بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب تفسیر نور جلد 5, حجت الاسلام والمسلمین محسن قرائتى ( )
 
 

بخش های کتاب

     FEHREST -
     FOOTNT01 -
     footnt02 -
     footnt03 -
     HFehrest -
     MLML0001 -
     MLML0002 -
     MLML0003 -
     MLML0004 -
     MLML0005 -
     MLML0006 -
     MLML0007 -
     MLML0008 -
     MLML0009 -
     MLML0010 -
     MLML0011 -
     MLML0012 -
     MLML0013 -
     MLML0014 -
     MLML0015 -
     MLML0016 -
     MLML0017 -
     MLML0018 -
     MLML0019 -
     MLML0020 -
     MLML0021 -
 

 

 
 

 

next page

fehrest page

back page

(47)فَاءْتِيَاهُ فَقُولاَ إِنَّا رَسُولاَ رَبِّكَ فَاءَرْسِلْ مَعَنَا بَنِى إِسْرََّءِيلَ وَ لاَتُعَذِّبْهُمْ قَدْجِئْنَا كَ بََايَةٍ مِّن رَّبِّكَ وَالسَّلَا مُ عَلَى مَنِ اتَّبَعَ الْهُدَى
ترجمه :
پس به سراغ او برويد، پس (به او) بگوييد: (اى فرعون ) ما دو فرستاده ى پروردگار تو هستيم ، وبنى اسرائيل را به همراه ما بفرست (وبيش از اين ) آنها را آزار مده . البتّه ما با معجزه اى از جانب پروردگارت به سوى تو آمده ايم و درود بر كسى كه هدايت را پيروى كند.
(48) إِنَّا قَدْ اءُوحِىَ إِلَيْنَآ اءَنَّ الْعَذَابَ عَلَى مَن كَذَّبَ وَتَوَلَّى
ترجمه :
(به او بگوييد:) همانا به ما وحى گرديده كه عذاب بر كسى است كه (آيات الهى را) تكذيب كند (و از آنها) سرپيچى نمايد.
نكته ها
O چون ارشاد و تبليغ سران ستمگر و هدايت آنان كار بسيار سخت و مهمى بوده است ، لذا خداوند فرمان حركت به سوى فرعون را تكرار مى فرمايد:
(اذهب الى فرعون (اذهب انت و اخوك ) ، (اذهبا الى فرعون (فاءتياه ) .
O در اين آيات به سه ركن اعتقادى ؛ يعنى توحيد، نبوّت ومعاد اشاره شده است : (ربّك ، اُوحى الينا، انّ العذاب )
O خداوند، دستورالعمل ماءموريت موسى و هارون عليهما السلام را در پنج مرحله تنظيم فرموده است : الف : رفتن . ((فاءتياه )) ب : گفتن . ((فقولا)) ج : دليل آوردن . ((جئناك باءية ))، د: تشويق . ((والسلام على من اتبع الهدى )) د: تهديد. ((انّ العذاب على من كذّب و تولّى )).
پيام ها :
1 كارهاى ارشادى و تبليغى بايد بديع وتهاجمى باشد، نه تدافعى . (فاءتياه )
2 رسالت انبيا از شئون ربوبيّت خداوند است . (رسول ربّك )
3 غرور مستكبران را بشكنيد. (ربّك ) در مقابل كسى كه مى گويد: (انا ربّكم )
4 سخن با نرمى و لطافت ، منافاتى با قاطعيت و صراحت ندارد. (انا رسول ربّك )
5 آزادسازى انسان ها از ستم وبردگى طاغوت ، در راءس وظايف انبياست . (ارسل معنا بنى اسرائيل ) (آرى دين از سياست جدا نيست ، مبارزه با طاغوت ها و آزاد كردن مردم در متن دستورات الهى است .)
6 هجرت از محيط ظلم و گناه ، مقدمه نجات است . ابتدا آزادى ، سپس ايمان . (ارسل معنا بنى اسرائيل ...)
7 مبارزه با طاغوت وآزادى مردم زمانى ارزش واقعى و همه جانبه دارد كه در خط انبيا باشند. (ارسل معنا )
8 آزار وشكنجه ى مردم ، ممنوع است . (لا تعذّبهم )
9 عملكرد ماءموران ، به حساب فرمانده و مسئول آنان نيز گذارده مى شود. (لاتعذّبهم ) با توجّه به اينكه شخص فرعون ، شكنجه گر تك تك مردم نبود.
10 امنيّت و سلامتى كامل و جامع ، تنها در پرتو پيروى از هدايت هاى الهى بدست مى آيد. (والسلام على من اتبع الهدى )
11 سلام به طاغوت وستمگران ممنوع است . (والسلام على من اتبع الهدى للّه )
12 آنچه مهم است پيروى از حقّ است . (اتبع الهدى )
13 سلام دادن در پايان سخن ، از آداب سخن است . (والسلام على ... )
(49) قَالَ فَمَن رَّبُّكُمَا يَمُوسَى
ترجمه :
(فرعون ) گفت : اى موسى ! پس پروردگار شما دو نفر كيست ؟!
(50) قَالَ رَبُّنَا الَّذِى اءَعْطَى كُلَّ شَىْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدَى
ترجمه :
(موسى ) گفت : پروردگار ما كسى است كه به هر چيزى آفرينش خاص آن را عطا كرده وآنگاه (آن را به راه كمال ) هدايت فرمود.
(51) قَالَ فَمَا بَالُ الْقُرُونِ الاُْولَى
ترجمه :
(فرعون ) گفت : پس حال نسل هاى پيشين چگونه است ؟!
نكته ها
O ((بال )) به معناى فكر است ، ولى به معناى حال نيز بكار مى رود.
O آنچه در نزد فرعون مطرح بود، ربوبيّت است ، نه الوهيت و خالقيت ، زيرا او ادعاى خالقيت نمى كرد و خود نيز الهه داشت ؛ (و يذرك و الهتك )(578) و ساير كفّار نيز ((اللّه )) را بعنوان خالق قبول داشتند، (و لئن ساءلتهم من خلق السموات و الارض ... ليقولُنّ اللّه )للّه (579)، بلكه ادعاى فرعون ، رهبرى و حاكميّت مطلقه خودش بود، از اين روى موسى عليه السلام در جواب فرمود: خالق ، مدبّر و حاكم هستى يكى است .
O همه ى انبيا مردم را دعوت به توحيد كرده و تنها راه كمال و هدايت را از جانب خدا دانسته اند؛ حضرت ابراهيم عليه السلام فرمود: (الّذى خلَقنى فهو يَهدين )(580)، خدايى كه مرا آفريد پس او مرا هدايت كرد. حضرت موسى عليه السلام فرمود: (اعطى كلّ شى ء خلقه ثم هدى )للّه (581) او به هر چيز آفرينش داده و هدايت كرد و حضرت محمّد صلى الله عليه و آله فرمود: (الّذى خلق فسوىّ، والّذى قدّر فهدى )(582) خدايى كه آفريد سپس تعديل كرد و كسى كه اندازه گرفت و هدايت كرد.
