بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب ارتباط با ارواح, آیت الله ناصر مکارم شیرازى   مناسب چاپ   خروجی Word ( برگشت به لیست  )
 
 

بخش های کتاب

     a01 - ارتباط با ارواح / ص 1 ـ ص 37
     a02 - ارتباط با ارواح / ص 38 ـ ص 64
     a03 - ارتباط با ارواح / ص 65 ـ ص 87
     a04 - ارتباط با ارواح / ص 88 ـ ص 113
     a05 - ارتباط با ارواح / 114 ص ـ ص 139
     a06 - ارتباط با ارواح / ص 140 ـ ص 161
     a07 - ارتباط با ارواح / ص 162 ـ ص 183
     FEHREST - فهرست
 

 

 
 
back pagefehrest pagenext page


پس چه نوع پيامهايى اطمينان بخش است؟
پاسخ اين سؤال خيلى روشن است; بايد پيام، پيامى باشد كه انگشت روى مسائل خصوصى با تمام مشخّصات آن بگذارد و از مطالب كلّى كه همه كس از آن باخبرند نباشد.
مثلاً، شما اسم چندنفر از دوستان دورتان را در نظر

[114]

بگيريد (از اسمهائى باشد كه زياد هم مأنوس نباشد)، اگر مدّعى ارتباط توانست آن اسمها را صريحاً در ذهن شما بخواند، مى توان ادّعاى او را تا حدودى پذيرفت.
يا اين كه شما در ميان دفتر تلفن خصوصى خود، يا عمومى، نام چند نفر را بطور سرّى علامتگذارى مى كنيد، اگر مدّعى ارتباط توانست شماره تلفن همه آنها را كه شما علامت گذارده ايد، بطور صحيح بگويد، معلوم مى شود يك مطلب عادى نيست.
منظور ما از نشانه گرفتن نيز همين چيزهاست; نشانه هاى خصوصى و مشخّصى كه افراد عادى از آن آگاه نباشند; اگر كسى توانست در ارتباطات خود چنين نشانه هايى را بدهد، گفته هاى او را بايد مورد مطالعه قرار داد، و الاّ گفتن كلّيّات به هيچوجه ارزش علمى در اين بحث ندارد.

[115]


علمى به نام اسپريتيسم


تا اينجا بحث ما درباره موج «ميزگرد» و مدّعيان ارتباط با ارواح از اين طريق، بود; و گمان مى كنم به اندازه كافى بر همه خوانندگان محترم ثابت گرديد كه «اين مدّعيان در طلبش بى خبرانند!» و مسئله ارتباط با ارواح از طريق ميزگرد، اساس و پايه اى ندارد. اكنون برگرديم و مسئله ارتباط با ارواح را بطور كلّى و وسيع مورد بررسى قرار دهيم.

* * *


تماس با ارواح بصورت «علمى» (نه به صورت سرگرمى غلط و عاميانه ميزگرد كه فاقد هرگونه ارزش علمى و تحقيقى است) از جهات گوناگونى قابل مطالعه مى باشد.
در اين زمينه كتابها و رساله هاى فراوانى به وسيله

[116]

دانشمندان شرق و غرب نگاشته شده، و صفحات زيادى از بعضى دائرة المعارف هاى علمى را به خود اختصاص داده است.
دانشمندان اين فن، يعنى كسانى كه دور از جنجالهاى تبليغاتى، ساليان دراز در اين راه كوشيده اند، اظهار مى دارند كه توانسته اند با مجاهدتهاى پيگير، و آزمايشهاى فراوان، پرده از روى گوشه اى از جهان مرموز و ناشناخته ارواح بردارند و كارهاى خارق عادت حيرت انگيزى كه به وسيله آنها انجام مى شود، از نزديك مشاهده نمايند.
نويسنده دائرة المعارف قرن بيستم كه از محقّقان عصر ما محسوب مى شود، در جلد چهارم كتاب خود، در مادّه «روح» جدولى از نام دانشمندان مشهور كه به واقعيّت اين علم اعتراف كرده اند، ارائه مى دهد. در اين جدول نام 47 نفر از دانشمندان بزرگ فرانسه، انگلستان، ايتاليا، آلمان و آمريكا را ذكر مى كند; از جمله: دومورگان (رئيس جمعيّت رياضى دانان انگلستان)، ويليام كروكس رئيس انجمن سلطنتى بريتانيا، روسل والاس بزرگترين فيزيولوژيست انگلستان در عصر خود، و دوست نزديكِ داروين، فارلى رئيس مهندسى

