بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب عرفان اسلامی جلد 3, استاد حسین انصاریان   مناسب چاپ   خروجی Word ( برگشت به لیست  )
 
 

بخش های کتاب

     01 - عرفان اسلامي جلد3
     02 - عرفان اسلامي جلد3
     03 - عرفان اسلامي جلد3
     04 - عرفان اسلامي جلد3
     05 - عرفان اسلامي جلد3
     06 - عرفان اسلامي جلد3
     07 - عرفان اسلامي جلد3
     08 - عرفان اسلامي جلد3
     09 - عرفان اسلامي جلد3
     10 - عرفان اسلامي جلد3
     11 - عرفان اسلامي جلد3
     12 - عرفان اسلامي جلد3
     13 - عرفان اسلامي جلد3
     14 - عرفان اسلامي جلد3
     15 - عرفان اسلامي جلد3
     FEHREST - عرفان اسلامي جلد3
 

 

 
 

ضلالت

تخلف از دستورات حق ، كه در قرآن مجيد و فرمايشات انبيا و ائمه منعكس است علامت گمراهى و ضلالت است .

ضلالت و گمراهى ناشى از غفلت انسان از حق و از عاقبت زندگى و از نتيجه گناهان و معاصى است .

ضلالت و گمراهى معلول غرور ، و كبر و خودبينى و خودخواهى و برترى جوئى انسان نسبت به عباد حق است .

انسان وقتى تمام ميل و خواسته خود را به جانب دنيا برگرداند ، و ميدان زندگى را به دست هواى نفس بدهد ، و راه جولان غرائز و اميال و شهوات را باز بگذارد به ضلالت و گمراهى دچار شده و به تاريكى گناه فرو مى رود .

گناه وقتى براى انسان آسان شد ، و به تدريج ظرف هستى انسان از گناه داراى زنگ و غبار كدورت شد ، و انسان براى گناه انبار و منبع شد مهر گمراهى و ضلالت بر پيشانى مى خورد و بدون شك انسان به كفر و شرك و نفاق و تمام رذائل اخلاقى آلوده خواهد شد .

در اين جهان حالى و صفتى خطرناك تر و زيان بارتر و خسارت آورتر از حال ضلالت و گمراهى نيست .

گمراهى و ضلالت ذلتى است ، كه انبيا و اولياء و امامان دائماً بشر را از آن بر حذر داشته ، و خود آنان بنا به نقل كتب معتبره در دعاهاى خود از آن به وجود مقدس حضرت حق پناه مى برند .

كسى كه دچار گمراهى است هم فاسد است ، هم مفسد ، هم مريض است هم مريض كننده

ضلالت بنا به فرموده قرآن مجيد خط پليد شيطان است ، و شيطان بنا بر توضيح كتب معتبر لغت ، منبع شر و خبائث و آلودگيها و جنايات است .

هر انسانى در هر مقامى كه باشد ، اگر بر اثر هواى نفس به اين خط پليد متصل گردد ، به انواع ناپاكيها دچار شده ، و به وسعت ميدانى كه در اختيار دارد زيان و خسارت به بار خواهد آورد .

امام ششم در متن روايت عصيان و گناه را علامت ضلالت دانسته و اصل و ريشه گناه را در غفلت از خدا مى داند .

آرى وقتى انسان از خدا غافل شود خودبين مى گردد ، و خودبينى نقطه ورود به ميدان جلب لذت ها و شهوات غلط و شيطانى است .

پروردگار بزرگ عالم از مسئله ضلالت و گمراهى اعلام تنفر كرده ، و گمراه و گم شده از راه را مورد بغض خود قرار داده .

آثار و اعمال زيانبارى كه از افراد بشر ظهور مى كند معلول گمراهى آنان است ، و ضلالت علت بدبختى و زبونى و پستى و بيچارگى انسان در دنيا و آخرت است .

انبياء گرام الهى از مسئله ضلالت بر مردم سخت مى ترسيدند ، و تا نقطه شهادت و جان باختن در راه الهى براى نجات مردم از گمراهى مى كوشيدند .

انسان گمراه از رحم و مروت ، فتوت و جوانمردى ، اصالت و معرفت ، عقل و فهم ، درك بينائى ، بصيرت و حقيقت به اندازه فاصله بين مشرق و مغرف فاصله دارد ، زيرا پرده سياه خودبينى تمام وجود او را فرا گرفته و از خدابينى و توجه به عباد خدا محروم است ، او كسى غير خود را نمى داند و نمى بيند و نمى خواهد ، به همين خاطر حق خدا و خلق را نديده گرفته و همه چيز را گرچه بنا حق به سوى خود جلب مى كند .

گمراهان تاريخ دستشان به خون انبياء و امامان و اولياء خدا آلوده شد ، اهل ضلالت در طول حيات ، مال مردم را به ناحق به غارت بردند ، و به آبروى احدى رحم نكردند ، و از هيچ گناه و معصيتى به دل خود باك راه ندادند .

نرون به هرگونه آلودگى دست مى زند ، اسكندر كتاب و كتابخانه و خانه هاى مردم و خود مردم را به آتش مى سوزاند ، آتيلا از دم تيغ ظلم و جنايت خود هزاران سر را از بدن جدا مى كند ، تيمور و چنگيز با يورش هاى چندين ساله خود بساط حيات بى گناهان را بر مى چينند ، معاويه در حكومت غاصبانه و كم مدت خود صدها هزار انسان را به جرم عشق على مى كشد و زنده به گور مى كند ، حجاج بن يوسف در يك چهار ديوارى هشتاد هزار مرد و زن را به جرم ايمان به خدا زندان مى كند و همه را از وسائل اوليه زندگى محروم مى كند ، يزيد در سه سال حكومت سه جنايت هم چون واقعه كربلا ، واقعه مدينه ، واقعه مكه را مرتكب مى شود ، آغا محمد خان قاجار و نادرشاه از سر بريده و چشم هاى درآورده منار مى سازند ، ناصر قاجار دست به خون هزاران بى گناه و مصلح چون امير كبير و سيد جمال الدين آلوده مى كند ، رضا خان و محمد رضا خان پهلوى در مدت حكومت خود نزديك به نيم ميليون نفر را كشته و هزاران نفر را در زندانها به انواع شكنجه ها مبتلا مى كنند ، هيتلر در مدت يازده سال سى و پنج ميليون نفر را با اسلحه گرم قطعه قطعه مى كند ، و امثال اين حيوانات خطرناك در طول تاريخ نسبت به بشر انواع جنايات را روا مى دارند ، در اين زمان سردمداران آمريكا و اروپا و شوروى و فرانسه و انگليس ميليون ها نفر را در عين بى گناهى نابود مى كنند ، ميليون ها نفر را به جرم انسان بودن به بردگى مى برند و ... چرا براى اين كه گمراهند و در ضلالت غرق اند و گمراه رحم و مروت و عاطفه و آقائى و مردانگى و درستى و سلامت ندارد !!

گمراه از تمام فضائل انسانى محروم است ، كرامت ندارد ، اعتبارى براى او نيست ، از ارزش دور است ، درونش تاريك ، قلبش سياه  ، عقلش معطل ، و شيطنت و جهل در تمام زمينه ها بر او حاكم است .

اهل ضلالت از همه جهان جز شكم و شهوت ، و تجاوز به حقوق مسلم ديگران چيزى نمى شناسند .

اهل ضلالت در همه امور زندگى مزاحم ديگرانند ، و اصولا نمى خواهند ديگران باشند ، و اگر ديگران را بخواهند ، به نفع شكم و شهوت خود مى خواهند .

خطبه سوم نهج البلاغه مشهور به خطبه شقشقيه را بخوانيد ، تا بدانيد گمراهان و اهل ضلالت چه به سر مردم عالم آوردند ، و خطبه پر از مسائل اعجاب آور حضرت زهرا (عليها السلام) را كه در مسجد در برابر كارگردانان خلافت به غصب رفته ايراد كرد دقت كنيد تا بر شما معلوم شود وقتى زمام كار به دست گمراهان مى افتد حيات بشر به چه مصائب و خسارتهاى غير قابل جبرانى دچار مى گردد .

در خطبه هفتم نهج البلاغه درباره گمراهان و اهل ضلالت مى فرمايد : اينان در تمام امورشان به شيطان تكيه دادند و شيطان هم آنان را براى ضلالت و گمراهى ديگران شريك و دام خود قرار داد .

