بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب اخلاق در قرآن کریم (ج 1), آیت الله ناصر مکارم شیرازى   مناسب چاپ   خروجی Word ( برگشت به لیست  )
 
 

بخش های کتاب

     01 -
     02 -
     03 -
     04 -
     05 -
     06 -
     07 -
     08 -
     09 -
     10 -
     11 -
     12 -
     13 -
     14 -
     fehrest -
 

 

 
 

فصل دوم

نقش اخلاق در زندگى و تمدن انسانها

بعضى از ناآگاهان، مسائل اخلاقى را، به عنوان يك امر خصوصى در زندگى شخصى مى‏نگرند،و يا آنها را مسائل مقدس روحانى و معنوى مى‏دانند كه تنها در زندگى سراى ديگر اثر دارد،در حالى كه اين يك اشتباه بزرگ است; اكثر مسائل اخلاقى بلكه همه آنها، آثارى در زندگىاجتماعى بشر دارد، اعم از مادى و معنوى، و جامعه انسانيت منهاى اخلاق به باغ وحشىتبديل خواهد شد كه تنها قفسها مى‏تواند جلو فعاليتهاى تخريبى اين حيوانات انسان‏نما رابگيرد، نيروها به هدر خواهد رفت، استعدادها سركوب خواهد شد، امنيت و آزادى بازيچهدست هوسبازان مى‏گردد و زندگى انسانى مفهوم واقعى خود را از دست مى‏دهد.

اگر درست در تاريخ گذشته بينديشيم، اقوام زيادى را پيدا مى‏كنيم كه هر كدام بر اثر پاره‏اىاز انحرافات اخلاقى، شكست‏خورده يا بكلى نابود شدند.

چه بسيار زمامدارانى كه بر اثر نقاط ضعف اخلاقى، قوم و ملت‏خود را در كام مصائبدردناكى فرو بردند، و چه بسيار فرماندهان فاسدى كه جان سربازان خود را به خطر افكنده وبر اثر خودكامگى آنها را به خاك و خون كشيدند.

درست است كه زندگى فردى نيز بدون اخلاق، لطافت و شكوفايى و زيبايى ندارد; درستاست كه خانواده‏ها بدون اخلاق سامان نمى‏پذيرند; ولى از آنها مهمتر، زندگى اجتماعى بشراست كه با حذف مسائل اخلاقى به سرنوشت دردناكى گرفتار مى‏شود كه بدتر از آن تصورنمى‏شود.

ممكن است گفته شود، سعادت و خوشبختى و تكامل جوامع بشرى را مى‏توان در پرتو عملبه قوانين و احكام صحيح به دست آورد، بى آن كه مبانى اخلاقى در افراد وجود داشته باشد.

در پاسخ مى‏گوييم عمل به مقررات و قوانين نيز بدون پشتوانه اخلاق ممكن نيست; تا ازدرون انسانها انگيزه‏هايى براى اجراى مقررات و قوانين وجود نداشته باشد، تلاشهاى برونىبه جايى نمى‏رسد.

زور و فشار، بدترين ضمانت اجرايى قوانين و مقررات است كه جز در موارد ضرورى نبايد ازآن استفاده كرد و در مقابل آن، ايمان و اخلاق، بهترين ضامن اجرايى قوانين و مقرراتمحسوب مى‏شود.

با اين اشاره به قرآن مجيد باز مى‏گرديم و نمونه‏هايى از آيات قرآن را كه ناظر به اين مسالهمهم است مورد توجه قرار مى‏دهيم:

1- ولو ان اهل القرى آمنوا واتقوا لفتحنا عليهم بركات من السماء والارض ولكن كذبوافاخذناهم بما كانوا يكسبون (سوره اعراف، آيه‏96).

2- ولاتستوى الحسنة ولاالسيئة ادفع بالتى هى احسن فاذا الذى بينك وبينه عداوة كان-هولى حميم - ومايل-ق-ها الا الذين صبروا ومايل-ق-ها الا ذوح-ظ عظيم (سوره فصلت، آيه‏34 و35)

3- فبما رحمة من الله لنت لهم ولو كنت فظا غليظ القلب لانفضوا من حولك فاعف عنهمواستغفر لهم وشاورهم فى‏الامر فاذا عزمت فتوكل على الله ان الله يحب المتوك-لين (سوره آلعمران، آيه‏159)

4- وما ارس-لنا فى قرية من نذير الا قال مترفوها ان-ا بما ارسلتم به كافرون (سوره‏سبا، آيه‏34)

5- وابتغ فيما اتك الله الدار الآخرة ولاتنس نصيبك من الدنيا واحسن كما احسن الله اليكولاتبغ الفساد فى الارض ان الله لايحب المفسدين - قال انما اوتيته على علم عندى اولم يعلمان الله قد اهلك من قبله من القرون من هو اشد منه قوة واكثر جمعا ولايسئل عن ذنوبهمالمجرمون (سوره قصص، آيه‏77 و 78)

6- فقلت استغفروا ربكم انه كان غفارا - يرسل السماء عليكم مدرارا - ويمددكم باموال وبنينويجعل لكم جنات ويجعل لكم انهارا (سوره نوح، آيه‏10 تا 12)

