بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب تحلیلی بر روشهای تربیت نفس, اکبر دهقان   مناسب چاپ   خروجی Word ( برگشت به لیست  )
 
 

بخش های کتاب

     FEHREST -
     FOOTNT01 -
     FOOTNT02 -
     FOOTNT03 -
     TAR00000 -
     TAR00001 -
     TAR00002 -
     TAR00003 -
     TAR00004 -
     TAR00005 -
     TAR00006 -
     TAR00007 -
     TAR00008 -
     TAR00009 -
 

 

 
 

fehrest page

back page

چرا بايد انسان متواضع باشد؟ 
پاسخ : به دلايل ذيل :
1- چون انسان از خاك خلق شده است : و اللّه خلقكم من تراب (806)
2- چون از آب پست خلق شده است : ثم جعل نسله من سُلالة من ماءٍ مهين (807)
3- انسان ضعيف است : خلق الانسان ضعيفا(808)
4- انسان محتاج و نيازمند است : يا ايها الناس انتم الفقراء الى الله و الله هو الغنىالحميد(809)
5- علم و دانش انسان محدود است : و ما اوتيتم من العلم الاّ قليلا(810)
6- قدرت انسان در معرض زوال است : هلك عنّى سلطانيه (811)
7- ثروت انسان كار ساز نيست : ما اغنى عنّى ماليه (812)
ما اغنى عنه ماله و ما كسب (813)
8- عدم توانايى انسان بر جلب منفعت و دفع ضرر:قل لا املك لنفسى ضرّا و لا نفعا الاّ ما شاء الله (814)
تواضع در احاديث 
1. اهميّت تواضع 
پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله فرمود: تحقيقا نزديك ترين و محبوب ترين شما درنظر من در روز قيامت ، آن فردى است كه اخلاق او نيكوتر و تواضع وى بيشتر باشد والبته دورترين افراد نسبت به من در روز قيامت كسى است كهاهل تكبر باشد. قال رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله انّ احبّكم و اقربكم منّى يوم القيمةمجلسا احسنكم خلقا و اشدّكم تواضعا و انّ ابعدكم يوم القيمة منّى الثرثارون و همالمستكبرون (815)
2. نشانه هاى تواضع 
الف ) عدم تقيّد به مكان مخصوص در مجالس .
ب ) سلام نمودن به همه مردم .
ج ) ترك جدال .
د) عدم علاقه به ستايش .
قال الصادق عليه السلام انّ من التواضع ان يرضىالرجل بالمجلس ‍ دون المجلس وان يسلّم على من يلقى وان يترك المراء وان كان محقّا ولايحبّان يحمد على التقوى (816)
3. تواضع بزرگ ترين عبادت  
قال على عليه السلام : (عليك بالتواضع فانّه من اعظم العبادة )(817) بر تو بادبه تواضع زيرا بزرگترين عبادت است .
4. تواضع از بهترين اعمال 
قال رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله : افضلالاعمال ثلاثة التواضع عند الدولة و العفو عند القدرة و العطية بغير المنّة (818).برترين اعمال سه چيز است : تواضع در هنگام توانمندى و عفو و گذشت هنگام قدرت برانتقام و بخشش ‍ بدون منّت .
5. تواضع نعمت بدون حسد:  
قال العسكرى عليه السلام : التواضع نعمة لا تحسد(819) تواضع نعمتى استكه مورد حسادت ديگران قرار نمى گيرد.
6. تواضع برترين عبادت : 
قال الصادق عليه السلام : افضل العبادة العلم باللّه و التواضع له (820)برترين عبادت ، علم و آگاهى نسبت به خدا و تواضع در پيشگاه اوست .
7. تواضع از اوصاف پرهيزكاران :  
قال على عليه السلام مشيهم التواضع (821)
8. تواضع از اوصاف عاقل : 
قال رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله : صفةالعاقل ان يحلم عمّن جهله عليه و يتجاوز عمّن ظلمه و يتواضع لمن هودونه ....(822)
9. تواضع استاد و شاگرد نسبت به يكديگر:  
قال رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله : تواضعوا لمن تعلّمونه العلم و تواضعوا لمنطلبتم منه العلم و لاتكونوا علماء جبارين فيذهب باطلكم بحقّكم .(823) فروتنىكنيد نسبت به كسى كه به او تعليم مى دهيد و فروتنى نمائيد نسبت به كسى كه از اوعلم مى آموزيد و از دانشمندان جبّار نباشيد كه حقّ شما به وسيلهباطل از بين برود.
