بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب اصول و مبانی مداحی, ابوالفضل هادى منش   مناسب چاپ   خروجی Word ( برگشت به لیست  )
 
 

بخش های کتاب

     FEHREST -
     FOOTNT01 -
     MADAHI01 -
     MADAHI02 -
     MADAHI03 -
     MADAHI04 -
     MADAHI05 -
     MADAHI06 -
     MADAHI07 -
     MADAHI08 -
     MADAHI09 -
     MADAHI10 -
     MADAHI11 -
     MADAHI12 -
     MADAHI13 -
     MADAHI14 -
 

 

 
 

 

next page

fehrest page

back page

امام كاظم و امام رضاعليهماالسّلام
در دوران امامت حضرت كاظم عليه السّلام بهدليل فشارها و مراقبت هاى بسيار و ايجاد محيط خفقان زده براى ائمه اطهارعليهم السّلامتقريباً خالى از فعاليت هاى گسترده دينى بود و حضرت مدت هفت يا چهاردهسال در حبس بوده و هيچ نوع مراوده اى با شيعيان خود نداشتند و مجبور بودند، سختى هارا بر خود هموار ساخته و در زندان ، با غم جد بزرگوار خويش بسوزند و بسازند.
امام رضاعليه السّلام در مورد ايشان مى فرمايد:
((با فرا رسيدن ماه محرم ، پدرم را كسى خندان نمى ديد و حزن و اندوه سراسر وجودش ‍را فرا مى گرفت تا اينكه عاشورا فرا مى رسيد كه آن روز، روز مصيبت ، اندوه و گريهايشان بود ؛ (( فَاِذَا كَان اليَومُ العَاشِرُ مِنهُ كَانَ ذَلكَ اليَومُ يَومُ مُصيبَتِهِ وَ حُزنِهِ وَبُكائِة )) (22) .
اما در زمان امام رضاعليه السّلام به دليل دسيسه وليعهدى مامون(ل ) طبعاً حضرت داراى آزادى بيشترى بودند و به هميندليل ايشان در اولين فرصت ، عَلم عزاى جد بزرگوارشان را برداشتند.
((دعبل خزاعى )) از شعراى بزرگ و هم عصر با ثامن الحجج عليه السّلام بود. او خود رابه پايتخت رسانيده و به خدمت حضرت در آمد. او مى گويد:
((در شهر مرو به خدمت آقايم على بن موسى رسيدم و اين در حالى بود كه امام در ميانحلقه ياران شان با حالتى غمگين نشسته بودند. با ورود من به مجلس فرمودند: خوشابه حالت اى دعبل ! كه ما را با زبانت يارى مى نمايى . آن گاه مرا احترام كردند و درنزد خود نشاندند سپس فرمودند: دوست دارم كه برايم شعرى بخوانى ، اين روزها، روزحزن و اندوه ما اهل بيت و روز شادى دشمنان ماست . سپس فرمودند تا پرده اى ميان جمعيت وزنان بكشند و به من گفتند: اى دعبل ! مرثيه سرايى كن ! تا تو هستى يار و ياور وستايشگر اهل بيت پيامبر خواهى بود. آن گاه گريستم به گونه اى كه اشكم جارى شد.شعرم را خواندم ، امام و خانواده شان مى شنيدند و به شدت گريه مى كردند))(23) .
بقيه ائمه معصومين عليهم السّلام در محيط ارعاب و تهديد شديد زندگى مى كردند وتمام رفت و آمدهاى آنها زير نظر بود و خلفاى عباسى آنها را تحت فشار زيادى قرار دادهبودند، بالا خص متوكل عباسى (ل ) كه در قساوت و زشتى ، روى تمام خلفاى اموى رانيز سفيد كرده بود. او علويان را به شدت سركوب نمود و تا جايى پيش رفت كه مرقدمطهر امام حسين عليه السّلام را ويران ساخت و پايگاه هايى در بين راه كربلا احداث نمودهبود تا هر كه به زيارت حضرت حسين عليه السّلام مى رود او را دستگير و به مجازاتسختى برسانند(24) . اين وضعيت نابهنجار تا پايان دوره امامت امام حسن عسگرى عليهالسّلام ادامه يافت .
ج ) سيره علما و امام راحل  
روحانيت و علماء نيز در اين عرصه بى تكاپو ننشسته و از اين معنا بى بهره نبوده اند وبا تمسك به شيوه رفتارى معصومين ، سعى در احيا و ترويج آن ، با رفتار و گفتارخويش ‍ داشته و دارند و گيرايى كلام و درس خود را با روضه حضرت حسين عليه السّلامعمق بيشترى مى بخشيدند.
در حركت دسته جات عزادارى به سان مردم كوچه و بازار، بدون هيچ تكبرى شركت كردهو مانند آنها بر سر و سينه مى زدند و هميشه ، همه دار و ندار خود را مديون همين عزادارىها و ذكر مصيبت ها مى دانسته اند. در واقع روحانيت و علما در خطدهى و سامان دهى مجالسحسينى نقش بسيار عمده اى ايفا مى كرده اند و مردم نيز با اقتدا به روحانيت و علما بهعنوان پيشوايان مذهبى در زمان غيبت ، دوشادوش آنها به سوگوارى مى پرداخته اند كهاين خط سير همچنان ادامه دارد.
علامه امينى ؛
