بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب اسلام پزشک بی دارو, احمد امین شیرازى ( )
 
 

بخش های کتاب

     FEHREST -
     ESLA0001 -
     ESLA0002 -
     ESLA0003 -
     ESLA0004 -
     ESLA0005 -
     ESLA0006 -
     ESLA0007 -
     ESLA0008 -
     FOOTNT01 -
 

 

 
 

 

next page

fehrest page

back page

رابطه انار با زيبايى فرزند 
مى دانيم كه انار صاف كننده خون و رافع احتقان كبد و بر طرف كنندهكلسترل و سموم بدن است ، و نيز مى دانيم كه پوست انسان آئينه تمام نماى كبد استبنابراين بهتر از هر چيز انار مى تواند رنگ رخساره را گلگون و زيبا نمايد.
خاصيت ديگرى كه براى انار از زبان روايات و گفتار پيشوايان دينى بيان شده ، ازبين بردن بار زبان ، ثقالت معده ، گرفتگى قلب ، و ردوده شدن غم و غصه استشخصى بنام ((حارث بن مغيره )) مى گويد:
شكوت الى ابى عبدالله ثقلا اجده فى فوادى و كثرة التخمة بشحمه فانه يدبغالمعدة دبغا و يشفى التخمة و يهضم الطعام ))(220)
سوء هاضمه اى كه در من پيدا شده بود سئوال كردم ، آن حضرت به انارى كه جلوشانبود اشاره نموده و فرمود: از اين انار شيرين بخور، و آن را با پيه انار بخور زيرا دراين صورت معده را دباغى و پاك ميكند، سوء هاضمه را درمان مى بخشد و كمك به هضمغذا مى كند.
اينك گفتار امام را با در نظر گرفتن خواص انار بر طبق تجزيه اى كه ذكر شد مقايسهمى نمائيم .
قبل از مقايسه بايد توجه نمود كه امام (ع ) براى انار اين سه خاصيت را ذكر فرمودند.كار هضم را آسان مى نمايد، سوء هاضمه را بر طرف مى سازد، قلب را روشنى و جلا مىدهد.
((اسيد تارتريك (كه در انار به اندازه كافى موجود است ) ترشحات لوزالمعده را زيادكرده قندهاى اضافى را سوزانده و دياستارهاى مربوطه ، كار هضم را آسان مىسازد))(221)
((قسمت گوشت دانه انار بواسطه داشتن تانن قابض بوده ، ولى اگر با دانه خوردهشود بر طرف كننده يبوست است ))(222)
((انار چون مى تواند معده و روده ها را پاك كند جدار روده را براى دفاع و طرد ويروسهاآماده مى سازد، بنابراين سموم ، بخون و قلب نمى ريزد، قلب نيز رونق و حيات تازه اىمى يابد و گفتيم انار در شستشوى خون به واسطه وجود پتاسيم و منيزيم مؤ ثر است وبدينوسيله سلولهاى كبد را فعال مى كند و اوره وكلسترل و سموم ديگر را دفع نموده و تعادلى در مايعات خون به وجود مىآورد))(223)
و به همين جهت است كه پيامبر اسلام مى فرمايد:
من اكل رمانة نور الله قلبه و طرد عنه شيطان الوسوسة اربعين صباحا(224)
هر كس يك انار بخورد، خداوند قلب او را نوارنى مى كند (كدورت و كسالت و افسردگىرا از او دور مى سازد) و تا چهل روز وسوسه ها و اندوه ها از او دور ميشود.
و نيز به همين جهت است كه پيامبر اكرم مى فرمايد:
كلوا الرمان بقشره فانه دباغ البطن ))(225)
انار را با پوست آن بخوريد، زيرا معده را دباغى ميكند.
علاوه بر خاصيتهاى كه طبق اصول علمى و غذايى از اسلامنقل شده براى انار خواص ديگرى نيز بيان شده است .
در روايتى آمده است كه شخصى بنام صعصعه خدمت امير مومنان (ع ) رسيد در موقعى كهنصف انارى پيش روى امام (ع ) بود امام (ع ) مقدارى از آن را به او داد و فرمود:
كله مع قشره يريد مع شحمه فانه يذهب بالحفر و بالبخر و يطيب النفس(226)
آنرا با پوست بخور كه زردى دندان را از بين مى برد، بوى بد دهان را نابود ميكند، غمو عضه را از ميان بر ميدارد.
طبق تجزيه اى كه براى انار شد، واضح مى گردد كه با اصلاح كبد، معده ، روده ها، وخون ، ديگر براى دهان ، بوى بدى نخواهد ماند، بخصوص كه انار بواسطه داشتناسيدهاى مخصوص ، كثافت و زردى دندان را كه آن نيز خود ايجاد بوى بد مى كند برطرف مى سازد و با اصلاح خون ، قلب را از غم و غصه تهى خواهد ساخت علامه مجلسى(ره ) در كتاب ((بحار))(227) فرموده :
منظور از ((يطيب النفس )) بر طرف ساختن و غم و غصه است .
قال ابو عبدالله (ع ): اطعموا صبيانكم الرمان فانه اسرع لشبابهم (228)
امام صادق (ع ) فرموده است به كودكان خود انار بدهيد زيرا جوانى آنها را زودتر شكفتهمى سازد.
با توجه به آنكه راشيتيسم (نرمى استخوانها) و كم خونى ، رشد كودك را به تاخير مىاندازد اعجار كلام امام ششم (ع ) روشن تر مى گردد، زيرا انار چون به صورت تركيببا مواد آلى مى باشد زود جذب شده و در راشيتيسم و كم خونى و ضعف اعصاب اثر داشتهو مقوى بدن نيز مى باشد.
اميرالمومنين على (ع ) مى فرمايد: ((اطعموا صبيانكم الرمان فانه اسرع لا لسنتهم))(229) .
براى آنكه زبان كودكان شما هر زودتر باز شود و خوب صحبت كنند به آنها اناربدهيد.