10. تواضع مايه حلاوت عبادت :  
قال رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله : مالى لا ارى عليكم حلاوة العبادة ؟ قالوا: و ماحلاوة العبادة ؟ قال : التواضع (824) چرا حلاوت و شيرينى عبادت را از شما نمىبينم ؟ اصحاب گفتند: شيرينى عبادت چيست ؟ فرمود: تواضع و فروتنى .
11. زيبايى تواضع ثروتمندان در برابر تهيدستان :  
قال على عليه السلام : ما احسن تواضع الاغنياء للفقراء طلبا لما عند اللّه و احسن منهتيه الفقراء على الاغنياء اتكالاً على اللّه (825) چه نيكوست تواضع و فروتنىاغنيا در برابر فقرا جهت دريافت پاداش مهمّ الهى و نيكوتر از آن عدم كرنش فقرا دربرابر ثروتمندان است به خاطر توجه آنان به خداوند.
12. تواضع نكردن در برابر سه گروه 
اسلام ، در باره تواضع و فروتنى سفارش فراوان كرده است ، لكن اين همه ترغيب وتشويق به تواضع به اين معنا نيست كه تواضع در همه جا و در برابر همه افراد صفتنيكويى است بلكه در موارد خاصى از آن نهى و مذمت شده است مانند:
الف ) تواضع در برابر گناهكاران : قال على عليه السلام : امرنارسول اللّه ان نلقى اهل المعاصى بوجوه مكفّهره (826) پيامبر ما را فرمان داد تا بااهل گناه با چهره اى گرفته برخورد كنيم .
ب ) تواضع در برابر ثروتمندان : قال على عليه السلام : من اتى غنيا فتواضع لهلغناه ذهب ثلثا دينه (827) هر كسى براى ثروت شخص ثروتمند فروتنى كنددوسوم دين او از بين رفته است .
ج ) تواضع در برابر متكبران : قال رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله اذا راءيتمالمتواضعين من امّتى فتواضعوا لهم و اذا راءيتم المتكبرين فتكبّروا عليهم فانّ ذلك لهممذلة و صغار(828) هنگامى كه متواضعان امت من را ديديد، در برابر آنان تواضعكنيد و هرگاه متكبران را مشاهده كرديد بر آنان تكبر كنيد چرا كه تكبر بر متكبران يكنوع ذلت و خوارى براى آنان محسوب مى شود.
13. آثار تواضع 
الف ) سربلندى : قال رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله : ما تواضع احد الاّ رفعهاللّه (829)
ب ) كسب سلامت : قال على عليه السلام : التواضع يكسبك السلامة (830)
ج ) مهابت : قال على عليه السلام : التواضع يكسوك المهابة (831)
د) منظم شدن امور: قال على عليه السلام : بخفض الجناح تنتظم الامور(832)
ه‍) ترقّى : قال على عليه السلام : التواضع سُلّم الشرف (833)
و) تمام شدن نعمت : قال على عليه السلام : بالتواضع تتمّ النعمة (834)
ز) عدم خستگى از طاعت الهى : قال على عليه السلام : من تواضع قلبه للّه لم يساءمبدنه من طاعة اللّه (835)
ح ) محبّت : قال على عليه السلام : ثمرة التواضع المحبّة (836)
حدّ و مرز تواضع 
برخى از صفات چنان در مجاورت يكديگر قرار دارد كه اگر انسان مراقب نباشد، يك صفتپسنديده مبدّل به يك صفت ناپسند مى گردد. مانند تواضع و ذلّت و تكبر و عزّت .
