بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب هنر از دیدگاه مقام معظم‏رهبری,   مناسب چاپ   خروجی Word ( برگشت به لیست  )
 
 

بخش های کتاب

     01 - هنر از ديدگاه مقام معظم‏رهبرى حضرت آيت الله خامنه اى
     02 - هنر از ديدگاه مقام معظم‏رهبرى حضرت آيت الله خامنه اى
     03 - هنر از ديدگاه مقام معظم‏رهبرى حضرت آيت الله خامنه اى
     04 - هنر از ديدگاه مقام معظم‏رهبرى حضرت آيت الله خامنه اى
     05 - هنر از ديدگاه مقام معظم‏رهبرى حضرت آيت الله خامنه اى
     06 - هنر از ديدگاه مقام معظم‏رهبرى حضرت آيت الله خامنه اى
     07 - هنر از ديدگاه مقام معظم‏رهبرى حضرت آيت الله خامنه اى
     08 - هنر از ديدگاه مقام معظم‏رهبرى حضرت آيت الله خامنه اى
     fehrest - هنر از ديدگاه مقام معظم‏رهبرى حضرت آيت الله خامنه اى
 

 

 
 

ضميمه‏ى 2
گفتگو با اعضاى جشنواره تئآتر دهه‏ى فجر (1)

بسم الله الرحمن الرحيم

برادران و خواهران عزيز!

...مسائل مربوط به هنر در دست اندازهاى عجيبى افتاده است.البته خيلى هم خلاف انتظار نيست،چون از يك سو در دوران خاصى هستيم.جوشش استعدادها و گسترده شدن و سراسرى شدن همه‏ى جلوه‏هاى خوب بشرى از جمله هنر در ميان مردم توجه زياد مردم را به هنر ايجاب مى‏كند.از سوى ديگر مفاهيم و مضامين نو انقلاب بايد در هنر راه پيدا كند،و در آن جلوه كند و بشكفد.و از سويى ديگر مشكلاتى بر سر راه سازماندهى خوب هنرى يا در راه زمينه‏سازى براى سازماندهيهاى مردمى وجود دارد...لذا از اين دست اندازها بايد عبور كرد و براى پيشرفت همت‏شما و اراده‏ى شما و ايمان شما به كار هنرى كافى نيست‏بايد عشق و شور داشته باشد بايد اين راه را براى آينده هموار كند بنده احساس مى‏كنم اين هنر كارآيى‏هاى زيادى دارد و متاسفانه در بين مردم اين كارآيى‏ها شناخته نيست.در گذشته هم همينطور بوده است.يك هنر دستى،يك كارظريف كه هنرمندى بنشيند و با دست آنرا درست كند،در مقابل يك جنس لوكس كارخانه‏اى كمتر به چشم عامه‏ى مردم گيرايى دارد. اگر بخواهيم تئآتر را با فيلم مقايسه بكنيم،يك چنين چيزى به ذهن مى‏آيد.قدر شناسان اين هنر كم‏اند،در حاليكه هنر تئآتر از لحاظ تاثير در شنونده و بيننده خصوصياتى دارد كه فيلم آنرا ندارد،يا دستكم در اغلب موارد ندارد.يك فيلم بايد خيلى قوى و بازى در آن فوق العاده و فيلمبردارى و كار تكنيكى و نورپردازى در آن استثنايى باشد تا صحنه‏ى بازى آدمها را زنده و ملموس و واقعى جلوه بدهد.اما در تئآتر،انسانها،انسان واقعى‏اند،حرف حرفى‏ست كه از دهن خود او در مى‏آيد،چهره‏ى او در مقابل بيننده قرار دارد،تاثيرات قهرى بين دو آدم كه با هم حرف مى‏زنند در تئآتر هست و در فيلم نيست.چيزهايى وجود دارد كه يقينا شما كه اهل تئآتر هستيد به خصوصياتش و ابعادش بيشتر از بنده وارد هستيد.بنده به عنوان يك مستمع ويك تماشاچى احساس خود را عرض كردم.

