بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب مطلوب کل طالب‏, دکتر محمود عابدى   مناسب چاپ   خروجی Word ( برگشت به لیست  )
 
 

بخش های کتاب

     Fehrest -
     72289300 -
     72289301 -
     72289302 -
     72289303 -
     72289304 -
     72289305 -
     72289306 -
     72289307 -
     72289308 -
     72289309 -
     72289310 -
     72289311 -
     72289312 -
     72289313 -
     72289314 -
     72289315 -
     72289316 -
     72289317 -
     72289318 -
 

 

 
 
لا شرف مع سوء الادب. -ك: ادب (مانند الاعجاز، شرح غرر و المناقب) ?

(نيست بزرگى با بدى ادب.) - م: با بى ادبى ?

معنى اين كلمه به تازى:
علو الرتب لا ينال الا بحسن الادب.
معنى اين كلمه به پارسى:
هر كه بى ادب باشد از بزرگى محروم ماند، و به درجه اشراف و اكابر و اعيان و اماثل نرسد. - اس: - ((و امائل)) ? - ص: و به درجه اشراف نرسد و در دايره اكابر و اعيان و اماثل نيايد، م: و به درجه بزرگى و اكابرى نرسد و از اماثل نازل بود. ?
شعر:
بى ادب مرد كى شود مهتر - گرچه او را جلالت نسب است - م: + ((و)) ?
باادب باش تا بزرگ شوى - كه بزرگى نتيجه ادب است
- الاعجاز / 28، شرح غرر و درر: ش 10530، المناقب / 375.
لا اجتناب محرم مع حرص. - ص م: الحرص ?

(نيست دور شدن از حرام با حرص).

معنى اين كلمه به تازى:
اياك و الحرص، فان الحرص يلقى صاحبة فى المحذورات، و يقوده الى‏- س: يفرده ? المحظورات. - م: - ((و يقوده...)) ?
معنى اين كلمه به پارسى:
هر كه را در طبيعت حرص سرشته شد نتواند كه از حرام بگريزد، يا- ص: سرشته باشد، اس: پيوسته شد ? - ص: پرهيز كند ? - م: تا ? از محظورات بپرهيزد.
شعر:
حرص سوى محرمات كشد - خنك آن را كه حرص را بگذاشت‏- ص ز: آن كس ?
گر نخواهى كه درحرام افتى - دست از حرص مى‏ببايد داشت‏
- الاعجاز / 28، المناقب / 375.
لا راحة مع حسد. - ص: حسود، م: الحسد ?

(نيست راحت با حسد.)

معنى اين كلمه به تازى:
الحسود يغتم بما يفيض الله من خيره على غيره، و خيرات الله الحاصلة - اس: الخالصة ? فى بلاده الواصلة الى عباده لا تنقطع ركائبها و لا تنقشع سحائبها، -ك ص م: لا ينقطع، لا ينقشع ? - م: + ((و غمايمها)) ? فلاجل هذا لايكون للحسود قط فى الحياة طيب، و من الراحات‏-ك: و لا من ? - ص: الركعات ? نصيب. - م: لايكون حياة الطيبة للحسود و هو لا يسود و فى العيش لايطيب و من الرخات (!) لا يصيب ?
معنى اين كلمه به پارسى:
مردم حسود پيوسته از نيكوييى كه خداى - عز و جل - ديگران را- م: حسود از نيكوييها ? - م: ديگرى ? دهد، اندوهگن باشد و راحت عمرو لذت عيش نيابد. - ا س م: اندوهگين ? - ص: و بدان سبب ? - ص: لذت زندگانى ?
از حسد دور باش و شاد بزى - با حسد هيچ كس نباشد شاد- م: - ((و)) ?
گر طرب را نكاح خواهى كرد - مر حسد را طلاق بايد داد- ص: بست، م: داد ?
- عقد الفريد 2/191و الاعجاز / 28 و شرح غرر و درر: ش 10435 (...لحسود) المناقب / 375.
لا محبة مع مراء.

(نيست دوستى بالجاج.)

معنى اين كلمه به تازى:
اللجاج يورث العداوة، و يذهب من العيش الحلاوة.
معنى اين كلمه به پارسى:
هر كه لجاج پيشه كند مردمان از دوستى او بگريزند و از مجالست او- م: مردمان او را دوست نگيرند ? - اس: + ((هم)) ? بپرهيزند.
شعر:
ابله است آن كه فعل اوست لجاج - ابلهى را كجا علاج بود
تا توانى لجاج پيشه مگير - كافت دوستى لجاج بود- ص: مكن ?
- الاعجاز / 28، شرح غرر و درر: ش 10435، المناقب / 375.
لا سودد مع انتقام.

(نيست مهترى با كينه خواستن.) - س: كشيدن، م: كينه خواستن با مهترى ?

