|
|
|
|
|
|
باب اول : عوضهاى مصيبت فرزندان در بيان عوضهاست كه از مصيبت فرزندان حاصل مى شود و آنچه از اينقبيل است . بدان كه خداى سبحانه و تعالى ،عدل كريم است و بى نياز مطلق كه كمال ذات وجمال صفات او را لايق نيست كه فرو ريزد بر بنده مومن خويش در دار دنيا مصيبت و بلا هرچه اندك باشد، و پس از آن عوض و پاداشى فزون عطا نفرمايد، زيرا كه اگر بكلىعوض نبخشد بر بنده خود ستم روا داشته و اگر برابر دهد، بيهوده است تعالى اللهعنهما علو كبيراشان الهى برتر از آن است كه برترى بزرگ . در اين معنى اخبار نبويه - صلى الله عليه و آله بسيار است و از آن جمله اين است : ان المومن لو يعلم ما اعد الله له على البلاء لتمنى انه فى دار الدنيا فرض بالمقارض . (51) بدرستى كه بنده مومن اگر بداند آنچه را خداى تعالى براى او آماده و مهيا فرمودهاست در مقام بلا، هر آينه آرزو مى كند كه بدنش با مقراضها پاره شود. و از اين گونه اخبار، اختصار مى نمائيم بدانچه در بيانش هستيم . و روايت از پيغمبر خداى - صلى الله عليه و آله كرده اند - زياده از سى نفر اصحاب آنحضرت و صدوق - عليه الرحمه - روايت كرده است به اسناد خود تا عمر بن عنبسةالسلمى (52) كه گفته است از پيغمبر خداى - صلى الله عليه و آله شنيدم كه فرمود: ايما رجلقدم ثلاثه اولاد لم يبلغوا الحنث ، او امرثه قدمت ثلاثه اولاد فهم حجاب يسترونه عنالنار (53) : هر مردى كه سه فرزند پيش از او بميرند و به سن گناهكارى نرسيده باشند، يا هر زنى كه سه فرزندش در حيات او درگذرند، پس آنفرزندان ، والدين را حجاب از آتش مى شوند. و از اءبى ذر - رضى الله عنه است كه گفت : ما من مسليمن يقدمان عليهما ثلاثهاولاد لم يبلغوا الحنث الا ادخلهما الله الجنة بفضل رحمته (54): نيست مرد و زنمسلمانى كه قبل از آنها سه فرزند در گذرند و به سن معصيت نرسيده باشند مگر خداىتعالى هر دو را به فضل و رحمت خود داخل بهشت مى فرمايد. حنث (به كسر حاء مهمله و در آخرش ثاء مثلثه ) به معنى گناه است و معنى چنان مى دهد كهعمرى را درك نكرده باشند كه در آن ملائكه گناه نويسند. و خليل (55) گفته است پسر به حنث رسيد، يعنى قلم تكليف بر او جارى گرديد. و به اسناد صدوق است به سوى جابر - رضى الله عنه - از حضرت ابى جعفر محمد ابنعلى الباقر - سلام الله عليهما - كه فرموده : من قدم اولادا يحتسبهم عنداللهتعالى حجبوه من النار باذن الله عزوجل . (56) به كسى كه فرزندانىاز او در گذرند كه ذخيره اجر در نزد خدايشان شناسد، فرزندانش ميانه او و آتش دوزخحجابى مى شوند به اذن خدا. و نيز به اسناد صدوق است به سوى على بن ميسر (57) از حضرت ابى عبدالله -عليه السلام - ولد واحد يقدمه الرجلافضل من سبعين يخلفهم من بعده كلهم قدر كب الخيل وقاتل فى سبيل الله (58) يك فرزند كه پيش از مرد در گذرد، بهتر ازهفتاد پسر است كه پس از خود بگذارد و سوار اسبان شوند و در راه خداى جهاد كنند. و از آن بزرگوار - عليه السلام - است : ثواب المومن من ولده الجنه ، صبر اولميصبر .(59) : پاداش بنده مومن از فرزندش ، بهشت است خواه صبر كند وخواه نكند. و نيز از آن بزرگوار - عليه السلام - است : من اصيب بمصيبة جزع عليها ام لميجزع صبر عليها ام لم يصبر، كان ثوابه من الله الجنة (60) كسى كهمصيبتى به او رسد، چه جزع كند و چه نكند، و شكيب آورد شكيب نياورد، پاداش او از خداىتعالى بهشت است . و هم از آن حضرت - عليه السلام - است : ولد واحد يقدمهالرجل افضل من سبعين ولذا يبقون بعده يدركون القائم عليه السلام (61) :يك فرزند كه پيش از پدر در گذرد، بهتر از هفتاد پسرى است كه پس از او بمانند وبه سعادت ركاب حضرت قائم - عجل الله فرجه - رسند و ترمذى روايت كرده است به اسناد خودش به سوى پيغمبر خداى - صلى الله عليه و آله- فرمود: ما نزل البلاء بالمومن و المومنه فى نفسه و ولده و ماله ، حتى يلقىالله عزوجل و ما عليه خطيئه (62) : بلائى وارد نيامده به مردى و زنى ازاهل ايمان خواه برخود و خواه بر فرزند و خواه بر مالش جز آنكه خداىعزوجل را ملاقات مى نمايد و بر او گناهى نخواهد بود. از محمد بن خالد سلمى است از پدرش از جدش كه درك شرف صحبت حضرت رسالت -صلى الله عليه و آله - را كرده بوده است و گفته است : ازرسول خدا شنيدم كه فرمود: ان العبد اذا سفيت له عند