بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب اعتقاد ما, ( )
 
 

بخش های کتاب

     02 - اعتقاد ما
     03 - اعتقاد ما
     04 - اعتقاد ما
     05 - اعتقاد ما
     06 - اعتقاد ما
     7-1 - اعتقاد ما
     7-2 - اعتقاد ما
     fehrest -
 

 

 
 

به هر حال ما معتقديم:ازدواج موقت اگر مورد سوء استفاده واقع نشود،پاسخگوى قسمتى از ضرورتهاى اجتماعى در مورد جوانانى است كه قادر به ازدواج دائم نيستند،يا مسافرانى كه به خاطر كارهاى تجارى و اقتصادى،يا تحصيلى يا جهات ديگر مدتى از خانواده خود دور مى‏مانند و مواردى ديگر از اين قبيل و مبارزه با ازدواج موقت راه را براى توسعه فحشا در ميان اين گروهها باز مى‏كند،مخصوصا در عصر و زمان ما كه سن ازدواج دائمى به علل مختلفى بالا رفته و از سوى ديگر عوامل تحريك كننده شهوات،بسيار فراوان است.اگر اين راهبسته شود،راه براى فحشا به يقين گشوده خواهد شد.

بار ديگر تكرار مى‏كنيم كه ما با هر گونه سوء استفاده از اين حكم اسلامى،و آن را بازيچه دست هوسبازان قرار دادن،و زنان را به آلودگى كشاندن،شديدا مخالفيم،ولى سوء استفاده بعضى هوسبازان از قانون نبايد موجب جلوگيرى از اصل قانون شود،بلكه بايد از سوء استفادهجلوگيرى گردد.

تاريخچه تشيع

ما معتقديم:مبدا پيدايش تشيع،عصر پيامبر (ص) و سخنان آن حضرت بوده است و اسنادروشنى براى اين مطلب در دست داريم:

از جمله بسيارى از مفسران در تفسير آيه شريفه:«ان الذين آمنوا و عملوا الصالحات اولئك هم خير البرية،كسانى كه ايمان آوردند و عمل صالح انجام دادند بهترين مخلوقات (خدا) هستند. » (35) اين حديث را از پيامبر اكرم (ص) نقل كرده‏اند كه فرمود:«منظور از اين آيه،على (ع) وشيعيان اوست‏».

از جمله مفسر معروف‏«سيوطى‏»در«الدر المنثور»از«ابن عساكر»از جابر بن عبد الله نقل مى‏كند كه ما خدمت پيامبر (ص) بوديم كه على (ع) به سوى ما آمد هنگامى كه چشم پيامبر (ص) به او افتاد فرمود:«و الذى نفسى بيده ان هذا و شيعته لهم الفائزون يوم القيامة،سوگند به كسى كه جانم به دست اوست او و شيعيانش رستگاران در روز قيامتند»سپس آيه‏«ان الذين آمنوا و عملوا الصالحات اولئك هم خير البرية‏»نازل شد و بعد از آن،هنگامى كه على (ع) به مجلس اصحاب پيامبر (ص) مى‏آمد آنها مى‏گفتند:«جاء خير البرية،بهترين مخلوقات خداآمد!» (36)

همين معنى را«ابن عباس‏»و«ابو برزه‏»و«ابن مردويه‏»و«عطيه عوفى‏» (با تفاوتهاى مختصرى)نقل كرده‏اند. (37)

به اين ترتيب مى‏بينيم كه انتخاب نام‏«شيعه‏»براى كسانى كه ارتباط با على (ع) داشتند،در همان عصر پيامبر (ص) صورت گرفته،و اين نام را پيامبر (ص) به آنها داده است نه اين كه درعصر خلفا و يا در زمان صفويه يا غير آن پيدا شده باشد.

