بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب نگاهی به قرآن, حجت الاسلام و المسلمین حاج سید على اکبر قرشى   مناسب چاپ   خروجی Word ( برگشت به لیست  )
 
 

بخش های کتاب

     FEHREST -
     FOOTNT01 -
     FOOTNT02 -
     NEG00001 -
     NEG00002 -
     NEG00003 -
     NEG00004 -
     NEG00005 -
     NEG00006 -
     NEG00007 -
     NEG00008 -
     NEG00009 -
     NEG00010 -
     NEG00011 -
 

 

 
 

 

next page

fehrest page

فهرست مطالب 
 مقدمه دفتر
 پيشگفتار
 واژه قرآن
 سوره هاى قرآن كريم
 تعداد واژه هاى قرآن كريم
 آيات و سور مكى و مدنى
 اولين و آخرين سوره قرآن
 آخرين آيه نازل شده
 تركيب سوره هاى قرآن
 ترتيب سوره هاى قرآن
 نزول دفعى و تدريجى قرآن
 اختلاف قراآت
 محتوا و مطالب قرآن كريم
 انسان سازى قرآن
 حضرت آدم (ع )
 خلقت انسان در دو مرحله
 تكثير انسان در روى زمين
 تعليم اسماء
 كيفيت نزول سوره علق
 بحثى پيرامون آيه الى المرافق
 آياتى در شاءن اهل بيت (ع )
 آيه تطهير
 آيه مودت
 آيه ليلة المبيت
 آيه خير البرية
 آيات هل اتى
 آيه مؤ من
 آيه مباهله
 آيه تبليغ
 آيه اكمال الدين
 آيه سئل سائل
 آيه انما وليكم الله
 استقلال روح در قرآن
 بحثى پيرامون اسراء و معراج
 بحثى پيرامون (اسماء حسنى )
 امكان وقوع قيامت و ضرورت آن
 امكان وقوع معاد
 ضرورت و وجوب معاد
 نتيجه :
 ضرورت معاد از راه عدالت
 عايشه و آزار دادن به رسول خدا (ص )
 آزمايش حضرت ابراهيم و امامت او
 مراد از امامت چيست ؟
 بحثى پيرامون بداء
 بداء چيست ؟
 تاءثير عالم سفلى در عالم علوى
 گفتارى پيرامون برزخ
 برزخ و ارواح سه گانه
 ارواح منعم
 معذب بودن برخى از ارواح در برزخ
 بحثى پيرامون آيه بسمله
 تجسم و تمثل ملائكه
 تحدى قرآن مجيد
 عدم تحصيل حاصل در اهدانا الصراط المستقيم
 آيه ثقلت موازينه
 تحابط اعمال
 جن در قرآن
 شعور جهنم
 تكميل مطلب
 حروف مقطعه
 نظريه دكتر رشاد مصرى
 نتيجه بحث
 بحثى پيرامون (حطه )
 نقل برخى از رؤ ياها در قرآن
 رؤ ياى رسول خدا(ص ) درباره بنى اميه
 رؤ ياى پيامبر(ص ) در ورود به مكه
 رؤ ياى پيامبر(ص ) پيرامون نبرد بدر
 رؤ ياى ابراهيم (ع ) در ذبح اسماعيل
 رؤ ياى حضرت يوسف (ع )
 رؤ ياى پادشاه مصر
 رؤ ياى دو جوان مصرى
 واژه هاى الرحمن و الرحيم
 معناى بسمله
 روح نبوت
 خلقت آسمان و زمين در شش روز
 سجده هاى واجب و مستحب در قرآن
 بحثى پيرامون سجين و عليين
 سحر و معجزه در قرآن
 شعور و اختيار حشرات و پرندگان
 مورچگان
 هد هد
 زنبور عسل
 غريزه يا اختيار
 شناختن مردم همديگر را در قيامت
 معناى واژه شيطان
 صراط مستقيم يعنى ، اهل بيت (ع )
 عبادت و راز و نياز در شب
 كيفيت عذاب اهل اسلام
 عينيت انسان در دنيا و آخرت
 نتيجه مطلب
 فرعون و قتل پسران بنى اسرائيل
 بحثى پيرامون آيه (فضلتكم على العالمين )
 شبهه آكل و ماءكول
 بحثى پيرامون آيه (لا خوف عليهم و لا هم يحزنون )
 معناى واژه (لعل ) در قرآن
 بحثى پيرامون آيه (ليس بظلام للعيد)
 واژه اعراف در قرآن
 محكمات و متشابهات در قرآن
 توحيد محور نزاع بين پيامبران و مشركان
 آخرين مطلب
 بحثى پيرامون مسجد و كليسا
 معاد در دنيا
 مقام والاى پيامبران
 ملائكه و طلب غفران مردم
 اسامى و تعداد انبياء(ع )
 نسخ در قرآن
 بحثى پيرامون نصارا و تثليث
 پيدايش تثليث
 دو گانه پرستى نصارا
 نهرهاى بهشت
 نهرهاى بحرى
 امكان آمرزش تمام گناهان
 واژه وحى و اقسام آن در قرآن
 اقسام وحى در قرآن مجيد
 وحى در موجودات زنده
 كيفيت ارتباط خداوند با پيامبران
 تكميل بحث
 وحى هاى سه گانه
 زنده بودن حضرت عيسى (عليه السلام )
 حقيقت واقعه
 خداوند، خالق هستى
مقدمه دفتر 
بسمه تعالى
قرآن كريم مخزن معارف ، گنجينه علوم الهى و از اين جهت نيز در ميان همه كتب آسمانىبى رقيب است كتاب هدايت و تبيان كل شى است . انديشمندان و دانشوران هر كدام به سهمخويش در اين بحر ژرف و عميق ، به غور پرداخته و بقدر توانايى خود در زمينه معارف وعلوم آن قلمفرسايى نموده اند؛ والحق كه هر آيه بلكه هر جمله اى از اين كتاب بى همتا،سرفصل نوينى براى معارف الهى است .
عظمت و اعجار جاويد قرآن مجيد بر كسى پوشيده نيست . اين كتاب آسمانى ناسخ اديان ومذاهب گذشته و نجات بخش بشريت در حال و آينده است . در مقام والا و ممتاز قرآن كريمهمين بس كه معاندين ، منافقين و دشمنان قسم خورده آن ، هرگز نتوانسته اند در تحريف آنموفق شوند، و همانطور كه خداوند فرموده است (( انا نحن نزلنا الذكر و انا لهلحافظون )) .
قرآن مجيد بيش از 14 قرن است كه زنده و زندگى بخش است و به حيات الهى خود ادامهمى دهد و همواره بزرگترين تحول آفرين را در جوامع بشرى ايفا كرده است .
مؤ لف محترم اين كتاب به سهم خود، شمه اى از معارف قرآن مجيد را تحت عناوين وموضوعات مختلف مطرح و پيرامون آنها به بحث و بررسى پرداخته و آگاهيهاى سودمندو مفيدى در اختيار علاقمندان قرار داده است .
اين دفتر پس از بررسى ، ويرايش ، استخراج مصادر، تطبيق ، اعراب گذارى واصلاحاتى چند، آن را طبع و در اختيار علاقمندان علوم و معارف قرآن قرار داده ، باشد كهمورد قبول پروردگار متعال قرار گيرد.
دفتر انتشارات اسلامى
وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم
پيشگفتار 
بسم الله الرحمن الرحيم
(( الحمدلله رب العالمين وصلى الله على محمد و آله الطاهرين سيما بقية الله فىالارضين واللعن على اعدائهم اجمعين )) .
كتاب حاضر، كلياتى از قرآن مجيد را بررسى نموده و فشرده اى از اين وديعه آسمانىرا در اختيار شما قرار مى دهد؛ از قبيل : واژه قرآن به چه معناست ؟ و قرآن چند آيه دارد؟ وبا حذف مكررات و مشتقات ، مجموعا از چند كلمهتشكيل يافته ؟ سوره هاى مكى و مدنى آن كدامند؟ و چه هنگام قرآن كريم ، به ترتيبفعلى ، صورت پذيرفته ، چند بار، بر پيامبر اكرم - صلى الله عليه و آله -نازل شده است ؟ و...
سپس حدود هفتاد موضوع از موضوعات قرآن مجيد، مطرح و تحقيق شده است كه هر يك ،مطلب مستقلى مى باشد. و در آشنا كردن انسان به اين پيام ربوبى ، سهم بسزايى دارد.