به دو دليل و دو جهت،از اين هنر بايد حداكثر استفاده بشود:يكى از اين جهت كه امروز حرف گفتنى براى مردم زياد است،هزار زبان لازم است تا انسان بتواند اين هزاران پيام را،اين هزاران حقيقت ناگفته را،اين هزاران زيبايى ناشناخته را براى مردم بيان كند.اگر همه‏ى انواع هنر در جامعه بكار گرفته شود،باز هم زيبايى‏هاى ناگفته و حقايق تصوير نشده و ترسيم نشده براى مردم،در جامعه،فراوان است.زيرا كه هنرمند،بارى،يك انسان است،يك انسان محدود است و هزاران هنرمند،هزاران انسان محدودند،در حاليكه حوادث و واقعيات و زيبايى‏ها و ظرافتهاى موجود در زندگى بشر نامحدود است.همه‏ى اينها را نمى‏توانند ترسيم كنند.اما به هر حال وقتى كه در يك جامعه‏اى به خصوص مثل جامعه‏ى انقلابى ما كه اين همه حادثه‏ى نو دارد،اين همه مساله‏ى نو دارد،اين همه شگفتيهاى استثنايى در آن مشاهده مى‏شود،كه نظير برخى از اينها را ما در كتابها و در آثار خوانده‏ايم:اين شهامتها،اين ايثارها،اين هوشمنديها،اين فداكاريها،اين دشمنى‏ها،اين دفاع‏هاى مقدس،اين دشواريهايى كه در كار انتقال يك جامعه از وضع قبلى به وضع ايده‏آل وجود دارد،همه‏ى انقلابها با اين مشكل‏هامواجه‏اند،تمام اينها بايد تبيين شود،تمام اينها بايد تشريح شود.

چه كس اينها را تصوير خواهد كرد؟كدام نويسنده قادر است،كدام شاعر قادر است؟و تازه مگر ما چقدر نويسنده و شاعر داريم؟كدام بيان رسا و بليغ لازم است كه به مردم خود ما واقعيات زندگى آنها را و حوادث زندگى آنها را تبيين كند،به آنها بگويد تا آنها ببينند زندگى مى‏كنند.يعنى اگر دست هنر كه در واقع تابلوى زندگى را رسم مى‏كند،بخشى را انتخاب و آن را درشت و زيبا مى‏كند،ترسيم مى‏كند و به نمايش در مى‏آورد،اگر وجود آن در جوامع معمولى لازم است،در يك جامعه‏ى انقلابى مثل جامعه‏ى ما به دلايل فراوان لازمتر و ضرورتش بيشتر است.از جمله،همين حوادث شگفت‏آورى كه در جامعه‏ى ما هست،مگر مى‏توان ترسيم كرد؟يك خانواده‏ى شهيد داده را ملاحظه كنيد،يك انسان جانباز را در نظر بگيريد،رزمنده‏اى را كه خانواده‏اى به جبهه‏ى جنگ مى‏فرستد مورد مطالعه قرار بدهيد،يك شب در جبهه را ترسيم كنيد و در ذهنتان منعكس بكنيد.هيجان عظيم مردم در دفاع ازانقلاب و ميهن را با هزاران نمونه و جلوه و اجزاء پراكنده آن به نظر بياوريد.

دفاعى را كه اين ملت و اين كشور از خود مى‏كند،خصومتى را كه دشمنان با اين ملت مى‏كنند و كينه‏اى را كه دشمنان به اين ملت مى‏ورزند انتقال انسانها از مراحل بى‏اعتقادى، بى‏ايمانى،كم ايمانى يا چسبيدن به زندگى مادى و شخصى،و انتقال به دنياى ملكوتى،فدا شدن در جمع را در نظر بگيريد.اينها واقعا هزاران موضوع زنده،مهم،جالب و زيباست كه جز دست هنر هيچ چيز نمى‏تواند آن را ترسيم كند و جز زبان هنر هيچ چيز نمى‏تواند آنرا بيانكند.

