بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب تاریخ اسلام در آثار شهید مطهری (ره ), استاد شهید آیت الله مطهرى   مناسب چاپ   خروجی Word ( برگشت به لیست  )
 
 

بخش های کتاب

     FEHREST -
     FOOTNT01 -
     FOOTNT02 -
     TARIKH01 -
     TARIKH02 -
     TARIKH03 -
     TARIKH04 -
     TARIKH05 -
     TARIKH06 -
     TARIKH07 -
     TARIKH08 -
     TARIKH09 -
     TARIKH10 -
     TARIKH11 -
     TARIKH12 -
     TARIKH13 -
     TARIKH14 -
     TARIKH15 -
     TARIKH16 -
     TARIKH17 -
     TARIKH18 -
     TARIKH19 -
 

 

 
 

 

1- مجموعه آثار، ج 2، صص 368 367 و جامعه و تاريخ ، صص 71 70
2- مجموعه آثار، ج 2، صص 377 375 و جامعه و تاريخ ،صص 83 81.
3- تاءليف اى . اچ . كار، ترجمه حسن كامشاد، ص 8.
4- مجموعه آثار، ج 2، صص 372 368 و جامعه و تاريخ ،صص 77 71.
5- مراحل اساسى انديشه در جامعه شناسى ، ص 110
6- مجموعه آثار، ج 13 صص 386 384 و مساله شناخت ، صص 81 79 و هم چنينبراى اطلاعات بيشتر ر . ك : اسلام و مقتضيات زمان ، ج 2،صص 224 209 .
7- سوره مجادله ، آيه 21.
8- سوره الصافات ، آيه 173.
9- قيام و انقلاب مهدى عليه السلام از ديدگاه فلسفه تاريخ ، صص 19 17. 10- رجوع شود به تفسير الميزان (متن عربى )، ج 4، ص 102 و ج 7، ص 333 و ج8، ص 85 و ج 10 صص 73 71 و ج 18، ص 191.
11- سوره بقره ، آيه 134 و 141.
12- سوره اعراف آيه 34.
13- سوره فاطر، آيه 43.
14- مجموعه آثار، ج 2، صص 492 488 و جامعه و تاريخ ، صص 243 238.
15- از مجموع بحث هايى كه استاد شهيد در كتاب جامعه و تاريخ از صفحه 80 تاصفحه 120 بيان فرمودند اولا مشخص مى شود كه استنباط قوانين و قواعد كلى از وقايعو حوادث تاريخى موقوف به اين است كه قانون (عليت ) و (جبر على و معلولى )در حوزهمسائل انسانى ، يعنى مسائل وابسته به اراده و اختيار انسان ، و از آن جمله حوادثتاريخى ، حكمفرما است ، ثانيا تاريخ طبيعت مادى ندارد. (گرد آورنده )
16- رجوع شود به تاريخ چيست ك تاءليف اى . اچ . كار. ترجمه حسن كامشاد، ودرسهاى تاريخ ، ويل دورانت ، و لذات فلسفه ، تاءليفويل دورانت ، صص 312 291 .
17- هم چنين براى اطلاعات بيشتر ر.ك : اسلام و مقتضيات زمان ، ج 2، صص 201 93.
18- هم چنين براى اطلاعات بيشتر ر.ك به : فلسفه تاريخ ،صص 35 32.
19- هم چنين براى اطلاعات بيشتر ر.ك به : همان ، صص 73 60 .
20- هم چنين براى اطلاعات بيشتر ر.ك به : همان ، صص 55 48.
21- مجموعه آثار، ج 2، صص 498 496 و جامعه و تاريخ ، صص 252 249.
22- شهيد مطهرى در كتاب جامعه و تاريخ اين مطلب را كاملا ثابت نمودهاندعلاقمندان مى توانند به آن رجوع كنند. (گردآوردنده )
23- (با تاءسف بسيار نسخه دست نويس استاد شهيد در اينجا به پايان مى رسد.پيداست كه مطالب بسيار ديگرى را در نظر داشته اند كه فرصت تحرير آن را نيافتهاند.)
24- مجموعه آثار، ج 2، صص 496 492 و جامعه و تاريخ ، صص 249 243 وهم چنين براى اطلاعات بيشتر ر.ك به : فلسفه تاريخ ، صص 100 74.
25- هم چنين براى اطلاعات بيشتر ر.ك به : فلسفه تاريخ ، صص 27 21.
26- استاد مرتضى مطهرى در كتاب جامعه و تاريخ ، تحت عنوان (ايا طبيعت تاريخمادى است ) به اين مطلب اشاره دارند. (گردآورنده )
27- سوره الرحمن ، آيات 4 1.
28- سوره علق ، ايات 1 4.
29- در برخى حيوانات ، در سطح حوادث روز مره نه تجارب علمى ،نقل و انتقال مكتسبات وجود دارد، مانند آنچه در مورد مورچه گفته مى شود كه در قرآنكريم هم به آن اشاره شده است : ( قالت نملة يا اءيهاالنمل ادخلوا مساكنكم لا يحطمنكم سليمان و جنوده و هم لا يشعرون ) (سورهنمل ، آيه 18).
30- خاتميت ، صص 8) 93.
31- سوره رعد، آيه 11.
32- سوره انفال ، آيه 53.
33- سوره اسراء، آيه 15.
34- سوره انفال ، ايه 53.
35- سوره فاطر، آيه 43.
36- سوره اسراء، آيه 4.
37- سوره اسراء آيه 5.
38- سوره اسراء، آيه 6.
39- سوره اسراء، آيه 7.
40- سوره اسراء آيات 8 7
41- سوره اعراف ، آيه 96.
42- مجموعه آثار، ج 13، ص 383 و مساءله شناخت ، صص 78 77
43- بايد از اقبال لاهورى تقدير كرد كه در كتاب (احياى فكر دينى ) بيش از هركس ديگر متوجه اين مساءله شده است . البتهاصل مساءله را ديگران هم گفته اند ولى من مسئله (تاريخ به عنوان يكى از منابع شناخت)را اول بار در كتاب اقبال ديده ام .
44- شهيد مطهرى در مجموعه آثار، ج 13، صص 374 372 از طبيعت به عنوان يكمنبع شناخت ، ياد نموده اند (گردآورنده )
45- مجموعه آثار، ج 2، ص 70 و انسان و ايمان ، صص 74 73.
46- سوره آل عمران ، آيه 137.
47- مجموعه آثار، ج 13، صص 384 383 و مساءله شناخت ، صص 79 78 .
48- سوره هاى انعام ، نمل ، عنكبوت ، روم به ترتيب آيات 11، 69، 20، 42.
49- سوره غافر، آيه 82 و سوره محمد، آيه 10.
50- اين گردش در زمين براى مطالعه طبيعت نيست (البته آنجايى كه با اين تعبيرآمده است ). آنجا كه با تعبير (سير در زمين ) آمده است براى مطالعه تاريخ است .
51- نهج البلاغه ، (ترجمه دكتر سيد جعفر شهيدى )، نامه 31، (صص 298 297). (گردآورنده )
52- مموعه آثار، ج 2 صص 373 372 و جامعه و تاريخ ، صص 78 77.
