بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب در محضر آیت الله العظمی بهجت, محمدحسین رخشاد   مناسب چاپ   خروجی Word ( برگشت به لیست  )
 
 

بخش های کتاب

     FEHREST -
     20010001 -
     20010002 -
     20010003 -
     20010004 -
     20010005 -
     20010006 -
     20010007 -
     20010008 -
     20010009 -
     20010010 -
     20010011 -
     20010012 -
     FOOTNT01 -
     FOOTNT02 -
 

 

 
 

 

next page

fehrest page

back page

39 خرق عادات به توسط قرآن  


خداوند متعال مى فرمايد:
و لو اءن قرءانا سيرت به الجبال اءو قطعت به الاءرض اءو كلم به الموتى(69)
و اگر قرآنى بود كه كوه ها با آن به گردش مى آمد، يا زمين پيموده مى شد (طىالارض )، يا مردگان به سخن مى آمدند .
آيا جواب (لو) غير از اين است كه لكان هذا القرآن . (قطعا خود همين قرآن بود.) وجمله ى (بل لله الاءمر جميعا)(70)؛ (سر رشته ى همه ى كارها به دست خداست .) نيزاشاره به اين است كه اعجاز قرآن اختصاص به خوارق عادات مذكور ندارد؛ بلكه (تبينالكل شى ء) (71)(بيانگر هر چيز.) است . اما به چهدليل اين خرق عادات به قرآن منسوب است ؟ بهدليل خود قرآن كه از قبيل خرق عادت است ؛ زيرا:
كل اناء ينضح بما فيه .
از كوزه همان تراود كه در او است .
اگر قرآن را به صورت واقعى اش ببينيم ، آن گاه معلوم مى شود كه دست از ترنج مىشناسيم يا نه !آيا ما به قرآن و عترت ملتزم هستيم ؟!آيا عامه به قرآن ، و ما به عترتملتزم هستيم ؟!


40 مقصود از تعليم اسما، خداشناسى است  


منظور از اسما در آيه ى ( و علم ءادم الاسماء كلها) (72)؛ (و تمامى اسما را بهحضرت آدم - عليه السلام - آموخت .) علم به حقايق است كه موجب امتياز انسان از حيواناتبلكه فرشتگان مى گردد. بنابراين ، مقصود از اسما حقايق اسما است نه تنهااسم بدون مسمى ، كه به جهت وحدت اسم و مسمى ، اسم بر مسمى اطلاق شده است ؛ و(باءسماء هؤ لاء)؛ (73)(به اسامى اينان .) درذيل آيه ى عنى بهؤ لاء المسميات ؛ (به اين مسمى ها)؛ زيرا علم به اثر تفصيلا،علم به مؤ ثر است اجمالا. و حقيقت مطلب ، همان خداشناسى است .


41 مناظره ى ابوحنيفه با امام صادق - عليه السلام - درباره هدهد 


در مجلسى كه ابوحنيفه نيز حضور داشت ، امام صادق - عليه السلام - فرمود:هدهد راهنماى لشكر سليمان - عليه السلام - بود، زيرا هدهد آب هاى زير زمين را مى بيند،ابوحنيفه فورا گفت :
ظفرت بك .؛ گرفتمت !
حضرت فرمود:
و كيف ذاك ؟ ؛ چگونه ؟
عرض كرد: اگر هدهد آب زير زمين را مى بيند، پس چرا دامى را كه صياد براى او پنهانكرده نمى بيند و به دام مى افتد؟ حضرت فرمود:
يا نعمان !اءما علمت اءنه اذا جآء القدر، اءغشى [اءغشى ] البصر؟!(74)اى نعمان ،مگر نمى دانى كه وقتى قدر خداوند فرا مى رسد، ديده نابينا مى گردد!تصريح بهاسم ابوحنيفه ، يعنى اين كه حضرت به او نعمان خطاب كرد، براى استخفاف وتحقير او است . بهار توبه شكن مى رسد، چه چاره كنم ؟ (75)


42 معناى حديث قدسى خلقت الاءشياء لاءجلك ، و خلقتك لاءجلى  


نتيجه ى خلق و مخلوق در حديث قدسى خلقت الاءشياء لاءجلك ، و خلقتك لاءجلى؛ (76) (تمام اشيا را براى تو، و تو را براى خود آفريدم .) علم و معرفت است .


43 تلازم عبادت و معرفت  


عبادت و معرفت و (الا ليعبدون ) (77)و الا ليعرفون متلازمين اند؛(78) لذا كسانى كه ديده ى شهودشان قوى است ، (يسبحوناليل و النهار لا يفترون ) (79)؛ (شب و روز تسبيح خدا را مى كنند و هرگز خسته نمىشوند.) هستند.


44 متابعت و عدم متابعت از انبيا عليهم السلام - ريشه ىكمال و نقص بشر


تمام نقص بشر در اثر پيروى نفس و دورى از تعاليم و متابعت انبيا عليهمالسلام - است ، و در اثر متابعت از آن ها شبيه وممثل انبيا و ائمه - عليهم السلام - مى گردد كه ما آرزوى خواب آن ها را مى كنيم !


45 افضليت عبادت در زمان غيبت از زمان حضور و امكاننيل به مقامات اوليا


مگر همه سلمان يا ابوذر - رحمهماالله - مى شوند كه با تمام بلاها، صبركردند و يا مثل عمار كه حتى حاضر به كشته شدن گرديد؟ در مقاماتى كه آنانبدان رسيدند بسته شده است . تمام دنيا و مافيها ارزش نماز يك شب سلمان - رحمه الله -را ندارد . روى پوست گوسفندى مى نشست ، مصلاى عجيب و غريب داشت ، و در روايتىاثاثيه و لوازم منزلش را برشمرده : يك پوست ، يك كيسه آرد و ...؛ ولى باز گريه مىكرده كه فردا بارش سنگين است . (80) سلمان چه مقامى داشت ، و ضد او، يعنى معاويهچه مقامى ؟ البته چه بسا از اين كه فرموده اند: عبادت در غيبتافضل از عبادت در حال حضور است بتوان استفاده كرد كه مقامات بالاترى براى ماممكن است !مقصودم اين است كه اگر ما در زمان حضرترسول - صلى الله عليه و آله و سلم - بوديم و مى ديديم كه در اطراف آن حضرت ،امثال سلمان هستند كه داراى مقاماتى هستند، چه قدر به آن مقامات عاليه تشويق مى شديم ؛ولى كسى كه آن ها را نمى بيند از تحصيل آن معذور است ؛ زيرا ترديد براى اوحاصل مى شود كه آيا اين گونه مقامات براى اوحاصل مى شود يا خير؟!اما ما نيز از كرامات علما عجايب و غرايبى ديده ايم كه نمى شودبيان كرد و تعجب مى كرديم كه چرا ديگران مى بينند و اسمش را هم نمى آورند؟!ولىنمى دانم چرا باز نسبت به تحصيل آن مقامات بى تفاوت هستيم ؟!


46 برخى كرامات و مكارم اخلاق اهل بيت - عليهم السلام -  


فاطمه ى زهرا - عليها السلام - با همان وصيتى كه كرد شبانه دفن شود،(81) پيروز شد و پيروز است . بعد از شهادت حضرت حسين بن على - عليهماالسلام ،حضرت زينب عليها السلام - در اسارت آن چنان مردانه خطبه مى خواند كه گويى در تختسلطنت قرار دارد . امام سجاد - عليه السلام - درحال اسارت و در حالى كه غل جامعه (82) به گردن داشت ، بهسايل شاهانه كمك مى كند . ما چنين بزرگان ( مرد و زن ) داريم كه همه چيز ما از آن هاست ،ولى گويا آن ها را نداريم !


