بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب زکات دومین زیر بنای اقتصادی اسلام, سید حسین موسوى راد لاهیجى   مناسب چاپ   خروجی Word ( برگشت به لیست  )
 
 

بخش های کتاب

     FEHREST -
     fehrest01 -
     FOOTNT01 -
     ZAKAT001 -
     ZAKAT002 -
     ZAKAT003 -
     ZAKAT004 -
     ZAKAT005 -
 

 

 
 

 

next page

fehrest page

پيشگفتار 
بسم الله الرحمن الرحيم
الحمد لله الذى هدانا لهذا و ما كنا لنهتدى لولا ان هدانا لولا ان هدانا الله وصلى اللهعلى سيدنا محمد و آله الطيبين و لعنة الله على اعدائهم اءجمعين الى قيام يوم الدين .
اما بعد: جسم انسان داراى دو جنبه روحانى و مادى است ، جنبه مادى كه براى هر انسانىضرورت دارد تا از بدن و جسم خويش و هر آن كس كه در تحتتكفل او بسر مى برد تاءمين و تضمين نمايد. و بنابراين ضروريترين پاسدارى از بدنو جسم انسان ، تغذيه حلال و سالم است كه هم در تربيت روح و روان انسان نقش بنيانىدارد و هم در جسم و بدن انسان مؤ ثر است ، و لذا انسان براى تربيت هم روح و هم جسمعلى الدوام بايد بخورد و بيآشامد تا مقاومت روحى و جسمى خويش را حفظ نموده و خود رادر مقابل كار و كوشش ‍ و تلاش زندگى فكرى و روحى و جسمى حفظ و حراست نموده وزندگى و حيات خويش را تاءمين و تضمين نمايد. و لب كلام اينكه آدمى در تغذيه سالم وحلال و پاك همچنانكه از صرف و تغذيه غذاهاى فاسد بايد اجتناب كند كه در تغذيهحرام و نا پاك بمراتب بيشتر و زيادتر بايد اجتناب نمايد چرا كه غذاهاى حرام و ناسالمموجب بيماريهاى فراوان و كوتاهى عمر و حتى منجر به مرگ او مى شود و نا گفته نماندكه غذاى حرام و مال نا مشروع بمراتب اثر فسادش از غذاهاى فاسد بيشتر است .
اما جنبه دوم : كه جنبه روحى و معنوى انسان است و آن خلاصه مى گردد در نفس و تزكيهنفس بى تزكيه مال ميسر نيست ، يعنى انسان در كنار معنويتهاى خويش بناچار بايد بهكسب مال و روزى حلال و طيب و طاهر رغبت كند و سپساموال حلال خويش را با تزكيه و پرداختن حقوقى كه از جانب خداوند و پيامبر و ائمه عليهالسلام مقرر گشته مبادرت ورزد تا بدينوسيله به تزكيه و تربيت نفس بپردازد، چراكه بدون تزكيه مال هرگز تزكيه و تربيت نفس عائد نمى گردد، بنابراين چونمصرف غذاى فاسد در جسم تاءثير منفى دارد، استفاده ازمال حرام در نفس نيز تاءثير منفى خود را خواهد داشت .
بنابراين زكات دومين منبع اقتصادى اسلام و چهارمين فرع اساسى اسلام و فقه شيعهاثنى عشريه مى باشد كه هيچ يك از فرق اسلامى با آن مخالفتى ندارند الآ اينكه دركيفيت دريافت و پرداخت و اصل كيفيت و كميت ممكن است اختلاف نظراتى وجود داشته باشد.
بنابراين اصلاهميت اين فريضه و روند اقتصادى و دينى و فرهنگى آن در اقتصاد اسلام و مسلمين ،اينجانب را بر آن داشت كه تا پس از تحقيقات وسيع در موضوع سلسله بحثهاى فروعدين اين فرائض الهى ، در مورد نماز، كتاب نماز، از ديدگاه قرآن و حديث و درمورد روزه ، كتاب روزه درمان بيماريهاى روح و جسم
كه هم اكنون چاپ شانزدهم خودرا پيموده اند و كتاب خمس نخستين زير بناى اقتصادى اسلام را چاپ و منتشرنمايم اميد است خداوند متعال بذل عنايت فرموده تا توان تدوين و تاءليف كتابهاى اعتقادىفروع دين و شريعت اسلام را به انجام رسانده تا مورد استفاده عامه مسلمين ونسل جوان خاصه نهادها و ارگانها قرار بگيرد.
بنابراين آنچه در توانم بود به منصه حضور و ظهور آورده و كتاب حاضر را تاءليفنمودم و در اختيار شما علاقمندان محترم گذاشته و توانستم در اين كتاب شريف حق مطلب راادا نموده و وظيفه شرعى و وجدانى خود دانسته و در اختيار شمااهل زكات قرار داده تا توان علمى و عملى خويش را ايفا نمايم .
اميد است به لطف الهى و عنايات خاصه حضرت حق و درظل توجهات حضرت وليعصر ارواح من سواه فداه ، در كتاب شريف حج را بزودىبه دست گرفته و در اسرع وقت به چاپ و نشر آن مبادرت ورزم انشاالله تعالى .اميدوارم كه خداوند تبارك و تعالى به لطف خويش اين خدمت نا چيز و ناقابل را پذيرفته و اجر و پاداشى كه شايسته اوست به اين حقير ضعيف مرحمت بفرمايد،انشاء الله .
حوزه علميه قم سيد حسين موسوى راد لاهيجى
فصلاول : زكات در اسلام
واژه زكات : اصل الزكوة النمو الحاصل عن بركة الله تعالى (1)
ريشه و اصل زكات به معناى رشد و نمو است كهحاصل از بركت و رحمت خداى تعالى مى باشد و از مفهوم آن اين چنين معنى بر مى آيد كههر چه داراى رشد و نمو و زياد شدن و بزرگ شدن است با خلق و مشيت الهى تواءم است ،يعنى حركت و رشد، با بركت حضرت حق تعالى منضم است . نظير معنايى كه راغباصفهانى براى زكات ، و هم در كتاب معجم مقائيس اللغه كرده اند الا اينكه نمورا در جنب بركت خداوند ذكر نكرده و آن اينست :
الزاء و الكاف و الوو (و الحرف المعتل )اءصل يدل على نماء و زيارة .
در ماده زكو، زا و كاف و واو اصلى است كه دلالت بر نمو و زيادتى دارد.
شاهد بر اينكه زكات بمعنى نمو و زيادتى هست ، تاج العروس پس از بيانمعنى زكات براى نمو و رشد مى گويد: از همين باب است حديث حضرت على عليه السلامكه فرمود:
المال تنقصه النفقة و العلم يزكو على الانفاق .
حضرت على عليه السلام فرمود: مال با خرج كردن كم مى شود، لكن علم با تعليم ،نمو و رشد مى نمايد. (مراد از نفقه هزينه عائله است ).
ولى شباهت تعليم علم و تعلم آن همانند رشد و نمو زكات است ، رويهم رفته تا اينجالغت زكات طبق نظر لغت شناسان بمعنى رشد و نمو آمده ، الا اينكه معناىزكات از نظر راغب اصفهانى نموى است كه حاصل از بركت خداوند است و نشان مى دهد كهزكات و تزكيه اموال موجب بركت مابقى از اموال مى باشد، بنابراين زكاتمال نه تنها از آن چيزى نمى كاهد بلكه موجب فزونى و بركت بقيهمال مى گردد.
در قرآن سى و دوبار كلمه زكات بكار برده شده است و در تمامى آياتى كه دربرگيرنده بحث زكات است اين واژه به معناى اصطلاحى خود يعنى تزكيه وپاكسازى آمده است و شايد در هيچ يك از اين موارد كلمه زكو و زكات به معنى نموو رشد (كه معناى لغوى آنست ) نيامده است . مگر در دو آيه ، يكى آيه هشتاد و يك سوره كهفكه به معنى طهارت و پاكى آمده است ، مى فرمايد:
فاءردنا اءن يبد لهما ربهما خيرا منه ركوة و اءقرب رحما
حضرت خضر عليه السلام در پاسخ حضرت موسى عليه السلام كه چرا كشتى را دردريا سوراخ كردى و معيوب ساختى ؟ و آن كودك را چرا كشتى ؟ و آن ديوار را چرا بى مزدساختى و مرمت نمودى ؟ جوابهاى مناسب هر مورد را داده است و در پاسخ مورد آن كودك چنينفرمود:
و اما الغلام فكان اءبوه مؤ منين فخشينا اءن يرهقهما طغيانا و كفرا، فاردنا اءن يبد لهماخيرا منه زكوة و اقرب رحما.(2)
و اما آن كودك كه پدر و مادرش از مؤ منان بودند، پس ترسيدم كه (آن كودك ) پدر ومادرش را به كفر و طغيان و نا سپاسى وا دارد. (از آنجا كه حضرت با علم غيب از آن اطلاعمى داده معلوم است كه اين كودك مقتول دست حضرت خضر چنين سر نوشتى داشته كهحضرت دست به قتل او ميزند) و در ادامه سخن در آيه بعد مى فرمايد:
پس خواستمن تا باز دهد ايشان را و عطا فرمايد پروردگارشان بجاى آن (كودك )،كودكى بهتر و پاكتر و با رحم تر.
سر اينكه اينجا زكات را به معناى پاكى و طهارت گرفته اينست كه تزكيه دراموال و انفس در همان پاكى و طهارت خلاصه مى گردد.
همچنين در مورد پاكى و طهارت حضرت يحيى عليه السلام كه در سنين كودكى به مقامپيامبريش رساند، چنين مى فرمايد:
يا يحيى حذ الكتاب بقوة و اتيناه الحكم صبيا و حنانا من لدنا و زكوة و كانتقيا.(3)
اى يحيى ! كتاب (خدا) را با قوت بگير و ما فرمان نبوت (وعقل كافى ) در كودكى به داديم و رحمت و محبتى از ناحيه خود به او بخشيديم و پاكى(دل و جان ) به او مرحمت كرديم . و او از پرهيزكاران بود.
در اين آيه نيز زكات به معنى پاكى و طهارت آمده است .
زكات يعنى تزكيه زرع و زراعت  
خداوند تعالى در قرآن مى فرمايد:
و اتو الزكوة .
بيضاوى در تفسير اين آيه مى گويد:
اءلزكاة من زكى الزرع اذا نما فان اخراجها يستجلب بركة فىالمال و يثمر للن فس و فضيلة الكرم (4)
زكات آنست كه كسى پاك سازد زراعت را وقتى كه رشد كند، پس براستى كه اخراجشجلب مى كند بركت را در مال ، و ثمره اش در نفس انسان فضيلت و كرامت است .
اومن الزكاء بمعنى الطهارة فانها تطهر المال من الخبث و النفس من البخل
با اينكه زكات از زكاء به معنى طهارت است ، چرا كه زكات ،مال را از خباثت تطهير مى نمايد و نفس انسان را نيز از خبث طينت وبخل پاك مى سازد
.
شيخ طبرسى قدس سره در واژه زكات فرمود:
الزكاة و النماء و الزيادة نظائر فى اللغة (5)
زكات و نماء و زياده از نظر لغت نظير همديگرند
صاحب لغت العين مى گويد:
اءلزكاة زكاة المال و هو تطهيره و زكا الزرع و غيره يزكوا زكاء ممدودا، اءى نما و ازداد و هذا لا يز كوا بفلان اءى لا يليق به الزكاء الشفع و الخساء الوتر واءصله تثميرالمال بالبركة التى يجعلها الله فيه (6)
زكات زكات مال است و زكات مال موجب تطهير آنست و زكات زراعت و غير زراعتموجب بركت خاصى است و نمو و رشد و فزونى دارد.
اين فزونى و بركت از جانب كسى و بوسيله شخصى نيست ، كه كسى قدرت و لياقت اينبركت و رشد به معنى به ثمر رساندن مال و فايده آنست ، مالى كه خداوند در آن بركتقرار مى دهد و اين بركت در توان انسانها و غير خداوند نمى باشد.
واژه زكات به قول محقق حلى قدس سره به معنى تطهير نيز آمده است :
الزكوة فى اللغة الزيادة و النمو و التطهير
زكات در لغت به معنى زياده و رشد و نمو و طهارت و پاكى آمده است .
زكات از ديدگاه محقق حلى قدس سره  
اين فقيه عاليمقدار در كتابش در معنا و تعريف زكات مى فرمايد:
و فى الشرع اءسم لحق يجب فى المال يعتبر فى وجوبه النصاب و سميت
بذلك لاءن بها يز داد و يطهر المال من حق المساكين و مؤ ديها من الاثم

