|
|
|
|
|
|
4 - مـسـاءله حـفـظ ايـمـان تـا پـايـان عـمـر مـهـمـتـريـن شـرط بـقـاى آثـارعمل است چرا كه قرآن به صراحت مى گويد: (كسانى كه بى ايمان از دنيا بروند تماماعمالشان حبط و نابود مى شود). از ايـنـجـا اسـت كـه بـه اهـمـيـت و مـشـكـلات مـسـاءله نـگـهـدارىاعـمـال پـى مـى بـريـم ، و لذا در حـديثى از امام باقر (عليه السلام ) آمده كه فرمود: الابـقـاء عـلى العـمـل اشـد مـن العـمـل ، قـال و مـا الابـقـاء عـلىالعـمـل ؟ قـال يـصـل الرجـل بـصـلة و يـنـفق نفقة لله وحده و لا شريك له ، فكتب له سرا ثميذكرها فتمحى فتكتب له علانية ، ثم يذكرها فتمحى و تكتب له رياء!: (نگهدارى عمل از خود عمل سختتر است ). راوى سؤ ال مى كند منظور از نگهدارى عمل چيست . پاسخ فرمود انسان بخششى مى كند و يا انفاقى در راه خداوند يكتا و به عنوان يك انفاقپـنـهـانى براى او ثبت مى شود، سپس در جائى آنرا مطرح مى كند اين انفاق پنهانى حذفمى شود و بجاى آن انفاق آشكار نوشته مى شود، دگر بار در جائى ديگر آنرا مطرح مىكند باز حذف مى شود و به عنوان رياء نوشته مى شود!. آيه مورد بحث اشاره سربستهاى به همه اين امور كرده مى گويد: و لا تبطلوا اعمالكم . آيه و ترجمه
فلا تهنوا و تدعوا إ لى السلم و اءنتم الا علون و الله معكم و لن يتركم اءعملكم(35)
|
ترجمه :
35 - هرگز سست نشويد و دشمنان را به صلح (ذلت بار) دعوت نكنيد در حالى كه شمابرتريد و خداوند با شماست و چيزى از ثواب اعمالتان را هرگز كم نمى كند تفسير: صلح بيجا و ذلت بار! در تـعـقـيـب آيـات گـذشـتـه پـيـرامـون مـسـئله جـهاد اين آيه به يكى از نكات مهم پيرامون(جـهـاد) اشـاره مى كند و آن اينكه افراد سست و ضعيف الايمان براى فرار از زير بارجهاد و مشكلات ميدان جنگ غالبا مساءله صلح را مطرح مى كنند، مسلما صلح بسيار خوب استامـا در جاى خود، صلحى كه تاءمين اهداف والاى اسلامى كند، و حيثيت و عظمت و آبروى مسلمينرا حفظ نمايد، نه صلحى كه آنها را به خوارى و ذلت كشاند. لذا مى فرمايد: (اكنون كه دستورهاى گذشته را شنيديد سست نشويد و دشمنان را دعوتبـه صـلح نـكـنـيـد در حـالى كـه شما برتريد) (فلا تهنوا و تدعوا الى السلم و انتمالاعلون ). يـعـنـى حـالا كه نشانه هاى پيروزى و برترى شما آشكار شده چگونه با پيشنهاد صلحكه مفهومش عقب نشينى و شكست است پيروزيهاى خود را عقيم مى گذاريد؟ اين در حقيقت صلحنيست ، اين تسليم و سازشى است كه از سستى و زبونى سرچشمه مى گيرد، اين يك نوععافيت طلبى زشتى است كه عواقب دردناك و خطرناك به بار مى آورد. و در ذيـل آيـه براى تقويت روحيه مسلمين مجاهد مى افزايد: (و خدا با شما است ، و ثواباعـمـالتـان را هـرگـز نمى كاهد) (و الله معكم و لن يتركم اعمالكم ) كسى كه خدا با اواسـت هـمـه عوامل پيروزى را در اختيار دارد، هرگز احساس تنهائى نمى كند، ضعف و