بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب دروغ, ( )
 
 

بخش های کتاب

     02 - دروغ
     03 - دروغ
     04 - دروغ
     05 - دروغ
     06 - دروغ
     07 - دروغ
     08 - دروغ
     09 - دروغ
     10 - دروغ
     11 - دروغ
     12 - دروغ
     13 - دروغ
     14 - دروغ
     15 - دروغ
     16 - دروغ
     17 - دروغ
     18 - دروغ
     19 - دروغ
     20 - دروغ
     21 - دروغ
     22 - دروغ
     23 - دروغ
     24 - دروغ
     25 - دروغ
     26 - دروغ
     fehrest -
 

 

 
 

دروغ‏هاى روا

گناه در اسلام

در گذشته معناى گناه روشن گرديد. اكنون شايسته است كه بحثى كوتاه، در باره‏گناه بشود. گناهانى را كه ديناسلام، حرام و ناروا قرار داده است‏بر دو گونه‏اند:

دسته‏اى گناهانى هستند كه خود به خود، مصداق زشتى و ناپسندى هستند: آدم‏كشى، دزدى، خيانت‏هاىناموسى و مانند اين‏ها كه فطرت بشرى از آن‏ها بيزار است.

دسته ديگر، گناهانى هستند كه مقدميت‏براى سياه كارى دارند و راه وصول به‏گناهان نخست را نزديك و آسانمى‏سازند.

ناروايى دروغ

ناروايى دروغ و گناه بودنش، از نظر آن است كه در زمره دسته دوم قرار دارد.

در گذشته گفته شد كه دروغ، كليد ارتكاب گناهان است. بنابر اين اگر دروغى‏براى جلوگيرى از گناه گفته شد ياظلمى را از مظلومى دفع كرد، جان كسى را خريد،زيانى را از كسى بر طرف كرد، ناروايى‏اش بر طرف مى‏شود واز زمره گناهان‏دسته دوم خارج مى‏گردد و كارش به جايى مى‏رسد كه پسنديده مى‏شود، زيرا داراى‏قبح ذاتىنبوده و قبح عرضى آن هم بدين وسيله بر طرف گرديده است.

راست گوى دروغ گو

حضرت خليفه ششم امام جعفر صادق‏عليه السلام مى‏گويد:

«ايما مسلم سال عن مسلم، فصدق و ادخل على ذلك المسلم مضرة كتب من‏الكاذبين; (1) .

مسلمانى كه سراغ مسلمانى را از او بگيرند و راست‏بگويد و بر اثر سخنش زيانى به آن‏مسلمان برسد، در زمرهدروغ گويان نوشته خواهد شد.»

يعنى گناه كار خواهد بود.

يعنى آثار شومى كه دروغ داشت و آن را گناه قرار داده بود، اكنون سخن راست‏اين مرد، همان اثر را دارد وگوينده‏اش گناه كار مى‏باشد.

رفتارى كه حسن عقلى داشته باشد، اگر مقدميت‏براى جنايت و خيانت قرارگيرد، حسن آن بر طرف مى‏شود ونزد عقل ناپسند مى‏گردد.

راست ناروا

حضرت رسول‏صلى الله عليه وآله فرمود: سه چيز است كه راستى در آن‏ها زشت و ناروامى‏باشد:

سخن چينى كردن; به شوهرى از زنش خبر دادن، خبرى كه خوش نداشته باشد;تكذيب كردن كسى را كهخبرى مى‏دهد. (2) .

سخن چينى، بد گويى‏هاى دو تن را به يكديگر رسانيدن و خيانت‏هاى يكى را به‏ديگرى گزارش دادن است. آيانتيجه اين كار، جز آتش افروزى و خانمان سوزى‏است؟ در تاريخ كنونى و گذشته، چه جنايت‏ها بر اثرگزارش‏هاى سخن چينان‏رخ داده و چه بدبختى‏ها و بيچارگى‏ها دامن گير كسانى شده است.

سعادت و خوش‏بختى شوهر، به داشتن زنى است كه به آن دلخوش باشد، چنين‏مردى سعادتمند است و چنينزنى خوش بخت.

