بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب رجال قم,   مناسب چاپ   خروجی Word ( برگشت به لیست  )
 
 

بخش های کتاب

     r22 - رجال قم
     fehrest - رجال قم
     r01 - رجال قم
     r02 - رجال قم
     r03 - رجال قم
     r04 - رجال قم
     r05 - رجال قم
     r06 - رجال قم
     r07 - رجال قم
     r08 - رجال قم
     r09 - رجال قم
     r10 - رجال قم
     r11 - رجال قم
     r12 - رجال قم
     r13 - رجال قم
     r14 - رجال قم
     r15 - رجال قم
     r16 - رجال قم
     r17 - رجال قم
     r18 - رجال قم
     r19 - رجال قم
     r20 - رجال قم
     r21 - رجال قم
 

 

 
 
back pagefehrest pagenext page

2ـ در اين سفر بود كه 8 ماه ديگر در نجف ماندند و آنگاه در سال 1345 بعد از زيارت كاظمين(عليهما السلام) و سامره، از راه بصره به ايران مراجعت نمود كه به دستور رضا خان دستگير و مدّتى در محل ستاد مشترك، تحت نظر بوده و آنگاه به صورت تبعيد به مشهد مقدس فرستاده شد.

شدند پس از آنكه مدّت محدوديت ايشان بسر آمد و دولت وقت از آن پيش آمد نامناسب اعتذار خواست به مشهد مقدس مشرف و بعد از چندى به بروجرد مراجعت فرمودند، از اين پس مدّت نوزده سال به هدايت و ارشاد خلق و تربيت و تعليم طلاب و دانشجويان همّت گماشتند، مردم بروجرد او را مقتداى خود دانسته و به خطاب (امام) از او ياد مىكردند و به اين طريق از فضائل او قدرشناسى مىنمودند.
در اين مدّت از بركات وجود ايشان حوزه علميه بروجرد روح تازه گرفت و گذشته از طلاب آن شهر طالبان دانش از شهرهاى ديگر به آنجا روى آورده و مجلس درس ايشان را مغتنم مىشمردند تا اين كه در سال 1364 قمرى عارضه كسالتى ايشان را به تهران و بيمارستان فيروز آبادى كشانيد براى اوّلين بار محمدرضا پهلوى به ملاقاتشان توفيق يافت.
اين مسافرت سبب شد كه حوزه علميه قم به وجود ايشان مباهى و مفتخر شود، از آن زمان تاكنون مرجعيّت عامّه داشتهاند. در قم ساكن بوده و گذشته از حوزه علميه قم، حوزه علميه نجف اشرف و سامرا و كربلا و اصفهان و مشهد و بروجرد به عنايت و توجه ايشان اداره مىشود.
آثار ايشان گذشته از رسالات فقهيه كه به فارسى و براى مقلدين نوشته مىشود يكى تعليقاتى است كه بر كفاية الاصول، كتاب استاد خود مرحوم آخوند ملا محمد كاظم خراسانى نگاشتهاند، و ديگر كتابى است در طبقات رجال حديث كه هنوز به چاپ نرسيده است(1). و ديگر از آثار باقيه ايشان مدرسه و

