بسم الله الرحمن الرحیم
 
نگارش 1 | رمضان 1430

 

صفحه اصلی | کتاب ها | موضوع هامولفین | قرآن کریم  
 
 
 موقعیت فعلی: کتابخانه > مطالعه کتاب هنر از دیدگاه مقام معظم‏رهبری,   مناسب چاپ   خروجی Word ( برگشت به لیست  )
 
 

بخش های کتاب

     01 - هنر از ديدگاه مقام معظم‏رهبرى حضرت آيت الله خامنه اى
     02 - هنر از ديدگاه مقام معظم‏رهبرى حضرت آيت الله خامنه اى
     03 - هنر از ديدگاه مقام معظم‏رهبرى حضرت آيت الله خامنه اى
     04 - هنر از ديدگاه مقام معظم‏رهبرى حضرت آيت الله خامنه اى
     05 - هنر از ديدگاه مقام معظم‏رهبرى حضرت آيت الله خامنه اى
     06 - هنر از ديدگاه مقام معظم‏رهبرى حضرت آيت الله خامنه اى
     07 - هنر از ديدگاه مقام معظم‏رهبرى حضرت آيت الله خامنه اى
     08 - هنر از ديدگاه مقام معظم‏رهبرى حضرت آيت الله خامنه اى
     fehrest - هنر از ديدگاه مقام معظم‏رهبرى حضرت آيت الله خامنه اى
 

 

 
 

هنر امروز و آينده

صحنه‏اى را كه قلم‏هاى بد سابقه يا بد دل (از انقلاب شما) چه در داخل كشور يا در هر جاى دنيا،ارائه كردند،چهره‏هاى معروف،آلوده‏كنندگان صفاى طينت انسانى...شما پاك كنيد، مدعى شما فقط هنرمندان بدبخت‏سيه رويى نيستند كه از انقلاب رو برگرداندند و خود را محكوم به فنا كردند،بلكه پيكر عظيم هنرى دنيا،تا آنجا كه در مشت‏سياست‏هاىاستكبارى‏ست،مدعى شماست (1) .

مسلم است كه:اگر جوانان معتقد ما با ذخيره‏اى ارزشمند استعداد كه در آنان هست،و با زمينه‏ى مساعدى كه انقلاب براى آنان فراهم آورده و با بهره‏گيرى از سوژه‏هاى بديع و بى‏نظيرى كه صحنه‏هاى انقلاب و جنگ تحميلى در اختيار آنان نهاده،و نياز مبرمى كه امروز به هنر نمايشى براى رسوخ و گسترش مفاهيم انقلابى احساس مى‏شود،همت‏خود را صرف تئآتر و سينما كنند و تكنيك و محتوى را به پيش ببرند،پس از چندى انقلاب اسلامى خواهد توانست‏برجسته‏ترين آثار هنرى در اين رشته را به دنيا عرضه كند وبشريت‏به يكى ازارزشمندترين هداياى انديشه الهى و اسلامى دست‏يابد. (2)

...خواه و ناخواه آنچه امروز در جامعه‏ى ما مى‏گذرد،در آيينه روشن ذوق و استعداد هنرمندان و اديبان اين روزگار منعكس خواهد شد.منتها هنرمند و اديب با فرهنگ اين وظيفه را هم دارد كه اين آيينه را هر چه صيقلى‏تر و صاف‏تر و روشن‏تر كند...هميشه اين آيينهمنعكس كننده‏ى دقيق واقعيات نيست.

گاهى كج و معوج نشان مى‏دهد. (اما) يك روز سرانجام حقيقت روشن خواهد شد و آنان كهسعى كرده‏اند آن را زشت و منحرف نشان دهند،افشاء خواهند شد. (3)

ما عقيده داريم كه هنرمند جوان امروز كه صادقانه دل به انقلاب سپرده و در خدمت انقلاب و در خدمت آرمانها و ارزشهاى انقلاب قرار گرفته است و مؤمنانه از انقلاب حرف مى‏زند،همان گزارشگر جاودانه‏ى تاريخ اين روزگار و حقايق اين روزگار است. (4)

روزى كه ادبيات انقلابى ما روند كنونى رشد و تعالى را پيموده باشد،مى‏تواند الگوى تازه‏اى براى ادبيات اين عصر شود.تصوير آرمانى زندگى و تشريح نقاط زشت و زيباى انسان امروز،و ترسيم راهى كه آدمى را به آسايش و رستگارى و تعالى حقيقى مى‏رساند،بيش از همه،از آن شاعر و هنرمندى ساخته است كه در مهد انقلابى خدايى و مردمى زيسته و نظام ارزشىمتعالى را در صفا و قداست فضايى كه وحى الهى بر آن حاكم است،آموخته باشد. (5)

