بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب صحیفه نور جلد 11, امام خمینی (ره) ( )
 
 

بخش های کتاب

     FEHREST -
     SAHIFE01 -
     SAHIFE02 -
     SAHIFE03 -
     SAHIFE04 -
     SAHIFE05 -
     SAHIFE06 -
     SAHIFE07 -
     SAHIFE08 -
     SAHIFE09 -
     SAHIFE10 -
     SAHIFE11 -
     SAHIFE12 -
     SAHIFE13 -
     SAHIFE14 -
     SAHIFE15 -
 

 

 
 

 

next page

fehrest page

back page

آن هـم كه بنى اميه آمدند و بنى عباس آمدند و حكومت هاى ايرانى و نمى دانم بومى و اينهابـودنـد كـه ديـگـر بـدتـر شـد مـصـيـبت ها. ما اگر بتوانيم و شما نويسنده هايى كه مسؤول هـسـتـيـد هـمـه شـمـا مـسـؤ ول هـسـتـيـد، هـمـه نـويـسـنـدگـان اسـلام مـسـؤول هـسـتند، همه گويندگان اسلام مسؤ ول هستند كه معرفى كنند اسلام را به مردم ، حكومتاسـلام را مـعـرفـى كـنـنـد بـه مـلت هـاى خـودشـان كـه حكومت اين است وضعش ، نه آنى كهمـحمدرضا داشت نه آنى كه سادات دارد و نه آنى كه ساير سران قوم دارند. آنها اصلشاجـنبى است از اسلام ، ربطى به اسلام ندارد. اگر ما معرفى كنيم اسلام را به دنيا، همهدنيا با ما موافق مى شوند، همه قلوب دنيا مى خواهند عدالت باشد، اينجور عدالتى كه دراسـلام هـسـت لكـن خـوب ، ما يك اشخاص ملت ضعيفى هستيم ، تبليغات نداريم در دنيا، دنيابـرضـد مـا دارد تـبـليـغات مى كند، همه قلم هاى خارج به ضد ماست ، همه راديوهاى خارجتـبـليـغـات بـرخـلاف مـا مـى كـنـنـد، مـعـذلك يـك معجزه است كه در عين حالى كه همه دارندبـرخـلاف دارنـد عمل مى كنند باز هم اين قافله دارد جلو مى رود و جلوتر خواهد رفت . پساين معنا كه شما مى گوئيد كه تشر زده آقاى كارتر و ما را خواسته بترساند، اين نظيرهـمـان تشرى است كه آن حيوان مى زند و ما هم بنا نداريم بترسيم ، يك قومى مى ترسندكه بر ايشان مردن يك مساءله باشد. شما يك مقدارى باشيد توى اين مردم ، همين هائى كهايـنـجـا الان فـريـاد دارنـد مى زنند، يك مقدارى توى اينها باشيد ببينيد كه اينها منطقشانچـيـسـت ؟ ايـنها مى گويند كه ما مى خواهيم كه شهيد بشويم . همين امروز كه در روزنامه منديـدم ايـن عـيـال مـرحـوم آقاى مفتح مى گويد كه ما افتخار مى كنيم كه يك شهيد داديم . يكمـردمـى كـه بـانـوانـش ايـنـطـور بـاشـنـد كـه بـه شـهـادت سـرپـرستشان آن هم يك چنينسرپرستى افتخار بكند و بسيارى از اين زن ها كه جوانشان را از دست دادند مى آيند پيشمـن مـى گويند كه ما باز هم داريم ، باز هم داريم كه تقديم كنيم ، يك چنين ملتى را آقاىكـارتـر از نـظـامى مى ترساند؟ از نظامى بايد خودش را بترساند كه به آنطور اعتقادندارد و آنهائى كه دعا را مى خواهند وسيله رياست قرار بدهند، ناقوس را مى خواهند وسيلهبـلنـدگويشان باشد براى رياست . ما از چه مى ترسيم ؟ مائى كه معتقديم كه از اينجاكـه بـرويـم بـه يـك جـاى بـهـتـر مى رسيم چرا بايد بترسيم ؟ پس ما از نظاميشان نمىتـرسيم ، ما مهيا هستيم ، تا آن اندازه كه مى توانيم مقابله كنيم ، اگر نتوانستيم شهيد مىشويم كارى نيست اين ، اولياء ما هم همين طور بودند. لكن من به شما مى گويم كه اصلاايـن اسلحه پوسيده است ، اين اسلحه اينكه ما مداخله نظامى مى كنيم يك اسلحه پوسيده اىاست كه سابقا اگر چنانچه يك چنين چيزى مى گفتند در ايران ، خوفى بود اما ايران الاناز ايـن چيزها خوفى ندارد و اين اسلحه پوسيده است ، اصلا اسلحه در دنيا پوسيده است ،مـسـخـره مى كند دنيا اين حرف را، اين حرفى كه ما مداخله نظامى مى كنيم ، اين حرفى استكـه دنـيـا مـسـخـره اش مـى كـند لكن حالا اگر ديوانگى كردند و يك چنين كارى كردند ما همحاضريم ، ما ابائى از اين نداريم ، البته ما حتى الامكان مى خواهيم كه
بـشـر انسان باشد و مثل سباع به هم نريزند اما اگر سباعى به ما حمله كرد ما دفاع مىكـنيم تا آن حد كه مى توانيم . اما قضيه اقتصادى و اينها اين هم از همانطور است ، از همانقـمـاش اسـت كـه كـهـنـه شـده ايـن اسـلحـه هـا. آقـاى كـارتـرخيال مى كند كه ماها از دنيا اصلا بى خبر هستيم ، هيچ اطلاعى از دنيا نداريم ، ايشان را همبـه آنـطور حالا مى شناسيم كه ابرقدرت هست و داراى كذا و چقدر نمى دانم لشكر و چقدرسـلاح و امـثـال ذلك و هـمـه دنـيـا هـم . مـا عـقـيـده مان مثلا اين است كه تا ايشان بگويند كه"مـحـاصـره اقـتـصـادى " در دنـيـا به روى ما بسته مى شود، اين هم از آن خيالاتى است كهايـشـان كـردنـد پـيـش خـودشـان ، در آن كـاخ سـفـيـد قـهوه خوردند و يا اگر مى خوردند وپاهايشان را روى هم انداختند اين فكر را كردند. ما پيشمان اين حرف ها مطرح نيست ، ما اينرا گفتيم كه ما خودمان از اين زمين خدا، روزى خودمان را در مى آوريم و علاوه كى گوش مىدهـنـد مـردم بـه ايـن حرف ها؟ دولت خودشان هم در يكى دو دفعه تا حالا دو، سه دفعه تاحـالا گـفـتـه انـد كـه اين حرف صحيح نيست ، محاصره اقتصادى صحيح نيست ، بكلى نمىشـود. مـمالك ديگر هم كه تابع ايشان نيستند، بلى آقاى سادات تبعيت دارد، تابع است ،او چشم و گوش بسته مثل شاه ما تسليم است و من چقدر بايد تاسف بخورم كه يكى كه دريـك مـمـلكـت اسلامى دارد مى گويد "من راس اين مملكت هستم با دو نفر كه هر دو دشمن اسلامهـسـتـنـد، دشـمـن اسـلام هـسـتـنـد نـه دشـمـن يـك طـايـفـه اى ، رژيـماسـرائيـل دشـمـن اسـلام اسـت نه دشمن ما، دشمن شما، كارتر برادر اوست اينها سر يك ميزبـنـشـينند و با هم معاهده كنند بر ضد اسلام و ما بنشينيم گوش كنيم ، ملت مصر هم بنشيندگـوش كـنـد، شـمـا نويسنده ها هم بنشينيد گوش كنيد. اين چقدر تاسف دارد و چقدر من بايدمتاسف باشم به اين وضع اينكه اينها يك چنين پيوندهايى دارند با دشمن هاى اسلام ، باكـسـانـى كه به روى مسلمين آتش كشيدند، اينها بنشينند با هم سر يك ميز و با هم قراردادكـنند برضد مسلمين و از آن بدتر اينكه هم مسلمين بنشينند نگاه كنند، دولت هاى اسلامى همبنشينند نگاه كنند، ملت ها هم بنشينند نگاه كنند.
