بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب دوست یابی,   مناسب چاپ   خروجی Word ( برگشت به لیست  )
 
 

بخش های کتاب

     dostya01 - دوست يابى
     dostya02 - دوست يابى
     dostya03 - دوست يابى
     dostya04 - دوست يابى
     dostya05 - دوست يابى
     dostya06 - دوست يابى
     dostya07 - دوست يابى
     dostya08 - دوست يابى
     dostya09 - دوست يابى
     fehrest - دوست يابى
 

 

 
 

 

براستى در اين روزگار و در جامعه ما اين قبيل دوستان فراوانند و در ميان آنها دارندگان انصاف بسيار اندكند, چنان كه اميرمؤمنان (ع ) فرموده است : اندكى ازدوستان داراى انصافند ((746)) به همين سبب است كه در ميان مردم اثرى از برادرى صحيح و دوستى صادقانه نمى يابيم زيرا مردم از حقيقت اسلام و تعاليم آن دور و بيگانه اند.
اينك قرآن كه قانون اساسى اسلام است فرياد مى زند: ولاتعتدوا ان اللّه لايحب المعتدين ((747)) .
پـيـامـبـر اكـرم (ص ) تـصـريـح مـى كـنـد كـه : مـسلمان كسى است كه مردم از دست و زبان او ايمن باشند. ((748)) اميرمؤمنان على (ع ) دوستى را مشروط به خالى بودن آن از اذيت و آزار دانسته و فرموده است : به دوستى كسى كه از آزار او ايمن هستى راغب باش ((749)) .
بـراى آن كه دوستان دچار اين گونه نتايج بد و عواقب وخيم دوستى نشوند پيامبر خدا(ص )و ائمه اهـل بـيت (ع ) ما را از آزار و تعدى به دوست نهى فرموده و آن را تجاوز به حقوق دوستى و از ميان بردن حرمت آن به شمار آورده اند.
پـيـامـبر خدا(ص ) فرموده است : براى مسلمان روا نيست كه به برادر دينى خود نگاهى اندازد كه موجب آزار او شود. ((750)) نيز: هركس از برادر (دينى ) خود چيزى نقل كند و منظورش از ميان بردن عدالت ومروت او باشد و از او عـيـبـجـويى كند خداوند به كيفر گناهش او را هلاك خواهد كرد تاآنگاه كه از عهده آنچه گفته است برآيد و هرگز نخواهد توانست از عهده آن برآيد. ((751)) امـيـرمـؤمنان (ع ) فرموده است : هركس براى برادر (دينى ) خود چاهى كند خودش در آن خواهد افتاد. ((752)) نـيـز: در كـمـال آدمـى تـو را همين بس كه آنچه را بدان ستوده نمى شود ترك كند .
تا آن جاكه مـى فـرمـايد: و از حسن مصاحبت اوست كه زحمت آزارش را از دوستش بردارد, و ازدوستى وى كثرت موافقت و سازگارى اوست ((753)) .
امـام صادق (ع ) فرموده است : براى برادر (دينى ) خويش چاه مكن تا در آن بيفتى زيراهمان گونه كه مى دهى داده مى شوى ((754)) .