تواضع صفتى پسنديده است لكن بعضى از افراد بهخيال تواضع خود را در نزد ديگران تحقير مى كنند و كلماتى را بر زبان جارى مىسازند يا اعمالى را انجام مى دهند كه از آن ذلت احساس مى شود، چنان كه عزّت يك صفتزيبا و شايسته اى است لكن در صورت غفلت گاهى به جاى اين كه انسان عزّت خود راحفظ كند دچار تكبر مى شود. امام سجاد عليه السلام در دعاى مكارم الاخلاق به پيشگاهخداوند عرضه مى دارد. و اعزّنى ولا تبتلينّى بالكبر پروردگارا! به من عزّتنفس عطا فرما و مرا به تكبّر مبتلا مكن .
اخلاص 
يكى از اهداف اساسى تربيت نفس و تزكيه روح ، اخلاص در عبادت و بندگى خداوندمتعال است ، به اين معنا كه انسان در عبادت الهى هيچ قصد دنيوى و مادى نداشته باشد وجز رضايت الهى را در نظر نگيرد.
مرحوم فيض كاشانى مى گويد: حقيقت اخلاص آن است كه انسان ، نيت خود را از هرگونهشرك ظاهر و باطن پاك كند. قرآن كريم مى فرمايد: و انّ لكم فى الانعام لعبرةنسقيكم مما فى بطنه من بين فرث و دم لبنا خالصا سائغا للشاربين (837) درچهارپايان براى شما درس هاى عبرتى وجود دارد چرا كه از درون شكم آن ها در ميانغذاهاى هضم شده و خون شير خالص و گوارا به شما مى نوشانيم .
شير خالص آن است كه نه خون در آن باشد نه آلودگى هاى ديگر صاف و پاك باشد ونيت و عمل خالص آن است كه از هرگونه اغراض دنيوى منزّه و پاك باشد.(838)
اخلاص در قرآن 
موضوع اخلاص با تعبيرهاى مختلفى در قرآن مطرح شده است ، مانند: فىسبيل اللّه ، ابتغاء مرضات اللّه ، لوجه اللّه ، قربات عنداللّه ومانند آن .
1. ماءموريت به اخلاص در دين  
و ما امرواالاّ ليعبدوا الله مخلصين له الدين (839) به آن ها دستورى داده نشد جزاين كه خدا را پرستش كنند، در حالى كه اخلاص در دين دارند.
2. ياد قيامت عامل اخلاص :  
انا اخلصناهم بخالصة ذكرى الدار(840) به درستى آن ها را (پيامبران )خالص ‍ گردانيديم زيرا زياد به ياد قيامت بودند.
3. جلوه اخلاص در تمام ابعاد زندگى :  
قل ان صلاتى و نسكى و محياى و مماتى للّه ربّ العالمين (841) بگو: نماز وتمام عبادات من و زندگى و مرگ من همه براى خداوند پروردگار جهانيان است .
4. اخلاص برنامه دايمى ابرار:  
ان الابرار يشربون من كاءس كان مزاجها كافورا... انما نطعمكم لوجه اللّه لا نريدمنكم جزاءً و لا شُكورا(842) به درستى كه نيكان از جامى نوشند كه با عطرخوش آميخته است ... و مى گويند ما براى خدا به شما اطعام مى كنيم و هيچ پاداشى وتشكرى از شما طلب نمى كنيم .
5. نمونه افراد مخلص :  
حضرت موسى عليه السلام : و اذكر فى الكتاب انّه كان مخلصا(843)
حضرت يوسف عليه السلام : انه من عبادنا المخلصين (844)
پيامبراكرم صلّى اللّه عليه و آله : ان صلاتى ونسكى و محياى و مماتى للّه ربّالعالمين (845)
حضرت على عليه السلام : و من الناس من يشرى نفسه ابتغاء مرضات اللّه و اللّهرَءُوف بالعباد(846)
اخلاص در روايات 
اهميت اخلاص :  
قال على عليه السلام : طوبى لمن اخلص للّه العبادة والدعاء ولميشغل قلبه بما ترى عيناه ولم ينس ذكراللّه بماتسمع اذناه ولم يحزن صدره بما اعطىغيره (847) خوشا به حال كسى كه عبادت و دعاى خويش را خالصانه انجام مى دهد وقلب خود را به آنچه ديدگانش مى بيند گرفتار نمى سازد و همواره به ياد خدا هست وشنيدنى ها او را از ياد خدا غافل نمى سازد و از آنچه ديگران دارند، محزون نمى شود.