ــــــــــــــــــــــــــــ

1ـ مؤلفات پرارزش مرحوم آيت الله بروجردى زياد بوده كه برخى تمام و برخى ناتمام و برخى از آنها بر اثر نقل و انتقال از بروجرد به قم مفقود گرديده است كه فهرست آنها غير از آنچه كه مؤلف محترم در متن آورده از اين قرار است: 1 ـ تجريد اسانيد الكافى 2 ـ تجريد اسانيد التهذيب 3 ـ تجريد اسانيد كتاب من لا يحضره الفقيه 4 ـ اسانيد رجال كشى 5 ـ اسانيد استبصار 6 ـ اسانيد كتاب خصال شيخ صدوق 7 ـ اسانيد كتاب امالى 8 ـ اسانيد كتاب علل الشرايع 9 ـ تجريد فهرست شيخ طوسى 10 ـ تجريد رجال نجاشى 11 ـ حاشيه بر نهايه شيخ طوسى 12 ـ حاشيه بر عروة الوثقى 13 ـ حواشى و مستدركات فهرست شيخ منتجب الدين رازى 14 ـ حواشى كتاب مبسوط شيخ (به انضمام كتاب قراض كه در نسخه مطبوعه مبسوط چاپ نشده بود) 15 ـ رسالهاى پيرامون سند صحيفه سجاديه و پاسخ به اشكالات مربوط به سند آن 16 ـ بيوت الشيعه 18 ـ اصلاح و مستدرك رجال شيخ طوسى. از تقريرات بحثهاى پربار ايشان كتب زير به چاپ رسيده است: 1 ـ نهاية الاصول 2 ـ البدر الزاهر فى صلوة الجمعة والمسافر توسط حضرت آيت الله منتظرى 3 ـ نهاية التقرير در دو جلد توسط آيت الله حاج شيخ محمدموحدى لنكرانى (فاضل) 4 ـ زبدة المقال (در خمس) توسط حضرت حجة الاسلام والمسلمين حاج سيد عباس ابو ترابى قزوينى. از ديگر خدمات فرهنگى اين فقيه پارسا تأليف «جامع احاديث الشيعه» است كه زير نظر مستقيم معظم له جمعى از فضلاى محترم حوزه قم انجام دادهاند، و نيز اهتمام خاص ايشان نسبت به طبع و چاپ كتب علمى و مخطوط علماء پيشين از جمله خدمات فرهنگى ايشان محسوب مىشود. سرانجام پس از سالها تدريس، تبليغ، تأليف، تقويت حوزه و تأسيس و دستور تعمير بناهاى خيريه در 13 شوال المكرم سال 1380 هجرى مطابق با 10 فروردين 1340 هـ ش، اين نجم پرفروغ از آسمان فرهنگ اين مرز و بوم افول كرد و در كنار مسجد اعظم قم به خاك سپرده شد.
كتابخانهايست درنجف اشرف و همچنين مسجد معظمى در شهر قم در جهت غربى حرم حضرت فاطمه معصومه ـ سلام الله عليها ـ .

حسين طباطبائى (مرحوم حاجى آقا حسين قمى):

از علماء جليل و مراجع بزرگ اخير بودند، مرتبه دانش و فضائل او نه به حدّى است كه ما لايق بيان و شرح آن باشيم(1). ايشان در سال 1282 قمرى در قم تولّد يافته است، مقدمات علوم را در طهران فرا گرفته و سپس به نجف اشرف مسافرت ]و در[ آن ديار از محضر مرحوم آخوند ملا محمد كاظم

ــــــــــــــــــــــــــــ

1ـ شرح حال و مبارزات معظم له خاصه در ارتباط با كشف حجاب اجبارى رضا خانى و ويژگيهاى اخلاقى و تقواى اين فقيه نستوه و مجاهد فى سبيل الله را در مجله نور علم دوره دوم ش1 از ص76 تا 95 آوردهايم. اخيراً كتاب مستقلى تحت عنوان «عنصر فضيلت و تقوى حضرت آيت الله قمى(قدس سره)» توسط آقاى عباس حاجيانى دشتى منتشر شده است.
خراسانى و مرحم آسيد محمّد كاظم يزدى مستفيد گشته است.مرحوم سيّد مرتضى كشميرى ايشان را به كمالات روحانى و درجات عالى تهذيب نفس آشنا ساخت و مدّتى نيز در شهر سامرا از محضر علامه، ميرزا محمد تقى شيرازى درك فيوضات كردند و بعد از چندى درخواست مردم خراسان را اجابت فرمود و به ارض اقدس مسافرت و در همانجا مقيم شدند، در آن زمان دانشجويان و طلاب علوم مشهد مقدس از بركات جنابشان مستفيض و بهرهمند شده و در همين زمان عدّه كثيرى از مردم بلاد ايران و خارج از كشور از ايشان تقليد نموده و او را به زعامت مذهب برگزيده بودند تا در سال 1313 پس از فتنه خراسان(1)براى مذاكره و جلوگيرى از اقدامات خلاف مذهبى به طهران آمدند ولى حكومت وقت گذشته از اينكه به مطالب و تذكرات ايشان توجه ننمود مردم را نيز از ملاقات و ديدار ايشان منع و پس از مدت كمى او را مجبور به ترك ايران كردند.
جناب ايشان از آن پس در كربلا رحل اقامت افكنده و طلاب و دانش پژوهان پروانهوار گردش مجتمع شدند، تا در سال 1323 شمسى مطابق 1363 قمرى كه وضع تغيير يافته بود به دعوت مردم خراسان سفرى به ايران كردند در شهرهاى كرمانشاهان و همدان و ملاير و اراك و قم و تهران و مشهد و در بين راهها استقبال بىنظيرى از او به عمل آمد پس از بازگشت از اين سفر و فوت مرحوم آيت الله اصفهانى مرجعيّت تامّه يافته ولى متأسفانه دولت مستعجل بود زيرا پس از گذشت چند ماهى در ربيع الاول سنه 1366 قمرى وفات يافت. فرزندان ايشان اغلب اهل دانش و فضل و تقوى هستند از جمله حاج آقا محمد