الله منزله و لم يبلغهابعمل ابتلاه الله تعالى فى جسده او فى ماله او فى ولده ثم صبر على ذلك حتى يبلغهالمنزله التى سبقت اليه من الله عزوجل (63) چون منزلتى در علم خداى تعالىبراى بنده اى گذشته باشد و عملش او را به آن منزلت نتواند رساند، مبتلا فرمايد اورا به رنج جسد يا تلف مال يا مرگ فرزند كه بنده بر آن بليه شكيبايى آورد و درعوض صبرى كه كند، خداى عزوجل او را به آن منزلت برساند. و از ثوبان ، غلام پيغمبرى خداى - صلى الله عليه و آله - است كه گفت : ازرسول خداى - صلى الله عليه و آله - شنيدم كه فرمود: بخ بخ خمس ما اثقلهنفى الميزان ، لا اله الا الله و سبحان الله و الحمد لله و الله اكبر والولد الصالحللرجل فيحتسبه (64) زهى پنج چيز كه چه بسيار در ميزانفضل خداى سنگين اند، كلمه لا اله الا الله و كلمه سبحان الله و كلمه الحمدلله و كلمه اللهاكبر و فرزندى از اهل صلاح كه از پدر فوت شود و بر مصيبت او ذخيره اجرا كند. بخ بخ كلمه اى است كه در موقع مدح و رضا در چيزى گفته مى شود و تكرار لفظبراى مبالغه است و بسا كه تشديد داده مى شود، و معنى آن تفخيم و تعظيم آن چيز است ومعنى يحتسبه حسبه و اجرا و كفايت قرار مى دهد مى باشد در نزد خداى تعالى :يعنى اجر و مزد گيرد مرد بر مصيبت خود از مرگ فرزند و رضاى خود به قضاى خداىعزوجل . و از عبدالرحمن بن سمرة از رسول خداى - صلى الله عليه و آله - است كه فرمود: انىرايت البارحة عجبا فذكر حديثا طويلا و فيه رايت رجلا من امتى قد خف ميزانه فجاءافراطه فثقلوا ميزانه (65) ديشب خوابى عجيب ديدم : پس حديثى طولانى بيانفرمود كه از آن جمله است كه مردى را از امت خود ديدم كه ميزان حسناتش را وزنى نبود وافراط او آمدند و كفه حسنات او را سنگين نمودند. فرطبه فتح فاء وراء فرزندى است از ذكور يا اناث كه درك عمرى چندان نكندو مرگش بر پدر و مادر يا يكى از آنها پيشى گيرد، و گفته مى شود فرط القوم دروقتى كه كسى پيشى بر قوم جويد، و اصلش آن كسى است كه از قافله پيش افتد براىآب و تهيه اسباب . و از سهل بن حنيف - رضى الله عنه - است كه گفت : پيغمبر خداى - صلى الله عليه و آله-فرمود: تزوجوا فانى مكاثر بكم الامم يوم القيامة حتى ان السقطليظلل محبنطئا على باب الجنه فيقال له ادخليقول حتى يدخل ابواى (66) : زنان را به نكاح در آوريد، بدرستى كه منبه فزونى شما كه امت من هستيد، در قيامت بر امم گذشته مفاخرت مى كنم تا آنجا كه جنينسقط شده بر در بهشت درنگ مى كند خشمناك ، و گفته مى شود به او كهداخل بهشت شو. مى گويد كه داخل بهشت نمى شوم تا پدر و مادر منداخل شوند و من بر اثر آنها وارد شوم . سقطمثلث العين ، و كسر بهتر از فتح و ضم است ، طفلى است كه از شكم مادرفرود آيد و خلقتش تمام نشده باشد. محبنطئا به همزه و بدون همزه ، خشمناكىاست كه به جهت امرى در موضعى درنگ و تاءمل كند. و از معاويه بن حيدة القشيرى (67) است از پيغمبر خداى - صلى الله عليه و آله و سلم -كه فرمود: سوداء ولود خير من حسناء لاتلد، انى مكاثر بكم الامم ، حتى ان السقطليظل محبنطئا على باب الجنه فيقال له ادخل الجنهفيقول انا و ابواى فيقال انت و ابواك (68) زنى سياه كه بزايد وفرزند آورد بهتر از جميله اى است كه فرزند نياورد. به درستى كه من در قيامت فخر مىكنم به فزونى شما امت خود ساير امم را. تا اينكه سقط بر در بهشت خشم آلوده بايستدو او را گويند داخل بهشت شو. گويد من با پدر و مادر خود وارد مى شوم ، بگويند: باپدر و مادرت وارد شو. و از عبدالملك بن عمرو است از كسانى كه به او حديث كرده اند كه مردى به حضرترسول خداى - صلى الله عليه و آله - آمد و گفت كه اى پيغمبر خداى ! من فلانه را به زنى خود اختيار كنم ؟ او را نهى فرمود و هر آينه آن زن آبستن نمى شد.باز آمد و سوال كرد و همان جواب شنيد بار سيم آمد وسوال نمود. رسول خداى - صلى الله عليه و اله - اما علمت انى مكاثر بكم الاممحتى ان السقط ليبقى محبنطئا على باب الجنهفيقال له ادخل فيقول لا حتى يدخل ابواى فيشفع فيهما فيد خلان الجنه كنيزكى سياه زاينده نزد من محبوب تر است از زنى باجمال و نازاى . بعد از آن فرمود: آيا ندانسته اى كه من در آخرت به زيادى شما مفاخرتمى نمايم ، به اين درجه كه جنين سقط شده بر در بهشت بماند و به او گفته شود واردشو و بگويد وارد نمى شوم تا پدر و مادرم وارد شوند، پس درباره آنها شفاعت مى كندتا وارد بهشت مى شوند. و از سهل بن حنظله است و او را فرزند نمى شد (و از كسانى است كه در تحت شجره باپيغمبر خداى - صلى الله عليه و آله - بيعت نمود) گفته است : هر آينه اگر خداىتعالى فرزندى در اسلام به من عطا فرمايد و به سقط بميرد، و صبر كنم و از خداىتعالى اجربر مصيبت او خواهم دوست تر مى دارم از اينكه دنيا و آنچه در آن است مرا باشد.