بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب دو مقاله (منهج تفسیری قرآن ـ اعجاز قرآن), سید حسن ابطحى ( )
 
 

بخش های کتاب

     do-ma001 - دو مقاله ـ منهج تفسيرى قرآن و اعجاز قرآن
     do-ma002 - دو مقاله ـ منهج تفسيرى قرآن و اعجاز قرآن
     do-ma003 - دو مقاله ـ منهج تفسيرى قرآن و اعجاز قرآن
     do-ma004 - دو مقاله ـ منهج تفسيرى قرآن و اعجاز قرآن
     fehrest - دو مقاله ـ منهج تفسيرى قرآن و اعجاز قرآن
     footnt01 - دو مقاله ـ منهج تفسيرى قرآن و اعجاز قرآن
 

 

 
 

پاورقى

1- بودند.
2- دهـها روايت در اين خصوص نقل شده كه به عنوان نمونه حديثى نقل مى شود .
در كتاب جامع احـاديـث شـيـعـه جلد 1 صفحه 150 حضرت رسول اكرم (ص ) به حضرت على بن ابيطالب (ع ) فرمود: تعلم الناس من بعدى تاويل القرآن ما لم يعلموا و تخبرهم .
3- و ما يعلم تاويله الا اللّه و الراسخون فى العلم سوره آل عمران آيه 7.
4- روايـات متعدده اى در ذيل آيه شريفه فوق از معصومين (ع ) رسيده كه منظور ازراسخين در علم ائمه معصومين (ع )اند مراجعه شود به تفسير برهان و نورالثقلين .
بعضى در اينجامى گويند: راسـخـين در علم در اين آيه عطف به اللّه نيست از نظر ما فرقى نمى كند زيرا فقطخدا, كه تمام عـلـوم مـايحتاج بشر تا روز قيامت را در لفافه اين الفاظ مختصر به نام قرآن پيچيده تاويل و تفسير كـلام خود را مى داند ولى به خاطر آنكه بايد تفسيرش براى مردم گفته شود و نزول قرآن عبث و بـى فـايده نماند يقينا آنها را براى پيامبر اكرم (ص ) توضيح داده و چون زمان رسول اكرم (ص ) اقـتـضـا نـداشـت كـه هـمه آنها را براى تمام مردم بگويد و يا مردم استعداد فهم همه آن معانى را نـداشتند مى بايست به وصى خود آنها را تعليم دهد (كه در همين بحث به بعضى از رواياتش اشاره خواهد شد) و چون در هر زمان حوادث جديدى به وجود مى آيد و افكارمردم رشد بيشترى مى كند و بـايـد حقايق قرآن براى آنها به مقتضاى زمان و افكارشان گفته شودلازم است در هر زمان يك خليفه و يا يك امام و هادى وجود داشته باشد و هر زمان مفسرى مطابق پيشامدهاى آن زمان لازم دارد آن امـام و هـادى كـه تـمـام علوم قرآن را مى داند و ازرسول اكرم (ص ) يا بلا واسطه و يا با واسـطـه آنـهـا را دريافت كرده مردم را به سوى حقايق قرآن راهنمائى كند و اين موضوع در قرآن تـصـريـح شـده آنجا كه مى گويد: انما انت منذر و لكل قوم هاديعنى : اى رسول , تو ترساننده اى مردم را از عذاب الهى و براى هر قومى كه مى آيند هادى وراهنمائى وجود دارد .
(سوره رعد آيه 7).
(در احـاديـث زيـادى از اهـل سـنت نقل شده كه وقتى اين آيه نازل شد رسول اكرم (ص ) دست بـه سـيـنـه گـذاشـت و فرمود: انا المنذر و با دست ديگر روى شانه هاى على بن ابيطالب (ع ) گـذاشـت وفـرمـود: و على الهادى و بك يا على يهتدى المهتدون يعنى : على هادى است و به وسـيـله تو اى على هدايت يافتگان هدايت شده اند) اين حديث و تفسير را بيشتر از سى نفر از علما اهل سنت كه منجمله فخر رازى است در تفسير اين آيه نقل كرده اند .