O رهبرى حركت وقيام با موسى عليه السلام بود. (يا موسى ) اگر چه موسى و هارون به سوى فرعون رفتند و او ابتدا گفت : ((من ربّكما))، ولى رهبر موسى بود، لذا فرعون بلافاصله اضافه كرد: ((يا موسى )).
پيام ها :
1 آنچه مورد ادّعا و نزاع است ، ربوبيّت خداوند است ، نه خالقيّت . (من ربّكما )
2 روحيّه ى استكبار و غرور طاغوتى حتّى در گفتار و شيوه ى سؤ ال نيز مشهود است . به جاى اينكه بپرسد ((من ربّى ))، گفت : (من ربّكما)
3 ما از خداوند طلبى نداريم ، هر چه هست عطاى اوست . (اعطى كل شى ء )
4 خداوند يكتا، هم مى آفريند و هم با هدايت تكوينى اداره مى كند. (اعطى كل شى ء خلقه ثمّ هدى ) (آرى او پس از آفرينش ، راه ادامه ى زندگى و كمال را نيز در آنان قرار داده است . (ثمّ هدى ))
5 خداوند به هر موجودى ، آفرينش كامل و ويژگى هايى متناسب با او عطا كرده است . (خلقه )
6 لازمه ى ربوبيت الهى ، هدايت اوست . (ربّنا... ثمّ هدى )
7 ربوبيّت ، حقِ كسى است كه آفريدگار است . (ربّنا الذى اعطى كل شى ء خلقه )
8 همه ى موجودات ، مشمول هدايت الهى هستند. تمام قوانين حاكم بر هستى و غرايز موجود در انسان ها و حيوانات ، از هدايت الهى است . (خلقه ثمّ هدى )
9 در برابر منطق نبايد به راه نياكان تكيه كرد. (فما بال القرون الاولى )
موسى عليه السلام با منطق سخن مى گويد ولى فرعون ، مسير بحث را به تاريخ مى كشاند، تا عواطف مردم را تحريك كند. (فما بال القرون الاولى )
(52) قَالَ عِلْمُهَا عِندَ رَبِّى فِى كِتَبٍ لا يَضِلُّ رَبِّى وَلاَ يَنسَى
ترجمه :
(موسى ) گفت : علم آن (احوال ) در كتابى نزد پروردگار من است (و) پروردگار من نه (خطا و چيزى را) گم مى كند و نه فراموش مى نمايد.
نكته ها
O وقتى فرعون از حال اقوام قبلى و مردگان پرسيد، حضرت موسى عليه السلام با اينكه مى توانست به تفصيل جواب دهد، امّا چون مى دانست مردم نسبت به نياكان خويش غيرت و حساسيّت دارند، لذا در جواب آنان كلّى گويى كرده و به اجمال ، علم آن را به خداوند احاله داد تا هم به (قولا ليّنا ) عمل كرده باشد و هم وسيله اى براى بهانه و اشكال به دست آنان نداده باشد.
پيام ها :
1 انبيا هر چه را نمى دانستند، يا گفتن آن را به صلاح نمى دانستند، علم آن را به خداوند نسبت مى دادند. (علمها عند ربّى )
2 مربّى بايد با سياست ، بعضى پاسخ ‌ها را كلّى و يا با سكوت جواب دهد تا بحث منحرف نشده و دستاويز دشمن نگردد. (علمها عند ربّى )
3 در تشكيلات الهى ، همه چيز حساب وكتاب دارد. (فى كتاب )
4 كتاب الهى بسيار با عظمت وبزرگ است . ((كتابٍ)) نكره آمده است .
5 در علم خداوند خطا راه ندارد. (لايضّل ربّى و لاينسى ) (سهو و خطا در مورد كسانى است كه واقعيت را نمى دانند، امّا در مورد خداوندى كه ظاهر و باطن هر چيز را همان گونه كه هست مى داند، هرگز احتمال خطا وجود ندارد.)
6 علم انسان دو آفت دارد؛ يا از ابتدا اشتباه مى فهمد و حقيقت را گم مى كند و يا بعد از فهميدن فراموش مى كند، امّا علم خداوند از اين آفات مبرّاست . (لايضّل ربّى و لا ينسى )
7 كسى حقّ ربوبيت دارد كه انحراف و فراموشى در او راه نداشته باشد. (لا يضّل ربّى و لا ينسى )
(53) الَّذِى جَعَلَ لَكُمُ الاَْرْضَ مَهْداً وَسَلَكَ لَكُمْ فِيهَا سُبُلاً وَاءَنزَلَ مِنَ السَّمَآءِ مَآءً فَاءَخْرَجْنَا بِهِ اءَزْوَجاً مِّن نَّبَاتٍ شَتَّى
ترجمه :
خدايى كه زمين را براى شما بستر آسايش قرار داد وراههايى را در آن براى شما ايجاد كرد و از آسمان آبى فرستاد، پس به واسطه ى آن ، انواع زوج هاى گوناگون گياهان را (از خاك ) بيرون آورديم .
نكته ها
O عبارت ((سلك لكم )) را مى توان دو گونه معنا كرد؛ الف : راهها وجاده هايى كه خداوند براى عبور انسان در زمين قرار داده است . ب : راههاى كسب درآمد.(583)
O حضرت موسى عليه السلام در معرفى خداوند به فرعون فرمود: پروردگار ما كسى است كه همه چيز را آفريد و هدايت كرد، و در اين آيات به نمونه هايى از هدايت الهى در طبيعت اشاره مى فرمايد؛ زمينى كه مهد آسايش انسان هاست ، راههاى زمينى كه وسيله ارتباط واتصال مناطق به يكديگرند، باران و گياهان گوناگون كه قانون زوجيّت را به همراه دارند.
O زمانى نعمت هاى خداوند متعال را بهتر مى شناسيم كه خلاف آن را فرض نماييم ، مثلا اگر اين زمين ، آرام نبود وحركتش كُند يا تند بود، باران نمى باريد يا زمين آن را جذب نمى كرد، روئيدنى ها وچشمه ها در آن نبود، و يا ... آيا باز هم ((مَهد)) به شمار مى رفت ؟!
پيام ها :
1 زمين ، آسايشگاه انسان است ، همه نيازهاى او را تاءمين مى كند، مرده و زنده ى او را حمل كرده و به امر الهى مسخّر اوست . (مهدا )
2 همان گونه كه طفل ، در مهد و گهواره براى زندگىِ خارج از آن رشد مى يابد، انسان نيز بايد در مهد زمين براى زندگى بيرون از زمين يعنى جهان آخرت رشد كند.(584) (مهدا)
3 آفرينش وشرايط زمين هدفدار و براى انسان است . (جعل لكم ... سلك لكم )
4 نظام آفرينش بر اساس اصل عليت و سبب و مسبب است . (فاخرجنا به )للّه
5 توجّه به قانون زوجيت در گياهان ، از معجزات علمى قرآن است .(585) (ازواجا من نبات )
(54) كُلُواْ وَارْعَوْاْ اءَنْعَمَكُمْ إِنَّ فِى ذَلِكَ لاََيَتٍ لاُِّوْلِى النُّهَى
ترجمه :
(تا هم خودتان از آن ) بخوريد و (هم ) چهار پايانتان را (در آن ) بچرانيد. البتّه در اين (امور) نشانه هايى براى خردمندان است .