(69) و از عبادة بن صامت است كه پيغمبر خداى - صلى الله عليه و آله - فرمود: النفساء يجرها الولد يوم القيامه بسررها (70) الى الجنه (71)زنى كه در نفاس او طفلش بميرد، طفل او را به قطعه ناف خود به بهشت مى كشد. نفساء به ضم نون و فتح فاء زن است در هنگامى كه بچه زايد و خون نفاس از او آيد وسرر (بكسر مهمله سين يا فتح ) آن چيزى است كه قابله از ناف مولود كه موضع قطعاست جدا مى كند و آنچه باقى مى ماند سره است . همانا اراده كرده است طفلى را كه هنوزنافش بريده نشده باشد. و از عمرو بن شعيب است از پدرش از جدش كه گفت :رسول خداى - صلى الله عليه و آله و سلم - فرموده من قدم من صبله ولدا لم يبلغالحنث كان افضل من ان يخلف من بعده مائه كلهم يجاهدون فىسبيل الله لا يسكن روعتهم الى يوم القيامة : كسى كه پيش از خود فرزندىبه جهان آخرت فرستد كه به سن ارتكاب معاصى نرسيده باشد، بالاتر از آن است كهصد فرزند پس از خود گذارد و همه در راه خداى جهاد كنند و ترس شان تا قيامت فروننشسته باشد. و از حضرت حسن - عليه السلام - است كه گفت : پيغمبر خداى - صلى الله عليه و آله -فرمود: لئن اقدم سقطا احب الى من ان اخلف مائه فارس كلهميقاتل فى سبيل الله : : هر آينه اگر مقدم دارم سقطى در رحلت از دنيا، دوستتر مى دارم از اينكه در دنبال گذارم صد فرزند سوار بر اسبان كه در راه خداى مقاتله وجهاد كنند. از ايوب بن موسى است كه پيغمبر خداى - صلى الله عليه و آله - بر سر منبر فرمود: انك ان تقدم سقطا خير من ان تدع بعدك من ولدك مائهكل منهم على فرس ، يجاهدون فى سبيل الله : بدرستى كه اگر پيش ازخودت سقطى به جهان باقى فرستى ، بهتر است از آن كه صد مرد از ولادت پس از خودگذارى كه هر يك از ايشان بر اسبى سوار شوند و در راه خدا جهاد نمايند. و از پيغمبر خداى - صلى الله عليه و آله و سلم - است كه فرمود: يقال للولدان يوم القيامه ادخلوا الجنه فيقولون يا رب حتىيدخل آباونا و امهاتنا، قال فيابون فيقول اللهعزوجل ، مالى اراهم محبنطئين ادخلوا الجنه فيقولون يا رب آباونا،فيقول الله تعالى ادخلوا الجنه انتم و آبائكم . (72) : گفته مى شود مرپسران را در قيامت كه داخل بهشت شوند مى گويند: پروردگارا پدران و مادران خود را مىخواهيم . فرمود: پس ابا از دخول بهشت مى نمايند. پس خداى تعالى مى فرمايد: چيست مراكه اينها را خشمناك مى بينم ؟ داخل بهشت شويد. مى گويند: پروردگارا پدران خود را مىخواهيم . پس خداى عزوجل مى فرمايد داخل بهشت شويد شما و پدرانتان . و از عبيده بن عمير الليثى است كه گفت : اذا كان يوم القيامة خرج ولدان المسلمينمن الجنه بايد يهم الشراب . قال فيقول الناس لهم اسقونا فيقولون : ابوينا ابوينا.حتى قال ان السقط محبنطئا بباب الجنه فيقول : لاادخل حتى يدخل ابواى . (73) : چون روز رستاخيز مى شود، فرزندانمسلمانان از بهشت به عرصه محشر مى آيند و در دستهاشان ظرفها از شراب دارند. گفتهاست مردم به آنها مى گويند: ما را بياشامانيد، مى گويند. ما پدر و مادر خود را بايدبياشامانيم : وگفته تا طفلى كه سقط شده است ، خشمناك بر در بهشت درنگ مى كند و مىگويد: وارد نمى شوم تا پدر و مادرم وارد نشوند. و از انس بن مالك است كه گفت : پيغمبر خداى - صلى الله عليه و آله - فرمود: اذا كان يوم القيامه نودى فى اطفال المومنين ان اخرجوا من قبوركم فيخرجون منقبور هم ثم ينادى فيهم ان امضوا الى الجنه زمرا فيقولون : ربنا و والدينا معنا، ثمينادى فيهم ان امضوا الى الجنه زمرا فيقولون : ربنا و والدينا معنا ثم ينادى فيهم ثانيه ان امضوا الى الجنه زمرا. فيقولون : ربنا و والدينا معنا، ثم ينادى ثالثه ان امضواالى الجنه زمرا فيقولون : ربنا و والدينا معنا،فيقول فى الرابعهه و والديكم معكم . فيثب كلطفل الى ابوبه فياخذون فى بيوتكم . (74) چون روز