(احقاق الحق جلد3صفحه 88).
5- نهج البلاغه : قال على (ع ): فى القرآن نبا ماقبلكم و خبر مابعدكم و حكم مابينكم .
و در كـنـزالـعـمـال حـديـث 2454 رسـول اكـرم (ص ) فرمود: من اراد علم الاولين و الاخرين فليقرالقرآن .
6- فـى كـنزالعمال جلد 1 صفحه 2641 قال رسول اللّه (ص ): ما انزل اللّه عز و جل آيه الا لهاظهر و بطن و كل حرف حد و كل حد مطلع .
7- ان اللّه عـلـم نـبـيـه الـتنزيل و التاويل فعلمه رسول اللّه صلى اللّه عليه و آله عليا عليه السلام جامع احاديث الشيعه جلد 1 صفحه 128.
8- واللّه لـقد قال لى جعفر بن محمد عليهماالسلام ان اللّه علم نبيه صلى اللّه عليه و آله التنزيل و التاويل فعلمه رسول اللّه عليا ثم قال و علمناواللّه جامع احاديث شيعه جلد 1 صفحه128 .
9- الـبـخترى قال قلت لابى عبداللّه عليه السلام : نسمع الحديث منك فلا ادرى منك السماعه او مـن ابيك فقال ما سمعته منى فاروه عن ابى و ما سمعته منى فاروه عن رسول اللّه صلى اللّه عليه و آله لسنا نقول براينا من شيئى جامع احاديث شيعه جلد 1 صفحه 127.
10- مـن فـسـر آيـه مـن كـتـاب اللّه فقد كفر تفسير عياشى جلد 1 صفحه 17 و بحارالانوار جلد 92صفحه 111.
11- مـن فـسر القرآن برايه ان اصاب لم يوجر تفسير عياشى جلد 1 صفحه 18 و بحارالانوارجلد92 صفحه 112.
12- من تكلم فى القرآن برايه فاصاب فقد اخطا منيه المريد.
13- مـا آمـن بـى مـن فـسـر بـرايـه كـلامـى عـيـون اخـبـار الـرضـا (ع ) جـلد 1 صفحه 116, جامع احاديث الشيعه جلد 1 صفحه 272.
14- من فسر القرآن برايه فليتبو مقعده من النار تفسير عياشى جلد 1 صفحه12 .
15- و قـال الـبـاقـر عـلـيـه الـسلام : يا جابر ليس شيى ابعد من عقول الرجال من تفسيرالقرآن جامع احاديث الشيعه جلد 1 صفحه 162, باب حجيته فتوى الائمه , المحاسن صفحه268 .
16- انى تارك فيكم الثقلين كتاب اللّه و عترتى ما ان تمسكتم بهما لن تضلوا بعدى ابدا و انهما لن يـفترقاحتى يردا على الحوض .
اين روايات در اكثر كتب حديث به اسناد مختلف نقل شده و حتى كتابى به همين نام چاپ شده است .
17- انـمـا يعرف القرآن من خوطب به جامع احاديث الشيعه جلد 1 صفحه 153, و تفسير على بن ابراهيم صفحه 727.
18- واللّه انـى لاعلم كتاب اللّه من اوله الى آخره كانه فى كفى فيه خبر السما و خبر الارض و خبر مايكون و خبر ما هو كائن قال اللّه فيه تبيان كل شى .
19- نزلنا عليك الكتاب تبيانا لكل شيى سوره نحل آيه 89.
20- جلد اول كتاب جامع احاديث شيعه اين روايات را نقل كرده است .
21- سوره حجر آيه 40 و سوره ص آيه 83.
22- سوره نجم آيه 3.
