بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب چهره درخشان قمر بنی هاشم جلد 3, حجت الاسلام شیخ على ربانى خلخالى ( )
 
 

بخش های کتاب

     FEHREST -
     ABA00001 -
     ABA00002 -
     ABA00003 -
     ABA00004 -
     ABA00005 -
     ABA00006 -
     ABA00007 -
     ABA00008 -
     ABA00009 -
     ABA00010 -
     ABA00011 -
     ABA00012 -
     ABA00013 -
     ABA00014 -
     ABA00015 -
     ABA00016 -
     ABA00017 -
     ABA00018 -
     ABA00019 -
     ABA00020 -
     ABA00021 -
     ABA00022 -
     ABA00023 -
     ABA00024 -
     ABA00025 -
     FOOTNT01 -
 

 

 
 

 

next page

fehrest page

back page

بخش هشتم : رواق ها، گنجينه و درهاى حرم 
فصل اول : رواق ها  
لازم است يادآور شويم رواق ها، درها و گنجينه هاى حرم مطهر حضرتابوالفضل العباس عليه السلام در اين بخش توضيح داده شده و آستانه مقدس آن حضرترا در جلدهاى قبل توضيح داده ايم .
گنبد خانه حرم حضرت عباس عليه السلام را چهار رواق در برگرفته كه سقف وديوارهاى هر يك از داخل با كاشى و آينه كارى تزيين شده است . اين رواق ها عبارتند از:
رواق شمالى : اين رواق از رواق شرقى و غربى جدا شده و قبلا ميان دو قسمت آن ديوارىوجود داشته كه بعدها برداشته شده است .
در ضلع شمالى اين رواق ، حجره اى است كه درى نقره اى دارد و به راهرواى زير زمينىگشوده مى شود كه به قبر حضرت ابوالفضل عليه السلام مى رسد. گفته اند اين جابر نهر علقمى مشرف بوده است . درجوار اين حجره ، حجره ديگرى است كه مقبرهآل نواب را تشكيل مى دهد. پس از آن ، به ترتيب كتابخانه حرم حضرت قمر بنى هاشمابوالفضل العباس ‍ عليه السلام ، مقبره مرحوم سيد ميرزاوكيل و مقبره مرحوم حاج محمد رشيد جلبى صافى ، شهردار سابق ، واقع است . دو مقبرهديگر هم وجود دارد كه درهاى آنها از صحن گشوده مى شود. اين دو مقبره عبارتند از مقبرهعلامه سيد كاظم بهبهانى كه در گوشه شمال شرق حرم واقع شده و مقبره مرحوم حاجحسين حلاوى كه در گوشه شمال غرب واقع است .
پيشتر در ضلع غربى حرم چاه آبى وجود داشته و مخزنى كه در يكى از غرفه ها بوده ودر جريان شست و شوى حرم از آن استفاده مى شده ، با آب اين چاه پر مى شده ، است . اينغرفه همان است كه بعدها به مقبره سيد ميرزاوكيل تبديل شد. با توجه به اين كه پيشتر ميان رواق شمالى و حرم ديوارى وجود داشتهو اين ديوار را برداشته اند، درهايى كه آن جا بوده يكى از به مقبره سيد عباس سيد حسينضياء الدين عموى توليت حرم حضرت ابوالفضل عليه السلام كه در قسمت بالا سرواقع است و ديگرى به مقبره هنود برده شده است .
هنگامى كه حاج رئيس ، وزير شيخ خزعل خوزستانى فرمانرواى خرمشهر پمپ آبى برروى نهر حسينيه نصب كرد، از آن جا به حرم امام حسين عليه السلام و حرم حضرت عباسعليه السلام لوله كشى كرد و پس از آن چاه واقع در حرم را پر كرد و حوض را نيز ازميان برد.
رواق غربى : در دو سوى اين رواق دو در قرار دارد: درى كه در سمت جلو است و به صحنگشوده مى شود (سباب الرواق ) نام دارد و كفشدارى واقع در كنار اين در از آن ورثهشيخ محمود كشوان است . در دوم ، در 26 فوريه 1942 ميلادى به سمت ضلعشمال غرب گشوده شده و نام آن (باب المراد) است و به توليت حرم تعلق دارد. مقبرههنود و مقبره عمومى توليت در فاصله ميان همين دو در قرار دارد.
رواق شرقى : اين رواق پنج مقبره را در برگرفته است : نخست مقبره حريرى ، كه مرحومسيد محسن سيد محمد على آل طعمه در آن به خاك سپرده شده است . دوم مقبره مرحوم سيدحسون النائب از آل ضياء الدين كه فرزند او سيد علوان النائب نيز در آن مدفون است .سوم مقبره متوليان حرم ابوالفضل العباس عليه السلام كه سيد مرتضى و فرزندشسيد محمد حسن آل ضياء الدين در آن به خاك سپرده شده اند. چهارم مقبره اى كه سيد علىسيد جواد آل طعمه توليت حرم و نيز فرزندش دكتر عبدالجواد كليدار درآن دفن شده اند،و پنجم مقبره اى كه مدفن سيد نورى سيد مهدى سيد صالحآل طعمه و قبر برخى از عمو زادگان است .
رواق جنوبى : اين رواق همان است كه با سه دهنه در، به ايوان طلامتصل مى شود. در اول همان است كه در سمت شرق ايوان قرار دارد و به كشيكخانه باز مىشود. در دوم در ايوان طلاست كه سيد عباس خطيب فرزند سيد محمد مهدىآل طعمه توليت پيشين حرم حضرت ابوالفضل عليه السلام در آستانه آن به خاك سپردهشده است . سومين در نيز در سمت چپ ايوان واقع است و به كشيكخانه گشوده مى شود. درسال 1367 قمرى حاج حسين حجار باشى به سنگفرش كردن كف حرم با باقى مانده سنگهاى تراشيده شده براى قصر گلستان در تهران اقدام كرد. هزينه اين كار در آن زمانبيش از 15 هزار تومان برابر با 1100 دينار عراقى برآورد شده است .
فصل دوم : گنجينه حرم حضرت ابوالفضل عليه السلام  
