بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب اصول و مبانی مداحی, ابوالفضل هادى منش   مناسب چاپ   خروجی Word ( برگشت به لیست  )
 
 

بخش های کتاب

     FEHREST -
     FOOTNT01 -
     MADAHI01 -
     MADAHI02 -
     MADAHI03 -
     MADAHI04 -
     MADAHI05 -
     MADAHI06 -
     MADAHI07 -
     MADAHI08 -
     MADAHI09 -
     MADAHI10 -
     MADAHI11 -
     MADAHI12 -
     MADAHI13 -
     MADAHI14 -
 

 

 
 

 

next page

fehrest page

back page

شبيه خوانى ، هنرى مطلوب و پسنديده  
((شبيه خوانى )) و ((تعزيه خوانى )) فى نفسه هنرى است مطلوب و پسنديده زيرابهترين وسيله اى است كه مى تواند واقعه عاشورا را به صورت هنرى به تجسم درآورد و حق را به طور هنرى عينيت بخشد و مفاهيم و ارزش هاى والاى اسلامى را تبيين و براىهمگان واضح و روشن كند و ما بر اين بينش و اعتقاديم كه با شكوفايى استعدادها و ذوقهاى سرشار اهل هنر مى توانيم در زمينه تعزيه و شبيه خوانى براى دين و مذهب و جامعهبهتر بهره ببريم . البته در صورت پرهيز از امورى كه خلاف واقعه و منطقعقل است .
نكاتى كه بايد در تعزيه ها رعايت شود عبارتند از:
1- بازنگرى در شعرها كه ركن تعزيه مى باشند. زيرا بعضى از آنها داراى مضامينخلاف واقع و باطل اند و نسبت هاى آن مضامين بهاهل بيت عليهم السّلام طابقت با واقعه ندارد و بعضى ديگر از آنها برخلافاصول اعتقادى آنها و ما مى باشند.
2- ترسيم وقايع و حوادث كربلا به آن گونه كه واقع شده نه به آن گونه كهبرخى از روى اغراض و يا ناآگاهانه آنها را براى ما معين كردند.
3- رعايت موازين اسلامى در اجتماع زنان و مردان .
4- اجتناب مردان از پوشيدن لباس زنان ، ولى پوشش هاى جزئى كه در خيلى از مراسمتعزيه ها معمول است مانعى ندارد.
5- پرهيز از خواندن شعرهاى تعزيه به گونه لهوى .
6- پوشش در جهت تكميل اين هنر براى هماهنگى آن با ذهنيت كنونى جوامع بشرى كه ايننقش مهمى را در مثمر و مفيد بودن و سازندگى آن دارد.
پس مجالس و محافل اعم از روضه خوانى ، سينه زنى ، و تعزيه و شبيه خوانى درصورتى كه حقايق و واقعيت ها را منعكس نمايد و هنرمندان آن را به گونه اى كه ذهنيتكنونى بشر پذيرا است هماهنگ كنند، بسيار مطلوب و پسنديده و هم ماءجور مى باشند وهيچ عالمى آن منع نكرده و نخواهد منع كرد و بايد هرچه باشكوه تر انجام شود ولى بايددر مراسم از هر نوع كه باشد از انجام كارهاى ناشايست ، نسنجيده و وهن آور كه در مبانىاصيل و معتبر اسلامى دليلى براى آنها وجود ندارد مانند شعرهاى دارى مضامينباطل در تعزيه ها و قمه زنى و قفل بر تن كردن و خون آلوده كردن سر در مراسم عزاىعاشورا و صورت و سينه خيز براى زيارت رفتن امامان وامثال اينها پرهيز شود زيرا اين كارها دست آويزى به دست دشمنان تشيع وعوامل مزدور سازمان هاى استكبارى خواهد داد تا همه مراسم مفيد و سازنده حسينى را زير سؤال ببرند و خوب است پيروان امام حسين عليه السّلام به جاى قمه زنى وامثال آن با الهام از فلسفه عاشورا و قيام امام حسين عليه السّلام آماده نثار خون خود درمبارزه با ظلم ظالمان و يزيديان زمان باشند و يا اينكه آن را به بيمارانى كه به خوننياز دارند اهدا كنند كه اين كار به گونه قطعى موجب رضايت شرع مى باشد.
عدم تاءثير انگيزه درست در خوب بودن كار  
اگرچه انگيزه آنان كه قمه مى زنند ويا قفل بر بدن مى كنند و يا سينه خيزان براىزيارت امامى به طرف مرقد او مى روند و يا در مراسم عزادارى امام حسين عليه السّلامصورت مى خراشند، محبت فراوان و ارادت بسيار به سالار شهيدان است ، ولى با اينوصف ما بر اين بينش و اعتقاديم كه تنها خوبى انگيزه در خوبى كار كفايت نمى كندبلكه بايد كارى را كه انسان با انگيزه خوب انجام مى دهد، پسنديده ومعقول و مورد تاءييد شرع باشد. آن شيوه اى از عزادارى مورد تاءييد شرع است كه درمبانى اسلام وارد شده باشد و اما شيوه هايى كه مغاير باعقل و روش امامان عليهم السّلام و شيوه فقها و سيره عقلا و متشرعين است و هيچ گونهتاءثيرى در مبانى اسلامى و حتى يك خبر ضعيف هم در خصوص مباح بودن آنها وجودندارد، نبايد با عزادارى مقرون شوند و آنچه باعث تاءسف و تاءثر مى شود اين است كهبرخى از شيوه ها و كارهاى ناپسند را در مراسم عزادارى به حساب شرع مى آورند و بهعنوان عبادت و از اسباب تقرب به خدا مطرح مى كنند، در حالى كه هيچ گونه دليلى برمشروعيت آنها وجود ندارد زيرا نه در تاريخ و نه در هيچ روايتى وارد نشده كه امامان ،اصحاب و يارانش ، انجام چنين كارهايى را اجازه داده يا خود ايشان آنها را انجام داده باشندو يا در زمان آنها، پيروان امام حسين عليه السّلام دست به چنين كارهايى در مراسم حسينىزده باشند، به علاوه مى بينيم كه كارهاى ياد شده ، نه موافق با سيره عقلا و نه موافقبا سيره متشرعه است و بايد دانست ، اگر عملى را بدوندليل شرعى به دين نسبت دهيم ، آن بدعت و حرام محسوب است و بزرگ ترين گناه اين استكه انسان بدعت را به جاى مستحب به حساب آورد.
