بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب روزها و رویدادها, على برى دیزجى   مناسب چاپ   خروجی Word ( برگشت به لیست  )
 
 

بخش های کتاب

     FEHREST -
     FOOTNT01 -
     RUZ00001 -
     RUZ00002 -
     RUZ00003 -
     RUZ00004 -
     RUZ00005 -
     RUZ00006 -
     RUZ00007 -
     RUZ00008 -
     RUZ00009 -
     RUZ00010 -
     RUZ00011 -
     RUZ00012 -
     RUZ00013 -
     RUZ00014 -
     RUZ00015 -
     RUZ00016 -
     RUZ00017 -
     RUZ00018 -
     RUZ00019 -
 

 

 
 

 

next page

fehrest page

back page

جمعيت و توسعه اقتصادى 
براى بهبود بخشيدن سطح عمومى زندگى ، بالا بردن همه جانبه سطح رشد اقتصادىواجد اهميت است و اين امر نه تنها در مورد مصرف خصوصى بلكه در مورد بهينه سازىخدمات عمومى مصداق دارد. پيوستگى افزايش ‍ جمعيت و رشد اقتصادى بيش از دو دههموضوع مباحثات و مجادلات شديدى بوده است .
تاكنون تاريخ حكايات گوناگونى را در اين زمينهنقل كرده است . در اروپاى قبل از سال 1800 ميلادى در دوره هاى افزايش جمعيت معمولاسطح زندگى اغلب مردم سقوط مى كرده است . از سوى ديگر كاهشهاى شديد جمعيت موجبمى شده كه در دوره هاى متعاقب آن سطح زندگى بازماندگان بهبود يابد. اين ترتيبحاكى از آن است كه زمينهاى قابل كشت زراعى تا سرحد امكان مورد بهره بردارى قرارگرفته اند، لذا رشد جمعيت توام با بهبود سطح زندگى ، فقط در صورتى ميسر استكه در تكنولوژى مربوط به توليد غذا، مسكن ، كالا و خدمات بيشتر در همان مقدار زمينزير كشت ، پيشرفتهايى حاصل شده و پيشرفت فن آورى همگام با رشد جمعيت باشد. اينوضعيت با انقلاب صنعتى كه نفت را به عنوان مبناى انرژى جايگزين زمين ، تكنولوژى ودر نتيجه توسعه نمود، تغيير يافت .
بين سالهاى 1965 و 1980 ظاهرا افزايش سريع جمعيت هيچ گونهمشكل محسوسى براى رشد اقتصادى ايجاد نكرد. در دهه 1980 اين تصوير به گونه اىبنيانى تغيير كرد و ارتباط متقابل بين جمعيت و رشد اقتصادى درطول دهه 1980 منفى بوده است . با اين وجود در اين دهه مديريت صحيح توانسته است تاحدودى آثار نامطلوب رشد جمعيت را تخفيف دهد و در مواردى ضعف مديريت وعوامل اجتماعى و فرهنگى ديگر موجب رشد سريع جمعيت و تشديد مشكلاتى شده است .
صندوق جمعيت مللمتحد
صندوق جمعيت ملل متحد در سال 1969 به عنوان يكى از ارگانهاى تابعه مجمع عمومىسازمان ملل متحد تاسيس شده است . هدف از تشكيل صندوق كمك به آن دسته از كشورهاىجهان است كه با مشكل جمعيت مواجه مى باشند. در جهتوصول به اين هدف ، صندوق جمعيت با اعطاى كمكهاى فنى و مالى به دولتهاتواناييهاى لازم را براى پاسخگويى به نيازهاى جمعيتى و تنظيم خانواده ايجاد مى كند.
صندوق از طريق اجراى برنامه هايى در كشورهاى توسعه يافته و درحال توسعه جهان ، آگاهيهاى عمومى را در زمينهمسائل جمعيتى و آثار و پيامدهاى آن بر رشد و توسعه اقتصادى و اجتماعى و كيفيتزندگى فردى و استراتژيهاى را براى رويارويى بامشكل افزايش جمعيت ارائه مى كند. اعطاى كمك مالى توسط صندوق تنها به تقاضاىدولتها صورت مى گيرد و صندوق على الاصول حامى برنامه هاى داوطلبانه كشورهابراى كنترل جمعيت است . هر سال بيش از يكصد كشور جهان از كمكهاى فنى و مالىصندوق برخوردار مى شوند.
در حال حاضر 69 كشور بر اين باورند كه ميزان رشد جمعيت در آنها بالاست و 63 كشوربا كمك صندوق جمعيت در حال برداشتن گامهايى در راه كاهش اين ميزان هستند.
اين كشورها در بردارنده 85 درصد جمعيت كشورهاى درحال توسعه هستند. در 129 كشور، دولت مستقيما از برنامه تنظيم خانواده پشتيبانى مىكند و در 17 كشور ديگر حمايت دولت جنبه غير مستقيم دارد. صندوق جمعيت سازمانملل در حال حاضر به برنامه هاى جمعيتى در 135 كشور جهان كمك مى كند.
23 تير 1361 
عمليات رمضان 
قبل از آغاز عمليات رمضان ، مسئولين و دست اندركاران به طور عمده دو مساله اساسى راروياروى خود داشتند: يكى تجاوز اسرائيل به جنوب لبنان و ديگرى ورود بهداخل خاك عراق . طبعا آنچه در لبنان رخ داد، اساسا بدون ارتباط با پيروزيهاى رو بهگسترش نيروهاى مسلح جمهورى اسلامى پس از فتح خرمشهر و نيز فراهم سازى زمينههاى فشار به ايران ، و اختتام جنگ نبود. بدين معنى كه تاثير پيروزيهاى ايران ،اسرائيل را از حضور نزديك فلسطينيها و شيعيان در كنار مرزهاى شمالى خود به وحشتانداخت . اشغال مناطق مسلمان نشين شيعيان جنوب و اردوگاههاى فلسطينى نيز براىجلوگيرى از وقوع انقلاب اسلامى در لبنان و سپس ‍ سرايت آن به فلسطين اشغالىبود. در نتيجه ، اولا آمريكا مى بايست در برابر پيروزيهاى جمهورى اسلامى عكسالعملى نشان مى داد و قدرت خود را به نمايش مى گذاشت و ثانيا، انقلاب اسلامى برحسب هويت خود، به هيچ روى نمى توانست مسائل خاورميانه ، بخصوص رژيم اشغالگرقدس را ناديده بگيرد؛ ثالثا، عراق كه پس از فتح خرمشهر بهدنبال مفرى جهت اتمام جنگ بود، قطعا مى توانست با بهانه قرار دادن مساله حملهاسرائيل ، به صورتى ادامه جنگ را به زيرسئوال ببرد.
پس از فتح خرمشهر دست اندركاران جنگ ، طراحى عمليات رمضان را در دست داشتند، ليكنپيشامد بحران تجاوز اسرائيل به جنوب لبنان در 1360 (مصادف با 1982 ميلادى )اذهان را متوجه لبنان كرد.
از سوى ديگر، پيش بينى مى شد كه جاى پا و حضور مناسبى كه در لبنان ايجاد شدهاست ، پس از حل عاجل مسئله جنگ ، گسترش و توسعه خواهد يافت و انقلاب اسلامى در مرحلهجديد، به گونه اى جديدتر و اساسى تر بااسرائيل و آمريكا درگير بشود.
نگرش ياد شده نسبت به مسائل لبنان و از طرفى فروكش كردن تب و تاب انجام عملياتدر جبهه ها، آنهم در خارج از مرزهاى جمهورى اسلامى و در خاك عراق ، خصوصا پس از فتحخرمشهر، طبعا خطرات فزاينده اى را براى جنگ و انقلاب در پى داشت . به عبارت ديگر،اين وضع ، بيم گرفتارى ايران در دام استكبار جهانى را مى داد.
