بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب قوق متقابل والدین و فرزندان, عبدالکریم پاک نیا   مناسب چاپ   خروجی Word ( برگشت به لیست  )
 
 

بخش های کتاب

     FEHREST -
     fehrest01 -
     FOOTNT01 -
     HOGOG001 -
     HOGOG002 -
     HOGOG003 -
     HOGOG004 -
     HOGOG005 -
     HOGOG006 -
 

 

 
 

 

next page

fehrest page

back page

نوازش فرزندان  
فتال نيشابورى مى نويسد: روزى حضرت محمد عليه السلام نوه اش حسن مجتبى عليهالسلام را مى بوسيد، شخصى به نام اقرع بن حابس كه آن جا حضور داشت گفت : يارسول الله ! من ده فرزند دارم و تا كنون هيچ يك را نبوسيده ام .رسول خدا فرمود: من چه كنم كه تو دلى سخت دارى ، هر كس دردل خويش مهر و عطوفت نداشته باشد مورد رحمت قرار نمى گيرد.(66)
از ديدگاه اسلام اين عمل پدر و مادر ارزشى والا دارد و روح آزادگى را در افراد تقويت مىكند، تا آن جايى كه پيامبر فرمود: بوى فرزند از بوى هاى بهشتى است . و همچنين به والدين سفارش نمود:
فرزندانتان را زياد ببوسيد، زيرا خداوندمتعال در برابر هر بوسه ، جايگاهى گسترده در بهشت به شما عنايت مىكند.(67)
از منظر بزرگ رهبر مربيان عالم ، حضرت ختمى مرتبت اظهار عشق و علاقه به فرزندان، عبادت محسوب شده و داراى ثواب و حسنه مى باشد و در اين رابطه فرمود: منقبل ولده كتب الله له حسنة ؛(68) هر كس فرزند خود را ببوسد، خداوند درمقابل اين عمل براى او حسنه مى نويسد.
عشق پدرى  
گويند پدر و پسرى را نزد حاكم بردند كه چوب زنند.اول پدر را انداختند و صد چوب زدند. آه نكرد و دم بر نياورد. بعد از آن پسرش را آوردندچون يك چوب زدند، پدرش ناله و فرياد آغاز كرد. حاكم گفت : تو صد چوب خوردى و دمنزدى ؛ به يك چوب كه پسرت خورد اين ناله و فرياد چيست . گفت : آن چوب ها كه برتن من مى آمد تحمل مى كردم ، اكنون كه بر جگرم مى آيدتحمل ندارم .(69)
پسر من  

اى روى چو خورشيد تو نور بصر من

بى روى تو تار است جهان در نظر من

هر قطره اشكى كه ، ز چشمان تو ريزد

آبى است كه ، آتش زند اندر جگر من

در اين جا سه نكته مهم و ضرورى را در ارتباط با محبت به فرزندان ياد آور مى شويم :
اول اعتدال در محبت  
در ابراز محبت و تكريم شخصيت كودك نبايد راه افراط را پيمود.
زيرا در آن صورت علاوه بر اين كه نمى توان نتيجه صحيح تربيتى گرفت ، بلكهشخصيت كودك در اثر زياده روى والدين در ابزار محبت هاى نا به جا لطمه جبرانناپذيرى خواهد خورد. چرا كه اين كودك از خود راضى ، از جامعه توقعات و انتظاراتنابه جايى خواهد داشت و در صورت بى اعتنايى ديگران به اين خواسته هاى بى مورد،كودك ناز پرورده از زندگى بيزار و ماءيوس شده و دچار عقده حقارت خواهد شد. آرى :
ناز پرورده تنعم نبرد راه به جاى

عاشقى شيوه رندان بلاكش باشد

امام باقر عليه السلام مى فرمايد: شر الآباء من دعاه البر الى الافراط؛(70)
بدترين پدران آن هايى هستند كه در نيكى و محبت كردن به فرزندان خود زياده روىنمايند.

استاد شهيد مرتضى مطهرى رحمة الله ، در مورد آثار زيان بار افراط در محبت كودكان مىنويسد:
رو سو كتابى دارد به نام اميل كه در فن تربيت كودك نوشته است . كتابجالبى است ، اميل نام كودك فرضى و افسانه اى است كه وى در كتاب خود او را تحتتربيت قرار مى دهد و به پرورش همه جنبه هاى جسمى و روانى او توجه مى كند. در همهموارد ايده روسو اين است كه اميل را درحال ممارست با طبيعت و پنجه در پنجه طبيعت و در دامن سختى ها پرورش دهد.
وى معتقد است كه بدبخت ترين كودكان ، آن هايى هستند كه والدين آن ها، آنان را در ناز ونعمت پرورش مى دهند؛ نمى گذارند سردى و گرمى دنيا را بچشند و پستى و بلندىجهان را لمس كنند، اين گونه كودكان در مقابل سختى ها حساس مى شوند و درمقابل لذت ها بى تفاوت ، هم چون ساق نازك يك درخت كوچك درمقابل هر نسيمى مى لرزند و كوچك ترين حادثه سوئى آنان را ناراحت مى كند، تا جائىكه يك حادثه كوچك اين فرزندان ناز پرورده را به فكر خودكشى مى اندازد. و از آنطرف هر چه موجبات لذت به آن ها داده شود، به هيجان نمى آيند و نشاط پيدا نمى كنند.اين گونه انسان ها
هرگز طعم نعمت ها را درك نمى كنند، گرسنگى نچشيده اند تا مزه غذا را فهمند، بهترينغذاها براى ايشان كم ارج تر و كم لذت تر از نان جوينى است يك بچه دهاتى مى خورد.صادق هدايت چرا خودكشى كرد؟ يكى از علل خودكشى او اين بود كه اشراف زاده بود. اوپول جيبى بيش از حد كفايت داشت اما فكر صحيح و منظم نداشت . او از موهبت ايمان بىبهره بود.(71)
به همين جهت امام كاظم عليه السلام فرمود:يستحب غرامة الغلام فى صغره ليكون حليمافى كبره (72) چه خوب است كه فرزندان را در كودكى به كارهاى سخت وتحمل مشكلات وادار كرد تا در بزرگى حليم و بردبار باشند.

سعدى با نقل حكايتى اين واقعيت را به نحو زيبايى ترسيم مى كند.
حكايت  
پادشاهى با غلام عجمى در كشتى نشسته بود. غلام هرگز دريا نديده بود و محنت كشتىنيازموده ؛ گريه و زارى آغاز كرده و لرزه بر اندامش افتاد. چندان كه ملاطفت كردند آرامنيافت .
ملك را عيش از او منغض (73) شد و چاره ندانستند. حكيمى در آن كشتى بود، گفت اگرفرمائى من او را خاموش كنم ؟ پادشاه گفت : غايت لطف باشد. حكيم فرمود:تا غلام را به دريا انداختند. بارى چند غوطه بخورد. پس ، از مويش گرفتند و سوىكشتى آوردند. غلام به هر دو دست در سكان كشتى آويخت . چون برآمد به گوشه اى نشستو قرار يافت . ملك را تدبير حكيم پسند آمد. گفت : در اين چه حكمت بود؟ گفت :اى خداوند! غلام از اول ، محنت غرق شدن نچشيده بود و قدر سلامت كشتى را نمى دانست. هم چنين :
قدر عافيت كسى داند كه به مصيبتى گرفتار آيد.
اى سير تو را نان جوين خوش ننمايد

