بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب الگوهای رفتاری امام علی (ع)جلد پنجم, محمد دشتى   مناسب چاپ   خروجی Word ( برگشت به لیست  )
 
 

بخش های کتاب

     StartFrm -
     87000001 -
     87000002 -
     87000003 -
     87000004 -
     87000005 -
     87000006 -
     87000007 -
     87000008 -
     FOOTNT01 -
     IStart -
     Fehrest -
 

 

 
 

 

next page الگوهاي رفتاري امام علي (ع) جلد 5 - مباحث اطلاعاتي

back page

وَ مَن طَلَبَ الخَرَاجَ بِغَيرِ عِمَارَةٍ اءَخرَبَ البِلاَدِ، وَاءَهلَكَ العِبَادَ، وَلَم يَستَقِم اءَمرُهُ إِلاقَلِيلا.
فَإِن شَكَوا ثِقَلا اءَو عِلَّةً، اءَو انقِطَاعَ شِربٍ اءَو بَالَّةٍ، اءَو إِحَالَةَ اءَرضٍ اغتَمَرَهَا غَرَقٌ، اءَواءَجحَفَ بِهَا عَطَشٌ، خَفَّفتَ عَنهُم بِمَا تَرجُو اءَن يَصلُحَ بِهِ اءَمرُهُم .
وَلاَ يَثقُلَنَّ عَلَيكَ شَي ءٌ خَفَّفتَ بِهِ المَؤُونَةَ عَنهُم ، فَإِنَّهُ ذُخرٌ يَعُودُونَ بِهِ عَلَيكَ فِي عِمَارَةِبِلاَدِكَ، وَتَزيِينِ وِلاَيَتِكَ، مَعَ استِجلاَبِكَ حُسنَ ثَنَائِهِم ، وَتَبَجُّحِكَ بِاستِفَاضَةِ العَدلِفِيهِم ، مُعتَمِدا فَضلَ قُوَّتِهِم ، بِمَا ذَخَرتَ عِندَهُم مِن إِجمَامِكَ لَهُم ، وَالثِّقَةَ مِنهُم بِمَا عَوَّدتَهُممِن عَدلِكَ عَلَيهِم وَرِفقِكَ بِهِم ، فَرُبَّمَا حَدَثَ مِنَ الاُْمُورِ مَا إِذَا عَوَّلْتَ فِيهِ عَلَيْهِمْ مِنْ بَعْدُاحتَمَلُوهُ طَيِّبَةً اءَنفُسُهُم بِهِ ؛ فَإِنَّ العُمرَانَ مُحتَمِلٌ مَا حَمَّلتَهُ، وَإِنَّمَا يُؤ تَى خَرَابُ الاَرْضِ مِنْإِعْوَازِ اءَهْلِهَا،
وَ إِنَّمَا يَُعوِزُ اءَهلُهَا لاِ شرَافِ اءَنفُسِ الوُلاةِ عَلَى الجَمعِ، وَسُوءِ ظَنِّهِم بِالبَقَاءِ، وَقِلَّةِانتِفَاعِهِم بِالعِبَرِ.