اينجانب با آنكه درباره قرآن مجيد، (قاموس قرآن ) را در هفت جلد، تاءليف نموده ام -كه دايرة المعارفى براى قرآن كريم است - و نيز تفسير (احسن الحديث ) را در دوازدهجلد نوشته ام - كه يكدوره تفسير كامل مى باشد. - باز احساس كردم كه هر چه درباره اينكتاب آسمانى تحرير نمايم ، ارزش آن را دارد. و عده اى را - ولو به طور مختصر - باقرآن كريم آشنا مى سازد. آرى چه ، كارى بهتر از پرداختن به قرآن مجيد است ؛ مگر نهاين است كه رسول خدا - صلى الله عليه و آله - فرموده : (( خيركم من تعلم القرآن وعلمه )) (1)؛ يعنى بهترين شما كسى است كه قرآن را ياد بگيرد و به ديگران نيزياد بدهد.
بدين جهت ، اين كتاب را به رشته تحرير درآوردم . از خداوندمتعال خواستارم كه آن را به احسن قبول فرمايد. و مورد استفاده همگان قرار دهد. و آنچه ازعمرم را درباره آن صرف كرده ام ، ذخيره آخرتم گرداند.
نگارش اين كتاب ، در پنجم ذيحجه 1413 هجرى ، مطابق با ششم خرداد ماه 1372 شمسى، آغاز گرديده و در دهم شعبان 1414، مطابق با دوم بهمن ماه 1372 با تمام رسيده است ؛يعنى در نگارش ‍ آن ، هفت ماه و 26 روز وقت صرف شده است . (( و ما توفيقى باللهعليه توكلت و اليه انيب )) .
سيد على اكبر قرشى اروميه 2 / 11 / 72
واژه قرآن 
واژه (قرآن ) در لغت عرب ، به معناى (قرائت و خواندن ) است . گويند: (( قرءقرء و قرائة و قرانا الكتاب اى : نطق بالمكتوب فيه ...)) ، اين معنا در خود آياتقرآن كريم نيز به كار رفته است ، در سوره قيامت ، چنين آمده است :
(( لا تحرك به لسانك لتعجل به ان علينا جمعه و قرانه فاذا قراناه فاتبع قرانه)) (2).
يعنى : (زبانت را به خواندن قرآن حركت مده تا در خواندن آن عجله كنى ، كه خواندن وجمع آن بر عهده ماست . و چون ما آن را خوانديم ، از خواندن آن پيروى كن (و همانطوربخوان كه ما خوانده ايم ).
پس در اين دو مورد، واژه (قرآن ) مصدر و به معناى (خواندن ) آمده است . و اينكهخداوند متعال اين كلمه را براى كتاب خود نام نهاده است ، شايد بدين جهت باشد كه(قرآن ) به معناى (كتاب خواندن ) است . هميشه بر سر زبانها باشد. و دائم آن رابخوانند. و معانى آن را در دل داشته باشند. در اين صورت ، قرآن كه مصدر است بهمعناى مفعول ؛ يعنى (مقرو) است .
برخى نيز گفته اند كه معناى لغوى (قرآن ) به معناى (جمع كردن ) است ؛ چون در(( قراء قرانا الشى ء يعنى : اى جمعه وضم بعضه الى بعض )) . پس در اينصورت بايد مصدر به معناى فاعل باشد. و قرآن ؛ يعنى : (جمع كننده حقايق و سخنانالهى ) ولى معناى اول مقبولتر است . و خود قرآن مجيد نيز آن را تاءييد مى كند. مرحومعلامه طباطبائى نيز در تفسير الميزان آن را پذيرفته است . اما مرحوم طبرسى ، درذيل آيه شريفه (( شهر رمضان الذى انزل فيه القرآن )) (3)،قول دوم را پذيرفته است اما در مقدمه در (فن رابع ) هر دوقول را - بدون ترجيح يكى بر ديگرى - نقل كرده است . ولى از اينكهقول دوم را با لفظ (قيل ) آورده ، ظهورش ‍ در تاءييدقول اول مى باشد.
سوره هاى قرآن كريم 
قرآن مجيد، داراى 114 سوره مى باشد كه همه آنها با (بسم الله الرحمن الرحيم )آغاز مى شود. بجز سوره توبه كه سوره نهم از قرآن كريم است . و (بسم اللهالرحمن الرحيم ) ندارد و اما آنچه در سوره نمل در آيه سى ام آمده است ، آن جزء نامهحضرت سليمان - عليه السلام - است كه به ملكه (سباء) نوشته است .
در اينكه چرا در سوره توبه (بسم الله الرحمن الرحيم ) نيامده است ، دو روايت وجوددارد. يكى از آن دو از اميرالمؤ منين - صلوات الله عليه - است كه فرموده : علت نيامدن(بسم الله الرحمن الرحيم ) آن است كه : (بسم الله الرحمن الرحيم ) براى (امان ورحمت ) است . ولى سوره برائت ، براى برداشته شدن امان با شمشير،نزول شده است .
در مجمع البيان چنين آمده است :
(( عن على عليه السلام لم ينزل بسم الله الرحمن الرحيم على راءس سورة برائة لاءنبسم الله للاءمان و الرحمة و نزلت برائة لرفع الامان بالسيف . ))
و زمخشرى در كتاب كشاف ، آن روايت را از ابن عيينهنقل كرده است .
روايت دوم از امام صادق - عليه السلام - نقل شده كه فرموده است :انفال و برائت ، يك سوره هستند (الانفال و البرائة واحد) ناگفته نماند كه هر دو حديثبه لفظ (روى ) است . باقى اقوال ، احوال به طوراحتمال و استحسان مى باشد. اما ظاهرا علت اصلى همان تعبد باشد كهرسول خدا - صلى الله عليه و آله - آن را در اول سوره برائت ، نفرموده است .
( بسم الله الرحمن الرحيم ) به عقيده شيعه اثنى عشرى ، يك آيهمستقل و جزء هر سوره است كه نمى شود يكى را به جاى ديگرى خواند. در اين باره در اينكتاب ، يك بحث مستقل آمده است .
و از اهل بيت عصمت و طهارت - صلوات الله عليهم -نقل شده است كه آنها سوره : (والضحى ) و: (الم نشرح ) و نيز سوره (لايلاف) و (فيل ) را يك سوره حساب كرده اند كه در نماز نمى شود به يكى اكتفا كردبلكه بايد هر دو با (بسم الله الرحمن الرحيم ) خوانده شوند.
تعداد واژه هاى قرآن كريم 
قرآن مجيد، با حذف مكررات و مشتقات ، حدود 1860 كلمه مى باشد. تمام واژه ها و آياتنورانى قرآن كريم ، از تكرار و مشتقات همين تعداد كلمات ،تشكيل و به وجود آمده است . در تعداد آيات قرآن مجيد، اختلاف مى باشد. تعداد صحيح وقابل اطمينان در اين باره آن است كه عدد آيات قرآن كريم ، 6236 آيه مى باشد. درمجمع البيان در تفسير (هل اتى ) از اميرالمؤ منين - عليه السلام - ازرسول خدا - صلى الله عليه و آله - نقل شده است كه حضرت فرمود: (سوره هاى قرآنكريم 114 سوره ، و آيات آن ، 6236 آيه است .).
سيوطى در الاتقان ، در اين رابطه شش قول رانقل كرده است :
قول اول : (6000) آيه .
قول دوم : (6204) آيه .
قول سوم : (6214) آيه .
قول چهارم : (6219) آيه .
قول پنجم : (6225) آيه .
قول ششم : (6236) آيه (4).
ولى قول اخير از همه قويتر و مطابق روايت و نيز مطابق قرائت عاصم ابن ابى النجوداست . ناگفته نماند كه : اختلاف شماره هاى آيات ، از قاريان قرآن نشاءت گرفته است .براى قرآن كريم ، زيانى در برندارد. بلكه اختلاف در تعيين مرزها و حدهاى آيات است ؛مثلا بقره از نظر قاريان كوفه (286) آيه ، از نظر قاريان بصره (287) آيه ،از نظر علماى حجاز (285) آيه ، و قاريان شام تعداد آيات سوره بقره را در(284) آيه دانسته اند. ولى سوره بقره همان است بى كم و كاست .