معنى اين كلمه به تازى:
الرجل المنتقم لا يقطف له ثمرات السعادة، و لا يعقد عليه خرزات السيادة.
معنى اين كلمه به پارسى:
هر كه خواهد كه مهتر شود او را دست از كينه خواستن ببايد داشت و- س: ((مهتر شود)) ? - س: بياسايد، اس: ببايد گذاشت ? مذهب انتقام را بيكبارگى ببايد گذاشت، و تا تواند به عفو كوشيد و- ص م: مذهب انتقام (م: + بكلى) بگذاشت ? - ص اس: بتواند ? - س اس: بايد كوشيد، م: كوشد ? لباس احتمال پوشيد. - س اس: بايد پوشيد، ص: و اغماض پوشيد، م: پوشد ?
شعر:
صولت انتقام از مردم - دولت مهترى كند باطل‏
از ره انتقام يكسو شو - تا نمانى ز مهترى عاطل‏
- الاعجاز / 28، شرح غرر و درر: ش 10518، المناقب / 375.
لازيارة مع زعارة.

(نيست زيارت با بدخويى.)

معنى اين كلمه به تازى:
ينبغى ان يكون الانسان عند زيارة صديقه حسن الخلق، رقيق حواشى‏- ص: - ((ان)) ? - ص: - ((الخلق)) ? النطق، فان الزائر اذا كان زعرا لايكون زائرا، بل يكون اسدا زائرا. - س ص: زاعر ? - س: ذائرا ?
معنى اين كلمه به پارسى:
هر كه به زيارت كسى رود بايد كه به وقت زيارت خوشخوى و گشاده روى‏- اس: چون كسى ? باشد، چه اگر در آن وقت بدخويى كند و از سنن لطف، قولا و فعلا،- ص: خوشخو و گشاده رو ? - س: به وقت خوشخويى و گشاده رويى رود ? - م: رفق ? عدول نمايد، آن زيارت باطل كرده باشد. - اس م: + ((را)) ?
شعر:
چون زيارت كنى عزيزى را - روى خوش دار و خوى از آن خوشتر
چه اگر بدخويى كنى آن جا - آن زيارت شود هبا و هدر
- الاعجاز / 28 و المناقب / 375 (...دعارة).
لا صواب مع ترك المشورة.

(نيست صواب با فرو گذاشتن مشورت. ) - س: - ((فرو)) ? - م: + ((وپذير، ظ: و تدبير)) ?

معنى اين كلمه به تازى: - س: + ((من لم يكن صدق)) آغاز شرح كلمه بيست و چهارم به خطا در اينجا آمده است. ?
المشاورة فى الامور داعية الى الصواب و الصلاح، هادية الى النجاة و النجاح.
معنى اين كلمه به پارسى:
در همه كارها با عقلا مشاورت و با علما مذاكرت بايد كرد، چه‏- م: مشورت، ص: + ((بايد كردن)) ? - ص: - ((بايد كردن)) ? مشاورت مرد را به صواب رساند و از خطا نگاه دارد. - س: نگه، م: و خلل نگه ? - ص: و از خطا برهاند ?
شعر:
مشورت رهبر صواب آمد - در همه كار مشورت بايد- ص اس: آيد
?

كار آن كس كه مشورت نكند - نادره باشد ار صواب آيد- ص م: نادرى ?
- الاعجاز / 28، المناقب / 375.


next page

fehrest page

back page


 
 

کلیه حقوق این سایت محفوظ می باشد.

طراحی و پیاده سازی: GoogleA4.com | میزبانی: DrHost.ir

انهار بانک احادیث انهار توضیح المسائل مراجع استفتائات مراجع رساله آموزشی مراجع درباره انهار زندگینامه تالیفات عربی تالیفات فارسی گالری تصاویر تماس با ما جمادی الثانی رجب شعبان رمضان شوال ذی القعده ذی الحجة محرم صفر ربیع الثانی ربیع الاول جمادی الاول نماز بعثت محرم اعتکاف مولود کعبه ماه مبارک رمضان امام سجاد علیه السلام امام حسن علیه السلام حضرت علی اکبر علیه السلام میلاد امام حسین علیه السلام میلاد حضرت مهدی علیه السلام حضرت ابالفضل العباس علیه السلام ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها پاسخ به احکام شرعی مشاوره از طریق اینترنت استخاره از طریق اینترنت تماس با ما قرآن (متن، ترجمه،فضیلت، تلاوت) مفاتیح الجنان کتابخانه الکترونیکی گنجینه صوتی پیوندها طراحی سایت هاستینگ ایران، ویندوز و لینوکس دیتاسنتر فن آوا سرور اختصاصی سرور ابری اشتراک مکانی colocation