بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب تسنیم تفسیر قرآن کریم ، جلد 1, آیت الله عبدالله جوادى آملى ( )
 
 

بخش های کتاب

     FEHREST -
     FOOTNT01 -
     FOOTNT02 -
     FOOTNT03 -
     FOOTNT04 -
     TASNIM01 -
     TASNIM02 -
     TASNIM03 -
     TASNIM04 -
     TASNIM05 -
     TASNIM06 -
     TASNIM07 -
     TASNIM08 -
     TASNIM09 -
     TASNIM10 -
     TASNIM11 -
     TASNIM12 -
     TASNIM13 -
     TASNIM14 -
     TASNIM15 -
     TASNIM16 -
     TASNIM17 -
     TASNIM18 -
     TASNIM19 -
 

 

 
 

 

back page

901-سوره نساء، آيه 59 .
902-بحار، ج 10، ص 227 .
903- سوره انعام ، آيه 57
904-سوره يونس ، آيه 57 .
905-بحار، ج 67، ص 64 .
906-سوره نساء، آيه 119 .
907-سوره جاثيه ، آيه 23 .
908-سوره يس ، آيه 60 .
909-سوره انبياء، آيه 67 .
910-بحار، ج 89، ص 97 .
911-سوره نور، آيه 55 .
912-سوره بقره ، آيه 40 .
913-سوره انعام ، آيه 79 .
914-سوره انعام ، آيه 162 .
915-بحار، ج 66، ص 317 (بيان ) .
916-سوره مريم ، آيه 93 .
917-الميزان ، ج 1، ص 27 .
918-سوره فتح ، آيات 4 و 7 .
919-سوره انعام ، آيه 79 .
920-سوره شعراء، آيات 78 80 .
921-مفاتيح الجنان ، دعاى روز 28 ماه رمضان .
922-ضريع ، خار بيابان است ، كسانى كه امروز كالاءنعامند فرداغذايشان خار بيابان خواهد بود .
923-سوره غاشيه ، آيات 6 7 .
924-بحار، ج 73، ص 202 .
925-همان ، ص 204 .
926-سوره يوسف ، آيه 18 .
927-سوره مائده ، آيه 2 .
928-سوره اسراء، آيات 18 20 .
929-سوره انفال ، آيه 42 .
930-سوره بقره ، آيه 153 .
931-شرح منظومه ، بخش حكمت ، فريدة فى الصدق : ص 354 .
932-بحار، ج 74، ص 286 .
933-همان ،ج 72، ص 308 .
934-تحف العقول ، ص 164 .
935-سوره بقره ، آيه 257 .
936-سوره هود، آيه 123 .
937-منظور درجات پايين استعانت است و گرنه درجات بالاى آن همان گون كه دربحث پيش گذشت همان استيلا، يعنى پذيرش ولايت الهى است .
938- سوره حج ، آيه 11 .
939-سوره بقره ، آيه 201 .
940-سوره بقره ، آيه 200 .
941-نهج البلاغه ، حكمت 237 .
942-اصول كافى ، ج 2، ص 84 .
943-سوره نمل ، آيه 89 .
944-سوره آل عمران ، آيه 31 .
945-بحار، ج 67، ص 205 .
946-همان ، ج 8، ص 200 .
947-تفسير صافى ، ج 1، ص 72 .
948-بحار، ج 67، ص 210 .
949-سوره توبه ، آيه 28 . اگر در استظهار نجاست فقهى و ظاهرى آنها از آيهمزبور اختلافى باشد، در نجاست كلامى و باطنى آنان ترديدى نيست .
950-سوره يوسف ، آيه 106 .
951-تحف العقول ، ص 326 .
952-سوره انعام ، آيه 91 .
953-نور الثقلين ، ج 1، ص 20 (سوره بقره ، آيه 258 ) .
954-نهج البلاغه ، نامه 34، بند5 .
955-همان ، خطبه 151، بند 1 .
956-همان ، خطبه 190، بند 1 .
957-همان ، خطبه 100، بند1 .
958-سوره زمر، آيه 36 .
959-بحار، ج 92، ص 195 .
