رفت ز دار فنا، هادى اهل صفا
|
ز راه جور و جفا، از چه تو دارى قرار
|
پور امام نهم ، خسرو مير دهم
|
آن كه زمين را مدير، بود و زمان را مدار
|
آه كه از ظلم و كين ، و ز ستم ملحدين
|
بر دل آن دل غمين ، زهر ستم زد شرار
|
روز جهان گشت شب ، رفت چو در تاب و تب
|
فخر مهان عرب ، آيت پروردگار
|
نور دو چشمش حسن ، آن خلف مؤ تمن
|
مفخر اهل زَمَن ، خسرو با اقتدار
|
با حرم محترم ، گشت دچار الم
|
در غم آن محتشم ، منبع حلم و وقار
|
ظلم گروه جهول ، كرده حزين و ملول
|
جمله آل رسول ، داد از اين روزگار
|
سوم ماه رجب ، چون كه بشد آشكار
|
شيعه بيا زين زمان ز ديدگان خون ببار(54)
|
در حيرت از جمال رخت ماه و آفتاب
|
هادى دين امام مبين ، رهبر يقين
|
رمز متين و سوره تين ، آيه كتاب
|
چون فلك صُنع ، بر خطّ راه محمّدى است
|
آن را كه هست همچو علىّ هادى صواب
|
اى شاه ، ماه عارض تو قصر عاشق است
|
اى قصر عاشقان تو بر وفق نُه قُباب
|
باغ جنان سراى دل آلودگان نبود
|
دست تو كرد بر رخ اين دسته فتح باب
|
اى روزگار زاده زاهر و زهراءِ كين ؟!
|
پنج درس ارزشمند و آموزنده
1 يكى از اصحاب حضرت ابوالحسن ، امام هادى صلوات اللّه عليه به نام اسحاق بنابراهيم حكايت كند:
روزى به محضر مبارك آن حضرت شرفياب شدم ، شخصى را ديدم كه در مجلس حضرتاظهار داشت : مدّتى است كه مبتلا به سردرد شديدى گشته ام .
امام عليه السلام فرمود: ظرفى را با مقدارى آب بردار و اين آيه شريفه قرآن را بر آنبخوان :
أ وَلَمْ يَرَ الَّذينَ كَفَرُوا انَّ السَّمواتِ وَ الاْ رْضَ كانَتا رَتْقاً فَفَتّقْنا هُما وَ جَعَلْنا مِنَالْماءِ كُلَّ شَيٍ حَيُّ أ فَلا يُؤْمِنُونَ.(55)
و سپس آن را بياشام ، كه انشاءاللّه سردرد برطرف خواهد شد.(56)
حضور داشتند، چنين فرمود: اسم اعظم خداوند متعال ، داراى هفتاد و سه حرف مى باشد كهآصف بن برخيا - وصىّ حضرت سليمان عليه السلام - يك حرف از مجموع آن ها را مىدانست و زمين برايش كوچك شد، به طورى كه توانست در كمتر از يك لحظه عرش بلقيسرا نزد حضرت سليمان عليه السلام آورد.
وليكن نزد ما اهل بيت رسالت هفتاد و دو حرف موجود است و يك حرف آن نزد خداوندمتعال محفوظ مى باشد.(57)
3 هنگامى كه خداوند متعال نوزادى به حضرت ابوالحسن ، امام هادى عليه السلام عطانمود، عدّه اى از اصحاب ، خدمت حضرت آمدند تا تهنيت و تبريك گويند.
وقتى بر حضرت وارد شدند، او را شادمان و مسرور نيافتند؛ علّت را جويا شدند؟
امام عليه السلام فرمود: به نوزاد اميدى ندارم ، چون كه او عدّه بسيارى را گمراه مىگرداند.
پس پيش گوئى حضرت و علّت ناراحتى آن بزرگوار تحقّق يافت و اين نوزاد همان جعفركذّاب شد.(58)
4 ابوهاشم جعفرى حكايت كند:
روزى در محضر شريف امام هادى عليه السلام شرفياب شدم ، كودكى وارد شد و شاخهگلى را تقديم آن حضرت كرد.