در شرع مقدس زكات اسمى است براى حقى كه درمال واجب گشته است و در وجوبش نصابى معتبر شده كه اگر بحد نصاب نرسد زكاتندارد و اينكه چرا اين حق واجب زكات ناميده شده بدين علت است كه در دادن زكاتثواب است و تطهير مال است ، همچنين تاءمين خواستهاى مساكين است و مهمتر اين كه مؤ دىزكات از گناه پاك مى گردد.(7)
كلمه زكات از زكو يا زكى به معنى نمو و پاكى و تطهير گرفته شدهاست و در اصطلاح شرعى قسمتى از مال است كه شخص مسلمان اگر مالش بحد نصاببرسد بايد بعنوان اطاعت از امر خداوند بپردازد و زكات با نام صدقه در قرآن ياد شدهو بنام انفاق هم آمده ، ولى با يك مشخصه معلوم و معين بعنوان زكات پرداخت مىگردد و پرداخت الزامى زكات براى تاءمين اجتماعى و رفع نيازمنديهاى جامعه مسلمان مىباشد و اين خود از جمله مفاهيم و تعاليم عاليه اسلام است كه شارع مقدس مكرر به آنتوصيه كرده است و زكات نقش مؤ ثرى در تعديل ثروتها و درآمدها دارد، كه جامعه رانيز تا حدى هماهنگ و متوازن و برابر مى سازد و سطح زندگى سرمايه داران را پائين وسطح زندگى مستضعفان را بالا مى برد و توازن نسبى ايجاد مى نمايد، قرآن مى گويد:
و الذين فى اموالهم حق معلوم للسائل و المحروم .(8)
كسانيكه در مال و دارائى خود حقى معين و معلوم قرار دهند تا به فقيرانسائل و آبرومند محروم برسانند.
حق معلوم در آيه شريفه مالى غير از زكات است ، كه پس از پرداخت حقوق واجب ،مثل خمس يا زكات ، بنامهاى بائنه ، ماعون و يا زكات باطنى كه به خويشاوندان فقير وفقراء شيعه را با آن صله و كمك مى نمايند.
زكات ظاهرى و زكات باطنى  
همانگونه كه ذكر شد زكات از نظر لغت و اصطلاح فقه داراى معناى متفاوتى است ، وذكر شد كه زكات از نظر لغت ، به معنى ، نمو و رشد و به عبادت ديگر به معنىبركت است ، لذا هر گونه خدمات مالى و مادى به ارحام يا جيران ، بعنوان صله ويا هر نوع كمك به مستمندان و مستضعفان ، زكات محسوب مى گردد و در اسلام با عنوانزكات باطنى معرفى شده است ، كه زكات واجب را ظاهرى مى نامند.
چرا كه زكات واجب فريضه است و صدقات و مبرات موجب تقويت ايمان و عقيده ميباشد.
در روايت مفضل بن عمر مى خوانيم كه گفت :
در محضر امام صادق عليه السلام بودم مردى از آن حضرت پرسيد كه درمال چقدر زكات بايد پرداخت گردد؟
فقال عليه السلام له : الزكاة الظاهرة ام الباطنة تريد؟
حضرت فرمود: كدام زكات را مى گوئى ، زكات ظاهرى ؟ يا زكات باطنى ؟
آنمرد گفت : هر دو را جمعا اراده كرده ام .
فقال عليه السلام : اما لظاهرة ففى كل اءلف ، خمسة و عشرون ، و اما الباطنة فلاتستاءثر(9) على اءخيك بما هو اءحوج اءليه منك .(10)
امام عليه السلام فرمود: اما زكات ظاهرى در هر يكهزار، بيست و پنج (دينار، يارطل ، يا كيل ، يا مثقال و امثال ذلك ) مى باشد. و اما زكات باطنى برادرت را برنفس خويش ‍ اختيار كن و آنچه مورد نيازش است و بدان احتياج دارد، خواسته اش را بر آوردهكن و نيازش را تاءمين نما.
اينست مفهوم و مضامين زكات در اسلام كه موجبات تاءمين نيازمنديهاى جامعه را بر آورده مىكند و بنابراين در اين مكتب بزرگترين ايده طبقات مستضعف جامعه اسلامى بررسى و موردعمل قرار گرفته است . پر واضح است كه هيچ مكتبى اين چنين يار محرومان و مستضعفاننمى باشد. اين اسلام است كه درس سخاوت و اداء وظيفه به مسلمانان مى آموزد و در راهنصرت و كمك به محرومان از هر نوع كمك و خدمت مضابقه ندارد.
زكات فطرة 
زكات بر دو قسم است : زكات مال و زكات بدن . زكات بدن را زكات فطره مى نامند. درتعريف زكات فطره آقا حضرت موسى بن جعفر عليه السلام مى فرمايد:انهسئل عن صدقة الفطرة اءهى مما قال الله تعالى اقيمو الصلوة و اتو الزكوة ؟فقال نعم .(11)
راوى پرسيد از آنحضرت از صدقه (زكات ) فطره ، آيا همين زكات فطره است از آنچهكه خداوند تعالى فرمود: نماز بپاى داريد و زكات بپردازيد؟
پس حضرت فرمود: بلى همين است .
و عن الصادق عليه السلام : هى الفطرة التى اء فترض الله على المؤ منين(12)
حضرت صادق عليه السلام نيز فرموده : اءقيمو الصلوة و اتو الزكاة همانزكات فطره است آنكه خداوند فرض نموده بر مؤ منين .
خطاب حضرت احديت بمؤ منين ، در اين آيه ، اينكه نماز يا (نماز عيد فطر) بپاداريد وزكات بدن فطره بپردازيد.
اين روايت نقض زكات مال نيست ، بلكه مى تواند هم در خصوص زكاتمال و هم زكات فطره باشد.
فصل دوم : قرآن و زكوة 
زكات از ديدگاه قرآن :  
وجوب زكات و فائل آن و عقوبت ترك آن و علل وعوامل و اسرار آن را از نظرات قرآن كتاب وحى بررسى نموده ، تا ببينيم خداوند تعالىاز چه هدفى و چه خيرى را اراده نموده و براى عقوبت مانع الزكات چه حكمى صادر كردهو چه علل و فلسفه اى را در كتابش قرآن كريم تبيين فرموده است . خداوند دراوصاف متقين مى فرمايد:
اءلذين يؤ منون بالغيب و يقيمون الصلوة و مما رزقناهم ينفقون .(13)
متقين كسانى هستند كه ايمان به غيب دارند و اقامه نماز مى نمايند و از آنچه ما روزيشانكرديم انفاق مى كنند.
در تفسير امام عسگرى عليه السلام آمده است : كه خداوند تبارك و تعالى فرمود:
و از آنچه به آنان انفاق نموده ايم و روزى كرده ايم (ازاموال و از قوت و قدرت ، و جسم و جان و علم و جاه ) انفاق مى نمايند و صدقه مى دهند،آنان تحمل زحمت كرده و حقوق الهى را به اهلشان تاءديه مى نمايند، به محتاجان قرضمى دهند و حاجات آنان را بر آورده مى كنند و دست ضعفاء مى گيرند و خدمات زيادى بهآنها ارائه مى دهند و از جمله آنها اينكه آنان را از مهلكه خطر مى رهانند و اءمتعه ضعفا رابعنوان كمك و اعانات براى ايشان حمل مى نمايند، پياده ها را بر مركب خويش سوار مىكنند و كسانى را كه از نظر ايمان بر آنان برترى دارند بر جان ومال خويش ترجيح مى دهند و با مؤ منانى كه در رديف و درجه آنان قرار دارند بامال خويش ترجيح مى دهند و با مؤ منانى كه در رديف و درجه آنان قرار دارند بامال و جان خويش مساوات مى نمايند و از علوم و دانش خويش طالبان علم را بهره مند مىسازند و نيز فضائل اهلبيت عليه السلام را براى محبين آنان و هر كس كه آرزوى هدايتشانرا دارد نقل مى نمايند.
اينچنين در تفسير امام عليه السلام از آيه شريفه تفسير شده و بنظر شما خوانندگانمحترم رسيده است .(14)
اينست امر و فرمان آفريدگار جهان كه همه چيز را به بندگانش اعطا فرموده و درمقابل بندگان نيز بايد حقوق الهى را از مايملك خويش اداء نمايند و زكات دهند و ازعيال الله تعالى كه مستحقين زكوتند پذيرائى و پرستارى كنند و نيز اينست او صافمتقين زيرا متقين همواره در راه تزكيه نفس و اموال خويشند كه مى فرمايد:
و اقيموا الصلوة و اتوا الزكوة ... .(15)
و نماز بپا داريد و زكات بپردازيد.
در اين آيه كه كرارا در قرآن آمده است خداوند تعالى هم تزكيه نفس را اراده ، فرموده استو هم تزكيه مال را، از زكات آنچه خداوند مرحمت فرمودهبخل نورزيد درباره آنهائيكه در پرداخت حقوق الهىبخل مى ورزند مى فرمايد:
و لا يحسبن الذين يبخلون بما اتاهم الله من فضله هو خيزا لهمبل هو شر لهم ...(16)
و نپندارند آنانكه بخل مى ورزند بآنچه داد خداوند ايشان را ازفضل خويش كه آن خير است ايشان را (به منفعت ايشان است ) بلكه آن بدتر است براىآنها.
پرداخت زكات رحمت و بركت مى آورد:  
خداوند تعالى به نمازگزاران و زكات دهندگان و صاحبان قرض الحسنه به خدا را وعدهآمرزش گناهان و بهشت برين داده است . و در اين آيه شريفه مى فرمايد:
... انى معكم لئن اءقمتم الصلوة و اءتيتم الزكوة و اءمنتم برسلى و عزرتموهم واءقرضتم الله قرضا حسنا لاء كفرن عنكم سيئاتكم و لاء دخلنكم جنات تجرى من تحتهاالانهار فمن كفر بعد ذلك منكم فقد ضل سوآء السبيل .(17)
در قسمتى از اين آيه مى فرمايد: من با شمايم همانا اگر شما نماز بپا داريد و زكاتبدهيد و به رسولانم ايمان داشته باشد و نيرو دهيد ايشان را و بخداوند وامى نيكو بدهيدو هر آينه از شما بديهاى شما را پاك ساخته و محو و نابود مى نمائيم و شما را بهبهشتهاى خود در مى آورم ، بهشتهائيكه از زيرشان نهرها جارى است ، پس آنكه كافر شداز شما به راستيكه راهش را گم كرده است .
رحمت خداوند بر مؤ ديان :  
خداوند تبارك و تعالى در سوره مباركه اعراف اين بشارت را مى دهد كه رحمت واسعه اوشامل حال همه موجودات است خصوصا رحمت خويش راشامل حال كسانى مى داند كه پرهيزكار مى باشند و زكاتمال خويش را مى دهند و به آيات او ايمان دارند، آنجا كه مى فرمايد:
و رحمتى وسعت كل شى ء فساءكتبها للذين يتقون و يؤ تون الزكوة و الذين همباياتنا يؤ منون .(18)
و رحمتم فراگير همه چيز است ، پس بزودى آن را بطور مسلم براى بندگانپرهيزكارم مقرر نموده و براى آنان بنويسم آنانيكه از پرهيزگارانند و زكاتمال خويش را مى پردازند، و به آيات ما ايمان دارند.
مؤ ديان نماز و زكات از مؤ منانند:  