قيامت شود، در ميان اطفالاهل ايمان ندا شود كه بر آييد از قبرهاى خود و پس از آن ندا رسد به ايشان كه برويدبه سوى بهشت فوج فوج مى گويند: پروردگارا با پدر و مادرمان مى رويم . باز ندارسد به ايشان دوباره كه برويد به سوى بهشت فوج فوج مى گويند: پروردگارابا پدر و مادر خود مى رويم . پس ندا مى شود به ايشان در مرتبه سيم كه برويد بهسوى بهشت فوج فوج مى گويند: پرودگارا با پدر و مادر خودمان مى رويم . پس خداىعزوجل مى فرمايد: پدر و مادر با شما وارد بهشت شوند، پس بر مى جهد هر طفلى بهسوى پدر و مادر خود و مى گيرند دستهاى ايشان را وداخل بهشت مى شوند پس ايشان شناساترند پدران و مادران خود را در آن روز از فرزندانشما در خانه هاى شما زمر، افواج متفرقه است بعضى از آنها در پى بعضى ، و گفته شده است كسانى هستندكه به يكديگر رسند از طبقات مختلفه چون شهدا و زهاد و علما و فقرا و قرا واهل حديث و غير هم .(75) و از انس بن مالك است كه مردى همه روزه به محضر حضرت رسالت - صلى الله عليه وآله و سلم - شرف اندرز مى شد و طفلى همراه خود داشت . كودك وفات يافت و مرد، روزىچند خدمت آن حضرت نرسيد. از حالش استفسار فرمود. اصحاب عرض نمودند طفلى كههمراه داشت مرده است و به علت مصيبت اوست كه شرفياب نشده است . آن حضرت فرمود:هلا آذنتمونى فقوموا الى اخينا نعزيه فلمادخل عليه اذا الرجل حزينا و به كابه فعزا فقال يارسول الله كنت ارجوه لكبر سنى و ضعفى فقالرسول الله صلى الله عليه و آله اما يسرك ان يكون يوم القيامه باز ائكفيقال له ادخل الجنه فيقول يا رب و ابواى فلايزال يشفع حتى يشفعه اللهعزوجل فيكم و يدخلكم الجنه جميعا(76) چرا به من خبر نداديد؟ بر خيزيد به سوى برادر خود برويم و او را تسليت بدهيم .چون بر او وارد شد. او را افسرده يافت و او را سخت دلتنگ ديد و تعزيتش فرمود. آياشادمان نمى دارد تو را كه فرزندت در روز قيامت در برابرت باشد و او را گويند كهداخل بهشت شو و بگويد پروردگارا من و پدر و مادرم ، پس هميشه شفاعت كند تا خداىتعالى شفاعت او را درباره شما قبول فرمايد و شما را با يكديگرداخل بهشت نمايد. كابه تغير است به انكسار و شكستگى از شدت اندوه ، وضعف به ضم ضاد نقطه دار و فتح مترجم گويد كه صاحب قاموس ميان ضعف بهفتح و ضعف به ضم چنين فرق گذارد كه اول در راى وعقل است و ثانى در بدن است . و ايضا از انس و گفته است كه از عثمان به مظعون - رضى الله عنه - كودكى وفاتيافت و سخت و بر اندوهناك شد و در خانه خود عبادتگاهى گرفت و به مراسم عبادتپرداخت . به عرض مقدس حضرت نبوى - صلى الله عليه و آله و سلم - رسانيدند.الرهبانيه انما رهبانيه امتى الجهاد فى سبيل الله . يا عثمان الله تعالى لم يكتب عليناللنار سبعه ابواب افلا يسرك ان لاتاتى بابا منها الا وجدت اينك بجنبه آخذا بحجزتكصبر (منكم ) و احتسب (77) اى عثمان ! به درستى كه خداى تعالى رهبانيت را برما واجب نفرموده است و رهبانيت اين است ، جهاد در راه خداى است . اى عثمان بن مظنون ! بهدرستى كه بهشت را خشت در است و آتش دوزخ را هفت در است . آيا شادمان نمى گرداند تورا كه وارد نشوى به هيچ يك از آن درها جز اين كه در آن هنگام فرزندت را پهلوى خودبيايى كه كمرت را گرفته و شفاعت براى تو مى كند در حضرت پروردگارت سبحانهو تعالى ؟ انس گفته است كه به آن حضرت عرض شد كه اى پيغمبر خداى ! آيا براىفرزندان ما كه پيشى گرفته اند نيز اين مقام و اقدام هست ؟ فرمود: براى همه كسانىكه صبر كنند و اجرا خواهند. حجزه (به ضم حاء مهمله وزاء منقوطه ) موضع بستن زير جامه است و گفته شدهاست كه براى زير جامه حجزه است . و از قره بن اياس است كه مردى از انصار خدمت حضرترسول خداى صلى الله عليه و آله و سلم - آمد و شد مى نمود و پسرى همراه داشت روزىبه او فرمود: يا فلان اتحبه ؟ قال نعم يارسول الله - صلى الله - صلى الله عليه و آله و سلم - احبه كحبك ففقده النبى صلىالله عليه و آله و سلم - فسال عنه فقالوا يارسول الله مات ابنه فلما رآه قال صلى الله عليه و آله - اما ترضى ان لاتاتى يومالقيامه بابا من ابواب الجنه الا جاء يسعى حتى يفتحه لكفقال رجل يا رسول الله - صلى الله عليه - اله وحده ام لكلناقال بل لكلكم (78): اى فلان آيا دوستش مى دارى ؟ گفت : اى پيغمبر خداىدوستش مى دارم چنان كه تو را دوست مى دارم روزى آن حضرت او را در حلقه اصحابنيافت و جوياى او شد. گفتند: يا رسول الله پسر او وفات يافته است . چون او راملاقات نمود، فرمود: آيا راضى نيستى كه در روز قيامت به هيچ درى از درهاى بهشتنروى جز اينكه فرزندت بيايد و در را براى تو بگشايد؟ مردى به آن حضرت عرضكرد: يا رسول الله اين بهره و سعادت مخصوص اوست يا براى همه ما است ؟ فرمود:بلكه براى همه شماست . بيهقى روايت كرده است كه چون پيغمبر خداى - صلى الله عليه و آله و سلم - مى نشسته ،اصحاب و حزن واسف ، او را از حضور مانع شده است ، آن حضرت او را ملاقات نمود و ازطفل او پرسش كرد. به هلاك فرزند خود خبر داد. آن حضرت فرمود: يا فلان ايما كان احباليك : ان تمتع به عمرك اولاتاتى غدا بابا من ابواب الجنه الا وجدته قد سبقك اليهيفتحه لك قال يا بنى الله اهذا لهذا خاصه ام من هلك لهطفل من المسلمين كان له ذلك ؟ قال بل من هلك لهطفل من المسلمين كان له ذلك (79): اى مرد! كدام در نزد تو محبوب تر است : اينكهزمان عمر خود را به وجود فرزندت بهره مند باشى يا در محشر به درى از درهاى ازدرهاى بهشت عبور ندهى جز اين كه فرزندت بهره مند باشى يا در محشر به درى ازدرهاى بهشت عبور ندهى جز اين كه فرزندت را بيابى كه بر تو پيشى گرفته و دررا براى تو مى گشايد؟ عرض كرد: يا رسول الله تمتع در دنيا را با او براى خودنمى خواهم بلكه سبقت او را به افتتاح باب بهشت دوست تر مى دارم ، فرمود: اين ثوابو پاداش براى تو خواهد بود. يكى از انصار بر پاى خواست و گفت : اى پيغمبر خداى !آيا اين ثواب خاصه اين مرد است يا هر يك از مسلمين كه طفلى از او هلاك شود اين پاداش راخواهد داشت ؟ آن حضرت فرمود: بلكه هر يك از مسلمانان كه مصيبت فرزندى بر او واردآيد اين ثواب و اجر را دارد. حلقه (بسكون لام پس از فتح حاء) هر چيزى كه دورى داشته باشد و ميانش خالى باشد. فتح لام در موجز حكايت شده و كم است . مترجم گويد كه اين بنده راحاضر الوقت حلقه به فتح لام در ضمن بيت كه در مديحه حضرت خامسآل عبا - سلام الله اجمعين - انشاد شده بياد آمد به صرف ميمنت و علقه اينقدر مناسبت مىنگارد و هو هذا: لن يخب الان من رجاك و من حرك من دون بابك الحقله و از زراة بن اوفى است كه رسول خداى - صلى الله عليه و آله - مردى را بر فوتفرزندش تسلى داد و فرمود: جزاك الله و عظم لك الا جرفقال الرجل يا رسول الله انا شيخ كبير و كان ابنى قد اجزا عنىفقال له النبى - صلى الله عليه و آله - اما يسرك ان يشير لك و يتلقاك من ابواب الجنهبالكاس قال من لى بذلك ؟ فقال الله لك بهولكل مسلم مات له ولد فى الاسلام : خداىعزوجل به تو اجر و مزد عطا فرمايد و اجر تو را بزرگ كند. مرد گفت : اى پيغمبر خداى! من مردى سخت پيرم و فرزند من كفايت امور مرا مى نموده . آن حضرت فرمود: آيا مسرورمى كند تو را اينكه اشارت نمايد يا پيشبازت آيد از درهاى بهشت با جامى پر از شراب ،گفت : اين عنايت را با من كه مى كند؟ فرمود: خداى تعالى براى تو مى فرمايد به سببفرزندت و از براى هر مسلمانى كه فرزندش در اسلام وفات يابد.اجزاءيعنى كفايت كرده است . كاس (با همزه و گاهى به تخفيف ترك مىشود) ظرفى است كه در او شراب باشد و به اين اسم ناميده نمى شود مگر به انضمامشراب با ظرف و گفته شده است كاءس ، اسم براى هر دو بر اجتماع يا انفراداست و جمع آن اكوس و جمع جمع آن كووس است . و از عبدالله بن قيس از پيغمبر خداى - صلى الله عليه و آله - اذا مات ولد العبدقال الله تعالى للملائكة اقبضنك ولد عبدى ؟ فيقولون نعمفيقول قبضتم ثمره فواده ؟ فيقولون نعم فيقول ماذاقال عبدى ؟ فيقولون حمدك و استرجع فيقول الله تعالى ابنوا لعبدى بيتا فى الجنه وسموه بيت الحمد(80) : چون فرزند بنده اى از بندگان خداى وفات كند،خداى تعالى از ملائكه خود سوال مى فرمايد كه ايا گرفتند فرزند بنده مرا؟ عرض مىكنند: آرى مى فرمايد: گرفتيد ميوه دل او را؟ عرض مى كنند: آرى . مى فرمايد: چه گفتبنده من ؟ عرض مى كنند: تو را ستايش نمود و انا لله و انا اليه راجعون گفت .مى فرمايد: خانه براى او در بهشت بنا گذاريد و آن را بيت الحمد نام نهيد. و روايت شده است كه زنى خدمت پيغمبر خداى - صلى الله عليه و آله - آمد و كودكى همراهداشت كه مريض بود. عرض كرد: يا رسول الله بخوان خداى تعالى را كه فرزند مراشفا ارزانى دارد. آن حضرت فرمود: الك فرط؟ قالت نعم يارسول الله - صلى الله عليه و اله - جنة حصينة . (81) : آيا فرزندى ازتو مرده است ؟ گفت : آرى فرمود: در جاهليت ؟ گفت : بلكه در اسلام وفات يافته است .فرمود: سپرى استوار است . جنة (بضم ) وقايه است يعنى تو را پناه مى دهد از آتش جهنم يا از تمامت هولها وترسها. و حصينه به معنى فاعل است يعنى محصنه صاحب خود را و پوشنده براىاو از اينكه آسيبى به او رسد. و از جابربن سمره است كه گفت : رسول خدا - صلى الله عليه و آله و سلم - فرمود:من دفن ثلاثه و صبر عليهم و احتسب وجبت له الجنه : فقالت ام ايمن و اثنين ؟فقال من دفن اثنين و صبر عليهما و احتسبها و جبت له الجنه . فقالت ام ايمن و واحده ؟ فسكتو امسك فقال يا ام ايمن من دفن واحدا و صبر عليه واحتسب وجبت له الجنه (82) :آن كه دفن كند سه فرزند را و صبر كند بر مصيبت آنها و اجر مصيبت زدگى و صبرخويش از خداى تعالى خواهد، بهشت بر او واجب مى شود. ام ايمن عرض كرد كه ثواب دوفرزند چه خواهد شد بهشت بر او واجب مى شود ام ايمن عرض كرد كه ثواب دو فرزند چهخواهد شد؟ فرمود آن كه دو فرزند دفن نمايد و صبر بر مصيبت شان كند و اجر مصيبت وصبر خواهد بود؟ سكوت و تامل نمود و فرمود؟ سكوت وتامل نمود و فرمود: آن كه يك فرزند به خاك سپارد و صبر كند و اجر خواهد بهشت بر اوواجب مى شود. و ابن مسعود - رضى الله عنه - است كه گفت : پيغمبر خداى - صلى الله عليه و آله و سلم- فرمود: من قدم ثلاثه لم يبلغوا الحنث كان له حصنا حصينافقال ابوذر رضى الله عنه - قدمت اثنين فقال صلى الله عليه و آله - واثنين ثمقال ابى بن كعب : قدمت واحدا فقال واحدا ولكن كان ذلك عند الصدمه الاولى .(83) آن كه سه فرزند پيش از خود فرستد كه به سن ارتكاب گناه نرسيده باشند براىاو پناهى استوار خواهد بود و ابوذر عرض كرد: من دو فرزند پيش فرستادم . فرمود: همچنين است دو فرزند ابى بن كعب عرض كرد: من يك فرزند پيش فرستادم فرمود همچنيناست يك فرزند اما اين اجر در نزد صدمه اولى است كه وارد آيد. و از ابى سعيد خدرى است كه زنان خدمت پيغمبر خداى - صلى الله عليه و آله و سلم -عرض كردند روزى را براى ما قرار ده كه ما را موعظه فرمايى . آن حضرت فرمود: ايما امراة مات لها ثلاثه من الولد كانوا لها حجابا من النار. قالت امراة : و اثنان ؟قال : و اثنان (84) : هر زنى كه سه فرزند از او بميرد، براى او حجاباز آتش جهنم مى شوند زنى عرض كرد: اجر دو فرزند چيست ؟ فرمود: همچنين است دوفرزند. و از بريده است كه پيغمبر خداى - صلى الله عليه و آله و سلم - پرستارى و عيادتانصار مى فرمود و پرستش از حالات ايشان مى نمود و به آن حضرت رسيد كه از زنىانصاريه پسرى وفات يافته و بيتابى بر فوت كرده است به خانه او تشريف ورودداد و امر فرمود بترسيدن از خداى عزوجل و شكيبائى . فقالت يارسول الله انى امراة رقوب لا الد ولم يكن لى ولد غيرهفقال رسول الله صلى الله عليه و آله سلم الرقوب التى لا يبقى لها ولدها ثمقال ما من امرء مسلم او امراة مسلمه يموت لها ثلاثه من الولد الا ادخلهما الله الجنهفقيل له و اثنان فقال و اثنان . و فى حديث آخر: انهقال اما تحبين ان ترينه على باب الجنه و هو يدعوك الينا (85) قالت بلىقال فانه كذلك . پس زن عرض كرد: يارسول الله من زنى هستم رقوب كه نمى زايم و جز اين فرزندى نداشتم پيغمبر خداى -صلى الله عليه و آله و سلم - فرمود: رقوب زنى است كه فرزند براى او باقى نماند.پس از آن فرمود: نيست مردى مسلمان و زنى مسلمان كه سه فرزند از او بميرند جز اينكهخداى تعالى آنها را داخل بهشت مى فرمايد. در حديثى ديگر است كه به آن زن فرمود: آيادوست نمى دارى كه فرزندت را ببينى بر در بهشت ايستاده و ترا مى خواند و مى گويدبه سوى ما بيا؟ مترجم گويد كه روزى در تهران خدمت مرحوم خان ، ملك الشعراء دولت قاهره ملاقات كردمو علاوه بر جلالت و بزرگى شغل و اصالت تبار در مراتب اخلاق يگانه آفاق بود: درخط و هنر و صنايع يدى و علوم متنوعه را بهكمال داشتند و همانا نظيرى براى آن مرحوم به تصوير در نمى ايد. خوابى را حكايتكردند و چهار شعر خواندند كه در خواب گفته بودند و در خواطر اين بنده مانده است و يكشعرش را مناسب اين مقام ديده مى نويسم و اين است : از آب من بنوش كه از چشمه حيات پر كرده ام براى تو جانا يكى سبو و تتمه ترجمه اين است كه زن گفت : آرى فرمود: فرزند تو چنين است . رقوب (به فتح راء) زنى است كه فرزند نياورد يا فرزند او زنده نماند: اينمعنى به حسب لغت است و پيغمبر خداى - صلى الله عليه و آله و سلم - خاص فرموده استبه آنچه ذكر شد. و از (ابى ) نضر سلمى (86) است كه پيغمبر خداى - صلى الله عليه و آله و سلم -فرمود: لا يموت لاحد من المسلمين ثلاثه من الولد فيحتسبهم الا كانوا له حصنا منالنار. فقالت امراة و اثنان ؟ فقال و اثنان . (87) : نميرد براى هيچ يك ازاهل اسلام سه فرزند كه اجر مصيبت و شكيبايى از خداىعزوجل خواهد، جز آنكه پناهى از آتش براى او شوند. پس زن گفت : آيا دو فرزند رابراى او چنين اجرى خواهد بود؟ فرمود: دو فرزند نيز همچنين است و از آن بزرگوار - صلى الله عليه و آله و سلم - است : من قدم من ولده ثلاثاصابرا محتسبا كان محجوبا من النار باذن اللهعزوجل . و فى لفظ اخر: من قدم شيئا من ولده صابرا محتسبا حجزه باذن الله من النار(88) و در لفظ ديگر است ان كه پيش فرستد سه چيز از فرزند خود در حالتى كه صبرآورد و پاداش خواهد، مانع او از آتش مى شود به اذن خداى . و از ام ميسر انصاريه (89) است از پيغمبر خداى - صلى الله عليه و آله - به درستىكه آن حضرت بر ام ميسر وارد شد و او طعام حيس مى پخت : فرمود: من مات لهثلاثه لم يبلغوا الحنث كانوا حجابا من النار. فقالت : له يارسول الله و اثنان ؟ قال لها و اثنان يا ام ميسر و فى لفظ اخر فقالت او فرطان ؟قال او فرطان . (90) : كسى كه بميرد سه فرزند از او كه به سنگناهكارى نرسيده باشند براى او حجاب از آتش خواهند بود. گفت : اى پيغمبر خداى !چگونه است دو فرزند؟ فرمود: دو فرزند همچنين است و در عبارت ديگر: دو فرط است .فرمود: دو فرط نيز چنين است . مترجم گويد كه حيس طعامى است كه از روغن و خرما و دوغ سازند و در حديث ذكرحيس بسيار است . پيغمبر خداى - صلى الله عليه و آله - را اين طعام مطبوع و خوشايندبودى چنانچه در حديث ام سلمه - رضى الله عليه و آله - را اين طعام مطبوع و خوشايندبودى چنانچه در حديث ام سلمه - رضى الله عنها - كه با عايشه در نهى از وقعهجمل ، سخن مى راند، مذكور است قال : قالت و اذكرك و انت تغسلين راسه و انااحيس له حيسا و كان الحيس يعجبه صلى الله عليه و آله (91) و از قبيصة بن برهه است كه گفت : در خدمت پيغمبر خداى - صلى الله عليه و آله - نشستهبودم زنى خدمت آن حضرت آمد و عرض كرد كه يارسول الله خداى را براى من بخوان كه فرزندى براى من بماند و تا كنون فرزندبراى من نمانده است . فرمود: كم مات لك ؟ قالت ثلاثهقال : لقد احظرت من النار (92) : چند فرزندت وفات يافته است ؟ عرضكرد: سه فرزند. فرمود: محفوظ از آتش شده اى به حفظ استوارى . حظار(به كسر حاء مهمله و ظاء دسته دار) حظيره اى است كه از شاخهاى درختانبراى شتران مى سازند كه آنها را از سرما و باد حفظ كند و از اين ماده است محظور براىمحرم يعنى ممنوع از دخول در حرم . و از ابى بن كعب است كه پيغمبر خداى - صلى الله عليه و آله و سلم - به زنى فرمود: هل لك فشرط؟ قالت : ثلاثه : صلى الله عليه و آله جنه حصينه آيافرزندى از تو وفات يافته است ؟ عرض كرد كه سه فرزند از من مرده اند فرمود:پناهى استوار است . و از پيغمبر خداى - صلى الله عليه و آله - است : ما من مسلمين يقدمان ثلاثه لايبلغوا الحنث الا ادخلهما الله الجنه بفضل رحمته . قالوا: يارسول الله وذوالاثنين ؟ قال ذوالاثنين . ان من امتىيدخل الجنه بشفاعته اكثر مضروان من امتى من يستطعم النار حتى يكون زواياها(93) : نيست از مرد و زنى مسلمان كه سه فرزند پيش فرستد كه هنوز سنارتكاب معاصى را درك نكرده باشد جز اينكه خداى تعالى ايشان راداخل بهشت مى فرمايد: بفزونى رحمت خود گفتند: اى پيغمبر خداى حق صاحب دو فرزند كهپيش فرستاده باشند چه خواهد بود؟ فرمود: ثواب او نيز همين است و حق او ورود بهفردوس برين ، به درستى كه بعضى از امت من كسى است كه به شفاعت او زياده از قبيلهمضر داخل بهشت مى شوند. بعضى از امت من كسى است كه طعم آتش را مى چشند تا اينكهبوده باشد در يكى از زواياى آتش . روايت و نقل كرده اند اين حديث را جماعتى از اهل حديث و صحيحش دانسته اند. از آنبزرگوار - صلى الله عليه و آله و سلم - است كه فرمود: قال الله تعالى - جل شاءنه - حقت مجتبى للذين يتصادقون من اجلى حقت مجتبى للذينيتناصرون من اجلى (94) ثم قال عليه و آله التحية و السلام : ما من مومن و لا مومنة يقدمالله تعالى له ثلاثه اولاد من صلبه لم يبلغوا الحنث الا ادخله الحنهبفضل رحمته اياهم (95) : خداى تعالى فرموده است : مخصوص داشتمدوستى خود را براى كسانى كه با يكديگر راستى كنند از جهت من و مخصوص داشتمدوستى خود را براى آنان كه يارى و مدد كارى يكدگر نمايند از جهت من . بعد از آنفرمود: مرد و زنى از اهل ايمان نيست كه خداى تعالى آنها راداخل بهشت بگرداند. به فزونى رحمتى كه درباره ايشان مى فرمايد. از آن حضرت - صلى الله عليه و آله و سلم - است كه فرمود: من دفن ثلاثه منوليده حرم الله عليه النار (96): : كسى كه سه فرزند از فرزندان خودرا دفن نمايد حرام مى فرمايد خداى تعالى بر او آتش دوزخ را. و از صعصعة بن معاويه است كه گفت : اباذر غفارى را ديدم و او شترى را كه داشت مىراند و دو انبان توشه بر آن بود و مشكى بر گردنش بسته . گفتم : اى اباذر! چه چيزاست براى تو؟ گفت عمل من گفتم خدايت رحمت كناد مرا حديثى بگوى گفت : از پيغمبر خداى- صلى الله عليه و آله و سلم - شنيدم كه فرمود: ما من مسلمين يموت بينهما ثلاثهاولاد لم يبلغوا الحنث الا غفر الله لهاما بفضل رحمته اياهم .قال قلت له فحدثنى قال نعم ، سعمت عن رسول الله صلى الله عليه و آله و سلمبقول : ما من مسلم ينفق من كل ماله زوجين فىسبيل الله الا استقبلته حجبة الجنه كلهم يدعوه الى ما عنده فقلت كيف ذلكقال ان كان رجلا فرجلين و ان كان بعيرا فبعيرين و ان كان بقرا فبقرين حتى عد اصنافالمال . (97) : مرد و زن مسلمانى نيستند كه بميرد و در ميانه آنها سهفرزند و سن معصيت را در نيافته باشند، جز آنكه بيامرزد خداى تعالى ايشان را بهفزونى رحمتى كه نسبت به ايشان دارد صعصعه گفته است به ابوذر رضى الله عنهگفتن : باز مرا حديث كن گفت : آرى از رسول خداى - صلى الله عليه و آله - شنيدم كهفرمود: نيست مسلمانى كه در راه خدا انفاق كند از تماممال خود دو جفت را جز آنكه حجاب و دربانان بهشت او رااستقبال كنند و هر يك از آنها بخواند به سوى آنچه در نزد اوست گفتم اين چگونهاست ؟گفت مرد و غلام باشد دو مرد و اگر شتر باشد دو شتر و اگر گاو باشد دو گاو تا اينكه شمرد اصناف مال را. و ذكر كرده اند اين خبر را جماعتى از انس بن مالك است كه گفت : رسول خداى - صلى الله عليه و آله و سلم - در مجلسى ازبنى سلمه ايستاد و فرمود يا بنى سلمه ما الرقوب فيكم قالوا الذى لا يولد لهقال بل الذى لا فرط له قال ما المعدم فيكم قالوا الذى لامال له قال بل هو الذى يقدم و ليس له عندالله خير (98) : اى بنى سلمهرقوب در لغت شما چيست ؟ گفتند: ان است كه كسى را فرزندى نشود. فرمود: بلكه آنستكه فرزندى پيشتر از او بميرد. باز فرمود: معدم چيست در نزد شما؟ گفتند: ان است كهمالى براى او نباشد. فرمود بلكه آن است كه بميرد و چيزى در نزد خداى براى اونباشد. و از ابن مسعود كه گفت : پيغمبر خداى - صلى الله عليه و آله - به زنى وارد شد كهطفلى از او مرده بود و فرمود: بلغنى انك جزعت جزعا شديدا قالت و ما يمنعنى يارسول الله صلى الله عليه و آله و قد تركنى عجوزا رقوبافقال لها رسول الله صلى الله عليه و آله لست بالرقوب انما التى تتوفى و ليسلها فرط و لا يستطيع الناس ان يعود و عليها من افراطهم فتلك الرقوب : :به من رسيده است كه تو سخت جزع و بيتابى كرده اى گفت : چه چيز مرا از بىتابى و گريه باز مى تواند داشت و حال آنكه اينطفل مرا پير زن و رقوب گذاشت و ديگر فرزند نمى آورم ؟ فرمود: تو رقوب نيستىبلكه رقوب آن است كه بميرد و پيش از خود فرزندى نفرستاده باشد و مردم نتوانند ازثواب و اجر افراط خودشان به آن پير زن عائده و فائده رسانند و صبر و احتساب ازخدا، براى او خواهند، پس چنان زنى است . همه اين احاديث از اصول مستنده استخراج شده و اسناد اصولش را از جهت اختصار ترككرديم ، زيرا كه خداى تبارك و به فضل و رحمت خود وعده ثواب فرموده است آن را كهبه آنچه رسيده است عمل كرده و هر چند امر چنان كه به او رسيده است نباشد و وارد شدهاست اين خبر در شما احاديثى از طرق ما و طرق عامه .
|
|
|
|
|
|
|
|