53- سوره احزاب ، آيه 21.
54- سوره ممتحنه ، آيه 4.
55- قيام و انقلاب مهدى عليه السلام از ديدگاه فلسفه تاريخ ، صص 50 ). 4
56- همان ، صص 49 48.
57- مجموعه آثار، ج 14، ص 451.
58- همان ، ص 450
59- همان ، ص 452.
60- همان ، صص 451 450.
61- همان ، ص 451.
62- همان ، ج 4، صص 897 896 و امانت و رهبرى ، ص 130.
63- مجموعه آثار، ج 4، ص 878 و امامت و رهبرى ، ص 102.
64- عنوان صحيح كتاب الكامل فى التاريخ است كه در 13 جلد به چاپ رسيده است. (گردآورنده )
65- مجموعه آثار، ج 14، ص 407.
66- سيرى در سيره ائمه اطهار عليه السلام ، صص 200 199
67- (اغانى ) جمع (اغنيه ) يعنى آوازها. تاريخچه موسيقى را در دنياى اسلام و به تناسب تاريخچه موسيقى ، تاريخچه هاى خيلى زياد ديگرى را در اين كتاب كهظاهرا هجده جلد بزرگ است بيان كرده است . مى گويند (صاحب بن عباد) كه معاصراوست هر جا مى خواست برود يك يا چند بار كتاب با خودش مى برد، وقتى كتابابوالفرج به دستش رسيد گفت : (من ديگر از كتابخانه بى نيازم ). اين كتاب آنقدر جامع و پر مطلب است كه با اين كه نويسنده اش ابوالفرج و موضوعش تاريخچهموسيقى و موسيقى دانها است ، افرادى از محدثين شيعه ازقبيل مرحوم مجلسى و مرحوم حاج شيخ عباس قمى مرتب از كتاب اغانى ابوالفرجنقل مى كنند. (اين عبارت از متن كتاب به پاورقى آمده است . گردآورنده )
68- سيرى در سيره ائمه اطهار عليه السلام ، صص 152 151
69- او مباحثاتى دارد با بعضى از شيعيان كه برخى او را به خاطر همين مباحثاتشناصبى دانسته اند، كه البته من نمى توانم بگويم او ناصبى است (در مباحثاتش يكحرفهايى مطرح كرده ). زمانش با زمان امام صادق عليه السلام تقريبا يكى است . شايداواخر عمر حضرت صادق عليه السلام را درك كرده باشد در حالى كه كودك بوده ؛ و ياحضرت صادق عليه السلام يك نسل قبل از اوست .غرض اين است كه زمانش نزديك به زمانامام صادق عليه السلام است . (اين عبارت از متن به پاورقى آمده است . گردآورنده )
70- بيست گفتار، ص 195.
71- حماسه حسينى ، ج 2 صص 202 201 .
72- سوره اعراف ، آيه 96.
73- مجموعه آثار، ج 3، صص 355 354.
74- سوره قصص ، آيه 5.
75- نهج البلاغه ، ترجمه دكتر شهيدى ، خ 158، ص 158. (گردآورنده )
76- نهج البلاغه (فى ظلال )، خطبه 87، (و همان ، ترجمه دكتر شهيدى ، خ 89،ص 72.)
77- سوره آل عمرا، آيه 103.
78- حماسه حسينى ، ج 1، ص 141.
79- بحار الانوار، ج 18، روايت 32، ص 202.
80- مجموعه آثار، ج 2 صص 111 110 و جهان بينى توحيدى ، صص 2 51. 5 81- سوره آل عمرا، آيه 64.
82- همان .
83- پيرامون جمهورى اسلامى ، صص 117 115.
84- نظام حقوق زن در اسلام ، ص 239.
85- همان .
86- همان ، ص 141.
87- همان .
88- سوره نساء، آيه 19 .
89- نظام حقوق زن در اسلام ، ص 89.
90- همان ، ص 239.
91- بحار الانوار، ج 103 و 370. (گردآورنده )
92- نظام حقوق زن در اسلام ، ص 240.
93- ريشه چنين رسمى دو چيز بوده است :اول نبودن ثروت ، كه داماد اگر قصد خدمتى به زن يا پدر زن مى توانسته بكند غالبامنحصر به اين بوده كه براى آنها كار كند. و دوم رسم جهاز دادن بوده است . جامعهشناسان معتقدند كه رسم جهاز دادن به دختر از طرف پدر يكى از رسوم و سنن كهن است .پدر براى اين كه بتواند جهاز براى دختر خود فراهم كند داماد را اجير خود مى كرد و يااز او پولى دريافت مى كرد، عملا آنچه پدر از داماد مى گرفت به نفع دختر و براىدختر بوده است .
به هر حال در اسلام اين آئين منسوخ شد و پدر زن حق ندارد مهر رامال خود بداند، هر چند هدف و منظورش اين باشد كه آن را صرف و خرج دختر كند. اين خوددختر است كه اختيار آن مال را دارد كه به هر نحو بخواهد مصرف كند. در روايات اسلامىتصريح شده كه اين گونه مهر قرار دادن در دوره اسلاميه روا نيست . (همان ، صص 241 240؛ اين پاورقى از متن آورده شده است . گرد آورنده )
94- نظام حقوق در اسلام : ص 241 و هم چنين براى اطلاعات بيشتر ر.ك به همان :صص 281 280.
95- همان ، ص 281.
96- همان ، صص 242 241.
97- سوره نساء، آيه 19.
98- همان ، آيه 22.
99- نظام حقوق زن در اسلام ، صص 279 278.
100- سوره نساء، آيه 7.
101- نظام حقوق زن در سالام : ص 282 281.
102- خاتميت ، صص 15 14 و هم چنين براى اطلاعات بيشتر ر.ك به : نظام حقوقزن در اسلام ، ص ‍ 280.
103- ماكانن محمد ابا احد من رجالكم و لكنرسول الله و خاتم النبين و كان الله بكل شى ء عليما).) محمد پدر هيچ يك از مردانشما نيست ، ولى فرستاده خدا و خاتم پيامبران است . و خدا همواره بر هر چيزى داناست .(گردآورنده )
104- استاد مرتضى مطهرى در: نظام حقوق زن در اسلام ، ص 280 نام روم را نيزبيان مى كند.
105- نظام حقوق زن در اسلام ، ص 280.
106- مجموعه آثار، ج 14، ص 72 .
107- سوره حجرات ، آيه 13؛ تحف العقول ص 34؛ سيرد ابن هشام ، ج 2 ص 414؛سنن ابى داود، ج 2، ص 624 و روضه كافى ، ج 8، روايت 203. (گردآورنده )
108- مساءله حاب ، صص 143 142.
109- سوره احزاب ، آيه 33.
110- سوره نور، آيه 30.
111- همان .
112- مساءله حجاب ، صص 130 129.
113- مجموعه آثار، ج 14، ص 331.
114- تمدن ايرانى ، به قلم جمعى از خاور شناسان ، ترجمه دكتر عيسى بهنام ،ص 247.
115- مجموعه آثار، ج 14، ص 338.