(ماليات و بيت المال را بگونه اى وارسى كن كه صلاح ماليات دهندگان باشد، زيرابهبودى ماليات و بهبودى ماليات دهندگان ،عامل اصلاح امور ديگر اقشار جامعه مى باشد، و تا امور ماليات دهندگان اصلاح نشودكار ديگران نيز سامان نخواهد گرفت .
زيرا همه مردم نان خور ماليات و ماليات دهندگانند، بايد تلاش تو در آبادانى زمينبيشتر از جمع آورى خراج باشد كه خراج جز با آبادانى فراهم نمى گردد.
و آن كس كه بخواهد خراج را بدون آبادانى مزارع به دست آورد، شهرها را خراب ، وبندگان خدا را نابود، و حكومتش جز اندك مدّتى دوام نياورد.
پس اگر مردم شكايت كردند، از سنگينى ماليات ، يا آفت زدگى ، يا خشك شدن آب چشمهها، يا كمى باران ، يا خراب شدن زمين در سيلاب ها، يا خشكسالى ، در گرفتن مالياتبه ميزانى تخفيف ده تا امورشان سامان گيرد، و هرگز تخفيف دادن در خراج تو را نگراننسازد زيرا آن ، اندوخته اى است كه در آبادانى شهرهاى تو، و آراستن ولايت هاى تو نقشدارد، و رعيّت تو را مى ستايند، و تو از گسترش عدالت ميان مردم خشنود خواهى شد، وبه افزايش قوّت آنان تكيّه خواهى كرد، بدانچه در نزدشان اندوختى و به آنان بخشيدى.
و با گسترش عدالت در بين مردم ، و مهربانى با رعيّت ، به آنان اطمينان خواهى داشت ،آنگاه اگر در آينده كارى پيش ‍ آيد و به عهده اشان بگذارى ، با شادمانى خواهندپذيرفت ، زيرا عمران و آبادى قدرت تحمّل مردم را زياد مى كند.
همانا ويرانى زمين به جهت تنگدستى كشاورزان است ، و تنگدستى كشاورزان ، به جهتغارت اموال از طرف زمامدارانى است كه به آينده حكومتشان اعتماد ندارند، و از تاريخگذشتگان عبرت نمى گيرند.)
5 - اقسام سيستم هاى اطّلاعاتى
يكى ديگر از ويژگى هاى سيستم اطّلاعاتى امام عليه السلام در دوران حكومت تحقّق اقسامسيستم هاس اطّلاعاتى و تربيت انواع نيروهاى اطّلاعاتى است تا امنيت كشور اسلامى حفظگردد،
و نظام اسلامى تداوم يابد
و مردم در آسايش و امنيّت زندگى كنند، و هرگونه تحرّكى از دشمنانداخل و خارج شناسائى و ريشه كن گردد. مانند:
1 - تربيت نيرهاى اطّلاعاتى
اطلاعات و نيروهاى اطّلاعاتى كه چونان چشم هاى هميشه باز نظام اسلامى نقش تعيين كنندهاى در شناخت آفت ها دارند، مى توانند (اصل نظارت ) و (كنترل و مراقبت ) را در نظام اسلامى سامان بخشند.
امام على عليه السلام برخى از نيروهاى خود را بگونه اى تربيت فرمود كه سيستم هاىاطلاعاتى كشور را اداره كنند مانند:
الف - كنترل و مراقبت از مراكز اقتصادى
ب - كنترل و مراقبت از بازار
ج - كنترل و مراقبت از كارگزاران حكومتى
د - كنترل و مراقبت از قضات
ه‍- كنترل و مراقبت از استانداران و فرمانداران
و - كنترل و مراقبت از شهرها و جاده ها

كه در نهج البلاغه با واژه هاى (بَلَغنى ) و (غَينى ) و (عيونى ) آمده است .
مانند :
1 - (الى شريح ) بلغنى اءنك ابتعت دارا بثمانين ..... نامه 3/1
2 - بلغنى عنك ... و شسع نعلك خير منك ..... نامه 71/2
3 - بلغنى ان رجالا ممن قبلك ..... نامه 70/1
4 - (الى ابى موسى ) بلغنى عنك قول هولك و عليك ..... نامه 63/1
5 - بلغنى ان رجلا من فتية اءهل البصرة ..... نامه 45/1
6 - بلغنى عنك اءمر .. فقد اسخطت ..... نامه 40/1، نامه 43/1
7 - بلغنى انك جردت الارض فاءخذت ..... نامه 40/2
8 - (الى محمد) بلغنى موجدتك من تسريح الاشتر ..... نامه 34/1
9 - (الى زياد) لئن بلغنى انك خنت .. لاشدن عليك ..... نامه 20/1
10 - (الى عبداللّه ) و قد بلغنى تنمرك لبنى تميم ..... نامه 18/2
11 - بلغنى انكم تقولون على يكذب قاتلكم اللّه ..... خطبه 71/2
12 - بلغنى ان الرجل منهم كان يدخل ..... خطبه 27/6

1 - نامه به شريح ، به من خبر رسيده است خانه اى به هشتار درهم خريده اى .
2 - چيزى از تو به من خبر رسيده است كه اگر درست باشد، بند كفش تو از توبهتر است .
3 - نامه به فرماندار مدينه ، به من خبر رسيده است كه برخى از مردان مدينهمخفيانه به شام مى گريزند.
4 - نامه به ابوموسى ، از تو سخنى به من گزارش شده است ، كه بر ضدّتوست .
5 - به من خبر رسيده است كه سرمايه دارى ازاهل بصره تو را به سفره رنگينى دعوت كرده است .
6 - از تو كارى به من گزارش شده است كه اگر درست باشد، خداى خود را بهخشم آورده اى .
7 - به من خبر رسيده است ، كه زمينهاى مرغوب را براى خود خريدارى مى كنى .
8 - نامه به محمد بن ابى بكر ، به من خبر رسيده است كه از انتصاب مالك اشتربه استاندارى مصر ناراحت شده اى .
9 - نامه به زياد بن ابيه ، اگر خيانتى از ت به من گزارش شود، بر تو سختخواهد گرفت .
10 - نامه به ابن عبّاس ، به من خبر رسيده است كه با قبيله بنى تميم بدرفتارى مى كنى .
11 - كوفيان به خبر رسيده است كه در جلسات شبانه به من تهمت مى زنيد.
12 - به من خبر رسيده است كه سربازان مهاجم معاويه به شهر مرزى (هيت ) واردشده و زنِ مسلمانى را آزار دادند.