سستىبـه خـود راه نـمـى دهـد، بـه نـام صـلح ، تسليم دشمن نمى شود، و فراورده هاى خونهاىشهيدان را در لحظات حساس به باد نمى دهد. (لن يتركم ) از ماده (وتر) (بر وزن سطر) به معنى منفرد است ، و لذا به كسانىكـه بعضى از بستگان نزديكشان كشته مى شود و آنها تنها مى مانند (وتر) (بر وزنفـكـر) مـى گـويـنـد، و بـه مـعـنـى نقصان و كمبود نيز آمده است و در آيه مورد بحث كنايهزيـبائى از اين مطلب است كه خداوند شما را تنها نمى گذارد و اجر و پاداش اعمالتان راهمراه شما مى كند. بـه خـصـوص ايـنكه مى دانيد هر گامى در راه جهاد برداريد براى شما ثبت مى شود، نهتـنـهـا چـيـزى از پـاداشـتـان را كـم نـمـى گـذارد كـه ازفضل و كرمش نيز بر آن مى افزايد. از آنـچـه گـفـتـيـم روشـن شـد كـه آيـه مـورد بـحـث هـيـچ تـضـادى بـا آيـه 61 سـورهانـفـال نـدارد، آنـجـا كـه مـى فـرمـايـد و ان جـنـحـوا للسـلم فـاجـنـح لهـا وتـوكـل عـلى الله انـه هـو السـمـيـع العـليـم : (اگـر آنـهـاتـمـايل به صلح نشان دهند تو نيز از در صلح درآ، و بر خدا تكيه كن كه او شنوا و دانااست ) تا يكى را ناسخ ديگرى قرار دهيم . بـلكـه هـر يـك از ايـن دو نـاظـر بـه مـورد خـاصـى اسـت ، يـكـى اشـاره بـه (صـلحمـعـقـول ) و ديـگـرى (صـلح نابجا) است ، يكى صلحى است كه منافع مسلمين را كاملاتـاءمـيـن مـى كـنـد، و ديـگـرى صـلحـى اسـت كه از ناحيه مسلمانان ضعيف و سست در آستانهپيروزيها مطرح مى گردد. و لذا به دنبال آيه سوره انفال مى گويد: و ان يريدوا ان يخدعوك فان حسبك الله : (امااگر آنها بخواهند با مطرح كردن صلح تو را فريب دهند و نيرنگى در كار باشد هرگزتسليم مشو، و نگرانى به خود راه مده ، چرا كه خداوند پشتيبان تو است . امـير مؤ منان على (عليه السلام ) در فرمان مالك اشتر به هر دو قسم از صلح اشاره كرده، مـى فـرمـايد: و لا تدفعن صلحا دعاك اليه عدوك و لله فيه رضا: هر گاه دشمن تو رابه صلحى دعوت كند كه رضاى خدا در آن بوده باشد پيشنهاد صلح را رد مكن مطرح شدنصـلح از نـاحـيـه دشـمـن از يكسو و توام بودن با رضاى خدا از سوى ديگر، تقسيم شدنصلح را به دو قسم كه در بالا گفتيم نشان مى دهد. بـه هـر حـال امـراى مـسـلمـيـن بـايـد در تـشخيص موارد صلح و جنگ كه از پيچيده - ترين وظـريـفـتـرين مسائل سرنوشت ساز است فوق العاده دقيق و هوشيار باشند، چرا كه كمتريناشـتـبـاه مـحـاسـبـه در ايـن جـهـت عـواقـب مـرگـبـارى را بـهدنبال دارد. آيه و ترجمه
إ نـمـا الحـيـوة الدنـيـا لعـب و لهـو و إ ن تـؤ مـنـوا و تـتـقـوا يـؤ تـكم اءجوركم و لا يسلكماءمولكم(36) إ ن يسلكموها فيحفكم تبخلوا و يخرج اءضغنكم(37) هـاءنـتـم هـؤ لاء تـدعـون لتـنـفـقـوا فـى سـبـيـل الله فـمـنـكـم مـنيـبـخـل و مـن يـبـخـل فـإ نـمـا يـبـخـل عـن نـفـسـه و الله الغنى و اءنتم الفقراء و إ ن تتولوايستبدل قوما غيركم ثم لا يكونوا اءمثلكم(38)