(55) مِنْهَا خَلَقْنَكُمْ وَفِيهَا نُعِيدُكُمْ وَمِنْهَا نُخْرِجُكُمْ تَارَةً اءُخْرَى
ترجمه :
ما شما را از آن (زمين ) آفريديم و در آن باز مى گردانيم و بار ديگر شما را از آن بيرون مى آوريم .
نكته ها
O ((نُهى )) جمع ((نُهيه )) از ريشه ى ((نَهى )) به معناى بازداشتن است و ((اولى النُهى )) يعنى صاحبان عقل وخرد. از اين جهت به عقل ، ((نُهيه )) مى گويند كه انسان را از پيروى هوسها باز مى دارد.(586)
O از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله سؤ ال كردند ((اولى النّهى )) چه كسانى هستند؟ حضرت فرمود: ((هم اولوا الاخلاق الحسنة ... والبررة بالامّهات و الآباء، والمتعاهدين للفقراء والجيران واليتامى ، و يطعمون الطعام و يفشون السلام فى العالم ، و يصلون والناس نيام غافلون )) آنان كه داراى اخلاق حسنه اند...، به پدران و مادران نيكى مى كنند، به فقرا و همسايگان نيازمند و يتيمان كمك مى رسانند، به گرسنگان غذا مى دهند، صلح و آسايش در جهان مى گسترانند و همان هايى كه نماز مى خوانند در حالى كه مردم خوابند و بى خبر.(587)
O اميرمؤ منان على عليه السلام راز سجده هاى نماز را اشاراتِ به اين آيه دانسته و فرموده اند: معنى سجده ى اوّل آن است كه خدايا! من در آغاز از اين خاك بودم ، هنگامى كه سر از سجده برمى دارى اشاره به آن دارد كه تو مرا از خاك آفريدى . سجده ى دوّم اين مفهوم را مى رساند كه تو مرا به خاك برمى گردانى ، و بلند شدن از آن ، يعنى تو بار ديگر در قيامت مرا از خاك زنده خواهى كرد.(588)
پيام ها :
1 آفرينش نباتات نيز هدفدار است . (نبات شتّى ، كلوا و ارعوا)
2 تنوّع نباتات براى تنوّع نيازهاست . (نبات شتّى ، كلوا و ارعوا )
3 چهار پايان براى انسان آفريده شده اند. (انعامكم )
4 بهره گيرى از مادّيات ، شما را از ياد خدا غافل نسازد. (كلوا... انّ فى ذلك لآيات )
5 سرچشمه و مادّه ى خلقت انسان از زمين است . (منها خلقناكم )
6 تفكّر در طبيعت يكى از راههاى خداشناسى است . (لآيات لاولى النّهى للّه )
7 مهم تر از داشتن عقل ، استفاده وپيروى از آن است . (لا يات لاولى النّهى )
8 انسان بايد در خاك دفن شود. (فيها نعيدكم )
9 معاد، جسمانى است . (نخرجكم تارة اخرى )
(56) وَلَقَدْ اءَرَيْنَهُ ءَايَتِنَا كُلَّهَا فَكَذَّبَ وَاءَبَى
ترجمه :
و به تحقيق ما تمام آيات و معجزات خويش را به او (فرعون ) نشان داديم ، ولى او تكذيب و امتناع كرد.
(57) قَالَ اءَجِئْتَنَا لِتُخْرِجَنَا مِنْ اءَرْضِنَا بِسِحْرِكَ يَمُوسَى
ترجمه :
(فرعون ) گفت : اى موسى ! آيا تو آمده اى تا با سحر خود ما را از منطقه و سرزمينمان بيرون كنى ؟!
پيام ها :
1 خداوند متعال حتّى براى فرعون ها نيز اتمام حجّت مى كند. (اريناه آياتنا للّه )
2 براى بعضى از منكرين يك معجزه كافى است ، امّا براى طاغوتى مثل فرعون بايد معجزات متعدّدى را ارائه كرد. (اريناه آياتنا كلّها)
3 هرگاه قلب و روح انسان مريض شود، هيچ دليلى نمى تواند او را قانع سازد. (و لقد اريناه آياتنا كلّها فكذّب و اَبى )
4 انسان لجوج به منزله ى ابليس است . (فكذّب و ابى ) چنانكه خداوند در آيه 34 سوره بقره در مورد شيطان مى فرمايد: (ابى و استكبرللّه )
5 طاغوت ها در زمان درماندگى با سوء استفاده از عواطف و حربه ى وطن دوستى ، احساسات مردم را تحريك مى كنند. (لتخرجنا من ارضنا)
6 تهمت و ايجاد سوءظنّ نسبت به مردان خدا، شيوه ى استكبارى است . (لتخرجنا من ارضنا بسحرك )
(58) فَلَنَاءْتِيَنَّكَ بِسِحْرٍ مِّثْلِهِ فَاجْعَلْ بَيْنَنَا وَبَيْنَكَ مَوْعِداً لا نُخْلِفُهُ نَحْنُ وَ لاَ اءَنتَ مَكَاناً سُوىً
ترجمه :
(فرعون ادامه داد) پس ما (هم ) حتما سحرى همانند آن (سحر) را براى تو خواهيم آورد. پس (اكنون ) بين ما و خودت زمانى قرار بده كه از آن تخلّف نكنيم (آن هم در) مكانى هموار و با فاصله اى كه نسبت به همه يكسان باشد.
(59) قَالَ مَوْعِدُكُمْ يَوْمُ الزِّينَةِ وَاءَن يُحْشَرَ النَّاسُ ضُحىً
ترجمه :
(موسى ) گفت : وعدگاه (ما و) شما، روز زينت (روز عيد) و در وقت چاشت (نيمروز) كه همه ى مردم جمع شده باشند.
(60) فَتَوَلَّى فِرْعَوْنُ فَجَمَعَ كَيْدَهُ ثُمَّ اءَتَى
ترجمه :
پس فرعون پشت كرد (ومجلس را ترك كرد)، پس (تمام ) مكر و حيله ى خود را جمع كرد، سپس (در روز موعود) باز آمد.
نكته ها
O يكى از بهترين كارهاى حضرت موسى عليه السلام اين بود كه از عيد ملى ، يك روز و يك اجتماع هدفدار و متعالى ساخت و چنان كرد كه در آن روز، همه ى ساحران با ديدن معجزه او تغيير فكر و عقيده دادند.