امام عليه السلام آن شاخه گل را گرفت و بوئيد و بر چشم خود نهاد و بوسيد؛ و سپس آنرا به من اهداء نمود و اظهار داشت :
هر كه شاخه گلى را ببويد و بر چشم خويش بگذارد و ببوسد و سپس صلوات بر محمّدو آلش فرستد، خداوند متعال حسنات بى شمارى را در نامه اعمالش ثبت مى نمايد؛ و نيزبسيارى از خطاها و لغزش هايش را مورد عفو قرار مى دهد.(59)
5 يكى از اهالى كوفه در شهر سامراء خدمت حضرت ابوالحسن ، امام علىّ هادى عليهالسلام شرفياب شد و اظهار داشت :
ياابن رسول اللّه ! من از دوستان و علاقه مندان به شما و اجدادتان مى باشم ، و داراىقرض سنگينى هستم و چون توان پرداخت آن را ندارم به قصد شما آمده ام .
امام هادى عليه السلام فرمود: همين جا بِايست تا چاره اى بينديشم .
پس از گذشت لحظاتى ، مقدار سى هزار دينار از طرفمتوكّل - خليفه عبّاسى - براى حضرت آوردند.
حضرت سلام اللّه عليه آن پول ها را از ماءمورمتوكّل گرفت و بى درنگ و بدون آن كه محاسبه نمايد، تمامى آن سى هزار دينار راتحويل آن شخص كوفى داد.
پس آن مرد كوفى مقدار ده هزار دينار از آن ها را برداشت و اظهار نمود: ياابنرسول اللّه ! من بيش از ده هزار دينار نياز ندارم ، چون به همان مقدار بدهكار هستم و براىمن همين مقدار كافى است .
ولى امام عليه السلام از پس گرفتن آن بيست هزار دينار خوددارى و امتناع نمود.
لذا آن مرد كوفى تمامى آن هديه را گرفت و گفت : خداوند بهتر مى داند كه چه كسانىرا امام و حجّت خود بر انسان ها قرار بدهد، و سپس عازم شهر كوفه شد.(60)
منقبت دهمين ستاره هدايت
فتاده مرغ دلم ز آشيان در اين وادى
|
كه هر كجا رود افتد به دام صيّادى
|
دلا دل از هم بر گير و خلوتى بپذير
|
مدار از همه عالم اميد امدادى
|
مگر ز قبله حاجات و كعبه مقصود
|
ملاذ حاضر و بادى علىّ الهادى
|
شَها تو شاهد ميقات لى مع اللّهى
|
تو شمع جمع شبستان ملك ايجادى
|
صحيفه ملكوتى و نسخه لاهوت
|
ولىّ عرصه ناسوت بهر ارشادى
|
مقام باطن ذات تو قاب قوسين است
|
به ظاهر از چه در اين خاكدان اجسادى
|
كشيدى از (متوكّل ) شدائدى كه به دهر
|
نديده ديده گردون ز هيچ شدّادى
|
گهى بِه بركه درّندگان ، گهى به زندان
|
گهى به بزم مى و ساز ياغى عادى
|
ز سوز زهر و بلاهاى دهر، جان تو سوخت
|
كه بر طريقه آباء و اجدادى (61)
|
چهل حديث گهربار منتخب
قالَ الا مامُ اءبو الحسن ، علىّ الهادى صلوات اللّه و سلامه عليه :
1 مَنِ اتَّقىَ اللّهَ يُتَّقى ، وَمَنْ اءطاعَ اللّهَ يُطاعُ، وَ مَنْ اءطاعَ الْخالِقَ لَمْ يُبالِسَخَطَ الْمَخْلُوقينَ، وَمَنْ اءسْخَطَ الْخالِقَ فَقَمِنٌ اءنْ يَحِلَّ بِهِ سَخَطُ الْمَخْلُوقينَ.(62)
ترجمه :
فرمود: كسى كه تقوى الهى را رعايت نمايد و مطيع احكام و مقرّرات الهى باشد، ديگرانمطيع او مى شوند.
و هر شخصى كه اطاعت از خالق نمايد، باكى از دشمنى و عداوت انسان ها نخواهد داشت ؛ وچنانچه خداى متعال را با معصيت و نافرمانى خود به غضب درآورد، پس سزاوار است كهمورد خشم و دشمنى انسان ها قرار گيرد.
2 قالَ عليه السلام : مَنْ اءنِسَ بِاللّهِ اسْتَوحَشَ مِنَ النّاسِ، وَعَلامَةُ الاُْنْسِ بِاللّهِالْوَحْشَةُ مِنَ النّاسِ.(63)
ترجمه :
فرمود: كسى كه با خداوند متعال مونس باشد و او را اءنيس خود بداند، از مردم احساسوحشت مى كند.
