بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب شناخت زندگی بخش, ابراهیم شفیعى سروستانى   مناسب چاپ   خروجی Word ( برگشت به لیست  )
 
 

بخش های کتاب

     FEHREST -
     FOOTNT01 -
     HOJJAT01 -
     HOJJAT02 -
     HOJJAT03 -
     HOJJAT04 -
     HOJJAT05 -
     HOJJAT06 -
 

 

 
 

next page

fehrest page

back page

2 - تهذيب نفس و كسب فضائل اخلاقى  
وظيفه مهم ديگرى كه هر شيعه منتظر بر عهده دارد تهذيب نفس و آراستن خود به اخلاقنيكو است ، چنان كه در روايتى كه نعمانى به سند خود از امام صادق ، عليه السلام ،نقل مى كند آمده است :
من سره ان يكون من اصحاب القائم ، فلينتظر، وليعمل بالورع و محاسن الاخلاق ، و هو منتظر، فان مات و قام القائم ، عليه السلام ، بعدهكان له من الاجر مثل الاجر من ادركه ، فجدوا و انتظروا، هنيئا لكم ايها العصابة المرحومة.(154)
هركس دوست مى دارد از ياران حضرت قائم ، عليه السلام ، باشد بايد كه منتظر باشد ودر اين حال به پرهيزكارى و اخلاق نيكو رفتار نمايد، در حالى كه منتظر باشد، پسچنان چه بميرد و پس از مردنش قائم ، عليه السلام ، بپا خيزد، پاداش او همچون پاداشكسى خواهد بود كه آن حضرت را درك كرده است ، پس كوشش كنيد و در انتظار بمانيد،گوارا باد شما را اى گروه مشمول رحمت خداوند.
موضوع تهذيب نفس و دورى گزيدن از گناهان واعمال ناشايست ، به عنوان يكى از وظايف منتظران در عصر غيبت ، از چنان اهميتى برخورداراست كه در توقيع شريفى كه از ناحيه مقدسه حضرت صاحب الامر به مرحوم شيخ مفيد،رضى الله عنه ، صادر گرديده ، اعمال ناشايست و گناهانى كه از شيعياان آن حضرتسر مى زند، يكى از اسباب و يا تنها سبب طولانى شدن غيبت و دورى شيعيان از لقاى آنبدر منير شمرده شده است :
... فما يحبسنا عنهم الا ما يتصل بنا ممانكرهه ، ولانوثره منهم .(155)
... پس تنها چيزى كه ما را از آنان (شيعيان ) پوشيده مى دارد، همانا چيزهاى ناخوشايندىاست كه از ايشان به مامى رسد و خوشايند ما نيست و از آنان انتظار نمى رود.
3 - پيوند با مقام ولايت  
حفظ و تقويت پيوند قلبى با امام عصر، عليه السلام ، و تجديد دايمى عهد و پيمان باآن حضرت يكى ديگر ازوظايف مهمى است كه هر شيعه منتظر درعصر غيبت بر عهده دارد.بدين معنا كه يك منتظر واقعى حضرت حجت ، عليه السلام ، با وجود غيبت ظاهرى آن حجتالهى هرگز نبايد احساس كند كه در جامعه رها و بى مسؤوليت رها شده و هيچ تكليفىنسبت به امام و مقتداى خود ندارد.
اين موضوع در روايات بسيارى مورد تاكيد قرار گرفته است كه در اينمجال به برخى از آن ها اشاره مى كنيم :
در روايتى كه از امام محمد باقر، عليه السلام ،نقل شده آن حضرت در تفسير اين كلام خداى تعالى :
مى فرمايند:
يا ايها الذين آمنوا اصبروا و صابروا و رابطوا و اتقوالله لعلكم تفلحون .(156)
اصبروا على اداء الفرائض و صابروا عدوكم و رابطوا امامكم (المنتظر).(157)