در حرم حضرت عباس عليه السلام گنجينه اى است كه اشياى ارزشمند غيرقابل قيمت گذارى در خود جاى داده است . از آن جمله مى توان به قالى هاى نفيس ، قالىهاى بافته شده به نخ ‌هاى زر يا نگين هاى قيمتى ، چلچراغ هاى طلايى ، شمشيرهاىمرصع ، ساعت هاى ديوارى طلايى ، ساعت هاى ساخته شده از چوب آبنوس و همانند آناشاره كرد.
در اين گنجينه ، همچنين مجموعه اى از مجسمه هاى طلايى كشتى هاى مسافربر كه يكناوگان را تشكيل مى دهد، صندوقى آهنى در بردارنده چند مهر امضاى تصويرى حقيقى ازسر مبارك امام حسين عليه السلام كه از ايتاليا آورده شده است ، مصحفى خطى منسوب بهاميرمومنان عليه السلام و تعدادى نسخه خطى وجود دارد كه شماره آنها به 109 نسخه مىرسد و بيشتر آنها نيز قرآن خطى به خط كوفى است .
در شناسنامه اى كه از نسخه هاى خطى اين گنجينه به دست آورده ام نوشته بود: (اينمجموعه در بردارنده 109 نسخه و همه نيز قرآن خطى است ). به هر روى ، آنچهدرباره قدمت و ارزش هنرى و تاريخى اشيا و نفايس موجود درگنجينه حرم حضرتابوالفضل العباس عليه السلام هم مى توان گفت .
مخطوطات موجود در اين گنجينه داراى فهرست چاپ نشده اى است كه نگارنده تنها نسخهاى ماشين نويسى شده از آن رويت كرده است . استاد ناصر نقشبندى در نوشته اى بدينمطلب اشاره كرده كه در حرم حضرت ابوالفضل سه نسخه قديم قرآن خطى كه به خطكوفى نوشته شده است ، نگهدارى مى شود.
محل گنجينه زمانى در حجره اى واقع در زاويه رواق جنوبى قرار داشت كه پيش از آن مقبرهمرحوم شيخ حسين بن احمد بن شيخ على توليت حرم حضرت عباس عليه السلام بوده است .
اين گنجينه در حال حاضر به محل مقبره آل خير الدين كه درش از صحن گشوده مى شودانتقال يافته است . در سال 1265 هجرى قمرى هياتى ويژه باحضور سعيد السيدآل سلطان توليت فعلى و سيدحسين سيد حسن وهاب توليت پيشين حرم از مجموعه اشيا ونفايس گنجينه حرم حضرت عباس عليه السلام فهرستى تهيه و آن را مهر و موم كرد. اينفهرست كه ارزش ‍ مجموعه اشياى مذكور در آن هزار ليره طلايى تركى تخمين زده شدهبه شرح زير است . (103)
- يك نسخه قرآن با قطع بزرگ به خط كوفى و تذهيب شده .
- 16 نسخه قرآن هاى ديگر در قطع بزرگ .
- دو مصحف به خط كوفى در قطع كوچك .
- دو چلچراغ طلايى ، يكى بزرگ تر به وزن 417مثقال و ديگرى متوسط با وزن 40 مثقال .
- دو چلچراغ كوچك ساخته شده از آميخته طلا و نقره هر يك به وزن 15مثقال .
- دو چلچراغ بزرگ نقره ، هر يك به وزن 1800مثقال .
- 97 چلچراغ نقره متوسط در اندازه هاى مختلف با وزن 200 تا 300مثقال .
- 2 چلچراغ مسى در اندازه متوسط.
- 3 چلچراغ بزرگ بلورين .
- يك شمعدان طلاى كوچك به وزن 9 مثقال .
- سه شمعدان كوچك نقره .
- 47 شمعدان مس و بزنز در اندازه هاى متفاوت .
- سه دسديس (شكل دست ) از جنس طلا، كه يكى 29مثقال و دو عدد ديگر هر كدام 6 مثقال وزن دارند.
- سه دسديس نقره كه يكى 134 مثقال و دوتاى ديگر هر كدام 110مثقال وزن دارند.
- 43 دسديس نقره با اندازه هاى متفاوت .
- يك دسديس نقره اى داراى تصوير.
- 74 پرده حرير با اشكال بوته و جغه و گلابتون .
- 12 پرچم (بيرق ) قديمى .
- 19 پرچم بانقش هاى جغه و بوته .
- سه درفش نقره اى كه در كدام 72 مثقال وزن دارند.
- دو درفش نقره با حجم متوسط.
- چهار قالى ايرانى بزرگ .
- 13 گليم پنبه اى آبى رنگ .
- دو نمد پشمى .
- 8 قطعه زير انداز كوچك .
- 8 گويچه (انارك ) نقره اى كه در چهار گوشه ضريح نصب بوده است .
- 5 كمربند با نقش هاى گلابتون .
- يك تفنگ .
- 6 شمشير آهنى كهن و داراى ارزش تاريخى .
- سر دوال كمان از جنس نقره .
- 5 تبر و دو قمه .
- دو خنجر مرصع .
- كمربند مسى مشبك طلا كارى شده .
- آيينه اى از نقره .
- 9 كاسه برنجى .
- قطعه طلايى به وزن 17 مثقال .
- قطعه طلايى ديگر همراه با يك زنجير به وزن 12مثقال .
- گردنبندى از جنس نقره به وزن 25 مثقال .
- گردنبند چهل بسم الله از جنس طلا و وزن 40مثقال .
- قطعه پارچه عمامه اى ترمه .
- شال هاى هندى .
- يك شال با نقشهاى گلابتون .
- 8 كلاهخود از جنس نقره كه وزن هر يك 70 مثقال است .
- كريچه اى از نقره .
- 20 جام ويژه چلچراغ .
- يك ستاره بلورين بزرگ .
- كلاهكى طلايى براى تيرك پرچم .
- 6 بازوبند نقره اى طلسم و تعويذ، هر كدام به وزن 117مثقال .
- 6 گيره مخصوص چادر از جنس نقره ، هر كدام به وزن 17مثقال .
علاوه بر اينها، اشياى ديگرى هم بعدها به اين گنجينه اهدا شده كه در آن جا نگهدارى مىشود.
فصل سوم  
درهاى حرم مطهر حضرت ابوالفضل العباس عليه السلام  
حرم حضرت عباس عليه السلام (رواق و گنبدخانه ) داراى شش باب در است كه پنج تاىآنها به رواق ها گشوده مى شود و يكى دو قسمت بالا سر قرار دارد.
دو باب از اين درها در غرب قرار دارند.
يكى از اين دو در در جوار كفشدارى متعلق به توليت حرم واقع شده ، جنس ‍ آن از نقره وداراى دو لنگه است . بر بالاى آن كتيبه اى است و در آن كتيبه نوشته است : كتبه محمدعلى القزوينى الحائرى 1288 هجرى قمرى . (104) بر لنگه هاى در نيز اين نوشتهها به چشم مى خورد:
بر لنگه در راست ، اين ابيات از شاعر كربلايى سيدحسين علوى نقش بسته است :

