بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب فلاح السائل, علاّمه سید بن طاووس ( )
 
 

بخش های کتاب

     FEHREST -
     FALAH001 -
     FALAH002 -
     FALAH003 -
     FALAH004 -
     FALAH005 -
     FALAH006 -
     FALAH007 -
     FALAH008 -
     FALAH009 -
     FALAH010 -
     FALAH011 -
     FALAH012 -
     FALAH013 -
     FALAH014 -
     FALAH015 -
     FALAH016 -
     FALAH017 -
     FALAH018 -
     FALAH019 -
     FALAH020 -
     FALAH021 -
     FALAH022 -
     FALAH023 -
     FALAH024 -
     FOOTNT01 -
 

 

 
 

 

next page

fehrest page

back page

توضيح دو نكته پيرامون حديث گذشته
الف - توضيح فرمايش مولايمان امام صادق - صلوات اللّه عليه - كه فرمود: اگر ازجهت و سمت و سوى دعا خدا را بخوانيد، مسلّماً دعايتان را اجابت مى نمايد، اگر چه گناهكارباشيد، اين است كه هرگاه بنده در حالى كه گناهكار است ، خداوند - جلّ جلاله - رابخواند، خداوند دعاى او را استجابت مى كند؛ ولى استجابت دعايش به تاءخير مى افتد؛زيرا از سويى خداوند - جلّ جلاله - از بنده اش مى خواهد كه توبه نموده و گناهان راترك كند، و از سوى ديگر بنده مطالبى را با دعا از خدا درخواست مى نمايد. و وقتى امرچنين باشد، خداوند - جلّ جلاله - با زبان حال به بنده مى گويد: من از تو چيزى را كهحقّ من است - يعنى توبه - را مطالبه مى نمايم ، و تو با دعا چيزى را كه حقّ تو نيست ازمن درخواست مى كنى ، پس وقتى تو چيزى را كه من از تو مى خواهم و حقّ من است ، به مننمى دهى ، چگونه تعجّب مى كنى كه من در برابر كيفر خوددارى كردن تو از دادن آنچهكه من از تو درخواست نمودم ، از دادن چيزى كه تو از من مى خواهى و حقّ تو نيست خوددارىكنم ؟!
ب - توضيح گفتار امام صادق (ع ) پيرامون فرمايش خداوند - جلّ جلاله - كه فرمود:اگر روزى را از راه حلال به دست آورده و در راه حقّ و موارد درست انفاق مى نموديد،خداوند عوض آن را به شما برمى گرداند.، آن است كه اگر بنده چيزى را براى هواىنَفْس خويش ‍ كسب كند و خرج كند، و نيّتش از اين كسب و هزينه كردن معامله با خداوند - جلّجلاله - و امتثال امر او نباشد، گويى كه اراده خداوند - جلّ جلاله - و حكمت او را در تدبيربندگان و مخلوقات بركنار نگاشته ، پس چگونه عوض انفاق او بر عهده خداوند - جلّجلاله - باشد؟ زيرا تنها در صورتى ضمانت آن بر عهده خداوند - جلّ جلاله - خواهد بودكه بنده به خاطر امتثال امر الهى كسب نموده و به امر خدا در طاعت او انفاق كند.
11 - حضور قلب ، و تمايل نداشتن به دنيا.
زيرا در روايتى آمده كه : حضرت موسى (ع ) بر روستايى از روستاهاى بنىاسرائيل مى گذشت ، ديد كه توانگران آنان در حالى كه لباسهايى بافته شده از موپوشيده ، و خاك بر سرشان مى ريزند، و بپا ايستاده اند، و به درگاه پروردگار اشكبر گونه هايشان جارى است ، از روى ترحّم و دلسوزى برايشان گريست ، و به درگاهپروردگار عرض كرد: اى معبود من ، اينان بنىاسرائيل هستند كه بسان كبوتر سخت مى گريند و ناله سر مى دهند، و همچون گرگ زوزهمى كشند، و همانند سگ عوعو مى كنند.
خداوند به او وحى فرمود كه : چرا چنين مى كنند؟ آيا به خاطر اينكه گنجينه من تمام شدهاست ، يا اينكه داراييها و عناياتم اندك شده ، يامن مهربانترين مهربانها نيستم ؟ ليكن بهاطّلاع آنان برسان كه من به آنچه كه در دلهايشان است آگاهم ، آنان مرا مى خوانند درحالى كه دلهايشان از من غائب ، و به دنيا مايل است .