116- براى اطلاعات بيشتر راجع به نظم ادارى و نيروى دريايى ر.ك به : ايراناز نظر خاور شناسان ، تاءليف دكتر رضا زاده شفق و راجع به صنايع عهد ساسانىر.ك به : تاريخ تمدن ، ج 10، ترجمه فارسى ، تاءليفويل دوراتنت ، صص 280 220. (گردآورنده )
117- مجموعه آثار، ج 14، صص 141 138.
118- چاپ دوم ، ص 16.
119- ص 75 .
120- ص 13.
121- سوره آل عمران ، آيه 103.
122- سيرى در سيره نبوى ، ص 264.
123- در سال 570 بعد از ميلاد متولد شد؛ درچهل سالگى به نبوت مبعوث گشت ؛ سيزدهسال در مكه مردم را به اسلام دعوت كرد و سختيها و مشكلات فراوانمتحمل شد و در اين مدت گروهى زبده تربيت كرد و پس از آن به مدينه مهاجرت نمود وآنجا را مركز قرار داد. ده سال در مدينه آزادانه دعوت و تبليغ نمود و با سركشان عربنبرد كرد و همه را مقهور ساخت . پس از ده سال همه جزيرة العرب مسلمان شدند. آياتكريمه قرآن تدريجا در مدت بيست و سه سال بر آن حضرتنازل شد... رسول اكرم در سال يازدهم هجرى ، يعنى يازدهمينسال هجرت از مكه به مدينه ، كه بيست و سومينسال پيامبرى او و شصت و سومين سال از عمرش بود در گذشت . (وحى و نبوت ، ص128)
124- سيرى در سيره نبوى ، صص 267 265 و هم چنين ر.ك به : وحى و نبوت ،صص 130 128.
125- وحى و نبوت ، ص 129.
126- سيرى در سيره نبوى ، صص 269 268.
127- همان ، ص 269.
128- وحى و نبوت ، صص 131 130.
129- سيرى در سيره نبوى ، صص 271 270.
130- وحى و نبوت ، صص 132 131.
131- مسند احمد، ج 2، ص 228.
132- سيرى در سيره نبوى ، صص 272 271.
133- اميرالمؤ منين على عليه السلام در نهج البلاغه ، خطبه 234، معروف بهقاصعه اين مطلب را تاءييد مى كند و رواياتى چند از امام باقر عليه السلام نيزدال بر اين مطلب است . (گرد آورنده )
134- سيرى در سيره نبوى ، صص 277 272.
135- در سيزدهم رجبت ، سى سال پس از عامالفيل و 23 سال قبل از هجرت ، على عليه السلام مظهر حق ، عدالت و جامع كمالات انسانىمتولد شد. پدر بزرگوارش ابوطالب و مادر گرامى اش فاطمه بنت اسد بود. بر طبقلصيل ترين و قوى ترين نصوص تاريخى و روايى و به تصريح خود، اولى مؤ منبه پيامبر صلى الله عليه و آله و اولين كسى كه با پيامبر نماز گزارده و هفتسال پيبش از گرايش مردم به اسلام پذيراى اسلام گريد. (گرد آورنده )
136- معروف اين است كه سن خديجه هنگام ازدواج 40سال يعنى 15 سال پيش از عام الفيل بود ولى بعضى كمتر از اين نوشته اند. وى قبلادو شوهر به نام هاى عتيق بن عائذ و ابوهالة مالك بن بناش ‍ التميمى كرده بود كهرشته زندگى هر دو به وسيله مرگ گسته بود. (گردآورنده )
137- كسانى كه مشرف شده اند مى دانند اطراف مكه همه كوه است .
138- بحارالانوار، ج 14، ص 476 و ج 18، ص 233. (گردآورنده )
139- وحى و نبوت ، صص 136 135.
140- سيرى در سيره نبوى ، ص 269.
141- سوره اعراف ، آيات 156 و 157؛ سوره عنكبوت ، آيه 48 و سوره شورى ،آيه 52. (گرد آورنده )
142- مجموعه آثار، ج 3 صص 207 205 و پيامبر امى ، صص 12 9.
143- بلاذرى در آخر فتوح لابلدان آغاز پيدايش خط را در ميان اعراب حجاز چنين ذكرمى كند: (اولين بار سه نفر از قبيله (طى ) (كه در مجاورت شام بودند) خط (خطعربى ) را وضع كردند و هيجاء عربى را به هجاء سريانى قياس كردند. بعد عده اى ازاهل انبار اين خط را از آن ، سه نفر آموختند و اهل حيره ازاهل انبار فرا گرفتند. بشر بن عبدالملك كندى برادر اكيدر بن عبدالملك كندى امير دومةالجندل كه نصرانى بود، در رفت و آمدهاى خود به حيره خط عربى را ازاهل حيره ياد گرفت . همين بشر براى كارى به مكه رفت و سفيان بن اميه (عموى ابوسفيان) و ابوقيس بن عبد مناف بن زهره او را ديدند كه مى نوشت ؛ از او خواستند كه نوشتن رابه آنها تعليم كند و او به آنها تعليم كرد. بعد خود بشر با اين دو نفر در يك سفرتجارتى به طائف رفتند؛ غيلان بن سلمه ثقفى در طائف خط نوشتن را از آنها آموخت .بعد، بشر از آن دو نفر جدا شد و به ديار مصر رفت . عمر و بن زراره كه بعد به عمروكاتب معروف شد نوشتن را از او آموخت . سپس بشر به شام رفت و در آنجا عده زيادى از اوفرا گرفتند.) ابن النديم در الفهرست ، (چاپ مطبعة الاستقامة قاهره ، ص 13) فناول از مقاله اولى ، به قسمتى از گفته هاى بلاذرى اشاره مى كند .ابن النديم از ابنعباس روايت مى كند كه اول كسى كه خط عربى نوشت سه نفر از مردان قبيله بولانبودند كه قبيله اى است در انبار، و اهل حيره از مردم انبار فرا گرفتند. ابن خلدون نيز درمقدمه خويش فصل ( فى ان الخط و الكتابة من عداد الصنائع الانسانية ) (چاپابراهيم حلمى ، ص 492) قسمتى از گفته هاى بلاذرى را ذكر و تاءييد مى كند. بلاذرىبا سند روايت مى كند كه هنگام ظهور اسلام در همه مكه چند نفر با سواد بودند. مىگويد: (اسلام ظهور كرد و در قريش فقط هفده نفر صنعت نوشتن را مى دانستند: عمر بنالخطاب ، على بن ابى طالب عليه السلام ، عثمان بن عفان ، ابو عبيده جراح ، طلحه ،يزيد بن ابى سفيان ، ابوحذيفة بن ربيعه ، حاطب بن عمرو عامرى ، ابوسلمه مخزومى ،ابان بن سعيد اموى ، خالدبن سعيد اموى ، عبدالله بن سعد بن ابى سرح ، خويطب بنعبدالعزى ، ابوسفيان بن حرب ، معاوية بن ابى سفيان ، جهيم بن الصلت ، علاءبنالحضرمى كه از هم پيمانان قريش بود نه از خود قريش ). بلاذرى فقط يك زن قرشىرا نام مى برد كه در دوره جاهليت مقارن ظهور اسلام ، خواندن و نوشتن مى دانست و او شفاءدختر عبدالله عدوى بود. اين زن مسلمان شد و از مهاجران اوليه به شمار مى رود. بلاذرىمى گويد: (اين زن همان است كه حفصه همسر پيغمبر را نوشتن آموخت ... بلاذرى آنگاهچند زن از زنان مسلمان را نام مى برد كه در دوره اسلام ، هم مى خواندند و هم مى نوشتند،و يا تنها مى خواندند. مى گويد: (حفصه همسر پيغمبر مى نوشت .ام كلثوم دختر عقبة بنابى معيط (از زنان مهاجر اوليه ) نيز مى نوشت عايشه دختر سعد گفت : پدرم به مننوشتن آموخت . كريمه دختر مقداد نيز مى نوشت . عايشه (همسر پيغمبر) مى خواند ولى نمىنوشت ؛ هم چنين ام سلمه .) (مجموعه آثار، ج 3 صص 211 209 و پيامبر امى صص 18 14. اين عبارات از متن به پاورقى آورده شده است . گرد آورنده )
144- مجموعهآثار، ج 3، صص 208 207 و پيامبر امى ، صص 14 12.