سـوال : مـن يـك چـيـزهـايـى دارم احـسـاس مـى كـنـم و مـى بـيـنـم كـه ازداخـل نـهـضـت اسـت ، از داخـل ايـران اسـت و از خـارج نـيـسـتمـثـل قـضـايـاى آذربـايـجـان و اكـراد و كـردسـتـان كـهشـكـل مـسـلح گـرفـت و مـثـلا قـضـيه دانشجويانى كه اين گروگان ها را گرفتند، اين ازداخل ملت شروع شد. مثلا آيا دولت ايران با اينها موافق بود و آيا با آنها همكارى مى كردو دلش مـى خـواسـت يك چنين چيزى بشود؟ من مى خواهم راءى امام را ببينم درباره قضايائىكـه در داخل كشور و از اندرون آن بروز مى كند و تراوش مى كند نه آن چيزى كه از خارجمى آيد اينها، چه نظرى شما داريد و چه تفسيرى بر اين قضايا داريد؟ حكومت هائى آمدندو رفـتـنـد، وزيـر خـارجـه اى آمـد، وزيـر خـارجـه اى رفـت ، چـيـزهـاى ديـگـرى هـسـتاحتمال مى دهم يك فشارهاى اقتصادى داخلى هم
بـاشـد كـه مـا اطـلاع نداريم اين تغييراتى كه دارد مى شود. نظر امام ، تفسير امام براىقضايا چيست ؟ اينها از كجا مى شود اينجور چيزهائى ؟
جـواب : قـضايائى كه در ايران واقع شده است اينها ريشه اش از خارج و يك مقدارى هم ازريـشـه هـايـى كـه رژيـم سـابـق دارنـد و طـرفـدارانـشـان اسـت . امـتاصـيـل ، نه كرد و نه آذربايجانى با ما مواجه نيستند، البته يك تبليغاتى در كردستانهـمان اشخاص خارجى كردند كه خيال كردند كه يك تفرقه اى بين مثلا اكراد و غير اكراد،بـيـن اقـليت هاى اينجا و غير آن هست و اين براى اين است كه اسلام را درست نمى گذارند مامـعـرفـى كـنـيـم . من اميد اين را دارم كه اگر اسلام آنطورى كه ما مى خواهيم در اينجا تحققپيدا كند، پياده بشود، نه كرد و نه لر و نه ترك و نه ساير قشرها كه هستند هيچ يك ازايـنـهـا اصلا نخواهند كه خودشان عليحده باشند، عليحده بودن روى اين زمينه است كه يكدولت مـركـزى بـخـواهـد بـر آنـهـا يـك تـحـمـيـلاتـى بـكـنـد.مـثل همين است كه اول هم گفتم كه تا گفته مى شود رژيم ، دولت و اينها مردم توى ذهنشانهـمـان رژيـم سـابـق و هـمـان دولت هـاى سـابـق مـى آيـد كـه در تـهـران نـشـسـته بودند وتحميل مى كردند به همه قشرهاى ايران ، زور مى گفتند و آنها را محروم مى كردند و تمامذخـائرشـان را بـه ديگران مى دادند و در خوزستان مردم گرسنگى مى خوردند و نفت زيرپـايـشـان بـراى خـارج صادر مى شد. اينها اگر حكومت اسلامى را ببينند و بدانند كه چهخـواهـيـم كرد و چه ميل داريم انجام بدهيم ، آن روزى كه حكومت اسلامى پيدا بشود تمام اينقـشـرهـايـى كه هستند اين مسائل از پيش آنها ديگر طرح نمى شود طرح اينكه ما مى خواهيمخـودمـان حـكـومتمان باشد، ما مى خواهيم شهردارى ، خودمان باشد، اينها روى اين زمينه استكـه از دولت هـاى سـابق ضربه خوردند، آن ضربه اى كه از دولت هاى سابق خوردند.تـلخـى كـه در ذائقـه هـمـه قـشـرهـا هـسـت ايـن اسـبـاب ايـن شـده اسـت كـه ايـنـهـاخـيال كنند كه اين حكومت اسلامى هم مثل حكومت شاهنشاهى است همانطورى كه حكومت شاهنشاهىهـمه ذخائر را مى برد و كردستان در حال فقر بود و عرض بكنم كه بيمارستان نداشتندو دانشگاه نداشتند و هيچ چيز فرض كنيد كه بلوچستان هم همين طور بختيارى هم همين طور،اينطور بود، الان هم كه مى شنوند حكومت ، اصلا در ذهنشان بيش از آن حكومتى كه در رژيمسابق بود، نمى آيد. از اين جهت اين حرف ها را مى زنند و ما هم گفتيم كه ما الان حرف هاىشـمـا را هـمـه را مـى شـنـويـم تـا وقـتى فهميديد حكومت چيست ، وقتى گفتيد حكومت ، ديگرخـودتـان حـرفـتـان را پـس مـى گـيـريـد و مـا در داخـل از خـود مـلت ، از خـودداخـل چـيـزى نـداريـم . مـلت هـمـه شان با ما هستند آنهائى كه الان صدا در مى آورند در اينقـشـرهـا ايـنـهـايـنـد كـه از خـارج الهـام مـى گـيـرنـد نـه ازداخـل و آنـهـا هـم بسيارشان متوجه مسائل نيستند و بعضى شان هم البته كذا هستند و الا نهايـن اسـت كـه مـا، شـمـا خـيـال كـنـيـد كـه در داخـل ما يك مشكلاتى الان مواجه هستيم و مردم درداخل نمى گذارند چه
بـشـود نـه ، مسائل اينطور نيست ، البته يك قضيه كه واقع مى شود قلم هاى دشمن هاى مابـه راه مـى افـتد و يك قضيه كوچكى را بزرگش ‍ مى كنند الى ماشاءالله . يك قضيه درآذربـايـجـان مـثـلا پـيـش مـى آيـد، قـضـيـه جـزيـى كـهقابل ذكر خيلى نبود، آذربايجان مخالفتى با اسلام نداشت ، اين را در خارج بزرگش مىكـنـنـد و در راديـوهـا سـروصـدا در مـى آورنـد كـه حـكومت آذربايجان چه مى خواهد بشود وجمهورى آذربايجان چه و اين حرف ها نيست در كار، اين حرف ها اين تبليغات است همه اش ،واقـعـيـت نـدارد. شـمـا الان مـى بـيـنـيـد بازارهاى ايران باز است و هيچ خبرى نيست ، همه جاصـحيح و سالم و مثل آن نهضت ها و آن انقلابات نيست كه الان انقلابى باشد. ما انقلابمانبـاز يـك سـالش نـشـده اسـت و انـقـلابـى كـه بـاز يـكسـال نـشـده اسـت و پيروزى اش چند ماه است ، شما متوقعيد كه تا اين سد شكسته شد تمامامور همچو آسوده و راحت يكه ..... خوب ، يك سى و پنج ميليون حبسى از حبس بيرون آمدند،مـا يـك محبس داشتيم ايران اسمش بود، سى و پنج ميليون جمعيت هم توى آن محبوس بودند،اخـتـنـاق هـا بـود و فشارها بود، يك دفعه يك سدى شكسته شد سى و پنج ميليون ريختندبـيـرون ، شما مى خواهيد سى و پنج ميليون كه بيرون مى ريزند، تويشان هم يك عده اىهستند كه اينها جاهل هستند، يك عده اى هم هستند كه آنها ملهم از خارج هستند، شما مى خواهيد كهفـورا هـمـه سـروصداها بخوابد و اينها. شما خاطر جمع باشيد كه اين سروصداها چيزىنـيـسـت و يـك چـيـزى كـه پـيـش مـا يـك اهـمـيـتـى داشـتـه بـاشـد نـيـسـت ، ايـنـهـامثل سروصداهاى آقاى كارتر است ، كه هيچ خبرى نيست در اينجا، دشمن هاى ما براى ما خبرخـيـال مـى كـنـنـد مـى خـواهند درست بكنند و اما قضيه اينجايى كه شما اسمش را سفارت مىگـذاريـد و مـا اسـمـش را جاسوسخانه مى گذاريم ، اين قضيه را يك دسته از جوان هاى مارفتند و آنجا را گرفتند و ديدند كه محل جاسوسى است اينجا، اصلا يك سفارتخانه نيست، بـا اسـم سـفـارتـخـانـه يـك مـحـلى را درست كردند براى جاسوسى و توطئه منطقه نهتـوطئه تنها براى ايران ، اينها هم كه ديدند در آنجا هستند، آنها هم جاسوس هستند، اصلامامور سياسى ما در ايران برايمان ثابت نيست كه يك ماءمور سياسى آمريكا داشته باشد.امريكا ما را يك دولت سياسى نمى دانسته كه يك مامور سياسى بخواهند بفرستند. دولتاينجا هم آنوقتى كه بود، رژيمى كه بود نوكرش بود، هر كارى مى خواست مى كرد. مىخـواسـت چـه كـنـد؟ يـك ديـپـلمـات بـيـاورد ايـنـجـا، مـگـر مـواجـه بـود بـا يـك مـمـلكـتى كهمـثـل خودش بود؟ يك مملكتى بود كه در قبضه او بود و همه چيز آن دست او بود، اين ديگرديـپـلمات نمى خواست ، اين اينجا مى خواست كه يك مركزى درست بكند و عمده نظرش خارجبـود، دشـمـنـان خـارجـى او بـود، عـمـده نـظـر آقـاى كـارتـر در ايـنمـحـل كـه ايـن چـيزها را درست مى كرد شوروى بود نه اينكه ايران برايش يك چيزى بودهخـوب ايران در مشتش بود، كارى به او نبود، عمده نظر اين بود كه اينجا پايگاهى درستكنند، در مقابل يك قدرت بزرگى پايگاه نظامى درست كرده ، پايگاه همه چيز و پايگاه