قرآن كريم ايمان را در اختصاص خاشعين و متوكلين و بر پاكنندگان نماز و مؤ ديانزكات قرار داده و در اوصاف ايشان مى فرمايد:
انما المؤ منون الذين اذا ذكر الله و جلت قلوبهم و اذا تليت عليهم اياته زادتهم ايماناو على ربهم يتو كلون . الذين يقيمون الصلوة و مما رزقنا هم ينفقون .(19)
همانا گروندگان و مؤ منان آنانى هستند كه چون بذكر خداوند تعالىمشغول گردند، دلهاى آنان بلرزد و چون آيات قرآن بر آنان خوانده شود، ايمانشانافزون گردد و بر پروردگارشان توكل مى نمايند. آنهائيكه اقامه نماز مى كنند و ازآنچه روزيشان كرديم انفاق مى نمايند.
تمامى اين اوصاف در اختصاص كسانى است كه با تاءديه زكات تزكيه نفس كرده اند وذكر و ياد و عشق خدا را بجان و دل خريده اند، خداوند بر اموالشان بركت دهد و بر عمربا عزتشان بيافزايد.
مؤ ديان نماز و زكات به پيشگاه خدا ترسناكند:  
در آيه اى از سوره مباركه برائت ، خداوند عمران و آبادانى مساجد و بهرهبرداريهاى نهائى معنوى را در اختصاص مؤ منان بخدا و روز جزاء و نماز گزاران و زكاتدهندگان قرار داده و مى فرمايد:
انما يعمر مساجد الله من امن بالله و اليوم الاخر و اءقام الصلوة و اتى الزكوة و لميخش الا الله فعسى اءولئك اءن يكونوا من المهتدين .(20)
جز اين نيست كه عمارت مى كند مسجدهاى خداوند را كسيكه گرويد بخداوند و روز بازپسين و بر پاداشت نماز را و زكات داد و از كسى جز خداوند نترسيد، پس شايد آنان ازهدايت يافته گان باشند.
خداوند منان زكات دهندگان را در رديف كسانى قرار داد كه مساجد خدا را آباد و از مؤ منينبروز قيامت و از اقامه كنندگان نمازند و ايشان جز از خداوند از كسى واهمه و هراس ‍ندارند و خداى مهربان به آنان مژده هدايت و رستگارى داده است .
قبولى توبه مبتنى بر صحت نماز و زكات است  
در اين ارتباط، قرآن كريم نسبت به كفارى كه درحال جنگ با مسلمانان بودند مى فرمايد:
فاذا انسلخ الا شهر الحرم فاقتلوا المشركين حيث وجدتموهم و خذوهم و احصروهم واقعد والهم كل مرصد فان تابوا و اءقاموا الصلوة و اتو الزكوة فخلوا سبيلهم ان الله غفوررحيم .(21)
پس اگر اشهر حرم (ماههاى حرام ) منسلخ شد و پايان يافت هر كجا آنان (مشركين ) رايافتند بكشيد و راه را بر آنها تنگ كنيد، مگر آنكه توبه كنند و نماز بگذارند و زكاتبدهند كه در اين صورت دست از آنها برداريد كه خداوند آمرزنده و مهربان است .
خداوند تعالى دو اصل نماز و زكات را پس از توبه براى مشركين ملاكعمل قرار داده و در حقيقت توبه كردنشان را منوط به اقامه نماز و اداء زكات دانسته است ،پس اگر كفار توبه كردند و اقامه نماز نموده و ايتاء زكات كردند، پس راه را بروىايشان باز كنيد كه خداوند آنان را مى آمرزد.
اخطار شديد بر زراندوزان بخيل  
قرآن در مورد زراندوزان بخيل و ممسك كه حاضر به پرداخت حقوق الهى نيستند، شديدااخطار مى كند و آنان را بعذاب اليم بشارت مى دهد و مى فرمايد:
... و الذين يكنزون الذهب و الفضة و لا ينفقونها فىسبيل الله فبشرهم بعذاب اءليم . يوم يحمى عليها فى نار جهنم فتوى بها جباههم وجنوبهم و ظهور هم هذا ما كنرتم لاءنفسكم فذو قوا كنتم تكنزون .(22)
و آنانيكه طلا و نقره ، گنج مى كنند و در راه خدا انفاق نمى نمايند، (زكات و خمس نمىدهند) پس آنان را بشارت ده بعذاب دردناك در آن روز كه آنان را به درون آتش جهنمتفتيده بيافكنند، پس صورتها و پهلوها و پشتهايشان داغ مى گردد. (و به آنان گفتهمى شود) اينست آن چيزى كه گنج كرديد براى خويش بس بچشيد عذاب آنچه را كه كنزكرديد. (و از پس ‍ خود گذاشتيد و زكات را به اهلش نپرداختيد.
نفرين ابدى بر زراندوزان خونخوار، كه خون مستمندان و مستضعفان و محرومان را در شيشهكردند و سر كشيدند و به ايتام و پيرزنان و سالخوردگان از كار افتادگان ، رحمنكردند. صد چندان عذاب درد ناك ابدى در انتظار ايشان باد، كه به سزاىاعمال ننگينشان خواهند رسيد.
مردم را به اداء نماز و زكات امر كنيد:  
اسلام مصداق واقعى امر بمعروف و نهى از منكر را اقامه نماز و ايتاء زكات مى داند.پروردگار مهربان در آيه شريفه مى فرمايد: و المؤ منون و المؤ منات بعضهماءولياء بعض ‍ ياءمرون بالمعروف و ينهون عن المنكر و يقيمون الصلوة و يؤ تونالزكوة و يطيعون الله و رسوله اءولئك سيرحمهم الله ان الله عزيز حكيم .(23)
خداوند تعالى بپا دارندگان و اداء كنندگان زكات را مطيع و منقاد خود پيامبرش معرفىفرموده و آنان را بشارت به رحمت واسعه خويش داده و مى فرمايد:
مؤ منين و مؤ منات بعضى از ايشان دوستان بعض ديگرند و آنان يكديگر را اءمر بهمعروف و نهى از منكر مى نمايند و ايشان بپا مى دارند نماز را و اداء مى كنند زكات را و(در همه حالات ) اطاعت از خدا و رسول صلى الله عليه و آله مى نمايند و اين گروه بزودىرحمت خداوند نصيبشان مى گردد، و براستى كه خداوند حكيم و دانا است .
روشن است كه عامل پيروزى و رستگارى در اسلام ، نماز و زكات است ، كه اولى براىتزكيه نفس و دومى براى تزكيه مال است ، كه اطاعت محض خداى تعالى و رسولش صلىالله عليه و آله در همين دو عبادت نهفته است .
چه تجارت و دوستى ، برتر از نماز و زكات است ؟!! 
خداوند تبارك و تعالى در مورد بپا داشتن نماز و اداء زكات آنچه را ازاموال كه به آنان اعطا نموده تاءكيد فرمود كه بطور سر و علانيه (مخفى و آشكار)بپردازند، قبل از فرا رسيدن قيامت ، كه در آن روز نه بيع و شرائى و نه دوستانىبدرد انسان مى خورند بلكه در آن جا تجارتى جز نماز و دوستى مهربانتر از زكاتنيست كه به دادش برسند.
لذا چنين مى فرمايد:
قل لعبادى الذين آمنوا يقيموا الصلوة و ينفقوا مما رزقناهم سرا و علانية منقبل ان ياءتى يوم لا بيع فيه و لا خلال .(24)
(اى پيامبر)، بگو به بندگانم ، آنهائيكه ايمان آورده اند كه نماز بپاى دارند و ازآنچه روزيشان كرديم ، انفاق كنند (زكات دهند)، بطور نهان و آشكار، پيش از آنكه بيايدروزى كه نه بيعى باشد در آن و نه دوستى (كسى به جز خدا به كار آنان نبايد).
پس از مؤ منان ، شما نماز را بپاى داريد و از آنچه خدا به شما روزى كرده انفاق كنيد وزكات مالتان را بپردازيد. و به گنجداران بخيل و گردآورندگان ممسك و لئيم اخطاركنيد كه اندوخته هاى كلان شما وزر و وبالتان شده و در قيامت چون شعله هاى آتش بهجانتان خواهد افتاد و دامنتان را خواهد گرفت .!!
از ربا بپرهيزيد، به زكات روى آوريد:  
و ما اتيتم من ربا ليربوا فى اموال الناس فلا يربوا عندالله و ما اتيتم من زكوةتريدون وجه الله فاولئك هم المضعفون .(25)
آنچه بعنوان زيادتى و ربا مى پردازيد تا دراموال مردم فراوانى يابد، نزد خدا فزونى نخواهد يافت و آنچه را به عنوان زكات مىپردازيد و تنها رضاى خدا را مى طلبيد (مايه بركت است و) كسانى كه چنين مى كنند داراىپاداش مضاعفند.
يعنى اينان با پرداخت زكات اجر و ثوابى به نزد خداوند خواهند داشت و اموالشان نيزفزونى و بركتى خاص پيدا خواهد كرد.
اندوخته هاى شما بزودى در تملك ديگران و گاهى دشمنانتان در خواهد آمد. ولىاهل زكات آنچه از مالشان با دادن زكات مى كاهند، بزودى جايش پر خواهد شد، و خداونداز بركتى خاص بر اموالشان مى افزايد.
مؤ ديان نماز و زكات ، خير دنيا و آخرتدراستقبال شماست ؟!!
نماز و زكات از فرائض بزرگ و بسيار مهم اسلام است . و هر دومثل سلسله به هم پيوسته و وابسته اند و صحت و پذيرش هر دو، مبتنى بهم ديگرند،اگر زكات پرداخت نگردد با پول و مال غير مزكى نماز و ساير عبادات غير صحيح وباطل است بنابراين دو عامل بزرگ و مهم شريعت كه احكام اسلام مبتنى بر آنست نماز زكاتاست و اين نه تنها در اسلام مهم شمرده شده ، بلكه در اديان گذشته و در زمان پيامبرانسلف نيز داراى اهميت و ارزش خاص خود بوده است . چنانچه پيامبر اولوالعزم خدا، حضرتعيسى عليه السلام در زمان صباوت و كودكى در گاهواره كه يكى از معجزات او هماناتكلم او در گهواره بوده ، ارائه مى دهد و خود را متعهد به اداء نماز و زكات دانسته است .
همانگونه كه در قرآن كريم از زبان عيسى مسيح عليه السلام مى خوانيم :
قال انى عبدالله اتانى الكتاب و جعلنى نبيا. و جعلنى مباركا اين ما كنت و اوصانىبالصلوة والزكوة ما دمت حيا(26)
ناگهان عيسى زبان به سخن گشود و گفت : من بنده خدايم ؛ او كتاب آسمانى به من داده ومرا پيامبر خود قرار داده است و مرا هر جا كه باشم وجودى پر بركت دانسته ، و تا زمانىكه زنده ام مرا به نماز و زكات توصيه كرده است .
پيامبران خدا اهلبيت خويش را به نماز و زكات فرمان مى دهند:  
پيامبر خدا حضرت اسماعيل عليه السلام اهل و خانواده خويش را به نماز و زكات امر مى كندكه اين عمل مرضى رضاى حضرت احديت است .
آنجا كه مى فرمايد:
و كان ياءمر اهله بالصلوة و الزكوة و كان عند ربه مرضيا.(27)
(حضرت اسماعيل عليه السلام ) به اهلبيتش (يا امتش ) امر به نماز و زكات نمود و اينكار نزد پروردگارش پسنديده و شايسته مى باشد.