سيب و تركيبات آن 
درخت سيب از جنس پيروس (230) و شامل چهار نوع است : ترش ، معمولى ، پيوندى وسيب كوچك . در 100 گرم سيب تازه مواد ذيل يافت مى شوند:
آب 84 -
پروتئين 3
چربى 4
گلوسيد 15 -
سديم 2 پتاسيم 116
كلسيم 6 -
منيزيوم 6 -
منگنز 84
آهن 3
مس 71
فسفر 10 -
گوگرد و كلر 4 ميلى گرم
ويتامين (آ) 90
ويتامين 1 (ب ) 4
ويتامين 2 (ب ) 2
نكيوتيل آميد 2
ويتامين (سى ) 5
ويتامين (اى ) 72
البته اين مقادير در سيبهاى خشك ، كمپوت ، آب سيب ، به اندازه فرق خواهد كرد(231)
خواص سيب  
خواصى كه پيشوايان اسلام در مورد سيب بيان فرموده اند، عبارتند از:
1 - قال ابو عبدالله (ع ): التفاح نضوح المعدة (232)
امام صادق (ع ) فرمود سيب مايه ترشح معده است .
((سيب دهان را ضد عفونى مى كند، اسيد اوريك و ديگر سموم را كه جمع شده اندحل كرده و غده هاى بزاق دهان و ترشحات عصير معدى را تقويت مى كند به اين جهت سيببراى اشخاصى كه در يك جا نشسته اند و حركت نمى كنند بسيار مفيد است ))
كسانى كه نفس بدبويى دارند و خود و اطرافيان خويش از اين موضوع در زحمت مىباشند بايد يك ربع ساعت جعفرى بجوند و بعد تفاله هاى آن را از دهان بيرون بيندارندو يك سيب درختى را در دهان خوب جويده و بخورند))(233)
اگر علامه مجلسى در كتاب نفيس حلية المتقين روايت مذكور را بمعنى جلا دادن معده معنى مىكند دور از حقيقت نمى باشد زيرا در آن زمان خبرى از ترشحات معده نبوده است .
2 - در اسلام دستور داده شده كه قبل از خوردن سيب آنرا ببوئيد.
عن الباقر(ع ): اذا اردت اكل التفاح فشمه ثم كله (234)
امام باقر(ع ) مى فرمايد: هر وقت خواستى سيب بخورىاول آنرا بو كن و سپس بخور.
بوئيدن سيب موجب نشاط و فرح مى گردد، و در ضمن بايد توجه داشت موادى كه در سيبتاره موجود است در آب سيب و كمپوت آن موجود نيست .
((در آب سيب چربى ، كلسيم ، منيزيم ، منگنز، آهن ، مس ، فسفر، گوگرد و كلر، ويتامين 2(ب )، نيكوتيل آميد و ويتامين (اى ) وجود ندارد و تفاوت فوق العاده بين سيب تاره و خشك آنو كمپوتش و مخصوصا آب سيب كه بى فايدگى تقريبا نوعى خراب كردن سيب محسوبمى شود وجود دارد و هيچ ميوه اى تفاوت باندازه اى كه بين خود ميوه و كمپوت و خشك و آبشبا تازه اش مى باشد مانند سيب نيست ))(235)
((سيب سنگ كيسه صفرا و كليه ها را حل مى كند))(236)
3 - خاصيت ضد تب . (البته تبى كه از گريپ و سرما خوردگى باشد).
عن الصادق (ع ): اطعموا محموميكم التفاح فما من شى ء انفع من التفاح (237)
به تب داران سيب بدهيد، زيرا چيزى بهتر از آن نيست .
((هنگامى كه مبتلا به گريپ سخت و مزمنى شده ايد مدت دو يا سه روز رژيم سيببگيريد و در اين مدت فقط سيب را رنده كنيد و بخوريد. و از مصرف هر غذاى ديگر خوددارى كنيد))(238)
4 - خاصيت ضد وبايى سيب .
شخصى بنام ابو يوسف مى گويد: ((اصاب الناس وباء و نحن بمكة فاصابنىفكتبت الى ابى الحسن (ع ) فكتب الى : كل التفاح فاكلته فعوفيت (239)
در مكه بوديم وبا آمد همه مردم گرفتار آن شدند. من نيز گرفتار شدم به امام موسىابن جعفر(ع ) نوشتم و خواستار مداواى آن گرديدم در جواب مرقوم فرمودند سيب بخور،خوردم و شفا يافتم .
از علائم مرض وبا، اسهال ، و استفراغ است و دانشمندان غذايى تاءثير فوق العاده سيبرا در ضد اسهال بودن آن شرح داده اند.
((سيب براى امراض حصبه اى ، اسهال و اسهال خونى و ورم امعاء بسيار نافع است ،اسهال را بخوبى معالجه مى كند، و از طرفى مانع سوء هضم شده و به اين ترتيب معدهرا منظلم مى سازد))(240)
((براى مبارزه با دل بهم خوردگى و پيچشدل و استفراغ ، كوه گرفتگى ، دريا زدگى و هوا زدگى و ويار زنهاى آبستن ، بسياراثر نيكو دارد و حربه برنده اى است ))(241)
4 - آرد سيب ، براى جلوگيرى از خون دماغ و سمومات .
در اين مورد شخصى بنام ابن بكير نقل مى كند:
((رعفت سنه بالمدينة ، فسال اصحابنا ابا عبدالله (ع ) عن شى ء يمسك الرعاف ،فقال : اسقوه سويق التفاح ، فسقونى فانقطع عنى الرعاف (242)
در شهر مدينه مبتلا به خون دماغ شدم ، دوستان من خدمت امام جعفر صادق (ع ) رفتند، و از آنحضرت داروى آنرا خواستند، حضرت فرمود به او آرد سيب توام با آب بخورانيد، پس منآشاميدم و خون دماغ قطع شد.
براى تهيه آرد سيب بايد سيب را خشك كرد و سپس آرد نمود.
((سيب خشك علاوه بر جلوگيرى از ترشح زردابه ميكربى ، دافع سموم (اسيد اوريككلسترل و...) نيز مى باشد))(243)
و از اين رو در روايت ديگر امام ششم (ع ) آرد سيب را براى دفع سموم تجويز فرمودهچنين مى گويد:
((ما اعرف للمسموم دواء انفع من سويق التفاح ))(244)
من براى شخص مسموم دوايى بهتر از آرد سيب نمى شناسم
5 - سيب را امام ششم (ع ) براى خيلى از امراض بطور عموم نيكو دانسته است چنانكه مىخوانيم .
((لو يعلم الناس ما فى التفاح ماداووامرضاهم الا به ))(245)
اگر مردم مى دانستند كه خداوند در سيب چه خواصى قرار داده مريضهاى خود را با سيبمداوا مى كردند.