پيام ها :
1 تحقير و تهمت و عادى سازى جريان هاى مهم ، شيوه ى طاغوت هاست . (فلناءتينّك بسحر مثله )
2 گاهى با آنكه احساس پوچى در درون است ، ولى ژست قدرت نمايى و قاطعيّت گرفته مى شود. (فلناءتينّك ...)
3 حتّى اگر به دشمن هم وعده مى دهيم ، بر آن وفا كنيم . (موعدا لا نخلفه للّه )
4 عدالت و انصاف حتّى درباره ى دشمن نيز نيكوست . (مكانا سوى ) (مسافت آن مكان ، نسبت به هر دو گروه يكسان باشد و هيچ امتيازى در آن نباشد)
5 از ايام فراغت به بهترين نحو بهره بردارى كنيد. (موعدكم يوم الزّينة للّه )
6 اگر ارشاد، با زيبايى و زينت و دلخوشى مردم همراه باشد، داراى اثر بيشترى است . (موعدكم يوم الزّينة )
7 مسئله عيد و زينت ، تاريخى بسيار طولانى دارد. (يوم الزّينة )
8 بحث هاى منطقى وآزاد بايد در حضور مردم باشد. (ان يحشر الناس ضحىً)
9 در تبليغ از عنصر زمان ومكان غفلت نشود. (يوم الزينة ... ضحىً... مكانا سوى ) (هم فراغت مردم ، ((يوم الزينة ))، هم دسترسى مردم ، ((مكانا سوى )) و هم روشنايى و لطافت هوا، ((ضحى )) همه در تبليغات موسى جمع شده بود.)
10 دشمنانِ حقّ در اوّلين فرصت ممكن ، در فكر و توطئه براندازى حقّ هستند. (فتولّى ... فجمع كيده )
(61) قَالَ لَهُم مُّوسَى وَيْلَكُمْ لاَ تَفْتَرُواْ عَلَى اللّهِ كَذِباً فَيُسْحِتَكُم بِعَذَابٍ وَ قَدْ خَابَ مَنِ افْتَرَى
ترجمه :
موسى به آنان (فرعونيان ) گفت : واى بر شما! بر خدا دروغ نبنديد، كه شما را با عذابى (سخت ) هلاك و ريشه كن خواهد كرد و به تحقيق آن كس كه (به خدا) دروغ ببندد، ناكام و زيانكار گردد.
(62) فَتَنَزَعُوَّاْ اءَمْرَهُم بَيْنَهُمْ وَاءَسَرُّواْ النَّجْوَى
ترجمه :
پس آنان در كارشان به كشمكش پرداختند و نجوى (و نتيجه نزاع خود) را مخفى كردند.
پيام ها :
1 معجزه را سحر دانستن ، افتراء بر خداوند است . (لا تفتروا على الله للّه )
2 قبل از انجام معجزه ، هشدار و تبليغ مردم ضرورى است ، موسى عليه السلام در ميان انبوه مردم گفت : (لا تفتروا على الله )
3 افترا زننده بر خداوند، هم در دنيا ناكام مى ماند و هم در آخرت به كيفر و عذاب مى رسد. (فيسحتكم بعذاب و قد خاب من افترى )
4 با دروغ و افترا هرگز به نتيجه نخواهيم رسيد. (و قد خاب من افترى )
5 كسى كه در برابر حقّ بايستد، هلاك مى شود.(589) (و قد خاب من افترى )
6 شما امر به معروف و نهى از منكر كنيد، اگر در افراد اثر نكند لااقل در ديگران شك و ترديد به وجود مى آورد. (لا تفتروا... فتنازعوا امرهم ...)
7 دشمنان اختلافات خود را پنهان مى كنند. (فتنازعوا امرهم واسرّوا النجوى للّه )
(63) قَالُوَّاْ إِنْ هَذَانِ لَسَحِرَنِ يُرِيدَانِ اءَن يُخْرِجَاكُم مِّنْ اءَرْضِكُمْ بِسِحْرِهِمَا وَيَذْهَبَا بِطَرِيقَتِكُمُ الْمُثْلَى
ترجمه :
(فرعونيان ) گفتند: همانا اين دو (موسى و هارون ) قطعا جادوگرند (كه ) مى خواهند با سحرشان شما را از سرزمينتان بيرون كنند و آيين برتر شما را براندازند.
(64) فَاءَجْمِعُواْ كَيْدَكُمْ ثُمَّ ائْتُواْ صَفّاً وَقَدْ اءَفْلَحَ الْيَوْمَ مَنِ اسْتَعْلَى
ترجمه :
پس (اينك تمام نقشه و) كيد خود را گرد آوريد، سپس در يك صف (و بطور منظم ) حاضر شويد. و به تحقيق امروز پيروزى از آن كسى است كه برترى يابد (و سحر او غالب شود).
نكته ها
O مسئولان و حاكمان ، نقش مهمى در اعتقادات مردم دارند. همان گونه كه فرعون در آيه 57 به موسى گفت : تو با سحر، ما را از سرزمينمان خارج مى كنى ، در اين آيه طرفداران او نيز همان حرف را مى زنند.
O در منطق مردانِ خدا، پيروزى از آنِ پرهيزكاران است ، (قدافلح من تزكّى ) (590) و شعار ابرقدرت ها، برترى طلبى و سلطه جويى است ، (قد افلح اليوم من استعلى ) مى باشد مى باشد.
پيام ها :
1 طاغوت ها براى تحريك مردم عليه مردان خدا، آنها را عناصرى متجاوز و مخالف آيين ملى قلمداد مى كنند. (يخرجاكم من ارضكم ... يذهبا بطريقتكم المثلى )
2 مالكيّت ، يك خواسته طبيعى است و انسان ها با مخالف آن مبارزه مى كنند. (يخرجاكم من ارضكم ) (وطن دوستى ، امرى فطرى وخواسته همه مردم است )
3 وحدت ، رمز پيروزى واختلاف رمز سقوط است . (اجمعوا كيدكم ) طرفداران فرعون همه ياران خودرا به همفكرى وبهره گيرى از تمام حيله ها فراخواندند.
4 نظم ، يكى از عوامل هيبت در مقابل دشمنان است . (صفّا )
5 دشمنان براى سركوب حقّ، هم هدف خود را يكى مى كنند و هم قالب حركتشان را هماهنگ مى سازند. (اجمعوا... صفّا)
(65) قَالُواْ يَمُوسَى إِمَّآ اءَن تُلْقِىَ وَإِمَّآ اءَن نَّكُونَ اءَوَّلَ مَنْ اءَلْقَى
ترجمه :
(ساحران ) گفتند: اى موسى ! آيا تو (ابتدا عصاى خود را) مى افكنى يا ما اوّل كسى باشيم كه بيفكند؟!