و علامت و نشانه اءنس با خداوند وحشت از مردم است يعنى از غير خدا نهراسيدن و از مردماحتياط و دورى كردن .
3 قالَ عليه السلام :السَّهَرَ اءُلَذُّ الْمَنامِ، وَالْجُوعُ يَزيدُ فى طيبِالطَّعامِ.(64)
ترجمه :
فرمود: شب زنده دارى ، خواب بعد از آن را لذيذ مى گرداند؛ و گرسنگى در خوشمزگىطعام مى افزايد يعنى هر چه انسان كمتر بخوابد بيشتر از خواب لذت مى برد و هر چهكم خوراك باشد مزّه غذا گواراتر خواهد بود .
4 قالَ عليه السلام : لا تَطْلُبِ الصَّفا مِمَّنْ كَدِرْتَ عَلَيْهِ، وَلاَ النُّصْحَ مِمَّنْصَرَفْتَ سُوءَ ظَنِّكَ إ لَيْهِ، فَإ نَّما قَلْبُ غَيْرِكَ كَقَلْبِكَ لَهُ.(65)
ترجمه :
فرمود: از كسى كه نسبت به او كدورت و كينه دارى ، صميّميت و محبّت مجوى .
همچنين از كسى كه نسبت به او بدگمان هستى ، نصيحت و موعظه طلب نكن ، چون كهديدگاه و افكار ديگران نسبت به تو همانند قلب خودت نسبت به آن ها مى باشد.
5 قالَ عليه السلام : الْحَسَدُ ماحِقُ الْحَسَناتِ، وَالزَّهْوُ جالِبُ الْمَقْتِ، وَالْعُجْبُصارِفٌ عَنْ طَلَبِ الْعِلْمِ داعٍ إ لَى الْغَمْطِ وَالْجَهْلِ، وَالبُخْلُ اءذَمُّ الاْ خْلاقِ، وَالطَّمَعُ سَجيَّةٌسَيِّئَةٌ.(66)
ترجمه :
فرمود: حسد موجب نابودى ارزش و ثواب حسنات مى گردد.
تكبّر و خودخواهى جذب كننده دشمنى و عداوت افراد مى باشد.
عُجب و خودبينى مانع تحصيل علم خواهد بود و در نتيجه شخص را در پَستى و نادانى نگهمى دارد.
بخيل بودن بدترين اخلاق است ؛ و نيز طَمَع داشتن خصلتى ناپسند و زشت مى باشد.
6 قالَ عليه السلام : الْهَزْلُ فكاهَةُ السُّفَهاءِ، وَ صَناعَةُ الْجُهّالِ.(67)
ترجمه :
فرمود: مسخره كردن و شوخى هاى - بى مورد - از بى خردى است و كار انسان هاى نادانمى باشد.
7 قالَ عليه السلام : الدُّنْيا سُوقٌ رَبِحَ فيها قَوْمٌ وَ خَسِرَ آخَرُونَ.(68)
ترجمه :
فرمود: دنيا همانند بازارى است كه عدّه اى در آن براى آخرت سود مى برند و عدّه اىديگر ضرر و خسارت متحمّل مى شوند.
8 قالَ عليه السلام : النّاسُ فِى الدُّنْيا بِالاْ مْوالِ وَ فِى الاَّْخِرَةِ بِالاْعْمالِ.(69)
ترجمه :
فرمود: مردم در دنيا به وسيله ثروت و تجمّلات شهرت مى يابند ولى در آخرت بهوسيله اعمال محاسبه و پاداش داده خواهند شد.
9 قالَ عليه السلام : مُخالَطَةُ الاْ شْرارِ تَدُلُّ عَلى شِرارِ مَنْ يُخالِطُهُمْ.(70)
ترجمه :
فرمود: همنشين شدن و معاشرت با افراد شرور نشانه پستى و شرارت تو خواهد بود.