نيز: هرگاه انسان به برادر (دينى ) خود اف بگويد پيوند ولايت آنها منقطع مى شود, وهرگاه به او بـگـويـد: تـو دشمن منى يكى از آن دو كافر مى شودو و هرگاه او رامتهم كندايمان در دل او مانند نمك در آب حل مى گردد. ((755)) نيز: هركس برادر (دينى ) خود رابا سرزنش ديدار كند خداوند او را در دنيا و آخرت سرزنش خواهد كرد. ((756)) اسـلام به سبب كثرت اهتمام خود به اين كه دوستان به يكديگر بدى و آزار نرسانند كسى را كه به برادر دينى , خود آزار رساند در دوستى دروغگو شمرده و كسى را كه با دروغ خود به برادر (دينى ) خويش سود رساند راستگو دانسته است و همين دليل تو را بس است .
امـام صـادق (ع ) فـرمـوده اسـت : انسانى كه به دوستش راست مى گويد ليكن دوستش ازسخن راسـت او دچار زيان و مشقت مى شود در نزد خداوند دروغگو به شمار مى آيد,همچنين انسانى كه بـه دوسـتـش دروغ مـى گويد و مى خواهد به او منفعتى برساند در نزدخداوند راستگو به حساب مى آيد. ((757)) نـيز سختگيرى در احقاق تمام حق خود ازبرادر دينى خويش آزار رسانيدن و بدى كردن به اوست , چـنـان كـه امـام صـادق (ع ) بـه يكى از اصحابش فرموده است : چرا برادر (دينى )تو از تو شكايت مـى كند؟
عرض كرد: از اين كه حق خود را به تمامى از او بگيرم از من شكايت مى كند .
امام (ع ) در حالى كه خشمگين بود نشست و سپس فرمود: گويا تصورمى كنى هرگاه حق خود را به تمامى از او بـگـيـرى به او بدى نكرده اى ؟
به من خبر ده آنچه را خداوند درباره گروهى نقل مى كند كه از بـدى حـسـاب در روز قيامت مى ترسند آيا ازاين حيث مى ترسند كه خداوند به آنان ستم كند؟
نه هـرگـز لـيكن از آن مى ترسند كه خداوند در حساب سختگيرى و موشكافى كند, و خداوند آن را سـوءالـحـسـاب نـامـيـده اسـت .
بـنـابراين هر كس در حساب تعمق و سختگيرى كند بدى كرده است .
. ((758)) آرى ائمـه اهـل بـيت (ع ) دستور مى دهند كه زندگى دوستان بر پايه انصاف و احسان و ترحم قرار داده شود و هيچ كس به ديگرى بدى نكند و به يكديگر حسد نورزند.
امـام صـادق (ع ) فرموده است : دوستى به سه چيز نياز دارد اگر آنها به كار گرفته شونددوستى بـرقـرار خـواهـد بـود و گـرنـه مـنـجر به جدايى و دشمنى خواهد شد: انصاف , ترحم ,و نداشتن حسد. ((759)) نيز: سه چيز دوستى را جلب مى كند: انصاف در معاشرت , مواسات و هميارى درسختيها و داشتن قلب سليم ((760)) .