جاسوسى هم درست كرد، كه اين مركز است جوان هاى ما رفتند، كشف كردند كه مركز، مركزجـاسـوسى است ، افراد، افراد جاسوسى و يك موجودى كه ، يك انسانى كه ، يك آدمى كهديپلمات باشد و عرض بكنم كه از اجزاى سفارتخانه به اينكه سفارت باشد معلوم نيستدر ايـنـجـا بـاشـد. بـنـابـرايـن همه ملت ما هم دنبال اينها هستند دولت هم مى توانست خلافبكند، دولت اينجا هم ، ملت هست ، همه چيز دست ملت است ، دولت هم مخالفت نمى كرد براىايـنكه دولت هم وقتى ببيند كه يك مركزى جاسوسى است كه نمى تواند بپذيرد كه بهعنوان يك مركز ديپلماتيك وقتى اينطور شد راجع به آن را نگذاريد پهلوى آن شلوغ هايىكه كرده اند، آنها يك مسائلى است اين مساءله ديگر است ، اين يك مساءله ملى است كه ملت ماهـمـه شـان با هم موافقند در اينكه اين لانه بايد از بين برود و ما ديگر اجازه اين را نمىدهـيـم كـه در مـركز ما، در محل ما يك مركز جاسوسى براى جاهاى ديگر بشود، اين اجازه رانـخـواهـيم داد و ملت هم نخواهد داد، دولت هم نخواهد داد. پس قضيه آن گرفتن جوان ها آنجارا، اين را حساب نكنيد كه اين هم جزء شلوغى هاست ، اين اساسى است كه براى رهايى يكمـلت اسـت نـه ايـنـكـه جـزء شـلوغى هاست كه شما كردستان را يا چيز را يك چيز حساب مىكـنـيـد، آذربـايـجـان را اينجا همرديف او، رديف او نيستند. يك مساءله است آن يك مساءله است ،آنـها هم چيزى نيست آنها هم نه اهالى كردستان با ما مخالفند و نه اهالى آذربايجان ، همهشان اعلام همبستگى به جمهورى اسلامى . آخر چطور امكان دارد اين معنا كه يك طائفه اى ازمـسـلمـيـن با اسلام بد باشند، يك طائفه اى كه مى روند نماز مى خوانند، يك طائفه اى كهقبله شان مكه است ، يك طائفه اى كه كتابشان قرآن است همه اينها را بگويند لكن شمشيربـكـشـنـد بر روى اسلام ؟ اين معقول نيست كه چنين چيزى ، آنها كه اين كارها را مى كنند يكاشـخـاصـى هـسـتـنـد كـه اغـفـال مـى كـنـنـد يـك دسـتـه را، تـوجـه بـهمـسـائل ديـگـر نـمـى گـذارنـد پـيـدا بـكـنـنـد، ايـنـهـا هـم مـهـم نـيستند، اينها چيزى است كهقابل حل است و شما از اين جهت هم متاسف نباشيد.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
تاريخ : 29/9/58
بيانات امام خمينى در جمع اعضاى سپاه پاسداران انقلاب اسلامى قم
شماها امروز فرزندان رسول خدا هستيد
بسم الله الرحمن الرحيم
چـقـدر مـن از ايـن صـورتـهاى نورانى ، ايمانى ، اسلامى ، خوشم مى آيد، (گريه حضار)چـقـدر مـن ايـن بـرادرهـا و فرزندانم را دوست دارم ، (گريه حضار) شماها امروز فرزنداناسلام هستيد، شماها امروز فرزندان رسول خدا هستيد، خدمت به ديانت اسلام مى كنيد و در راهخـدا قـيـام كـرديـد، پـاسـداران قـرآن كـريم هستيد، پاسداران اسلام مقدس هستيد، چه مجلسخـوبـى اسـت ايـن مجلسى كه من شما برادرها را همچو مى يابم كه صادقانه براى اسلامخـدمـت مى كنيد، چه چهره هاى خوبى شما داريد و چه جوانهاى برومندى براى اسلام هستيد،اسـلام عـزيـز بـه مـا خـيـلى حـق دارد و بـه شـمـا خـيـلى حـق دارد، اسـلام عـزيـز درطـول تـاريـخ مـخـفـى بوده است بر ما، نگذاشتند كه اسلام را، آنطورى كه هست در معرضنمايش عمومى بگذاريم .
ترس دشمنان از اسلام است
دشمنهاى اسلام كوشش كردند كه بين برادرهاى اسلامى جدائى بياندازند و كوشش كردندكـه تـعـليـمـات اسـلامـى را نـگذارند به گوش ‍ برادرهاى مسلم برسد چون از اسلام مىترسيدند و از اجتماع مسلمين هراس داشتند. آنها امروز كه ضربه خوردند، ضربه اسلامىخـوردنـد، ديـدنـد كه ملتى به پاس اسلام قيام كرده است و يك جمعيت هاى زيادى ، جوانانبرومندى ، براى خدا پاسدارى دارند مى كنند، آنها ديدند كه اين ملت ، اين پاسداران ملتآنـهـا را بـه عـقـب راند و قدرت هاى آنها را شكست و دست هاى آنها را از مخازن ايران كوتاهكرد، امروز كه آنها ضربه ديدند حيله هاى آنها بيشتر به كار افتاده است ، نوكرهاى آنهابـيـشـتـر مـشـغـول حيله شدند، در اطراف ايران نوكرهاى اينها آشوب مى كنند، ملت ما بايدهـشـيـار باشد و اتكال به خدا بكند و اين تتمه اى كه از آن ريشه هاى فساد بوده است ازسر راه اسلام و قرآن بردارد.
پاسداران امروز مثل لشكرهاى صدر اسلام هستند
جـوانـان عزيز من ، برومند باشيد، قدرتمند باشيد كه پشتوانه شما خداست ، شما امروزمثل
لشـكـرهـاى صـدر اسـلام هـسـتـيـد، مـثـل آن اسـت كـه در ركـابرسـول اكـرم (ص ) جـنـگ مـى كـنـيـد هـمـان طـور كـه آنـهـا بـا عـده هـايـىقليل به اذن خدا بر عده هاى كثير، بر لشكرهاى كثير غلبه كردند، شما هم غلبه خواهيدكـرد بر دشمن ها، هر چه بزرگ باشد، وقتى مقصد خدا باشد، مقصد اين باشد كه اسلامزنـده بـشـود، مـقـصـد ايـن بـاشد كه احكام اسلام در مملكت جارى بشود، مقصد كه الهى شددنبالش ‍ پيروزى است .
به فيض الهى اعمال دشمن به نفع ما تمام مى شود
ايـن دسـت و پاهايى كه مى زنند اينها و كارهاى غير عقلائى كه مى كنند، مى بينيد كه بهنـفـع مـا تـمـام مـى شـود، بـه نـفـع شـمـا تـمـام مـى شـود، تـرور مـى كـنـنـد بـهخـيال اينكه ما را بترسانند، ملت ما را بترسانند، مى بينيد كه شجاعتشان افزون مى شودو فـريـادشـان بـيـشـتـر و اجـتـماعاتشان بيشتر، اينها خداوند عقلشان را گرفته است كهكـارهـائى كـه مى كنند بر ضرر خودشان تمام مى شود، كارهائى كه مى كنند به نفع مابـاشـد، شاه خائن را، شاه مخلوع را كه ملت ما عقب زده است با انهمه جرائمى كه براى اينملت پيش آورده است و مرتكب شده است و با آنهمه جناياتى كه بر اين ملت كرده است ، آنهابـه خـيال توطئه ، يا به هواى ديگرى او را مى برند پناه مى دهند، براى اينكه به ملتخـودشـان حـالى كـنـنـد كـه ما انساندوست هستيم ، بر ضرر خودشان تمام مى شود. ملت هابيدارند، مى دانند كه اين ابرقدرت ها چكاره اند، آنقدر پافشارى مى كنند و از اينطرف ،مـلت قـدرتـمـنـد مـا در مـقـابـل ايـسـتـاده اسـت كـه مـى بـيـنـنـد نمى شود او را نگه داشت درمحل خودش ، به اسم اينكه ما مى خواهيم او را بيرون كنيم مى برندش به يك جاى ديگرىكه باز تحت حمايت خودشان است ، غافل از اينكه عقب نشينى باز اثرى ندارد و ملت ما آمادهاست براى اينكه تا آخر نهضت قيام خودش را حفظ كند، كارهائى كه اينها مى كنند كارهائىاست كه به خيال خودشان ، براى خودشان است ، لكن ضرر خودشان در اوست .