اينها را بايد با انواع و اقسام هنرها و از جمله هنر نمايش كه يكى از گوياترين و مؤثرترين زبانهاست،تبيين كنيم.اين يك جهت كه در جامعه بايد به اين هنر توجه شود،اهتمام شود.و استعدادها به خدمت گرفته شود.و جهت ديگر آن است كه بهر حال هنر يك صوصيت‏بشرى‏ست،يك خصوصيت انسانى‏ست،نمى‏توان يك جامعه را تكامل داد اما هنر او را نديده گرفت،مثل جسمى كه بخشى از اعضاى او رشد كند و برخى نه.هنر جزو اصلى مجموعه‏ى وجود بشرى‏ست.وقتى كه در يك جامعه بشر بخواهد از لحاظ مادى،معنوى، فكرى و ذهنى كمال پيدا كند،بايد هنر در او رشد پيدا كند.اعتقاد ما اين است‏يعنى اين از اصول جهان بينى ماست كه هنرها بايد همه رشد كنند،از جمله هنر نمايش كه از بسيارى از انواع ديگر هنر زبان رساتر و بليغ‏ترى دارد.البته امتيازاتى هم شعر يا قصه يا برخى هنرهاى ديگر دارد كه نمايش ندارد.اما يقينا خصوصياتى هم نمايش دارد كه بقيه‏ى شعبه‏هاى هنر فاقد آن است.لذا بنده قويا طرفدار اين فكر هستم كه به هنر نمايش بپردازيم.در گذشته هم ظاهرا اين هنر خيلى در جامعه‏ى ما بين توده‏ها و قشرهاى مردم جا نيفتاده بود،و امروز كه روز حضور همه جانبه‏ى مردم در صحنه‏هاى زندگى‏ست اين هنر بايد مردمى شود.و چقدر خوب است اين كه برادران گفتند در خيابانها و گذرگاهها ترتيب داده مى‏شود،اين كار اگر رواج پيدا كند بسيار كار خوب و جالبى است.منتها برادرانى كه سر رشته دار اين امور هستند توجه كنند كه هر چه هنر حساس‏تر و هر چه پيام مهمتر باشد،وسواس و دقت در موردوسيله‏ى ابلاغ اين پيام هم بايد بيشتر باشد.

اولا روى تكنيك بايد خيلى خيلى دقت‏شود،بهترين حرفها را اگر شما با تكنيك ضعيف زديد و ناهنرمندانه ارائه كرديد،ضايع مى‏شود و از بين مى‏رود.گاهى حرف خوب فقط يكبار فرصت گفته‏شدن و شنيده‏شدن دارد،اگر همان يكبار بد گفته شد ديگر هرگز فرصتى براى خوب گفتن آن پيدا نمى‏شود.گاهى اوقات چيزهايى را در نمايشهاى تلويزيونى مى‏بينيم يا گاهى در نمايشهاى راديويى حرفى مى‏خواهند بزنند،حرف هم حرف بدى نيست،آدم مى‏فهمد كه حرف خوبى‏ست،ولى آنقدر بد ادا مى‏شود كه انزجارى كه انسان از شيوه‏ى ادا پيدا مى‏كند،به اصل پيام هم سرايت مى‏كند و از آن مطلب هم آدم‏بيزار مى‏شود.پس تكنيك قوى در كار هنرى خيلى مهم است.بهترين مضامين را دست‏شاعرى كه شعر بد مى‏گويد بسپريد،او مضمون را ضايع خواهد كرد.پس تكنيك قوى شرط اول است،شرط تاثير است،اصلا شرط مفيد بودن است.يعنى اگر نمايش بد اجرا شد،اين تعريف و تمجيدى كه من از تئآتر كردم (و خيلى كمتر از حد آنست) ديگر متعلق به آن نمايش نخواهد بود،اين تعريف و تمجيدها همه از آن نمايش خوب است،از آن يك ارائه‏ى صحيح و قوى‏ست.بنابر اين كسانى كه فنان اين امور و استادند و صاحبنظر و صاحب هنراند،بايد هر طور كه ممكن است‏سعى كنند به كسانى كه مى‏خواهند اين كار را بكنند،اين حقيقت را تفهيم كنند تا اگر چيزى ضعيف و سست است،بيرون نيايد.