2 - اطّلاعات ارتش و نيروهاى نظامى
امام على عليه السلام در ارتش بخصوص نيروهاىعمل كننده ، و لشگرهاى پيش رونده نيروهاى متعهّد و مؤ منى داشت كه كلّيه اخبار و اطّلاعاتمربوط به لشگرها و نيروها و فرماندهان و تضادها و اختلافات موجود، همه و همه را بهامام گزارش ‍ مى كردند.
3 - اطّلاعات برون مرزى
نه تنها در داخل كشور به اطلاعات و نيروهاى مؤ من اطّلاعاتى نياز داريم بلكه در برونمرزى نيز يك ضرورت غير قابل انكار است .
زيرا ما به ميزان شناختى كه از دشمن داريم و از كاستى ها و نقاط قوّت دشمن با اطلاعهستيم مى توانيم با دشمن مقابله صحيح داشته باشيم .
هم اكنون نيز كسب اطلاعات و اخبار از تحركات دشمن حرفاول را در جنگها و مبارزات مداوم مى زند كه در اين راه از هرگونه امكاناتى استفاده مىكنند، و از تمام ابزارها و شيوه هاى موجود بهره مى گيرند.
امام على عليه السلام نيروهاى اطلاعاتى كار آمدى در آن سوى مرزها داشت كه در خاك دشمنتحرّكات او را زير نظر داشتند و اطلاعات لازم را به امام گزارش مى دادند.
مانند : نامه 33 نهج البلاغه كه نوشت :
اءَمَّا بَعدُ، فَإِنَّ عَينِى - بِالمَغرِبِ - كَتَبَ إِلَيَّ يُعلِمُنِي اءَنَّهُ وُجِّهَ إِلَىالمَوسِمِ اءُنَاسٌ مِن اءَهلِ الشَّامِ العُميِ القُلُوبِ، الصُّمِّ الاَسْمَاعِ، الْكُمْهِ الاَبْصَارِ، الّذِينَيَلْبِسُونَ الْحَقَّ بِالْبَاطِلِ، وَيُطِيعُونَ الَْمخْلُوقَ فِي مَعْصِيَةِ الْخَالِقِ، وَيَحتَلِبُونَ الدُّنيَادَرَّهَا بِالدِّينِ، وَيَشتَرُونَ عَاجِلَهَا بِآجِلِ الاَبْرَارِ الْمُتَّقِينَ؛ وَلَنْ يَفُوزَ بِالْخَيْرِ إِلا عَامِلُهُ،وَلا يُجْزَى جَزَاءَ الشَّرِّ إِلا فَاعِلُهُ.
فَاءَقِم عَلَى مَا فِى يَدَيكَ قِيَامَ الحَازِمِ الصَّلِيبِ، وَالنَّاصِحِ اللَّبِيبِ، التَّابِعِ لِسُلطَانِهِ،المُطِيعِ لاِِمَامِهِ. وَإِيَّاكَ وَمَا يُعتَذَرُ مِنهُ، وَلاتَكُن عِندَ النَّعمَاءِ بَطِرا، وَلاَ عِندَ البَاءسَاءِفَشِلا، وَالسَّلاَمُ.