با وسوسه ها و افسون هاى خود در سينه تاريك اين گمراهان تخم كرد و جوجه گذاشت و به تدريج و آهسته آهسته با آنان آميزش كرد تا فرمانبردار او شدند ، اين شيطان بود كه از شدت اتحاد با آنان با چشم آنها مى ديد و با زبانشان سخن م يگفت پس اين بيچاره ها آن چنان شيطان و مسائل او را در زندگى خود راه دادند ، كه انى دشمن خدا آنها را بر مركب ضلالت و گمراهى سوار و گفتار باطل و بيهوده آنان را در نظرشان زينت داد ، كارهاى اينان مانند كار كسى بود كه شيطان او را در توانائى خود شريك قرار داده و به زبان او سخن نادرست و باطل مى گويد .

قرآن و مسئله ضلالت

همانطور كه امام ششم (عليه السلام) در متن روايت بيان مى كنند معصيت علامت ضلالت است و علت معصيت غفلت است ، قرآن مجيد در آيات زيادى معاصى و گناهان مختلفى را ذكر مى كند و آن گناهان را ضلالت و گمراهى معرفى مى نمايد اينك به نمونه هائى از آيات قرآن مجيد در اين زمينه دقت كنيد :

( وَمَنْ يَتَبَدَّلِ الْكُفْرَ بِالاِْيمَانِ فَقَدْ ضَلَّ سَوَاءَ السَّبِيلِ )(28) .

آنان كه بر اثر اميال بيجا و غرائز شيطانى و خواسته هاى ابليسى و هواپرستى و شهوت رانى ايمان خود را به كفر تبديل سازند ، بى شك راه راست را گم كرده و گرفتار ضلالت شده اند .

تبديل ايمان اين سرمايه پر منفعت الهى به كفر اين مايه بدبختى و شقاوت بر اثر انس با گناه و معصيت است و به همين خاطر است كه قرآن و روايات مردم را جداً از افتادن در گناه و معصيت مى ترسانند .

( إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَصَدُّوا عَن سَبِيلِ اللّهِ قَدْ ضَلُّوا ضَلاَلاً بَعِيداً )(29) .

محققاً آنان كه كافر شدند و به انكار حقايق و واقعيات برخاستند ، و بين خود و بين برنامه هاى الهى حجاب افكندند ، و با بى رحمى هرچه تمامتر مردم را از راه خدا باز داشتند ، همانا به گمراهى سخت فرو رفته از راه نجات دور افتادند .

( أَفَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَوَاهُ وَأَضَلَّهُ اللَّهُ عَلَى عِلْم وَخَتَمَ عَلَى سَمْعِهِ وَقَلْبِهِ وَجَعَلَ عَلَى بَصَرِهِ غِشَاوَةً فَمَن يَهْدِيهِ مِنْ بَعْدِ اللَّهِ أَفَلاَ تَذَكَّرُونَ )(30) .

اى رسول ما مى نگرى به آن كس كه هواى نفسش را معبود خود قرار داد ، و براثر پيروى هوا هر جنايتى خواست مرتكب شد ، خداوند هم به مزد آن جناياتش پس از اتمام حجت بر او ، او را دچار تاريكى گمراهى كرد و مهر قهر بر دل و گوش او نهاده است و بر چشم وى پرده ظلمت افكنده است ، پس او را بعد از خدا چه كسى هدايت مى كند ، آيا متذكر اين واقعيات نمى شوند .

آرى هواپرستى راهى به گمراهى وضلالت است، وچون انسان دچار گمراهى گشت بايد توقع خير و نفع را از او بريد ، و به انتظار جنايات و خيانات او نشست .

( يَا دَاوُدُ إِنَّا جَعَلْنَاكَ خَلِيفَةً فِي الأَرْضِ فَاحْكُم بَيْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ وَلاَ تَتَّبِعِ الْهَوَى فَيُضِلَّكَ عَن سَبِيلِ اللَّهِ إِنَّ الَّذِينَ يَضِلُّونَ عَن سَبِيلِ اللَّهِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِيدٌ بِمَا نَسُوا يَوْمَ الْحِسَابِ )(31) .

اى داود بر روى زمين تو را مقام خلافت داديم ، پس ميان خلق خدا به حق حكم كن و هرگز از هواى نفس پيروى مكن كه تو را از راه خدا گمراه مى سازد ، و آنان كه از راه خدا گمراه شوند چون روز حساب را فراموش كرده اند به عذاب سخت معذب خواهند شد .

در اين آيه دقت كنيد ، عاقبت پيروى از اميال و غرائز ناهماهنگ با خواسته هاى حق گمراهى است ، و علت پيروى از هوا و هوس غفلت و فراموشى از روز حساب است و اين فراموشى نتيجه اش گمراهى و ضلالت است چنانچه حضرت صادق مى فرمايد :

وَالْمَعْصِيَةُ عَلامَةُ الضَّلالَةِ وَأَصْلُهُما مِنَ الذِّكْرِ وَالْغَفْلَةِ .

گناه و معصيت علامت گمراهى و ريشه گناه و گمراهى فراموشى و غفلت انسان نسبت به حقايق الهى است .

( إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بَعْدَ إِيمَانِهِمْ ثُمَّ ازْدَادُوا كُفْراً لَن تُقْبَلَ تَوْبَتُهُمْ وَأُولئِكَ هُمُ الضَّالُّونَ )(32) .

آنان كه بعد از ايمان ، به خاطر هوا و هوس و روى آوردن به متاع قليل دنيا ، و به خاطر غرور و كبر و خودپسندى كافر شدند و با كمال بى حيائى به كفر و گناه خود افزودند ، هرگز توبه آنان قبول نخواهد شد و اينان از گمراهان و اهل ضلالت اند .

اهل ضلالت بنا به فرموده قرآن مجيد داراى اوصافى از قبيل : معتد ، كفار اثيم ، ظالم ، مختال فخور ، خوّان اثيم ، مفسد ، مسرف ، خائن ، و مستكبر هستند كه خداوند در آيات كتابش نسبت به همه آنها به ترتيبى كه مى خوانيد اعلام بغض و كينه و تنفر كرده است .

( وَقَاتِلُوا فِي سَبِيلِ اللّهِ الَّذِينَ يُقَاتِلُونَكُمْ وَلاَ تَعْتَدُوا إِنَّ اللّهَ لاَ يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ )(33) .

با گمراهان و اهل ضلالت كه با شما به جنگ بر مى خيزند بجنگيد ، اما ستم نكنيد كه خداوند ستمكاران را دوست ندارد .

( يَمْحَقُ اللّهُ الرِّبَا وَيُرْبِي الصَّدَقَاتِ وَاللّهُ لاَ يُحِبُّ كُلَّ كَفَّار أَثِيم )(34) .

خداوند سود ربا را نابود سازد ، و صدقات را فزونى بخشد ، و خداوند مردم سخت بى ايمان و گنه پيشه را دوست ندارد .

( وَاللّهُ لاَ يُحِبُّ الظَّالِمِينَ )(35) .

و خداوند هرگز اهل ستم و ظلم را دوست ندارد .

( إِنَّ اللّهَ لاَ يُحِبُّ مِن كَانَ مُخْتَالاً فَخُوراً )(36) .

به حقيقت خداوند مردم خود پسند و متكبر را دوست ندارد .

( وَلاَ تُجَادِلْ عَنِ الَّذِينَ يَخْتَانُونَ أَنْفُسَهُمْ إِنَّ اللّهَ لاَ يُحِبُّ مَن كَانَ خَوَّاناً أَثِيماً )(37) .

هر آينه به خاطر مردمى كه با خويش خيانت مى كنند با اهل ايمان جدال مكن كه همانا خداوند آن را كه خيانتكار و بد عمل است دوست ندارد .

( ... وَيَسْعَوْنَ فِي الأَرْضِ فَسَاداً وَاللّهُ لاَ يُحِبُّ الْمُفْسِدِينَ )(38) .

و آنان كه در روى زمين به فساد مشغولند ، ستمكار بر ناتوان و پيرو شهوت و غضبند و خدا هرگز مردم ستمكار و مفسد را دوست ندارد .

( وَلاَ تُسْرِفُوا إِنَّهُ لاَيُحِبُّ الْمُسْرِفِينَ )(39) .

و اسراف نكنيد كه خداوند مردم مسرف را دوست ندارد .

( وَإِمَّا تَخَافَنَّ مِن قَوْم خِيَانَةً فَانْبِذْ إِلَيْهِمْ عَلَى سَوَاء إِنَّ اللّهَ لاَيُحِبُّ الْخَائِنِينَ )(40) .

و چنانچه از خيانتكارى گروهى مى انديشى در اين صورت تو نيز با حفظ عدل و درستى عهد آنان را نقض كن كه خدا خيانتكاران را دوست ندارد .

( لاَ جَرَمَ أَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ مَا يُسِرُّونَ وَمَا يُعْلِنُونَ إِنَّهُ لاَ يُحِبُّ الْمُسْتَكْبِرِينَ )(41) .