براى آنكه بدانيم ارزش غذايى و دارويى سيب منحصر بآنچه گفته شد نمى باشدخوبست مصارف سيب را براى معالجه ها در اينجا ياد آور شويم :
سيب يكى از بهترين ميوه هاى معجزه آسا است . زيرا هم خاصيت خنثى كردن سم و هم قدرتغذايى دارد سيب به علت داشتن مواد قليايى ، اسيد اوريك راحل مى كند و ترشحات غدد بزاق و معده را مساعت ومتعادل مى سازد، براى معالجه مرض چاقى بسيار نيكو است . و همچنين براى بيماران كبدى، معده اى ، مجارى ادرار و سينه درد، نافع مى باشد، بعلت داشتن فسفر، اعصاب و مغز راتقويت مى كند... ادرار را زياد مى كند، مجارى ادرار و معده و سينه را باز و زهكشى مىنمايد.
((سيب براى مبتلايان بمرض مفاصل ، زياد تجويز مى شود سنگهاى كليه را دفع مىنمايد، بوسيله املاح خود، آلبومين غذا و نسوج را از بين مى برد. براى سينه و مجارىتنفس بسيار نافع است ، پخته آن براى هضم غذا مفيد بوده و سوء هاضمه را از بين مىبرد))(246)
باز هم كلام امام صادق را ياد بياوريم ، كه اگر مردم خواص سيب را مى دانستند بيمارانخود را با آن مدوا مى كردند.
سيب ، پماد زخمها 
((... سيب را با روغن مايع نباتى مخلوط كرده و روى زخم و جراحات مختلف گذارده ،جراحات را مداوا مى كند، بهمين جهت است كه كلمه پوماد از كلمه پوم كه بمعنى سيب استمشتق شده است .
اگر سيب را در هاون انداخته و بكوبند و آنرا در شيره خودش بپزند مرهمى را بوجودخواهد آورد كه زخمهاى خيلى شديد و سخت را معالجه و درمان خواهد نمود.
آب سيب را اگر به مقدار مساوى با روغن زيتون مخلوط كنند داراى همان خواص براىمعالجه انواع زخمها مى باشد.
سيب دواى چشم  
سيب را اگر رنده كنند و از آن مرهم تهيه نمايند اين مرهم را اگر روى چشم كه ضربتىبه آن وارد شده بگذارند فورا درد ضربت را آرام مى كند.
براى انواع درد چشم بايد يكى سيب قرمز شيرين را پوست بكنيد و تخمه هاى آنرا دربياوريد و با آب بپزيد و آن را به صورت مرهم روى چشم بگذاريد. اگر كمى شير زنرا به اين مرهم اضافه كنيد اثر و خاصيت آنكامل مى گردد.
سيب دواى درد گوش  
براى تخفيف درد گوش ، شب موقعى كه مى خوابيد سيبى را كه زير خاكستر پخته شدهاست بگوش خود بماليد و بخوابيد. فورا درد آن ساكت مى شود.
سيب براى رفع جرب و كچلى  
براى معالجه بيمارى جرب و كچلى ، سيبى را به دو قسمت بكنيد و هسته و پليشه آنرا درآوريد در وسط آن كه گود شده كمى گل گوگرد بگذاريد، بعد هر دو قسمت سيب رارويهم بگذاريد و با نخى محكم ببنديد و سپس آن را در آتش قرار دهيد تا بپزد، وقتىاين سيب خوب پخته شد آنرا له كنيد و بشكل فرنى در آوريد و به قسمتهاى بدن مريضبماليد.
سيب دواى سرفه  
دو كرده شكوفه درخت سيب مقدار 30 گرم در يك ليتر آب انواع سرفه را آرام مى كند، ودر اين مورد شكوفه تازه يا خشك سيب يكسان است و هر دو را مى توانيداستعمال كنيد))(247).
به 
((به )) درخت نسبتا كوچكى است و در غالب نقاط اروپا و نواحى مديترانه و آفريقاىشمالى كاشته مى شود و منشاء آن را از ايران و قفقاز مى دانند. ((به )) اندازه هاىمختلف دارد و بطور متوسط درازاى آن 10 و قطرش 5/7 سانتيمتر است رنگش پس ازرسيدن زرد و بوى آن مطبوع ، طعمش شيرين و اندكى ترش و قابض است .
سطح ميوه را كركهايى پوشانده ، هر ميوه شامل پنج خانه و هر خانهشامل 12 هسته است كه در لعابى قرار دارد به رنگ قهوه اى كه اگر جويده شود بوىبادام تلخ مى دهد.
((به )) سرشار از ويتامين (آ - ب )، داراى املاح آهكى تانن است )(248)
در دستورات اسلامى ((به )) براى موارد ذيل تجويز شده است و بعلاوه آن را بعنوانخوراك پيامبران الهى معرفى نموده اند:
1 - امام صادق (ع ) مى فرمايد:
السفر جل يضرج المعدة و يشد الفواد و ما بعث الله نبيا قط الااكل السفر جل .(249)
((به )) معده را نيكو و قلب را محكم و قوى مى سازد، و پيامبران الهى ((به )) مىخوردند.
((امروز آن را براى تحريك اشتها، تقويت معده ، كبد، رفعدل بهم خوردگى ، بر ضد سيلان خون ، خونريزيهاى لثه و دهان و جرب وگال موثر مى دانند))(250)
در يكى از كتابهاى غذاشناسى قديم خواص ((به )) را چنين شرح مى دهد.
((شيرين آن را برودت ، قريب الاعتدال و در آخر،تر و مدربول و مقوى معده و دل و دماغ و مفرح و مسرت افزاى روح حيوانى و نفسانى است))(251)
200
2 - على عليه السلام علاوه بر اين خواص ، اشاره به خاصيت ديگرى براى ((به )) مىكند كه ممكن است در آينده دست تواناى علم پرده از چهره آن بر دارد، وى چنين مى فرمايد:
اكل السفر جل قوة للقلب الضعيف و يطيب المعدة و يذكى الفواد و يشجع الجبان(252)
((به )) نيرو دهنده قلب ضعيف ، خوشبو كننده معده و پاك كننده قلب است ، و آدم ترسو راشجاع و دلير مى سازد.
خاصيت اضافه اى كه در اين خبر ديده مى شود خاصيت خوشبو كردن معده نابود ساختنترس است . البته بواسطه اسانس مخصوصى كه دارد دهان و معده را خوشبو مى كند.
اما نابود ساختن ترس و به اصطلاح قوت دل دادن از جمله خواصى است كه مربوط بهروحيات انسان است . اسلام براى بعضى ميوه ها چنين خواصى را بيان مى نمايد.