در اين مرحله ، فرمانده كل قوا امام خمينى (ره ) با تبيين استراتژى (راه قدس ازكربلا مى گذرد)، عملا جهت اصلى تحركات و اقدامات اساسى جمهورى اسلامى را خاطرنشان فرمودند.
دلائل ورود به داخل خاك عراق 
گذشتن از مرزهاى بين المللى و ورود به خاك دشمن ، پس از دفع تهاجم ، امرى بود كهاز نظر اعتقادى براى نيروهاى رزمنده ابهامى در بر نداشت ، زيرا كه عقب نشينىسراسرى دشمن در پى شكستهاى سنگينى كهمتحمل شده بود، به منظور معطل نمودن ايران و ايجاد شرايط نه صلح نه جنگ و حاكمساختن وضعيت فرسايش در جنگ صورت گرفت .
لازمه حفظ و گسترش ابتكار عمل و برخوردارى از روحيه تهاجمى جهت اعاده حقوق جمهورىاسلامى ، شرايطى بود، كه ادامه جنگ و ورود بهداخل خاك عراق را امكان پذير مى ساخت . لذا، در آن مقطع به انحاء گوناگوندلايل زير جهت ورود به داخل خاك عراق مطرح مى شد.
1 - پس از تجاوز اسرائيل به جنوب لبنان و عقب نشينى سراسرى عراق از مناطق اشغالى، كشورهاى مرتجع منطقه موقعيت را مغتنم شمرده ، طى نامه هايى كه با مسئولين جمهورىاسلامى رد و بدل كردند، عملا در صدد برآمدند تا حقوق حقه جمهورى اسلامى را ناديدهگرفته ، نسبت به موقعيت برتر ايران از خود بى اعتنايى نشان دهند. ورود به خاكعراق ، در حقيقت ، پايان دادن به اين گونه برخوردها بود.
2 - تنبيه صدام به عنوان متجاوز؛ تا بدين وسيله زمينه هاى هر گونه تجاوز به مرزهاىجمهورى اسلامى ، در آينده ، از ميان برداشته شود.
3 - استراتژى (راه قدس از كربلا مى گذرد) بر تداوم عمليات تاحل نهايى مساله جنگ تكيه داشت و تلويحا اين نكته را نيز مطرح كرد كه انقلاب اسلامى ازاين طريق مى تواند برخورد جدى با غرب و مبارزه بااسرائيل را تدارك بخشد.
4 - با توجه به اين كه برنامه هاى مطلوب غرب ، متوقف ساختن نيروها در پشت مرزهابود، اين توقف ، جز گرفتار شدن در يك دام ، معناى ديگرى نداشت ، علاوه بر اين ، دشمنپس از عقب نشينى ، با فرصت سه ماهه اى كه بهدنبال حمله اسرائيل به جنوب لبنان به دست آورد، مناسبترين خطوط پدافندى را در نوارمرزى ، متكى بر عوارض طبيعى ، ايجاد كرد و در نتيجه ، در خيلى از جاها خطوط جديدى كهبر نيروهاى ايران اسلامى ، تحميل شد، مناسب براى پدافند نبود و طبعا در معرض آسيبپذيرى قرار داشت .
تهديد شهر بصره 
عمليات رمضان بر اين اساس طراحى شد كه با حضور قواى نظامى ايران در پشترودخانه دجله و اروند، و تسلط بر معابر وصولى بصره ، در ادامه عمليات فتح المبين وفتح خرمشهر، عملا از نظر سياسى - نظامى موقعيت مناسبى براى جمهورى اسلامى فراهمآيد، به طورى كه يا غرب تن به تغييرات سياسى در عراق بدهد و يا در غير اينصورت ، امكان ادامه جنگ در آينده از موضع قويترى فراهم شود.
موقعيت منطقه عملياتى شهر بصره 
منطقه عملياتى رمضان محصور بود بين يك زمين مثلثشكل به وسعت 1600 كيلومتر مربع - كه ازشمال به كوشك و طلائيه (پاسگاههاى مرزى ايران در جنوب هويزه ) و حاشيه جنوبىهورالهويزه به طول 50 كيلو متر و از غرب به رودخانه اروند (كه از نقطه تلاقىرودخانه دجله و فرات به نام القرنه شروع مى شد تا شلمچه در غرب خرمشهر) بهطول 80 كيلومتر و از شرق به خط مرزى شمالى - جنوبى از كوشك تا شلمچه بهطول 60 كيلومتر منتهى مى شد - بر روى رودخانه اروند در اين قسمت چهارپل (دو پل در منطقه نشوه و دو پل در منطقه تنومه ) واقع شده است كه در جنوب غربى اينرودخانه شهر صنعتى و بندرى بصره قرار دارد.
دشمن تا قبل از فتح خرمشهر، از آنجا كه اين شهر را كليد بصره مى دانست و امكان از دستدادن اين شهر را غير ممكن مى پنداشت ، در شرق بصره مواضع مستحكمى نداشت ؛ ليكن درفرصتى كه بر حسب حضور فكرى نيروهاى خودى در لبنان و تاخير در انجام عملياترمضان ، به دست آورد، تغييرات مهمى را در زمين منطقه ايجاد كرد كه قسمت اعظم آن ، مبتنىبر تجارب برآمده از عملياتهاى گذشته بود. بدين ترتيب ، دشمن با احداثخاكريزهاى مثلثى ، خطوط پدافندى مناسبى را ايجاد كرد كه طراحان و مبتكران اصلى آندر گذشته اسرائيليها بودند. علاوه بر اين ، دشمن ، كانالى بهطول 30 كيلومتر و عرض 1 كيلومتر را كه مختص به امر پرورش ماهى بود، با پمپاژ آبو احداث موانع و كمين و سنگرهاى تيربار، به عنوان مانعى باز دارنده ، درمقابل تعرض نيروهاى خودى (جمهورى اسلامى ) به سمت بصره ، آماده كرد. از طرف ديگردشمن در قسمت جنوبى منطقه كه مقابل شلمچه واقع است ، آب رها كرد تا مانع از عبورنيروهاى ايران اسلامى شود.
دشمن در بيابان شرق بصره ، چيزى بيش از آنچه كه ذكر شد، به طور برجسته و عمدهنداشت ، اما در جنوب غرب اروند، شهر صنعتى - استراتژيك بصره واقع است . جمعيت اينشهر كمتر از يك ميليون نفر است و داراى پالايشگاه ، كارخانه عظيم پتروشيمى ، واحدتصفيه گاز طبيعى و كارخانه هاى صنعتى ديگر مى باشد. همچنين بخش تنومه كه متعلقبه شهر صنعتى در شرق اروند است ، در نزديكى بصره ، قرار دارد. علاوه بر اين ،صحرايى كه در غرب بصره واقع است و نيز سرزمين با تلاقىشمال آن ، عظيمترين منابع نفتى عراق را در خود نهفته دارد. ضمنا، جاده مواصلاتى بغدادبه كويت ، به نام صفوان ، كه داراى اهميت استراتژيك است و تداركات اصلى وتسليحات و مهمات نظامى دشمن از آن مسير صورت مى گيرد، از جنوب اين شهر عبور مىكند و پس از گذشتن از شهر مرزى صفوان ، در خاك كويت امتداد مى يابد.
ماموريت و طرح مانور 
خط حد و محدوده منطقه عملياتى رمضان از كوشك ، درشمال ، آغاز مى شد و تا رودخانه اروند، در جنوب ، امتداد داشت . در اين محدوده ، عملياترمضان از چهار محور يا چهار قرارگاه عملياتى به منظور انهدام نيروهاى سپاه سوم دشمنو تامين خط رودخانه اروند، رود، طراحى شد.
