بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب شیعه پاسخ می گوید, آیت الله ناصر مکارم شیرازى   مناسب چاپ   خروجی Word ( برگشت به لیست  )
 
 

بخش های کتاب

     001 - شيعه پاسخ مي گويد
     002 - شيعه پاسخ مي گويد
     003 - شيعه پاسخ مي گويد
     004 - شيعه پاسخ مي گويد
     005 - شيعه پاسخ مي گويد
     006 - شيعه پاسخ مي گويد
     007 - شيعه پاسخ مي گويد
     008 - شيعه پاسخ مي گويد
     009 - شيعه پاسخ مي گويد
     010 - شيعه پاسخ مي گويد
     011 - شيعه پاسخ مي گويد
     012 - شيعه پاسخ مي گويد
     013 - شيعه پاسخ مي گويد
     FEHREST - شيعه پاسخ مي گويد- فهرست
     SHIA - شيعه پاسخ مي گويد
 

 

 
 

 

 

 

بود، پشت خود را به كعبه چسبانيد و به همين كودك متوسّل شد; در حالى كه در آسمان هيچ ابرى نبود، ناگهان ابرها از اين طرف و آن طرف در آسمان ظاهر شدند و به هم پيوستند و چنان بارانى باريد كه بر اثر آن بيابان هاى خشك سرسبز شد. ابوطالب در اين زمينه شعرى در مدح پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله) فرموده:

و أبيض يستسقى الغمام بوجهه *** ثمال اليتامى عصمة للأرامل

يعنى : «پيغمبر اكرم سفيد رويى است كه ابرها به خاطر او مى بارند. پناهگاه يتيمان و نگاهدارنده بيوه زنان خواهد بود».(1)

* * *

3ـ توسّل مرد نابينا به پيامبر(صلى الله عليه وآله)، كه در زمان نبوّت خدمت پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله) رسيد و شفا گرفت و چشم خود را بازيافت. روايت در صحيح ترمذى و همچنين سنن ابن ماجه، مسند احمد و كتاب هاى ديگر نقل شده است.(2)

به اين ترتيب حديث از نظر سند مدارك مهمّى دارد. خلاصه حديث چنين است:

مرد نابينايى خدمت پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله) آمد و عرض كرد: اى
رسول خدا! از خدا بخواه كه مرا شفا دهد و چشمم را به من باز


1 . فتح البارى، جلد 2، صفحه 494 و همچنين سيره حلبى، جلد 1، صفحه 116 .

2 . صحيح ترمذى، صفحه 119، حديث 3578 و در سنن ابن ماجه، جلد 1، صفحه 441، حديث 1385، مسند احمد، جلد 4، صفحه 138.

[241]

گرداند.

پيغمبر فرمود: اگر بخواهى من دعا مى كنم و اگر بخواهى صبر كن. اين صبر براى تو بهتر است. (و شايد مصلحت تو در همين حالت باشد) ولى پيرمرد بر خواسته خود اصرار كرد.

پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله) به او دستور داد وضوى كامل و خوب بگيرد و دو ركعت نماز بخواند و بعد از نماز اين دعا را بخواند: «اللّهم إنّى اسئَلُكَ و أتوجّه إليك بنبيك محمّد نبى الرحمة يا محمّد إنّى أتوجّه بك إلى ربّى فى حاجتى لتُقضى، اللهم شَفِّعه فىَّ; خداوندا من تو را مى خوانم و به سوى تو متوجّه مى شوم به وسيله پيغمبرت محمّد نبىّ رحمت، اى محمّد من متوجّه مى شوم به سوى پروردگارم در حاجتم كه حاجتم برآورده شود، خداوندا او را شفيع من قرار بده».

مرد دنبال آن برنامه رفت تا وضو بگيرد، و نماز را بخواند و دعايى را كه پيغمبر به او تعليم داده بود، انجام دهد.

عثمان بن عمير راوى اين حديث مى گويد: ما در همان مجلس نشسته بوديم و سخن مى گفتيم، مدّتى گذشت، ديديم مرد نابينا وارد مجلس شد در حالى كه هيچ آثارى از نابينايى در او نبود و چشمش روشن بود.

جالب اين است كه بسيارى از بزرگان اهل سنّت تصريح كرده اند كه اين حديث صحيح است. ترمذى حديث را صحيح مى داند. ابن ماجه گفته است صحيح است. رفاعى گفته شكى نيست كه اين

[242]

حديث صحيح و مشهور است.(1)

* * *

4ـ توسّل به پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله) بعد از حيات او، يكى از علماى معروف اهل سنّت به نام «دارمى» در كتاب معروفش به نام سنن دارمى در بابى كه تحت عنوان باب ما حكم الله تعالى نبيه(صلى الله عليه وآله) بعد موته (اين باب درباره كرامت ها و احترام هايى است كه خداوند تعالى نسبت به پيغمبر بعد از موتش داشته است) آورده، چنين مى گويد:

قحطى شديدى در مدينه پيش آمد. گروهى از مردم نزد عايشه رفته و چاره جويى خواستند، عايشه گفت : برويد كنار قبر پيغمبر. سوراخى در سقف بالاى قبر بكنيد به طورى كه آسمان از آنجا ديده شود و منتظر نتيجه باشيد. رفتند و آن سقف را سوراخ كردند به طورى كه آسمان ديده مى شد، باران فراوانى باريدن گرفت به قدرى كه بعد از مدّتى بيابان ها سرسبز شد و شتران چاق و فربه شدند.(2)

* * *

5ـ توسّل به عموى پيغمبر عبّاس، «بخارى» در صحيح خود نقل مى كند كه عمر بن خطّاب هنگامى كه در مدينه قحطى شد به وسيله


1 . براى توضيحات بيشتر مى توانيد به كتاب مجموعة الرسائل و المسائل، جلد 1، صفحه 18، چاپ بيروت مراجعه فرماييد. عين عبارت ابن تيمه چنين است: «ان النسائى و الترمذى روياً حديثاً صحيحاً أنّ النبى(صلى الله عليه وآله) علّم رجلا ان يدعو فيسأل الله ثم يخاطب النبى فيوسّل به ثم يسأل الله قبول شفاعته».

2 . سنن دارمى، جلد 1، صفحه 43 .

