57 خوارج
بخشى از سخنان امير المؤمنين عليه السّلام در نهج البلاغه درباره گروه خشك مغز رويه گراى يكسونگر خوارج است كه جاى جاى اين كتاب ، به گونه يك سخن مستقل ، يا در ضمن سخنان ديگر ، آمده است ، از جمله در خطبهها و كلمات زير :
1 خطبه 36 : « فأنا نذير لكم ان تصبحوا صرعى بأثناء هذا النّهر . . . » .
2 كلام 40 : « في الخوارج لمّا سمع قولهم ( لا حكم الا للّه ) ، قال عليه السلام :
كلمة حقّ يراد بها باطل . . . » .
3 كلام 57 : « أصابكم حاصب ، و لا بقي منكم آثر . . . » .
4 قول 58 : « مصارعهم دون النّطفة . . . » .
5 قول 59 : « كلاّ و اللّه ، إنّهم نطف في أصلاب الرّجال . . . » .
6 قول 60 : « لا تقاتلوا الخوارج بعدي ، . . . » .
7 كلام 120 : « أكلّكم شهد معنا صفّين ؟ . . . » .
8 كلام 125 : « فإن أبيتم إلاّ أن تزعموا أنّى أخطأت و ضللت . . . » .
و بطور غير مستقيم نيز در كلام 123 فى التحكيم : « إنّا لم نحكّم الرّجال . . . » ، و كلام 182 در پاسخ يكى از خوارج : « اسكت قبّحك اللّه يا أثرم . . . » و كلام 206 « أيّها النّاس ، إنّه لم يزل أمري معكم على ما أحبّ . . . » .
اين سخنان امير المؤمنين ، گاه بطور كامل در نهج البلاغه نقل شده است و گاه قطعهاى از آن انتخاب شده است ، و در هر حال تلاش و مبارزه امام را نه در برابر يك فرد يا يك گروه ،
بلكه در برابر يك جريان و يك طرز تفكّر و نوعى تلقّى در برابر حوادث و مسائل اجتماعى و كج سليقگى و كج فهمى و موضعگيرى انحرافى مىرساند ، و اين مبارزه نه تنها براى دوره خود كه براى همه روزگاران است ، زيرا اين طرز تفكر تنها در همان محيط به وجود نيامد كه در همان محيط هم دفن شود ، تا انسانهائى سطحى نگر و ساده فكر و زود باور و متعصّب و خشك و يك بعدى در جهان باشد ، اين طرز تفكّر هم وجود خواهد داشت ، و لذا سخنان امام هم آموزشهايى است جاويدان ، براى ديروز ، براى امروز و براى فردا .
طرز تفكّر و جريان انحرافى را بايد شناخت ، تا بتوان با آن به مبارزه پرداخت ، و اين شناخت دست نمىدهد جز با درك قوانين تاريخى و سنّتهاى اجتماعى در مسير حركت
[ 565 ]
انسانيت .
بايد ديد عامل پديد آمدن خوارج ، و گسترش اين تلقى سطحى از حوادث ، و ادامه يافتن جريان آن چه بود ، تا خود را از آن بر كنار و در امان داريم ، و سرانجام خويش را به دست چنين جريانى نسپاريم ، و آيندگان را نيز از گزند و دچار شدن در جهنّم ايمان سطحى و تعصّب كور كه خدا و جهان آفرينش را در چهار چوب تنگ ديد خود و انديشه كوتاه خود مىبينند بر حذر داريم . براى رسيدن به چنين مقصودى شايسته است از نهج البلاغه ،
بخصوص از سخنان امير المؤمنين درباره تاريخ ، مردم ، ايمان و تقوى ، درس بگيريم ، و آن درسها را فرا راه خود قرار دهيم و راهنماى عمل كنيم . ( ويراستار ) .
57 شرّ مآب