ــــــــــــــــــــــــــــ

1ـ بلكه حماسه خونين مردم خراسان در مسجد گوهرشاد بر عليه دين زدايى و كشف حجاب رضاخانى.
در كربلا و حاج آقا حسن(1) در مشهد و حاج آقا باقر(2) در تهران(3) كه همه آنها از بزرگان اهل علم مىباشند.

حسين عميد قمى:

فرزند آخوند ملا على اكبر، متولّد 1313 قمرى. در سال 1340 قمرى به تهران مهاجرت و پس از تكميل تحصيلات خود شغل وكالت دادگسترى را انتخاب كردند. ايشان مردى متواضع و سخنورى بىمانند مىباشد و از مشاهير قميين تهران است.

حسين فاطمى «حاج آقا حسين»(4):

ــــــــــــــــــــــــــــ

1ـ در كتاب گزارشى از سابقه تاريخى و اوضاع كنونى حوزه علميه مشهد تأليف حضرت آيةالله سيد على خامنهاى ص122 آمده است: آيت الله آقاى سيد حسن طباطبائى قمى از علماء مبارز مشهد بود كه به واسطه موضعگيريهاى حاد او عليه رژيم پهلوى در سال 1342 در جريان رفراندوم به اصطلاح انقلاب سفيد در مشهد دستگير و به تهران اعزام و در آن جا زندانى گرديد، و بعد از مدّتى از زندان آزاد شد و به مشهد بازگشت، و به مبارزه خود عليه رژيم ادامه داد، تا سرانجام وى را به سيستان و بلوچستان و شهرستان زابل تبعيد كردند، و بعد از آن باز در شهرستان كرج به صورت تبعيدى تحت نظر قرار گرفت...
2ـ متولد 1355 ق.
3ـ و حجة الاسلام والمسلمين حاج آقا تقى ـ از فحول مدرسين معاصر ـ كه ترجمه احوال ايشان در گنجينه دانشمندان 2/231 و دايرة المعارف تشيع 1/206 آمده است.
4ـ اين معلم بزرگ اخلاق فرزند سيد اسحق قمى است كه حسب الامر مرحوم آيت الله حجت در روزهاى تعطيلى حوزه در مدرسه حجتيه درس اخلاق مىگفت و به تربيت نفوس مستعدّه مىپرداخت. وى در 27 ماه شوال 1389 ق دعوت حق را لبيك گفت و چشم از جهان فانى فرو بست و مرغ روحش به عالم بالا پر كشيد و جسد مطهرش در قبرستان شيخان جنب مضجع شريف زكريا بن آدم به خاك سپرده شد. از تأليفات ايشان است: دررالاخبار (2 جلد) كه به چاپ رسيده است. ر.ك: كيهان انديشه ش8، مهر و آبان 65 ص76 ـ 78 مقاله استاد حسن زاده آملى; گنجينه دانشمندان 2/293.
از دانشمندان و پارسايان قم است، تحصيلاتش در قم و در خدمت مرحوم ميرزا جواد آقا ملكى تبريزى و مرحوم حائرى يزدى، تدرّس كرده است، فعلاً در شهر قم به تدريس و تعليم فقه و اصول ]و[ اخلاق اشتغال دارند، مردى زاهد و متّقى مىباشد.

حمدان بن مهلّب قمى(1):

از روات و محدثين قم، كتابى در حديث دارد كه ابن ابى عمير از او روايت مىكند.