آيات و سور مكى و مدنى 
مدت نبوت رسول خدا - صلى الله عليه و آله - جمعا 23سال به طول انجاميده از اين مدت ، سيزده سال را در مكه و دهسال را در مدينه اقامت داشته اند. آيات و سورى كه در مكه معظمه و در عرض ‍ آن سيزدهسال نازل شده اند، آيات و سور (مكى ) نام دارند؛ و آيات و سورى كه در مدينه طيبهو در عرض آن ده سال نازل شده اند (مدنى ) نام دارند.
بنابر مشهور، از مجموع 114 سوره قرآن كريم ، 86 سوره در مكه ، و 28 سوره درمدينه منوره نازل شده است . سوره هاى مكى نوعا در زمينهاصول عقيدتى از قبيل : توحيد، معاد، نبوت ، نظامهاى متقن جهان ، مبارزه طرفداران حق باطرفداران باطل و شكست جباران و طاغوتها و امثال آن است .
و اما سوره هاى مدنى اغلب درباره احكام و حكومت و روابط عمومى و نظام زندگى است . وجنبه رو بنايى دارند. در روايات و نقلها در ترتيبنزول سوره ها اختلاف هست . و شايد اثبات ترتيب صحيح آنهامشكل باشد. اما بنا به نقلى - كه بعدا خواهيم گفت - ترتيبنزول سوره هاى مكى چنين است :
1 - علق 2 - قلم 3 - مزمل
4 - مدثر 5 - فاتحة الكتاب 6 - مسد
7 - تكوير 8 - اعلى 9 - ليل
10 - فجر 11 - والضحى 12 - انشراح
13 - والعصر 14 - عاديات 15 - كوثر
16 - تكاثر 17 - ماعون 18 - كافرون
19 - فيل 20 - فلق 21 - ناس
22 - توحيد 23 - والنجم 24 - عبس
25 - قدر 26 - والشمس 27 - بروج
28 - والتين 29 - قريش 30 - قارعه
31 - القيامة 32 - همزه 33 - مرسلات
34 - قد 35 - بلد 36 - طارق
37 - قمر 38 -ص 39 - اعراف
40 - جن 41 - يس 42 - فرقان
43 - فاطر 44 - مريم 45- طه
46 - واقعه 47 - شعرا48- نمل
49 - قصص 50 - اسرا 51 - يونس
52 - هود 53 -يوسف 54 - حجر
55 - انعام 56 - صافات 57 - لقمان
58 - سباء 59 - زمر 60 - غافر
61 - فصلت 62 - شورى 63-زخرف
64 - دخان 65 - جاثيه 66 -احقاف
67 - ذاريات 68 - غاشيه 69 - كهف
70 - نحل 71 - نوح 72 - ابراهيم
73 - انبيا 74 - مؤ منون 75 - سجده
76 - طور 77 - ملك 78 - حاقه
79 - معارج 80 - نباء 81 - نازعات
82 - انفطار 83 - انشقاق 84 - روم
85 - عنكبوت 86 - مطففين
اين ترتيب ، عينا همان ترتيبى است كه مرحوم (ابوعبدالله زنجانى ) در كتاب(تاريخ قرآن ) از مقدمه شهرستانى ؛ موسوم به (مفاتيح الاسرار) از مصحف امامصادق - عليه السلام - نقل كرده است . و نيز همان ترتيبى است كه مرحوم طبرسى درتفسير سوره (هل اتى ) آورده است . با اين تفاوت كه در آن (سوره حمد) اصلا ذكرنشده است . ولى سوره حمد در اسناد ديگر - چنانكهنقل گرديد - سوره پنجم مى باشد. و نيز در تفسير الميزان ، ج 13، ص 249 از(اتقان سيوطى ) و در تاريخ يعقوبى ، ج 2، ص ‍ 19 با اندك تفاوت ،نقل شده است .
و اما سوره هايى كه در مدينه منوره نازل شده اند بنا بهنقل قرآن (مصطفى نظيف ) با ترتيب نزول بدين قرارند:
1 - بقره 2 - انفال 3 - آل عمران 4 - احزاب 5 - ممتحنه 6 - نساء
7 - زلزال 8 - حديد 9- محمد (ص )
10 - رعد 11 - رحمن 12 - انسان
13 - طلاق 14 - بينه 15 - حشر
16 - نور 17 18 - منافقون
19 - مجادله 20 - حجرات 21 - تحريم
22 - تغابن 23 - صف 24 - جمعه
25 - فتح 26 - مائده 27 - توبه
28 - نصر
اين ترتيب ، در تاريخ قرآن ، 102. و مجمع البيان در تفسير سوره(هل اتى ) با اندكى تفاوت نقل شده است . در تاريخ قرآن ، سوره (نصر) در رديفشانزدهم و (تحريم ) در رديف 22، و در تفسير مجمع البيان ، سوره نصر، در رديفشانزدهم و سوره (توبه ) در آخر آمده است .
در مكى و مدنى بودن دوازده سوره از سوره هاى قرآن ، اختلاف پديد آمده است و هر كسنظر ويژه اى داده است . و آنها بنا به نقل تفسير الميزان (5)، بدين قرار مى باشد:سوره هاى رعد، رحمن ، جن ، صف ، تغابن ، مطففين ، قدر، بينه ،زلزال ، توحيد، فلق ، و ناس .
اولين و آخرين سوره قرآن 
طبق روايات وارده ، اولين سوره اى كه نازل شده ، سوره علق ، و آخرين سوره تمام سورهنصر مى باشد. در تفسير برهان ، كافى و عيون اخبار الرضا از امام صادق و امام رضا -عليهماالسلام - نقل شده است كه : اولين سوره اى كهنازل شده ، سوره علق تا آخر و آخرين سوره (اذا جاء نصرالله ) است :
(( عن ابى عبدالله عليه السلام قال : اول مانزل على رسول الله صلى الله عليه و آله بسم الله الرحمن الرحيم اقرء باسم ربكالى آخره و آخر، سورة : اذا جاء نصر الله و الفتح )) .
ناگفته نماند كه در تفسير برهان ، در هر دو حديث ؛ كلمه (الى آخره ) آمده است ولى دركافى (6)، لفظ (الى آخره ) وجود ندارد. و چنين است : ((اول ما نزل على رسول الله صلى الله عليه و آله بسم الله الرحمن الرحيم اقرء باسمربك ... )) ولى ظهور آن در نزول همه سوره است .
واحدى در مقدمه اسباب النزول ، در اولين سوره بودن (علق ) پنج حديثنقل كرده و در بعضى تا پنج آيه است : در مجمع البيان در تفسير سوره علق مى فرمايد:اكثر مفسرين گفته اند: اولين آيات نازل شده ، پنج آيه ازاول سوره علق مى باشد.
مرحوم مجلسى ، در مرآت العقول ، در آخرين سوره بودن (اذا جاء نصرالله ...) فرموده: شايد منظور، تمام سوره است ، يعنى : آخرين سوره ، تمام سوره نصر است و اين منافاتندارد كه بعضى از آيات (يا سوره هايى كه چند قسمتنازل شده اند (از مؤ لف )) بعد از سوره نصر آمده باشند. مؤ يد اين سخن آن است كهدر مجمع البيان ، سوره نصر در رديف شانزدهم آمده است .
آخرين آيه نازل شده 
ظاهرا آخرين آيه نازل شده ، آيه (( واتقوا يوما ترجعون فيه الى الله ...)) (7)است .
در مجمع البيان فرموده است : اين آخرين آيه اى است كهنازل شد. و به نقل سدى و ابن عباس ؛ چون اين آيهنازل شد، جبرئيل گفت : آن را در راءس آيه 280 از سوره بقره بگذار...رسول خدا - صلى الله عليه و آله - بعد از نزول آن ، فقط 21 روز ديگر در دنيا ماند.
ابن جريح مى گويد: فقط نه شب ، و سعيد بن جبير، هفت شب را گفته است . زمخشرى نيزآن را در كشاف نقل مى كند. در تفسير برهان ، آن را از واحدى ، و در الميزان آن را ازدرالمنثور سيوطى ، نقل كرده و پسنديده است . ابن كثير نيز آن را در تفسير خود آورده است.