آثار اخلاص 
1. زهد:  
قال على عليه السلام : طوبى لمن اخلص للّه عمله وعلمه وحبّه وبغضه واخذه و تركهوكلامه وصمته وفعله وقوله لايكون المسلم مسلما حتى يكون ورعا ولايكون ورعا حتى يكونزاهدا(848) خوشا به حال كسى كه خالص گرداند براى خداعمل و علم و دوستى و دشمنى و پذيرفتن و ترك كردن و گفتن و لب فرو بستن وگفتاروكردار خود را ونيز انسان مسلمان ، مسلمان نيست ، مگر آن كه پارسا و پرهيزگار باشد وپارسايى نيز به دست نمى آيد مگر آن كه انسان ، زاهد باشد.
2. محبوبيت نزد خداوند: 
قال على عليه السلام : احبّ عباداللّه من اخلص (849) محبوب ترين بندگان خداكسى است كه داراى اخلاص باشد.
3. سرانجام نيك :  
قالت فاطمة الزهراء عليهاالسلام : من اصعد الى اللّه خالص عبادته اهبط اللّهعزوجل اليه افضل مصلحته (850) كسى كه عبادت با اخلاص را به سوى خدا تقديمبدارد خداوند هم برترين مصلحت ها را براى او منظور مى دارد.
4. آزادگى :  
قال على عليه السلام : بالاخلاص يكون الخلاص (851) به وسيله اخلاص ‍ استكه انسان از اسارتها آزاد مى شود.
5. جارى شدن حكمت از قلب بر زبان :  
قال رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله : ما اخلص عبدللّهعزوجل اربعين صباحا الاّ جرت ينابيع الحكمة من قلبه على لسانه (852) كسى كهتا چهل شبانه روز براى خدا اخلاص پيشه كند، چشمه سار حكمت از قلب وى بر زبانشجارى مى شود.
6. سعادت : 
قال على عليه السلام : السعيد من اخلص الطاعة (853) سعادتمند كسى است كهطاعت خود را براى خدا خالص گرداند.
7. رسيدن به هدف ومقصود: 
قال على عليه السلام : اخلص تنل (854) اخلاص بورز تا به مقصد برسى .
8. معرفت و بصيرت :  
قال على عليه السلام : عند تحقق الاخلاص تستنير البصائر(855) با وجوداخلاص بصيرت ها و بينش ها نافذ و نورانى مى شود.
9. ملاك پذيرش اعمال :  
قال رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله : اذا عملت عملاًفاعمل للّه خالصا لانّه لا يقبل اللّه من عبادة الاعمال الاّ ما كان خالصا(856) هركارىكه انجام مى دهى خالصانه و براى رضا خدا انجام ده ، زيرا جزعمل خالص در پيشگاه خداوند پذيرفته نمى شود.
نشانه هاى اخلاص 
1. رضا و توكّل :  
جاء جبرئيل الى النبى صلّى اللّه عليه و آلهفقال له النبىّ: يا جبرئيل ما تفسير الاخلاص ؟قال : المخلص الذى لا يساءل الناس شيئا حتى يجد و اذا وجد رضى و اذا بقى عنده شىاعطاه ... و اذا اعطى للّه عزوجل فهو على حدّ الثقة بربّه عزوجل (857)
پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله به جبرئيل فرمود: اخلاص چيست ؟جبرئيل پاسخ داد: مخلص كسى است كه دست حاجت به سوى ديگران دراز نكند و تلاش كندتا بى نياز شود و بدانچه دست يافت بدان راضى باشد و از بقيه آن به دستگيرىنيازمندان بپردازد... و هنگامى كه به دستگيرى نيازمندان پرداخت پس به خداى خويشاعتماد دارد.