7- ولو انهم اقاموا التورية والانجيل وما انزل اليهم من ربهم لاكلوا من فوقهم ومن تحتارجلهم منهم امة مقتصدة وكثير منهم ساء مايعملون (سوره مائده، آيه‏66)

8- من عمل صالحا من ذكر او انثى وهو مؤمن فلنحيينه حيوة طيبة ولنجزينهم اجرهمباحسن ماكانوا يعملون (سوره نحل، آيه‏97)

9- ومن اعرض عن ذكرى فان له معيشة ضنكا ونحشره يوم القيمة اعمى (سوره‏طه،آيه‏124)

10- ولاتنازعوا فتفشلوا وتذهب ريحكم (سوره انفال، آيه‏46)

ترجمه:

1- و اگر اهل شهرها و آباديها، ايمان مى‏آوردند و تقوا پيشه مى‏كردند بركات آسمان و زمين رابر آنها مى‏گشوديم، ولى (آنها حق را) تكذيب كردند، ما هم آنان را به كيفر اعمالشان مجازاتكرديم.

2- هرگز نيكى و بدى يكسان نيست، بدى را با نيكى دفع كن ناگاه (خواهى ديد) همان كسكه ميان تو و او دشمنى است، گوئى دوستى گرم و صميمى است!

3- به (بركت) رحمت الهى، در برابر آنان [ مردم] نرم (و مهربان) شدى! و اگر تندخو وسنگدل بودى، از اطراف تو، پراكنده مى‏شدند، پس آنها را ببخش و براى آنها آمرزش بطلب!و در كارها با آنان مشورت كن! اما هنگامى كه تصميم گرفتى (قاطع باش و) بر خدا توكل كنزيرا خداوند متوكلان را دوست دارد!

4- و ما در هيچ شهر و ديارى پيامبرى بيم دهنده نفرستاديم مگر اين كه مترفين آنها (كهمست ناز و نعمت‏بودند) گفتند: «ما به آنچه فرستاده شده‏ايد كافريم!»

5- و در آنچه خدا به تو داده. سراى آخرت را بطلب، و بهره‏ات را از دنيا فراموش مكن! وهمان‏گونه كه خدا به تو نيكى كرده نيكى كن! و هرگز در زمين در جستجوى فساد مباش، كهخدا مفسدان را دوست ندارد! - (قارون) گفت: «اين ثروت را به وسيله دانشى كه نزد منست‏به دست آورده‏ام!» آيا او نمى‏دانست كه خداوند اقوامى را پيش از او هلاك كرده كهنيرومندتر و ثروتمندتر از او بودند؟! (و هنگامى كه عذاب الهى فرا رسد) مجرمان ازگناهانشان سؤال نمى‏شوند!

6- به آنها گفتيم: از پروردگار خويش آمرزش بطلبيد كه او بسيار آمرزنده است! - تا بارانهاىپر بركت آسمان را پى در پى بر شما فرستد! - و شما را با اموال و فرزندان فراوان كمك كند وباغهاى سرسبز و نهرهاى جارى در اختيارتان قرار دهد!

7- و اگر آنان تورات و انجيل و آنچه را از سوى پروردگارشان بر آنها نازل شده [ قرآن]برپادارند، از آسمان و زمين روزى خواهند خورد، جمعى از آنها معتدل و ميانه‏رو هستند، ولىبيشترشان اعمال بدى انجام مى‏دهند.

8- هر كس كار شايسته‏اى انجام دهد. خواه مرد باشد يا زن، در حالى كه مؤمن است، او را بهحياتى پاك زنده مى‏داريم، و پاداش آنها را به بهترين اعمالى كه انجام مى‏دادند، خواهيم داد.

9- و هر كس از ياد من روى گردان شود، زندگى (سخت و) تنگى خواهد داشت، و روز قيامتاو را نابينا محشور مى‏كنيم!

10- ... و نزاع (و كشمكش) نكنيد، تا سست نشويد و قدرت (و شوكت) شما از ميان نرود!

تفسير و جمع‏بندى

در نخستين آيه، سخن از رابطه بركات زمين و آسمان; باتقوا است، با صراحت مى‏فرمايد:ايمان و تقوا سبب مى‏شود كه بركات آسمان و زمين به سوى انسانها سرازير گردد; و بعكس،تكذيب آيات الهى (و بى تقوايى) سبب نزول عذاب‏مى‏گردد. (ولو ان اهل القرى آمنوا واتقوالفتحنا عليهم بركات من السماء والارض ولكن كذبوا فاخذناهم بما كانوا يكسبون)

بركات آسمان و زمين، معنى وسيعى دارد كه نزول بارانها، رويش گياهان، فزونى نعمتها، وافزايش نيروهاى انسانى را شامل مى‏شود.

«بركت‏» در اصل به معنى ثبات و استقرار چيزى است، و اين واژه بر هر نعمت و موهبتى كهپايدار بماند اطلاق مى‏گردد; بنابراين موجودات بى‏بركت آنها هستند كه ثبات و قرارىندارند و زود فانى و نابود مى‏شوند.