قد تولى بالطف سقى العطاشى
ولا عدائه المنون سقاها
قام للحق ناصرا و المنايا
بشبا عضبه تشب لظاها
هى باب لمرقد ضم بدرا
لبنى هاشم وليث و غاها
و على العلقمى شيد صرح
قصرت عنه رفعه جوزاها
جدد المرتضى له الباب فخرا
ولا فعاله الاله تباهى
فيك بابا النجاه جدد ارخ
حق بالله لم يخب من اتاها
او در سرزمين طف آبرسانى به تشنگان را بر عهده گرفت و البته به كام دشمنانشربت مرگ ريخت ، او برخاست و حق را يارى داد و با لبه شمشير حويش طوفان مرگبر اردوى دشمن وزاند.
اين در مرقدى است كه ماه بنى هاشم و شير بيشه پيكار اين خاندان را در خود جاى داده است.
و بر كنار نهر علقمى كاخى ساخته شد بلند كه آسمان نيلگون به بلندى آن نرسد.
مرقفى براى آن درى ديگر ساخت و اين مايه افتخار اوست كه خداوند كارهايش را مايهفخر قرار دهد.
اى ابوالفضل ، بر آستانه تو باب نجات حياتى ديگر يافته است ، تاريخ آن بگوى: اين به خداوند سوگند درى است كه هر كس قصد آن كند نوميد و ناكام نشود.
گفتنى است مصراع آخر اين شعر يعنى عبارت (حق بالله لم يخب من اتاها) ماده تاريخ ساخت اين در است كه در حساب ابجد با عدد 1356 برابر است وسال ساخت را نشان مى دهد.
بر لنگه چپ نيز ابيات ديگرى از همان شاعر است :
هى باب النجاه للحق طرا
حيث جاء الكتاب فى ذكراها
قائلا باب حطه من اتاها
و حمى من جهنم و لظاها
و باعتابها الملائك تهوى
فاز بالا من فليفز من اتاها
و على الشهب قد تسامت مقاما
بجلال و رفعه لا تضاهى
يا ثرى العلقمى قد صرت حصنا
بخضوع تشم طيب ثراها
لابى الفضل جددت باب قدس
ملا الخافقين ، فخر علاها
اين باب نجاتى است كه حق آن را به تمامى گشوده است ؛ آن جا كه در كتاب خدا از آن نامبرده است ، جايى كه مى گويد (باب حطه ) كه هر كس بر اين در بيايد گناه اوآمرزيده شود و سپرى براى او در برابرى دوزخ و زبانه هاى آن باشد.
بر آستانه اين در فرشتگان بايستند. اين در، باب امن است . هر كه آهنگ آن كند رستگارىيابد.
بر كوه هاى بلند نيز به جلال و رفعتى برترى و بلندى دارد كه آن را همانند نيست .
اى خاك علقمى ، تو با سر تسليم نهادن به زير گام هاى عباس دژى استوار شده اى وهمه جا بوى خوش تو به مشام رسد، براى مرقدابوالفضل درى نو ساخته شد، براى مرقدى پاك كه آوازه شكوه آن خاور و باختر را پركرده است .
اين در، ساخت محمد حسن نقاش فرزند مرحوم شيخ موسى است .
در دوم نيز از نقره و داراى دو لنگه است و اين ابيات از كربلايى سيد حسين علوى شاعربر آن نقش بسته است :
فتبدى بالصبح مذ جدوده
بعنان السماء منه الضياء
(حسن ) الندب بالسدانه فيه
نال فضلا عنت له الفضلاء
نصر الدينعن بصيره امر
صابر اللذى اراد القضاء
فعلى قبره الملائك طافت
واليه قد زارت الانبياء
و غدا باب قدسه للبرايا
كهف امن به المنى و الرجاء
بطل نال فى الطفوف مقاما
غبطته بنيله الشهداء
قد حباه اللوا حسين افتخارا
و الى مثله يحق اللواء
نار موسى ام باب قدس تجلى
لابى الفضل نوره ام ذكاء؟
ام غدا العلقمى طور التجلى
و به الارض اشرقت و السماء؟
مذ حوى مرقدا لشبل على
و له الفضل ينتمى و العرفاء
آن هنگام كه اين را نو سازى كردند در صبحگاهان از آن نورى به آسمان برخاست .
حسن ، آن كه داوطلبانه توليت قبر او را عهده دار شد افتخارى از آن خود كرد كه همهمفتخران در برابر آن سرفرود آوردند، او (عباس ) از سر آگاهى دين را يارى داد و دربرابر خواست آن كه قضا و تقدير از آن اوست صبر كرد،
پس برگرد قبر او، فرشتگان به طواف آمدند و قبر او را، پيامبران زيارت كردند،
و آستانه بارگاه قدس او براى همه مردمان پناهگاه امنى شد كه امان و آرزوى خود آن جابيابند،
او قهرمانى است كه در كربلا به چنان جايگاهى دست يافت كه همه شهيدان ديگر بر آنحسرت بردند، حسين افتخار پرچمدارى را به او داد و البته همانند او را اين پرچمسزاست ،
اينجا آتش مومى است يا باب قدسى است كه نور و روشنىابوالفضل عليه السلام در آن تجلى كرده است ؟
يا آن كه نهر علقمى طور تجلى شده و آسمان از اين تجلى نورانى گشته است ؟
از آن زمان كه مرقد، پسر على را در برگرفت ، همان كهفضل و وفا را به او نسبت دهند.
در مورد ماده تاريخ نو سازى اين نيز دو بيت گفته شده است :
قد جددوا باب باب حمى للمبين
بنوره اشرق للسائلين
مذتم ارخ مجملا قولنا
باب الهدى و الرشد العالمين
درى از درهاى اين حرم روشنگر و اين پناهگاه مردمان كه به نور خود بر گدايان اين درروشنى بخشيده است نو سازى كردند، از آن هنگام كه اين بنا به پايان رسيد، مادهتاريخى برايش بگذار. چكيده سخن ما آن كه اين در، براى همه جهانيان باب راهيابى وهدايت است .
شايان ذكر است كه عبارت (مجملا قولنا باب الهدى و الرشد فى العالمين ) در حساب ابجد با عدد 1219 برابرى مى كند و اينسال را مى نماياند.
شايان ذكر است كه اين در مشرف بر كفشداريى است كه به واژه شيخ محمد كشوان تعلقدارد.
سومين در همان است كه در قسمت بالا سر قرار دارد و به جايى گشوده نمى شود. چهارميندر سمت پايين پا، يعنى در مشرق واقع است و به رواق گشوده مى شود. پنجمين در كه آننيز به رواق گشوده مى شود، داراى دو لنگه است ؛ بر يك لنگه ، اين ابيات نقش بستهاست :
مررت بقبر للشهيد بكربلا
ففار عليه من دموعى غزيرها
فما زلت ارثيه و ابكى لرزئه
و يسعد عينى دمعها و زفيرها
ولا برح الوفاد زوار قبره
يفوح عليه مسكها و عبيرها
سلام عليك يا اباالفضل كلما
تمر شمالات النسيم و مورها
مولانا طاهر سيف الدين