960-سوره بقره ، آيه 40 .
961- مفردات راغب ، سرط .
962-التحقيق ، ج 6، ص 264 .
963-بحث مبسوط هدايت تكوينى و تشريعى در كتاب هدايت در قرآن آمده است.
964-مفسرانى كه هدايت در اين آيه كريمه را به مداومت بر پيمودن صراط مستقيم و يا ثبات قدم در راه تفسير كرده اند، آن را هدايت تكوينى دانسته اند .
965-نهج البلاغه ، خطبه 16، بند 7 .
966-سوره اعراف ، آيه 143 .
967-بحار، ج 87، ص 175 .
968-همان ، ج 99، ص 267 .
969-سوره فصلت ، آيه 17 .
970-سوره حج ، آيه 46 .
971-سوره فصلت ، آيه 17 .
972-سوره نساء، آيه 56 .
973- سوره انعام ، آيه 122 .
974-سوره شورى ، آيه 52 .
975-سوره تحريم ، آيه 8 .
976-سوره ابراهيم ، آيه 1 .
977-سوره حديد، آيه 25 .
978-سوره عنكبوت ، آيه 6 .
979-سوره عنكبوت ، آيه 69 .
980-سوره حديد، آيه 4 .
981-سوره طه ، آيه 50 .
982-سوره نحل ، آيه 128 .
983-سوره فجر، آيه 14 .
984-سوره انشقاق ، آيات 6 12 .
985-سوره آل عمران ، آيه 187 .
986-سوره سباء، آيه 38 .
987-سوره انفال ، آيه 59 .
988- سوره فجر، آيات 25 26 .
989-سوره انعام ، آيه 153 .
990-سوره صافات ، آيه 23 .
991-سوره مطففين ، آيه 15 .
992-سوره سجده ، آيه 12 .
993-سوره انعام ، آيه 161 .
994-سوره انعام ، آيه 153 .
995-سوره حجر، آيه 79 . يعنى دو شهرى كه در حادثه هلاكت انطاكيه ويران شد،بر سر بزرگراه مكه به شام بود .
996-سوره انعام ، آيه 153 .
997-سوره عنكبوت ، آيه 69 .
998-سوره طه ، آيه 135 .
999-سوره حجر، آيات 39 41 .
1000-سوره زخرف ، آيه 43 .
1001- سوره هود، آيه 56 .
1002-سوره فصلت ، آيه 30؛ سوره احقاف ، آيه 13 .
1003-ر.ك ابتداى بحث تفسيرى آيه (اياك نعبد)، ص 416 .
1004-سوره تغابن ، آيه 11 .
1005-سوره عنكبوت ، آيه 69 .
1006-سوره محمد صلى الله عليه و آله و سلم ، آيه 17 .
1007-سوره مريم ، آيه 96 .
1008-سوره فصلت ، آيه 17 .
1009-سوره اعراف ، آيه 146 .
1010-سوره زخرف ، آيه 36 .
1011-سوره مائده ، آيات 15 16 .
1012-سوره بقره ، آيه 185 .
1013-سوره فرقان ، آيه 1.
1014-سوره مدثر، آيه 31 .
1015-سوره مريم ، آيه 33 .
1016-سوره مائده ، آيه 16 .
1017-سوره صافات ، آيه 23 .
1018-سوره اعراف ، آيه 43 .
1019-سوره صافات ، آيه 114 118 .
1020-منت همان نعمت بزرگ و سنگينى است كهحمل آن دشوار باشد . در قرآن كريم از آفرينش ‍ مجموع نظام آسمانها و زمين به منت ياد نشده است ، ولى از نعمت رسالت و هدايت به منت تعبير شدهاست : (لقد من الله على المؤ منين اذ بعث فيهم رسولا ) (سورهآل عمران ، آيه 164 )، (بل الله يمن عليكم اءن هديكم للايمان ) (سوره حجرات ، آيه 17 ).
1021-سوره انعام ، آيه 125 .
1022-نهج البلاغه ، حكمت 147 .
1023-سوره كهف ، آيه 13 .
1024- سوره حج ، آيه 24 .
1025-سوره قصص ، آيه 56 .