47 ديگر نيازمند نشدم ! 


شخصى از اهل علم مى گفت : در كربلا يا نجف كه بوديم ، گاهى در مضيقه قرارمى گرفتيم به حدى كه آب و نان نداشتيم ، خانواده مى گفت : فلان آقا مرجع است ، برواز او بخواه ؛ و من مى گفتم : اين كار را نمى كنم ، و اگر اصرار بكنيد مى گذارم و ازخانه بيرون مى روم .
اين جاست كه انسان هاى موجه موظفند كه به مستحقين و افراد با حيا و عزت نفس كه نهتنها اظهار فقر و احتياج نمى كنند، بلكه چه بسا اظهار غنا و دارايى مى نمايند: ينفقنفقة الفقرآء و يتظاهر كالاءغنياء(مانند افراد نيازمند خرج مى كند، و مانند اغنيا تظاهربه دارايى مى كند.) كمك كنند و افرادى را جهت فحص و تجسس ازحال آن ها قرار دهند.
در هر حال ، آن شخص مى گفت : شب خواب ديدم كسى در مى زند، امام زمان -عجل الله تعالى فرجه الشريف - بود، دستش را بوسيدم ، وارد خانه شدند و مقدارىنشستند، و هنگام تشريف بردن ديدم چيزى زير تشك گذاشتند، بعد از تشريف بردنشاندر عالم خواب نگاه كردم ببينم چه گذاشته اند، ديدم يك فلس عراقى را گذاشته اند، كهكوچكترين واحد پول عراق و اقل ما يباع و يشترى به ؛ (كمترين مبلغى كه مىتوان با آن چيزى را خريد و يا فروخت .) است كه شايد فقرا هم آن راقبول نكنند از خواب بيدار شدم و بعد از آن خواب ديگر به فقر گرفتار نشدم . ازاصفهان حواله ى صد يا هشتاد تومان رسيد و وضع ما رو به بهبودى رفت .
ما كه چنين ملاذ و ملجاءى (83) داريم ، چه احتياجى به ديگران داريم؟!محال است كسى راه قناعت را پيشه نكنند و به آن چه دارد راضى گردد بر عكس ، اگركسى قناعت كند، مايجتاجش به او مى رسد، هر چند زياد باشد، از سخنان امام صادق - عليهالسلام - است كه فرمود:
ضمنت لمن اقتصد اءن لا يفتقر. (84)
من براى كسى كه ميانه روى پيشه كند، ضمانت مى كنم كه نيازمند ديگران نگردد.


48 اشراف امام - عليه السلام - بر اعمال بندگان  


گويا بنا بر اين است كه در عمل ، خدا ناديده گرفته شود، با اين كه در روايتكافى دارد كه : در هر شهرى عمودى از نور است كه امام - عليه السلام -اعمال بندگان را در آن مى بيند، و يا ملكى براى او خبر مى آورد.(85) هم چنينروح القدس مؤ يد او و با او است ، غير از آن وحى كه هرسال يك بار در شب قدر بر او نازل مى شود.(86)
بنابراين ، اگر مثلا پرده اى هم دور عمل بكشيم ، فايده ندارد و ديد امام - عليه السلام -نافذتر است ، و در برابر چشمان واقع بين او - عليه السلام - مانع وحايل ايجاد نمى كند. هم چنين در رؤ يت امام - عليه السلام - مقابله و محاذات (87) شرطنيست ، بلكه هر جا كه نشسته ، بر ارضين سفلى و سماوات سبع و ما فيهن و ما بينهناشراف دارد. خداوند متعال مى فرمايد:
(و ءاتينه الحكم صبيا)(88)
در حال كودكى ، حكم را به او عطا كرديم .
و نيز مى فرمايد:
قال انى عبدالله اءتئنى الكتب و جعلنى نبيا(89)
گفت : من بنده ى خدايم ، خداوند به من كتاب عطا كرده و پيامبر قرار داده است . اگرمساءله ى امام شناسى بالا رود، خداشناسى هم بالا مى رود؛ زيرا چه آيتى بالاتر از امام- عليه السلام ؟!امام آيينه اى است كه حقيقت تمام عالم را نشان مى دهد؟!


49 چرا چنين آقايى را رها كردى ؟  


شخصى در راه مكه هميانش گم شد و شايد در دريا افتاد . وقتى كه به نجفاشرف برگشت به اميرالمؤ منين - عليه السلام -متوسل شد . شب حضرت را در خواب ديد، حضرت به او فرمود: هميان تو در قم نزدميرزاى قمى (90) است . وى به قم آمد و سراغ ميرزا - رحمه الله - را گرفت . او را بهخانه ى ميرزاى قمى راهنمايى كردند . هنگامى كه به در خانه ى ايشان رسيد، مرحومميرزا پيش از ملاقات و باز كردن در خانه و بدون سؤال ، از سوراخ در، هميان را به او داد . وى آن را باز كرد و ديد هميان او است و بهمحل زندگى بازگشت . وقتى كه به محل زندگى بازگشت ، به او گفتند: چرا چنينآقايى را رها كردى ؟!دوباره به قصد خدمت به مرحوم ميرزا به قم مراجعت نمود. ولىوقتى رسيد، ديد كه آقا مرحوم شده است ، خادم قبرش شد تا اين كه از دنيا رفت ، و نزدميرزا دفن شد، و اكنون قبر او داخل مقبره ى ميرزا قرار گرفته است .


50 درس خارج بدون مطالعه ! 


مرحوم آقا سيد ابوالحسن (91)، فتاواى اصحاب و مشهور را در تمامىمسايل فقهى حفظ بود . حتى بدون مطالعه هم مى توانست درس را به آخر برساند!
آقا سيد على نجف آبادى - رحمه الله - با تعجب مى فرمود: نزد ايشان بودم به من فرمود:جواب اين استفتاءات را بنويسيد، برداشتم يكى از آن ها را بنويسم ، مدتىمعطل شدم و خيلى طول كشيد ناگهان ديدم ايشان تعداد بسيارى از آن ها را برداشته وجوابش را نوشته است !اين در حالى بود كه من هنوز يكى را با زحمت جواب داده بودم !
حافظه ى قوى اين طور است كه در جواب مسايل ، مستحضر است و براى او معطلى ندارد،به ى اد دارم در يك مساءله اى كه در خدمت ايشان بحث داشتيم ، ايشان فرمود: شيخ علىروايتى در اين باره در حاشيه ى شرح لمعه در فلان كتاب دارد، و با آن مطلب را به آخررساند.
ظاهرا ايشان از لحاظ قوت حافظ در ميان علما و معاصرين خود يگانه بود .
بار ديگر خودم ديدم ايشان در مسجد شيخ طوسى (92) رحمه الله - بدون اين كه پيشاز درس كتابى مطالعه كرده باشد و بداند كه جان شروع درس كجا است ، پس ازتعطيلى مفصل ، كتابى (گويا كتاب حج بود) را شروع كرد و گفت : برويد جواهرى ،شرايعى بياوريد . روى منبر بود آقايى از پايين منبر به او سيگارى داد و دامادش ،مرحوم آقاى سيد حسن بجنوردى (93) از مدرسه قوام جواهرى آورد، اما جاىشروع درس معلوم نشد . تا اين كه ايشان فرمود: مساءله اى را عنوان مى كنيم و مى خوانيم، چنان چه معلوم شد پيشتر آن را نخوانده ايم تدارك مى كنيم .
بدين ترتيب ، مساءله اى را كه مطرح نشده بود و مطالعه هم نكرده بود و اصلا نمىدانست شروع درس از كجا است ، شروع كرد و تا به آخر رساند، ولى چنان در اطرافمساءله با استدلال بحث نمود كه گويا آن را مطالعه كرده است !