23- ثـواب الاعـمـال صـفـحـه 249 و مـعـانـى الاخـبـار صفحه 190, محاسن برقى صفحه212 , تفسيرعياشى جلد اول صفحه 18.
24- قـل لـئن اجـتـمـعـت الانس و الجن على ان ياءتوا بمثل هذا القران لا ياءتون بمثله و لو كان بعضهم لبعض ظهيرا.
25- از تحقيق در كتب لغت مانند: اقرب الموارد - مختار الصحاح - معجم متن اللغه - لسان العرب - لـغتنامه دهخدا - المنجد و غيره استفاده مى شودكه كلمه معجزه اسم فاعل است به معنى عاجز كننده بوده و ها آن براى مبالغه است .
26- از آيـات قـرآن كـامـلا اسـتـفاده مى شود كه سرزمين مكه غير قابل كشت و زرع بوده زيراآب نداشته است .
كتاب تاريخ الرسل و الملوك طبرى به نقل از كتاب مسجدالحرام و كعبه مى گويد: چاهى غير اززمزم در زمان بعثت رسول اكرم نبوده .
تـاريـخ يـعـقـوبـى مـى گـويـد: در زمان منصور دوانيقى براى تامين آب مردم مكه آبى را از دوازده مـيـلـى مـكه در مجراهاى قلعى جارى ساخت و به مكه آورد كه به بركه ام جعفر معروف گرديد.
كـتاب مسجدالحرام و كعبه مى گويد: تاريخ ‌نويسان اصلا براى مكه قنات و چاهى ذكر نكرده اند حـتـى در زمـان مـعـاويـه آب از خـارج مـكه و در زمان هارون الرشيد از خارج مكه در حدود 35كـيـلـومـترى شمال شرقى عرفه در منطقه حنين به دستور همسرش زبيده آب قناتى را به مكه آوردند كه به چشمه زبيده يا قنات حنين معروف گرديد.
كـتـاب حرمين شريفين مى گويد: شاهد بر اينكه در مكه چاهى غير از چاه زمزم نبوده اين است كـه در زمـان جـعـفـر عباسى آب زمزم بسيار كم شد و به همين جهت مردم در تشنگى شديدى قرارگرفتند و چنانكه آبى و چاهى غير از زمزم حتى در زمان منصور عباسى وجود داشت مردم به تشنگى گرفتار نمى گشتند.
بـنـابـرايـن مـكـه هـمواره مورد تهديد كم آبى بوده است و به غير از چاه زمزم در آن چاهى ديگر وجـودنداشته است و اصولا موقعيت جغرافيائى مكه به صورتى است كه بارانهاى منظم و زياد هم درآن نـمـى بارد و فقط گاهى بارانهائى به ندرت مى باريده است و هوائى بسيار گرم و خشك را دارااست و به واسطه احاطه كوههاى آن به شدت خشك است .
معجم البلدان ياقوت حموى جلد 5 صفحه 187 مى نويسد: در مكه آب جارى وجود ندارد,آبهاى آن از آسـمـان (يـعـنى از باران ) است و براى اهل مكه چاههائى كه آب مشروب داشته باشدوجود ندارد (غير از زمزم ).
27- دائره الـمـعـارف فـريـد وجـدى جـلـد 9 صـفـحـه 358 مـى نويسد: اما بنى هاشم عظمت امـرشـان خـصـوصـا در زمان عبدالمطلب بن هاشم جد پيامبر اكرم (ص ) (كه سلطنت او بعد از حمله فيل عظيم و شهرتش منتشر و قبائل عرب از او ترسان شدند) به اوج رسيده و اعراب از همه جهات قصد او كردند.
تـاريـخ قـرون وسـطى (آلـبرماله ) صفحه 95 مى گويد: حضرت محمد (ص ) از قبيله با نفوذ قريش بود, لكن در شش سالگى يتيم ماند.
28- ان اللّه بعث محمد صلى اللّه عليه وآله و ليس احد من العرب يقر كتابا خطبه 33 نهج البلاغه .
