظـمـت اولياى دين را به تماشا مى نشيند, و با درودهاى پى درپى , روح خود را به آن ارواح پاك متصل مى كند و در اقيانوس بيكران فضايل انسانى شناور مى شود.
در يكى از دعاهاى روز غدير مى خوانيم :.
الـلهم صل على محمد و آل محمد الائمة القادة والدعاة السادة و النجوم الزاهرة و الاعلام الباهرة و ساسة العباد و اركان البلاد و الناقة المرسلة و السفينة الناجية الجارية فى الغامرة , ((349)) .
خـدايـا درود فـرسـت بـر مـحـمـد و آل مـحـمـد, آن پـيـشوايان رهبر, دعوت كنندگان سرور, سـتـارگـان درخـشـان و نـشانه هاى واضح آنان كه امر بندگان تو را تدبير مى كنند, اركان آبادى زمينند,معجزه اى كه مردم را به آن آزموده اى و كشتى نجاتى كه در گردابهاى ژرف روان است .
الـهـى ! درود فـرسـت بـر مـحـمـد و آل مـحـمـد خـزانه داران علمت , پايه هاى مستحكم توحيد ويـگـانـه پـرسـتى , ستونهاى دين و معادن بزرگوارى آنان كه از ميان آفريدگانت برگزيدى و از بـيـن بـندگانت اختيار كردى آن متقيان پاكيزگان , نجيبان و نيكان , بابى كه مردم بدان آزمايش مى شوند:هر كه در آن درآمد نجات يافت و هر كه سر باز زد سقوط كرد.
خدايا! درود فرست بر محمد و آل محمد, اهل ذكر كه فرمودى از ايشان بپرسيم ,خويشاوندان كه امر به محبتشان كردى , و حقشان را واجب نمودى و بهشت را سر منزل كسانى قرار دادى كه ازايشان پيروى كنند.
الـهـى درود فـرسـت بـر مـحـمـد و آل مـحـمد, چنانكه آنان به طاعت تو امر كردند و از معصيت توبازداشتند, و بندگانت را به يگانگى تو راهنمايى كردند.

عقد اخوت

يـكـى از ابـتـكـارات اسـلام , ايـجـاد اسـتـوارترين ارتباطات , بين كسانى است كه بر حسب ظاهر هـيچ گونه ارتباطى با هم ندارند برادرى نزديكترين ارتباطى است كه بين دو نفر وجود دارد علقه بـرادرى در بـيـن تـمـام مـلـل علاقه اى مطمئن و محكم است , ولى در ميان اعراب ـ خصوصا در دورانـهاى گذشته ـ از اعتباربيشترى برخوردار است , به طورى كه ملاك حق و باطل , و راست و خطا قرار مى گرفت .
در ايـن عـرف , بـرادر ذى حـق اسـت و بـايـد تـايـيد شود و بايد به يارى اش برخاست , اگرچه در حـقيقت ظالم و متجاوز باشد و كسى كه در مقابل اوست بايد مغلوب گردد, اگر چه بر حق باشد در چـنـيـن مـحـيطى , اسلام با تعريفى جديد از مفهوم اخوت و برادرى اين باور نادرستى را هدف گرفته چنين تعريفى از برادرى و اخوت , ارائه مى دهد:.
انما المؤمنون اخوة ((350)) .
يعنى : فقط مؤمنان با هم برادرند.
پس غير مؤمن در اين خانواده بيگانه است , اگرچه در همين خانواده زاده و بالنده شده باشد.
اين اصلى است كه قرآن شريف بنا نهاده است بر اساس اين اصل همه مؤمنان در اين خانواده بزرگ باهم برادرند.
پـيـامـبـر گـرامـى اسلام (ص ) در دو مقطع خاص زمانى ـ قبل و بعد از هجرت ـ به منظور حفظ انسجام مسلمانان و مقابله با مشكلات خاصى كه حكومت نوپا و جامعه اسلامى را تهديد مى كرد, اين اصل عمومى دينى را عينيت بخشيده به ايجاد علقه خاص برادرى بين مسلمانان اقدام نمود و همه مسلمانان را دو به دو با هم برادر كرد.
گروه بسيارى از علماى بزرگ تاريخ و حديث نوشته اند: ((351)) .
مـلاك پيامبر اكرم در تعيين برادر براى هر يك از مسلمانان , تناسب خصلت ها, و قرب مراتب ايمانى ايشان بودم )).
آن حـضـرت كسانى را كه مشابه و مماثل يكديگر تشخيص مى داد با هم برادر مى كرد, مثلا عمر را باابوبكر, طلحه را با زبير, عثمان را با عبد الرحمن بن عوف , ابوذر را با مقداد, و دخترش فاطمه زهرا (س )را با همسرش ام سلمه پيوند داد.
بـه هـمـيـن دلـيـل , اميرالمؤمنين على (ع ) را با هيچ يك از مسلمانان برادر نكرده او را براى خود ذخـيـره نمود ((352)) براى خود نيز برادرى انتخاب نكرد, تا اينكه اميرالمؤمنين آمده عرض كرد: ((مـى بـينم اصحابت را با هم برادر مى كنى , ولى براى من برادرى انتخاب نكرده اى روحم از كالبد خـارج شـده و كـمـرم شكسته است اگر بر من خشمگينى حق سرزنش دارى )) حضرت در جواب فرمود: ((قسم به خدايى كه مرا به حق برانگيخت , من اين كار را به تاخير انداختم , تا تو را براى خود انتخاب كنم )) ((353)) .