حمزة بن اليسع القمى(2):

از روات و محدثين قم است زندگانى او در قرن دوم بوده و از صحابه امامان جعفر الصادق و موسى الكاظم(عليهما السلام) بوده است، محمد بن ابى نصر بزنطى از او روايت مىكند، نجاشى او را توثيق كرده است.

حمزة بن يعلى الأشعرى(3):

كنيه او (أبو يعلى) است، اواخر قرن دوّم هجرى مىزيسته و از اصحاب امام على بن موسى الرضا و محمد بن على(عليهما السلام) بوده است، از بزرگان و مشايخ قميين و از فقهاء جليل است نجاشى و علامه او را از ثقات دانستهاند و به نقل مشتركات

ــــــــــــــــــــــــــــ

1ـ نك: رجال نجاشى 139; منتهى المقال 3/125; هداية المحدّثين: 52.
2ـ نك: اعيان الشيعه 6/252; تنقيح المقال 1/377; جامع الرواة 1/283; خاتمه مستدرك ص797; رجال برقى 48; رجال ابن داود 85; رجال طوسى 178 و 347; مجمع الرجال 2/242; معجم رجال الحديث 6/282; منتهى المقال 122; و چاپ جديد 3/140; منهجالمقال 126; نقد الرجال 120.
3ـ نك: رجال نجاشى 141، خلاصه 1/53; منتهى المقال 3/140; هداية المحدّثين: 52.
سعد بن عبدالله و الصفار از او روايت مىكنند.

حسين كبير (حسين آقا قمى)(1):

فرزند ارشد مرحوم آيت الله(2) كبير و از فضلا به شمار مىروند و در مسجد امام به جاى والد گرامشان اقامه جماعت مىنمايند.

حسين كوچه حرمى(3) (حاج سيد...):

از علماء حوزه علمى قم و مردى زاهد و مورد توجه اهالى بودند تحصيلات او در قم و نجف اشرف بوده و از محضر اساتيد بزرگ زمان مستفيض شده است در مسجد بالاسر در مواقع ظهر و شب اقامه جماعت مىفرموده و اوقات ديگر را به تدريس مىپرداختند. حضرت آية الله سيد شهاب الدين مرعشى ]رحمة الله عليه[ داماد برادر اوست.
در سال 1357 هجرى وفات كردند و در قرب مقبره مرحوم شيخ عبدالكريم حائرى مدفون شده است.

ــــــــــــــــــــــــــــ

1ـ وى كه از فضلاء قم و از شاگردان مرحوم اديب تهرانى و آيات عظام مرحوم آقاى حجت و مرحوم آقاى خونسارى و مرحوم آقاى فيض و والد بزرگوارشان و مرحوم آقاى بروجردى ـرضوان الله عليهم اجمعين ـ بود بعد از 1384 قمرى فوت كرد و در قبرستان شيخان قم مدفون گرديد.
2ـ ميرزا محمد كبير.
3ـ اين مرد بزرگوار از سادات طباطبائى و از اخيار و ابرار قم بوده است و به طوريكه نگارنده شنيده در جناب ايشان حائل، مانع نبوده است و لذا اگر در منزل نشسته بوده، پشت منزل و رفت و آمد كوچه را مىديده است. و هم ايشان است كه محل اقامه جماعت خود را به آيت الله سيّد شهاب الدين مرعشى نجفى تفويض كرده است. و نيز ببينيد: آثار الحجه 1/219.

حيرانى قمى:

زادگاه اين شاعر قم و در همدان مىزيسته است، شاعرى شيرين گفتار و خوش قريحه بوده و از نديمان سلطان يعقوب ]آق قويونلو 883 ـ 896[ بهشمار مىرود قصائد و غزليات و مثنويات بسيارى سرود، و در سال 903 قمرى درگذشته است(1)، از اشعار او است:
دوش آتشى كه بر سر كويش بلند بود***آتش نبود، آه من مستمند بود!
* * *
صحباى(2) عيد گرمن، دست آن نازك بدن ببوسم***زشادى تا به شب آنروز دست خويشتن ببوسم
* * *
زهجران تا بكى سوز]د[ دل برگشته و من هم(3)***چو شمع از آتش دل كاشكى مىسوختم من هم