1026-سوره شورى ، آيه 52 .
1027-سوره مائده ، آيه 99 .
1028-سوره مائده ، آيه 67 .
1029-سوره بقره ، آيات 45 و 153 .
1030-سوره تغابن ، آيه 11 .
1031-سوره نور، آيه 54 .
1032-سوره رعد، آيه 27 .
1033-سوره شورى ، آيه 13 .
1034-سوره شورى ، آيه 52 .
1035-تفصيل اين بحث در صفحه 435 و 442 گذشت .
1036-سوره بقره ، آيه 213 .
1037-سوره اسراء، آيه 9 .
1038-سوره انبياء، آيه 73 .
1039-سوره شورى ، آيه 52 .
1040-سوره اعراف ، آيه 159 .
1041-سوره يونس ، آيه 35 . هدايت در آيات قرآن گاهى بدون حرف جر ذكر مىشود؛ مانند: (اهدنا الصراط المستقيم ) و گاهى با حرف الى ؛ مانند: ( و يهدىالى صراط العزيز الحميد) (سوره سباء، آيه 6) و در برخى موارد با حرف لام ؛مانند (ان هذا القران يهدى للتى هى اءقوم (سوره اسراء، آيه 9)و(قل الله يهدى للحق ) (سوره يونس ، آيه 35 ).
1042-كلمه اءحق در اين آيه كريمهافعل تعيين است ، نه افعل تفضيل و مقصود از آن اولويت تعيينى است ،مانند اولويتى كه در آيه كريمه ( و اءولوا الاءرحام بعضهم اءولى ببعض ) (سورهانفال ، آيه 75 ) آمده است ، نه اولويت ترجيحى .
1043-سوره مائده ، آيات 15 16 . تعبير (يهدى به ) در اين آيه كريمه نشانه آناست كه هدايت قرآن در واقع هدايت خداست و قرآن ، تنها ابزار هدايت است ؛ مانند اين كهدرباره قلم وقتى گفته مى شود: مى نويسد ، اسناد نوشتن در واقع به نويسندهاست و گرنه قلم ابزارى بيش نيست . اسناد هدايت به قرآن و مانند آن نيز، از نوع اسنادفعل به ابزار آن است .
1044-بحار، ج 38، ص 188 .
1045- سوره آل عمران ، آيه 60 .
1046- سوره فتح ، آيات 4 و 7 .
1047-سوره حاقه ، آيات 35 37 .
1048-سوره نمل ، آيه 90 . چون تعبير آيه كريمه ، (ما كنتم تعملون ) است ، بهبما كنتم تعملون تا معنا اين باشد كه اين جزا در برابر كارهايتان است .
1049- نهج البلاغه ، خطبه 224، بند 8 .
1050-بحار، ج 6، ص 239 .
1051-سوره انعام ، آيه 90 .
1052-سوره نساء، آيه 69 .
1053-بحث مبسوط درباره وحدت و كثرت صراطذيل آيه 153 سوره انعام خواهد آمد .
1054-سوره نساء، آيه 82 .
1055-نهج البلاغه ، خطبه 29، بند1 .
1056-سوره اعراف ، آيه 86 .
1057-معناى نهى حضرت شعيب (عليه السلام ) با توجه به اين سخن شيطان كهبه خداى سبحان گفت : بر سر راه انسانها براى رهزنى كمين مى كنم : ( لا قعدن لهمصراطك المستقيم ) (سوره اعراف ، آيه 16)، اين است كه از شياطين نباشيد . اگر كسىمانع عمل خير يا فهم صحيح يا آراسته شدن به خلق خوبى شد، او نيز شيطانى استبه صورت انسان كه در كمين راهيان صراط نشسته است .
1058-سوره انعام ، آيه 153 . پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم براىتبيين اين آيه كريمه ، خطى مستقيم و در اطراف آن خطوط ديگرى رسم كردند و آنگاهفرمودند: اين خطوط مستقيم ، راه رشد است و اين خطوط ديگر راههايى است كه بر سرهر يك از آنها شيطانى است و به آن راه دعوت مى كند و سپس اين آيه را تلاوتفرمودند. (جوامع الجامع ، ج 1، ص 427؛ درالمنثور؛ ج 3، ص ‍ 385 ) .