51 همان روز اول جواب ها را نوشته بودم ، ولى ... 


امر اجتهاد و فتوى دادن براى بعضى از علمامشكل و براى بعضى آسان بود، و اين بدان جهت است كه مواهب الهيه ، نسبت به اشخاصمختلف است .
مرحوم آقا شيخ اسدالله تسترى (94)، صاحب مقابس در اواخر عمرش در كاظمينساكن بود، شخصى مسايلى را از ايشان استفتا كرده بود و براى گرفتن جواب مرتب بهخانه ى ايشان مراجعه مى كرد ولى پاسخ مى شنيد كه بايدتاءمل شود و صبر كنيد و امثال آن . تا اين كه براى جواب سؤال ها شش ماه خدمت ايشان مراجعه كرد و ايشان مكرر مى فرمود: حاضر نيست ، مهيا نيست ،صبر كنيد.
اتفاقا آقا شيخ موسى ، پسر مرحوم شيخ جعفر كاشف الغطا به كاظمين مشرف شدند. وشخص سؤ ال كننده همان نوشته ها و سؤ الات را به ايشان ارايه داد تا جواب بفرمايد.ايشان در حالى كه بر مركب سوار بود و مى خواست به جايى برود، به خادم گفت كهكاغذ و دوات حاضر كند، و در همان حال فورا جواب سؤ الات را مرقوم فرمود و بهصاحبش برگرداند.
سؤ ال كننده نزد صاحب مقابس - كه داماد كاشف الغطا بود - رفت و جواب ها را به ايشاننشان داد و به عنوان اعتراض عرض كرد: من شش ماه است سؤ الات را به خدمتتان داده ام وهنوز جواب نفرموده ايد، ولى آقا شيخ موسى - رحمه الله - فورا جواب داند . فرمود:صبر كن و رفت و از اندرونى خانه جواب سؤال ها را آورد و به او نشان داد كه مطابق جواب هاى شيخ موسى بود. سپس فرمود: من همهمان روزهاى اول اين جواب ها را نوشته بودم ، ولى چه كار كنم ؟ احتياط نمى گذارد بهدست شما بدهم و اظهار كنم ؟!
آقا شيخ موسى ، فرزند مرحوم كاشف الغطا خيلى خيلى بزرگوار و شايد معروفترين وبزرگترين اولاد مرحوم كاشف الغطا بود . البته دو برادر ديگر ايشان ، مرحوم شيخ احمدو شيخ محمد حسين كاشف الغطا نيز مانند آقا شيخ موسى در فقاهت بارع بودند.


52 برتر از خون شهيدان ! 


شيخ انصارى (95) رحمه الله - در جايى از كتابرسائل مى فرمايد:
رزقنا الله الاجتهاد الذى هو اءشق من طول المكث فى الجهاد(96)
خداوند، اجتهاد را، كه از ايستادگى در جهاد سخت تر است ، به ما روزى كند!آرى ، كسىمى فهمد اجتهاد اءشق و سخت تر است كه معناى مدادالعلماءاءفضل من دماء الشهدآء (97)؛ (مداد [ دانش ] دانشمندان از خون شهيدانبرتر است .)را بفهمد .


53 همه خود را بيش از ديگران مستحق مى دانند! 


چه خوب است كه در هر شهرى ، هياءتى ، اعانه ها و كمك هاى مردمى را جمع آورىكنند و شبانه به فقرا و محرومين شهر برسانند و نگويند كه چه كسى داده است چيزىنمى گذرد كه گويى همه اهل شهر غنى هستند؛ ولى كسانى كه متصدى اين كارها مى شوندو كمك ها و اعانه هاى مردم را مى رسانند، بيش از ديگران خود را مستحق كمك مى دانند وبيشتر صرف خود و تشكيلاتشان مى كنند!


54 هر چه بيشتر بدهند، بيشتر مى رسد! 


آقايى در نجف مى گفت : اين آقايان مراجع كه به طلاب و مستحقين كمك مى كنند وپول ، شهريه ، يا نان مى دهند، به خاطر اين نيست كه سخاوت دارند، بلكه تجربهكرده اند و ديده اند هر چه بيشتر بدهند، بيشتر براى آن ها مى رسد!(98)


55 زود ببر، برو تا مهدى نبيند 


بعضى را ديده و يا شنيده بوديم كه خيلى در انفاق عجيب و غريب بودند . زمانىمستحقى به در خانه ى مرحوم آخوند خراسانى مى آيد، و از ايشان درخواست كمك مى كند،ولى ايشان وجهى نداشته كه به وى بدهد، لذا قاليچه ى اطاق شخصى خود را جمع مىكند و به او مى دهد و مى گويد: زود ببر، برو، تا مهدى (99) نبيند!


56 مبادا روزى بر تو بگذرد كه ...  


شهيد اول و ثانى - (100) رحمهما الله - بعد از شهادت به جرم تشيعسوزانده شدند . در جريان ملاقات و تشرف يكى ازاهل علم به محضر حضرت حجت - عجل الله تعالى فرجه الشريف - در سفر حج ، حضرتبه او فرموده بودند: شهيدين آتش و پلو شيعه را نخوردند، مع ذلك كتاب هاى بابركت به جا گذاشتند، مبادا روزى بر تو بگذرد كه ى كى از كتاب هاى آن ها را مطالعهنكرده باشى .
حضرت استاد - مد ظله - در جاى ديگر فرمودند: به نظر مى رسد منظور حضرت از آش وپلو، مقام مرجعيت و زعامت باشد.


57 توفيق چيز ديگرى است ! 


يكى از كرامات شهيد اول و ثانى - رحمهما الله - اين است كه كتابشان (101)
مورد پسند اهل علم واقع شده است ، هر چند وسطند يعنى نه تامالاستدلال است و نه بدون استدلال . شرح لمعه كتاب پر بركتى است ، بعضى ازاهل علم كه فقط شرح لمعه تدريس مى كردند . مثلا سيزده دوره تدريس كرده بودند، درنجف و كربلا هم بعضى از اهل علم متن لمعه را حفظ بوده اند .
كتاب شرح لمعه ، استدلال تام نيست ، ولى فتواى محض هم نيست ، مع ذلك خيلى پر بركتاست ، چند صد سال است كه طلاب علوم دينى در حوزه هاى علميه به درس ، مباحثه ومطالعه ى آن اشتغال دارند . صاحب جواهر - رحمه الله - مى فرمايد: فقه روضه (102)بالاتر از كتاب مسالك (103)او است . (104)
شهيدين - رحمهماالله - عمر كم و كوتاهى داشتند و مع ذلك چه قدر عمرشان بركات داشت، و چه تاءليفات نافع و سودمندى از خود به جا گذاشتند . آن ها براى ما حجتند، تا عمرخود را به غفلت و بطالت نگذرانيم . البته توفيق چيز ديگرى است كه خداوندمتعال نصيب هر كس نمى كند.