معشوق من است آن كه به نزديك تو زشت است

حوران بهشتى را دوزخ بود اعراف (74)

از دوزخيان پرس كه اعراف بهشت است (75)

دوم مساوات در بذل محبت  
از نكات قابل توجهى كه در ميان فرزندان وجود دارد رعايت مساوات و عدالت در رفتار باآنان مى باشد. اين مسئله در مورد نيازهاى معنوى و عاطفى فرزندان بيشتر جلوه گر است ،والدين شايسته است در ابراز محبت در ظاهر مساوات را رعايت كنند، گر چه در باطن بنابه علت هاى مختلف يكى از فرزندان را بيشتر از ديگرى دوست داشته باشند. امام باقرعليه السلام مى فرمايد:
به خدا قسم ، رفتار من با بعضى از فرزندانم از روى تكلف و بى ميلى است . او راروى زانوى خود مى نشانم ، محبت بسيار مى كنم ، از وى شكر گزارى و قدردانى مىنمايم ، با آن كه اين همه احترام و محبت شايسته فرزند ديگر من است . به اين تكلف تنمى دهم تا آن كه فرزند شايسته ام از خطر آنان مصون باشد، تا آنان رفتارى را كهبرادران يوسف ، با او انجام دادند، مرتكب نشوند، خداوند سوره يوسف را نفرستاد مگربه عنوان نمونه و مثال ، كه بعضى از ما نسبت به بعضى ديگر حسد نورزيم ، چنان كهبرادران يوسف به او حسد كرده و ستم نمودند.(76)
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود: در ميان فرزندان خود عدالت را رعايت كنيد،چنان كه خودتان دوست داريد در نيكى و احسان برايتان مساوات و عدالت رعايتشود.(77) و هم چنين آن حضرت مردى را به همراه دو فرزندش مشاهده كرد، آن مرد درحضور پيامبر صلى الله عليه و آله يكى از آن ها را بوسيد و ديگرى را نبوسيد، پيامبرصلى الله عليه و آله به او فرمود: چرا عدالت را رعايت نكردى ؟!(78)
البته گاهى بنا به علل مى توان برخى از فرزندان را از نظر مالى برترى داد. مثلااگر برخى فرزندان وى صغير و ناتوان بوده و هيچ گونه پشتوانه مالى نداشتهباشد، مى تواند نسبت به آنان بخشش زيادتر و يا سهم الارث بيشترى در نظر بگيرد.در همين زمينه گفتارى حكيمانه از امام رضا عليه السلامنقل شده است : سعد اشعرى قمى مى گويد: از امام هشتم عليه السلام پرسيدم : شخصىمى خواهد بعضى از فرزندانش را از نظر مالى مقدم كرده و امتيازى بدهد؟ امام عليه السلامفرمود: بلى ، عيبى ندارد. امام صادق عليه السلام همين كار را نسبت به فرزندش محمدكرده و به او تفضل نمود و مقدارى مال بخشيد. و هم چنين حضرت موسى بن جعفر عليهماالسلام به فرزندش احمد، بخشش بيشترى در نظر گرفت (و چون او كوچك بود) من سهماو را برايش حفظ كردم . سعد پرسيد: فدايت شوم ، مردى دختران خود را بيشتر ازفرزندان پسر خود دوست دارد، آيا باز هم مى تواند به دختران برترى دهد؟ فرمود:دختر و پسر طبق قانون الهى ارث مى برند.(79)
سوم ابراز و اظهار محبت  
در اين كه والدين معمولا فرزندان خود را دوست دارند شكى نيست و آنان تلاش دارند از هروسيله اى در مهر ورزى به فرزندان بهره گيرند. اما آنچه كه در تربيتنسل جوان تاءثير بيشترى دارد، ابراز و اعلام اين محبت از طرف والدين به فرزندان است. امام صادق عليه السلام در اين رابطه مى فرمايد:اذا اءحببت رجلا فاءخبره بذلك فانهاءثبت للمودة بينكما(80) هرگاه شخصى را دوست داشتى ، دوستى خود را به اوابراز كرده و او زا آگاه نما. زيرا اين عمل تو انس و الفت را ميان شما دو تن پايدارتر ومستحكم تر مى كند.
روزى مردى در حضور امام باقر عليه السلام اظهار داشت : من فلانى را دوست دارم ، امامفرمود: دوستى خود را به او اعلام كن ، چرا كه اينعمل در استحكام روابط شما تاثير بسزائى دارد.(81) بنابراين ابراز محبت بهجا و مناسب بسيارى از مشكلات ، ناهنجارى ها افسردگى ها و ناسازگارى هاى فرزندان راحل مى كند چرا كه آنان تشنه محبت اند و با ابراز محبت ، رفتارهاى ناشايست آنان را مىتوان اصلاح نمود. پس محبت قلبى به تنهايى كافى نيست ، ابراز آن هم مهم است . اينشيوه پسنديده و مؤ ثر را در سيره اهل بيت عليهم السلام به وضوح مى توان مشاهده كرد.
امام حسين عليه السلام همچنان كه از خانواده خود عشق و محبت آموخته بود دربذل آن به فرزندان و تقويت شخصيت آنان دريغ نمى ورزيد. عبيد الله بن عتبه مىگويد: روزى در محضر سيد الشهداء عليه السلام بودم كه فرزند كوچك آن حضرت ،(امام سجاد عليه السلام ) وارد شد، امام او را پيش خوانده و به سينه اش چسبانيد،پيشانيش را بوسيده و گفت : بابى انت ما اطيب ريحك و احسن خلقك ؛(82) پدرم بهفدايت چقدر خوشبو و زيبائى ! به علت همين آثار مهم تربيتى بود كه ائمه اطهارعليهم السلام در ابراز محبت به فرزندانشان اهتمام خاصى داشتند. هم چنين امام هشتم عليهالسلام هنگامى كه مى خواست به فرزند نوجوان خودش علاقه قلبى خود را ابراز دارد،با جملات زيبايى كه اوج محبت آن حضرت را نشان مى داد، فرزند گرامى اش را مخاطبقرار داده و مى فرمود: بابى انت و امى انت لها (يعنى الامامة )؛ پدر و مادرم به فدايت ،تو براى مقام امامت شايستگى دارى !(83)
آرى ، ابراز محبت بسيارى از مشكلات و نارسائى هاى روحى و روانى راحل مى كند:
از محبت تلخ ‌ها شيرين شود

از محبت مس ها زرين شود

از محبت دردها صافى شود

از محبت دردها شافى شود

از محبت مرده زنده مى كنند

از محبت شاه بنده مى كنند(84)