ما در عين اين كه به فرق اسلامى ديگر احترام مى‏گذاريم و با آنها در يك صف جماعت نماز مى‏خوانيم،و در زمان و مكان واحدى حج‏بجا مى‏آوريم و در اهداف مشترك اسلام همكارى مى‏كنيم،معتقديم پيروان مكتب على (ع) داراى ويژگيهايى هستند،و مورد توجه ونايت‏خاص پيامبر (ص) بوده‏اند،به همين دليل ما پيروى از اين مكتب را برگزيده‏ايم.

گروهى از مخالفان شيعه اصرار دارند كه رابطه‏اى ميان اين مذهب و«عبد الله بن سبا»برقرار كنند،و پيوسته اين سخن را تكرار مى‏كنند كه شيعيان،پيرو عبد الله بن سبا هستند كه در اصل يهودى بوده،و سپس اسلام را اختيار كرده!اين سخن بسيار عجيب است،زيرا بررسى تمام كتب شيعه نشان مى‏دهد كه پيروان اين مكتب كمترين علاقه‏اى به اين مرد ندارند،بلكه در تمام كتب رجال شيعه‏«عبد الله بن سبا»به عنوان مردى گمراه و منحرف معرفى شده وطبق بعضى از روايات ما،على (ع) فرمان قتل او را به خاطر مرتد بودنش صادر كرده است. (38)

از اين گذشته اصل وجود تاريخى عبد الله بن سبا زير سؤال است و بعضى از محققان معتقدند او يك فرد افسانه‏اى است و وجود خارجى نداشته است تا چه رسد به اين كه بنيانگذار مذهب شيعه باشد (39) و به فرض كه او را يك مرد افسانه‏اى ندانيم از نظر ما فردگمراه و منحرفى بوده است.

جغرافياى مذهب شيعه

اين نكته حائز اهميت است كه مركز شيعيان هميشه كشور ايران نبوده است،بلكه در همان قرون نخستين اسلام مراكز متعددى داشتند از جمله‏«كوفه‏»،«يمن‏»و حتى خود«مدينه‏»،و در شام على رغم تبليغات زهرآگين‏«بنى اميه‏»نيز،مراكز متعددى براى شيعيان وجود داشت،هر چند به وسعت مراكز شيعه در«عراق‏»نمى‏رسيد. در سرزمين پهناور مصر نيز هميشه گروههايى از شيعه مى‏زيسته‏اند حتى در عصر خلفاى فاطمى حكومت مصر به دست مردانىاز شيعه بوده است. (40)

هم اكنون در كشورهاى مختلف جهان گروههايى از مسلمانان شيعه وجود دارند از جمله در كشور سعودى،جمعيت زيادى از شيعيان در«منطقه شرقيه‏»زندگى مى‏كنند،و روابط خوبى با ساير فرق اسلامى دارند،هر چند دشمنان اسلام هميشه سعى داشته و دارند كه ميان مسلمانان شيعه و غير آنها بذر عداوت و دشمنى و سوء ظن و بدبينى بپاشند و آتش نزاع واختلاف و جنگ را در ميان آنها روشن كنند و هر دو گروه را تضعيف نمايند.

مخصوصا امروز كه‏«اسلام‏»به عنوان يك قدرت عظيم جهانى در برابر شرق و غرب مادى،قد بر افراشته،و مردم جهان را كه از تمدنهاى مادى سر خورده و مايوس شده‏اند به سوى خود فرا مى‏خواند،يكى از مهمترين اميد دشمنان اسلام براى در هم شكستن قدرت مسلمين و سست كردن آهنگ پيشرفت اسلام در جهان به اين است كه به آتش اختلاف مذهبى دامن زنند و مسلمانان را به هم مشغول دارند،بى شك اگر پيروان تمام مذاهب اسلامى،بيدار وهوشيار باشند،مى‏توانند اين توطئه خطرناك را از بين ببرند.

گفتنى است كه‏«شيعه‏»مانند«اهل سنت‏»فرقه‏هاى متعددى دارند،ولى مشهورتر و معروفتر ازهمه،شيعه اثنى عشرى است كه رقم عمده شيعيان جهان را تشكيل مى‏دهد.