آيا خبر ناروايى از زنى به شوهرش دادن جز واژگون كردن كاخ سعادت دو بشر،بلكه دو خانواده مى‏باشد؟ چهفرزندانى چه پدر و مادرانى از اين كار شوم، بدبخت وبيچاره شده‏اند و به خاك سياه نشسته‏اند!

تكذيب كردن خبر كسى، آبروى او را بردن و با حيثيتش بازى كردن و به محبوب‏او تعدى و تجاوز نمودن است;اين خود ظلم و جنايت مى‏باشد، زيرا آبرو و حيثيت‏نزد بسيارى از مال و جان ارجمندتر و گران بهاتر مى‏باشد.

دروغ گوى راست گو

حضرت صادق‏عليه السلام مى‏فرمايد:

«ومن سئل عن مسلم فكذب وادخل على ذلك المسلم منفعة كتب عند الله من‏الصادقين; (3) .

كسى كه مسلمانى را از وى بپرسند و دروغ بگويد و بر اثر دروغ او سودى به آن مسلمان‏برسد، نزد خدا در زمرهراست گويان خواهد بود.»

دروغ او از دروغ‏ها جداست، زيرا نه تنها مقدمه براى گناه نيست، بلكه نيكو كارى‏و خدمت‏به خلق است. اينوقت است كه ناپسندى دروغ، بر طرف مى‏شود و سخنى‏سودمند و پسنديده خواهد بود. اى خوش آن دروغىكه مسلمانى از آن سودى ببرد.در مثل آمده كه دروغ مصلحت‏آميز، به از راست فتنه‏انگيز است. چه مصلحتى ازسودرساندن به مسلمان بالاتر مى‏باشد؟ چنين كسى شايستگى دارد كه نزد خدا در زمره‏صادقان نوشته شود.

دروغ‏هاى روا

پيغمبر عالى قدر فرمود: سه چيز است كه دروغ در آن‏ها زيباست: نيرنگ درجنگ; وعده شوهر به زن; اصلاحميان مردم.

مقصود از جنگ، جهاد در راه خدا و نبرد با كفر و مبارزه با ظلم و تعدى مى‏باشد.در زبان رسول‏صلى الله عليهوآله لفظ حرب، هيچ گاه براى جهان‏گيرى و انتقام استعمال نشده است‏و هميشه در نبرد حق با باطل به كاررفته; نيرنگ در اين گونه نبردها، موجب‏نيرومندى حق و ضعف باطل مى‏شود، پس نيرنگ، زيبا و دروغشمستحسن است،چون سودمند است، لذا يكى از استثناهاى دروغ، دروغ در جنگ است; دروغ درجنگ به هرجورى كه ممكن باشد، هر چند براى تقويت روحيه سربازان باشد.

دومين مورد استثنا وعده شوهر به زن است. اسلام كاخ سعادت زناشويى راهميشه بر پا مى‏خواهد و براى حفظاين كاخ كه خوش‏بختى دو تن يا بيش‏تر در آن‏مى‏باشد، وعده دادن دروغ را اجازه داده است. شوهر اگر بتواندتقاضاى زن را انجام‏بدهد بهتر و اگر نتواند يا صلاح نداند، باز هم تلخى زندگى زن و شوهر را نخواسته،زنعواطفش لطيف است، نبايستى نوميد گردد و شكر آبى ميان دو همسر پيدا شود،پس اين دروغ براى بشرسودمند است.

سومين مورد استثنا، دروغ در اصلاح مى‏باشد. هرگاه ميان دو تن يا دو دسته،اختلافى باشد، بايستى كوشيد كهآن را بر طرف ساخت. اسلام دوست مى‏دارد كه‏پيروانش در آسايش و يگانگى به سر برند و جنگ و ستيزى درميان آن‏ها نباشد. رفع‏اختلاف ميان دو تن يا دو دسته به سود دو طرف و به سود جامعه مى‏باشد; دروغبراى‏چنين مقصد مقدسى زيباست. چه قدر پسنديده است كه كسى از دشمنى به سوى‏دشمنى خبر ببرد كهدشمنى ميان آن دو كاسته گردد، شايد كم كم دوست‏شوند و درآسايش و صميميت‏به سر برند.