صاحب كتاب شريف ((الغدير))؛ او از محبين كامل و عاشقآل محمدصلّى اللّه عليه و آله بود. مى توان گفت كتاب او نيز اثرى از آثار اين عشقبيكران است . بسيار اتفاق مى افتاد كه اهل منبر و نوحه خوانان از مشاهده انقلابحال او به هنگام ذكر مصيبت ، منقلب مى شدند و چونان خود او از سرِ درد مى گريستند. اينحالت هنگامى بيشتر اوج مى گرفت كه گوينده مصيبت ، به نام بانوى كبرى صديقهزهراعليهاالسّلام مى رسيد. اين جا بود كه خون در رگ هاى پيشانى او متراكم مى شد وگونه هايش افروخته مى گشت و چونان كسى كه از ظلمى كه بر ناموس او رفته است ،در برابرش سخن گويند از چشمانش همراه اشك بى امان ، شعله آتش بيرون مىزد(25) .
مرحوم آخوند ملا آقاى دربندى ؛
در حالات اين عالم جليل القدر كه از شاگردان شيخ انصارى 2 است نوشته اند؛
((در اقامه مصيبت حضرت سيدالشهدا اهتمامى فراوان داشت و بر آن مواظبت مى نمود. در اينامر به گونه اى بود كه در بالاى منبر از شدت گريه غش مى كرد و در روز عاشورالباس هاى خود را از بدن در مى آورد و پارچه اى به خود مى بست و خاك به سر مىريخت و گِل به بدن مى ماليد و با همان شكل و صورت بر منبر مى رفت و روضهخوانى مى كرد))(26) .
ميرزاى شيرازى ؛
در منزل ايشان واقع در كربلا ايام عاشورا، روضه خوانى بود و روز عاشورا به اتفاقطلاب و علما به حرم حضرت سيدالشهداعليه السّلام و حضرتاباالفضل عليه السّلام ى رفتند و عزادارى مى نمودند. عادت ميرزا اين بود كه هر روز درغرفه خود، زيارت عاشورا مى خواند و سپس پايين مى آمد و در مجلس عزا شركت مى نمود.يكى از بزرگان مى گويد:
((روزى خودم حاضر بودم كه پيش از وقت پايين آمدن ، ناگاه ميرزا با حالت غير عادى وپريشان و نالان از پله هاى غرفه پايين آمد وداخل مجلس شد و فرمود: امروز بايد از مصيبت عطش حضرت سيدالشهدا بگوييد و عزادارىكنيد! تمام اهل مجلس منقلب شدند و بعضى از هوش رفتند سپس با همان حالت به اتفاقميرزا به صحن و حرم مقدس ‍ مشرف شديم . گويا ميرزا به اين تذكر ماءمور شدهبود))(27) .
حاج آقا مصطفى خمينى ؛
شخصى بود به نام ((شيخ جعفر)) كه هميشه پس از نماز امام خمينى (رحمة الله عليه ) درمسجد شيخ (نجف اشرف ) چند جمله اى ذكر مصيبت اباعبدالله عليه السّلام مى كرد و روضهمى خواند. حاضران چندان اعتنايى نداشتند و كم كم متفرق مى شدند و مى رفتند ولى تنهاكسى كه مقيد بود تا آخر بنشيند و روضه را گوش دهد، مرحوم حاج آقا مصطفى بود كهگاهى مى شد فقط ايشان در مسجد مانده بود و به روضه شيخ جعفر گوش مى داد و مىگريست . ايشان مقيد بودند كه در مجالس عزادارى كه دوستان درمنازل و يا مدارس برقرار مى كردند، شركت كنند. خودشان هم هر صبح جمعه ، مجلسروضه اى داشتند كه گاهى مى شد، روضه خوان تنها يك نفر مستمع داشت كه آن هم خودمرحوم حاج آقا مصطفى بود(28) .
آيت الله بروجردى ؛
مرحوم آيت الله بروجردى فرموده اند:
((دورانى كه در بروجرد بودم يك مدت چشمانم كم نور شده بود و به شدت درد مى كرد.تا اينكه روز عاشورا هنگامى كه دسته هاى عزادارى در شهر به راه افتاده بودند، مقدارىگِل از سر يكى از بچه هاى عزادار دسته كه به علامت عزادارىگل به سر خود ماليده بود برداشتم و به چشم خود كشيدم و در نتيجه چشمانم ديد ونور خود را باز يافت و دردش ‍ تمام شد))(29) .
امام خمينى(ره) (30)
((امام تواضع عجيبى نسبت به طلبه هايى كه درس خوان بودند داشتند. طلبه روضهخوان و مداح اهل بيت را كه مى ديدند جلوى آنان تمام قد، بلند مى شدند و يا موقعى كهآنها مى خواستند از پيش امام بروند، امام آنها را بدرقه مى كردند و با اصرار ميهمانانباز مى گشتند)).
((امام در كربلا در روزهاى تاسوعا و عاشورا براى امام حسين مجلس عزادارى برگزار مىكردند و در اين مجلس روضه خوانده مى شد. امام از ابتدا تا انتها در اين مجلس ‍ حضورداشتند)).
((يك روز كه روز شهادت حضرت فاطمه بود از امام تقاضا شد در جمع برادران دفتركه به همين مناسبت تشكيل داده بودند، حاضر شوند. امام آمدند و نشستند و به مجرد اين كهيكى از برادران دفتر شروع به خواندن مصيبت كرد، امام با صداى بلند گريه كردندكه او هم براى ملاحظه حال امام ، مصيبت را كوتاه كرد)).