گر چه تعداد دقيق شيعيان و نسبت آنها به ساير مسلمين جهان روشن نيست،ولى مطابق بعضى از آمارها،عدد آنها حدود دويست تا سيصد ميليون نفر است كه تقريبا يك چهارممسلمانان جهان را تشكيل مى‏دهد.

ميراث اهل بيت (عليهم السلام)

پيروان اين مكتب روايات زيادى از رسول خدا (ص) از طريق ائمه اهل بيت-عليهم السلام-نقل كرده‏اند،و روايات زياد ديگرى از على (ع) و ساير امامان-عليهم السلام-دارند كه امروز از منابع اصلى معارف و فقه شيعه محسوب مى‏گردد،از جمله كتابهاى چهار گانه زير كه به كتب اربعه معروف شده است:«كافى‏»،«من لا يحضره الفقيه‏»،«تهذيب‏»و«استبصار»را مى‏توان نام برد.ولى تكرار اين موضوع را ضرورى مى‏دانيم كه هر حديثى در يكى از اين منابع معروف يا ساير منابع معتبر وجود داشته باشد به اين معنى نيست كه آن حديث‏به خصوص معتبر است،بلكه هر حديثى سلسله سندى دارد كه بايد هر يك از رجال سند آن جداگانه در كتب رجال مورد بررسى قرار گيرد،هر گاه تمام رجال سند مورد اعتماد بودند،آن حديث‏به عنوان يك حديث صحيح پذيرفته مى‏شود،در غير اين صورت،مشكوك يا ضعيف است و اين كار تنهادر خور آگاهان و علماى علم حديث و رجال است.

از اين جا به خوبى روشن مى‏شود كه وضع جمع آورى احاديث در كتب شيعه با منابع معروف اهل سنت متفاوت است چرا كه در كتب معروف صحاح مخصوصا صحيح بخارى و صحيح مسلم،مبناى نويسندگان اين بوده است،كه احاديثى را گرد آورى كنند كه نزد آنها صحيح و معتبر بوده است و به همين دليل هر يك از آن احاديث مى‏تواند،براى دستيابى به عقايد اهل سنت مورد استناد قرار گيرد (41) در حالى كه مبناى محدثان شيعه به اين بوده كه همه احاديث منسوب به اهل بيت-عليهم السلام-را جمع آورى كنند،و شناخت صحيح از غير صحيح را بهعلم رجال واگذار كرده‏اند-دقت كنيد.

دو كتاب بزرگ

از منابع مهمى كه جزء ميراثهاى مهم شيعه محسوب مى‏شود،نهج البلاغه است كه مرحوم شريف رضى حدود يك هزار سال قبل از كلمات على (ع) در سه بخش خطبه‏ها،نامه‏ها و كلمات قصار تنظيم كرده است،و به قدرى محتواى آن بالا و الفاظ زيباست كه هر كس پيرو هر مكتب و آيينى باشد اين كتاب را مطالعه كند،تحت تاثير محتواى عالى آن قرار مى‏گيرد،و اى كاش نه تنها مسلمانان كه غير مسلمانان نيز با آن آشنا مى‏شدند،تا به معارف بلند اسلامدر توحيد و مبدا و معاد و مسائل سياسى و اخلاقى و اجتماعى آشنا شوند.

يكى ديگر از اين ميراثهاى بزرگ،كتاب صحيفه سجاديه است كه مجموعه‏اى است از بهترين و فصيحترين و زيباترين دعاها،با محتواى بسيار بلند و بالا و عميق كه در واقع كار همان خطبه‏هاى نهج البلاغه را از طريق ديگرى مى‏كند و جمله به جمله آن درس تازه‏اى به انسان مى‏آموزد،و به راستى طرز نيايش و مناجات با خداوند را به هر انسانى مى‏آموزد،و روح و جانآدمى را نور و صفا مى‏بخشد.