بر انجام واجبات صبر كنيد و با دشمنانتان پايدارى كنيد، و پيوند خود را با اماممنتظرتان مستحكم نماييد.
همچنين امام صادق ، عليه السلام ، در روايت ديگرى كه در تفسير آيه مزبور وارد شده مىفرمايند:
اصبروا على الفرائض ، و صابروا على المصائب و رابطوا على الائمة .(158)
بر واجبات صبر كنيد و يكديگر را بر مصايب به صبر واداريد و خود را بر پيوند باامامان (و يارى آنها) ملتزم سازيد.
روايات ديگرى نيز به همين مضمون از امام جعفر صادق و امام موسى كاظم ، عليهما السلام، وارد شده است كه به جهت رعايت اختصار از ذكر آنها خوددارى مى كنيم .(159)
اين كه مى بينيم در روايتهاى متعددى ، امامان ما شيعيان خود را به تجديد عهد و بيعت ، باامام زمان خود سفارش كرده واز آنها خواسته اند كه در آغاز هر روز و حتى بعد از هر نمازواجب ، دعاى عهد بخوانند، همه نشان از اهميت پيوند دائمى شيعيان با مقام عظماى ولايت وحجت خدا دارد.
يكى ازمشهورترين دعاهاى عهد، دعايى است كه مرحوم سيد بن طاووس ‍ آن را در كتابارزشمند مصباح الزائر به نقل از امام صادق ، عليه السلام ، روايت كرده و در ابتداى آنآمده است كه :
من دعا الى الله تعالى اربعين صباحا بهذا العهد كان من انصار قائمنا، فان مات قبلهاخرجه الله تعالى من قبره ، و اعطاه بكل كلمة الف حسنة ، و محاعنه الف سيئة .(160)
هركس چهل بامداد خدا را با اين عهد بخواند، از ياوران قائم ما خواهد بود، پس اگر پيشاز (ظهور) قائم از دنيا برود، خداوند تعالى او را از قبرش خارج مى سازد (تا قائم رايارى دهد). و خداوند به شماره هر كلمه (از آن ) هزار حسنه به او عطا كند و هزار بدى رااز او برطرف مى سازد.
به دليل اهميت و اعتبار مضمون اين دعاى شريف در اين جا بخشى از آن رانقل مى كنيم :
بعد از ذكر خدا و درود و صلوات بر امام غائب چنين آمده است :
اللهم انى اجدد له فى صبيحة يومى هذا و ماعشت من ايام حياتى عهدا و عقدا و بيعة لهفى عنقى لااحول عنها و لاازول ابدا، اللهم اجعلنى من انصاره و اعوانه و الذابين عنه والمسارعين اليه فى قضاء حوائجه و الممتثلين لاوامره و نواهيه و المحامين عنه و السابقينالى ارادته و المستشهدين بين يديه .(161)
با خدايا! من در بامداد اين روز و تمام دوران زندگانيم ، عهد و عقد و بيعتى را كه از آنحضرت برگردن دارم با او تجديد مى كنم ، كه هرگز از آن عهد و بيعت بر نگردم وبرآن پايدار بمانم . بار خدايا مرا از انصار و ياران آن حضرت و مدافعان ازحريم مقدساو، و شتابندگان درپى انجام مقاصدش و امتثال كنندگان دستوران و اوامر و نواهيش ، وحمايت كنندگان از وجود شريفش ، و سبقت جويان به سوى خواسته اش و شهيد شدگان درركاب و در حضور حضرتش قرار ده .
دقت درعبارتهاى بالا مى تواند تصويرى روشن از مفهوم عهد و پيمان با امام و حجت زمانبه ما ارايه دهد، عهد و پيمانى ناگسستنى براى يارى و نصرت امام زمان خود و اطاعتمخلصانه و تا پاى جان از اوامر و نواهى او.
آيا اگر هر شيعه منتظر در آغاز هر روز، با حضور و توجه ، چنين عهد و پيمانى را با امامو مقتداى خود تجديد نمايد، هرگز تن به ركود، ذلت و خوارى و ظلم و بى عدالتى خواهدداد؟
آيا هرگز حاضر خواهد شد كه به رضاى مولا و سرور خود بى اعتنايى كند و تن بهگناه و معصيت دهد؟ مسلما خير. بدون هيچ ترديدى اگر در جامعه اى چنين فرهنگى حاكم شودو همه تنها در پى رضاى امام زمان خود باشند، آن جامعه هرگز دچار بحران فرهنگى ، ازخود بيگانگى ، ياس و نوميدى و انحطاط نخواهد شد. اين نكته نيز مسلم است كه اگر همهشيعيان با همدلى و همراهى دست بيعت و يارى به سوى مولا و سرور خود دراز كنند و برنصرت او متفق شوند ديرى نخواهد پاييد كه فرج مولايشان را درك خواهند كرد و براىهميشه از ظلمها و ذلتها رهايى خواهند يافت . چنان كه در توقيع شريفى كه بيش از ايننيز به بخشى از آن اشاره شد آمده است :
لو ان اشياعنا، وفقهم الله لطاعته و على اجتماع من القلوب فى الوفاء بالعهدعليهم لما تاخر عنهم اليمن بلقائنا و لتعجلت لهم السعادة بمشاهدتنا على حق المعرفة وصدقها منهم بنا.(162)
اگر شيعيان ما كه خداوند آنان را در اطاعتش يارى دهد، در وفاى پيمانى كه از ايشانگرفته شده يكدل و مصمم باشند، نعمت لقاى ما از آنان به تاخير نمى افتد و سعادتديدار ما براى آنها با معرفت كامل و راستين نسبت به ماتعجيل ميگردد.
4 - كسب آمادگى براى ظهور حجت حق  
يكى ديگر از وظايفى ، كه به تصريح روايات ، در دوران غيبت بر عهده شيعيان ومنتظران فرج قائم آل محمد، صلى الله عليه و آله ، كسب آمادگيهاى نظامى و مهيا كردنتسليحات مناسب هر عصر براى يارى و نصرت امام غائب است ، چنان كه در روايتى كهنعمانى به سند خود از امام صادق ، عليه السلام ،نقل كرده آمده است :
ليعدن احدكم لخروج القائم ، عليه السلام ، و لو سهما فان الله تعالى اذا علمذلك من نيته رجوت لان ينسى فى عمره حتى يدركه (فيكون من اعوانه و انصاره ).(163)
هريك از شما بايد كه براى خروج حضرت قائم ، عليه السلام ، (سلاحى ) مهيا كند.هرچندكه يك تير باشد، كه خداى تعالى هرگاه بداند كه كسى چنين نيتى دارد اميدوارمعمرش را طولانى كند تا آن حضرت را درك كند (و از ياران و همراهانش قرار گيرد.)
در روايت ديگرى مرحوم كلينى به سند خود از امام ابوالحسن (موسى كاظم ، عليه السلام) نقل مى كند كه :
....من ارتبط دابة متوقعا به امرنا و يغيظ به عدونا و هو منسوب الينا ادرالله رزقه ،و شرح صدره و بلغه امله و كان عونا على حوائجه .(164)
... هركس اسبى را به انتظار امر ما نگاه دارد و به سبب آن دشمنان را خشمگين سازد و اوبه ما منسوب باشد، خداوند روزيش را فراخ گرداند، به او شرح صدر عطا كند، او رابه آرزويش برساند و در رسيدن به خواسته هايش ياريش كند.
همچنين مرحوم كلينى در الكافى به سند خود از (ابوعبدالله جعفى ) روايتى رانقل مى كند كه توجه به مفاد آن بسيار مفيد است :