بسيارند از امتهايى كه داراى امكانات مادى فراوان هستند و منابع زيرزمينى و روزمينى وانواع صنايع را دارند، ولى به خاطر تباهى اخلاق و فساد اعمال كه نتيجه مستقيم فساداخلاق است، اين مواهب براى آنها ناپايدار و فاقد بركت است و غالبا در مسير نابودى‏شان بهكار گرفته مى‏شود.

به همين دليل، آيات قرآن، از كسانى سخن مى‏گويد كه نعمتهاى آنها وبال و مايهبدبختى‏شان شد.

مثلا، در آيه‏85 سوره توبه مى‏خوانيم: «ولاتعجبك اموالهم واولادهم انما يريد الله ان‏يعذبهمبها فى‏الدنيا وتزهق انفسهم وهم كافرون;مبادا اموال و اولادشان مايه اعجاب‏تو گردد، خدامى‏خواهد به وسيله آن، آنها را عذاب كند و جانشان بر آيد در حالى كه كافر باشند.»

آرى! اين نعمتها هنگامى كه با فساد اخلاق توام شود، هم مايه عذاب دنيا است، هم موجبخسران و زيان آخرت!

به تعبير ديگر، هرگاه مواهب الهى با ايمان و اخلاق و اصول انسانى همراه باشد مايه عمران وآبادى و رفاه و آسايش و سعادت و نيكبختى است اين همان چيزى است كه در آيه‏موردحث‏به آن اشاره شده است.

بعكس، هرگاه با سوءاخلاق و بخل و ظلم و خودكامگى و هوسبازى همراه باشد، مايه تباهى وفساد است!

در دومين آيه، طريقه بسيار مؤثر و مهمى را براى پايان دادن به كينه‏توزيها و عداوتها، ارائهمى‏دهد و نقش اخلاق را در برچيدن نفرتها و كينه‏ها روشن مى‏سازد، مى‏فرمايد: «با نيكى،بدى را دفع كن، تا دشمنان سرسخت همچون دوستان گرم و صميمى شوند.» (ادفع بالتى هىاحسن فاذا الذى بينك وبينه عداوة كانه ولى حميم)

سپس مى‏افزايد: اين كار كار همه كس نيست، و اين بزرگوارى وسعه صدر، از هر كس برنمى‏آيد، «تنها كسانى به اين مرحله مى‏رسند كه داراى صبر و استقامتند، و تنها كسانى به اينفضيلت اخلاقى نائل مى‏شوند، كه بهره عظيمى از ايمان و تقوا دارند!» (ومايلقها الا الذينصبروا ومايلقها الا ذوحظ عظيم)

هميشه يكى از مشكلات بزرگ جوامع بشرى، انباشته شدن كينه‏ها و نفرتها بوده كه وقتى بهاوج خود برسد، آتش جنگها از آن زبانه مى‏كشد و همه چيز را در كام خود فرو مى‏برد وخاكستر مى‏كند.

حال اگر با روش بالا (دفع بدى با نيكى) با آن برخورد شود، كينه‏ها، همچون برف در تابستان، بزودى ذوب مى‏شود و از ميان مى‏رود، و جوامع بشرى را از خطر بسيارى از جنگها مصونمى‏دارد، از جنايات مى‏كاهد و راه را براى همكارى عمومى هموار مى‏سازد.

ولى همان‏گونه كه قرآن مى‏گويد، اين كار كار همه كس نيست و بهره عظيمى از ايمان و تقواو تربيت اخلاقى لازم دارد.

بديهى است اگر خشونت‏با خشونت پاسخ گفته شود، و سيئه با سيئه دفع گردد، خشونتها بهصورت تصاعدى بالا مى‏گيرد، و روز به روز دامنه آن گسترده‏تر مى‏شود و مايه بدبختيهاىعظيمى در سطح جامعه بشرى مى‏گردد!

بديهى است اين امر (دفع بدى با نيكى) شرايط و حدود و استثناهايى دارد كه در جاى خودمشروحا خواهد آمد.

در سومين آيه، از تاثير حسن اخلاق در جلب و جذب مردم سخن مى‏گويد و نشان مى‏دهديك مدير متخلق به اخلاق الهى تا چه حد در كار خود موفق است، و چگونه دلهاى رميده رادر اطراف خود جمع و متحد مى‏سازد، اتحادى كه مايه پيشرفت و تكامل جامعه‏ها است،مى‏فرمايد:

«از پرتو رحمت الهى در برابر آنها نرم و مهربان شدى! و اگر تندخو و سنگدل بودى از اطرافتو پراكنده مى‏شدند، آنها را عفو كن و براى آنها آمرزش الهى بخواه، و در كارها با آنها مشورتكن، اما هنگامى كه تصميم گرفتى، قاطع باش و بر خدا توكل كن چرا كه خدا متوكلان رادوست دارد! (فبما رحمة من الله لنت لهم ولو كنت فظا غليظ القلب لانفضوا من حولك فاعفعنهم واستغفر لهم وشاورهم فى الامر فاذا عزمت فتوكل على الله ان الله يحب المتوك-لين)

اين آيه تاثير عميق حسن اخلاق را در پيشرفت امر مديريت و جلب و جذب دلها و وحدتصفوف و پيروزى و موفقيت جامعه نشان مى‏دهد; بنابراين، تاثير حسن اخلاق تنها در بعدالهى و معنوى آن خلاصه نمى‏شود، بلكه اثر وسيعى در زندگى مادى انسانها نيز دارد.

