بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب آفریدگار جهان, آیت الله ناصر مکارم شیرازى   مناسب چاپ   خروجی Word ( برگشت به لیست  )
 
 

بخش های کتاب

     a01 - آفريدگار جهان / ص 3 ـ ص 22
     a02 - آفريدگار جهان / ص 23 ـ ص 37
     a03 - آفريدگار جهان / ص 38 ـ ص 55
     a04 - آفريدگار جهان / ص 56 ـ ص 69
     a05 - آفريدگار جهان / ص 70 ـ ص 85
     a06 - آفريدگار جهان / ص 86 ـ ص 101
     a07 - آفريدگار جهان / ص 102 ـ ص 114
     a08 - آفريدگار جهان / ص 115 ـ ص 130
     a09 - آفريدگار جهان / ص 131 ـ ص 145
     a10 - آفريدگار جهان / ص 146 ـ ص 161
     a11 - آفريدگار جهان / ص 162 ـ ص 178
     a12 - آفريدگار جهان / ص 179 ـ ص 190
     a13 - آفريدگار جهان / ص 191 ـ ص 207
     a14 - آفريدگار جهان / ص 208 ـ ص 223
     a15 - آفريدگار جهان / ص 224 ـ ص 238
     a16 - آفريدگار جهان / ص 239 ـ ص 254
     a17 - آفريدگار جهان / ص 255 ـ ص 268
     a18 - آفريدگار جهان / ص 269 ـ ص 283
     a19 - آفريدگار جهان / ص 284 ـ ص 295
     FEHREST - فهرست
 

 

 
 
back pagefehrest pagenext page

اورانوس

ده ها برابر از زمين بزرگ تر است و در فاصله عجيب 2870 ميليون كيلومترى با چهار قمر، هر 84 سال يك بار به دور خورشيد مى گردد.

نپتون

اين سياره نيز به مراتب از زمين بزرگ تر است و در فاصله حيرت آور 4500 ميليون كيلومترى از خورشيد قرار گرفته و با يك قمر در مدت 164 سال يك بار به دور خورشيد مى گردد.

پلوتون

آخرين سياره منظومه شمسى است. حدس زده مى شود كه اين سيّاره از زمين، بلكه از ماه كوچك تر باشد، زيرا شعاع كره ماه در حدود 1737 كيلومتر است در حاليكه شعاع پلوتون را 1609 كيلومتر تخمين زده اند. پلوتون در فاصله شگفت انگيز 5929 ميليون كيلومترى (تقريباً 40 برابر زمين) به دور خورشيد مى گردد.(1)

حيات در منظومه شمسى

اين موضوع مدتى است، افكار دانشمندان فلكى را متوجه خود
ــــــــــــــــــــــــــــ
1- در حقيقت خانواده منظومه شمسى به غير از خورشيد ،40 عضو دارد. 9 سياره و 31 قمر. آيا جز اينها چيزى نيست!؟
(نقل از كتاب سفر به جهان هاى دوردست.)

[70]

كرده و مطالعات عميقى از طرف آنها در اين باره به عمل آمده است كه از مجموع تحقيقات آنها مى توان فهميد كه از نظر آنها، مسأله حيات در بيشتر سياره هاى منظومه شمسى به يك بحث تخيلى شبيه تر است تا يك مبحث علمى، زيرا شرائط حيات را در اكثر آنها موجود نمى دانند.
اكنون نتيجه مطالعات علماى هيئت را در اين قسمت از نظر شما مى گذرانيم.

خورشيد

اين كره فروزان و آتشين با حرارتى معادل ْ6000 به هيچ وجه قابل سكونت نيست و هيچ موجودى تحمل مقاومت در برابر اين حرارت عجيب را ندارد.

ماه(1)

فاقد آب و هوا و به طور كلى مواد حياتى است و چون هوا ندارد، نمى تواند سرما و گرما را در خود متعادل كند و از اين جهت كره ماه در روز بسيار گرم(ْ100+) و شبها بسيار سرد (ْ100 ـ تاْ80) است!