((يك روز به مناسبت يكى از وفيات ائمه چند نفرى به عنوان خواندن دعاىتوسل به اتاق امام رفتيم . همه رو به قبله نشستند و شروع به دعا كردند. بعد ازشروع ، امام وارد شدند و در صف نشستند و همراه با همه ، دعا خواندند. در ضمن دعاىتوسل ، يكى از آقايان ذكر مصيبت مختصرى كرد. با آن كه ذاكر، روضه خوان ماهرى نبودو با حضور امام دست پاچه شده بود و صدايش هم مرتعش و بريده بريده بود، اما همينكه شروع به روضه كرد، با آنكه هنوز مطلب حساسى را بيان نكرده بود، امام چنان بهگريه افتادند كه شانه هاى شان به شدت تكان مى خورد. بنده وقتى زير چشمى بهسيماى امام نگاه كردم ، دانه هاى متوالى اشك كه از زير محاسن معظمٌله روى زانوان شانفرو مى ريخت مى ديدم . چند لحظه اى طول نكشيد كه يكى از نزديكان از زاويه اى كهامام نبيند به ذاكر اشاره كرد كه روضه را قطع كن . زيرا اين گريه شديد ممكن بودخداى ناكرده برقلب مبارك امام اثر بگذارد)).
((امام در روز عاشورا به احترام عزاى سيدالشهدا كه در حضور ايشان در حسينيه جمارانبرپا مى شد، به جاى نشستن بر روى صندلى ، بر روى زمين مى نشستند)).
((بعد از ظهر عاشوراى 1342 كه امام براى سخنرانى به مدرسه فيضيه تشريف مىبردند به احترام عزاى سيدالشهدا، تحت الحنك انداخته بودند(31) و قسمت جلوى عمامهشان را قدرى گِل زده بودند)).
((علاقه امام به اهل بيت در حد وصف ناشدنى است . امام عاشق آنها هستند. عاشقى كه تاصداى ((يا حسين )) بلند مى شود بى اختيار اشك مى ريزد. امام با اين كه در برابرمصيبت ها صابر هستند و حتى در برابر مشكلاتى چون شهادت حاج آقا مصطفى اشك نمىريزند اما به مجرد اين كه يك روضه خوان بگويد ((السلام عليك يا اباعبدالله ))قطرات اشك از ديدگان شان سرازير مى شود)).
((آقاى كوثرى كه سال ها در قم روضه خوان خاص امام بودنقل مى كرد؛ پس از شهادت مرحوم حاج آقا مصطفى وارد نجف شدم . رفقا گفتند خوب بهموقع آمدى ، امام را درياب كه هرچه ما كرديم در مصيبت حاج آقا مصطفى گريه كند از عهدهبر نيامديم ، مگر تو كارى بكنى . خدمت امام عرض كردم : اجازه مى دهيد ذكر مصيبتى بكنم؟ اجازه فرمودند. هرچه نام مرحوم آقا مصطفى را بردم تا با آهنگ حزين امام را منقلب كنمكه در عزاى پسر اشك بريزند، امام تغيير حال پيدا نكردند و همچنان ساكت و آرام بودندولى همين كه نام حضرت على اكبر را بردم هنگامه شد. امام چندان گريستند كهقابل وصف نيست )).
د) تباكى  
گريه يكى از فعل و انفعالات بدن آدمى مى باشد كه به واسطه تحريك هاى عاطفىبه وقوع مى پيوندد و خارج از اختيار انسان و امرى تقريبا غير ارادى محسوب مى شود.اشك انسان يك منشاء هورمونى دارد و غددى هستند كه آن را توليد نموده و در اثر گريه ويا سوزش و... فعال مى شوند و طبيعى است كه انسان گاهى از اوقات آمادگى براى اشكريختن را نداشته باشند. اگر چه غير از عوامل فيزيكى و جسمى ، يك سرىعوامل روحى و عرفانى نيز در اين مسئله نقش دارد. چنانچهرسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله نيز فرموده اند: (( مِن عَلامَاتِ الشِّقَاءِ جُمُودُالعَينِ؛)) از نشانه هاى بدبختى و سنگدلى ، خشك شدن چشمهاست ))(32) .
اما وظيفه يك عزادار حسينى در چنين حالتى چيست ؟ آيا بايد همين طور بنشيند و گريهسايرين را تماشا كند و خود را از فيض عظيم عزادارى محروم سازد؟
همان طور كه در روايات نيز بدان اشاره شده ، گريه براى اباعبدالله الحسين عليهالسّلام و مصائب اهل بيت عليهم السّلام ثواب فراوانى دارد. چنانچه امام صادق عليهالسّلام فرمودند: (( مَن ذَكَرنَا اَوْ ذُكِرنَا عِندَه فَخَرَجَ مِن عَينِهِ مِثلَ جَناحِ الذُّبابِ غَفَرَاللَّهُ ذُنُوبَهُ؛)) هر كس مصائب ما را به ياد بياورد و به اندازهبال مگسى اشك بريزد، خداوند گناهانش را مى بخشد))(33) .
ولى آيا ممكن است كسى كه براى اشك ريختن به مجلس عزا آمده ، اما فعلاً اشك از چشمشخارج نمى شود را بى بهره گذارند و دست خالى برگردانند؟ خير. چرا كه اولاً او باشركت در اين مجلس به اجر عظيمى نائل آمده ،حال اگر مى خواهد به ثواب گريه بر مصائباهل بيت عليهم السّلام هم برسد راه آن ((تباكى )) است .