58 معقول را محسوس مى كرد! 


در كربلا، مدرسين در علم و كتاب مورد تدريس تخصص داشتند . بعضى هم چونمرحوم سيبويه معروف ، فقط كتاب مغنى (105) را مجتهدانه و به صورت تحقيقىتدريس مى كردند، و بعضى كتاب مطول ، و برخى معالم و...
آقايى كه ما نزد او حاشيه ى ملا عبدالله (106) را مى خوانديم ، خيلى در علم منطق عجيببود، قضايا و اشكال چهارگانه ى منطقى را با توضيحاتش براى طلاب و شاگردانمحسوس مى كرد، و مطالب عقلى و منطقى را به خوبى تعيين مى نمود و با قضايا ومثال هاى عرفى تطبيق مى داد . اين امتياز مدرسين در كربلا بود كه شايد در جاى ديگرچنين نبود، و ما سراغ نداريم .


59 كرامتى از حاج شيخ عبدالكريم حايرى - رحمه الله -  


از كرامات مرحوم حاج عبدالكريم حايرى ، اين است كه زمانى رودخانه ى قم دراثر سيل طغيان كرده و آب تا لبه ى پل على خانى رسيده بود، به گونه اى كه عده اىاز روى پل با آب رودخانه وضو مى ساختند، و لذا براى جلوگيرى از نفوذ آب تمامفرش هاى مسجد امام را جمع نمودند . مرحوم حاج شيخ روىپل رفت و مقدارى تربت (107)در دست گرفت و چيزى بر آن خواند و در آب انداخت ، ازهمان وقت به تدريج آب پايين آمد و بعد از چند ساعت ، چند متر آب پايين رفت .
ما نه ايمان اهل ايمان را داريم و نه ى قين اهل يقين را. گويا در مشكلات آمريكا و شوروى مارا نجات خواهند داد كه به آن ها پناه مى بريم و اعتماد مى كنيم ، آن ها سگ و گرگىهستند كه از ترس يكديگر خواب آسوده ندارند، بزرگان ما مقامات عاليه ى علمى را دارابودند و در مقام عمل نيز چه عبادت هايى ، چه نمازهايى داشتند . با خود مى گويم : بااين كه آن ها را ديدى ، باز چرا اين جورى ؟!آن ها آن گونه خوب ، و تو اين گونه خراب؟!


60 به خدمت شما هم مى رسم ! 


آقاى مرعشى - رحمه الله - (108)فرمود: زمان رضا شاه پهلوى در قم ،پاسبانى در مسجد بالاسر حرم حضرت معصومه - عليها السلام - در صفوف نماز جماعتزن ها را ضرب و شتم و ايذا مى نمود كه چرا محجبه هستند؟!عرق دينى و مذهبى من باعث شدكه ى ك سيلى محكم به صوت او زدم ، برگشت به من گفت : خدمت شما هم مى رسم . رفتتا به خدمتشان برسد!


61 چرا روسرى به سر كرده اى ؟! 


در زمان رضا شاه پهلوى كه معروف به منكرتبديل شده بود، آقايى مى گفت : يكى از خدام حضرت امام رضا - عليه السلام - در حرمآن حضرت به زنى كه روسرى بر سر داشت ، مى گفت : چرا روسرى به سر كرده اى ،آيا از امام رضا حيا نمى كنى كه روسرى سر مى كنى ؟!


62 حائز مقام مرجعيت بود، ولى ... 


وقتى ما وارد كربلا شديم ، در كربلا و نجف در زمينه ىمقاتل ائمه - عليهم السلام - و موضوعاتى كه مورد يقين نبود، نظرات آقا ميرزا هادىخراسانى - رحمه الله - معتبر و مسموع و قابلقبول بود؛ چرا كه نظر خود را در مطالب اختلافى با ادله ى محكم ومستدل بيان مى كرد، و اين مساءله از عجايب و غرايب بود . از جملهاهل منبر جريان طفلان مسلم ، و چگونگى شهادت آن دو بزرگوار را ازقول او نقل مى كردند .
متاءسفانه با آن همه زحمات و جمع آورى اسناد و دقت در گفتار و با اين كه ايشان در علميتحايز مقام مرجعيت بودند، اصلا معلوم نيست مطالب ايشان ، گفتارها و دست نوشته هايشضبط و جمع آورى شده باشد!


63 به توفيق معنوى انجام مى داد  


مرحوم شيخ انصارى با اين كه ى ك چشمى بود و شب نمى توانست مطالعه كند،در روز اين همه درس ، تاءليف و عبادت داشت ، هر روز زيارت عاشورا را با صد لعن وسلام ، در بالا سر مرقد حضرت امير - عليه السلام - نيم ساعت ايستاده مى خوانده ، ونماز جعفر، و يك جزء قرآن را به توفيق معنوى انجام مى داده است .


64 مدت تاءليف كتاب جواهر الكلام  


مرحوم صاحب جواهر، تاءليف جواهر را درسال 1230 - 1231 شروع كرده است ؛ زيرا دراوايل كتاب طهارت از مرحوم آقا سيد على صاحب رياض (109) به بعض المعاصرينسلمه الله تعالى تعبير مى كند كه معلوم مى شود ايشان هنوز در قيد حيات بوده اند. و پايان جواهر را در كتاب امر به معروف درسال 1253 ذكر كرده است . سال 1266 هم وفات ايشان بوده است .
ايشان براى تاءليف جواهر خيلى ارزش قايل بوده ، حتىنقل كرده اند كه مقدارى از جواهر را بر سر جنازه ى فرزندش نوشت و ثوابش ‍ را به اوهديه نمود، تا به اين اندازه هم تاءليف جواهر عقب نيفتد.


65 احساس احتياج به دعا براى مؤ منان  


در بسيارى از بلاد، اهل ايمان و شيعه (110)گرفتار هستند . آيا مى شود همانگونه كه به هنگام گرسنگى و تشنگى ، به آب و نان احساس احتياج مى كنيم بلكهبيشتر از آن ، براى رفع گرفتارى هاى اهل ايمان احساس احتياج به دعا براى آنان بكنيم؟!يعنى دعايمان به اندازه اى باشد كه رافع بلا و گرفتارى هاى آنان گردد، و همراهبا عدد و شرايط مخصوص ، و دعاى تائب باشد.


66 اعمال ما محفوظ، و عكس بردارى شده است  


ما را شناخته اند، اعمال ما محفوظ است و عكس بردارى شده است . خداوندمتعال از زبان مجرمين مى فرمايد:
مال هذا الكتب لا يغادر صغيرة و لا كبيرة الا اءحصئها و وجدوا ما عملوا حاضرا(111)
اين چه كتابى است كه هيچ عمل خرد و بزرگى را فرو نگذاشته مگر آن كه برشمردهاست . و آن چه را انجام داده اند حاضر مى يابند.
آيا شهادت دست و پا و ديگر اعضا و جوارح (112) شوخى است ؟!


67 تنافى نيل به مقصود با اهتمام نداشتن به امور مسلمانان  


آيا مى توانيم سالم بار به منزل ببريم و در عينحال به امور مسلمانان و مؤ منين بى تفاوت باشيم ؟!آيا امكان دارد بدون اهتمام به امورمسلمانان ، به مقصود برسيم ؟!