عطارد

در اثر نزديكى به خورشيد حرارت آن حدودْ300 است و به همين
ــــــــــــــــــــــــــــ
1-la lune.، mouen

[71]

علت، اتم هايى را كه تشكيل فضا و هوا مى دهند از دست داده است و از طرفى در اطراف عطارد، ابرهايى كه نشانه هوا و بخار آب باشد ديده نشده. بنابراين مى توان گفت: در اين ستاره زيبا هم، حيات وجود ندارد!

زهره

روى اين ستاره را بخارهاى غليظ و ابرهاى متراكم پوشانيده و به جهت نزديكى به خورشيد، حرارتش از زمين زيادتر است. در سال 1834 دو منجّم آمريكايى به نام هاى آدامس adamsو دونهام dunham، به وسيله مطالعات و تحقيقات خود در طيف ستاره زهره، گازكربنيك را كشف كردند و مى گويند: حالت جوانى زمين به همين صورت بوده و ممكن است در آينده كره زهره به وضع فعلى زمين درآيد. بنابراين اين ستاره فعلا قابل سكونت نيست.(1)

مشترى

به خاطر فاصله زيادى كه از خورشيد دارد، هميشه يخ بندان و سرماى شديدى در آن حكمفرماست. از اين جهت صلاحيت سكونت موجودات زنده را ندارد.
ــــــــــــــــــــــــــــ
1- پى يرروسو; نجوم بى تلسكوپ و از اتم تا ستاره.

[72]

مريخ

تنها ستاره اى است كه در اثر فاصله متناسب آن با خورشيد و نزديكى آن به زمين، نمى توان با اطمينان خاطر، حيات را از آن سلب و يا اثبات نمود.
و از طرفى موضوع وجود حيات در كره مريخ، مورد اختلاف شديد منجمين است.

* * *

اين بود اجمالى از نظرات دانشمندان فلك شناس، پيرامون «حيات و امكان سكونت در منظومه شمسى...»
اما آنچه به نظر مى رسد اين است كه آقايان، شرائط زندگى را در كرات بالا با شرائط زندگى در كره زمين سنجيده اند و از اين جهت سيارات را قابل سكونت نمى دانند; در صورتى كه ممكن است موجودات آسمانى با همان شرايطى كه در سيارات هست زندگى كنند!
اين در واقع يك نوع خودخواهى است كه ما نوع حيات را منحصر به نوع حيات خود بدانيم و اين طرز تفكر كسانى است كه بشر را مقياس سنجش همه چيز مى شمارند!

* * *

در بحث گذشته راه شناختن ستارگان و سيارات را متذكر شديم. اكنون مختصرى از ويژگى هاى آنها را براى شما بيان مى كنيم.

* * *

[73]

ويژگى ستارگان و سيارات

1. ديده شدن با چشم
هنگامى كه هوا صاف باشد در دو نيمكره شمالى و جنوبى زمين، در حدود 6000 از ستارگان ثوابت ديده مى شوند ولى در اثر عوارض و موانع جوّى، معمولا در هر نيمكره، بيش از 2000 عدد ديده نمى شود; اما با چشم مسلح و به وسيله تلسكوپ هاى بزرگ، صدها ميليون از اين ستارگان را مى توان مشاهده كرد!
2. فاصله آنها
براى تعيين فاصله سيارات، كيلومتر را مقياس قرار داديم، اما در اينجا به اندازه اى مسافت زياد است كه بايد مقياسى متناسب با آن تعيين كرد و آن مقياس «سال نورى» است. و آن مقدار فاصله اى است كه نور در مدت يكسال طى مى كند. سرعت سير نور در هر ثانيه 300 هزار كيلومتر است.
براى پى بردن به عظمت اين مقياس، فرض كنيد كه اگر هواپيمايى، سرعت حركتش، مطابق سرعت نور باشد; در يك ثانيه مى تواند هفت مرتبه و بلكه بيشتر به دور كره زمين (در طول خط استوا كه 40 هزار كيلومتر است.) بگردد!
روى همين حساب، نور آفتاب در حالى كه 150 ميليون كيلومتر از ما دور است; در مدت 8 دقيقه به ما مى رسد و نور ماه در مدت 211 ثانيه به زمين مى رسد. اكنون فكر كنيد كه سرعت سير نور در يك روز چه اندازه است!؟
با در نظر گرفتن اين حساب، آيا باور مى كنيد كه نزديك ترين ثوابت