شما امروز وقتى كه مطالعه كنيد، بشنويد قشرهاى مختلف ملت ها را، نه دولت ها، ملت هاىجهان الان به نفع شما هستند، دولت ها هر چه مى خواهند باشند، از دولت ها هم كم كم دارندبه نفع شما مى شوند، در خود آمريكا هم ملت آمريكا كم كم بيدار مى شوند، خواهند شناختايـن ابـرقـدرت هائى كه تحميل مى كنند خودشان را بر ملت ها، قبلا اينطور نبود كه ملتآمـريـكـا بـا مـا بـاشـد، حـالا بـسيارى از آنها با ما شده اند، حالا وقتى كه خودشان اقراركـردنـد كـه وقـتى كه آراء ملت را شمارش كردند، به يك ارزيابى فهميدند كه پنجاه وپـنـج درصـد اجازه نمى دهند كه آمريكا دخالت نظامى بكند و شايد اجازه ندهند كه دخالتاقتصادى بكند، حصر اقتصادى را كه او خيال مى كرد بر ضرر ملت ماست ، ملت هاى ديگرهـمـه از ايـن انتقاد كردند، بلكه بسيارى از دولت ها هم ، ما مصمميم ، ملت ما مصمم است كهايـن راهـى كـه رفـتـه اسـت تا آخر برود، من در چهره هاى نورانى و دوست داشتنى شما كهنـگـاه مـى كـنـم تـصميم را مى فهمم ، شما مصمميد، ما هم مصمميم ، ما از نظامى آمريكا و ازحصر اقتصادى اش هيچ باكى ندارم و گمان نكنيد كه موفق بشود و اجازه بدهد ملت آمريكاو مـجـلس آمـريـكـا بـر ايـنـكه يك دخالت نظامى بكند، براى اينكه مى داند ملت آمريكا كهدخالت نظامى به ضرر ملت آمريكاست و به ضرر دولت
آمريكا است و از حصر اقتصادى هم ابدا خوفى نداشته باشيد، براى اينكه ملت هاى ديگرو دولت هـاى ديـگـر تـابـع آمـريكا نيستند، در دنيا به روى ما بسته نخواهد شد، ما خدا راداريم ، در دنيا به روى ما بسته بشود، در رحمت خدا به روى ما باز است . ما براى خدا مىخـواهـيـم اقـدام كـنيم ، ما قيام كرديم براى خداى تبارك و تعالى ، ما ديديم كه ظلم در اينمملكت هست ، ما ديديم كه چپاولگرى در اين مملكت هست ، ما ديديم كه مستكبران ، مستضعفان رادارند از بين مى برند، قيام كرديم ، ما براى خدا قيام كرديم ، در همه اهالى ممالك هم بهروى مـا بـسـتـه بـشـود، در رحـمـت خـدا بـه روى مـا بـاز اسـت و مـااتـكـال بـه رحـمـت خـدا و اتـكال به قدرت خدا مى كنيم و شما قدرتمند باشيد و به پيشبرويد.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
تاريخ : 29/9/58
بـــيـــانـــات امـــام خـــمـــيـــنـــى در جـــمــع راهپيمايان كفن پوش كورانده و دانش آموزاندبيرستانالفتح نهاوند
قيام براى خدا شكست ندارد
بسم الله الرحمن الرحيم
از هـمـه آقـايان محترم ، برادرهاى عزيزم كه از اطراف ، پاى پياده آمديد تشكر مى كنيم .مـلتـى كـه ايـنـطـور تـحول پيدا كرده است كه در سرماى اين راه ها، با رنج ، جوان هايشپـياده مى آيند و غسل شهادت مى كنند و پيشقدم براى شهادت هستند، پيروزند. شما جوانانپـيـروزيـد انـشـاءالله و آنـهـا كـه گـمـان مـى كنند كه با يك ترورى ، با يك راه انداختنناراحتى هائى مى توانند اين ملت را از راه خودش ‍ منحرف كنند اشتباه مى كنند.
ملت ما بيدار شده است و قيام كرده است و قيام براى خدا، كسى كه قيام براى خدا كرده استايـن شـكـسـت ندارد و كشته شدن بعضى افراد هر چه هم شخصيتى باشد، در روحيه ملت ماتـاءثـيـر بد ندارد بلكه بيشتر تهييج مى كند. ملت ما ملتى است كه مى خواهد كار بكند،دانشجوئى كه براى خدا مى خواهد اين نهضت را برساند به آخر، كشاورزى كه براى خدااين نهضت را به آخر برساند هر چه هم با او مقابله كنند، هر چند ناراحتى ايجاد كنند و هرچـه هـم جار و جنجال كنند دشمن هاشان ، فايده براى آنها ندارند اينها بيشتر به ميدان مىآيـنـد. عـمده اين است كه راه ، راه خداست و اسلام است و جوان هاى ما اين راه اسلامى را رفتهانـد و مـثـل سـابـق ديگر نيستند كه از يك تشر دولت ، از يك پاسبان وحشت داشته باشند،اينها ديگر از هيچ چيز ترس ندارند، چنانچه در خيابان ها رفتند و در پشت بام ها رفتند ومـقـابله كردند با دشمن ها، مقابله كردند با توپ و تانك و پيش بردند و از اين به بعدهم انشاءالله پيش مى برند.
شما نهضت تان براى خدا بوده است
لكـن دو شـرط در پـيـشرفت هست . يك شرط اين است كه براى خدا باشد، اگر چنانچه يكقـيـامـى بـراى خـدا بـاشد خداى تبارك و تعالى كمك مى كند. از كمى جمعيت نترسيد، ولىبـحـمـدالله جـمـعـيـت هـاتـان زيـاد اسـت . در صـدر اسـلام يـك جـمعيت سى هزارى به دو تاامـپـراطـورى كـه بـه هـمـه جـهـازهـاى سلاحى مجهز بودند و يكى شان هفتصد هزار نفر ياهـشـتـصـد هـزار نـفـر نظامى مجهز به جنگ آورده بود، اينها با سى هزار نفر غلبه كردند.يكى از سردارهاى اسلام آنوقت گفت كه شصت هزار نفر
جـلو آمدند پيشاهنگند از دشمن و دنبال آنها هم هشتصد يا هفتصد هزار نفر دشمن هست ، ما اگريك ضربه اى به اينها نزنيم اينها جرى مى شوند. اين سردار گفت كه سى نفر همراه منبـيـايـد شـب مـى رويـم و بـه ايـن شـصـت هـزار نـفـر شـبـيـخـون مى زنيم ، سى عدد. تماملشـگـرشـان هـزار نـفـر بـود گـفـتـنـد كـه آخـر شـصـت هـزار نـفـر هـم آدممـقابل دو هزار نفر نمى شود. بالاخره راضى اش كردند اين را كه شصت نفر ببرد، هر آدممقابل هزار نفر. شب ، شبيخون زدند و تار و مارشان كردند، شكست شان دادند، شكستى كهبعد منتهى شد به اينكه آن لشكر بعد را هم اينها شكست دادند.