بر قبر شهيدى در كربلا گذر كردم و اشك از ديدگانم فرو ريخت . همچنان او را رثا مىگويم و بر مصيبت و اندوه او مى گريم و ديده ام نيز مرا به اشك و سينه ام مرا به نالههمراهى مى كند، همچنان قاصدان كوى او به زيارت قبرش مى آيند و بوى مشك و عبير دراين مرقد مى پراكند.
اى ابوالفضل ، سلام بر تو تا آن زمان كه نسيم پگاه و شامگاه بوزد.
وقف : سرمان سيف الدين طاهر، سال 1351 هجرى قمرى .
بر لنگه ديگر نيز اين ابيات به چشم مى خورد:
عباس يا باب الحوائج للورى
الفضل جارى منك للاطياب
تهديك افئده الكرام بشوقهم
بمقامك العالى لكسب ثواب
يقضى حوائج من يلوذ ببابه
رب العلى و مسبب الاسباب
و يفوز زائره بنيل مرامه
و له النعيم غدا يغير حساب
قصر البيان عن المديح لبابه
طوبى لحجاب و حسن مآب
عباس ، اى باب الحوائج مردمان واى كه فضل و نيكى ات بر همه پاكان جاى است ،دل هاى بزرگان شوق تو دارد و مقام بلند تو را براى رسيدن به پاداش الهى بهپيشوايى مى گيرد، هر كس بر در او پناه آورد، خداوند آسمان سبب ساز هستى حاجت او رابر مى آورد.
هر كس او را زيارت كند به خواسته خويش مى رسد و كامياب مى گردد و در فرداى قيامتنيز او را نعمتى بى حساب خواهد بود، بيان ازمديحه سرايى بر آستانه او كوتاه است ،خوشا كسى را كه پاسبان آن در است و اين خوش ‍ فرجامى است ).
اما ششمين در نيز درناحيه شمال حرم واقع است و همان اشعارى بر آن نقش بسته كه برپنجمين در هست ، با اين تفاوت كه در ميانه لنگه دوم اين كتيبه نيز ديده مى شود: (البانى محمد جعفر خلف المرحوم الحاج عبدالحميد التاجر الاصفهانى 1341 هجرىكتبه على بن الحسين الموسوى البهبهانى ). (105)
ايوان طلا  
ايوان طلا ايوانى است وسيع كه در جلوى گنبد خانه حرم و مشرف بر صحن شريف است و320 متر مربع مساحت دارد. از آجرهاى مسى رنگ و طلا كارى شده در نماى آن استفاده شدهاست . بر پيشانى ايوان قطعه اى مستطيل شكل ديده مى شود كه چند بيت به زبان تركىو باخطى زيبا بر آن نوشته است . يكى از بيت ها اين است :
يازدى خلوصى برله تاريخ كلك فيض
ايتدى بوبار گاهى سلطان حميد تجديد
اين بيت گوياى آن است كه ايوان در دوره حكومت سلطان عبدالحميد عثمانى تجديد بنا شدهاست . در كتاب مدينه الحسين آمده است :
ديوار جلويى ايوان ، از كف تا ارتفاع دو متر، با سنگ هاى مسى رنگ و طلا كارى شدهتزيين يافته و آن گونه كه از نوشته هاى چپ و راست پيشانى ايوان و مجاور در ميانىحرم پيداست ، در سال 1309 هجرى قمرى احترام الدوله همسر ناصر الدين شاه به طلاكارى ايوان اقدام كرده و پس از او آصف محمد على شاه لكنهوى به پوشش طلاى قسمت هاىباقيمانده جلو ايوان پرداخته است . مساحت ايوان نزديك به مساحت ايوان حرم امام حسينعليه السلام است و در زير اين ايوان در قسمت ميانى درى مسى گشوده مى شود كه 3 مترطول و 2 متر عرض دارد و بر آن اين عبارت نوشته است :
(رجب على الصائغ ابن المرحوم فتح الله الشوشترى عام 1355 هجرى قمرىصاغها النقاش محمد حسين ابن المرحوم الشيخ موسى كتبها محمد جواد الخطاط). (106) ظاهرا همين شخص دو در نقره اى ديگر نيز ساخته كه در جلوى ايوان و در دو ضلعشرقى و غربى آن به سمت داخل گشوده مى شود). (107)
بر ايوان طلا و درهايى كه از آن يا از مجاورت آن گشوده مى شود، شش ‍ كفشدارى وجوددارد كه سه تاى آنها در چپ ايوان قرار گرفته است : اولين كفشدارى از آن ورثه سيدسليمان سيد جعفر سيد مصطفى آل طعمه و در اجاره شيخ حسين معله نجفى است .
دومين كفشدارى از آن ورثه برخى از افراد آل لطيفآل قنديل و آل صخنى و فعلا در دست عبدالحسين ، جعفر و حاج صادق فرزندان محمد علىبن مرزه بن محمد كشوان است و سومين كفشدارى ديگر هم كه در سمت شرق ايوان قرارگرفته ، همه از آن ورثه سيد امين سيد مصطفىآل طعمه است . سيدمحمد حسن آل ضياء الدين توليت حرم نيز دو كفشدارى براى خود ايجادكرده است ؛ يكى در شرق و ديگرى درغرب ايوان .
از اين ايوان دو در گشوده مى شود كه يكى در وسط آن قرار گرفته است و به رواق راهدارد. در اول ؛ اين در از جنس نقره است و ابيات زير از شاعر محمد على يعقوبى بر آن نقشبسته است :
لذ باعتاب مرقد قد تمنت
ان تكون النجوم من حصباه
و انتشق من ثرى ابى الفضل نشرا
ليس يحكى الضلال نشر شذاه
غاب فيه من هاشم اى بدر
فيه ليل الضلال يمحى دجاه
هو يوم الطفوف ساقى العطاشى
فاسق من فيض مقلتيك ثراه
و اطل عنده البكاء فقيه
قد اطال الحسين شجوا بكاه
لا يضاهيه ذو الجناحين لما
قطعت فى شبا الحسام يداه
هو باب الحسين ما خاب يوما
وافد جاء لائذا بحماه
قام دون الهدى يناضل عنه
وكفاه ذاك المقام كفاه
فاديا سبط احمد كابيه
حيدر من فدى النبى اخاه
جدد (المرتضى ) له باب قدس
من لجين يغشى العيون سناه
انه باب حطه ليس يخشى
كل هول مستمسك فى عراه
قف به داعيا و فيه توسل
فيه المرء يستجاب دعاه
به آستانه بارگاهى پناه جوى كه ستارگان آرزو كنند كاش ريگ هاى زمين آن باشند.
خود را از بوى خوشى كه از آن جا از مضجعابوالفضل مى وزد و هيچ بويى ديگر آن را همانندى نكند برخودار كن ، در اين خاك بدرىاز خاندان بنى هاشم پنهان شده است ، چه بدرى كه همه سياهى ها و ظلمت ها را از ميانبرد، او در روز عاشورا سقاى تشنگان بود، تو نيز از سرشك ديدگانت خاك او راسيراب كن .
آن جا فراوان گريه كن كه حسين عليه السلام از اندوه او بسيار غمگين گشت و گريست .