نظر بعضى از فقهاى پيشين نسبت به كارهاى ممنوع  
ما اين را مى پذيريم كه برخى از فقهاى پيشين كه (شرايط و ويژگى هاى خاص زمانىآنها غير از شرايط و وضعيت خاص زمانى ما بوده است ) در مراسم عزادارى انجام بعضىاز شيوه ها و كارهاى عصر خود را به دلايل خاصى اجازه داده بودند ولى در زمان كنونى ،آن شرايط و ويژگى ها به يقين تغيير كرده و لذا نمى توان اذن و اجازه اى كه براساس آن شرايط پديد آمده امروز استمرار پيدا كند. زيرا موضوع آن از نظر ويژگى هاو شرايط متحول شده است از اين روى اگر آنها هم در اين زمان بودند، هيچ گاه آن شيوه هارا در مراسم عزادارى اجازه نمى دادند.
بايد توجه داشت زمان و شرايط آن ، در همهمسائل و رويدادهاى فردى و اجتماعى ، اخلاقى ، دينى ، و مذهبى داراى نقش مى باشند، زمانو شرايط امروز با زمان پيش متفاوت است پس نبايد سطحى نگران و ظاهربينان ، براىتوجيه اعمال و شيوه هاى ناپسند خود در مراسم عزادارى در اين زمان كه شرايط تغييركرده ، به گفته و يا نوشته بعضى از بزرگان كه آن را مطابق شرايط زمان خود مىدانستند تمسك جويند و بايد بدانند فقهاى شيعه در راستاى تاريخ هر عملى را كه باعثوهن مذهب و يا دين باشد حرام دانسته اند و نيز بايد بدانند هر عملى را كه دشمن بتواند ازراه آن چهره نورانى مذهب را لكه دار كند بايد از آن بپرهيزند.
امروز كه عنوان تشيع ، مسئله جهان شده ما مى بينيم ، دشمنان اسلام به ويژه استكبارجهانى و عوامل مزدور آنها در كشورهاى اسلامى رخ ‌دادهاى بحران زا و جريان هاى جديدى رادر صحنه بين المللى ، براى مقابله با دين اسلام و نظام اسلامى به وجود آورده اند كهدر زمان هاى پيشين ، بدين وسعت و گستردگى نبوده است و مى بينيم همه چشم به آندوخته و كمر همت بسته اند تا نگذارند ارزش ها و نقاط قوت و مزاياى اين نظام به دنيامعرفى شود و همواره هوشيارانه براى بدست آوردن نقطه ضعف ، تمام كارهاى ما را زيرذره بين خود قرار داده اند تا در صورت به دست آوردن آن ، هر چند كوچك باشد، آن رابزرگ جلوه دهند و از اين طريق بر پيكر دين و مذهب ضربه هاى وارد ساخته و چهره آن رادر رسانه ها مشوه سازند. دشمن تلاش دارد كه عاشورا را از حركت آفرينى و بسيج تودهها عليه ظلم و استكبار، از راه كارهاى ناپسند و نسنجيده به دور ازعقل باز دارد و بايد اين راه را بر او بست .
يك مقاله  
حادثه ((عاشورا)) از جهات مختلف تاريخى ، كلامى و اجتماعىقابل تحليل و بررسى است وليكن موضوع اين مقاله ، اثرى است كه از آن واقعه درتاريخ حاصل شد و هر ساله در دهم محرم ظاهر مى گردد. عاشورا به اين معنا گرچه ازآثار واقعه سال شصتم هجرى است اما خود يك واقعيت اجتماعى است كه در قالب مراسم ،سنن و آداب دينى خاصى هر سال در سطحى گسترده و عظيم رخ مى دهد، و نتايج خود را درزندگى فردى و اجتماعى افراد تا سالى ديگر باقى مى گذارد، و ديگر بار دربازگشتى مجدد ظهور مى نمايد. بى آن كه در تجليات پياپى آن تكرارى راه داشتهباشد.
((آسيب شناسى اجتماعى )) يك اصطلاح جامعه شناختى است كه از قياس جامعه باارگانيسم موجودات زنده شكل گرفته است . آسيب هاى اجتماعى همانند امراض جسمانىموجود زنده ، شامل تنش هايى مى شود كه در بخشى از جامعه پديد آمده و در نهايت نيزكل جامعه را در معرض خطر قرار مى دهد. تشخيص مصاديق آسيب در جامعه شناسى باتعريفى كه جامعه شناس از هنجارى اجتماعى دارد ارتباط پيدا مى كند.
عنوان مشابه و نزديك به آسيب شناسى اجتماعى ، كجروى و يا انحراف اجتماعى است .انحراف ، رفتارهايى را كه از چارچوب هاى تعيين شده توسط جامعه ، خارج باشند،شامل مى شود. برخى از اين انحرافات ناشى ازعلل جسمانى و روانى افراد است كه به رفتارهاى مخالف با قواعد رفتارى و ارزش هاىمحيط خاص منجر مى شود، وليكن انحرافات اجتماعى در برخى از ديدگاه هاى جامعهشناختى ماهيت جمعى داشته و از علت و منشاء اجتماعى برخوردارند، و اين گونه ازانحرافات از آن جهت بروز مى يابند كه ساخت و سازمان اجتماعى موجود، قادر بهحل برخى از مسائل اجتماعى و تاءمين بعضى از نيازها نيست .