[74]

به زمين، ستاره اى است به نام «پروكسيما» كه 52 ماه نورى از زمين فاصله دارد و از ستاره «شعرا» مدت 9 سال نورى به ما مى رسد! و سرانجام، بعضى از ثوابت هم هستند كه نور آنها در مدت 17 هزار سال نورى به زمين مى رسد و بعض ديگر مدت 3 ميليون سال نورى طول مى كشد!!!
به راستى كه تصور اين فاصله محيّرالعقول، گيج كننده است. آنهايى كه مى گويند: «جهان متناهى و محدود است»، اندازه اى كه براى عالم تعيين كرده اند، كمتر از اندازه قائلين به غير متناهى بودن عالم نيست. آنها مى گويند: «اشّعه نور اگر بخواهند از يك قطب عالم هستى به طرف قطب ديگ عالم حركت كند، طبق آخرين تحقيقات بيش از 20 ميليارد سال نورى طول مى كشد!» راستى اين محدوديت حيرت انگيز چيزى شبيه نامحدود است!.

نكاتى از عظمت عالم بالا

1. طبق محاسبات دقيق، هر روز 350 هزار ميليون تن از حجم خورشيد تبديل به حرارت و انرژى مى شود ولى جالب توجه اين كه اين نقصان فاحش، طى ساليان دراز، اثر محسوسى بر نور و حرارت آن نگذاشته است. (زيرا نوع انرژى، اتمى است!)
2. در شب هاى صاف و بدون ابر، توده اى از ستارگان را مى توان ديد كه با وضع مخصوصى، تشكيل صورتى مخصوص داده اند، اما با چشم غير مسلح، بيش از چند ستاره ديده نمى شود كه به شكل خاصى، دور هم قرار گرفته اند. دانشمندان قديم نجوم، براى هر يك از

[75]

آنها اسمى گذارده اند كه اكنون هم به همان نام شناخته مى شوند. از جمله صورت «الجاثى على ركبتيه» است كه ظاهراً چند ستاره بيش تر نيست، اما پشت دوربين هاى نجومى در حدود 30 هزار ستاره است و فاصله آنها از ما 36 هزار سال نورى است.
3. داستان حرارت ستارگان، موضوعى بسيار قابل توجه است. همانطور كه قبلا ذكر كرديم، درجه حرارت در سطح خارجى خورشيد ْ6000 + است، در حالى كه درجه حرارت سطح خارجى ستارگان جُدى، و شعرى به ْ8000+ و ْ000,11+ مى رسد و در داخل آنها از ميليون ها درجه هم تجاوز مى كند.
4. كهكشان ها كه از ميليون ها ستاره تشكيل شده اند، بر اثر زيادى مسافت، گاه به صورت نقطه و گاه به صورت نوار سفيدرنگ (مانند بازوى مقابل كهكشان راه شيرى - كهكشان ما - ديده مى شود).
در اثر مطالعات فلكى به وسيله دوربين هاى نجومى، ثابت شده است كه هر كدام آنها، جهان وسيع و پهناورى هستند. به طورى كه منظومه شمسى ما با آن عظمت، جزئى از اجزاء يكى از كهكشان هاست و خورشيد يكى از كواكب متوسط آن مى باشد. فاصله دو قطر اين كهكشان به قدرى است كه نور، آن را، حدود يكصد هزار سال طى مى كند! و جالب اين كه خورشيد در كهكشان ما هر 240 ميليون سال، يكبار به دور مركز اين كهكشان دور مى زند.
5. در شبهاى صاف، ستارگانى به صورت ابرها رقيق و كم رنگ ديده مى شوند كه آنها را سحابى مى گويند و هر يك براى خود، عالمى