اين مجموعه چنان كه از نامش پيداست از دعاهاى چهارمين پيشواى مكتب شيعه،امام على بن الحسين بن على بن ابي طالب،مشهور به‏«سجاد» (ع) است و ما هر وقت‏بخواهيم روح دعا و نيايش و توجه بيشتر به درگاه خداوند و عشق به ذات پاكش در ما پيدا شود به سراغ اين دعاها مى‏رويم و همچون گياهان نو رس كه از ابر پر بركت‏بهارى سيراب مى‏شوند از آنسيراب مى‏گرديم.

بيشترين احاديث‏شيعه كه بالغ بر دهها هزار حديث مى‏شود از پنجمين و ششمين امام،يعنى محمد بن على الباقر،و جعفر بن محمد الصادق-عليهما السلام-نقل شده،و قسمت مهمى نيز از هشتمين امام،على بن موسى الرضا (ع) است،و اين به خاطر آن است كه اين سه بزرگوار در شرايطى از زمان و مكان بودند كه فشار دشمنان و حكام بنى اميه و بنى عباس بر آنها كمتر بود،به همين دليل توانستند احاديث زيادى كه از رسول خدا (ص) به وسيله پدران و اجدادشان به آنها رسيده بود،در تمام ابواب معارف و احكام فقه اسلام از خود به يادگار بگذارند و اين كه مذهب شيعه را مذهب جعفرى مى‏گويند به خاطر همين است كه بيشترين روايات آنها از امام ششم جعفر بن محمد الصادق (ع) نقل شده است كه در دورانى مى‏زيسته كه بنى اميه رو به ضعف مى‏رفتند و بنى عباس نيز قدرت كافى براى فشار بر مردم پيدا نكرده بودند،و در كتب ما معروف است كه آن حضرت چهار هزار شاگرد در حديث و معارف وفقه تربيت كرد.

ابو حنيفه امام و پيشواى معروف حنفيه در سخن كوتاهى در توصيف امام جعفر بن محمد الصادق (ع) مى‏گويد:«ما رايت افقه من جعفر بن محمد،من فقيه‏تر از جعفر بن محمد (ع)نديدم!» (42)

مالك بن انس پيشواى ديگر فقه اهل سنت در يكى از سخنان خود چنين مى‏گويد:«من مدتى نزد جعفر بن محمد (ع) رفت و آمد داشتم،او را همواره در يكى از سه حالت ديدم،يا نماز مى‏خواند يا روزه مى‏گرفت،يا مشغول تلاوت قرآن بود،و به اعتقاد من مردى با فضيلت‏تر از جعفر بن محمد الصادق از نظر علم و عبادت كسى نديده و نشنيده است!» (43) و چون بنا بر نهايت اختصار و فشردگى مطالب است،از سخنان ساير علماى اسلام درباره امامان اهلبيت-عليهم السلام-چشم پوشى مى‏كنيم.

نقش شيعه در علوم اسلامى

ما معتقديم:شيعه،در پيدايش علوم اسلامى نقش مؤثرى داشته است،بعضى معتقدند كه علوم اسلامى از آنها نشات گرفته،حتى كتاب يا كتابهايى در اين زمينه نوشته شده و اسناد و مداركى ارائه داده‏اند،ولى ما مى‏گوييم حداقل،آنها در پديد آوردن اين علوم سهم بسزايى داشته‏اند،و بهترين شاهد و گواه اين مساله كتابهايى است كه از علماى شيعه در علوم و فنون اسلام ديده مى‏شود.هزاران كتاب در فقه و اصول،كه بعضى بسيار گسترده و در نوع خود بى نظير است،هزاران كتاب در تفسير و علوم قرآنى،و هزاران كتاب در عقايد و علم كلام،و هزاران كتاب در علوم ديگر،بسيارى از اين كتابها هم اكنون در كتابخانه‏هاى معروف دنيا موجود است و در معرض ديد همگان قرار دارد و هر كس مى‏تواند صدق اين ادعا را با مراجعهبه اين كتابخانه‏ها بداند.