هنگامى كه ((مراسم عاشورا)) به عنوان يك واقعيت اجتماعى كه در ذهن ، انديشه ، جان وقلب شيعيان حضور داشته و در قالب مناسك ، رفتار و سنن اجتماعى خاص ظاهر مى گردد،در معرض نگاه آسيب شناسى قرار گيرد، انحرافات و آسيب هايى كه در متن و يا درحاشيه آن رخ مى دهد، مورد تحليل واقع مى شود.
قبل از پرداختن به آسيب ها بايد ضمن بيان دو نكته اساسى ، مرورى اجمالى بر واقعيتمراسم عاشورا و ويژگى هاى بنيادين و اصيل آن داشته باشيم تا از اين رهگذر، نقش ‍اجتماعى آن و به دنبال انحرافات و آسيب هايى كه در متن و حاشيه آن پديد مى آيد،شناخته شود.
مرورى بر صبغه ازلى و ابدى عاشورا  
اولين نكته اى كه در مورد عاشورا بايد در نظر گرفته شود، اين است كه عاشورا يكسنت دينى است و سنت دينى ريشه در يك واقعه اى دارد كه در تاريخى مقدس و جغرافيايىآسمانى و الهى شكل مى گيرد. و اين همان نكته اى است كه درك آن براى جامعه شناسىغربى ممكن نيست ، زيرا اين جامعه شناسى نگاه خود را به زمين و زمانى طبيعى و مادى ،محدود كرده و با سكوتى معنادار نسبت به ديگر ابعاد هستى ، همه امورى را كه در پيوندبا آن ابعاد شكل گرفته اند، در متن حوادث تكرارپذير طبيعت ، بهتحليل مى كشاند.
عاشورا در نگاه دينى گرچه ((حادثه اى زمانى )) است كه در ((مكانى خاص ))شكل گرفته است وليكن حقيقت آن همانند حقيقت قرآن و حقيقت همه احكام و سنت هاى دينى ، بهباطن و غيب عالم پيوند مى خورد. و بدين سان آغاز و انجام آن صبغه اى ازلى و صورتىابدى مى يابد.
به مفاد متون دينى ، آدم عليه السّلام بر اين واقعه مى گريد، و ابراهيمخليل و موساى كليم عليهماالسّلام در ماتم آن به سوگ مى نشينند وعيسى عليه السّلامبر قاتلان اين واقعه لعن و نفرين مى فرستد و بنىاسرائيل رابه لعن آنان فرمان مى دهد(99) و از بركات فراوانمقتل شهيدان آن خبر مى دهد. و بالاخره على عليه السّلام نگامى كه در مسير صفين از آنمقتل عبور مى نمايد، به محل ريختن خون آن شهيدان اشاره مى كند و خطاب به خاك آن مىگويد:
(( واهاً لَكَ يَا تُربَة ! لَيَحشُرَنَّ مِنكَ اَقوَامً يَدخُلُونَ الجَنّةَ بِغَيرِ حِسَاب ؛)) اى خاك ازتو گروه هايى محشور خواهند شد، كه بدون حسابداخل در بهشت مى گردند))(100) .مطابق اخبارى كه از پيامبر خاتمنقل مى شود در قيامت نيز چهره ابدى اين واقعه ظاهر مى گردد واهل محشر را به سوگ و ماتم خود مى گرياند:
(( عن ابى عبدالله عليه السّلام ال : قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله اِذَا كانَ يَومُالقِيَامَة نُصِبَ لِفَاطِمَةُعليهاالسّلام قُبَّةٌ مِن نُور وَ اَقبَلَ الحُسَينِ صَلَواتُ اللّه عَلَيهِرَاءسَهُ فِى يَدِهِ فَاِذَا رَاَتهُ شَهِقَت شَهقَةً لايَبقَى فِى الجَمعِ مَلكٌ مُقرّب وَ لا نَبىّمُرسَل و لا عَبدٌ مُؤ من اِلاّ بَكَى لَهَا؛)) امام صادق عليه السّلام ازرسول خداصلّى اللّه عليه و آله نقل مى نمايد كه در قيامت براى فاطمه سلامعليهاالسّلام قبه اى از نور نصب مى شود و حسين عليه السّلام در حالى كه سر خود را دردست گرفته است پيش مى آيد و چون فاطمه عليهاالسّلام او را مى بيند، ناله اى سر مىدهد، ملكى مقرب و نبى اى مرسل و بنده اى مؤ من در جمع باقى نمى ماند جز آن كه بر آنمى گريد)).
شيخ صدوق نيز در عيون اخبارالرضا از پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آلهنقل مى كند:
(( تُحشَرُ اِبنَتِى فَاطِمَة يَومَ القِيامةِ و مَعها ثِيابٌ مَصبوغة بِالدّمِ وَ فَتَعلق بِقَائِمِهمِن قَوائِمِ العَرشِ فَتَقولُ: يَا عَدلِ احكُم بَينِى و بَين قَاتلِ وَلَدِى ،قَال رَسُول اللّه صلّى اللّه عليه و آله فَيَحكُمُ اللّهُ تَعالَىِلاِبنَتِى وَ رَبِّ الكَعَبة وَ اِنَّاللّه عزو جل يَغضِبُ بِغَضَبِ فَاطِمَة وَ يَرضَى لِرِضَاهَا؛)) فرزند من فاطمه در روزقيامت محشور مى شود و با او جامه خون رنگ است پس آن را به ستونى از ستون هاى عرشآويزان مى كند و مى گويد: اى عدل بين من وقاتل فرزندم حكم نما. رسول خداصلّى اللّه عليه و آله فرمود: پس خداى تعالى براىدخترم حكم مى كند و سوگند به خداى كعبه كه خداوندعزوجل براى غضب فاطمه غضب مى نمايد و به رضاى او راضى مى گردد)).