29- سوره آل عمران آيه 99.
30- تـاريـخ عـرب جـلـد اول صـفـحـه 34 دربـاره حـالات عـرب قبل از بعثت پيامبر اسلام (ص )مـى نـويسد: غارت , اقتصاد چوپانى جامعه بدوى رسوخ كامل دارد حتى قبائل مسيحى مانند بـنـى نـغـلـب از رسـم غـارت پـيـروى مـى كـنـند .
قطامى شاعر عصر اول اموى ضمن شعرى اصول غارتگرى را توضيح داده مى گويد: كار ما غارتگرى و هجوم به همسايه و دشمن است و گاه هم اگر جز برادر خويش كسى را نيابيم او را غارت مى كنيم .
تـاريـخ عـرب جـلـد اول صـفـحه 36 مى گويد: نفوذ دين در روح (بدوى ) چندان راسخ نبوده است ,قرآن مردم بدوى را به شدت كفر و نفاق وصف مى كند.
قبيله , اساس اجتماع بدوى است .
اگر مقتول از قبيله ديگرى بود رسم انتقام اجرا مى شد و هريك از افراد قبيله قاتل در اين خطر بود كه جان خود را به عوض مقتول از دست بدهد .
گاه مى شد كه خونخواهى چهل سال طول مى كشيد چنانچه در جنگ سبوس ميان بنى بكر و تغلب بود, مورخان بـه تـاكـيـد مى گويند: كه در همه ايام عرب (جنگهاى قبايلى در ايام جاهليت )خونخواهى باعث اساس جنگ مى شد .
قبيله حق دارد كه از افراد تقاضا كند از همسران خوددورى گيرند اين فكر راسـخ .
در حـقيقت تكامل خودپرستى فرد است كه در شخصيت قبيله تجلى مى كند طبعا به اين نتيجه مى رسد كه قوم و قبيله ديگر را شكار قانونى خويش بداند.
كلمه عرب از جهت اشتقاق يك كلمه سامى است به معنى صحرا يا مقيم صحرا.
فـصول بت پرستى بدويان , مظاهر آفتاب پرستى , دختران خدا, اخلاق بدويان از دريچه اشعاركتاب تاريخ عرب جلد اول در تاييد اين مقدمه قابل ملاحظه است .
تاريخ عرب جلد اول صفحه 109 مى نويسد: تاريخ بدويان غالب گزارش جنگهاى چريكى است كه نـزد عـربـان بـعـنوان ايام عرب معروف است و ضمن آن غارت و چپاول رواج داشت و خون كمتر ريـخـتـه مـى شد در همه ايام عرب .
در آغاز كار ميان عده كمى در نتيجه اختلاف مرزى يااهانت شخصى زدوخوردى رخ مى داد و خيلى زود كشاكش اين گروه معدود مشتعل همگان مى شد.
كـتـاب مـذكـور صـفـحـه 119 مـى گـويد: سرزمين عربستان تا قبل از ظهور اسلام همواره زير سـيـطره امپراطوران مصر, كلده و آشور, ايران و يونان و روم قرار داشت و حكومتهاى قبيله اى كه بيشتر باهم در حال جنگ بودند هر يك در ناحيه اى حكمروائى مى كردند.
ترجمه تاريخ قرون وسطى (آلبرماله دژول ايزاك ) صفحه 95 مى نويسد: در گل عرب آثارجهالت و مـلكات ناجوانمردى به وضوح شگفت آورى سرشته بود مثلا چون تولد دختر را مصيبت مى دانست دختر تازه مولود خود را زنده به گور مى كرد .
به غارتگرى ولع داشت .
قبايل عرب بتهاى خود را نيز در كعبه گذاشته بودند, عدد اين بتها به سيصدمى رسيد.