145- پروفسور ماسينيون ، اسلام شناس و خاور شناس معروف ، در كتاب سلمانپاك ، در اصل وجود چنين شخصى ، تا چه رسد به برخورد پيغمبر با او، تشكيك مى كندو او را شخصيت افسانه اى تلقى مى نمايد، مى گويد: (بحيرا سرجيوس و تميم دارىو ديگران كه رواة در پيرامون پيغمبر جمع كرده انداشباحى مشكوك و نايافتنى اند).
146- بحارالانوار، چاپ جديد، ج 16، ص 132 و 133.
147- سيره زينى دحلان ، در حاشيه سيره حلبيه ، ج 2، ص 24؛ بحارالانوار، چاپ1 جديد، ج 16، ص ‍ 135 و مجمع البيان ، ذيل آيه 48 از سوره عنكبوت .
148- براى اطلاعات بيشتر ر.ك به : پيامبر امى ، صص 20 18 (گردآورنده )
149- مجموعه آثار، ج 3، ص 218 و پيامبر امى ، ص 27.
150- براى اطلاعات بيشتر ر.ك به : مجموعه اثار، ج 3، صص 222 218 وپيامبر امى ، صص 32 27. (گردآورنده )
151- مجموعه آثار، ج 3، ص 221 و پيامبر امى ، صص 32 31.
152- ج 1، ص 216.
153- (مجموعه آثار، ج 3، ص 215 و پيامبر امى ، صص 23 22.
154- تاريخ يعقوبى ، ج 2، ص 69.
155- صص 146 245.
156- مجموعه آثار، ج 4، ص 879 و امامت و رهبرى ، صص 103 102.
157- روز بعثت پيامبر مانند روز تولد و رحلت آن حضرت از نظر تاريخ نگارانقطعى نيست . دانشمندان شيعه تا حدى اتفاق نظر دارند كه پيامبر اسلام در 27 رجب بهرسالت مبعوث شد ولى در ميان مورخان سنى ، مشهرو اين است كه در ماه رمضان به اين مقامبزرگ نائل گرديد. (گردآورنده )
158- سوره شعراك آيه 214.
159- پيامبر خدا، سه سال تمام به دعوت سرى پرداخت و در اين مدت به جاىتوجه به عموم مردم ، به فردسازى عنايت نمود. در اين مدت توانست جمعى را به آيينتوحيد جلب كند. برخى از اين افرادعبارتند از: حضرت خديجه (س )، على بن ابى طالبعليه السلام ، زيد بن حارثه ، زبير بن عوام ،
عبدالرحمان بن عوف ، سعد بن ابى و قاص ، طلحة بن عبيدالله ، ابو عبيده جراح ، ابوسلمه ، ارقم بن ابى ارقم ، عثمان بن مظعون ، قدامة بن مظعون ، عبدالله بن مظعون ، عبيدةبن حارث ، سعيد بن زيد، خباب بن ارت ، ابوبكربن ابى قحافه ، عثمان بن عفان و....
در اين سه سالرسول اكرم صلى الله عليه و آله با برخى از يارانش به دره هاى مكه مى رفتند و دوراز چشم قريش نماز مى گزاردند ولى بعد از درگيرى مختصرى كه ميان يارانرسول خدا صلى الله عليه و آله و برخى از مشركان پديد آمد از آن پس ،رسول گرامى ، خانه ارقم را محل عبادت قرار داد. عمار بن ياسر و صهيب بن سنان از جملهكسانى بودند كه در آن خانه به رسول گرامى ايمان آوردند. (گرد آورنده )
160- مجموعه آثار، ج 4، صص 880 879 و امامت و رهبرى ، صص 104 103.
161- ماههاى ذى القعده ، ذى الحجه و محرم چون ماه حرام بود، ماه آزاد بود يعنى دراين ماهها همه جنگها تعطيل بود، دشمنان از يكديگر انتقام نمى گرفتند و رفت و آمدها درميانشان معمول بود. در بازار عكاظ جمع مى شدند و حتى اگر كسىقاتل پدرش را كه مدتها دنبالش بود پيدا مى كرد، به احترام ماه حرام متعرضش نمى شد.
162- آشنايى با قرآن ، ج 3، صص 32 24.
163- (سوره قصص ، آيه 20) در اين آيه يكى از فرازهاى حساس تاريخ اسلامبيان مى شود و نشان مى دهد كه چگونه در سخت ترين شدائد، خداوند اسلام و مسلمين رانجات داد. چرا؟ چون واقعا اسلام و ايمان حكمفرما بود.
يكى از آن سخت ترين شدائد، مسئله هجرت پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله است .جريانى كه منتهى شد به هجرت رسول اكرم از مكه به مدينه بسيار حيرت انگيز است .پيغمبر اكرم در ده سال اول بعثتشان كه جناب ابوطالب پدر بزرگوار على عليه السلامهنوز در قيد حيات بود و او رئيس بنى هاشم و مورد احترام همه قريش بود به واسطهحمايت ابوطالب كمتر مورد آزار قرار مى گرفت . (ر.ك به : سيره ابن هشام ، ج 1، ص265) بعد از وفات ابوطالب ، به فاصله چند روز (دهم رمضانسال دهم بعثت ) همسر بزرگوارشان خديجه سلام الله عليها نيز از دنيا رفت . اين زنواقعا مصداق يار غمگسار بود و از نظر روحى به قدرى انطباق داشت بارسول خدا كه بايد گفت در جهان نظير نداشت . اين زن ، بسيار فداكار و عاقله بود؛مالش ، جانش ، هستى اش ، خوشى ، سعادت و همه چيز خود را به پاىرسول اكرم ريخت . بعد از وفات ابوطالب و خديجه ، سختگيرى بررسول اكرم به حد اعلا رسيد بعد از وفات ابوطالب و خديجه (س ) پيامبر تنها از مكهخارج شد و به عزم دعوت و ارشاد قبيله ثقيف به شهر طائف رهسپار شد (آشنايى با قرآن، ج 3، ص 24. براى اطلاعات بيشتر ر.ك به : داستان راستان ، ج 2 1، شماره 69،صص 196 193 و هم چنين ر.ك به : سيره ابن هشام ، ج 1، صص 421 419).