12 - عدم غفلت و اشتغال نداشتن به امور بيهوده .
زيرا در حديث آمده كه پيامبر اكرم (ص ) فرمود: در حالى كه به اجابت دعا يقين داريددعا كنيد، و بدانيد كه خداوند هرگز دعاى كسى را كه قلبش ‍غافل و مشغول به لهو و امور بيهوده باشد، مستجاب نمى فرمايد.
13 - ترك نكردن امر به معروف و نهى از منكر.
زيرا در روايت آمده كه پيامبر اكرم (ص ) فرمود: بى گمان يا امر به معروف و نهى ازمنكر خواهيد نمود، و يا خداوند اشرار و بدهايتان را بر نيكانتان مسلّط خواهد نمود، و در اينهنگام نيكانتان دعا خواهند نمود ولى دعاى آنان مستجاب نخواهد شد.
14 - نفرين نكردن بر دوست .
زيرا در حديث آمده كه رسول خدا(ص ) فرمود: از خدا خواستم كه نفرينِ دوست بر دوستخويش را مستجاب نگرداند.
15 - پاكيزگى خوراك و پرهيز از حرام خورى .
زيرا روايت شده كه امام صادق (ع ) فرمود: هرگاه كسى از شما خواست كه دعايشمستجاب شود، كسب خويش را پاكيزه نموده ، و از مظالم مردم خارج شود، و براستى كهدعاى بنده اى كه در شكمش مال حرام است ، يا در نزد او مظلمه اى براى احدى از بندگانخدا است ، به سوى خدا بالا نمى رود و مستجاب نمى گردد.
و نيز در روايتى آمده پيامبر اكرم (ص ) فرمود: هرگاه خوراك دعا كننده حرام باشد وغذاى حرام مصرف كند، كى دعاى او مستجاب مى گردد؟!
16 - داشتن انگشترى نقره با نگين فيروزه .
زيرا در حديث آمده كه امام صادق (ع ) فرمود:رسول خدا(ص ) فرمود خداوند سبحان فرمود: براستى كه من شرم دارم دست بنده اى راكه در آن انگشترى فيروزه است و به سوى آسمان بلند كرده ، نوميد برگردانم .
17 - داشتن انگشترى عقيق .
روايت شده كه امام صادق (ع ) فرمود: هيچ كف دستى محبوبتر از كف دستى كه در آنانگشترى عقيق باشد، به سوى خداوند - عزّوجلّ - بلند نشده است .
18 - دعا نكردن پيرامون قطع ارتباط با خويشاوندى كه قطع آن جايز نيست .
زيرا در اعمال شب نيمه شعبان و غير آن روايت و ارادت كه : دعا در آن شب مستجاب مىشود، مگر دعاى كسى كه قطع ارتباط با خويشاوندان خود نموده ، و يا درباره آن دعانمايد.
19 - در نظر داشتن مقصود خداوند - جلّ جلاله - از دعا و مقدّم داشتن آن بر خواست خود.
به عنوان مثال : وقتى بيمار شد، مقصودش از دعا كردن براى تندرستى اش ، صرف زندهماندن براى خواسته هاى نفسانى زودگذر و دنيايى كه او را از آخرتش بازمى دارد،نباشد؛ بلكه براى اين دعا كند كه بر اساس اراده خداوند - جلّ جلاله - كه همان طاعت وعبادت اوست ، زنده بماند.
و مثال ديگر اينكه : وقتى فرزند و يا كسى كه در نزد او عزيز است بيمار شد، دعاكردنش براى تندرستى آنان ، به خاطر ميل نفسانى خود به زنده ماندن آنان در امورى كهبه مصلحت آنهاست ، يا لذّت و شيرين كامى خود، يا براى اينكه مبادا كسى به او شماتتكند، و مقاصدى از اين قبيل نباشد، بلكه دعايش براى تندرستى آنان بدين منظور باشدكه ايشان بر اساس ‍ طاعت و اراده و نظام حكمت خداوند - جلّ جلاله - پايدار و زنده باشند.
ناگفته نماند كه : ممكن است براى برخى به محض اطّلاع از شرايط اجابت دعا كه يادآورشديم ، زود حالت ياءس دست دهد، يا بر بعضى از اين روايات طعن و خرده بگيرند.
پس توجّه داشته باش كه اينها همگى شرايطِ دعايى است كه :
الف - مسلّماً مستجاب مى شود.
ب - يا بزودى مستجاب شده و ثمره مى دهد.
ج - يا درست همان چيزى كه درخواست مى شود و نه عوض آن ،حاصل مى شود.
د - يا تنها كسى كه حاجتِ بسيار دارد، نيازمند اين همه احتياط كارى است .
ه‍ - يا توجيه هاى ديگر از اين قبيل كه سازگار با تصديق اين روايات باشد.
وگرنه مسلّماً مى دانيم كه خداوند متعال دعاى ابليس را با وجود اصرار بر گناه ، و نيزدعاى افراد بسيارى را كه هنگام دعا كردن تمام اين شروط را نداشته اند اجابت فرمودهاست .
و در هرحال ، سزاوار است كه انسان هنگام مناجات ، درتحصيل اين شروط بكوشد، جهت به برآورده شدن حاجت - ان شاء اللّه تعالى . -احتياطكارى نموده باشد.
فصل هشتم : فوايد مناجات بسيار و فضيلت دعا در غياب مؤمنين و براى حضرتحجّت عجّل اللّه تعالى فرجه الشّريف
فوايد محافظت بر مناجات از راه عقل
1 - ذكر خداوند - جلّ جلاله - بر دل [يا:عقل ] انسان غلبه بيشترى پيدا كرده ، و در نتيجهموجب اُنس بنده با پروردگار مى گردد، و بنده در عوض ‍اشتغال به خواطر دنيوى و اسباب ناپايدار، به خدامشغول مى گردد، و در نتيجه همين مطلب او را به سوى مراقبت مولاى خويش ، و سلامتى ازدورى از حضرت حقّ، و نيل به خشنودى او فرا مى خواند.
2 - بنده مى تواند بدين وسيله به منزلت پروردگار در قلب خويش پى ببرد؛ زيرااگر ديد نَفْسش به تكرارِ اَذكار ميل و رغبت دارد، پى مى برد كه خداوند - جلّ جلاله - درنزد او مقام و منزلت دارد، به گونه اى كه همين منزلت ، وسيله اى براىنيل به سلامتى از خطرها مى گردد، زيرا هركس ‍ چيزى را دوست بدارد، بسيار از آن يادمى كند.
3 - خداوند - جلّ جلاله - مى فرمايد:
اءُذْكُرُونى ، اءَذْكُرْكُمْ. (42)
و معلوم است كه اگر پادشاهى از پادشاهان دنياى فانى به يكى از بردگانش كه قدرمنزلت والاى او را مى شناسد، بگويد كه : به ياد من باش ، تا اينكه من نيز به يادتو باشم . و او همان گونه كه در محضر خداوند - جلّ جلاله - است ، در حضور آنپادشاه باشد، مسلّماً در دوام ياد او كوشش ‍ مى كند، تا مولايش به ياد او بوده ، و در دنياو آخرت او را به ذكر و ياد خود مشرّف سازد. آيا به معناى گفته شاعر توجّه نمى كنىآنجا كه درباره معشوقه فانى خويش مى گويد:

يَوَدُّ بِاءَنْ يُمْسِىَ مَرْيضاً لَعَلَّها
اِذا سَمِعَتْ عَنْهُ، بِشَكْوىً تُراسِلُهُ
وَ يَهْتَزُّ لِلْمَعْرُوفِ فى طَلَبِ الْعُلى
لِتُذْكَرَ يَوْماً عِنْدَ سَلْمى شَمآئِلُهُ
- عاشق دوست دارد كه شب را با مريضى سپرى نمايد، تا شايد وقتى معشوقه اش [سَلْمى] خبر او را شنيد، شكوه و گله اى به سوى او بفرستد.
و در جستجوى بلند پايگى و شرافت ، به سوى نيكى حركت مى كند، تا خلق و خوىپاكيزه و فضايلش روزى در نزد سلْمى ذكر شود.
و لذا بندگان عارف و مؤدّب و فرهيخته همواره مى كوشند كه بسيار به ياد مولاى خويشكه پيوسته آنان را مى بيند باشند، تا او نيز از ايشان ياد كند؛ و يا بهفضل و كرم خويش از آنان خشنود گردد، و يا آنان را خشنود سازد.
فوائد مواظبت بر مناجات از راه نقل
از جمله فوائد محافظت بر مناجات با پروردگار از راه روايات كه من يافته ام ، چندينفائده بزرگ و آرزو كردنى است :
نخست اينكه هُلْهَم شدن به دعا، نشانه كوتاهى بلا و گرفتارى است .
چنانكه در روايت آمده كه امام صادق (ع ) فرمود: آيا مى دانيد كدام بلا طولانى و كداميككوتاه است ؟ راوى مى گويد عرض كرديم : خير. حضرت فرمود: هرگاه به شما، و يابه يكى از شما،(43) الهام شد كه دعا كند، پس بداند كه آن بلا كوتاه خواهد بود.
دوّم اينكه : دعا كردن پيش از گرفتارى ، مسلّماً بلا و گرفتارى را دفع مى كند، ولى بادعا كردن بعد از بلا گاهى نمى توان به اميد و آرزوى خود رسيد.
چنانكه در روايت آمده كه حضرت ابوالحسن امام كاظم (ع ) فرمود: حضرت علىّ بن الحسين(عليهماالسلام ) پيوسته مى فرمود: هركس پيش ‍ ازنزول بلا پيشدستى نموده و دعا كند، هنگامى كه بلانازل مى شود دعايش ‍ مستجاب مى گردد، ولى هركس پيشتر دعا نكند، و بعد بلا بر اونازل شود وآنگاه دعا كند، دعايش مستجاب نمى گردد.
سوّم اينكه : فرشتگان ، دعاى بنده اى را كه تنها هنگام گرفتارى دعا مى كند، ولى درحال آسايش و خوشى دعا نمى كند، از رسيدن به مرحله اجابت جلوگيرى مى كنند.
چنانكه در روايت آمده كه امام صادق (ع ) فرمود: هرگاه بنده اى هنگام بلا و گرفتارىدعا كند، و در حال آسايش و خوشى دعا نكند، ملائكه جلو صداى او را مى گيرند و مىگويند: اين صداى ناآشنا و غريبى است . پيش از اين كجا بودى ؟
چهارم اينكه : پافشارى كردن و اصرار در دعا، كليد نجات و رهايى است .
چنانكه در حديث است كه امام صادق (ع ) مى فرمود: به خدا سوگند، هيچ بنده مؤمنىپيرامون حاجتى به درگاه خداوند پافشارى نمى نمايد، مگر اينكه خداوند حاجت او رابرآورده مى سازد.
و نيز در روايت آمده كه امام صادق و امام باقر (عليهماالسلام ) فرمودند: به خداسوگند، هيچ بنده مؤمنى به درگاه خداوند اصرار نمى كند، مگر اينكه خداوند دعاى او رامستجاب مى گرداند.
صفاتى كه دعا كننده از ديدگاه عقل و نقل بايد داراى آن باشد گذشت (44)، بنابراينشايسته است كه الحاح و پا فشارى در دعا مُبتنى بر آناصول باشد.
ذكر فضيلت دعا در غياب برادران دينى از ديدگاه روايات
اينك پس از ذكر شروط مهمّى كه موجب قبولى دعا مى شوند، لازم است فضيلت دعا در غياببرادران دينى را با استفاده از برخى رواياتى كه بدان دست يافته ايم يادآور شويم :
1 - در روايتى آمده كه امام صادق (ع ) فرمودرسول خدا (ص ) فرمودند: هركس بگويد:
اءَللّهُمَّ، اَغْفِرْ لِلْمُؤْمِنينَ وَالْمُؤْمِناتِ.
- خداوندا، مردان و زنان مؤمن را بيآمرز.
خداوند، در برابر هر مؤمنى كه از زمان آفرينش حضرت آدم (ع ) تا برپايى قيامت خلقفرموده ، يك كار نيك براى او مى نويسد، و يك گناه او را محو مى فرمايد، و يك درجه[درجه ايمانى ] او را بالا مى برد.