قال لى ابوجعفر محمد بن على ، عليهماالسلام ، كم الرباط عندكم ؟ قلت : اربعون ،قال عليه السلام ، لكن رباطنا الدهر.(165)
حضرت ابوجعفر محمد بن على (امام باقر) عليه السلام ، به من فرمودند: منتهاى زمانمرابطه (مرزدارى )(166) نزد شما چند روز است ؟عرضه داشتم :
چهل روز، فرمودند: ولى مرابطه ما مرابطه اى است كه هميشه هست ...
علامه مجلسى درشرح اين فرمايش امام ، عليه السلام ، مى فرمايد:
اى يجب على الشيعة ان يربطوا انفسهم على طاعة امام الحق ، و انتظار فرجه ، ويتهياوا لنصرته .(167)
بر شيعيان واجب است كه خود را بر اطاعت امام بر حق و انتظار فرج او ملتزم سازند وبراى يارى نمودن مهيا باشند.
شيخ محمد حسن نجفى نيز در كتاب جواهرالكلام درشرح روايت مزبور مى فرمايد:
و هو محمول على ارادة ترقب الفرج ساعة بعد ساعة كما جائت به النصوص لاالرباط المصطلح .(168)
مرابطه در اين روايت به معناى اراده انتظار فرج در تمام ساعات شبانه روز است ،همچنانكه در بعضى از روايات نيزبه اين معنا اشاره شده است ، نه مرابطه مصطلح درفقه .
البته شايد بتوان گفت كه كلام مرحوم صاحب جواهر نيز در نهايت به همان كلام مرحومعلامه مجلسى بر مى گردد كه فرمود: مرابطه در روايت مزبور به معناى آمادگى و مهيابودن براى يارى امام منتظر است . كه البته نحوه اين آمادگى و مهيا بودن بستگى بهشرايط زمان و مكان دارد و اگر در بعضى از روايات سخن از آماده كردن اسب و شمشيربراى ظهور ولى امر، عليه السلام ، به ميان آمده ، و براى آن فضيلت بسيار بر شمردهشده است ، به اين معنا نيست كه اينها موضوعيت دارند، بلكه با قدرىتامل روشن مى شود كه ذكر اين موارد تنها به عنوانتمثيل و بيان لزوم آمادگى رزمى براى يارى آخرين حجت حق مى باشد، و مسلما در اين عصربر شيعيان لازم است كه با مسلح شدن به تجهيزات نظامى روز، خود را براى مقابله بادشمنان قائم آل محمد، عليهم السلام ، آماده سازند، و البته درحال حاضر به خاطر وجود حكومت شيعى و حاكميت فقيه جامع الشرايط بر سرزمين اسلامىاين وظيفه در درجه اول بر عهده حكومت اسلامى است كه در هر زمان قواى مسلح كشور را دربالاترين حد آمادگى نظامى قرار دهند تا بهفضل خدا در هر لحظه كه اراده الهى بر ظهور منجى عالم بشريت حضرت مهدى ،عجل الله تعالى فرجه ، قرار گرفت بتوانند به بهترين نحو در خدمت آن حضرتباشند.
اگر بخواهيم مفهوم انتظار در مكتب تشيع را در چند جمله بيان كنيم مى توانيم بگوييم كهانتظار در مكتب تشيع حالت انسانى است كه ضمن پيراستن وجود خويش ازرذايل و آراستن آن به فضايل در ارتباطى مستمر با امام و حجت زمان خويش همه همت خود راصرف زمينه سازى ظهور مصلح آخرالزمان نموده و در جهت تحقق وعده الهى نسبت بهبرپايى دولت كريمه اهل بيت ، عليهم السلام ، با تمام وجود تلاش مى كند.
جامعه موعود، الگوى جامعه مطلوب 
حكومت جهانى موعود را از دو منظر مى توان مورد مطالعه قرار داد: در منظراول به اين حكومت تنها به عنوان آرمانى دوردست كه بايد در انتظار تحقق آن بودنگريسته مى شود، آرمانى كه با وضع موجود ما نسبتى نداشته و هيچ تاثيرى هم درواقعيتهاى جارى جامعه ندارد.
اما در منظر دوم ، اين حكومت - با همه ويژگيهاى آرمانى آن - نه تنها به عنوان غايتآمال بشر و نهايت آرزوى عدالت خواهان بلكه به عنوان الگوى واقعى براى سامانبخشيدن به وضع موجودو هدفى عينى كه مى تواند حركتهاى اجتماعى ما را جهت بخشد ؛قابل مطالعه است . اگر چه تحقق كامل اين آرمان جز به دست با كفايت بنده برگزيده خداحضرت ولى اللاة لاعظم ، ارواحناله الفداء، ميسر نيست .
حضرت آيت الله خامنه اى ، رهبر معظم انقلاب اسلامى در يكى از بيانات خود، ضمن اشارهبه ضرورت (اهتمام به مساله عدالت اجتماعى در كشور) و لزوم مقابله با (طبقه بهرهمندان از پولهاى حرام ) و (مرفهان بى درد) به نكته مهمى اشاره كردند كه توجه بهآن مى تواند ما را در ارايه تصويرى روشن از منظر دوم يارى دهد.
ايشان در سخنان خود موضوع (عدالت گسترى ) و (قسط آفرينى ) را كه در رواياتاسلامى ، به عنوان يكى از شاخصه هاى مهم انقلاب مهدوى بدان اشاره شده ، بررسىكرده و توجه به اين موضوع را در همه برنامه هاى نظام اسلامى ضرورى دانسته اند:
نظام اسلامى ، نظام عدالت است . شما كه آرزومند و مشتاق ظهور خورشيد مهدويت درآخرالزمان هستيد و الان حدود هزار و دويست سال است كه ملت اسلام و شيعه در انتظار ظهورمهدى موعود عجل الله تعالى فرجه الشريف و جعلناالله فداه است ، چه خصوصيتىبراى آن بزرگوار ذكر مى كنيد؟ (الذى يملاء الله به الارض قسطا و عدلا) نمىگوييد كه (يملاء الله به الارض دينا). اين نكته خيلى مهمى است . چرا به اين نكتهتوجه نمى كنيم ؟ اگرچه قسط و عدل متعلق به دين است اما هزارسال است كه امت اسلامى براى قسط و عدل دعا مى كند و اين نظام اسلامى كه به وجود آمدهاست ؛ اولين كارش اجراى قسط و عدل است .
قسط و عدل ، واجب ترين كارهاست . ما رفاه را هم براى قسط وعدل مى خواهيم . كارهاى گوناگون ، مبارزه ، جنگ ، سازندگى و توسعه را براى قسط وعدل مى خواهيم . براى اين كه در جامعه عدالت برقرار شود، همه بتوانند از خيرات جامعهاستفاده بكنند و عده اى محروم و مظلوم واقع نشوند. در محيط قسط وعدل است كه انسانها مى توانند رشد كنند. به مقامات عالى بشرى برسند وكمال انسانى خود را به دست بياورند. قسط وعدل ، يك مقدمه واجب براى كمال نهايى انسان است . چطور مى شود به اين قضيه بىاعتنايى كرد!؟(169)
جان كلام رهبر انقلاب در سخنان ياد شده اين است كه ما نبايد به فرهنگ مهدويت و انتظار،با همه مشخصه هايى كه در روايات ما براى آن برشمرده شده است ، به عنوان مجموعهمعارفى كه فقط ترسيم كننده وضعيت آينده جهان هستند و هيچ نسبتى با وضعيت كنونىمسلمانان ندارند، نگاه كنيم ، بلكه بايد اين فرهنگ را در تمام عرصه هاى اجتماعى ،فرهنگى ، سياسى و اقتصادى جامعه خود جارى و سارى بدانيم و در پى آن باشيم كهويژگيهاى ذكر شده براى جامعه موعود را، تا آن جا كه در توان داريم ، در جامعه خودپياده كنيم و اگر فعلا توفيق دستيابى به جامعه موعود را نداريم ،لااقل با الگو قرار دادن آن ، جامعه مطلوب را بنيان نهيم . چناكه امامراحل است ، قدس سره ، نيز به اين موضوع اشاره كرده و مى فرمايد:
حالا البته اين پر كردن دنيا را از عدالت ، اين را ما نمى توانيم بكنيم ، اگر مىتوانستيم مى كرديم ، اما چون نمى توانيم بكنيم ، ايشان بايد بيايند، الان عالم پر ازظلم است ، شما يك نقطه هستيد در عالم ، عالم پر ازظلم است ، ما بتوانيم جلوى ظلم رابگيريم ، بايد بگيريم ، تكليفمان است .(170)
اگر الگوپذيرى از قيام عدالت گستر مهدى موعود، عليه السلام ، در جامعه اسلامى ما،به صورت يك فرهنگ درآيد و همه دست اندركاران نظام اسلامى خود را موظف به شناختويژگيهاى دولت كريمه آخرين ذخيره الهى بدانند و سعى كنند كه زندگى فردى وفعاليت اجتماعى خود را بر آن ويژگيها منطبق سازند آن وقت است كه معناى واقعى انتظارفرج تحقق مى يابد، زيرا ما وقتى مى توانيم خود را منتظر واقعى بدانيم كه درعمل به آرمانهايى كه تحقق آنها را انتظار مى كشيم پايبند باشيم .
بنابراين بايد رواياتى را كه به بيان خصايص يگانه مصلح موعود و ويژگيهاىحكومت جهانى آن حضرت پرداخته اند مورد بررسى قرار دهيم تا درنهايت بتوانيم بهالگوى مناسبى از جامعه موعود دست يابيم ، الگويى كه بتواند حيات اجتماعى ما را درعصر حاضر سامان دهد.
در اين جا براى روشن تر شدن موضوع بحث به برخى از ويژگيهايى كه در رواياتبرخى حكومت جهانى آن امام غايب برشمرده شده است ، اشاره مى كنيم :
1. ساده زيستى كارگزاران حكومت  
دراين زمينه روايتى از امام صادق ، عليه السلام ،نقل شده كه توجه به مفاد آن در ارائه تصويرى از شيوه زندگى كسى كه درعصرظهور، حكمران سراسر عالم خواهد بود، بسيار مفيد است . آن حضرت بنا بر اين روايتخطاب به يارانش مى فرمايند:
ما تستعجلون بخروج القائم !فوالله مالباسه الا الغليظ و لاطعامه الا الجشب...(171)
به چه ملاك درباره خروج قائم ، تعجيل مى طلبيد؟ به خدا سوگند، او جامه درشت مىپوشدو خوراك خشك و ناگوار مى خورد...
در روايت ديگرى امام صادق ، عليه السلام ، تصويرى جامع از شيوه زندگى حاكمان درعصر حكومت اهل بيت ، عليهم السلام ، ارايه مى دهند:
قال(المفضل ): كنت عند ابى عبدالله ، عليه السلام ، بالطواف ، فنظر الى وقال لى يا مفضل ! مالى اراك مهموما متغير اللون ؟قال : فقلت له : جعلت فدا؟ نظرى الى بنى العباس و ما فى ايديهم من هذا الملك والسلطان و الجبروت ، فلوكان ذلك لكم لكنا فيه معكم ،فقال : يا مفضل اما لوكان ذلك لم يكن الا سياسةالليل و سياحة النهار، اكل الجشب و لبس الخشن ، شبه اميرالمؤمنين ، عليه السلام ، و الافالنار.(172)
مفضل (راوى معروف ) مى گويد: سالى در حج ، به هنگام طواف ، خدمت امام جعفر صادق ،عليه السلام ، بودم . در اثناى طواف ، امام نگاهى به من كرد و فرمود: چرا اين گونهاندوهگينى و چرا رنگت تغيير كرده است ؟ گفتم : فدايت شوم !بنى عباس و حكومتشان را مىبينم و اين مال و اين تسلط و اين قدرت و جبروت را، اگر همه در دست شما بود، ما هم باشما در آن سهيم بوديم . امام ، عليه السلام ، فرمود: اىمفضل ! بدان ، اگر حكومت در دست ما بود جز سياست شب (عبادت ، اقامه حدود و حقوق الهىو حراست مردم )و سياحت روز (سير كردن و رسيدگى به مشكلات مردم و جهاد و رفع ظلمو...) و خوردن خوراكهاى خشن و نامطبوع و پوشيدن جامه هاى درشت ، يعنى همان روشاميرالمؤمنين ، عليه السلام ، چيزى در كار نبود كه اگر (در كار حكومت دينى )، جز اينعمل شود، پاداش آن دوزخ خواهد بود.
نكته قابل توجه در اين روايت اين است كه با وجود اين كه حضرت امام جعفر صادق ، عليهالسلام ، خود در زمان امامتشان ، بنابر بعضى روايات ، از لباسهاى لطيف نيز استفاده مىكردند و به همين خاطر مورد طعن و انتقاد بعضى از مقدس مآبها واقع مى شدند،(173) دراين جا مى فرمايند اگر ما به حكومت برسيم سهمى جز خوردن خوراكهاى ناگوار وپوشيدن جامه هاى تن آزار نداريم ؛ كه اين بيانگر اهميت ويژه زمامدارى و حكومت بر مسلمينو وظيفه خطير كارگزاران حكومت اسلامى است و نشان مى دهد كه پذيرفتن مسووليت حكومتمردم ، تعهد مضاعفى را بر عهده پذيرنده اين مسووليت مى آورد و او را ناچار مى سازد كهزندگانى خويش را با ضعيفترين طبقات اجتماع هماهنگ سازد تا درد آنها را با تمام وجوداحساس و همت خويش را صرف بهبود آلام آنها كند.
حكايت زير، رسالت سنگين پيشوايان و كارگزاران جامعهعدل اسلامى را به خوبى بيان مى كند:
روزى يكى از ياران اميرالمؤمنين ، عليه السلام ، عرض كرد: اى اميرمؤمنان ! از برادرمعاصم بن زياد به تو شكايت مى كنم . فرمود: چرا؟ گفت : جامه هاى پشمين به تن كرده واز دنيا روى برگردانده . امام ، عليه السلام ، فرمودند: او رانزد من آريد. چون نزد ايشانآمد بدو گفت : اى دشمنك خويش ! شيطان سرگشته ات كرده و از راهت بدر برده . بر زن وفرزندانت رحمت نمى آرى و چنين مى پندارى كه خدا آن چه را پاكيزه است و بر تو روافرموده ، اما ناخشنود است كه از آن بردارى ؟ تو نزد خدا خوارمايه تر از آنى كه مىپندارى ؟
گفت : اى اميرمؤمنان !و تو در اين پوشاك زبر تن آزار باشى و خوراك دشوار خوار؟فرمود:
و يحك انى لست كانت ، ان الله فرض على ائمةالعدل ان يقدروا انفسهم بضعفة الناس كيلا يتبيغ بالفقير فقره ).(174)
واى بر تو! من نه چون توام . كه خدا بر پيشوايان دادگر واجب فرموده ، خود را با مردمناتوان برابر نهند تا مستمندى ، (شخص )، تنگدست را به هيجان نيارد و به طغيانواندازد.
2. قاطعيت با كارگزاران و ملاطفت با زيردستان 
يكى از ويژگيهاى مهم حكومت جهانى امام مهدى ، عليه السلام ، كه در روايات بدان اشارهشده ، سختگيرى و قاطعيت نسبت به كارگزاران حكومت و مجريان امور و برخورد شديد بامتخلفان است ، چنان كه در روايتى كه در اين زمينه ازامام على ، عليه السلام ،نقل شده ، آمده است :