9- خودپسندى

خـودپـسندى صفت نفرت انگيزى است كه هر انسانى آن را زشت مى شمارد ليكن انسانهايى كه از ايـن خـوى تهى باشند اندكند .
در تعريف آن گفته اند انسان خودپسندپيوسته براى وجود خودش كـوشـش واهتمام دارد نه ديگران و درباره مصالح جز خودش نمى انديشد .
عاليترين چيزى كه در زندگى مورد نظر اوست وجود خود و بلندترين آرزوى وى در دنيا حفظ مصالح خويش است .
اسلام با اين خوى زشت نبردى آشتى ناپذير دارد, چه اين آيين آسمانى مبادى عالى وتعليمات الهى خـود را بـر پـايـه مصالح عامه و منافع متبادل ميان مردم قرار داده و بنيان خودرا براساس قاعده بـزرگـى كه پيامبر اكرم (ص ) آن را بيان داشته متمركز ساخته كه فرموده است : هيچ يك از شما ايـمـان نـمـى آورد مـگـر آنگاه كه آنچه را براى خودش دوست مى دارد براى براد مؤمنش دوست بدارد. ((761)) همنشينى با انسان خودخواه قابل تحمل نيست و معاشرت با او گوارا نمى باشد, چه اوآن گونه كه درباره خود فكر مى كند نسبت به دوست خود نمى انديشد و آنچه را براى خود دوست مى دارد براى او نـمـى خـواهـد, و آنچه را براى خودش ناپسند مى داند براى اوناپسند نمى شمارد .
آنچه شايسته ايـن گـونه انسانهاست بريدن و دورى گرفتن از آنهاست .
از اين رو پيامبر خدا(ص ) فرموده است : در مـصـاحـبـت آن كـس سـودى نـيـسـت كـه بـراى تـونـمـى خـواهـد آنـچه را براى خودش مى خواهد. ((762)) ائمـه اهـل بيت (ع ) دوستان را به منزله روح واحد مى شمرده اند كه هر كدام از آنان به همان گونه كه در راه مصالح خود مى كوشد در راه مصلحت دوستان تلاش مى كند و همان طوركه براى حفظ مـنـافـع خود حرص مى ورزد در حفظ منافع دوست خويش حريص است بلكه علاوه بر اين دستور داده انـد كـه انـسان برادر دينى خود را بر خودش ترجيح دهد ومنافع او را بر مصالح خويش مقدم بـدارد تـا مـيـان دوستان همدلى و همفكرى و هماهنگى روحى پديد آيد .
و اين معانى بلند ضمن بحثهاى گذشته بخوبى روشن شده و شايدبرجسته ترين چيزى كه اين همدلى و نزديكى را ميان دوسـتـان مـجـسم مى سازد همان است كه امام زين العابدين (ع ) ما را بدان فراخوانده است در آن هنگام كه به مردى فرمود:آيا كسى از شما دستش را در جيب يا كيسه برادر (دينى ) خود مى كند و بـى اجـازه او آنـچـه را مـى خـواهـد از آن بـرمـى دارد؟
عـرض كـرد: نـه , فـرمـود: شما برادر نيستيد. ((763)) از امام صادق (ع ) پرسيدند: كمترين حق مؤمن بر برادر (مؤمن ) او چيست ؟
فرمود: اين كه چيزى را كه برادر مؤمنش از او بدان محتاجتر است براى خود برنگزيند. ((764)) از داسـتـانـهاى لطيفى كه نقل شده اين است كه اباسليمان دارانى گفته است : در عراق دوستى داشـتـم كـه در سـخـتيها نزد او مى رفتم و به او مى گفتم : از دارايى خود چيزى به من بده , و او كـيـسـه اش را به سوى من مى انداخت و من آنچه را مى خواستم از آن برمى داشتم .
يك روز نزد او رفـتـم و گفتم : به چيزى نيازمندم , گفت : چه مقدارمى خواهى ؟
پس از آن شيرينى برادرى او از دلم بيرون رفت .

10- فراموش كردن دوست

شـايد از بزرگترين جفاها و بدرفتاريها نسبت به دوست آن است كه او را به هنگامى كه غايب شود فـرامـوش كـنـى , زيـرا فـراموشى تو نشانه عدم استحكام پيوند ميان تو و اوست ,چه اگر دوستى مـستحكم و برادرى راسخ و استوار و محبت پابرجا بود مى بايد صورت دوست در هر جا كه باشى و به هر سو روآورى در پيش روى تو مجسم و نصب العين توباشد, نه تو او را فراموش كنى و نه او تو را از ياد برد هر چند زمانه ميان شما جدايى انداخته و يكى از شما را از ديگرى دور كرده باشد.
از ايـن رو حكيمان فراموش كردن دوست را جفاى به او شمرده اند, و جفا بزرگترين ويران كننده بـنـاى دوسـتى و مهمترين عامل جدايى افكن ميان دوستان است .
از اين رو ائمه اهل بيت (ع ) به ما دستور داده اند به اين كه دوست پيوسته جوياى حال دوست خود باشدو او را فراموش نكند.
امـام صادق (ع ) فرموده است : سزاوارترين دوست تو كه بايد او را به ياد داشته باشى كسى است كه تو را فراموش نمى كند و شايسته ترين كس براى آن كه به او توجه كنى كسى است كه سودش براى تـو و زيـانـش متوجه دشمن توست , و سزاوارترين كس به اين كه دربرابر او شكيبايى ورزى كسى است كه نسبت به وى چاره اى جز كنار آمدن با او ندارى .
تـرك رسـيـدگـى بـه حال دوست به سبب دورى از او موجب قطع پيوند برادرى است , چنان كه اميرمؤمنان (ع ) فرموده است : ترك رسيدگى به احوال دوست انگيزه بريدن ازاوست ((765)) .
از آن حـضرت درباره مروت و جوانمردى پرسيدند فرمود عبارت است از اطعام طعام ,رسيدگى به حال دوستان و خوددارى از آزار رسانيدن به همسايگان ((766)) .

