شرح حال آخوند ملاّمحمّد ابراهيم دهكردى(جدّاعلاى نگارنده)
ايشان جدّ مادرى سيد ابوالقاسم دهكردى مى باشد. پدر ايشان ملاّ على اكبر و جدّشان ملاّ على جان، هر دو اهل علم و تقوا بوده اند. چنانچه خود در عبرت نامه كه در سال 1275 قمرى نوشته اند، آبا و اجداد و اسلاف ايشان از اهالى گيلان بوده اند.(89) به هر حال آخوند ملاّ محمّد ابراهيم از شاگردان سيد حجة الاسلام على الاطلاق آية اللّه العُظمى محمّد باقر شفتى(قدس سره) است. وى در اصفهان اشتغال به تحصيل داشته و به درجه اجتهاد رسيد. ايشان در مسجد محلّه نو اقامه جماعت مى نموده و به نشر احكام و اصلاح امور مردم اهتمام تمام داشته است به طورى كه آية اللّه مير سيد حسن مُدرس (استاد ميرزاى شيرازى) در باره ايشان فرمود: محلّه ما از بركت وجود آن نور چشم، گلستان شده است.(90)
ايشان پس از سالها اقامت در اصفهان، به درخواست اهالى شهر كرد از سيد حجة الاسلام شفتى، براى اعزام آخوند ملاّ محمّد ابراهيم به آن ديار، پس از سفارش حجة الاسلام شفتى عازم شهركرد مى شوند و به اقامه نماز جمعه و جماعت و حلّ و فصل مشكلات مردم مى پردازند و با اجازه اجتهادى كه از سيد حجة الاسلام شفتى داشته به عنوان حاكم شرع چهارمحال احكام شرعى را اجرا مى كردند.
سيد حجة الاسلام در نامه اى به رؤساى چهار محال و بختيارى درباره ملاّ محمّد ابراهيم چنين نوشته اند:
«عالى جناب مُقدس القاب، محامد صفات، محاسن اخلاق، فضائل مآب، آخوند ملاّ محمّد ابراهيم كه از معتمدين علما است روانه آن حدود نموده باشيم و جمعى كثير از اهالى مدتى معطل بودند با آن كه وجود عالى جناب معظم له در اصفهان بسيار بسيار ضرورى بود، به جهت اجابت مسلمانان، راضى شديم به تشريف آوردن ايشان به آن حدود... و نظر به اين كه عالى جناب معظم له از معتمدين علما مى باشند البته البته كمال احترام از ايشان منظور داشته، شما و اهالى آنجا به نماز جماعت ايشان منتفع شويد.»
حرّره خادم الشريعه،
فى الواحد و العشرين من ذيحجة الحرام 1264 قمرى.(91)
ايشان نماز را در مسجد قديمى اتابكان جنب امامزاده حكيمه و حليمه خاتون(عليهما السلام)، كه هم اكنون نيز موجود است اقامه مى كردند. آخوند ملاّ محمّد ابراهيم در تمام عمر با مساعدت آية اللّه سيد محمّدباقر دهكردى داماد خود و پدر سيد ابوالقاسم دهكردى، امورات مردم شهركرد را با نهايت درايت انجام مى دادند و در تمام مراحل زندگى يار و ياور يكديگر بودند.
در «مكارم الآثار» مى نويسد:
«به هر حال مرحوم سيد ابوالقاسم صاحب عنوان، از اعاظم علما و فقهاى اصفهان بود از دختر ملاّمحمّد ابراهيم دهكردى كه مانند سيد محمّد باقر پدر خودش هر دو از علماى دهكرد بودند...(92)
شرح حال آخوند ملاّمحمّد حسن دهكردى(93) (جد نگارنده)
ايشان دايى و پدر زن آية اللّه سيد ابوالقاسم دهكردى مى باشند. وى پسر بزرگ آخوند ملاّ محمّد ابراهيم مذكور مى باشد. در باره آخوند ملاّ محمّد حسن دهكردى در كتاب «بُستان السياحة» نوشته:
«وى يكى از عُرفا و صاحب مقامات معنوى و كرامات بسيار و از شاگردان برجسته و باذكاوت و مبرّز و مُقرّب آخوند حاج ملاّ هادى سبزوارى(قدس سره) مى باشند كه مدت هفت سال از محضر ايشان استفاده كرده اند و حاجى سبزوارى(قدس سره) ايشان را ملقّب به «سكوت» نموده است.»(94)
آخوند ملاّ محمّد حسن دهكردى اصفهانى، از فلاسفه و حكما و عُرفاى قرن سيزدهم هجرى به شمار مى آيند. ايشان ساكن اصفهان بوده و محضرشان مجمع عُرفا و فضلا بوده است و شاگردانى را تربيت نمودند كه از آن جمله آية اللّه حاج آقا رحيم ارباب را مى توان نام برد.(95)
عالم ربانى آقا يوسف آل ابراهيم
فرزند آخوند ملا محمد حسن دهكردى(قدس سرهما)
آخوند ملاّمحمّد حسن در حُسن سيرت و سلوك چنان بود كه هيچ گاه كسى را از خود نرنجانيد. بارها مى فرمود: عارف كسى است كه مردم را بشناسد و مَرْهَمْ گذار دل هاى درمندان باشد.