[117]

كمپانيهاى تلگراف، اكسون استاد دانشگاه آكسفورد، كاميل فلاماريون دانشمند فلكى و رياضى دان معروف فرانسه، ويكتورهوگو نويسنده معروف و دانشمند فرانسوى، لمبررزو يكى از مشهورترين دانشمندان جرم شناسى، هيزلوپ استاد دانشمند آمريكايى، لوردبالفور سياستمدار مشهور انگليس، و جمعى ديگر از معاريف علمى، ادبى و سياسى قرون اخير را نام مى برد.
سپس تصريح مى كند كه نام اين عدّه چهل و هفت نفرى را از ميان هزاران نفر كه به نام دانشمند و محقّق در اين رشته كار كرده اند، انتخاب نموده است.
او در طىّ سخنان مشروح خود در اين بحث، گواهى صريح بسيارى از اين دانشمندان و مشاهدات آنها را در مورد تأييد اين علم نقل مى كند.
و نيز گواهى جمعيّت هاى متعدّدى را كه به خاطر «تحقيق درباره مسئله روح و تماس با ارواح و خارق عاداتى كه به آنها نسبت مى دهند» تشكيل شده است، و ماههاى متوالى در اين باره به تحقيق و بررسى پرداخته اند و سپس اين موضوع را به عنوان يك واقعيّت غيرقابل انكار تأييد نموده اند، شرح

[118]

مى دهد. (در آينده بعضى از آنها را يادآور خواهيم شد.)

* * *


شكّى نيست كه اين علم پيش از آن كه در غرب نضج گيرد، در مشرق وجود داشته و مورد توجّه عدّه اى از دانشمندان شرق بوده است; ولى پس از انتقال به غرب، مانند بسيارى از علوم ديگر، مورد بررسى و استقبال بيشترى قرار گرفت.
در اين جا بد نيست قسمتى از مباحثى را كه نويسنده محقّق كتاب «على اطلال المذهب المادّى» و «دائرة المعارف قرن بيستم» در اين زمينه آورده است، در فرازهاى كوتاه و عبارات فشرده اى از نظر خوانندگان محترم بگذرانيم. او مى گويد:

طرفداران اسپريتيسم، و دانشمندان اين فن، معتقدند كه: روح با فناى جسم و بدن هرگز فانى نمى شود، و با جسم شفّاف و لطيفى كه دارد ـ همان جسم شفّاف و لطيفى كه مافوق موادّ اين جهان است و قوانين جهان مادّه بر آن حكومت نمى كند ـ به حيات خود ادامه مى دهد.
و لذا مى توان به وسيله افرادى كه داراى استعداد

[119]

خاصّى هستند با ارواح مكالمه نمود; بلكه مى توان آنها را ديد.
روح مى تواند به وسيله مديوم (واسطه ارتباط) و با زبان او با لغاتى سخن بگويد كه شخص مديوم بكلّى از آن بى خبر است، و نيز مى تواند بسيارى از اسرار علم و فلسفه و مسائل پيچيده رياضى را كه «واسطه» و «شنوندگان و حاضران» بكلّى از آنها بى اطّلاعند، بازگو كند; حتّى ممكن است در حالى كه چشمان واسطه را كاملاً بسته اند، با دست او نامه هاى متعدّد و صفحات بسيارى را بنويسد.
خلاصه روح مى تواند خارق عادات عجيبى از خود نشان دهد كه انجام آن با وسايل مادّى و عادى امكان پذير نيست; حتّى گاهى روح، خود را به همه حاضران نشان مى دهد و اجسام را بدون اين كه دست به آن بزنند، حركت مى دهد.
قابل توجّه اين كه دانشمندان اين فن براى اين كه هرگونه احتمال تقلّب و دخالت مرموز «واسطه» را در انجام اين گونه خارق عادات از ميان ببرند، و جاى ترديد در استناد اين امور به ارواح باقى نماند، شخص واسطه را محكم به صندلى خود مى بندند; حتّى گاهى او را در يك قفس آهنين محبوس مى سازند; درب اطاقى را كه در آن آزمايش صورت مى گيرد، قفل مى كنند، و

[120]

