بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب عرفان اسلامی جلد 2, استاد حسین انصاریان ( )
 
 

بخش های کتاب

     1 - عرفان اسلامي جلد دوم
     10 - عرفان اسلامي جلد دوم
     11 - عرفان اسلامي جلد دوم
     12 - عرفان اسلامي جلد دوم
     2 - عرفان اسلامي جلد دوم
     3 - عرفان اسلامي جلد دوم
     4 - عرفان اسلامي جلد دوم
     5 - عرفان اسلامي جلد دوم
     6 - عرفان اسلامي جلد دوم
     7 - عرفان اسلامي جلد دوم
     8 - عرفان اسلامي جلد دوم
     9 - عرفان اسلامي جلد دوم
     FEHREST - عرفان اسلامي جلد دوم
 

 

 
 
فهرست بعد

 فَالْخَوْفُ فَرْعُ العِلْمِ

امام ششم (عليه السلام) علم و آگاهى را ريشه خوف مى دانند و اين عين واقعيّت و حقيقت است ; زيرا خوف از امور قلبى است و به دست آوردنش اختيارى نيست ، بلكه امرى است قهرى كه حصولش با كمك مقدّمات اختيارى امكان دارد و بهترين مقدّمه يا مؤثّرترين عامل براى به دست آوردن خوف و خشيت علم و آگاهى است .

انسان آگاه به مقام حق و عالم به گناه خويش ، بطور قطع از خدا خواهد ترسيد و به سوى توبه و انابه روى خواهد آورد ، عالم به عذاب و جريمه ، سعى در ترك گناه مى كند ، آگاه به نقصان در عبادت ، آن هم در برابر خداى بزرگ ، به جبران نقص خويش برخواهد خواست و آن كس كه به وسيله ى تعليمات انبيا و مطالعه ى قرآن و فرهنگ اهل بيت (عليهم السلام) خدا را شناخته و عظمت حضرتش را يافته و كوچكى و حقارت خود را درك كرده ، البتّه دچار خشيت و ترس مى شود .چنانچه خداوند عزيز در قرآن كريم فرموده :

( اِنَّما يَخْشَى اللهُ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماء ) .

« اين دانشمندان و آگاهانند كه در برابر الله دچار خشيت هستند » .

با توجه به اينكه دانش و علم ، آن هم دانش و علم به حق و شئون حضرت او ، پايه خوف است ، به قسمتى از آيات و رواياتى كه در باب علم آمده است اشاره مى كنيم .قبل از تذكّر اين نكته لازم است كه شرافت و برترى علم بسته به شرافت موضوع آن دارد و چون خداوند عزيز و برنامه هايش اشرف از هر چيزى هستند ، علم به او و شئونش نيز اشرف علوم است . مصداق كامل آيات و روايات علم ، علم به حق و برنامه هاى وابسته به حق است ، كه آگاهى به الله و مسائل مربوط به او ريشه ى خوف و خشيت و عالى ترين علّت براى پاكى و تربيت انسان است .

علم در قرآن

( فَلَوْلاَ نَفَرَ مِن كُلِّ فِرْقَة مِنْهُمْ طَائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَلِيُنذِرُوا قَوْمَهُمْإِذَا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ ) .

« چرا از هر طايفه اى ، جمعى براى فهم علوم دين به مراكز فراگيرى كوچ نمى كنند ، تا پس از بيدارى و آگاهى و آشنايى با معارف حق به قوم خود بازگشته و آنان را خداترس تربيت كنند ؟ » .

( أَمَّنْ هُوَ قَانِتٌ آنَاءَ اللَّيْلِ سَاجِداً وَقَائِماً يَحْذَرُ الآخِرَةَ وَيَرْجُوا رَحْمَةَ رَبِّهِ قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَالَّذِينَ لاَ يَعْلَمُونَ إِنَّمَا يَتَذَكَّرُ أُولُوا الأَلْبَابِ ) .

« آن كس كه در تاريكى شب به خاطر اطاعت از حق ، داراى سجود و قيام و از عذاب الهى ترسان و به رحمت پروردگار اميدوار است (با آن كس كه شب و روز به كفر و عصيان مشغول است) يكى است ؟! بگو آيا دانايان با نادانان مساوى اند ؟ آن كس كه از پرتو دانايى و از بركت علم ، به تمام برنامه هاى بندگى اقدام مى كند و وجودش منبعى از بركت و رحمت براى خلق خداست ، با آن كس كه جاله به مسير الهى است و جز ضرر و زيان براى انسان ندارد ، در پيشگاه حق يكسانند ؟ فقط انديشمندان جهان متذكّر و بيدار اين مسئله اند ، كه چه فرق بزرگى بين دانايان و نادانان است ، آرى فرق بين عالم و نادان فرق بين حق و باطل ، نور و ظلمت و هدايت و گمراهى است » .