دستورات سه گانه‏اى كه در ذيل آيه آمده يعنى مساله «عفو و گذشت از خطاها» و «طلبآمرزش از پيشگاه خدا» و «مشورت در كارها» نيز در همين راستا است، چرا كه اين خلق وخوى كه از مهربانى و تواضع سرچشمه مى‏گيرد سبب عفو و گذشت و استغفار جبرانخطاهاى پيشين و احترام به شخصيت و ارزش وجودى انسانها مى‏شود.

چهارمين آيه، آثار منفى بعضى از اخلاق سوء را نشان مى‏دهد كه هميشه و همه جا در برابرپيامبران راستين، گروهى مترفين قيام كردند، همانها كه مست ناز و نعمت‏بودند، و روح تكبرو خودخواهى تمام وجودشان را پر كرده بود، مى‏فرمايد: «ما در هيچ شهر و ديارى پيامبرانانذار كننده نفرستاديم، مگر اين‏كه مترفين گفتند ما به آنچه شما فرستاده شده‏ايد كافريم!»(وما ارسلنا فى قرية من نذير الا قال مترفوها انا بما ارسلتم به كافرون)

سپس مى‏افزايد: آنها به قدرى مغرور بودند كه «گفتند اموال و اولاد ما (از شما) بيشتر استو ما هرگز مجازات نخواهيم شد» (وقالوا نحن اكثر اموالا واولادا وما نحن بمعذبين)

اين خلق و خوى زشت‏سبب مى‏شود كه در برابر هرگونه اصلاح اجتماعى بايستند; مردانحق را بكشند، و صداى حق طلبان را خاموش كنند و بذر فساد و ظلم و طغيان در جامعه‏هابپاشند، و از اينجا نمونه ديگرى از تاثير اخلاق سوء، در وضع جوامع بشرى روشن مى‏شود.

عجب اين كه روحيه استكبار ناشى از ناز و نعمت، سبب مى‏شد كه از نظر تفكر نيز گرفتارخطاهاى زشت و روشنى بشوند، و كثرت و وفور نعمت را دليل بر قرب خود در درگاه الهىبپندارند كه اگر ما مقرب درگاه او نبوديم، اين همه نعمت‏به ما نمى‏داد! و به اين ترتيب تمامارزشهاى معنوى و اخلاقى را انكار مى‏كردند كه قرآن در آيه‏بعد از آن، اين منطق سست وواهى را درهم مى‏ريزد، و معيار قرب درگاه الهى را ايمان و عمل صالح مى‏داند.

نه تنها مشركان ثروتمند قريش كه همه ناز پروردگان و ثروت اندوزان مستكبر، همين موقفرا در برابر پيامبران و مصلحان جوامع بشرى داشتند.

در پنجمين آيه، به چهره ديگرى از اين مساله رو به رو مى‏شويم كه داستان «قارون‏» ثروتمندمغرور و خودخواه بنى‏اسرائيل را بيان مى‏كند.

هنگامى كه آگاهان بنى‏اسرائيل به او نصيحت كردند كه «مال و ثروت عظيم خويش را ابزارىبراى سعادت خود و جامعه‏اى كه در آن زندگى مى‏كنى قرار ده و آن گونه كه خدا به تواحسان كرده است‏به خلق خدا نيكى كن، و راه ظلم و فساد را نپوى كه خدا مفسدان را دوستندارد!» (وابتغ فيما اتك الله الدار الآخرة ولا تنس نصيبك من الدنيا واحسن كما احسن اللهاليك ولاتبغ الفساد فى الارض ان الله لايحب المفسدين)

او با غرور و تكبر مخصوص به خود گفت: «اين ثروت عظيم را به وسيله علم و دانش (و لياقتو كار دانى‏ام) به دست آورده‏ام!» (قال انما اوتيته على علم عندى)

يعنى، نگوييد خدا به من داده است، بگوييد علم و لياقت و درايتم، به من داده است; وسرانجام همين كبر و غرور او را به وادى هولناك انكار آيات الهى و ادامه فساد و ظلم وهمكارى با دشمنان حق و عدالت كشانيد، و در يك حادثه عجيب، او و تمام اموالش در كامزمين فرو رفت.

و باز در اينجا مشاهده مى‏كنيم كه چگونه رذائل اخلاقى مى‏تواند چهره اشخاص حتىجامعه‏ها را دگرگون سازد و از رسيدن به خير و سعادت و نيكبختى باز دارد.

جالب اين كه در آيات قبل از آن مى‏خوانيم كه آگاهان بنى‏اسرائيل گفتند: «اين همه شادىنكن كه خدا شادى كنندگان را دوست نمى‏دارد!» (اذ قال له قومه لاتفرح ان الله لايحبالفرحي-ن)

بديهى است‏شاد بودن و شاد زيستن در منطق اسلام و در هيچ منطقى كار بدى نيست،منظور در اينجا، شادى ناشى از غرور و غفلت و بى‏خبرى از خدا و شادى آميخته با ظلم وفساد و گناه است، همان شادى كه به دنبال آن عربده‏هاى مستانه و سركشى و فساد است وهمه اينها بازتاب صفات زشتى است كه در درون دل لانه گزيده است.