اما به روايت اهل سنت ، از براء بن عازب نقل شده است كه آخرين آيه ، آيه (( يستفتونكقل الله يفتيكم فى الكلالة )) (8) مى باشد. و به روايت ابى بن كعب : (( لقدجائكم رسول من انفسكم عزيز عليه )) (9) است . چنانكه واحدى در اسبابالنزول ، صفحه 8 نقل كرده است . ولى آيه اول صحيح است .
تركيب سوره هاى قرآن 
بايد دانست كه تركيب و تشكيل سوره هاى قرآن و تعييناول و آخر آنها، به دستور و اعلام شخص رسول خدا - صلى الله عليه و آله - بوده وكسى در آن دخالتى نداشته است . چنانكه در مجمع و كشافنقل شده است كه : چون آيه (واتقوا يوما...)نازل گرديد، جبرئيل گفت : مكان آن ، راءس آيه 280 از سوره بقره است . وحال آنكه سوره بقره ، در اوايل هجرت نازل شده و اين آيه شريفه در دهم هجرت در حجةالوداع نازل گرديد. در مجمع البيان فرموده است : تمام سوره بقره مدنى است ، مگر آيه(واتقوا يوما...) كه در حجة الوداع نازل شده است .
و اينكه قرآن حكيم فرموده : (( فاتوا بسورة من مثله (10)؛ فاءتوا بعشر سور مثله(11)، فاذا انزلت سورة محكمة و ذكر فيهاالقتال )) (12) و امثال آن ، روشن مى كند كه سوره ها مفروق و جدا از هم بوده اند. درتاريخ قرآن ، صفحه 38 از امالى شيخ طوسى از ابن مسعودنقل شده است كه : هفتاد سوره از رسول خدا - صلى الله عليه و آله - و بقيه را از على بنابيطالب - عليه السلام - ياد گرفته است . سوره ها به وسيله آن حضرت ، شروع ،تمام و تركيب شده است .
علامه طباطبائى (ره ) مى فرمايد: نمى شود انكار كرد كه اكثر سوره هاى قرآنى ، پيشاز رحلت ، در ميان مسلمانان داير و معروف بودند، در دهها و صدها حديث ... و همچنين دروصف نمازهايى كه خوانده مى شد. و سيرتى كه در تلاوت قرآن داشتند، نام اين سوره هاآمده است . و همچنين نامهايى كه براى گروه اين سوره ها در صدر اسلام داير بود؛ مانندسوره هاى طولانى و مثانى و مئين و مفصلات . در احاديثى كه از زمان پيغمبر حكايت مىكند.(13)
در مجمع البيان از رسول خدا - صلى الله عليه و آله -نقل شده است كه فرمود: (( اعطيت مكان التوراة ، السبعالطول (14) و مكان الانجيل ، المثانى الزبور، المئين و فضلتبالمفصل )) (15).
يعنى : (به جاى تورات ، خداوند به من هفت سوره طولانى داد. و به جاىانجيل ، مثانى و به جاى زبور، مئين را عطا فرمود: و با سوره هاىمفصل ، فضيلت يافتم ).
آنگاه طبرسى مى فرمايد: مراد از هفت سوره (طويل ) مقره ،آل عمران ، نساء، مائده ، انعام ، اعراف و انفال تواءم با توبه است . و منظور از (مثانى) سوره هاى است كه بعد از آن هفت سوره آمده اند كه آن هفت سوره با اينها تثنيه شده اند.هفت تاى اول ، مبادى ، و هفت تاى دوم ، مثانى اند. و آنها عبارتند از سوره هاى : يونس ، هود،يوسف رعد، ابراهيم ، حجر و نحل .
اما (مئمون ) از (ماءة ) به معناى عدد (صد) است . و مراد از آن ، سوره هايى استكه صد آيه يا كمى بيش يا كمتر مى باشد و آنها نيز هفت سوره و عبارتند از: بنىاسرائيل تا مؤ منون . و مراد از (مفصل ) از بعد از (حم ) اخير تا آخر قرآن است . علتاين تسميه آن است كه آنها فصول زياد دارند. و (مفصلات ) هم گفته شده است .
از رسول خدا - صلى الله عليه و آله - نقل شده است كه فرمود: (( شيبتنى هود والواقعهو المرسلات و عم يتسائلون )) (16) همه اينها حاكى است كه سوره هاى قرآن كريمهمه اش در زمان آن حضرت ، و تحت نظر ايشان ، تركيب وتشكيل شده بود. و كسى جز او در تشكيل آن سوره ها، دخالتى نداشته است .
ترتيب سوره هاى قرآن 
گفتيم كه تشكيل سوره هاى قرآن كريم و تعيين ابتدا و انتهاى آنها توسطرسول خدا- صلى الله عليه و آله - بوده است . اما در ترتيب فعلى قرآن مجيد - سوره هاىمفصل در اوايل و سوره هاى كوچك در اواخر قرآن ، واقع شده - در آن دوقول وجود دارد:
قول اول آنكه : اين ترتيب ، در زمان رسول خدا نبوده بلكه بعد از رحلت ايشان ، بهدستور ابوبكر و توسط زيد بن ثابت به وجود آمده است .
قول دوم آنكه : اين ترتيب ، در اواخر عمر آن حضرت ، به دستور وى بوده است . و اينكبه تفصيل اين دو قول مى پردازيم :
تفصيل قول اول : بنابراين قول ، قرآن كريم در زمان آن حضرت به اين ترتيب نوشتهنشده ، بلكه شخصى كه پس از رحلت پيامبر، قرآن را جمع آورى و در يك جا نوشت(على بن ابيطالب ) عليه السلام - بود. در كتاب تاريخ قرآن (17)، آمده است كهكاتبان وحى ، از نوشته خود، يك نسخه را هم بهرسول خدا - صلى الله عليه و آله - مى دادند. و آن حضرت آنها را نزد خود نگاه مى داشت .
در كتاب وافى (18)، از امام صادق - عليه السلام -نقل نموده است كه : رسول خدا - صلى الله عليه و آله - هنگام رحلت ، به على - عليهالسلام - فرمود: يا على ! قرآن ، در پشت خوابگاه من ، در صحيفه ها و حرير وقرطاسهاست ، آن را جمع كنيد. و نگذاريد قرآن كريم ضايع گردد. على - عليه السلام -نيز همه قرآن را در پارچه زردى نوشت و به اتمام رسانيد. و فرمود: تا قرآن را تمامنكنم ، به دوشم عبا نخواهم انداخت . اگر كسى مى خواست دم درب خانه ، آن حضرت راملاقات كند، حضرت ، بدون عبا به ملاقات مى آمد تا اينكه قرآن كريم را جمع آورىنمود. مشهور است كه وقتى على - عليه السلام - قرآن را به مسجد آورد - چون نمىخواستند امتيازى به آن حضرت بدهند - گفتند: لازم نيست ، ما هم قرآن را در اختيار داريم !
پس از يك سالو اندى - كه از رحلت آن حضرت مى گذشت - جنگ يمامه ، براى كشتن مسيلمه كذاب ، پيشآمد. و در آن 1200 نفر از مسلمانان از جمله هفتصد نفر از قاريان قرآن ، به شهادترسيدند. در كتاب (قرآن در اسلام ) عدد آنها را هفتاد تن گفته است . ولى جرجى زيداندر (تاريخ آداب اللغة العربيه ) و (تاريخ تمدن اسلام ) عدد آنها را هفتصد نفراز 1200 نفر گفته است .
به هر حال ، شهادت آنها اين فكر را به وجود آورد كه شايد نظير اين جريان پيش بيايدو قاريان ديگر نيز كشته شوند و براى قرآن ، خطرى به وجود آيد. لذا ابوبكر به(زيد بن ثابت ) ماءموريت داد كه عده اى از صحابه تحت سرپرستى او قرآن را ازالواح و شاخه هاى نخل و قطعات سفيد سنگها و از آنچه در خانه پيامبر و نزد صحابهبود، جمع كرده و در يك مصحف قرار بدهد.