در حالات ايشان نقل شده: گاهى اوقات با خود خلوت مى كرد و گريه مى نمود و چهل روز روزه مى گرفت در پايان چهل روز، اشك مى ريخت و مى گفت: خدايا! مرا بيامرز و از وحشت دنيا رهايم ساز و با آخرت مأنوسم نما تا روزه خود را بگشايم.
ايشان پس از رحلت پدر خود ـ آخوند ملاّ محمّد ابراهيم دهكردى ـ مدتى در شهركرد در مسجد اتابكان اقامه جماعت نمود و سپس به عزلت و انزوا پرداخت و اغلب اوقات را كنار چشمه آبى در كوه باباولى شهركرد كه منزلگاه يكى از عُباد و زُهاد قرن هفتم بوده به سر مى برد، لذا مشهور به كُوهى شدند(96)، چنانچه در كتاب تاريخ عُرفا و حكما در جمله شاگردان حاجى سبزوارى مى نويسد: آخوند ملاّ محمّد حسن اصفهانى شهير به كُوهى، خال (دايى) آقا سيد ابوالقاسم دهكردى صاحب وسيله....(97) سرانجام اين عالّم ربانى و عارف الهى و حكيم صمدانى در سال 1309 قمرى دار فانى را وداع كرد و هم اكنون تربت پاكش در شهر كرد محلّ زيارت مؤمنين است.(98) بر روى سنگ قبر ايشان نوشته شده:
«هوالباقى، قد ارتحل العارِفُ العالِمُ الربانى، الحكيم المتأله الصمدانى، صاحب المقامات الانسانية، و النَفس القُدسية الملكوتية، مُولانا محمّد حسن الشهير بآقازاده... .»
شرح حال آخوند ملاّ محمّد حسين دهكردى
ايشان فرزند دوّم آخوند ملاّ محمّد ابراهيم مى باشند. وى از علما و بزرگان و مجتهدين و از زُهاد و عُباد زمان خود بوده و سال ها در حوزه علميه اصفهان و نجف تحصيل فقه و اصول حكمت نمود، و سپس براى ارشاد و تبليغ و اقامه جماعت به زادگاه خويش شهركرد مراجعت نمودند. وى عالمى بود با عزّت و فضيلت، و فاضلى با كرامت و خوش صُحبت، به علم و ورع معروف، و به صفات حميده موصوف. وى در سال 1323 قمرى رحلت نموده و در جوار برادرشان آخوند ملاّ محمّد حسن دفن شدند.