يكى از دانشمندان معروف شيعه اين كتابها را فهرست كرده و در 26 مجلد بزرگ فهرست آن را گرد آورى كرده است. (44) اين فهرست مربوط به دهها سال قبل است،و در اين چند دهه اخير از يكسو تلاش زيادى براى احياى آثار علماى پيشين شيعه،و كشف كتب خطى و چاپ آنها صورت گرفته،و از سوى ديگر براى تصنيف و تاليف كتابهاى جديد،كه هنوز دقيقا آمار آن را تهيه نكرده‏ايم ولى بطور مسلم،در هر رشته از علوم اسلامى صدها يا هزاران كتاب جديد بهرشته تحرير در آمده است.

ما معتقديم:صدق و راستى و امانت از اركان مهم و اساسى اسلام است،قرآن مجيد مى‏گويد: «قال الله هذا يوم ينفع الصادقين صدقهم،خداوند مى‏فرمايد امروز روزى است كه صدقراستگويان به آنها نفع مى‏بخشد». (45)

بلكه از بعضى از آيات قرآن استفاده مى‏شود پاداش اصلى روز قيامت پاداشى است كه در برابر صدق و راستى به انسان داده مى‏شود (صدق و راستى در ايمان،در عمل به پيمانهاى الهى،ودر تمام شئون زندگى) (ليجزى الله الصادقين بصدقهم) . (46)

و همان گونه كه در گذشته نيز اشاره شد طبق دستور قرآن ما مسلمانان ماموريم كه در تمام دوران زندگى همگام و همنشين معصومان و راستگويان باشيم (يا ايها الذين آمنوا اتقوا الله و كونوا مع الصادقين) . (47) اهميت اين موضوع تا آن پايه است كه خداوند به پيامبرش دستور مى‏دهد از خدا بخواهد در هر كارى صادقانه وارد شود و صادقانه خارج گردد (و قل ربادخلنى مدخل صدق و اخرجنى مخرج صدق) . (48)

درست‏به همين دليل در روايات اسلامى مى‏خوانيم كه هيچ پيامبرى از سوى خدا مبعوث نشد مگر اين كه صدق و راستى و امانت در برنامه‏هاى اصلى او بوده (ان الله عز و جل لميبعث نبيا الا بصدق الحديث و اداء الامانة الى البر و الفاجر) . (49)

ما نيز با الهام گرفتن از اين آيات و روايات نهايت‏سعى و كوشش را به كار گرفتيم كه در بحثهاى اين كتاب جز راه صدق و راستى نپوئيم و كلامى بر خلاف حق و امانت نگوييم واميدواريم كه به لطف پروردگار در اداى اين رسالت توفيق يافته باشيم انه ولى التوفيق.

آخرين سخن

آنچه در اين مجموعه آمده،فشرده‏اى است از عقايد پيروان مكتب اهل بيت-عليهم السلام-و شيعيان،در اصول و فروع اسلام كه بدون كمترين تغيير و تحريف بيان شده،و به مدارك آن از آيات قرآن و روايات اسلامى و كتب مختلف دانشمندان اسلام اجمالا اشاره شده است،هر چند ذكر همه مدارك به ملاحظه اختصار و فشرده بودن بحثها ممكن نبود،و ما غير از بياناجمالى و فشرده در اين كتاب هدفى نداشتيم.

ما معتقديم:اين بحث نتايج زير را در بر دارد:

1-منبع خوبى است كه در عين اختصار،عقايد شيعه را به روشنى و با نهايت دقت‏بيان مى‏كند و همه فرق اسلامى و حتى غير مسلمانان مى‏توانند با مطالعه اين جزوه كوچك،عقايد پيروان اين مذهب را به طور اجمال و از دست اول در اختيار بگيرند و براى گرد آورى آن زحمتزيادى كشيده شده است.