[76]

جداگانه دارند. نزديك ترين آنها به زمين «المرئة المسلسله»(1) است كه چند ستاره آن ديده مى شود. اين سحابى از كهكشان حامل منظومه شمسى، به مراتب بزرگ تر و در فاصله 8/1 ميليون سال نورى از زمين قرار گرفته است!!

تجلّى نظم در جهان بالا

1. همانطور كه در گذشته اشاره كرديم، هيئت بطلميوس، قائل به افلاك بود و مى گفت هر يك از ستارگان در دل يكى از افلاك نصب و كوبيده شده اند و آنها به متابعت از حركت افلاك مى گردند. بنابراين از نظر اين هيئت، علت قرار گرفتن ستارگان در جاهاى معين، همان افلاك بوده است.
اما هيئت كپرنيك كه طومار هيئت بطلميوس را در هم نورديد و اساساً منكر افلاك شد، چه نيرويى را به جاى افلاك در نگهدارى ستارگان قرار داده است و معلق ماندن ستارگان را در ميان جوّ، با چه چيز توجيه مى كند؟
نظريه نيوتن
نيوتن در اين باره نظريه خود را مبنى بر جاذبه عمومى ابراز كرد و حركت و گردش نجوم را تحت يك قانون منظم كلّى گنجانيد. او مى گويد: قانون «جاذبه عمومى» به همراه نيروى «گريز از مركز» بر تمامى سيارات حكمفرماست و در هر يك از اجرام بالا، اين دو نيرو به طور متعادل وجود دارد و از طرفى چون نيروى جاذبه، نسبت مستقيم با
ــــــــــــــــــــــــــــ
1- andromede.

[77]

جرم دو جسم و نسبت معكوس با مجذور فاصله ها دارد; به همين دليل جرم هر يك از سيارات، متناسب با فاصله و سرعت سير آنهاست. بنابراين اگر در بين اين دو، تساوى برقرار نبود، مثلا نيروى جاذبه، بيشتر از دافعه مى شد، جسم بزرگ تر، جسم كوچك تر را به سوى خود جذب مى كرد و اگر نيروى دافعه زيادتر مى شد، سيارات به تدريج از مركز خود دور شده و نابود مى گرديدند.
از مباحث ذكر شده به نتايج زير مى رسيم:
1. در اجرام سماوى، اين دو نيرو به طور يكسان حكمفرماست، زيرا اگر كوچك ترين تخلفى روى دهد، يعنى اگر نيروى جاذبه يا نيروى گريز از مركز، كم و زياد گردد و به طور كلى اگر سيارات، فاصله، حجم و يا سرعت سيرى را كه دست قدرت براى آنها تعيين كرده است از دست بدهند، وضع آنها به كلى به هم مى خورد و اين خود، يكى از مصاديق نظم در جهان بالاست.
2. حركت سيارات يكى از شواهد بارز نظم است، زيرا كه روى يك حساب منظم و دقيقى به صورت يكنواخت در حركت اند. به گونه اى كه طى هزاران سال، كمترين تغييرى در وضع آنها ديده نمى شود.
3. بُد دانشمند معروف آلمانى كه در قرن 18و19 زندگى مى كرد، فاصله هاى سيارات را تحت يك قانون معينى درآورد. او مى گفت: فاصله هر سياره اى از خورشيد، بدون قاعده نيست ،بلكه هر يك از سيارات، طبق يك حساب دقيق، در فاصله معينى قرار گرفته اند. جالب توجه اين كه دانشمند مذكور با تكيه بر همين قانون، جاى ستاره نپتون را تعيين كرد و بعدها منجمين در همان جا، به وسيله تلسكوپ، ستاره مذكور را مشاهده كردند.