ــــــــــــــــــــــــــــ

1ـ وى صد هزار بيت شعر در حافظه خود سپرده بوده است و در سفرى كه به كاشان رفته قاضى آن شهر (قاضى محمد كاشى) را هجو كرده و به همدان گريخته است و در آنجا كدخدا شده و در همانجا جرعه (كل نفس ذائقة الموت) را چشيده است. چهار مثنوى از او به جاى مانده است به نامهاى 1 ـ بهرام و ناهيد 2 ـ مناظره آسمان و زمين 3 ـ مناظره سيخ و مرغ 4ـمناظره شمع و پروانه، فرزند او «ضميرى» نيز از شعراى شاه طهماسب بوده است. ر.ك: تحفه سامى 112; الذريعة 9/274; قم در قرن نهم هجرى 197 و 198; تذكره سخنوران قم ص117; تاريخ علماء و شعراى گيلان: 150; گلزار جاويدان 1/425; شمع انجمن: 130; آتشكده آذر 2/1246 و 1247; نتايج الافكار: 178; تاريخ مفصل ايران: 660.
2ـ صباح ظ.
3ـ در تذكره اين بيت به شكل زير نيز آمده است:
زهجران تا بكى سوزد، دل سرگشته و تن هم***چو شمع از آتش دل كاشكى مىسوختم منهم

« خ »

خواجه نصير الدين طوسى:

ابو جعفر محمد بن فخرالدين محمد بن حسن از بزرگترين نوابغ قرن هفتم هجرى است كه در فنون حكمت و رياضى رديف فارابى و پورسينا و ابو ريحان بيرونى و از مفاخر خاور و ايران(1) به شمار مىرود.
ولادت او در روز شنبه يازدهم جماد الاولى سال 597 هجرى در مشهد مقدس بوده است و پس از هفتاد و پنج سال و هفت ماه و هفت روز زندگانى در روز شنبه هفدهم ذى الحجه سال 672 در بغداد وفات و در مشهد كاظمين در جوار حضرت امام موسى الكاظم ]ع[ به خاك سپرده شد(2).
در «تذكره هفت اقليم» در ضمن تراجم علماء ساوه نوشته شده است كه

ــــــــــــــــــــــــــــ

1ـ بعضى از بزرگان گفتهاند كه اگر به ديده انصاف نظر افكنى و عصبيت را به ميان نياورى توانى گفت كه خواجه، افضل علماى بنىآدم از بدو دنيا تا بدين روزگار است. فوائد الرضويه: 603.
استاد شهيد مرتضى مطهرى در «خدمات متقابل اسلام و ايران» 2/610 مىنويسد: ارزش كارهاى فلسفى او و نقشى كه در تحول فلسفه داشته است نيازمند به يك كتاب است. در رياضيات از شخصيتهاى معدود جهان به شمار مىرود، از كسانى است كه در اساس هيئت بطلميوس تشكيك كرده و زمينه را براى هيئت جديد فراهم كرده است. آقاى تقى زاده مدعى است كه ايرادات خواجه در كتاب تذكره خويش بر اساس هيئت بطلميوس، به پيشنهاد كوپرنيك لهستانى طرح نوينى را براى هيئت عالم كمك كرده است. مقالات و بررسيها دفتر هفتم و هشتم 162.
2ـ درباره تاريخ وفات او به فارسى گفته شده:
نصير ملت و دين، پادشاه كشور فضل***يگانهاى كه چه او مادر زمانه نزاد
به سال ششصد و هفتاد و بذى الحجه***بروز هجدهمش درگذشت در بغداد
تاريخ گزيده (حمدالله مستوفى)
بر لوح مزارش نوشتهاند: (وكلبهم باسط ذراعيه بالوصيد).
اصل خواجه از جهرود ساوه بوده و چون در طوس متولد شده به طوسى مشهور گرديد. و همچنين در كتاب «رياض العلما» در ذيل شرح حال بدرالدين حسن بن على نوشته شده است كه دستجرد از بلوك جهرود است از نواحى شهر قم و اصل خواجه نصيرالدين از دستجرد بوده از دهكده به نام «اورشاه»(1).
معروف اينست كه خواجه در علوم نقليه شاگرد پدرش محمد بن حسن و پدرش شاگرد فضل الله راوندى و وى شاگرد سيد مرتضى، بود و در علوم عقليه نخست به نزد دائى خويش تحصيل كرد و سپس به نيشابور رفته در خدمت فريدالدين داماد نيشابورى به تحصيل اشتغال جست و كتاب اشارات ابو على سينا را نزد وى استماع نمود و فريدالدين شاگرد صدرالدين سرخسى و وى شاگرد افضلالدين غيلانى و وى شاگرد ابوالعباس لوكرى و ابوالعباس، شاگرد بهمنيار بن مرزبان آذربايجانى بوده كه از شاگردان معروف شيخ الرئيس ابو على سيناست.
و مقدمات علوم رياضى را از كمالالدين محمد حاسب كه از شاگردان افضلالدين كاشى بود فرا گرفت، شيخ برهانالدين همدانى شاگرد شيخ منتجب الدين قمى صاحب فهرست هم از مشايخ حديث و روايت خواجه بود معينالدين سالم بن بدران نيز بدو اجازه روايت داد(2).
خواجه يك چندهم نزد قطبالدين مصرى و كمالالدين يونس موصلى و يك چندهم در مدرس ابوالسعادات اصفهانى و به همدرسى سيد على بن