در ششمين آيه، شكايت‏حضرت نوح عليه السلام را در پيشگاه خدا مى‏خوانيم كه در لابه‏لاىآن اشارات پر معنايى به تاثير اعمال آدمى - و خلق و خوهايى كه پشتوانه اين اعمال است - درزندگى فردى و اجتماعى انسان شده است، مى‏فرمايد: «بارالها! من به آنها گفتم: از پروردگارخويش آمرزش بطلبيد (و از مركب غرور و نخوت فرود آييد و از گناهان خويش و كفر و عناد ولجاج توبه كنيد!) كه او بسيار آمرزنده است - تا بارانهاى پربركت آسمان را پى‏درپى بر شمابفرستد و شما را با اموال و فرزندان فراوان يارى دهد و باغهاى سرسبز و نهرهاى جارى دراختيارتان بگذارد.» (فقلت استغفروا ربكم انه كان غفارا - يرسل السماء عليكم مدرارا -ويمددكم باموال وبني-ن - ويجعل لكم جنات ويجعل لكم انهارا)

و در ادامه اين آيات، سرپيچى آنها را از فرمانهاى الهى و صفات زشت آنان را بر مى‏شمرد، كهسرچشمه اصلى گناهان آنها بود.

ممكن است آنچه در بالا آمده به عنوان يك رابطه معنوى و الهى در ميان ترك گناه و استغفار، با فزونى نعمتها تفسير شود، ولى هيچ مانعى ندارد كه اين پيوند و ارتباط هم جنبه معنوىداشته باشد هم جنبه ظاهرى، لذا در جاى ديگر از قرآن مجيد مى‏خوانيم:

«ظهر الفساد فى البر والبحر بما كسبت ايدى الناس; فساد در خشكى و دريا به خاطركارهايى كه مردم انجام داده‏اند آشكار شده است.» (سوره روم، آيه‏41)

همين معنى‏در سوره‏هود به‏شكل‏ديگرى آمده‏است كه‏از زبان پيامبراسلام صلى الله عليه و آلهخطاب به مشركان مكه مى‏فرمايد: «دعوت من اين است كه از پروردگار خويش آمرزشبطلبيد و استغفار كنيد، و به سوى او باز گرديد، تا مواهب نيكو در مدت معينى در اختيارشما بگذارد! (وان‏استغفروا ربكم ثم توبوا اليه يمتعكم متاعا حسنا الى اجل مسمى)(سوره‏هود، آيه‏3)

بى‏شك بخشش «متاع حسن‏» تا سرآمد معينى، اشاره به مواهب مادى زندگى دنيا است كهدر گرو استغفار و توبه از گناه و بازگشت‏به سوى خدا و تخلق به اخلاق‏قرار داده شده است.

شك نيست كه صفات زشت‏سرچشمه انواع گناهان است و گناهان سبب گسترش فساد درجامعه و از هم گسيختگى رشته وحدت و اتحاد و دوستى و برادرى و اعتماد در ميان آنها استو همين امر سبب عقب‏ماندگى در مسائل عمران و آبادى و توسعه اقتصادى و سلامت نفوس ورفاه مادى و تكامل معنوى مى‏شود.

در هفتمين آيه، اشاره به وضع اهل كتاب و طغيان و سركشى آنها كرده، مى‏فرمايد: «اگر اهلكتاب تورات و انجيل و آنچه بر آنها از طرف پروردگارشان نازل شده است را بر پادارند (و تقواپيشه كنند و عمل صالح به جا آورند) از آسمان و زمين روزى خواهند خورد، (ولى) گروهاندكى از آنها ميانه رو هستند (و از افراط و تفريط بر كنارند) اما اكثريت آنها اعمال بدى دارند! (ولو انهم اقاموا التورية والانجي-ل وما انزل اليهم من ربهم لاكلوا من فوقهم ومن تحتارجلهم منهم امة مقتصدة وكثير منهم ساء مايعملون)

باز در اينجا رابطه و پيوند نزديك را در ميان اعمال صالح و تقوا از يكسو، و نزول بركات زمينو آسمان را از سوى ديگر، مشاهده مى‏كنيم; اين رابطه مى‏تواند هم جنبه روحانى داشتهباشد و هم طبيعى، و در حقيقت هر دو آنها است.

آرى، فيض الهى محدود نيست! اين ما هستيم كه بايد با تحصيل قابليت و شايستگيها خود رابه آن منبع پرفيض متصل سازيم; ولى افراط و تفريطها و انحراف از جاده اعتدال، آسمان وحيات و زندگى را براى انسانها تيره و تار ساخته و آرامش را بر چيده است!

جنگهاى ويرانگر، نفوس انسانى و سرمايه‏هاى معنوى و مادى را تحليل مى‏برد، و محصولسالها تلاش انسانها را بر باد مى‏دهد.