قسمتى از مساله عمده در مانور عمليات ، ضرورت هماهنگى در پيشروى قرارگاهها ازمحورهاى مختلف و حفظ جناحين بود، كه اساسا تحقق آن ، با اتكا به تلاشهاى مهندسى ،امكان پذير بود.
از آنجا كه در منطقه شرق اروند، عقبه دشمن فقط متكى به چهارپل در (نشوه ) و (تنومه ) بود، پيش بينى مى شد كه در صورت سرعتعمل و رعايت غافلگيرى توام با پيشروى مناسب ، نيروهاى زيادى از دشمن به اسارتدرآيند و در عمل ، چيزى نظير واقعه شكستن حصر آبادان (عمليات ثامن الائمه )، تكرارشود. ضمنا سازمان رزم عمليات ، متشكل از نيروهاى ارتش و سپاه در نظر گرفته شد ودر مجموع ، عبارت بودند از: (10 تيپ باضافه ) از سپاه و (2 لشكر و يك تيپباضافه ) از نيروى زمينى ارتش جمهورى اسلامى .
شرح عمليات (مراحلاول تا پنجم )
عمليات رمضان طى پنج مرحله از تاريخ 23/4/61 با رمز يا صاحب الزمان دركنى درساعت 30/21 آغاز شد و تا تاريخ 6/5/61 به مدت 15 روز بهطول انجاميد.
مرحله اول 
در مرحله اول عمليات ، سه قرارگاه از سه محور با دشمن درگير شدند و در جناحشمالى ، دو تيپ باضافه از سپاه و يك تيپ از ارتش ، ماموريت يافتند اين جناح عملياترا تامين نمايند؛ ليكن به علت وجود موانع و استحكامات مثلثىشكل و ميادين مين ، نتوانستند با سرعت به تمامى اهداف مورد نظر دست يابند؛ لذا بانزديك شدن روشنايى صبح ، از ادامه پيشروى خوددارى شد.
در محور ميانى (شمالى پاسگاه زيد)، سه تيپ باضافه از سپاه و يك لشكر از نيروىزمينى ارتش شركت داشتند، و على رغم اين كه توانستند مقدارى پيشروى كنند، ليكن بهاستحكامات مثلثى شكل دشمن نرسيدند.
در محور جنوبى (جنوب پاسگاه زيد)، چهار تيپ باضافه از سپاه و دو تيپ از ارتشتوانستند با سرعت چشمگير و قابل ملاحظه اى تمامى مواضع دشمن را درهم بكوبند و تاعمق 30 كيلومترى پيشروى نمايند و خود را به نهر كتيبان ، در شرق اروند، وكانال ماهيگيرى برسانند، به طورى كه توانستند به قرارگاه فرمانده لشكر 9 زرهىبرسند و ماشين بنز فرماندهى را به غنيمت بگيرند قرارگاه را منهدم ، و از آبكانال ماهيگيرى و نهر كتيبان وضو سازند.
در اين محور، نيروها بقدرى به بصره نزديك شده بودند كه براحتى چراغهاى شهر رامشاهده مى كردند.
على رغم موفقيت به دست آمده در اين محور، جناح راست نيروهاى خودى خالى ماند وپاكسازى كامل نيروها و موانع دشمن صورت نگرفت ؛ لذا با روشن شدن هوا، دشمن ، بايك لشكر زرهى فشار اصلى را معطوف آنجا كرد و در نتيجه از تامين منطقه ، ممانعت بهعمل آورد.
طى مرحله اول عمليات ، 85 تانك و نفربر و 12 توپ دشمن منهدم شد و 71 تانك ونفربر به غنيمت گرفته شد. علاوه بر اين ، 2700 تن از عناصر دشمن كشته و زخمىشدند و 850 تن به اسارت درآمدند.
مرحله دوم 
مرحله دوم عمليات ، از محور ميانى (جنوب پاسگاه زيد) با همان يگانهاى مرحلهاول ، باضافه يك يگان قوى از سپاه با تقويت دو تيپ كه تحت امر قرارگاه محورجنوبى بودند، در تاريخ 25/4/1361، آغاز شد. در اين مرحله هدف عمده ، استفاده از سرپل به دست آمده (در داخل خاك عراق به وسعت 60 كيلومتر مربع ) در مرحلهاول و گسترش و توسعه آن تا كانال ماهيگيرى (جلوه بصره ) بود، كه در صورتدستيابى به آن ، فاصله رزمندگان تا بصره از 20 كيلومتر به 12 كيلومترتقليل مى يافت .
نظر به اين كه دشمن در فاصله مرحله اول و دوم عمليات مجددا در عمق خود ميادين مين ايجادكرده بود؛ و نيز بعلت عدم پاكسازى كامل و الحاق جناحين ، تلاش نيروهاى خودى بهسرانجام مطلوبى منتهى نشد؛ اما در مجموع ، تلفات نسبتا زيادى ، به دشمن وارد آمد، بهطورى كه 116 تانك و نفربر و 51 دستگاه خودرو منهدم گرديد و 15 تانك و نفربربه غنيمت گرفته شد و 700 تن از نيروهاى آن كشته و زخمى شدند.
مرحله سوم 
به دنبال تهيه عكس هوايى از منطقه عملياتى و ساير شواهد و قرائن موجود، مشخص شدكه دشمن ، نيروهاى زرهى خود را با تجمعى بسيار وسيع آرايش داده است و احتمالا مبادرتبه پاتك خواهد كرد. بر اين اساس مرحله سوم عمليات به طور كلى به منظور انهدامتجهيزات زرهى (تانك و نفربر) تدبير شد، لذا از شركت نيروهاى زرهى خودى ممانعتبه عمل آمد تا بدين وسيله نيروهاى پياده و مجهز، با هر زره پوشى كه مواجه شدند،منهدم كنند.
بدين ترتيب عمليات از محور ميانى (جنوب پاسگاه زيد) با همان نيروهاى مرحله دوم ،باضافه سه تيپ ، تقويت شد و در تاريخ 30/4/61 آغاز گرديد. قواى خودى در همانساعات اوليه به صورتى چشمگير خطوط دشمن را درهم شكستند و با انهدام بخشىوسيع از تجهيزات دشمن ، در زمينى به وسعت 180 كيلومتر مربع ، به پيشروى ادامهدادند. طى اين مرحله ، نزديك به 700 تانك و نفربر دشمن منهدم شد؛ 14 تانك و نفربربه غنيمت گرفته شد و 2100 تن از نيروهاى دشمن كشته و زخمى شدند و 259 نفر ازآنها به اسارت درآمدند. قابل ذكر است كه در ميان تانكهاى انهدامى دشمن ، 16 تانكمدرن و پيشرفته تى - 72 به چشم مى خورد، كه 4 تانك از آن نوع نيز به غنيمتگرفته شد.
مرحله چهارم 
در تاريخ 1/5/61 قرارگاه محور جنوبى عمليات (شملچه ) با 2 تيپ باضافه از سپاهو يگانى از ارتش به صورت ادغامى وارد عمل شدند. ليكن بهدليل هوشيارى دشمن و نيز موانع و استحكاماتقابل توجهى كه وجود داشت ، عملا امكان عبور از خطاول دشمن فراهم نيامد.
مرحله پنجم 
تلاش اصلى در مرحله پنجم عمليات ، كه در تاريخ 6/5/61 الجام گرفت ، معطوف بهمحور شمالى پاسگاه زيد، در حد فاصل دژ مرزى عراق و خاكريزهاى مثلثى دشمن شد.طى اين مرحله ، هفت تيپ تقويت شده از سپاه و دو تيپ از ارتش شركت داشتند.