1059-سوره اعراف ، آيه 38 .
1060-سوره اعراف ، آيه 43 .
1061-سوره فاطر، آيه 34 .
1062-سوره طه ، آيه 135 .
1063-سوره بقره ، آيه 156 .
1064-سوره سجده ، آيه 22 .
1065-سوره سجده ، آيه 12 .
1066-سوره هود، آيه 56 .
1067-سوره طه ، آيه 81 .
1068-سوره فاطر، آيه 10 .
1069-سوره مؤ منون ، آيات 73 74 .
1070-سوره بقره ، آيه 260 .
1071- سوره اعراف ، آيه 86 .
1072-سوره اعراف ، آيه 16 .
1073-سوره نساء، آيه 69 .
1074-سوره مريم ، آيه 68 .
1075-سوره هود، آيه 112 .
1076-سوره بقره ، آيه 148 .
1077-سوره بقره ، آيه 148 .
1078-سوره مجادله ، آيه 11 .
1079-سوره نساء، آيه 115 .
1080-سوره بقره ، آيه 25 .
1081-سوره كهف ، آيه 29 .
1082-سوره اسراء، آيه 20 .
1083-سوره سجده ، آيه 12 . سر افكنده محشور شدن مجرم در قيامت كه در رواياتنيز به آن اشاره شده ، تنها به معناى سر به زيرى بر اثر شرم نيست ،بلكه او بر اثر زمينى انديشيدن با هيئت خاص ( منكوس الراءس ) محشور مى شود و اينبازتاب همان افكار و رفتار دنيوى اوست كه در جهتتنزل بود، نه تعالى .
1084-سوره بقره ، آيه 26 .
1085-سوره انعام ، آيه 126 .
1086-سوره شورى ، آيه 53 .
1087-سوره طه ، آيه 135 .
1088-بحار، ج 20، ص 215 .
1089-سوره ملك ، آيه 22 .
1090-سوره مائده ، آيه 105 .
1091- نورالثقلين ، ج 5، ص 495 .
1092-سوره انعام ، آيه 161 .
1093-انسان در هنگام تولد گرچه فاقد علوم حصولى است ، ولى نسبت به علومحضورى فطرى بر صراط مستقيم تكوينى سرشته شده است و به آنها گرايش دارد .
1094-نور الثقلين ، ج 1، ص 22 .
1095-1095 همان ، ص 22 .
1096-همان ، ص 21 .
1097- سوره جن ، آيه 15 .
1098-سوره حديد، آيه 15 .
1099-سوره قارعه ، آيات 8 9 .
1100-علم اليقين ، ج 2، ص 601؛ بحار، ج 68، ص 226 .
1101-سوره واقعه ، آيات 88 89 .
1102-سوره مزمل ، آيه 19؛ سوره انسان ، آيه 29 .
1103-سوره اسراء، آيه 32 .
1104-صحيفه سجاديه ، دعاى 42 .
1105-سوره سباء، آيه 33 .
1106- در ادراك هر چيز خارجى شش عنصر تحقق دارد كه چهار عنصر آن در حريم بحثاتحاد عالم و معلوم راه ندارد؛ مثلا وقتى مدركى حقيقت درخت را به درستى درك مىكند، درختى كه در خارج از ذهن او در جهان عينى موجود است ، وجود و (ماهيتى دارد . درك كننده نيز وجود و ماهيتى دارد و صورت علمى موجود درنفس مدرك نيز داراى وجود و ماهيتى است .