[78]

4. مسئله خسوف و كسوف هم از موضوعات قابل ملاحظه است، زيرا مى توان وقوع آنها را از سالها قبل، دقيقاً پيش بينى كرد و اين خود حكايت از گردش دقيق و منظم كواكب مى كند.
به طور كلى در هر 18 سال و 11 روز، 43 مرتبه كسوف و 28 مرتبه خسوف صورت مى گيرد. پس از گذشتن اين مدت، باز كسوف و خسوف در اوقات معين تكرار مى شود.
اين بود مختصرى از عظمت و نظم آسمان. حال كه به مقدارى از عظمت و نظم جهان هستى، آگاه شديد، حقايقى كه درباره خورشيد، ماه، مريخ، زهره، مشترى و سرانجام كهكشان ها و سحابى ها گفتيم، در نظر بياوريد و از طرفى پيرامون حركت سيارات، فاصله آنها، عظمت ثوابت، قانون جاذبه عمومى و خلاصه نيروى گريز از مركز، تأمّل كنيد. آن وقت به وجدان خود مراجعه كرده و سئوال كنيد: آيا ممكن است اين سازمان عظيم و منظم، معلول تصادف و اتفاق باشد؟ آيا امكان دارد كه فاصله هاى شگفت انگيز ثوابت و حركات دقيق سيارات را به مسئله تصادف و اتفاق نسبت داد؟
پاسخ اين سئوال مانند روز روشن است!

نظام آفرينش در جهان كوچك

بحث در برهان نظم و مطالعه در نظام حيرت انگيز جهان آفرينش، سرانجام ما را به اعماق آسمان ها كشانيد و براى اثبات وجود نظم و نشانه هاى توحيد در سرتاسر جهان هستى كه يكى از دو ركن اساسى برهان نظم بود بار اين سفر طولانى را بسته و سير در آسمان ها و

[79]

مطالعه نظام شگفت انگيز آن عالم بى نهايت بزرگ پرداختيم.
اينك گوشه بسيار كوچكى از اين جهان راز آلود را در نظر گرفته و به مطالعات و بررسى هاى توحيدى ادامه مى دهيم.(1)
گرچه به ظاهر، اين عوالم كوچك، آن عظمتى را كه در عالم بى نهايت بزرگ آسمانها جلوه گر بود، ندارند; ولى دقت و ريزه كارى هاى حيرت آور آنها، فوق العاده جالب است و نشانه هاى آشكارى از علم و لطف بى پايان آفريننده جهان و نمونه روشنى از نظام عمومى عالم هستى مى باشد.
در اين عالم كوچك نيز همانند عالم آسمان ها، دو جهت كاملا جلب توجه مى كند:
1.كوچكى فوق العاده و اجزاء بسيار دقيق و تشكيلات پيچيده اين عالم.
2. نظم بسيار عجيب و دقيقى كه در سازمان وجود آنها حكمفرماست.
بنابراين خيلى به جاست كه ما توجه و فكر خود را كه به عشق جستجو آفريدگار جهان در اعماق آسمان بيكران به پرواز در آمده بود به عوالم كوچكى كه زير قدم ما هستند جلب نموده و با نظر علمى، عجايب و شگفتى هاى آنها را از نزديك مطالعه كنيم. آن وقت به
ــــــــــــــــــــــــــــ
1- هدف اين است كه قسمتى از پديده هاى اين جهان را كه در علوم طبيعى، تحقيق شده است از نظر خداشناسى تجزيه و تحليل كرده و ثابت كنيم كه طبق همان تحقيقات، نظام دقيق و حيرت آورى بر جهان حكومت مى كند كه بزرگ ترين دليل بر وجود يك منبع قدرت و علم و عقل بى پايان است. بگذريم از اين كه بعضى از دانشمندان و متخصصين اين علوم، از اين حقيقت روشن چشم پوشى كرده و از نتايج واضح توحيدى آنها غفلت و يا صرف نظر كرده اند. البته به اندازه كافى هنگام طرح اشكالات مادى ها درباره علل غفلت آنها از اين حقيقت روشن، صحبت خواهد شد.