احاديثى از اين قبيل در متون روايى فراوان است و اگر برخى از آنهامرسل بوده و يا سند روائى آن صحيح و يا مورد وثوق نباشد، بعضى ديگر، از سندموثق و قابل اعتماد برخورد دارند و از روايات موثق اين مقدار كه عاشورا باطنى الهى وحقيقى فائق بر زمان و مصون از گذر ايام دارد اجمالاً و به تواتر معنوى دريافت مىشود.
ذكر مصيبت و ماتم در مراسم عاشورا  
نكته دومى كه نبايد از نظر دور بماند اين است كه عنصر اساسى در مراسم عاشورا بهعنوان يك سنت مقدس دينى ، ((ذكر و ماتم )) است و ديگر امور از فروعات و يا صورمربوط به آن مى باشند.
((ذكر)) ويژگى مشترك مراسم عاشورا با ديگر سنت هاى دينى است . زيرا سنن دينىمانند نماز، روزه و زكات ، هريك مسيرى هستند كه انسان را از طبيعت به حقيقت راه مى برندو اين مسير، فاصله زمانى و مكانى نيست ، فاصله اى است كه انسان تا ديدار و ملاقاتالهى بايد طى نمايد و فاصله آدمى تا حقايق الهى ، فاصله اى است كهغافل نسبت به حقايقى كه به او نزديك تر از خود او هستند، دارد و اين فاصله جز باگذر از غفلت و تحصيل تنبه و آگاهى به حقيقت ، طى نمى شود.
كسى كه به عملى دينى دست مى يازد از طريق آنعمل مى كوشد، حقيقت و باطن آن را مشهود كند، چه اينكه هر سنت دينى ، با شهودى آغاز مىشود كه با نزول فرشتگان و يا با صعود بنده اى صالح رخ مى دهد.
((عاشورا)) نيز ذكر و ياد واقعه لقاء و ديدار عاشقانه خدا است كه از طريق مقابله وستيز با همه عوامل شيطانى و جانبازى و شهادت صالح ترين بندگان خدا بهشكوهمندترين وجه در تاريخ بشر واقع شده است .
شركت كنندگان در اين مراسم با فرستادن درود و تحيت بر سيد و سالار شهيدان و اظهارتنفر و تبرى نسبت به اولين و آخرين كسانى كه درقتل و خون حسين عليه السّلام مشاركت داشتند، به همدلى با قهرمان اين واقعه مى پردازندو با تمناى حضور در آن صحنه و آرزوى مشاركت در آن ، انتظار همكارى و همگامى با او ويارانش را در قيامت مى نمايند.
فرو رفتن در اندوه كه ويژگى مختص مراسم عاشوراست چيزى جز همدلى با مظلومين آنواقعه جانكاه نيست و گريه و زارى نتيجه طبيعى ياد و ذكر آن است و شخصى كه از ايننعمت محروم است با تباكى مى كوشد به حلقه واصلان كه ديدگان آنها از خون جارىاست ، داخل شود. ورود به اين حلقه با شنيدن و استماع حوادث عاشورا و تباكى نسبت بهآن آغاز مى شود و با بكاء كه به تكرار ذكر وتاءمل خالصانه در آن پديد مى آيد، تداوم مى يابد و به شهود واقعه و ظهور عدالتالهى كه انتقام از قاتلين و ظهور جلالت و كرامت شهيدان است ختم مى گردد.
و البته خاتمه اين مسير، پايان دورى و غربت آدمى از خداوند و آغاز ديدار الهى است كهدر قيامت واقع مى شود و قيامت صحنه اى است كه نشئه طبيعت در آنمبدل مى شود و همه فرزندان آدم از آغاز تا انجام در آن جمع مى شوند.
صلابت و استقامت در مسير حق و مقاومت و رويارويى با ظلم امويان و مروانيان و همه قدرتهايى كه ولايت الهى را به خدعه و فريب غصب نموده و به دروغ داعيه خلافت كرده اند ويا آن كه به صراحت ، به انكار حاكميت الهى پرداخته و به علن ، فرياد تفرعن سر دادهاند، از فروعات و نتايجى است كه به طور طبيعى در زندگى وعمل كسانى كه عاشورا را به عنوان يك واقعه مقدس و الهى پاس مى دارند ظاهر مى شود.
پس ذكر عاشورا و گريه و يا تباكى بر آن ، همان گونه كه از مفاد برخى رواياتبدست مى آيد يك واسطه و وسيله براى اغراض و غاياتى كه ازفضائل و كرامات اخلاقى و انسانى در زندگى دنيوى و يا اخروى هستند، نمى باشد.بلكه به عنوان عنصر مقوم مراسم عاشورا، موضوعيت داشته و شهود و حضورى را درباطن و حقيقت خود مستور و پنهان مى دارد كه قيمت و ارزش آن بر هرچه در دو عالم است ،فزونى دارد و هر كس كه آن را واسطه بر ديگر امور قرار دهد به خسرانى گرفتار آمدهاست كه دامنه و عظمت آن تنها در روز ظهور حق كه يوم حسرت و تغابن است آشكار مى شود.
دو نكته فوق يعنى سنت و واقعه دينى بودن عاشورا، اولاً، و قرار گرفتن ذكر واقعه واندوه بر آن در متن مراسم دينى مربوطه و فرع بودن ساير امور نسبت به آن ، ثانياً،مقدمه اى است كه ما را در شناخت و تحليل آسيب ها و آفت هاى اين مراسم ومحافل مربوط به آن يارى مى سازد.
آسيب هاى سنتى و تاريخى بر مراسم عاشورا 