سيمهاى الكتريكى به دست واسطه وصل مى كنند تا هرگونه حركتى را ـ هرقدر ضعيف و سريع باشد ـ دريابند، و از مجموع اين امور اطمينان پيدا كنند، كه اين اعمال مربوط به ارواح است، نه شخص واسطه.(1)
سپس دانشمندان در اين انديشه فرورفته اند كه اين خوارق عادات عجيب و حيرت انگيز را چگونه مى توان تفسير نمود.
آيا راهى براى تفسير آنها جز اعتقاد به وجود ارواح فعّال هست؟!
آيا واسطه ها از طريق يك نوع غش و تدليس و خدعه و نيرنگ و تردستى هاى مخصوص اين اعمال را انجام مى دهند؟
و يا به وسيله آلات و ابزار مخفى و دقيقى قادر به انجام اين امور هستند؟
يا اين كه از طريق تلقين و صحنه سازى هاى مخصوص مى توانند در افكار حاضران تصرّف نموده و

ــــــــــــــــــــــــــــ
1 . چقدر ميان اين آزمايشها و آزمايشهاى اصحاب ميزگرد فرق است كه واسطه اگر دستش را از روى ميزگرد بردارد، هيچ كارى از روح ساخته نيست! و حتماً بايد يك ميز روان و كاملاً چرخان كه به كمترين فشارى حركت مى كند در بين باشد و آقاى واسطه هم بايد حتماً دست خود را روى آن بگذارد تا كمى حركت كند. اگر اينها در ادّعاى خود صادقند، لااقل دست از روى ميز بردارند تا اين ميز كه با يك باد حركت مى كند، به وسيله روح با آن قدرت و نيرو، كمى بجنبد!... بگذرم.

[121]

به آنها وانمود كنند كه چنين حوادثى رخ داده، در حالى كه هيچ يك از اينها در خارج به وقوع نپيوسته است؟
دانشمندان و محقّقان ديرباورى كه در جلسات علمى مزبور شركت داشته اند صريحاً اعتراف دارند كه اين خوارق عادات و اعمال عجيب را به هيچ يك از امور بالا جز فعّاليّت ارواح، نمى توان استناد داد; زيرا آنها همه گونه تدابير لازم را براى جلوگيرى از تردستى هاى واسطه، با استفاده از ابزار مرموز به عمل آورده اند، و آنها كسانى نبوده اند كه به اين آسانى تحت تأثير تلقين ها قرار گيرند.
آنها مى گويند ما بارها اين مسئله را در طىّ ماههاى متوالى آزمايش نموده ايم، و راه همه احتمالات را بسته ايم و از نظر علمى وجود اين امور حيرت انگيز، تفسيرى جز وجود ارواح و فعّاليّت آنها نمى تواند داشته باشد.

* * *


اين بود فشرده اى از بحثها و بررسيهاى دانشمند مزبور در دو كتاب سابق الذّكر. اين گواهيهاى صريح دانشمندان دليل بر اين است كه مسئله مزبور از نظر علمى قابل مطالعه است.

[122]


[123]


نتيجه نهايى بحث


«اسپريتيسم»، و «اسپرى توآليسم» را معمولاً به علم ارتباط با ارواح تفسير مى كنند، (مراجعه به فرهنگهاى انگليسى و دائرة المعارف ها نيز اين معنى را تأييد مى نمايد.) ولى بعضى اصرار دارند كه مسئله عود ارواح و تناسخ را نيز جزئى از اين علم بدانند. ما در نامگذارى با كسى سخنى نداريم; ولى ما اين حقيقت را تأكيد مى كنيم كه مسئله عود ارواح به هر نام و به هر اسم كه باشد و در تحت هر لفافه اى، غلط و نادرست و غيرمنطقى است; امّا مسئله ارتباط با ارواح به هر نام كه باشد، در حدود خاص و معيّنى قابل مطالعه است، و آميختن اين دو با هم سفسطه اى براى تحريف حقايق است.
با توجّه به اين تذكّر لازم، اكنون به تعقيب بحث گذشته

[124]