(66) قَالَ بَلْ اءَلْقُواْ فَإِذَا حِبَالُهُمْ وَعِصِيُّهُم يُخَيَّلُ إِلَيْهِ مِن سِحْرِهِمْ اءَنَّهَا تَسْعَى
ترجمه :
(موسى ) گفت : بلكه شما بيفكنيد. پس (همين كه آنان بساط خود را افكندند) ناگهان طناب ها و عصاهاى آنان در اثر سحرشان چنان به نظر او (موسى ) آمد كه حركت مى كنند!
(67) فَاءَوْجَسَ فِى نَفْسِهِ خِيفَةً مُّوسَى
ترجمه :
پس موسى در دل خود احساس ترس كرد (كه مبادا مردم فريب بخورند).
نكته ها
O ((حِبال )) جمع ((حَبل )) به معناى ريسمان و ((عصّى )) جمع ((عَصا)) است .
O ((اوجس )) از ((وجس )) به معناى صداى پنهانى است و ((ايجاس )) به چيز پنهان در باطن گفته مى شود.
O حضرت على عليه السلام در خطبه 6 نهج البلاغه در تفسير ((فاوجس فى نفسه )) مى فرمايند: ترس موسى عليه السلام از تاءثير سحر در مردم جاهل بود.
پيام ها :
1 آزاد گذاشتن ها هميشه نشانه ى حقانيّت نيست . (امّا ان تلقى وامّا...)للّه (طرفداران فرعون و ساحران ، موسى را در انتخاب يكى از دو راه آزاد گذاشتند.)
2 به مخالفين اجازه آزادى عملى دهيم ، آنگاه با جواب محكم و منطقى آنها را رد كنيم . (القوا )
3 اجازه القاى شبهه جهت پاسخگويى و رفع اشكال مانعى ندارد. (القوا)
4 سحر، حقيقت اشيا را تغيير نمى دهد، بلكه نمودها را دگرگون مى سازد و در ادارك انسان تاءثير مى گذارد. (يخيلّ اليه )
5 رهبران نبايد نگرانى خود را در برابر دشمن اظهار كنند. (فاوجس فى نفسه )
6 پيامبر نيز مانند عموم مردم حالات وروحيات مختلفى دارد. (فاوجس فى نفسه )
(68) قُلْنَا لاَ تَخَفْ إِنَّكَ اءَنتَ الاَْعْلَى
ترجمه :
ما (به موسى ) گفتيم : نترس ! همانا تو خودت برترى .
(69) وَاءَلْقِ مَا فِى يَمِينِكَ تَلْقَفْ مَا صَنَعُوَّاْ إِنَّمَا صَنَعُواْ كَيْدُ سَحِرٍ وَ لاَيُفْلِحُ السَّاحِرُ حَيْثُ اءَتَى
ترجمه :
و آنچه را در دست راستت دارى بيفكن تا هر چه را آنان ساخته اند در كام خود فرو برد (و ببلعد). همانا آنچه آنان ساخته اند (فقط) حيله ساحر است و ساحر هر جا رود (و هر چه كند پيروز) و رستگار نگردد.
(70) فَاءُلْقِىَ السَّحَرَةُ سُجَّداً قَالُوَّاْ ءَامَنَّا بِرَبِّ هَرُونَ وَمُوسَى
ترجمه :
پس (وقتى آنان معجزه موسى را ديدند كه چگونه اژدها همه ى بافته هايشان را بلعيد، تمام ) ساحران به سجده افتادند و گفتند: ما به پروردگار هارون و موسى ايمان آورديم .
نكته ها
O همين كه ساحران فهميدند كار موسى عليه السلام سحر و جادو نيست ، بى اختيار به سجده افتادند و در حالى كه صبح از كافران بشمار مى آمدند، غروب به جمع شهداء راه خدا پيوستند و با بيان ((آمنّا بربّ هارون و موسى )) اظهار داشتند كه كار ما غلط بوده است ، و چون فرعون خود را ((ربّ)) مردم مى دانست ، آنها هم كلمه ((رّب هارون و موسى )) را بكار بردند، زيرا اگر آنها تنها مى گفتند: ((ربّ موسى ))، فرعون مى گفت : موسى را من تربيت كرده ام ، از اينروى ساحران ، بعد از كلمه ((ربّ)) ابتدا نام هارون عليه السلام و سپس نام موسى عليه السلام را ذكر كردند.(591)
O خداوند بدون شرط به پيامبرش وعده برترى مى دهد، (انّك انت الاعلى ) ولى به مؤ منين به شرط وفادارى به ايمان ، وعده برترى مى دهد، (و انتم الاعلون ان كنتم مؤ منين ) (592) زيرا انبيا وفادار هستند، ولى مؤ منين ممكن است دست از وفادارى بردارند، لذا خداوند مى فرمايد: آنان به شرط وفادارى برترند.
پيام ها :
1 هر كجا كه نگرانى زيادتر باشد، تاءييد و تاءكيد بيشترى را مى طلبد. (لا تخف انّك انت الاعلى )(593)
2 تلقين ، عامل تقويت روحيه است . (انّك انت الاعلى )
3 جواب بايد متناسب با سخن مجادله گر باشد وبا زبان خود او سخن بگوييم . فرعون گفت : (قدافلح اليوم مَن استعلى )، خداوند فرمود: (انّك انت الاعلى )
4 حقّ، باطل را نابود مى سازد. (تلقف ما صنعوا(ان الباطل كان زهوقا) (594)
5 نه تنها ساحران زمان حضرت موسى كه تمام ساحران تاريخ تيره بخت هستند. (لا يفلح السّاحر )(595)
6 براى افراد سالم و غير لجوج ، روشن شدن حقّ همان وتسليم شدن همان . (اُلقى ) (گويا در باطن مجبور به سجده شدند)
7 انسان ، موجودى است كه مى تواند در يك لحظه تصميم بگيرد و تغيير عقيده و ايدئولوژى دهد. (اُلقى السحرة )
8 راه توبه براى همگان باز است ، توبه از شرك ، ايمان آوردن به خداست . (اُلقى السحرة ) هر انسان منحرفى را بد ندانيم ، شايد توبه كند.
9 انسان ها در انتخاب عقيده آزادند و مجبور محيط نيستند. (القى السحرة للّه )
10 سجده ، از آثار يقين است ، ايمان بدون سجده نمى شود. (القى السحرة سجّدا)
11 ساحران ، در يك جمله ، ايمان خود را به توحيد و نبوّت اظهار داشتند. (آمنّا برّب هارون و موسى ) (قدر زر زرگر شناسد، قدر گوهر گوهرى )
7) قَالَ ءَامَنتُمْ لَهُ قَبْلَ اءَنْ ءَاذَنَ لَكُمْ إِنَّهُ لَكَبِيرُكُمُ الَّذِى عَلَّمَكُمُ السِّحْرَ فَلاَُقَطِّعَنَّ اءَيْدِيَكُمْ وَاءَرْجُلَكُم مِّنْ خِلَفٍ وَلاَُصَلِّبَنَّكُمْ فِى جُذُوعِ النَّخْلِ وَلَتَعْلَمُنَّ اءَيُّنَآ اءَشَدُّ عَذَاباً وَاءَبْقَى
ترجمه :
(فرعون كه تمام نقشه هاى خود را بر آب ديد به ساحران ) گفت : آيا قبل از آنكه به شما اجازه دهم ، به او ايمان آورديد؟! بى گمان او بزرگ شماست كه به شما سحر آموخته است . پس قطعاً دست ها وپاهاى شما را بر خلاف (يكديگر، يعنى دست راست وپاى چپ يا به عكس ) قطع خواهم كرد و شما را بر شاخه هاى درخت خرما به دار خواهم آويخت و به زودى خواهيد دانست كه شكنجه ومجازات كدام يك از ما سخت تر و پايدارتر است .