9 تهيه رزق حلال 
گذشته از اين كه پدر نيازهاى روحى همسر و فرزندان را تاءمين مى نمايد، بايد باتهيه غذاى حلال و توسعه در زندگى براى رشد سالم و صحيح جسمى آنان زمينهسازى نمايد. چنان كه مى دانيم اثر غذا در فرزندان ،قبل از اين كه آن ها به اين عالم قدم بگذارند، امرى مسلم و ترديدناپذير است و درطول تربيت هم بايد كاملا مراعات شود. يكم فرد مسلمان براى تربيت صحيح فرزندان ،بايد سفره اى هر چند ساده ولى با غذاها و خوردنى هاىحلال و پاك در منزل بگستراند. اين كار خواص متعددى دارد كه يكى از آن ها به وجود آمدنزمينه رشد فضائل اخلاقى و خصال پسنديده در كودكان و نوجوانان مى باشد. از ديدگاهفرهنگ اهل بيت عليهم السلام غذايى را كه مصرف مى كنيم و به خانواده خود مى خورانيم ،علاوه بر آثار طبيعى كه بر جسم ها بر جاى مى گذارد، آثار ديگرى هم در روح و روان وشخصيت معنوى ما ايجاد مى كند. اين نوع از آثار را آزمايش هاى مادى و تجربه هاى عملى وعينى نمى تواند اثبات كند، اما از منظر قرآن واهل بيت عليهم السلام امرى كاملا واضح و پذيرفته شده است . روايات فراوانى در موردفراهم كردن غذاى حلال و تاءثير آن بر روحيات افراد وارد شده است .
رسول اكرم صلى الله عليه و آله بر اين باور بود كه : عبادت خداوند هفتاد جز است وبهترين آن ها طلب روزى حلال است .(85) آن حضرتاشتغال به كارهاى حلال را مانند ساير عبادات ، در زن و مرد مسلمان ضرورى دانسته و مىفرمايد:
طلب الحلال فريضة على كل مسلم و مسلمة ؛(86) طلب كردن در آمدحلال ، بر هر مرد و زن مسلمان لازم است .
امام باقر عليه السلام به كسانى كه تلاش مى كنند سفره هاىمنازل خود را با روزى حلال بيارايند مژده مى دهد كه :لقى اللهعزوجل يوم القيامة و جهه مثل القمر ليلة البدر(87) آنان در روز قيامت با سيمايىنورانى ، همانند شب چارده با خداوند ملاقات خواهند كرد.

روزى رسول خدا صلى الله عليه و آله با جمعى از اصحاب در محلى حضور داشتند. در آنميان ، چشمان آنان به جوانى نيرومند و زيبا اندام افتاد كه دراول صبح به كار و تلاش مشغول بود. ياران پيامبر صلى الله عليه و آله گفتند: يارسول الله ! اگر اين جوان نيرومند، انرژى خود را در راه خدا مصرف مى كرد، چه قدرشايسته مدح و تمجيد بود! حضرت فرمود: اين سخن را نگوييد! اگر اين جوان براىتاءمين معاش مى كوشد، انگيزه او بى نيازى از ديگران است ، او در راه خدا قدم برداشته ،و اگر هدف او پذيرايى از پدر و مادر ناتوان خود مى باشد، باز هم در راه خدا كار مىكند و اگر مقصود او سر و سامان دادن به خانواده و فرزندانش باشد، او به راه خدارفته و انگيزه مقدسى دارد.(88)
توسعه در امر معاش  
بر پدر مسلمان لازم است علاوه بر اين كه از راهحلال ، معاش خانواده اش را تاءمين كند، در صورت امكان به فرزندانش سخت نگيرد و درمعاش آنان توسعه دهد و تاءثير اين امر را در تربيت صحيح فرزندان منظور نمايد.
امام صادق عليه السلام ضمن شمارش وظايف پدر نسبت به خانواده اش مى فرمايد: هرميوه اى كه همه مردم از آن مى خورند، لازم است يك شخص مسلمان به خانواده اش تهيه كند وخوراكى هايى كه مخصوص ايام عيد است و در غير ايام عيد به آن ها نمى رساند درروزهاى شادى و عيد به آنان برساند.(89)
10 ايجاد فضاى پر نشاط 
يكى از مهم ترين نيازهاى كودكان در راه رشد و تربيت صحيح ، داشتن فضايى شاد، پرنشاط و صميمى است و پدر و مادران مسئول بر خود لازم مى دانند كه فرزندان خود را ازداشتن چنين حقى محروم نكنند. گشاده روئى ، حسن خلق و شوخى هاى سالم و فرح بخش مىتوانند در ايجاد چنين فضائى در محيط خانواده ثمر بخش باشد.
والدين دلسوز هيچ گاه غم و اندوه خود را به فرزندانشانتحميل نمى كنند و فضاى شاد و پر نشاط خانواده را مكدر و ناگوار نمى سازند.
آنان حزن و اندوه خود را در دل نگه داشته و در سيمايشان گشاده روئى و بشاشت رانمايان مى سازند. مؤ من كسى است كه شادى در چهره و اندوهش دردل باشد.
(90)
امام صادق عليه السلام خوشرفتارى را يكى از علاماتكمال ايمان شمرده است . (91)
فضل ابن ابى قره مى گويد: امام صادق عليه السلام فرمود:ما من مؤ من الا و فيه دعابة، قلت : و ما الدعابة ؟ قال : المزاح (92) مؤ منى نيست كه در وجود او خوش طبعىنباشد. پيشواى ششم نيز افرادى را كه در ميان جمع ، ديگران را با شوخى و خوش طبعىشاد مى كنند، بدون اين كه گناهى مرتكب شوند و عفت كلام را از ميان ببرند، دوستانخداوند مى داند و مى فرمايد:ان الله يحب المداعب فى الجماعة بلا رفث ؛(93)
خداوند كسانى را دوست دارد كه در ميان مسلمانان شوخى و خوش طبعى مى كنند بدون اينكه كلمات زشت و ناروا به زبان بياورند.
11 توجه به بازى كودكان 
بازى و تفريح يكى از نيازهاى ايام طفوليت است . بازى حس كنجكاوى و قواى باطنىكودك را شكوفا مى كند و باعث خلاقيت و پرورش جسمى و روحى او مى شود. والدين مىتوانند با همبازى شدن با كودك ، گذشته از اينكه روحيه خود باورى و عزت نفس را دراو تقويت مى كنند به آموزش غير مستقيم وى بپردازند. كودكان از بازى و ورزش لذتبرده و براى ابراز احساسات خويش فرصت مى يابند. به اين جهت به بازى كودكان درسيره اهل بيت عليهم السلام توجه ويژه اى مبذول شده است : روزى در سر راه پيامبر اكرمصلى الله عليه و آله عده اى كودك با خاك بازى مى كردند، برخى از اصحاب آنحضرت خواستند كه از بازى آنان جلوگيرى نمايند،رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: دعهم فان التراب ربيع الصبيان ؛بگذاريد بازى كنند زيرا خاك مايه شكوفايى بچه هاست .
ابو رافع مى گويد: در مدينه گاهى من با امام حسين عليه السلام كه كودكى بيش نبود بازى مى كردم ، به اين ترتيب كه سنگهاى مخصوصى را انتخاب نموده و بهداخل حفره هائى نشانه روى مى كرديم و در صورت برنده شدن مى بايستى فرد برندهبر دوش ‍ ديگرى سوار مى شد. هرگاه من برنده مى شدم و مى خواستم بر دوش او سوارشوم امام حسين عليه السلام مى گفت :اتركب ظهرا حملهرسول الله صلى الله عليه و آله ؛آيا مى خواهى بر دوش كسى سوار شوى كهرسول الله او را بر دوش خود حمل مى كرد؟
من از سوارى منصرف مى شدم و هرگاه اوبه هدف مى زد، من از سوارى دادن سرباز مى زدم و مى گفتم : من هممثل تو سوارى نمى دهم . امام حسين عليه السلام مى فرمود:اما ترضى انتحمل بدنا حمله رسول الله (94) آيا راضى نيستى بدنى را به دوش بكشى كهرسول الله آن را بر دوش خود حمل كرده است ؟!
و من باكمال ميل او را بر دوش خود گذاشته و سوارى مى دادم .
زبان كودكى  
نبى اكرم صلى الله عليه و آله فرمود: بر پدر و مادران لازم است كه دنياى كودكانرا درك نمايند و در ارتباط با آنان رفتارى كودك پسند پيشه كنند.(95)
چون كه با كودك سرو كارت فتاد