[243]

عبّاس بن عبدالمطلب از خدا تقاضاى باران كرد و عبارتش در موقع دعا اين بود: «اللّهم إنّا كنّا نتوسّل إليك بنبيّنا وتسقينا و إنّا نتوسّل إليك بعمّ نبيّنا فاسقنا; خداوندا ما به پيامبر خود متوسّل مى شديم و تو باران براى ما مى فرستادى، الآن متوسّل به عموى پيغمبرمان مى شويم، باران براى ما بفرست». راوى مى گويد به دنبال آن باران فراوانى نازل شد.(1)

* * *

ابن حجر مكّى در صواعق از امام شافعى پيشواى معروف اهل سنّت نقل مى كند كه شافعى به اهل بيت پيغمبر(صلى الله عليه وآله) توسّل مى جست و اين شعر معروف را از او نقل مى كند:

آل النبى ذريعتى *** و هم اليه وسيلتى

ارجوا بهم اعطى غداً *** بيد اليمين صحيفتى

خاندان پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله) وسيله منند آنها در پيشگاه او سبب تقرّب من مى باشند، اميدوارم فرداى قيامت به سبب آنها نامه اعمال من به دست راست من سپرده شود!

اين حديث را «رفاعى» نويسنده كتاب التوصّل إلى حقيقة التوسّل در كتاب خود آورده است.(2)

همين نويسنده كه در مورد توسّل بسيار سخت گير است، 26


1 . صحيح بخارى، جلد 2، صفحه 16، باب صلاة الاستسقاء.

2 . التوصّل إلى حقيقة التوسّل، صفحه 329 .

[244]

حديث از كتب و منابع مختلف اهل سنّت در آن جا نقل كرده، گرچه اصرار دارد برخى از اين احاديث را مخدوش قلمداد كند، ولى احاديث در سرحدّ تواتر يا قريب به تواتر و در كتب معتبر و معروف اهل سنّت آمده، و چيزى نيست كه قابل خرده گيرى بوده باشد. ما تنها بخشى از احاديث را در اين جا ذكر كرديم وگرنه احاديث در اين زمينه بسيار زياد است.

 

چند تذكّر لازم

1ـ بهانه جويى وهابيان

وهّابيان متعصّب براى اثبات مقصود خود، يعنى تكفير يا تفسيق مسلمانانى كه اقدام به توسّل به صالحان مى جويند، در برابر آيات و رواياتى كه در بالا آمد كه توسّل را در اشكال مختلفش اجازه مى دهد، به «بهانه جويى» مى پردازند و به راستى شبيه بهانه جويى كودكان!

گاه مى گويند آنچه ممنوع است توسّل به ذات آن بزرگان و صالحان است، نه توسّل به مقام، دعا و شفاعت آنان. اينها جايز است و توسّل به ذات آنها جايز نيست.

گاه مى گويند آنچه جايز است توسّل در حال حيات آنهاست نه توسّل بعد از وفات، چون آنها هنگامى كه از دنيا منتقل شدند رابطه شان با ما قطع مى شود. قرآن مجيد مى گويد: «(إِنَّكَ لاَ تُسْمِعُ الْمَوْتَى) ; اى پيغمبر نمى توانى صدايت را به گوش مردگان

[245]

برسانى»(1)، رابطه تو با آنها قطع است.

ولى اين گونه اشكال تراشى ها راستى شرم آور است، زيرا :

اوّلا: قرآن مجيد حكم عامّى دارد كه ما به مقتضاى عموم يا اطلاق آن تمام انواع توسّل را كه منافاتى با «توحيد در عبادت» و «توحيد افعالى» ندارد، مجاز مى دانيم. قرآن مى گويد: (وَابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ)گفتيم وسيله يعنى چيزى كه واسطه تقرّب به خداست. آرى هر امرى كه ممكن است وسيله تقرّب شما به خدا بشود، برگزينيد: دعاى پيغمبر، شفاعت پيغمبر، مقام پيغمبر، ذات پيغمبر كه به خاطر اطاعت و عبوديّت و بندگى و صفاتش در پيشگاه خدا مقرّب است، با اين امور نزد خدا تقرّب بجوييد، بنابراين محدود ساختن وسيله به عمل صالح خود انسان آن گونه كه در كلمات وهابيون آمده دليلى ندارد.

و آنچه گفتيم نه توحيد در عبادت خدشه دار شده، چون فقط خدا را مى پرستيم نه پيغمبر را، و نه توحيد افعالى مخدوش گشته، براى اين كه فقط خداست كه منشأ سود و زيان مى تواند باشد. هر كس هر چه دارد از ناحيه خداست و به وسيله اوست.

با يك چنين عمومى كه در آيات است ما ديگر چه انتظارى داريم. اين درست مانند آن است كه قرآن مجيد مى فرمايد: «(فَاقْرَءُوا مَا


1 . سوره نمل، آيه 80 .

[246]

تَيَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ); آنچه مى توانيد از قرآن بخوانيد».(1) حال اگر بهانه جويى كرده و بگوييم در حال ايستادن تلاوت قرآن جايز است يا نه، در حال خوابيدن چطور؟

عموم آيه مى گويد تمام انواع تلاوت قرآن جايز است، در حضر در سفر، با وضو، بدون وضو، مگر دليلى بر خلاف آن قائم شود.

عمومات و اطلاقات قرآن مجيد مورد قبول است، مادامى كه به مانعى برخورد نكرده، آيات توسّل هم عام است و عموم آيات قرآن مورد قبول است و تا مانعى پيدا نكنيم، مطابق آن عمل مى كنيم و بهانه جويى ها درست نيست.

ثانياً : روايات وارده در مسأله توسّل كه بخشى از آن را در بالا آورديم چنان متنوّع است كه هر نوع توسّل را اجازه مى دهد. توسّل به خود پيغمبر، مثل آنچه در داستان آن مرد نابينا آمده بود، توسّل به قبر پيغمبر، آنچنان كه در بعضى از روايات آمده، توسّل به دعاى پيغمبر، به شفاعت پيغمبر، آنچنان كه در روايات ديگر آمده است. با اين روايات متنوّع و اشكال مختلف توسّل جايى براى اين بهانه جويى ها باقى نمى ماند.

ثالثاً: توسّل به ذات پيغمبر يعنى چه؟ چرا پيغمبر در نظر ما محترم است و ذات او را در پيشگاه خدا شفيع قرار مى دهيم، چرا؟ براى


1. سوره مزمّل، آيه 20 .