زيد بن ثابت ، اين كار را انجام داد. و همه قرآن كريم را در يكجا نوشت . آن نسخه نزدابوبكر بود. و پس از وى به عمر رسيد. و پس از مرگ عمر، آن نسخه نزد حفصه دخترعمر بود. در كتاب (قرآن (19) در اسلام ) مى نويسد: (نسخه هايى از آن را بهاطراف و اكناف فرستادند.).
در خلافت عثمان بن عفان ، به وى خبر رسيد كه مردم ، قرآن كريم را با قرائتهاى مختلفمى خوانند و با همان اختلاف ، استنساخ ، مى كنند؛اهل دمشق و حمص از (مقداد) و اهل كوفه از (عبدالله مسعود) و برخى نيز از ديگران ،قرائتهاى خويش را نقل مى كنند.
حذيفة بن يمان - كه در جنگ (ارمنيه و آذربايجان ) شركت كرده بود - ديد ميان مسلماناناختلاف قرائت زياد شده است لذا هنگامى كه به مدينه مراجعت كرد، عثمان بن عفان را از اينخطر، مطلع ساخت .
عثمان نيز دستور داد، تا قرآنى را كه به دستور ابوبكر نوشته شده بود، از حفصهدختر عمر به امانت گرفتند و پنج نفر از قراء را - كه يكى از آنها زيد بن ثابت بود.ماءموريت داد تا نسخه هايى از آن بردارند. چندين نسخه از روى آن نوشته شد كه يكى ازآنها در مدينه باقى ماند. و بقيه نسخ را به بلاد مكه ، شام ، كوفه ، بصره و بهقولى هم به يمن و بحرين فرستادند. و آن نسخه ها را (نسخه امام ) مى خواندند كهاصل ساير نسخه ها بود. و بعدا همه قرآنها از روى آن نسخه ها تحرير گرديد.
آنگاه عثمان دستور داد تا ساير قرآنها را كه در ولايت در دست مردم بود، جمع آورى كرده وهر چه را كه به مدينه رسيد سوزاندند. در (تاريخ قرآن ) آمده است : عثمان ، مصحفعبدالله بن مسعود و سالم ، غلام ابى حذيفه را گرفت و با آب شست . و نيزنقل مى كند كه : دوازده نفر از صحابه در مجلس مشورت اين كار، شركت داشتند. و نيزنقل مى كند كه : ابى بن كعب ، عبدالله بن مسعود و سالم ، با اين كار مخالفت كردند،ولى عثمان با صلاحديد على بن ابى طالب - عليه السلام - اين كار را انجام داد.
ابن اثير در تاريخ كامل ، در حوادث سال سى ام هجرت ، مى نويسد: چون اميرالمؤ منين -عليه السلام - در زمان خلافت ، وارد كوفه شد، پيرمردى برخاست و از عثمان انتقاد كرد وگفت : (او مردم را بر يك مصحف وادار كرده است ). امام - عليه السلام - صدا زد: ساكتباش ! عثمان در حضور ما و با راءى ما آن كار را انجام داد. و اگر من هم به جاى عثمانبودم اين كار را مى كردم .) معلوم مى شود كه آن كار، با راءى و صلاحديد آن حضرتبوده است .
تفصيل قول دوم : قول دوم آن است كه رسول خدا - صلى الله عليه و آله - در اواخر عمرخويش ، به كاتبان وحى دستور داد تا قرآن كريم را به اين ترتيب بنويسند. و سورههاى بزرگ را در اول بياورند. و ترتيب فعلى قرآن مجيد مانندتشكيل سوره هاى آن ، توسط رسول خدا انجام گرفته است .
در تاءييد اين قول ، اقوالذيل را نقل مى نماييم :
1: در مقدمه مجمع البيان ، فن خامس ، از سيد مرتضى علم الهدى - رحمه الله -نقل مى كند كه : قرآن در زمان رسول خدا - صلى الله عليه و آله - به صورتى كهامروز هست ، تاءليف شده بود: (( ان القرآن كان على عهدرسول الله صلى الله عليه و آله مجموعا مؤ لفا على ما هو عليه الآن )) . بهدليل اينكه : قرآن كريم در آن ايام ، تعليم مى شد و همه اش را حفظ مى كردند. و آن رابه رسول خدا - صلى الله عليه و آله - نشان مى دادند. و بر وى مى خواندند، و عده اىمانند عبدالله بن مسعود و ابى بن كعب و ديگران ، آن را چندين بار بر پيغمبر اكرمخواندند.
2: حاكم در مستدرك (20) از زيد بن ثابت نقل مى كند كه مى گويد: (( كنا عندرسول الله عليه و آله و سلم نولف القرآن من الرقاع ؛ )) يعنى : در نزدرسول خدا - صلى الله عليه و آله - بوديم و قرآن را از رقعه ها جمع مى كرديم )علامه خوئى نيز آن را در البيان (21)، از اتقان سيوطى و مستدركنقل كرده است .
اين سخن ، صريح است در اينكه جمعى از كتاب وحى نزد آن حضرت گرد آمده و قرآن را -كه در رقعه ها و پارچه ها بود - جمع و مرتب مى كرده اند. عبدالله بن عمر مى گويد:قرآن را جمع كردم و هر شب آن را مى خواندم . اين خبر به آن حضرت رسيد، فرمود: قرآنرا در يك ماه بخوان ... (( جمعت القرآن فقرات بهكل ليله فبلغ النبى (ص ) فقال اقراه فى شهر...(22) )) اين حديث نيز دلالت بهجمع شدن قرآن كريم در عصر آن حضرت دارد.
3: شيعه و اهل سنت بالاتفاق نقل كرده اند كهرسول خدا - صلى الله عليه و آله - فرموده است : (( لا صلوة الا بفاتحة الكتاب ))مى دانيم كه سوره حمد، اولين سوره نازل شده از قرآن نيست . مگر در يكنقل افسانه اى كه مرحوم طبرسى از حاكم نيشابورىنقل كرده است . پس فاتحة الكتاب بودن (حمد) در زبانرسول خدا - صلى الله عليه و آله - نشان مى دهد كه قرآن كريم در عصر آن حضرت جمعشده و (حمد) در اول آن قرار داده شده بود.
4: در حديث متواتر ثقلين ، نقل شده است كهرسول خدا - صلى الله عليه و آله - فرمود: (( انى تارك فيكم الثقلين كتاب الله وعترتى ... )) پس مشكل است كه آن حضرت از (كتاب الله ) يك چيز درهم و برهم وغير مرتب و مفرق را در نظر گرفته باشد. پس نظرش ‍ به كتاب تاءليف يافته ومرتب شده بوده است .
5: در روايات آمده است : عده اى از صحابه ، قرآن را در زمانرسول خدا- صلى الله عليه و آله - جمع كردند كه از آن جمله آنها (على بن ابيطالب -عليه السلام ) سعد بن عبيد، ابوالدرداء، معاذ بنجبل ، ثابت بن زيد بن نعمان ، ابى بن كعب و زيد بن ثابت بوده اند. در تاريخ قرآن(تاءليف ابوعبدالله زنجانى ) بعد از نقل اين سخن در اين زمينه ، چند روايت از بخارىواتفان سيوطى و از بيهقى و مناسب خوارزمى ،نقل كرده است . و اينها در البيان ، تاءليف آية الله خوئى ،فصل (جمع القرآن ) نيز مشروحا نقل شده است . ظهور اين روايات ، در جمع ترتيب وتدوين قرآن كريم است كه قهرا زير نظر آن حضرت بوده است .
6: بالاتر از همه اينها اين است كه ائمه اهل بيت - عليهم السلام - به اين ترتيب ،اعتراضى نكرده و آن را پذيرفته اند. اگر اين تدوين و ترتيب در زمانرسول خدا - صلى الله عليه و آله - و تحت نظر آن حضرت انجام نگرفته بود، ائمهمعصومين - عليهم السلام - آن را بازگو مى كردند.ولااقل مى فرمودند كه : اين قرآن همان است كهنازل شده ولكن اين ترتيب ، بعد از آن حضرت بوده است .