2 - نيز در روايت آمده كه امام صادق (ع ) فرمود: هرگاه كسى بگويد:
اءَللّهُمَّ، اغْفِرْلِلْمُؤْمِنينَ وَالْمُؤْمِناتِ وَالْمُسْلِمينَ وَ الْمُسْلِماتِ، اءَلاَْحْيآءِ مِنْهُمْ وَ جَميعَالاَْمْواتِ.
- خدايا، مردان و زنان مؤمن و مسلمان ، و زندگان و تمام مردگان آنها را مورد مغفرت خويشقرار ده .
خداوند به شماره تمام انسانهاى گذشته و آينده ، دعا براى او مستحاب مى گرداند: [يا:دعاى آنان را براى وى مى نويسد]
3 - همچنين در اين باره است روايت بنده صالح خدا عبداللّه بن جندب - رضوان اللّه عليه -از مولايمان امام صادق (ع )، عبداللّه بن سنان مى گويد: گذرم بر عبداللّه بن جندبافتاد كه بر صفا به نماز ايستاده - وى پيرمرد كهنسالى بود ديدم كه دعا مى نمودو در دعاى خود بسيار مى گفت :اءَللّهُمَّ ، فُلانَ بْنَ فُلانٍ، اءَللّهُمَّ، فُلانَ بْنَ فُلانٍ.: (خداوندا، فلانى پسر فلانى را [بيامرز].)(45) به اندازه اى كه نتوانستم بشمارم .
پس وقتى كه سلام نماز را گفت . عرض كردم : اى عبداللّه ، هيچ موقف و جايگاهى بهتر ازجايگاه تو نديده ام ، ولى از يك خصلت تو اصلاً خوشم نيآمد.
گفت : چه چيز من خوشايند تو نبود.
گفتم : به بسيارى از برادرانت دعا كردى ، ولى نشنيدم كه براى خود دعايى بكنى .
گفت : اى عبداللّه ، از مولايمان امام صادق (ع ) شنيدم كه مى فرمود: هركس در پشت سربرادر مؤمن خويش براى او دعا كند، از كناره هاى آسمان ندا مى شود: اى فلانى ، براىتوست مانند آنچه كه براى برادرت درخواست نمودى ، و براى توست صد هزار برابرآن . لذا دوست نداشتم صد هزار برابر ضمانت شده را به خاطر يكى كه نمى دانم آيامستجاب مى شود يا خير، ترك كنم .
4 - و نيز از آن جمله است روايت همين بنده صالح ، عبداللّه بن جندب - رضوان اللّه عليه -از مولايمان موسى بن جعفر امام كاظم (ع ) علىّ بن ابراهيم بن هاشم مى گويد: پدرم بهمن گفت : عبداللّه بن جندب را در موقف ديدم ، و هيچ موقفى بهتر از موقف او نديدم ،پيوسته دستهاى خويش را به سوى آسمان دراز كرده بود، و اشكهايش بر گونه اشجارى مى شد و به زمين مى ريخت . پس از رفتن مردم به او گفتم : اى [اَ]با محمّد، هرگزموقفى بهتر از موقف تو نديدم .
گفت : به خدا سوگند، جز براى برادرانم دعا ننمودم . و اين بخاطر آن بود كه حضرتاباالحسن موسى بن جعفر (عليهماالسلام ) به من خبر داد كه : هركس در غياب برادشبراى او دعا كند، از سوى عرش ندا مى شود كه : براى توست صدهزار برابر آن ،لذا خوشم نيامد كه صدهزار برابرِ ضمانت شده را به خاطر يكى كه نمى دانم آيامستجاب مى شود يا خير، فروگذارم .
5 - روايات گراسنگ ديگرى پيرامون دعا در غياب برادران دينى در قنوت نماز وتر ازنماز شب ذكر خواهيم كرد، زيرا ديده ام اصحاب ما اماميّه ، براى كسانى كه مى خواهند دعاكنند، بيشتر در قنوت نماز وتر نماز شب دعا مى كنند.(46)
فضيلت دعا كردن براى حضرت حجّت عجّل اللّه تعالى فرجه الشريف
اينك مى گويم : اگر دعا براى برادران دينى اين همه فضيلت دارد، پس ‍ فضيلت دعابراى سلطان و فرمانروايى كه سبب هستى و وجود توست . و تو معتقدى كه اگر او نبود،خداوند نه تو و نه هيچ كس از مكلّفين زمان او و تو را نمى آفريد، و اينكه لُطف الهى بهوجود او - صلوات اللّه عليه - سبب تمام آنچه كه تو و غير تو در آن قرار داريد مىباشد، و وسيله تمامى خيراتى است كه بداننايل مى گرديد، چگونه خواهد بود؟
پس مبادا و مبادا كه تا حدّى كه امكان دارد خود و يا احدى از خلايق را در دوست داشتن و دعانمودن ، بر او مقدّم كنى . و نيز هنگام دعا كردن براى آن مولاى عظيم الشاءن حضور قلبىو زبانى داشته باش .
و مبادا گمان كنى كه علّت ذكر اين مطلب براى آن است كه آن بزرگوار به دعاى تواحتياج دارد. بسيار دور است ، بسيار دور است ، اگر چنين اعتقادى داشته باشى ، در اعتقاددوستى ات مريض و بيمارى ؛ بلكه اين را براى آن گفتم كه حقّ بزرگ و احسان گرانبارحضرتش را بر تو بشناسانم .
و ديگر اينكه : اگر پيش از دعا براى خويش و كسانى كه نزد تو گرامى هستند، براىآن بزرگوار دعا نمايى ، خداوند - جلّ جلاله - زودتر درهاى اجابت را به روى تو خواهدگشود؛ زيرا تو - اى بنده ، - درهاى قبولى دعا را با قفلهاى جنايتها و گناهانت بسته اى، پس اگر براى اين مولايى كه در نزد خداوند مالك زندگان و مردگان خاصّ و ويژه مىباشد دعا كنى ، خداوند به خاطر او زود درهاى اجابت را به روى تو مى گشايد، و درنتيجه تو نيز به خاطر چنگ زدن به ريسمان او در دعايى كه براى خود و ديگران مىكنى ، در زمره فضل او داخل شده ، و رحمت و كَرَمَ و عنايت خداوند - جلّ جلاله - تو را نيزفرا مى گيرد.
و مبادا بيايى و اساتيدى را كه از آنها پيروى مى كنى ، بشمارى و بگويى كه من نديدهام آنان به آنچه كه تو گفتى عمل كنند، و آنها از مولايمان كه بدو اشاره نمودى -صلوات اللّه عليه - غافل ، و نسبت به او بى اعتنا هستند.
جواب اينكه : به آنچه كه گفتم عمل كن ، كه مطلبِ حقّ است ، زيرا هركس نسبت به مولايمانبى اعتنا، و از آنچه كه ذكر نمودم غافل باشد، به خدا سوگند، كه در اشتباه فضاحتبارى مى باشد.
و حديثى كه جدّم ابوجعفر طوسى - رضوان اللّه عليه - مطلبى را كه ذكر نموديم ،گوشزد مى كند. وى روايت نموده كه بعضى از صالحين يعنى ائمّه (عليهم السلام )فرمود: در شب بيست و سوّم ماه رمضان مكرّر - درحال سجده و ايستاده و نشسته و به طور كلّى در هرحال كه هستى - و نيز در كلّ اين ماه و در طول عمرت به هر صورت كه ممكن شد، و هرگاهكه در طول عمرت به يادت آمد، اين دعا را مكرّر مى خوانى . به اين صورت كه بعد ازحمد و ستايش خداوند متعال ، و صلوات بر پيامبر اكرم حضرت محمّد (ص ) مى گويى :
اءَللّهُمَّ، كُنْ لِوَلِيِّكَ فُلانِ بْنِ فُلانٍ(47) فى هذِهِ السّاعَةِ وَ فى كُلِّ ساعَةٍ، وَليّاً وَحافِظاً وَ قآئِداً وَ ناصِراً وَ دَليلاً وَ عَيْناً، حَتّى تُسْكِنَهُ اءَرْضَكَ طَوْعاً، وَ تُمَتِّعَهُ فيهاطَويلاً.
- خدايا، در اين لحظه و در تمام لحظات ، سرپرست و نگاهدار و راهبر و يارى گر وراهنما و ديدبانِ ولىِّ حضرت حجّة بن الحسن - كه درودهاى تو بر او و بر پدرانش باد، -باش ، تا اينكه او را به صورتى كه خوشايند اوست [و همه از او فرمانبرى مى نمايند]ساكن زمين گردانيده ، و مدّت زمان طولانى در آن بهره مند سازى .