محققاً خدا بر باطن و ظاهر آنها آگاه است و آنان را به كيفر اعمالشان مى رساند و خداوند هرگز متكبران را دوست ندارد .

( إِذْ قَالَ لَهُ قَوْمُهُ لاَ تَفْرَحْ إِنَّ اللَّهَ لاَ يُحِبُّ الْفَرِحِينَ )(42) .

قوم قارون از باب نصيحت به او گفتند اين قدر شادمان و مغرور به ثروت خود مباش كه خداوند مردم پر غرور و نشاط نسبت به متاع دنيا را دوست ندارد .

راستى دنياى ضلالت و گمراهى چه درنياى خطرناكى است ، دنيائى كه در مرحله اول براى خود انسان و در مرحله بعد براى ديگران ايجاد ضرر و خسارت و خطر مى كند .

ضلالت و گمراهى وقتى حاكم بر انسان شود ، تمام اعضا و جوارح و شئون انسان را محكوم خود كرده ، و آدمى را در تمام لحظات حمال تحميلات شيطانى كرده و خانه دنيا و آخرت انسان را خراب و به تباهى خواهد كشيد ، و چه بدبخت و بيچاره و ذليل است آن كسى كه مبغوض خدا و انبيا و امامان و اوليا و عاشقان و عارفان است .

عَنْ سَماعَة عَنْ أَبي عَبْدِاللهِ قَالَ قُلْتُ لَهُ قَوْلَ اللهِ عَزَّ وَجَلَّ تَبَارَكَ وَتَعالى : ( مَن قَتَلَ نَفْساً بِغَيْرِ نَفْس أَوْ فَسَاد فِي الأَرْضِ فَكَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِيعاً وَمَنْ أَحْيَاهَا فَكَأَنَّمَا أَحْيَا النَّاسَ جَمِيعاً )(43) فَقَالَ مَنْ أَخْرَجَها مِنْ ضَلال إِلَى هُدىً فَقَدْ أَحْياهَا وَمَنْ أَخْرَجَها مِنْ هُدىً إِلى ضَلال فَقَدْ قَتَلَها(44) .

سماعه مى گويد : از حضرت صادق (عليه السلام) درباره آيه اى كه مى گويد : كسى كه كسى را بكشد مانند اين است كه تمام مردم عالم را كشته و هركس نفسى را زنده كند مانند اين است كه تمام مردم جهان را زنده كرده ، پرسيدم حضرت فرمود : هركس گمراهى را هدايت كند ثوابش مانند اين است كه تمام بنى آدم را هدايت كرده ، و در مقابل هركس انسانى را گمراه نمايد گوئى تمام انسانها را گمراه كرده است !!

كسى كه كسى را گمراه كند بنا به فرموده قرآن مجيد در آيات متعددى ، تمام وزر و وبال و گناهانش به گردن گمراه كننده است ، و اين مسئله در روايات و اخبار هم زياد آمده از جمله :

امام صادق (عليه السلام) مى فرمايد ، شخصى به تنگدستى سختى مبتلا شد ، آنچه فعاليت كرد موفق به اصلاح معاش مادى خود به نحوى كه مى خواست نشد ، شيطان او را وسوسه كرد تا پايه گذار دينى شود ، و از اين راه به نان و نوائى برسد .

دينى را از پيش خود اختراع كرد و مردم ساده دل و عوام را به آن دعوت كرد ، و بيش از آنچه كه مى خواست به نان و نوا رسيد ، پس از مدتى پشيمان شد و تصميم به توبه گرفت ، پيش خود گفت آنان كه به من ايمان آوردند بايد همه را جمع كنم و اعلام نمايم كه من در تمام برنامه هايم دروغ گفتم ، همه را جمع كرد و به آنها اعلام نمود ، ملت در جوابش گفتند ، نه دين تو دين صحيحى است ولى خود تو در آئينت دچار شك و وسوسه شده اى ! چون اين وضع را ديد ، زنجير غل دارى تهيه كرد و به گردن انداخت و پيش خود گفت از گردنم بر نمى دارم تا خداى مهربان مرا بيامرزد ، به پيامبر زمانش خطاب رسيد ، به او بگو به عزتم قسم اگر توبه ات تا قطع شدن تمام اعضايت ادامه پيدا كد قبول نخواهم كرد مگر كسانى كه به آئين تو مرده اند زنده كنى و آنها را از اين گمراهى برهانى !!(45)

از زمان پيامبر بزرگ اسلام راه هدايت تا روز قيامت منحصر به تمسك به قرآن و ائمه طاهرين است ، ائمه (عليهم السلام) مترجمان قرآن و مفسران وحى و حافظ شريعت الهى هستند ، اگر كسى از اين دو ثقل جدا زندگى كند ، يا بگويد كتاب خدا ما را كافى است و احتياجى به على (عليه السلام) و يازده فرزندش نيست ، به حكم صريح قرآن و گفتار پيامبر اسلام در حديث ثقلين كه تمام كتب روائى سنى و شيعه نقل كرده اند بدون ترديد گمراه و در راه ضلالت است :

إِنّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثِّقْلَيْنِ كِتابَ اللهِ وَعِتْرَتي أَهْلَ بَيْتي لَنْ يَفْتَرِقا حَتّى يَرِدا عَلَىَّ الْحَوْضِ مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِما لَنْ تَضِلُّوا مِنْ بَعْدي أَبَداً ;

من دو شىء گران پس از خودم در ميان شما گذاردم ، قرآن و عترت ، اين دو هرگز از هم جدائى ندارند تا كنار حوض به من برسند ، اگر به اين دو واقعيت تمسك جوئيد ، حكومت قرآن و اهل بيتم را بپذيريد و هماهنگ با آن دو زندگى خود را ترسيم كنيد تاروز قيامت روى ضلالت وگمراهى نخواهيد ديد.

آنان كه پس از رسول اكرم ، دست از واليان واقعى امر يعنى امامان معصوم برداشتند و به قول خودشان گفتند : كتاب خدا ما را بس است ، هم گمراه شدند و هم تا امروز ميليون ها مرد و زن را گمراه كردند .

داستان كشته شدن مالك بن نويره و افراد عشيره او ، و هم بستر شدن خالد بن وليد و يارانش كه از مأموران و كارگزاران حكومت ابوبكر بودند با زنانى كه شبانه شوهرانشان به دستور خالد به قتل رسيده بودند گمراهى نبود ؟! و چون اين جانيان خطرناك به مدينه برگشتند ، براى اين كه حكومت به قدرت آنان براى ادامه حياتش محتاج بود همه آنان را در مقابل آن طغيان وحشتناك بخشيد ، آيا اين بخشش ناشى از ضلالت و گمراهى نبود ؟!

پس از مرگ پيامبر بست در خانه خزانه علم الهى ، وصى بر حق پيامبر ، و مصداق واقعى اولو الامر در قرآن يعنى اميرالمؤمنين على بن ابى طالب عين گمراهى نبود ؟

با زور و قلدرى و قدرت ، مردم را از على جدا كردن و همه را جز عده اى قليل به راه ديگر كشاندن گمراهى نبود ؟

از آن زمان تاكنون كه اوائل قرن پانزده هجرى را مى گذرانيم مظالمى كه بر اثر نبودن حكومت عدل بوسيله ائمه معصوم و فقهاى واجد شرايط بر ميليونها مرد و زن مسلمان رفته عين گمراهى و گمراهى آور سردمداران حكومت هاى غاصب نيست ؟

شما تاريخ را مطالعه كنيد ، تاريخ مظالم حكومت هاى پس از پيامبر تاكنون را ، و ببينيد از دست آن حكومت ها بر سر شيعه چه رفت و بر سر مسلمين چه آمد ، مسائلى كه جن و انس از شمارش آن عاجزند و سپس قضاوت كنيد كه آيا آن حكومت ها گمراه و گمراه كننده نبودند ؟!!

شما ببينيد امروز كه سال 1404 هجرى است از دست بسيارى از حكومت هاى ممالك عربى كه با بى حيائى كامل حافظ منافع آمريكا و شوروى و فرانسه و انگليس اين گرگان خونخوار كم نظير هستند و از طرفى مهم ترين حافظان اسرائيل غاصب و قاتل در منطقه خاورميانه هستند ، بر سر مسلمين و اموال مسلمين و نواميس و اعراض مسلمين چه مى آيد ، آيا اينها گمراهى نيست ؟

اين حكومت ها دنباله حكومت عثمانى و حكومت عثمانى دنباله حكومت هاى قبل از خود و آن حكومت ها دنباله حكومت بنى عباس و حكومت بنى عباس دنباله حكومت بنى اميه و حكومت بنى اميه دنباله حكومت سقيفه هستند و كل اين حكومت ها جداى از قرآن و اهل بيت حكومت راندند ، و نتيجه حكومتشان انواع بلاها و مظالمى بود كه بر سر مسلمين آمد و حساب آن بلاها و مظالم را فقط خدا مى داند و بس !!