[247]

اين كه پيغمبر داراى اطاعات و عبوديّت بسيار گسترده و عميقى بود. پس توسّل ما به پيغمبر توسّل به طاعات و عبادات و افعال اوست. اين همان چيزى است كه وهّابيون متعصّب مى گويند كه توسّل به طاعات مانعى ندارد، پس نزاع لفظى است.

شگفت آور اين كه بعضى از آنها حيات برزخى پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله) را انكار كرده و وفات او را در سر حدّ وفات كفّار دانسته اند. قرآن براى شهدا حيات جاويدان ذكر كرده: (بَلْ أَحْيَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ)(1) آيا مقام پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله) از مقام شهدا كمتر است، وانگهى همه شما در نماز به او سلام مى فرستيد، اگر بعد از وفات توسّلِ توسّل جويان را درك نمى كند، سلام شما بى معناست (پناه بر خدا از تعصّب كور و كر كه انسان را به چه وادى ها مى كشد). خوشبختانه بعضى از آنها حيات برزخى آن حضرت را قبول دارند، كه بر طبق آن بايد اشكال خود را پس بگيرند.

 

2ـ غاليان و افراطيان

ما در ميان دو گروه افراطى و تفريطى قرار داريم. از يك سو كسانى كه در مسأله توسّل مقصّرند، اشكال تراشى مى كنند و توسّلى را كه قرآن و روايات اجازه داده مجاز نمى شمرند و گمان مى كنند اين باعث


1. سوره آل عمران، آيه 169 .

[248]

كمال توحيد آنان است، در حالى كه در خطا و اشتباهند. توسّل به اولياء الله به خاطر اطاعت، عبادات، اعمال و قربشان در درگاه خدا، تأكيدى است بر مسأله توحيد و همه چيز را از خدا خواستن.

گروه دوّم گروه افراطى هستند، آنهايى كه به وسيله توسّل راه غلوّ را پيش مى گيرند. خطر اين غلاة از خطر گروه اوّل كمتر نيست. تعبيراتى مى كنند كه با توحيد افعالى سازگار نيست، يا تعبيراتى دارند كه با توحيد در عبادت نمى سازد. در حالى كه «لا مؤثّر فى الوجود إلاّ الله» مؤثّر واقعى در جهان هستى خداست و هر كه هر چه دارد از اوست. بنابراين ما همان گونه كه بايد با منكران توسّل صحيح مبارزه كنيم يا آنها را ارشاد نماييم و از خطاها باز داريم، گروه غلات و افراطى گران را نيز بايد ارشاد كرده و به راه صحيح بازگردانيم.

در واقع مى توان گفت يكى از عوامل پيدايش منكران توسّل افراط و غلوّ بعضى از طرفداران توسّل است. وقتى اينها راه افراط را پيش گرفتند، طبيعى است گروهى تفريطى در مقابل آنها پيدا مى شوند، اين قانونى است در همه مسائل اعتقادى، اجتماعى و سياسى كه اين دو دسته انحرافى لازم و ملزوم يكديگر بوده و خواهند بود و هر دو راه خطا را مى پيمايند.

* * *

 

[249]

3ـ توسّل به تنهايى كافى نيست

بايد به مردم اين مطلب را بياموزيم كه به توسّل به اولياءالله و صالحان قناعت نكنند. اصلا توسّل درسى است براى ما، چرا به آنها متوسّل مى شويم؟ براى اين كه در پيشگاه خدا آبرومندند، چرا آبرومندند؟ براى اعمال صالحشان، پس ما بايد به طرف اعمال صالح پيش برويم. توسّل به ما درس مى دهد كه تقرّب به خدا از طريق اعمال صالح است و توسّل به اولياءالله به خاطر اعمال صالحشان مى باشد، آنها در پيشگاه خدا مقرّب شدند و ما از آنها مى خواهيم كه نزد خداوند براى ما شفاعت كنند، پس ما هم بايد بكوشيم آن مسيرى را كه آنها طى كرده اند دنبال كنيم. توسّل بايد تبديل به يك مكتب انسان ساز و تربيت كننده شود، مبادا در توسّل متوقّف شويم و آن اهداف عاليه توسّل را فراموش كنيم اين هم امر مهمّى بود كه همه بايد به آن توجّه داشته باشيم.

 

4ـ توسّل در امور تكوينى

نكته ديگر اين كه توسّل به عالم اسباب هم در امور تشريعى وجود دارد و هم در امور تكوينى و هيچ كدام مانع از توحيد نيست. ما هنگامى كه مى خواهيم به نتايج مطلوب برسيم، در زندگى طبيعى مان به دنبال اسباب مى رويم، زمين را شخم مى زنيم، بذرافشانى مى كنيم، آبيارى و آفت زدايى مى كنيم، محصول را به موقع برداشت مى كنيم و

[250]

از آن براى زندگى مان استفاده مى كنيم.

آيا توسّل به اين اسباب ما را از خدا غافل مى كند؟ آيا اعتقاد به اين كه زمين بذر گياهان را مى روياند و يا نور آفتاب و قطره هاى حيات بخش باران، بذر و گل و گياه و ميوه ها را پرورش مى دهد، و به طور كلّى اعتقاد به اين عالم اسباب، مخالف توحيد افعالى است؟

به يقين مخالف نيست، زيرا ما به دنبال عالم اسباب مى رويم، امّا مسبّب الاسباب را خدا مى دانيم. پس همان گونه كه توسّل به اسباب طبيعى با اصل توحيد منافات ندارد و «اين همه آوازها از شه بود» در عالم تشريع نيز توسّل به انبيا و اوليا و معصومين و تقاضاى شفاعت از آنها در پيشگاه خدا هيچ منافاتى با اصل توحيد ندارد.

البتّه مى دانيم يك گروه افراطى نيز در اينجا پيدا شده اند كه عالم اسباب را منكر شده اند; آنها به همين گمان كه اعتقاد به عالم اسباب با توحيد افعالى خدا منافات دارد، مى گويند آتش نمى سوزاند خداوند به هنگام نزديك شدن آتش به چيزى آن را مى سوزاند. آب آتش را خاموش نمى كند خداوند به هنگام ريختن آب بر روى آتش، آتش را خاموش مى كند، و به اين ترتيب تمام رابطه علّت و معلول كه از روابط بديهى در جهان آفرينش است، منكر مى شوند.