آن گاه كه بر لبه شمشير دو دست او از تن جدا شد جعفر طيار نيز نتواند به رتبه اورسد و او را همانندى كند؛
او باب حسين است و آن كه به حرم و پناهگاه او پناه آورد، هيچ گاه ناكام و نوميد نشد،
او به دفاع از امام هدايت برخاست ، پيشاپيش او پيكار كرد و دو دستش سپر بلاى او ساخت،
او سبط احمد را فدا شد، آن سان كه پدرش على فدايى برادر خود پيامبر خدا گشت (وبه شب هجرت در بستر او خوابيد).
مرتضى براى او درى كه باب قدس است نوسازى كرد و با نقره اى كه فروغش ديگانرا خيره كند آراست . اين در، باب آمرزش گناهان است كه با چنگ آويختن به حلقه اش هيچبيمى نيست .
بر اين درگاه به دعا و توسل بايست كه در اين جا و به حرمت اين بارگاه ، دعاى كسانمستجاب شود.
در وسط اين در كتيبه اى با عبارت : قال النبى صلى الله عليه و آله و سلم : انامدينه العلم و على بابها (108) اين بيت شعر ديده مى شود:
نلت المنى فقل به مورخا
باب نجاه المذنبين جددا
بدين بارگاه به آرزوى خود رسيدى ، آن را ماده تاريخ گوى : باب نجات گنهكاراننوسازى شده است .
گفتنى است مصراع اخير باب نجاه المذنبين جددا به حساب ابجد نمايانگر عدد 1354 استكه سال ساخت اين دورانشان مى دهد.
در دوم ؛ اين در نيز از نقره است كه به حرم گشوده مى شود و دو لنگه دارد.
بر لنگه نخست ، چند بيت شعر از مرحوم سيد محمدجمال هاشمى به چشم مى خورد. متن آن ابيات چنين است :
يا اباالفضل انت لله باب
رفعت للسماء منك القباب
كعبه المومنين حجت اليها
عاطفات فيها الولاء مذاب
ووفود الاملاك تهبط شوقا
لمقام لله فيها اقتراب
كم صلاه لله نعرج فيه
و دعاء فى ظله يستجاب
انت باب الحسين دنيا و اخرى
فله منك جيئه و ذهاب
من يزره من غير بابك الغى
حاجزا حوله يقوم حجاب
منك يجرى على الولاء ثواب
بك ينفى عن الموالى عقاب
انت سر القبول فى العمل المقبول
لا ما اتت به الاتعاب
فتحت للجنان باسمك بابا
شيعه الحق و الوسيله باب
صنعته باصفهان فامسى
تحفه يحتفى بها الاعجاب
حملته اليك تطوى الفيافى
بولاء تضج منه الشعاب
و تناهت بنصبه باحتفال
فيه للدين نصره و اكتساب
يا اباالفضل ان بابك اسمى
من يحط حده و فيه الحساب
ياشهيد الايمان يومك فخر
للهدى فيك تزدهى الاحقاب
1388 هجرى
اى ابوالفضل تو باب خدايى كه آسمان به يمن تو گنبدى بلند افراشته است .
تو كعبه مومنانى و دل ها و عاطفه هايى به اين كعبه حج گزارده اند كه به ولا وسرسپردگى در آميخته اند،
فرشتگان گروه گروه و به شوق اين بارگاه فرود مى آيند و اين جا توان بهبارگاه خداوند تقرب يافته ، چه بسيار نمازها كه از زير اين گنبد به آسمانفرستاده و چه بسيار دعاها كه در سايه اين سراى اجابت مى شود،
تو در اين سراى و آن سراى باب حسينى كه از رهگذر تو توان به او رسيد، هر كس ازغير طريق تو آهنگ زيارت او كند، پرده اى سنگين بر گرد خويش ‍ افكند است ،
از دست فيض تو به سر سپردگان پاداش دهند و به نام تو از بردگان اين كوى كيفربردارند،
تو را از پذيرفته شدن هر كار پذيرفته اى ، نه آن كه راز اين پذيرش رهاورد سختىو تلاش باشد،
شيعيان كه طايفه حقند، براى اين بوستان به نام تو درى ساخته اند و البته اين دربهانه است ،
آن را در اصفهان ساخته اند و ارمغان آورده اند، ارمغانى كه هزاران شگفت برانگيزد،
شيعيان اين در را از كوه و بيابان گذرانده و بدين جاى آورده اند، با عشق و ولايى كهآوازه آن در كوه و دره پيچيده است ،
نصب آن را با مجلسى به پايان رساندند و اين يارى دين و مايه به دست آوردن پاداشالهى شد،
اى ابوالفضل ، در بارگاه تو پر آوازه ترين درى است كه بر آن گناه با همه آن كهحسابى دارد فرو ريخته شود،
اى شهيد ايمان ، آن روز پرافتخار پايدارى تو مايه افتخار راه هدايت است ونسل ها بر آن مباهات كنند.
در پايين اين شعر نيز عدد 1388 هجرى قمرى . كه نشان دهندهسال ساخت اين در است ديده مى شود.
در ميان لنگه دوم دايره اى است و در آن چنين نوشته است : انا مدينه العلم و علىبابها العبد الجانى ابن شمس الدين محمد الاصفهانى محمد على الحسينى الطباطبائى غفرذنوبه 1259 هجرى قمرى .
من شهر دانشم و على آن را دروازه است . بنده گنهكار فرزند شمس الدين محمد اصفهانىمحمد على حسين طباطبايى كه خداى از گناه او در گذرد، 1259 هجرى قمرى .
در سمت غرب اين ايوان ، درى كوچك مشرف به كشيكخانه وجود دارد و بر لوح هايى مسينكه بر اين درنصب شده ، بيت زير نوشته است :
بذلت يا عباس نفسا نفيسه
لنصر حسين عز بالجد من مثل
اى عباس ، تو جانى گرانبها براى يارى حسين فدا كردى و اين چه ناياب مثلى براىفداكارى است .
به سال 1355 هجرى قمرى (1936 ميلادى ) سيد محمد حسنآل ضياء الدين توليت حرم عباس عليه السلام درى ديگر از جنس نقره براى حرم حضرتساخت . شيخ محمد حسن ابوالحب ابيات زير را در اين باره سروده است :
شيدت يا ابن المرتضى باب علا
بها البرايا قد لوت رقابها
فقف عليها خاضعا مسلما
ملتثما من ادب اعتابها
الاترى الاملاك فيها احدقت
اضحت على ابوابه حجابها
باب ابى الفضل سليل حيدر
من فاق ابناء العلى انجابها
(اى پسر مرتضى ، تو درى از درهاى عظمت و سربلندى ساختى كه بندگان همه برآستانه اش سر فرود آورده اند.
پس تو اى زاير، بر اين در بايست ، سلام ده و آستانه از روى ادب ببوس .
آيا نمى بينى كه فرشتگان بر اين بارگاه حلقه زده اند و دربانانى اين جا ايستادهاند؟
اين باب ابوالفضل فرزند حيدر است ؛ كسى كه فرزندانش بر همه مهتران برترىدارند).