بيهوده نبود كه در روايات زيادى كه كتب اهل سنت و شيعه نقل كرده اند پيامبر مى فرمود : هركس تمام روزهاى عمرش را روزه بگيرد ، و شبهاى عمرش را به قيام به عبادت به صبح آورد ، و اين اعمال را بين ركن و مقام به جاى آورد ولى بدون قبول ولايت و رهبرى على باشد باطل و در روز قيامت به صورت در آتش جهنم خواهد افتاد .

كتاب با عظمت كافى در باب حجت در جلد اول حديث بسيار مهمى را از قول زراره آن مرد عادل و عالم و حافظ و امين و ثقه در اين باب نقل مى كند كه توجه شما را به ترجمه آن حديث فوق العاده و مايه سعادت ابدى جلب مى كنم :

زراره مى گويد حضرت ابى جعفر امام محمد باقر (عليه السلام) فرمود : اسلام بر پنج پايه بنا شده : نماز ، زكات ، روزه ، حج ، رهبرى ، زراره مى گويد : به حضرت گفتم كدامى يك از اين پنج مسئله برتر و بالاتر است ؟ حضرت فرمود : رهبرى ، زيرا راه رسيدن به حقيقت آن چهار رهبرى است ، رهبر است كه قدرت هدايت مردم را به نماز و روزه و زكات و حج واقعى دارد .

عرضه داشتم پس از رهبرى فرمود : نماز ، كه پيامبر اسلام (صلى الله عليه وآله) فرمود : نماز عمود دين است ، گفتم : پس از نماز فرمود : زكات ، زيرا ، در همه جا زكات با نماز ذكر شده ، و رسول الله (صلى الله عليه وآله) فرمود زكات پاك كننده گناهان است ، گفتم پس از زكات فرمود : حج ، چنانچه در آيه شريفه وجوبش بر مردم ثابت شده تا جائى كه حضرت فرمودند ، بلندى اسلام و عظمت دين ، و كليد تمام مسائل الهى و دروازه تمام حقايق و خوشنودى حضرت حق در پيروى از امام معصوم است ، امامى كه پيامبر به دستور خدا معرفى كرده و در هيچ زمينه اى خطا و اشتباه در او راه ندارد ، امامى كه پيروى از او دنباله معرفت خداست ، خدائى كه در قرآن مجيد فرموده :

( مَن يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللّهَ وَمَن تَوَلَّى فَمَا أَرْسَلْنَاكَ عَلَيْهِمْ حَفِيظاً )(46) .

كسى كه رسول ما را اطاعت كند خدا را پيروى كرده ، و هركس مخالفت كند كيفرش با خداست و ما تو را به نگهبانى آنها نفرستاديم .

«آيا رسول الهى در مدت بيست و سه سالى كه در بين مردم بود ، از مردم نخواست پس از من به على مراجعه كنيد ؟»

آيا در روايات بسيار زيادى كه كتب فريقين نقل كرده ، نبى اكرم على را وصى و وزير و وارث خود معرفى نكرد ؟

در هشتاد و چند حديث كه كتب اهل سنت نقل كرده اند و در رساله الخلافة آيت الله مدنى كه از علماى بزرگ شيعه هستند جمع آورى شده پيامبر بزرگ اسلام چه در مكه چه در مدينه على (عليه السلام) را به عنوان خليفه و جانشين بعد از خود خطاب كرد .

«آنان كخه از پيامبر اطاعت كردند و پس از او به على و يازده فرزندش مراجعه نمودند ، در حقيقت به حكم آيه 80 سوره نساء از خدا اطاعت كرده اند ، و بقيه روى از رسول اكرم برگردانده اند !!»

زراره مى گويد سپس امام محمد باقر (عليه السلام) ادامه داد : اگر مردى تمام شبهاى عمرش به عبادت قيام كند ، و تمام روزهايش را روزه بگيرد و تمام اموالش را در راه خدا صدقه بدهد ، و جميع عمرش را حج كند ، ولى رهبرى رهبر واجد شرايط را كه او را به مسائل الهى رهنمون شود نشناسد ، و جميع اعمالش به راهنمائى او نباشد ، ثوابى از اعمال او بر عهده حضرت حق نيست و نمى توان او را از اهل ايمان خواند ، سپس اشاره به مردمى كه پيرو ائمه معصومين هستند فرمود وگفت: به فضل و رحمت الهى نيكوكاران ايشان داخل بهشت مى شوند(47) .

صدوق آن بزرگ مرد كم نظير كه صاحب سيصد جلد كتاب با عظمت اسلامى است در يكى از كتابهاى پر قيمتش حديثى را با سندى بسيار قوى و پر ارزش در باب رهبرى اميرالمؤمنين كه چهارچوب هدايت خداست ، و جدائى از آن عين ضلالت و گمراهى است نقل مى كند كه لازم است آن حديث را با سندش جهت زينت اين نوشته و متبرك شدن آن نقل كنم :

عن القطان عن عبدالرحمن بن محمد الحسيني عن محمد بن ابراهيم الفرازي عن عبدالله بن بحر الأهوازي عن علي بن عمرو عن الحسن بن محمّد بن جمهور عن علي بن بلال عن علي بن موسى الرضا عن موسى بن جعفر عن جعفر بن محمد عن محمد بن علي عن علي بن الحسن عن الحسين بن علي عن علي بن أبي طالب (عليهم السلام) عن النبي (صلى الله عليه وآله) عن جبرئيل عن ميكائيل عن اسرافيل عن اللوح عن القلم قال : يقول الله عز وجل :

وِلايَةُ عَلِيِّ بنِ أَبي طالِب حِصْني فَمَنْ دَخَلَ حِصْني أَمِنَ مِنْ عَذابي .

اين راويان بزرگوار كه عده اى از آنان ائمه معصومين هستند از قول پيامبر از جبرئيل از ميكائل از اسرافيل از لوح از قلم از حضرت حق نقل مى كنند : كه پروردگار بزرگ فرمود : قبول رهبرى على عليه السلام حصن من است ، پس هركس وارد اين حصن شود از عذاب دنيا و آخرت من در امان است .

طريحى كه از دانشمندان بسيار بزرگ اسلامى است در كتاب پر قيمت «مجمع البحرين» در ضمن لغت ولى براساس آيات و روايات ولايت را بدين گونه معنى مى كند :

اَلْوَلايَةُ مَحَبَّةُ أَهْلِ الْبَيْتِ وَاتِّباعُهُمْ فِي الدِّينِ وَامْتِثالِ أَوامِرِهِمْ وَنَواهِيهِمْ وَالتّأَسي بِهِمْ في الاَْخْلاقِ وَالأعْمالِ .

ولايت كه مكرر در قرآن مجيد و روايات اسلامى آمده به اين معناست ، عشق به اهل بيت و پيروى از ايشان در دين ، و اطاعت امر و نهى آنان ، و هماهنگ شدن با آن بزرگواران در اخلاق و اعمال .

آيا براى لغت با عظمت هدايت معنائى روشن تر از اين مى يابيد ، هدايت يعنى رجوع به قرآن و ائمه معصومين براى فهم مسائل الهى و به اجر گذاردن آن مسائل ، و آيا براى ضلالت و گمراهى معنائى واضح تر و روشن تر از اين مى دانيد كه ضلالت يعنى جدائى از قرآن و اهل بيت !!

در جمله دوم روايت مورد شرح حضرت صادق عليه السلام فرمودند :

وَالْمَعْصِيَةُ عَلامَةُ الضَّلالَةِ .

معصيت و گناه علامت گمراهى است ، و علت معصيت غفلت از خدا و قرآن و انبيا و امامان است .

از آنجائى كه قصد من با خواست حضرت حق از نوشتن اين كتاب و شرح احاديث پر قيمت «مصباح الشريعه» آراسته شدن مردم به تربيت الهى بوده ، و آراسته شدن به تربيت الهى فرع بر معرفت حسنات و سيئات است ، و انسان تا خوبيها و بديها را نشناسد نمى تواند آراسته به خوبى و برى از آلودگى باشد در اين قسمت لازم دانستم در باب ترجمه معصيت كه در روايت امام ششم آمده به ترجمه يك سخنرانى بسيار مهم از رهبر بزرگ اسلام نبى اكرم (صلى الله عليه وآله) كه در اواخر عمر خود در مدينه ايراد كرده اند و در آن سخنرانى در بخش اولش به بسيارى از گناهان و معاصى و عقوبت اخروى آنها اشاره فرموده اند بسنده كنم ، شايد عزيزى با مطالعه اين قسمت از سخنرانى به خود آمده و اگر در راه ضلالت و گمراهى است از آن راه شيطانى برگشته و نجات ابدى خود را تضمين نمايد ، تمام اين سخنرانى را دانشمند بزرگ شيعه امين عادل ، و ثقه حافظ حضرت شيخ صدوق (رحمه الله) در پايان كتاب پر قيمت «عقاب الاعمال» آورده ، شما مى توانيد براى يادگيرى همه آن به آن كتاب با عظمت كه از بهترين كتب شيعه در مسائل تربيتى و الهى است مراجعه كنيد .