10 قالَ عليه السلام : أ هْلُ قُمْ وَ أ هْلُ آبَةِ مَغْفُورٌلَهُمْ ، لِزيارَتِهِمْ لِجَدّى عَلىّابْنِ مُوسَى الرِّضا عَلَيْهِ السَّلامُ بِطُوس ، اءلا وَ مَنْ زارَهُ فَأ صابَهُ فى طَريقِهِ قَطْرَةٌ مِنَالسَّماءِ حَرَّمَ جَسَدَهُ عَلَى النّارِ.(71)
ترجمه :
فرمود: اءهالى قم و اءهالى آبه يكى از روستاهاى حوالى ساوه آمرزيده هستند به جهت آنكه جدّم امام رضا عليه السلام را در شهر طوس زيارت مى كنند.
و سپس حضرت افزود: هر كه جدّم امام رضا عليه السلام را زيارت كند و در مسير راهصدمه و سختى تحمّل كند خداوند آتش را بر بدن او حرام مى گرداند.
11 عَنْ يَعْقُوبِ بْنِ السِّكيتْ، قالَ: سَاءلْتُ أ بَاالْحَسَنِ الْهادى عليه السلام : مابالُ الْقُرْآنِ لا يَزْدادُ عَلَى النَّشْرِ وَالدَّرْسِ إ لاّ غَضاضَة ؟
قالَ عليه السلام : إ نَّ اللّهَ تَعالى لَمْ يَجْعَلْهُ لِزَمانٍ دُونَ زَمانٍ، وَلالِناسٍ دُونَ ناسٍ، فَهُوَفى كُلِّ زَمانٍ جَديدٌ وَ عِنْدَ كُلِّ قَوْمٍ غَضُّ إ لى يَوْمِ الْقِيامَةِ.(72)
ترجمه :
يكى از اصحاب حضرت به نام ابن سِكيّت گويد: از امام هادى عليه السلام سؤال كردم : چرا قرآن با مرور زمان و زياد خواندن و تكرار، كهنه و مندرس نمى شود؛ بلكههميشه حالتى تازه و جديد در آن وجود دارد؟
مام عليه السلام فرمود: چون كه خداوند متعال قرآن را براى زمان خاصّى و يا طايفه اىمخصوص قرار نداده است ؛ بلكه براى تمام دوران ها و تمامى اقشار مردم فرستاده است ،به همين جهت هميشه حالت جديد و تازه اى دارد و براى جوامع بشرى تا روز قيامتقابل عمل و اجراء مى باشد.
12 قالَ عليه السلام :الْغَضَبُ عَلى مَنْ لا تَمْلِكُ عَجْزٌ، وَ عَلى مَنْ تَمْلِكُلُؤْمٌ.(73)
ترجمه :
فرمود: غضب و تندى در مقابل آن كسى كه توان مقابله با او را ندارى ، علامت عجز وناتوانى است ، ولى در مقابل كسى كه توان مقابله و رو در روئى او را دارى علامت پستىو رذالت است .
13 قالَ عليه السلام : يَاْتى عَلماءُ شيعَتِنا الْقَوّامُونَ بِضُعَفاءِ مُحِبّينا وَ اءهْلِوِلايَتِنا يَوْمَ الْقِيامَةِ، وَالاْ نْوارُ تَسْطَعُ مِنْ تيجانِهِمْ.(74)
ترجمه :
فرمود: علماء و دانشمندانى كه به فرياد دوستان و پيروان ما برسند و از آن ها رفعمشكل نمايند، روز قيامت در حالى محشور مى شوند كه تاج درخشانى بر سر دارند و نوراز آن ها مى درخشد.
14 قالَ عليه السلام : لِبَعْضِ قَهارِمَتِهِ: اسْتَكْثِرُوا لَنا مِنَ الْباذِنْجانِ، فَإ نَّهُحارُّ فى وَقْتِ الْحَرارَةِ، بارِدٌ فى وَقْتِ الْبُرُودَةِ، مُعْتَدِلٌ فِى الاْ وقاتِ كُلِّها، جَيِّدٌ عَلىكلِّ حالٍ.(75)
ترجمه :
به بعضى از غلامان خود فرمود: بيشتر براى ما بادمجان پخت نمائيد كه درفصل گرما، گرم و در فصل سرما، سرد است .
و در تمام دوران سال معتدل مى باشد و در هرحال مفيد است .