بپردازيم:
در ميان دانشمندانى كه گواهى به امكان «ارتباط با ارواح از طرق علمى» داده اند افراد سرشناسى پيدا مى شوند كه اين احتمال را لاقل درباره «همه آنها» نمى توان داد كه اغفال شده باشند، و يا تلقينهاى دروغين افراد شيّاد، در آنها اثر گذاشته باشد.
بخصوص اين كه بسيارى از آنها با روح بدبينى، يا انكار شديد، وارد بحث درباره اين موضوع شده اند، ولى با اين حال در مشاهدات حسّى خود اشباحى را ديده اند كه به چيزى جز به اشباح ارواح قابل تفسير نبوده اند، و يا صداها و حركات اشياء، بدون هيچ گونه علّت مادّى، و بدون اين كه كسى به آنها دست بزند ـ و خارق عادات ديگرى ـ مشاهده كرده اند و پيامهايى دريافت داشته اند، كه از مجموع آنها ايمان راسخى به صحّت اين علم پيدا نموده اند.
اكنون اجازه دهيد قسمتى از گواهى دانشمندان را در اينجا بياوريم. اين گواهى ها از يك منبع قابل ملاحظه، يعنى دائرة المعارف قرن بيستم، استخراج و اقتباس شده است:
1ـ به هنگام انتشار اين عقيده (عقيده امكان ارتباط با

[125]

ارواح) در ميان مردم اروپا هيأتى از دانشمندان در سال 1869 براى بحث و بررسى دقيق در پيرامون اين مسئله تشكيل شد. اين هيأت مركّب از جان لبوك و كروكس طبيعى دان بزرگ انگلستان در آن روز، لويس فيزيولوژيست معروف، روسل والاس يكى از مهمترين فيزيولوژيست هاى انگلستان در آن عصر، و دوست نزديك داروين، دومورگان رئيس جمعيّت رياضى دانان كشور، فارلى رئيس كمپانيهاى تلگراف، جان كوكس فيلسوف معروف، اكسون استاد دانشگاه آكسفورد، و بعضى افراد سرشناس ديگر بودند.
هنگامى كه خبر تشكيل اين جمعيّت انتشار يافت، عدّه اى از نقاط مختلف جهان در انتظار نظر نهايى اين جمعيّت دقيقه شمارى مى كردند; ولى آنها 18 ماه پى در پى به بحث و كنجكاوى در پيرامون اين مسئله ادامه دادند و در جلسات ارتباط شركت جستند و از نزديك، پيامها و خارق عادات مزبور را بررسى و مشاهده نمودند و در پايان بيانيّه مشروحى صادر كردند كه قسمتى از آن را ذيلاً از نظر مى گذرانيم:
«... اين جمعيّت در تفحّصات علمى خود پيرامون مسئله

[126]

ارتباط با ارواح، تنها روى مشاهداتى كه براى همه اعضاى جمعيّت حسّى بوده، و قرائن قطعى همراه داشته است، تكيه كردند.
«قابل توجّه اين كه چهار پنجم اعضاى جمعيّت در آغاز اين بررسيها شديداً منكر اين مسائل بودند و همه را مولود وهم و خيال، و يا تقلّب و تزوير، و يا لااقل نتيجه يك سلسله حالات اضطرارى عصبى مى دانستند; ولى پس از مشاهده اينهمه حوادث، آن هم در شرايط و كيفيّات خاصّى كه همه احتمالات انحرافى را نفى مى نمود، و پس از آزمايشهاى دقيقى كه مكرّراً انجام گرفت، اعضاى جمعيّت چاره اى جز اين نداشتند كه اعلام كنند اين خارق عادات از يك «عامل مرموز» غير از آنچه تا آن وقت مى پنداشتند، سرچشمه مى گيرد...!» (درست توجّه كنيد! آنها تنها اعتراف به وجود يك عامل مرموز در اين پديده ها كرده اند.)
2ـ استاد كروكس كه رياست هيأت علمى سلطنتى انگلستان را به عهده داشت، در برابر صدها نفر از اعضاى هيأت مزبور، به مناسبت گفتگو درباره اسپريتيسم، صريحاً اظهار كرد:

[127]