در اين آيه تمام آثار بندگى واقعى از پرتو علم و فهم عبد نسبت به خدا و شئون آن ذات مقدّس است .

( وَمَا يَسْتَوِي الأَعْمَى وَالْبَصِيرُ * وَلاَ الظُّلُمَاتُ وَلاَ النُّورُ * وَلاَ الظِّلُّ وَلاَ الْحَرُورُ * وَمَا يَسْتَوِي الأَحْيَاءُ وَلاَ الأَمْوَاتُ ... ) .

كور و بينا ، تاريكى ها و روشنايى ، سايه و آفتاب و زندگان و مردگان يكسان نيستند .

امامان پاك شيعه اين آيه را اين گونه ترجمه كرده اند :كافر تاريك جان و كوردل ، با مؤمن روشن روان و بينا يكسان نيست . زندگى روشن از پرتو هدايت ، با حياتِ آميخته ى به كفر و شيطنت يكى نيست . بهره مند از سايه ى لطف حق ، يا قرار گرفته ى در سايه ى ايمان به خدا ، با افتاده در آتش عصيان و شقاوت مساوى نيست . و زندگى همراه با علم و ايمان و حيات آراسته به دانايى و آگاهى ، با حيات آلوده شده به جهل و نادانى برابر نمى باشد .

مگر كسى كه به شناخت حق ، آگاهى به رسالت انبيا ، امامت امامان و علم به جهان آينده اقدام كرده و از پرتو اين معرفت به تمام برنامه هاى لازم انسانى دست يافته است ، با كسى كه چون حيوانات همّتى جز آب و علف ندارد يكى است ؟

( يَرْفَعِ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنكُمْ وَالَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجَات ) .

« خداوند مقام اهل ايمان را رفيع قرار مى دهد و در ميان اهل ايمان صاحبان دانش و علم ، داراى درجات برترند » .

علم در روايات

... عَنِ الصّادِقِ (عليه السلام) : إِنَّ رَسُولَ الله (صلى الله عليه وآله) قالَ : أَعْلَمُ النّاسِ مَنْ جَمَعَ عِلْمَ النّاسِ إِلى عِلْمِهِ ، وَأَكْثر النّاسِ قِيمةً أَكْثَرُهُمْ عِلْماً ، وَأَقَلَّ النّاسِ قيمَةً أَقَلُّهُمْ عِلْماً .

« امام صادق (عليه السلام) مى فرمايد :پيامبر فرمود :داناترين مردم كسى است كه دانستنيهاى مردم را به خود اضافه كرده باشد و بالاترين قيمت و ارزش از كسى است كه از همه عالم تر باشد و كسى كه كمتر مى داند ارزش كمترى دارد » .

في خُطْبَة خَطَبَها أَمِيرُالمُؤْمِنينَ (عليه السلام) بَعْدَ فَوْتِ النَّبيِّ (صلى الله عليه وآله) : وَلا كَنْزَ أَنْفَعُ مِنَ الْعِلْمِ .

« على (عليه السلام) پس از درگذشت رسول خدا (صلى الله عليه وآله) در يكى از خطابه هايش فرمود : گنجى پر منفعت تر از دانش نيست » .