امروز هم غذا شناسان اين موضوع را كشف كرده اند كه برخى از ميوه ها تاءثيرمخصوصى روى روان انسان مى گذارند.
((خربزه كال داراى ترشى مخصوصى است كه ترس را زياد مى كند و شجاعت را از بينمى برد، سيب ترش هم همين خاصيت را دارد.
خيار وقتى كاملا رسيد و زرد شد كمى ترش مى گردد و مولد ترس است . اما خربزهشيرين ترس را زايل مى سازد و انسان را شجاع مى نمايد.
ساير قندهاى ميوه هاى شيرين هم كم و بيش همين خاصيت را دارند. اكنون در انگلستانداروئى بنام ضد ترس ساخته اند كه ساختمان آن شبيه قند ميوه ها است .
دليل اين موضوع اين است كه وقتى شخص مى ترسد رنگش مى پرد، و اگر بلافاصلهادرار خود را به آزمايشگاه ببرد خواهد ديد كه در ادرار او قند پيدا شده است . اين فرد،مبتلا به بيمارى قند نيست ، و فردا هم و در ادرارش قند وجود ندارد.
وقتى انسان مى ترسد، مقدارى از قند خونش با ادرار خارج مى گردد، لذا بايد قندبخورد تا اين ضرر را جبران نمايد.
هميشه پس از وقايع هولناك و هنگاميكه دچار ترس شده و رنگتان مى پرد بلافاصله آبميوه شيرين و شربت گوارا بنوشيد))(253)
3 - پيامبر اكرم (ص ) در ضمن حديثى از جمله خواص ((به )) تقويت نور چشم و ايجادمودت و دوستى را شمرده و دستور مى دهد كه به زنان باردار داده شود. تا فرزندانشانخوش رخسار و نيكو منظر شوند، چنانكه مى فرمايد:
((كلوا السفر جل و تهادوا بينكم ، فانه يجلو البصر وينبت المودة فى القلب واطعموا حبا لاكم فانه يحسن اولادكم ))(254)
به را بخوريد، و بعنوان هديه بين خودتان بفرستيد، زيرا چشم را جلا مى دهد، دوستى ومودت را در قلب قرار مى دهد. به زنان حامله نيز بدهيد زيرا باعث نيكويى و خوبى اولادشما مى شود.
موضوع ايجاد مودت نيز از جمله خواصى است كه مربوط به نفس و روح انسان است كهپيامبر اكرم (ص ) در اين جمله اشاره فرموده است .
موضوع ازدياد نور چشم هم مربوط به ويتامين (آ) است كه در ((به )) موجود است ،البته موضوع نيكويى و زيبايى فرزند، ارتباطكامل به تندرستى مادر خصوصا كبد وى مواد خوراكى او دارد، زيرا مواد خوراكى ، سازندهاعضاء و جوارح جنين هستند.
رنگ پوست نوازد بهترين معرف كبد و غدد داخلى مادر است ، بنابراين براى اينكهفرزندانشان رنگ و روى خوب داشته باشند و كبدشان هم سلامت باشد در هنگام آبستنى ،به سراغ دوستان كبد برويد.(255)
يكى از دوستان كبد و معده ((به )) است كه به آن قبلا اشاره شد.
انگور 
انگور ميوه قديمى انسانها است ، انگور متشكل از پوست و گوشت و دانه است .
غذا شناسان مقادير تركيبى هر يك را تعيين نموده اند.
گوشت انگور مركب از اين مواد است
آب 92 / 72
شيرينى قابل تخمير 51 / 23
كرم تارتر 52
اسيد تارتريك آزاد 29
اسيد ماليك 29
مواد ازته 38
مواد اندازه گرفته نشده 80/1
مواد معدنى 15
البته تركيب شيميايى انگور هميشه ثابت نموده و بستگى به زمين و آب نژاد گياه ومنطقه و رسيدگى انگور دارد.
مواد معدنى كه بطور خلاصه نامبرده شد عبارتند از:
فسفات دو پتاس ، فسفات دو شو، فسفات دو منيزى اكسيد آهن ، اكسيد منگنز، سيليس ، وكلرور سديم .
مواد ازته به دو حالت در انگور وجود دارد، در حالتآمونيكال و حالت ارگانيك ، كه بوسيله آمونياك و اسيدهاى آميده و آمينهتشكيل شده .
شيرينيهاى انگور به اشكال ، كلوكز، لولز، مانيت و دوسيت (ducite) در آن وجود دارد.
ويتامين هاى انگور 
1 - ويتامين (ث ) كه در بعضى انگورهاى تازه در هر كيلو 95 ميلى گرم وجود دارد و تا38 ميلى نيز ديده مى شود.
2 - ويتامين 1 ب كه در فشرده انگور تازه بمقدار 5دانسته اند.
3 - ويتامين 2 ب 230ميلى در هر كيلو است .
با فشردن انگور و جدا كردن پوست و هسته اش تعداد ويتامين هاى (ث و 2 ب ) كاهش مىيابد.
4 - مقدار ويتامين (آ) انگور را 80 واحد بين المللى و ويتامين (پ پ ) آنرا 5ميلى گرم درصد دانسته اند.
از چند روايت اسلامى استفاده مى شود كه انگور از حيث مواد غذايىكامل است .
1 - امام رضا(ع ) نقل مى كند كه اميرالمومنين (ع ) نان را با انگورميل مى كرد:
((كان ياكل العنب بالخبز))(256)
2 - و از امام على بن ابيطالب (ع ) چنين رسيده است :
((العنب ادم و فاكهة و طعام و حلواء))(257)
انگور نان خورش است ، ميوه است ، غذاست و نيز حلواى شيرين و خوش ‍ مزه اى است .
در ضمن اينكه على (ع ) انگور را بعنوان يك ميوه مى شناسد، تذكر مى دهد انگور يك غذانيز هست .
بلكه يك خورش خوش مزه براى نان شما است و نيز مى توانيد بعنوان يك حلواى تر وتازه از آن استفاده كنيد.
در آن زمان كه جهل و نادانى بر مردم سايه افكنده بود، امام (ع ) با بيانى مختصر وموجز، انگور را يك طعام ، يك حلوا، و يك خورش معرفى مى كند.
3 - قالرسول الله (ص ) خير طعامكم الخبز، و خير فاكهتكم العنب (258)
پيامبر اكرم (ص ) فرموده است : بهترين غذاى شما نان ، وكامل ترين ميوه هاى شما انگور است .