68 چرا خداوند افراد بسيارى را آفريد كه مستحق آتش جهنم گردند؟  


سؤ ال : چرا خداوند متعال افراد بسيارى را آفريد كه مستحق آتش جهنم گردند؟
جواب : در حديث قدسى آمده است : كنت كنزا مخفيا فاءحببت اءن اءعرف ، فخلقت الخلقلكى اءعرف (113)(من گنج نهان بودم ، خواستم كه شناخته شوم ، لذا مخلوقات راآفريدم تا شناخته شوم .) خداوند عده اى را برگزيد و در جوار خود،اهل انس و هم نشين و مظهر اسما و صفات خود قرار داد، كه هر كدام از آن ها در يك كفه ىترازو و بقيه ى مردم در كفه ى ديگر هستند. اگر ارزش ‍ افراد با ترازو سنجيده شود،ارزش يك مؤ من كامل از هزاران افراد غير مؤ من برتر و سنگين تر خواهد بود . در روايتآمده است : اگر يك امام و يك ماءموم در جهان وجود داشته باشد، غرض از خلقتحاصل است ! (114)


69 امت برتر از پيغمبر! 


فرق ما و عامه در اقرار و ادعا، جهل آنان ، و ادعاى علم از سوى ائمه ى ما - عليهمالسلام - است . على - عليه السلام - بعد از رحلت پيامبر - صلى الله عليه و آله و سلم -قرآن را جمع آورى كرد و آن را با تنزيل و تاءويل به آنان عرضه كرد، گفتند: بگذار وبرو. (115)
آن ها اسلام را از رسول الله گرفتند، ولى براى بقا و دوامش او را نخواستند، چون ديدندپيغمبر - صلى الله عليه و آله و سلم - مى خواهد پسر عمويش على - عليه السلام - راخليفه و جانشين خود كند و در نظر آنان او حتى نمى توانست فرزندان واهل بيتش را اداره كند و تمام زحمات پيغمبر را از بين خواهد برد، لذا از اين امر جلوگيرىكردند. چه قدر امت با فضل تر از پيغمبر!باز مى گويند، پيغمبرافضل است !


70 تناقض گويى اهل تسنن درباره ى صحابه  


عامه روايت مى كنند كه پيامبر اكرم - صلى الله عليه و آله و سلم - فرمود:
لا تسبوا اءصحابى . (116)
ياران مرا ناسزا مگوييد.
چيزى را به اصحاب مى گويد كه كذبش واضح است !
از سوى ديگر، خودشان در مناقب عمر آورده اند: معاويه را كتك زد. يعنى ببينيد كهچگونه تاءديب مى كند!و معاويه ابدا اعتراض ‍ نكرد، چه قدر متاءدب بوده !
تو مى گويى پيغمبر فرموده اصحاب مرا سب نكنيد، دشنام ندهيد، كتك زدن چه طور؟!بااين كه معذور و بى تقصير بوده ، ولى چون عمر اجتهاد كرده بود (هر چند خطا و اشتباه )لذا حرفى نزد!


71 آيا ما راه را پيدا كرده ا يم تا در راه باشيم ؟! 


آيا ما راه را پيدا كرده ايم كه در راه باشيم ؟!خودمان از روزاول (117)كارى كرديم كه نتيجه اش اين شد كه ماذليل و خوار باشيم و كفار عزيز و آقاى ما باشند و ازپول نفت و ثروت هاى خودمان بر ما تصدق كنند، و ما در راهاميال آن ها هر وقت كه بخواهند قربانى شويم .


72 ما به تو نظر داريم  


زنى از بستگان دختر آقا شيخ جواد مجتهد رشتى - رحمه الله - مى گويد: باپدر و مادرم از ايران به زيارت عتبات رفتيم ، و آنان مرا در نجف به طلبه ى سيدىتزويج كردند و رفتند. از سويى دورى آن ها مرا ناراحت مى كرد، و از سوى ديگر گاهىشوهرم نزديك ظهر همراه با مقدارى گوشت و چند ميهمان واردمنزل مى شد. لذا من با شوهر بد اخلاقى مى كردم و منشاء آن دورى والدين بود.
البته خوب است والدين در اين امر مواظب باشند و دخترشان را به تزويج كسى كه درجاى دور زندگى مى كند در نياورند.
آن خانم مى گويد: مريض شدم و تب به شدت مرا فرا گرفت ، در همانحال ، در حالت بيدارى حضرت زهرا - عليهاالسلام - را ديدم ، فرمود: شفاى تو بهدست شوهرت مى باشد.
و به من توصيه فرمود كه با او خوش رفتار باشم . شوهرم از راه رسيد و عباى خود راروى من انداخت ، و من بلافاصله شفا يافتم و به حرم حضرت امير عليه السلام - مشرفشدم و به آن حضرت اصرار كردم كه ى ا مر!مرا برساند يا والدين مرا .
از حرم بيرون آمدم و ديدم كه حضرت امير - عليه السلام - درست از جهتمقابل من وارد صحن مى شود، تغيير مسير دادم و به جهت ديگر حركت كردم تا با حضرتمواجه نگردم ، ديدم به سوى من تغيير مسير دادند تا اين كه به خدمت ايشان رسيدم .فرمود: خانم ما به تو نظر داريم ، با شوهر خود خوب رفتار كن ، برو در سردابمنزل با زغال تا چهل روز روى ديوار علامت بگذار روز چهلم والدين ات مى آيند، هم چنينبراى برآورده شدن حوايج خود بالاى بام برو و چند صلوات بفرست ، درست مىشود.
وى مى گويد: من اين كار را مى كردم ، وقتى شوهرم گوشت و لوازم طبخ را مى آورد، همهرا در ديگ مى ريختم و بالاى بام مى رفتم و چند صلوات مى فرستادم و مى آمدم و مى ديدمغذا پخته و طبقه بندى و چيده شده و خوش طعم و لذيذ آماده است !


73 قرآن آخرين برنامه ى انسان سازى  


خدا مى داند قرآن براى اهل ايمان - مخصوصا اگراهل علم باشند - چه معجزه ها و كراماتى دارد و چه چيزهايى از آن خواهند ديد!برنامه ىقرآن آخرين برنامه ى انسان سازى است كه در اختيار ما گذاشته شده است ، ولى ما از آنقدردانى نمى كنيم . اهل تسنن قرآن ، و ما عترت را آن گونه كه بايد،
نشناختيم و قدر ندانستيم .
نابينايى كه حافظ قرآن بود، به ديگرى كه قرآن را از روى آن غلط مى خواند، مى گفت: مگر كورى نمى بينى ؟


74 خاك بر سر شيعه ! 


زن ارمنيه ى كه در هواپيما در كنار همسر مرحوم علامه (118)نشسته بود،جريان زيارت امام رضا - عليه السلام - و گرفتن حاجات ازتوسل به آن حضرت را نقل كرده بود. و نيز بعد ازنقل قصه ى روضه خوانى (روضه ى پنج تن ) در مدرسه ى مروى به پيشنهاد آن زنارمنيه و شفاى جوانش براى علامه ى طباطبايى - رحمه الله ، ايشان فرمود: خاك برسر شيعه !(119)


75 تمسك به قرآن و اهل بيت - عليهم السلام - حيات است . 


حتى بنابر نقل عامه ، ائمه - عليهم السلام - باطن نبوت را دارند . در تمسك بهقرآن و اهل بيت - عليهم السلام - خودكشى لازم نيست ، در كارهاى ديگر خودكشى مى كنيم ،اين جا حيات است .