در حالى كه قرآن مجيد عالم اسباب را به روشنى به رسميّت شناخته و مى گويد: ابرها را مى فرستيم، اين ابرها زمين هاى تشنه را آبيارى مى كند، به وسيله آنها احياى ارض مى شود: (فَيُحْيِى به الاَْرْضَ

[251]

بَعْدَ مَوْتِهَا).(1) «يحيى به» يعنى به اين دانه هاى باران زمين را حيات مى بخشد. آياتى كه دلالت بر به رسميّت شناخته شدن عالم اسباب دارد، بسيار زياد است. منتها اين اسباب چيزى از خودشان ندارند، هر چه دارند از ناحيه اوست.

اين آثار را خدا به آنها داده، همان گونه كه منكران اسباب طبيعى، خطاكاران غافلى هستند، منكران اسباب در عالم تشريع هم خطاكارانند.

اميدواريم با توجّه به آنچه گفته شد، دست از تعصّب بردارند و راه صحيح را برگزينند و از اين طريق تكفيرها و تفسيق ها را پايان پيدا دهند و مسلمانان جهان با هم ائتلاف يابند و در برابر دشمنانى كه قرآن و اسلام و خدا را هدف حملات خود قرار داده اند بايستند و تعليمات اسلام را، خالص از هر گونه شرك، از هر گونه زياده روى و غلو و از هر گونه كوتاهى و نقصان به مردم جهان معرّفى كنند.

پايان

شعبان 1426 ـ شهريورماه 1384

ناصر مكارم شيرازى


1. سوره روم، آيه 24 .

[252]

 

[253]

 

فهرست آيات

 

إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ،   25

إِذَا سَمِعْتُمْ آيَاتِ اللهِ يُكْفَرُ بِهَا وَيُسْتَهْزَأُ بِهَا،   221

إِلاَّ أَنْ تَتَّقُوا مِنْهُمْ تُقَاةً،   41

إِنَّ إِبْرَاهِيمَ لَحَلِيمٌ أَوَّاهٌ مُّنِيبٌ،   95

إِنَّا كَفَيْنَاكَ الْمُسْتَهْزِئِينَ،   221

إِنَّ الَّذِينَ تَوَلَّوْا مِنْكُمْ يَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعَانِ،   62

إِنْ جَاءَكُمْ فَاسِقٌ بِنَبَإ فَتَبَيَّنُوا،   79

إِنَّ عَذَابَ رَبِّكَ كَانَ مَحْذُوراً،   232

إِنَّكَ لاَ تُسْمِعُ الْمَوْتَى،   245

إِنَّهُ عَمَلٌ غَيْرُ صَالِح،   52

أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ تَرَاهُمْ،   60

أَقِمِ الصَّلاَةَ لِدُلُوكِ الشَّمْسِ إِلَى غَسَقِ،   169

أُوْلَئِكَ الَّذِينَ يَدْعُونَ يَبْتَغُونَ إِلَى رَبِّهِمْ الْوَسِيلَةَ،    232

أَيُّهُمْ أَقْرَبُ،    232

بَلْ أَحْيَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ،    96، 247

تِلْكَ أُمَّةٌ قَدْ خَلَتْ لَهَا مَا كَسَبَتْ،   79

رَبَّنَا اغْفِرْ لَنَا وَلاِِخْوَانِنَا الَّذِينَ سَبَقُونَا،   83

[254]

رَضِىَ اللهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ،    70

فَاقْرَءُوا مَا تَيَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ،    246

فَخَانَتَاهُمَا فَلَمْ يُغْنِيَا عَنْهُمَا مِنَ اللهِ شَيْئاً،    53

فَلاَ تَدْعُوا مَعَ اللهِ أَحَداً،    229

فَلَمَّا ذَهَبَ عَنْ إِبْرَاهِيمَ الرَّوْعُ وَجَاءَتْهُ الْبُشْرَى يُجَادِلُنَا فِى قَوْمِ،    94

فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِيضَةً،    125

فَيُحْيِى به الاَْرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا،    251

قَالَ الَّذِينَ غَلَبُوا عَلَى أَمْرِهِمْ لَنَتَّخِذَنَّ عَلَيْهِمْ مَّسْجِداً،    107

قَالَتِ الاَْعْرَابُ آمَنَّا قُلْ لَّمْ تُؤْمِنُوا وَلَكِنْ،    71

قَالُوا يَا أَبَانَا اسْتَغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا،    93

قُلِ ادْعُوا الَّذِينَ،    232

قُلِ ادْعُوا الَّذِينَ زَعَمْتُمْ مِّنْ دُونِهِ فَلاَ يَمْلِكُونَ،    232

لاَ يَتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْكَافِرِينَ أَوْلِيَاءَ،    36

لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ،    232

لَهُ يَسْجُدُونَ،    144

مَا نَعْبُدُهُمْ إِلاَّ لِيُقَرِّبُونَا إِلَى اللهِ زُلْفَى،    229، 237

مَا وَعَدَنَا اللهُ وَرَسُولُهُ إِلاَّ غُرُوراً،    65

مَنْ كَفَرَ بِاللهِ مِنْ بَعْدِ إِيمَانِهِ إِلاَّ مَنْ أُكْرِهَ،    37

وَآخَرُونَ اعْتَرَفُوا بِذُنُوبِهِمْ خَلَطُوا عَمَلا صَالِحاً،    70

وَابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ،    245

وَإِذَا رَآكَ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ يَتَّخِذُونَكَ إِلاَّ هُزُواً،    221

وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِى عَنِّى فَإِنِّي قَرِيبٌ،    235

[255]

وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ تَعَالَوْا يَسْتَغْفِرْ لَكُمْ رَسُولُ،    94

وَإِذَا نَادَيْتُمْ إِلَى الصَّلاَةِ اتَّخَذُوهَا هُزُواً،    221

وَإِذْ قَالَتْ طَّائِفَةٌ مِنْهُمْ يَا أَهْلَ،    65

وَالَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ لاَ يَسْتَجِيبُونَ لَهُمْ بِشَىْء،    230