ــــــــــــــــــــــــــــ

1ـ اصل خواجه از «وِشاره» واقع در بلوك جهرود ده فرسخى قم است و اين كه در رياضالعلماء «ورشاه» گفته همان وشاره است كه «را» مقدم بر «شين» گرديده و در آنجا قلعهايست معروف به قلعه خواجه نصير. فوائد الرضويه 604 و نيز بنگريد: تاريخ گزيده; هفت اقليم; آتشكده آذر; مجالس المؤمنين.
2ـ در سال 619 و اين اجازه در پشت كتاب غنية النزوع ابن زهره باقى است و در اجازات بحار هم آمده است.
طاووس حسنى وشيخ ميثم بن على بن ميثم بحرانى تحصيل كرد.
و از شاگردان معروف خواجه، يكى فقيه بزرگوار علامه حلى مؤلف كتاب ـتذكره و تبصره در فقه ـ مىباشد كه از بزرگترين فقهاى شيعه به شمار مىرود. و ديگر دانشمند مشهور، علامه قطبالدين شيرازى و ديگر سيد غياثالدين عبدالكريم بن احمدبن طاووس صاحب فرحة الغرى متولد شعبان 648 متوفى شوال 693 است.
خواجه نصيرالدين در انواع علوم نقلى و عقلى بويژه حكمت و كلام و رياضى يگانه عصر خويش بود و در سراسر بلاد اسلامى به فضل و دانش و فهم و كياست شهرتى بسزا داشت و به لقب «استاد البشر» ستوده مىشد.
خواجه پس از فراغ از تحصيل و نيل به درجات عالى كمال به دربار ناصرالدين ابوالفتح عبدالرحيم بن ابى منصور، محتشم ]حاكم[ قهستان كه مردى فاضل و دانش پرور و از سلاطين اسمعيليه بود پيوست و در دستگاه او مقامى ارجمند يافت، در اثناء اقامتش در دستگاه اسمعيليان بطورى كه قطبالدين محمد لاهيجى اشكورى در كتاب «محبوب القلوب»(1) نوشته است قصيدهاى به عربى در مدح مستعصم خليفه عباسى سرود و با نامهاى به بغداد فرستاد ابن علقمى وزير معتصم چگونگى حالرا بهناصرالدين، محتشم قهستان