پس زبان كودكى بايد گشاد

اميرالمؤ منين عليه السلام نيز به والدين مسئول توصيه فرمود: من كان له ولدصبا؛(96) هر كس كودكى دارد بايد با او با زبان كودكى رفتار كند.
بازى تا كى ؟ 
لازم به ياد آورى است كه بازى تا حدودى و درسال هاى كودكى براى فرزندان لازم است . چنان كه امام صادق عليه السلام مىفرمايد:دع ابنك يلعب سبع سنين (97) بگذار فرزندت تا هفت سالگى بازىكند. ولى اگر در اين عمل افراط شود در سنين بالاتر همچنان يك جوان مسلمانبيشترين اوقات خود را به بازى و سرگرمى بگذارند از مسير سعادت و رستگارىفاصله خواهد گرفت . امير مؤ منان على عليه السلام فرمود: لا يفلح من وله باللعب؛(98) كسى كه عاشق بازى كردن باشد، خوشبخت و رستگار نخواهد شد. معمولاچنين افرادى از جاده عقلانيت و تفكر و انديشه به دور مى مانند.
آن حضرت در گفتار ديگرى به اين نكته تاءكيد فرمود: لا يثوبالعقل مع اللعب ؛(99) تفكر و تعقل با بازى و سرگرمى جمع نمى شود.
بنابراين كسانى كه بعد از سنين كودكى همچنان به بازى و سرگرمىمشغول باشند و با حرص و ولع آن را دنبال كنند نتيجه اى جز محروميت از نيروىعقل و آثار پربار آن به دست نخواهند آورد.
12 هديه دادن 
هديه دادن علاوه بر اين كه عشق و محبت هديه شونده را به انسان زياد مى كند و موجباستحكام ارتباط قلبى مى شود، نشانه احترام به شخصيت طرفمقابل است و هديه شونده از اينكه مورد توجه و عنايت قرار گرفته احساس لذت و نشاطمى كند و به اين وسيله عزت نفس و روحيه خود اتكائى در او تقويت مى گردد.
در اين مورد روايات زيادى در متون دينى و فقهى آمده است . والدين براى تقويت ارتباطصميمانه با فرزندان و مخاطبين خويش ‍ مى توانند با اهداى هديه مناسبى در وجود آناننفوذ كرده و خصال ستوده و نيكى ها را در آنان ايجاد كنند، و به اين وسيله كرامت وبزرگوارى و ايجاد روابط اجتماعى را به آنان بياموزند. پيامبر صلى الله عليه و آلهاسلام فرمود:
اگر مردى وارد بازار شود و تحفه اى براى اعضاى خانواده اش بخرد، اجر و پاداشاو برابر با كسى است كه نيازمندان واقعى احسان نمايد. و بهتر است كه در دادنهديه فرزندان دختر را مقدم بدارد زيرا هر كس دختر خود راخوشحال نمايد همانند اين است كه يك انسان ارزشمندى را از بند رهانيده است و هر كس بهپسرش چشم روشنى داده و او را شاد كند در رديف بهشتيان خواهد بود.(100)
هديه دلها را پر از صفا و صميميت كرده و غبار كدورت را از دلها مى زدايد. به ويژه آنكهتقديم هديه در مناسبتهاى خاصى باشد كه خاطرات خوش آن روز با شادمانى تحفه عجينگرديده و تاثير نشاط آور آنرا چندين برابر مى كند و براى فرزندان خاطراتىماندگار و هميشگى مى شود.
به همين خاطر براى روزهاى شاد و عيدها، دستورات مخصوصى از طرف پيشوايان دينىرسيده است . هم چنان كه قبلا اشاره شد پيشواى ششم عليه السلام در مورد وظايف پدرفرمود: هر ميوه اى كه همه از آن مى خورند، شايسته است كه به اعضاى خانواده اش ‍بخوراند و خوراكى هائى كه مخصوص ايام عيد است و در غير ايام عيد به آنان نمىرساند، در روزهاى شادى و عيد به آنان برساند.(101) البته لازم است كهبدانيم كه تاءثير و لذت هديه و بخشش به فرزندان زمانى بيشتر مى شود كه بدوندرخواست قبلى انجام گيرد، تا ضمن حفظ شخصيت و كرامت فرزند، روحيه خود باورى واعتماد به نفس آنان تقويت شود. به همين جهت امام مجتبى عليه السلام فرمود: كرامت وبزرگوارى آن است كه قبل از درخواست به كسى هديه دهى .(102)
13 پرهيز از توقعات بى جا 
برخى از والدين ناآگاه كودكان خود را همانند يك فرد بزرگ تلقى كرده و انتظاراتمهمى از او دارند. اين افراد بى تجربه كودك را درمقابل انجام ندادن كارى كه در حد قدرت او نيست مؤ اخذه كرده و گاهى تنبيه مى كنند. آنانفكر نمى كنند كه يك كودك را بايد از افق ديد او نگاه كرد نه از منظر خودشان .تمايلات ، حالات و دنياى كودكان و نوجوانان ديدگاهى نسبت به خود آنان را مى طلبد،كه والدين برتر به آنان توجه كرده و آن را در معاشرت با كودكان مد نظر قرار مىدهند. كودك مثل بزرگ ترها هنوز معناى تعهد، انجام وظيفه و مسئوليت را درك نمى كند.بايد به دنياى آنان وارد شد و كارهاى سخت و مشقت بار و بازخواست رسمى را از آنانتوقع نكرد.
از امام صادق عليه السلام پرسيدند: چه گونه مى شود والدين فرزندان خود را درنيكى و صله رحم به پدر و مادرشان يارى كنند؟ امام فرمود: به فرزندان كارهاىآسان بدهند و آنان را به كارهاى مشكل وادار نكنند و به رنج و زحمتشان نيندازند و برآنان ستم ننمايند و به آنان دروغ نگويند و بدانند اگر مرتكب اعمالى شوند كهفرزندشان به مرحله عاق والدين و قطع صله رحم برسند، آنان را به مرز كفر مىرسانند.(103)
چنين پدر و مادرى با اعمال نسنجيده و انتظارات نا به جا، نه تنها فرزندان خود را بهراه صحيح هدايت نكرده اند، بلكه آنان را به سوى انحراف و لغزش سوق داده اند.
يونس بن رباط مى گويد: از امام صادق عليه السلام شنيدم كه فرمود:رسول خدا فرموده است : خدا رحمت كند كسى را كه در نيكى ، به فرزند خود وى را يارىمى رساند. يونس از امام پرسيد: چگونه مى توان به فرزندان يارى كرد؟ امام ششمعليه السلام فرمود: كارهاى آسان و راحت را از او بپذيرد و ازمحول كردن كارهاى سخت و سنگين به وى اجتناب كند، او را با القاب زشت مخاطب قرارندهد و او را سفيه و نادان و احمق نداند.(104)
چشم پوشى از خطاى فرزندان  