من نمى گويم اين موضوع امر ممكنى است; بلكه مى گويم يك واقعيّت عينى است!
و نيز نامبرده، در كتابى كه به نام «پديده هاى روحى» نگاشته و دههابار تجديد چاپ گرديده است، مى گويد:
از آنجا كه من به وجود اين پديده ها ايمان دارم، اين يك نوع جُبن و ترس ادبى است كه به خاطر وحشت از انتقادات استهزاءكنندگان و امثال آنها كه هيچ گونه اطّلاعاتى در زمينه اين علم ندارند و نمى توانند بر ضدّ اوهامى كه به آن پايبندند قضاوت كنند، شهادت خود را در مورد آثار روح كتمان نمايم. من بانهايت صراحت آنچه در اين باره با چشم خود ديده، و با تجربيّات مكرّر دقيق آزموده ام (در اين كتاب) تشريح مى كنم...
3ـ روسل والاس كه در كشف قانون «انتخاب طبيعى» همكار داروين بود، در كتابى كه به نام «شگفتيهاى اسپريتيسم» نگاشته، چنين مى نويسد:
من مادّى و ماترياليست صِرف بودم و به مذهب خود، نهايت درجه ايمان داشتم و در هيچ نقطه از فكر من محلّى براى قبول مسئله «روح» نبود، و نه براى وجود مبدأ ديگرى غير از اين جهان مادّى و نيروهاى وابسته به آن... ولى بالاخره ديدم مشاهدات حسّى را نمى توان

[128]

ناديده گرفت و آنها را كنار زد، همينها بود كه مرا مجبور ساخت قبل از هر چيز، وجود يك سلسله واقعيّات تازه ـ پيش از آن كه بدانم اينها مربوط به ارواح هستند يا نه ـ بپذيرم; اين مشاهدات تدريجاً محلّى از فكر مرا اشغال نمود; ولى بايد بگويم اين مطلب هرگز مربوط به استدلالات ذهنى نبود، بلكه متّكى به يك سلسله مشاهدات حسّى بود كه يكى پس از ديگرى انجام يافت تا آنجا كه نتوانستم عاملى براى آنها غير از ارواح قبول كنم...

* * *


نتيجه ـ نظير اين گواهيها از طرف جمع فراوانى از دانشمندان در كتابهايى كه مخصوصاً در اين زمينه، خودشان نگاشته اند، يا به مناسبتهايى در كتب ديگر به آن اشاره نموده اند، ديده مى شود و با توجّه به گواهى جمع كثيرى از دانشمندان شرق كه اگر بخواهيم همه را عيناً نقل كنيم، كتاب بزرگى مى شود مى توان قبول كرد كه «ارتباط با ارواح» از سرحدّ مسائل نظرى گذشته و به صورت يك مسئله حسّى و تجربى در آمده است، و گمان مى كنم هر كس از دور قضاوت نكند و از نزديك بنشيند و اين گواهيها را مورد بررسى قرار

[129]

دهد، همين طور خواهد گفت.
بنابراين، بايد گفت: ارتباط با ارواح را به عنوان يك واقعيّت مى توان پذيرفت، ولى نبايد از نظر دور داشت كه اين مسئله مورد سوءاستفاده عدّه زيادى قرار گرفته، و يا افراد ساده ذهنى به خيال خود به همين سادگى، و بدون هيچ گونه اطّلاعات علمى با يك ميز چرخان، يا يك استكان، يك صفحه كاغذ پر از حروف الفبا، با ارواح كبير و صغير خواسته اند تماس بگيرند; و به دنبال آن بازى، ميزگرد به راه افتاده و كم كم مسئله سر از تناسخ و بازگشت ارواح به بدنهاى جديد درآورده است; و يك واقعيّت با هزاران اوهام به هم آميخته شده. به اين ترتيب، اصل ارتباط ممكن است، ولى از ميان هزاران مدّعى شايد تنها يكى راستگو باشد!

[130]


[131]


بخش سوم: پاسخ به ايرادها

[132]


[133]


چرا در اين باره به بحث پرداختيم؟


پس از نشر بحثهاى ما درباره «مسئله عود ارواح» و «ارتباط با ارواح»، يكى از نويسندگان مجلّه اطّلاعات هفتگى به پاسخگويى و دفاع از عقايد خود در اين زمينه پرداخت; ما براى روشن شدن افكار عمومى و روشن ساختن ميزان ارزش آن مدافعات، اين بخش را به عنوان سؤال و پاسخ بر مباحث كتاب افزوديم.