وانگهى ، اهتمام بى حد رسول خدا- صلى الله عليه و آله - نسبت به قرآن ، مانع از اينبود كه اين كار را انجام ندهد و از دنيا برود.
نگارنده قول دوم را قبول دارد. على هذا، كار على بن ابى طالب - عليه السلام - يكجانوشتن بود، نه اينكه ترتيب جديدى را به وجود آورد.(23)
نزول دفعى و تدريجى قرآن 
شكى نيست كه قرآن مجيد، در عرض 23 سال به نحو تدريجىنازل شده است . و از سوى ديگر مى خوانيم كه : قرآن كريم در ماه مبارك رمضان و در يكشب نازل گرديده است . به عبارت ديگر، آيه : (( شهر رمضان الذىانزل فيه القرآن )) (24)
تصريح مى كند كه قرآن در ماه رمضان نازل گشته است . و آيات شريفه : (( اناانزلناه فى ليلة القدر )) (25) و (( انا انزلناه فى ليلة مباركة )) (26)نشان مى دهند كه قرآن مجيد، در يك شب نازل گرديده است . و آن يك شب در ماه رمضان بودهاست . و از روايات به دست مى آيد كه آن شب ، شب 23 مبارك رمضان است .
و از سوى ديگر مى بينيم كه كفار مكه اعتراض كرده و مى گفتند: چرا قرآن كريم ، دفعتاواحده نازل نمى شود؟ در جواب آنان ، خداوند فرمود: اين براى آن است كه قلب تو رامطمئن و ثابت گردانيم ؛ چون اگر همه قرآن به يك بار،نازل مى شد، وحى الهى قطع مى گرديد و ديگر رابطه تو با خدا برقرار نمى شد:
(( و قالالدين كفروا لولا نزل عليه القران جملة واحدة كذلك لنثبت به فوادك و رتلناه ترتيلا)) (27).
يعنى (و باز كافران جاهل به اعتراض گفتند كه : چرا اين قرآن (اگر از جانب خداست )يكباره براى رسول خدا نازل نگشت (اى رسول ما! جاهلان نمى دانند، حكمتش اين است كه )تا (تدريجا) ما تو را به آن دل آرام كنيم (و اطمينان قلب دهيم . و بدين سبب ) آيات خود رابر تو مرتب به ترتيبى روشن (و روشى نيكو) فرستاديم ).
و نيز مى فرمايد: (( و قرانا فرقناه لتقراءه على الناس على مكث و نزلناه تنزيلا)) (28).
يعنى : (قرآن را قطعه - قطعه فرستاديم تا آن را با تاءنى و دقت ، بر مردم بخوانى. و آن را بتدريج نازل كرده ايم .)
پس يقينى است كه قرآن كريم ، در عرض 23سال ، نازل گرديده است .
درباره جمع ميان اين دو مطلب ، در روايات شيعه واهل سنت آمده است كه قرآن ، در يك شب از جانب خداوند به (بيت المعمور) يا (بيت العزة) نازل شده ، و پس از آن ، بتدريج بر آن حضرتنازل گشته است .
المنار مى گويد: آغاز نزول قرآن در شب قدر بوده است نه همه اش . ولى آن بر خلافظهور سه آيه گذشته است كه در اول بحث آورديم .
در كافى از حفص بن غياث نقل شده است كه : از امام صادق - صلوات الله عليه - پرسيدمخدا مى فرمايد: (( شهر رمضان الذى انزل فيه القرآن )) وحال آنكه از اول تا آخر قرآن ، در عرض 23سال نازل شده است ؟
فرمود: تمام قرآن در ماه مبارك رمضان به بيت المعمورنازل شد، سپس در طول بيست سال ، نازل گرديد(29) در رواياتاهل سنت (بيت العزه ) آمده است .
در تفسير صافى ، مقدمه نهم (بيت المعمور) را به قلبرسول خدا - صلى الله عليه و آله - تاءويل كرده و مى فرمايد: گويا مراد،نزول آن به قلب پيامبر است . چنانكه خداوند فرموده است : ((نزل به الروح الامين على قلبك )) (30) آنگاه در عرض 23سال ، بتدريج از قلبش به زبانش نازل شده است . وقتى كهجبرئيل مى آمد و وحى را با الفاظش مى خواند.
در اينجا تحقيق ديگرى نيز هست كه بسيار قوى مى باشد و آن اينكه قرآن مجيد دوبارنازل گرديده است ؛ بار اول ، به طور فشرده و بسيط به قلب آن حضرتنازل شده و بار ديگر، به طور مشروح و به تدريج و در عرض 23سال چنانكه شيخ ابوعبدالله زنجانى در كتاب (تاريخ القرآن ) (31) ترجمهسحاب ، احتمال داده است . و در تفسير الميزان ،ذيل آيه شريفه (شهر رمضان ...) آن را قبول كرده و بر آناستدلال مفصل نموده است . روايات نيز در دوبارنازل شدن قرآن كريم ، صراحت دارند. چنانكهنقل گرديد.
توضيح اينكه : قرآن مجيد، خود حاكى است كهرسول خدا - صلى الله عليه و آله - پيش از آنكهجبرئيل بيايد و آن را بخواند، قرآن را مى دانست ولى اجازه خواندن نداشت . آن آيه چنيناست : (( لا تحرك به لسانك لتعجل به ان علينا جمعه و قرآنه فاذا قراءناه فاتبعقرآنه ثم ان علينا بيانه )) (32)
يعنى : (زبانت را به خواندن قرآن ، حركت مده ، كه جمع كردن و خواندن آن بر عهدهماست . و چون ما آن را خوانديم ، از قرائت آن پيروى كن . سپس تفهيم آن بر عهده ماست .).
از اينجا معلوم مى شود كه قرآن كريم با نزولاول ، در قلب آن حضرت بوده است و آن را مى دانسته است . ولى لازم بود جاى مناسب واندازه مناسب آن را جبرئيل بيان كند كه در كجا بخواند و چقدر بخواند؟
وانگهى ، به نظر مى آيد كه آن حضرت ، فقط قرآن را مى دانست اما نمى توانست آن رابه صورت (اعجاز) بخواند. و اگر خودش ‍ مى خواند، نظير گفته هاى ديگرش مىشد و در قالب اعجاز ادا نمى گرديد. ولى جبرئيل آن را به صورت اعجاز مى خواند. وحضرت نيز با همان كلمات ، ادا مى كرد. و كاتبان وحى آن را مى نوشتند؛ مانند آنكه ما بهمسافرت رفته ايم و همه چيز آن در ذهن ماست ، ولى نمى توانيم آن را با شعر بخوانيم ،بلكه لازم است تا شاعرى آن را به نظم درآورد و ما در اين صورت ،نزول اولى ، براى آن بوده است كه لازم بود آن حضرت ، حقايق را بداند. و قبلا بهكليات و فشرده دين ، آگاهى داشته باشد. خلاصه : يك بار قرآن كريم به طور فشردهو مجموعى ، در يك شب به قلب مباركش نازل گشته ، و بار ديگر در عرض 23سال ، هر كجا و هر قدر كه لازم بود، جبرئيل دانسته هاى او را به صورت (اعجاز) مىخوانده و آن حضرت نيز آن را براى مردم ادا مى فرموده است . تا اينكه تمام آنچه كه بهقلبش نازل شده بود، در قالب الفاظ، بيان گرديده است .
آنچه كفار مى گفتند: (( لولا نزل عليه القران جملة واحدة )) (33) نظرشان بهنزول دوم بوده است . و مى گفتند: چرا همه آن را به يك بار نمى خواند و هر از چندصباحى ، چند آيه نازل مى شود. خداوند نيز در جواب آنان فرمود: اين ، به علت نشدنوحى و اطمينان قلب پيامبر مى باشد.
اختلاف قراآت 