خلاصه اين كه ، هر يك از مدرك ، مدرك و صورت ادراكى ، وجود و ماهيتى دارد . از اين رودر ادراك ، عناصر شش گانه تحقق دارد . از اين عناصر شش گانه ، وجود و ماهيت مدرك (درخت موجود در جهان خارج ) كه خارج از نفس مدرك است ، هر دو از حريم بحث اتحاد عالم بامعلوم بيرون است . همچنين ماهيت مدرك و ماهيت صورت ادراكى او از بحث بيرون است ؛ زيراماهيت از سنخ مفهوم است است و امر خارجى با مفهوم اتحاد ندارد . پس آنچه از عناصر ششگانه مى ماند وجود عالم با وجود علم است كه با هم متحد مى شود ومعناى انديشه بودن انسان : اى برادر تو همين انديشه اى ) نيز همين است ؛يعنى تو همان فهمى (نه همان مفهوم ) . انسان هر چه را فهميد، عين فهم آن مى شود، نهعين مفهوم آن . پس اگر فهمنده اى درخت را به درستى فهميد با ماهيت درخت متحد نمى شود،بلكه با علم به درخت متحد مى شود . 1107-بحار، ج 67، ص 209 . برخى ازافراد انسان در قيامت به صورت حيوانات محشور مى شوند و حشر آنان به اين صورتبه آن معنا نيست كه سيرتشان انسانى و صورتشان حيوانى است ، بلكه به واقعتبديل به حيوان شده اند؛ چون نحوه خاص راه رفتن حيوان و انسان (حركت بر روى چهاريا دو پا ) مقوم ذاتى آنها نيست ، بلكه امرى ظاهرى و عرضى است ؛ زيرا اگر انسان نيزهمانند اسب با دست و پا راه مى رفت باز انسان بود و اسب اگر بر روى دو پا راه مىرفتا باز حيوان بود .
انسانيت انسان به نفس ناطقه اوست و تشبيه كافران به چهارپايان در قرآن كريم(اولئك كالاءنعام بل هم اءضل ) (سوره اعراف ، آيه 179 ) نيز مجاز و براى توهين وتحقير آنان نيست ؛ زيرا اولا، سراسر قرآن ادب و لطف است و نه تنها خود ناسزا نمىگويد، بلكه ديگران را نيز از ناسزا و بدگويى حتى به بتهاى بت پرستان منع مىكند: ( و لا تسبوا الذين يدعون من دون الله فيسبوا عدوا بغير علم ) (سوره انعام ،آيه 108)، بلكه كافران ، به حق همانند چهارپايان يا فروترند؛ زيراعقل آنان اسير شهوت و غضبشان است و ثانيا، حيوانات تبهكار نيستند تا قرآن كريمبراى توهين به كافران ، آنان را به چهارپايان تشبيه كند . خداى سبحان همه حيواناترا با هدايت تكوينى بر صراط مستقيم هدايت كرده است : ( ما من دابة الا هو اخذ بناصيتها انربى على صراط مستقيم ) (سوره هود، آيه 56 ) و همچنين آنها را به زيبايى ستوده ، مظهرجمال معرفى مى كند: (و لكم فيها جمال حين تريحون و حين تسرحون ) (سورهنحل ، آيه 6 ) .
پس اين تشبيه براى تبيين حقيقتى است كه از ديد برخى انسانها پوشيده است . انسانىكه مشى او بر اساس شكم و شهوت است و علم و اراده خود را در مسير شكم به كار مىگيرد از نظر هيئت و سيرت مانند حيوانى است كه بر شكم راه مى رود: ( و الله خلقكل دابة من ماء فمنهم من يمشى على بطنه ) (سوره نور، آيه 45 ) . بنابراين ، حشر انسانبه صورت حيوان بر اساس مبانى قرآنى و عقلى ، امرى واقعى است ، نه سخن مجازى وشاعرانه . 1108-مرحوم شيخ بهائى مى فرمايد: آن امر ذهنى كه ما آن را نيتعبادت مى پنداريم به حمل اولى نيت است و بهحمل شايع غفلت ؛ يعنى نام و عنوانش نيت ، اما روح و حقيقتش ‍ مصداقى از مصاديقغفلت است ؛ زيرا اگر اين نيت بود، افكار ما در نماز اين گونه پراكنده و پريشان نبود .
نيت واقعى ، همان انبعاث پر كشيدن روح و رها كردن تعلق است . اگر نمازگزار بتواندهنگام نماز از طبيعت منقطع شود آنگاه نيت واقعى تحقق مى يابد و گرنه كسى كه درحال عبادت ، همچنان در موطن پيشين خود باقى است و هجرتى نكرده تقربى ندارد . تقربكه با پر كشيدن از طبيعت حاصل مى شود، كارى دشوار است و از اين رو بهاءفضل الاءعمال موسوم شده است (اربعين شيخ بهائى ، بحث نيت ) .