11- طبقه بندى دوستان

مـردم از حـيـث آغـاز و پايان با همديگر برابر و همچون دندانه هاى شانه اند همه از آدم (ع ) وآدم از خـاك آفـريـده شده است .
ليكن از نظر مواهب و ويژگيها و ملكات درجات و طبقات آنها مختلف است .
دسته اى از عالمان و حكيمان و پرهيزگارانند كه بالاترين طبقاتند.
دسته ديگر نادانان و فاسقان و اشرارند كه در پايين ترين طبقات جاى دارند.
ميان اين دو طبقه درجات متعدد و مراتب بسيارى است .
قـرآن كـريـم بر اين تفاوت و اختلاف تصريح فرموده است : يرفع اللّه الذين آمنوا منكم والذين اوتوا العلم درجات ((767)) .
نيز: انظر كيف فضلنا بعضهم على بعض وللاخرة اكبر درجات واكبر تفضيلا. ((768)) نيز: ام نجعل المتقين كالفجار. ((769)) نيز: هل يستوى الذين يعلمون والذين لايعلمون ((770)) .
نيز: افمن كان مؤمنا كمن كان فاسقا لايستوون .
((771)) اكنون درباره آنچه در برابر دوستان بر انسان واجب است گمان تو چيست ؟
آيـا بـه طور برابر با آنها رفتار كند يا اختلاف را در نظر گيرد .
اگر به طور برابر رفتار كندبى شك حق بلندپايه را انكار كرده يا به فرومايه چيزى را كه استحقاق ندارد بخشيده است .
و اگراختلاف را در نظر گيرد كينه هايى بر ضد خود در دل ياران و دوستانش برانگيخته است .
بنابراين براى اصلاح اين امر راه حل صحيح و راى درست چيست ؟
بـى شـك راى درسـت آن اسـت كـه ميان دوستان از حيث محبت قلبى تفاوت قايل شود, چه اين تفاوت برحسب صفات محبوب و ويژگيها و خصايص او امرى اجتناب ناپذير است .
همچنين از حيث ارزش و بزرگوارى و احترام شخصى بايد اختلاف ميان آنها را در نظرگرفت و هر كدام را در حد استحقاقى كه دارد مورد اكرام و احترام قرار داد.
آرى اگـر دوسـتـان همه در يك جا گرد هم آمده باشند شايسته است در حفظ مظاهردوستى و روكـردن و خـوشامدگويى به آنها و سخن گفتن با آنان و شنيدن گفتارشان و امثال اينها كه از لوازم دوستى و حقوق برادرى است ميان آنها تساوى را برقرار كرد .
اما اگر باهر يك از دوستان به طور جداگانه ديدار كند بايد آنچه را در خور است بى كم و كاست رعايت و حق او را ادا كند.
امام صادق (ع ) در اين حديث به همين نكته دقيق اشاره كرده و فرموده است : هرگاه افرادحاضر سـه تن از مؤمنان باشند دو نفر از آنها به سخنگويى بيخ گوشى نپردازند چه اين امردوست آن دو را غمگين مى سازد. ((772)) نيز فرموده است : پيامبر خدا (ص ) نگاههاى خود را ميان اصحابش تقسيم مى فرمود, وبه اين و آن به تساوى نظر مى كرد. ((773)) امـام مـوسـى بن جعفر(ع ) فرموده است : هر گاه سه نفر در خانه اى باشند دو نفر از آنهابتنهايى سخن بيخ گوشى نگويند چه اين امر رفيق آنها را غمگين مى كند. ((774))

وصيت اميرمؤمنان (ع ) به فرزندش امام حسن (ع )