خطبه بسيار مهم پيامبر اسلام درباره معاصى و گناهان

عبدالله بن عباس مى گويد : رسول بزرگوار اسلام چند روز قبل از وفاتش براى ما يك سخنرانى كرد ، و آن آخرين سخنرانى حضرت بود كه در مدينه ايراد كردند ، و پس از اين خطبه طولى نكشيد كه از دنيا رفت و به جوار رحمت حضرت حق شتافت ، نچنان موعظه اى كرد كه چشم ها پر از اشك شد ، و دلها نسبت به آن طپيد ، و بدنها به لرزه افتاد ، و اعصاب شنوندگان تحريك شد ، نخست به بلال فرمود مردم را دعوت كن ، همه مردم جمع شدند و خود آن حضرت هم به مسجد آمد و بالاى منبر رفت ، در ابتداى گفتار سه مرتبه به مردم فرمود پيش آئيد و جاى را براى ديگران كه پشت سر هستند باز كنيد ، همه پيش آمدند ، و به يكديگر نزديك شدند آن چنان كه جائى نماند ، به پشت سر نظر كردند ، كسى را نديدند ، باز فرمود : نزديك آئيد و ديگران را جاى دهيد مردى گفت : يا رسول الله براى كه جا باز كنيم فرمود : براى فرشتگان آنگاه فرمود :

آنان چون با شما باشند در پيش رو يا پشت سر شما نباشند بلكه در جانب راست و چپ شما قرار خواهند گرفت .

مردى گفت : يا رسول الله چرا و به چه علت آنان پيش رو و پشت سر ما نباشند آيا از جهت برترى ما بر ايشان است يا برترى آنها بر ما ؟ فرمود : شما از ايشان افضل خواهيد بود ، پس به آن مرد فرمود : بنشين ، آن مرد نشست . آنگاه رسول خدا شروع به سخنرانى فرمود و گفت :

خداى را حمد ، او را سپاس گوئيم ، و از او يارى طلبيم ، و به او توكل كنيم ، و گواهى دهيم كه جز او معبودى نيست و يگانه و بى همتاست ، و نيز گواهى دهيم كه محمد بنده و فرستاده اوست و به خداوند پناه مى بريم از خوى هاى بد خود و كردار زشتمان .

هركس را كه خداوند هادى و راهنما بود ، پس هيچ كس راهزن و گمراه كننده او نخواهد بود ، و هركس را كه خداوند به خود واگذاشت راهنمائى نخواهد داشت .

اى گروه مردم سى تن راهزن عقيده و مدعى باطل در كمين شماست كه سرآغازشان صاحب صنعاء و صاحب يمامه است(48) .

اى مردم ، هركس با اقرار به توحيد و كلمه لا اله الا الله مخلصانه و بدون اين كه چيزى با آن مخلوط كند خدا را ملاقات نمايد به بهشت خواهد رفت .

على (عليه السلام) از جاى برخاست و عرض كرد : پدر و مادرم فدايت چگونه اين كلمه را مخلصانه بگويد ، و چيزى با آن مخلوط نكند براى ما بيان فرما تا خوب حد آن را بشناسيم ، رسول خدا (صلى الله عليه وآله) فرمود : آرى براى دنيا خواهى و حرص بر جمع آورى مال و خشنود بودن به همين چيزها اين كلمه را نگويد .

مانند آنان نباشد ، كه گفتارشان گفتار نيكانست ولى كردارشان كردار ستمكاران و تبهكاران «شهادت به توحيد مى دهند ولى به هر فسق و فجورى آلوده هستند ، اين توحيد نيست بلكه شرك است» .

پس هركس خداى عز وجل را ديدار كند و در او اين خصلت هاى ناپسند ديده نشود و اقرار به كلمه طيبه قلباً و لساناً داشته باشد اهل بهشت است ، و هرگاه دنيا را بگيرد و آخرت را ترك كند دوزخ جايگاه اوست .

و هركس در دادگاهى متصدى دفاع از ظالمى شود ، يا او را بر ستم كمك كند ، فرشته مرگ با بشارت به لعنت خدا و ابدى بودن در آتش جهنم به سر وقت او خواهد آمد و اين بسيار سرنوشت بدى است .

و هركس براى درخواست حاجتى خود را نزد پادشاه ستمگرى خوار و سبك گرداند همدم و همراز او در آتش خواهد بود .

و هركس زمامدارى را بر جور و ستم راهنمائى كند ، قرين هامان وزير فرعون خواهد بود . و او و آن زمامدار عذابشان در دوزخ از عذاب همه اهل آن سخت تر باشد .

و هركس از روى ريا و سمعه يعنى براى خودنمائى و شهرت طلبى خانه اى بسازد ، آن خانه را تا هفتمين طبقه زمين در روز قيامت به دوش خواهد كشيد ، سپس آن منزل چون حلقه اى از آتش گداخته بر گردن او افتد ، آنگاه او را با آن حال به آتش دوزخ در افكنند .

راوى گفت پرسيديم يا رسول الله چگونه خانه اى از روى ريا و شهرت طلبى بنا كند ؟ فرمود : خانه اى بسازد كه بيش از مقدار شأن و يا حاجتش باشد ، و يا براى فخر فروشى و باليدن بر ديگران آن را تهيه كند .

و هركس در اجرت مزدور و كارگر و كارمند راه ستم پويد ، و حق كارگر را آن چنان كه شايسته اوست ندهد ، خداوند عملش را يكسره نابود و تباه و بى ثمر سازد و بوى بهشت را بر او حرام نمايد ، با اين كه بوى بهشت از مسير و مسافت پانصد سال راه به مشام مى رسد .

و هركس زمين همسايه خويش را به اندازه يك وجب غاصبانه تصرف كند خداى متعال در روز قيامت آن را تا هفتمين طبقه زمين چون طوقى از آتش بر گردن او حلقه وار بپيچد تا او را به جهنم داخل كند .

و هركس قرآن را ياد گيرد ، و دانسته آن را فراموش كند ، خدا را در روز قيامت وارد شود ، در حالى كه دست نداشته باشد ، و او را غل و زنجير كرده ، و خداوند به هر آيه اى كه ياد گرفته و فراموش كرده است مارى مأمور او كرده باشد !!

«اين مسئله روشن باشد ، كه مراد از فراموشى قرآن نه در اثر كم هوشى و كم حافظگى است ، بلكه مراد از نسيان عمل نكردن به قرآن و توجه نكردن به دستورات آن در شئون زندگى است .»

و هركس قرآن را بياموزد ولى به دستور آن رفتار نكند ، و دوستى دنيا و مظاهر پر فريب آن را بپسندد و بر آخرت ترجيح دهد ، مستوجب غضب الهى شده ، و هم رتبه يهود و نصارى كه كتاب خدا را پشت سر انداختند و دستورات آن را نپذيرفتند خواهد بود .

و هركس با زنى كه بر او حرام است از پشت يا با مردى يا پسرى نزديكى كند خداوند سبحان در روز قيامت او را با بوئى كه از بوى مردار گنديده تر است محشور نمايد ، به طورى كه همه مردم از بوى بد او در رنج باشند تا به جهنم رود ، و پروردگار هيچ توبه و فديه اى را از او قبول نكند و همه اعمال خير او را تباه سازد ، و او را در تابوتى كه با ميخ هاى آهنين آن را به هم كوبيده اند جاى دهد و چندان در آن تابوت تيغ ها و شمشيرها بر او بكوبند كه يكباره پيكرش با آن ميخ هاى آهنين د رآميزد ، و در هم فرو رود ، و چنان عذابش سخت باشد ، كه چنانچه شكنجه يكى از اعصاب او را بر چهارصد امت نهند همه در جا جان بسپرند و عذابش از همه اهل دوزخ شديدتر باشد .