اينك اهتمام ائمّه (عليهم السلام ) را نسبت به اين دعا براى آن بزرگوار چگونه مى بينى؟ آيا مانند كوتاهى كردن تو نسبت به آن مقام شريف است ؟ بنابراين از بسيار دعا كردنبراى او - صلوات اللّه عليه - و براى كسانى كه دعا كردن براى آنان در نمازهاى واجب ،جايز است ، خوددارى مكن ؛ كه در روايتى آمده كه امام صادق (ع ) فرمود:
هر سخنى كه در نماز واجب با آن خداوند متعال را مورد خطاب قرار دهى ، كلام آدمى وگفتارى كه نماز را باطل كند نيست .
بنابراين ، عذرى در ترك اهتمام و همّت گماشتن نسبت به اين امر براى تو باقى نمىماند.
فصل نهم : احكام و آداب مقدّمات طهارت و ادعيه آن
آداب معنوى هنگام رفتن به توالت
از جمله مقدّمات پيش از طهارت ، مطالبى است كه انسان هنگام وارد شدن در توالت و هنگامبول و غايط نمودن و اين گونه امور ضرورى ، بدان نيازمند است .
اينك مى گويم : اى بنده بد، اى پست ، چه چيز باعث شده كه بر پادشاه عالَميان وخداوندگار اوّلين و آخرين جراءت پيدا كنى ؟ و چه چيز تو را از جايگاه خويش ، كه بندهاى نيازمند و ذليل هستى ، در آورده و به فروگذارى و گستاخى واشتغال داشتن به غير بندگى و خدمت و معامله با مالكِ روز جزا، واداشته است ؟
واى بر تو، آيا نمى بينى كه خود مخزن و حمّال كثافتهاى پست و عهده دار تميز كردن محلّخروج پليديها مى باشى ، و اين امور را هر روز و شب مكرّر با دستت انجام مى دهى ، و تاهنگام مرگ از اين كار پست رهايى نخواهى داشت .
واى بر تو، چگونه از زير بار نشانه ذلّت و نقص سر به سوى صاحب جبروت و مالكمُلك و ملكوت بلند مى كنى ؟ آيا نمى دانى كه آغاز تو بسان پدرت ، از نطفه اى بدبوو گنديده بوده ، كه از محلّ درآمدن پيشاب كه ناپاك است بيرون مى آيد، و بعد از آنكارت حمّالى و شستن كثافت مى باشد و بعد از مرگ به صورت مُردار گنديده و زشت مىگردى .
سرت را از روى ذلّت و شرم به زير انداز و صدايت را از روى بيم و هراس آهسته كن ، وزبونىِ خويش را بشناس ، و در تدبير امور خودتاءمّل كن ، و بكوش كه مولايت تو را از اسارت بندگى رها ساخته ، و از فرومايگى اينامور پست بيرون آورد. دست به دامن او شو و به اوتوسّل بجوى كه تو را از اين بردگى اسارت آزاد ساخته و از آزادگان قرار داده وبراى سكونت در بهشتى كه خانه آرامش و محلّ آسودگى است ، شايسته گرداند، و بدينوسيله تو را از اين كار پست و اشتغال به شستن كثافتها و محلّ خروج پليديها بالا برده ،و اين جسد سخيف و دون را ويران ساخته ، و بر بُنيادى والا و پاكيزه از اين پليديها آبادكند، به گونه اى كه براى سكونت در خانه اى كه خوشيهايش دايمى و جاودانى است ،صلاحيّت پيدا كنى كه اين دست به دامن شدن وتوسّل جستن تنها در دنيا ميسّر است ، پس اگر به چيز پست و دون بسنده نمايى ،زيانكار خواهى بود و گناه از خودت مى باشد و مصيبت و گرفتارى به خودت برمىگردد.
احكام و آداب هنگام رفتن به توالت
بنده اى كه در دارفنا به اين امور مبتلاست ، خواست به توالت وارد شود، نيازمند است كهپيش از داخل شدن امورى را بداند، تا كارها و گفتارش بر مبناى شناخت و آگاهى باشد.
از جمله آن امور كه در روايات آمده است ، اين است كه :
1 - در حال اختيار و توانايى ، اگر سرش باز باشد، پيش از وارد شدن آن را بپوشاند.
2 - و جاى قضاى حاجتش از نگاه ديگران به عورتش مصون و محفوظ باشد.
3 - وقتى خواست براى اين منظور بنشيند، رو و پشت به قبله نباشد.
4 - رو به سمتى كه باد مى وزد بول ننمايد، زيرا امكان دارد كه باد آن را به سوى اوبرگرداند.
5 - رو به آفتاب و ماه نباشد.
6 - در سوراخهاى حيوانات ، بول نكند، زيرا امكان دارد چيزى از آنجا خارج شده و گزندىبه او برساند.
7 - از نشستن در مكانهايى كه موجب آزار و اذيّت مردم است ، اجتناب كند.
8 - در آب جارى يا آب راكد، بول و غائط نكند، البتّه كراهت دوّمى شديدتر است . و اگرآب راكد كمتر از مقدار كرّ باشد، بول و غائط كردن آن را، آلوده و نجس مى كند.
9 - در حالاشتغال به قضاى حاجت ، نخورد و نياشامد.
10 - در اين حالت ، مسواك نزند؛
11 - سخن نگويد، مگر به ياد خداوند - جلّ جلاله -، و يا اينكه ناچار از سخن گفتنباشد.
12 - هنگامى كه از قضاى حاجت خويش فراغت پيدا كرد، استنجا نموده و جاىبول و غايط را با آب شستشو مى دهد. و اگر براى شستن غايط آب پيدا نشد، جاى آن رابا سه سنگ و پاكيزه يا هر چيز ديگرى كه شرع مقدّس جانشين آن قرار داده ، پاك كند. واگر عين غايط پيش از استعمال سه سنگ و چيز ديگر برطرف شده باشد، بايد آن سه رااستعمال كند. و اگر عين نجاست با سه سنگ برطرف نشود، بايد بيش از سه عدد سنگاستعمال كند تا اينكه عين غايط برطرف شود.
البتّه حتّى در صورت وجود آب نيز جايز است در رفع غايط به سنگ بسنده كند، به همانصورتى كه ذكر كرديم ، ولى اگر بين سنگ و آب جمع كند،افضل و بهتر خواهد بود.
13 - وقتى از طهارت كردن محلِّ غايط فارغ شد، سه بار به آرامى از مخرج تا بيخ آلتتناسلى را دست كشد، سپس باز به آرامى سه بار از بيخ آلت تا سر آن دستكشد(48)، پس از آن را شستشو دهد، و در شستن مخرجبول ، در حالت دسترسى به آب ، غير از آب كفايت نمى كند.
و حكم زن در شستن غايط با آب همانند مرد است ، و امّا دربول نيازى به كشيدن دست و استبراء ندارد و شستن آن كفايت مى كند.
آداب و ادعيه هنگام رفتن به توالت
اينك بعضى از روايات پيرامون آداب و دعاهاى وقتدخول در توالت تا هنگام خروج از آن را كه شايسته است شخص عارف از آن غفلت نورزد،ذكر مى كنيم :
1 - هنگام وارد شدن ، پاى چپش را پيش از پاى راست در مستراح گذارد، و بگويد آنچه راكه در روايت آمده كه امام صادق (ع ) فرمود: هنگامى كه وارد توالت شدى و خواستىغايط كنى ، بگو:
بِسْمِ اللّهِ وَ بِاللّهِ، اءَعُوذُ بِاللّهِ مِنَ الْخَبيثِ الُْمخْبِثِ الرِّجْسِ النَّجِسِ الشَّيْطانِالرَّجيمِ. إِنَّ اللّهَ هُوَ السَّميعُ الْبَصيرُ الْعَليمُ.
- به نام خدا، و به وسيله خدا، به خدا پناه مى برم از پليدِ پليد كننده و آلوده ناپاك ،شيطان رانده شده ، براستى كه خداوند شنوا و بينا و آگاه است .