سيرت و صورت آداب و سنن دينى كه ظاهر و باطن آنها راتشكيل مى دهد تا هنگامى كه در نزد خواص از اهل ديانت باقى است ، با همه پاكى و خلوصو مصونيتى كه دارد فاقد ((هويت اجتماعى )) است و هنگامى كه در ميان مردم و در متن جامعهبه صورت واقعيت هاى اجتماعى در سطحى گسترده حضور پيدا مى كند، مصونيت خود را ازدست داده و در معرض برخى از آسيب ها و انحرافات اجتماعى قرار مى گيرد. زيرا همهكسانى كه در سطح عمومى به آداب دينى عمل مى كنند به حقيقت و باطن و حتى بهويژگى ها و خصوصيات ظاهرى آداب و سنن وقوفكامل ندارند، و بلكه بسيارى از آنها مراتب آغازين سلوك را مى گذرانند و تامراحل بعد نيز به سِرّ آنچه كه عمل مى كنند واقف نيستند. غفلت از حقيقت مراسم دينى ،اخلاص مناسب را مشوب نموده و مقاصد ديگرى را كه در افق ادراك و دريافت عاملين بهمراسم است در پيش روى مى نهد.
محبت داشتن نسبت به اهل بيت عليهم السّلام تولّى به اولياء الهى و نفرت و تبّرى نسبتبه دشمنان و غاصبين حقوق الهى آنان ، كه با ذكر و زارى بر مصيبت ها و مظلوميت هاى آنانبارور مى شود و به عنوان گوهر و جوهر مراسم عاشورا است . در حالى كه بسيارى ازشركت كنندگان در مراسم با غفلت از اين مقصد، خواسته ها و نيازهايى را كه از متنزندگى روزمرّه آنها برخاسته و به مشكلات دنيوى آنها باز مى گردد و يا حتى كمالاتىرا كه مربوط به مراتب دانى بعد از مرگ است به عنوان غايت و مقصد مراسم در نظر مىگيرند. اين گونه از مواجهه ، سيرت واقعه رانازل نموده و خلوص لازم را از بين مى برد، و مانع ازوصول فرد شركت كننده به نتايج حقيقى عاشورا مى گردد.
دور ماندن از حقيقت عاشورا، مجال انحراف در ظاهر آن را نيز پديد مى آورد زيرا كسانى كهبه انگيزه نيازهاى دانى خود به واقعه روى مى آورند آمادگى لازم را نيز براىتنزّل آن به سطح آرزوها و آمال خود فراهم مى آورند. و بدين ترتيب ميدان براىبازنگرى خيال پردازانى كه اين سطح معرفت را تاءمين مى كنند مهيا مى گردد .
اولين تنزيل ها، حقيقت الهى عاشورا در قالب مرثيه هايى در مى آورد كه به صورت((زبان حال )) بيان مى شوند، و اين زبان حال ها لسانقال تفسير و يا تاءويلى است كه مرثيه خوان در افق ادراك خود از سطح واقعه مى نمايد.
در مراحل بعدى توسط كسانى كه فاقد صداقت درنقل حوادث باشند، صورت هاى جديدى از واقعه كه منافى با واقعيت تاريخى حادثه نيزهست ترسيمى شود. و از اين طريق انحراف و آسيب در صورت نيز پديد مى آيد.
رواج اشعارى كه در حقيقت زبان سرايندگان را به هنگام تفسير واقعه مى رساند وجعل داستان هايى كه به قدرت خيال جعّالان باز مى گردد و با صورت متعالى و چهرهطبيعى واقعه عاشورا مطابقت ندارد، به مرور سيرت و صورت دينى مراسم را به قلمرواساطير نزديك مى گرداند.
نگاه اساطيرى از انحراف در ظاهر و باطن حقايق و سنن دينى پديد مى آيد و انحراف درباطن نشانه محدود نبودن آن به صورت طبيعى اشياء است . توضيح كه صاحب اسطورهعلى رغم انحرافى كه در واقعيت ايجاد مى كند، پيوند خود را با متافيزيك و مراتب فوقطبيعت كاملاً قطع شده نمى داند، بلكه با اعتقاد و باور به ابعاد فوق طبيعى در صددتصرف ، نفوذ و يا استفاده از آنها بر مى آيد.
مراسم عاشورا به دليل قرابت و نزديكى به مبداء حقيقى خود، آن گاه كه با مضامينىاساطيرى آميخته مى شود، با بهره گيرى از باور و اعتقاد دينى مردم به مبادى آسمانى والهى ، از قوت و قدرت معنوى فراوانى بهره مى برد. زيرا مردمى كه حقيقت اين رسمدينى را با خيال خود در هم مى آميزند، على رغم آن كه باتحميل اميال و نيازها و تصاوير ذهنى خود، ازوصول به حقيقت خالص و زلال واقعه و بركات و فيوضات مستقيم آن محروم مى مانند،وليكن به نسبت جديت ، ايمان و خلوصى كه در محدوده گمان وخيال خود نسبت به حقيقت غيبى آن دارند، به مفاد حديث قدسى (( اِنِّى عِندَ ظُنِّ عَبدِى المُؤمن )) به آنچه گمان برده و دل بسته اندنايل مى گردند.
((عاشورا)) در اين مرحله از تحريف با آن كه از مسند دينى و جايگاه حقيقى خودنازل مى شود، در نظام اجتماعى و زندگى سياسى اى كه هم سطح با صورتنازل شده آن است نقش اسطوره اى عظيمى ايفا مى نمايد.
اگر جامعه دينى بتواند ((مراسم عاشورا)) را به صورت و سيرت حقيقى آن باز گرداندو با زدودن ((چهره اساطيرى ))، انحرافات و آسيب هاى وارده را جبران نمايد، خيرات وبركات فراوانى را كه بر ((صورت دينى )) آن مترتب است ، به سرعت در نظام اجتماعىخود احساس خواهد كرد.
((مراسم عاشورا)) همراه با تاءمين معنويت ، الگوى رفتارى مناسب جامعه دينى را نيزارائه مى دهد و در اين الگو عناصر فعالى چون امر به معروف و نهى از منكر، ظلمستيزى و استقبال از شهادت ، حضور دارد. و تحريف در اين مراسم با تضعيف يا مسخالگوهاى مزبور، آثار اجتماعى آن را كاسته و آن را تا سطح زندگى فردى و اجتماعىتحريف گران منقلب مى گرداند. و مراسم با اين دگرگونى ، عناصر ستيز و مقاومت رااز دست داده و تحمل جور و ظلم حاكميت هاى سياسى خارج از قلمرو فقه سياسى شيعه راممكن مى سازد.