آثار اخوت اسلامى

اصـلـى كـه در اسـلام بـا عنوان اخوت و برادرى تاسيس شده است , تنها يك امر اعتبارى محض و بـراسـاس بـرنـامـه ظـاهرى نيست , بلكه حقيقتى است كه آثارى واقعى و حقيقى در پى دارد امت واحده محمدى (ص ) و خانواده بزرگ اهل ايمان تابع نظم خاصى است هر عضو اين خانواده در قبال اعضاى ديگر وظايفى دارد و متقابلا از حقوقى برخوردار است .
احـاديـث زيـادى از ائمـه مـعصومين (ع ) به دست ما رسيده كه وظايف و حقوق برادران ايمانى را تـعيين مى كند جامعترين دستور العمل در اين زمينه حديثى است كه از رسول مكرم اسلام رسيده است , و ما آن را از كتاب مكاسب محرمه شيخ انصارى نقل مى كنيم .
شـيـخ انصارى از كتاب وسائل الشيعه از كنزالفوائد شيخ كراجكى از اميرالمؤمنين على (ع ) روايت كـرده اسـت كه رسول مكرم اسلام (ص ) فرمود: هر مسلمانى بر برادر خود سى حق دارد كه ذمه او برى نمى شود مگر اينكه آن را ادا كند يا صاحب حق بر او ببخشد:.
1ـ يغفر زلته ,.
لغزش او را ببخشد.
2ـ و يرحم عبرته ,.
بر اشكش رحمت آورد.
3ـ و يستر عورته ,.
عيبهايش را بپوشد.
4ـ و يقيل عثرته ,.
چون درافتد, دست او گيرد.
5ـ و يقبل معذرته ,.
پوزش او را بپذيرد.
6ـ و يرد غيبته ,.
چون او را غيبت كنند, از او دفاع كند.
7ـ و يديم نصيحته ,.
هميشه خيرخواه او باشد.
8ـ و يحفظ خلته ,.
برادرى و مودتش را حفظ كند.
9ـ و يرعى ذمته ,.
امان او را مراعات كند ((354)) .
10ـ و يعود مرضه ,.
در بيمارى عيادتش كند.
11ـ و يشهد ميته ,.
چون درگذشت جنازه اش را تشييع كند.
12ـ و يجيب دعوته ,.
دعوت او را بپذيرد.
13ـ و يقبل هديته ,.
هديه او را قبول كند.
14ـ و يكافى صلته ,.
نيكى ها و هداياى او را جبران نمايد.
15ـ و يشكر نعمته ,.
نعمت هاى او را شكر گزارد.
16ـ و يحسن نصرته ,.
به نيكى ياريش كند.
17ـ و يحفظ حليلته ,.
در حفظ ناموسش بكوشد.
18ـ و يقضى حاجته ,.
حاجت او را برآورد.
19ـ و يستنجح مسئلته ,.
حاجت خود را از او بخواهد.
20ـ و يسمت عطسته ,.
و چون عطسه كند, به او بگويد((يرحمك اللّه )).
21ـ و يرشد ضالته ,.
گمشده او را راهنمايى كند.
22ـ و يرد سلامه ,.
سلام او را پاسخ دهد.
23ـ و يطيب كلامه ,.
با او به نيكى مكالمه كند.
24ـ و يبر انعامه ,.
عطاى او را بپذيرد.
25ـ و يصدق اقسامه ,.
قسم هاى او را باور كند.
26ـ و يوالى وليه ,.
دوستانش را دوست بدارد.
27ـ و لا يعاديه ,.
و با آنها دشمنى نكند.
28ـ و ينصره ظالما و مظلوما اما نصرته ظالما فيرده عن ظلمه و اما نصرته مظلوما فيعينه على اخذ حقه ,.
او را يارى كند, چه ظالم باشد چه مظلوم , يعنى اگر ظالم است , او را از ظلم باز دارد و اگر مظلوم است او را در گرفتن حقش يارى كند.
29ـ و لا يسلمه و لا يخذله ,.
او را بى ياور و تنها رها نكند.
30ـ و يحب له من الخير ما يحب لنفسه و يكره له من الشر ما يكره لنفسه ,.
خوبيهايى را كه براى خود مى پسندد, براى او هم بپسندد و بديهايى را كه براى خود نمى پسندد, بر اوهم نپسندد.
آنـگـاه حـضـرت عـلـى (ع ) فـرمود: شنيدم رسول خدا(ص ) مى فرمود: ان احدكم ليدع من حقوق اخيه شيئا فيطالبه به يوم القيامة فيقضى له عليه ,.
يـعـنـى : گـاهى يكى از شما بعضى از حقوق برادر خويش را ادا نمى كند و او در روز قيامت حقوق ضـايـع شـده خود را مطالبه مى كند و او [ ضايع كننده حق برادرش ]در محضر عدل الهى محكوم مى شود ((355)) .