76 عظمت سيد بن طاووس - رحمه الله - در تعبديات و ادعيه  


مرحوم سيد بن طاووس - رحمه الله - در تعبديات و ادعيه از ذخاير بوده است . دركتاب كشف المحجه مى نويسد: براى روز تكليف جشن گرفتم .
در كتاب اقبالالاعمال ضمن اعمال ربيع الاول يا ربيع الثانى صريحا مى گويد كه برخى از ادعاها راخود انشا نموده است ، و دعاهاى زيادى نيز با عدم تصريح به انشاى خود ذكر نموده(120)كه واقعا با دعاهاى ماءثوره از حضرات معصومين - عليهم السلام - سنخيت دارد واز لحاظ علو مضامين از كلام غير معصومين برتر است .


77 كوتاهى عامه و خاصه در تمسك به قرآن و عترت  


در امتحان نشان داديم كه قدردان جواهر نيستيم ، عامه در شانه خالى كردن ازعترت ، و خاصه از قرآن ، و در واقع هر دو طايفه از تمسك به هر دو كه ماءمور به آنبوديم ، كوتاهى كرديم .


78 قصد قربت در تحصيل علم  


در تحصيل علم قصد قربت لازم نيست ، زيراتحصيل علم از واجبات توصليه است ، و اين دسته از واجبات اگر بدون قصد قربت تعبدو قربت هم انجام گيرد، اشكال ندارد. هر چند اگر واجبات توصليه را هم به قصد تعبدبه جا آوريم خدا مى داند در ارزش و ثواب چه تفاوتى با بدون قصد قربت خواهد داشت!هم چنين اگر تعبديات را به حساب مراتب بالا و پايين (121)انجام دهيم ، تفاوتدرجات بسيار خواهد بود.


79 سلاح هاى جنگى  


ما سلاح هاى جنگى را با واسطه از دولت هايى تهيه مى كنيم كه با قدرت هاىبزرگ دوست و از طرف آن ها ماءذون به فروش ‍ هستند . از اين جهت ناچار خود آن ها تنهااجازه ى فروش تجهيزاتى را به واسطه ها مى دهند كه ضد آن ، را و يا بهتر و مدرن تراز آن را تهيه كرده اند .


80 دو مرحله ى لازم در اعتقاد به امامت ائمه - عليهم السلام -  


مرتبه ى اول در اعتقاد به امامت ائمه - عليهم السلام - التزام قلبى به وصايتو خلافت ائمه اطهار - عليهم السلام - و سفارش ‍رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم - به آن ها به نام هايشان و نام پدرانبزرگوارشان ، و مرجعيت ايشان است ؛ و مرحله ى بعد التزام عملى به متابعت از آنان است، نه اين كه نماز بخوانيم و آن ها و امامت آنان راقبول نداشته باشيم ، بلكه بايد بدانيم كه نماز را به ترتيب دستور آن ها انجام دهيم.
اين التزام قلبى بر اصل نماز مقدم است ، زيرا فاسق تارك الصلاة (نه كافر) اگر درراه ائمه - عليهم السلام - باشد در راه نجات است . برعكس كسى كه به آن ها اعتقادنداشته باشد و از امامت انحراف داشته باشد، هلاك است ، اگر چه نماز بخواند، چوناعتقادش ‍ خراب است . واى بر كسانى كه مدعى قرب به خدا هستند اما ولى او را نمىشناسند!


81 اصول ما را نمى گويد 


صاحب جواهر - رحمه الله - چندان بهاصول فقه اهميت نمى داد و با زبان اعتراض مى فرمود:
شنو هذا؟!هذا حرام .؛
اين چيهك اين حرام است .
ولى مرحوم شيخ انصارى كه در درس صاحب جواهر شركت مى كرده ، مى فرمود:منظورش اصول ما نيست .
و اين در حالى بوئد كه اصول شيخ مبسوطتريناصول بوده است ، پس اصول چه كسى را مى گفته است ؟!
با اين حال صاحب جواهر - رحمه الله - كه بهاصول ايراد داشته ، در عين حال مفاد آن چه را كه شيخ - رحمه الله - در كتاب هاى اصولىاش با بياناتى به اثبات رسانده ، در جواهر دارد، با اين كه از لحاظ زمانى بر مرحومشيخ متقدم بوده است .


82 مى توانم دوره ى فقه را در سه ى ا چهار روز بنويسم ! 


برخى از شاگردان صاحب رياض - رحمه الله - بوده اند كه بر تمام ابوابفقه احاطه داشتند. نظير مرحوم شريف العلما مازندرانى - (122)رحمه الله - كهنقل شده ايشان فرموده است : مى توانم دوره ى فقه را در عرض سه ى ا چهار روزبنويسم .


83 توصيه اى اكيد به اهل منبر  


رسم بر اين است كه اهل علم و روضه خوان ها در بالاى منبر مطالب را از روىكتاب نخوانند، و اين خلاف احتياط است ، مخصوصا درنقل روايات و به خصوص در ماه رمضان .
مى شنيديم كه مرحوم آقاى حاج شيخ عباس قمى (123)هنگامى كه در مشهد اقامت داشت دربالاى منبر از روى كتاب مى خوانده ، ولى در نجف اشرف بدون كتاب منبر مى رفته است .
آقا شيخ مهدى واعظ خراسانى - رحمه الله - معروف كه در اين كار متبحر بود، ودر زمانرضا پهلوى از ايران خارج شده بود، و در مدرسه ما(124)حجره داشت . بعد از هفتادسال سابقه ى كار، براى رفتن به منبر، مقيد به مطالعه بود، مانند مدرسى كه مىخواهد درس بدهد!
هيچ كارى نيست كه احتياط در آن پشيمانى در پى داشته باشد.


84 نقش سيد مرتضى ، شيخ مفيد و خواجه نصير طوسى - رحمهم الله - در پى ريزىشالوده تشيع


سيد مرتضى (125) - رحمه الله - مقام زعامت و رياست فاطميين را به عهدهداشته ، و شخصيت او به حدى بوده كه گاهى به خانه ى او پناهنده مى شدند. و در ميانعلماى خاصه (126) بيش از شيخ مفيد (127)و خواجه نصير طوسى (128) -رحمهماالله - تقيه مى كرد اين سه شخصيت (سيد مرتضى ، شيخ مفيد و خواجه نصيرطوسى - رحمهم الله ) خيلى بزرگوار بوده اند و تقريبا به مذهب حيات دادند؛ بلكهشالوده و اساس و پايه ى مذهب تشيع را اين ها ريخته اند . جزاهم الله خيرا.(129)
وقتى در مجلس خواجه نصير طوسى - رحمه الله - سخن از سيد مرتضى - رحمه الله - مىآمد، مى فرمود: صلوات الله عليه .(130)


85 برخورد علماى تبريز و رشت با مساءله ى كشف حجاب  


روزهاى اول كشف حجاب ، علماى تبريز را براى امضا گرفتن (131) جمع كردهبودند، نخست فرماندار شهر داخل شد، سپس رييس شهربانى آمد و نشست و گفت : آقايان!براى چه اين جا جمع شده اند، همان فرمان اعلى حضرت كافى است ، و امضاى آقايانلازم نيست . علما نيز با كمال خوشحالى و اشتياق از اين كه گرفتار امضاى تحميلى نشدهاند، از مجلس خارج شدند .
در رشت نيز چنين اجتماعى تشكيل شده بود. يكى از علما - از شاگردان آقا سيد محمد كاظميزدى كه در سياست وارد نبود و با مشروطه موافقت نداشت هر چند مخالفت هم نمى كرد و ازاول جريان مشروطه خانه نشينى را اختيار كرده بود - در ميان آن ها بوده است . وقتى رضاپهلوى در مجلس علما وارد شد، گفت : فلان آقا را از مجلس بيرون كنيد. و بيرون كردند،اما بر سر بقيه چه آورد، يادم نيست .