چـه بـود كه شصت نفر آدم ، شصت هزار نفر آدم را، شصت نفر آدمى كه مجهز به آن جهازهانـبـودنـد، شـصت هزار آدم را كه به آن جهازها مجهز بودند شكست دادند. براى اين بود كهايـنـهـا يافته بودند اين مطلب را كه ما اگر كشته بشويم به شهادت مى رسيم . با اينروحـيـه قـوى ، كـه ما بكشيم سعادتمنديم ، كشته بشويم هم سعادتمنديم ، با اين روحيهقوى با همچو روحيه اى پيش رفتند و شكست دادند. در عين حالى كه لشكر اسلام در آنوقتيك لشكر بسيار ضعيفى از حيث قواى مادى ، و تجهيزات جنگى هم نداشتند، هر چند نفرشانگاهى يك شمشير، يك شتر، اسب كم و گاهى وقت ها يك روز، يك شبانه روز را با يك خرمايـك نـفـر آدم زندگى مى كرد و در يك نقلى هست كه در يك جنگى يك خرما را اين مى گذاشتدهن خودش يك قدرى شيرين مى شد، مى داد به رفيق خودش ، او مى داد به رفيقش ، او بهرفـيـقـش ، او مى داد، او مى داد تا آخر، اما روحيه قوى بود. قدرت روحى ، آن قدرت روحىاست كه انسان را پيروز مى كند، هر چه تجهيزاتشان زياد باشد و هر چه هى عيش و نوشداشـتـه بـاشـنـد، روحـيـه شان ضعيف است . ملت ما الان روحيه قوى است . بحمدالله در اينكـشـاورزهـاى مـا، ايـن دانـشـجـوهـاى مـا، ايـن طـلاب عـلوم ديـنـيـه مـا وامـثـال ايـنها آنطور نيست كه مشغول عيش و نوش باشند. عيش و نوش پيش آنها !!! چيز نيستمطرح نيست ، دلشان قوى است ، زندگى شان در اينجا هر چه مى خواهد باشد طرف هاى ماايـنـطـور هـسـتـنـد كـه در عيش و نوش هستند. دشمن هاى ما مى خواهند براى دنيا بزنند، شمابراى خدا مى خواهيد جنگ بكنيد يا نهضت تان براى خدا بوده است ، آنها براى دنيا بوده .اين دو تا فرق ، فرق بين اين دو تا خيلى زياد است كه يك دسته اى براى خدا قيام كنند،يـك دسـتـه اى بـراى دنـيـا. آن كـه بـراى دنـيـاسـت تـا بـبـيـنـد شـايـد دنـيـايـشمتزلزل مى شود فرار كند. آن كه براى خداست تا آخر هم فرار نمى كند. در اين جنگ هائىكـه از صـدر اسـلام واقـع شده يك امور آموزنده است ، خيلى امور آموزنده براى ماهاست . دريـكـى از افـرادى كـه بـه حـسـب تـاريـخ يـك فـرد بـا يـك فـرد ديـگـرىمقابل شده بود، آن طرف كه دشمن بود نيزه را زد به سينه يا شكم اين مسلمان از آن طرفبـيـرون و او توى اين نيزه دويد و او را كشت ، يعنى نيزه تو شكمش بود فشار داد و همانتـو نـيـزه آمـد ايـنـجـا رسـيـد و او را كشت . در يك جنگ قلعه اى كه قلعه داشتند آنها، مسلمينبـيـرون قـلعـه بـودنـد و آنها در داخل قلعه مى خواستند اين مى خواستند اينها فتح كنند آنقلعه را، راه نبود درها بسته در و ديوارها بلند، يكى شان داوطلب شد كه من روى سپر مىنشينم و سپر و نيزه ها را بگذاريد زيرش و بلند كنيد تا من برسم به ديوار، من مى رومتو اين قلعه و راه را باز مى كنم . همين كار را كردند،
رفـت آن طـرف و در عـيـن حـالى كه اهل قلعه هم ، خوب ، افرادى بودند، قلعه را باز كرد.وقـتـى روحـيـه قـوى بـاشـد، اعـتماد به خدا داشته باشد، وقتى يك جمعيتى به خدا اعتمادداشته باشد اين جمعيت پشتوانه اش خداست و جمعيتى كه پشتوانه اش خداست شكست ندارد.يـكـى ايـن اسـت كـه بـايـد همين روحيه را تقويت كرد. هرچه نصرت مى خواهيد دست اوست .گـمـان نـكنيد كه ايران ، ملت ايران خودش يك همچو قدرت بزرگى را، يك همچو قدرتىكه همه هم دنبالش بودند خودش بدون تاييدات غيبى كه شد شكست داد. ايران چه از بچههـاشـان تـا پـيرمردشان و تا جوان هاشان ، همه ، همه قشرها با سلاح الله اكبر پيش مىرفتند و مى گفتند ما جمهورى اسلام را مى خواهيم .
خـداى تـبـارك و تـعـالى وضـعـى پيش آورد كه دشمن هاى ما همچو ترسيدند كه نتوانستندبـمـانند، دست به سلاح به آنطورى كه مى خواستند ببرند، نبردند يعنى يك مانع غيبىمـانع شد از اينكه اينها مثلا با آن سلاح هائى كه داشتند بيايند همه تهران را، همه قم راو سـايـر جاها را بمباران كنند و آنها را همچو ترساند كه اين سلاح را به كار نتوانستندبـبـرنـد. از آن طـرف وقـتـى كـه هـجـوم آورد بـه آنـهـا، تـمام قشرهائى كه مادون آن طبقهاول فـاسد بود پيوستند به ملت . اينها كارهائى بود كه خداى تبارك و تعالى كرد كهدشمن را برگرداند، دوست كرد و آنها هم كه در راس بودند همچو خوفى در دلشان انداختكه ديگر نتوانستند مقابله كنند.
حافظ الهيت نهضت و وحدت كلمه باشيد
ايـن روحـيـه اسـلامـى اگر بخواهيد و مى خواهيد كه انشاءالله پيروز بشويد و مملكت تانمال خودتان باشد، شما تا حالا مملكت خودتان نبود، شما زحمت مى كشيديد ديگران نفعش رامـى بـردنـد، زحـمـت هـا مـال خـودتـان باشد، ديانت تان محفوظ، همه حيثيت مملكت تان محفوظباشد، اين جهت الهيتش را حفظ كنيد، اين خدائى بودن را حفظ كنيد و مرتبه اجتماعتان را حفظكنيد اين اختلافاتى كه گاهى وقت ها مثلا توى دهات پيدا شود، توى شهرستان مى شود،وقـتـى بـررسـى كـنـيـد اختلافات سر چيزهاى جزئى است كه ارزش اين ندارد كه با آنهابراى چيزهاى جزئى اختلاف كنيد كه حالا زياد هست براى ايجاد اختلاف ، حالائى كه از هرجهت ماءيوسند و ديدند كه قدم به قدم اين ملت دارد پيش مى رود نمى خواستند كه اين ملتپيش برود و اين مرد خائن از ايران برود، تا بيرونش كرديد، بعدش نمى خواستند كه آنجـانـشـين هاى فاسدش بيرون بروند، آن هم اقدام كرديد تا بيرونش كرديد، بعد هم نمىخـواسـتـنـد كه اين جمهورى اسلامى را مردم به آن راءى بدهند، اقدام كرديد پيروز شديد،بـعـد هـم نـمـى خـواستند مجلس خبرگان پيدا بشود، باز هم راءى داديد تا پيروز شديد،بـعـد هـم نـمـى خـواسـتـنـد كـه قـانون اساسى را مردم راءى بدهند، باز هم راءى داديد تاپيروز شديد.
ايـنـها مى بينند شما در هر قدم پيروزى با شماست ، هر چه آنها جديت مى كنند و سمپاشىكـنـنـد در اين ملت تاءثير ندارد حالائى كه سمپاشى كردند و اين بساط درست كردند، يكقـشـر بـزرگـى از مـلت مـا هـمـه هـم مـسـلمـان هـسـتـنـد ومـيـل دارنـد كـه ايـن اسـلام در اين عالم پيدا بشود، در اين محيط پيدا بشود، بعد بازيشاندادنـد كـه آنـهـا قـهـر كـنـنـد و راءى نـدادنـد، در عـيـنحال شانزده ميليون راءى دادند به اين قانون
اسـاسى شانزده ميليون معنايش آن است كه آن مقدارى كه حق داشتند راءى دادند يك عده كمىهـم راءى خـلاف دادنـد، صـد نـود راءى ، شـايـد يـك قدرى بيشتر. اينها مى بينند كه همچوسـنـگـر بـه سـنـگـر ايـنـهـا پيش مى برند و آنها خالى مى كنند سنگر را. چه بكنند؟ حالاشخصيت ها را ترور كنند، خيال مى كنند، در عين حالى كه ديدند يك شخصيتى كه ترور مىكنند سرتاسر ايران تظاهر مى كنند و قوى تر مى شود معذلك از بى عقلى شان باز اينكار را انجام مى دهند. الان در ترور مرحوم آقاى مفتح رحمة الله عليه مى بينيم كه باز مردمبـه هـيـجـان آمـدنـد. ايـنـهـا از امـورى اسـت كـه خـدا وسـيـله اش را فـراهم مى كند منتها اينهاخـيـال مـى كـنـنـد كـه اگـر ايـن كـار بـشود ديگر اين ملت عقب مى نشيند. ملت از چى چى مىتـرسـد، مـلت تـرس ديـگـر نـدارد. لكـن ايـن دو جـهت را حفظ كنيد، برادر باشيد، در دهاتهـوشيار باشيد كه اين اشخاص فاسد خصوصا در آن طرف هاى شما، اين اشخاص فاسدنـيـايـنـد بـيـن شـمـا و بـرادرهـاتان فتنه كنند، كه هر كس آمد يك كارى مى خواهد بكند بابرادرانتان كه بينتان اختلاف بيندازد، اين از همان هائى است كه مى خواهد اين نهضت پيش ‍نـرود. بـا بـرادرانـتـان دوسـت بـاشـيـد. شـمـا هـمـه اهـل يـك مـذهـب ، يـك ديـن ،اهـل يـك كتاب ، براى خاطر يك امر جزئى دنيا نبايد انسان برادرش را، قوت ايمانش را ازدسـت بـدهـد، خـصـوصـا در يـك هـمـچـو چيزى كه دشمن پشت سر ما ايستاده است . انشاءاللهخداوند همه تان را حفظ كند و موفق باشيد.