2-ما معتقديم:اين جزوه مى‏تواند اتمام حجت الهى باشد،براى كسانى كه گاهى ناآگاهانه درباره عقايد ما،داورى مى‏كنند يا آن را از افراد مشكوك و مغرض،و يا كتابهاى غير معتبرمى‏گيرند.

3-ما معتقديم:با ملاحظه عقايد بالا،روشن مى‏شود كه موارد تفاوت ميان پيروان اين مكتب و ساير فرق مسلمين چنان نيست كه مانع از همكارى مشترك،ميان پيروان اين مذهب و ساير مذاهب اسلامى گردد،چرا كه نقاط مشترك در ميان همه مذاهب اسلامى بسيار فراوان استو دشمنان مشتركى نيز همه را تهديد مى‏كنند.

4-ما معتقديم:دستهايى در كار است كه با بزرگ كردن اختلافات ميان مذاهب اسلامى،آتش نزاع و جنگ و خونريزى در ميان آنان روشن كنند،و اسلام را كه در عصر و زمان ما مى‏رود مناطق عظيمى از جهان را زير سايه پر بركت‏خود قرار دهد،و خلاهاى ناشى از فرو ريختن كمونيسم و مشكلات روز افزون و لا ينحل نظام مادى سرمايه‏دارى را پر كند،به ضعفبكشاند يا پيشروى اسلام را در جهان متوقف سازد.

مسلمانان نبايد به مخالفان امكان دهند كه در اين كار خود موفق گردند،و فرصتهاى بسيار پرارزشى كه براى شناخت اسلام در جهان حاصل شده از دست‏برود.

5-ما معتقديم:اگر علماى مذاهب اسلامى،دور هم بنشينند و در محيطى آكنده از صفا و صميميت و دور از تعصب و لجاج،به بحث و بررسى در مسائل مورد اختلاف بپردازند،امكان كم شدن اختلافات بسيار زياد است،نمى‏گوييم همه اختلافات بر چيده مى‏شود،بلكه مى‏گوييم از دامنه آن كاسته مى‏شود،همان گونه كه در اين اواخر در كشور ايران گروهى از علماى شيعه و اهل سنت در شهر زاهدان در جلسات متعددى با هم نشستند و به قسمتى ازاختلافات پايان دادند كه شرح آن در اين مختصر نمى‏گنجد. (50)

در پايان دست دعا به درگاه قادر متعال برداشته و عرض مى‏كنيم:«ربنا اغفر لنا و لاخوانناالذين سبقونا بالايمان و لا تجعل فى قلوبنا غلا للذين آمنوا ربنا انك رؤف رحيم‏». (51)

پايان

پى‏نوشتها:

1-سوره آل عمران،آيه 190.

2-سوره انعام،آيه 65.

3-سوره انعام،آيه 50.

4-سوره انفال،آيه 22.

5-سوره كهف،آيه 49.

6-سوره توبه،آيه 70.

7-سوره آل عمران،آيه 108.

8-سوره بقره،آيه 286.

9-سوره هود،آيه 82.

10-سوره روم،آيه 41.

11-سوره رعد،آيه 11.

12-سوره نساء،آيه 79.

13-بحار الانوار،جلد 5،صفحه 17،حديث،23.

14-در كتاب‏«المسائل المستحدثة‏»اين مطلب را مشروحا بيان كرده‏ايم.

15-سوره مائده،آيه 3.

16-اصول كافى،جلد 2،صفحه 74،بحار الانوار،جلد 67،صفحه 96.

17-جامع الاحاديث،جلد اول،صفحه 18،حديث 127 (احاديث متعدد ديگرى نيز در همانكتاب در اين زمينه وارد شده است) .

18-سوره مؤمن،آيه 28.

19-سوره آل عمران،آيه 28.

20-وسائل،جلد 11،صفحه 461،حديث 6،باب 24.در بعضى از احاديث تعبير «ترس الله فىالارض،سپر الهى در زمين‏»شده است.