در اين كلام پيامبر انگور را در مقابل نان آورده و آن را ميوه خوبى معرفى نموده است .
از مجموع كلمات پيشوايان دينى استفاده مى شود كه انگور غذاى كاملى است .
((انگور يكى از ميوه هاى بسيار مفيد است ، بقدرىعوامل موثر دارد كه مى توان آنرا يك داروخانه طبيعى ناميد... انگور و كشمش ، غذايى استكه هضم آن براى انسان بسيار ساده و آسان است .
200
زيرا قند انگور بدون تبديل و تغيير وارد خون مى شود و بدن براى هضم آن زحمتىندارد در صورتيكه ساير مواد قندى نشاسته اى اينطور نيستند.
ترشى انگور عبور آنرا از معده به روده ها آسان مى كند در صورتيكه براى سايرغذاها، ترشى جهار هاضمه باعث حركات خاصى شده و غذاها را از معده رد مى نمايد.
در اثر ورود قند انگور به خون مواد مولد نيرو بوجود مى آيد كه ماهيچه ها بوسيله آنهاكار مى كنند.
به بيمارانى كه قدرت خوردن غذا ندارند آب قند انگور را تزريق مى نمايند و مدتىبيمار را بدون غذا نگهدارى مى كنند. در اثر خوردن انگور تخليهكامل معده ، عمل زياد شدن ادرار و در نتيجه يكعمل كم شدن اوره و ترشى ادرار، يك ذخيره مواد ازته و قندى ، زياد شدن ترشحاتصفرا و يك عمل اكسيد اسيون بوجود مى آيد.
به عقيده يكى از پزشكان معروف ، انگور از اعمال زير جلوگيرى مى كند: ترش كردن وتخامه ، سوء هاضمه ، خونريزيى ، پيدان شدن سنگ در كبد و مثانه ، مسموميت مزمن جيوه وسرب ، بعضى از امراض جلدى ، بعضى از انواعسل ريوى ، و باد مفاصل .
انگور، پاك كننده بقاياى تغذيه بد از معده و روده ها است ، زيرا آنها را مى سوازند ونتيجه خوب مى دهد.
اثر درمانى انگور روى رماتيسم ، امراض شريانى و وريدى ، نقرس ، فشار خون ، زيادشدن اوره خون مسلم است .
انگور، تصفيه كننده خون و ميلن مزاج است . و مى توان آن را يكى از بهترين ميوه ها دانست.))(259)
انگور و شير مادر 
آب انگور از نظر خواص به شير مادر بسيار نزديك است و ما، در اينجا تركيبات آن را باشير مادر مقايسه مى كنيم :
نسبت غذايى درصد شير مادر آب انگور
آب 89 83
مواد ازت دار 5/1 7/1
املاح معدنى 4/0 3/1
قند طبيعى 7 12
كسى كه سلامتى اش را دوست دارد نبايد از خوردن انگورغافل شود و بايد آنرا به مقدار كافى بخورد.
انگور ترشى خون را از بين مى برد و از اين حيث هر كيلوى آنمعادل 6 گرم جوش شيرين است .
انگور دو برابر گوشت در بدن حرارت توليد مى نمايد، و بر خلاف گوشت سميتندارد بلكه بر عكس ضد سم است ، و هر كيلوى آنمعادل يك ليتر شير خاصيت ضد سمى دارد.
انگور صفرا را رقيق مى كند و درمان زيادى كلسترل خون است ، انگور هم چاق مى كند و هملاغر، انگور يك غذاى كامل است ، و آنچه يك غذاىكامل بايد داشته باشد در انگور جمع است ، مى توان با نان و انگور مدتى زندگىكرد(260)
آنچه گفتيم خواص انگور نسبت به جسم بود، يكى از خواص انگور، كه اثر مستقيمى برروان آدمى دارد از بين بردن غم و اندوه است .
امام صادق (ع ) ميفرمايد:
ان نوحا شكى الى الله الغم فاوحى الله اليه : انكل العنب فانه يذهب بالغم (261)
حضرت نوح از خداوند پرسيد چه كنم تا غم و غصه ام برطرف شود، وحى رسيد انگوربخور زيرا غم را از بين مى برد.
ارتباط انگور را نسبت به برطرف ساختن غم و غصه از دو راه مى توان اثبات شود.
1 - ((انگور پتاسيم دارد، و اين فلز مفرح است و تپش قلب را كه موجب غم و اندوه استمعالجه مى كند و از طرفى ديگر داراى فسفاتهاى زيادى است كه غذاى مغز و سلسلهاعصاب است و كسى كه اعصاب قوى داشته باشد بر غم و اندوه مسلط مى شود، ديگرآنكه داراى كلسيم است و كمبود كلسيم توليد غم و اندوه مى نمايد چنانكه يكى از علايمابتلا به مرض سل غم و اندوه فراوان است و اين موقعى است كه كلسيم بدن كم مى شود،و اندوه بر شخص چيره مى گردد))(262)
2 - ((يبوست ، سبب ميشود سموم موجود در فضولات مجددا جذب شود و آدم مسموم هميشهغمگين است و انگور دافع يبوست و در نتيجه غم زداست .
انگور زهرابه هاى ميكربى را از بين مى برد و كسى كه از زهر نجات يافت از اندوهرهايى يافته است ))(263)
از آنجا كه اسلام در همه موارد ما را راهنمايى مى نمايد، در خوردن ميوه ها از جمله انگور نيزما را راهنمايى فرموده است .
پيامبر اسلام ميفرمايد:
كلوا العنب حبة حبة فانها اهنا و امرا(264)
انگور را دانه دانه بخوريد كه دانه دانه خوردن آن گواراتر است .
مسلم است انگور را با اين دستور ميل نمودن از نظر هضم و چگونگى معده مؤ ثر خواهد بود.
امام صادق (ع ) مى فرمايد:
شيئان يوكلان باليدين العنب و الرمان (265)
دو چيز را با دو دست بايد خورد، انگور و انار
منظور از خوردن با دو دست آن است كه با يك دست خوشه انگور و يا انار نيمه شده رابگيريم و با دست ديگر دانه دانه آنرا ميل نماييم كه اين نيز اشاره به دانه دانه خوردنو سرعت ننمودن در موقع خوردن ميوه ها و بلع ننمودن آنها است .
مويز، كشمش  
((در اثر خشك شدن انگور مقدارى از سلوز و آب آن تحت تاءثير دياستازها كه روىپوست موجود است به قند تبديل شده و آنرا سرچشمه نيرو مى سازد.