وَالسَّابِقُونَ الاَْوَّلُونَ مِنَ الْمُهَاجِرِينَ وَالاَْنصَارِ،    59

وَإِنَّهُ لَكِتَابٌ عَزِيزٌ * لاَ يَأْتِيهِ الْبَاطِلُ،    25

وَأَقِمِ الصَّلاَةَ طَرَفَىِ النَّهَارِ وَزُلَفاً مِنَ اللَّيْلِ،    169

وَخَرُّوا لَهُ سُجَّداً،   145

وَعَدَ اللهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا،   61

وَقَالَ رَجُلٌ مُّؤْمِنٌ مِّنْ آلِ فِرْعَوْنَ يَكْتُمُ إِيمَانَهُ،   36

وَلاَ تُلْقُوا بِأَيْدِيكُمْ إِلَى التَّهْلُكَةِ،   44

وَللهِِ يَسْجُدُ مَنْ فِى السَّماوَاتِ وَالاَْرْضِ،   144

وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَّلَمُوا أَنفُسَهُمْ جَاءُوكَ،   93

وَمَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا،   130

وَ مَا جَعَلَ عَلَيْكُمْ فِى الدِّينِ مِنْ حَرَج،   168

وَمَا كَانَ لِنَبِىّ أَنْ يَغُلَّ وَمَنْ يَغْلُلْ يَأْتِ،   66

وَمِمَّنْ حَوْلَكُمْ مِّنَ الاَْعْرَابِ مُنَافِقُونَ وَمِنْ أَهْلِ،   71

وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاةِ اللهِ...،   196

وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يُعْجِبُكَ قَوْلُهُ فِى الْحَيَاةِ الدُّنْيَا...،   197

وَمِنْهُمْ مَّنْ يَلْمِزُكَ فِي الصَّدَقَاتِ فَإِنْ أُعْطُوا،   64

وَيَخَافُونَ عَذَابَهُ،   232

وَيَرْجُونَ رَحْمَتَهُ،   232

[256]

وَيَسْتَأْذِنُ فَرِيقٌ مِّنْهُمْ النَّبِىَّ يَقُولُونَ إِنَّ بُيُوتَنَا،   65

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللهَ،   231

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلاَةِ،   178

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ جَاءَكُمْ فَاسِقٌ بِنَبَإ،   63، 71

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لاَ تَرْفَعُوا أَصْوَاتَكُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِىِّ،   96

يَا نِسَاءَ النَّبِىِّ مَنْ يَأْتِ مِنْكُنَّ بِفَاحِشَة،   52

 

[257]

فهرست روايات   

 

 

 

اِجْتَمَعَ آلُ مُحَمَّد(صلى الله عليه وآله) عَلَى الجَهْرِ بِبِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ،   225

ادعونى بحقّه فقد غفرت لك،   239

إِذَا أرَدْتَ أنْ يَحْشُرَكَ اللهُ مَعِى يَوْمَ الْقِيَامَةِ فَأطِلِ السُّجُودَ،   144

أراد أن لا يَحْرَجَ أحداً من أمّته،   163، 164

اعرِضُوهُمَا عَلَى كِتَابِ اللهِ فَمَا وَافَقَ كِتَابَ اللهِ فَخُذُوهُ،   27

السُّجُودُ لاَ يَجُوزُ إِلاَّ عَلَى الاَْرْضِ أَوْ مَا أنْبَتَتْ،   148

الصَّلَوةُ قُرْبَانُ كُلُّ تَقِىٍّ،   160

الصَّلَوةُ مِعْرَاجُ الْمُؤْمِنِ،   159

أمّا أنّ على بن ابى طالب كان يجهر بالتسمية فقد ثبت بالتواتر،   226

أمَا بَلَغَكَ قَوْلُ عَلِىٍّ(عليه السلام) فِيكُمْ: سَبَقَ الكِتَابُ الخُفَّيْنِ،   200

اَمّنى جبرئيل عند الكعبة فجهر ببسم الله الرحمن الرحيم،   217

أنّ ابن مسعود لا يسجد ـ أو قال لا يصلّى ـ إلاّ على الأرض،   154

أنْزَلَ عَلَيْكُمُ الْكِتَابَ تِبْيَاناً لِكُلِّ شَىْء،   26

انّها ـ اى سورة الأحزاب ـ كانت مأتى آية فلم يبق منها إلاّ ثلاث و سبعين!،   22

أَنَّهُ لاَ بَأْسَ بِالْوُضُوءِ عَلَى الْخُفَّيْنِ،   203

انه لاََحَبُّ الخلق إلىَّ، 239

[258]

إِنّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثِّقْلَيْنِ كِتَابَ اللهِ وَ عِتْرَتي أَهْلَ بَيْتي،   28

أنَا اَهْلُ بَيْت لاَ نَمْسَحُ عَلَى الخُفَّيْنِ فَمَنْ،   202

بَعَثْتُ إلَى الشَّرِيعَةِ السَّمْحَةِ السَّهْلَةِ،   162

تجوز التقية بين المسلمين كما تجوز،   41

تِسْعَةُ أعْشَارِ الدِّينِ التَّقِيَّةُ،   40

تشدّ الرّحال إلى ثلاث مساجد،   99

ثَلاَثَةٌ لاَ اتَّقِى فِيهِنَّ أحَداً شُرْبُ المُسْكِرِ، وَ مَسْحُ الخُفَّيْنِ وَ مُتْعَةُ الحَجِّ،   186

جعلت لى الارض مسجداً وترابها طهوراً،   150

جُعِلَتْ لِىَ الاَْرْضُ مَسْجِداً وَ طَهُوراً،   45، 150

جمع رسول الله بين الظهر و العصر و المغرب و العشاء فى المدينة فى غير خوف و لا مطر،   163

جميع أصحاب رسول الله فى الجنّة محسنهم و مسيئهم،   59

حُرْمَة مَالِ الْمُسْلِمِ كَحُرْمَةِ دَمِهِ،   41

سجد رسول الله فى يوم مطير حتّى أنّى لانظر إلى أثر ذلك فى جبهته و ارنبه،   151

سمعنى ابى و أنا أقرء بسم الله الرحمن الرحيم فقال: أى بنىّ محدث؟،   219

صليت مع رسول الله(صلى الله عليه وآله) و ابى بكر و عمر و عثمان فلم،   219

صلّى رسول الله(صلى الله عليه وآله) الظهر والعصر جميعاً بالمدينة فى غير خوف و لا سفر،   163