[80]

خوبى خواهيم ديد كه شگفتى هاى نظم و دقائق و اسرار توحيدى اين عوالم در پاره اى از موارد حتى از شگفتى ها و دقائق آسمان ها نيز جالب تر بوده و نظم در آنها دقيق تر و پيچيده تر ميباشد زيرا هر اندازه دستگاهى كوچكتر و اجزاء آن ريزتر و دقيق تر باشد، شرايط نظم در آن پيچيده تر و مشكل تر و بالاخره جالب تر خواهد بود. مانند: يك ساعت مچى كوچك در مقابل يك ساعت بزرگ ديوارى.
ناگفته پيداست همان گونه كه علم در مورد آسمان ها پيشرفت هاى زيادى كرده، در اين محيط كوچك از جهان هستى هم كه ما در آن زندگى مى كنيم، مناطقى وسيع و اسرار و شگفتى هاى فراوانى را كشف نموده است كه اين خود براى پويندگان راه توحيد، بهترين وسيله براى مطالعه عظمت، قدرت و علم بى پايان "آفريدگار جهان" هستى مى باشد.

موجودات كوچك

موجودات كوچك را مى توان به سه دسته تقسيم كرد.
1. موجودات زنده اى كه بسيار كوچك هستند، اما با چشم عادى مى توان آنها را ديد. مانند: مورچه و بعضى ديگر از حشرات.
2. جانداران بسيار ريزى كه با چشم غير مسلح ديده نمى شوند، مانند باكتريهاو ويروس ها.
3. موجوداتى كه حتى با چشم هاى مسلح معمولى و ميكروسكوپهاى نورى هم ديده نمى شوند و تنها با ميكروسكوپهاى بسيار نيرومند الكترونى مى توان آنها را ديد. مولكول ها و اتم ها.

[81]

اكنون بايد اين سه دسته از موجودات ريز را مورد بررسى قرار داده و نظم; اسرار و نكات توحيدى آنها را مطالعه نماييم.
1- حشرات كوچك
به راستى كه مطالعه در عالم حيوانات ريز براى انسان متفكر، قابل توجه است.
مشاهده يك حيوان بزرگ مانند: اسب يا فيل آن قدر حس كنجكاوى انسان را تحريك نمى كند كه جثه ريز و دقيق يك مورچه، به خصوص اين كه قسمت مهم فعاليت هاى حياتى حيوانات بزرگ به گونه دقيق ترى در زندگى همين مورچه مشاهده مى شود. اين مطلب به قدرى مهم و در عين حال، نشاط آور است كه عده اى از دانشمندان ساليان دراز از عمر گرانبهاى خود را در اين راه صرف نموده و پس از كوشش هاى زياد به قسمتى از حقايق علمى و اسرار شگفت انگيز آنها پى برده اند. (1)
گرچه جانداران ريزى كه به چشم ديده مى شوند همه از نظر اندازه جثه، سازمان بدنى و فعاليت هاى حياتى يكسان نيستند و حتى پاره اى از آنها با چشم عادى به زحمت ديده مى شوند و نيز گروهى از آنها داراى زندگى پيچيده و تشكيلات اجتماعى وسيعى هستند و نظم و قانون حيرت آورى هم بر جامعه آنها حكومت مى كند;1 ولى در مقابل، زندگى بعضى ديگر بسيار ساده و بدون تشريفات مى باشد.
ــــــــــــــــــــــــــــ
1-از جمله مى توان از ميشله، لودويگ، آلمانى، آريستو فانوس(فيلسوف باستانى)، كلونيوس فنلاندى، سوامردان هلندى، رئو مور فرانسوى، فرانسواهوبر و سرانجام موريس مترلينگ بلژيكى و فرانك استوارت آمريكايى را نام برد.