عقد اخوت در روز غدير

مـرحوم محدث قمى در كتاب شريف مفاتيح الجنان , عقد اخوت را در زمره آداب عيد غديرشمرده مى نويسد:.
شايسته است در اين روز عقد اخوت با اخوان مؤمنين و كيفيت آن به نحوى كه شيخ ما درمستدرك وسـائل ((356)) از كـتـاب زادالـفردوس نقل فرموده چنين است كه بگذارد دست راست خودرا بر دست راست بردار مؤمن خود و بگويد:.
و اخـيـتـك فـى اللّه و صافيتك فى اللّه و صافحتك فى اللّه و عاهدت اللّه و ملائكته و كتبه و رسله و انـبـيائه والا ئمة المعصومين عليهم السلام على انى ان كنت من اصحاب الجنة والشفاعة واذن لى بان ادخل الجنة لا ادخلها الا و انت معى ,.
يعنى : در راه خدا با تو برادر شدم و در راه خدا با تو صافى شدم و در راه خدا با تو دست دادم و با خدا و فـرشـتگان و كتابهاى آسمانى و رسولان و پيامبرانش و ائمه معصومين عهد كردم , كه اگرمن از اهل بهشت و شفاعت بودم و اجازه يافتم وارد بهشت شوم جز با تو وارد نشوم .
آنگاه طرف مقابل بگويد: قبلت , يعنى : قبول كردم .
پس از آن بگويد: اسقطت عنك جميع حقوق الا خوة ما خلا الشفاعة والدعا والزيارة ,.
يعنى : تمام حقوق برادرى جز شفاعت و دعا و ديدار را از تو ساقط كردم .
وظـايـف هـر مـؤمـن در قـبـال برادران دينى خود دو گونه است : برخى داراى حكم شرعى بوده تكليف محسوب مى شوند, بدين معنا كه هر مؤمنى موظف است , در قبال برادران ايمانى خود به آنها ملتزم باشد پاره اى ديگر حقوقى هستند كه به ديگرى تعلق دارد.
از آنـجـا كـه حـكـم شـرعـى قـابـل اسـقاط نيست , يعنى هيچ كس نمى تواند حكم شرع را ساقط كـنـد,بنابراين آنچه در اين عقد اسقاط مى شود, جنبه دوم است , يعنى هر كس حق مطالبه خود را ساقطمى كند, اما از آن جهت كه هر يك از اين حقوق از احكام شرع بوده و هر كس مامور به امتثال آنهاست ,ساقط شدنى نيستند.

