بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب اصلاحات از منظر نهج البلاغه, حسین ایرانى ( )
 
 

بخش های کتاب

     Fehrest -
     86991500 -
     86991501 -
     86991502 -
     86991503 -
 

 

 
 


next page fehrest page



بسم الله الرحمن الرحيم

اصلاحات، اصلى كه ريشه در فطرت كمال جويى و كمال خواهى انسان دارد و رسالت بلند انبياى الهى هم اصلاح مادى و معنوى زندگى بشر بوده است. اسلام دين ناظر به فطرت آدمى و مكمل اديان آسمانى گذشته، اصلاحات واقعى را در انجام دستورهاى خالق هستى و تحقق عدالت و عبوديت حق مى‏داند كه متناسب با شرايط زمان بر محور ولايت‏-اصلاحات (واژه عربى، جمع اصلاح از ريشه اصلى) در لغت به معناى درست كردن، نيكو نمودن، آراستن به اصلاح درآوردن مى‏باشد. در اصلاح علوم سياسى عبارت از رفورم (refom) و برخى تغييرات تدريجى و آرام در ابعاد سياسى، اقتصادى و اجتماعى، بدون تحول در ساختارى كه نظام و بنياد جامعه است. و در فرهنگ دينى، تحول در فكر و فرهنگ فرد و جمع و نظاميان اجتماعى حاكم، به منظور منزوى نمودن آداب و عادات ناپسند و رفع نقص‏ها و مفاسد و جايگزين كردن ارزشهاى الهى و تمايلات عالى و اخلاقى بر پايه عدالت، معنويت، آزادى و امنيت ? اجرا مى‏گردد. و به گفته شهيد استاد مطهرى (ره):
((اصلاح‏طلبى يك روحيه اسلامى است، هر مسلمانى به حكم اين كه مسلمان است، خواه ناخواه اصلاح طلب است و لااقل طرفدار اصلاح‏طلبى است، زيرا اصلاح‏طلبى هم به عنوان يك شأن پيامبرى در قرآن مطرح و هم مصداق امر به معروف و نهى از منكر است كه از اركان تعليمات اجتماعى اسلام است.)) -نهضت‏هاى اسلامى، شهيد مطهرى،ص 7. ?
بعلاوه منتظر مصلح حقيقى و عدالت جهانى حضرت مهدى (عج) و لزوم مراقبت و محاسبه نقش، اصلاح‏طلبى و پالايش مستمر خود و جامعه را به همراه دارد، در واقع موضوع اصلاحات در همه زمينه‏ها و زمانها به عنوان يك اصل ارزشى ريشه در دين داشته و نه نتها در كلام امامان معصوم عليه السلام آمده كه حتى در طول حيات خود براى تحقق آن تا پاى فدا شدن پيش رفتند و امام حسين عليه السلام مى‏فرمايد:
((قيام من براى كامجويى يا جاه‏طلبى و آشوبگرى و ستم نبوده بلكه براى ايجاد اصلاحات در امت جدم قيام كردم...)) -بحار الانوار، ج 44، (ص) 329. ?
و انقلاب اسلامى ايران به رهبرى امام خمينى (ره) نهضتى اصلاح طلبانه عليه رژيم ستمشاهى بود. -و امروز نيز اصلاحات بايد در راستاى اسلام كه صدها هزار شهيد و جانباز بر آن داده شده باشد، و بر محور شعار اصيل ملت (استقلال، آزادى، جمهورى اسلامى) گرچه انقلاب اسلامى و نظام اسلامى ايجاد كرديم نه حكومت اسلامى علوى و مديريت دينى ولى بايد بدان سو گام برداريم يعنى در جهت رفع فقر، فساد، تبعيض، گسترش عدالت و معنويت، پرورش مديران و ساختار ادارى متناسب با انقلاب اسلامى و با الهام از نهج‏البلاغه بدور از افراط و تفريط تحجر گرايانه يا روشنفكرانه بيگانه‏نگر و فرصت طلبان مدعى اصلاحات وارداتى كه استحاله فرهنگى (طرد مديريت دينى) و براندازى خاموش نظام اسلامى و بازگشت استعمار در نقاب نوين را برنامه ريزى كرده‏اند. ?