15 قالَ عليه السلام : التَّسْريحُ بِمِشْطِ الْعاجِ يُنْبُتُ الشَّعْرَ فِى الرَّأ سِ، وَيَطْرُدُ الدُّودَ مِنَ الدِّماغِ، وَ يُطْفِى ءُ الْمِرارَ، وَ يَتَّقِى اللِّثةَ وَ الْعَمُورَ.(76)
ترجمه :
فرمود: شانه كردن موها به وسيله شانه عاج ، سبب روئيدن و افزايش مو مى باشد،همچنين سبب نابودى كرم هاى درون سر و مُخ خواهد شد و موجب سلامتى فكّ و لثه ها مىگردد.
16 قالَ عليه السلام : اُذكُرْ مَصْرَعَكَ بَيْنَ يَدَىْ اءهْلِكَ لا طَبيبٌ يَمْنَعُكَ، وَ لاحَبيبٌ يَنْفَعُكَ.(77)
ترجمه :
فرمود: بياد آور و فراموش نكن آن حالت و موقعى را كه در ميان جمع اعضاء خانواده وآشنايان قرار مى گيرى و لحظات آخر عمرت سپرى مى شود و هيچ پزشكى و دوستى وثروتى نمى تواند تو را از آن حالت نجات دهد.
17 قالَ عليه السلام : إ نَّ الْحَرامَ لايَنْمى ، وَإ نْ نَمى لا يُبارَكُ فيهِ، وَما اءَنْفَقَهُلَمْ يُؤْجَرْ عَلَيْهِ، وَ ما خَلَّفَهُ كانَ زادَهُ إ لَى النّارِ.(78)
ترجمه :
فرمود: همانا اموال حرام ، رشد و نموّ ندارد و اگر هم احياناً رشد كند و زياد شود بركتىنخواهد داشت و با خوشى مصرف نمى گردد.
و آنچه را از اموال حرام انفاق و كمك كرده باشد اءجر و پاداشى برايش نيست و هر مقدارىكه براى بعد از خود به هر عنوان باقى گذارد معاقب مى گردد.
18 قالَ عليه السلام : اَلْحِكْمَةُ لا تَنْجَعُ فِى الطِّباعِ الْفاسِدَةِ.(79)
ترجمه :
فرمود: حكمت اثرى در دل ها و قلب هاى فاسد نمى گذارد.
19 قالَ عليه السلام : مَنْ رَضِىَ عَنْ نَفْسِهِ كَثُرَ السّاخِطُونَ عَلَيْهِ.(80)
ترجمه :
فرمود: هر كه از خود راضى باشد بدگويان او زياد خواهند شد.
20 قالَ عليه السلام : اَلْمُصيبَةُ لِلصّابِرِ واحِدَةٌ وَ لِلْجازِعِ اِثْنَتان .(81)
ترجمه :
فرمود: مصيبتى كه بر كسى وارد شود و صبر وتحمّل نمايد، تنها يك ناراحتى است ؛ ولى چنانچه فرياد بزند و جزع كند دو ناراحتىخواهد داشت .
21 قالَ عليه السلام : اِنّ لِلّهِ بِقاعاً يُحِبُّ اءنْ يُدْعى فيها فَيَسْتَجيبُ لِمَنْ دَعاهُ،وَالْحيرُ مِنْها.(82)
ترجمه :
فرمود: براى خداوند بقعه ها و مكان هائى است كه دوست دارد در آن ها خدا خوانده شود تاآن كه دعاها را مستجاب گرداند كه يكى از بُقْعه ها حائر و حرم امام حسين عليه السلامخواهد بود.
22 قالَ عليه السلام : اِنّ اللّهَ هُوَ الْمُثيبُ وَالْمُعاقِبُ وَالْمُجازى بِالاَْعْمالِ عاجِلاًوَآجِلاً.(83)
ترجمه :
فرمود: همانا تنها كسى كه ثواب مى دهد و عِقاب مى كند و كارها را در همان لحظه يا درآينده پاداش مى دهد، خداوند خواهد بود.
23 قالَ عليه السلام : مَنْ هانَتْ عَلَيْهِ نَفْسُهُ فَلا تَاءمَنْ شَرَّهُ.(84)
ترجمه :
فرمود: هركس به خويشتن إ هانت كند و كنترل نفس نداشته باشد خود را از شرّ او در اءمانندان .
24 قالَ عليه السلام : اَلتَّواضُعُ اءنْ تُعْطَيَ النّاسَ ما تُحِبُّ اءنْتُعْطاهُ.(85)
ترجمه :
فرمود: تواضع و فروتنى چنان است كه با مردم چنان كنى كه دوست دارى با تو آنكنند.