نكته ها
O در آيه ى 61، موسى فرعونيان را به عذاب تهديد كرد، (لاتفتروا على اللّه فيسحتكم بعذاب ) در اين آيه فرعون مى گويد: به زودى مى دانيد كه عذاب چه كسى سخت تر است .
پيام ها :
1 عدو شود سبب خير اگر خدا خواهد. (قال آمنتم ) فرعون ، همه كارشناسان را براى نابودى حقّ جمع كرده بود، ولى همه به دست موسى عليه السلام هدايت شدند.
2 در نظام طاغوتى ، خفقان حاكم است ومردم حتّى از آزادى عقيده نيز محرومند. (آمنتم له قبل ان آذن لكم )
3 تهديد و تهمت ، شيوه ى كار طاغوت هاست . (انّه لكبيركم )
4 انبيا با روح انسان كار مى كنند، ولى طاغوت ها با ضربه به جسم انتقام مى گيرند. (لاقطّعن ... ) غافل از آنكه با شكنجه و قتل نمى توان باور واعتقادات مردم را تغيير داد.
5 ستمگران مغرور، خود را جاودانه مى پندارند. (ايّنا اشدّ عذاباً وابقى )
(72) قَالُواْ لَن نُّؤْثِرَكَ عَلَى مَا جَآءَنَا مِنَ الْبَيِّنَتِ وَالَّذِى فَطَرَنَا فَاقْضِ مَآ اءَنتَ قَاضٍ إِنَّمَا تَقْضِى هَذِهِ الْحَيَوةَ الدُّنْيَآ
ترجمه :
(ساحرانى كه ايمان آورده بودند به فرعون ) گفتند: ما هرگز تو را بر كسى كه ما را آفريده وبر آن معجزاتى كه براى ما آمده ، ترجيح نخواهيم داد. پس تو هر حكم وقضاوتى كه مى خواهى بكن ، تو فقط در اين زندگانى دنيا حكم مى كنى .
(73) إِنَّآ ءَامَنَّا بِرَبِّنَا لِيَغْفِرَ لَنَا خَطَيَنَا وَمَآ اءَكْرَهْتَنَا عَلَيْهِ مِنَ السِّحْرِ وَاللّهُ خَيْرٌ وَاءَبْقَى
ترجمه :
همانا ما به پروردگارمان ايمان آورده ايم تا خطاهاى ما و آنچه را از سحر كه بر آن وادارمان كردى بر ما ببخشد، و خداوند بهتر و پاينده تر است .
نكته ها
O ((خطايا)) جمع ((خطيئه ))، به گناهان عمدى گفته مى شود.(596)
O جمله ى ((ما اكرهتنا عليه من السحر)) يعنى ما از خداوند به خاطر خطاهايى كه تو ما را بر آن مجبور كردى ، استغفار مى كنيم . و مراد از اكراه بر سحر، احضار ساحران و عمل سحر آنان است .(597)
O كسى كه از جان خود در راه هدف الهى بگذرد، هر لحظه رشد بيشترى پيدا مى كند. ساحران در اين آيات ، سه گونه تعبير درباره ى خداوند آوردند: ((الذى فطرنا))، ((آمنّا بربّنا))، ((واللّه خير و ابقى )).
O در حديثى از امام صادق عليه السلام مى خوانيم : هركس خود را از ديگران برتر بداند مستكبر است . پرسيدند: آيا افراد پاك كه خود را بهتر از گناهكاران مى دانند مستكبرند؟ امام ماجراى ايمان آوردن ساحران را بيان فرمود كه انسان گاهى در چند لحظه تغيير فكر مى دهد، بنابراين خود را بهتر ندانيد چون خبر از سرانجام و عاقبت نداريد.(598)
پيام ها :
1 انسان ها در عقيده و ايمان ، آزاد و انتخابگرند و با تهديد و تطميع نمى توان باورهاى آنان را عوض كرد. (لاقطعنّ، لاصلبنّ... لن نؤ ثرك )
2 دشمنان را از خود ماءيوس كنيد. (لن نؤ ثرك )
3 ايمان ، به انسان قدرت و جراءت مى بخشد. (لن نؤ ثرك )
4 ابرقدرت ها در ديد مؤ منين واقعى ، حقير و بى ارزشند. (لن نؤ ثرك )
5 ايمان ، زمانى ارزش دارد كه بر اساس منطق و بصيرت باشد. (لن نؤ ثرك على ماجاءنا من البيّنات )
6 نشانه ى ايمان واقعى ، آمادگى براى فدا كردن تمام هستى در راه دفاع از ارزشهاى الهى است . (ما جاءنا من البينات ... فاقض ما انت قاض )
7 كسى كه ايمان ندارد، جذب هديه طاغوت مى شود، (ءَانّ لنا لاجراً ) ولى مؤ من ، همه چيز غير از خدا را كوچك و بى ارزش مى داند. (انماتقضى هذه الحيوة الدنيا)
8 اوّلين گام در عفو و بخشش الهى ، ايمان به اوست . (امنّا بربنا ليغفر لنا )
9 سحر، گناه است و بايد از آن توبه كرد. (ليغفرلنا خطايانا... من السحر)
10 طاغوت ها از تخصّص مردم سوء استفاده مى كنند. (مااكرهتنا عليه من السحر )
11 با دشمنان مقابله به مثل كنيد. فرعون گفت : (لتعلمنّ ايّنا اشد عذاباً و ابقى ) ، ساحرانى كه ايمان آورده بودند گفتند: (والله خير و ابقى )
(74) إِنَّهُ مَن يَاءْتِ رَبَّهُ مُجْرِماً فَإِنَّ لَهُ جَهَنَّمُ لاَ يَمُوتُ فِيهَا وَلاَ يَحْيَى
ترجمه :
همانا هركس كه گناهكار ومجرم نزد پروردگار خود بيايد، پس براى او جهنّمى است كه نه در آن مى ميرد (تا رهايى يابد) ونه (با خوشى ) زندگى مى كند.
(75) وَمَن يَاءْتِهِ مُؤْمِناً قَدْ عَمِلَ الصَّلِحَتِ فَاءُوْلََّئِكَ لَهُمُ الدَّرَجَا تُ الْعُلَى
ترجمه :
و هر كس در حالى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته انجام داده باشد، نزد او آيد، پس براى آنان درجات عالى و برتر است .