(نامه به فرماندار مكة قثم بن عبّاس ، پسر عموى پيامبر صلى الله عليه و آله)(102)
هشدار از تبليغات دروغين ياران معاويه در مراسم حج
(پس از ياد خدا و درود، همانا ماءمور اطلاعاتى من در شام به من اطلاع داده كه گروهى ازمردم شام براى مراسم حج به مكّه مى آيند، مردمىكوردل ، گوشهايشان در شنيدن حق ناشنوا، و ديده هايشان نابينا، كه حق را از راهباطل مى جويند، و بنده را در نافرمانى از خدا، فرمان مى برند، دين خود را به دنيا مىفروشند، و دنيا را به بهاى سراى جاودانه نيكان و پرهيزكاران مى خرند، در حالى كهدر نيكى ها، انجام دهنده آن پاداش گيرد، و در بديها جز بدكار كيفر نشود.
پس در اداره امور خود هشيارانه و سرسختانه استوار باش ، نصيحت دهنده اىعاقل ، پيرو حكومت ، و فرمانبردار امام خود باش ، مبادا كارى انجام دهى كه به عذرخواهىروى آورى ، نه به هنگام نعمت ها شادمان و نه هنگام مشكلات سُست باشى . بادرود) (103)
4 - نيروهاى ويژه ( ضد اطّلاعات ))
گرچه اصطلاح فوق (ضد اطلاعات ) در روزگاران ما مطرح شده است امّا اين حركت مهمو ارزشمند در دوران امام عليه السلام براى اصلاح و بازسازى نيروهاى اطّلاعاتى وجودداشت كه تا نيروى اطّلاعاتى امام در بازار اهواز به نام (ابن هرمه ) رشوه گرفت ،نيروهاى ديگرى كه مراقب او بودند خيانت او را به امام گزارش كردند.
امام عليه السلام به حاكم اهواز نوشت كه او را مجازات و دستگيركند.(104)
بنابراين براى كنترل و مراقبت و اصلاح نيروهاى اطّلاعاتى به نيروهاى ديگرى به نام (ضد اطّلاعات ) نيازمنديم كه اين ضرورت از ديدگاه امام عليه السلام پوشيده نماند.
( الگوهاى رفتارى امام على عليه السلام )
در چشمه سار نهج البلاغه
1 - نيروهاى اطّلاعاتى برون مرزى
نامه 33 نهج البلاغه
التحذير من جواسيس معاوية فى مراسم الحج
اءَمَّا بَعدُ، فَإِنَّ عَينِى - بِالمَغرِبِ - كَتَبَ إِلَيَّ يُعلِمُنِي اءَنَّهُ وُجِّهَ إِلَىالمَوسِمِ اءُنَاسٌ مِن اءَهلِ الشَّامِ العُميِ القُلُوبِ، الصُّمِّ الاَسْمَاعِ، الْكُمْهِ الاَبْصَارِ، الّذِينَيَلْبِسُونَ الْحَقَّ بِالْبَاطِلِ، وَيُطِيعُونَ الَْمخْلُوقَ فِي مَعْصِيَةِ الْخَالِقِ، وَيَحتَلِبُونَ الدُّنيَادَرَّهَا بِالدِّينِ، وَيَشتَرُونَ عَاجِلَهَا بِآجِلِ الاَبْرَارِ الْمُتَّقِينَ؛ وَلَنْ يَفُوزَ بِالْخَيْرِ إِلا عَامِلُهُ،وَلا يُجْزَى جَزَاءَ الشَّرِّ إِلا فَاعِلُهُ.
فَاءَقِم عَلَى مَا فِى يَدَيكَ قِيَامَ الحَازِمِ الصَّلِيبِ، وَالنَّاصِحِ اللَّبِيبِ، التَّابِعِ لِسُلطَانِهِ،المُطِيعِ لاِِمَامِهِ.
وَإِيَّاكَ وَمَا يُعتَذَرُ مِنهُ، وَلاَ تَكُن عِندَ النَّعمَاءِ بَطِرا، وَلاَ عِندَ البَاءسَاءِ فَشِلا، وَالسَّلاَمُ.

ترجمه نامه 33
(نامه به فرماندار مكة قثم بن عبّاس ، پسر عموى پيامبر صلى الله عليه و آله)(105)
هشدار از تبليغات دروغين ياران معاويه در مراسم حج
پس از ياد خدا و درود، همانا ماءمور اطلاعاتى من در شام به من اطلاع داده كه گروهى ازمردم شام براى مراسم حج به مكّه مى آيند، مردمىكوردل ، گوشهايشان در شنيدن حق ناشنوا، و ديده هايشان نابينا، كه حق را از راهباطل مى جويند، و بنده را در نافرمانى از خدا، فرمان مى برند، دين خود را به دنيا مىفروشند، و دنيا را به بهاى سراى جاودانه نيكان و پرهيزكاران مى خرند، در حالى كهدر نيكى ها، انجام دهنده آن پاداش گيرد، و در بدى ها جز بدكار كيفر نشود.
پس در اداره امور خود هشيارانه و سرسختانه استوار باش ، نصيحت دهنده اىعاقل ، پيرو حكومت ، و فرمانبردار امام خود باش ، مبادا كارى انجام دهى كه به عذرخواهىروى آورى ، نه به هنگام نعمت ها شادمان و نه هنگام مشكلات سُست باشى . با درود
2 - ضرورت نيروهاى اطّلاعاتى در لشگرها
نامه 11 نهج البلاغه
(وصّى بها جيشا بعثه إ لى العدو)
التعليم العسكرى
فَإِذَا نَزَلتُم بِعَدُوٍّ اءَو نَزَلَ بِكُم ، فَليَكُن مُعَسكَرُكُم فِى قُبُلِ الاَشْرَافِ، اءَوْ سِفَاحِالْجِبَالِ، اءَوْ اءَثْنَاءِ الاَنْهَارِ، كَيَْما يَكُونَ لَكُمْ رِدءا، وَدُونَكُم مَرَدّا.
وَلتَكُن مُقَاتَلَتُكُم مِن وَجهٍ وَاحِدٍ اءَو اثنَينِ، وَاجعَلُوا لَكُم رُقَبَاءَ فِى صَيَاصِىالجِبَالِ، وَمَنَاكِبِ الهِضَابِ، لِئَلا يَاءتِيَكُمُ العَدُوُّ مِن مَكَانِ مَخَافَةٍ اءَو اءَمنٍ.
وَاعلَمُوا اءَنَّ مُقَدِّمَةَ القَومِ عُيُونُهُم ، وَعُيُونَ المُقَدِّمَةَ طَلاَئِعُهُم .
وَإِيَّاكُم وَالتَّفَرُّقَ: فَإِذَا نَزَلتُم فَانزِلُوا جَمِيعا، وَإِذَا ارتَحَلتُم فَارتَحِلُوا جَمِيعا، وَإِذَاغَشِيَكُمُ اللَّيلُ فَاجعَلُوا الرِّمَاحَ كِفَّةً، وَلاَتَذُوقُوا النَّومَ إِلا غِرَارا اءَو مَضمَضَةً.