والسلام عليكم و رحمة الله
تاريخ : 29/9/58
بيانات امام خمينى در جمع دانشجويان دانشگاه شيراز
در اسلام و پيش من رهبرى مطرح نيست ، برادرى مطرح است
بسم الله الرحمن الرحيم
دانـشـجـويـان عـزيـزى كـه پـيـشروان انقلاب بودند و انشاءالله كسانى هستند كه مقدراتكـشـور بـعـد از ايـن در دسـت آنـهـاسـت ، دانشجويان عزيزى كه در اين انقلاب همدوش تمامبرادران ، در راه اسلام قدم برداشتند، خوش آمدند.
عـزيـزان مـن ! در اسـلام و پـيش من رهبرى مطرح نيست ، برادرى مطرح است . خداى تبارك وتعالى در قرآن كريم ما را برادر خوانده است (انما المومنون اخوه ) بزرگان اسلام ماهم در همين حالى كه رهبرانى معذور بودند، در عين حالى اين موضوع نزد آنان به اين معنامـطـرح نـبوده است . اميدوارم اين چند روزى كه در ميان شما هستم در خدمت شما باشم . ما همهدر صف واحد، در صف برادران دينى ، برادران اسلامى ، برادران ايمانى براى آرمان هاىبزرگ اسلام بايد كوشش كنيم و به پيش برويم . اگر ما برادرى خودمان را حفظ كنيم وبـا حـفـظ برادرى و اتكال به خداى تبارك و تعالى در صف واحد پيش برويم ، پيروزىنـصـيـب ما خواهد بود. خداى تبارك و تعالى به مستضعفان وعده پيروزى داده است و نمونههاى پيروزى نصيب مستضعفان يكى بعد از ديگرى پيدا مى شود. من اميدوارم اين نقطه عطفىاز ايـران بـه كـليـه مـمـالك اسـلامـى و بـه هـمه مستضعفان جهان پرتو افكن شود و شماجـوانـان و عـزيـزان بـبـيـنيد كه دولت اسلامى مبنايش بر اساس برادرى و محبت ، اخوت واينكه فردى بالا و پايين و يا طبقه اى فوق طبقه اى نباشد و نه بر اساس حاكم و محكومرا ادراك كـنـيـد. امـيد است با اين تحول و وضع روحى كه در جوان هاى عزيز ما ايجاد شدهاسـت و ايـن وحـدت و تـوجـهـى كـه قشرهاى ما به اسلام و احكام اسلام پيدا كرده اند ما بهزودى پيروزى را ببينيم .
با اتكال به خدا و قرآن كريم به پيش برويد كه پيروزيد
فرزندان محترم ! خواهران و برادران من ! كوشش كنيد كه وحدتتان را حفظ كنيد. از اغراضجـزئى كـه تـمـامـش بـا اغراض دنيويه و به كارهاى شيطانى بر مى گردد احتراز كنيد.امـروز اسـلام و قـرآن در دسـت شـمـاسـت و شـمـا مى توانيد قرآن را ترويج كنيد و در همهقـشـرهـاى دنيا پرچم اسلام را بالا ببريد و اگر خداى نخواسته در اين حالى كه در اثرقدرت ايمانى و وحدت كلمه يك نحو پيروزى پيدا شده
است ، سستى پيدا بشود، اگر بخواهيم پيروز هم گرديم ، راهمان طولانى خواهد شد. الاندر هـمـه جا توطئه ها در دست تحقق است و ريشه هاى گنديده با هم مجتمع مى شوند و شماعزيزان و دانشجويان و همه قشرهاى ملت بايد به هم بپيونديد. دست هاى كثيفى پيدا شدهكـه بـيـن قـشـرهـاى مـلت جـدايـى ايجاد كنند تا از جدايى و افتراق ما بهره بردارى كنند.كـوشـش كـنـيـد كـه ايـن وحـدت كـلمـه از دسـت نـرود و مـهـم ايـنـكـهاتـكـال بـه خـدا از دسـت نـرود. بـه اتـكـال بـه خـدا و قـرآن كـريم به پيش برويد كهپيروزيد. و من اميدوارم كه به زودى شما پيروزى را در آغوش بگيريد و اسلام اين رژيمعـدل كـه بـرنـامـه هـايـش تـاكـنـون تحقق نيافته است با دست برومند جوانان ما، با دستبـرومـنـد بـرادران و خـواهران ما تحقق پيدا بكند. خداوند به همه شما نصرت عنايت كند وهمه شما را در پناه اولياء اسلام حفظ كند. به پيش برويد و شياطين را برانيد.
والسلام عليكم و رحمة الله
تاريخ : 30/9/58
فرمان امام خمينى به شوراى انقلاب در مورد دعوت از كشيش هاى متعهد
بسم الله الرحمن الرحيم
شوراى انقلاب اسلامى ايران
بـه مناسبت فرا رسيدن عيد سعيد ميلاد مسيح پيامبر عظيم الشان عليهم السلام لازم است ازچـنـد كـشـيـش متعهد و مسؤ ول دعوت به عمل آوريد تا امريكائيانى كه در اختيار دانشجويانمـسـلمـان قـرار دارنـد بـتـوانـنـد مـراسـم مـذهـبـى شـان را بـاكـمـال آرامـش انـجـام دهـنـد. بـديـهـى اسـت بـه مـنـاسـبت موضع خاص كشيشان سياهپوست درمقابل جنايات آمريكا، آنان از اولويت خاصى برخوردارند.