1109-بحار، ج 67، ص 191 .
1110-همان ، ص 190 .
1111- همان ، ص 210 .
1112- همان ، ص 210 .
1113- سوره بقره ، آيه 6 . 1114-سوره شعراء، آيه 136 .
1115-نهج البلاغه ، حكمت 45 .
1116-الجامع لاءحكام القرآن ، ج 1، ص 145 .
1117-بحار، ج 82، ص 22 .
1118-ر.ك مجمع البيان ؛ الجامع لاحكام القرآن ؛ منهج الصادقين .
1119-بحار، ج 10، ص 61 .
1120-نور الثقلين ، ج 1، ص 21 .
1121-بحار، ج 36، ص 128 .
1122-معانى الاءخبار، ص 33 .
1123-نور الثقلين ، ج 1، ص 20 .
1124-بحار، ج 89، ص 254 .
1125-بحار، ج 89، ص 254 .
1126-نورالثقلين ، ج 1، ص 21 .
1127-نور الثقلين ، ج 1، ص 21 .
1128-همان ، ص 22 .
1129-معانى الاءخبار، ص 32 .
1130-بحار، ج 37، ص 212 .
1131-تفسير صافى ، ج 1، ص 73 .
1132-نهج البلاغه ، خطبه 87، بند 12 .
1133-نور الثقلين ، ج 1، ص 21 .
1134-بحار، ج 8، ص 249 .
1135-سوره مريم ، آيات 71 72 . تعبير (كان على ربك ) به اين معناست كهخداوند فعلى از افعال خود را بر فعل ديگر حاكم كرده است ؛ مانند: (كتب ربكم على نفسهالرحمة ) (سوره انعام ، آيه 54 ) كه حكمت الهى زمامدار و حاكم رحمت اوست و گرنه چيزىبر خداى سبحان حكومت ندارد و او زير پوشش قضا و حكم هيچ موجودى نيست . آنچه هست ،افعال خداى سبحان است كه برخى زير پوشش برخى ديگر است و در اين گونه مواردنيز اوصاف فعليه را مى شود به فاعل نسبت داد .
1136-سوره قصص ، آيه 23 .
1137-سوره يوسف ، آيه 19 .
1138-برخى از روايات به روشنى ورود را بهدخول تفسير كرده است .ر.ك مجمع البيان ، ج 5، ص 525؛ درالمنثور، ج 4، ص280 و 281؛ كشاف ، ج 2، ص 520 .
1139-سوره اءنبياء، آيه 101 .
1140-بحار، ج 8، ص 250 .
1141-سوره نساء، آيه 10 .
1142-نهج البلاغه ، نامه 68 .
1143-سوره ق ، آيه 22 .
1144-تفسير قمى ، ج 1، ص 29 .
1145-علم اليقين ، ص 969 .
1146-نهج البلاغه ، خطبه 83، بند 36 .
1147-بحار، ج 65، ص 180 .
1148-سوره هود، آيه 10 .
1149-سوره نحل ، آيه 18 .
1150-سوره لقمان ، آيه 20 .
1151-سوره دخان ، آيات 26 27 .
1152-سوره مزمل ، آيه 11 .
1153- التحقيق ، ج 12، ص 178؛ الميزان ، ج 11، ص 81 .
1154-بحار، ج 70، ص 278 .
1155-سوره انعام ، آيه 56 .
1156-سوره اسراء، آيه 15 .
1157-سوره نساء، آيه 116 .
1158-سوره اعراف ، آيه 60 .
1159-سوره بقره ، آيه 108 .
1160-سوره زمر، آيه 22 .
1161-سوره ممتحنه ، آيه 1 .
1162-سوره نوح ، آيه 27 .
1163-سوره جمعه ، آيه 2 .
1164-سوره نساء، آيه 69 .