در آغاز درگيرى ، همه چيز طبق روال پيش مى رفت . در نتيجه نيروهاى خودى توانستند،گذشته از پاكسازى و الحاق ، خاكريزى مناسب و دو جداره در جناح شمالى احداث كند، امااز آنجايى كه دقت كافى در احداث خاكريز نشده بود، دشمن توانست پنج كيلومتر در آنرخنه كند. در اين فاصله نيروها نزديك به 48 ساعت در مواضع به دست آمده مستقر شدندو امكانات پشتيبانى رزمى و خدماتى به جلومنتقل شد. دشمن نيز كه در مرحله گذشته ضرباتى اساسىمتحمل شده بود، تحركى از خود نشان نداد، ليكن على رغم اين كه عمليات تا آستانه تثبيتپيش رفته بود، طى بررسى كه به عمل آمد، ادامه حضور نيروها مصلحت ديده نشد.
در مرحله پنجم ، 130 تانك و نفربر دشمن منهدم و 11 تانك و نفربر به غنيمت گرفتهشد. و 800 تن از نيروهاى دشمن كشته و زخمى شدند.
در عمليات رمضان آماركلى تلفات و خسارات به دشمن ، عبارت بود از:
هواپيماى سرنگون شده : 5 فروند
انهدام تانك و نفربر: 1097 دستگاه از انواع مختلف
نفرات كشته و زخمى : 7400 نفر
افراد اسير: 1315 نفر
ضمنا 4 لشكر و 3 تيپ زرهى دشمن بين 20تا 60منهدم شدند و 9 تيپ پياده دشمن نيز بين 20تا 100خسارت و تلفات را متحمل گرديدند.
31 - 25 تير 
هفته بهزيستى 
سازمان بهزيستى كشور، به موجب لايحه قانونى 10/4/1359 در جهت تحقق مفاداصول 3، 21 و 29 قانون اساسى جمهورى اسلامى ايران و در راستاى تحقق عدالتاجتماعى تشكيل شده است .
اين سازمان به منظور نيل به اهداف خود با اتخاذ تدابير لازم و حمايتهاى گوناگون ازكودكان نيازمند، زنان و كودكان بى سرپرست ، ابنالسبيل (53) و نيز ارائه خدمات توانبخشى به معلولان جسمى و ذهنى ، مبتلايان بهبيماريهاى صعب العلاج ، معتادان و ناسازگاران اجتماعى و همچنين پيشگيرى از معلوليتهاو آسيبهاى اجتماعى و... با توجه به حفظ ارزشها و كرامات والاى انسانى و تكيه برتعاون و هميارى مردم نيكوكار و همكاريهاى نزديك روحانيون متعهد و ساير اقشار دلسوزكشور تلاش ‍ مى كند.
بى ترديد، سلامت جسم و جان و روان ، زير بناى ترينعامل پيشرفت و تكامل يك جامعه است و امروزه براى دستيابى به اين هدف با اجراىبرنامه هاى پيشرفته بهداشتى و بهزيستى در بسيارى از كشورهاى توسعه يافته ،افراد جامعه از دوران شير خوارگى تا پايان زندگى تحت مراقبت قرار دارند وسازمانهاى ذى ربط با دقت در مواد غذايى و تغذيه ، سالم سازى محيط زندگى ،توسعه برنامه هاى مختلف ، پيشگيرى و... مانع بروز بسيارى از امراض و معلوليتها مىشوند تا سلامت مردم تامين شود.
اميرالمؤ منين حضرت على (عليه السلام ) در نهج البلاغه مى فرمايند: (54)
(آگاه باشيد كه از جمله بلاها فقر و نادارى است و سخت تر از نادارى بيمارى تن وسخت تر از بيمارى تن بيمارى قلبى است )
و در اهميت تندرستى همين بس كه حضرت رسول اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم ) درپاسخ سوالى كه اگر شب قدر را درك كرديم چه چيزى از خداى خود طلب نماييم ؟حضرت جواب فرمود: عافيت را(55).
بى شك اگر كسى اين سخن گوهربار امام صادق (عليه السلام ) را بشنود كه فرمودند:
(كل شى ء تكون فيه المضرة على الانسان فى بدنه فحرام اكله الا فىحال الصرورة )(56)
خوردن هر چيزى كه براى بدن انسان مضر باشد حرام است مگر درحال ضرورت .
اين دستور را بايد به عنوان تكليف شرعى تلقى نموده و نصب العين خود قرار دهد.
بنابراين با توجه به احاديث و روايات لازم است برنامه پيشگيرى از بيماريهاى جسمىو اخلاقى و آسيبهاى اجتماعى به منظور حفظ و تامين بهداشت جسمى و روانى جامعه ازدوران شيرخوارگى آغاز شود. با در نظر گرفتن آيه شريفه (من احياها فكانمااحيا الناس جميعا) (57) (و هر كه نفسى را حيات بخشدمثل آنست كه تمام مردم را حيات بخشيده ) مى توان به اهميت واقعى پيشگيرى پى برد وزندگى انسانها را قبل از اين كه دچار گرفتارى شوند سرلوحه برنامه هاى خود قرارداد.
خدمات بهزيستى در ايران 
با توجه به فرهنگ غنى اسلام مردم در ايران از ديرباز، همواره طيف وسيعى از خدماتاجتماعى توسط خانواده ها، افراد نيكوكار، روحانيت و مساجد ارائه مى شده و موسساتاجتماعى كوچك و بزرگ با تكيه بر نهاد وقف ، نه تنها در حوزه بهزيستى بلكه درساير امور فرهنگى ، اجتماع ى و اقتصادى به فعاليت مى پرداخته است . نمونه چنينمراكزى ، مكتبخانه ها، مدارس ، حوزه هاى علميه ، شفاخانه ها، مريضخانه ها، كاروانسراهاو... كه طى قرن متمادى ساخته و داير شده است مى باشند.
افزايش مراودات تجارى ، سياسى و فرهنگى در قرون اخير با همسايگان و دولتهاىمنطقه منجر به بروز تغييراتى در برخى ار حوزه هاى اجتماعى و اقتصادى شده است .
در حوزه بهزيستى اولين يتيم خانه ايران به سبك شبانه روزىمستقل در تهران (محل انبار گندم سابق ) و در دوران ناصرالدين شاه ايجاد شد. از آن زمانبه بعد موسسه هاى مختلفى از سوى دولتها يا افراد و گروههاى خير براى حمايت ازنابينايان و ناشنوايان ، معلولين ذهنى و جسمى و همچنين نيازمندان و بى سرپرستان بهوجود آمد كه خدمات آنها عموما جنبه رفاهى و آموزشى داشته است .
تا پيش از پيروزى انقلاب اسلامى تشكيلات متمركزى براى ارائه خدمات بهزيستىوجود نداشت و خدمات نسبتا مشابهى به صورت پراكنده توسط دستگاههاى مختلف ارائهمى شد. تعدادى از اين سازمانها عبارت بودند از:
1 - سازمان ملى رفاه خانواده ايران
2 - سازمان بهزيستى و آموزش كودكان و نوجوانان
3 - سازمان ملى بهزيستى ناشنوايان ايران
4 - سازمان ملى رفاه ناشنوايان ايران
5 - سازمان ملى رفاه نابينايان ايران
6 - سازمان زنان
7 - جمعيت حمايت از اطفال بى سرپرست
پس از پيروزى انقلاب شكوهمند اسلامى ايران سازمان بهزيستى كشور در بيست و چهارمخرداد ماه 1359 براساس مصوبه شوراى عالى انقلاب اسلامىتشكيل شد.