[82]

ولى در هر حال، همه آنها از خواص و آثار موجود زنده برخوردار بوده و داراى يك سلسله فعاليت ها، وسايل و دستگاه هاى مختلف حياتى هستند كه وجود آنها در بقاء هر جانورى ضرورى است.2 مهم ترين قسمت هاى مزبور عبارت اند از:
1. وسيله جنبش و حركت
حركت در حيوانات نيازمند به وسايلى است كه به دليل اختلاف در كم و كيف حركت، دستگاه سلسله اعصاب و اعضا مخصوص ديگر كه عوامل و وسايل جنبش مى باشند در همه آنها يكسان نيست; با اين حال، تقريباً همه حيوانات، اين وسايل را دارند.(سلسله اعصاب كه به منزله خطوط مخابراتى مى باشند از مركز مخصوص خود، دستورات لازم را به اعضاء مختلف داده و حركت و جنبش حيوان را كنترل مى نمايند.)
2. وسيله تبادل ماده و انرژى
هر جاندارى براى جنبش و حركت به نيرو و انرژى نيازمند است: در اثر فعاليت هاى حياتى، قسمتى از انرژى خود را صرف مى كند، امّا دوباره انرژى مصرف شده را از همين راه تأمين مى نمايد. همچنين قسمت هاى از دست رفته و فرسوده را تعمير و مرمت مى كند.
البته مواد زايدى هم كه پس از اين تغييرات، باقى مى ماند بايد از بدن جاندار دفع گردد. مجموع اين دستگاه را دستگاه گوارش مى نامند.
بديهى است اين دستگاه در بعضى از حيوانات كامل تر، مجهّزتر و داراى قسمت هاى مختلفى است كه هر كدام كارهاى مخصوصى را به عهده دارند و كار هضم، جذب، و توليد انرژى از شكستن پيوندهاى

[83]

شيميائى، توليد مواد لازم و دفع هر يك به وسيله دستگاه مخصوص و جداگانه اى انجام مى گيرد، ولى در بعضى ديگر بسيار ساده است به گونه اى كه تمام اين كارها به وسيله يك يا چند دستگاه كوچك صورت مى گيرد.
3. توليد مثل
حيوانات از هر دسته اى كه باشند براى بقا نوع خود، احتياج به توليدمثل دارند، زيرا در غير اين صورت نسل حيوان محكوم به انقراض و نابودى خواهد شد.
توليد مثل پاره اى از حيوانات به صورت تخم گذارى و در بعضى ديگر از راه زاييدن و تولد و در جانوران تك سلولى نيز به صورت تقسيم انجام مى گيرد.
در هر صورت، جاندار هر اندازه هم كه كوچك باشد، دستگاه توليدمثل را به منظور بقا نوع خود لازم دارد.3
4. دستگاه ارتباطى
از جمله شرائط عمومى حيوانات اين است كه همه آنها با محيط خارج خود ارتباط دارند. اين ارتباط به وسيله دستگاه مخصوصى به نام حواس برقرار مى شود كه به وسيله آن، حيوان مى تواند مطالب و خصوصيات محيط را درك كند.
تنوع حواس و چگونگى آنها در حيوانات گوناگون، مختلف است، چه بسا حيوانى كه از حس شامّه و يا بينايى محروم مى باشد، در صورتى كه همين بينايى در بعضى از انواع حيوانات، كامل تر و قوى تر است، امّا در پاره اى ديگر ضعيف و بسيار ساده مى باشد.