شخص بايد با گرفتن حالت عزادار به خود، به ثواب گريه كننده برسد. به اينشكل كه خود را عيناً شبيه شخص گريه كننده قرار دهد، يا اصرار بر گريه كند يا دستجلوى چشمانش بگيرد و ناله كند و فرياد بزند تا اگر خود، اشك ندارد، حالتى درمجلس القا كند كه در سايه آن بقيه بتوانند اشك بريزند. چرا كه مداح نيز در واقع همينكار را مى كند؛ اگر خود گريه نمى نمايد، بقيه را به گريه كردن دعوت مى كند. درروايات ماءثوره از ائمه اطهارعليهم السّلام وارد شده است كه كسى كه گريه مى كند ويا مى گرياند و يا تباكى مى كند بهشت بر او واجب مى گردد.
امام صادق عليه السّلام فرمود: (( اِذَا لَم يَجِئكَ البُكاءُ فَتَبَاكِ، فَإ ن خَرَجَ مِنك مِثلَرَاءسِ الذُّبَابِ فَبَخٍّ بَخ ‌ٍّ)) اگر گريه ات نمى آيد پس تباكى كن كه اگر بهاندازه سر مگسى اشك ريختى پس خوشا به سعادت تو))(34) و يا؛ (( مَن بَكَى اَوْاَبكَى وَاحِداً فَلَهُ الجَنَّة وَ مَن تَبَاكَى وَجَبَت لَهُ الجَنَّة .)) (35)
پس چقدر زيبا و بجاست كه اگر كسى در مجلسى حضور پيدا كرد كه مصائباهل بيت عليهم السّلام گفته مى شد و اشك از چشمش خارج نمى گرديد، خود را به حالتعزادار بزند چرا كه در اينجا فرق او با بقيه فقط در اشك مادى است و او نيز محزون وغمزده از مصائب اهل بيت عليهم السّلام مى باشد كه از خداوند توفيق اشك ريختن در ايندرگاه را مسئلت داريم .
اولين مداحان 
((ستايشگرى )) و مدح اهل بيت عليهم السّلام از ديرباز در فرهنگ شيعه ريشه داشته و ازهمان سال هاى آغازين پيدايش اسلام ، كار خود را شروع نموده است كه تاريخ به خوبىنمايان گر اين مسئله مى باشد و به عنوان يك رسالت تاريخىنسل به نسل تكرار گشته و به دست ما رسيده است . به جراءت مى توان گفت كه يكى ازشالوده هاى اصلى شعر شيعى ، ستايشگرى اين خاندان بوده و مى باشد كه با مشاهدهچند صفحه از تاريخ اسلام ، پى به منزلت و ريشه دار بودن آن در ادبيات دينى ،برده مى شود. پس سزاوار است كه چند كلامى در اين زمينه به صحبت بپردازيم .
ستايشگرى ائمه اطهارعليهم السّلام در گذشته فقط به صورت سرودن اشعار وقصايدى در مدح آن بزرگواران بوده و ربطى به خوانندگى نداشته بلكهاصل و نهاد مدح بر شعر مبتنى بوده است . و اگر كسى شعرى را مى سروده ، خود وظيفهخواندن آن را نيز بر عهده مى گرفته است . به هميندليل شعرا از نعمت صداى نسبتاً خوش نيز بهره مند بوده اند اما به جهت محدوديت تعدادشعراى اهل بيت عليهم السّلام كم كم اشعار آنها به وسيله افراد ديگرى كه از صداىبهترى بهره مند بوده اند، خوانده شد و همين مسئله باعث پويايى و رواج مدح و ستايش اينخاندان در بين شيعيان آنها گرديد. اما اين به هيچ وجه موجب كم رنگ شدن و يا ضعيف شدنشعر مذهبى نگشته بلكه سبب قوام بيشتر آن نيز به واسطه ترويج شعر، از ناحيهمداحان گرديده است . فقط كم كم موجب جدا شدن حيطه كارى شعرا از مادحين گرديده كه آنهم هيچ گونه ضررى به فرهنگ ستايشگرى وارد نساخته است ؛ كه يك دسته فقط شعربگويند و دسته ديگر با نفس مسيحايى خود، به خواندن آن بپردازند چرا كه اين فرهنگ ،متكى به ولايت بوده و با بهره گيرى از نور وجودى ائمه معصومين عليهم السّلام بهدست شعرا داده شده است . يكى از شاعران به نام و ستايشگران خوباهل بيت عليهم السّلام آقاى ((غلامرضا سازگار))، در زمينه پشتوانه شعر دينى مىگويد:
((پشتوانه شعر متعهد دينى ، عمدتاً جهات معنوى و ابعاد روحانى موجود در سيرهاهل بيت و مكارم والاى اخلاقى و معارف ارزشمندى است كه در گفتار و كردار رهبران معصومدينى سراغ داريم و نيز عنايت خاصى است به حضرات ائمه اطهار نسبت به شعراى متعهدمذهبى ابراز مى كردند و آنان را مورد تفقد كريمانه خود قرار مى دادند و از اينها كهبگذريم بايد از اقبال مستمر مخاطبانى ياد كرد كه هميشه شيفتگى خود را نسبت به آثارمنظوم دينى ابراز كرده اند و شعراى متعهد دينى را مورد تكريم و ستايش خود قرار دادهاند)).
آرى ، برخورد كريمانه و تشويق ائمه اطهارعليهم السّلام باعث تحريك شعرا براىسرودن مدايح و مراثى اين ذوات مقدسه شده و همواره مورد تاءييد آنها بوده است و بابيان توصيه هائى بجا و نقد و بررسى شعر آنها، سعى در قوت و استحكام اين فرهنگداشته اند. آنها هم خود شاعران بسيار توانا و زبردستى بوده و هم شاگردان بزرگىرا تربيت كرده و از منبع علم لايزال خود بهره مند ساخته اند. شعراى بزرگى چونعبدالله بن عباس ، اروى دختر عبدالمطلب و عمهرسول خداصلّى اللّه عليه و آله حسان بن ثابت ، عامر بن اكوع ، كعب بن مالك ، خزيمةبن ثابت ، عمار ياسر، صعصعة بن صوحان ، حجر بن عدى ، قيس بن سعد بن عباده ، منذربن جارود عبدى ، سليمان صرد خزاعى ، عدى بن حاتم طايى ، هاشممرقال ، مالك اشتر و ابوالا سود دوئلى كه از محضر پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله واميرالمؤ منين عليه السّلام بهره هاى بسيار برده كه توانايى خود اين دو بزرگوار درسرودن اشعار دينى و نقد و انتقاد شعر شاعران دينى ، سهم بسزايى در اشاعه آن داشتهاست .