به دليل ويژگى هاى اجتماعى مراسم ، نظام هاى اجتماعى و سياسى غير دينى درصورتى كه در برابر امواج آن دوام آورده و به حيات خود ادامه دهند، ناگزير باتحميل نيازهاى خود به عنوان عواملى كاملاً اجتماعى به تحريف مراسم مى پردازند و ازاين طريق مى كوشند تا حقيقت الهى را تا آنجا كه خواسته ها واميال اجتماعى آنها اقتضا مى كند، مسخ گردانند.
عالمان دينى شيعه به موازات گسترش و بسط اجتماعى مراسم عاشورا كه از دورانآل بويه به بعد در بخش هاى مختلف ايران گسترش يافت و از قرن يازدهم به بعد بهمرور در قالب شيوه هاى خاصى از عزادارى و دسته جات سينه زنى و روضه خوانىشكل مى يافت ، با تكيه بر متون تاريخى و منابع روايى شيعه كه صورت تاريخىواقعه را بازگو كرده و آداب دينى آن را مبتنى بر ارزش الهى عزادارى و گريه بر امامحسين عليه السّلام آموزش مى داد، به حراست از سيرت و صورت مراسم مى پرداختند.
از جدى ترين و ارزشمندترين آثارى كه به قصد پيرايش ((مراسم عاشورا)) از لايههاى اساطيرى نوشته شده است ، كتاب ((لؤ لؤ و مرجان )) محدث بزرگ شيعى ((حاج ميرزاحسين نورى )) است . كتاب ايشان در دو بخش تنظيم شده است ، يك بخش به خلوص وديگرى به صداقت مراسم در نقل حوادث مربوط است . تاءليف اين كتاب در زمان خود بهانگيزه جلوگيرى از انحرافاتى است كه در شيوه مراسم خصوصاً در بخش هايى از كشورهندوستان شيوع پيدا كرده بود.
حاصل سطور پيشين اين است كه انحرافات اساطيرى در مراسم عاشورا به موازات بسطمردمى مراسم ، به دليل غفلت شركت كنندگان وبرگزاركنندگان از منابع صحيح ومستند تاريخى و متون حاوى آداب دينى مراسم ، رواج پيدا مى كند. بنابراين با همهقداست و ارزشى كه ذكر و مداحى شاعران و ذاكران حسينى براى مراسم دارد، حضورعالمان دينى كه عهده دار تدقيق تاريخى و تحقيق در ضوابط شرعى مراسم باشند،براى پيش گيرى از اين گونه آسيب ها و انحرافات ضرورى است .
آسيب ها و انحرافاتى كه مراسم عاشورا را تهديد مى كند تنها از سنخ انحرافاتاساطيرى نيست بلكه آسيب هاى جدى تر نيز وجود دارد.
تحريفات اساطيرى به انكار مبادى غيبى و صورت معنوى مراسم نمى پردازد بلكهخلوص دينى مراسم را مخدوش كرده و در نهايت ريشه تاريخى واقعه را نيز در قالبصور ذهنى ذاكران و مداحان ، منقلب مى گرداند. مراسم در چهره اساطيرى خود پيوندهاىمعنوى و ملكوتى خود را با باطن و حقيقت واقعه به طوركامل قطع نمى كند بلكه مى كوشد، از غالب صورتى كه خود براى حادثه پرداخته ،با باطن و حقيقت آسمانى و الهى واقعه ارتباط برقرار نمايد. صورت اساطيرى مراسمبا آن كه از حقيقت الهى آن دور است به دليل ارتباط و پيوندى كه با مبادى غيبى از طريقايمان و باور شركت كنندگان پيدا مى كند، بخشى از قدرت و نفوذ اجتماعى متافيزيكى وفوق طبيعى عظيم آن را به همراه دارد.
((مراسم عاشورا)) على رغم اختلاط با آميزه هاى اسطوره اى حيات خود را به طوركامل از دست نمى دهد بلكه به مقدارى كه اسطوره بر آن غالب شود حيات و نشاط معنوىآن به ضعف مى گرايد. در چنين شرايطى براى مصلحينى كه قصد اصلاح مراسم راداشته باشند، راه چندان دشوار نيست . زيرا با بقاىاتصال مراسم به حقيقت آسمانى و الهى آن ،اصل حيات باقى است و اميد نجات آن وجود دارد.
آسيب شناسى حذف حقيقت و صورت معنوى عاشورا  
چهره جدى انحراف و آسيب وقتى ظاهر مى شود كه ((صورت معنوى )) مراسم مورد غفلتقرار گرفته و انكار شود و خطرناك تر وقتى است كه نشانه ها و ابعاد آسمانى و الهىحادثه به عوامل و عناصرى طبيعى و مادى تاءويل شود.
اين گونه از آسيب ، هنگامى به مراسم راه پيدا مى كند كه نگاه تاريخى به حادثهعاشورا، نگاهى صرفاً طبيعى و زمينى باشد.
اولين كسى كه در ميان تاريخ ‌نگاران و تحليل گران مسلمان از اين زاويه بهتحليل واقعه عاشورا پرداخت ((ابن خلدون )) است . تاقبل از ابن خلدون تاريخ ‌نگارانى بودند كه روايت تاريخى شيعه از حادثه عاشورا رابه نقد مى كشيدند وليكن نقدهاى آنها به نقل تاريخى شيعه محدود مى شد و شيعه نيز درمصاف با آنان به تدقيق در متون تاريخى شيعه و سنى اكتفا مى كرد.