البته هنر انقلابى هنوز جوان است،از پيش آزموده و تجربه نشده.اين طبيعت جوان و اين نهال تازه روييده،بتدريج رشد مى‏كند.شما عزيزان،همه هنرمندان،همه شاعران،قصه نويسها، سازندگان نمايشنامه‏ها و فيلمنامه‏ها و تابلوها و همه‏ى آثار هنرى و نمودارهاى زيبايى‏هاى آفرينش موظفيد،نه به وظيفه‏اى خارج از الهام درونى خودتان،بلكه به وظيفه‏ى هنرى،بهوظيفه‏ى اخلاقى،اين نهال جوان را بارور و شكوفا سازيد. (6)

عزيزان،توجه داشته باشيد هنرى كه امروز به نام هنر اسلامى و هنر انقلابى ارائه مى‏شود، آبروى جمهورى اسلامى و انقلاب اسلامى‏ست،لذا بايد هم از لحاظ تكنيك هم از لحاظمحتوى،همواره در منتهاى قوت باشد...

ما اميدوار هستيم كه آن اوج و جهش را بعد از چند سال بدست‏بياوريم...بايد محتواى هنر وقالب هنر هر دو با هم و به موازات هم ترقى و پيشرفت داشته باشد. (7)

انقلاب اسلامى ماندگار است چرا كه هدايت الهى و حمايت مردمى پشتوانه‏ى آن است.هنر شما بايد در راه تعميق ارزش‏هاى آن بكار رود.شما بايد از ابزار هنر خود شمشيرى بسازيد تاناپاكى‏ها و ناخالصى‏ها را بزدايد،تا راه رشد پاكى و خلوص و تقوى در جامعه باز و هموار شود. (8)

امروز با حاكم شدن ارزشهاى الهى و با ورود توده‏هاى مردم در صحنه‏هاى جدى و واقعى زندگى ميدان هنر آزمايى به روى همه باز است.فضاى انقلاب‏آنهم انقلابى كه به معناى حقيقى كلمه،متكى به دست و دل مردم است،خود بزرگ‏ترين مشوق است.مفاهيم انقلابى و حماسه‏هاى مردمى و آرمانهاى انقلاب،وسيع‏ترين عرصه‏ى جولان ذهن شاعر و هنرمند است. هر ذهن آفريننده مى‏تواند:در شرف و شجاعت اين مردم،در مبارزه به خاطر زندگى شايسته با گرگان درنده‏ى استكبار،در شكستن بت‏هاى زر و زور و تزوير،در صفاى دل جوانان،در استحكام و مقاومت مادران...در افراشتن پرچم حمايت از مستضعفين و در صدها جلوه‏ى انقلاب اسلامى،مسحور كننده‏ترين زيبايى‏ها را ببيند و با سرانگشت ذهن خلاق خود براى ديگران ترسيم كند.اين طبيعى‏ترين توقعى‏ست كه انقلاب از شاعر و هنرمند امروز دارد، انقلاب بى‏شك چشم به راه آنها كه مى‏گفتند«بر طاغوت‏»اند اما در عمل‏«با طاغوت‏»رفتند، نخواهد ماند.بيشترين تكيه‏ى انقلاب بر نيروهاى زاييده از انقلاب و پرورش يافته در مهد آناست. (9)

هزاران چشمه‏ى جوشنده هنرى را دستهاى پليد و خائن آلوده كردند...ما امروز آثار فرهنگى حركت‏به اصطلاح هنرى دوران گذشته را از نزديك مى‏بينيم.شما مسؤوليت‏سنگينى بر دوش داريد،بخصوص شما هنرمندان،و همه‏ى هنرمندانى كه اكنون در اين جمع حضور ندارند.كار بسيار دشوار است.منتها به فضل الهى يك امتياز داريم-و آن انقلاب است.امتياز انقلاب،امتياز عجيبى است...مثل هواى بهارى‏ست...گل را در گلدان،در گلخانه و در اتاق هم مى‏توان رشد داد،اما با صحراى باز قابل مقايسه نيست و با طراوت گسترده‏اى كه باران بهارىبر او مى‏بارد و آفتاب بر آن مى‏تابد و زمين حاصلخيز آن را...با سرعت و شتاب بارور مى‏كند... (10)

استعدادهاى مردم گنجى پايان ناپذير و معدنى بى‏انتها و قيمتى‏ست.كسانى مايل بودند از آن استفاده‏هاى سوء بشود.امروز اين معدن قيمتى در اختيار انقلاب است،در اختيار اسلام است.اين معدن قيمتى،ذوق و استعداد و خلاقيت و هنر انسان است:«الناس معادن كمعادن الذهب و الفضه‏»...هر چه ممكن است‏بهتر و خالص‏تر و بى‏غش‏تر آن را استخراج كنيد،بسازيدو توليد كنيد. (11)