و هركس با زنى يهوديه يا نصرانيه يا مجوسيه يا مسلمه آزاد باشد يا بنده ، يا هركس از زنان ديگر به حرامى نزديك كند ، خداوند سيصد هزار در از درهاى دوزخ به قبرش بگشايد كه از آنها مارها و كژدم ها و شراره هاى آتش به گورش هجوم كند ، و او بدين وضع تا روز قيامت بسوزد ، و همه از بوى بد عورتش در رنج باشند ، و نيز بدين بوى بد شناخته شود تا روز قيامت تا امر شود كه او را به آتش ببرند . و همه اهل محشر با همه سختى ها و عذابى كه دارند از او در رنج و عذاب باشند ، و اين به اين خاطر است كه خداوند كارهاى زشت را حرام كرده و هيچ كس با غيرت تر از خدا نيست ، و از غيرت اوست كه هرزگى ها و شهوت رانى ها را غدغن فرموده و براى آن حد و عقوبت مقرر فرموده است .

و هركس به خانه همسايه سركشد ، و نظر بر عورت مردى يا موى زنى كند ، يا چيزى از بدن او را ببيند بر خداوند سزاوار است كه او را به دوزخ برد و با منافقين ، آنهائى كه در دنيا در جستجوى عيوب مردم بودند همدم سازد ، و از دنيا بيرون نرود تا اين كه خداوند ، او را رسوا و مفتضح كند ، و در قيامت عورت يا عيوب او را د ربرابر مردم آشكار نمايد .

و هركس از جهت تنگى معيشت از خدا ناراضى بباشد و به رزق مقدر او قناعت ننمايد و شكايت نزد اين و آن كند ، و بردبارى پيشه نسازد ، كار نيكى از او به سوى خدا بالا نرود ، و روز قيامت پروردگار را ديدار كند در حالى كه خدا بر او خشمگين باشد .

و هركس لباسى بپوشد و در آن بر خود ببالد و به ديگران فخر فروشى كند ، خداوند او را با قبرش در جانبى از جهنم فرو برد ، و پيوسته تا آسمانها و زمين برقرار است در حال فرورفتن باشد ، همانا قارون جامه اى بپوشيد و بدان بر ديگران فخر فروخت و در زمين فرو رفت و تا قيامت هم چنان فرو رود .

و هركس زوجه اى حلال اختيار كند ، با پول مباح ، اما قصدش خودنمائى و فخر فروشى باشد ، خداوند عز و جل او را جز ذلت و خوارى نيفزايد ، و به قدرى كه از آن زن كام گيرد او را در كنارى از جهنم باز دارند . سپس در اعماق دوزخ اندازند ، آنجا كه گوديش به اندازه مسافت هفتاد سال راه باشد .

و هركس مهر زنى را ندهد ، يا به مهرش خيانت كند ، يا در پرداخت آن ستم پويد ، اين شخص حكمش در نزد پروردگار حكم زناكار است ، و در روز قيامت خداوند به او گويد : اى مرد كنيز خود را به همسرى به تو دادم و از تو پيمان گرفتم و تو به عهد خود با من وفا ننمودى ، پس خداوند عز و جل خود متصدى گرفتن حق آن زن گردد و چون حسنات او همه به حق آن زن نرسد و كسر آيد امر شود آن مرد را به دوزخ برند .

و هركس از شهادت حقى كه داده باز گردد و آن را انكار كند ، خداوند در روز قيامت در حضور خلايق گوشت بدن او را به خوردش دهد و داخل دوزخ شود در حالى كه زبان خود را در دهان خويش هم چون كسى كه لقمه اى جويده بگرداند .

و هركس را دو همسر دائمى باشد و ميان آن دو در هم خوابگى و نفقه و پرداخت هزينه به عدل رفتار نكند ، روز قيامت غل به گردن و غير معتدل القامة يعنى مانند كسى كه از يك طرف بدن افليج است محشور شود تا اين كه وارد جهنم گردد .

و هركس به ناروا همسايه خود را آزار دهد ، خداوند بو يا نسيم بهشت را بر وى حرام گرداند ، و جايگاه او دوزخ خواهد بود ، متوجه باشيد كه خداوند عزيز از حق همسايه سئوال خواهد كرد ، و هركس حق همسايه را رعايت نكند و آن را ضايع سازد از ما مسلمين نخواهد بود .

و هركس مسلمان فقيرى را براى فقرش اهانت كند و او را كوچك شمارد ، بى گمان حق خدا را ناچيز شمرد ، و همواره مورد نفرت و بيزارى و خشم خداوند عزيز باشد تا زمانى كه آن فقير را از خود راضى گرداند . و هركس مسلمان فقيرى را احترام كند ، خداوند را در روز قيامت ديدار كند در حالى كه بر وى خندان است ، «كنايه از اين كه خداوند از او راضى و خشنود است .»

و هركس د رامرى ميان قبول يكى از دنيا با آخرت مخير شود و او در آن امر ، دنيا را بر آخرت ترجيح دهد و دنيا را انتخاب نمايد ، خداوند را ديدار خواهد كرد ، در حالى كه حسنه اى بر او باقى نباشد ، كه خود را به آن از آتش دوزخ نجات دهد ، و هركس آخرت را برزيند و دنيا را ترك كند روز قيامت خداوند عز و جل را ملاقات كند در حالى كه از وى خوشنود باشد .

و هركس بر زنى يا بر كنيزى از راه حرام دسترسى پيدا كند ، و از ترس خدا مرتكب حرام نگردد ، و آن زن را رها كند ، خداوند آتش را برا و حرام گرداند ، و از فزع و هول بزرگ قيامت او را ايمن دارد و به بهشتش داخل سازد ، ولى اگر پناه بر خدا مرتكب حرام شد خداوند بهشت را بر او حرام و به دوزخش روانه كند .

و هركس مالى را از حرام بدست آورد ، خداوند هيچ گونه عمل خيرى چه صدقه ، آزاد كردن بنده ، چه حج و چه عمره از او نپذيرد ، و به شماره عدد اجر اين امور وزر و گناه در نامه عمل او ثبت نمايد ، و هرچه از آن مال پس از خود باقى گذارد همان توشه او خواهد بود براى سفر دوزخ ، و هركس بر مال حرام دست يابد و آن را از ترس خدا نگيرد اين شخص مشمول محبت پروردگار و رحمت واسعه او خواهد بود و امر شود او را به بهشت ببرند .

و هركس با زن نامحرمى دست دهد ، روز قيامت با دست غل شده به گردن محشور شود ، سپس امر شود او را به آتش ببرند .

و هركس با زنى نامحرم شوخى و مزاح و عشق بازى كند ، به هر كلمه اى كه با او در دنيا گفتگو كرده هزار سال در آتش دوزخ او را زندانى كنند و آن زن اگر خود را با رضا در اختيار وى قرار دهد و مرد او را در آغوش كشد يا ببوسد يا با او نزديكى كند بدون وجه شرعى يا اين كه شوخى كند تا آن كه مرد از او كام گيرد ، بر آن زن همان گناه و كيفر باشد كه بر مرد است ، و چنانچه زن راضى نباشد و مرد به زور از او به نحوى كام گيرد ، گناه هر دو بر مرد است و آن مرد دو عقوبت خواهد ديد .

و هركس در داد و ستد با مسلمانى دغلى كند از ما مسلمين نخواهد بود و با يهود در قيامت محشور خواهد شد ، زيرا هركه با مردم در معاملات غش كند مسلمان نخواهد بود .

و هركس از همسايه خهود لوازم مورد لزوم زندگى را كه بدان محتاج باشد دريغ كند ، پروردگار نيز فضل و بخشش خود را در قيامت از وى دريغ كند و او را به خود واگذارد ، و هركس را خداوند به خود واگذارد هلاك شود و هيچ عذرى از وى پذيرفته نخواهد شد .

و زنى كه مرد خود را آزار دهد ، اگر همه عمر روزه بگيرد ، و شبها را به عبادت پردازد ، و بندگانى را در راه خدا آزاد كند ، و اموالى را در راه خدا انفاق نمايد ، خداوند از او نخواهد پذيرفت ، نه نمازى نه كار نيكى مگر اين كه مردش را از خود راضى و خشنود سازد و او را يارى دهد ورنه نخستين كسى باشد كه داخل دوزخ گردد ، سپس رسول خدا (صلى الله عليه وآله) فرمود : بر مرد نيز همين وزر و عذاب خواهد بود اگر به زوجه خود اذيت كند و يا درباره او ستم نمايد .

و هركس به روى مسلمانى سيلى زند ، خداوند در قيامت نخست استخوانهاى او را از يكديگر متلاشى سازد ، سپس آتش بر او مسلط نمايد و غل به گردن به محشر آيد تا به دوزخ رود .

و هركس شب را بگذراند و كينه برادر مسلمانش را در دل داشته باشد ، يا به انجام خيانت تا ناروائى درباره او بينديشد ، شب را در خشم و غضب حق به سر برده ، و در روز نيز مورد سخط الهى است ، تا اين كه توبه كند و از آن فكر باز گردد ، و چنانچه در اين حال در گذرد بر غير آئين اسلام از دنيا رفته ، سپس رسول خدا فرمود : متوجه باشيد هركس با مسلمانى غش كند از ما مسلمين نخواهد بود ، و اين كلام را سه بار تكرار كرد .