ترجمه نامه 11
(دستور العمل امام به لشكرى كه آن را به فرماندهى زياد بن نضرحارثى ، و شريحبن هانى به سوى شام و معاويه فرستاد)
آموزش نظامى به لشكريان
هرگاه به دشمن رسيديد، يا او به شما رسيد، لشكرگاه خويش را بر فراز بلندى ها،يا دامنه كوه ها، يا بين رودخانه ها قرار دهيد، تا پناهگاه شما،
و مانع هجوم دشمن باشد، جنگ را از يك سو يا دو سو آغاز كنيد، و در بالاى قلّه ها، و فرازتپّه ها، ديده بانهايى بگماريد، مبادا دشمن از جايى كه مى ترسيد يا از سويى كه بيمنداريد، ناگهان بر شما يورش آورد، و بدانيد كه پيشاهنگان سپاه ديدبان لشگريانند،
و ديدبانان طلايه داران سپاهند، از پراكندگى بپرهيزيد، هرجا فرود مى آييد، با همفرود بياييد، و هرگاه كوچ مى كنيد همه با هم كوچ كنيد، و چون تاريكى شب شما راپوشاند، نيزه داران را پيرامون لشكر بگماريد، و نخوابيد مگر اندك ، چونان آب دردهان چرخاندن و بيرون ريختن .
3 - ضرورت نيروهاى اطّلاعاتى در كشور
نامه 53 نهج البلاغه
كتبه للا شتر النخعى ، لما ولاه على مصر و اءعمالها حين اضطرب اءمر اءميرها محمد بناءبى بكر، وهو اءطول عهد كتبه واءجمعه للمحاسن .
وَابعَثِ العُيُونَ مِن اءَهلِ الصِّدقِ وَالوَفَاءِ عَلَيهِم ، فَإِنَّ تَعَاهُدَكَ فِى السِّرِّ لاُِمُورِهِم حَدوَةٌلَهُم عَلَى استِعمَالِ الاَمَانَةِ، وَالرِّفْقِ بِالرَّعِيَّةِ. وَتَحَفَّظ مِنَ الاَعْوَانِ؛ فَإِنْ اءَحَدٌ مِنْهُمْ بَسَطَيَدَهُ إِلَى خِيَانَةٍ اجْتَمَعَتْ بِهَا عَلَيْهِ عِنْدَكَ اءَخْبَارُ عُيُونِكَ، اكْتَفَيْتَ بِذلِكَ شَاهِدا،فَبَسَطتَ عَلَيهِ العُقُوبَةَ فِى بَدَنِهِ، وَاءَخَذتَهُ بِمَا اءَصَابَ مِن عَمَلِهِ، ثُمَّ نَصَبتَهُ بِمَقَامِالمَذَلَّةِ، وَوَسَمتَهُ بِالخِيَانَةِ، وَقَلَّدتَهُ عَارَ التُّهَمَةِ.
صفات الدّافعين للزّكاة
وَتَفَقَّد اءَمرَ الخَرَاجِ بِمَا يُصلِحُ اءَهلَهُ، فَإِنَّ فِى صَلاَحِهِ وَصَلاَحِهِم صَلاَحا لِمَن سِوَاهُم ، وَلاَصَلاَحَ لِمَن سِوَاهُم إِلا بِهِم ، لاَِنَّ النَّاسَ كُلَّهُم عِيَالٌ عَلَى الخَرَاجِ وَاءَهلِهِ وَليَكُن نَظَرُكَ فىعِمارَةِ الاَرْضِ اءَبْلَغَ مِنْ نَظَرِكَ فى اسْتْجلابِ اْلَخَراجِ، لاَِنَّ ذلِكَ لاَ يُدرَكُ إِلا بِالعِمَارَةِ؛ وَمَنطَلَبَ الخَرَاجَ بِغَيرِ عِمَارَةٍ اءَخرَبَ البِلاَدِ، وَاءَهلَكَ العِبَادَ، وَلَم يَستَقِم اءَمرُهُ إِلا قَلِيلا.
ترجمه نامه 53