2 - و اگر روايتى را خواستى كه الفاظ كمتر از اين را داشته باشد، بگو آنچه را كهروايت شده كه امام صادق (ع ) فرمود: هنگامى كه وارد توالت شدى و خواستى غايط كنى، بگو:
بِسْمِ اللّهِ وَ بِاللّهِ، اءَعُوذُ بِاللّهِ مِنَ الرِّجْسِ النَّجِسِ الشَّيْطانِ الرَّجيمِ، إِنَّ اللّهَ هُوَالسَّميعُ الْعَليمُ.
- به نام خدا، و به [وسيله ] خدا، به خدا پناه مى برم از [شرّ] پليدِ نجس ، شيطان راندهشده ، براستى كه خداوند شنوا و آگاه است .
3 - و اگر باز كمتر از اين الفاظ را خواستى ، بگو آنچه را كه امام صادق (ع ) پيرامونحُكم توالت هنگام ورود به آن فرمود: وقتى انسانداخل توالت شد، بگويد:
بِسْمِ اللّهِ
- به نام خدا.
و وقتى براى قضاى حاجت نشست ، بگويد:
اءَللّهُمَّ، اذْهَبْ عَنِّى الاَْذى ، وَ هَنِّئْنى طَعامى .
- خداوندا، مايه رنج و آزار را از من برطرف نما، و خوراكم را گوارا فرما.
و هنگامى كه قضاى حاجت نمود، بگويد:
اءَلْحَمْدُللّهِ الَّذى اءَماطَ عَنِّى الاَْذى ، وَ هَنَّاءَنى طَعامى .
- سپاس خدايى را كه مايه رنج و اذيّت را از من دور نمود، و خوراكم را گوارا فرمود.
سپس فرمود: فرشته اى بر بندگان گمارده شده كه وقتى قضاى حاجت نمودند، سر اورا برگردانده (49) مى گويد: اى فرزند آدم ، آيا به آنچه كه از شكم و اندرونتبيرون آمده نمى نگرى ، پس جز چيز پاكيزه در آنداخل مكن ، و عورتت را در حرام داخل مكن .
4 - و وقتى كه خواست خودش را بشويد، آنچه را كه جدّم ابى جعفر طوسى - رضوان اللّهعليه - روايت نموده بگويد. كه مى فرمود: هرگاه خواست خودش را شستشو دهد، بگويد:
اءَللّهُمَّ، حَصِّنْ فَرْجى ، وَ اسْتُرْعَوْرَتى ، وَ حَرّمْهُما عَلَى النّارِ، و وَفِّقْنى لِمايُرْضيكَ عَنّى ، يا ذَاالْجَلالِ وَ الاِْكْرامِ،(50)
- خداوندا، شرمگاه و عورتم را محفوظ و پوشيده بدار، و آن دو را بر آتش [جهنّم ] حرامفرما، و مرا به هر آنچه كه تو را از من خشنود مى سازد، مؤفّق گردان . اى صاحببزرگى و بزرگوارى .
5 - وقتى از غايط فارغ شدى ، بگو آنچه را كه در روايت آمده كه امام صادق (ع ) فرمود:وقتى از غايط فارغ شدى بگو:
اءَلْحَمْدُللّهِِ الَّذى اءَماطَ عَنِّى الاَْذى ، وَ اءَذْهَبَ عَنِّى الْغائِطَ، وَ هَنَّاءَص وَ عَافاص،وَالْحَمْدُللّهِِ الَّذى يَسَّرَ الْمَساغَ، وَ سَهَّلَ الَْمخْرَجَ، وَ اءَمْضَى الاَْذى .
- سپاس خدايى را كه مايه رنج و اذيّت را از من دور، و غايط را از من برطرف نمود، وخوراك مرا گوارا نموده و تندرستى عنايت فرمود. و ستايش خداوندى را كه خوراكم راگوارا گردانيد، و بيرون آمدن آن را راحت نمود، و مايه رنج و اذيّت را بيرون راند.
و هنگامى كه خواستى از توالت بيرون بيايى ، دست به شكم ماليده ، سپس آنچه را كهجدّم ابى جعفر طوسى - رضوان اللّه عليه - روايت نموده ، بگو كه :
اءَلْحَمْدُللّهِِ الَّذى هَنَّاءَنى طَعامى وَ شَرابى ، وَ عافانى مِنَ الْبَلْوى
- سپاس خداوندى را كه خوراكى و نوشيدنى را براى من گوارا فرموده ، و از گرفتارىو [بيمارى ] عافيت و تندرستى عنايت نمود.
و هنگام بيرون آمدن از توالت پاى راست خود را پيش از پاى چپ بيرون گذاشته وبگويد:
اءَلْحَمْدُ للّهِِ الَّذى عَرَّفَنى لَذَّتَهُ، وَ اءَبْقى فى جَسَدى قُوَّتَهُ، وَ اءَخْرَجَ عَنّى اءَذاهُ،يالَها نِعْمَةً، يالَها نِعْمَةً، يالها نِعْمَةً، لايَقْدِرُونَ الْقادِرُونَ قَدْرَها.(51)
- ستايش خدايى را كه لذّت غذا را به من شناسانيد، و نيرويش را در جسمم به جا گذاشت، و مايه رنج و اذيّت آن را از من بيرون راند. چه نعمت بزرگى ، چه نعمت بزرگى ، چهنعمت بزرگى ، كه اندازه گيران نمى توانند اندازه عظمت آن را مشخّص سازند و بدانند.
شرايط آب
آبى در خور طهارت است كه : مطلق ، و پاكيزه از نجاسات باشد، و انسان از ناحيه شرعاز استعمال آن براى طهارت ماءذون باشد.
پس هرگاه چنين آبى پيدا شد بدان تطهير مى شود؛ و اگر چنين آبى پيدا نشد و آبقليل و كمتر از كرّ بود، اصل آب يقيناً پاك و طاهر است ، لذا انسان نبايد به خاطرقليل بودن ، از طهارت با آن خوددارى كند و به گمان و تخمين بگويد كه نجس شده است، زيرا به واسطه همين خوددارى كردن و ترك طهارت و نماز، نَفْس خويش را به هلاكتانداخته و به صاحب شريعت اهانت نموده ، بلكه امور زشت و قبيحى را به فرستاده خداوند- جلّ جلاله - نسبت داده است ؛ زيرا اگر مقصودش عبادت خداوند سبحان باشد، نبايد درتدبير و گفتار الهى با او مخالفت نمايد.