داود زربى از دست فرزندش كه به وى ضرر مالى زده بود به امام كاظم عليهالسلام شكايت برد. امام عليه السلام فرمود: با فرزندت مدارا كن و از خطايش چشمبپوش ، مبلغ صدر هزار درهم در مقابل نعمت فرزند، كه خدا برايت ارزانى داشته چيزىنيست .
والدين مهربان معمولا سعى مى كنند از فرزندان خود توقعات بى جا و بى مورد نداشتهباشند و به خاطر لغزش ها و خطاها و نوجوانان از آنان انتقاد نكنند. آنان عادت ندارند ازفرزندانشان خرده گيرى نموده و دائم بچه هايشان را سرزنش كنند. در اين مورد خوباست زمزمه هاى عاطفه انگيز پدرى را در كنار بستر كودك معصومش با هم بخوانيم :
زمزمه هاى پدر 
پسر جان گوش كن : اين ها را وقتى مى گويم كه تو خوابى . زبر گونه ات چين خوردهاست و حلقه اى از موهاى طلائيت به پيشانى عرق كرده ات چسبيده است . دزدكى به اتاقخوابت آمده ام . همين چند دقيقه پيش بود كه در كتابخانه نشسته بودم و داشتم روزنامه مىخواندم كه موج سهمگين پشيمانى مرا با خود برد و با احساس گناه ، كنار بسترت آمدم .
پسر جان ! چيزهائى هستند كه من درباره شان فكر كرده ام . من با تو كج خلقى كرده ام .موقعى كه لباس مى پوشيدى كه به مدرسه بروى سرزنشت مى كردم ، چون صورتترا به جاى اين كه بشويى ، با حوله مرطوب پاك مى كردى . از تو كار شلاقى كشيدم ،چون كفش ‍ هايت را تميز نكرده بودى . موقعى كه وسايلت را كف اتاق انداختى ، باعصبانيت سرت داد كشيدم . موقع صبحانه خوردن هم ايراد كارهايت را پيدا كردم . تو چيزهارا ريختى . دهانت را پر از غذا كردى . آرنج هايت را به ميز تكيه دادى . زياد كره روىنانت ماليدى ، و موقعى كه سراغ بازيت مى رفتى و من راه افتاده بودم كه به قطاربرسم ، برايم دست تكان دادى و فرياد زدى : خداحافظ بابا! و من اخم كردم ودر جوابت گفتم : قوز نكن ! بعد دوباره همه اين ماجراها تا غروب ادامه پيدا كرد.موقعى كه آن طرف جاده بودم ، جاسوسيت را كردم و ديدم زانو زده اى و دارى با سنگمرمرها بازى مى كنى . جوراب هايت سوراخ شده بودند جلوى روى دوستانت تحقيرت كردمو خودم جلو افتادم و وادارت كردم پشت سرم تا خانه بيايى و جوراب ها گران بودند واگر خودت مجبور بودى آن ها را بخرى ، حتما بيشتر مراقبت مى كردى ! فكرش را بكنپسر! پدر باشى و اين جور فكرها به سرت بزند! يادت مى آيد يك كمى بعد توىكتابخانه نشسته بودم و داشتم روزنامه مى خواندم كه تو با كم رويى و نگاهى كم وبيش رنجيده آمدى ؟ وقتى از بالاى روزنامه نگاهت كردم و معلوم بود كه حوصله ام از بىموقع مزاحم شدنت سر رفته است ، تو ترديد كردى و همان جا كنار در ايستادى . من نق زدم: چى مى خواى اين وقت شب !
تو هيچ نگفتى ، فقط با يورشى طوفانى به طرفم دويدى ، دست هايت را دور گردنمانداختى ، مرا بوسيدى و دست هاى كوچولويت را با عاطفه اى كه خداوند در قلب توشكوفا كرده بود و حتى غفلت و جهل هم نمى توانست ناديده اش بگيرد، مرا محكم در برگرفتند. و بعد تو رفته بودى و صداى تاپ تاپ پاهايت از پله مى آمد.
خب پسر جان ! خيلى نگذشت كه روزنامه از دستم ليز خورد. ترس هولناك و آزار دهنده اىبر من چيره شد. عادت داشت با من چه مى كرد. عادت خرده گيرى ، عادت سرزنش كردن .اين پاداش من به تو بود كه كه پسر بودى . اين كارها به خاطر اين نبود كه دوستتنداشتم ، به خاطر اين بود كه از يك كودك ، بيش از حد انتظار داشتم . داشتم تو را بامتر سن خودم اندازه مى گرفتم .
در شخصيت تو چيزهاى خوب و نازنين و حقيقى ، فراوان بودند. قلب كوچك تو به اندازهسحر بود كه از بالاى كوه ها سر بر مى آورد. اين را با حركت خود انگيخته ات نشاندادى . تو امشب براى خداحافظى به طرفم دويدى و مرا بوسيدى . پسر جان ! امشب ديگرهيچ چيز برايم اهميت ندارد. من در تاريكى به اتاقت آمده ام و شرمسار در كنار تخت زانوزده ام !
جبران عاجزانه اى است . مى دانم كه اگر اين ها را به تو مى گفتم متوجه نمى شدى .ولى از فردا يك باباى واقعى خواهم بود! با تو صميمى خواهم بود و وقتى رنج مىبرى ، رنج خواهم برد و وقتى مى خندى خواهم خنديد. موقعى كه مى خواهم از سر بىحوصلگى حرف بزنم ، زبانم را گاز مى گيرم ومثل يك عبادت دينى دائما با خودم تكرار خواهم كرد: او كه پسر بچه اى بيش نيست ، يكپسر بچه كوچولو!
متاءسفم كه تو را در ذهنم يك مرد تصور كرده بودم . حالا كه تو را مى بينم كه مچاله وخسته توى تختت خوابيده اى ، مى فهمم كه هنوز يك نوزادى . ديروز در آغوش مادرتبودى و سرت روى شانه او بود.
مى دانم كه خيلى خواسته ام خيلى زياد.(105)
14 بهداشت و سلامتى 
در آموزه هاى تربيتى اسلام همان طور كه بهمسائل معنوى و روانى فرزندان توجه شده ، بهمسائل بهداشت تن و سلامتى او نيز اهميت داده شده است . امام رضا عليه السلام فرمود:
كودكان را تميز و پاكيزه نگه داريد و چرك و چربى را از تن آنان بزدائيد زيراشيطان بوى چرك را احساس كرده و به سراغ آنان مى آيد و اگر خواب باشند دچارترس و وحشت مى شوند.(106)
پيشوايان معصوم عليهم السلام در توصيه هاى خود به ختنه كردن فرزندان كه فوائدمهم بهداشتى دارد اشاره كرده اند. امام صادق عليه السلام فرمود: فرزانتان را درهفتمين روز ولايت ختنه كنيد، زيرا كه اين عمل در پاكيزگى و سلامت جسمانى كودك نقشىبه سزا دارد.(107) امام رضا عليه السلام در گفتار ديگرى اهميت سلامتى را مدنظر قرار داده و فرمود: همسران باردارتان را كند دهيد، كه اگر فرزند آن ها پسرباشد، پاكيزه قلب و دانشمند و شجاع خواهد شد و اگر دختر باشد، خوش اخلاق و زيبامى شود توجه شوهر آينده اش قرار خواهد گرفت .(108)