|
ترجمه :
36 - زنـدگـى دنـيا تنها بازى و سرگرمى است و اگر ايمان آوريد و تقوى پيشه كنيدپـاداشـهـاى شـمـا را بـه نـحـو كـامـل مـى دهـد و (در بـرابـر آن ) چـيـزى ازاموال شما نمى طلبيد. 37 - چـرا كـه هـر گـاه امـوال شـمـا را مـطـالبـه كـنـد، و حـتـى اصـرار نـمـايـد،بخل مى ورزيد، و كينه و خشم شما را آشكار مى سازد! 38 - آرى شـمـا همان جمعيتى هستيد كه دعوت براى انفاق در راه خدا مى شويد و بعضى ازشـمـا بـخـل مـى ورزنـد، و هـر كـس بـخـل كـنـد نـسـبـت بـه خـودبـخـل كـرده اسـت ، و خـداونـد بـى نـياز است و شما همه نيازمنديد و هرگاه سرپيچى كنيدخداوند گروه ديگرى را بجاى شما مى آورد كه مانند شما نخواهند بود. تفسير: اگر سرپيچى كنيد اين رسالت را به گروه ديگرى مى دهد گـفـتـيـم سوره (محمد) (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) سوره (جهاد) است ، از مساءلهجهاد آغاز شده و با مساءله جهاد پايان مى گيرد. آيـات مـورد بـحـث كـه آخـريـن آيـات ايـن سـوره اسـت نـيـز بـه يـكـى ديـگـر ازمسائل زندگى انسانها در اين رابطه مى پردازد، و براى تشويق و تحريك هر چه بيشترمسلمانان در زمينه اطاعت خداوند عموما و مساءله جهاد خصوصا بى ارزش بودن زندگى دنيارا مـطـرح مـى كـنـد، زيـرا يـك عـامل مهم بازدارنده از جهاد، سرگرم شدن و دلبستگى بهزندگى مادى دنيا است . مـى فـرمـايـد: (زنـدگـى دنـيا تنها بازى و سرگرمى است ) (انما الحياة الدنيا لعب ولهو). (لعـب ) (بـازى ) بـه كـارهـائى گـفـتـه مـى شـود كـه داراى يـكنوع نظم خيالى براىوصـول بـه يـك هـدف خـيـالى اسـت ، و لهـو (سرگرمى ) به هر كارى گفته مى شود كهانسان را به خود مشغول داشته و از مسائل اصولى منحرف سازد. و بـه راسـتـى زنـدگـى دنـيـا (بـازى ) و (سـرگـرمـى ) اسـت ، نـه از آن كـيفيتىحـاصـل مـى شـود و نـه حـالى ، نـه دوامـى دارد و نـه بـقـائى ، لحظاتى است زودگذر، ولذاتى است ناپايدار و تواءم با انواع دردسر! بـه دنـبال آن مى افزايد: (و اگر ايمان آوريد و تقوا پيشه كنيد خداوند پاداشهاى شمارا بـه نـحـو كـامـل و شـايـسـتـه مـى دهـد، و در بـرابـر آناموال شما را نمى طلبيد) (و ان تؤ منوا و تتقوا يؤ تكم اجوركم و لا يسئلكم اموالكم ). نـه خـداونـد در بـرابر هدايت و راهنمائى و آنهمه پاداشهاى عظيم در دنيا و آخرت مالى ازشما مى طلبد، و نه پيامبرش ، اصولا خدا نيازى ندارد، و نياز پيامبرش نيز فقط به خدااست . و اگـر مـقدار ناچيزى از اموالتان به عنوان زكات و حقوق شرعى ديگر گرفته مى شودآنـهـم بـراى خـود شـمـا مـصـرف مـى گـردد، بـراى نـگـهـدارى يـتـيـمـان و مـستمندان و ابنالسبيل شما، و براى دفاع از امنيت و استقلال كشورتان و برقرارى نظم و آرامش و تاءميننيازمنديها و عمران و آبادى شهر و ديار شما است . بـنـابـراين همين مقدار نيز براى خود شما است كه خدا و پيامبرش از همگان بى نيازند، وبه اين ترتيب تناقضى بين مفهوم آيه و آيات انفاق و زكات و مانند آن وجود ندارد. در تفسير جمله و لا يسئلكم اموالكم و رفع تناقض احتمالات متعدد ديگرى نيز داده اند: بعضى گفته اند: در برابر هدايت و پاداش چيزى از اموالتان را طلب نمى كند. بعضى ديگر گفته اند: كلاموال شما را نمى طلبيد، و تنها قسمتى از آن را مى خواهد. بـعـضـى نـيـز گـفـتـه انـد: ايـن جـمـله اشـاره بـه ايـن اسـت كـهاموال همه از آن خدا است گر چه چند روزى اين امانت نزد ما است . ولى از همه مناسبتر همان تفسير اول است . بـه هـر حـال نـبـايـد فـرامـوش كـرد كـه بـخـشـى از جـهـاد، (جـهـاد بـاامـوال ) اسـت و اصـولا هـر گـونـه نبرد با دشمن نياز به هزينه هائى دارد كه بايد ازسـوى مـسـلمـانـان بـا ايـمـان و پـرهـيـزگـار و آنها كه وابسته و دلبسته به دنيا نيستندگردآورى شود و آيات مورد بحث در حقيقت زمينه هاى فكرى و فرهنگى را براى اين مساءلهآماده مى كند. در آيـه بـعـد بـراى نـشـان دادن مـيـزان دلبـسـتـگـى غـالب مـردم بـهامـوال و ثـروتـهـاى شـخـصـى مـى افـزايـد: (هـر گـاهامـوال شـمـا را مـطـالبـه كـنـد، و حـتـى اصـرار ورزدبخل مى كنيد، بلكه از آن بالاتر كينه ها و خشم شما را آشكار مى سازد)! (ان يسئلكموهافيحفكم تبخلوا و يخرج اضغانكم ). (يـحـفـكـم ) از مـاده احـفـاء بـه مـعـنـى اصـرار در مـطـالبـه و سـؤال اسـت ، و در اصـل از حفا به معنى پابرهنه راه رفتن است . اين تعبير كنايه از كارهائىاسـت كه انسان تا آخرين حد آنرا پيگيرى مى كند، لذا (احفاء شارب ) به معنى اصلاحكردن سبيل در كوتاهترين حد است . و (اضـغـان ) جـمـع (ضغن ) چنانكه قبلا هم اشاره كرديم به معنى (كينه شديد)است . خـلاصـه ايـنـكـه آيـه بـيـانـگـر دلبـسـتـگـى شـديـد بـسـيـارى از مـردم بـهمـسـائل مـالى اسـت و در حـقـيـقـت يـكـنـوع مـلامـت و سـرزنـش آنـهـا و در عـيـنحـال تـشـويـق به ترك اين وابستگى است ، تا آنجا كه اگر خدا نيز از آنها مطالبه كندخشم و كينه او را به دل مى گيرند! و بـه ايـن تـرتـيب با اين تازيانه ملامت روح خفته انسانها را بيدار مى سازد، تا زنجيراسـارت و بـردگى اموال را از گردن خويش بردارند و آنچنان شوند كه در راه دوست ازهمه چيز بگذرند، و همه را بر پاى او نثار كنند، در عوض ايمان و تقوا و رضا و خشنودىاو را بطلبند. آخـريـن آيـه مـورد بـحـث كـه آخـريـن آيـه سـوره محمد (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) استتـاءكـيـد ديـگـرى اسـت بـر آنـچـه در آيـات گـذشـتـه پـيـرامـونمسائل مادى و دلبستگيهاى مردم به آن و انفاق در راه خدا آمده است . مـى فـرمـايـد: بـدانـيد شما همان جمعيتى هستيد كه دعوت براى انفاق در راه خدا مى شويد،بـعـضـى از شـمـا ايـن فـرمـان الهـى را اطـاعـت مـى كـنـنـد در حـالى كـه بـعـضـىبـخـل مـى ورزنـد (هـا انـتـم هـؤ لاء تـدعـون لتـنـفـقـوا فـىسبيل الله فمنكم من يبخل ). در ايـنـجـا ايـن سـؤ ال مـطـرح مـى شـود كـه در آيـاتقـبـل گـفته شد خداوند اموال شما را مطالبه نمى كند چگونه در اين آيه دستور به انفاقفى سبيل الله داده شده است ؟ ولى دنـبـاله خـود آيـه در حـقـيـقـت به اين سؤ ال از دو راه پاسخ مى دهد: نخست مى گويد:(كـسـى كـه در انـفـاق بـخـل كـنـد نـسـبـت بـه خـود بـخـل كـرده اسـت ) (و مـنيبخل فانما يبخل عن نفسه ). چرا كه نتيجه انفاقها هم در دنيا به خود شما بازمى گردد، زيرا فاصله هاى طبقاتى كممـى شود آرامش و امنيت در جامعه حكمفرما مى گردد، محبت و صفا و صميميت جاى كينه و عداوترا مى گيرد اين پاداش دنيوى شما است . و هـم در آخـرت در برابر هر درهم و دينارى مواهب و نعمتهائى به شما ارزانى مى دارد كههـرگـز بـه فـكـر بـشـرى خـطـور نـكـرده اسـت ، بـنـابـرايـن هـر قـدربخل كنيد به خودتان بخل كرده ايد! به تعبير ديگر مساءله انفاق در اينجا بيشتر ناظر به انفاق براى جهاد است و تعبير بهفى سبيل الله نيز تناسب با همين معنى دارد، و واضح است كه هر گونه كمك به پيشرفتامر جهاد ضامن حفظ موجوديت و استقلال و شرف يك جامعه است . پاسخ ديگر اينكه (خداوند غنى و بى نياز است و شما همه نيازمنديد) (و الله الغنى وانتم الفقراء). او هم از انفاق شما بى نياز است ، و هم از اطاعتتان ، اين شما هستيد كه در دنيا و آخرت نيازبه لطف و رحمت و پاداش او داريد. اصولا موجودات امكانيه و ما سوى الله سر تا پا فقر و نيازند، و غنى بالذات تنها خدااسـت ، آنـهـا حـتـى در اصل وجودشان دائما وابسته به اويند، و لحظه به لحظه از منبع لايزال فيض وجود او مدد مى گيرند كه اگر يك لحظه از آنها قطع فيض كند هستى همه برباد مى رود (و فرو ريزند قالبها)! آخـريـن جمله هشدارى است به همه مسلمانان كه قدر اين نعمت بزرگ و موهبت عظيم را بدانيدكـه خـداوند شما را پاسدار آئين پاكش قرار داد تا حاميان دين و ياوران پيامبر او باشيد،اگر به اين نعمت بزرگ ارج ننهيد (و اگر رويگردان شويد اين ماءموريت را به گروهديـگـرى مـى سـپـارد گـروهـى كـه هـمـانـنـد شـمـا نـخـواهـنـد بـود)! (و ان تـتـولوايستبدل قوما غيركم ثم لا يكونوا امثالكم ). آرى ايـن بـار هـرگـز بـر زمـيـن نـمـى ماند، اگر شما به اهميت موقفتان پى نبريد، و اينرسالت عظيم را ناديده بگيريد، خداوند قوم ديگرى را برمى انگيزد و اين رسالت عظيمرا بـر دوش آنـهـا مـى افـكـنـد، قـومـى كـه در ايـثـار و فـداكـارى وبذل جان و مال و انفاق فى سبيل الله به مراتب از شما برتر و بالاتر باشند! ايـن تهديد بزرگى است كه نظير آن در آيه 54 سوره مائده نيز آمده است : يا ايها الذينآمـنـوا مـن يـرتـد منكم عن دينه فسوف ياتى