اشعارى كه پيامبرصلّى اللّه عليه و آله و على عليه السّلام در جنگ ها به عنوان رجز ونيز اشعارى كه در سوگ همسر عزيزشان فاطمه زهراعليهاالسّلام ،فى البداهه مىسروده اند، حاكى از روحى سرشار و ذوقى قوى مى باشد كه نمونه هايى از آن درتاريخ ذكر شده است . همچنين آن سروران شعر بقيه شعرا را نيز نقد مى نموده اند وخصوصاً اشكالات معنوى را به آنان گوشزد مى فرموده اند. به عنوانمثال ؛
((روزى كعب بن مالك قصيده اى در مدح حضرترسول مى سرايد و تصميم مى گيرد كه آن را در محضر آن بزرگوار بخواند اما بهدليل شلوغ بودن مجلس قادر به قرائت آن نبود.رسول مكرم اسلام كه مجلس را آماده شنيدن قصيده كعب نمى بيند، با دست مبارك خود، مردمرا به سكوت دعوت كرده و به كعب اجازه خواندن قصيده اش را مى دهند. كعب شروع بهخواندن مى كند تا شعر به اين بيت مى رسد؛
ان الرسول لسيف يستضاءُ به و صارم من سيوف الهندمسلول كه حضرت به اين بيت از شعر او انتقاد كرده و به او مى فرمايند كه عبارت((سيوف الهند)) را به ((سيوف الله )) تغيير دهد(36) و با اين كار اذهان عمومى مردم وشاعران اهل بيت را به اين نكته متوجه مى سازند كه نبايد رابطه مقام منيع رسالت ونبوت ايشان را جداى از مبداء وحى الهى دانست ورسول خدا به او مى فرمايند: مؤ من با شمشير و زبانش جهاد مى كند و سوگند بهخدايى كه جانم در دست اوست شعر شعرا به منزله تيرى است كه به طرف دشمن نشانهرود))(37) .
و با جهت دهى شعر دينى در مسير صحيح آن ، كوشيدند تا آن را به شعرى ارزشمند وهدف گرا تبديل كرده تا اثر مطلوب خود را در خودى و دشمن داشته باشد و به فرمودهايشان به منزله سلاحى در برابر دشمن قرار گيرد تا موجب خوار شدن و رسوايىدشمنان اسلام شود. به شعراى زمان خود مى فرمودند:
((سوگند به خدائى كه جانم در دست اوست شما شاعران با شعرتان به سوى دشمننشانه مى رويد))(38) .
((دشمنان را هجو كن و تا زمانى كه مشغول هجو هستى روح القدس(جبرئيل ) با توست ))(39) .
حضرت به كار بردن شعر هدفمند ارزشى را به منزله جهاد و مبارزه با دشمنان دين مىدانستند و به تشويق شعرا به سرودن اشعارى ايچنين پرداخته و آنها را درقبال شعرشان مورد تكريم قرار مى دادند و در مورد شعرا، راءفت و مهربانى بيش ازپيش از خود نشان داده و آنان را مورد عنايت خاص خود قرار مى دادند. از جمله اين شاعران((حسّان بن ثابت )) است كه حضرت در مورد او فرمودند: ((خداوند حسان را به وسيله روحالقدس مدد مى فرمايد، تا زمانى كه از حريمرسول خدا در برابر دشمنانش دفاع مى كند))(40) .
حضرت در جريان غدير نيز از حربه شعر براى ماندگار شدن اين واقعه عميق تاريخىاستفاده كرده و به حسان فرمودند:
((اى حسان ! تو مؤ يد به دم روح القدسى مادامى كه ما را با زبان شعر خود يارى كنى))(41) .
شاعر ديگرى كه مورد عنايت خاص حضرت واقع شد ((عامر بن اكوع )) بود كه شعرحماسى او در جنگ خيبر به لوحى پايدار در تاريخ اسلامتبديل گرديد كه در همان جنگ هم به شهادت رسيد. پيامبر در مورد او دعا كرده و آمرزش اورا به خاطر خدمتش به اسلام از خدا طلبيد(42) .
در تاريخ آمده كه ؛
((روزى پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله در مجلسى كه على عليه السّلام نيز حضورداشتند، اظهار علاقه به شنيدن شعر حضرت ابيطالب عليه السّلام نمودند كه اميرالمؤمنين عليه السّلام برخاسته و شعر پدر بزرگوار خود را در مجلس قرائت كردند. در اينلحظه مردى كنانى فى البداهه به تضمين شعر ابيطالب عليه السّلام پرداخته و باعوض كردن قالب آن ، شعر جديدى را سرود كه باعث خوشحالى و مسرّت پيامبرصلّىاللّه عليه و آله و اهل مجلس ‍ گرديد. حضرت به او فرمودند: اى مرد كنانى ! خداوند بهازاى هر بيتى از اين شعرت ، خانه اى در بهشت به تو كرامت فرمايد و وى را مورد تفقدقرار دادند))(43) .