عن ابى مطر قال: بينما نحن جلوس مع على(عليه السلام) فى المسجد جاء،   189

عن بسر بن سعيد قال: أتى عثمان المقاعد فدعا بوضوء فتمضمض،   189

عن رفاعة بن رافع أنّه سمع رسول الله(صلى الله عليه وآله) يقول:،   190

[259]

عَنْ عَلِى بْنِ أبِى طَالِب(عليه السلام) قَالَ : كُنْتُ أرى أنَّ بَاطِنَ الْقَدَمَيْنِ،   188

قال لى على بن ابى طالب ألا ابعثك على ما بعثنى عليه رسول،   106

قُرَّةُ عَيْنِى فِى الصَّلاَةِ،   159

كان رسول الله(صلى الله عليه وآله) إذا قرء بسم الله الرحمن الرحيم هزء منه المشركون،   220

كنّا إذا سافرنا مع رسول الله(صلى الله عليه وآله) يأمرنا،   204

كنّا مع رسول الله(صلى الله عليه وآله) فى شدّة الحرّ فيأخذ أحدنا الحصباء،   153

كنت اصلّى مع النبى(صلى الله عليه وآله) الظهر فآخذ قبضة من الحصى فاجعلها،   153

لئن تقطع قدماى أحبّ إلىّ من أن امسح على خفّين،   186

لئن تقطع قدماى أحبّ إلىّ من أنْ أمسح على خفّين،   207

لا تشدّ الرحال إلاّ إلى ثلاثة مساجد; مسجدى هذا و مسجد الحرام و مسجد الأقصى،   99

لاَِنَّ السُّجُودَ هُوَ الْخُضُوعُ لِلّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَلاَ يَنْبَغِى أنْ يَكُونَ،   149

لَعَنَ اللهُ الْيَهُودَ اتَّخَذُوا قُبُورَ أنْبِيَائِهِمْ مَسَاجِدَ،   104

لَعَنَ الله زَائِرَاتِ القُبُورِ،   98

لَوْ لاَ أنّ عُمَر نَهَى النَّاسَ عَنِ الْمُتْعَةِ مَا زَنَى إِلاّ شَقِى،   132

ما رأيت رسول الله متقياً وجهه بشىء،   151

مشى رسول الله(صلى الله عليه وآله) إلى سباطة قوم فبال قائماً ثمّ دعا بماء،   203

من اتخذ علياً إماماً لدينه فقد استمسك بالعروة الوثقى فى دينه و نفسه،   202

مَنْ زَارَ قَبْرِى وَجَبَتْ لَهُ شَفَاعَتِى،   96

مَنْ زَارَنِى بَعْدَ مَوْتِى فَكَأَنَّمَا زَارَنِى فِى حَيَاتِى،   97

من صحب رسول الله(صلى الله عليه وآله) أو رآه من المسلمين فهو من أصحابه!،   55

مَنْ قُتِلَ دُونَ مَالِهِ فَهُوَ شَهِيدٌ،   41

[260]

من كذب علىّ فليتبوء مقعده من النار،   196

مَنْ مَسَحَ عَلَى الخُفَّيْنِ فَقَدْ خَالَفَ اللهَ وَ،   202

وَالسُّجُودُ عَلَى الاَْرْضِ أَفْضَلُ لاَِنَّهُ أبْلَغُ لِلتَّوَاضُعِ وَالْخُضُوعِ لِلّهِ عَزَّ وَ جَلَّ،   149

وَالنَّاسُ نِيَامٌ فَإِذَا مَاتُوا انْتَبِهُوا،   96

و رسول الله يصلى على الخُمرة فيسجد،   151

و كانت كذلك خفاف المهاجرين و الأنصار مخرقة مشقوقة،   206

وَ كَانَ مِنْ نَبْذِهِمُ الْكِتَابَ أَنْ أقَامُوا حُرُوفَهُ وَ حَرَّفُوا حُدُودَهُ،   26

يَا رَبِّ! اَسْئَلُكَ بِحَقِّ مُحَمَّد لَمّا غَفَرْتَ لِى،   238

 

[261]

فهرست اشخاص   

 

 

آلوسى،   188

ابن ابى ثابت،   107

ابن ابى شيبه،   222

ابن ابى نضرة،   128

ابن الخطيب،   20، 22

ابن تيميّه،   99، 101، 109

ابن تيميّه،   236

ابن حجر،   151

ابن حجر مكّى،   243

ابن حزم،   129

ابن حصين،   135

ابن زبير،   128، 133، 134

ابن سعد،   42، 154

ابن عبّاس،   126، 128، 133، 134، 163، 164، 165، 170، 171، 185، 188، 220، 222، 226

ابن عبد ربّه اندلسى،   68

ابن عساكر،   110، 239

ابن قدامه،   127، 129، 184، 212

ابن كثير،    74، 177، 179

ابن مسعود،   126

ابوالزبير،   163

ابوايّوب انصارى،   110، 163

ابوبكر،   55، 133، 179، 219، 220

ابوجعفر،   200

ابوحنفيه،   213

ابوحنيفه،   199

ابوظبيان،   188، 200، 201

ابوعبيده،   154

ابومسلم،   42

ابوهريره،   99، 151، 163، 164، 166، 217

أبى الجارود،   23

ابى الورد،   200

ابى مالك اشعرى،   191

ابى مطر،   189

[262]

احمد بن الدورقى،   42

احمد بن حنبل،   43، 55

احمد بن محمّد السيارى فاسد،   23

احمد حنبل،   165، 213، 214

اسحاق بن ابراهيم،   42

اسماعيل بن ابى مسعود،   42

اسماعيل بن داود،   42

اسيد بن حضير،   73

القواريرى،   43

امام باقر(عليه السلام)،   186، 187، 201

امّ سلمه،   69

انس بن مالك،   153، 188، 216، 223

اوزاعى،   213

اهل بيت(عليهم السلام)،   14، 29، 33، 38، 39، 40، 45، 57، 115، 119، 143، 146، 147، 160، 173، 177، 178، 186، 187، 197، 198، 200، 205، 207، 211، 218، 225