در دنياى شعر (چون تئآتر در گذشته‏ى كشور ما سابقه‏اى ندارد جز در شكل همان شبيه خوانى‏ها و روحوضى‏هاى سابق و به شكل جديد هنر تقريبا جديد الولاده‏اى‏ست لذا از شعر مثال مى‏زنم) شعر فارسى كه سابقه‏ى كهنى در جامعه‏ى ما و در زبان ما دارد و نيز در زبان عربى كه زبان نزديك و از همه جهت همسايه‏ى ماست‏شعراى بزرگى بودند كه يك سال در يك قصيده كار مى‏كردند.شعراى عرب گاهى قصايدى داشتند كه به آنها قصايد«جوليات‏»مى‏گفتند بمعنى يكساله،يكسال روى يك قصيده،پنجاه و شصت‏بيت كار مى‏كرده‏اند،چنين قصيده‏اى مثل آن است كه بر كتيبه‏اى از سنگ خارا نفر شده باشد،اين ديگر از سنگ تاريخ پاك شدنى نيست و تا الآن هم با آنكه مضمونش در حقيقت هيچ است اما كار هنرى آنقدر قوى و محكم است كه باقى مانده است.بنده گاهى خودم بعضى از اشعار شعراى عرب را در ذهن دارم كه اگر مضامينش را امروز كسى در شعر فارسى بگويد،بدون دستور ما كميته به سراغش خواهد رفت!ولو توصيه هم بكنيم ولش نخواهد كرد!يعنى مضمون از اين گونه مضمونهاست و هنوز در ذهن بنده مانده!اما هزار و صد سال يا هزار و دويست‏سال قبل گفته شده است.هنر خوب باقى مى‏ماند،هنر خوب اين‏است كه خودش يا اثرش ماندگار است،ممكن نيست كه زدوده شود و از بين برود.من در شعر مثال زدم،اما در قصه و نمايشنامه و بقيه‏ى شعبه‏هاى هنرى هم همينگونه است.بنابر اين تكنيك قوى خيلى مهم است.شما هر مضمونى را كه در انقلاب و در جامعه‏ى كنونى ما قابل قبول است‏بخواهيد ارائه كنيد،اگر مضمونى‏ست كه بايد ارائه كرد،بايد در يك نمايش قوى ارائه كرد.بنده خواهش مى‏كنم از برادران مسؤول در وزارت ارشاد در سراسر كشور و كسانى كه مسؤوليت اين كارها را بر عهده دارند- (نمى‏دانم شكل مسؤوليت در اين كار به چه نحو است) -كه بر روى قوت و صحت و استحكام تكنيك و اسلوب و شيوه‏ى ارائه حتما تكيه بليغى بشود،يعنى يك صافى‏ئىبگذارند كه از آن كار ضعيف اصلا نگذارد.اين يك نكته.

و نكته‏ى دوم مضمون است،مضامينى كه امروز انقلاب در فضاى جامعه‏ى ما خلق كرده، همين مضامين كه نمونه‏هايى از آنرا عرض كردم:در زمينه‏ى جنگ،در زمينه‏ى جهاد و آنروح جهادى كه امروز بر اين ملت مستولى‏ست.

بنده گاهى با برخى از خانواده‏هاى شهدا مى‏نشينم،توى خانه‏شان روى فرششان و ميان محيط حقيقى زندگى خانوادگيشان،پدر،مادر،همسر،برادر و خواهر،فرزند،و مى‏گويم كه حرفهاى آنها را با ضبط صوت ضبط كنند،خودم گوش مى‏كنم كه دقيقا حرفهاى آنها را بشنوم و درست آن ظرافت‏هايش را بدست‏بياورم و مى‏گويم كه آن حالات مختلف را عكس بگيرند،اما مگر كافى‏ست،مگر قابل تصوير است؟بارها تصور مى‏كردم كه چرا من قدرت ندارم اين همه عظمت را در اين خانواده‏ى كوچك،در اين انسان،در اين زن،در اين مرد را نمايش بدهم تا بتوانم آن را بيان كنم.اصلا قابل بيان نيست.اينها را شما به نمايش بگذاريد،اينها را شما نشان بدهيد.شما مى‏توانيد،هنر مى‏تواند و هنر تئآتر خوب مى‏تواند،چون به اعتقاد من ظريفترين و لمس نكردنى‏ترين احساسات و عواطف بشرى را هنر تئآتر و بازيگرى خوب درنمايش مى‏تواند ارائه دهد.و شما مى‏توانيد اين كار را بكنيد.اين نقش شماست.