تـرجـمـه تـاريـخ تـمـدن تـويـن جـى صفحه 442 مى نويسد: (قريش ) از هيچ نوع بى رحمى ابا نـداشـتـنـدآنـهـا مـى دانـسـتـند رونق بازارشان بستگى تمام به تشريفات مذهبى شان دارد, آنها مـى دانستند كه اگر دعوت محمد (ص ) به سوى خداى يكتا همه جا گير شود كعبه كه جايگاه خدايانشان بود ازكارمى افتد.
دائره الـمـعـارف مصاحب جلد دوم صفحه 1708 مى گويد: زندگى در شبه جزيره عربستان بر پايه نظام قبيله اى بوده است .
(اعم از شهرى و بيابان نشين ).
چه بسا براى خونخواهى يك فرد جنگهاى طولانى ميان قبايل صورت مى گرفت .
دائره الـمـعـارف مـصـاحـب جـلـد دوم صـفـحـه 1710 مى گويد: از تحقيق در روايات و اخبار نـويسندگان اسلامى و كنيه هاى پيدا شده در عربستان بر مى آيد كه در ميان ساكنين شبه جزيره عربستان پرستش ارواح و اجداد و اصنام رواج داشته است .
آنـچـه دلالـت بـر وجـود نـوعـى تـوتـمـيسم (اعتقاد به توتم ) در ميان عرب قبل از اسلام دارد, نـامـگـذارى عـده اى از اشـخاص و قبايل به نام حيوانات از قبيل كلب ,ذئب , دب , لاك پشت , ضب (سوسمار) وغيره , داشتن تعاويز و استخوان حيوانات .
در سـال 1962 بـر اسـاس آمـار 5/97 درصـد مـردم عـربـسـتان بى سواد بوده اند .
(نظرى اجمالى به كشورهاى عربستان صفحه 9).
31- تفسير الميزان جلد اول صفحه 63.
32- تاريخ يعقوبى جلد اول صفحه 379.
33- تاريخ يعقوبى جلد اول صفحه 384.
34- تاريخ يعقوبى جلد اول صفحه 394.
35- تاريخ يعقوبى جلد اول صفحه 390.
36- تاريخ يعقوبى توين بى صفحه 443.
37- و مـا كنت تتلوا من قبله من كتاب و لاتخطه بيمينك اذا لارتاب المبطلون سوره عنكبوت آيه48 .
38- و ليقولوا درست و لنبينه لقوم يعلمون .
39- و قال الذين كفروا ان هذا الا افك افتريه و اعانه عليه قوم اخرون فقد جاو ظلما و زورا.
40- سوره اسرى آيه 88.
41- سوره هود آيه 13.
42- سوره يونس آيه 38.
43- سوره بقره آيه 23 و 24.
44- نقل از كتاب تنزيه تنزيل .
45- سـوره انـبيا آيه 22: اگر در آسمان و زمين معبود ديگرى غير از خداى واحد بوده باشد,امور آنها دچار تباهى خواهد گشت .
46- سـوره حـج آيـه 72: اى مـردم مـشرك و كافر به اين مثل گوش كنيد (تا حقيقت حال خود رابـدانـيد) آن بتهاى جماد كه به غير از خدا معبود خود مى دانيد و آنها را مى خوانيد اگر اجتماع كـنـندبر خلقت مگسى قادر نيستند و اگر مگسى (ناتوان ) چيزى از آنها بگيرد قدرت باز گرفتن آن چيزرا از آن مگس ندارند طالب و مطلوب (يعنى عابد و معبود) هر دو ناچيز و ناتوانند.
47- سـوره يـوسـف آيـه 79: و چون برادران از پذيرفتن خواهش خود مايوس شدند با خودخلوت كردند.
48- سوره هود آيه 44: و گفته شد اى زمين آبت را بمك .
49- سوره اسرى آيه 91: بگو اگر جن و انس جمع شوند و بخواهند مثل قرآن را بياورندنمى توانند اگر چه پشت به پشت هم بدهند.
50- بحارالانوار جلد 46 صفحه 131 و 141 تمام اشعار فرزدق را درباره امام سجاد نقل مى كند.