قالَ أَميرُالْمُؤْمِنينَ عَلِيُّ بنُ أبي طالب (عليه السلام) : تَعَلَّمُوا الْعِلْمَ فَاِنَّ تَعَلُّمَهُ حَسَنَةٌ ، وَمُدارِ سَتَهُتَسْبيحٌ ، وَالْبَحْثُ عَنْهُ جِهادٌ ، وَتَعْليمُهُ لِمَنْ لا يَعْلَمُهُ صَدَقَةٌ ، وَهُوَ أَنيسٌ في الْوَحْشَةِ ، وَصاحِبٌ في الْوَحْدَةِ ، وَسَلاحٌ عَلَى الأَعْداءِ ، وَزَيْنُ الأَخِلاّءِ ، يَرْفَعُ اللهُ بِهِ قوماً يَجْعَلُهُمْ في الخَيْرِ أَئِمَّةً يَقْتَدي بِهِمْ ، تَرْمَقُ أَعْمالُهُمْ ، وَتُقْتَبَسُ آثارُهُمْ تَرْغَبُ الْمَلائِكَةُ في خُلَّتِهِمْ ، تَمْسَحُونَهُمْ بِأَجْنِحَتِهِمْ في صَلاتِهِمْ لاَِنَّ الْعِلْمَ حَياةُ القُلُوبِ وَنُورُ الأَبْصارِ مِنَ العِمى ، وَقُوَّةُ الأَبْدانِ مِنَ الضَّعْفِ ، وَيُنَزِّلُ اللهُ حامِلَهُ مَنازِلَ الأَبْرارِ ، وَتَمْنَحُهُ مُجالِسَةَ الأَخْيارِ في الدُّنْيا وَالاْخِرَةِ ، بِالْعِلْمِ يُطاعُ اللهُ وَيُعْبَدُ ، وَبِالْعِلْمِ يُعْرَفُ اللهُ وَيُوَحِّدُ ، وَبِالْعِلْمِ تُوصَلُ الأَرْحامُ وَبِهِ يُعْرَفُ الْحَلالُ وَالْحَرامُ ، وَالْعِلْمُ أَمامُ الْعَقْلِ ، وَالْعَقْلُ تابِعُهُ ، يُلْهِمُهُ اللهُ السُّعَداءَ وَيُحَرِّمُهُ الأَشْقِياءَ .

« امير مؤمنان على بن ابى طالب (عليه السلام) مى فرمايد :دانش را فرا گيريد ، زيرا ياد گرفتن مسائل لازم ، نيكى است ، تحقيق وكاوش در علم تسبيح و بحث وگفتگوى از آن جهاد است . ياد دادن به كسى كه نمى داند صدقه در راه خداست ، دانش انيس انسان ، به هنگام وحشت و رفيق آدمى به وقت تنهايى است . علم اسلحه انسان عليه دشمنان و زينت دوستان است .

خدا به وسيله ى دانش ، گروهى را به مقامات عالى رسانده و آنان را در برنامه هاى خير ، پيشواى ديگران قرار مى دهد .اعمال دانشمندان مورد نظر ديگران است و آثار آگاهان قابل پيروى است . ملائكه در دوستى با دانشمندان راغبند و وقتى عالمان به نماز مى ايستند ، ملائكه بال و پر خود را به بدن آنان مى كشند ;زيرا دانش حيات دلهاست .براى اجراى دستورات حق علم ، مايه ى روشنى ديدگان دل از كورى است و قدرت بدنها از ضعف و ناتوانى در عمل است . خدا دانشمندان را در جايگاه ابرار و نيكان بندگانش قرار مى دهد و در دنيا و آخرت همنشينى با خوبان را به آنان عطا مى نمايد .آرى در سايه ى دانش ، خدا اطاعت و عبادت مى شود و از بركت علم خداى بزرگ شناخته شده و انسان به توحيد واقعى مى رسد .از منافع علم صله رحم است و به واسط آن آدمى حلال و حرام خدا را خواهد شناخت . دانش ، رهبر عقل است و خرد در تصحيح برنامه هايش تابع علم است . اين علم تنها نصيب اهل سعادت است و مردم شقى از آن بهره اى ندارند » .

اين روايت يكى از بهترين روايات باب علم است .در اين روايت نشان داده شده است كه درجات روحى وعملى انسان بستگى به علم دارد .شريف ترين علوم علم به الله ، علم به آخرت ، علم به حلال و حرام است . علمى كه آدمى را با ويژگى هاى هستى آشنا مى كند و چون نردبان ترقى انسان به سوى كمالات واقعى است .

عَنْ رَسُولِ اللهِ (صلى الله عليه وآله) قالَ : أَفْضَلُ الْعِبادَةِ الفِقْهُ وَأَفْضلُ الدِّينِ الوَرَعُ .

« از رسول خدا (صلى الله عليه وآله) نقل شده است كه فرمود :بهترين عبادت فهم و برترين دين پاكدامنى است » .

عَنْ أَبي جَعْفَر (عليه السلام) قالَ : ما مِنْ عَبْد يَغْدُو في طَلَبِ الْعِلْمِ وَيَرُوحُ إِلاّ خاضَ الرَّحْمَةِ خَوْضاً .

« بنده اى شب و روز در به دست آوردن دانش حركت نمى كند ، مگر اينكه در رحمت الهى خود را غرق مى كند » .

قالَ النَّبِيُّ (صلى الله عليه وآله) : فَقيهٌ واحِدٌ أَشَدُّ عَلى إِبْلِيسَ مِنْ أَلْفِ عابِد .