25 قالَ عليه السلام : اِنّ الْجِسْمَ مُحْدَثٌ وَاللّهُ مُحْدِثُهُ وَ مُجَسِّمُهُ.(86)
ترجمه :
فرمود: همانا اجسام ، جديد و پديده هستند و خداوندمتعال به وجود آورنده و تجسّم بخش آن ها است .
26 قالَ عليه السلام : لَمْ يَزَلِ اللّهُ وَحْدَهُ لا شَيْئىٌ مَعَهُ، ثُمَّ خَلَقَ الاَْشْياءَبَديعاً، وَاخْتارَ لِنَفْسِهِ اءحْسَنَ الاْ سْماء.(87)
ترجمه :
فرمود: خداوند از اءزَل ، تنها بود و چيزى با او نبود، تمام موجودات را با قدرت خودآفريده ، و بهترين نام ها را براى خود برگزيد.
27 قالَ عليه السلام : اِذا قامَ الْقائِمُ يَقْضى بَيْنَ النّاسِ بِعِلْمِهِ كَقَضاءِ داوُدعليه السلام وَ لا يَسْئَلُ الْبَيِّنَةَ.(88)
ترجمه :
فرمود: زمانى كه حضرت حجّت (عجّ) قيام نمايد در بين مردم به علم خويش قضاوت مىنمايد؛ همانند حضرت داود عليه السلام كه ازدليل و شاهد سؤ ال نمى فرمايد.
28 قالَ عليه السلام : مَنْ اَطاعَ الْخالِقَ لَمْ يُبالِ بِسَخَطِ الْمَخْلُوقينَ وَ مَنْاءسْخَطَ الْخالِقَ فَقَمِنٌ اءنْ يَحِلَّ بِهِ الْمَخْلُوقينَ.(89)
ترجمه :
فرمود: هركس مطيع و پيرو خدا باشد از قهر و كارشكنى ديگران باكى نخواهد داشت .
29 قالَ عليه السلام : اَلْعِلْمُ وِراثَةٌ كَريمَةٌ وَالاْ دَبُ حُلَلٌ حِسانٌ، وَالْفِكْرَةُ مِرْآتٌصافَيةٌ.(90)
ترجمه :
فرمود: علم و دانش بهترين يادبود براى انتقال به ديگران است ، ادب زيباترين نيكى هااست و فكر و انديشه آئينه صاف و تزيين كنندهاعمال و برنامه ها است .
30 قالَ عليه السلام : الْعُجْبُ صارِفٌ عَنْ طَلَبِ الْعِلْمِ، داعٍ إ لىَ الْغَمْطِ وَالْجَهْلِ.(91)
ترجمه :
فرمود: خودبينى و غرور، انسان را از تحصيل علوم باز مى دارد و به سمت حقارت ونادانى مى كشاند.
31 قالَ عليه السلام : لا تُخَيِّبْ راجيكَ فَيَمْقُتَكَ اللّهُ وَ يُعاديكَ.(92)
ترجمه :
فرمود: كسى كه به تو اميد بسته است نااميدش مگردان ، وگرنه مورد غضب خداوند قرارخواهى گرفت .
32 قالَ عليه السلام : مَا اسْتَراحَ ذُو الْحِرْصِ.(93)
ترجمه :
فرمود: شخص طمّاع و حريص نسبت به اموال و تجمّلات دنيا هيچگاه آسايش و استراحتنخواهد داشت .
33 قالَ عليه السلام : الْعِتابُ مِفْتاحُ التَّقالى ، وَالعِتابُ خَيْرٌ مِنَالْحِقْدِ.(94)
ترجمه :
فرمود: (مواظب باش كه ) عتاب و پرخاش گرى ، مقدّمه و كليد غضب است ، ولى در هرحال پرخاش گرى نسبت به كينه و دشمنى درونى بهتر است (چون كينه ، ضررهاىخظرناك ترى را در بردارد).
34 قالَ عليه السلام : الْغِنى قِلَّةُ تَمَنّيكَ، وَالرّضا بِما يَكْفيكَ، وَ الْفَقْرُ شَرَهُالنّفْسِ وَ شِدَّةُ القُنُوطِ، وَالدِّقَّةُ إ تّباعُ الْيَسيرِ وَالنَّظَرُ فِى الْحَقيرِ.(95)