2. عدم انتظار ستايش :  
قال رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله : لكل حق حقيقة و ما بلغ عبد حقيقة الاخلاص حتىلايحبّ ان يحمد على شى ء من عمل للّه (858) براى هر چيزى حقيتى است . انسان مؤمنبه حقيقت اخلاص نمى رسد، جز آن كه دوست ندارد در برابر كارى كه براى خدا انجاممى دهد مورد ستايش ديگران قرار مى گيرد.
3. برابرى ستايش و نكوهش :  
قال الصادق عليه السلام : لا يصير العبد عبدا خالصا للّهعزوجل حتّى يصير المدح و الذمّ عنده سواء(859) آدمى بنده خالص خدا نخواهد بودجز آن كه به مقامى رسد كه ستايش و نكوهش مردم پيش او مساوى باشد
4. اجتناب از حرام :  
قال رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله : منقال لا اله الاّ اللّه مخلصا دخل الجنة و اخلاصه بها ان يحجزه لا اله الاّ اللّه عمّا حرماللّه (860) كسى كه ذكر (لا اله الاّ اللّه ) را با اخلاص به زبان آورد،داخل بهشت خواهد شد و البته نشانه اخلاص ‍ اين است كه ذكر (لا اله الا اللّه ) وى را ازارتكاب معاصى باز دارد.
5. پرهيز از خودبينى :  
قال الصادق عليه السلام : و ادنى حدّ الاخلاصبذل العبد طاقته ثم لا يجعل لعمله عنداللّه قدرا فيوجب به على ربّه مكافاة بعمله لعلمهانّه لو طالبه بوفاء حق العبوديّة لعجز امام صادق عليه السلام فرمود: كم تريننشانه اخلاص آن است كه آدمى در اطاعت و عبادت كوشا باشد و براىعمل خود اهميتى قايل نباشد و خود را در برابر خدا طلب كار نداند، زيرا بنده مى داند كهاگر خدا از بندگان خود عبادت واقعى را خواستار بشود همگان عاجز خواهند بود.
6. پرهيز از مردم آزارى :  
قال رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله : و اما علامة المخلص فاربعة يسلم قلبه و يسلمجوارحه و بذل خيره وكفّ شرّه نشانه هاى اخلاص چهار چيز است داشتن قلب سليم واعضا و جوارح سالم و توسعه در خير و نيكى و پرهيز از بدى ها.
هدف نهايى از تربيت ، تكامل و قرب به خداوند 
هدف نهايى از تربيت روحى تكامل يافتن و به مقام قرب الهى رسيدن است . قرآن كريمو احاديث دلالت روشن بر اين مطلب دارند. بايد دانست كه حركت انسان يك حركت واقعى وحقيقى است نه اعتبارى . اين حركت مربوط به روح مجرّد است نه جسم در اين حركت گوهرذات انسان تلاش ‍ مى كند و دگرگون مى شود. بنابراين ، مسير حركت انسان نيز يكطريق واقعى است نه اعتبارى و مجازى ، امّا مسير حركت از ذات متحرك جدا نيست بلكه متحركدر باطن ذات خود حركت مى كند و مسير را به همراه خود مى برد و اين حركت يك روزى بايدآرام بگيرد و به مقصد و غايتى نايل گردد. اكنون اين سؤال به ذهن مى آيد كه غايت و نهايت حركت انسان چيست ؟ و در اين جهان انسان ها به سوى چهغايتى در حركت هستند و سرنوشتشان بالاخره به كجا خواهد رسيد؟ از قرآن كريم واحاديث استفاده مى شود كه نهايت حركت بشر به سوى خداست انا للّه و انا اليهراجعون (861) و غايتى كه براى حركت انسان مقدّر شده ، قرب به خداوند استلكن همه انسان ها به مقام قرب الهى نايل نمى شوند، بلكه كسانى كه داراى ايمان وعمل صالح هستند به درجات و مراتب اخروى در بهشتنايل مى گردند.
معناى قرب به خداوند 
اكنون بايد ديد كه مقصود از قرب به خدا چيست و چگونه مى توان تصور كرد كه انسانبه خدا نزديك مى شود؟ قرب به معناى نزديكى است و در سه مورداستعمال مى شود.
قرب مكانى :  
وقتى دو موجود كه از جهت مكان به هم نزديك باشند گفته مى شود قريب به هم هستند.