مرحوم آية اللّه آقا ابراهيم آل ابراهيم فرزند آخوند ملا محمد حسين دهكردى
از آخوند ملاّ محمّد حسين دو پسر باقى ماند: آقا ابراهيم و آقا جلال الدين، كه هر دو اهل علم و فضيلت و مشغول به تحصيل در حوزه هاى ايران و نجف اشرف بوده اند و مجاز به اجتهاد از بزرگانى چون آخوند خراسانى و سيد محمّد كاظم يزدى بوده اند.(99)
شهيد آية الله آقا جلال الدين دهكردى
فرزند آخوند ملا محمد حسين دهكردى(قدس سرهما)
شرح حال شهيد آية اللّه آقا جلال الدين بت شكن(قدس سره)
شهيد آقا جلال الدين از شاگردان آخوند خراسانى(قدس سره)مى باشند. ايشان مدت هيجده سال در نجف اشرف اقامت داشته اند. وى در جهت اهداف و أوامر استاد خود، آخوند خراسانى، براى استقرار مشروطه و مبارزه با استبداد فعاليت داشت و به همين منظور در سال 1294 شمسى از نجف به شهركرد مراجعت نمود، و با شهامت و شجاعت به ارشاد و وعظ و مخالفت با خوانين و زُورگويان پرداخت. وى دادخواه مظلومان و بينوايان بود تا اين كه فرمانروايان ظالم، كينه و دشمنى او را به دل گرفتند. سرانجام با كذب و دروغ و پخش شايعه مبنى بر اين كه آقا جلال الدين أسامى جوانان را به اداره نظام وظيفه داده و مى خواهد جوانان را به سربازى بفرستد، عده اى ساده لوح بى خرد و بى خبر را تحريك كردند تا در خانه ايشان تجمّع كنند و در آن ميان چندنفر معيّن از طرف اربابان ستمگر به خانه ايشان حمله بردند و در خانه را شكستند و آن عالم مجاهد را از خانه بيرون كشيدند و در برف و باران كشان كشان به مسجد خان (جامع فعلى شهركرد) برده، در خانه خدا (مسجد) او را به طور غريبانه به شهادت رساندند. اين واقعه جانسوز در صبح روز شانزدهم رجب سال 1306 شمسى واقع شد.(100)
شهيد آية اللّه آقا جلال الدين بت شكن را در كنار قبر جدّ خود، آخوند ملاّ محمّد ابراهيم دهكردى، در جوار امامزاده حليمه و حكيمه خاتون، دفن كردند.(101)
شرح حال برادران و برادر زاده هاى آية اللّه دهكردى
آية اللّه دهكردى داراى چهار برادر عالم و روحانى بوده اند كه همه اهل تقوا و فضيلت مى باشند كه اجمالا به شرح حال اين عزيزان مى پردازيم:
1 ـ آية اللّه سيد محمّد جواد دهكردى (1265 ـ 1310 هـ.ق.)
وى در اصفهان نزد اساتيد بزرگوارى چون ميرزا محمّد هاشم چهارسوقى و ميرزا محمّد باقر روضاتى، صاحب «روضات الجنات»، ميرزا محمّد حسن نجفى، ملاّ محمّد باقر فشاركى تحصيل كرد و از آنان اجازه اجتهاد دريافت نمودند.(102)
آخوند ملاّ محمّد كاشانى معروف به آخوند كاشى درباره سيد محمّد جواد دهكردى فرموده اند:
«من در عمرم چهار سيّد خيلى خوب ديده ام يكى از آنها سيد محمّد جواد دهكردى بود.»(103)
حاج آقا جواد نجفى و حجة الاسلام و المسلمين حاج آقا جعفر امامى
سيد محمّد جواد دهكردى سال ها به عبادت و شب زنده دارى پرداخت. با مردم به نرمى و ملايمت و رأفت و عطوفت رفتار مى نمود و مورد احترام و علاقه وافر مردم بود، به طورى كه وقتى در سال 1310 قمرى در سنّ 45 سالگى رحلت نمود مردم تا مدّت ها حالت تأثر و گريه و عزا داشتند. پس از سه سال پيكر آن مرحوم را بنابه وصيّتش به نجف اشرف منتقل نمودند و با شركت علما و فضلاى نجف با عزّت و احترام در صحن مطهر حضرت اميرالمؤمنين(عليه السلام) به خاك سپردند.(104)
از سيد محمّد جواد دهكردى دو پسر به نام سيد محمّد باقر امامى(105) و سيد محمّد جواد(106) باقى ماند. هر دو برادر با تحصيل در معقول و منقول، نزد بزرگان و علما، از جمله نزد عموى خود، آية اللّه سيد ابوالقاسم دهكردى و عالم ربّانى آخوند كاشى و جهانگيرخان قشقايى به درجه اجتهاد نايل آمدند، و سپس به محل خود برگشتند. البته سيد محمّد جواد نجفى دهكردى بعداً به اصفهان مراجعت نمودند و در آن جا به رحمت حق پيوستند.