(نامه به مالك اشتر، هنگامى كه او را به فرماندارى مصر برگزيد، آن هنگام كهاوضاع محمد بن ابى بكر متزلزل شد، و از طولانى ترين نامه هاست كه زيباييهاى تمامنامه ها را دارد).
سپس رفتار كارگزاران را بررسى كن ، و نيروهاى اطّلاعاتى راستگو، و وفا پيشهبرآنان بگمار، كه مراقبت و بازرسى پنهانى تو از كار آنان ، سبب امانت دارى ، ومهربانى با رعيّت خواهد بود. و از همكاران نزديكت سخت مراقبت كن ، و اگر يكى از آناندست به خيانت زد، و گزارش نيروهاى اطّلاعاتى تو هم آن خيانت را تاءييد كرد، به همينمقدار گواهى قناعت كرده او را با تازيانه كيفر كن ، و آن چه ازاموال كه در اختيار دارد از او باز پس گير، سپس او را خواردار، و خيانتكار بشمار، و طوقبدنامى به گردنش بيافكن
سيماى ماليات دهندگان
ماليات و بيت المال را بگونه اى وارسى كن كه صلاح ماليات دهندگان باشد، زيرابهبودى ماليات و ماليات دهندگان ، عامل اصلاح امور ديگر اقشار جامعه مى باشد، و تاامور ماليات دهندگان اصلاح نشود كار ديگران نيز سامان نخواهد گرفت زيرا همه مردمنان خور ماليات و ماليات دهندگانند، بايد تلاش تو در آبادانى زمين بيشتر از جمعآورى خراج باشد كه خراج جز با آبادانى فراهم نمى گردد، و آن كس كه بخواهد خراجرا بدون آبادانى مزارع به دست آورد، شهرها را خراب ، و بندگان خدا را نابود، وحكومتش جز اندك مدّتى دوام نياورد.
فَإِن شَكَوا ثِقَلا اءَو عِلَّةً، اءَو انقِطَاعَ شِربٍ اءَو بَالَّةٍ، اءَو إِحَالَةَ اءَرضٍ اغتَمَرَهَا غَرَقٌ، اءَواءَجحَفَ بِهَا عَطَشٌ، خَفَّفتَ عَنهُم بِمَا تَرجُو اءَن يَصلُحَ بِهِ اءَمرُهُم ؛ وَلاَ يَثقُلَنَّ عَلَيكَ شَيءٌ خَفَّفتَ بِهِ المَؤُونَةَ عَنهُم ، فَإِنَّهُ ذُخرٌ يَعُودُونَ بِهِ عَلَيكَ فِي عِمَارَةِ بِلاَدِكَ، وَتَزيِينِوِلاَيَتِكَ، مَعَ استِجلاَبِكَ حُسنَ ثَنَائِهِم ، وَتَبَجُّحِكَ بِاستِفَاضَةِ العَدلِ فِيهِم ، مُعتَمِدافَضلَ قُوَّتِهِم ، بِمَا ذَخَرتَ عِندَهُم مِن إِجمَامِكَ لَهُم ، وَالثِّقَةَ مِنهُم بِمَا عَوَّدتَهُم مِن عَدلِكَعَلَيهِم وَرِفقِكَ بِهِم ، فَرُبَّمَا حَدَثَ مِنَ الاُْمُورِ مَا إِذَا عَوَّلتَ فِيهِ عَلَيهِم مِن بَعدُ احتَمَلُوهُطَيِّبَةً اءَنفُسُهُم بِهِ؛ فَإِنَّ العُمرَانَ مُحتَمِلٌ مَا حَمَّلتَهُ.
وَإِنَّمَا يُؤ تَى خَرَابُ الاَرْضِ مِنْ إِعْوَازِ اءَهْلِهَا، وَإِنَّمَا يَُعْوِزُ اءَهْلُهَا لاِ شْرَافِ اءَنْفُسِ الْوُلاةِعَلَى الْجَمْعِ، وَسُوءِ ظَنِّهِمْ بِالْبَقَاءِ، وَقِلَّةِ انتِفَاعِهِم بِالعِبَرِ.