(لينزعن عنكم قضاة السوء، و ليقبضن عنكم المراضين ، و ليعزلن عنكم امراالجور، وليطهرن الارض من كل غاش ...(175)
... امام مهدى ، عليه السلام ، قاضيان زشتكار را كنار مى گذارد و دست سازشكاران(176) را از سرتان كوتاه مى كند، و حكمرانان ستم پيشه راعزل مى نمايد، و زمين را از هر نادرست و خائنى پاك مى سازد.
در روايت ديگرى قاطعيت و سازش ناپذيرى حضرت ولى عصر، عليه السلام ، درمقابل كارگزاران ناشايست و ملاطفت و مهربانى آن حضرت با بيچارگان و مستمندان چنينتوصيف شده است :
المهدى سمح بالمال ، شديد على العمال ، رحيم بالمساكين .(177)
مهدى ، (عليه السلام ،) بخشنده است ، او دربارهعمال و كارگزاران و ماموران دولت خويش بسيار سختگير است ، و با ناتوانان و مستمندانبسيار دلرحم و مهربان .
شدت و قاطعيت در مقابل كارگزاران حكومت و رافت و ملاطفت نسبت به ناتوانان وزيردستان ازويژگيهاى مهمى هستند كه حاكم اسلامى مى بايست بدانها آراسته باشد، تابدانجا كه امام صادق ، عليه السلام ، در نامه اى كه خطاب به (نجاشى )، يكى ازياران خود - كه به سمت استاندارى اهواز منصوب شده بود - رستگارى و نجات او را درگرو داشتن اين ويژگيها دانسته و مى فرمايند:
و اعلم ان خلاصك و نجاتك فى حقن الدماء و كف الاذى عن اولياء الله و الرفق بالرعيةو التانى و حسن المعاشرة مع لين فى غير ضعف و شدة فى غير عنف .(178)
بدان كه نجات و رستگارى تو در گرو چند چيز است : جلوگيرى از ريختن خون (بىگناهان ) خوددارى از آزار دوستان خدا، مدارا و ملاطفت با زيردستان و حسن سلوك همراه بارافت و مهربانيى كه برخاسته از ضعف و ناتوانى و شدت و قاطعيتى كه برخاسته اززورگويى نباشد.
امام على ، عليه السلام ، نيزيكى از فرمانداران خود را چنين سفارش ‍ مى كنند:
و اخلط الشدة بضغث من اللين ، و ارفق ما كان الرفق ارفق و اعتزم بالشدة حينلايغنى عنك الا الشدة ...(179)
شدت و قاطعيت را با قدرى نرمى و ملاطفت بياميز، و هر زمان كه مهربانى و مدارا كردنشايسته تر است ، مدارا كن و آن جا كه چاره اى جز شدت و قاطعيت ندارى شدت و قاطعيتپيشه كن .
3. تامين رفاه اقتصادى مردم 
درزمان حكومت امام مهدى ، عليه السلام ، رفاه اقتصادى و آسايش معيشتى بر تمام بخشها وزواياى زندگى بشر پرتو مى افكند و انسانها آسوده خاطر از مشكلات روزمره تامينمعاش مى توانند به سازندگى معنوى خود بپردازند.
در اين زمينه روايتهاى بسيارى نقل شده كه در اينجا به ذكر روايتى از امام على ، عليهالسلام ، اكتفا مى كنيم :
... و اعلموا انكم ان اتبعتم طالع المشرق سلك بكم منهاجالرسول ... و كفيتم موونة الطلب و التعسف ، و نبذتمالثقل الفادح عن الاعناق ...(180)
... بدانيد اگر شما از قيامگر مشرق (امام مهدى ، عليه السلام ) پيروى كنيد، شما را بهآيين پيامبر درآورد... تا از رنج طلب و ظلم (در راه دستيابى به امور زندگى ) آسودهشويد و بار سنگين (زندگى ) را از شانه هاتان بر زمين نهيد...
چنان كه ملاحظه مى شود در اين روايت پيروى از امامعادل و درآمدن به آيين پيامبر، صلى الله عليه و آله ، مقدمه اى براى رسيدن به وضعمطلوب اقتصادى ، آسودگى از رنج طلب و رهايى ازبار سنگين زندگى ذكر شده است .نكته ظريفى كه ازاين موضوع به دست مى آيد اين است كه تامين رفاه اقتصادى و سامانبخشيدن به وضعيت معيشتى مردم يك جامعه ، نه تنها با اهداف الهى و ارزشهاى معنوى آنجامعه منافات ندارد. بلكه تحقق اين اهداف زمينه و بستر مناسبى براى رسيدن به رشد وتوسعه اقتصادى و تامين رفاه و آسايش عمومى مردم جامعه است .
نكته ياد شده را در كلام ديگرى از اميرالمؤمنين ، عليه السلام ، مى توان مشاهده كرد، آنجا كه مى فرمايد:
اما والذى فلق الحبة و براالنسمة ، لو اقتبستم العلم من معدنه ، و ادخرتم الخير منموضعه ، و اخذتم الطريق من وضحه ، و سلكتم من الحق نهجه ، لنهجت بكمالسبل ، وبدت لكم الاعلام ، و اضاء لكم الاسلام ، و اكلتم رغدا، و ماعال فيكم عائل و ظلم منكم مسلم و لامعاهد.(181)
سوگند به خدايى كه دانه را (در دل خاك ) بشكافت ، و آدميان را آفريد، اگر علم را ازمعدن آن اقتباس كرده بوديد و خبر را از جايگاه آن خواستار شده بوديد و ازميان راه بهرفتن پرداخته بوديد و راه حق را از طريق روشن آن پيموده بوديد، راههاى شما هموار مىگشت و نشانه هاى هدايتگر پديد مى آمد و فروغ اسلام شما را فرا مى گرفت و بهفراوانى غذا مى خورديد و ديگر هيچ عائله مندى بى هزينه نمى ماند و بر هيچ مسلمان وغيرمسلمانى ستم نمى رفت .
4. گسترش عدالت و مساوات  
يكى از مهمترين ويژگيهاى حكومت مهدى گسترش عدالت در همه شؤ ون زندگى بشر است، مطابق حديث مشهورى كه به حد تواتر از شيعه واهل سنت نقل شده آن حضرت (...زمين را از عدل و داد لبريز مى كند پس از آن كه از ستم وبيداد لبريز شده باشد.)(182)
عدالت مهدوى آن چنان فراگير و گسترده است كه حتى به درون خانه ها نيز نفوذ كرده وروابط خصوصى افراد خانواده را تحت تاثير قرار ميدهد، كارى كه از عهده هيچ نظامحقوقى برخاسته نيست ، چنان كه امام صادق ، عليه السلام ، دراين باره مى فرمايند:
...و اما و الله ليدخلن (القائم ) عليهم عدله جوف بيوتهم كمايدخل الحر و القر.(183)
به خدا سوگند مهدى ، عليه السلام ، عدالتش را تا آخرين زواياى خانه هاى مردم وارد مىكند، همچنان كه سرما و گرما وارد خانه ها مى شود.
در روايت ديگرى از امام باقر، عليه السلام ،شمول دامنه عدالت آن حضرت چنين بيان شده است : ....فانه (القائم ) يقسمبالسوية ، و يعدل فى خلق الرحمن ، البر منهم و الفاجر...(184)
... امام قائم (اموال را) برابر تقسيم مى كند و ميان (همه ) مردم ، نيكوكار و بدكار، بهعدالت رفتار مى نمايد...
امام راحل ، قدس سره ، در بيان مفهوم واقعى عدالتى ، كه به دست تواناى امام مهدى ،عليه السلام ، تحقق مى يابد و سراسر زمين را فرامى گيرد، مى فرمايند:
قضيه غيبت حضرت صاحب ، قضيه مهمى است كه به ما مسائلى مى فهماند، من جمله اينكهبراى يك همچو كار بزرگى كه در تمام دنيا عدالت به معناى واقعى اجرا بشود، درتمامبشر نبوده كسى الا مهدى موعود، عليه السلام ، كه خداى تبارك و تعالى او را ذخيره كردهاست براى بشر. هريك از انبيا كه آمدند، براى اجراى عدالت آمدند و مقصدشان هم اين بودكه اجراى عدالت را در همه عالم بكنند، لكن موفق نشدند. حتىرسول ختمى مرتبت ، صلى الله عليه و آله ، كه براى اصلاح بشر آمده بود و براىاجراى عدالت آمده بود و براى تربيت بشر آمده بود، باز درزمان خودشان موفق نشدندبه اين معنا... وقتى كه ايشان ظهور كنند، ان شاء الله خداوندتعجيل كند در ظهور او، تمام بشر را از انحطاط بيرون مى آورد، تمام كجى ها را راست مىكند، (يملاء الارض عدلا بعد ماملئت جورا) همچو نيست كه اين عدالت همان كه ماها از آن مىفهميم ، كه نه يك حكومت عادلى باشد كه ديگر جور نكند آن ، اين هست اما خير، بالاتر ازاين معناست . معنى (يملا الارض عدلا بعد ما ملئت جورا) الان زمين ، و بعد از اين ، از اين همبدتر شايد بشود، پر از جور است ، تمام نفوسى كه هستند انحرافات در آنها هست ، حتىنفوس اشخاص كامل هم در آن انحرافاتى هست ولو خودش نداند. در اخلاقها انحراف هست ،در عقايد انحراف هست ، در اعمال انحراف هست و در كارهايى هم كه بشر مى كند.انحرافاتى معلوم است و ايشان مامورند براى اين كه تمام اين كجى ها را مستقيم كنند وتمام اين انحرافات را برگردانند به اعتدال كه واقعا صدق بكند: (يملاء الارض عدلابعد ماملئت جورا.(185)
نشانه هاى ظهور 
ظهور مصلح آخرين ، حضرت بقية الله الاعظم ، ارواحناله الفداء، با حوادث طبيعى ،رويدادهاى اجتماعى و تحولات سياسى بسيارى همراه است كه همه ، نشان از آماده شدن جهانبراى ورود به عصرى جديد و آغاز دورانى سرنوشت ساز از حيات كره خاك دارند.
از مجموع اين حوادث ، رويدادها و تحولات كه پيش از ظهور و يا همزمان با آن واقع مىشوند تعبير به نشانه ها و يا علايم ظهور مى شود.
البته اين نكته را بايد توجه داشت كه همه اين نشانه ها در يك زمان واقع نشده و ازنظردورى ويا نزديكى به وقت ظهور با يكديگر تفاوت دارند.
از زمان پيامبر اكرم ، صلى الله عليه و آله ، كه بشارت به ظهور مردى ازآل محمد، عليهم السلام ، در آخرالزمان داده شد، بيان نشانه هاى ظهور او نيز آغاز شد. امامعلى ، عليه السلام ، بارها در خطبه ها و سخنان خود اصحاب را نسبت به رويدادهاى عصرظهور آگاهى مى دادند و آن ها را متوجه اين رويداد عظيم مى ساختند. امامان بعدى نيز هر يكبه نوبه خود مردم را نسبت به نشانه هاى ظهور هشدار مى دادند.
اكنون ما مواجه با مجموعه اى قابل توجه از روايات و كلمات معصومين ، عليهم السلام ،هستيم كه در هر يك از آنها به گوشه اى از رويداد عظيم ظهور مصلح آخرالزمان اشارهشده و اگر ما آنها را در كنار هم قرار دهيم ، مى توانيم به تصويرى نسبتا واضح ازوضعيت اجتماعى ، سياسى ، نظامى و حتى طبيعى و جغرافيايى جهان در آستانه ظهور دستيابيم .
بدون شك مطالعه در روايات مربوط به نشانه هاى ظهور در عصر ما - كه بيش از هرعصر ديگر التهاب جهانى براى ظهور احساس مى شود - از ضرورتهاى بى چون وچراست و بر شيعيان آل محمد،عليهم السلام ، واجب است كه با دقت تمام همه نشانه هاىظهور را مورد توجه قرار دهند، و با تطبيق آنها با وضعيت كنونى جهان ، رسالت خويشرا بهتر بشناسند.
دسته بندى نشانه هاى ظهور 
در كتب و منابع از حوادث و رويدادهاى مختلفى به عنوان نشانه هاى ظهور ياد شده است تاجايى كه برخى از صاحبنظران شمار اين حوادث و رويدادها را تا بيش از شصت موردرسانده اند.(186) با بررسى اين نشانه ها به نظر مى رسد كه آن ها به دو اعتبارقابل دسته بندى هستند:(187)
1 - به اعتبار نوع حادثه و رويداد
2 - به اعتبار زمان وقوع حادثه و رويداد
در ديدگاه نخست ملاك دسته بندى اين است كه آيا آن حادثه و رويدادى كه در روايت ذكرشده از جمله رويدادها و حوادث اجتماعى است يا در زمره وقايع و رخدادهاى طبيعى ؟
اما در ديدگاه دوم آن چه ملاك دسته بندى قرار گرفته اين است كه آيا حادثه و رويدادىكه از آن به عنوان نشانه ظهور ياد شده در فاصله اى نزديك به عصر ظهور امام عصر،عليه السلام ، رخ مى دهد، يا در فاصله اى دور از عصر ظهور؟
با تلفيق اين دو دسته بندى مى توان نشانه هاى ظهور را به چهاردسته كلى تقسيم كرد:
1 - حوادث و رويدادهاى اجتماعى كه در فاصله اى نزديك به عصر ظهور رخمى دهند:
براى اين گونه حوادث مى توان به وقايعى مانند قيام وشورش سفيانى و كشته شدننفس زكيه در مسجد الحرام اشاره كرد.
شيخ طوسى ، در كتاب الغيبة از امام صادق ، عليه السلام ، چنيننقل مى كند:
خمس قبل قيام القائم من العلامات : الصيحة و السفيانى ، والخسف بالبيداء و خروجاليمانى و قتل نفس الزكية .(188)
پنج رويداد پيش از به پا خاستن قائم از نشانه ها به شمار مى رود: برخاستن ندايى ازآسمان ، خروج سفيانى ، شكافته شدن زمين در منطقه (بيداء)، خروج مردى از يمن و كشتهشدن نفس زكيه .
در مورد (خروج سفيانى ) و (كشته شدن نفس زكيه ) كه در اين روايت به عنوان نشانهظهور ذكر شده بايد گفت :
چنان كه در روايات آمده است (سفيانى ) مردى است ازنسل ال ابى سفيان (189) كه از شام و يا همان سوريه فعلى سر به شورشبرداشته و مناطق زيادى را، تحت تسلط خود مى گيرد، تا سرانجام در زمانى كه بهقصد تصرف مكه راهى اين مكان مى شود در منطقه اى بين مدينه و مكه آن به (بيداء)گفته مى شود زمين شكافته شده و لشكريان او دردل زمين فرو مى روند.(190)
مطابق روايتى كه نعمانى در كتاب الغيبة از امام محمد باقر، عليه السلامنقل مى كند، شورش و طغيان سفيانى و قيام حضرت مهدى ، عليه السلام ، در يكسال واقع مى شود.(191)