2ـ عالم ربّانى سيدمحمّددهكردى(107)، معروف به سيدمحمّدامام جمعه
عالم ربانى سيد محمد دهكردى و آخوند ملا محمد حسين دهكردى(قدس سرهما)
وى از علما و سادات محترم و مردمى، باذكاوت و حسن سلوك و خُلق پسنديده بوده، منبر وعظ و خطابه او جذاب و مؤثر بود. وى در عمران و آبادى بناهاى خير اهتمام داشت، از آن جمله است: ساختمان بقعه و صحن امامزادگان حليمه و حكيمه خاتون از دختران منسوب به موسى بن جعفر(عليهم السلام). ايشان در سال 1341 قمرى وفات
عالم ربانى سيد مصطفى دهكردى
نمودند، و داراى دو فرزند عالم و روحانى به نام سيد مرتضى و سيد مصطفى بوده اند، شرح حال حاج سيد مرتضى معروف به حاج آقا ميرزا دهكردى، داماد سيد ابوالقاسم دهكردى، در شاگردان ايشان گذشت. اما حاج آقا مصطفى دهكردى بعد از تحصيل در اصفهان، به شهركرد مراجعت نمودند و به اقامه جماعت و تبليغ دين تا آخر عُمر يعنى سال 1358 شمسى مشغول بودند.
3 ـ عالم ربانى آخوند سيد محمود دهكردى
عكس آسيد محمود دهكردى ص 83
ايشان در علم و عمل و زُهد و تقوا سرآمد بوده و آخوند كاشى(قدس سره)، چنانچه در مكارم الآثار نقل مى كند، درباره سيد محمود فرموده اند: «اگر زاهد در اصفهان هست دو نفرند: يكى سيد محمود و ديگرى سيد حسن لنبانى.»(108)
4 ـ عالم ربانى و عارف صمدانى سيد احمد نوربخش دهكردى
تولّد ايشان در سال 1286 قمرى است. وى عالم و عارف و اديب و شاعر و مُفسّر قرآن مجيد بوده و در خدمت آخوند كاشى و دايى هاى خود، ملاّ محمّد حسن و ملاّ محمّد حسين دهكردى، و برادر خود، آقا سيّد ابوالقاسم، در اصفهان مدت چهارده سال اشتغال به تحصيل داشته، سپس به عتبات عاليه رفته واز محضر آخوند خراسانى و سيد اسماعيل صدر(عليهما السلام)استفاده نموده. سيد احمد دهكردى تأليفاتى در زمينه اخلاق و عرفان دارند. ايشان در سال 1339 به جوار حق شتافتند و در محله درب كوشك اصفهان كوچه باغ حرم، دفن شدند.(109)
عالم ربانى حاج سيد احمد به اتفاق برادر خود آية الله سيد ابوالقاسم دهكردى(قدس سرهما)
شرح حال فرزندان آية اللّه دهكردى
عالم ربانى آقا حسين دهكردى(قدس سره) فرزند آية الله العظمى دهكردى(قدس سره)
فرزندان پسر ايشان به نام سيد حسين و سيد صدرالدين هستند. مرحوم سيد حسين، روحانى و اهل علم بودند، ايشان در نزد سيد ابوالقاسم، پدر خود، و ساير مدرّسين حوزه اصفهان، چون شيخ على مدرّس يزدى و شيخ محمّد حكيم خراسانى، تحصيل كردند و پس از فوت پدر در مسجد شيخ الاسلام اقامه نماز جماعت مى نمودند و بسيار موجّه و مورد اعتماد بوده اند. وى در سن شصت سالگى در سال 1337 شمسى دار فانى را وداع گفته و سپس در جوار پدر خود، آية اللّه سيد ابوالقاسم دهكردى، در زينبيه اصفهان دفن شدند.(110)
كلام را در همين جا به پايان مى رسانم و از خداوند متعال علوّ درجات براى همه علماى گذشته مخصوصاً حضرت امام خمينى(قدس سره)، بنيانگذار جمهورى اسلامى ايران ، و طول عمر با عزّت و عظمت براى مقام معظّم رهبرى، حضرت آية اللّه خامنه اى ـ دام ظلّه العالى ـ خواستارم.
خداوند سبحان را شاكرم كه توفيق تهيه و تدوين اين كتاب را كه در يادبود عالم ربّانى و فقيه صمدانى آية اللّه العظمى دهكردى مى باشد به اين كمترين عنايت فرموده، اميد است كه زندگى اين بزرگان الگوى ما و جوانان عزيز قرار گيرد.