جمله وما انزل اليهم من رب-هم همه كتب آسمانى حتى قرآن مجيد را شامل مى‏شود، چرا كهدر واقع اصول همه آنها يكى است، هر چند با گذشت زمان، همراه تكامل و پيشرفت جامعهاسلامى، دستورات والاترى نازل شده است.

در هشتمين آيه، به تعبير تازه‏اى برخورد مى‏كنيم و آن پيوند و ارتباط حيات طيبه (زندگىپاك و پاكيزه) با اعمال صالح (و صفاتى كه سرچشمه آن اعمال است) مى‏باشد، مى‏فرمايد:«هر كس عمل صالح انجام دهد در حالى كه مؤمن است‏خواه مرد باشد يا زن، به او حياتپاكيزه مى‏بخشيم و پاداش آنها را به بهترين اعمالى كه انجام داده اند خواهيم داد!» (من عملصالحا من ذكر او انثى وهو مؤمن فلنحيينه حيوة طيبة ولنجزينهم اجرهم باحسن ماكانوايعملون)

در آيات گذشته، بيشتر تاثير اخلاق در جنبه‏هاى زندگى اجتماعى مطرح بود، در حالى كهظاهر آيه‏مورد بحث، بيشتر جنبه زندگى فردى را مطرح مى‏كند، لذا مى‏گويد هر فرد ازانسانها مرد باشد يا زن، داراى ايمان و عمل صالح باشد، صاحب حيات طيبه خواهد بود.

در اين آيه، هيچ اشاره‏اى به اين كه منظور منحصرا «حيات طيبه‏» در قيامت است وجودندارد، بلكه بيشتر اشاره به «حيات طيبه‏» دنيا يا مفهوم عامى كه دنيا و آخرت را شامل بشود،دارد.

حيات طيبه چيست؟

در اين‏كه منظور از حيات طيبه (زندگى پاكيزه) در اينجا چيست؟ مفسران تفسيرهاىمتعددى ذكر كرده‏اند، بعضى آن را به معنى روزى حلال، و بعضى به قناعت و رضا به دادهالهى، بعضى به عبادت همراه با روزى حلال، بعضى به توفيق بر اطاعت فرمان الهى، تفسيركرده‏اند. و بعضى هرگونه پاكيزگى از آلودگيها، ظلمها، خيانتها، عداوتها، اسارتها و ذلتها وطهارت و پاكيزگى و رفاه و آسايش را در مفهوم آن مندرج دانسته‏اند; ولى با توجه به جملهولنجزينهم اجرهم كه ناظر به پاداش آخرت است، بيشتر به نظر مى‏رسد كه «حيات طيبه‏»اشاره به زندگى پاكيزه اين دنيا باشد.

در نهمين آيه از آيات مورد بحث، اعراض از ياد خدا و حالت غفلت و بى‏خبرى را سرچشمه«معيشت ضنك‏» (زندگى تنگ و سخت) مى‏شمرد و مى‏فرمايد: «هر كس از ياد من روىگردان شود زندگى سخت و تنگى خواهد داشت، و روز قيامت او را نابينا محشور مى‏كنيم.»(ومن اعرض عن ذكرى فان له معيشة ضنكا ونحشره يوم القيمة اعمى)

مى‏دانيم ياد خدا و توجه به اسماء و صفات والاى او كه ذات پاكش منبع تمام كمالات، بلكهكمال كل فى الكل است، سبب پرورش فضائل اخلاقى در نهاد آدمى است; و او را روز به روز ازنظر خلق و خوى به اسماء و صفات الهى نزديكتر مى‏سازد، و اين خلق و خوى او كه سرچشمهاصلى اعمال صالح است، زندگى را براى او گسترده و آسان و پاك و پاكيزه مى‏كند; و بعكس،اعراض و روى گردانى از ذكر خدا، او را از اين منبع نور، دور ساخته و به خلق و خوى ظلمانىشياطين نزديك مى‏كند; و همان، سبب معيشت ضنك مى‏شود و زندگى مرگبار در انتظار اومى‏باشد; و اين يكى ديگر از آيات قرآنى است كه با صراحت رابطه اخلاق و ايمان را با وضعزندگى فردى و اجتماعى انسانها آشكار مى‏سازد.

جمعى از مفسران يا ارباب لغت، «معيشت ضنك‏» را به زندگى و درآمدهاى حاصل از كسبحرام تفسير كرده‏اند، چرا كه چنين زندگى سرچشمه ناراحتيهاى فراوان است.

و به گفته بعضى ديگر از مفسران، افراد بى‏ايمان معمولا داراى حرص شديد، و عطش مادىپايان‏ناپذير و بيم از فناى نعمتها و غلبه بخل بر آنها و صفات نكوهيده ديگرى از اين قبيلهستند كه آنها را در جهنمى سوزان - على رغم امكانات گسترده مادى - فرو مى‏برد.

نابينايى آنها در قيامت نيز نتيجه يا تجسمى از نابينايى آنها در دنيا است كه چشم بر همنهادند و راه حق و سعادت را نديدند، و در ظلمات شهوات مادى فرو رفتند.

شرح بيشتر درباره اين نكته در پايان اين بخش خواهد آمد.