((محمد بن عبدالله معافرى ))، محدث و قاضى اشبيلى زيسته در قرن پنجم و ششمهجرى قمرى در كتاب ((العواصم من القواصم ))(101) تفسير شيعه از قيام امام حسينعليه السّلام و حادثه عاشورا را مورد نقد قرار مى دهد ولى او در نقد خود بر ادعاهايىتاريخى مانند شرافت يزيد (لعنة الله عليه ) و نظاير آن تاءكيد مى كند.
پاسخ به نقدهايى از اين قبيل همان گونه كه بيان شد با رجوع به متون تاريخى دادهمى شود وليكن ابن خلدون در نقد خود چهره قدسى و حادثه و صورت الهى آن را كه منشاءپيدايش مراسم دينى عاشورا مى باشد مورد سؤال قرار مى دهد.
نظر ابن خلدون اولاً و بالذات متوجه حادثه عاشورا نيست . ابن خلدون در نگاه جديدى كهدر مقدمه كتاب ((العبر)) دارد، مى كوشد تا حوادث تاريخى را به گونه اى صرفاًطبيعى تحليل كند. او البته از آن جهت كه يك مسلمان اشعرى مسلك است منكر غيب نيست وليكنغيبى كه مورد باور اوست به صورتى است كه با قطع نظر از آن نيز مى توان سنن واحكام طبيعت و تاريخ را شناخت .
از نظر ابن خلدون علت فاعلى عمران و تمدن ، ((عصبيت )) است و ((هدف عصبيت غلبه وتسلط براى رسيدن به پادشاهى است ))(102) . او معتقد است كه مقتضاى عصبيت عرب ،حاكميت قريش و خلافت يزيد بوده و معاويه با آگاهى به اين امر، يزيد را به جانشينىبرگزيد زيرا او مى دانست كه حاكميت جز به او به راست نمى آيد. او مى نويسد:
((معاويه درباره وليعهد ساختن پسرش يزيد، مصلحت رادر نظر گرفت . آنچه معاويه رابه برگزيدن پسرش يزيد براى ولايتعهدى بر انگيخت و ديگرى را در نظر نگرفت ،بى شك مراعات مصلحت در اجتماع مردم و هماهنگ ساختن تمايلات ايشان بود زيرااهل حل و عقد كه در اين هنگام از خاندان امويان به شمار مى رفتند، همه بر ولايتعهدى يزيدهمراءى و متفق بودند و به خلافت ديگرى جز از يزيد تن در نمى دادند. در حالى كه آناندسته برگزيده قريش و تمام پيروان مذهب بودند و از ميان ملت اسلام يا عرب ، خداوندغلبه و جهان گشايى به شمار مى رفتند. از اين رو معاويه ، يزيد را به ديگر كسانىكه گمان مى كرد از وى برتر و شايسته تراند ترجيح داد و ازافاضل عدول كرده و مفضول را برگزيد. به سبب آن كه به اتفاق و همراهى و متحدبودن تمايلات و آرزوهاى مردم ، بسيار شيفته بود... و هرچند به معاويه جز اين هم گماننمى رفت ))(103) .
ابن خلدون براساس تحليل فوق معتقد است حسين عليه السّلام به قصد امر به معروف ونهى از منكر قيام كرد و چون به اين قاعده آگاه نبود كه حاكميت سياسى بر اساس عصبيتعرب متمركز در بنى اميه ، شكل مى گيرد در محاسبه خود خطا كرد (معاذ الله ).
وى چنين مى نويسد:
((حسين ديد كه قيام بر ضد يزيد تكليف واجبى است زيرا او متجاهر به فسق است و بهويژه اين امر بر كسانى كه قادر بر انجام دادن آن مى باشند، لازم است و گمان كرد خوداو به سبب شايستگى و داشتن شوكت و نيرومندى خانوادگى بر اين امر تواناست ، امادرباره شايستگى همچنان كه گمان كرد، درست بود و بلكه بيشتر از آن هم شايستگىداشت . ولى درباره شوكت اشتباه كرد، خدا او را بيامرزد زيرا عصبيت مضر در قبيله قريش وعصبيت قريش در قبيله عبد مناف و عصبيت عبد مناف تنها در قبيله اميه بود و اين خصوصيت رادرباره اميه ، هم قريش و هم ديگر قبايل مى دانستند و آن را انكار نداشتند... پس اشتباهحسين آشكار شد ولى اين اشتباه در امور دنيوى بود و اشتباه در آن براى وى زيان آور نيست))(104) .
تحليل فوق با آن كه با عاشورا به عنوان مراسمى كه همه ساله توسط مردم واقع مىشود، نظر نداشته و متوجه حادثه تاريخى واقعه است ، تحليلى مى باشد كه درصورت گسترش درميان مردمى كه مراسم عاشورا را برپا مى دارند به نابودى و مرگمراسم منجر مى شود. زيرا اين تحليل ، باطن و حقيقت دينى و آسمانى حادثه را كه منشاءتكوين مراسم است ، مى خشكاند. در اين تحليل ، واقعه عاشورا يك حادثه زمينى است كهعلى رغم و طهارت شخصى قهرمان حادثه مطابق ، با عادت ها و يا قوانين تاريخى بهطور طبيعى به وقوع پيوست و در صورتى كه حسين بن على عليه السّلام به اين سنتتاريخى پى مى برد، مى توانست از فاجعه اى كه پيش آمد، پيش گيرى نمايد.
تحليل ابن خلدون كه صورت قدسى تاريخ را هدف قرار داده و دخالتعوامل آسمانى را در تكوين حوادث به صورت استثناهاى اندكى كه خلاف عادت مستمرالهى است از تاريخ بيرون مى برد، يك تحليل نادر و منحصر به فردى است كه در ميانمسلمانان به طور عام و در بين شيعيان به طور خاص هرگز مقبوليت نيافت با اين كه دراين تحليل هنوز عناصرى از پيوند و ارتباط با غيب وجود دارد، به گونه اى كه امكانتحويل و قلب آن به يك تحليل دينى از تاريخ كاملاً منتفى نيست .