درباره معاشرت با دوستان سـزاوار اسـت مـا اين را به بخشى از وصيت جاويد اميرمؤمنان (ع ) به فرزندش امام حسن (ع ) پايان دهـيـم .
بـه خدا سوگند كه آن بزرگترين دستور اجتماعى و برترين قانون اخلاقى است كه همه مـبـانـى عـاليترين نمونه دوستى را در برگرفته و براى برقرارى برادرى و دوستى صادقانه راهى روشـن ترسيم كرده به طورى كه هر كس خواهان زندگى اجتماعى سعادتمندانه است از تدبر در معانى و عمل به محتواى آن بى نياز نيست .
فـرمـوده اسـت : خود را وادار كن بر پيوستن به دوست خويش به هنگام جدايى او, و برمهربانى و دوسـتـى بـه هنگام روى گردانيدن او, و بر بخشش در وقت بخل ورزى او, و برنزديكى به هنگام دورى جـسـتـن او, و بـر نرمى هنگام درشتى كردن او, و بر عذر در وقت بدكردارى او تا آن جا كه گويا تو او را بنده اى و او را بر تو نعمتى است .
و زنهار از اين كه اين روش را در غير جاى خود به كار برى يا نسبت به كسى كه شايستگى آن را ندارد به جا آورى .
دشمن دوستت را به دوستى مگير تا به دوسـت خـود دشـمـنى كرده باشى .
خدعه و فريب به كار مبر كه اين خوى فرومايگان است .
براى دوسـتت پند را خالص وبى آلايش كن خواه (اندرز تو نزد او) نيكو باشد يا زشت .
و در همه احوال به او كـمـك كـن .
و بـا او بـاش در هـر جـا كـه باشد .
خواهان مجازات دوست خود مباش هر چند بر دهـنت خاك بپاشد .
به دشمنت احسان و نيكى كن كه آن شيرين تر از پيروزى است .
خشم راكم كم فرو ده چه من آشاميدنى شيرينتر و گواراتر از آن در پايان نديدم .
با شك از دوستت مبر و پيوندت را با او بى آن كه خشنودى او را بخواهى قطع مكن .
در برابر كسى كه با تودرشتى مى كند نرم باش چـه زود بـاشد كه با تو از در نرمى درآيد .
چقدر زشت است بريدن پس از پيوند, و جفا و بدرفتارى پس از رفاقت و برادرى , و دشمنى پس از دوستى ,و خيانت نسبت به كسى كه تو را امين دانسته , و عـمـل بـر خلاف گمان كسى كه به تواميدوار بوده است , و خيانت به كسى كه به تو اعتماد كرده اسـت .
و اگر خواستى ازدوست خود ببرى جاى مقدارى از دوستيت را باقى گذار كه اگر روزى مـايـل شـود بـدان بازگردد و كسى كه به تو گمان نيكى دارد گمان نيك او را تحقق ده .
و حق دوسـت خود رابه اطمينان دوستى ميان تو و او تباه مكن زيرا آن كه حقش را تباه كرده اى دوست تونيست .
و نبايد خانواده ات به سبب تو بدبخت ترين مردم باشند, و به كسى كه از تو دورى مى جويد رغـبـت مـكـن , و از آن كـه به تو رغبت دارد در صورت امكان معاشرت از اودورى مجوى , و نبايد دوسـتـت بـر بـريـدن از تـو و بـدى كـردن به تو و بخل ورزيدن نسبت به تو و كوتاهى در فضل و بخششش از تو تواناتر باشد به اين كه به او بپيوندى و به وى احسان كنى و درباره او بذل و بخشش روا دارى .
نـبـايـد ستم ستمكار بر تو گران آيد چه او به زيان خود و سود تو مى كوشد و پاداش كسى كه تو را خشنود مى كند بدى كردن به او نيست ((775)) .
در اين جا زمام قلم را مى كشيم چه گمان مى كنيم ما خواننده عزيز را به گنجينه علمى وثروت اخـلاقـى بـى مـانندى آگاه كرده ايم كه پيش از اين در لابه لاى كتابها پراكنده و بر روى صفحات كـتـب دسـتـخوش تباهى بوده است .
اين سرمايه بزرگ يكى از آثار خير خاندان پاك پيامبر(ص ) و احـسـان آنها بر امت اسلامى بلكه همه جوامع بشرى است , و چقدر آثارخير آنها زياد و احسان آنها بسيار و حق آنها بزرگ است , اما بيشتر مردم ناسپاسند, و اگربه حق آنها ايمان آورند و از مخالفت بـا آنـان بپرهيزند خداوند ابواب بركات خود را ازآسمان و زمين به روى آنها خواهد گشود, ليكن آنها را تكذيب كردند و خداوند آنها را به كيفر اعمالشان مجازات كرد.
و آخر دعوانا ان الحمد للّه رب العالمين ((776))