محمد بن سيد حسن حلى هم در اين باره شعرى گفته و در اين شعر ماده تاريخى به حسابجمل آورده است :
اقول لمن رام باب الرجا
و رام لرى الحشا موردا
الا اقصد اباالفضل فهو المراد
لكل كئيب غدا مقصدا
و فيه و منه بلوغ المنى
و فى حرم القبر تلقى الندا
و من رام اذ ارخوا (قصده
فبابا ابى الفضل قد جددا
1355 هجرى
هر كس را كه باب اميد مى جويد و هر كس را كه بر جگر تشنه خود آبى مى طلبد مىگويم ،
هلات آهنگ ابوالفضل كن كه او مراد و مقصد فرداى هردل آزرده است ،
در اين جا و از اين جاست كه به آرزوى خود رسند و در اين حرم است كه ندايى مى شنوى :
(چونان كه ماده تاريخ مى گويم ) هر كه آرزويى دارد قصد اين آرامگاه كند كه درهاى حرمابوالفضل را از نو ساخته اند.
گفتنى است عبارت قصده فبابا ابى الفضل قد جددا به حساب ابجد با عدد 1355برابرى مى كند و اين سال را مى نماياند.
شاعر كربلايى ، سيد مرتضى وهاب نيز چند بيتى در ماده تاريخ ساخت در حرم آوردهاست :
قف بباب الله واستشفع اليه
بفتى فى كربلا واسى الحسينا
باب خلد حيث فى تاريخه
(شيدوا باب ابى الفضل لجينا)
1374 هجرى .
بر درگاه خداوند بايست و به آن جوانمردى كه در كربلا حسين راهمراهى كرد شفاعت جوى،
اين در باب خلد و جاودانگى است كه در تاريخ آن گفته شده است : در بارگاهابوالفضل را از نقره ساختند.
گفتنى است عبارت : شيدوا باب ابى الفضل لجينا به حساب ابجد، عدد 1374 را مىنماياند.
در كفشدارى مقابل دفتر توليت حرم حضرتابوالفضل عليه السلام نيز اين دو بيت از شاعر زنده ياد سيد حسين علوى به چشم مىخورد:
لذ باعتاب ابى الفضل الذى
كابيه المرتضى يحمى حماه
واخلع النعلين و ادخل صاغرا
و انتزع من قدسه طيب شذاه
به آستانه ابوالفضل پناه جوى كه چون پدرش على عليه السلام از ناموس ‍ دين دفاعكرد.
پاى افزار بكن و فروتنانه به درون رو و از جايگاه قدس اين حرم خوش آن را بياب .
صحن و درهاى آن  
در گذشته ، هنگامى كه از باب قبله مى گذشتيد، به صحنى كوچك و مربعشكل وارد مى شديد كه در شرق آن يك حجره و يك سقاخانه قرار داشت و بر ديوارهاى آناشعارى به زبان فارسى و حديثى نبوى و در پايان اين نوشته ، تاريخ 1304 هجرىقمرى به چشم مى خورد. سپس هنگامى كه مى خواستيد به صحن بزرگ برويد، ازسالنى مربع شكل مى گذشتيد كه در غرب آن مقبره مرحوم حاج محمد صادق يكى ازمتوليان نوسازى حرم و در شرق آن نيز مقبره راجه محمد جعفر هندى قرار مى گرفت .هنگام احداث خيابانى كه صحن شريف را در بر مى گيرد، نصف صحن قبله از قسمت غيرمسقف تا اول سالن پيشگفته از ميان رفت و باقى مانده اين صحن نيز بعدها در گنجينهحرم ادغام شد. اين محل زمانى مسجد و رواق بود و بعدها درسال 1383 هجرى قمرى (1936 ميلادى ) كتابخانهابوالفضل العباس نام گرفت .
مگر در پاره اى موارد، اصولا همه كسانى كه به نو سازى حرم مطهر امام حسين عليهالسلام پرداختند، حرم حضرت عباس عليه السلام را نيز نوسازى كردند. سيد عبدالحسينكليددار مى گويد:
تاريخ بناى صحن و حرم حضرت عباس عليه السلام با تاريخ بناى حرم امام حسين عليهالسلام در روزگاران مختلف همپاى و همراه است و بيشتر كسانى كه افتخار نو سازى وتزيين در حرم امام حسين عليه السلام به دست آورده اند، به اقداماتى همانند، حرم حضرتعباس عليه السلام نيز توفيق يافته اند.
به هر روى ، مساحت صحن جامع حرم حضرتابوالفضل عليه السلام 9300 متر مربع و مساحت بناى حرم ؛ اعم از رواقها و گنبد خانهو ايوان 4370 متر مربع است .
ايوان هاى صحن بزرگ : صحن بزرگ داراى چهار ايوان وسيع است . سقف ايوان ها داراىمقرنس كارى و طاق و قوس هاى هندسى زيباست و در هر كدام نيز حجره اى وجود دارد كهبراى مباحثه يا تدريس علوم دينى از آن استفاده مى شده است .
اين ايوان عبارتند از:
1. ايوان بالا سر؛ اين ايوان در غرب صحن قرار دارد و بر بالاى آن اين كتيبه به چشممى خورد: قال الله تعالى : (بسم الله الرحمن الرحيم ، اذا جاء نصر الله و الفتحو رايت الناس يدخلون فى دين الله افواجا فسبح بحمد ربك و استغفره انه كانتوابا).
خداوند فرموده است : بسم الله الرحمن الرحيم ، چون يارى خداوند و گشايش بيايد ومردمان را بينى كه گروه گروه به آيين خدا درآيند خداى خود را ستايش و تسبيح گوى واز او آمرزش بخواه كه او توبه پذير است (سوره نصر)سال 1304 هجرى قمرى .
(در وسط اين ايوان هم كتيبه اى است كه اشعارى به زبان فارسى بر آن نوشته است .
گفتنى است در اين ايوان درويش ها در دهه محرم مجلس عزادارى برپا مى داشتند و ايوان راسياهپوش مى كردند و از ديوارهاى آن شمشيرها وكشكول هاى گوناگونى مى آويختند. اين گروه را درويش هاى حرم حضرت عباس عليهالسلام مى ناميدند، در برابر درويش هاى ديگرى كه در حرم امام حسين عليه السلامبودند.
2. ايوان شرقى ؛ اين ايوان در ضلع شرقى صحن قرار دارد و باب الرضا (بابالعلقمى ) در زير همين ايوان است . در بالاى ايوان كتيبه اى است كه سوره حمد وتاريخ1304 هجرى قمرى بر آن نوشته است . اين كتيبه در ماه رمضان 1304 هجرى قمرىنوشته شده و يكى از كاشيكاران به نام حاج محمد نادر توكلى در همانسال اين ايوان را تجديد بنا كرده است .
3. ايوان شمالى ؛ در قسمت بالاى اين ايوان كتيبه اى كه تاريخ 1304 هجرى بر آننقشه بسته است .
4. ايوان قبله : اين ايوان در مدخل باب القبله است و بر آن كتيبه اى به تاريخ 1304هجرى قمرى و اثر محمد حسين يزدى به چشم مى خورد بر بالاى اين ايوان نيز ساعتزنگدار بزرگى نصب شده است .