شهيد دكتر محمد على فياض بخش پس از آن كه به پراكندگى سازمانهاى رفاهى وتوانبخشى كشور و عدم هماهنگى لازم بين آنها پى برد، با كمك و همفكرى شهيد سيد محمدباقر لواسانى و تنى چند از همفكراش لايحهتشكيل سازمان بهزيستى كشور را به شوراى انقلاب پيشنهاد كرد و پس از تصويب آنبا كار پيگير و مستمر، سازماندهى تشكيلات و برنامه ريزى براى فعاليت نوينسازمان بهزيستى پرداخت و در مدت كوتاهى توانست ارگان دولتى و كار آمدى براىخدمت به محرومان و مستضعفان كشور ايجاد كند. در تاريخ 29/9/59 سازمان تربيتىشهردارى تهران نيز به بهزيستى واگذار شد و در تاريخ 16/10/1363 بر پايهمصوبه مجلس شوراى اسلامى ، بار ديگر سازمان بهزيستى در شمار سازمانهاىوابسته به وزارت بهداشت ، درمان و آموزش پزشكى قرار گرفت .
اصولا (بهزيستى ) به مجموعه متشكل از تدابير، خدمات ، فعاليتها و حمايتهاى غيربيمه اى اطلاق مى شود كه به منظوربسط رحمت اسلامى در جامعه و حفظ ارزشها و كراماتانسانى ، با تكيه بر كمكهاى مردمى و همكارى نزديك سازمانهاى ذى ربط انجام مى شودو گسترش خدمات توانبخشى ، حمايتى ، بازپرورى و كمك به تامينحداقل نيازهاى اساسى گروههاى محروم و كم در آمد را مد نظر دارد.
كانون اصلى فعاليتها و برنامه هاى سازمان بهزيستى ، پيشگيرى از فرو پاشىزندگى افراد و خانواده هايى است كه به علت مشكلات اقتصادى و ناهنجاريهاى اجتماعى وفرهنگى دچار آسيب پذيرى و ناتوانى هاى محتلف شده اند و ياز معلوليتهاى جسمى وروانى رنج مى برند،بدون ترديد، خدمات رسانى به اين گروهها با كيفيت مطلوبهنگامى امكان پذير خواهد بود كه يك نهاد ويژه برخوردار از توان تخصصى ، اقتصادى، اجرايى و سياسى قوى به شكل منسجم جنبه هاى گوناگون خدمات مورد نياز محرومان ومستضعفان را عهده دار شود.
روشهاى موجود براى ارائه خدمات بهزيستى 
خدمات بهزيستى در سه بخش به نيازمندان و مددجويان ارائه مى شود:
1- امور فرهنگى و پيشگيرى
2 - امور اجتماعى
3 - امور توانبخشى
در بخش امور فرهنگى و پيشگيرى ، دفاتر زير خدمات لازم را انجام مى دهند
1 - دفتر آموزش و پروهش : وظيفه تحقيق و پروهش پيرامونعلل بروز معلوليتها و دريافت عوامل اصلى ايجاد آسيبهاى اجتماعى را بر عهده دار دارد.همچنين تربيت نيروهاى انسانى مورد نياز و بازآموزى نيروهاى موجود متناسب با تعييراتجامعه از وظايف اين دفتر است .
2 - دفتر پيشگيرى از معلوليتها و آسيبهاى اجتماعى : وظيفه ارائه آموزشهاى مناسب بهجامعه با بهره گيرى از روشهاى منطقى و تكيه بر دستاوردهاى پژوهشى را بر عهدهدارد.
در بخش امور اجتماعى كار از پيچيدگى فروانى برخوردار است . بازآموزى وبازپرورى گروهاى چون معتادان ، متكديان ، زنان ويژه (روسپيان )، فرزندان بدونسرپرست ، زنان بى سرپرست و مانند اينها نيازمند مشاركت عمومى و يارى همه جانبهاست . به اين منظور بايد مربيان ، روانشناسان و مددكاران اجتماعى ورزيده به كارگرفته شوند.
همچنين تفكر جامعه نسبت به اين گروهها بايد دگرگون شود و روشهاى صحيح ارائهكمك به افراد جامعه آموزش داده شود. از سوى ديگر بايد زمينه اجتماعى مناسب براىپذيرش افراد پس از طى دوره بازآموزى و بازپرورى فراهم شود. روشن است كه اينهمه ، نيازمند عزمى ملى و كار و تلاش شبانه روزى و خستگى ناپذير است .
در بخش امور اجتماعى خدمات لازم از طريق سه دفتر ارائه مى شود:
1 - دفتر امور كودكان و نوجوانان
2 - دفتر امور خانواده هاى بى سرپرست و نيازمند
3 - دفتر امور آسيب ديدگان اجتماعى
دفتر امور كودكان و نوجوانان مسئوليت پرداختن به امور مربوط به كودكان سرراهى ،كودكان خانواده هاى از هم گسيخته ، فرزندان والدين زندانى ، فرزندان والدين متوارى ،فرزندان والدين بدون صلاحيت و مانند اينها را بر عهده دارد.
ارائه خدمات شير خوارگاهى سازمان براى نگهدارى تربيت و آموزش ‍ كودكان و بهفرزند خواندگى دادن برخى كودكان مجهول الهويه به خانواده هاى داراى صلاحيت درقالب برنامه شبه خانواده از ديگر اقدامات و وظايف اين دفتر به شمار مى رود.
مركز اجرايى تحت نظارت اين دفتر، وظيفه نگهدارى ، تربيت و آموزش ‍ كودكان تحتسرپرستى خود را تا مرحله اجتماعى شدن ، ازدواج ،اشتغال (بازتوانى و ترخيص ) به عهده دارد. همچنين مهد كودك هاى سازمان بهزيستى ،وزارتخانه ها و ديگر سازمانها و نيز مهدكودك هاى خصوصى در سراسر كشور بانظارت اين ذفتر فعاليت مى كنند.
دفتر امور خانواده هاى نيازمند و بى سرپرست ، وظيفه بررسىمسائل و مشكلات و برنامه ريزى بازتوانى مادى و معنوى خانواده هاى زير پوشش را بهعهده دارد.
دفتر امور آسيب ديدگان اجتماعى به امور معتادان ، زنان ويژه و متكديان از طريق بررسىمسائل و مشكلات فردى ، گروهى ، اجتماعى ، خانوادگى و نيز شناسايى راههاىبازپرورى آنان مى پردازد.
خدمات امور توانبخشى 
سازمان بهزيستى از طريق دفاتر توانبخشى و امور اجتماعى معلولين ، توانبخشىحرفه اى و دفتر توانپزشكى و وسايل توانبخشى به معلولين جسمى و ذهنى ، خدماتتوانبخشى ارائه مى كند. دريافت كنندگان خدمات از اين بخش ، نابينايان ، ناشنوايان ومعلولان جسمى - حركتى هستند. افراد داراى معلولين ذهنى با توجه به بهره هوشى بهسه گروه عميق (ايزوله )، تربيت پذير و آموزش پذير تقسيم مى شوند. همچنين معلولينجسمى و ذهنى توام كه از بدترين نوع معلوليتها است ، زير پوشش اين بخش هستند.
شوراى عالى مشاركتهاى مردمى 
در پى تدوين و اجراى طرح امداد دانش آموزان محروم ومعلول توسط عده اى از انسانهاى نيكوكار و با پشتيبانى شهيد دكتر فياض بخش رئيس ‍وقت سازمان بهزيستى كشور در اواخر سال 1364 با توجه بهاصل 29 قانون اساسى مقدمات تشكيل شوراى عالى مشاركتهاى مردمى سازمان بهزيستىفراهم شد و اين شورا از فروردين سال 67 فعاليت رسمى خود را آغاز كرد.
از طريق مشاركتهاى مردمى و هميارى افراد خير و نيكوكار اقدامات چشمگيرى در راستاىاهداف سازمان بهزيستى كشور انجام گرفت . از آن جمله ، خريد تجهيزات مورد نيازمراكز توانبخشى و حمايتى سازمان بهزيستى ، پرداخت هزينه هاى تحصيلى و درمانىمددجويان و تامين ديگر نيازهاى آنان قابل ذكر است .