آثار عقد اخوت

بـدون شـك ايـن عـقـد از جـهـت اجـتـماعى موجب تاليف قلوب و جلب محبت و احياى روحيه هـمـكـارى اسـت از نظر معنوى نيز ثمره اى بس ارزنده دارد كه همان تعهد شفاعت است شفاعت اصـلى است كه مابر مبناى تعاليم قرآن آن را پذيرفته بدان معتقديم , و مى دانيم كه خداوند متعال بـه هـر كس بخواهد اذن شفاعت مى دهد ((357)) يك دسته از شفاعت كنندگان در قيامت همان مؤمنانند, البته به اذن پروردگار.
بـنـابـرايـن انـسـان بـا خـوانـدن ايـن عقد در حقيقت راهى به سوى رحمت و رضوان پروردگار عـالم مى گشايد ولى بايد توجه داشت آثارى كه بر برادرى نسبى و برادرى رضاعى چون محرميت , ارث و صله رحم مترتب است , بر اين برادرى مترتب نيست .
بـنـابـراين دو نفر كه با هم عقد اخوت مى خوانند, بايد از اختلاط با محارم يكديگر خوددارى كرده وبـدانـنـد كـه ايـن عـقـد مـوجـب نـمى شود هر يك از آن دو نسبت به خواهران , دختران و مادر ديگرى محرم شود.

عقد اخوت بين زنان

اخوت در لغت عرب معادل مفهوم برادرى نيست , بلكه معنايى گسترده تر دارد, كه خواهرى را نيز شـامـل مـى شـود اهـل لغت مى گويند ((اخ يعنى كسى كه در يك صلب يا يك رحم با تو مشترك اسـت )) بنابراين اخوت , خواهر را نيز شامل مى شود به همين دليل معادل عربى خواهر, يعنى اخت , مـؤنـث اخ بـه حـسـاب مى آيد از اين رو تمام دستوراتى كه درباره اخوت مؤمنان وارد شده به طور يـكسان شامل زنان ومردان مى شود حضرت رسول مكرم اسلام (ص ) نيز به هنگام ايجاد اخوت بين مؤمنان در مدينه ,دخترش فاطمه زهرا را با همسرش ام سلمه خواهر كرد ((358)) .
بنابراين عقد اخوت در روز غدير اختصاصى به مردان نداشته زنان نيز مى توانند با هم عقدخواهرى بخوانند.