گذشته از معصومينى چون پيامبر اكرم ، على ، فاطمه زهرا، امام حسن مجتبى ، امام حسين ،امام سجاد، و على بن موسى الرضاعليهم السّلام كهوصل به منبع لايزال وحى و علم الهى بوده اند، فرزندان اين خاندان نيز از شاخصه هاىادبيات عرب به شمار مى روند. كسانى چون عقيله بنى هاشم حضرت زينب ، قمر بنىهاشم ابوالفضل العباس ، رباب همسر فداكار سيدالشهدا و حضرت سكينه عليهم السّلامكه به تربيت شعراى بزرگى چون ((فرزدق ))، ((جرير))، ((كثيّر عزة بن عبدالرحمنخزاعى )) و... پرداخته اند. اشعارى كه امام حسين ، حضرت عباس ، و حضرت سكينه عليهمالسّلام در روز عاشورا خواندند از برترين و معروف ترين اشعار شيعى محسوب مى شودكه كمابيش همگى با آن آشنايى داريد و از جايگاهى عالى در مقام شعر و شاعرىبرخوردار است .
در پايان دوره اموى و عباسى نيز ائمه معصومين عليهم السّلام سعى در ترويج بيشتر اينفرهنگ با تشويق و ((صله ))(44) دادن به شعرا نمودند كه به نمونه هايى از آن مىپردازيم .
كميت بن زيد اسدى مداح سه امام  
((كميت )) يكى از شاعران معروف و بنام شيعى است كه در زمينه مدحاهل بيت عليهم السّلام يد طولايى داشت . امام سجادعليه السّلام درباره او فرمودند:((بارالها! به كميت زندگى سعادتمند و افتخار شهادت عطا فرما و او را در اين دنياپاداشى پسنديده و در آخرت ثوابى فراوان نصيب گردان )). اين شاعر با امام باقر وامام صادق عليهماالسّلام نيز هم دوره بود. امام باقرعليه السّلام درباره او فرمودند: ((اىكميت ! هميشه مؤ يد به دم روح القدس خواهى بود مادامى كه درباره مااهل بيت شعر مى گويى ))(45) . و هنگامى كه كميت در سرزمين منى اشعار خود را براىامام صادق عليه السّلام انشاد(46) كرد، ايشان در حق او دعا كردند؛ ((بارالها! كميت رابيامرز و از گناهان گذشته و آينده و لغزش هاى پنهان و آشكار او درگذر و آن قدر ازخزانه غيب به او عنايت فرما تا راضى و خشنود گردد))(47) .
روزى كميت خدمت حضرت صادق عليه السّلام مشرف شد و اجازه خواندن شعرش را درخواستنمود. حضرت ظاهراً مشغول انجام كارى بودند و فرمودند: ((حالا وقت آن نيست )) اما وقتىكه كميت عرضه داشت ؛ شعر در مدح خاندان عصمت و طهارت است ، حضرتخوشحال شده و دستور دادند تا همه براى شنيدن آن جمع شوند. كميت شعر را خوانده سپسحضرت بعد از دعاى خير، لباس مخصوصى به همراه هزار دينار را به عنوان صله به اوعطا فرمودند و سنت صله دادن به مادحين خود را بنا نهادند.
اسماعيل حميرى 
او يكى ديگر از شعراى نام دار شيعى است كه اشعار و قصايد ماندگارى درفضايل اهل بيت عليهم السّلام سروده كه مورد رضايت حضرت صادق عليه السّلام واقعشده است . او داراى چهار دختر بوده كه هر كدام چهارصد بيت از اشعار پدرشان را حفظبوده اند.
آورده اند كه ؛
((روزى حضرت صادق عليه السّلام بعد از تمام شدن شعراسماعيل ، در حضور مستمعين به تفقد و قدردانى از او پرداختند در اين هنگام شخصى از ميانجمعيت به صدا در آمد كه ؛ اسماعيل فلان عمل زشت را مرتكب شده است . امام در جوابفرمودند: بعيد نيست كه خداوند گناهان دوستدار و مداح ما را بيامرزد))(48) .
اين درس بزرگى در درجه اول براى مادحين اهل بيت عليهم السّلام است كه از چه جايگاهبزرگ و رفيعى نزد خدا و ائمه برخوردار هستند و بايد از آن پاسدارى نمايند و در حفظاين مرتبه بكوشند و ثانياً درس بسيار آموزنده اى براى شيفتگان اين مكتب است كه ازلغزش هاى شعرا و مادحين اين خاندان به خاطر محبتى كه به اين نورهاى مقدس دارند چشمپوشى كنند چرا كه اهل بيت به حمايت از آنها بر آمده و شيعيان را به اغماض از اشتباهاتآنها فرا خوانده اند. البته اين مطلب نبايد زمينه اى براى طغيان و سركشى مادحين بشودچرا كه بايد با تاءمل در اين احاديث سعى در حفظ تاءييدات آن بزرگواران در حق خودباشند و بر اصلاح خود برآيند.
ابوعلى دعبل خزاعى  
((دعبل )) نيز از شاعران جليل القدر شيعى است كه در پرتو عنايات حضرت ثامن الحججعليه السّلام بوده و قصيده ((مدارس آيات )) او معروف است كه در محضر رئوفانهحضرت ، صبغه جاودانگى به خود گرفت و مورد الطاف بزرگوارانه حضرترضاعليه السّلام واقع شد كه با اين بيت آغاز مى گردد:

(( مدارس آيات خلت من تلاوة
و منزل وحى مقفر العرصات ))
كه در تاريخ آمده وقتى كه دعبل اين شعر را نزد حضرت قرائت مى كند هنگامى كه به بيت؛
(( اذا وتروا مدوا الى واتريهم
اكفا عن الاوتار منقبضات ))
مى رسد، حضرت از شدت گريه از هوش مى روند و وقتىدعبل شعر را براى بار دوم نيز بنا به خواسته حضرت قرائت مى كند، باز حضرت ازشدت انقلاب ، از هوش ‍ مى روند. حضرت در پايان سه بار به او مى فرمايند: ((احسنت!)) و نوشته اند كه حضرت فى البداهه دو بيت را در همان وزن و قافيه به شعردعبل اضافه مى فرمايند كه ؛
(( و قبر به طوس يا لها من مصيبه
الحّت بها الاحشاءبالزفرات ))
(( الى الحشر حتى يبعث الله قائما
يفرّج عنّا الهمّ و الكربات ))
و در پايان ، حضرت ده هزار درهم و اشياء ذى قيمتى به او صله كردند اما او پيراهن خودحضرت را تقاضا مى كند تا آن را در كفن خود بگذارد.
اين تاريخچه كوچكى بود از اولين كسانى كه در جرگه مداحىآل الله در آمدند كه بسيارى از آنان در اين راه به شهادت رسيدند. شاعران شهيدى چونكميت ، ابن سكيّت ، عبدالله بن عمار برقى ، على بن عبدالله معروف به ناشى صغير،احمد بن همدانى ، شهيد اول و بسيارى ديگر از مادحين كه به وسيله شكنجه ، خوراندنسمّ، در آوردن زبان از پشت سر و سوزندان ، به خاطر مدحاهل بيت عليهم السّلام با فجيح ترين وضع در دولت عباسى ، به شهادت رسيده و جانخود را در پاى وصف معشوق خويش فدا ساختند.
آرى ! فرهنگ مداحى از ميان خون گذشته و به دست ما رسيده است . مداح ، زبان گويايىاست كه به ستايش بهترين خاندان و رسوايى دشمنان زبون آنها پرداخته و چونپروانه ، گرد اين چهارده نور واحد گشته و با پر و بالى سوخته خود را قربانى راهآن عزيزان ساخته اند.
مرحوم حاج ((آقا بزرگ تهرانى ؛)) در كتاب ((الذريعه ))، تعداد ديوان شعراىاهل بيت عليهم السّلام را حدود هشت هزار و پانصد ديوان معرفى كرده كه در اثر تاخت وتازها، شاعر آن كشته و ديوان آن سوزانيده شده است . به هرحال اين فرهنگ غنى كه پرورش داده مكتب آل البيت عليهم السّلام بوده است امروز، به دستمن و شما افتاده كه بايد با سعى در تعالى اين فرهنگ ، ما نيز تاءسى به پيشينيانخود كرده و وظيفه خود را در قبال زنده نگه داشتن مذهب عاشقى و شيفتگى چون شهداى اينراه ، به منصه ظهور رسانيم .
اين زبان گويا بايد امروز نيز دست از فعاليت خود نكشيده و رسالت خود را به انجامرساند و با بهره مندى از فيضان سرچشمه زلال عشق به اين خانواده و استمداد از هنرتواناى فارسى و ذوق سرشار ايرانى به اشاعه و اعتلاى اين فرهنگ پرداخته و چونگذشته اين آئين را رها نسازد. چه بسا پيشينان ما در دوران خفقان زده و محيط تهديد وارعاب ، وظيفه خود را در آن شرايط نامساعد تقيه ، به انجام رسانيده اند و بر ماست كهدر سايه نظام مقدس اسلامى مان ، كمر به اشاعه و تعالى آن بسته و به سهم خودمسئوليت خويش را در اين زمينه به ظهور رسانيم .
خوشبختانه شعراى عصر ما عزم جزمى بر اين معنا نهاده اند. شعرايى چون حبيب اللهچايچيان ، محمد على مجاهدى ، على انسانى ، غلامرضا سازگار، على آهى ، مؤ يدخراسانى ، محمد على مردانى ، محمد جواد غفورزاده و بسيارى از عزيزان ديگر كه اينعرصه قصير حتى از بردن نام آنها نيز قاصر است كه موفقيت اين عزيزان و تمامىكسانى كه در وادى خدمت و نوكرى اهل بيت عليهم السّلام رخ مى سايند را از خداوند مسئلتداريم .