اهميت اين دو فريضه الهى وقتى روشن مى گردد كه مى بينيم پيامبرى عظيم الشاءناهلبيت گرامش و امت شريفش را به اين دو فريضه بزرگ اين چنين توصيه و سفارش مىنمايد.
پيامبران خود را، به اداء نماز و زكات فرمان داديم :  
پيامبران صالح خدا از نوادگان حضرت ابراهيم عليه السلام كه از طرف خدا منصب امامت وپيشوايى داشتند به امر پروردگار مهربان به امت هاى خويش ، اقامه نماز و ايتاء زكاتتوصيه مى كردند.
در اين آيات خداى مهربان مى فرمايد:
و هبنا له اسحق و يعقوب نافلة و كلا جعلنا صالحين . و جعلنا هم ائمة يهدون بامرنا واوحينا اليهم فعل الخيرات و اءقام الصلوة و ايتاء الزكوة و كانوا لنا عابدين .(28)
و بر (ابراهيم ) اسحق و يعقوب بخشيديم و همه آنان را مردانى صالح قرار داديم . وآنان را پيشوايانى قرار داديم كه به فرمان ما (مردم را) هدايت مى كردند، و انجام كارهاىنيك و بر پاداشتن نماز و اداى زكات را به آنها وحى كرديم و تنها ما را عبادت مىكردند.
بهترين هدايتهاى نظرى و عملى در مكتب انبياء هدايت به نماز و زكات است و همهخصوصيات خير و ثواب و فوائد مادى و معنوى در آنها نهفته است و بعنوانفعل الخيرات مجموعه همه خوبيها و نيكيها، ناميده شده است .
عاقبت خير مؤ ديان نماز و زكات :  
خداوند متعال صريحا در آيه شريفه اى از قرآن كريم به مجاهدان و مدافعان اسلام ومسلمين ، آنهائيكه در زمين متمكنشان ساخته است ، كه تا نماز بگزارند و زكات بدهند، امربه معروف نمايند و نهى از منكر كنند، مى فرمايد:
الذين ان مكناهم فى الارض اقاموا الصلوة و اتوا الزكوة و امر بالمعروف و نهوا عنالمنكر و لله عاقبة الامور.(29)
(مجاهدان ) آنانكه متمكنشان گردانيديم در زمين تا نماز به پاى دارند و زكات دهند وامر به معروف و نهى از منكر نمايند و از براى خداست عاقبت امور.
از اين آيه شريفه چنين بر مى آيد كه انسانها در زمين براى اقامه نماز و ايتاء زكاتآفريده شده اند، چرا كه در جاى ديگر قرآن مى فرمايد:
و ما خلقت الجن و الانس الا ليعبدون .
و ما جن و انس را نيافريديم مگر براى عبادت (شناخت خدا).
چرا كه نماز و عبادت ، اخلاق كلى و اجتماعى است و نفس انسان را تزكيه نموده و ازناخالصيها پاك مى سازد و زكات هم مال و هم نفس انسان را سالم نگه مى دارد.
زكوة در اقتصاد اسلام و رشد اقتصادى مسلمين و تفوق و برترى بر ساير اديان و مذهبنقش بسزايى دارد، و بعنوان تزكيه مال محسوب مى شود و در ساختار نقس نفيس بنيادىدارد.
فلاح و رستگارى در اقامه نماز و ايتاء زكات است :  
خداوند متعال در آياتى از قرآن كريم ، فلاح و رستگارى را از آن مؤ منانى مى داند كه درنمازشان خشوع مى ورزند و از هر لغو و بيهوده گويى اعراض مى نمايند و زكاتاموال خويش ‍ را نيز مى پردازند.
قد افلح المؤ منون . الذينهم فى صلوتهم خاشعون . و الذين هم عن اللغو معرضون والذين هم للزكوة فاعلون (30)
به حقيقت رستگار شدند مؤ منان و گروندگان . آنانكه در نمازشان از خاشعانند و ازهر لغوى روى گردانند و ايشانند كه زكات مال خويش را اداء مى كنند.
بنابراين مقصد و نهايت دين و فلاح و رستگارى در آن ، به نماز و زكات است .
كار و تجارت ، رجال الهى را از نماز و زكات باز نمى دارد:  
موجبات تربيتى و بهسازى مؤ منان را نماز و زكات فراهم مى سازد. لذارجال الهى و انسانهاى ربانى را بيع و شراء واموال دنيا از ياد خدا غافل نمى گرداند و از اقامه نماز و ايتاء باز نمى دارد، چرا كه آناناز عواقب روز جزاء هراسان و بيمناكند.
قرآن در توصيف اينان مى فرمايد:
رجال لا تلهيهم تجارة و لا بيع عن ذكر الله و اقام الصلوة و ايتاء الزكوة ، يخافونيوما تتقلب فيه القلوب و الابصار، ليجزيهم الله احسن ما عملوا و يزيدهم من فضله والله يرزق من يشاء بغير حساب (31)
مردانى كه باز نمى دارد ايشان را تجارت و خريد و فروش از ذكر خدا و اقامه نماز وايتاء زكات . و آنها بيم دارند از روزى كه دگرگون مى گردد در آن دلها و ديده ها، تاجزاء دهد ايشان را خداوند بهتر از آنچه كه كردند و زياده دهد ايشان را ازفضل و كرم خويش و خداوند روزى مى دهد هر كه را بخواهد بدون حساب .
باز در همين سوره مباركه نور، خداوند تعالى رحمت و مهربانى خويش را متعلق بهكسانى مى داند كه نماز مى گزارند و زكات مى دهند و اطاعت بى دريغ از خدا ورسول مى نمايند تا آنجا كه مى فرمايد:
و اقيمو الصلوة و اتو الزكوة و اطيعوا الرسول لعلكم لعلكم ترحمون (32)
و به پا داريد نماز و اداء كنيد زكات را و فرمان بريدرسول صلى الله عليه و آله را، باشد كه مورد رحمت خدا قرار گيريد.
رحمت واسعه خداوند بندگانى را فرا مى گيرد كه نماز بپا مى دارند و زكاتمال خويش را مى پردازند و در اين رابطه و در همه امور مربوط به آنان از پيامبر خدااطاعت محض و پيروى بى دريغ دارند.
اقامه نماز و ايتاء زكات ايمان به قامت است :  
خداوند متعال در قرآن كريم ، اين مصحف شريف بشارت بهاهل ايمان مى دهد. آن مؤ منانى كه نماز به پاى مى دارند و زكات مى دهند يقين به آخرتدارند مى فرمايد:
طس تلك آيات القرآن و كتاب مبين . هدى و بشرى للمؤ منين . الذين يقيمون الصلوة ويؤ تون الزكوة و هم بالاخرة هم يوقنون (33)
خداوند قرآن را مايه هدايت و رحمت كسانى مى داند كه در راه او احسان مى كنند. و محسنين راچنين توصيف مى فرمايد: كسانيكه نماز بپا مى دارند و زكات مى پردازند اينان به آخرتيقين دارند.
پذيرش توبه مبتنى به پذيرش نماز و زكات است :  
در اسلام براى برائت و پاكسازى از گناهان و جرائم صدقه معين شده است و نماز وزكات نيز در اسلام در زدايش گناه و معاصى نقش مهمى ايفاء مى نمايند.
قرآن كريم مى فرمايد:
ءاشفقتم اءن تقدموا بين يدى نجويكم صدقات . فاذلم تفعلوا و تاب الله عليكمفاقيموا الصلوة و اتوا الزكوة و اطيعوا الله خبير بما تعلمون (34)
آيا ترسيديد فقير شويد كه از دادن صدقاتقبل از نجوى خوددارى كرديد؟!
اكنون كه اين كار را نكرديد و خداوند توبه شما را پذيرفت نماز را بر پا داريد وزكات را ادا كنيد و خدا و پيامبرش را اطاعت كنيد (و بدانيد) خداوند از آنچه انجام مى دهيدباخبر است
.
نجوا و زيرگوشى حرف زدن گاهى از گناهان بزرگ است و لذا خداوندمتعال پاكسازى گناهان را بوسيله صدقه و نماز و زكات مقرر فرموده و هر گونه موانعاز قبيل نجوى و عوامل ديگر را ممنوع ساخته است .
پيش از مرگ نفس و مالتان را تزكيه كنيد:  
زكات مفروضه در قرآن فوق العاده تاءكيد شده است و در خيلى از آيات با واژه نفق وانفاق ذكر شده ، و خداوند تعالى هيچ چيز را بجاى زكات نمى پذيرد و بس از مرگنيز برگشتى نيست كه تا پس از علم و اطلاع در دنيااموال خويش را تزكيه نمايد.
قرآن به وضوح اين جريان را متذكر مى شود آنجا كه مى فرمايد:
و انفقوا مما رزقناكم من قبل ان ياءتى اءحدكم الموتفيقول رب لولا اءخرتنى الى اجل قريب فاءصدق و اءكن من الصالحين و لن يؤ خر اللهنفسا اذا جاء اجلها و الله خبير بما تعلمون (35)
از آنچه به شما روزى داديم انفاق كنيد. پيش از آنكه مرگ يكى از شما فرا رسد وبگوييد: پروردگارا چرا مرگ مرا مدت كمى به تاءخير نينداختى تا (در راه خدا) صدقهدهم و از صالحان باشم ؟! خداوند هرگز مرگ كسى را هنگامى كه اجلش فرا رسد وتاءخير نمى اندازد، و خداوند به آنچه مى دهد آگاه است .
اى مالداران !! اى زراندوزان !! آهاى سرمايه داران بزرگ !! اى فئودالهاى بى انصاف وبى رحم !! اى صاحبان اغنام و احشام !! واى بدهكاران خمس و زكات ؟!! اين شماييد كه يكاقليت سرمايه دارى بزرگ را تشكيل داده ايد، ضغنا و مساكين ، ايتام و سالمندان بيچاره ووامانده و آبرومندان از فقرا به انتظار كمكهاى شما هستند، آنان را دريابيد!!
نماز و زكات قرض الحسنه ايست بزرگ :  
عباداتى كه انجام مى دهيد، در حقيقت قرض الحسنه ايست كه به نزد خدا گذاشته ايد،يعنى مثل اينكه خود را از خداوند حكيم طلبكار مى بينيد، به اين معنى كه خداوند در آنسراى به شما عنايتى خواهد داشت و آنچه بعنوان كمبود و نقصانعمل در خود مشاهده مى نماييد با رحمت و مغفرت از جانب ذات اقدس الهى موجبات آمرزششخص شما فراهم شده و او از مشكلات آن سراى شما را راحتى و خلاصى مرحمت فرمايد.
قرآن كريم در تبيين اين حقيقت مى فرمايد:
... و اقيموا الصلوة و اتوا الزكوة و اقرضوا الله قرضا و ماتقدموا نفسكم من خيرتجدوه عندالله هو خيرا و اعظم اءجرا... (36)
بر پاى داريد نماز را و بدهيد زكاتت را و وام دهيد خدا را وامى نيكو و آنچه پيش مىفرستيد براى خودتان از خير و خوبى مى يابيد آن را نزد خداى تعالى و آن بهتر است وعظيمتر اجر و پاداش را داراست ....
دو فريضه نماز و زكات را هر چه بهتر و صحيحتر بجاى آوريد و بعنوان قرض الحسنهبه پيشگاه حضرت احديث بسپاريد كه در آن سراى خير و ثواب و پاداش نيكوى آن بهرهمند شويد.
انكار صلوة و زكات موجب كفر و دخولدر جهنم است :