انگور در اثر خشك شدن و كشمش گرديدن هيچ يك از خواص خود را از دست نمى دهد و برعكس چنان كه گفتيم قندش زيادتر و اثر نيروبخش آن بيشتر شده و خاصيت نرم كنندهسينه را پيدا مى نمايد))(266)
خواصى كه در روايات اسلامى براى كشمش بيان گشته است ازاين قرارند:
1 - پيامبر گرامى اسلام مى فرمايد:
عليكم باالزبيب فانه يكشف المرة و يذهب بالبلغم و يشد العصب و يذهب بلاعياء ويحسن الخلق ، و يطيب النفس و يذهب بالغم (267)
به كشمش اهميت بدهيد، زيرا آن صفرا را به مرحله بروز مى رساند، و آنرا نابود ميكندبلغم را از بين مى برد، اعصاب را تقويت مى نمايد خستگى رازايل مى سازد، انسان را خوش اخلاق نموده و غم و اندوه را از او دور مى نمايد.
در اينجا هفت خاصيت براى مويز بيان شده است و با توجه به آنچه درباره مويز و كشمشگفته شد كه همه خواص انگور به مقدارهاى بيشترى در آنها موجود است اعجاز بيشتركلمات نبى اكرم (ص ) روشن مى گردد، زيرا دانستيم كه انگور، حرارت بدن را تامين مىنمايد، و از اين حيث هر كيلو انگور معادل دو كيلو گوشت مى باشد البته با بيشتر شدنحرارت بدن ، اعثاب تقويت مى شود و سستى و خستگى بدن نابود مى گردد، و نيز بلغمكه نشانه اش همان تنبلى و سستى است از بين خواهد رفت ، و نيز دانستيم كه انگور دافعسموم بدن است و از اين حيث هر كيلوى آن معادل يك ليتر شير است و به علت داشتن آهن ومنگنز و منيزى براى خون مفيد بوده ، داروى كم خونى است ، بهترين درمان مبتلايان بهاوره مى باشد، و چون ملين است تخميرات روده را كم مى كند.
البته وقتى انگور خاصيت دفع سمى داشت و ملين بود و يبوست را ريشه كن كرد، جاىبراى غم و اندوه و بد اخلاقى باقى نمى ماند، بلكه بر عكس ، انسان را پاك طينت وخوش اخلاق مى سازد.
و نيز آنجا كه خوانديم انگور صفرا را رقيق مى كند و معالج زيادىكلسترل خون است ، اعجاز ديگر كلام نبوى روشن مى شود.
و عجيب ، اين است كه پيامبر اكرم اين خواص را براى خود انگور بيان نفرموده ، بلكهبراى مويز آن بيان فرموده است .
و از آنچه خواهيم گفت ، خاصيت بيشتر مويز روشن خواهد گشت .
پيامبر اكرم (ص ) در اين مورد مى فرمايد:
عليكم بالزبيب ، فانه يطفى المرة و ياكل البلغم ، و يصح الجسم ، و يحسن الخلق ، و يشد العصب ، و يذهب بالوصف(268)
از خوردن مويز غفلت نكنيد، زيرا صفرا را خاموش مى نمايد، بلغم را از بين مى برد، بدنرا صحيح و سالم مى سازد، انسان را خوش اخلاق مى كند، اعصاب را قوت مى بخشد، ولاغرى بدن را از بين مى برد.
روشن است هنگاميكه بدن سالم شد و تندرستى خود را باز يافت لاغرى را كه از ناحيهبيمارى و امثال آن برايش پيدا شده ميتوان از بين برد، اين دستور پيامبر(ص ) ميتواندراهنمايى براى آنان كه دوست دارند كمى چاق شوند باشد.
((اگر لاغر و خشكيده هستيد، شما هم مى توانيد با اين دستور چاق شويد صبحانه ميوههاى بسيار شيرين از قبيل انگور، كشمش خرما، انجير، توت تازه يا خشك بجويد(269)
البته توجه داريد كه انگور دو نوع خاصيت دارد هم مى تواند افراد لاغر را چاق و همچاقها را لاغر كند بدين ترتيب كه :
((چاقها صبح انگور ترش ، و لاغرها انگور خيلى شيرينميل نمايند))(270)
در اسلام نيز وقت خوردن مويز را صبح ناشتا معين نموده اند، و مقدار آن در كلام على (ع )تعيين گشته است .
من اكل احدى و عشرين زبيبة حمراء على الريق ، لم يجد فى جسده شيئا يكرهه(271)
هر كس 21 دانه مويز قرمز رنگ را ناشتا بخورد در بدنش ناراحتى و بيمارى احساسنخواهد كرد،
همه خواصى كه براى انگور و مويز و كشمش نوشته شده در اين روايت بطوراجمال و سر بسته آمده است .
خرما 
خرما براى همه ما شناخته شده و نيازى به معرفى ندارد.
استاد ((بوبينو)) با ذكر دلايلى محل اصلى خرما را مصر دانسته است .
مقدار تركيبات خرما 
((در هر صد گرم خرما مقدار تركيبات آن از اين قرار است .
1 - آب 8/13 تا 59 گرم
2 - مواد سفيده اى 9تا 9/1 گرم
3 - مواد قندى 6/17 تا 70 گرم
4 - چربى 3تا 5/2 گرم
5 - پتاسيم 9/64 تا 75 ميلى گرم
6 - سديم 1/4 تا 48 ميلى گرم
7 - كلسيم 51 تا 75 ميلى گرم
8 - منيزيم 3/50 تا 5/58 ميلى گرم
9 - آهن 3/1 تا 6 ميلى گرم
10 - مس 18تا 28ميلى گرم
11 - املاح گوگرد 8/43 تا 50 ميلى گرم
12 - املاح كلر 248 تا 290 ميلى گرم
13 - ويتامين (آ) 50 تا 100 واحد بين المللى
14 - ويتامين (ب 1) 07/ تا 7/0 ميلى گرم
15 - ويتامين (ب 2) 05/ تا 3 /0 ميلى گرم
16 - ويتامين (نياسين ) پ . پ . 6تا 3/3 ميلى گرم
17 - ويتامين (سى ) 7/2 تا 10 ميلى گرم
و هر صد گرم خرما 157 كالرى حررات داده و تا رقم 383 نيز گفته شده است .