86 كشف حجاب و اتحاد لباس وسيله اى براى استثمار  


امر عجيب كشف حجاب براى چه بود؟ و چرا چادر زن هاى مسلمان بايد برداشتهشود و چرا بايد اتحاد لباس به وجود آيد؟!نمى دانستيم كه از سيصدسال قبل در همان عهدنامه ى آن ها اين امر بود كه اين گونه كار براى استعباد و نوكرى واستثمار انجام شود(132)اگر دين را از دست داديم ، ديگر براى ما ديانت شاه و عدم آنفرقى ندارد . به خدا پناه مى بريم از ابتلائات بزرگ در امر دين !


87 تنافى در روايت انتظار الفرج با تعدى اولوالاءمر به رؤ ساى كشورهاىاسلامى


با اين كه روايت اءفضل الاءعمال ، انتظار الفرج (133) (بهتريناعمال ، انتظار فرج است .) به نقل عامه هم ثابت است ، چگونه ممكن است حكومت و سيادت رؤساى كشورهاى اسلامى ، اولوالامر (134)باشند؟!
اگر چنين است ، فرج ، موجود و حاصل است ، ديگر انتظار فرج براى چه ؟ آيا با وجوداين همه فرج باز هم فرج مى خواهيم ؟!پس ‍ انتظار الفرج يعنى چه ؟!


88 روش شناخت منزلت راويان حديث  


ائمه ى ما - عليهم السلام - فرموده اند:
اعرفوا منازل الناس على قدر رواياتهم عنا.(135)
منزلت هاى اشخاص را از راه مقدار روايات آنان از ما بشناسيد.
اگر انسان خصوصيات روايات راوى را ببيند، پى مى برد كه او چه كاره است .


89 مقامات برخى صحابه ى بزرگ و علماى ربانى  


ابوذر مقامش عالى است و معلوم نيست از مقام سلمان كمتر باشد . و درباره ى مقدادهم در روايت آمده است :
فان قلبه كان مثل زبر الحديد. (136)
قلب مقداد مانند پاره هاى آهن بود.
و در رابطه با سلمان نيز نقل شده است كه در جريان غصب خلافت فرمود:
كرديد و نكرديد، حق على را برديد.(137)
رضوان الله عليهم ، سلام الله عليهم ، خوشا به سعادتشان !البته در ميان علما همافرادى به مقام آن ها بوده اند، و اين را نمى شود انكار كرد. الحق علما مقاماتى داشته اندكه حكايت از انبيا و اوصيا - عليهم السلام - مى كرده است .


90 اءدنى المعرفة در شناخت امام - عليه السلام -  


درباره ى معرفت و اعتقاد به امام - عليه السلام - اءدنى المعرفه كافى است . وآن اين است كه فقط معتقد باشيم كه او امام مفترض ‍ الطاعة (138)و وصى پيغمبر -صلى الله عليه و آله و سلم - است ولو اسم او - و اين كه مثلا او همان كسى است كه بامعاويه و يا با مروان و طلحه جنگيد - را ندانيم . هم چنين دانستن ترتيب آن ها و اين كه امامچندم است ، لازم نيست . خدا كند آن چه را كه از ما مى خواهند انجام دهيم ، و آن چه را كه مىخواهند انجام ندهيم ، انجام ندهيم .


91 نحوه ى عملكرد اميرمؤ منان - عليه السلام - و معاويه در رابطه با بيتالمال


از نحوه ى كار آن ها (خلفا و صحابه ) حقانيت و عدم حقانيت آن ها معلوم مى شودمانند عملكرد حضرت امير - عليه السلام - و معاويه درباره ى بيتالمال . كار معاويه در تصرف و تقسيم بيت المال به حدى عجيب بود كه ابنزبير براى عبدالله بن عمر نوشت : معاويه بيتالمال را استئثار مى كرد!(139) به گونه اى كه حتى ابن زبير آن چنانى نمىخواست مثل معاويه و يزيد باشد!
گويا چيزهايى در كار بوده كه اميرالمؤ منين - عليه السلام - به صورت يكسان وبالسويه تقسيم مى كرد؛ زيرا اگر مى خواست به مصلحت كار كند، ديگران در متابعت آنحضرت سوء استفاده مى كردند، لذا آن حضرت بيتالمال را جارو مى كرد و نماز مى خواند!و حتى گاهى به جاى ماهيانه ، هفته اى تقسيم مىكرد .(140) به ايشان مى گفتند: تازه تقسيم كرده اى . مى فرمود: من خزانهدار(141) شما نيستم .اگر به اندازه ى هفت منطقه ى كوفه مى رسيد، تقسيمى مى كرد ودر انبار نگه نمى داشت !
اين نحوه ى عملكرد اميرمؤ منان - عليه السلام - در رابطه با بيتالمال بود، اما ما اگر قانع باشيم كه از حرام اجتناب كنيم و بهحلال اكتفا كنيم و در كارمان بين حلال و حرام فرق بگذاريم ، ومثل معاويه سخى نباشيم كه به نور چشمى ها صد هزار بدهيم و ديگران را محروم بسازيم، خوب است !


92 اهميت مشاركت در تمام امور خير چ  


خوب است انسان در هر كار خيرى (142)كه پيش مى آيد و مى تواند آن را انجامدهد، فرصت را مغتنم بشمارد و خود را از آن محروم ننمايد (اءحصئه الله و نسوه )؛(143)(خداوند به شماره درآورد و آنان فراموشش كردند.) را نبايد كوچك شمرد، زيرافرداى قيامت به هر يك از آن ها شديدا محتاج خواهيم شد . كارهاى خير و امور مهم ، مساءلهرسيدگى به ايتام و تفقد نسبت به شؤ ون آن ها ولو به صورت مخفيانه ، هم چنينارسال طعام حاضر و پخته به مستحقين ، كه در ميان علما و مراجع سابق و نيز ائمه ىاطهار عليهم السلام رايج بوده است .


93 روزى به همان يك نخود محتاج مى شويم  


آن مرحوم در خواب موافق اعتبار، گفت ، همه كارهاى ما رد شد و موردقبول درگاه حضرت حق قرار نگرفت و به ما گفتند: در كارها محتاط نبودى ، تقليد همنمى كردى ؛ و در وقت اجتهاد نيز دقت كافى در استنباط نداشتى ، حتى زيارت حضرتسيدالشهدا عليه السلام - را با آن عظمت قبول نكردند و گفتند: آن وقتى كه از افرادعادى بودى زيارتت مثل ديگران و نظير انعام و بهايم بود، و آن زمان كه معرفت به حق ماپيدا كردى ، براى خدا نبود و تنها براى حفظ عنوان و شخصيت خود زيارت مى كردى.
وى مى گويد: به هر حال كاملا محكوم ملايكه شديم ، ولى مرواريدى به من دادند تابفروشم ، گفتم : اين چيست ؟ گفتند: هنگام پياده روى به سوى زيارت كربلا خسته شدهبودى ، با خود گفتى : آيا مثل منى بايد پياده برود؟!بعد از آن فكر كردى و گفتىاءلحمدلله اين گوهر، همان حمد مى باشد .
خلاصه : انسان بايد انواع و اقسام مختلف كارهاى خير را استقصا كند و از هر راهىتوانست خود را در آن ثبت نام كند ولو به اندازه ى نخود باشد، كه روزى به همان يكنخود محتاج مى شويم .