آنچه از عبادات و خير و خوبيها از آدمى سر مى زند، بهشكل ثواب و اجر و پاداش ، به نزد پروردگارش مى سپارد، و اين امانت را پيش امانتدارمهربانى چون خداوند امين نهاده تا در آن سرايى وانفساى قيامت از آن بهره گيرد. و اينبهره گيرى را چه نيكو خداوند در سوره مباركه مدثر بيان مى فرمايد:
كل نفس بما كسبت رهينة . الا اصحاب اليمين . فى جنات يتسائلون . عن المجرمين . ماسلككم فى سقر. قالوا لم نك من المصلين . و لم نك نطعم المسكين (37)
آرى هر كس درگرو اعمال خويش است مگر اصحاب يمين (كه نامه اعمالشان را به نشانهايمان و تقوايشان به دست راستشان مى دهند) آنها در باغهاى بهشتند وسئوال مى كنند از مجرمان چه چيز شما را به دوزخ وارد ساخت ؟! مى گويند: ما ازنمازگزاران نبوديم ، و اطعام مساكين نمى كرديم
.
روشن است كه اطعام بر مساكين يك امر مستحب است و غير واجب ، و در اسلام تركعمل مستحب ، عقوبت و عذاب ندارد، لذا آنچه در آيه شريفه مشاهده مى گردد از اينكه مااطعام مساكين ننموديم همانا ترك زكات مفروضه و خمس از حقوق واجب است كه ترك آنموجب عذاب الهى مى باشد و در اين آيه شريفه نيز ترك نماز و زكات را موجب عقوبتاخروى معرفى كرده است .
دين قيم و حنيف ، دين با نماز و زكات است  
در اسلام دين قيم و پايدار آن دينى است كه در آن نماز و زكات باشد و در اين دين برملتش فرمان داده نشده و ماءمور نيستند، مگر به عبادت خالصانه براى پروردگارعالميان . چرا كه دين حنيف از آن اوست و اين هم نماز دارد و هم زكات و مخصوصا حقوقمستضعفان در آن لحاظ شده است و بطور مسلم خمس و زكات را زير بناى اقتصاد و بنيانمالى اسلام و مسلمين قرار داده است .
قرآن مجيد گوياى اين واقعيت است كه فرمود:
و ما اءمروا الا ليعبدوا الله مخلصين له الدين حنفاء و يقيمواالصل وة و يؤ تو الزكوة و ذلك دين القيمة (38)
و به آنها دستورى داده نشده بود جز اينكه خدا را بپرستند در حالى كه دين خود رابراى او خالص كنند و از شرك به توحيد بازگردند، نماز را بر پا دارند و زكاة رابپردازند و اين است آيين مستقيم .
اين بود نقش قرآن در بيان اهميت زكوة اين فريضه مهم اقتصادى در اسلام .
فصل سوم : حكمت تشريع زكات 
اسرار و فلسفه زكات  
فلسفه و اسرار زكات در كتب فقهى و احكام اسلامى و كتب حديث با اهميت خاصى به چشممى خورد.
تشريع زكات و اسرار آن در اسلام همانند همه احكام ديگر اسلام تبيين شده و با ابعادمختلف در كتب معتبره از طريق كتاب و سنت و شريعت ذكر شده است و داراىعلل متعددى است كه بعضى از آن علل بدين قرار است :
1 تاءمين امور فرهنگى و عبادى مسلمانان خاصه مساكين .
2 تاءمين مالى و اداره زندگى فقراء و از كار افتاده ها و بيچارگان خاصه در مناطقمحروم از مهمترين و اصليترين فلسفه تشريع زكات در اسلام است ، زيرا مصارف زكاتدر آيه شريفه سوره توبه ، نشان دهنده همين معنا است :
قال الله تعالى : انما الصدقات للفقراء و المساكين و العاملين عليها و المؤ لفةقلوبهم و فى الرقاب و الغارمين و فى سبيل الله و ابنالسبيل فريضة من الله و الله عليم حكيم (39)
زكاتها مخصوص فقرا و مساكين و كاركنانى است كه براى (جمع آورى ) آن زحمت مىكشند، و كسانى كه براى جلب محبشان اقدام مى شود، و براى (آزادى ) بردگان و (اداىدين ) بدهكاران و در راه (تقويت آيين ) خدا و واماندگان در راه با دين ، يك فريضه مهمالهى است و خداوند دانا و حكيم است .
بنابراين بيشترين مصارفى كه در آيه شريفه بيان شده است ، درباره آنهايى است كهمستحق زكوتند و از فقراء و محرومان مى باشند و در اين بعد از فلسفه زكات ، محرومان ومساكين بچشم مى خورد و هر كارى اعم از اقتصادى ، فرهنگى كه در راه خدا باشد و درخدمت در راه ماندگان و مهمتر در تاءليف قلوب كسانى كه از اديانباطل بوسيله زكات به اسلام گرايش ‍ پيدا مى كنند مصرف مى گردد.
از امام ششم عليه السلام مى خوانيم :
ان الله عزوجل جعل فى اموال الا غنياء ما يكفيهم و لو لا ذلك لزادهم و انما يؤ تون من منعمن منعم .
همانا خداى عزوجل قرار داده در اموال ثروتمندان آنچه كه براى مساكين كفايت كند، كهاگر كفايت نمى نمود سهم فقراء را زيادتر مى كرد و البته فقراء بهلاكت مى رسندبواسطه كسانيكه از دادن زكات و حق فقراء امتناع مى ورزند.
در اين روايت خداوند از زكات مال اغنياء بقدر كفايت مؤ ونه فقراء تعيين فرموده است واينكه اينقدر فقير فراوان است و در سال هزاران نفر در دنيا هلاك مى شوند، بخاطربخل سرمايه داران بزرگ و فئودالها و زمينداران بى عاطفه و بى وجدانيست كه حقوقفقراء و مساكين را نمى پردازند و موجبات هلاك و مرگ ايشان را فراهم مى آورند.
نصاب زكات بقدر تاءمين قوت فقرا تفريض شده است :  
در فلسفه زكات براى تاءمين قوت فقراء از امام رضا عليه السلام مى خوانيم :
ان علة الزكاة من اءجل قوت الفقراء... (40)
همانا علت تشريع زكات به خاطر قوت فقرا مى باشد.
بنابراين اهم فلسفه زكات در راه تاءمين زندگى فقراء و مساكين است و اين نه بدان معنااست كه اسلام با وضع و جعل زكات مسلمانان را به تنبلى و تنپرورى دعوت نموده باشدو بخواهد كار و هنر و صنعت و دانش بشرى را از بين مسلمانان بر اندازد، بلكه اسلامبهترين مشوق براى رشد و تكامل اقتصادى و فرهنگى و هنرى است و تشريع زكات دراسلام فقط براى از كار افتاده هاست ، هم آنانكه راهى ، بسوى تاءمين زندگى و عيالاتخويش ندارند، لذا مى بينيم كه در حديث آمده است كه :
... يعول من لا حيلة له ....
يعنى اسلام و يا ولى مسلمين تاءمين و اداره مى كند كسى را كه راه زندگى بر او بستهشده است و هيچ راهى براى تاءمين خود و عيالاتشان ندارند، نه آن كسانى كه قادر بهتاءمين زندگى خويش هستند، زكات بگيرند. بنابراين مسلمان غيرتمند، با هر تفنن وتبحر و هنرهاى موجود خويش در صدد تاءمين زندگى خويش و عيالاتش بر مى آيد و سعىو تلاش مى نمايد كه زندگى خود را هر چه اداره كند و محتاج زكات نشود بلكه كارى مىكند كه خود زكات بدهد.
فلسفه تشريع زكات از اميرالمؤ منين عليه السلام :  
در فلسفه تشريع زكات بعد از نماز و روزه و خمس ، حضرت اميرالمؤ منين عليه السلاممى فرمايد:
مجموعه احكام داراى خواص و حكمتى است كه هر يك به نوبه خود مورد توجه است و زكاتبا همه فوائد و خصائصى كه دارد در اينجا حراست و امنيت از همه خطرات اراضى وسماوى است ، يعنى جهان اسلام و مال زكات دهنده بيمه است ، و حضرت در اين رابطه مىفرمايد:
و عن ذلك ما حرس الله عباده المؤ منين بالصلوة و الزكوة و مجاهدة الصيام فى الايامالمفروضات تشكينا لا طرافهم و تخشيعا لا بصارهم و تذليلا لنفوسهم و تخفيضالقلوبهم و اذهابا للخيلاء عنهم و لما فى ذلك من تعفير عتاق الوجوه بالتراب توضعا والتصادق الكرائم الجوارح با لارض تصاغرا و لحق البطون بالمتون من الصيامتذللامع ما فى الزكوة من صرف ثمرات الارض و غير ذلك الىاهل المسكنة و الفقر(41)
خداوند بندگان مؤ من خود را با نماز و زكات و روزه گرفتن در روزهائيكه واجب است ازسقوط در دامن ابليس حفظ مى كند، زيرا با انجام اين كارهاى واجب اعضاى انسانكنترل مى شود، چشمهاى انسان بزير مى آيد، آدمى متواضع شده و دلها نسبت به مردممعطوف و نرم مى گردد و خود محورى و خود خواهى ازدل و جان آنان بر طرف مى شود، زيرا در نماز رخسارهاى خوب از روى تواضع به خاكمى افتند و بهترين اعضاى بدن (سر و پيشانى ) براى اظهار كوچكى در برابر خداوندبه زمين مى چسبد، در روز بر اثر گرسنگى شكمها به پشت مى چسبد و تواضع راافزايش مى دهد..
در زكات يك حكمت ديگر هم هست و آن اينكه زكات ازمحصول زمين در خدمت ضعفا و مستمندان قرار مى گيرد و منافع زكات به فقيران وبيچارگان مى رسد.
فلسفه زكات ، ايجاد مساوات و قمع قلع كبر و نخوت است :  
حضرت على عليه السلام آثار كبرزدايى و ايجاد برابرى و مساوات نسبى را مرهون اداءزكات اين فريضه الهى دانسته و مى فرمايد:
انظروا الى ما فى هذه الافعال من قمع نواجم الفخر و قدع طوالع الكبر .(42)
در اين افعال و احكام واجب بنگريد و دقت كنيد كه چگونه آثار فخر و تبخير و پيش درآمد خود خواهى را ريشه كن مى سازد.
در فلسفه تشريع زكات حضرت امام محصولات زمينمال را كمك و نصرت براى اهل فقر و مسكنت ذكر فرموده ، كه در كنار فلسفه نماز و روزهدر حفاظت و حراست مؤ منين از آلودگيها و شيطنتهاى ابليس و شيطان صفتان ، و شيطان نفس، مفيد و مؤ ثر دانسته است .
بنابراين تا زمين خداوند هست ، كه هميشه باشد و تا احكام زكات وجود دارد، فقراء بايدتاءمين باشند، و به زندگى خوب نسبى ، و بعبارت ديگر،بحداقل زندگى بالاى فقر ادامه حيات بدهند. و اگر مؤ ديان زكوةبخل نورزند، زندگى زير خط فقر نبايد داشته باشيم .
و اينست پاره اى از فلسفه زكات ، كه اسلام و قرآن و پيامبر اهلبيت عليه السلام آنحضرت پايه گذار آن مى باشند.
حكمت تشريع ، بيست پنج هزارم ، در زكات چيست ؟!! 