164- اين غار در جنوب مكه ، نقطه مقابل راه مدينه قرار دارد. (گردآورنده )
165- سوره توبه ، آهى 40.
166- همان .
167- آنچه مسلم است اين است كه پيامبر، نخستين شب هجرت و دو شب پس از آن را، باابوبكر در غار ثور، به سر برد. على عليه السلام در شب چهارم راهنماى امينى به ناماريقط به طرف غار فرستاد و آنها از طرف پايين مكه روى خط ساحلى عازم يثربگرديدند. پيامبر صلى الله عليه و آله روز 12 ربيع وارد قريه قبا (دو فرسخىمدينه ) گرديد. در آنجا منتظر شد تا على عليه السلام و همراهانش به او بپيوندند، آنهادر نيمه همان ماه به پيامبر صلى الله عليه و آله پيوستند و همگى به طرف ميدنه حركتكردند. (گردآورنده )
168- آشنايى با قرآن ، ج 3، صص 190 188.
169- سوره توبه ، آيه 100.
170- سوره حشر، آيه 9.
171- سوره انفال ، آيه 72.
172- آشنايى با قرآن ، ج 4، صص 35 29.
173- (سوره نور، آيات 12 11) در حقيقت ، كسانى كه آن بهتان (داستان افك ) را(به وجود) آوردند، دسته اى از شما بودند. آن (تهمت ) را شرى براى خود تصور مكنيد،بلكه براى شما در آن مصلحتى (بوده ) است . براى هر مردمى از آنان (كه رد اين كار دستداشته ) همان گناهى است ه مرتكب شده است ، و آن كس از ايشان كه قسمت عمده آن را بهگردن گرفته است عذابى سخت خواهد داشت . چرا هنگامى كه آن (بهتان ) را شنيديد،مردان و زنان مؤ من گمان نيك به خود نبردند و نگفتند: (اين بهتانى آشكار است )(گردآورنده )
174- (نوار مذكور در دست نيست ولى خلاصه داستان بهنقل اهل سنت اين است كه عايشه همسر پيامبر هنگام بازگشت مسلمين از يك غزوه ، دى يكى ازمنزلها براى قضاى حاجت داخل جنگلى دش ، در آنجا طوق (روبند) و به زمين افتاد و مدتىدنبال آن مى گشت و در نتيجه از قافله باز ماند و توسط صفوان كه ازدنبال قافله براى جمع آورى از راه ماندگان حركت مى كرد، با تاءخير وارد مدينه شد بهدنبال اين حادثه ، منافقين تهمتهايى را عليه همسر پيامبر شايع كردند.)
175- مثلا يك وقتى شايع بود و شايد هنوز هم در ميان بعضى ها شايع است ؛ يكوقتى ديدم يك كسى مى گفت : اين فلسطينى ها ناصبى هستند. (ناصبى ) يعنى دشمنعلى عليه السلام . ناصبى غير از سنى است . سنى يعنى كسى كه خليفهبلافصل را ابوبكر مى داند و على عليه السلام را خليفه چهارم مى داند و معتقد نيست كهپيغمبر شخصى را بعد از خود به عنوان خليفه نصب كرده است . مى گويد: پيغمبر كسىرا به خلافت نصب نكرد و مردم هم ابوبكر را انتخاب كردند. سنى براى اميرالمؤ منيناحترام قائل است چون او را خليفه چهارم و پيشواى چهارم مى داند، و على را دوست دارد.ناصبى يعنى كسى كه على را دشمن مى دارد. سنى مسلمان است ولى ناصبى كافر است ،نجس است . ما با ناصبى نمى توانيم معامله مسلمان بكنيم .حال يك كسى مى آيد مى گويد: اين فلسطينى ها ناصبى هستند آن يكى مى گويد. اين بهآن مى گويد، او هم يك جاى ديگر تكرار مى كند، و همين طور. اگر ناصبى باشندكافرند و در درجه يهوديها قرار مى گيرند. هيچ فكر نمى كنند كه اين ، حرفى است كهيهوديها جعل كرده اند در هر جايى يك حرف جعل مى كنند براى اين كه احساس همدردى نسبتبه فلسطينى ها را از بين ببرند. مى دانند مردم ايران شيعه اند و شيعه دوستدار على ومعتقد است هر كس ‍ دشمن على باشد كافر است ، براى اين كه احساس همدردى را از بينببرند، اين مطلب را جعل مى كنند. در صورتى كه ما يكى از سالهايى كه مكه رفتهبوديم ، فلسطينى ها را زياد مى ديديم ، يكى از آنها آمد به من گفت : فلان مساءله را ازمسائل حج حكمش چيست ؟ بعد گفت : من شيعه هستم ، اين رفقايم سنى اند. معلوم شدداخل اينها شيعه هم وجو دارد. بعد خودشان مى گفتند: بين ما شيعه و سنى هست . شيعه همزياد داريم . همين ليلا خالد معروف (چريك فلسطينى كه در چند عمليات هواپيما ربايىشركت داشت ) شيعه است . در چندين نطق و سخنرانى خودش در مصر گفته من شيعه ام .ولى دشمن يهودى يك عده مزدورى را كه دارد، ماءمور مى كند و مى گويد: شما پخش كنيدكه اينها ناصبى اند. قرآن دستور داده در اين موارد اگر چنين نسبتهايى نسبت به افرادىكه جزو شما هستند و مثل شما شهادتين مى گويند، شنيديد وظيفه تان چيست .
176- آشنايى با قرآن ، ج 3 ص 212.
177- جاذبه و دافعه على عليه السلام ، ص 152
178- براى اطلاعات بيشتر از مهاجرت به حبشه ر.ك به : داستان راستان ، ج 2 1، شماره 55، صص 163 157. (گردآورنده )
179- مجموعه آثار، ج 3، ص 434.
180- نهج البلاغه ، (ترجمه دكتبر شهيدى )، خطبه 150، (ص 146).
181- جاذبه و دافعه على عليه السلام ، ص 152.
182- آشنايى با قرآن ، ج 3، ص 212.