سؤال: چرا اين همه براى ابطال مسئله «تناسخ» و «ميزگرد» به خود زحمت مى دهيد؟
پاسخ: يك اصل مسلّم داريم كه دلايل عقلى و نقلى فراوانى آن را تأييد مى كند، و آن اصل در يك حديث نبوى

[134]

خلاصه شده است:
«هنگامى كه بدعتى آشكار گردد و دستها يا زبانها يا قلمهائى براى تحريف حقايق و نشر خرافات به كار افتد، افراد مطّلع بايد بپاخيزند و با آن مبارزه كنند، و اگر كوتاهى كنند، از رحمت خدا به دور خواهند بود، و نفرين فرشتگان و مردم بر آنها خواهد بود.» اين از يك سو.
از سوى ديگر، اين اصل هم در ميان تمام دانشمندان اسلام اعم از شيعه و اهل تسنّن (جز فرقه كوچك و ضعيفى كه «تناسخيّه» ناميده شده اند و تنها نامى از آنها در كتب عقائد و مذاهب يافت مى شود) مسلّم است و همه به آن ايمان دارند كه تناسخ و عود ارواح به بدن ديگر به هر شكل باشد، غلط و بى اساس است و دلايل نقلى و عقلىِ قطعى آن را ابطال مى كند (خواه تناسخ به صورت نزولى باشد; يعنى، بازگشت به زندگى پست تر، يا صعودى يعنى بازگشت به زندگى عاليتر، در بدن انسان باشد، يا حيوان); زيرا اين عقيده خرافى مفاسد بسيارى دارد، زيرا:
اوّلاً، تناسخ از نظر مذهبى بهانه اى براى انكار رستاخيز و عدم نياز به پاداش و كيفر در سراى ديگر و احياناً بهانه اى

[135]

براى قائل شدن به ازليّت ارواح (چنان كه در تاريخ عقائد ثبت است) مى گردد، و لذا يك مسلمان واقعى نمى تواند معتقد به تناسخ و عود ارواح به هر شكل و صورت باشد، و تحقيق اين موضوع از دانشمندان مذهبى آسان است، و بسيارى از آيات قرآن اين عقيده را طرد مى كند.
ثانياً، از نظر اجتماعى، وسيله مؤثّرى براى تخدير افكار، و آماده ساختن افراد براى تن در دادن به انواع محروميّتها و بدبختى ها و ناكاميها مى باشد; به زعم اين كه اينها كيفر اعمالى است كه در زندگى سابق انجام داده اند و بايد آنها را تحمّل كنند، تا به اصطلاح پاك شوند و كامل مى شوند!
و يا به اميد اين كه در زندگى آينده كه به اين جهان باز مى گردند، جبران خواهد شد; پس تن در دادن به آنها ناراحت كننده نخواهد بود و به اين ترتيب اين عقيده، محرومان و ستمديدگان را تشويق مى كند كه به بدبختيهاى موجود تسليم شوند!
ثالثاً، از نظر اخلاقى اين عقيده بسيارى از تبعيضات اجتماعى و ظلم و ستمها را توجيه مى كند، و كوشش براى مبارزه با اينها را بى دليل مى شمارد، چه اين كه قطعاً يا احتمالاً

[136]

اين گونه افراد، كفّاره جنايات خود را در زندگى سابق مى بينند تا پاك شوند، پس چرا ما مانع تكامل آنها شويم و در راه پاك شدن آنها سنگ بيندازيم; بنابراين، ترحّم به آنها هم بى دليل است! همچنين ما نبايد نسبت به افراد معلول و ناقص الخلقه و يا ملل استعمارزده و رنجديده احساس ناراحتى كنيم!

* * *


امّا مسئله ارتباط با ارواح و بازى ميزگرد

با اين وضع كه مى دانيم و مى دانند:
اوّلاً، يكى از عوامل تقويت عقيده به تناسخ ارواح است; چه اين كه اصحاب ميزگرد و امثال آنها اقرارهايى به زعم خودشان از ارواح، دائر به تكرار و عود ارواح مى گيرند. (چنانكه نمونه آن را خواهيم ديد.)
ثانياً، فتح اين باب، سبب هرج و مرج در عقايد و افكار خواهد بود; زيرا عدّه اى ساده لوح يا سودجو و يا مبتلا به بيماريهاى روانى، هر شب كنار ميز مى نشينند و اقرار تازه اى به وسيله يك روح فوق العاده عالى و بلندپايه!! درباره خوبى

[137]