اين بارگاه شاه جهان حقيقت است
اين جا حريم پاك علمدار كربلاست
اين آستان قدس شهيد ره خداست
اين جا حريم حضرت باب الحوائج است
دولت در اين مقام و كشايش در اين سر است
اين جا بود مقام شهيدى كه تا ابد
خاكش حيات بخش و هوايش عبير زاست
اين بارگاه شاه جهان حقيقت است
اين جايگاه جلوه انوار كبرياست
اين خاك مشك بيزكه دار الشفا بود
هر ذره اش به چشم ملايك چو توتياست
اين جا جايگاه شهيدى كه تا به حشر
دين خدا و پرچم اسلام از او بپاست
اين جاست جايگاه اميرى كه در كرم
كان سخا و ابر عطا و يم وفاست
اين جاست جايگاه علمدار لشكرى
كز بهر حق عليه ستمگر به پاى خاست
دريا دلى غنوده در اين جا كه همچو نوح
در بحر دين به كشتى توحيد ناخداست
سقاى اهل بيت ، حسين على بود
اين تشنه لب كه خاك درش چشمه بقاست
گردد مس وجود تو چون زر در اين مقام
اين بارگاه خشت وجودش زكيمياست
آيينه تمام نماى حقيقت است
هر دل كه با ولاى ابوالفضل آشناست
حاتم كه گشت شهره آفاق از سخا
در آستانه كرمش كمترين گداست
آن كس كه سر زفخر بسايد بر آسمان
اين جا كه مى رسد ز ادب قامتش دوتاست
آب فرات تا به ابد شرمگين بود
از تشنه اى كه ساقى و سقاى كربلاست
در روز حشر فاطمه گردد شفيع خلق
در دست وى دو دست بود كز بدن جداست
از اين مصيبتى كه به آل نبى رسيد
تا روز رستخيز به پا پرچم عزاست
امروز هر كه خدمت آل على كند
فردا شفيع او به صف حشر مرتضاست
بر طبق امر آيت حق (حضرت حكيم )
آن كس كه حكم او به همه شيعيان رواست
شد اين ضريح ساخته در شهر اصفهان
شهرى كه گر جهان هنر خوانمش سزاست
تاريخ اين ضريح (طلايى ) چنين سرود
عباس مير جنگ و علمدار نينواست )
درهاى قديمى صحن  
در قديم ، صحن حرم حضرت عباس عليه السلام داراى شش در بوده و هر يكى از اين درهابر حسب جايى كه در آن قرار گرفته ، نام مشخصى داشته و هر كدام به يكى از محله هاىقديمى شهرباز مى شده است . جنس اين درها از چوب مرغوب بوده است . شيخ جعفر الهىدرباره تاريخ ساخت اين درها چنين شعرى آورده است :
صحن ابى الفضل رفيع الذرى
قد فاخر العرش علا فارتفعا
فيه قباب للفخار ضربت
بفخرها خازنها قد رفعا
ابوابها امست رجاء المرتجى
و مستجاب دعوه لمن دعا
الق العصا مورخا (باب مجد
اذن الله له ان يرفعا)
صحن حرم ابوالفضل ، پناهگاه و حرمى والاست كه بر عرش تفاخر كرده و بر آن بلندىيافته است ،
بر اين بنا گنبد افتخارى استوار گرديده و نگهبان اين حرم به چنين افتخارى كهنصيبش شده سزامند مباهات ورزيدن است ،
درهاى اين صحن درگاه اميد آرزومندان است و جايى است كه در آن دعاى دعا كنندگان اجابتشود،
عصاى خود بيفكن و اين درها را تاريخ بنا بگوى ،
اين باب مجدى است كه خداوند بلندى و عظمت را برايش خواسته است .
گفتنى است عبارت : باب مجد اذن الله له ان يرفعا به حساب ابجد نمايانگرعدد 1287 است و نشان مى دهد درها در اين سال ساخته شده است .
به هر روى ، اين درها عبارتند از:
1 - باب القبله ؛ از آن روى كه در سمت قبله است بدين نام خوانده اند. در قسمت جلو آنفراخنايى به وسعت 16 متر وجود دارد كه آن را صحن صغير (صحن كوچك ) ناميده اند.بر فراز ايوان اين در دو گلدسته كوچك است .طول اين در به 5/4 متر و عرض آن به 3 متر مى رسد. اين در به روزگاراشغال عراق از سوى انگلستان در سال 1337 هجرى قمرى و به دست محمد خان بهادر،معاون حكمران انگليسى عراق ، كاپيتان برى ، گشوده شده است . يكى از شاعران مادهتاريخ بنا را در اين شعر مى آورد:
يا سائلى ارخ (تجد
فتح الطريق محمد)
اى كه از من مى پرسى ، خودماده تاريخ بگوى : مى يابى كه اين راه را محمد گشوده است.
عبارت تجد فتح الطريق محمد به حساب ابجد نمايانگر 1337 است وسال بنا را به تاريخ هجرى قمرى نشان مى دهد.
بر اين در دو كتيبه اى كه على بن حسين موسوى بهبهانى آنها را بهسال 1340 هجرى قمرى نوشته است . در پيشانى در گاه نيز صفحه اى مسين ، لوزىشكل و تذهيب شده وجود دارد كه بر آن نوشته است : (سلام عليكم طبتم فادخلوهاخالدين )، (109)
(بر شما درود پاك و پيراسته ايد بدان در آييد و در آن جلودانه بمانيد).
هنگامى كه دولت عراق در 17 جمادى الثانىسال 1373 هجرى قمرى ، 2 فوريه 1953 ميلادى . خيابان اطراف صحن را احداث كرد،اين درگاه ويران شد و قسمتى از بناى آن نيز در خيابان قرار گرفت . در نصب شده درآن جا نيز به باب صاحب الزمان در غرب صحنانتقال يافت . درهمان زمان يكى از زائران در گران قيمتى كه نقش هايى بديع بر آنتراشيده شده بود، به حرم اهدا كرد و اين در، درمحل باب القبله نصب شده بر هر يك از لنگه هاى اين در، يك بيت شعر و در زير آن نامواقف نوشته شده است .
بر لنگه نخست اين عبارت است :
بباب ابى الفضل اعتصم متمسكا
فما الفضل الا من ابى الفضل يرتجى
يا مفتح الابواب الواقف خالق زادگان
در حلقه در بارگاه ابوالفضل چنگ زن كهفضل و بخشش تنها از ابوالفضل توان آرزو داشت . اى گشاينده درها، وقف كننده ، خالقزادگان .
بر لنگه ديگر نيز اين عبارت است :
و من كان بابا للحسين بنا به
له الله باب ان يسد و يرتجى
و اليه المرجع و الماب الواقف خالق زادگان
آن كسى كه باب حسين بوده ، خداوند خود او را باب است كه به گاه بسته بودن بر آناميد باز شدن است بازگشت همه به سوى اوست واقف : خالق زادگان :