در دهمين آيه، به يكى از اثرات سوء عداوت و دشمنى و نزاع - كه موجب فرو ريختن و ويرانشدن پايه‏هاى وحدت و بر باد رفتن قوت و قدرت است - اشاره كرده، مى‏فرمايد: «نزاع وكشمكش نكنيد كه سست مى‏شويد و قدرت و شوكت‏شما از ميان مى‏رود» (ولاتنازعوافتفشلوا وتذهب ريحكم)

بديهى است منازعات و اختلافات و كشمكشها همواره زاييده يك سلسله خلق و خوهاى رذيلهو پست است; انحصار طلبى، خودخواهى، منفعت پرستى، خودبرتربينى، حرص و كينه وحسد و مانند اينها هر يك از سرچشمه‏هاى نزاع محسوب مى‏شود، و نتيجه آن فشل و سستىو بر باد رفتن عزت و شوكت است.

جالب اين كه، قرآن در اينجا تعبير به تذهب ريحكم مى‏كند.

«ريح‏» در اصل به معنى «باد» است و بطور كنايه در «قدرت و قوت و غلبه‏» به كار مى‏رود، وشايد اين معنى از آنجا به وجود آمده كه وزيدن باد به پرچم قوم و ملتى، كنايه از قوت وقدرت و غلبه آنها است; بنابراين مفهوم جمله بالا چنين مى‏شود كه اگر اختلاف كنيد قدرتو قوت و عظمت‏شما از بين خواهد رفت.

يا از اين نظر كه وزش بادهاى موافق سبب سرعت گرفتن كشتيها و رفتن به سوى مقصدبوده.

نويسنده «التحقيق‏» مى‏گويد: در ميان روح و ريح، رابطه‏اى است، روح به معنى جريانروحانى ماوراء ماده است، و ريح به معنى جريان در ماده است.

در پاره‏اى از موارد، «ريح‏» به معنى رائحه و بوى خوش است، مانند: «انى لاجد ريح يوسف لولاان تفندون‏». (سوره يوسف، آيه‏94)

بنابراين، ممكن است، معنى جمله اين باشد كه افراد و اقوام با نفوذ رائحه آنها در جهان پخشمى‏شود، ولى اگر اختلاف كنيد، نفوذ خود را در جهان از دست‏خواهيد داد.

و به هر حال، سرچشمه اختلاف هر چه باشد (خودخواهى، سودپرستى، حسد، بخل،كينه‏توزى و غير آن) تاثير آن در زندگى انسانها و عقب‏افتادگى اجتماعى، غير قابل انكاراست; و از اينجا پيوند مسائل اخلاقى، و مسائل زندگى اجتماعى انسانها روشن مى‏شود.

نتيجه

از آيات بالا بخوبى استفاده مى‏شود كه هر خلق و خوى برجسته انسانى علاوه بر جنبه‏هاىمعنوى و اخروى، تاثير عميقى در زندگى مادى و دنيوى انسانها دارد; به همين دليل، نبايدتصور كرد كه مسائل اخلاقى يك سلسله مسائل فردى و شخصى است، و چيزى جدا از زندگىاجتماعى انسانها است; بلكه بعكس، رابطه بسيار قوى و نزديك با آن دارد، و هرگونهدگرگونى اجتماعى، بدون دگرگونى اخلاقى امكان‏پذير نيست.

به تعبير ديگر، مردمى كه مى‏خواهند در يك جامعه بزرگ، زندگى سعادتمندانه توام بامسالمت و همكارى نزديك داشته باشند لااقل بايد به آن حد از رشد اخلاقى برسند كهحقايق مربوط به تفاوت انسانها را از نظر ساختمان فكرى، روحى و عاطفى درك كنند.

چرا كه انسانها در جهات مختلف با يكديگر متفاوتند; به همين، دليل هرگز نمى‏توان انتظارداشت كه ديگران در همه چيز از ما پيروى كنند، بلكه بايد در حفظ اصول مشترك كوشيد، واختلاف سليقه‏ها و انديشه‏ها را با گذشت و اغماض و سعه صدر و بلند نظرى و نرمى وبردبارى پذيرا شد.

حتى دو نفر نمى‏توانند براى يك مدت طولانى همكارى نزديك با همديگر داشته باشند مگراين كه از اصول اخلاقى - كه يك نمونه‏اش در بالا آمد - برخوردار باشند.

بديهى است آمادگيهاى اخلاقى كه براى هضم نقاط اختلاف و رسيدن به وحدت و قدرت وعظمت لازم است، چيزى نيست كه با گفتگو به دست آيد، بلكه نيازمند به تهذيب نفوس وتعليم و تربيت كافى است كه موجب رشد و تعالى در جهات اخلاقى گردد.