183- مورخين ، مجموعه غزوات پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله را از ) تا 27ذكر كرده اند. (غزوه ) به جنگ هايى گفته مى شود كه آن حضرت شخصا در آن شركتداشته اند و آنها عبارتند از:
ابواء، بواط، ذوالعشيره ، بدر اولى ، بدر كبرى ، بنى سليم ، بنى قينقاع ، سويق ،ذى امر (غطفان )، احد، بحران ، حمراءالاسد، بنى نضير، ذات الرقاع ، بدر آخره يابدرالثالثه ، دومة الجندل ، خندق ، بنى قريظه ، بنى لحيان (عسفان )، ذى قرد، بنىمصطلق (مريسيع )، حديبيه ، خيبر، فتح مكه ، حنين ، طائف و تبوك كه احتمالا در) غزوهديگيرى اتفادق افتاد. تعداد (سرايا) يعنى جنگ هايى را كه پيامبر شخصا در آنشركت نمى كرد، 36 سريه نوشته اند. (گردآورنده )
184- در 17 شوالسال پنجم هجرى جنگ احزاب (خندق ) رخ داد. اين جنگ از آن حيث كهقبايل زيادى براى نابودى اسلام دست به دست هم داده و جبهه متحدى را عليه حكومتنوپاى اسلامى در مدينه به وجود آوردند، احزاب و از اين حيث كه مسلمين به پيشنهاد سلمانفارسى و به دستور پيامبر صلى الله عليه و آله خندقى براى جلوگيرى از حمله دشمنبه مدينه ، در اطراف شهر، حفر نمودند خندق ناميده مى شود. سرانجام اين غزوه باامدادهاى غيبى الهى به پيروزى سپاه اسلام منتهى گرديد. طوفانى سخت وزيدن گرفت ،خيمه ها و مقرهاى كفار را بر هم زد، رعب و وحشت بر دلهاى آنان مستولى گرديد و نيروهاىغيبى فرشتگان به يارى مسلمانان شتافتند و در نهايت ، خداوند آخرين ضربه سرنوشتساز را به سدت ولى گرامى اش اميرمؤ منان على عليه السلام بر آنان باقتل عمرو بن عبدود سر آمد همه پنج قهرمانان معروف عرب كه در جنگ شرك داشتند واردساخت . (گردآورنده )
185- جاذبه و دافعه على عليه السلام ، صلى الله عليه و آله 90 89 .
186- عزوه احد در سال سوم هجرى در مدينه اتفاق افتاد. اين غزوه پس از جنگ بدر،دومين جنگ بزرگ اسلام با كفر به شمار مى رفت . عباس عموى پيامبر صلى الله عليه وآله كه اسلام خود را از مشركان مكه پنهان نگه داشته بود طى نامه اى محرمانه ،رسول خدا را از تصميم قريش آگاه ساخت . لشكر قريش روز 5 شنبه ، پنجشوال در كنار كوه احد كه از نظر نظامى محلى مناسب براى درگيرى به شمار مى رفت ،متوقف شد .پيامبر صلى الله عليه و آله به دستور الهى شوراى نظامىتشكيل داد و درباره كيفيت دفاع با مسلمانان به شور پرداخت . على رغمميل باطنى پيامبر صلى الله عليه و آله به پيشنهاد حمزه و تاءييد مسلمين ، آمادهرويارويى با مشركان در خارج از مدينه گرديد. پيامبر بعد ازايراد نماز جمعه بالشكرى كه بالغ بر 1000 نفر بود مدينه راب ه قصد احد ترك گفت : عبدالله بن ابى، منافق معروف به همراه 300 تن از اوسيان از نيمه راه برگشتند. بامداد روز هفتمشوال نيروهاى اسلام در برابر نيروهاى مهاجم كه بالغ بر 3000 نفر بودند صفارايى كردند. (گردآورنده )
187- يكى از اين افراد نسيبه دختر كعب ام عماره بود كه در صحنه احد همراه باشوهر و دو فرزندش دوش به دوش يكديگر تا آخر جنگيدند. در خصوص اين موضوع ر.كبه : داستان راستان ، ج 2 1، شماره 59، صص 171 169. (گردآورنده )
188- سيردى در سيره ائمه اطهار عليه السلام ، صص 74 71.
189- 0ويح ) همان واى است ك ما مى گوييم اما (واى ) درحال خوش و بش . در عربى يك (ويل ) داريم و يك (ويح ). ما در فارسى كلمه اىبه جاى (ويح ) نداريم . وقتى مى گويند: ويلك ، اين در مقام تندى و شدت است .وقتى مى گويند: ويحك ،اين در مقام خوش و بش و مهربانى است .
190- بحارالانوار، ج 20 ص 349 و ج 60، ص 221. (گردآورنده )
191- آشنايى با قرآن ، ج 6، ص 245.
192- سيرى در سيره ائمه اطهار عليه السلام ، صص 76 75.
193- آشنايى با قرآن ، ج 6، ص 245.
194- سيرى در سيره ائمه اطهار عليه السلام ، ص 75.
195- آشنايى با قرآن ، ج 6، صص 246 245.
196- سيرى در سيره ائمه اطهار عليه السلام ، صص 77 76.
197- آشنايى با قرآن ، ج 3، ص 212
198- همان ، ج 6، ص 254.
199- اين جريان نيز مورد اتفاق مورخين و مفسرين است . (كه ) مورخين ضمن(نقل ) وقايع فتح مكه ، و مفسرين ذيل آيه 12 از سوره ممتحنه 0اين مسئله را) ذكر كرداند.ايضا كافى ، ج 5، ص 526 (مساءله حجاب ، ص 4
200- آشنايى با قرآن ، ج 3، صص 217 213.
201- بعضى نوشته اند در (ذوالحليفه ) در حدود مسجد شجره كه فاصله آن تامدينه تقريبا يك فرسخ است ، و بعضى نوشته اند: در جايى به نام (عرج )، كههمان نزديكى ها است .
202- مصطلح است : برائت از دين . وقتى كه مديون دينش را مى پردازد و يا داين دينرا مى بخشد، مى گويند: برائت ذمه پيدا كرده يعنى ديگر تعهدى از نظر دين ندارد.
203- سوره توبه (برائت )، آيه 1.
204- و الآن هم كه با اتومبيل مى روند باز هم شب روز هشتم حركت مى كنند. البتهوقوف در عرفات از روز نهم واجب است تا غروب ، و براى اين كه كار آسان بشود، روزهشتم حركت مى كنند. قديم كه با مال يا پياده مى رفتند، به طريق اولى روز هشتم حركتمى كردند و مستحب هم اين است كه روز هشتم ، حجاج حركت كنند از راه منا بروند به عرفات، شب را در منا بمانند، روز بروند عرفات ، وقوف عرفات را انجام بدهند و براى شببرگردند به مشعر و روز بعد هم برگردند به منا. ولى اكنون اين مستحبعمل نمى شود يعنى كثرت حجاج و وسائل نقليه اجازه نمى دهد كه حجاج وقتى كه مىخواهند شب نهم بروند از راه منا بروند؛ از راه طائف مى روند به عرفات و شب بعد برمىگردند به منا.
205- مجموعه آثار، ج 4، صص 868 867 و امامت رهبر، صص 85 . 84
206- حجة الوداع در سال آخر عمر حضرترسول ، دو ماه مانده به وفات ايشان ، رخ داده است . وفات ذى ايشان ، رخ داده است .وفات حضرت رسول در بيست و هشتم صفر يا بهقول سنى ها در دوازدهم ربيع الاول اتفاق افتاده . در هجدهم ذى الحجه به غدير خم رسيدهاند مطابق آنچه كه شيعه مى گويد: حادثه غدير خم دو ماه و ده روزقبل از وفات حضرت روى داده و مطابق آنچه كه شيعه مى گويد: حادثه غدير خم دو ماه وده روز قبل از وفات حضرت روى داده و مطابق آنچه كه سنى ها مى گويند: اين حادثه دوماه و بيست و چهار روز قبل از رحلت حضرت رسول اتفاق افتاده است .