گروههاى خوب تئآتر خوبست كه راه بيفتند و به جبهه بروند،جهاد بزرگى‏ست:در قرارگاهها، در عقبه‏ها،مراكز تجمع،آنجاهايى كه اجتماعى از رزمندگان هست،برويد آنجا نمايش بدهيد، زندگى خودشان را كه در آن هستند و خود متوجه نيستند برايشان ترسيم كنيد:آن بهشت صفايى كه آنها در آن هستند-و انسان معمولا همه‏ى اين گونه بهشتهاى معنوى را تا در آن هست درست نمى‏بيند و نمى‏داند كه كجاست و چگونه است-و از دور بايد ببيند تا بشناسد. بگذاريد آن را يكبار در بازى شما،در هنرمندى شما،در نمايش خوب شما مشاهده كنند ولمس كنند.به هر حال حرف اول و آخر من با شما تشكر است...

«تئآتر،هنر چندين زبانه،و زبان رسا و بليغ در نماياندن ظريف‏ترين انديشه‏ها و عواطف بشرى، در ميان ما قدر ناشناخته مانده،و در خور توانايى آن،به خدمت آرمانهاى والا و زيبايى‏هاىانقلاب گرفته نشده است.

«شگرد آخر»تجربه‏ى موفق و نمايشگر تلاش صميمانه‏ى شما،از نمونه‏هاى نادرى‏ست كه راه تازه تئآتر فارسى را روشن مى‏كند و آينده‏ى مطلوبى را براى آن نويد مى‏دهد.مضمون شيوا و تكنيك قوى و ارائه‏ى بليغ،مجموعه‏ى كاملا هنرمندانه‏اى را از اين اثر فراموش نشدنى پديدآورده است. (2)

پى‏نوشتها:

1)-اين گفتگو در تاريخ 21/11/1366 خطاب به اعضاى‏«جشنواره تئآتر دهه فجر»انجام گرفتهاست.

2) -از لوحه‏ى تقدير رياست محترم جمهورى به برادر انوشيروان ارجمند،كارگردانتئآتر«شگرد آخر»،19/11/1366.

 
 

کلیه حقوق این سایت محفوظ می باشد.

طراحی و پیاده سازی: GoogleA4.com | میزبانی: DrHost.ir

انهار بانک احادیث انهار توضیح المسائل مراجع استفتائات مراجع رساله آموزشی مراجع درباره انهار زندگینامه تالیفات عربی تالیفات فارسی گالری تصاویر تماس با ما جمادی الثانی رجب شعبان رمضان شوال ذی القعده ذی الحجة محرم صفر ربیع الثانی ربیع الاول جمادی الاول نماز بعثت محرم اعتکاف مولود کعبه ماه مبارک رمضان امام سجاد علیه السلام امام حسن علیه السلام حضرت علی اکبر علیه السلام میلاد امام حسین علیه السلام میلاد حضرت مهدی علیه السلام حضرت ابالفضل العباس علیه السلام ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها پاسخ به احکام شرعی مشاوره از طریق اینترنت استخاره از طریق اینترنت تماس با ما قرآن (متن، ترجمه،فضیلت، تلاوت) مفاتیح الجنان کتابخانه الکترونیکی گنجینه صوتی پیوندها طراحی سایت هاستینگ ایران، ویندوز و لینوکس دیتاسنتر فن آوا سرور اختصاصی سرور ابری اشتراک مکانی colocation