آمين يا ربّ العالمين
«والسلام عليكم و على عباد اللّه الصالحين»
مجيد جلالى
1. اعيان الشيعه، سيد محسن امين.
2. الاستشفاء بالتربة الحسينية، ابوالمعالى كلباسى.
3. اربعين حديث، امام خمينى.
4. الاجازة الكبيرة، آية اللّه مرعشى نجفى.
5. بحار الانوار، علامه مجلسى.
6. بانوى مجتهده ايرانى، باقرى بيدهندى.
7. تذكرة القبور، سيد مصلح الدين مهدوى.
8. تاريخ علمى و اجتماعى اصفهان، سيد مصلح الدين مهدوى.
9. تاريخ حكما و عرفا، منوچهر صدوقى سُها.
10. حقايق الاصول، آية اللّه حكيم.
11. حكم نافذ آقا نجفى، موسى نجفى.
12. ريحانة الادب، مدرس تبريزى.
13. زندگانى آية اللّه چهارسوقى، سيد محمّد على روضاتى.
14. شناخت سرزمين چهارمحال، كريم نيكزاد.
15. غرر الحكم، آمدى.
16. فوائد الرضوية، شيخ عباس قمى.
17. فرهنگ عميد، حسن عميد.
18. القبسات، عادل علوى.
19. الكُنى و الالقاب، محدّث قمى.
20. گنجينه دانشمندان، محمّد رازى.
21. نهج البلاغه، سيّد رضى.
22. نُقباء البشر، آغابزرگ تهرانى.
23. وحيد بهبهانى، على دوانى.
24. المسلسلات، دكتر سيد محمود مرعشى.
25. مكارم الآثار، معلم حبيب آبادى.
26. منبر الوسيله، آية اللّه سيد ابوالقاسم دهكردى.
27. مجله حوزه، شماره هاى 31، 33 و 65.
28. مجموعه ارباب معرفت، تدوين: محمّد حسين رياحى.
29. يادنامه آية اللّه سيد بحر العلوم ميردامادى، سيد مصلح الدين مهدوى.
30. ترتيب اسانيد كافى، جلد اوّل، چاپ آستان قدس رضوى.
پىنوشتها:
89 ـ شناخت سرزمين چهارمحال، ج 1، ص 597.
90 ـ همان، ص 593.
91 ـ همان، ص 594.
92 ـ مكارم الآثار، ج 6، ذيل وقايع سال 1272 قمرى، 2010.
93 ـ آخوند ملاّ محمّد حسن، جدّ پدرى بنده مى باشند و نسبت ما به سه واسطه (پدر، پدربزرگ، آقاعلى) به ايشان مى رسد. به شكر الهى و أنفاس قُدسى آن بزرگوار و همچنين پدرشان آخوند ملاّ محمّد ابراهيم، اين جانب و برادرانم اكنون در حوزه علميه مقدسه قُم مشغول تحصيل هستيم. و در جوار حضرت معصومه(عليها السلام)، ساكن مى باشيم و از محضر مراجع و بزرگان دين بهره مند مى گرديم.
94 ـ شناخت سرزمين چهار محال، ج 1، ص 607، نقل از بستان السياحة.
95 ـ پدر بزرگ بنده حاج آقا مهدى جلالى نقل مى كردند: روزى با پسرعمه خود، حضرت آية اللّه حاج آقا ميرزا دهكردى(قدس سره) به خدمت حاج آقا رحيم ارباب(قدس سره) رسيديم. بعد از اين كه مرحوم حاج آقا رحيم ارباب(قدس سره)من را شناختند فرمودند: من پيش جدّ شما ـ آخوند ملاّمحمّد حسن ـ درس خوانده ام.
96 ـ شناخت سرزمين چهارمحال، ج 1، ص 607.
97 ـ تاريخ حكما و عرفا متأخر بر صدر المتألهين، ص 125.
98 ـ محل قبر در شهركرد، خيابان شريعتى، رو به روى كارخانه برق سابق، كوچه 61 مى باشد.
99 ـ همان، صص 617ـ620.
100 ـ شناخت سرزمين چهارمحال، ج 1، ص 617.