روح الله الموسوى الخمينى
تاريخ : 30/9/58
بيانات امام خمينى در جمع راهپيمايان كفن پوش مراغه
با اتكال به خدا غلبه بر دشمن ممكن است
بسم الله الرحمن الرحيم
مـن نـمـى دانـم از شـمـا جـوان هـا كـه ايـنـهـمـه راه از مـراغـه تـا اينجا پياده آمديد و اينهمهتـحـمل زحمت كرديد تشكر كنم يا اظهار خجالت . من وقتى كه اينطور احساسات را از جوانهاى وطن مى بينم و اينطور مهيا بودن از براى شهادت ، مهيا بودن از براى دفاع از اسلام، غـرور مـى گـيـرد مـرا كـه مـا هـمـچـو جـوان هـائى داريـم . آذربـايـجـان هـمـيـشـه در صـفاول بـوده . و شـمـا جـوان هـا كـه از ايـن راه دور و پـرمـشقت آمديد، آذربايجانى هستيد، همانمردانى كه هر وقت براى ايران يك حادثه اى پيش مى آمد، آنها جلوتر از ديگران براى اوقيام مى كردند و شما بدانيد حادثه اى كه حالا ما در آن هستيم از بزرگترين حوادث كشورمـاسـت چـنـانـچـه پـيـروزى اى كـه شـما جوان ها با اتحاد با ساير قشرهاى ملت به دستآورديد در طول تاريخ اينطور پيروزى با اين كيفيت پيدا نشده بود. پيروزى يك ملت مسلمبدون اتكاء به غير خدا، بدون تجهيزات نظامى ، بدون تعليمات نظامى ، بر يك قدرتهـاى مـجـهز، داراى تجهيزات نظامى ، داراى تعليمات نظامى ، علاوه بر آن يك ملتى ، يكقـدرتـى كـه هـمـه قـدرت هـا هم دنبال او بودند. اينطور غلبه غلبه اسلام بود بر كفر،غـلبـه مـتـن اسـلام بـر مـتـن كـفر. شماها همان سربازهاى صدر اسلام هستيد، همان ها كه بامـشـركـيـن مـقـابـل بـودنـد و بـا آنهائى كه مى خواستند اسلام تحقق پيدا نكند، توطئه مىكـردنـد، امثال ابوسفيان و دوستان ابوسفيان ، آنها هم مى خواستند كه پيغمبر اسلام موفقنشد به اينكه اسلام را در جزيره العرب تحقق بدهد. تمام همشان اين بود كه اسلام تحققپيدا نكند براى اينكه اسلام را با همه منافع خودشان مخالف مى ديدند. اينطور مى ديدندكـه اگـر پيغمبر اسلام غلبه كند، آنها ديگر آن ظلم ها را، آن غارتگرى ها را نمى توانندبـكـنـنـد، از ايـن جـهـت مـجـهـز شـدنـد و هـمـه قـشـرهـا را تـجـهـيـز كـردنـد بـر ضـدرسـول اكـرم (ص ) و بـحـمدالله موفق نشدند و امروز همان معنى است ، همان معنائى كه درصـدر اسـلام بـود و مـواجـهه اسلام بود با كفر و پيغمبر اكرم تجهيزاتى نداشتند، اينهاتـعدادشان كم ، تجهيزاتشان كم و آن طرف داراى ثروت هاى زياد، تجهيزات زياد معذلكچون خدا مى خواست ، چون اتكال شان به خدا بود، از اين جهت غلبه كردند، افراد كم برافـراد زياد غلبه كردند و افرادى كه هيچ تجهيزات صحيحى نداشتند، بر افرادى كه ،قـشـرهـاى مـخـتـلفـى كه از اطراف جزيره العرب جمع شده بودند كه نگذارند اسلام محققبـشود، افراد كم و تجهيزات كم و افراد زياد و تجهيزات زياد غلبه كردند براى اينكهاتكال شان
به خدا بود. يك نفر از اينهائى كه با اراده تابع اراده خدا مى رفت ، عده اى از آنها را ازبـين مى برد. شما الحمدلله الان جمعيت تان زياد است و بايد طورى كنيد كه هر روز زيادبشود، قدرت ايمانى هر روز زياد بشود. با توجه به خداى تبارك و تعالى خودتان راتـربيت كنيد كه يك انسانى بشويد متقى و يك انسانى بشويد مجاهد براى خداى تبارك وتـعـالى ، بـا تـقـوا. اگـر چنانچه اتكال به خداى تبارك و تعالى بكنيد، و به تربيتروى خـودتـان عـمـل بـكـنـنـد شـمـا پـيـروز هستيد. و ما اميد اين را داريم كه اين اسلام امروزهـمانطور كه ابتلائى در صدر اسلام داشت و سربازهاى اسلام جانبازى كردند، فداكارىكـردنـد و اسـلام را پـيـش بـردنـد، حـالا در دسـت مـاسـت ايـن اسـلام و درمـقـابـل ما هم قدرت هاى بزرگ ايستاده است . ما الحمدلله جمعيت مان الان خوب است ، لكن درمـقـابـل قدرت هاى بزرگ ، اگر منهاى اسلام ، قدرت اسلام باشد، چيزى نيستيم ، لكن بااسلام همه چيز هستيم . با اتكال به خدا همان سربازهاى صدر اسلام هستيم ، كه سى نفر،سـى و يـك نـفـر بـا شـصـت هـزار نـفـر غـلبـه كـردنـد، شـصـت نـفـر بـا شـصت هزار نفر،اول مـى خـواستند سى نفر بروند بعد شصت نفر شدند، شصت نفر مجاهد، مجاهد براى خدازدند شبيخون ، بر شصت هزار نفر غلبه كردند، اسلام غلبه داد آنها را.
توطئه گران در پى ضربه زدن به اسلام و نهضت براى عدم تحقق آن
الان وضـعـيـت كـشـور مـا و وضـعـيت اسلام در كشور ما همان وضعيت صدر اسلام است ، يعنىهمانطورى كه ابوسفيان و دارودسته ابوسفيان و كسانى كه با او متحد بودند و با او همپيوند بودند بر ضد اسلام قيام كردند كه نگذارند اسلام تحقق پيدا بكند، حالا هم همانقضايا هست . الان هم اينهائى كه در مقابل اسلام ايستاده اند و ضربه از اسلام خورده اند وفـهـمـيـده اند كه اگر اسلام تحقق پيدا بكند به آنطورى كه بايد تحقق پيدا بكند، دستاجـانب و دست آنهائى كه دنبال اجانب هستند و تاءييد از آنها مى كنند، از ذخائر ما كوتاه مىشـود، نـمى توانند ديگر در مملكت ما حكومت كنند، اينها اينطور ادراك كردند و در اين نهضتضربه ديدند و دست بردار نيستند و مى خواهند نگذارند اسلام تحقق پيدا كند همانطور كهدر صدر اسلام دارودسته ابوسفيان نمى گذاشتند به بهانه هائى مختلف ، به اشكالاتمختلف ، با اشكال مختلف توطئه مى كنند كه نگذارند در ايران يك رژيم جمهورى اسلامىمـتـكـى بـر قـانـون اسـاسـى اى كـه از روى اسـلام اسـت ، مـتكى بر اسلام ، احكام اسلام ،نگذارند اين تحقق پيدا كند، هر روز به يك بهانه اى ، يك بساط درست كنند. و من اميدوارمكـه شـمـا جوان هاى عزيز مراغه و همه جوان هاى عزيز آذربايجان توجه بكنند به اينكهامـروز وضـع اسـلام ، وضـع همان روزى است كه پيغمبر قيام كرد و نهضت كرد و اسلام راخـواسـت محقق كند. امروز هم شما جوان ها نهضت كرديد براى خدا، براى اسلام و با تكبير،بـا الله اكـبـر ايـن نـهـضت را به پيش برديد و از اين به بعد هم با همين تكبير، با هميناراده مـصـمـم و قـوه ، اسـلام را به پيش ‍ خواهيد برد. با هم اتحاد داشته باشيد. دست هاىخائن از راه نفاق افكنى ، خلل مى خواهند وارد كنند بر نهضت ما، از راه اينكه يك دسته اى رادر مقابل دسته ديگر قرار بدهند، اغفال كنند يك دسته اى از جوان ها، يك دسته از روستائىهائى كه دل صاف دارند، قلوب
الهـى صـاف دارنـد، از آنها استفاده كنند و بر ضد شما جوان ها كه پاسدار اسلام هستيد وبـراى اسـلام قـيـام كـرديـد و بـراى اسـلام ايـن مـشـقـت هـا رامـتـحمل شديد، آنها را مى خواهند در مقابل شما قرار بدهند و نگذارند اين مسائلى كه الان مامـبـتـلا بـه آن هستيم به پيش ‍ برود. آذربايجان توجه بكند به اين قضايا، توجه بكندبـه ايـنـكـه امـروز هـر كـس بـرخـلاف ايـن مـسـيـر بـخـواهـد يـك حـركـتـى بـكـنـد، مـثـلشمـثـل هـمـان ابـوسـفـيان و همان اشخاصى كه در آنوقت با هم پيوند مى كردند كه نگذارندپيغمبر اسلام يك حكومتى تشكيل بدهد. آنها از اسلام مى ترسيدند براى منافع خودشان ،اينها هم كه الان دارند مخالفت مى كنند از اسلام مى ترسند براى منافع خودشان و براىمـنـافـع اربـابـان خـودشـان . خـدمـتـگـزار اجـانـب هـسـتـنـد. آنـهـا از ايـنـهـاحـال شـان بهتر بود، براى اينكه آنها براى اجانب نبود، آنها براى خودشان مى خواستندقـيام كنند و برخلاف اسلام قيام كردند براى اجانب ، اينها براى اجانب دارند قيام مى كنندو براى اجانب فعاليت مى كنند كه قيام شما مردان خدا را فلج كنند.
بـايـد هـمـه ايـران اين توجه را داشته باشند و خصوص آنجاها كه در معرض اين است كهخـداى نـخـواسـتـه يـك آسـيـبـى بـبـيـنـد نـهـضـت ، مـثـل آذربـايـجـان ،مـثـل كـردسـتـان ، مـثـل بـلوچـستان كه در معرض آسيب است به واسطه اينكه اجانب در آنجاهابـيـشـتر مى توانند فعاليت بكنند، بايد همه ايران خصوصا اين مناطق مرزى و اين مناطقىكـه آن اشـخـاص بـيـشـتـر مـى تـوانند فعاليت بكنند، بايد بيدار بشويم ما و همه بيداربـشـونـد و بـراى خـدا و بـه اذن خـدا ايـن جـهـاد را كـه هـمـان جـهـاد زمـانرسول الله هست به پيش ببرند. خداوند همراه شماست و همراه شما باشد.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
تاريخ : 1/10/58
فرمان امام خمينى به تيمسار شادمهر
بسم الله الرحمن الرحيم
تيمسارهادى شادمهر
بـنـابـر اصـل قـانون اساسى جمهورى اسلامى ايران ، تيمسار به خدمت اعاده و به درجهسـرلشـكـرى مـفـتـخـر و بـه ريـاسـت سـتـاد مـشـتـرك مـنـصـوب مـى گـرديـد. ازپرسنل ارتش جمهورى اسلامى ايران انتظار دارم كه براى اداره امور ارتش و پاسدارى ازانقلاب و استقلال ايران در كمال صميميت ، اخلاص و ايثار همكارى نمايند.