220
ضمنا خرماهاى تر، خشك ، كهنه ، تازه و انواع ديگر آن مقدار تركيباتش فرق مىنمايد(272)))
پيشوايان اسلام به خرما اهميت مخصوصى ميدادند لذا مى بينيم در حديثى از امام صادق (ع) رسيده است كه :
كان طعام رسول الله الشعيراذا وجده ، و حلواه التمر(273)
غذاى رسول خدا نان جوين و حلواى آن حضرت خرما بود.
و نيز مى خوانيم كه على (ع ) نان را با خرماميل مى فرموده است .
ياكل الخبز بالتمر(274)
در ضمن برخى روايات خواصى براى خرما از پيامبر اكرم ائمه اطهار(ع ) رسيده است ، ازجمله روزى مقدارى خرما را در پيش پيامبر(ص ) گذاردند، حضرت در اين باره فرمود:
ان فى تمركم هذا تسع خصال : يخبلالشيطان و يقوى الظهر و يزيد فى المجامعة ، و يزيد فى السمع و البصر، و يقربمن الله ، و يباعد من الشيطان ، و يهضم الطعام و يذهب باالداء و يطيب النكهة(275)
در خرما نه خاصيت است :
1 - از ميكرب جلوگيرى مى نمايد 2 - سبب تقويت ستون فقرات است 3 - قوه باه را زيادمى كند. 4 - قواى بينايى و شنوايى را تقويت مى نمايد. 5 و 6 - انسان را به خدا نزديكو از شيطان دور مى نمايد. 7 - سبب هضم غذا است 8 - دردها را نابود مى سازد. 9 - دهان راخوشبو مى نمايد.
با پيشرفت دانش پزشكى و غذاشناسى ، كلمات پيامبر اكرم (ص ) صورت ديگرى بهخود گرفته زيرا در زمانى كه خبرى از ميكروب نبود آنحضرت خرما را مانع ورادعميكروب ميداند و ما ميدانيم ميكروب نمى تواند تاثيرى بر بدن سالم و قوى داشتهباشد و خرما معدن نيرو است .
با در نظر گرفتن مقدار تركيبات خرما بخوبى اين موضوعقابل درك است زيرا گفتيم :
در خرما كلسيم وجود دارد و اين عامل اصلى استحكام استخوان ها است و نيز فسفر هست كهمانع ضعف اعصاب و خستگى است و ضمنا براى تقويت قوه بينايى موثر است و نيزسديم در آن وجود دارد كه از زكام و كرى جلوگيرى كرده و حالت اسيدى دستگان گوارشرا قليايى مى نمايد و نيز پتاسيم در خرما هست كه برخى فقدان آنرا علت حقيقى بروززخم معده مى دانند.
وجود پتاسيم اشتهاآور است ، كمبود آن امراض حلقى بويژه تورم لوزه ها را ايجاد مىنمايد، گاهى تورم قوزك پا به علت كمى پتاسيم در بدن است ، خستگى در كمبودپتاسيم ديده مى شود، و همانطورى كه كلسيم اهميت مخصوصى در استخوانها دارد، پتاسيمنيز براى ماهيچه اى و بافت ها ارزش ‍ فراوانى دارد.
در ضمن خواصى كه پيامبر(ص ) براى خرما بيان نمودند اين جمله نيز بچشم مى خورد:
تذهب بالداء
درد را مى برد،
نظير اين جمله از حضرت على (ع ) رسيده است
كلوا التمر فان فيه شفاء من الادواء
خرما بخوريد، زيرا خرما شفاى دردهاى بسيارى است بنابر آنچه غذا شناسان بيان نمودهاند:
خرما از سرطان جلوگيرى مى نمايد 
((طبق آمارهايى كه گرفته شده در مناطقى كه خرما بيشتر خورده مى شود مورد ابتلاىبه سرطان كمتر است زيرا امروزه ثابت شده است كه نقصان منيزيم زمينه را براىابتلاى به بيمارى سرطان فراهم مى آورد و خرما داراى مقدار فراوانى منيزيم است و بههمين جهت است كه اعراب و صحرانشينان با آنكه در فقر غذايى بسر مى برند بواسطهخوردن خرما ابدا مبتلا به سرطان نميشوند))(276)
((منيزيم اثر مخصوصى در درمان جوش و غرور جوانى دارد.
از اين رو جوانانيكه در سن بلوغند و در نقاط معتدل و سرد (غير خرماخيز) باشند مىتوانند روزانه 2 - 3 عدد خرما بخورند.
((خرما در درمان فلج و لقوه مفيد است و به مبتلايان فلجاطفال ، دادن روزانه چند عدد خرما توصيه مى شود، خرما براى پيران مفيد است زيرا مقوىسلسله اعصاب مى باشد.
اخيرا مشاهده كرده اند كه با كمبود منيزيم ، قند در ادرار پيدا مى شود و وجود منيزيم براىكليه ها و مثانه ، لازم شناخته شده كه مى توان با خوردن 2 - 3 دانه روزانه رفعنيازمندى نمود.
مزه شيرين و خاصيت دفع خلط خرما زياد است و مى توان شصت گرم آنرا در يك ليتر آبجوشاند و آنرا در مورد زكام و درد گلو و تمام عفونت هاى ريوى مصرف نمود تازه معلومشده قدرت قند خرما بيشتر از قند خالص ‍ بوده ، و اگر دو دسته حيوان را در نظربگيريم كه يك دسته از قند خرما و دسته ديگر از قند خالص استفاده كرده اند رشداوليها بيشتر خواهد بود.
قند موجود در خرما عبارت است از: لرولوز، گلوكز و ساكارز، مى دانيم منيزيم مغز دراشخاص پير به تدريج كم ميشود به همين علت براى جبران آن بايد غذاهاى منيزيوم دارمصرف نمود و خرما يكى از مهمترين آنها است .
منيزيوم براى حفظ پرستاد ضرورى به نظر مى رسد.
مبتلايان به ديابت (مرض قند) مى توانند بجاى قند از خرما استفاده نمايند زيرا منيزىموجود در آن كار كليه و لوزالمعده را آسان نموده ، از طرفى ويتامين (ب 2) موجود در آنجاذب مواد قندى ساير غذاهاست .
وجود پتاسيم و منيزيوم در خرما در تعادل يونهاى بدن نقش موثرى داشته و در شستشوىخون ، اثرى شگرف دارد(277)))
برگرديم به شرح ساير خواص خرما كه در كلام نبى اكرم آمده بود:
اول ، تاءثير خرما بر هضم غذا: 
((خرما بواسطه داشتن مواد كافى ضرورى و عناصر كاتاليزورى ، هضم و جذب راآسان مى كند.