كتابنامه

1ـ آثـار الـبـاقـيـه , ابـوريحان بيرونى , ترجمه اكبر دانا سرشت , چاپ انتشارات ابن سينا,سال 1352 هجرى شمسى .
2ـ اثـبات الوصيه للامام على بن ابى طالب (ع ), ابوالحسن على بن حسين بن على مسعودى , متوفى به سال 345 هـ ق , چاپ انتشارات بصيرتى : قم , چاپ پنجم .
انتشارات نهضة المصر للطباعة و النشر و التوزيع قاهره (سنى ).
4ـ اسـدالـغـابة فى معرفه الصحابه , عزالدين ابوالحسن على بن محمد الجزرى ـ معروف به ابن اثير ـمتوفى به سال 630 هـ ق , چاپ (سنى ).
5ـ اسـنـى الـمـطالب فى مناقب سيدنا على بن ابى طالب , شمس الدين محمد بن محمد بن محمد جزرى شافعى , متوفى به سال 833 هـ ق , چاپ انتشارات كتابخانه اميرالمؤمنين (ع ), اصفهان (سنى ).
6ـ اعـلام الـورى بـاعلام الهدى , امين الاسلام ابوعلى فضل بن حسن طبرسى ـ از دانشمندان قرن ششم هـ ق ـ چاپ دارالكتب الاسلاميه , تهران (شيعه ).
7ـ اقـبـال الاعـمـال , رضـى الـديـن ابـوالـقـاسـم على بن موسى بن جعفر بن طاووس ـ مشهور به سيدبن طاووس متوفى به سال 664 هـ ق چاپ سنگى از انتشارات دارالكتب الاسلاميه تهران 1390 هـ ق 1349 هـ ش (شيعه ).
8ـ الامـامـة و الـسـيـاسـة , مـعـروف بـه كـتـاب تـاريـخ الـخـلفا, ابو محمد عبداللّه بن مسلم بن قتيبه دينورى ,متوفى به سال 276 هـ ق , چاپ شركت انتشاراتى مصطفى بانى و پسران مصر (سنى ).
9ـ امـتـاع الاسـمـاع , تـقـى الـديـن احـمد بن على مقريزى , چاپ لجنة التاليف و الترجمه و النشر بالقاهره :1941 م (سنى ).
10ـ بحارالانوار, علامه محمد باقر مجلسى , چاپ مؤسسة الوفا بيروت : 1403 هـ ق 1983 م (شيعه ).
11ـ البداية و النهاية , ابوالفدا حافظ بن كثير دمشقى , متوفى به سال 774 هـ ق چاپ دارالكتب العلميه بيروت : 1405 هـ ق 1985 م (سنى ).
12ـ تـاج الـعـروس , سـيـد مـحمد مرتضى حسينى زبيدى , چاپ گروه فنى وزارت ارشاد و اخبار كويت :1385 هـ ق 1965 م (سنى ).
13ـ تاريخ الامم و الملوك , ابو جعفر محمد بن جرير طبرى , چاپ انتشارات استقامت قاهره : 1358 هـ ق 1939 م (سنى ).
14ـ تـاريـخ بـغـداد, ابـوبـكـر احـمد على خطيب بغدادى , متوفى به سال 463 هـ ق چاپ دارالفكر بيروت (سنى ).
15ـ تـاريـخ حـبـيـب الـسـير فى اخبار افراد بشر, غياث الدين بن همام الدين الحسينى ـ مشهور به خـواندامير ـ متوفى به سال 942 هـ ش (سنى ) چاپ انتشارات كتابفروشى خيام , تهران , چاپ سوم : 1362 هـ ش (سنى ).
16ـ تـاريـخ روضة الصفا, مير محمد بن سيد برهان الدين خاوند شاه ـ مشهور به ميرخواند ـ متوفى به سال 903 هـ ق چاپ انتشارات مركزى , خيام , پيروز (سنى ).
17ـ تـاريـخ مـديـنـة دمـشـق , مـعـروف به تاريخ ابن عساكر, بخش ترجمه امام على بن ابى طالب , ابـوالـقاسم على بن حسن بن هبة اللّه شافعى ـ معروف به ابن عساكر ـ متوفى به سال 571 هـ ق چاپ مؤسسه محمودى , بيروت : 1398 هـ ق 1978 م (سنى ).
73ـ تـذكـرة الـخـواص , عـلامـه سـبـط ابـن جـوزى , مـتـوفـى بـه سال 654 هـ ق چاپ مؤسسه اهل البيت ,بيروت : 1401 هـ ق 1981 م (سنى ).
18ـ التفسير الكبير, ابوعبداللّه محمد بن عمر بن حسين طبرى ـ معروف به امام فخر رازى ـ متوفى به سال 606 هـ ق (سنى ).
19ـ تـفـسـيـر فـرات , ابـوالـقـاسم فرات بن ابراهيم بن فرات كوفى , از علماى دوره غيبت صغرى , چاپ مؤسسه چاپ و نشر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى , تهران , چاپ اول : 1410 هـ ق 1990 م .
20ـ تـلـخـيـص الـشـافـى , شـيـخ الـطـائفـه ابوجعفر محمد بن طوسى , متوفى به سال 460 هـ ق چاپ دارالكتب الاسلاميه , قم , چاپ سوم : 1294 هـ ق 1974 م (شيعه ).
21ـ الـتـنـبـيـه و الاشـراف , ابوالحسن على بن حسين بن على مسعودى , متوفى به سال 345 هـ ق چاپ انتشارات دارالصاوى , قاهره (سنى ).
22ـ تـهذيب التهذيب , شهاب الدين ابوالفضل احمد بن على بن حجر عقلانى , متوفى به سال 852 هـ ق چاپ دارالكتب العلميه , بيروت , چاپ اول : 1415 هـ ق 1994 م (سنى ).