21-اين حديث را بسيارى از مفسران و مورخان و ارباب حديث،در كتابهاى معروف خود آورده‏اند از جمله واحدى در اسباب النزول،طبرى،قرطبى،زمخشرى،فخر رازى،بيضاوى ونيشابورى هر كدام در تفسير خود (ذيل آيه 106 نحل) آورده‏اند.

22-سنن ترمذى،جلد 1،صفحه 354،باب 138-سنن بيهقى،جلد 3،صفحه 167.

23-از جمله‏«بخارى‏»در صحيح خود از«جابر بن عبد الله انصارى‏»در باب التيمم (جلد 1، صفحه 91) و همچنين نسائى در صحيح خود نيز از«جابر بن عبد الله‏»در باب التيمم بالصعيد ذكر كرده،در مسند احمد از ابن عباس نيز نقل شده است (جلد اول،صفحه 301) و در منابعشيعه نيز از طرق مختلف از پيامبر اكرم (ص) نقل شده است.

24-براى آگاهى از اين روايات و همچنين كلمات بزرگان و حالات آنها در زمينه‏«زيارت‏»بهكتاب الغدير،جلد 5،صفحه 93 تا 207 مراجعه شود.

25-براى آگاهى از اين روايات و همچنين از كلمات بزرگان و حالات آنها در زمينه‏«زيارت‏»بهمدرك سابق مراجعه شود.

26-اين روايات را در صحيح مسلم و ابو داود و نسايى و مسند احمد و صحيح ترمذى و سننبيهقى مى‏توان مطالعه كرد.

27-حديث الحسن و الحسين سيدا شباب اهل الجنة،حسن و حسين دو آقاى جوانان اهل بهشتند»در صحيح ترمذى از ابو سعيد خدرى و حذيفه (جلد 2،صفحه 306 و 307) و صحيح ابن ماجه در باب فضائل اصحاب رسول الله و در مستدرك الصحيحين و حلية الاولياء و تاريخبغداد و اصابه ابن حجر،و كنز العمال و ذخائر العقبى و بسيارى از كتب ديگر نقل شده است.

28-ابو مسلم خراسانى كه ريشه حكومت‏بنى اميه را قطع كرد،براى جلب عواطف توده‏هاىمسلمان از شعار الرضا لآل محمد كمك مى‏گرفت (كامل ابن اثير،جلد 5،صفحه 372) .

قيام توابين نيز با شعار يا لثارات الحسين صورت گرفت (كامل ابن اثير،جلد 4،صفحه 175) .

قيام مختار بن ابى عبيده ثقفى نيز با همين شعار بود (كامل،جلد 4،صفحه 288) .

مى‏دانيم از جمله گروههايى كه بر ضد بنى عباس قيام كردند،حسين بن على صاحب فخ بود، او هدف خود را در يك جمله خلاصه مى‏كرد:«و ادعوكم الى الرضا من آل محمد،من شما را دعوت به جلب خشنودى آل محمد (ص) مى‏كنم‏» (مقاتل الطالبين،صفحه 299-تاريخطبرى،جلد 8،صفحه 194) .

29-كامل ابن اثير،جلد 2،صفحه 163-سيره ابن هشام،جلد سوم،صفحه 104.

30-سوره نساء،آيه 24.

31-تفسير طبرى،جلد 5،صفحه 9.

32-الدر المنثور،جلد 2،صفحه 140-سنن بيهقى،جلد 7،صفحه 206.

33-مسند احمد،جلد 4،صفحه 436-صحيح بخارى،جلد 7،صفحه 16 و صحيح مسلم،جلد 2،صفحه 1022 تحت عنوان‏«باب نكاح المتعه‏»آمده است.