1165-نبيين همان برگزيدگان خداى سبحانند كه از طريق وحى الهىتعليم و تربيت بشر را بر عهده دارند و هر گونه حركتى در غير مسير آنان حركتى بهسوى گمراهى است ؛ گرچه سالكان صراط را راهى به مقام نبوت آنان نيست .
صديقان كسانى كه در مقام اعتماد، اخلاق وعمل ، اهل صدق باشند و صداقت در عقيده ، اخلاق وعمل ، انسان را به مقام آنان مى رساند .
شهداء در فرهنگ قرآن شاهدان اعمالند، نه كشته شدگان در جبهه هاى جنگ . مقامشهادت مقامى رفيع است ؛ زيرا شهادت شاهدان در قيامت ، مستلزم مشاهده وتحمل صحنه عمل در دنياست . پس ‍ آنان چه در بيدارى و چه در خواب درحال شهودند؛ زيرا قيامت كه ظرف اداى شهادت است بايد مسبوق بهتحمل آن باشد .
صالحين در لسان قرآن ، برتر از (الذين عملوا الصالحات ) هستند؛ زيراصلاح صالحان ، صفتى مستمر و مربوط به مقام و گوهر ذات آنان است ، بر خلاف (الذين عملوا الصالحات ) كه صلاح عملى دارند و صلاح در مقامفعل ، نازلتر از صلاح در مقام ذات است و از اين رو قرآن كريم درباره بعضى از انبيامى فرمايد: در آخرت از صالحان خواهند بود: ( و انه فى الاخرة لمن الصالحين ) (سورهبقره ، آيه 130 ).
بنابراين ، همان گونه كه برخى انسانها جزو شهيدان هستند اما از نبيين نيستند، بعضىاز انبيا نيز ممكن است به درجه نهايى صلاح راه نيافته باشند .
تذكر: عنوان صالحان ، مراتبى دارد كه برخى از آنها در دنيا براى همهپيامبران (عليهم السلام ) حاصل است ، چنانكه در آيه 85 سوره انعام چنين آمده است : ( ...كل من الصالحين )، ليكن مرتبه نهايى آن ،در دنيا براى همگانحاصل نيست . از اين رو در آيه مذكور چنين آمده است : ( و انه فى الاخرة لمن الصالحين ) وپيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم كه مرتبه نهايى صلاح را دارد، در معرفى خودمى فرمايد: ( انه وليى الله الذى نزل الكتاب و هو يتولى الصالحين ) (سوره اعراف ،آيه 196 ) . 1166-سوره نحل ، آيه 53 .
1167-سوره نحل ، آيه 18 .
1168- نهج البلاغه ، خطبه 1، بند 1 .
1169-سوره لقمان ، آيه 20 .
1170-سوره كهف ، آيه 46 .
1171-سوره شعراء، آيه 88 .
1172-سوره قلم ، آيات 14 15 .
1173-سوره مزمل ، آيه 11 .
1174-سوره اسراء، آيه 83 .
1175-سوره بقره ، آيه 40 .
1176-سوره بقره ، آيه 61 .
1177-سوره دخان ، آيات 24 27 .
1178-سوره شعراء، آيه 80 .
1179-سوره حجر، آيه 39 .
1180-سوره اعراف ، آيه 45 .
1181-سوره اسراء، آيه 44 .
1182-سوره نور، آيه 41 . تعبير (اءلم تر) در اين گونه آيات نشانه آن است كهاگر انسان اندكى پرده را كنار بزند، حقايق را به وضوح مشاهده مى كند .
1183-سوره انعام ، آيه 38 .
1184-سوره ابراهيم ، آيه 3 .
1185-سوره كهف ، آيه 1 .
1186-سوره اعراف ، آيه 53 .
1187-سوره طه ، آيات 105 108 .
1188-سوره مؤ منون ، آيه 74 .
1189-تفسير ابن عربى ، ج 1، ص 31 .
1190-سوره بقره ، آيه 61 .
1191-سوره آل عمران ، آيه 112 .
1192-سوره نساء، آيه 24 .
1193-سوره حجر، آيه 39 .
1194-سوره نساء، آيه 119 .
1195-سوره كهف ، آيات 7 8 .
1196-سوره حجرات ، آيه 7 .
1197-سوره نساء، آيات 71 73 .