اگر فلسفه 25/1000 را در زكات بررسى كنيم ودليل آن را بدست آوريم ، و به سخنان ائمه معصومين عليه السلام كه از كانون وحىاتخاذ گرديده ، بنگريم . طبق بررسى دقيقى كه شريعت روى همه احكام و شرايعاسلامى دارد، هيچ كارى را بدون دليل و مصلحت انجام نداده و هيچ معيارى را بى علتتشريع نمى نمايد.
بنابراين فلسفه و اسرار، 25/ 1000 (نه بيشتر و نه كمتر) را از امام رضا عليهالسلام مى خوانيم آن حضرت تاءمين هزينه زندگى فقراء و نيازمندان را دقيقا لحاظفرموده و مورد بررسى دقيق قرار داده است ، و در ديوان محاسبات اسلام و مسلمين خاصهتشيع حقوق ضعفا را بررسى و تعيين نموده و مى فرمايد:
قيل لا بيعبد الله عليه السلام لاى شى ءجعل الله الزكوة خمسة و عشرين فى كل الف و لا يجعلها ثلاثين ؟
فقال : ان الله عزوجل جعلها خمسة و عشرين اخرج منالاموال الا غنياء بقدر ما يكتفى به الفقراء و لو اخرج الناس زكاة اموالهم ما احتاجاحد(43)
امام رضا عليه السلام فرمودند از حضرت صادق عليه السلام پرسيدند: براى چهخداوند (نصاب ) زكات را در هر هزار، بيست و پنج ، قرار داد و سى ، قرار نداد؟
حضرت فرمود: همانا خداوند عزوجلزكات را قرار داد به بيست و پنج كه از اموال اغنياء اخراج گردد و اين بقدر آن چيزى استكه فقراء را كفايت مى كند.
(امام رضا عليه السلام در ادامه سخنانش فرمود): و اگر مردم تماما زكاتاموال خويش را پرداخت نمايند، هيچ كس محتاج نمى گردد و فقيرى نمى ماند، مگر اينكه اززكات غنى مى گردد.
تشريع بيست و پنج در هزار، نصاب و يك قانون است . طبق محاسبه و با در نظر گرفتنجمعيتها در هر عصرى از اعصار، و با در نظر گرفتن شرايط و زمان و مكان از راه وحىبه غيوب گذشته و آينده جهان ، اين چنين تعيين و تشريع گرديد. يعنى زندگى همهمردم از حد اكتفاء پائين تر نمى آيد، سخن حضرت صادق عليه السلام در پاسخ آنشخص همين واقعيت را روشن مى نمايد.
راوى مى گويد: به امام عليه السلام عرض كردم ، فدايت گردم ، خبر ده به من از زكات، كه چگونه از هزار نفر، بيست و پنج يعنى 25 / 1000 نفر را مقرر فرموده كه بيشتريا كمتر نفرموده است . وجه و دليلش چيست ؟
فقال عليه السلام ان الله عزوجل خلق كلهم فعلو صغير هم و كبير هم و فقير هم .فجعل من كل الف خمسة و عشرين مشكينا ولو علم ان ذلك لا يسعهم لزادهم لا نه خالقهم و هواعلم بهم (44)
حضرت امام عليه السلام فرمود: همانا خداىعزوجل آفريد انسانها را، تمامى آنان را، پس صغير و كبير و دارا و ندار آنان را شناخت .(او براى ايجاد نظم در خلقت ) از هر يك هزار نفر، بيست و پنج مسكين قرار داد و اگرخداوند مى دانست كه اين بيست و پنج در هزار كفايت آنان را نمى كند، و مردم را بس نيست ،هر آينه زيادتر مى كرد براى آنان ، چرا كه خداوند، آفريدگار مهربان و داناتر دركار ايشان بوده ، خالق انسانهاست و داناتر از آنان در كارشان مى باشد.
مسائلى در حديث فوق مطرح است كه از آن جمله :
چرا در هزار انسان ، بيست و پنج نفر فقيرند؟!! 
پاسخ اينست كه نظام احسن اقتضا مى كند كه گروهى در خدمت گروه ديگر باشند و درنظام خلقت در ميان موجودات ديگر و حيوانات هم همين قانون حكمفرماست . يعنى بايدگروهى محتاج ، وجود داشته باشند و ايشان خدمات جامعه را بعهده بگيرند، تا بعضىكارها زمين نماند. و گروهى ديگر هم در خدمت آنان قرار بگيرند. مثلا در ميان حيوانات ،مورچگان ، زنبور عسل ، و... كه بعضى در خدمت بعضى ديگرند.
ديگر اينكه چگونه بيست و پنج نفر مى توانند در خدمت 975 نفر ديگر باشند؟ و چگونهزكات مال بيست و پنج در هزار مى تواند يك چهلم يعنى 25 / 10000 جمعيت را تاءمين وكفايت نمايد؟
در پاسخ مى گوييم : خداوند آگاه و عالم به سر و خفيات است و در ديوان محاسباتخويش دقيق و بلا تشبيه كامپيوترش كوتاه نمى آورد و هرگز اشتباه نمى كند و بر مبناىمحاسبات دقيق اگر خلائق متمكن بدون كم و زياد حقوق الهى را ازاموال خويش خارج نمايند، دقيقا هر هزار نفر 25 نفر فقير مستحق دريافت زكوتند و 975نفر غنى و مالدارند كه با پرداخت زكوة آن 25 در هزار متمكن مى شوند و هرسال نياز خود را تاءمين مى نمايند و صد در صد فقر و نياز ريشه كن خواهد شد اين حسابدقيق فقط در علم خداوند است كه زكات را يك چهلم تعيين كرد و يك چهلم هم مى تواندخدمات لازم را در ابعاد مختلف ، در خدمت 39 نفر ديگر قرار داده و ايشان را تاءمين نموده وكفايت كند.
ولى اين نظام احسن را انسان به هم زد و به قانون دقيق خداوند تجاوز نمود و بحق خدا ويكديگر خيانت كردند، كه نه ضعفا در كفايت و تاءمينند و نه اغنياء به وظيفهعمل كرده و زكات واقعى مال خويش را پرداخت مى كنند. و به همين علت است كه فقرعالمگير شده است .
نكته اى قابل دقت كه در روايت فوق به نظر مى رسد اينست كه راوى از حضرت صادقعليه السلام مى پرسد چگونه خداوند زكات را در هزارى ، بيست و پنج يعنى در هرچهل يكى قرار داد، نه بيشتر و نه كمتر؟ (1000/25 زكات را با فقر و موجود جامعهمرتبط ساخته و اين چنين تقسيم دقيق كرده است ).
حضرت صادق عليه السلام پاسخ فرمود:
فجعل من كل الف انسان خمسة و عشرين مسكينا .
خداوند از هر هزار نفر انسان بيست و پنج نفر را مسكين قرار داد. لذا براى تاءمين فقرادر هر هزار نفر، بيست و پنج نفر فقير را براى اخذ زكات و تاءمين زندگى با زكاتمقرر فرموده است .
سئوالى كه به ذهن مى رسد اينست كه چرا خداوند بعضى بندگانش را فقير و مسكين وزكات گيرنده و ديگران را غنى و زكات دهنده قرار داد و در اين مساءله چه حكمتى است ؟
از شيخ صدوق عليه السلام در كتاب عللالشرايع از علل تشريع زكات در 1000/25 را پاسخ مى دهيم كه پيامبر اكرم صلىالله عليه و آله فرمود:
جبرئيل امين از جانب خداوند پيام آورده كه حضرت حق فرمود:
... به بعضى از بندگان مؤ من خودم تمام آنچه را كه درخواست كنند عطا نمى كنم ،تا عجب و خود پسندى در دل آنان راه نيابد كه ايشان ايمان و عقيده كافى نيست ، مگر آنكهبايد با فقر زندگى نمايند و زندگى ايشان بايد با فقر بوده بايد تواءم با فقرباشد كه اگر آنها را ثروتمند نمايم ، ايمانشان فاسد مى گردد (و مرتكب گناه مىشوند) و بعضى از بندگان با ايمان من هستند كه صلاحيت ندارند مگر بداشتن ثروت كهاگر فقير باشند ايمانشان فاسد گردد و نيز بعضى از بندگان مؤ من من هستند كهايمانشان سالم نمى ماند، مگر آنكه بيمار باشند. زيرا اگر صحيح الجسم باشند،ايمانشان فاسد مى گردد و بعضى از بندگان با ايمان من هستند كه ايمانشان وابستهبه صحت جسم ايشان است ، كه اگر بيمار شوند (مگر در مواقع خاص ) ايمانشان فاسدخواهد شد، چون فقط من عالم هستم و به آنچه كه در قلوب بندگانم مىباشد.(45)
با اين استدلال و استنتاج شايد توانسته باشم مفهوم و اهداف مقدس و اغراض احاديث شريفو مفهوم آن را بيان كنم ، لكن تمام آنچه كه به نظر شريف شما رسيد شايد قانع كنندهنباشد. كه هر كس از بندگان خاص خدا، به نحوى مصالح و حكمت الهى را در سر نوشتخود بهمراه دارد، ممكن است گروهى از خلق الله ، از قضا و قدر الهى خود را خارج كرده ومقدرات خويش را به شكلى تغيير دهند و خود را با هيچ موقعيتى كه به نظرتان رساندهايم وفق ندهد ولكن خود اين اوصاف هم بايد گفت تحت مقدرات الهى است .
چرا روزى همه بندگان فراخ و وسيع نباشد؟!! 
تقدير و اندازه گيرى در مورد روزى و روزى خواران براى همه بندگان در سوره مباركهشورى چنين پاسخ داده شده :
ولو بسط الله الرزق لعباده لبغوا فى الارض و لكنينزل بقدر ما يشاء. انه بعباده خبير بصير (46)
و اگر فراخ و وسيع گرداند خداوند روزى را براى بندگانش ، هر آينه سر كشىكنند در زمين . و لكن فرو فرستاد به اندازه ، هر چه را كه خواهد. همانا او بهحال (بندگان ) آگاه و بينا است .
بنابراين آفريدگار جهان هر گروهى را فقير و مسكين قرار دهد، حكمتش چنين اقتضا مىكند و مصلحت ايمانى آن شخص يا گروه ديگر مقتضى مالدار شدن او است و يا فقير ومحتاج بودن آنها بنا به مصلحتى چنين تكون يافته است و نظام احسن براى هر كس همين رااقتضا دارد. و تمامى مصالح در يد قدرت اوست و هر طور كه او صلاح بداند، فقير ياغنى ، همان به و بهينه است ، و مصالح و مقدرات همه و همه در دست قدرت اوست و او مصلحتانديش همه كائنات است .
زكات اغيناء به قدر كفاف و كفايت فقرا است :  
اگر فقيرى نيازمند و گرسنه اى وامانده در عالم وجود دارد، اگر در آفريقا و آسيابرهنگانى هستند كه فراوان هم هستند اگر مادى شير در پستان ندارد كه كودكشيرخوارش را تغذيه كند، اگر پيرمرد و پيره زنى از كار افتاده بى غذا سر بربالين مى گذارند و اگر يتيمى بى سر پرست ، گرسنه و برهنه بماند، مسلم است كهحق مسلم او را سرمايه دارى خورده و فر به شده ، سفره خود را رنگين كرده و بحق حتمىضعفا لطمه زده است .
اين سخنان را از حامى و ياور گرسنگان و بيچارگان و همنشين مستضعفان و كوخ نشينان ،امير مؤ منان عليه السلام بشويد:
ان الله فرض على اغنياء الناس فى اموالهم قدر الذى يسع فقراءهم فان ضاعالفقير او اجهد او عرى ، فهى يمنع الغنى و ان اللهعزوجل محاسب الا غنينا فى ذلك يوم القيامة و معذبهم عذابا عليما(47)