23ـ ثـمـارالـقـلـوب فـى الـمـضـاف و الـمـنـسـوب , ابومنصور عبدالملك بن محمد بن اسماعيل ثعالبى نيشابورى , متوفى به سال 429 هـ ق چاپ دارالمعارف , قاهره (سنى ).
24ـ الـجـامـع لاحـكـام الـقـرآن , مـعـروف بـه تفسير قرطبى , ابوعبداللّه محمد بن احمد, نصارى قرطبى ,چاپ داراحيا التراث العربى , بيروت (سنى ).
25ـ حـلـيـة الاولـيـا و طـبقات الاصفيا, ابونعيم احمد بن عبداللّه اصفهانى , متوفى به سال 430 هـ ق چاپ دارالكتاب العربى , بيروت : 1407 هـ ق 1987 م (سنى ).
26ـ الدر المنثور فى التفسير بالماثور, علامه جلال الدين عبد الرحمن سيوطى , متوفى به سال 911 هـ ق چاپ كتابخانه آية اللّه العظمى مرعشى نجفى , قم : 1404 هـ ق (سنى ).
27ـ ذخـائرالـعـقـبى , ابوالعباس احمد بن عبداللّه بن محمد بن ابوبكر بن محمد الطبرى , متوفى به سال694 هـ ق چاپ مكتبة القدسى قاهره : 1356 هـ ق (سنى ).
28ـ راهنماى حرمين شريفين , ابراهيم غفارى , معاصر, چاپ انتشارات اسوه : 1370 هـ ش (شيعه ).
29ـ ربـيـع الابـرار و نـصـوص الاخـبـار, مـحـمـود بـن عـمر زمخسرى , متوفى به سال 528 هـ ق چاپ انتشارات دارالذخائر, قم : 1410 هـ ق .
30ـ الـريـاض الـنـضـرة فى مناقب العشرة المبشرة , ابوالعباس احمد بن عبداللّه طبرى ـ مشهور به محب طبرى ـ متوفى به سال 694 هـ ق چاپ دارالندوة الجديدة , بيروت , چاپ اول : 1408 هـ ق 1988 م (سنى ).
31ـ سـنن ابن ماجه , ابو عبداللّه محمدبن يزيد قزوينى , متوفى به سال 275 هـ ق چاپ داراحياالتراث العربى , بيروت : 1395 هـ ق 1975 م (سنى ).
32ـ سـنـن تـرمـذى , ابـو عـيـسـى مـحـمـد بـن عـيسى بن سوره , متوفى به سال 279 هـ ق چاپ دارالفكر,بيروت (سنى ).
33ـ الـسـيـرة الـنـبـويـة , ابومحمد عبدالملك بن هشام بن ايوب حميرى متوفى به سال 213 هـ ق چاپ انتشارات مصطفى بانى و پسران , مصر: 1355 هـ ق 1936 م (سنى ).
34ـ السيرة الحلبيه , على بن برهان الدين حلبى , متوفى به سال 1044 هـ ق چاپ دارالمعرفه ,بيروت (سنى ).
35ـ الـسـيـرة الـنـبوية و الاثار المحمديه , سيد احمد زينى ـ مشهور به دحلان ـ چاپ دارالمعرفه , بيروت ,چاپ دوم (سنى ).
36ـ الـصـواعـق المحرقة فى الرد على اهل البدع و الزندقة , احمد بن حجر هيتمى مكى , متوفى به سال974 هـ ق چاپ دارالكتب العلميه , بيروت : 1405 هـ ق 1983 م (سنى ).
37ـ العقد الفريد, احمد بن محمد بن عبدربه الاندلسى , متوفى به سال 328 هـ ق چاپ داراحياالتراث العربى 1409 هـ ق 1989 م (سنى ).
38ـ الـغـديـر فـى الـكـتـاب و الـسـنة و الادب , شيخ عبدالحسين احمد الامينى , چاپ انتشارات حيدرى ,تهران : 1396 هـ ق 1976 م (شيعه ).
39ـ فـرائدالـسـحـطـيـن , ابـراهـيـم بن محمد بن مؤيد جوينى خراسانى , متوفى به سال 730 هـ ق چاپ مؤسسه محمودى , بيروت : 1400 هـ ق 1980 م (سنى ).
41ـ فـيـض الـقـديـر شـرح الـجـامـع الصغير, علامه محمد عبدالروف المناوى , چاپ دارالمعرفه , بيروت :1972 م 1391 هـ ق (سنى ).
42ـ الـكـافـى , ابـوجـعـفـر مـحـمـد بـن يـعقوب كلينى , متوفى به سال 328 هـ ق چاپ دارالكتب الاسلاميه1367 هـ ش (شيعه ).
43ـ الـكامل فى التاريخ , عزالدين ابوالحسن على بن ابى الكرم شييانى ـ معروف به ابن اثير ـ متوفى به سال 630 هـ ق چاپ دارصادر, بيروت : 1385 هـ ق 1965 م (سنى ).
44ـ الـكـشـاف عـن حـقـائق غـوامـض الـتنزيل , محمود بن عمر زمخشرى , متوفى به سال 528, چاپ دارالكتاب العربى , بيروت (سنى ).
45ـ كـنـزالـعـمـال فـى سـنـن الاقـوال و الافعال , علاالدين على المنقى بن حسام الدين الهندى البرهان فورى , متوفى به سال 975 هـ ق چاپ مؤسسه رسالت , بيروت : 1399 هـ ق 1979 م (سنى ).
46ـ لـسـان الـعـرب , ابوالفضل جمال الدين محمد بن مكرم ابن منظور آفريقايى مصرى , متوفى به سال711 هـ ق چاپ انتشارات نشر ادب الحوزه 1405 هـ ق 1363 هـ ش (سنى ).
47ـ مـجـمـع الـبـحـريـن , شـيـخ فـخـرالدين طريحى , متوفى به سال 1085 هـ ق چاپ انتشارات مرتضويه ,تهران (شيعه ).