بخارى،   22، 45، 55، 72، 104، 150، 154، 162، 165، 187، 203، 242، 243

بسر بن سعيد،   188، 189

بلاذرى،   73، 74

بلال،   110

بن باز،   88

بن علوى،   234، 235

بيهقى،   45، 129، 148، 150، 153، 203، 206، 226، 239

پيامبر(صلى الله عليه وآله)،   22، 25، 26، 28، 37، 39، 40، 45، 49، 50، 52، 53، 54، 56، 57، 60، 67، 70، 71، 72، 74، 82، 88، 91، 95، 96، 97، 98، 100، 103، 104، 105، 106، 107، 109، 110، 111، 115، 124، 126، 130، 132، 133، 135، 137، 138، 139، 147، 150، 151، 152، 153، 163، 164، 166، 169، 178، 180، 182، 183، 185، 186، 187، 188، 190، 192، 197، 200، 206، 207، 216، 217، 219، 221، 225، 240، 247

پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله)،   28، 37، 38، 50، 51، 62، 63، 64، 65، 66، 67، 69، 87، 88، 90، 93، 96، 97، 99، 102، 105، 106، 116، 117، 130،

[263]

146، 149، 153، 159، 161، 163، 164، 165، 166، 168، 172، 177، 181، 186، 189، 190، 195، 196، 198، 202، 206، 214، 216، 220، 221، 224، 225، 230، 233، 238، 239، 240، 241، 242، 243، 247

ترمذى،   98، 132، 162، 165، 240، 241

جابر،   133

جابر بن زيد،   164

جابر بن عبدالله،   128، 133، 148، 163، 166

جصاص،   181

حاجى نورى،   20، 21، 23

حذيفه،   203

حسن بن على(عليه السلام)،   68

حسين بن على بن ابى طالب(عليهم السلام)،   44

دار قطنى،   216، 217

رزين،   154

رسول الله(صلى الله عليه وآله)،   68، 73، 110، 128

رسول خدا(صلى الله عليه وآله)،   38، 51، 55، 57، 96، 110، 125، 128، 129، 133، 134، 135، 136، 137، 138، 143، 146، 147، 149، 153، 162، 164، 165، 166، 167، 172، 188، 189، 190، 191، 193، 203، 204، 217، 219، 220، 226

رفاعه،   188، 190

زبير،   53، 72

زهير بن حرب،   42

سجادة،   43

سدى،   126

سعد،   194

سعد بن ابىوقاص،   68، 194، 203

سعد بن ابى وقاص،   73، 194

سعد بن عباده،   73

سعد بن معاذ،   73، 75

سعيد بن المسيّب،   56

سعيد بن جبير،   163، 165، 212، 213

سفيان ثورى،   107

سمرة بن جندب،   196

شافعى،   41، 127، 137، 212، 213، 214، 225، 243

شيخ طوسى،   200

شيخ محمود شلتوت،   173

[264]

صادق(عليه السلام)،   119، 148، 202، 225

صدوق،   201، 206

طاووس،   213

طبرسى،   126

طلحه،   53، 72

عايشه،   22، 53، 74، 98، 151، 185، 204، 207، 216، 242

عبّاس بن عبدالمطلب،   243

عبدالرحمان بن ملجم،   196

عبدالله بن جبير،   66

عبدالله بن زبير،   134، 135، 222، 226

عبدالله بن سلول،   72

عبدالله بن شقيق،   164

عبدالله بن عبّاس،   222

عبدالله بن عمر،   96، 132، 163، 165، 222، 226

عبدالله بن مسعود،   73، 74، 75، 154، 166

عبدالله بن مغفل،   219

عبدالله موصلى،   51

عثمان،   58، 73، 74، 75، 188، 190، 216، 219، 220، 241

عطا،   213

علاّمه بلاغى،   20، 21

علاّمه سيّد محمّد حسين شهرستانى، 20

على(عليه السلام)،   26، 38، 39، 40، 53، 58، 67، 68، 69، 72، 82، 89، 132، 188، 189، 194، 195، 196، 197، 200، 201، 202، 204، 205، 207، 216، 219، 220، 222، 225، 226

على بن ابى طالب(عليه السلام)،   68، 222، 226

على بن احمد كوفى،   23

على بن زيد بن جدعان،   222

عمّار،   37، 38، 40، 44، 74، 75

عمّارياسر،   37

عمر،   131، 132، 133، 182، 219

عمر بن خطّاب،   226، 243

عمر بن عبدالعزيز،   154

عمروبن حريث،   133

قتاده،   218

قرطبى،   22، 56، 195، 196

قنبر،   189

لوط،   52، 53، 94

[265]

مالك،   165، 213

مأمون،   42، 43

مجاهد،   213

مجتبى(عليه السلام)،   222

محمّد(صلى الله عليه وآله)،   238

محمّد بن سعد كاتب واقدى،   42

محمد بن عبدالوهاب،   101، 109

محمّد بن على التقى(عليه السلام)،   26

محمّد بن نوح،   43

مختار الصحاح،   169

مسروق بن اجدع،   154

مسيح،   232، 233

مسيلمه،   220، 221

مسيلمه كذّاب،   38، 40

معاويه،   54، 58، 67، 68، 69، 72، 82، 194، 195، 196، 222، 223، 225

معرّب طهرانى،   20

مقدام بن شريح،   204

موسى،   36، 194

نجاشى،   206

نضر بن شميل،   171

نعمان بن بشير،   217

نوح،   43، 52، 53، 61

نووى،   126، 136، 137

وليد،   63، 64، 73، 78

وليد بن عقبه،   73

وهبه زهيلى،   213

هارون،   194

هشام بن حكم،   148

يحموم،   74

يحيى بن معين،   42

يزيد،   44

 

[266]

 

[267]

فهرست قبايل   

 

 

اسرائيل،   13

اوس،   73

بنى المصطلق،   63، 64

بنى اميّه،   38، 40، 45، 58، 194، 196، 225، 226

بنى تميم،   164

بنى عبّاس،   40، 42، 58

حنابله،   199، 212

خزرج،   73

سپاه صحابه،   13، 75

شيعيان،   13، 14، 40، 50، 105، 148، 150، 152، 193

طالبان،   13

نصارى،   150

وهّابيان،   87، 97، 101، 102، 229، 230، 233، 244

يهود،   104، 105، 150

 

 

[268]

 

[269]

فهرست اماكن   

 

 

الازهر،   20، 22، 46، 173

الجزاير،   102

اندونزى،   102

اوطاس،   127، 136، 137

ايران،   13، 14، 65، 97، 147

تهران،   24

جدّه،   200

طرطوس،   43

عراق،   147

عربستان،   12، 13، 24

قبرستان بقيع،   88، 103

كربلا،   147

كليسا،   150

مدينه،   65، 66، 68، 74، 88، 90، 97، 103، 110، 163، 165، 166، 223، 242، 243

مسجد الأقصى،   99

مسجد الحرام،   45، 81، 99، 146، 147، 148، 211

مسجد النبى(صلى الله عليه وآله)،   45، 147، 148

[270]

مسجد ضرار،   124

مصر،   46، 102

مكّه،   90، 103، 109، 127، 131، 134، 136، 154، 211، 239

نجف،   20، 22

هندوستان،   102

هوازن،   136، 137

 

[271]

فهرست منابع   

 

 

1 ـ قرآن كريم

2 ـ نهج البلاغه

3 ـ آلاء الرّحمان، محمد جواد بلاغى

4 ـ احكام القرآن، احمد بن على رازى جصّاص.