اما در مورد (نفس زكيه ) بايد گفت كه او، به تعبير روايات ، مردى از اولاد امام حسن ،عليه السلام ، است كه درمسجد الحرام و در بين ركن و مقام ابراهيم كشته مى شود. وقوعاين رويداد از و نشانه هاى حتمى ظهور حجت بن الحسن ، ارواحناله الفداء، به شمار مىآيد(192) و چنان كه شيخ مفيد در كتاب الارشاد، از امام محمد باقر، عليه السلام ،نقل كرده است . ميان كشته شدن اين فرد و قيام قائم بيش از پانزده شب فاصله نمىشود.(193)
اما در مورد خروج (يمانى ) نيز بايد گفت كه بهنقل روايات ، همزمان با قيام سفيانى در شام ، مردى از يمن نيز حركتى را آغاز مى كند ومردم را به سوى حق و طريق مستقيم فرا مى خواند و قيام او صحيح ترين قيامها و پرچمىكه او بلند مى كند هدايتبخش ترين پرچم ها خواهد بود.(194)
2 - حوادث و رويدادهاى اجتماعى كه در فاصله اى دور از عصر ظهور رخميدهند:
دسته دوم از حوادث و رويدادهاى اجتماعى ، برخلاف دستهاول از نظر زمان به زمان قيام قائم نزديك نبوده و به يك تعبير بيش از آن چه علامتظهور به حساب آيند، نشانى بر صدق گفتار پيامبر اكرم ، صلى الله عليه وآله ، امامانمعصوم ، عليهم السلام ، در مورد ظهور قائم ال محمد، عليه السلام ، هستند. به عبارتديگر وقتى پيامبر اكرم و يا ساير پيشوايان دين يك رويداد اجتماعى را در فاصله چندصد سال از عصر خويش پيش بينى مى كنند و ما به چشم خود وقوع اين حوادث را مشاهدهميكنيم ، بيش از پيش در اعتقاد خود به ظور منجى عالم بشريت يقين پيدا كرده و به خوداجازه شك در ساير وقايعى كه وقوع آنها درزمانى نزديك به قيام قائم پيش بينىگرديده است ؛ نمى دهيم ، و بر ما مسلم مى شود كه كلام پيشوايان دين بى كم و كاست ،تحقق خواهد يافت .
نعمانى در كتاب خود از امام محمد باقر، عليه السلام ،نقل مى كند كه زوال دولت بنى اميه و استقرار دولت بنى عباس از وقايعى است كه درقبل از ظهور قائم رخ ميدهد.(195)
وقتى به اين نكته توجه كنيم كه امام محمد باقر، عليه السلام ، هجدهسال قبل از زوال دولت اموى و روى كار آمدن دولت عباسى وفات نموده اند؛ براى ما اينموضوع روشن مى شود كه كلام ائمه بى هيچ ترديدى براساس ‍ علم الهى صادر شدهاست .
در روايتهايى كه از پيامبر اكرم ، صلى الله عليه وآله ، و امامان معصوم ، عليهم السلام ،به ما رسيده وقوع حوادث و رويدادهاى اجتماعى مختلفى درقبل از قيام مهدى ، ارواحناله الفداء، پيش بينى گرديده كه با بررسى اسناد و كتابهاىتاريخى وقوع بسيارى از آن ها بر ما مسلم شده و به راحتى مى توانيم واقع پيش بينىشده را با آن چه در خارج واقع شده و در كتابهاى تاريخ نيز ثبت شده است تطبيق دهيم.(196)
3 - حوادث و رويدادهاى طبيعى كه در فاصله اى نزديك به عصر ظهور رخمى دهند:
يكى از اين حوادث كه در فاصله كمى از قيام مهدى منتظر، عليه السلام ، رخ مى دهد،ندايى است كه از آسمان برخاسته و نام حضرت قائم را به گوش ‍ تمام جهانيان مىرساند، نعمانى ، شيخ صدوق و شيخ طوسى در كتابهاى خود روايات زيادى را در اينمورد نقل كرده اند كه ما به ذكر يكى از آنها بسنده مى كنيم .
نعمانى به سند خود از امام محمد باقر، عليه السلام ، چنيننقل مى كند:
الصيحة لاتكون الا فى شهر رمضان ، شهر الله ، هى صيحةجبرئيل ، عليه السلام ، الى هذا الخلق ، ثم قال : ينادى مناد من السماء باسم القائم ،عليه السلام ، فيسمع من بالمشرق و من بالمغرب . لايبقى راقد الا استيقظ و لاقائم الاقعد، و لا قاعد الا قام على رجليه فزعا من ذلك الصوت ، فرحم الله من اعتبر بذلكالصوت فاجاب .(197)
آن نداى آسمانى برنخواهد خواست مگر در ماه رمضان كه ماه خداست ، آن ندا ازجبرئيل است كه خطاب به مردم سر داده مى شود و نام قائم را در همه جا طنين انداز مىسازد، تا آن جا كه همه ساكنان زمين از شرق تا به غرب آن ندا را خواهند شنيد. از وحشتشنيدن آن ندا هركس درخواب فرو رفته بيدار شده و هركس بر پا ايستاده ، ناچار بهنشستن مى شود و هركس بر زمين نشسته ، بناگاه از جاى بر مى خيزد. پس رحمت الهى بركسى باد كه اين ندا را بشنود و به آن پاسخ گويد.
از جمله وقايع طبيعى ديگرى كه در قبل از قيام منجى عالم بشريت رخ مى دهد و در رواياتما به آن اشاره شده است ، نوعى از ماه گرفتگى و خورشيد گرفتگى است كه درتمامطول كره زمين سابقه نداشته و باعث بر هم ريختن حساب تمام ستاره شناسان ميشود. دراين مورد نيز روايات متعددى ذكر شده است كه تنها يكى از آنها را بهنقل از نعمانى ذكر مى كنيم :
او در كتاب خود از امام محمد باقر، عليه السلام ،نقل مى كند كه حضرتش ‍ فرمودند:
آيتان تكونان قبل قيام القائم ، عليه السلام ، لم تكونا منذ هبط آدم الى الارض :تنكسف الشمس فى النصف من شهر رمضان ، و القمر فى آخره ...(198)
دو نشانه در قبل از ظهور قائم وجود دارد كه از زمان هبوط آدم به زمين سابقه نداشته است، يكى گرفتن خورشيد در نيمه ماه رمضان و ديگرى گرفتن ماه در آخر اين ماه است .
لازم به تذكر است كه علت عجيب بودن اين ماه گرفتگى و خورشيدگرفتگى اين است كهبه حساب ستاره شناسان معمولا ماه گرفتگى درنيمه ماه و خورشيد گرفتگى در اواخر ماهرخ مى دهد و به همين دليل هم در روايات آمده كه به سبب وقوع اين حادثه حساب ستارهشناسان به هم مى ريزد.(199)
4 - حوادث و رويدادهاى طبيعى كه در فاصله اى دور از عصر ظهور رخ مىدهند:
در روايات به نمونه هاى مختلفى از اين گونه حوادث و رويدادهاى طبيعى اشاره شده كهبراى نمونه مى توان به طغيان رود فرات و جارى شدن آب در كوچه هاى كوفه،(200) هجوم ملخهايى به رنگ خون (201) ونزول بارانهاى فراوان كه قبل از آن سابقه نداشته (202) اشاره كرد.
گفتنى است كه ، به تصريح روايات ، وقوع برخى از حوادث و رويدادهايى كه بهعنوان نشانه هاى ظهور ذكر شده اند، حتمى و مسلم و وقوع برخى ديگر مشروط و غيرقطعى است . اما، چنان كه نعمانى نيز بدان تاكيد مى ورزد، وقوع حوادثى مانند خروجسفيانى و يمانى ، شكافته شدن زمين در منطقه بيداء، كشته شدن نفس زكيه و برخاستنندايى از آسمان از نشانه هاى قطعى و محتوم قيام قائمآل محمد، عليهم السلام ، بوده و دلايل و مستندات آنها بسيار محكم و خدشه ناپذير است.(203)