و بدى افراد، و حتّى صحّت و فساد عقايد پيروان اين مذهب و آن مذهب (و چه بسا مذاهب باطله و فِرَق گمراه) ادّعا مى كنند!
يك شب مجازات قسطى را در عالم ارواح (شبيه يخچال و كولر قسطى!) كشف مى كنند (چنان كه در شماره 1487 اطّلاعات هفتگى دارد) شب ديگر دليل بر حقّانيّت بعضى از فرق ضالّه كه وضعشان بر همه روشن است (چنانكه يكى از دوستان كه مدّتها در اين قسمت كار كرده بود و سپس به همين دليل آن را بكلّى كنار گذاشت، اظهار مى داشت) و از اين قبيل امور.
مى گويند اين امور بر اثر دخالت ارواح خبيثه و شريره كه در اطراف ما و در همه جا پراكنده اند و كارشان دروغ سازى و دروغ پردازى و بازى دادن افراد است، صورت مى گيرد!
بفرض اين كه چنين باشد، باز هم اين كار، كار غلط و غيرقابل اعتماد و اطمينان است. بديهى است كه اين هرج و مرج فكرى و عقيدتى و اخلاقى و اجتماعى، زيانهاى غيرقابل جبرانى دارد.
مجموع اين جهات سبب شد كه ما با اين خرافات پوسيده

[138]

مبارزه كنيم. آيا اگر ما در اين باره سكوت مى كرديم و جمعى كه مطالعات مذهبى و علمى محدودى دارند، به اشتباه مى افتادند، عمل خلافى هم از نظر دينى و هم از نظر انسانى انجام نداده بوديم؟!

كلكسيون فحش و تهمت!


سؤال: پاسخهائى كه در مجلّه اطّلاعات هفتگى به شما دادند، چگونه يافتيد؟
جواب: خوشبختانه تا آنجا كه اطّلاع داريم، مقالات سيزده گانه اى كه در «مكتب اسلام» در اين زمينه نگاشتيم و اكنون به صورت كاملتر در اختيار خوانندگان محترم قرار گرفته است، بسيار مؤثّر افتاد، و بسيارى را از اشتباه يا ترديد خارج ساخت; شايد همين موضوع سبب شد كه بعضى از مروّجان اصلى اين عقيده، به دست و پا بيفتند تا آب از جوى رفته را به جوى بازگردانند، و بقدرى ناراحت شدند كه به زمين و آسمان و بزرگترين دانشمندان و مفاخر ما هتّاكى كردند و ماهيّت خود را آشكار ساختند.
پاسخى كه به ما دادند و در چندين شماره آن مجلّه چاپ

[139]

شده، كلكسيونى بود از نسبتها و تهمتهاى ناروا، و يك مشت هتّاكى و بدگوئى به بزرگانى كه نه تنها ما، بلكه جهان انسانيّت به وجود آنها افتخار مى كند و قرنها كتابهاى آنها در بزرگترين دانشگاههاى غرب كه نويسنده مزبور تنها به بردن نام آنها فخر مى كند، كتاب درسى بوده است.
و از همه بدتر، از اين شاخه به آن شاخه پريدن، و از جواب اصلى فرار كردن و سر مردم را به يك سلسله بحثهاى متفرّقه و گاهى داستان و شوخى و مطالب بى اساس گرم كردن، به تصوّر اين كه اين گونه صحنه سازيها و جنجال به راه انداختن، در روحيّه ما يا خوانندگان مطّلع اثرى به جاى مى گذارد.

back pagefehrest pagenext page

 
 

کلیه حقوق این سایت محفوظ می باشد.

طراحی و پیاده سازی: GoogleA4.com | میزبانی: DrHost.ir

انهار بانک احادیث انهار توضیح المسائل مراجع استفتائات مراجع رساله آموزشی مراجع درباره انهار زندگینامه تالیفات عربی تالیفات فارسی گالری تصاویر تماس با ما جمادی الثانی رجب شعبان رمضان شوال ذی القعده ذی الحجة محرم صفر ربیع الثانی ربیع الاول جمادی الاول نماز بعثت محرم اعتکاف مولود کعبه ماه مبارک رمضان امام سجاد علیه السلام امام حسن علیه السلام حضرت علی اکبر علیه السلام میلاد امام حسین علیه السلام میلاد حضرت مهدی علیه السلام حضرت ابالفضل العباس علیه السلام ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها پاسخ به احکام شرعی مشاوره از طریق اینترنت استخاره از طریق اینترنت تماس با ما قرآن (متن، ترجمه،فضیلت، تلاوت) مفاتیح الجنان کتابخانه الکترونیکی گنجینه صوتی پیوندها طراحی سایت هاستینگ ایران، ویندوز و لینوکس دیتاسنتر فن آوا سرور اختصاصی سرور ابری اشتراک مکانی colocation