قرب زمانى :  
در صورتى كه دو چيز از جهت زمان نزديك به هم باشند، گفته مى شود اين دو بهيكديگر قريب هستند. البته روشن است كه قرب بندگان خدا از اين دو قسم نخواهد بودزيرا خداوند در ظرف زمان و مكان واقع نمى شود تا چيزى نسبت به او قرب زمانى يامكانى داشته باشد بلكه خداوند خالق زمان و مكان و محيط به آن هاست .
قرب مجازى :  
گاهى مى گويند فلان شخص به فلان شخص قريب و نزديك است . مقصودشان اين استكه مورد احترام و علاقه مى باشد و به تقاضاهايش ‍ ترتيب اثر مى دهد. اين نوعنزديكى ، قرب مجازى و اعتبارى و تشريفاتى است نه حقيقى . آيا قرب بنده به خدا مىتواند از اين قسم باشد يا نه ؟
البته اين مطلب صحيح است كه خداوند به بندگان شايسته اش علاقه و محبت دارد وخواسته هاى آن ها را اجابت مى كند، لكن قرب خداوند به بنده را از اين نوع نمى تواندانست ؛ زيرا در علوم عقليه به اثبات رسيده و آيات و احاديث هم دلالت دارند كه حركتذاتى انسان و مسير و صراط مستقيم او امورى واقعى و حقيقى هستند نه اعتبارى و مجازى .رجوع به خداوند هم كه در آيات قرآن آمده حقيقت دارد و نمى تواند اعتبارى باشد. از بابنمونه خداوند در قرآن مى فرمايد: من عمل صالحا فلنفسه و من اساء فعليها ثم الىربكم ترجعون (862) هر كس عمل صالحى انجام دهد سودش به خود او خواهد رسيدو هر كس عمل زشتى مرتكب شود به زيان خودشعمل كرده ، آن گاه همه شما به سوى پروردگارتان رجوع خواهيد كرد يا اين كه مىفرمايد: الذين اذا اصابتهم مصيبة قالوا انا للّه و انا اليه راجعون (863)كسانى كه به هنگام مصيبت مى گويند: ما مملوك خدا هستيم و به سوى او رجوع خواهيم كرد.
به هر حال رجوع الى اللّه و استكمال نفس ، امورى واقعى هستند نه اعتبارى . حركت انسانبه سوى خدا يك حركت آگاهانه و اختيارى است كه نتيجه آن بعد از مرگ ظاهر مى گردد.از آغاز وجود اين حركت شروع مى شود و تا هنگام مرگ ادامه دارد. بنابراين ، قرب به خداهم يك امر واقعى است . بندگان شايسته الهى واقعا به خدا نزديك مى شوند و بندگانغير صالح و گنهكار واقعا از خدا دورند. بنابراين بايد ديد معناى قرب به خدا چيست ؟
حقيقت قرب به خداوند 
قرب به خداوند از قرب هاى متعارف نيست ، بلكه نوع ديگرى است كه مى توان آن راقرب كمالى و درجه وجودى ناميد. براى روشن شدن مطلب به يك مقدمه اشاره مى كنيم :
در كتب حكمت و فلسفه اسلامى به اثبات رسيده كه وجود و هستى حقيقتى است مشكك و داراىمراتب و درجات مختلف وجود كه مانند نور است كه مراتب شديد و ضعيف دارد. پايين ترينمرتبه نور مثلاً يك وات نور است تا عالى ترين مراتب نور كه آن هم چيزى جز نور نيستدر بين مرتبه اعلا و پايين ، مراتبى از نور وجود دارد كه همه نور هستند و تفاوت آن هابه شدّت و ضعف مى باشد.