5 ـ اخبار مكّه، ازرقى

6 ـ الاحكام، على بن حزم اندلسى.

7 ـ الاصابة فى تمييز الصحابة، ابن حجر عسقلانى.

8 ـ التوصّل الى حقيقة التوسّل، محمد نسيب الرقاعى.

9 ـ الخصائص النبويّة، حافظ سيوطى.

10 ـ السنن الكبرى، احمد بن حسين بيهقى

11 ـ العقد الفريد، احمد بن محمد بن عبد ربّه اندلسى

12 ـ الغدير، علاّمه امينى.

13 ـ الفقه على المذاهب الاربعة، عبدالرحمن الجزيرى.

14 ـ المبسوط، شمس الدين ابوبكر سرخسى.

15 ـ المعجم الكبير، سليمان بن احمد طبرانى

16ـ النصايح الكافية.

17 ـ أنساب الاشراف، احمد بن يحيى بلاذرى.

18 ـ بحارالانوار، علاّمه مجلسى

19 ـ تاريخ ابن عساكر، ابن عساكر.

20 ـ تاريخ ابن كثير، اسماعيل بن كثير قرشى

21 ـ تاريخ طبرى، محمّد بن جرير طبرى

22 ـ تفسير الدرّ المنثور، جلال الدين سيوطى

23 ـ تفسير القرآن العظيم، ابن كثير دمشقى.

24 ـ تفسير المنار، محمّد رشيد رضا

25 ـ تفسير المنير، وهبة الزحيلى.

26 ـ تفسير قرطبى، ابوعبدالله محمد بن احمد قرطبى

27 ـ تفسير كبير، امام فخر رازى.

28 ـ تفسير كشّاف، جار الله زمخشرى.

29ـ تهنئة الصديق المحبوب، سقاف.

30 ـ جريدة الجزيرة، شماره 6826.

[272]

31 ـ جواهرالمطالب فى مناقب الامام على بن ابى طالب، محمد بن احمد دمشقى شافعى.

32 ـ حتى لا ننخدع، عبدالله موصلى.

33 ـ دلائل النبوّة، احمد بن حسين بيهقى.

34 ـ رجال نجاشى، احمد بن على نجاشى

35 ـ روح المعانى، محمود آلوسى.

36 ـ سفينة البحار، شيخ عباس قمى.

37 ـ سنن ترمذى، محمّد بن عيسى ترمذى.

38 ـ سنن دارمى، عبدالله بن بهرام دارمى.

39 ـ شرح منية المصلى، ابراهيم بن محمد حلبى.

40 ـ صحيح بخارى، محمد بن اسماعيل بخارى

41 ـ صحيح مسلم، مسلم بن حجّاج نيشابورى

42 ـ طبقات الكبرى، ابن سعد.

43 ـ علل الشرايع، شيخ صدوق.

44 ـ عوالى اللئالى، ابن أبى جمهور أحسائى.

45 ـ فتح البارى فى شرح صحيح البخارى، ابن حجر عسقلانى

46 ـ فضائل الصحابه، احمد بن حنبل

47 ـ فهرست شيخ، شيخ طوسى

48 ـ كافى، محمّد بن يعقوب كلينى

49 ـ كنزالعمّال، على متّقى هندى.

50 ـ مجمع الزوائد، على بن أبى بكر هيثمى.

51 ـ مجموعة الرسائل و المسائل، ابن تيميه.

52 ـ مستدرك الصحيحين، حاكم نيشابورى.

53 ـ مسند البزّاز، ابى بكر احمد بن عمرو بن عبدالخالق العتكى البزاز.

54 ـ مسند أبى شيبة، عبدالله بن محمّد بن ابى شيبة

55 ـ مصنف عبدالرزّاق، عبدالرزاق بن همام صنعانى.

56 ـ معجم البلدان، ياقوت بن عبدالله حموى

57 ـ مغنى، ابن قدامه.

58 ـ مفاتيح الغيب، امام فخر رازى.

59 ـ مفاهيم يجب أن تصحح، يوسف بن علوى مالكى.

60 ـ من لا يحضره الفقيه، شيخ صدوق.

61 ـ مواهب اللدنيّة، احمد بن محمد قسطلانى ـ محمد بن عبدالباقى زرقانى.

62 ـ وسائل الشيعه، شيخ حرّ عاملى

 

 

 

 
 

کلیه حقوق این سایت محفوظ می باشد.

طراحی و پیاده سازی: GoogleA4.com | میزبانی: DrHost.ir

انهار بانک احادیث انهار توضیح المسائل مراجع استفتائات مراجع رساله آموزشی مراجع درباره انهار زندگینامه تالیفات عربی تالیفات فارسی گالری تصاویر تماس با ما جمادی الثانی رجب شعبان رمضان شوال ذی القعده ذی الحجة محرم صفر ربیع الثانی ربیع الاول جمادی الاول نماز بعثت محرم اعتکاف مولود کعبه ماه مبارک رمضان امام سجاد علیه السلام امام حسن علیه السلام حضرت علی اکبر علیه السلام میلاد امام حسین علیه السلام میلاد حضرت مهدی علیه السلام حضرت ابالفضل العباس علیه السلام ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها پاسخ به احکام شرعی مشاوره از طریق اینترنت استخاره از طریق اینترنت تماس با ما قرآن (متن، ترجمه،فضیلت، تلاوت) مفاتیح الجنان کتابخانه الکترونیکی گنجینه صوتی پیوندها طراحی سایت هاستینگ ایران، ویندوز و لینوکس دیتاسنتر فن آوا سرور اختصاصی سرور ابری اشتراک مکانی colocation