next page

fehrest page

back page

 

 
 

کلیه حقوق این سایت محفوظ می باشد.

طراحی و پیاده سازی: GoogleA4.com | میزبانی: DrHost.ir

انهار بانک احادیث انهار توضیح المسائل مراجع استفتائات مراجع رساله آموزشی مراجع درباره انهار زندگینامه تالیفات عربی تالیفات فارسی گالری تصاویر تماس با ما جمادی الثانی رجب شعبان رمضان شوال ذی القعده ذی الحجة محرم صفر ربیع الثانی ربیع الاول جمادی الاول نماز بعثت محرم اعتکاف مولود کعبه ماه مبارک رمضان امام سجاد علیه السلام امام حسن علیه السلام حضرت علی اکبر علیه السلام میلاد امام حسین علیه السلام میلاد حضرت مهدی علیه السلام حضرت ابالفضل العباس علیه السلام ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها پاسخ به احکام شرعی مشاوره از طریق اینترنت استخاره از طریق اینترنت تماس با ما قرآن (متن، ترجمه،فضیلت، تلاوت) مفاتیح الجنان کتابخانه الکترونیکی گنجینه صوتی پیوندها طراحی سایت هاستینگ ایران، ویندوز و لینوکس دیتاسنتر فن آوا سرور اختصاصی سرور ابری اشتراک مکانی colocation