101 ـ قابل ذكر است بعد از اين واقعه جانسوز جدّ حقير به پاس احترام اين عالم مجاهد و باقى ماندن نام و خاطره او در أذهان و به خاطر نسبتى كه با ايشان داشتند و آقا جلال الدين عموزاده شان بودند فاميل خود را جلالى قرار دادند.
102 ـ المسلسلات، ج 2، ص 33.
103 ـ شناخت سرزمين چهارمحال، ج 2، ص 115.
104 ـ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ص 244; شناخت سرزمين چهارمحال، ج 2، صص 115 ـ 118.
105 ـ فرزند ايشان حضرت حجة الاسلام والمسلمين حاج آقا جعفر امامى (داماد حاج آقا ميرزا دهكردى) بعد از فوت حاج آقا ميرزا دهكردى، در مسجد سُرخى به جاى ايشان اقامه نماز جماعت و وعظ و خطابه فرموده و به علاوه داراى دفتر ازدواج بودند. ايشان در سال 1369 شمسى رحلت نموده و در جوار امامزاده سيد محمّد اصفهان دفن شدند.
106 ـ محمّد جواد چند ماه بعد از فوت پدر به دنيا آمد و لذا نام پدر را بر او نهادند.
107 ـ همسر ايشان دختر دائى خود، آخوند ملاّ محمّد حسين دهكردى بوده است چنانچه گذشت آقا سيد ابوالقاسم دهكردى هم داماد ملاّ محمّد حسن دهكردى، بوده اند.
108 ـ مكارم الآثار، ج 6، 2010.
109 ـ تذكرة القبور، ص 114، شناخت سرزمين چهارمحال، ج 2، ص 32.
110 ـ قابل ذكر است آية اللّه دهكردى چند دختر داشته اند كه يكى از آنها همسر عالم ربانى آقا يوسف آل ابراهيم فرزند آخوند ملاّ محمّد حسن دهكردى بود و ديگرى همسر آية اللّه حاج ميرزا دهكردى بوده، و سوّمى همسر سيد محمّد جواد دهكردى عموزاده خود بوده است.
شرح حال آخوند ملاّمحمّد حسن دهكردى(93) (جد نگارنده)
شرح حال آخوند ملاّ محمّد حسين دهكردى
شرح حال شهيد آية اللّه آقا جلال الدين بت شكن(قدس سره)
شرح حال برادران و برادر زاده هاى آية اللّه دهكردى
شرح حال فرزندان آية اللّه دهكردى
2. الاستشفاء بالتربة الحسينية، ابوالمعالى كلباسى.
3. اربعين حديث، امام خمينى.
4. الاجازة الكبيرة، آية اللّه مرعشى نجفى.
5. بحار الانوار، علامه مجلسى.
6. بانوى مجتهده ايرانى، باقرى بيدهندى.
7. تذكرة القبور، سيد مصلح الدين مهدوى.
8. تاريخ علمى و اجتماعى اصفهان، سيد مصلح الدين مهدوى.
9. تاريخ حكما و عرفا، منوچهر صدوقى سُها.
10. حقايق الاصول، آية اللّه حكيم.
11. حكم نافذ آقا نجفى، موسى نجفى.
12. ريحانة الادب، مدرس تبريزى.
13. زندگانى آية اللّه چهارسوقى، سيد محمّد على روضاتى.
14. شناخت سرزمين چهارمحال، كريم نيكزاد.
15. غرر الحكم، آمدى.
16. فوائد الرضوية، شيخ عباس قمى.
17. فرهنگ عميد، حسن عميد.
18. القبسات، عادل علوى.
19. الكُنى و الالقاب، محدّث قمى.
20. گنجينه دانشمندان، محمّد رازى.
21. نهج البلاغه، سيّد رضى.
22. نُقباء البشر، آغابزرگ تهرانى.
23. وحيد بهبهانى، على دوانى.
24. المسلسلات، دكتر سيد محمود مرعشى.
25. مكارم الآثار، معلم حبيب آبادى.
26. منبر الوسيله، آية اللّه سيد ابوالقاسم دهكردى.
27. مجله حوزه، شماره هاى 31، 33 و 65.
28. مجموعه ارباب معرفت، تدوين: محمّد حسين رياحى.
29. يادنامه آية اللّه سيد بحر العلوم ميردامادى، سيد مصلح الدين مهدوى.
30. ترتيب اسانيد كافى، جلد اوّل، چاپ آستان قدس رضوى.