49ـ مـجـمـع الـزوائد و مـنـبـع الفوائد, نورالدين على بن ابى بكر هيثمى , متوفى به سال 807 هـ ق چاپ دارالكتاب العلميه , بيروت : 1408 هـ ق 1988 م (سنى ).
50ـ المراقبات , حاج ميرزا جواد آقا ملكى تبريزى , متوفى به سال 1343 هـ ق چاپ چاپخانه حيدرى , تهران : 1381 هـ ق (شيعه ).
51ـ المستدرك على الصحيحين , ابوعبداللّه حاكم نيشابورى , چاپ دارالمعرفه , بيروت (شيعه ).
52ـ مـسـتـدرك الـوسائل , حاج ميرزا حسين نورى طبرسى ـ معروف به محدث نورى ـ متوفى به سال1320 هـ ق چاپ مؤسسه آل البيت , قم : 1407 هـ ق (شيعه ).
53ـ مسند امام احمد بن حنبل , امام احمد بن حنبل , چاپ دارصادر, بيروت (سنى ).
54ـ مصباح المتهجد, شيخ ‌الطائفه ابو جعفر محمد بن حسن بن على طوسى , متوفى به سال 460 هـ ق چاپ مؤسسه فقه الشيعه , بيروت , چاپ اول : 1411 هـ ق (شيعه ).
55ـ مـطـالـب الـسؤول فى مناقب آل الرسول , كمال الدين محمد بن طلحه شافعى , متوفى به سال 654 هـ ق نسخه خطى مؤسسه دارالحديث , قم (سنى ).
56ـ مـعـجـم الـبـلـدان , ابـوعـبـداللّه يـاقوت بن عبداللّه حموى بغدادى , متوفى به سال 626 هـ ق چاپ داراحيا التراث العربى , بيروت : 1399 هـ ق 1979 م (سنى ).
57ـ الـمـعـجـم الـكـبـيـر, ابـوالـقـاسـم سـلـيـمـان بـن احمد طبرانى , متوفى به سال 360 هـ ق چاپ داراحياالتراث العربى , بيروت : 1405 هـ ق 1984 م (سنى ).
58ـ مـقـتـل الـحـسـيـن (ع ), مـوفـق بـن احـمد بن محمد مكى خوارزمى , متوفى به سال 568 هـ چاپ انتشارات مفيد, قم (سنى ).
59ـ الـمـكـاسـب , شـيـخ مـرتـضـى انـصـارى , متوفى به سال 1281 هـ ق چاپ سنگى از انتشارات اطلاعات تبريز: 1375 هـ ق (شيعه ).
60ـ الـمـنـاقـب , مـوفـق بـن احـمـد بـن مـحـمـد مكى خوارزمى , متوفى به سال 568 هـ ق چاپ جامعه مدرسين قم : 1411 هـ ق (سنى ).
61ـ مـنـاقـب عـلـى بـن ابـى طالب , معروف به مناقب ابن مغازلى , تاليف ابوالحسن على بن محمد بـن محمدالواسطى الجلابى الشافعى ـ مشهور به ابن مغازلى ـ متوفى به سال 483 هـ ق چاپ مكتبة الاسلاميه ,تهران : 1403 هـ ق (سنى ).
62ـ مـنـاقـب الامـام امـيرالمؤمنين , حافظ محمد بن سليمان كوفى , از دانشمندان قرن سوم هـ ق چاپ مجمع احيا الثقافة الاسلاميه , قم : 1412 هـ ق (سنى ).
63ـ مـنـتـهـى الـمـال در احـوالات نـبـى و الـل , حـاج شـيخ عباسى قمى معاصر, چاپ سازمان انتشارات جاويدان (شيعه ).
64ـ ميزان الاعتدال فى نقدالرجال , ابوعبداللّه محمد بن احمد بن عثمان ذهبى , متوفى به سال 748 هـ چاپ دارالمعرفه , بيروت (سنى ).
65ـ نـزل الابـرار بـمـاصـح مـن مناقب اهل البيت الاطهار, تاليف محمد بن معتمدخان بدخشانى حارثى ,متوفى به سال 1126 هـ چاپ شركة الكتبى , بيروت , چاپ دوم : 1413 هـ ق 1993 م (سنى ).
66ـ نـظـم درراالـسـحـطـين فى فضائل المصطفى و المرتضى و البتول و السبطين , جمال الدين مـحـمـدبـن يـوسـف بـن حـسن بن محمد زرندى حنفى , متوفى به سال 750 هـ ق چاپ انتشارات نينوى (سنى ).
67ـ نـهـج الـبـلاغـه , تـرجـمـه دكـتـر سـيـد جـعـفر شهيدى , معاصر, چاپ سازمان انتشارات و آموزشى انقلاب اسلامى , تهران : سال : 1368 هـ ش (شيعه ).
68ـ نوادر الاصول فى معرفه احاديث الرسول , ابوعبداللّه محمد حكيم ترمذى , متوفى به سال 319 هـ ق چاپ دارالكتب العلميه , بيروت , چاپ اول : 1413 هـ ق (سنى ).
69ـ وسـائل الـشـيـعـه الـى تـحـصيل مسائل الشريعه , شيخ محمد بن حسن حر عاملى , متوفى به سال1104 هـ ق چاپ مؤسسه آل البيت , قم (شيعه ).
70ـ وفـيـات الاعـيـان و انبا ابنا الزمان , شمس الدين احمد بن محمد بن ابى بكر بن خلكان ـ معروف بـه ابـن خـلـكان ـ متوفى به سال 681 هـ ق چاپ داراحيا التراث العربى , بيروت : 1397 هـ ق 1977 م (سنى ).
71ـ وقعة الصفين , نصر بن مزاحم منقرى , متوفى به سال 212 هـ ق چاپ انتشارات مدنى , قاهره .
72ـ يـنـابـيـع الـمـودة , سـلـيـمـان بـن ابـراهـيـم قـنـدوزى حـنفى , متوفى به سال 1294 هـ ق چاپ مكتبة الحيدريه , نجف , 1384 هـ ق 1965 م (سنى ).