51- ايـن بـطـلـمـيـوس يـونـانـى بـوده و در قرن دوم بعد از ميلاد زندگى مى كرده و معروف بـه بـطـلميوس قلوذى بوده است اين دانشمند مى پنداشت كه زمين ثابت و ساكن و مركز عالم اسـت و ايـن فـرضـيـه تـا زمـان كـوپـرنـيـك مـسـلم بود ولى بعد از آن اين فرضيه باطل شد.
(فرهنگ دهخدا).
52- سوره مرسلات آيه 25 تا 27.
53- مفردات راغب و اقرب الموارد.
54- مفردات راغب و اقرب الموارد.
55- مـنـظـور مـرحـوم آيـه اللّه الـعـظـمى آقاى حاج سيد ابوالقاسم خوئى (ره ) در كتاب تفسير البيان است .
56- زود است كه سفها بگويند: چه سبب شده كه مسلمانان رو بگردانند از قبله اى كه تا به حال رو به آن مى ايستادند بگو مشرق و مغرب مال خدا است .
57- مشرق و مغرب مال خدا است پس به هر طرف رو كنيد همان جا است طرف خدا.
58- آيه اول , سوره اعراف :134, آيه دوم , سوره صافات :5 و 3, آيه سوم , سوره معارج , 40.
59- منظور از خرق و التيام اين است كه سابقا فلاسفه فكر مى كردند اگر كسى بخواهد به آسمان پـرواز كـند و وارد يكى از كرات ديگر شود بايد آسمان را سوراخ كند و وقت برگشتن آن رادوباره بدوزد و چون اين عمل محال است پس معراج پيغمبر اكرم (ص ) هم محال است .
60- سوره ابراهيم آيه 32: خدا مسخر شما گرداند كشتى را.
61- سوره ابراهيم آيه 32: خدا مسخر شما گرداند نهرهاى آب را.
62- سوره ابراهيم آيه 32.
63- سوره جاثيه آيه 13.
64- سوره رحمن آيه 33.
65- سـوره انعام آيه 83 تا 85: اين بود حجت ما براى ابراهيم بر قومش , بالا بريم درجه كسى را كه بـخـواهـيـم پـروردگـار تو حكيم و دانا است و از ذريه و فرزندان ابراهيم داود و سليمان و ايوب ويـوسـف و مـوسى و هارون است .
اين چنين جزا مى دهد نيكوكاران را و نيز از ذريه ابراهيم زكريا ويحيى و عيسى است كه همه آنها از شايستگان بودند.
66- سوره آل عمران آيه 61.
67- اولين دانشگاه و آخرين پيامبر.
68- بحار الانوار جلد 57 صفحه 382.
69- بحارالانوار جلد 57 صفحه 336.
70- بحارالانوار جلد 58 صفحه 338.
71- كـروماتين از يك كلمه يونانى به معنى رنگ اقتباس شده , زيرا قسمتى ازهسته مركزى سلول است كه مى توان آن را بوسيله پيوند و يا اختلاف نژاد رنگ كرد.
72- كتاب دانش صفحه 202.
73- گامهاى انسان از نظر وجود كروموزومهاى جنسى يكسان نيستند.
جـنـس مـذكـر هـتروزيگوت بوده چ ج و دو نوع اسپرم با نسبتهاى مشابه توليد مى كند .
يك نوع حمل مى كند .
(كتاب مبانى زيست شناسى چ و ديـگـرى يـك كروموزوم ج آن يـك كـرومـوزوم لقاح پيدا مى كند داراى كروموزوم ج سلولى ومولكولى ) .
توضيح آنكه اگر اسپرمى كه با تخمك ج ج باشد فرزند دختر ج خواهد شد و اگر آن اسپرم داراى كروموزوم چ ج باشد,فرزند پسر چ مى شود.
74- سوره بقره آيه 30.
75- سوره شورى آيه 29.
76- سوره انفال آيه 7.
77- سوره كوثر.