گفتنى است كه اين نوع خوراكى ها علت تامه پديد آمدن اين صفات نيست بلكهعوامل ديگرى نيز در اين مورد دخالت دارند. امام هشتم عليه السلام در سخن ديگرى بهنقل از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمود:
فرزندانتان را در روز هفتم ختنه كنيد، زيرا اينعمل باعث پاكى بيشتر و رشد سريع تر آنان مى شود.(109) امام رضا عليهالسلام در مورد سلامتى جسم و تقويت نيروى جسمانى فرزندانش نيز عملا تلاش مى كرد.يحيى صنعانى مى گويد: در منا به محضر امام رضا عليه السلام وارد شدم ، ديدم كهفرزندش حضرت جواد عليه السلام را در دامان خود نشانده و به او موز مىخوراند.(110)
شير مادر 
يكى از مهم ترين نكاتى كه در اين جا لازم است به آن اشاره شود و از بينش عميق و آموزههاى پيشرفته و كار آمد فرهنگ تربيتى اسلام ريشه مى گيرد توجه به مسئله شير مادراست . در قرآن كريم و روايات متعددى اين مسئله مورد تاءكيد قرار گرفته و لزوم شيرمادر براى تغذيه كوك و چگونگى آن در آن ها بيان شده است . امروزه بعد از چهارده قرنتجربه هاى علمى و نظريات جديد روى آن تاءكيد مى كنند. خداوندمتعال در قرآن كريم با اشاره به اهميت شير مادر در رشد جسمانى و روانى ، فرزندان رابه نيكى و تشكر از والدين سفارش مى كند:و وصينا الانسان بوالديه حملته امه وهناعلى وهن و فصله فى عامين (111) و ما به انسان درباره پدر و مادرش سفارشكرديم ؛ مادرش او را با ناتوانى حمل كرد (به هنگام باردارى هر روز رنج و ناراحتىتازه اى را متحمل مى شد)، و دوران شير خوارگى او در دوسال پايان مى يابد. و در سوره احقاف فرمود:و وصينا الانسان بوالديه احساناحملته امه كرها و وضعته كرها و حمله و فصله ثلاثون شهرا(112) ما به انسانتوصيه كرديم كه به پدر و مادرش نيكى كند، مادرش او را با ناراحتىحمل مى كند و با ناراحتى بر زمين مى گذارد؛ و دورانحمل و از شير بازگرفتنش سى ماه است .
على عليه السلام شير مادر را از همه شيرها مفيدترين و مبارك ترين شير براىاطفال مى داند و مى فرمايد:ما من لبن رضع به الصبى اءعظم بركة عليه من لبناءمه (113) هيچ شيرى براى كودكان مبارك تر از شير مادر نيست .
بلى مادر نهتنها با شير خود فرزندش را تغذيه جسمانى مى كند، بلكه به همراه آن عواطف ،احساسات ، اعتقادات و حالات روحى و روانى خود را بهطفل منتقل مى نمايد. به همين جهت مى گويند: هنگامى كه مادر كودك رابغل مى كند و به او شير مى دهد صداى قلب مادر، آهنگ موزونى است كه به كودك آرامشمى دهد.
امام صادق عليه السلام با اشاره به حداقل مدت شير خوارگى كودكان فرمود: بر مادرانلازم است كه بيست و يك ماه فرزندان خود را شير دهند، هر چه اين مدت كم شود از حق كودككم شده و يكى از مهم ترين حقوق وى رعايت نشده است .(114)
تاءثير شير مادر 
حضرت على عليه السلام در مورد تاءثير شير مادر در حالات روحى كودك ، فرمود: درانتخاب دايه براى فرزندان كوشش و دقت كنيد همچنان كه در انتخاب همسر دقت مى كنيدزيرا شير مادر طبيعت كودك را تغيير مى دهد.(115)
در اين زمينه مى نويسند: هنگامى كه در آخرين روزهاى زندگى علامه بزرگوار شهيد،شيخ فضل الله نورى ، از وى در مورد افكار و تلاش هاى ضد دينى فرزندش سؤال كردند. وى علت اين امر را اين گونه بيان داشت : اين پسر وقتى كه در نجف به دنياآمد، مادرش ‍ شير نداشت ، از اين رو مجبور شديم كه براى شير دادن او دايه اى پيدا كنيم .پس از اين مدت كوتاهى كه اين پسر از شير آن دايه تغذيه نموده ناگهان متوجه شديمكه آن دايه ، زنى به مبالات و بى عفت بوده و كينه ديرينه اى از امير مؤ منان على عليهالسلام به دل دارد. از همان وقت دريافتيم كه سعادتمند شدن اين پسر، آسان نخواهدبود.
در فرهنگ انسان ساز اسلام علاوه بر تاءكيد بهعوامل مادى سلامتى ، به عوامل معنوى سلامتى مانند صدقه و عقيقه نيز توجه خاصى شدهاست . امام رضا عليه السلام در بخشى از مطالبى كه براى ماءمون مرقوم فرموده ، آمدهاست : عقيقه براى پسر و دختر، نام گذارى مناسب ، تراشيدن موهاى سر نوزاد در روزهفتم و معادل وزن موها طلا و يا نقره صدقه دادن لازم است و هم چنين ختنه پسر بچه ها، امرىواجب است .(116)
15 ضرورت تربيت معنوى 
در انديشه اهل بيت عليهم السلام علاوه بر آموزش آداب و رفتارهاى اجتماعى و اخلاقى ،بايد فرزندان را با نكات معنوى و تربيت دينى آشنا نمود. لازم است والدين اين وظيفهخطير خود را از همان روزهاى تولد به انجام برسانند. نواى دلنشين توحيد اولين آموزههاى دينى است كه روح كودك را طراوت مى بخشد و او را به سوى دين و معنويت سوق مىدهد. زمزمه جملات روح نواز اذان و اقامه به گوش نوزاد از زيباترين و مؤ ثرترينآموزشهاى رهبر عاليقدر اسلام به پيروان خود مى باشد. امام صادق عليه السلام فرمود:هنگامى كه حسين عليه السلام به دنيا آمد، رسول خدا صلى الله عليه و آله ، آن نوزادمبارك را در آغوش گرفت و در گوش ‍ راستش نواى توحيدى اذان را زمزمه كرد و گوشچپش را با نغمه دلنواز اقامه آشنا نمود. در روز هفتم ولادت ، پيامبر صلى الله عليه و آلهدستور داد سر آن نوزاد را تراشيده و هم وزن موى سرش نقره صدقه دادند و گوسفندىبراى او عقيقه نموده ، ران آن را به قابله فرستادند، و سر نوزاد را با عطر خلوق معطرنمود.(117) با رشد جسمانى كودك لازم است ، آموزشهاى دينى نسبت به فهم و دركآنان ، گذشته از اين كه فرزندان را با مبداء حقيقى جهان آفرينش مرتبط مى سازد، درآنان روحيه اعتماد به نفس و نيروى استقامت و پايدارى درمقابل مشكلات كمر شكن زندگى نيز ايجاد خواهد كرد. در اين راستا امام باقر عليه السلامبه فرزندش مى فرمايد: فرزندم ! هرگاه خداوند به تو نعمتى ارزانى داشت بگو:الحمدلله و هرگاه امرى و حادثه اى تو را غمگين و ناراحت نمود بگو: لاحول و لا قوة الا بالله و زمانى كه احساس نمودى روزى تو به كندى و سختى مىرسد، بگو: استغفرالله .