وجود هم به همين گونه داراى مراتب مختلفى است كه تفاوت آن ها به واسطه شدت وضعف مى باشد. پايين ترين مراتب وجود طبيعت و ماده است و عالى ترين مراتب وجود، ذاتمقدّس خداوند است كه از جهت كمال وجودى غير متناهى است . در بين اين دو مرتبه درجاتى ازوجود داريم كه تفاوت آن ها نيز به واسطه شدت و ضعف مى باشد. پس ، از اين جا روشنمى شود كه وجود هر چه قوى تر و درجه اش بالاتر باشد به همان نسبت به ذات خداوندنزديك تر خواهد بود. اكنون با توجه به مقدّمه مذكور مى توان معناى قرب بنده بهخداوند متعال را تصور كرد. انسان از جنبه روح حقيقت مجردى است كه از جهتفعل به ماده تعلّق دارد و به همين جهت مى تواند حركت كند وكامل و كامل تر گردد تا به مرتبه نهايى وجود خود برسد. از آغاز حركت تا رسيدن بهمقصد، يك شخص و يك حقيقت بيشتر نيست ليكن هر چه بيشتر كسبكمال و فضايل نمايد و در مراتب وجود سير و صعود كند به همان نسبتتكامل روح خود به منبع وجود يعنى ذات مقدس خداوند نزديك تر مى شود.
قرب به خداوند در قرآن كريم 
هدف نهايى از تربيت وتزكيه ، كه قرب به خداوند ونزديكى معنوى وواقعى در نزدپروردگار است در قرآن كريم به صورت هاى مختلف بيان شده است .
گاهى به صورت لفظ (قرب و قربة ) مطرح شده و گاهى به صورت هاى ديگر مانندعند ربهم يا عند مليك مقتدر يا لهم درجات و مانند آن كه حاكى ازتقرب و منزلت انسان نزد پروردگار است ذكر شده است كه در حدود 35 مرتبه جملهعند ربهم نزد پروردگارشان در قرآن آمده است . گاهى قرآن مى فرمايد: ايمانو عمل صالح انسان موجب تقرب به خداوند مى شود نه اولاد واموال . و ما اموالكم و لا اولادكم بالتى تقرّبكم عندنازلفى الامن آمن وعمل صالحا اموال و اولاد، شما را نزد ما مقرب نمى سازد و نزديك نمى كند مگركسانى كه ايمان و عمل صالح داشته باشند. گاهى قرآن مى فرمايد: سجده و خضوع دربرابر خداوند مايه تقرّب است : و اسجد و اقترب (864) سجده كن و تقرببه سوى خداوند بجوى . لذا پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله مى فرمايد: اقرب مايكون العبد من اللّه اذا كان ساجدا(865) نزديك ترين حالت بنده به خداوند زمانىاست كه در سجده باشد. گاهى قرآن مى فرمايد: مؤمنين افرادى هستند كه انفاق در راه خدامى كنند و آن را مايه تقرب خود نزد پروردگار مى دانند و جالب اين است كه اين طرزتفكر مؤمنين را تصديق مى كند و مى فرمايد: آرى اين انفاق مايه تقرب به خداوند است .
و من الاعراب من كان يؤ من باللّه و اليوم الاخر و يتخذ ما ينفق قربات عنداللّه وصلوات الرسول الا انها قربة لهم سيدخلهم اللّه فى رحمته انّ اللّه غفور رحيم(866) گروهى از اعراب به خداوند و روز رستاخيز ايمان دارند و انفاق خويش راباعث تقرب نزد خداوند مى دانند و مايه دعاى پيامبر اكرم محسوب مى دارند آگاه باشيدكه اين انفاق باعث تقرّب و نزديكى اين هاست ، خداوند به زودى آن ها را در رحمت خود واردخواهد ساخت چرا كه خداوند آمرزنده و مهربان است .
خداوند متعال در قرآن مردم را به سه دسته تقسيم مى نمايد:
1. اصحاب ميمنه 2. اصحاب مشئمه 3. سابقون .
گروه اول افراد سعاتمند هستند. و گروه دوم افراد بدبخت و شقاوتمند هستند گروه سومپيشگامان در ايمان و عمل صالح هستند كه اين گروه را به عنوان مقربين معرفى مىنمايد. و كنتم ازواجا ثلثة فاصحاب الميمنة ما اصحاب الميمنة و اصحاب المشئمه مااصحاب المشئمة و السابقون السابقون اولئك المقربون فى جنات النعيم (867)در آن روز (قيامت ) شما به سه گروه تقسيم خواهيد شد گروهى اصحاب ميمنه مى باشندچه اصحاب ميمنه اى گروه ديگر اصحاب شومند چه اصحاب شومى و سومين گروهپيشگامان هستند، پيشگام آن ها مقرّبانند در باغ هاى پر نعمت بهشت جايى دارند.