و نيز خرما به هضم مواد غذايى ديگر كمك مى نمايد زيرا خرما سرشار از ((هيدرات دوكربن )) است اگر با مواد سفيده اى مقدارى خرما بخوريم بدن ما از مواد سفيده اى بهكمك هيدرات دو كربن خرما بهتر مى تواند استفاده نمايد(278)))
دوم ، تاءثير خرما بر ازدياد قوه باه : 
((خرما دارنده مقدار كمى فيلكولين است فيلكولين تقويت كننده ترشحات مردانگى است))(279)
سوم ، تاءثير خرما در رفع خستگى : 
چنانكه همين خاصيت در روايت ديگرى از آن حضرت درباره نوعى از خرما به نام ((برنى)) بيان شده :
عليكم باالبرنى فانه يذهب بالاعياء و يدفى من القر، و يشبع من الجود و فيهاثنان و سبعون بابا من الشفاء(280)
خرماى برنى خستگى را از بدن مى برد و سرما را بر طرف مى سازد، انسان گرسنه راسير مى كند و درهاى بسيارى را بسوى بهبودى (از امراض ‍ گوناگون ) به روى انسانمى گشايد.
((كور نونسكى در كتابى كه مخصوص خرما نوشته مى گويد:
علاوه بر آنكه خوردن قند خرما ارزش غذايى بيشترى از ساير قندها دارد، در مواقعخستگى مفيدتر است زيرا جذب بدن مى گردد))(281)
وى سپس خوردن خرما را به ورزشكاران توصيه نموده ، چنين مى گويد:
((دانشمندان حساب كرده اند براى آنكه خرما بخوبى برسد بايد مدت 6 ماه روزانه 29تا 30 درجه كه حاصل جمع آن ميشود /6000 درجه ، حرارت از خورشيد كسب كند، درصورتيكه فقط /3000 درجه صرف رسيدن گندم مى شود، و از اين رو بايد بپذيرمكه خرما يكى از ذخيره كننده هاى انرژى براى رفع احتياجات انسان مخصوصا بچه ها مىباشد)) (282)
البته وقتى انرژى به بدن بحد كافى رسيد و بدن نيز در باطن گرم شد، جايىبراى سرما باقى نمى گذارد.
چهارم ، خاصيت ضد گرسنگى خرما: 
((شروع كردن افطار با چند دانه خرما يا كشمش ، بدن را در برابر گرسنگى قندىكه پس از هر روزه ايجاد مى شود مسلح و مهيا ساخته ، هم انرژى لازم را به بدن مىرساند، و هم مانع تجمع چربى مى گردد، و از آنجا كه سه چيز دفاع بدن را بالا مىبرد بعلاوه پرخورى هاى قلبى چه در چربى چه مواد بياض البيضى چه قندىنشاسته كه سبب ذخيره چربى گرديده بعلت اينكه هيدراتهاى كربن زدوتر از همه مىسوزند، خوردن خرما كيفيت مخصوص ‍ در حفظ مواد بياض البيضى بدن است ، زيرا خود رامى رساند و نمى گذارد پروتئين ها تبديل شوند))(283)
از طرف ديگر خرما چون داراى گلوكز و هضم سريع است و وجود ويتامين ((ث )) و فسفركه براى جذب مواد قندى در محيط روده لازم است با خود مى آورد مى توان خرما را يك((غذاى ضد گرسنگى فورى )) ناميد.
و نيز گفتيم خرما انرژى را طورى به بدن مى رساند كه چيزى از آن كاسته نمى شوددر صورتى كه براى جذب و هضم هر غذايى ، مقدارى ويتامين ((ث )) يا مواد كافى ازبدن برداشت مى شود، اما خرما همه مواد مورد لزوم را با خود همراه دارد و براى هضم خرمابسيار آسان است ، و خرما را از اين نظر نيز ميتوان ضد گرسنگى ناميد.
با اين همه خواصى كه خرما دارد بجا است كه پيامبر اسلام (ص ) بفرمايد:
بيت لاتمر فيه جياع اهله (284)
در هر خانه ايكه خرما نباشد، در حقيقت اهل آن خانه گرسنه اند (هر چند بصورت ظاهر خودرا سير پندارند).
دستورى ديگرى كه راز آن ، پس از سالها تحقيق دانشمندان كشف شده است ، شروع نمودنبخرما، مخصوصا در ماه رمضان وقت افطار است ، در روايتى چنين مى خوانيم :
220
و كان (ص ) اذا قدم اليه الطعام و فيه التمر بد بالتمر و كان يفطر على التمرفى زمن التمر و على الرطب فى زمن الرطب (285)
برنامه غذايى پيامبر اكرم چنين بود كه اگر در سفره آن حضرت خرما بود، ابتدابخوردن خرما مى نمود، و اگر زمان خرماى تازه بود در وقت افطار با همان خرماى تازه(رطب ) افطار ميكرد و اگر زمان خرماى تازه نبود با تمر (خرماى معمولى ) افطار مىفرمود.
اين برنامه و رژيم را با دقت مطالعه مى كنيم ، و از نظر ارزش آن قضاوت غذاشناسان رابيان مى نماييم .
البته روزه دار موقع افطار احساس گرسنگى بسيار شديدى مى كند شدت اين احساسبحدى است كه بسيارى از افراد بعد از خوردن غذاهاى زياد، سيرى را درك نمى كنند وبه خيال اينكه گرسنه اند بخوردن ادامه مى دهند، ولى دو ساعت بعد از اين پرخورىاحساس ناراحتى مى نمايند.
در اينجا قبل از شروع به افطار اگر چند خرما خورده شود از اين حالت كه انسان رامجبور به پرخورى عمدى مى كند جلوگيرى مى نمايد.
((انتخاب خرما يا كشمش براى افطار باين علت كه قند هگزوز (دكستروز گلوكز (اى ) وفروكتوز (لولز) دارند و جذب آنها سريع است سبب كاهش ‍ اشتها شده ، از پر خوردن وناگهان خوردن كه بيشتر ايجاد آمباراگاستريت مينمايد جلوگيرى مى كند))(286)
در غير افطار يعنى در اوقات غير ماه رمضان شدت گرسنگى به آن مقدار نيست لذا اگردر سفره ، خرما بود آن حضرت ابتدا خرما ميل مى فرمودند.

next page

fehrest page

back page