از يكى از سخنان حضرت امام صادق‏عليه السلام استفاده مى‏شود كه دروغ در اصلاح‏اصلا دروغ نيست، نه آن كهدروغ مى‏باشد و روا، شايد منظور حضرتش از اين سخن،افاده تاكيد باشد.

آن حضرت مى‏فرمايد: سخن بر سه گونه است: راست; دروغ; اصلاح ميان مردم.

از وجود مقدسش توضيحى در باره اصلاح ميان مردم خواسته شد. در جواب‏چنين فرمود:

در باره كسى سخنى مى‏شنوى كه اگر به او برسد، سخت ناراحت مى‏شود. به اومى‏گويى كه از فلان درباره توتعريفى شنيدم كه چنين گفت و چنان گفت. سخنى‏مى‏گويى كه درست‏بر خلاف آن چه شنيده‏اى باشد.

از اين كلام زرين، نكته‏اى استفاده مى‏شود و آن، اين است كه اصلاح، اختصاص‏به صورت اختلاف ندارد، بلكهمقصود از اصلاح، معنايى وسيع‏تر است و صورتى رامى‏گيرد كه ميان دو تن هيچ گونه اختلافى نباشد، ولى يكىاز آن دو، چيزى در باره‏ديگرى بگويد كه اگر به‏گوش او برسد، ايجاد شكر آبى كند; در اين جا نيز اسلاماجازه‏مى‏دهد كه سخنى بر خلاف واقع گفته شود تا از پيدايش اختلاف جلوگيرى كند.

آرى، دروغ هم در دفع اختلاف زيباست و هم در رفع آن. باز هم رسول خداصلى الله عليه وآله‏فرموده:

«لا كذب على مصلح; (4) .

كسى كه مى‏خواهد اصلاح دهد، دروغ ندارد.»

دفع شر ظالم

چارمين موردى كه دروغ زيبا و پسنديده است، دروغى است كه بدان وسيله شرظالمى دفع شود.

امام ششم مى‏فرمايد: دروغ، زشت و نكوهيده مى‏باشد، مگر در دو جا: دفع شرستمگران و اصلاح ميان دو تن.

ناتوان و بيچاره‏اى نزد شما مخفى شده يا در گوشه‏اى پناهنده گرديده و شمامى‏دانيد، در اين وقت، قلدرىستم‏كار، به سراغ او مى‏آيد و از شما نهانگاه او رامى‏پرسد، اگر راست‏بگوييد و او را معرفى كنيد، قبيح‏ترين زشتكارى‏ها را انجام‏داده‏ايد و در جنايت آن قلدر شركت كرده‏ايد; شايسته است دروغ بگوييد تا شر آن‏ستمگر را از آنناتوان دفع كنيد.

دور نيست كه روايت‏شريف، اطلاق داشته باشد و اطلاقش شامل حال خودشخص نيز بشود، يعنى اگر كسىخود را در خطر ظالمى ببيند، جايز است كه دروغى‏بگويد و خويشتن را از آن خطر برهاند; اين هم چارمينمورد از استثناهاى دروغ.

قاعده كلى

به طور كلى هر جا كه دروغى گفته شود كه منظور از آن، دفع شر و زيانى ازمسلمانى باشد، دروغ، زيبا وپسنديده مى‏شود; اين دروغ كليد گناهان نخواهد بود،بلكه كليد نيكو كارى و خدمت‏به خلق مى‏باشد. البته اينگونه دروغ، وقتى زيباست‏كه راست گويى ممكن نباشد، در اين صورت است كه گاهى دروغ حرام، واجب‏مى‏شودو راست، حرام مى‏گردد.

در مجله رسالة الاسلام قاهره، اين سخن را از امير المؤمنين‏عليه السلام نقل كرده بود:

«الكذب كله اثم، الا ما انفعت‏به مسلما، او دفعت‏به عن دين;.

هر گونه دروغى گناه است، مگر دو دروغ: دروغى كه به مسلمانى سودى برساند، دروغى‏كه از دين، خطرى رادور كند.»

پى‏نوشتها:

1) مستدرك الوسائل، ج 9، ص، ح 10320.

2) خصال، ص 87.

3) بحارالانوار، ج 68، ص 11.

4) وافى، ج 5، ص 932.