« رسول خدا فرمود : يك نفر داناى به اسلام ، وجودش براى ابليس از هزار عابد سنگين تر است » .

قالَ النَّبيُّ (صلى الله عليه وآله) : مَنْ يُرِدِ اللهُ بِهِ خَيْراً يُفَقِّهَهُ في الدّينِ .

« نبى مكرّم اسلام فرمود : خداوند براى كسى كه خير بخواهد او را داناى در دين مى كند » .

وقالَ (صلى الله عليه وآله) : مَنْ لَمْ يَصْبِرْ عَلى ذُلِّ التَعلُّمِ ساعَةً بَقِيَ في ذُلِّ الْجَهْلِ أَبَداً .

« پيامبر بزرگ اسلام فرمود : كسى كه يك ساعت سختى يادگيرى را تحمّل نكند ، براى هميشه در بدبختى جهل بماند » .

قالَ أَميرُالْمُؤْمِنينَ (عليه السلام) : الشاخِصُ في طَلَبِ الْعِلْمِ كَالْمُجاهِدِ في سَبيلِ اللهِ ، إِنَّ طَلَبَ الْعِلْمِ فَريضَةٌ عَلى كُلِّ مُسْلِم وَكَمْ مِنْ مُؤمِن يَخْرُجُ مِنْ مَنْزِلَة في طَلَبِ الْعِلْمِ فَلا يَرْجِعُ إِلاّ مَغْفُوراً .

« كسى كه براى فراگيرى دانش عزيمت كند ، همانند مجاهد در راه خداست .به دست آوردن دانش بر هر مسلمانى واجب است ، چه بسيار مؤمنى كه براى يادگيرى دانش از خانه درآيد ، برنگردد مگر اينكه مورد بخشش حق قرار گيرد » .

وَقالَ (عليه السلام) : لا عِلْمَ كَالتَفَكُّرِ وَلا شَرَفَ كَالْعِلْمِ .

« و نيز آن حضرت فرمود : دانشى به مانند انديشه در امور نيست و شرفى براى انسان بالاتر از علم نيست » .

قالَ أَميرُالْمُؤْمِنينَ (عليه السلام) : يا مُؤْمِنُ إِنَّ هذَا الْعِلْمِ وَالأَدَبِ ثَمَنُ نَفْسِكَ ، فَاجْتَهِدْ في تَعَلُّمِهَا فَما يَزيدُ مِنْ عِلْمِكَ وَأَدَبِكَ يَزيدُ في ثَمَنِكَ وَقَدْرِكَ ، فَإِنَّ بِالْعِلْمِ تَهْتَدي إِلى رَبِّكَ وَبِالاَْدَبِ تَحْسُنُ خِدْمَةَ رَبِّكَ وَبِأَدَبِ الْخِدْمَةِ يَسْتَوْجِبُ الْعَبْدُ وِلايَتَهُ وَقُرْبَهُ ، فَأَقْبَلِ النَّصيحَةَ كَيْ تَنْجُوا مِنَ الْعَذابِ .

« اميرمؤمنان (عليه السلام) فرمود : اى مؤمن !اين دانش و ادب قيمت وجود توست ، هر اندازه به دانش و ادبت اضافه شود ، به قيمت و ارزشت اضافه مى گردد .به كمك علم ، به پروردگارت راه مى يابى و به ادب نيكو خدمت حق را به جاى آورى و به ادب در خدمت ، عبد لايق ولايت و قرب حق مى گردد . پس اين نصيحت را بپذير تا از عذاب الهى برهى » .

عَنْ أَبي عَبْدِاللهِ عَنْ آبائِهِ (عليهم السلام) قالَ : قالَ رَسُولُ اللهِ (صلى الله عليه وآله) :طالِبُ الْعِلْمِ بَيْنَ الجُهّالِ كَالْحَيِّ بَيْنَ الأَمْواتِ .

« امام ششم از پدرانش از رسول خدا (صلى الله عليه وآله) نقل مى كند :خواهنده ى علم ، بين مردم نادان ، همانند زنده در ميان مردگان است » .

قالَ أَميرُالْمُؤْمِنينَ : إِنَّ أَوْلَى النَّاسِ بِالاَْنْبِياءِ أَعْلَمُهُمْ بِما جاؤُوا بِهرِ ثُمَّ تَلا (عليه السلام) : ( اِنَّ اَوْلَى النّاسِ بِاِبْراهيمَ لَلَّذينَ اتَّبَعُوهُ وَهَذَا النَّبِيُّ وَالَّذينَ آَمَنُوا ) ، ثُمَّ قالَ :إِنَّ وَلِيَّ مُحَمَّد مَنْ أَطاعَ اللهَ وَإِنْ بَعُدَتْ لُحْمَتُهُ ، قران عَدُوِّ مُحَمَّد مَنْ عَصَى اللهَ وَإِنْ قَرُبَتْ قَرابَتُهُ .