روح الله الموسوى الخمينى
تاريخ : 1/10/58
بيانات امام خمينى در جمع گروهى از دانشجويان تبريز
اتكال به ذات مقدس حق و اجتماع اقشار در زير يك پرچم از رموز پيروزى نهضت
بسم الله الرحمن الرحيم
از شـمـا دانشجويان عزيز كه از راه دور آمديد و از ساير گروه هائى كه آمده اند و در اينهـواى سـرد، در ايـن مـنـزل مـحقر با من ملاقات كردند متشكرم . شما مى دانيد كه ما امروز درمـقـابـل چـه قـدرتـى واقـع شـده ايـم ، مـا در قـدم اول كـهمـقـابـل ايـن قدرت ها واقع بوديم ، آن چيزى كه رمز پيروزى ما بود چه بود و از اين بهبعد بايد چه باشد.
شـمـا مـى دانـيد كه ما نه قدرت نظامى داشتيم و نه ملت ما تعليمات نظامى ، شما جوانانعـزيـز مـشـغـول تـحـصـيـل دانـش بـوديـد و سـايـر قـشـرهـا هـممـشـغـول كـارهـاى مـخـصـوص خـودشـان بـود روحـانـيـون هـممـشـغـول تـحـصـيـل عـلوم خـودشان بودند، ما نداشتيم يك جمعيتى كه تعليمات نظامى ديدهبـاشـد و نـه يـك تـجـهـيـزاتـى داشـتـيـم لكـن يـك چـيـز داشـتـيـم ودنـبـال آن يـك چـيـز ديـگـر، عـقـيـده بـه اسـلام ، ايـمـان بـه خـدا، قـيـام بـراى خـدا كـهدنـبـال آن جـمع شدن همه قشرها در زير بيرق اسلام بود. اين دو نيروى عظيم را ما داشتيمكـه يـكـى اصـيـل و يـكـى دنـبـال او نـيـروى اصـيـل ، نـيـروى ايـمـان ، تـوجـه بـه خـدا،اتـكـال بـه ذات مـقـدس حـق . از هـمـه زبان ها ذكر خدا بيرون مى آمد، با الله اكبر جلو مىرفـتـنـد و دنـبال اين مطلب اصيل همه قشرها با هم مجتمع شدند و همه اغراض كنار رفت يكصـدا و آن ايـنـكـه ما جمهورى اسلامى مى خواهيم ، اين يك صدا كه از حلقوم شما فرزنداناسـلام در آمـد و اين صداى اسلام بود. صداى ملكوت بود، صداى عالم غيب بود و اين صداهـمـچـو اين ملت را منسجم كرد و همچو قدرتى به ملت داد كه با دست خالى بر قدرت هاىبـزرگ غـلبـه كـردند. از اين به بعد هم ما، احتياج به اين صداى ملكوتى الهى داريم واحتياج به اين انسجام .
اين كه همه يكصدا جمهورى اسلامى را مى خواستند، ضربه اى بود به آمريكا و رفقاىآمريكا
دشـمـن هـاى مـا مـى خـواهـنـد ايـن دو چـيـز را از مـا بـگـيـرنـد مـا رااول از هم جدا كنند، هر جائى يك صدائى درآورند. ملت اسلام كه به تبع اسلام ، به تبعقرآن كريم بايد همه با هم باشند و متحد باشند و برادر باشند، مؤ منين سرتاسر دنيابرادرند به حسب حكم قرآن و برادرها برابرند و در شادى و غم هم
مـشـتـركـنـد. در اسـلام هـمـين برادرى است كه مبداء همه خيرات است و اينها كه مى خواهند اينبـرادرى را از مـا بـگـيرند غائله بپا مى كنند. برادرها را مى خواهند از هم با لهجه مختلفكـنـنـد، يـك وقـت هـم غـائله آذربايجان را به كار مى آورند كه آنجا هم فرياد مى زنند كهجمهورى آذربايجان ، يعنى جمهورى آذربايجان جمهورى غير از جمهورى اسلام است ، يعنىبـه حسب فهم آنها آذربايجان جدا از اسلام . اين هم توطئه است براى اينكه برادرها را ازهم جدا كنند. اسلام ، قرآن ، عقد اخوت بين ما انداخته است (المومنون اخوه ) مؤ منون ، همه، نـه تـرك و نـه فـارس و نـه عرب و نه عجم نه از چه ، همه مؤ منين برادرند. اين قرآناسـت . ايـنـهـا كـه مى خواهند اين برادرها را از هم جدا كنند در هر جا با يك نغمه اى وارد مىشـونـد و اذهـان صـاف جـوان هـا را و اذهـان صـاف اشخاصى كه در روستاها هستند اينها راتـبليغ مى كنند و برضد برادرهاى خودشان آنها را تجهيز مى كنند، اين دست آنهائى استكـه تـمـام حـيـثـيـات ايـن مـمـلكـت را در طـول تـاريـخ و خـصـوصـا در ايـن پـنـجـاهسـال از بـيـن بـردنـد و تـمـام غـارتگرى ها را آنجا كردند و حالا چون از اين جهت ماءيوسشـدنـد دنـبـال ايـنـطـور تـوطـئه ها برآمدند آنها فهميدند كه ضربه را از اخوت اسلامىكشور ما خوردند، اخوت اسلامى عملى . همه يك كلام مى گفتند، همه يك صدا درآوردند، همهالله اكـبر مى گفتند، همه اتكال به خدا داشتند، همه جمهورى اسلامى مى خواستند. اين جهتكـه هـمـه بـا هـم بـودنـد و يـكصدا جمهورى اسلامى مى خواستند، ضربه اى بود كه برآمـريكا و رفقاى آمريكا خورد. آنهائى كه تبع بودند. آنها الان يافته اند كه ضربه رااز كـجا خوردند، همان نقطه اى را كه از آن ضربه خوردند هدف قرار دادند، همان چيزى راكه موجب شكست آنها شده است حالا هدف قرار دادند، به همان موضعى كه شما پيروز شديدآنـهـا حـمـله كـردنـد. مـوضع پيروزى اتفاق كلمه بود وحدت بين آذربايجان و كردستان وبـلوچـسـتـان و ايـران ، هـمـه جـا بـود، هـمـه جـاى ايـران بـود واتكال به خدا آن جهت را كه وحدت كلمه و طرح نبودن در انقلاب اينكه من از كدام طايفه ام ،شـمـا از كـدام طـايـفـه ايـد، مـن چـه مـسلكى دارم ، شما چه مسلكى داريد. اين در انقلاب ، درابتداى انقلاب كه همه با هم متوجه بوديد به اينكه آن سد شيطانى را بشكنيد آنوقت اينمـسـائل اصـلا طـرح نـبود، مساءله احتياجات هم طرح نبود مساءله اينكه ما امشب وقتى برويممنزل آيا شاممان چيست ؟ منزلمان كجا است ؟
رمز پيروزى نهضت (گسستن از خود و پيوستن به خدا) بود
شـمـا شـايـد در تـلويـزيـون ديده باشيد آن كنار شهر تهران كه اين زاغه نشينان هستند،خوب اينها معلوم است كه منازلشان چى هست و زندگى شان چى در تلويزيون كه نشان دادگـفـت شـمـا چه مى كنيد روزها يا چه مى كرديد. گفت ما صبح كه مى شد زن و بچه مان رابـر مـى داشـتيم براى تظاهرات مى رفتيم . اصلا به فكر اينكه من در اين زاغه زندگىمى كنم ، به فكر اينكه من بچه هايم چه حالى دارند در اين فكر نبودند. شما هم در فكرايـنـكه ما گرفتارى مان چيست مدرسه مان چه گرفتارى داريم معلممان چه آدمى است ، شماهم اين فكر را نمى كرديد. اين القاه افكار متعدد و پشت كردن بر خود و روكردن به خدا،حقيقت اين است كه ملت ما به خودش پشت كرد به خدا رو آورد، آن چيزهائى كه نفسش خواهش

next page

fehrest page

back page