و هركس تازيانه اى در دسترس فرماندار جائرى دهد ، خداوند آن تازيانه را مارى به طول هشتاد زراع قرار دهد و تا وى در دوزخ مخلد است آن مار بر او مسلط خواهد بود .

و هركس غيبت برادر مسلمان خود را بنمايد روزه اش باطل شود و وضويش بشكند ، و چنانچه در آن حال بميرد ، در حالى مرده است كه حرام خدا را حلال شمرده .

«مراد از بطلان روزه و وضو تباه شدن ثواب آن است ، نه بطلان به صورتى كه قضا و تجديد آن واجب باشد .»

و هركس به قصد نمامى و سخن چينى ميان دو تن گم بردارد ، خداوند آتشى در قبر بر او مسلط كند كه او را تا قيامت بسوزاند ، و چون از قبر بيرون آيد خداوند اژدهائى بر او مسلط نمايد كه پيوسته گوشت بدن او را بگزد تا اين كه به دوزخ رود .

و هركس خشم خود را فرو برد و از تقصير برادر مسلمانش بگذرد ، و بردبارى نمايد ، خداوند اجر يك شهيد به او عطا فرمايد .

و هركس بر شخص فقيرى درشتى نمايد و با او تندى كند و درباره اش تعدى نمايد ، و او را كوچك و پست شمارد ، خداوند در روز قيامت او را به صورت مورچه و صورت آدمى محشور كند ، تا اين كه او را به دوزخ فرستد .

و هركس در مجلسى بدگوئى و غيبتى درباره برادر مسلمانش مى شنود رد كند و از او دفاع نمايد ، خداوند هزار باب از شر و بدى را در دنياو آخرت از او بگرداند ، و چنانچه غيبت راشنيد و رد نكرد بلكه او را خوش آمد ، گناه و كيفر او مانند گناه و كيفر آن كس باشد كه خود غيبت و بدگوئى نموده است .

و هركس به مرد يا زن پاك دامنى تهمت زند ، خداوند اعمال نيك او را تباه كند ، و هفتاد هزار فرشته در روز قيامت از پيش رو و پشت سر او را تازيانه زنند ، و مارها و گژدم ها بدن او را بگزند ، سپس امر شود او را به آتش برند .

و هركس در اين جهان شراب نوشد و ميگسارى كند ، خداوند در جهان ديگر جام شربتى از زهر افعى ها و مارهاى سياه و گژدم ها براى نوشانيدن به او آماده سازد ، كه چون به دهان برد پيش از آنكه بنوشد تمام گوشت صورتش در آن جام ريزد ، و چون بياشامد همه گوشت و پوست بدن او چون مردارى گنديده از هم بگسلد و اهل محشر از پليدى او در زحمت باشند ، تا اين كه امر شود او را به آتش برند ، و باده نوش و باده ساز و باده گير همه در آتش خواهند سوخت ، و فروشنده و خريدار و باربر و تحويلدار و خورنده قيمت آن ، همه در ننگ و گناه آن يكسانند .

آرى متوجه باشيد كه هركس آن را به يهودى و نصرانى ، يا مجوسى يا هركس ديگر از مردمان بخوراند ، گناه او با خورنده آن مساوى خواهد بود ، و باز شما را خاطر نشان مى سازم كه هركس براى ديگرى آن را بخرد يا بفروشد ، خداوند از او نماز و روزه و حج و عمره را نپذيرد ، مگر اين كه توبه كند و دست از آن بدارد ، و چنانچه پيش از توبه بميرد ، بر خداوند حق و سزاوار است كه به هر جرعه اى كه در دنيا نوشيده ، شربتى از چرك و ريم و ثافات جهنم بدو بنوشاند .

سپس رسول خدا (صلى الله عليه وآله) فرمود : آگاه باشيد كه خداوند شراب را به خصوص و هر مست كننده ديگرى را از انواع مسكرات حرام كرده ، آرى هر مست كننده و مسكرى حرام است .

و هركس ربا خورد ، خدا شكم او را از آتش جهنم پر خواهد كرد به قدرى كه ربا گرفته ، و اگر از مال ربا ثروتى به دست آورد هيچ عملى را در آن مال ، خداوند از وى قبول نخواهد كرد ، و پيوسته مورد لعن خدا و فرشتگان باشد تا قيراطى از آن مال نزد او باقى است .

و هركس در اين جهان به امانتى خيانت كند ، و آن را به صاحبش باز نگرداند بر غير آئين اسلام خواهد مرد ، و خداى عز وجل را ملاقات كند در حالى كه بر او خشمگين باشد ، آناه امر شود او را به دوزخ برند ، پس او را در جانبى از جهنم اندازند و براى هميشه در آنجا ماندنى باشد .

و هركس به ضرر مسلمانى يا كافرى از اهل ذمه يا هركس ديگر از مردم شهادت دروغ بدهد ، در روز قيامت او را به زبانش بياويزند و با منافقين در درك زيرين جهنم همدم و همراز باشد .

و هركس به خادم خود بگويد گم شو تو را نمى پذيرم و يا بگويد خوشبخت نباشى ، خداوند عز و جل در قيامت به او بگويد : گم شو ، خوشبخت نباشى و به او گويد در آتش بيفت .

و هركس به زن دائم خود آنقدر آزار و زيان رساند ، و تحت فشارش قرار دهد ، كه او حاضر گردد فديه دهد يا مهر خود را ببخشد و خويشتن راخلاص نمايد ، خداوند نسبت به كيفر او جز به آتش دوزخ رضا ندهد ، چه آن كه خداوند درباره زن و حقوق او به خشم آيد ، همچنان كه نسبت به آزار يتيم غضب مى كند .

و هركس نزد سلطانى از برادر مسلمان خود بدگوئى كند ، چنانچه از آن سلطان نسبت به وى بدى يا چيزى كه موجب ناراحتى او شود پديد نيايد ، خداوند عز و جل همه اعمال آن شخص بدگو را تباه سازد ، و اگر بدى يا رنج يا آزارى از جانب سلطان به او برسد خداوند او را در دوزخ هم طبقه و هم رديف هامان وزير فرعون سازد .

و هركس قرآن را تلاوت كند ، و منظورش شهرت باشد ، تا بدين تلاوت به چيزى غير خدا و تقرب او رسد ، خداوند عز و جل را در قيامت با صورتى بدون گوشت ملاقات كند و همواره قرآن بر قفاى او بزند تا با كسانى كه در جهنم سقوط مى كنند سقوط كند .

و هركس قرآن بخواند ولى عمل نكند ، خداوند او را در روز قيامت كور محشور كند ، پس به حضرت حق گويد ، از چه مرا كور بر انگيختى من كه خود بينا بودم ، خداوند در پاسخ گويد ، آرى چنين است آيات ما به تو رسيد و تو آن را ترك كردى و عمل ننمودى ، همين طور امروز ما نيز تو را ترك كرديم ، آنگاه فرمان آيد او را به دوزخ ببريد .

و هركس مال غصبى را با علم به غصب بودن آن خريدارى كند ، او با شخص غاصب از نظر ننگ اين عمل و كيفر گناه مساوى خواهد بود .

و هركس زن و مردى را از حرام به هم برساند ، پروردگار سبحان بهشت را بر او حرام گرداند ، و جايگاهش در دوزخ خواهد بود ، و اين سرنوشت بدى است براى او ، و در اين دنيا موردخشم پروردگار است تا جان دهد .

و هركس با مسلمانى غش كند ، و خيانت ورزد ، خداوند بركت را از روزيش ببرد ، و زندگى او را پريشان و فاسد سازد ، و او را بخويش واگذارد .

و هركس مال دزدى را با اين كه بداند دزدى است بخرد ، با شخص دزد فرق ندارد ، و هر دو با هم در ننگ اين عمل و كيفر آن شريك خواهند بود .

و هركس به مسلمانى خيانت كند ، او از ما مسلمين نيست ، و ما نيز با او بيگانه ايم هم در اين جهان و هم در آن جهان .

و هركس عمل زشتى را بشنود ، و آن را افشا سازد همانند آن است كه آن را مرتكب شده .

و هركس عمل نيكى را بشنود و آن را انتشار دهد ، مانند كسى است كه آن را انجام داده است .