افضل الكُتّاب
ثُمَّ انظُر فِى حَالِ كُتَّابِكَ، فَوَلِّ عَلَى اءُمُورِكَ خَيرَهُم ، وَاخصُص رَسَائِلَكَ الَّتِىتُدخِلُ فِيهَا مَكَائِدَكَ وَاءَسرَارَكَ بِاءَجمَعِهِم لِوُجُوهِ صَالِحِ الاَخْلاقِ مِمَّنْ لا تُبْطِرُهُ الْكَرَامَةُ،فَيَجْتَرِئَ بِهَا عَلَيْكَ فِى خِلافٍ لَكَ بِحَضْرَةِ مَلاٍَ وَلاَ تَقْصُرُ بِهِال غَفلَةُ عَن إِيرَادِ مُكَاتَبَاتِ عُمَّالِكَ عَلَيكَ،
پس اگر مردم شكايت كردند، از سنگينى ماليات ، يا آفت زدگى ، يا خشك شدن آب چشمهها، يا كمى باران ، يا خراب شدن زمين در سيلاب ها، يا خشكسالى ، در گرفتن مالياتبه ميزانى تخفيف ده تا امورشان سامان گيرد، و هرگز تخفيف دادن در خراج تو را نگراننسازد زيرا آن ، اندوخته اى است كه در آبادانى شهرهاى تو، و آراستن ولايتهاى تو نقشدارد، و رعيّت تو را مى ستايند، و تو از گسترش عدالت ميان مردم خشنود خواهى شد، وبه افزايش ‍ قوّت آنان تكيّه خواهى كرد، بدانچه در نزدشان اندوختى و به آنانبخشيدى ، و با گسترش عدالت در بين مردم ، و مهربانى با رعيّت ، به آنان اطمينانخواهى داشت ، آنگاه اگر در آينده كارى پيش آيد و به عهده شان بگذارى ، با شادمانىخواهند پذيرفت ، زيرا عمران و آبادى قدرتتحمّل مردم را زياد مى كند.
همانا ويرانى زمين به جهت تنگدستى كشاورزان است ، و تنگدستى كشاورزان ، به جهتغارت اموال از طرف زمامدارانى است كه به آينده حكومتشان اعتماد ندارند، و از تاريخگذشتگان عبرت نمى گيرند
سيماى نويسندگان و منشيان
سپس در امور نويسندگان و منشيان به درستى بينديش ، و كارهايت را به بهترين آنانواگذار، و نامه هاى محرمانه ، كه دربردارنده سياست ها واسرار تو است ، از مياننويسندگان به كسى اختصاص ده كه صالح تر از ديگران باشد، كسى كه گرامىداشتن او را به سركشى و تجاوز نكشاند تا در حضور ديگران با تو مخالفت كند،و دررساندن نامه كارگزارانت به تو،
وَإِصدَارِ جَوَابَاتِهَا عَلَى الصَّوَابِ عَنكَ، فِيَما يَاءخُذُ لَكَ وَيُعطِى مِنكَ، وَلاَ يُضعِفُ عَقدااعتَقَدَهُ لَكَ، وَلاَ يَعجِزُ عَن إِطلاَقِ مَا عُقِدَ عَلَيكَ، وَلاَ يَجهَلُ مَبلَغَ قَدرِ نَفسِهِ فِى الاُْمُورِ، فَإِنَّالْجَاهِلَ بِقَدْرِ نَفْسِهِ يَكُونُ بِقَدْرِ غَيْرِهِ اءَجْهَلَ.
ثُمَّ لاَ يَكُنِ اختِيَارُكَ إِيَّاهُم عَلَى فِرَاسَتِكَ وَاستِنَامَتِكَ وَحُسنِ الظَّنِّ مِنكَ، فَإِنَّ الرِّجَالَيَتَعَرَّضُونَ لِفِرَاسَاتِ الوُلاَةِ بِتَصَنُّعِهِم وَحُسنِ خِدمَتِهِم ، وَلَيسَ وَرَاءَ ذلِكَ مِنَ النَّصِيحَةِوَالاَمَانَةِ شَيْءٌ.
وَلكِنِ اختَبِرهُم بِمَا وُلُّوا لِلصَّالِحِينَ قَبلَكَ، فَاعمِد لاَِحسَنِهِم كَانَ فِى العَامَّةِ اءَثَرا،وَاءَعرَفِهِم بِالاَمَانَةِ وَجْها، فَإِنَّ ذلِكَ دَلِيلٌ عَلَى نَصِيحَتِكَ لِلّهِ وَلِمَن وُلِّيتَ اءَمرَهُ.وَاجعَل لِرَاءسِ كُلِّ اءَمرٍ مِن اءُمُورِكَ رَاءسا مِنهُم ، لاَ يَقهَرُهُ كَبِيرُهَا، وَلاَ يَتَشَتَّتُ عَلَيهِكَثِيرُهَا، وَمَهمَا كَانَ فِى كُتَّابِكَ مِن عَيبٍ فَتَغَابَيتَ عَنهُ اءُلزِمتَهُ.