(76) جَنَّتُ عَدْنٍ تَجْرِى مِن تَحْتِهَا الاَْنْهَرُ خَلِدِينَ فِيهَا وَذَلِكَ جَزَآءُ مَن تَزَكَّى
ترجمه :
(و) باغهاى جاويدانى كه در زير آنها نهرها جارى است (و آنان براى ) هميشه در آنجا خواهند بود، واين پاداش كسى است كه (خود را از كفر وگناه ) پاكيزه گرداند.
نكته ها
O ساحران پس از ايمان آوردن ، به فرعون گفتند: اِعمال شكنجه و قتل تو تنها در اين چند روز دنياست ، در حالى كه قهر يا لطف الهى دائمى است . هم دوزخيان در جهنّم ابدى هستند، ((لايموت فيها و لايحيى )) و هم بهشتيان در بهشت ، جاودانه اند. ((جنات عدن ... خالدين فيها))
O جايگاه مؤ من بهشت است ، امّا كسب درجه ، مربوط به مقدار تزكيه اوست كه بايد تلاش كند و در تمام ابعاد خود را از آلودگى ها پاك و تزكيه كند؛ تزكيه ى روح از عقايد انحرافى ، تزكيه ى اخلاق از رذائل اخلاقى ، تزكيه ى جسم از خبائث و تزكيه ى اعمال و رفتار از كارهاى زشت و ناشايست .
پيام ها :
1 كسى كه توبه نكند، مجرم محشور مى شود. (من ياءت ربه مجرما ) (ساحران گفتند: ما ايمان آورديم تا خدا توبه ى ما را بپذيرد وما را ببخشد، سپس گفتند: هركس ‍ مجرم نزد خدا آيد، يعنى بدون ايمان و توبه از كردار گذشته ، جهنّم جايگاه اوست .)
2 از گناه بدتر، گناهكار مردن است . (ياءت ربّه مجرما)
3 انسان بايد ايمان خود را تا آخر عمر حفظ كند. (ياءته مؤ منا )
4 انسان در انتخاب عقيده آزاد است . (من ياءت ربّه مجرما... من ياءته مؤ منا)
5 ايمان از عمل صالح جدا نيست . (مؤ منا قد عمل الصالحات )
6 مؤ من واقعى ، عامل به هر كار صالحى است . (عمل الصالحات )
7 بهشت داراى سلسله مراتب است . (درجات العلى )
8 تزكيه ، كليد بهشت است . (و ذلك جزاء من تزكّى )
9 مؤ من ، اهل خودسازى وتزكيه است . (مؤ منا... لهم الدرجات ... جزاء من تزكّى )
(77) وَلَقَدْ اءَوْحَيْنَآ إِلَى مُوسَى اءَنْ اءَسْرِ بِعِبَادِى فَاضْرِبْ لَهُمْ طَرِيقاً فِى الْبَحْرِ يَبَساً لا تَخَفُ دَرَكاً وَلاَ تَخْشَى
ترجمه :
وبه تحقيق ما به موسى وحى كرديم كه بندگان مرا شبانه (از مصر) كوچ بده و براى آنان راهى خشك در ميان دريا بگشا تا نه از تعقيب (فرعونيان ) بترسى و نه (از غرق شدن ،) بيمناك باشى .
(78) فَاءَتْبَعَهُمْ فِرْعَوْنُ بِجُنُودِهِ فَغَشِيَهُم مِّنَ الْيَمِّ مَا غَشِيَهُمْ
ترجمه :
پس فرعون با سپاهيانش آنان را دنبال كرد، پس (موجى ) از دريا آنان را گرفت و به طور كامل غرق كرد.
(79) وَاءَضَلَّ فِرْعَوْنُ قَوْمَهُ وَمَا هَدَى
ترجمه :
و فرعون قوم خود را گمراه كرد و هيچ هدايتى نكرد.
نكته ها
O هنگامى كه ساحران و مردم مصر به موسى عليه السلام ايمان آوردند و از تهديدات فرعون نهراسيدند، راه امداد الهى گشوده شد. از اين روى به موسى عليه السلام خطاب گرديد كه مردم را شبانه از مصر حركت بده كه ما دريا را براى تو خشك و شرّ فرعون را از شما دور مى كنيم .(599)
O ((اسراء)) به معناى حركت در شب است ، ((يَبَس )) به مكانى گفته مى شود كه قبلا آب داشته ، امّا اينك خشك شده و ((دَرَك )) به خساراتى كه دامنگير انسان مى شود گفته مى شود، و مراد از ((عبادى )) بنى اسرائيل است .
پيام ها :
1 حركت انبيا و شيوه ى مبارزه ى آنان برخاسته از وحى الهى است . (اوحيناللّه )
2 اگر نمى توانيم در محيطى اثر بگذاريم ، لااقل آن محيط را ترك و از آنجا هجرت كنيم . (اسر بعبادى )
3 عزّت همراه آوارگى ، بهتر از ذلّت در وطن است . (اسر بعبادى )
4 از جمله اهداف بعثت انبيا، نجات مردم از شرّ طاغوت هاست . (اسر بعبادى )
5 اوّلين گام عليه ظالم ، خالى كردن اطراف اوست . (اسر بعبادى )
6 خداوند ياور محرومان است . (عبادى )
7 هدايت و اداره ى مردم ، بر عهده ى رهبران الهى است . (اسر بعبادى فاضرب )
8 معجزه ى موسى عليه السلام چنان جامعه را تكان داد و به حركت واداشت كه فرعون خود مجبور به تعقيب آنان گرديد. (فاتبعهم فرعون )
9 دريا نيز همچون همه ى طبيعت ، ماءمور قهر يا مهر خداست . (فغشيهم للّه )
10 رهبران و حاكمان جامعه ، در هدايت يا گمراهى مردم نقش كليدى دارند. (اضلّ فرعون قومه و ما هدى )
11 شعارهاى انحرافى را بى پاسخ نگذاريد. فرعون مى گفت : (ما اهديكم الاّ سبيل الرشاد )(600) امّا خداوند مى فرمايد: (و اضلّ فرعون قومه و ما هدى ) فرعون نه تنها مردم را هدايت نكرد بلكه گمراه كرد.
(80) يَبَنِى إِسْرَ ءِيلَ قَدْ اءَنجَيْنَكُم مِّنْ عَدُوِّكُمْ وَوَعَدْنَكُمْ جَانِبَ الطُّورِ الاَْيْمَنَ وَنَزَّلْنَا عَلَيْكُمُ الْمَنَّ وَالسَّلْوَى
ترجمه :
اى بنى اسرائيل ! همانا ما شما را از (دست ) دشمنانتان نجات داديم و با شما در سمت راست كوه طور، قرار و وعده گذارديم و بر شما (غذاهاى آماده اى همچون ) منّ و سلوى نازل كرديم .