94 رعايت عرفيات شرع و عناوين ثانويه در فتاوى  


اين باب بزرگى است كه انسان عرفيات شرع و عناوين ثانويه را ملاحظهكند، و چنان نشود كه از حقگويى او، مردم درباطل قرار گيرند . و جايى كه مناسب نيست ، نگويد ولواصل مطلب حق باشد، به جهت وجود شرايط و مقتضيات وقت خوددارى كند . شايد اخوكدينك ، فاحتط لدينك بما شئت (144)(دين تو برادر تو است ، پس براى دين خود،به هر صورت كه امكان پذير است ، احتياط كن .) اين گونه موارد را همشامل شود.
رضاخان پهلوى (145)از علما خواست كه فتوى دهند (وجه و كفين ) مستثنى است و كشف آندو مانعى ندارد، و علما حاضر نشدند، زيرا در زمان كشف حجاب معناى اين فتوى كشف همهچيز بود؛ لذا علما حاضر شدند كشته شوند و اين فتوى را امضا نكنند. در اين گونهابتلاءات بزرگ به خدا پناه مى بريم .(146)


95 حكمت الهى در تحقق جريان مشروطه در ايران  


ما از حكم و مصالح اراده ى تكوينيه ى خدا اطلاع نداريم . به حسب ظاهر جريانمشروطه دسيسه اى بود از انگليس كه ايران را از حلقوم روسيه بيرون آورد و مستعمره ىخود گرداند، و در اين امر موفق هم شد . هم در ايران و هم در دولت عثمانى ؛ (147) ولىدر بادكوبه ، ايروان و تفليس كه از شهرهاى مهم منطقه ى قفقاز بودند و در مجموع هجدهشهر از شهرهاى ايران كه در زمان فتح على شاه از ايران جدا شدند، چنين نبود .احتمال مى دهيم اگر ايران هم در دست روسيه باقى مانده بودمثل همان شهرها، بلشويكى مى شد(148)
بنابراين ، يك چيز را در جريان مشروطه نمى توان ناديده گرفت و آن اين كه : اگرمشروطه به پا نمى شد، ايران بر همان وضع سابق حكومت در دست قاجار مى ماند و براساس معاهده ى آن ها با روسيه تقريبا در حلقوم روسيه قرار مى گرفت و اكنون دولت وملت ايران ، كمونيست بودند؛ زيرا روس در اعماق ايران نفوذ و حكومت داشت و دولت ايراندر آن زمان تابع آن ها بود.


96 وحشى گرى هاى كمونيست ها در منطقه ى قفقاز  


روس ها در ابتداى كارشان عكس لنين را به دست گرفته و در بازارها و خيابانهاى قفقاز كه اكثر مسلمان و شايد شيعه بودند، مى گشتند و مى گفتند: اين شخصبالاتر از پيغمبرصلى الله عليه و آله و سلم - است نعوذبالله !
عالم بزرگوار و خيلى مهمى در آن جا بود و قفقازى ها مى گفتند: كه نظير آقا سيدابوالحسن اصفهانى بود، بالاى منبر رفته و گفته بود.
بله لنين عاقلى آدامدى ، (149) ولى كفش پيغمبر - صلى الله عليه و آله و سلم - همنمى شود! ولى اين حيوانات آن مرحوم را با چه وضع فجيعى در همان بادكوبهكشتند!انسان اين گونه وحشيگرى ها را در خواب هم نمى ديد.


97 نقد مرام كمونيستى  


انسان در خواب هم نمى ديد كه مرام كمونيست را كسى ادعا كند؛ زيرا در هيچ دينىنبود كه كسى حق نداشته باشد از مال و دسترنج خود استفاده كند، و آزاد نباشد كه درمال خود تصرف كند چنان كه در مرام كمونيست است . اگر راست مى گويند آزادى است وفشار و سر نيزه و اكراه و اجبارى در كار نيست ، پس دروازه ى شهرها را به روى مردم وملت خود باز كنند تا ببينند آيا كسى در بهشت آن ها باقى مى ماند يا خير؟!زيرا ممكن نيستهمه ى مردم در يك سطح از زندگى و در تمام شؤ ون اجتماعى يكسان باشند، و در عينحال همگى در خوشى و راحتى و رفاه به سر برند . اينان نمى فهمند كه نمى توان بهكودك و بزرگسال يك اندازه لباس ‍ پوشانيد كه نه براى بچه بلند باشد و نهبراى بزرگسال كوتاه .


98 پذيرايى هاى به ى ادماندنى از مسافران  


در عراق ، از شهرها كه خارج مى شديم در ميان راه ها و روستاهاى سر راه درفاصله ى يكى دو فرسخ مضيقى (150) وجود داشت كه صاحبان آن ها مى آمدند سر راهزوار و مسافرين را دعوت مى كردند و نمى گذاشتند از آن جا بگذرند مگر اين كه ى كوعده نهار يا شام از آن ها پذيرايى كنند!
هر كدام از بزرگان و رؤ ساى قبايل عرب به اندازه ى خود، مضيف (كوچك يا بزر! داشت .شخصى مى گفت : عموى من در عشار و بصره مضيف دارد و درسال به حساب وزن متداول در ميان آن ها صد طغار برنج در انبار مضيف جهت پذيرايى اززوار مى ريزد و اگر مثلا در سالى هشتاد طغار داشته باشد، بيست طغار آن را قرض مىكند!
آيا اگر در همه ى بلاد مسلمانان اين گونه به فقرا رسيدگى مى شد، تبليغاتكمونيسم در طرفدارى از حق فقرا و كارگران ، در كشورهاى اسلامى و بلاد مسلمانان اينگونه جا باز مى كرد؟!آن ها به بهانه ى طرفدارى از طبقه ى فقير مى خواستند براموال اغنيا تسلط يابند، كه چنين شد و تسلط يافتند.


next page

fehrest page

back page

 

 
 

کلیه حقوق این سایت محفوظ می باشد.

طراحی و پیاده سازی: GoogleA4.com | میزبانی: DrHost.ir

انهار بانک احادیث انهار توضیح المسائل مراجع استفتائات مراجع رساله آموزشی مراجع درباره انهار زندگینامه تالیفات عربی تالیفات فارسی گالری تصاویر تماس با ما جمادی الثانی رجب شعبان رمضان شوال ذی القعده ذی الحجة محرم صفر ربیع الثانی ربیع الاول جمادی الاول نماز بعثت محرم اعتکاف مولود کعبه ماه مبارک رمضان امام سجاد علیه السلام امام حسن علیه السلام حضرت علی اکبر علیه السلام میلاد امام حسین علیه السلام میلاد حضرت مهدی علیه السلام حضرت ابالفضل العباس علیه السلام ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها پاسخ به احکام شرعی مشاوره از طریق اینترنت استخاره از طریق اینترنت تماس با ما قرآن (متن، ترجمه،فضیلت، تلاوت) مفاتیح الجنان کتابخانه الکترونیکی گنجینه صوتی پیوندها طراحی سایت هاستینگ ایران، ویندوز و لینوکس دیتاسنتر فن آوا سرور اختصاصی سرور ابری اشتراک مکانی colocation