منابع

قرآن كريم , كتاب جاويد خداوند.
نهج البلاغه , امام اميرالمؤمنين (ع ).
رساله حقوق , امام زين العابدين (ع ) عيون اخبارالرضا(ع ), شيخ صدوق .
مصادقة الاخوان , شيخ صدوق .
ثواب الاعمال و عقاب الاعمال , شيخ صدوق .
بحارالانوار, مجلسى .
مكارم الاخلاق , ابى نصرحسن طوسى .
مشكاة الانوار, ابى الفضل على طبرسى .
كنز الفوائد, كراجكى .
جامع السعادات , نراقى .
احياء العلوم , غزالى .
ارشاد القلوب , ديلمى .
جامع الاحاديث , ابى محمد قمى .
وافى , ملامحسن فيض .
تحف العقول , ابى محمد حسن حرانى الصداقة والصديق , ابى حيان توحيدى .
كشف الغمة , ابى الفتح اربلى .
مجمع البحرين , شيخ فخرالدين طريحى .
المواعظ العددية , سيد محمد حسينى عاملى .
الدرر اللامعه , سيد محمد باقر موحدابطحى .
الاصول الستة عشر, گروهى از دانشمندان .
خصائص الشيعة , سيد محمد مهدى قزوينى .
اعيان الشيعة , سيد محمد امين .
انيس النفس , شيخ نظرعلى حائرى .
جوامع الاداب , شيخ جمال الدين دمشقى .
لباب الاداب , اسامة بن منقذ.
الاخلاق والواجبات , شيخ عبدالقادر غربى .
الامام الصادق (ع ), شيخ محمد حسين مظفر الحسن بن على (ع ) كامل سليمان .
الخلق الكامل , محمداحد جادالمولى .
اخلاق آل محمد(ص ) شيخ موسى سبتى .
خلق المسلم , محمد غزالى .
حكم الامام على (ع ), لكورينلوس .
السعادة والسلام , لرد افبرى .
آئين دوست يابى , ديل كارنگى .

 
 
 

کلیه حقوق این سایت محفوظ می باشد.

طراحی و پیاده سازی: GoogleA4.com | میزبانی: DrHost.ir

انهار بانک احادیث انهار توضیح المسائل مراجع استفتائات مراجع رساله آموزشی مراجع درباره انهار زندگینامه تالیفات عربی تالیفات فارسی گالری تصاویر تماس با ما جمادی الثانی رجب شعبان رمضان شوال ذی القعده ذی الحجة محرم صفر ربیع الثانی ربیع الاول جمادی الاول نماز بعثت محرم اعتکاف مولود کعبه ماه مبارک رمضان امام سجاد علیه السلام امام حسن علیه السلام حضرت علی اکبر علیه السلام میلاد امام حسین علیه السلام میلاد حضرت مهدی علیه السلام حضرت ابالفضل العباس علیه السلام ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها پاسخ به احکام شرعی مشاوره از طریق اینترنت استخاره از طریق اینترنت تماس با ما قرآن (متن، ترجمه،فضیلت، تلاوت) مفاتیح الجنان کتابخانه الکترونیکی گنجینه صوتی پیوندها طراحی سایت هاستینگ ایران، ویندوز و لینوکس دیتاسنتر فن آوا سرور اختصاصی سرور ابری اشتراک مکانی colocation