نكته ها
O مساءله ى نجات بنى اسرائيل از ستم فرعون و نزول غذاهاى مَنّ و سَلوى در حالى كه در بيابان سرگردان بودند، بارها در قرآن ذكر شده است .
O ((مَنّ)) ظاهرا عسل وترنجبين و((سَلوى )) نوعى پرنده حلال گوشت ولذيذ است .
O ((واعدناكم من جانب الطور)) اشاره به جريان رفتن حضرت موسى همراه جمعى از بنى اسرائيل به ميعادگاه طور است كه در آنجا خداوند الواح تورات را بر موسى نازل كرد.
پيام ها :
1 يادآورى نعمت هاى الهى ، يكى از وظايف انبيا وزمينه ى رشد و تشكر انسان است . (يا بنى اسرائيل قد انجيناكم ...)
2 آزادى و امنيّت از بزرگ ترين نعمت هاى الهى و زمينه ساز استفاده از ساير نعمت هاست . (انجيناكم ... )
3 پس از سقوط طاغوت وتشكيل حكومت ، مهم ترين نياز، قانون است . (انجيناكم ... واعدناكم ) (وعده ى خدا اعطاى تورات وقانون الهى بود)
4 همه ى الطاف از جانب خداوند است . (انجينا واعدنا نزلّنا )
5 نعمت معنوى بر نعمت مادّى مقدم است . ابتدا فرمود: (واعدناكم ) كه مربوط به نزول تورات است ، سپس فرمود: (المنّ والسّلوى ) كه غذاى جسم است .
(81) كُلُواْ مِن طَيِّبَتِ مَا رَزَقْنَكُمْ وَلاَ تَطْغَوْاْ فِيهِ فَيَحِلَّ عَلَيْكُمْ غَضَبِى وَ مَن يَحْلِلْ عَلَيْهِ غَضَبِى فَقَدْ هَوَى
ترجمه :
(اينك ) از چيزهاى پاكيزه اى كه روزى شما كرده ايم بخوريد، و(لى ) در آن طغيان نكنيد كه قهر و غضب من بر شما وارد خواهد شد و هر كس كه قهر من او را بگيرد، قطعا سقوط كرده است .
پيام ها :
1 اصل در چيزهاى طيّب وپاكيزه ، مباح بودن استفاده از آنهاست .(كلوامن طيّبات )
2 اديان الهى به بهداشت تغذيه توجّه دارند. (كلوامن طيّبات ...)
3 تحريم طيّبات ممنوع است . (كلوامن طيبّات )
4 طبع انسان يكى از معيارهاى شناخت حلال هاست . (طيبّات ) (طيّب به چيزى گفته مى شود كه مطابق طبع و دلپسند باشد.)
5 رعايت نكردن احكام خوردنى ها، از بسترهاى طغيان است . (كلوا... لاتطغواللّه )
6 امّت هاى رها شده از ستم ، در معرض طغيان هستند. (انجيناكم ...كلوا... ولاتطغوا)
7 حلال هاى الهى را در راه حرام مصرف نكنيم . (لا تطغوا فيه )
8 مصرف بيش از اندازه ى مورد نياز، سرپيچى از حكم خداست . (لا تطغوا فيه )
9 قهر الهى نسبت به طغيان گران تهديدى جدى است . (فيحل )
10 طغيان در مصرف از گناهان كبيره است ، چون عذاب الهى را در پى دارد. (لاتطغوا فيحلّ عليكم غضبى )
11 افرادى كه مغضوب خداوند هستند، نبايد در ميان مردم عزيز باشند. (من يحلل عليه غضبى فقد هوى )
12 سقوط واقعى ، گرفتار شدن به غضب الهى است ، نه ورشكستگى هاى سياسى ، اقتصادى وامثال آن . (من يحلل عليه غضبى فقد هوى )
(82) وَإِنِّى لَغَفَّارٌ لِّمَن تَابَ وَءَامَنَ وَعَمِلَ صَلِحاً ثُمَّ اهْتَدَى
ترجمه :
و البتّه من ، هر كس را كه توبه كند و ايمان آورد و كار شايسته انجام دهد، به هدايت برسد، قطعا مى بخشم .
نكته ها
O به دنبال آيه ى قبل كه با تهديد به اتمام رسيد، اين آيه بشارت الهى را به همراه دارد و اين شيوه در همه جاى قرآن ديده مى شود.
O توبه از هر گناه و خلاف بايد متناسب با همان گناه و خلاف باشد. مثلا توبه كسى كه نماز نخوانده ، قضاى نماز است ، توبه ى مردم آزارى ، عذرخواهى است ، توبه ى كتمانِ حقايق ، بيان آن است ، توبه ى شرك ، ايمان به خداست ، توبه ى مال مردم خوارى ، ردّ اموال به صاحبان آن است .
O گرچه در اين آيه سخن از بخشش توبه كنندگان است ، امّا در آيه ى ديگر مى خوانيم : كسانى كه بعد از ايمان ، كفر بورزند وبر آن بيفزايند، ديگر هرگز توبه آنان قبول نخواهد شد. (انّ الّذين كفروا بعد ايمانهم ثمّ ازدادوا كفرا لن تقبل توبتهم ) (601)
O انبياى الهى نيز از خدا طلب مغفرت مى كردند؛ آدم عليه السلام : (ان لم تغفرلنا )(602)، نوح عليه السلام : (الاّ تغفرلى وترحمنى ) (603)، ابراهيم عليه السلام : (اطمع ان يغفرلى )(604)، موسى عليه السلام : (ربّ اغفرلى ولاخى ) (605)، عيسى عليه السلام : (وان تغفرلهم )(606) ومحمّد صلى الله عليه و آله : (واستغفره ) (607)
O در روايات مراد از ((اِهتدى ))، هدايت به ولايت اهلبيت عليهم السلام دانسته شده است .(608)
پيام ها :
1 راه توبه بر آنان كه مشمول غضب الهى شده اند، باز است . (فقد هوى ...انّى لغفّار )
2 بازگشت واقعى انسان ، مغفرت وآثار بسيارى را از جانب خدا در پى دارد. (انّى لغفّار لمن تاب )
3 توبه با شرايطى پذيرفته مى شود. الف : بازگشت (تاب )، ب : ايمان (آمن ) ، ج : كار خوب (عمل صالحا )، د: هدايت پذيرى (اهتدى ) .
4 حتّى ايمان وعمل صالح بدون هدايت پذيرى از هاديان الهى كافى نيست . (آمن و عمل صالحا ثمّ اهتدى ) (آرى ، اگر ايمان وعمل صالح باشد، ولى انسان در خط هدايت هاديان الهى قرار نگيرد، صيد سامرى وبلعم باعوراها مى شود.)
5 مؤ من بودن و مؤ من شدن مهم است ، امّا مؤ من ماندن مهم تر است . (ثم اهتدى )

next page

fehrest page

back page