شوراهاى مردمى تاكنون هزاران متر مربع ساختمان ، زمين ، باغ و باغچه را به صورتاهدايى از افراد خير و نيكوكار براى واحدهاى بهزيستى سراسر كشورتحويل گرفته اند.
از نظر امور فرهنگى ، شوراهاى سراسر كشور تاكنون در حد توان و امكاناتشان در جهتكمك به محرومان گامهاى بلندى برداشته اند.
از ديگر اقدامات شوراى عالى مشاركتهاى مردمى ، تاسيس شوراى مشاركتهاى بانواننيكوكار تحت نظر رياست سازمان بهزيستى است كه تشكيلاتمستقل و مجزايى براى سازماندهى و جذب بانوان نيكوكار داوطلب مى باشد. اساسنامه اينشورا نيز توسط خود بانوان تهيه و به تصويب رسيده است .
شوراى عالى كمكهاى مردمى 30 عضو دارد كه علاوه بر رئيس سازمان حضرت آيت اللهحائرى تهرانى يكى از روحانيون نيكوكار كه امامت جماعت مساجد (ارك ) و (الغدير)را به عهده دارد و گروهى از افراد خير عضو آن هستند.
شوراى عالى مزبور در 10 كميته فعاليت و سياستگزارى مى كند كه از آن جمله بهكميته هاى امور فرهنگى و مساجد، امور زيارتگاه ها و اردوگاه ها، جلب مشاركتهاىشركتهاى خصوصى ، جلب مشاركتهاى وزارتخانه ها و موسسات دولتى و كميته امورخيريه ها مى توان اشاره كرد. تعداد اعضاء شوراى مشاركت استانها 24 نفر و درشهرستانها 20 نفر است و سعى بر اين است كه كمكهاى شوراها به خود كفايى خانوادههاى مددجو بيانجامد.
سازمان بهزيستى و سالمندان 
وجود 5/3 ميليون نفر سالمند در كشور، رقمقابل توجهى است كه سازمان بهزيستى بايد براى آنها برنامه هاى بهداشتى ، درمانى، كلينيكى ، و نيز پر كردن اوقات فراغت آنها با ورزشهاى سالمندى ، مطالعه و بسيارىاز چيزهاى ديگر داشته باشد. در حال حاضر به سالمندان در سه بخش ‍ دولتى ،خصوصى و خيريه ارائه خدمات مى شود.
اصولا مراكز خيريه سالمندان با مجوز سازمان تاسيس و به صورت هيات امنايى ادارهمى شوند. كمكها به صورت جلب مشاركتهاى مردمى است كه به طور عمده توسط افرادخير و گمنام تامين مى شود.
كهريزك در جنوب تهران يكى از اين مراكز است كه سالى 150 ميليون تومان هزينهدارد.
آسايشگاه هاى بخش خصوصى تحت نظارت بهزيستى است و امتياز آن تحت شرايط خاصىبه افراد واگذار مى شود.
معلوليت و بهزيستى 
سازمان بهداشت جهانى ، معلوليت را اختلال رابطه فرد با محيط مى داند و در تعريفتوانبخشى اشاره به اين دارد كه توانبخشى پاسخ به معلوليت است براى رسيدن بهحداكثر تواناييهاى يك معلول . اگر جامعه بتواند تسهيلات لازم را تامين كند كه وىمشكلات حضور در جامعه را نداشته و قدرت استفاده ازوسايل توانبخشى را داشته باشد، با موانع شهرى روبرو نشود،مشكل عبور و مرور نداشته باشد، در فعاليتهاى گروهى شركت نمايد و... ديگر آن فردمعلول نيست .
از 6 ميليون نفر افراد معلول جامعه ايرانى 60 درصد به نحوى در فعاليتهاى اجتماعىشركت داده شده اند و نيازى به خدمات توانبخشى خاص ندارند. 30 درصد نياز بهخدمات توانبخشى تخصصى ، و ده درصد نياز به توانبخشى فوق تخصصى دارند.
با وجود تلاش گسترده سازمان وضعيت اشتغال معلولان در جامعه نابسامان است . معلولانبسيارى ، به خاطر كمبود آگاهى برخى از كارفرمايان ، موانع شهرى و معمارى ،نداشتن آگاهى كافى جامعه از معلول و معلوليت ، يا بيكارند و يا هراس از برخورد بااجتماع در آنها باقى مانده است . در كشور ما حمايت قانونى در زمينهاشتغال معلولان به معناى واقعى وجود ندارد. اختصاص 3 درصد ار استخدامهاى دولتى بهمعلولان در قانون پيش بينى شده ، اما در عمل اجرا نمى گردد.
رشد معلوليت در جامعه ناشى از عوامل و دلايل شناخته شده اى است و به عنوان نمونهبخش قابل ملاحظه اى از معلوليتها ناشى از حوادث رانندگى است كه بر اثر گسترششهرنشينى و عدم رعايت دقيق قوانين و مقررات راهنمائى و رانندگى به وقوع مىپيوندند.
ساير معلوليتها نيز بر اثر عوامل مادرزادى ، فقر بهداشت ، عدم و اكسيناسيون كودكان ،انواع بيماريها و عدم درمان بموقع آنها شامل كزاز، سياه سرفه ،سل ، سرخك ، ديفترى و فلج اطفال كه قابل پيشگيرى نيز هستند، بروز مى كند.
كارشناسان مقاطع زمانى ابتلاى فرد به معلوليتها را به سه مقطعقبل از تولد، هنگام تولد و بعد از تولد تقسيم مى كنند.
عواملقبل از تولد از عوامل ارثى و يا محيطى منشا مى گيرند. اينعوامل بر اثر ازدواجهاى فاميلى و عدم تناسب (ارهاش h-R ) خون والدين بروزمعلوليت را سبب مى شود. عوامل محيطى شامل ابتلاى مادر باردار به بيماريهاى عفونى ،مسموميتهاى شيميايى و يا قرار گرفتن در معرض اشعه ايكس و ضربه هاى شديد مىباشد.
عوامل بعد از تولد به دو گروه تقسيم مى گردد:
اول كه ناشى از بيماريها مانند فلج اطفال ، رماتيسم ، مننژيت ، عفونتهاى استخوانى ،سوء تغذيه و سكته هاى قلبى و مغزى در بزرگسالان .
دوم تصافات رانندگى ، سوختگى ، برق گرفتگى ، تنبيهات شديد بدنى و...
ارائه خدمات به معلولان 
خدمات بهزيستى به دو صورت فعال و غيرفعال ارائه مى شود. خدمات فعال شامل فعاليتهاى است كه با هدف پيشرفت ومستقل و متكى به خود شدن معلولان انجام مى شود و در نهايت بازتوانى و جذب آنان بهروند عادى زندگى اجتماعى را به دنبال دارد. براى رسيدن به اين هدف امكاناتتوانبخشى مانند فيزيوتراپ ى ، كار درمانى ، فنى ارتوپدى ، گفتار درمانى ،بينايى سنجى و شنوايى سنجى پيش بينى و براى آنهاوسايل كمكى مانند اورتز، پرونز، عصا و سمعك در نظر گرفته مى شود.
خدمات غير فعال در مورد معلولانى كه نمى توانند زندگى مستقلى داشته باشند، كه ازآن جمله معلولان ذهنى و جسمى شديد مى باشند كه اين معلولان ، غيرقابل بازگشت به زندگى اجتماعى هستند و از اين رومسائل آموزش و استقلال در مورد آنان كمتر معنى دارد و آنچه مهم است ، تامين سرپناه وامكانات غذايى مى باشد.
26 تير 1347 / 17 ژوئيه 1968 
كودتاى حزب بعث عراق 