« امام على (عليه السلام) مى فرمايد :نزديك ترين مردم به انبياء آگاه ترين آنان به فرامين و قوانين و برنامه هاى آنها است . سپس اين آيه را تلاوت كرد :]نزديك ترين مردم به ابراهيم ، تابعين او هستند و اين پيامبر و مردم مؤمن اند كه به خاطر شناخت و عمل ، نزديك ترين مردم به ابراهيم اند[سپس فرمود :دوست محمّد (صلى الله عليه وآله) كسى است كه خدا را اطاعت كند گرچه هيچ گونه خويشاوندى با پيامبر نداشته باشد و دشمن پيامبر كسى است كه از برنامه هاى خدا سرپيچى كند گرچه با پيامبر خويشاوند باشد » .

قالَ رَسُولُ اللهِ (صلى الله عليه وآله) : مَنْ طَلَبَ الْعِلْمَ فَهُوَ كَالصَّائِمِ نَهارَهُ الْقائِمُ لَيْلَهُ وَإِنَّ باباً مِنَ الْعِلْمِ يَتَعَلَّمَهُ الرَّجُلُ خَيْرٌ لَهُ مِنْ أَنْ يَكُونَ لَهُ أَبُو قُبَيْسُ ذَهَباً فَأَنْفَقَهُ في سَبيلِ اللهِ .

« پيامبر اسلام فرمود : آن كس كه طالب علم است مانند كسى است كه روزش به روزه و شبش به عبادت بگذرد ، فراگيرى يك رشته علم براى انسان بهتر است از اينكه به اندازه ى كوه « ابو قبيس » در راه خدا طلا انفاق كند » .

فَقَالَ (صلى الله عليه وآله) : مَنْ جاءَهُ الْمَوْتُ وَهُوَ يَطْلُبُ الْعِلْمَ لِيُحْيِيَ بِهِ الاْسْلامَ كانَ بَيْنَهُ وَبَيْنَ الأَنْبِياءِ دَرَجَةً واحِدَةً في الْجَنَّةِ .

« و نيز آن حضرت فرمود : اگر در حال اندوختن دانش مرگ كسى برسد ، دانشى كه براى زنده كردن اسلام فرا مى گرفت ، بين او و بين انبياء در بهشت يك درجه تفاوت است » .

دقّت در آيات و روايات باب علم نشان مى دهد كه منظور از علم در درجه ى اوّل « علم دين » است ;چنانچه در بعضى از آيات و روايات به طور صريح به آن اشاره شده و اين علم است كه انسان را در درجه ى عارفين ، عاملين ، متّقين ، خاشعين و خائفين قرار مى دهد و با توجّه به اين علم است كه انسان علاوه بر آگاهى به حلال و حرام و قوانين و مقررات الهى ، حضرت حق را شناخته ، به عظمت و بزرگى او پى مى برد و نيز خود را شناخته و كوچكى اش را در برابر بزرگى حق مى يابد و براى جبران كوچكى اش كه سخت او را به وحشت مى اندازد ، اقدام به بهترين عبادت براى رسيدن به مقام قرب كرده ، تا در آن مقام به جبران نقص و نيازمندى و ذلّت و حقارت خويش نايل آيد . همچنين به سبب اين علم ، به عاقبت اعمال نيك آگاه شده و در پى انجام هر كار نيكى برمى آيد و از نتايج اعمال بد مطلع شده و از هر گونه بدى اجتناب كرده ، يا براى جبران بديهاى گذشته اش به توبه آراسته مى گردد .چنين شخصى ، كه به اين علم مى رسد از خوف گناه و نتيجه اش هميشه نگران و اشك ريزان است ، و براى ترس از كوچكى اش در برابر خداوند دچار خشيت شده و متوسّل به عبادت و جهاد و هر كوششى در راه خدا مى گردد .او از اين راه وجودش همانند وجود انبياء منبع خير و بركت مى شود .و به همين خاطر است كه حضرت صادق (عليه السلام) هرگونه خوف مثبتى را نتيجه اين علم دانسته و مى فرمايد [فَالْخَوْفُ فَرْعُ الْعِلْمِ].

فهرست بعد