امام صادق عليه السلام زمان شروع تربيت دينى و آموزش احكام شرعى را از 7 سالگىمى داند و مى فرمايد: در هفت سالگى بر والدين لازم استحلال حرام را به كودكان بياموزند.(118)
آرى ، فرزندان در آستانه نوجوانى و دوران بلوغتمايل به مذهب پيدا كرده و زمينه اى مساعد براى آموزش احكام و اعتقادات دينى دارند.
فرزندان آخر الزمان  
روزى حضرت رسول صلى الله عليه و آله نگاهش به بعضى از كودكان افتاد، آن گاهفرمود:ويل لا طفال آخر الزمان من آبائهم فقيل يارسول الله من آبائهم المشركين فقال لا من آبائهم المؤ منين لا يعلمونهم شيئا من الفرائضو اذا تعلموا اءولادهم منعوهم و رضوا عنهم بعرض يسير من الدنيا فاءنا منهم برى ء و هممنى براء(119) واى به فرزندان آخر الزمان (بى توجهى ) پدرانشان ! گفتند: يارسول الله ! از طرف پدران كافر؟! فرمود: نه ، بلكه از طرف والدين مؤ من آنان ؛ كهواجبات احكام دينشان را به آنان ياد نمى دهند و هرگاه فرزندانشان به تعليم دينبپردازند مانع مى شوند و اين گونه والدين به مبلغ اندكى از متاع دنيا راضى مىشوند كه فرزندانشان براى آنان كسب مى كنند. من از آنان بيزارم و آنان از من .
حضرت موسى بن جعفر عليه السلام فرمود:فمروا صبيانكم بالصلاة اذا كانوا بنىسبع سنين (120) فرزندان خود را در هفت سالگى به خواندن نماز وادار كنيد.
16 توجه به خواسته ها 
يكى از شيوه هاى تقويت عزت نفس در كودكان و نوجوانان مشورت كردن با آنهاست .هرگاه شخصى مورد مشورت قرار بگيرد از اينكه مورد توجه قرار گرفته و نوع تفكرو انديشه هايش براى ديگران مفيد است احساس فرح و شادى مى كند، البته در مواردبسيارى ممكن است مشورت كننده از نظرات او بهره و استفاده نمايد. اصولا از منظر فرهنگ وحيانى اسلام نوجوانانى كه به حد بلوغ مى رسند به عنوان وزير و مشاور پدر و مادرمحسوب مى شوند و نه تنها خواسته ها و انديشه هاى آنان را بايد مورد توجه قرار دادبلكه از نظرات مفيد و سازنده آنان بايد بهره گرفت . حضرت محمد صلى الله عليه وآله در گفتارى خردمندانه به اين حقيقت تصريح كرده و فرمود:الولد سيد سبع سنين وعبد سبع سنين و وزير سبع سنين (121) فرزند تا هفت سالگى آقا و سرور شمااست و در هفت سال دوم بنده و مطيع شما است و در هفتسال سوم وزير و معاون است . آن رهبر آسمانى در سخنى ديگر وظايف والدين در اينزمينه را چنين مشخص فرمود: بگذار فرزندت تا هفت سالگى بازى كند و هفتسال بعد در تاءديب و تربيت او بكوش و در هفتسال ديگر او را مشاور خود قرار ده .(122)
بر اساس اين مطالب توجه به خواسته ها و انديشه هاى فرزندان نوجوان و جوان امرىلازم و ضرورى براى پدر و مادر مى باشد.
امام حسن مجتبى عليه السلام ضمن توصيه به اين كار ستوده ، در موارد مختلف بافرزندانش مشورت و به اين طريق شخصيت آنان را پرورش داده و عزت نفس را در وجودآنان تقويت مى كرد. روزى معاوية بن خديج به عنوان خواستگار بهمنزل آن حضرت آمد، حضرت امام حسن مجتبى عليه السلام به او فرمود: انا قوم لا نزوجنسانا حتى نستاء مرهن ؛(123) ما قومى هستيم كه بدون نظر خواهى و مشورت با آنان ،شوهر نمى دهيم .
همچون روزى حسن مثنى فرزند امام مجتبى عليه السلام از يكى از دختران امام حسين عليهالسلام خواستگارى كرد و آن حضرت به او فرمود: اختر يا بنى احبهما اليك ؛ هر كدامرا بيشتر دوست دارى انتخاب نما.
روزى عبد الله ابن ابى يعفور به امام صادق عليه السلام عرض كرد: من براى ازداوجخويش دخترى را انتخاب كرده ام ، اما پدر و مادرم فرد ديگرى را به من پيشنهاد مىكنند. امام فرمود: با آن كسى كه خودت مى خواهى ازدواج كن .
البته از برخى روايات بر مى آيد كه جوانان عزيز نيز نبايد از مشورت و صلاحديدبزرگان به ويژه ، والدين خود را مستغنى بدانند و در اين مورد فقهاى بزرگوارفتاوائى نيز دارند.
17 تقويت ارتباط كلامى 
عموم مردم به ويژه كودكان و نوجوانان به ارتباط كلامى بسيار حساس هستند. لحن وصورت والدين ، مربيان و مبلغان در ارتباط كلامى بايد داراى بار عاطفى و مثبت باشد،آنان مى توانند با سخنان نرم ، نيكو، محبت آميز از مشكلات روحى و ناهنجارى هاى كودكانو نوجوانان بكاهند و رنج هاى درونى آنان را آرامش بخشند. بسيارى از تند خوئى ها،خشونت ها، لجبازى ها زورگوئى ها، بدبينى ها، افسردگى ها، گوشه گيرى ها، نااميدىها را مى توان با ارتباط كلامى صحيح و نيكوحل نمود.
در اين جا نمونه هائى از ارتباط كلامى سرور و سالار آزادگان حضرت امام حسين عليهالسلام با فرزندان و يارانش را در حساس ترين روزهاى زندگى مى خوانيم :
اول در هنگام گفتگو با دخترش سكينه براى تسكين آلام روحى وى ، چنين فرمود:يا نورعينى ! كيف لا يستسلم للموت من لا ناصر له و لا معين (124) اى نور چشم من ! چگونهتسليم مرگ نباشد كسى كه ياورى ندارد.