و مبادا به آنچه كه بسيارى از مردم بدان مبتلايند، يعنى ترك طهارت و نماز به خاطرتَوَهُّمهاى وسواس گونه و حكم به نجس بودن آب ، مبتلا شود؛ زيرا وسواس ، يا بيمارىجسمى است ؛ و يا بيمارى و آسيب در عقيده و دين ؛ و يا درماندگى در شناخت خداوند بسيارمهربان است .
فصل دهم : آداب معنوى طهارت از ديدگاه عقل
براى كسى كه مى خواهد با آب طهارت كند مهمّ اين است كه پيش از شستن اعضاى خويش ،آنها را از چركِ گناهان و نجاست عيبهايش تطهير كند؛ زيرا اگر هنگام شستشوى آنها، ازتطهير آنها از آنچه كه ناخوشايندِ مولايش است - هم او كه مى خواهد در پيشگاه او بايستد- غفلت داشته باشد، و در حال شستشوى اعضا با آب ، مبتلاى به غفلت و جراءت برخداوند - جلّ جلاله - بوده ، و از حضور او غايب باشد، مانند كسى مى گردد كه خدا را دستانداخته و او را استهزاء مى كند، زيرا امر مهمّتر را فروگذارده و سرگرم امر كم اهميّتشده ، و تهديدى كه خداوند - جلّ جلاله - در گفتارش فرموده ، ايمن نخواهد بود، آنجا كهمى فرمايد:
اءَللّهُ يَسْتَهْزِئُ بِهِمْ، وَ يَمُدُّهُمْ فى طُغْيانِهِمْ يَعْمَهُونَ. (52)
- خداوند آنها را استهزاء مى نمايد و يارى شان در طغيان و سركشى شان سرگشته ومتحيّر شوند.
آيا اين روايت را نشنيده اى كه : حضرت امام حسن بن علىّ(ع ) وقتى وضو مى گرفت ، رنگصورت مباركش دگرگون مى شد، و بندهاى بدنش به لرزه درمى آمد. در اين باره از آنحضرت پرسيده شد. آن بزرگوار فرمود: سزاوار است كسى كه در پيشگاه خداوندصاحب عرش مى ايستد، رنگش ‍ زرد گردد، و بندهاى بدنش به لرزه درآيد.
و مشابه اين حديث نيز درباره مولايمان حضرت امام حسن (ع )نقل شده است .
و نيز آيا نشنيده اى كه مولايمان زين العابدين علىّ بن الحسين - صلوات اللّه عليهما -وقتى شروع به طهارت نماز مى كرد، صورتش زرد شده ، و بيم و هراس از آن مقامات والابر چهره اش آشكار مى گرديد.
پس آيا در ترازو و سنجش عقل جايز است كه حضرتش (ع ) با آنكه سالم و معصوم [ازگناهان و عيوب و اشتباهات ] بوده بهراسد، و تو در حالى كه بيمار هستى ايمن باشى ؟
مسلّماً هركس كه مى خواهد به منظور مناجات و گفتگوى خصوصى در محضر پادشاهى واردشود، با آراستن و درست كردن هر چيزى كه ممكن است نگاه پادشاه بر آن بيافتد، و باهرچيز كه موجب قرب بيشتر در نزد او مى گردد، خود را آماده و مهيّا مى نمايد. و معلوم استكه نظر پاك و مقدّس ‍ خداوند - جلّ جلاله - متوجّه طهارت قلب از گناهان ، و پاكيزگىاعضا و جوارح از زخمهاى گناهان است .
و ديگر اينكه : اگر بنده به تطهير دل و اعضا و جوارح از چركهايى كه در اثر بكارزدن آنها در غير هدفى كه براى آن آفريده شده ، يعنى عبادت و پرستش خداوند، اهتمامورزد - به اين صورت كه از خداوند مالك رحمت طلب عفو و گذشت كند، يا با نيّت صادقو خالصانه و به شايستگى توبه كند - همين اهتمام ورزيدن به امر مهمّتر لطف و كمكىاز ناحيه پروردگار به او محسوب مى شود، و او را بهتر به تطهيركامل اعضا و جوارح با آب مى كشاند، و وقتى بعد از پاك نمودن آنها از گناهان ، آنها رابا آب نيز تطهير نمود، نسبت به اينكه با سلامتى از گناه در محضر مناجات پروردگاروارد شود، و نسيم عطر و بُوى خوش آن مقام را استشمام نمايد، نزديكتر خواهد بود.
فصل يازدهم : احكام و آداب و ادعيه وضو
كيفيّت وضو گرفتن
در روايت آمده كه امام صادق (ع ) فرمود: روزى اميرالمؤمنين (ع ) با محمّد ابن حنفيّة نشستهبودند، حضرت فرمود: اى محمّد، ظرفى آب بياور تا براى نماز وضو بگيرم . محمّد آبآورد، حضرت آب را با دست چپ ، بر دست راستش ريختند و سپس فرمودند:
بِسْمِ اللّهِ، اءَلْحَمْدُللّهِِ الَّذى جَعَلَ المآءَ طَهُوراً، وَ لَمْ يَجْعَلْهُ نَجِساً.
- به نام خدا، سپاس خدايى را كه آب را پاكيزه و پاكيزه كننده قرار داد، و آن را نجس وآلوده قرار نداد.
سپس [به توالت رفته ] و خود را شستشو داده و فرمودند:
اءَللّهُمَّ، حَصِّنْ فَرْجى وَ اءَعِفَّهُ، وَاسْتُرْعَوْرَتى ، وَ حَرِّمنْى عَلَى النّارِ.
- خدايا، شرمگاهم را محفوظ و پاكدامن بدار، و عورتم را بپوشان ، و آن را بر آتش [جهنّم] حرام كن .
پس از آن آب در دهان گردانيده و مضمضه نموده و فرمودند:
اءَللّهُمَّ، لَقِّنى حُجَّتى يَوْمَ اءَلْقاكَ، وَ اءَطْلِقْ لِسانى بِذِكْرِكَ [وَ شُكْرِكَ].