34-اين حديث‏به همين عبارت يا عباراتى شبيه آن از نظر محتوا در سنن بيهقى،جلد 7، صفحه 206 و بسيارى از كتب ديگر آمده است،نويسنده الغدير،بيست و پنج‏حديث از كتب صحاح و مسندها نقل مى‏كند كه‏«متعه‏»در شرع اسلام،حلال و در عصر پيامبر (ص) و خليفه اول و مقدارى از زمان عمر معمول بوده،سپس او در اواخر عمرش از آن نهى كرد (الغدير،جلد3،صفحه 332) .

35-سوره بينه،آيه 7.

36-الدر المنثور،جلد 6،صفحه 379.

37-براى آگاهى بيشتر به پيام قرآن،جلد 9،صفحه 259 به بعد مراجعه فرماييد.

38-«تنقيح المقال فى علم الرجال‏»در ماده‏«عبد الله بن سبا»و ساير كتب مشهور و معروفرجال شيعه.

39-كتاب عبد الله بن سبا،نوشته علامه عسكرى.

40-هنگامى كه شيعيان شام در زمان بنى اميه دچار فشارهاى هولناك شدند،و در زمان عباسيان نيز آسوده نبودند،تا آنجا كه بسيارى از آنها در زندانهاى بنى اميه و بنى عباس جان سپردند،گروهى راه مشرق را پيش گرفتند و جمعى راه مغرب را،از جمله‏«ادريس بن عبد الله بن حسن‏»به طرف‏«مصر»رفت،سپس از آنجا به‏«مراكش‏» (مغرب) عزيمت نمود و به كمك شيعيان مراكش،حكومتى به نام‏«ادريسيان‏»تشكيل داد كه از اواخر قرن دوم تا اواخر قرنچهارم هجرى ادامه يافت و دولت ديگرى از شيعيان در مصر تشكيل شد.

اينها كه خود را از فرزندان امام حسين (ع) و از فرزندان فاطمه (س) دختر پيامبر (ص) مى‏دانستند و با آمادگى كه در مردم مصر براى تشكيل حكومت‏شيعى يافتند دست‏به اين كار زدند و از قرن چهارم هجرى رسما اين حكومت تشكيل شد و شهر قاهره را آنها بنا كردند، خلفاى فاطمى مجموعا چهارده نفر بودند كه ده تن از آنها مركز حكومتشان مصر بود،و حدود سه قرن در مصر و ساير نقاط آفريقا حكومت داشتند،و مسجد جامع الازهر و دانشگاه الازهر نيز به وسيله آنها ساخته شد،و نام فاطميان از نام فاطمه زهرا (س) مشتق شده است (دائرةالمعارف دهخدا،دائرة المعارف فريد و جدى،و المنجد فى الاعلام،واژه‏«فطم‏»و«زهر») .

41-به مقدمه‏«صحيح مسلم‏»و«فتح البارى فى شرح صحيح البخارى‏»مراجعه شود.

42-تذكرة الحفاظ ذهبى،جلد 1،صفحه 166.

43-تهذيب التهذيب،جلد 2،صفحه 104 (مطابق نقل اسد حيدر در كتاب الامام الصادق،جلد1،صفحه 53) .

44-نام اين كتاب الذريعة الى تصانيف الشيعة نوشته مفسر و محدث معروف،شيخ آقا بزرگ تهرانى است،تعداد كتابهايى كه با نام و نشان و ذكر مؤلف،در اين فهرست‏بزرگ آمده بالغ بر68 هزار جلد كتاب مى‏باشد،اين كتاب مدتى است چاپ و منتشر شده است.

45-سوره مائده،آيه 119.

46-سوره احزاب،آيه 24.

47-سوره توبه،آيه 119.

48-سوره اسراء،آيه 80.

49-اين حديث در بحار از امام جعفر صادق (ع) نقل شده است (جلد 68،صفحه 2) وهمچنين در جلد 2،صفحه 104.

50-شرح آن را مى‏توانيد در مجله پيام حوزه علميه قم مطالعه فرماييد.

51-سوره حشر،آيه 10.