1198-مفاتيح الجنان ، زيارت مطلقه امام حسين (عليه السلام ) .
1199-سوره توبه ، آيات 45 46 .
1200-نهج البلاغه ، خطبه 168، بند 17 .
1201-سوره مائده ، آيه 3 .
1202-سوره تكاثر، آيه 8 .
1203-نورالثقلين ، ج 5، ص 665 .
1204-تفسير صافى ، ج 5، ص 371 .
1205-سوره مائده ، آيه 110 .
1206-سوره مريم ، آيه 31 .
1207-سوره آل عمران ، آيه 103 .
1208- سوره مائده ، آيات 21 24 .
1209- سوره مائده ، آيه 23 .
1210-سوره صافات ، آيات 54 57 .
1211-سوره فرقان ، آيات 27 28 .
1212-سوره واقعه ، آيات 7 12 .
1213-سوره انسان ، آيات 17 18 .
1214-سوره انسان ، آيه 5 .
1215-سوره مطففين ، آيات 22 28 .
1216-سوره قصص ، آيه 17 .
1217-سوره فرقان ، آيه 27 .
1218-سوره توبه ، آيه 119 .
1219-سوره آل عمران ، آيه 193 .
1220-سوره فرقان ، آيات 27 28 .
1221-سوره نور، آيه 62 .
1222-سوره فتح ، آيه 29 . سيما به معناى علامت و نشانه است ، نه صورت و ازريشه وسم به معناى علامت است . كلمه موسوم نيز كه از وسممشتق است به معناى نشان دار است و چون علامت ، اغلب در چهره قرار دارد، سيما بهمعناى صورت و چهره به كار مى رود.
1223- سوره نساء، آيه 69 .
1224-سرعت امرى مطلوب و وصف حركت است ، و عجله امرى نامطلوب و صفت متحركاست .
1225-سوره آل عمران ، آيه 133 .
1226- سوره مائده ، آيه 48 .
1227-سوره فرقان ، آيه 74 .
1228-سوره انعام ، آيه 124 .
1229-بحار، ج 22، ص 374 .
1230-مجمع البيان ، ج 9 10، ص 611 .
1231- سوره مجادله ، آيه 11 . در بخشاول اين آيه كه سخن از مؤ من است ، كلمه درجة كهمفعول و يا تميز است حذف شده ، ولى در بخش دوم كه از مؤ من عالم ياد مى شود ذكر شدهاست و تقدير آيه چنين است : (يرفع الله الذين امنوا منكم [ درجة ] و الذين اءوتوا العلمدرجات )
1232-سوره نساء، آيه 69 .
1233-سوره احزاب ، آيه 36 .
1234-نهج البلاغه ، خطبه 201، بند 1 .
1235-همان ، حكمت 147 .
1236-سوره سجده ، آيه 13 . 1237-سوره يونس ، آيه 32 .
1238-تفسير صافى ، ج 1، ص 74 (سوره نساء، آيه 69 ) .
1239-بحار، ج 10، ص 61 .
1240- بحار، ج 24، ص 13 .
1241-نور الثقلين ، ج 1، ص 23 .
1242-بحار، ج 25، ص 213 .
1243-نور الثقلين ، ج 1، ص 24.
1244-تفسير صافى ، ج 1، ص 74.
1245-بحار، ج 25، ص 274 .
1246-نور الثقلين ، ج 1، ص 25 .
1247-تفسير عياشى ، ج 1، ص 24 .
1248-سوره مائده ، آيه 60.
1249- بحار، ج 25، ص 274 (سوره مائده ، آيه 60 ) .
1250- نور الثقلين ، ج 1، ص 24 .
1251-سوره مطففين ، آيه 27 .
1252- بحار، ج 8، ص 150 .
1253-بحار، ج 8، ص 150 .
1254-نهج البلاغه ، خطبه 64، بند 8 .
1255-همان ، خطبه 151، بند 4 .
1256-همان ، خطبه 187، بند 3 .
1257-همان ، حكمت 358 .
1258-همان ، خطبه 224، بند 12 .
1259-همان ، حكمت 387 .
1260-سوره بقره ، آيه 201 .