- خداوندا، روزى كه با تو ملاقات مى كنم ، حجّت و دليلم را به من تلقين نموده و بفهمان، و زبانم را به ياد [و شكر گزارى ات ] بگشاى .
سپس آب داخل بينى كرده و استنشاق نموده و فرمودند:
اءَللّهُمَّ، لاتُحَرِّمْ عَلَىَّ ريحَ الْجَنَّةِ، وَ اجْعَلْنى مِمَّنْ يَشَمُّ ريحَها وَ رَوْحَها وَ رَيْحانَها وَطيبَها.
- خدايا، بوى بهشت را بر من حرام منما، و مرا از كسانى قرار ده كه بو و نسيم و بوىخوش و عطر بهشت را مى بويند.
سپس صورت خويش را شسته و فرمودند:
اءَللّهُمَّ، بَيِّضْ وَجْهى يَوْمَ تَسْوَدُّ فيهِ الْوُجُوهُ، [و لاتُسَوِّدُ وَجْهى يَوْمَ تَبَيُّضُ فيهِالْوُجُوهُ].
- خداوندا، روزى كه چهره ها در آن سياه مى گردد، روى مرا سپيدگردان ، [و در روزى كهرويها سفيد مى گردد، مرا رو سياه مفرما].
آنگاه دست راست خويش را شسته و فرمودند:
اءَللّهُمَّ، اءَعْطِنى كِتابى بِيَمينى ، وَالْخُلْدَ فِى الْجِنانِ بِيَسارى ، وَ حاسِبْنىحِساباً يَسيراً.
- خدايا، نامه عملم را به دست راستم بده ، و جاودانگى در بهشتت را به دست چپم ، و بهصورت آسان از من حساب كشى بفرما.
سپس دست چپ خود را شستشو داده و فرمودند:
اءَللّهُمَّ، لاتُعْطِنى كِتابى بِشِمالى [وَ لا مِنْ وَرآءِ ظَهْرى ]، وَ لاتَجْعَلْها مَغْلُولَةً إِلىعُنُقى ، وَ اءَعُوذُ بِكَ مِنْ مُقَطَّعاتِ النّيرانِ.
- خداوندا، كتابم را به دست چپ [و از پشت سرم ] به من مده ، و آن را بسته برگردنمقرار مده ، و به تو پناه مى برم از جامه هاى بريده و مهيّا شده از آتش .
سپس سر خود را مسح نموده و فرمودند:
اءَللّهُمَّ، غَشِّنى بِرَحْمَتِكَ وَ بَرَكاتِكَ وَ عَفْوِكَ [وَ عافِيَتِكَ مِنَ الْبَلْوى .].
- خدايا، مرا غرق در رحمت و بركات و عفو و گذشت [و ايمن از بلا] خود بگردان .
پس از آن پاهاى خويش را مسح نموده و فرمودند:
اءَللّهُمَّ، ثَبِّتْنى عَلَى الصِّراطِ [الْمُسْتَقيمِ] يَوْمَ تَزَلُّ فيهِ الاَْقْدامُ، وَاجْعَلْ سَعْيىفيما يُرْضيكَ عَنّى .(53)
- خداوندا، در روزى كه قدمها مى لغزند مرا بر صراط [مستقيم ] ثابت و استوار گردان ،و سعى و كوششم را در چيزى قرار ده كه موجب خرسندى تو از من گردد.
سپس حضرت سرشان را بلند كرده و به محمّد نگاه نمود و فرمود: اى محمّد، هركس مانند منوضو بگيرد، و همانند من دعا كند، خداوند - عزّوجلّ - از هر قطره [آبى كه در وضوء استفادهنموده ] فرشته اى مى آفريند كه تقديس و تسبيح و تكبير بگويد، و خداوند ثواب آن راتا روز قيامت براى او مى نويسد.
احكام و آداب وضوء
در رواياتى كه از ائمّه (عليهم السلام ) درتفصيل احكام وضوء وارد شده ، آمده است كه : كسى كه مى خواهد وضو بگيرد، هنگام شستنصورت از اوّلِ [رستنگاه ] موى جلو سر آغاز نموده تا آخر چانه اش را مى شويد، و هنگامشستن دستها از روى دستها شروع نموده و از آرنج تا سر انگشتان را شستشو مى دهد، وبه اندازه [پهناى ] سه انگشت جلو سرش را مسح مى كند، البتّه كمتر از اين هم كفايت مىكند و هنگام مسح كردن روى پاها از سر انگشتان شروع نموده و تا برآمدگى روى پاها راكه كعب عالى ناميده مى شود، مسح مى كند. و اگر صورت و بازوها و دستهايش رادوبار بشويد جايز است ، و بين فضيلت دو روايتى كه در اين بارهنقل شده است جمع نموده است .
مُبطلات وضوء
و جنابت ، و مسّ ميّت بعد از سرد شدن بدن ميّت و پيش ازغُسل دادن ميّت وضو را باطل مى كند؛ و نيز خوابى كه بر گوش و چشم غالب باشد، وهمچنين هر چيزى كه عقل را از بين مى برد، و نيزبول و غايط، و خارج شدن قطعى و يقينى باد از انسان آن راباطل مى كند. و افزون بر اينها در مورد زنان ، حيض و نفاس و استحاضه از امورى استكه وضو را باطل مى كند.
فصل دوازدهم : احكام و آداب تيمّم بدل از وضو
احكام تيمّم
اين طهارت كه در عرف شرع تيمّم ناميده مى شود، رحمت و اِنعام و بزرگوارى وبخششى است از جانب خداوند - جلّ جلاله - نسبت به كسانى كه نمى توانند با آب طهارتكنند.
و ويژگى خاكى كه به آن تيمّم مى شود اين است كه : بايد پاك بوده ، و از ناحيهشرع در استعمال آن ماءذو باشيم .
و اگر كسى كه وظيفه اش تيمّم است خاك پيدا نكرد، از گرد و غبار نمدِ زين اسب و مانندآن تيمّم مى كند. و در صورت نبودن آب و خاك و در حالت اضطرار و ناچارى مى توان باهر چيز كه گرد و غبار داشته باشد، تيمّم كرد.

next page

fehrest page

back page