(امامت و رهبرى ، پاورقى ، ص 130)
207- در ذيقعده سال دهم هجرت به سرعت در بين مردم اين خبر منتشر شد كه پيامبرقصد دارد به زيارت خانه خدا برود. پيامبر در 25 ذيقعده عازم مكه شد، مورخين تعدادجمعيت را 100 تا 120 هزار نفر بر آورد كردند. كاروانيان پس از ده روز در 14 ذىالحجه وارد مكه شدند و اعمال حج را به جاى آوردند و در 18 ذى الحجه به جحفه صحرايى داغ با سنگ هاى تفتيده و آفتابى سوزان و گرمايى بسيار سخت و طاقت فرسا به بركه اى مى رسند، ناگهان فرشته وحى پيام الهى را بر پيامبرنازل مى كند. پيامبر بى درنگ دستور توقف كاروان را مى دهد و جمعيت در بركه غديرگرد هم مى آيدند. سرانجام پيامبر از مكان مرتفعى كه ازرحل شتران و تخته سنگهاى دامنه كوه مهيا شده بود، سخنرانى تاريخى خود را آغاز مىكند و در پايان على عليه السلام را به عنوان جانشين و خليفه خدا روى زمين معرفى مىكند. (گردآورنده )
208- سوره مائده ، آيه 67.
209- اشاره به آيه قرآن (سوره احزاب ، آيه 6) است كه : ( النبى اولى بالمؤمنين من انفسهم ) پيغمبر چون از جانب خداست بر جان ومال و بر همه چيز مردم از خود مردم اولويت دارد. هر كسى اختيارمال و جان و همه چيز خودش را دارد اما پيغمبر در همين اختيار داريها از خود صاحب اختيارها،صاحب اختيارتر است . البته پيغمبر هيچ گاه كارى را العياذ بالله به خاطر نفع خودشانجام نمى دهد. او نماينده جامعه اسلامى از طرف خداست . انسان اختيارمال و جان خودش را دارد براى خودش ، پيغمبر اين اختيار را بيشتر دارد براى جامعهاسلامى . (امامت و رهبرى ، ص 106)
210- بحارالانوار، ج 21، ص 387 و ج 27، ص 243. (گردآورنده )
211- مجموعه آثار، ج 4، ص 897 و امامت و رهبرى ، ص 131.
212- سوره مائده ، آيه 3.
213- مجموعه آثار، ج 4، ص 868 و امامت و رهبرى ، ص 85 و هم چنين ر.ك به : همان، صص 40 34 و 85.
214- سيردى در سيره نبوى ، صص 48 47.
215- لغت (سيره ) را شايد از قرن اول و دوم هجرى ، ملمين به كار بردند. گواين كه در عمل ، مورخين ما از عهده خوب بر نيامدند ولى لغت بسيار عاليى انتخاب كردند.شايد قديمترين سيره ها را ابن اسحاق نوشته كه بعد از او ابن هشام آن را به صورتيك كتاب در آورده است . و مى گويند ابن اسحاق شيعه بوده و در حدود نيمه قرن دومهجرى مى زيسته است .
216- سيرى در سيره نبوى ، صص 53 51.
217- وحى و نبوت ، ص 131.
218- همان ، ص 130.
219- همان . صص 134 132.
220- همان ، صص 137 136 و هم چنين براى اطلاعات بيشتر ر.ك به : سيرى درسيره نبوى ، ص 110 صص 114 113 و بيست گتار، ص 141.
221- على عليه السلام هنگامى كه به سوى كوفه مى آمد، وارد شهر انبار شد كهمردمش ايرانى بودند... هنگامى كه مركب على عليه السلام به راه افتاد، آنها در جلو (ى )مركب على ع شروع كردند به دويدن ... (على عليه السلام به آنها فرمود:) اين كار، شمارا در دنيا به رنج مى اندازد و در آخرت به شقاوت مى كشاند... به علاوه ، اين كارها چهفايده اى به حال آن افراد دارد. نهج البلاغه ، كلمات قصار، شماره 37، (داستان راستان، ج 2 1، شماره 9، ص 40)
222- محجة البيضاء، ج 6 ص 44.
223- وسائل (الشيع )، ج 12، ص 16.
224- بيست گفتار، ص 141.
225- حماسه حسينى ، ج ، ج 1، صص 254 253 و هم چنين براى اطلاعات بيشترر.ك به : داستان راستان ، ج 2 1، شماره 17، صص 70 69.
226- اصول كافى ، ج 2، باب (فضل فقراء المسلمين )، ص 260. (گردآورنده)
227- وحى و نبوت ، صص 138 137 و هم چنين براى اطلاعات بيشتر ر.ك به :سيرى در سير نبوى ، صص 243 242.
228- سيرى در سيره نبوى ، ص 143.
229- سوره آل عمران ، آيه 159.
230- وحى و نبوت ، صص 139 138.
231- فبما رحمة من الله لنت لهم ولو كنت فظا فظلا غليظ القلب لا نفضوا من حولكفاعف عنهم و استغفر لهم و شاورهم فى الامر فاذا عزمتفتوكل على الله .(سوره آل عمران ، آيه 159)
232- مغازى و اقدى ، ج 1، صص 14 13. (گردآورنده )
233- وحى و نبوت ، ص 139.
234- بحارالاءنوار، ج 22، ص 107.
235- وحى و نبوت ، صص 141 140.
236- ج 2، ص 69. (گردآورنده )
237- -صص 246 245. (گردآورنده )
238- ج 2، صص 38 10. (گردآورنده )
239- سيرى در سيره نبوى ، صص 211 209.
240- ظاهرا قضيه مكرر اتفاق افتاده است . من آن موردى را كه يادم هست عرض مى كنم.
241- يمن از آن جاهايى است كه مردمش بدون آنكه هيچ گون لشكر كشى صورتگرفته باشد مسلمان شده اند. علت مسلمان شدن مردم يمن داستان نامهرسول اكرم بود كه به خسرو پرويز پادشاه ايران نوشتند و او را دعوت بهقبول اسلام كردند. نامه ها نوشتند به همه سران بزرگ جهان و رسالت خودشان را بهآنها ابلاغ كردند... (براى اطلاع از جزئيات بيشتر رجوع كنيد به صفحات 167 و 168همين مجموعه گردآورنده )
242- در صحيح بخارى ، ج 5، ص 204 چنين امده است : ( يسرو لا تعسرو بشر ولا تنفر ) . يعنى آسان بگير و سخت نگير، نويد بده و ميلها را تحريك كن و مردم رامتنفر نساز! (افعال به صورت تثنيه وارد شده است .)
243- حماسه حسينى ، ج 1، صص 253 252.
244- سوره شعراء، آيه 114.
245- سوره انعام ، آيه 52.
246- وحى و نبوت ، صص 143 142 و هم چنين ر.ك به : داستان راستان ، ج 2 1، شماره 1، صص 26 25.