next page

fehrest page

back page

 
 

کلیه حقوق این سایت محفوظ می باشد.

طراحی و پیاده سازی: GoogleA4.com | میزبانی: DrHost.ir

انهار بانک احادیث انهار توضیح المسائل مراجع استفتائات مراجع رساله آموزشی مراجع درباره انهار زندگینامه تالیفات عربی تالیفات فارسی گالری تصاویر تماس با ما جمادی الثانی رجب شعبان رمضان شوال ذی القعده ذی الحجة محرم صفر ربیع الثانی ربیع الاول جمادی الاول نماز بعثت محرم اعتکاف مولود کعبه ماه مبارک رمضان امام سجاد علیه السلام امام حسن علیه السلام حضرت علی اکبر علیه السلام میلاد امام حسین علیه السلام میلاد حضرت مهدی علیه السلام حضرت ابالفضل العباس علیه السلام ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها پاسخ به احکام شرعی مشاوره از طریق اینترنت استخاره از طریق اینترنت تماس با ما قرآن (متن، ترجمه،فضیلت، تلاوت) مفاتیح الجنان کتابخانه الکترونیکی گنجینه صوتی پیوندها طراحی سایت هاستینگ ایران، ویندوز و لینوکس دیتاسنتر فن آوا سرور اختصاصی سرور ابری اشتراک مکانی colocation