اكنون اين حقيقت را به اختصار از كتاب و كلام شهيد عدالت، امام على عليه السلام (نهج‏البلاغه) كه ترجمان وحى است جويا مى‏شويم.
در اين بخش از بيانات حضرت على عليه السلام نه تنها اصلاح‏طلبى و انجام اصلاحات راستين در همه ابعاد زندگى توصيه شده و كارشكنان و كوتاهى كنندگان را سرزنش نموده، بلكه استفاده مى‏شود وظيفه حاكم و رهبرى پرداختن به اصلاح امور ملت است.
((كوشش در صلاح و سامان دهى جامعه و امور مردم از كمال سعادت و نيكبختى است.)) -من كمال السعادة السعى فى صلاح الجمهور. غررالحكم، ج 6،ص 30. ?
((در آنچه صلاح است و اصلاحات بشمار مى‏آيد كوتاهى و سستى مكنيد)) -ولاتفر طوافى صلاح. نهج‏البلاغه (صبحى صالح)، نامه 50. ?
((كدورتها و مسائل (شخصى و جناحى) بين خود را اصلاح كنيد)). -و اصلحوا ذات بينكم. خطبه 16. ?
((وظيفه من جز تلاش و كوشش در اصلاح امور شما نيست.)) -و ما على الا الجهد...178. ?
امام على عليه السلام در بيانات متعدد تصريح مى‏فرمايد كه ايجاد اصلاحات همه جانبه از اهداف بلند فعاليتها و دستيابى ما، به امارت و حكومت مى‏باشد؛ از جمله مى‏فرمايد:
((پروردگار!تو مى‏توانى آنچه انجام داديم نه براى كسب سلطنت و نه جهت تحصيل متاع پست دنيا بود، بلكه بدان خاطر بود كه معيارها و نشانه‏هاى از بين رفته دين دنيا را بازگردانيم و اصلاحات را در شهرها و سرزمين‏هايت آشكار و محقق نماييم تا بندگان ستمديده‏ات در امنيت (سياسى، اقتصادى، قضايى، بهداشتى و...) و آسايش قرار گيرند (روابط اجتماعى و عدالت زندگى عمومى مردم از نظر مسكن، تغذيه، آموزش و پرورش و...بهبود آشكار يابد) و قوانين و مقرراتى كه به فراموشى سپرده و احكام تعطيل مانده خدا، اقامه و اجرا گردد)). -اللهم انك تعلم انه لم يكن الذى كان منافسة فى سلطان و لاالتماس شى‏ء من فضول الحطام و لكن لنرد المعالم من دينك و نظهر الاصلاح فى بلادك فيأمن المظلومون من عبادك و تقام المعطلة من حدودك. خطبه 131. ?
و نيز در دستور العمل خود به مالك اشتر (استاندار بزرگ مصر) مى‏نويسد:
(( به آن سرزمين مامور و اعزام شدى تا خراج و ماليات‏هاى آنجا را جمع آورى نمود و با دشمنانش جهاد كنى و به اصلاحات جامعه و اهل مصر همت گمارى، به عمران و آبادى شهرها و مناطق آن بپردازى...)) - جبايه خراجها و جهاد عدوها و استصلاح اهلها و عمارة بلادها.... نامه 53. ?
از آنجا كه در هر كار و راهى، موفقيت‏ها، مرهون ميزان معرفت و آگاهى است، حركت اصلاحى هم نيازمند شناخت لازم و علم و اطلاع مصلح نسبت به ابعاد و اهداف آن به طور شفاف و تبيين حدودش براى جامعه مى‏باشد.
و لذا در نهج البلاغه غير از توصيه‏هاى مكر به كسب دانش و تجربه و فرهيختگى و اينكه راس و سر آغاز تمام فضائل، علم است، در خصوص اصلاحات نيز امام على عليه‏السلام به عنوان مصلحى يگانه، مى‏فرمايد:
(( به راستى من به آنچه شما را به اصلاح مى‏رساند و كاستى و كژى هايتان را بر طرف مى‏نمايد آگاهى كامل دارم و مى‏دانم چگونه شما و جامعه را اصلاح كنم.)) و همچنين در- و انى لعالم بما يصلحكم و يقيم اودكم. / خطبه 69 ? عهد نامه خود به (( مالك اشتر)) رسما مى‏كند تا آگاهى و شناخت خود را در زمينه سامان دادن كشور و اصلاحات (در بخش‏هاى مختلف) با بحث و گفتمان و مشاوره با متخصصان و عالمان متعهد تكميل و تقويت نمايد:
((... و با كارشناسان و دانشمندان بسيار به بحث و مشورت پرداز و اين بررسى و بحث‏ها در باره امورى كه وضع مملكت را در همه زمينه‏ها اصلاح مى‏كند... )) و در نامه خود- و اكثر مدارسة العلما و منافثه الحكماء فى تثبيت ما صلح عليه امر بلادك/ . نامه 53. ? به امام حسن عليه‏السلام مى‏نويسد:
(( پس بايد خواست‏ها و برنامه هايت از روى درك قوى و آگاهى باشد نه و نه ورود در شبهات...)) - فليكن طلبك ذلك بتفهم و تعلم: لا بتورط الشبهات. / نامه 31. ?
اصلاحات وقتى مفيد، فراگير و ماندگار خواهد بود كه با انگيزه و در جهت ارزش‏هاى الهى، ايمان و باورهاى دينى جامعه و سنت‏هاى ملى صالح مردم باشد و بطور كلى آنچه در راستاى بسط عدالت، ديانت و زندگى جاويد عالم آخرت قرار دارد (نه فقط در جهت هواهاى نفسانى و تمايلات حيوانى و لذت‏هاى زود گذر و محدود دنيا) تا انسان را به كمال لايق به حال خود برساند و نظام و كشور را استقلال، عزت و اقتدار بخشد و از اين رو سرور آزادگان و عارفان، امام على عليه‏السلام مى‏فرمايد:
(( مبادا اصلاحات دنيويت را به بهاى نابودى دينت انجام دهى)). - و لا تصلح دنياك بمحق دينك فتكون من الاخسرين اعمالا /. نامه 43. ?
و نيز به (( مالك اشتر)) كارگزار بزرگ خود مى‏نويسد:
(( هرگز آداب و سنت‏هاى پسنديده‏اى كه بزرگان اين امت به آن عمل كرده‏اند و عامل وحدت و انسجام بوده و ملت به وسيله آن به صلاح سامان رسيده است مشكن و از بين مبر و هيچگاه آداب و مقرراتى پديد نياور كه به سنت‏هاى خوب گذشته زيان وارد كند چرا كه پاداش براى آورنده و كيفر و بدبختى براى تو خواهد بود كه آنرا شكستى.)) (( مردم‏- و لا تصلح دنياك بمحق دينك فتكون من الاخسرين اعمالا. / نامه 43. ? چيزى از امور دينشان را براى اصلاح دنياى خود ترك نمى‏كنند مگر آنكه خدا زيانبارتر از آنان پيش خواهد آورد. - لا يترك شيئا من امر دينهم لا ستصلاح دنيا هم الا فتح الله عليهم ما هو اضر منه / . حكمت 106. ?
حتى از منظر نهج البلاغه، تباه نمودن آخرت (زندگى ابدى انسان كه بعد از مرگ آغاز مى‏شود) فساد به شمار آمده و اصلاح طلبان بايد در برنامه ريزهاى خود از اين حدود و جهت را بشناسند و رعايت كنند، كه امام على عليه‏السلام مى‏فرمايد:
(( از موارد فساد، ضايع نمودن زاد و توشه (( انديشه نيك و عمل صالح) و تباه ساختن آخرت و معاد است)) - و من الفساد اضاعه الزاد و مفسدة المعاد / نامه 31. ?
و در اينكه اصلاحات بايد در جهت حق و عدل باشد، حضرت على عليه‏السلام به (( عبدالله بن عباس)) (وقتى از او پرسيد اين كفش وصله دار من چقدر ارزش دارد و (( ابن عباس)) پاسخ داد بهايى ندارد) مى‏فرمايد:
(( بخدا سوگند همين كفش بى‏ارزش، برايم از حكومت بر شما محبوب‏تر است مگر اينكه با آن حقى را به پا دارم و يا باطلى را دفع كنم)) - و الله لهى احب الى من امرتكم الا ان اقيم حقا اوو ادفع باطلا /. خطبه 33 ?
هر كار و امرى اگر بعد از تحقق مقدماتش انجام گيرد به نتيجه مطلوب خواهد رسيد و انجام آن قبل از حصول شرايط و زمان مناسب غير خردمندانه و نا موفق خواهد بود، و همچنين با وجود مقدمات و فرصت لازم، تاخير و سستى در آن، تنبلى و زيانبار مى‏باشد، در واقع اين خود نوعى زمان‏شناسى و پاسخ به نياز زمان است.
بر اين اساس، امام على عليه‏السلام در عهد نامه مشهور خود به (( مالك اشتر)) نوشته است:
(( از تعجيل در كارهايى كه وقت انجام داد نشان نرسيده بپرهيز و از درنگ نمودن در اموريكه وقت آن رسيده دورى كن و لجاجت مكن در چيزى كه مبهم است (حقيقت آن روشن نيست) و سستى و كوتاهى در كارهاى روشن، پس هر كارى را در جاى خود و زمان خاص خود انجام بده)) - اياك و العجله بالامور قبل او انها او التسقط فيها عند امكانها او اللجاجه فيها اذا تنكرت او الوهن عنها اذا استوضحت، فضع كل امر موضعه و اوقع كل امر موقعه. / نامه 53. ?
و در بيانى ديگر مى‏فرمايد:
(( شتاب كردن پيش از توانايى بر كار و سستى و درنگ ورزيدن بعد از بدست آوردن فرصت، از بى‏خردى است)) - من الخرق المعالجه قبل الامكان و الاناة بعد الفرصة. / حكمت 363. ?
اصلاحات بخشى، فصلى و انحصارى، غير مفيد و ناپايدار است و بايد در همه ابعاد و گروهها و به نفع اصناف جامعه خاصه فرودستان و اقشار آسيب‏پذير انجام گيرد، چرا كه حق و عدل و ارتباط نزديك انسان‏ها و زندگى اجتماعى و تاثير پذيرى آنها و... همه گوياى اين حقيقت است كه حضرت على عليه‏السلام مى‏فرمايد:
(( و بدان و آگاه باش، ملت و مردم از گروهها و اقشار مختلف‏اند كه اصلاح هر يك جز با ديگرى ناممكن است و هيچ يك از گروهها و سازمانها از يكديگر بى‏نياز نمى‏باشند)) - و اعلم ان الرعيه طبقات لا يصلح بعضها الا ببعض الا و لا غنى ببعضها عن بعض / . نامه 53. ?
و در مقام و بيانى ديگر اصلاحات را در صلح و آشتى بين اصناف امت دانسته مى‏فرمايد:
(( اميد آنكه در اين مدت صلح، خداوند امور امت را اصلاح كند)) - و لعل الله ان يصلح فى هذه الهدنة امر هذه الامة /. خطبه 125. ?
و نيز از امتياز خواهى خويشان و خواص زمامدار كشور بشدت انتقاد نموده، مى‏فرمايد:
(( همانا زمامدار را خواص و نزديكانى است كه امتياز خواه و چپاولگرند و در معاملات كم انصافند، پس ريشه اينها را با بريدن اسباب آن بخشكان و بركن و به هيچيك از اطرافيان و خويشانت زمين وا مگذار و...)) - ثم للوالى خاصة و بطانة فيهم استئثار و تطاول و قله انصاف فى معامله فاحسم مادة اولئك.. نامه 53. ?
و آنگاه على عليه‏السلام در همين نامه با بيانى خاص در اهتمام به امور محرومان مى‏فرمايد:
(( خدا را خدا را در خصوص طبقات پائين و محروم جامعه كه هيچ چاره‏اى ندارند، زمين گيران، نيازمندان، گرفتاران و دردمندان... )) - ثم الله الله فى الطبقه السفلى من الذين لاحيله لهم من المساكين و المحتاجين و اهل البوسى و الزمنى.. نامه 53. ?


next page fehrest page