رابطه زندگى مادى با مسائل اخلاقى در روايات اسلامى

آنچه در بالا از آيات قرآن مجيد در اين زمينه استفاده كرديم، در روايات اسلامى نيز بازتابگسترده‏اى دارد كه حاكى از تاثير عميق صفات اخلاقى در زندگى فردى و اجتماعى انسانهااست كه در ذيل به قسمتى از اين احاديث پرمعنى اشاره مى‏شود:

1- در حديثى از اميرمؤمنان على عليه السلام مى‏خوانيم: «فى سعة الاخلاق كنوز الارزاق;گنجهاى روزيها، در اخلاق خوب و گسترده، نهفته شده است!» (1)

2- در حديث ديگر از امام صادق عليه السلام مى‏خوانيم: «حسن الخلق يزيد فى‏الرزق; حسنخلق، روزى را زياد مى‏كند!» (2)

3- در حديث ديگرى از على عليه السلام درباره تاثير حسن اخلاق در جلب و جذب مردم بهاستحكام رابطه دوستى در ميان آنها چنين آمده است:

«من حسن خلقه كثر محبوه وآنست النفوس به; كسى كه اخلاقش نيكو باشد، دوستانشفراوان مى‏شوند و مردم به او انس مى‏گيرند.» (3)

4- باز در حديث ديگرى از امام ششم، امام صادق عليه السلام اين معنى با صراحت‏بيشترىآمده، مى‏فرمايد:

«ان البر وحسن الخلق يعمران الديار ويزيدان فى الاعمار; نيكوكارى و حسن اخلاق، خانه‏ها(و شهرها) را آباد و عمرها را زياد مى‏كند!» (4)

شك نيست كه عمران و آبادى در سايه اتحاد و صميميت و همكارى در ميان قشرهاى جامعهبه وجود مى‏آيد، و آنچه باعث تحكيم اين امور شود، از عوامل مهم عمران و آبادى خواهد بود.

طول عمر نيز مولود آرامش فكر و آسودگى خيال و جلوگيرى از فقر و همكارى و همبستگىاجتماعى است و اين امور در سايه اخلاق به دست مى‏آيد.

5- در همين رابطه، در حديثى از پيامبر گرامى اسلام صلى الله عليه و آله آمده است كهفرمود: «حسن الخلق يثبت المودة; اخلاق خوب پيوند محبت و دوستى را محكم مى‏كند.» (5)

و نيز در احاديث متعددى درباره تاثير سوء خلق در ايجاد نفرت اجتماعى و پراكندگى مردم، وتنگى معيشت و سلب آرامش و آسايش مطالب فراوانى آمده است; از جمله:

6- در حديثى از على عليه السلام مى‏خوانيم: «من ساء خلقه ضاق رزقه; كسى كه اخلاقشبدباشد، روزى او تنگ مى‏شود!» (6)

7- و نيز از همان حضرت آمده است كه فرمود: «من ساء خلقه اعوزه الصديق والرفيق; كسىكه بد اخلاق باشد دوستان و رفيقان او پراكنده مى‏شوند و او را رها مى‏كنند» (7)

8- باز از همان حضرت آمده است: «سوء الخلق نكد العيش وعذاب النفس; اخلاق بد موجبسختى و تنگى زندگى و ناراحتى روح و وجدان مى‏شود.» (8)

9- از اميرمؤمنان على عليه السلام پرسيدند: «من ادوم الناس غما; چه كسى غم و اندوهشاز همه بيشتر است؟» قال عليه السلام: «اسوئهم خلقا! فرمود: كسى كه از همه اخلاقش بدتراست!» (9)

10- و بالاخره در حديثى مى‏خوانيم كه لقمان حكيم به فرزندش چنين نصيحت مى‏كرد:«اياك والضجر وسوء لخلق وقلة الصبر فلايستقيم على هذه الخصال صاحب;

از بى‏حوصلگى و سوء خلق و كم صبرى بپرهيز كه با داشتن اين صفات بد، دوستى براى توباقى نمى‏ماند!» (10)

پى‏نوشتها

1- بحار، ج 75، ص‏53.

2- بحار، ج 68، ص‏396.

3- غررالحكم.

4- بحار، ج 68، ص 395.

5- بحار، ج 74، ص 148.

6- غررالحكم.

7- و 8- غررالحكم.

9- مستدرك الوسائل، ج 2، ص 338 (چاپ قديم).

10- بحار، ج 10، ص‏419.

 
 

کلیه حقوق این سایت محفوظ می باشد.

طراحی و پیاده سازی: GoogleA4.com | میزبانی: DrHost.ir

انهار بانک احادیث انهار توضیح المسائل مراجع استفتائات مراجع رساله آموزشی مراجع درباره انهار زندگینامه تالیفات عربی تالیفات فارسی گالری تصاویر تماس با ما جمادی الثانی رجب شعبان رمضان شوال ذی القعده ذی الحجة محرم صفر ربیع الثانی ربیع الاول جمادی الاول نماز بعثت محرم اعتکاف مولود کعبه ماه مبارک رمضان امام سجاد علیه السلام امام حسن علیه السلام حضرت علی اکبر علیه السلام میلاد امام حسین علیه السلام میلاد حضرت مهدی علیه السلام حضرت ابالفضل العباس علیه السلام ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها پاسخ به احکام شرعی مشاوره از طریق اینترنت استخاره از طریق اینترنت تماس با ما قرآن (متن، ترجمه،فضیلت، تلاوت) مفاتیح الجنان کتابخانه الکترونیکی گنجینه صوتی پیوندها طراحی سایت هاستینگ ایران، ویندوز و لینوکس دیتاسنتر فن آوا سرور اختصاصی سرور ابری اشتراک مکانی colocation