 
 
 

کلیه حقوق این سایت محفوظ می باشد.

طراحی و پیاده سازی: GoogleA4.com | میزبانی: DrHost.ir

انهار بانک احادیث انهار توضیح المسائل مراجع استفتائات مراجع رساله آموزشی مراجع درباره انهار زندگینامه تالیفات عربی تالیفات فارسی گالری تصاویر تماس با ما جمادی الثانی رجب شعبان رمضان شوال ذی القعده ذی الحجة محرم صفر ربیع الثانی ربیع الاول جمادی الاول نماز بعثت محرم اعتکاف مولود کعبه ماه مبارک رمضان امام سجاد علیه السلام امام حسن علیه السلام حضرت علی اکبر علیه السلام میلاد امام حسین علیه السلام میلاد حضرت مهدی علیه السلام حضرت ابالفضل العباس علیه السلام ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها پاسخ به احکام شرعی مشاوره از طریق اینترنت استخاره از طریق اینترنت تماس با ما قرآن (متن، ترجمه،فضیلت، تلاوت) مفاتیح الجنان کتابخانه الکترونیکی گنجینه صوتی پیوندها طراحی سایت هاستینگ ایران، ویندوز و لینوکس دیتاسنتر فن آوا سرور اختصاصی سرور ابری اشتراک مکانی colocation