امير مؤ منان عليه السلام فرمود:
براستى خداوند بر اموال اغنياء و ثروتمندان بقدر تاءمين و توسعه كافى فقرا ومستمندان فرض و واجب نموده است . پس اگر فقيرى حقش ضايع شده و اگر جهد وتلاشى كرد ولى نتوانست خود و اهلبيت خود را سير كند يا بپوشاند و گرسنه و برهنهبماند، اين همان بخل و ممنوعيت سرمايه داران است كه از حق فقرا جلوگيرى كردند وبراستى خداوند عزوجل در اين رابطه ، روز قيامت ، اغنياء ومال اندوزان را محاسبه و پرسش خواهد كرد و آنان را به عذابى دردناك معذب خواهدنمود.
طبق بيان حديث شريف ، گرسنه اى در عالم به مظلوميت نمى ميرد، مگر در اين حادثه همهثروتمندان شريك اين جرم مى باشند، اگر در شاخ آفريقا يا در شبه قاره هند وپاكستان و بنگلادش و قاره آمريكا و آسيا و همه جا به جاى عالم فقر و فاته وگرسنگى و برهنگى باشد مسئول همه اين مرگ و ميرها، سرمايه داران و زراندوزانند.روز قيامت گريبان سرمايه داران و ثروتمندان را مى گيرند و به آنان مى گويند شمازراندوزان مسئول خون و مرگ و مير همه مظلومان عالميد، اگر بيچاره اى از گرسنگىبميرد شما فئودالها و صاحبان گنج و زراندوزان ، شريك جرم مرگ و مير اين بيچاره هامى باشيد.
صلاحيتهاى مالداران با اداء زكات شناخته مى گردد:  
صلاحيتها و شايستگيهاى انسان در اقامه نماز و مخصوصا در تاءديه زكات مى گردد.
امام صادق عليه السلام فرمود:
ان الله عزوجل فرض للفقراء فى اموالالا غنياء فريضة لا يحمدون الا بادائها وهى الزكاة (48)
همانا خداى عزوجل فرض كرد از اموال اغنياء براى فقراء فريضه اى كه شايسته نمىگردند مگر به پرداخت و اداء آن و آن فريضه زكات است
.
در بيان امام عليه السلام ، حقيقت و واقعيت انسان و صلاحيت هاى او كشف مى گردد چرا كه اودر اداء فرائض و خاصه زكات خود را به عنوان يك مسلمان متعهد و مؤ من معرف مى نمايد،زيرا تاءديه حقوق واجب الهى به مستمندان و هم در تزكيهمال تاءثير دارد و هم در تزكيه نفس . و حضرت امام ، شخصى كه مالدار است و زكاتمالش را مى پردازد، قابل تحسين و تمجيد مى داند.
فلسفه زكات تاءمين قوت فقر است :  
در نهج البلاغه امير مؤ منان عليه السلام فرمود: سر تشريع زكات تاءمين قوت و روزىمساكين و مستضعفان جامعه است .
ان الله فرض فى اموال الا غنياء اقوات الفقراء، فما جاع فقير الا بما منع غنى و اللهتعالى سائلهم عن ذلك .(49)
امير مؤ منان عليه السلام فرمود:
همانا خداوند در اموال ثروتمندان قوت و روزى فقرا و مستمندان را فرض و واجب نمودو هيچ فقيرى گرسنه نمى ماند مگر كه ثروت اندوزان ، زكاتمال خويش را از آنان امتناع نموده اند.
آنگاه امام عليه السلام سوگند ياد مى كند و مى فرمايد:و قسم به خداى تعالى كه ازگرسنگى مستمندان و بيچارگان و مساكين و دردمندان و ساير مستحقين از سرمايه داران وزراندوزان در روز قيامت پرسش مى نمايند.
سئوال از اينكه چرا اموال و نقدينه هاى رويهم اندوخته شما، گرسنگان و بيچارگان راسير نكرد و نپوشانيدى ؟
تظاهر به مالدارى و جلوه هاى ثروت و ذخاير بانكى ووسائل نقليه گرانقيمت و كاخهاى مشيد و اسرافها و اتلافهاى شما، از غصه ، مساكين وبيچارگان را كشت . و شما تماشاگر صحنه هاى فقر و بيچارگى و گرسنگى ونادارى آنان بوديد و به آنان ترحم نكرديد و يتيمان مظلوم را مى ديديد و از كنارشان بابى تفاوتى عبور مى كرديد و دلهاى شما ذره اىبحال آنها نمى سوخت و حاضر نمى شديد جنازه هاى آنها را كه از گرسنگى وبيچارگى مردند دفن كنيد!!!
آگاه باشيد كه وعده هاى عذاب خداوند هر چه زودتر و سريعتر گريبان شما را خواهدگرفت و ثروتها و طلا و نقره هاى شما همانا به آتش سرخ جهنم (كه به آن اعتقادنداشتيد) گداخته گرديده و بر صورت و روى و پشت و پهلوى شما گذاشته خواهد شد.چرا كه شما سزاوار اين عذابيد و وعده خداى تعالى حق و عملى است .
زكات موجب تقويت فقراء و بركت اموالشماست :
براى وضع هر حكمى و طرح هر مساءله اى و ايجاد هر چيزى ، نيازمند بعلتى هستيم كهنتيجه نهايى آن چيز را در فوائد يا مضار آن علت مى يابيم ، آورد. مثلا در اسلام زكاتچرا وضع شد؟ و چه هدفى براى صدور احكام زكات در اسلام منظور شده است ؟
نتيجه اى كه از علت تشريع و حكم زكات بدست مى آيد ائمه معصومين عليه السلام بيانكرده اند. امام على عليه السلام در فلسفه زكات فرمود:
ان الله عزوجل وضع الزكوة قوتا للفقراء و توفيرا لا موالكم (50)
براستى خداوند عزوجل زكات را براى قوت و روزى فقرا و توفير و رشد و نمو وزيادى اموال شما مالداران وضع نموده است .
پر واضح است كه اقتصاد اسلام بر پايه و اساس زكات و خمس و ساير احكام مالىصادر و وضع شده است ، كه در هيچ مكتب و مذهبى ، چنين رفاهياتى براى طبقات مستضعفبطور رسمى وجود نداشته و پيش بينى نشده است . و اين اسلام است كه با وضع چنيناحكامى اساس و پايه خود و اقتصاد خود را قوى كرده است و زكات را چنانچه از معناىلغوى آن بر آمده است ، موجب بركت و رشد و توفيرمال اغنيا ذكر كرده است .
فلسفه تشريع زكات تزكيه نفس و اموالشماست :
اولين زكاتى كه در روى زمين داده شد از حضرت آدم ابو البشر عليه و على نبينا وآله و عليه اسلام بود كه زكات نفس يا تزكيه آن بود كه به امر حضرتپروردگار، آدم ابوالبشر عليه السلام انجام داد و آن زكات ده ركعت نماز بود كه جهتتزكيه نفس ادا نمود، چرا كه زكات خود به معنى تزكيه و طهارت نفس از بديها وناپاكيهاى روحى و اخلاقى مى باشد.
از حضرت امام حسن مجتبى عليه السلام از علت تشريع زكات مى پرسند؟
فقال عليه السلام : ان الله تعالى اوحى الى آدم اءن زك نفسك يا آدم .قال يا رب و ما الزكاة ؟
قال صل لى عشر ركعات . فصلى ، ثم : رب هذه الزكاة على و على الخلق ،قال الله : هذه الزكاة عليك فى الصلوة و على ولدك فىالمال ، من جمع من ولدك مالا
(51)
حضرت فرمود: خداى تبارك و تعالى به آدم وحى نمود، اى آدم زكاة بده و نفست راتزكيه كن . آدم عليه السلام عرض كرد: پروردگارا زكات چيست و چگونه خود را تزكيهكنم ؟ حضرت حق فرمود: براى من ده ركعت نماز بگذار. حضرت آدم پذيرفت و ده ركعت نمازخواند. سپس عرض كرد: پروردگارا اين زكات من و فرزندان من است ؟ خداوند فرمود: اينزكات تو است در نماز. و براى فرزندانت درمال ، كه اگر هر يك از فرزندانت مالى جمع كردند، زكات بدهند.
فلسفه زكات ، تاءمين فقرا و صيانت ازاموال اغنيا است :
مستدلترين فلسفه زكات را حضرت امام رضا عليه السلام در پاسخ محمد بن سنانفرمود: ان علة الزكوة من اءجل قوت الفقراء و تحصينالاموال الا غنياء. لان الله عز و جل كلف اهل الصحة القيام كماقال الله تبارك و تعالى : لتبلون فى اموالكم و انفسكم .
فى اموالكم اخراج الزكاة و فى انفسكم تو طين الا نفس على الصبر مع ما فى ذلك من اداءشكر نعم الله عزوجل و الطمع فى الزيادة و الراءفة و الرحمة لاهل الضعف و العطف على اهل المسكنة و الحث لهم على الموسات و تقوية الفقراء و المعونةلهم على امر الدين و هو موعظة لاهل الغنى و عبرة لهم ليستدلوا على فقراء الاخرة بهم ومالهم من الحث فى ذلك على الشكر الله تبارك و تعالى لما خولهم و اعطاهم و الدعا والتضرع و الخوف من ان يصيروا مثلهم فى امور كثيرة فى اداء الزكوة و الصدقات وصلة الارحام و اصطناع المعروف
.(52)
حضرت امام رضا عليه السلام فرمود:
زيرا كه خداوند توانگران را مكلف كرده كه امور زمينگيران و گرفتاران را رعايت كنندو لذا در قرآن مجيد مى فرمايد: كه در مال و جانتان و امتحان مى شويد، لتبلون فىاموالكم و انفسكم ، پس دادن زكات آزمايشمال و صبر آزمايش روح و نفس است كه اين علاوه بر اداى شكر نعمتهاى الهى و اميد بهافزايش نعمت با فزونى و بركت و نعمت و شفقت بر مستمندان و همدردى با مساكين وتشويق بر مساوات و تقويت فقراء و يارى آنان در امور و دين و موعظه ثروتمندان وعبرت و اندرز براى آنان كه به فقر و تنگدستى در آخرت بيانديشند و تشويق آنانبه تشكر از خداوند متعال كه به آنان ثروت داده و دعا و تضرع به درگاه خداوندتعالى و ترس از او، مبادا آنها نيز دچار فقر شوند.
و امور بسيار ديگرى كه در زكات نهفته از جمله صله ارحام و انجام كارهاى نيك تواءمخواهد بود
.
زكات ، آزمودن اغنياء و اعانت به فقراء است :  
زكات در اقتصاد اسلامى نقش اساسى و ريشه اى دارد و در راه خدمت و تاءمين قشربزرگى از جامعه اسلامى مى باشد، زكات عامل اميد بخشى است كه در اسلام به همهخانواده هاى مسلمان مستضعف نويد سرور و شادى مى دهد.
بلى ! اگر اغنياء زكات مال خويش را مى پرداختند ديگر هيچ فقر مالى و فرهنگى واقتصادى و سياسى در اسلام و در روى زمين يافت نمى شد و اين يك حقيقت باور كردنىاست ، چرا كه فقر اقتصادى نقش مهمى در فقر فرهنگى ، اجتماعى و سياسى دارد و درجامعه اسلامى آثار زشتى از خود به يادگار خواهد گذاشت .