next page

fehrest page

back page

 

 
 

کلیه حقوق این سایت محفوظ می باشد.

طراحی و پیاده سازی: GoogleA4.com | میزبانی: DrHost.ir

انهار بانک احادیث انهار توضیح المسائل مراجع استفتائات مراجع رساله آموزشی مراجع درباره انهار زندگینامه تالیفات عربی تالیفات فارسی گالری تصاویر تماس با ما جمادی الثانی رجب شعبان رمضان شوال ذی القعده ذی الحجة محرم صفر ربیع الثانی ربیع الاول جمادی الاول نماز بعثت محرم اعتکاف مولود کعبه ماه مبارک رمضان امام سجاد علیه السلام امام حسن علیه السلام حضرت علی اکبر علیه السلام میلاد امام حسین علیه السلام میلاد حضرت مهدی علیه السلام حضرت ابالفضل العباس علیه السلام ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها پاسخ به احکام شرعی مشاوره از طریق اینترنت استخاره از طریق اینترنت تماس با ما قرآن (متن، ترجمه،فضیلت، تلاوت) مفاتیح الجنان کتابخانه الکترونیکی گنجینه صوتی پیوندها طراحی سایت هاستینگ ایران، ویندوز و لینوکس دیتاسنتر فن آوا سرور اختصاصی سرور ابری اشتراک مکانی colocation