ــــــــــــــــــــــــــــ

1ـ و نيز آداب السلطانيه و تاريخ وصاف الحضرة و... ولى ارتباط و هماهنگى محقق طوسى با ابن علقمى در هنگام فتح بغداد و پس از آن صحت اين نقل را محل ترديد قرار مىدهد گرچه برخى موضوع نامهنگارى و مديحه سرائى خواجه را مسلّم دانسته و در مقام توجيه برآمده و نوشتهاند كه مقصود خواجه از سرودن قصيدهاى در مدح مستعصم، اين بوده كه در نزد خليفه منزلتى پيداكند و بدين وسيله موجبات ترويج مذهب شيعه را فراهم سازد ولى مؤيدالدين علقمى قمى ـ از بزرگان و اكابر فضلاى شيعه در بغداد و وزير مستعصم عباسى ـ مصلحت نديد و لذا محرمانه به محتشم نوشت كه از عزيمت خواجه جلوگيرى كند ر.ك: فوائد الرضويه 605. به هرحال ممكن است قضيه انتقال خواه از قهستان بدين گونه بوده كه چون ناصرالدين مىخواسته بديدار علاءالدين محمد به قلعه «الموت» برود، خواجه را نيز با خود برده و پادشاه اسماعيليه وى را نزد خود نگاه داشته است.
نوشت از اين پس رفتار ناصرالدين با خواجه تغيير كرد و او را بگونه بازداشتگان نگهداشت و سپس هنگامى كه به قلعه الموت قزوين نزد علاءالدين محمد هفتمين خليفه حسن صباح مىرفت او را نيز همراه خود برد و خواجه به حكم علاءالدين در قلعه الموت متوقف شد و تا هنگام فتح قلاع اسماعيليه بدست هلاكو در قلعه «ميمون دژ» نزد ركنالدين خورشاه بسر برد يا محبوس ماند خواجه از اين تاريخ به خدمت ايلخان مغول پيوست و از مقرّبان دربار وى گشت و در ملازمت وى مقام و منصب تالى وزارت يافت و تا سال 663 كه هولاكوخان وفات يافت در دستگاه وى با نهايت قدر و منزلت مىزيست و از آن پس تا سال 672 قمرى كه پايان عمر خواجه است همچنان گرامى و معزّز بود مدّت اقامت خواجه در دستگاه اسمعيليه بطور قطع از بيست و دو سال كمتر نبود و در تمام سنوات مابين 633(1) كه سال تأليف كتاب اخلاق ناصرى است، تا 654 كه سال فتح قلاع اسمعيليه و استخلاص خواجه به دست هلاكوست خواجه در خدمت و تعبير بعضى در حبس اسماعيليان به سر مىبرد و در اين مدت به تأليف و تصنيف كتب مهمّ همچون «اخلاق ناصرى» و «رساله معينيه» و «شرح اشارات» و «تحرير مجسطى» و امثال آنها اشتغال داشت و چون به خدمت هولاكو پيوست از طرف وى مأمور بستن رصد و نوشتن زيج گشت.
خواجه در سال 657 بناى رصدخانه مراغه را آغاز كرد و به دستيارى چند تن از مهندسان و منجّمان بزرگ آن عصر از قبيل مؤيدالدين عرضى دمشقى و فخرالدين خلاطى و فخرالدين مراغى و نجمالدين دبيران قزوينى دست به كار زد و در نتيجه كتاب زيج ايلخانى را نوشت كه از كتب مهمّ اين فن بشمار مىرود.

ــــــــــــــــــــــــــــ

1ـ سال تأليف اخلاق ناصرى 630 است و بر اين اساس بايد گفت خواجه حداقل 24 سال در قلاع اسماعيليه بوده است.
اين كه همكاران خواجه را در رصدخانه منحصر به اين اشخاص نوشتيم مأخذش نوشته خود خواجه در مقدمه «زيج ايلخانى» است كه مىنويسد: «هولاكو خان در آن وقت كه ولايتها ملحدان بگرفت من بنده كمترين نصيرالدين كه از طوسم و به ولايت ملحدان افتاده بودم بيرون آورد و رصد ستارگان فرمود و حكما را كه در رصد مىدانستند چون مؤيدالدين عرضى كه به دمشق بود و فخرالدين خلاصى كه به تفليس بود و فخرالدين مراغى كه به موصل بود و نجمالدين دبيران كه به قزوين بود از آن ولايتها بطلبيد وزمين مراغه را رصد اختيار كردند و به اين بندگى مشغول شدند و آلتها بساختند و بناهاى لايق رصد برآوردند و به فرمود تا كتابها از بغداد و شام و موصل و خراسان بياورند و در موضعى كه رصد مىكردند بنهادند تا آن كار نسق و ترتيب نيكو يافت».
اما به قرينه سياق عبارت خود خواجه و نيز به دلائل تاريخى ديگر مسلّم است، كه همكاران خواجه بيش از اين چهار نفر بودهاند. و شايد بدين سبب كه مقام علمى و همكارى آنها در رتبه اين چهار استاد بزرگ نبوده، خواجه از آنها نام نبرده است از آن جمله علامه قطبالدين محمود شيرازى است كه از شاگردان و دست پروردگان خود خواجه بود و در مراغه حضور داشت و در اعمال رصدى كارى كرد، خواجه صدرالدين و خواجه اصيلالدين پسران خود خواجه كه از حيث شاگردى در رتبه قطبالدين محمود شمرده مىشدند نيز از كاركنان رصدخانه بودند. در «فوات الوفيات»(1) محمد بن شاكر كتبى متوفى 764 و نيز در «تاريخ وصاف» نوشتهاند كه هولاكو خان اوقاف تمام ممالك ايلخانى را به دست خواجه سپرد و خواجه در هر شهرى نائب گماشت تا عشر اوقاف را مىگرفتند و آن را در مخارج رصدخانه و حقوق و رواتب علماء و اعضاء رصدخانه خرج مىكرد.