سرنگونى رژيم سلطنتى عراق 
در سحرگاه روز 14 ژوئيه 1958 جمعى از افسران آزاده (58) با انجام يك كودتاىنظامى رژيم سلطنتى را سرنگون و رژيم جمهورى را بر پا ساختند. فرد نخست كودتا،سرتيپ ستاد (عبدالكريم قاسم ) و دستيارش ‍ سرهنگ ستاد (عبدالسلام عارف )بود.
پس از كودتا، عراق ضمن كناره گيرى از پيمان بغداد (59) در 26 مارس ‍ 1959تدابيرى براى خاتمه دادن به دوران وابستگى بريتانيا اتخاذ كرد. عبدالكريم قاسمفرماندهى كل نيروهاى مسلح ، نخست وزيرى و وزارت دفاع را عهده دار شد و سرهنگعبدالسلام عارف به سمت معاون فرمانده كل نيروهاى مسلح ، معاون نخست وزيرى و وزيركشور منصوب شد.
عبدالكريم قاسم بعد از پيروزى در كودتا، دست به اصلاحاتى زد كه از جمله تدوينقانون اصلاحات ارضى ، تشكيل دادگاه خلق و انتشار قانون جديدى براى ثبتاحوال ، كه در اين قانون تساوى حقوق زن و مرد را در كليه امور بر خلاف نص صريحقانون اسلام در مورد قيموميت مرد بر زن و تفاوت بين مرد و زن در تقسيم ارث مورد تاكيدقرار داد.
صدور اين قانون و افزايش نقش ماركسيستها، مخالفت اكثر علماى شيعه بويژه آيت اللهالعظمى سيد محسن حكيم را با رژيم در پى داشت .
عبدالكريم قاسم شش روز بعد از استقلال كويت در 19 ژوئن 1961 خواستار الحاق كويتبه خاك عراق شد و با ارائه مدارك و اسنادى از زمان عثمانى ها، كويت را بخشى از استانبصره ناميد.
تاريخچه حزب بعث عراق 
طبق مدارك و شواهد متعدد، اولين كسى كه حزبى را به نام (بعث عربى ) پايهگذارى كرد و افكار و انديشه هاى (بعث قومى - عربى ) را تبليغ كرد دكتر(ارسوزى ) است . (سامى الجندى ) در كتاب خود تحت عنوان (بعث ) بر اين مدعاصحه مى گذارد.
نامبرده يكى ار اعضاى حزب ارسوزى بود كه پس ازانحلال آن در سال 1944 به حزب ميشل عفلق ملحق شد. اما عفلق ضمن رد اين ادعا خود رااولين بنيانگذار حزب بعث ، ايدئولوژى و تشكيلات آن به حساب آورده و دربارهارسوزى مى گويد:
(ارسوزى رابطه اى با حزب بعث ندارد... اين شخص ارتباط نزديكى با ما داشت و ما اورا دوست داشتيم . برخى از نزديكانش مى گويند: (او هنگامتحصيل رشته فلسفه در فرانسه تحت تاثير عقايد باطنى قرار گرفته و مرتكبانحرافاتى مى شد. به همين خاطر افكار سياسى اونامتعادل بود و گرفتار خيالبافى مى گرديد...)
به روايتى ديگر، عفلق سعى كرد در مورد تشكيل حزبى با ارسوزى به تفاهم برسد،ولى ارسوزى با اين تصور كه عفلق با سازمانهاى اطلاعاتى بيگانه در ارتباط مىباشد، حاضر به همكارى نشد. در هفتم آوريل 1947 حزب بعث تاسيس يافت و عفلق(60) به عنوان رئيس حزب برگزيده شد.
در سال 1952 حزب سوسياليست عربى كه توسط (اكرم الحورانى ) پايه گذارىگرديد، با حزب بعث ادغام يافت و به نام (بعث سوسياليست عربى ) نام گذارىشد.
فعاليت علنى بعث عراق در سال 1952 آغاز شد و در همانسال فعاليت جنبش ناسيوناليستهاى عربى علنى گرديد. (عبدالرحمن الدمين ) اوليندبير كل دائم حزب بعث عراق شد. رابطه حزب بعث با نظاميان بهقبل از سال 1954 باز مى گردد و حزب ، دفتر تشكيلات نظامى را كه مستقيما به كادررهبرى قومى ملحق مى شد تاسيس كرد.
بعثى ها با استفاده از پايبندى اكثريت قريب به اتفاق ملت عراق به هويت اسلامى شاندر برابر موج الحاد كمونيستى و مخالفت عبدالكريم قاسم با اسلام از طريق انتشارقانون جديدى براى ثبت احوال ، در صدد براندازى رژيم قاسم و به دست گرفتنقدرت برآمدند. تا زمانى كه دستيابى عامه مردم به نوشتجاتميشل عفلق در مورد اسلام چندان ميسر نبود، جاى تعجب نداشت كه اين فريب اسلام خواهى ازسوى بعثى ها بر اين قشر از جامعه تاثير بگذارد.ميشل عفلق اسلام را به عنوان ميراثى به حساب مى آورد كه بايستى انقلاب عربى باوضعيت كنونى عرب و جو بين المللى ، اطراف آن از اين ميراث نشات بگيرد و اسلام زيربناى اين انقلاب باشد. ولى عربيت هدف نهايى است و ميراث اسلامى چيزى جز ابزاربراى تحقق اين هدف قومى نيست .
به اعتقاد عفلق در عقيده و مرام - بجز حقيقت - چيزى با ارزشتر از عربيت وجود ندارد ومقصود از حقيقت همانا اصول و ارزشهاى لائيسم است كه در زمينه متصف نمودن افكار و شيوههاى اتخاذ شده براى احياى عربيت بايستى به كار رود.
اين نظريه در اثبات غير اسلامى بودن حزب بعث كافى به نظر مى رسد. با اين كهحقايق ، بعدها كذب ادعاى برترى حقيقت بر عربيت را - حتى در مفهوم لائيك - از ديدگاهبعثى ها ثابت كرد و آن زمانى بود كعه صدام حسين در برابر ديدگانميشل عفلق كه بعد از اخراج از سوريه از سوى حزب بعث اين كشور در بغداد اقامت نمود،بدترين انواع شيوه هاى تروريستى را در مورد هزاران نفر از شهروندان عراقى ،بسيارى از رهبران و اعضاى رده بالاى حزب بعث ، به كار گرفت . اما عفلق در پيروى ازنظريه خود هيچ گونه واكنشى نشان نداد.
عجيب اين است كه در اين ميان نه فقط عامه مردم ، بلكه بسيارى از روحانيون كه مىبايستى حداكثر تلاش خود را به كار مى بستند تا پس از كسب اطلاعات لازم و كافى بهعقايد و ماهيت اصلى حزب بعث پى ببرند، تحت تاثير اسلام خواهى دروغين بعثى ها قرارگرفتند.
يكى از علل تاثير پذيرى آن بود كه اين حزب نقش اساسى را در صحنه رويارويى بارژيم قاسم ايفا مى كرد. بعثى ها در اجراى تاكتيك مرحله اى خود در تظاهر به اسلامخواهى توانستند انگيزه هاى اسلامى را در مقابله با موج الحاد كمونيستى و رژيم قاسم ازبين ببرند. آنها با يك تير دو نشان را هدف قرار دادند.اول اين كه با محو انگيزه هاى اسلامى از نيروهاى بيشترى در رويارويى با كمونيستها ورژيم قاسم برخوردار شدند و دوم اين كه توانستند از ظهور يك حركت اسلامىمستقل جلوگيرى نمايند؛ چنانكه اين قيام از رهبرى داهيانه اى برخوردار بود، مى توانستبا انسجام و يكپارچگى تمام بر عقايد و روشهاى كمونيستها، بعثى ها و ديگر افكار لائيكخط بطلان بكشد.