دوم آن گاه كه امام حسين عليه السلام برادرش حضرت عباس عليه السلام را مى فرستادتا از علت حركت سپاه دشمن خبرى آورد علاقه قلبى خويش را به او چنين ابراز داشت :يا عباس ! اركب بنفسى انت يا اخى حتى تلقاهمفتقول لهم : مالكم ؟ و ما بدالكم ؟ و تساءلهم عماجاء بهم ؟(125)
برادرم عباس ! جانم به فدايت ! سوار شو و به نزد اينان برو و بگو شما را چه شده ؟و چه مى خواهيد و از سبب آمدن سپاه و تحرك آنان سؤال كن !

سوم هنگامى كه قاسم عليه السلام در شب عاشورا از شهادت خويش سؤال كرد، امام حسين عليه السلام او را چنين خطاب نمود:اى و الله فداك عمك انك لا حد منيقتل من الرجال معى (126) آرى عموميت فداى تو! به خدا سوگند تو هم در رديفياران شهيد من خواهى بود.

چهارم امام حسين عليه السلام در موقع خداحافظى با خواهران و فرزندان امام سجاد عليهالسلام را به آغوش كشيده و با اين كلمات دلنشين او را دلدارى داد:يا ولدى انت اطيبذريتى و افضل عترتى و انت خليفتى على هولاءالعيال و الاطفال (127) پسرم ! تو پاكيزه ترين فرزندان من هستى و بهترينخاندان من مى باشى و تو از طرف من سرپرست اين زنان و كودكان خواهى بود.

سخنان محبت آميز، دلربا و داراى بار عاطفى مثبت تا عمق جان مخاطب تاءثير مى گذارد و باايجاد محبت بيشتر در قلب وى او را به سوى گوينده جذب مى كند. پدر و مادرى كه دربه كارگيرى الفاظ و عبارات خود، كمال ادب و عفت را رعايت مى كنند، در منظر فرزندانعزيز و مكرم بوده و ديگران نيز به آنان به ديده احترام مى نگرند. در حقيقت رعايت ادب ،عفت و داشتن صميمت در گفتار ناشى از كرامت نفس گوينده است و در تحكيم روابط گويندهو مخاطب تاءثير فراوان دارد و گاهى مشكلات روحى فرزندان ، ازقبيل تند خوئى ، زورگويى ، بدبينى ، افسردگى و عقده حقارت را همين كلمات مهرآميزدرمان مى كند. براى همين والدين شايسته خود را موظف مى دانند كه در روابط خود بافرزندان از عباراتى روح نواز و دلنشين استفاده كنند و اين كلام گهربار حضرترسول صلى الله عليه و آله را هميشه در مقابل چشمان خود احساس مى كنند كه :من اءكرماءخاه المسلم بكمة يلطفه بها و فرج عنه كربته لميزل فى ظل الله الممدود عليه الرحمة ما كان فى ذلك (128) كسى كه برادر (وخواهر) مسلمان خود را با كلمه اى مهرآميز تكريم نمايد و غم را ازدل او بزدايد، در سايه بلند (لطف ) خدا مى باشد و تا اين صفت پسنديده در او باشد،همواره رحمت الهى با او خواهد بود.

سلام دادن به فرزندان  
سلام دادن از بهترين آموزه هاى دين مبين اسلام است . سلام يك نوع آغاز ارتباط اجتماعى است. عمل به اين شيوه قرآنى كرامت نفس را در فرزندان تقويت مى كند.
خداوند متعال در قرآن كريم ، به پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله دستور مى دهد كهبه اهل ايمان سلام كند:و اذا جاءك الذين يؤ منون بآياتنافقل سلام عليكم (129) هرگاه كسانى كه به آيات ما ايمان دارند به نزد توآيند به آن ها بگو: سلام بر شما! به همين خاطر امام مجتبى عليه السلام در مورداهميت سلام كردن فرمود: من بداء بالكام قبل السلام فلا تجيبوه ؛(130) هر كسقبل از سلام كردن به سخن آغاز كند او را جواب ندهيد. و امام حسين عليه السلامفرمود:للسلام سبعون الحسنه ، تسع و ستون للمبتدى ، و واحدة للراد(131)سلام گفتن هفتاد حسنه دارد، شصت و نه حسنه آن براى سلام دهنده و يك حسنه براى پاسخدهنده مى باشد.
اين دو گفتار زيبا در تربيت فرزندان و نوجوانان اهميت خاصى دارد.زيرا كودك و نوجوانى كه به او سلام شود شايستگى خود را باور مى كند و در نتيجهبا اين روش خلاقيت هاى او را مى توان به فعليت رساند، و در راه صحيح هدايت نمود.همچنانكه كه پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله در اين مورد با اهتمام خاصىفرمود:خمس ‍ لست بتاركهن حتى الممات ... و تسليمى على الصبيان لتكون سنة منبعدى (132) پنج چيز را تا لحظه مرگ ترك نمى كنم ... يكى از آنها سلام دادنبه كودكان است ، تا بعد از من يك رسم رايج بشود.
سلام دادن بايد با بانگىرسا و آهنگى خوش و دلنشين ادا شود. امام حسن مجتبى عليه السلام فرمود: مروت وجوانمردى آنستكه مرد دين خود را حفظ كرده و نفسش ‍ را از پليدى ها دور نگه دارد و حقوقىرا كه بر گردن اوست ادا كند و با بانگ رسا و دلپذير سلام گويد.(133) چراكه سلام گفتن با بانگ رسا و آهنگى دلنشين از عادات پسنديده بندگان برگزيده الهىاست .
مولاى حق جويان على عليه السلام فرمود:
سنة الاخيار لين الكلام و افشاء السلام (134) شيوه انسان هاى برگزيده الهىآرام سخن گفتن و واضح سلام كردن است .

آن حضرت در سخن ديگرى به نقش سلام در جذبدل ها فرمود:
عود لسانك لين الكلام و بذل السلام يكثر محبوك ويقل مغضوك (135) زبانت را به گفتار نرم و سلام گفتن عادت بده تا دوستانت زيادو دشمنانت به حداقل برسد.
يكى از آثار تربيتى سلام گفتن ايجاد ارتباط آسان با مخاطب وتسهيل ارتباط اجتماعى است . على عليه السلام اين حقيقت را چنين بيان مى دارد:لكل داخل دهشة فابدؤ ا بالسلام ؛(136) براى هر تازه واردى نوعى بهت و حيرت وسرگشتگى وجود دارد ارتباط خود را با سلام كردن بر وى آغاز كنيد (تا حيرت او از ميانبرود)
از منظر على عليه السلام حتى به گناهكار نيز سلام دادن ، پسنديده و تاءثير گذار است. امام حسين عليه السلام مى فرمايد: ابن كوا از پدرم على عليه السلام پرسيد: اى امير مؤمنان ! آيا بر گنهكاران نيز سلام مى دهى ؟ على عليه السلام فرمود: خدا او رااهل توحيد مى داند آيا تو او را اهل سلام (137)
نمى دانى ؟!
با توجه به اين نكته پدر و مادر نبايد كودكان خطاكار را از خود برانند و ارتباط خودرا با وى قطع كنند. بلكه لازم است ارتباط خودشان را با وى تقويت كنند.

next page

fehrest page

back page

 

 
 

کلیه حقوق این سایت محفوظ می باشد.

طراحی و پیاده سازی: GoogleA4.com | میزبانی: DrHost.ir

انهار بانک احادیث انهار توضیح المسائل مراجع استفتائات مراجع رساله آموزشی مراجع درباره انهار زندگینامه تالیفات عربی تالیفات فارسی گالری تصاویر تماس با ما جمادی الثانی رجب شعبان رمضان شوال ذی القعده ذی الحجة محرم صفر ربیع الثانی ربیع الاول جمادی الاول نماز بعثت محرم اعتکاف مولود کعبه ماه مبارک رمضان امام سجاد علیه السلام امام حسن علیه السلام حضرت علی اکبر علیه السلام میلاد امام حسین علیه السلام میلاد حضرت مهدی علیه السلام حضرت ابالفضل العباس علیه السلام ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها پاسخ به احکام شرعی مشاوره از طریق اینترنت استخاره از طریق اینترنت تماس با ما قرآن (متن، ترجمه،فضیلت، تلاوت) مفاتیح الجنان کتابخانه الکترونیکی گنجینه صوتی پیوندها طراحی سایت هاستینگ ایران، ویندوز و لینوکس دیتاسنتر فن آوا سرور اختصاصی سرور ابری اشتراک مکانی colocation