ــــــــــــــــــــــــــــ

1ـ 2/309.
و نيز در «فوات الوفيات» نقل شده است كه هولاكو خان در كار رصدخانه و زيج ايلخانى بذل اموال بىحساب كرد. معروف است كه خواجه نصيرالدين كتابخانه بزرگى مشتمل بر چهارصد هزار جلد كتاب(1) بنياد كرد و به وسيله قدرتى كه داشت ازهمه ممالك كتابها به كتابخانه خويش مىآورد و نيز مشهور است كه ركنالدين خورشاره اسماعيلى در اثر تشويق و مصلحتبينى خواجه نصيرالدين تسليم هولاكو خان شد و هلاكو به پاس اين خدمت و به حكم لياقتى كه در خواجه ديد وى را به پايگاه ارجمند بركشيد و به جايگاه بلند رسانيد.
از خواجه نصيرالدين سه پسر باقى ماند(2) كه داخل مناصب ديوانى بودند و در زمره اهل فضل شمرده مىشدند: يكى صدرالدين على كه ظاهراً اكبر اولاد خواجه و درة القلاده خانواده او بوده و در علم نجوم دست داشته و به فارسى شعر مىگفته و غالب مناصب بعد از وى بدو مفوض شده و مدتى بعد از وفات خواجه در رصدخانه مراغه رياست داشته است. و ديگر اصيلالدين حسن كه يكچند حكومت بغداد داشته و بعد از صدرالدين، غالب مناصب وى بدو رسيده و بنوشته بعضى در سال 715 وفات يافته است. سومى فخرالدين احمد كه وى نيز از اعيان و فضلاى زمان خويش بوده است.
خواجه نصيرالدين گاهى به تفنن شعر مىساخته و بعضى اشعار فارسى و عربى او در كتابها نقل شده است(3). از تأليفات مهم خواجه يكى زيج ايلخانى

ــــــــــــــــــــــــــــ

1ـ جرجى زيدان در آداب اللغة گويد: كتابخانه او بيش از چهارصد هزار مجلد كتاب داشته و الوافى بالوفيات 2/307.
back pagefehrest pagenext page
 
 

کلیه حقوق این سایت محفوظ می باشد.

طراحی و پیاده سازی: GoogleA4.com | میزبانی: DrHost.ir

انهار بانک احادیث انهار توضیح المسائل مراجع استفتائات مراجع رساله آموزشی مراجع درباره انهار زندگینامه تالیفات عربی تالیفات فارسی گالری تصاویر تماس با ما جمادی الثانی رجب شعبان رمضان شوال ذی القعده ذی الحجة محرم صفر ربیع الثانی ربیع الاول جمادی الاول نماز بعثت محرم اعتکاف مولود کعبه ماه مبارک رمضان امام سجاد علیه السلام امام حسن علیه السلام حضرت علی اکبر علیه السلام میلاد امام حسین علیه السلام میلاد حضرت مهدی علیه السلام حضرت ابالفضل العباس علیه السلام ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها پاسخ به احکام شرعی مشاوره از طریق اینترنت استخاره از طریق اینترنت تماس با ما قرآن (متن، ترجمه،فضیلت، تلاوت) مفاتیح الجنان کتابخانه الکترونیکی گنجینه صوتی پیوندها طراحی سایت هاستینگ ایران، ویندوز و لینوکس دیتاسنتر فن آوا سرور اختصاصی سرور ابری اشتراک مکانی colocation