2. باب القبله الصغير (باب قبله كوچك ): اين درسال 1304 هجرى قمرى در شرق باب القبله گشوده شده ؛ ارتفاع آن سه متر و عرض آننيز سه متر است و حاج محمد صادق شوشترى آن را ساخته است .
3. باب البركه : در شرق صحن قرار دارد، ارتفاع آن 5 متر و عرض آن 3 متر و از درهاىقديم كه بر نهرى كهن منشعب شده از نهر علقمى كه آن را نهر العباس مى ناميده اندمشرف بوده است . آثارى از اين نهر تا نيمه سده دوازدهم هجرى قمرى وجود داشته و از آنتاريخ اين آثار هم از ميان رفته است . ما اطلاع چندانى از چگونگى از ميان رفتن اين نهرو آثار آن را نداريم و همين اندازه مى دانيم كه درجلوى اين درگاه فراخنايى به نام(البركه ) وجود داشته و زايران در آن جا آب بر مى داشتند و براى آب دادن درختها ونخلهاى موجود در صحن حرم از آبى كه آن جا استفاده مى شده است . درسال 1345 هجرى قمرى در آستانه جنوبى صحن حرم حضرتابوالفضل عليه السلام پنج اصله نخل وجود داشته كه بعدها از ميان رفته است . بردرىكه اينجا نصب بوده كتيبه اى وجود داشته و بر آن كتيبه اين عبارت به چشم مى خورد.بانى التعمير الحاج محمد صادق الاصفهانى سنه 1308 هجرى قمرى (110) بهسال 1376 هجرى قمرى (1956 ميلادى ) و در جريان احداث خيابان پيرامونى حرم بابالبركه برداشته و به جاى آن چند باب دستشويى به هزينه حاج على تقى غياثى بناشد. اين دستشويى ها، ورودى اش از بيرون صحن بود، پس از احساس خطر نشست آلودگىاز آنها به حرم بسته شد. در سال 1389 هجرى قمرى (1969 ميلادى ) حاج جعفر كاظمىصباغ به جاى اين دستشويى ها دستشويى هاى جديدى با رعايت معيارهاى بهداشتى وتدبيرهاى لازم به هدف جلوگيرى از نشست آلودگى به پايه ها و ديوارهاى صحن احداثشده كه اكنون نيز باقى است .
گفتنى است در 1/1/1957 به جاى باب البركه درى ديگر از صحن گشوده شد.
4. باب السدره ؛ اين دروازه در ضلع شمال غربى صحن قرار گرفته و بهدليل وجود درخت سدرى در آن جا به اين نام خوانده شده است . ارتفاع اين در به 4 و عرضآن به 3 متر مى رسد و بر روى آن اين كتيبه به چشم مى خورد: بسم الله الرحمنالرحيم ، قال الله تعالى : ان المتقين فى جنات و عيون ادخلوها بسلام آمنين ، ولايه على بنابى طالب حصنى و من دخل حصنى آمن من عذابى . سنه 1308 هجرى . (111)
ترجمه آيه ها: بيات يلمان پرهيزگاران در باغ ها و چشمه ها سارانند به آنان گويند:با سلامت و ايمين در آن جا داخل شويد. ترجمه حديث : ولايت على بن ابى طالب دژ من است ؛هر كه به اين دژ در آيد از كيفر من در امان ماند.
5. باب صاحب الزمان عليه السلام ؛ اين در كه به تاريخاول ذى القعده 1368 هجرى قمرى (25 آگوست 1949 ميلادى ) گشوده شده ، در سمتغرب صحن واقع است و طول آن به 5/4 و عرض آن به 3 متر مى رسد. بر اين در، اينكتيبه ديده مى شود:
(بسم الله الرحمن الرحيم ، انا انزلناه فى ليله القدر * و ما ادراك ما ليله القدر *ليله القدر خير من الف شهر * تنزل الملائكه و الروح فيها باذن ربهم منكل امر * سلام هى حتى مطلع الفجر) سنه 1308 هجرى قمرى ) (112)
(به نام خداوند رحمتگر مهربان . ما آن را در شب قدرنازل كرديم ، و از شب قدر چه آگاهت كرد، شب قدر از هزار ماه ارجمندتر است . در آن شبفرشتگان با روح به فرمان پروردگارشان براى هر كارى كه مقدر شده است ، فرودآيند، آن شب تا دم صبح صلح و سلام است ).
در ميانه پيشانى اين در، لوحى لوزى شكل است و عبارت (يا مولاى يا صاحب الزمانصلوات الله عليك ) بر آن نوشته است . درمدخل اين در نيز اتاقى است كه از آن براى مركز نيروى برق استفاده مى شود.
6. باب السوق ؛ در جنوب غربى باب صاحب الزمان و در فاصله 16 مترى آن قرارگرفته و مشرف بر بازارى است كه به حرم امام حسين عليه السلام مى رسد.طول اين در به 5/4 و عرض آن به 5/3 متر مى رسد و برمدخل آن اين كتيبه كاشى به چشم مى خورد:
(يا ايها الذين امنوا لاتدخلوات بيوت النبى الا ان يوذن لكم ) (113)
(اى كسانى كه ايمان آورده ايد، به خانه هاى پيامبر در نياييد مگر آن كه شما را اجازهدهند).
(فاخلع نعليك انك بالواد المقدس طوى )، سنه 1309 هجرى ). (114)
(پاى افزار بيرون آور كه تو در وادى مقدس طوى هستى ).
در جلو اين در فراخنايى كوچك و مربع شكل وجود داشته كه پيشتر حوضى براى آبخوردن وجود داشته و همچنين در آن جا چاه آبى و بر پيرامونش نيز شيرهاى آبى براىوضو بوده است .
در دوران مرحوم سيدمرتضى آل ضياء الدين توليت حرم حضرتابوالفضل عليه السلام ، اين مكان دستخوش تغييراتى شد تا كتابخانه عمومى حرماحداث شود. البته سيد مرضتى اين در را بست ، به جاى آن ، درى ديگر درمدخل باب صاحب الزمان گشود، حضور را تخريب كرد، چاه را نيز پر كرد و از اين مكانبه عنوان دفتر طرح آبرسانى كه امتياز آن را براى خود گرفته بود، بهره جست . ايندفتر بعدها محل استقرار ترانس هاى برق حرم و صحن شد.
پيش تر گفتيم كه در دوره هاى اخير دو در ديگر از صحن حرم حضرت عباس ‍ عليه السلامگشوده شده است . اين دو عبارتند از:
7. باب العلقمى ؛ درمقابل خيابان معروف به شارع علقمى و در شرق صحن قرار دارد.به سال 1375 هجرى قمرى گشوده شده و بر آن كتيبه هايى نو ساخت . با تاريخ1374 هجرى قمرى (1955 ميلادى ) بعدها به نام باب الرضا معروف شده است .
8. باب الحسن ؛ اين دروازه به سال 1373 هجرى قمرى (1954 ميلادى ) گشوده شده ودر غرب صحن واقع است .

next page

fehrest page

back page