[84]

اكنون با ملاحظه نكات بالا درمى يابيم كه حيوانات بسيار كوچك نيز بايد داراى اعضا و دستگاه هاى مختلفى باشند. اين اعضا و دستگاه هاى كوچك نيز هر كدام به نوبه خود، ساختمان ظريف و دقيقى دارند. وجود اين دستگاه ها در موجود كوچكى كه به زحمت با چشم عادى ديده مى شود، شايان و قابل توجه است و از آن جالب تر آنكه در بعضى از آنها اين دستگاه ها به گونه حيرت آورى مشاهده مى شود، تا آنجا كه حتى در بعضى از جهات، از ما(نوع انسان) هم كامل تر هستند!
طنطاوى دانشمند معروف مصرى 4 از پروفسور «باكرد» در كتاب «حشرات شناسى» خود چنين نقل مى كند كه: حشرات داراى سه عدد چشم بسيط (يعنى سه عدد چشم كه هر كدام داراى يك سطح مى باشند.) و دو عدد چشم مركب كه هر يك از آنها از چندين چشم تشكيل يافته است). هستند.
در حشره اى به نام «ليپريا» تعداد اين چشم ها به 12 و در مورچه به 200 الى 400 و در حشره اى به نام «اسفنكس كونفولغولاى» كه شبيه به «شب پره» و آفت پنبه است به تعداد حيرت آور 27 هزار چشم مى رسد!5 ناگفته نماند كه در عالم نباتات نيز، گياهان فوق العاده كوچكى ديده مى شوند كه دقت و ظرافت دستگاه هاى مختلف آن بسيار جالب و شگفت آور است.6
نتيجه
مطالعه ساختمان اين دسته از موجودات، درس هاى جالبى به ما مى آموزد و ما را به آن مبدأ بزرگ هستى كه تمام اين شگفتى ها از علم

[85]

و قدرت بى پايان او سرچشمه گرفته است راهنمايى مى كند.
ما در ضمن مطالعات خود مشاهده كرديم كه يك حيوان كوچك كه حتى به سختى به چشم ديده مى شود داراى چندين دستگاه مختلف و وسايل حياتى مى باشد كه آن جاندار را در مسير زندگى هدايت مى كنند. اين اعضا و وسايل با وجود اين كه بسيار كوچك و ريز هستند، نظم و دقت عجيبى در ساختمان آنها به كار رفته است، به گونه اى كه نسبت دادن آنها به تصادف و علل فاقد شعور طبيعى، به طور مسلم امكان پذير نمى باشد.
درس هاى توحيدى كه از مطالعه حشرات كوچك دستگاه آفرينش مى توان گرفت، از آيات بزرگ توحيدى و مطالعه در عالم بزرگ آسمان ها روشن تر و واضح تر است، زيرا هر اندازه كه موجودى كوچك تر و دقيق تر باشد، به همان اندازه، ايجاد شرائط حيات و بقا در آن مشكل تر، پيچيده تر و احتمال تصادف در مورد آن به طور يقين در حدّ صفر خواهد بود.
back pagefehrest pagenext page
 
 

کلیه حقوق این سایت محفوظ می باشد.

طراحی و پیاده سازی: GoogleA4.com | میزبانی: DrHost.ir

انهار بانک احادیث انهار توضیح المسائل مراجع استفتائات مراجع رساله آموزشی مراجع درباره انهار زندگینامه تالیفات عربی تالیفات فارسی گالری تصاویر تماس با ما جمادی الثانی رجب شعبان رمضان شوال ذی القعده ذی الحجة محرم صفر ربیع الثانی ربیع الاول جمادی الاول نماز بعثت محرم اعتکاف مولود کعبه ماه مبارک رمضان امام سجاد علیه السلام امام حسن علیه السلام حضرت علی اکبر علیه السلام میلاد امام حسین علیه السلام میلاد حضرت مهدی علیه السلام حضرت ابالفضل العباس علیه السلام ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها پاسخ به احکام شرعی مشاوره از طریق اینترنت استخاره از طریق اینترنت تماس با ما قرآن (متن، ترجمه،فضیلت، تلاوت) مفاتیح الجنان کتابخانه الکترونیکی گنجینه صوتی پیوندها طراحی سایت هاستینگ ایران، ویندوز و لینوکس دیتاسنتر فن آوا سرور اختصاصی سرور ابری اشتراک مکانی colocation