در جاى ديگر مى فرمايد: فاما ان كان من المقرّبين فروح و ريحان و جنّة نعيم(868) اما اگر او از مقربان باشد در روح و ريحان و بهشت پر نعمت است .
مرحوم علامه طباطبايى مى فرمايد مراد از مقرّبين در اين آيه كه براى آن ها روح و ريحانو جنّت نعيم است همان مقربين هستند كه سابقون در ايمان وعمل صالح بودند و در آيات اوليه سوره واقعه ذكر شده اند.(869)
خداوند متعال در مورد عاقبت و سرنوشت نهايى متقين مى فرمايد: انّ المتّقين فى جنات ونهر فى مقعد صدق عند مليك مقتدر(870) پرهيزكاران در باغ ها و نهرهاى بهشتىجاى دارند، در جايگاه صدق نزد خداوند مالك مقتدر. در مورد ديگر تقاضاى همسر فرعونرا چنين بيان مى كند: رب ابن لى عندك بيتا فى الجنة (871) پروردگارا!براى من خانه اى نزد خود در بهشت بنا كن . در سورهانفال مى فرمايد: مؤمنان حقيقى ، براى آن ها درجات و مراتبى (فوق العاده ) در نزدپروردگارشان است وبراى آن ها آمرزش وروزى بى نقص ‍ وبى عيب مى باشد. لهمدرجات عند ربهم و مغفرة و رزق كريم (872) در جاى ديگر مى فرمايد: كسانى كهمطيع فرمان خداوند هستند و از خشنودى و رضايت او پيروى مى كنند اين گروه در بهشتخود داراى درجه و موقعيتى هستند هم درجات عنداللّه (873) جالب اين كه در اينآيه نمى فرمايد براى اين ها درجه و مرتبه اى است ؛ اگر چه در آيات ديگر مى فرمايد:لهم درجات امّا در اين آيه مى فرمايد: خود اين ها درجه و مرتبه هستند همدرجات و اين تفاوتِ تعبير دلالت بر تفاوت منزلت و تقرب آن ها نزد پروردگاراست .
در جاى ديگر مى فرمايد: لهم دار السلام عند ربهم و هو وليهم مما كانوا يعملون(874) براى آن ها خانه امن و امان نزد پروردگارشان خواهد بود و او ولى و ياورآن هاست به خاطر اعمالى كه انجام دادند.
والحمدللّه رب العالمين و صلى اللّه على محمد و آله الطاهرين .

fehrest page

back page

 
 

کلیه حقوق این سایت محفوظ می باشد.

طراحی و پیاده سازی: GoogleA4.com | میزبانی: DrHost.ir

انهار بانک احادیث انهار توضیح المسائل مراجع استفتائات مراجع رساله آموزشی مراجع درباره انهار زندگینامه تالیفات عربی تالیفات فارسی گالری تصاویر تماس با ما جمادی الثانی رجب شعبان رمضان شوال ذی القعده ذی الحجة محرم صفر ربیع الثانی ربیع الاول جمادی الاول نماز بعثت محرم اعتکاف مولود کعبه ماه مبارک رمضان امام سجاد علیه السلام امام حسن علیه السلام حضرت علی اکبر علیه السلام میلاد امام حسین علیه السلام میلاد حضرت مهدی علیه السلام حضرت ابالفضل العباس علیه السلام ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها پاسخ به احکام شرعی مشاوره از طریق اینترنت استخاره از طریق اینترنت تماس با ما قرآن (متن، ترجمه،فضیلت، تلاوت) مفاتیح الجنان کتابخانه الکترونیکی گنجینه صوتی پیوندها طراحی سایت هاستینگ ایران، ویندوز و لینوکس دیتاسنتر فن آوا سرور اختصاصی سرور ابری اشتراک مکانی colocation