next page

fehrest page

back page

 

 
 

کلیه حقوق این سایت محفوظ می باشد.

طراحی و پیاده سازی: GoogleA4.com | میزبانی: DrHost.ir

انهار بانک احادیث انهار توضیح المسائل مراجع استفتائات مراجع رساله آموزشی مراجع درباره انهار زندگینامه تالیفات عربی تالیفات فارسی گالری تصاویر تماس با ما جمادی الثانی رجب شعبان رمضان شوال ذی القعده ذی الحجة محرم صفر ربیع الثانی ربیع الاول جمادی الاول نماز بعثت محرم اعتکاف مولود کعبه ماه مبارک رمضان امام سجاد علیه السلام امام حسن علیه السلام حضرت علی اکبر علیه السلام میلاد امام حسین علیه السلام میلاد حضرت مهدی علیه السلام حضرت ابالفضل العباس علیه السلام ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها پاسخ به احکام شرعی مشاوره از طریق اینترنت استخاره از طریق اینترنت تماس با ما قرآن (متن، ترجمه،فضیلت، تلاوت) مفاتیح الجنان کتابخانه الکترونیکی گنجینه صوتی پیوندها طراحی سایت هاستینگ ایران، ویندوز و لینوکس دیتاسنتر فن آوا سرور اختصاصی سرور ابری اشتراک مکانی colocation