next page

fehrest page

 

 
 

کلیه حقوق این سایت محفوظ می باشد.

طراحی و پیاده سازی: GoogleA4.com | میزبانی: DrHost.ir

انهار بانک احادیث انهار توضیح المسائل مراجع استفتائات مراجع رساله آموزشی مراجع درباره انهار زندگینامه تالیفات عربی تالیفات فارسی گالری تصاویر تماس با ما جمادی الثانی رجب شعبان رمضان شوال ذی القعده ذی الحجة محرم صفر ربیع الثانی ربیع الاول جمادی الاول نماز بعثت محرم اعتکاف مولود کعبه ماه مبارک رمضان امام سجاد علیه السلام امام حسن علیه السلام حضرت علی اکبر علیه السلام میلاد امام حسین علیه السلام میلاد حضرت مهدی علیه السلام حضرت ابالفضل العباس علیه السلام ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها پاسخ به احکام شرعی مشاوره از طریق اینترنت استخاره از طریق اینترنت تماس با ما قرآن (متن، ترجمه،فضیلت، تلاوت) مفاتیح الجنان کتابخانه الکترونیکی گنجینه صوتی پیوندها طراحی سایت هاستینگ ایران، ویندوز و لینوکس دیتاسنتر فن آوا سرور اختصاصی سرور ابری اشتراک مکانی colocation