247- ر.ك به : فتوح البلدان ، بلاذرى ، ص 460. (گردآورنده )
248- بحارالانوار، ج 1، ص 177.
249- همان ، ج 2، ص 7) و 9) (با اندكى اختلاف ).
250- همان ، ج 1، ص 177.
251- آشنايى با قرآ، ج 3، صص 199 197.
252- بيست گفتار، صص 141 140.
253- سوره بقره ، آيه 148.
254- بيست گفتار، صص 143 142 و هم چنين براى اطلاعات بيشتر ر.ك به :داستان راستان ، ج 2 1، شماره 6، صص 35 34.
255- كحل البصر، محدث قمى ، ص 68.
256- خاتميت ، صص 17 15.
257- او قبل از اسلام غلام خديجه بود كه خديجه او را بهرسول خدا بخشيده بود. (گردآورنده )
258- سوره نور، آيه 30.
259- سوره احزاب : آيه 40.
260- بيست گفتار، صص 139 137 و هم چنين براى اطلاعات بيشتر ر.ك به :داستان ، ج 2 1، شماره 78، صص 235 229.
261- (او) مردى از اهل يمامه (بود كه ) به مدينه آمد و اسلام آورد... مردى بود كوتاهقد، به شكل ، سياه رنگ ، فقير و مستمند، و چون كسى را در مدينه نداشت ، شبها در مسجدمى خوابيد و در حقيقت خانه اى جز مسجد نداشت . مدتى در مسج بود... تدريجا عده شانزياد شد. از طرف خداوند دستور رسيد مسجد بايد پاكيزه باشد، جاى خوابيدن نيست وحتى درهايى از خانه ها به سوى مسجد باز است به استثناى در خانه على مرتضى وفاطمه زهرا همه درها بسته شود؛ رفت و آمدها از خانه ها به مسجد موقوف شود؛ فقط ازدرهاى معمولى به مسجد رفت و آمد بشود كه احترام مسجد محفوظ بماندرسول خدا دستور داد براى اين عده بى خاه ، و فقير سايبانى در گوشه اى بزنند، وزدند و آنها در زير آن سقف بسر مى بردند و آنجا صفه خوانده مى شد و آنها هم بهاصحاب صفه معروف شدند. (بيست گفتار، صص 137 136)
262- كافى ، ج 5، ص 341 340
263- داستان راستان ، ج 2 1، شماره 78، صص 235 234.
264- كافى ، ج 5، ص 34.
265- وحى و نبوت ، ص 140.
266- سيرى در سيره نبوى ، صص 138 136.
267- البته اين مطلب فى حد ذاته مانعى ندارد، به خاطر پيغمبر ممكن است دنيازير و رو بشود. اينها مسئله مهمى نيست .
268- سوره نحل ، آيه 125.(به راه پروردگارت با حكمت(دلائل عقلى ) و اندرز نيكو دعوت كن و با بهترين روش با آنان به بحث و مجادله پرداز).
269- (به هدفها بپرداز و وسائل را رها كن .
270- پيرامون انقلاب اسلامى ، صص 104 103 و هم چنين براى اطلاعات بيشترر.ك به : سيرى در سيره نبوى ، صص 253 251.
271- همان ، ص 10.
272- همان ، ص 104.
273- پيرامون جمهورى اسلامى ، ص 103.
274- سوره اعراف ، آيه 157.
275- سيرى در سيره نبوى ، صص 253 252.
276- پيرامون جمهورى اسلامى ، صص 104 103.
277- مجموعه آثار، ج 14، صص 75 73.
278- تحف العقول ، ص 34 و سيره ابن هشام ، ج 2، ص 414.
279- سنن ابى داود، ج 2، ص 624.
280- سفينة البحار، ماده (سلم ) (؛ بحار الانوار، ج 10، ص 123 و ج 11، ص148.)
281- سنن ابى داود، ج 2، ص 625
282- بحار الانوار، ج 21، ص 137.
283- روضه كافى ، ج 8، روايت 203.
284- سيرى در سيره نبوى ، صص 134 133.
285- سيرى در سيره نبوى ، صص 236 232.
286- وحى و نبوت ، ص 143.
287- جاذبه و دافعه على عليه السلام ، صص 93 91و هم چنين براى اطلاعاتبيشتر ر.ك به : همان ، صص 86 82.
288- شرح نهج البلاغه ، ج 2، چاپ بيروت ، ص 220.
289- جاذبه و دافعه على عليه السلام ، صص 9190و هم چنين براى اطلاعاتبيشتر ر.ك به : داستان راستان ، ج 2 1، شماره 104، صص 299 297.
290- شرح ابن ابى الحديد، چاپ بيروت ، ج 3، ص 574 و سيره ابن هشام ،
ج 2، ص 94.
291- جاذبه و دافعه على عليه السلام ، صص 89 86.
292- سيره ابن هشام ، ج 2، صص 173 169. يعنى خدايا رسالت خويش را ازناحيه رسول تو انجام داديم ، از تو مى خواهيم كه همين صبحگاهان جريان ما را به اطلاعپيامبرت برسانى . خدايا اين مردم ستمگر را تماما در نظر بگير و آنها را پاره پاره كنو يكى از آنها را باقى مگذار.
293- سيردى در سيره نبوى ، صص 235 234.
294- وحى و نبوت ، ص 135 134 و هم چنى براى اطلاعات بيشتر ر.ك به :سيرى در سيره نبوى ، ص ‍ 242 236.
295- صحيح مسلم ، ج 5، ص 114
296- سيرى در سيره ائمه اطهار عليه السلام ، ص 30
297- وحى و نبوت ، ص 142 141.
298- ر.ك : الطبقات الكبير، محمد بن سعد، ج 2، ص 38 10
299- مجموعه آثار، ج 14، ص 77.
300- سيرى در سيره نبوى ، پاورقى ، ص 211 209.

 

 
 

کلیه حقوق این سایت محفوظ می باشد.

طراحی و پیاده سازی: GoogleA4.com | میزبانی: DrHost.ir

انهار بانک احادیث انهار توضیح المسائل مراجع استفتائات مراجع رساله آموزشی مراجع درباره انهار زندگینامه تالیفات عربی تالیفات فارسی گالری تصاویر تماس با ما جمادی الثانی رجب شعبان رمضان شوال ذی القعده ذی الحجة محرم صفر ربیع الثانی ربیع الاول جمادی الاول نماز بعثت محرم اعتکاف مولود کعبه ماه مبارک رمضان امام سجاد علیه السلام امام حسن علیه السلام حضرت علی اکبر علیه السلام میلاد امام حسین علیه السلام میلاد حضرت مهدی علیه السلام حضرت ابالفضل العباس علیه السلام ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها پاسخ به احکام شرعی مشاوره از طریق اینترنت استخاره از طریق اینترنت تماس با ما قرآن (متن، ترجمه،فضیلت، تلاوت) مفاتیح الجنان کتابخانه الکترونیکی گنجینه صوتی پیوندها طراحی سایت هاستینگ ایران، ویندوز و لینوکس دیتاسنتر فن آوا سرور اختصاصی سرور ابری اشتراک مکانی colocation