قرائتهاى قرآن مجيد، به هفت نفر قارى مشهور مى رسد، كه چهار نفر از آنها شيعه و سهنفر از اهل سنت است . چهار نفر اولى عبارتند از:
1 - (عاصم بن ابى الجنود) او قرآن را بر ابوعبدالرحمن سلمى ، خوانده و او نيز براميرالمؤ منين - عليه السلام - خوانده است . چنانكه در مقدمه مجمع ، فن دوم ، بر اين مطلبتصريح فرموده است .
ثقه جليل القدر ابان بن تغلب ، قرآن را بر عاصم خوانده است . چنانكه در تاءسيسالشيعه نقل شده ، قرائت عاصم از نظر شيعه واهل سنت مقبول و همه قرآنهاى روى زمين با قرائت عاصم نوشته شده ، و او درسال 128 هجرى از دنيا رفته است .
حفص بن غياث مى گويد: عاصم ، به من گفت : هر قرائتى كه بر تو خوانده ام ، هماناست كه بر ابوعبدالرحمن سلمى خوانده ام . و او بر على - عليه السلام - خوانده است .(34)
2 - (ابوعمرو بصرى (زبان بن علاء))؛ در تاءسيس الشيعه فرموده است كه : او ازشيعه مى باشد و قرآن را بر سعيد بن جبير شهيد، خوانده است . امام صادق - عليهالسلام - به او فرموده : (( يا ابا عمرو! تسعة اعشار الدين فى التقيه )) . او ازترس حجاج بن يوسف ، گريخت و تا حجاج زنده بود، او متوارى زندگى مى كرد. درسال 68 هجرى متولد شد و در 154 از دنيا رفته است . و معلم قرائت قرآن بود.
3 - (حمرة بن حبيب زيات )؛ در تاءسيس الشيعة فرموده است : او از شيعيان است و قرآنرا بر امام صادق - صلوات الله عليه - خوانده است . دررجال (35) خويش ، او را از اصحاب امام صادق - عليه السلام - شمرده است . او درسال 80 هجرى ، متولد شده و در 158 در حلوان از دنيا رفته است . كتابهاى : (قرائةالقرآن ، مقطوع القرآن و موصوله و...) و همچنين در مجمع البيان : (( و اما حمزة فقرءعلى بن جعفر محمد عليهماالسلام )) و همچنين فرموده است : و نيز قرآن را بر حمران بناعين و او بر ابوالاسود دئلى و او بر على بن ابيطالب - عليه السلام - خوانده است . وحمزه در عصر خود معلم قرائت قرآن بود.
4 - (على بن حمزه كسايى ) او شيعه مى باشد و قرآن را بر شيوخ شيعه خوانده استاز قبيل حمزه و ابان بن تغلب ، و حمزه نيز بر امام صادق - عليه السلام - خوانده است واو در سال 189 در شهر رى ، و به قولى در طوس از دنيا رفته است . در الكنى والالقاب مى گويد: علامه بحرالعلوم فرموده است : او قرائت خود را از حمزة بن حبيب زياتاخذ كرد. ابتدا مردم را با قرائت حمزه تعليم مى داد و بعد براى خودش قرائتى اختيارنمود. ابن نديم در فهرست (36)، تاريخ وفات او را 179 ذكر نموده ، ولى تاءسيسالشيعه ، 189 را بيان كرده است . چنانكه در بالانقل گرديد. او معلم قرائت قرآن بوده است .
5 - (عبدالله بن عامر دمشقى ) رئيس اهل مسجد در زمان وليد عبدالملك مروان بود. او قرآنرا بر مغيره بن ابى شهاب خواند، و او بعد ازبلال بن ابى الدرداء، قاضى دمشق بود. اهل شام در قرائت ، او را امام و پيشواى خودنمودند. طبرسى (ره ) فرموده است : (( اما الشامى فهو عبدالله بن عامر اليحصبى لاغير، قرء على المغيرة بن ابى الشهاب و قرء المغيرة على عثمان بن عفان )) .
ابن نديم وفات او را در 118 مى داند. در البيان از طبقات القراء، ولادت او را در هشتمهجرت نقل كرده . در اين صورت 110 سال در قيد حيات بوده است .
6 - (عبدالله بن كثير مكى ) او در اصل ايرانى و درسال 45 هجرى در مكه متولد شده و در 120 وفات يافته است .(37) طبرسى (ره ) مىگويد: (( و اما المكى فهو عبدالله بن كثير لا غير، قرء على مجاهد )) . او در دورانحيات خويش ، قارى و معلم قرآن بوده است .
7 - (نافع بن عبدالرحمن المدنى ). او يكى از قراء هفتگانه و از اصفهان است . قرائتقرآن را از عده اى از تابعان اهل مدينه فرا گرفته و درسال 169 هجرى از دنيا رفته ، و در عصر خويش ، معلم قرآن بوده است .
غير از اين هفت نفر، سه نفر ديگر وجود دارند كه البته در حد آن هفت نفر نيستند. و آنهاعبارتند از: خلف بن هشام ، يعقوب بن اسحاق و يزيد بن قعقاع
پس از آنكه احوال قاريان مشهور و غير مشهور و نامهاى آنها معلوم گرديد اينك لازم است دراين باره ، دو مطلب را يادآورى كنيم :
اول اختلاف قراآت ، فقط در تركيب كلمات است ؛ مثلا يكى (مالك يوم الدين ) خوانده وديگرى (ملك يوم الدين ) و يا يكى (لنحرقنه ) را از بابافعال خوانده و ديگرى از باب تفعيل . خلاصه : اختلاف ، از تركيب كلمات بيرون نرفتهاست . و اين ، سبب زيادى و يا نقصى در قرآن مجيد نمى گردد.
دوم : آية الله خوئى در البيان (38) مى فرمايد:اهل بيت - عليهم السلام - شيعيان خويش را به يكى از قراآت منحصر نكرده اند. اينقرائتها در زمان آنها- عليهم السلام - معروف بوده است و از هيچ يك منع نفرموده اند و اگرمنع كرده بودند با تواتر ولااقل با خبر واحد،نقل مى شد. بلكه از آنها نقل شده كه همه را امضا كرده و فرموده اند: (( اقرء كما يقرءالناس ، اقراءوا كما علمتم (39))) .
و خلاصه سخن آنكه : جايز است قرائت در نماز، با هر قرائتى كه در زمان ائمه - عليهمالسلام - متعارف بوده است . مرحوم طبرسى در مقدمه مجمع البيان ، فن ثانى مى فرمايد:ظاهر از مذهب اماميه آن است كه اتفاق دارند بر جواز هر قرائتمتدوال . و فقط به يك قرائت اكتفا نكرده اند. آية الله خمينى - قدس سره - مى فرمايد:احتياط در آن است كه از قرائتهاى هفتگانه ، تخلف نشود، و نماز با يكى از آنها خواندهشود. چنانكه احوط آن است كه از قرآنهاى موجود، تخلف نشود.(40)
ناگفته نماند كه : از قرائتهاى هفتگانه ، فقط قرائت عاصم و حمزه به معصوم - عليهمالسلام - مى رسد؛ قرائت عاصم ، با يك واسطه به اميرالمؤ منين - عليه السلام - وقرائت حمزه ، بدون واسطه به امام صادق - عليه السلام - مى رسد. بعضى ديگر هماگر به معصوم - عليهم السلام - برسد با واسطه زياد مى رسد.
و نيز ناگفته نماند كه : همه قرآنهاى موجود طبق قرائت عاصم نوشته شده اند كه ازنظر شيعه و اهل سنت ، مورد قبول است . اعتقاد اين جانب آن است كه از طرف ولى امر مسلميندستور داده شود كه قرائت ، فقط منحصر به قرائت عاصم باشد. و قرائتهاى ديگر،تحريم گردد تا همه مردم ، قرآن را با يك وجه بخوانند. و تشتتى در بين نباشد. با چندقرائت خواندن ضرورتى ندارد و در عصر حاضر، حسنى هم ندارد.