و هركس زنى را براى مردى وصف كند ، و زيبائى او را چندان نزد وى بستايد ، كه آن مرد را فريفته آن زن گرداند ، تا از او به حرام كام برگيرد ، از دنيا نرود تا اين كه خداوند بر او خشم گيرد ، و هركس مورد غضب الهى واقع شود ، آسمانهاى هفت گانه و زمين هاى هفت گانه همه بر او خشم گيرند ، و گناهش همانند آن كس باشد كه از آن زن كام گرفته پرسيدند يا رسول الله اگر آن زن و مرد توبه كنند و خود را اصلاح نمايند باز بر آن شخص وصف كننده گناهى هست ؟ فرمود : خداوند متعال توبه آن دو نفر را مى پذيرد ، ولى توبه شخصى كه ايشان را به فتنه انداخته و سبب اين ماجرا شده نمى پذيرد .

و هركس چشم خود را پر كند از ديدن زنى كه ديدنش بر او حرام است ، خداى عز و ل در روز قيامت دو ديده او را با ميخ هاى آتشين پر نمايد و آنها را پر از آتش كند تا وقتى كه درباره مرد حكم نمايد ، آنگاه امر صادر شود كه او را به دوزخ بريد .

و هركس ضيافتى كند و مردمى را از روى ريا و طلب شهرت طعام دهد ، خداوند متعال از صديد جهنم به وزن آن طعام بدو خوراند و آن را در شكم وى آتش كند ، تا وقتى كه درباره مردم حكم نمايد .

و هركس با زن شوهر دارى همبستر شود ، از فرج آن دو در روز قيامت صديد و ريمى بيرون آيد ، كه بيابانى را كه پانصد سال راه مسافت دارد پر كند ، و همه اهل جهنم از بوى تعفن و گند آن به عذاب آيند ، و عذاب آن دو نفر از همه سخت تر باشد .

و خشم و غضب پروردگار عز و جل بسيار سخت و گران است بر آن زن شوهر دارى كه چشم خويش را پر كند از ديدن مرد اجنبى و نامحرم آن هم به ناپاكى ، و هرگاه چنين كند خداوند اعمال نيك او را كه تا آن وقت انجام داده نابود كند ، و اگر به بستر غير شوهر خود رود بر خداوند متعال حق است كه او را به آتش بسوزاند ، پس از آن عذابى كه در عالم قبر و برزخ بر او روا داشته .

و هر آن زنى كه از روى هوا و هوس از شوهر خويش طلاق خلع بخواد ، و راضى شود كه مالى به شوهر خود بذل كند و از وى طلاق گيرد ، پيوسته مورد لعنت خدا و فرشتگان او و پيغمبرانش و همه مردم خواهد بود ، تا زمانى كه ملك الموت براى قيض روح او به سراغش آيد و به او گويد : مژده باد تو را به آتش ، و چون روز قيامت شود به او گفته شود به همراه دوزخيان داخل جهنم شود ، به هوش باشد كه خداى متعال و پيامبرش از زنان مختلعه يعنى آنها كه به زور از شوهر خويش طلاق خواسته اند بيزارند ، و هم چنين آگاه باشيد كه خداى عز و جل و پيامبرش از كسى كه زوجه خود را تحت فشار قرار دهد تا از او طلاق خلع بخواهد متنفر و بيزار است .

پيامبر عزيز اسلام فرمايشات مفصل خود را در بيان ثواب و اجر بسيارى از اعمال صالحه ادامه دادند ، كه در آخر كتاب «عقاب الاعمال» ثبت است ، تا جائى كه سخنان آن حضرت رو به اتمام بود ، پس جماعتى از انصار پيشدستى كرده قبل از اين كه حضرت از منبر به زير آيند جملگى عرض كردند : يا رسول الله خدا ما را فداى تو گرداند ، و يكى از آنها گفت : پدر و مادرم و جانم فداى تو باد يا رسول الله چه كسى را ياراى اين همه عذاب و مصيباتى است كه بيان كرديد ، و چگونه زندگى و حيات بر ما پس از اين خطبه گوارا باشد !!؟

رسول اسلام (صلى الله عليه وآله) درباره مردم دعا كردند ، و فرمودند : من با پروردگارم راجع به شما بسى گفتگو كردم ، و نجات شما را از آتش دوزخ درخواست نمودم ، خدايم فرمود : تا روز نفخ صور باب توبه و بازگشت به روى آنها مفتوح و باز است .

مسئله توبه كه از اهم مسائل اسلامى است و از اعظم واجبات الهى است ، در حديث هفتاد و نهم كتاب «مصباح الشريعه» مطرح است ، اگر اجل مهلت داد در آن باب به شرح و بسط آن بر اساس آيات و روايات و كلمات بزرگان و اولياء اقدام خواهد شد .

با خواندن خطبه بسيار مهم نبى عزيز اسلام يا با شنيدن آن به طور قطع بايد پرده تاريك و خطرناك غفلت را به يكسو زد ، و دست از تمام گناهان كشيد ، و به حسنات آراسته شد ، آرى به قول امام ششم (عليه السلام) معصيت علامت ضلالت ، و ريشه آن غفلت است .

اى كريم بنده پرور ، اى سيد و سرور ، اى منعم نعمت ، اى صاحب قدرت و سطوت ، اى رحمان دنيا و رحيم آخرت ، اى انيس ذاكرين ، اى جليس شاكرين ، اى مصور ، اى مبدع ، اى بخشاينده ، اى معشوق عاشقان ، اى محبوب محبان ، اى نور هستى ، اى چراغ راه گمراهان ما را از اين همه آلودگى كه بر اثر هواى نفس دچار آنيم نجات بده ، و دست ما عاصيان را گرفته از لجن زار شهوت و حيوانيّت در آور ، قلب و جان و روح و نفس و عقل و اعضاء و جوارح ما را به نور حسنات و پاكيها منور كن ، ما را به حبل الله كه قرآن و نبوت و امامت است متصل فرما ، ما را از زشتى ها باز دار ، و بهنور معرفتت وجود ما را روشن كن ، سعادت دنيا و آخرت نصيب ما فرما ، و ما را از رشته بندگى و عبوديت حتى براى يك لحظه جدا مكن . اى قبول كننده توبه عاصيان ، ما توبه مى كنيم ، و به پيشگاه مقدست با عجز و لابه سر ذلت به خاك مى نهيم ما را بپذير ، و در درياى رحمتت از آلودگيها پاك كن ، اين فقير دل شكسته ، و غرق در درياى معاصى و دست و پا بسته ، و دل از غير محبوب گسسته در گوشه خلوتى در مقام مناجات با حضرت دوست كلمات پريشان زير را كه انعكاسى از قلب محزون و دلى پر اندوه است سروده ام :

اى عفو تو شامل گناهان *** كوى تو پناه بى پناهان
بر خسته دلان شفاى دردى *** محروم نكرده دردمندى
باز است دَرَت بر آزمندان *** اى عشقِ دل نيازمندان
جز تو كه نظر به حال ما كرد *** يا گوش بر اين مقال ما كرد
بخشنده هر گناهى اى دوست *** بر گم شدگان پناهى اى دوست
مطرود درت نشد گدائى *** اى ياور من به بى نوائى
اى رازِ دِلِ شكسته من *** اى مرهمِ قلب خسته من
اى مونسِ من انيسِ جانم *** اى يار و رفيق در نهانم
اى راهِ مرا چراغ روشن *** آب و گل من ز تست گلشن
امّيدِ منى بِهر دو عالم *** دروم منما ز خويش يك دم
بنگر ز گنه چه تيره روزم *** چون شمع به درگهت بسوزم
باشد كه نظر كنى به حالم *** بخشى به عنايتت كمالم
يادى ز غريبِ بى نوا كن *** از لطف تو درد من دوا كن
مسكين به درِ تو دردمند است *** دل خسته و زار و مستمند است
 
 

کلیه حقوق این سایت محفوظ می باشد.

طراحی و پیاده سازی: GoogleA4.com | میزبانی: DrHost.ir

انهار بانک احادیث انهار توضیح المسائل مراجع استفتائات مراجع رساله آموزشی مراجع درباره انهار زندگینامه تالیفات عربی تالیفات فارسی گالری تصاویر تماس با ما جمادی الثانی رجب شعبان رمضان شوال ذی القعده ذی الحجة محرم صفر ربیع الثانی ربیع الاول جمادی الاول نماز بعثت محرم اعتکاف مولود کعبه ماه مبارک رمضان امام سجاد علیه السلام امام حسن علیه السلام حضرت علی اکبر علیه السلام میلاد امام حسین علیه السلام میلاد حضرت مهدی علیه السلام حضرت ابالفضل العباس علیه السلام ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها پاسخ به احکام شرعی مشاوره از طریق اینترنت استخاره از طریق اینترنت تماس با ما قرآن (متن، ترجمه،فضیلت، تلاوت) مفاتیح الجنان کتابخانه الکترونیکی گنجینه صوتی پیوندها طراحی سایت هاستینگ ایران، ویندوز و لینوکس دیتاسنتر فن آوا سرور اختصاصی سرور ابری اشتراک مکانی colocation