الله بقوم يحبهم و يحبونه اذلة على المؤ منيناعزة على الكافرين يجاهدون فى سبيل الله و لا يخافون لومة لائم : (اى كـسـانـى كـه ايـمـان آورده ايد! هر كس از شما از آئين خود بازگردد (به خدا زيانىنـمـى رسـانـد) خـداونـد در آيـنده جمعيتى را مى آورد كه آنها را دوست دارد و آنها نيز خدا رادوست دارند، در برابر مؤ منان متواضع ، و در برابر كافران نيرومند و شكست ناپذير،مردانى كه در راه خدا جهاد مى كنند و هرگز از سرزنش سرزنش كنندگان هراسى به خودراه نمى دهند) (مائده - 53). جـالب تـوجـه ايـن كـه اكـثـر مـفـسـران در ذيـل آيـه مـورد بـحـثنـقـل كـرده انـد كـه بـعـد از نـزول ايـن آيـه جـمـعـى از اصـحـابرسـول خـدا (صـلى اللّه عـليـه و آله و سـلّم ) عرض كردند: من هؤ لاء الذين ذكر الله فىكتابه : (اين گروهى كه خداوند در اين آيه به آنها اشاره كرده كيانند)؟! در اين هنگام سلمان نزديك پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) نشسته بود، پيامبر دستبـر پاى سلمان (و طبق روايتى بر شانه سلمان ) زد و فرمود: هذا و قومه ، و الذى نفسىبـيـده لو كـان الايـمـان مـنـوطـا بـالثـريـا لتـنـاولهرجـال مـن فارس : (منظور اين مرد و قوم او است ، سوگند به آن كس كه جانم به دست اواست اگر ايمان به ثريا بسته باشد گروهى از مردان فارس آنرا به چنگ مى آورند)! ايـن حديث و مشابه آن را محدثان معروف اهل سنت مانند محدث معروف بيهقى و ترمذى در كتبمـعـروف خـود آورده انـد، و مـفـسـران مـعـروف شـيـعـه واهل سنت بر آن اتفاق دارند، مانند: نويسنده تفسير قرطبى ، روح البيان ، و مجمع البيان وفخر رازى و مراغى و ابوالفتوح رازى و مانند آنها. در تفسير (درالمنثور) در ذيل همين آيه نيز چندين حديث در همين زمينه آورده است . حـديـث ديـگـرى از امـام صـادق (عـليـه السـلام ) نـقـل شـده كـهمكمل حديث فوق است فرمود: و الله ابدل بهم خيرا منهم ، الموالى : (به خدا سوگند كهخـداونـد بـه ايـن وعـده خـود وفـا كـرده و گروهى را از غير عرب بهتر از آنها جانشين آنهافرمود). اگـر بـا دقـت و خـالى از هـر گونه تعصب به تاريخ اسلام و علوم اسلامى بنگريم ، وسهم عجم ، و مخصوصا ايرانيان را در ميدانهاى جهاد و مبارزه با دشمنان از يكسو، و تنقيحو تـدويـن عـلوم اسـلامى را از سوى ديگر بنگريم به واقعيت اين حديث پى خواهيم برد وشرح اين سخن بسيار است . خـداونـدا! مـا را در مـسـيـر جـهـاد و ايثار و فداكارى در طريق آئين پاكت استوار و ثابت قدمبدار. بارالها! اين افتخار بزرگى را كه به ما مرحمت فرمودى كه داعيان آئين پاك تو باشيمهرگز از ما سلب مكن . پروردگارا! در اين هنگام كه طوفانهاى شديد از شرق و غرب براى محو آثار آئين پاكتدرگـرفته ، به ما قدرت بيشتر، ايمان محكمتر، ايثار فزونتر و اخلاص فراوانتر مرحمتفرما! آمين يا رب العالمين
|
|
|
|
|
|
|
|