next page

fehrest page

 

 
 

کلیه حقوق این سایت محفوظ می باشد.

طراحی و پیاده سازی: GoogleA4.com | میزبانی: DrHost.ir

انهار بانک احادیث انهار توضیح المسائل مراجع استفتائات مراجع رساله آموزشی مراجع درباره انهار زندگینامه تالیفات عربی تالیفات فارسی گالری تصاویر تماس با ما جمادی الثانی رجب شعبان رمضان شوال ذی القعده ذی الحجة محرم صفر ربیع الثانی ربیع الاول جمادی الاول نماز بعثت محرم اعتکاف مولود کعبه ماه مبارک رمضان امام سجاد علیه السلام امام حسن علیه السلام حضرت علی اکبر علیه السلام میلاد امام حسین علیه السلام میلاد حضرت مهدی علیه السلام حضرت ابالفضل العباس علیه السلام ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها پاسخ به احکام شرعی مشاوره از طریق اینترنت استخاره از طریق اینترنت تماس با ما قرآن (متن، ترجمه،فضیلت، تلاوت) مفاتیح الجنان کتابخانه الکترونیکی گنجینه صوتی پیوندها طراحی سایت هاستینگ ایران، ویندوز و لینوکس دیتاسنتر فن آوا سرور اختصاصی سرور ابری اشتراک مکانی colocation