التّجار و اصحاب الصّنائع
ثُمَّ استَوصِ بِالتُّجَّارِ وَذَوِى الصِّنَاعَاتِ، وَاءَوصِ بِهِم خَيرا: المُقِيمِ مِنهُم وَالمُضطَرِبِبِمَالِهِ، وَالمُتَرَفِّقِ بِبَدَنِهِ، فَإِنَّهُم
مَوَادُّ المَنَافِعِ، وَاءَسبَابُ المَرَافِقِ، وَجُلا بُهَا مِنَ المَبَاعِدِ وَالمَطَارِحِ، فِى بَرِّكَ وَبَحرِكَ،وَسَهلِكَ وَجَبَلِكَ،

يا رساندن پاسخ ‌هاى تو به آنان كوتاهى نكند، و در آن چه براى تو مى ستاند يا ازطرف تو به آنان تحويل مى دهد، فراموشكار نباشد. و در تنظيم هيچ قراردادى سُستىنورزد، و در بر هم زدن قراردادى كه به زيان توست كوتاهى نكند، و منزلت و قدرخويش را بشناسد، همانا آن كه از شناخت قدر خويش عاجز باشد، در شناخت قدر ديگرانجاهل تر است . مبادا در گزينش نويسندگان و منشيان ، بر تيزهوشى و اطمينان شخصى وخوش باورى خود تكيه نمايى ، زيرا افراد زيرك با ظاهرسازى و خوش خدمتى ، نظرزمامداران را به خود جلب مى نمايند، كه در پس اين ظاهرسازى ها، نه خيرخواهى وجوددارد، و نه از امانت دارى نشانى يافت مى شود. لكن آنها را با خدماتى كه براى زمامدارانشايسته و پيشين انجام داده اند بيازماى ، به كاتبان و نويسندگانى اعتماد داشته باشكه در ميان مردم آثارى نيكو گذاشته ، و به امانتدارى ازهمه مشهورترند، كه چنين انتخابدرستى نشان دهنده خيرخواهى تو براى خدا، و مردمى است كه حاكم آنانى . براى هريك ازكارهايت سرپرستى برگزين كه بزرگى كار بر او چيرگى نيابد، و فراوانى كاراو را درمانده نسازد، و بدان كه هرگاه در كار نويسندگان و منشيان تو كمبودى وجودداشته باشد كه تو بى خبر باشى خطرات آن دامنگير تو خواهد بود.

next page الگوهاي رفتاري امام علي (ع) جلد 5 - مباحث اطلاعاتي

back page

 

 
 

کلیه حقوق این سایت محفوظ می باشد.

طراحی و پیاده سازی: GoogleA4.com | میزبانی: DrHost.ir

انهار بانک احادیث انهار توضیح المسائل مراجع استفتائات مراجع رساله آموزشی مراجع درباره انهار زندگینامه تالیفات عربی تالیفات فارسی گالری تصاویر تماس با ما جمادی الثانی رجب شعبان رمضان شوال ذی القعده ذی الحجة محرم صفر ربیع الثانی ربیع الاول جمادی الاول نماز بعثت محرم اعتکاف مولود کعبه ماه مبارک رمضان امام سجاد علیه السلام امام حسن علیه السلام حضرت علی اکبر علیه السلام میلاد امام حسین علیه السلام میلاد حضرت مهدی علیه السلام حضرت ابالفضل العباس علیه السلام ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها پاسخ به احکام شرعی مشاوره از طریق اینترنت استخاره از طریق اینترنت تماس با ما قرآن (متن، ترجمه،فضیلت، تلاوت) مفاتیح الجنان کتابخانه الکترونیکی گنجینه صوتی پیوندها طراحی سایت هاستینگ ایران، ویندوز و لینوکس دیتاسنتر فن آوا سرور اختصاصی سرور ابری اشتراک مکانی colocation