بنده از ته دل و از بن دندان ايمان راسخ و قطعى دارم كه هنر آينده‏ى اين كشور،هنرى جوشنده و هنرى برتر خواهد بود.همانطور كه در ميدانهاى ديگر مشاهده كرديم.مثلا،شما خيال مى‏كنيد،نيروهاى نظامى ما،در جنگ چقدر هنر رزمندگى مى‏توانستند داشته باشند؟. ..ملت ما چقدر مى‏توانست‏بجنگد،چقدر مى‏توانست مقاومت كند؟حالا شما ببينيد چه خبر است،حماسه‏هاى بى‏نظير در ميدان‏ها...شما گزارشگران اين صحنه‏ها هستيد...گزارش اين صحنه‏ها كار هر كس نيست.شما هستيد كه روايتتان و حكايتتان مى‏تواند اين زيبايى‏ها را به چشم بكشاند...بايد مايه‏هاى هنرى‏تان را هر چه ممكن است قوى كنيد،ضعف‏هاى مختلف رابرطرف كنيد،اغماض نكنيد. (12)

بدون مجاهدت وقفه ناپذير شما شاعران آگاه و متعهد،جبران خسارتهاى دوران سلطه‏ى فرهنگى ميسر نخواهد شد و شعر انقلابى آن شكوفايى و جهش متناسب را نخواهد يافت.بايد:

اولا:همه‏ى ظرفيت‏شعرى جامعه به كار بيفتد،استعدادهاى جوشان شناخته و تربيت‏شود و فعليت‏هاى فراموش شده و به دست‏غفلت‏يا تغافل سپرده،در صورت سلامت‏به صحنه بازگردانده و نواخته شوند.

ثانيا:بايد شعر به فخامت و شيوايى لازم برسد و سخافت و سستى و خشكى مطلقا از آنزدوده شود.

ثالثا:در موضوعات و اهداف شعرى‏«بيشتر به مسائل مهم كنونى جامعه و نيز به معارف اسلامى كه مايه‏ى رسوخ پايه‏هاى نظام اسلامى‏ست،پرداخته شود و شعر كاملا در جهتهدفهاى انقلاب حركت كند.

رابعا:در زبان و تعبير و زيبايى و آرايش،و اگر لازم شود،در شيوه و قالب،ابتكار و نوآورى شود.وبسى بايدها كه كمال مطلوب در باب شعر اين زمان،از آن بى‏نياز نيست. (13)

هنر امروز ايران هنر«مقاومت‏»است،نه هنر«تسليم و سازش‏».اينگونه هنر،شرط اصلى آگاهى و زمان شناسى و نيز شجاعت و گستاخى در برابر تهاجم وحشيانه‏اى‏ست كه در آن از همه‏ى ابزارها براى سركوبى و به ذلت كشانيدن ملت ما استفاده مى‏شود. (14) بقاياى هنر دوران طاغوت كه تسليم در برابر تهاجم فرهنگى بيگانگان،روح و ويژگى اصلى آن بود،نمى‏تواند در بناى فرهنگ و هنر انقلابى اين روزگار نقشى و سهمى داشته باشد. (15) بايد به كارى همه جانبه و خستگى ناپذير در زمينه‏ى آموزش و پرورش هنرى پرداخته شود و مسؤولان و دست اندركاران امور فرهنگ و هنر در دولت جمهورى اسلامى همه‏ى امكانات لازم را براى اينرويش و پرورش در اختيار هنرمندان و هنر پژوهان بگذارند. (16)

استمرار و تداوم اين حركت دانشجويى،نويد بخش آن است كه نهال شعر جوان و انقلابى،در كار بالندگى و شكوفايى‏ست...همزمانى اين اجلاس با جنبش راهيان كربلا...مضمون تازه و شور و حالى مخصوص به آن مى‏بخشد.روح و تپش اين حركت فداكارانه...مخصوصا در مضمون و قالب شعر و ادب فارسى بايد نمودى برجسته و واضح داشته باشد.در حقيقت،شعردوران انقلاب بايد چاووش خوان قافله‏ى انقلاب باشد. (17)

شاعران جوان مى‏توانند منعكس كننده‏ى همه‏ى آرمانها،سياستها،روشها و واقعيتهاى انقلابشان در آثار شعرى خود باشند...امروز ملت‏ها همچون الگويى به انقلاب ما و ملت ما و كشور ما و نظام ما مى‏نگرند،بسيارند آنها كه مى‏خواهند سرنوشت‏خود را در آيينه‏ى اين انقلاب ببينند.پيام انقلاب بايد به زبان شعر و هنر كه اصيل‏ترين و خالص‏ترين و گيراترين زبانهاست،به آنان منتقل شود.انقلاب در قالب هنر و ادبيات آسان‏تر و صادقانه‏تر از هر قالبديگر قابل صدور است. (18)

ما بايد قرص و محكم مواضع خودمان را بگوييم كه:اى نويسنده!فيلمساز!نمايشنامه نويس! تو اگر واقعا مى‏خواهى براى اين انقلاب و با مردم باشى،ايدئولوژى اين مردم را بفهم و با اين ايدئولوژى حركت كن و شاعر مردمى و هنرمند مردمى باش.اما اينكه تو بخواهى در برج عاج خودت بنشينى و همان ذهنيات قديمى را مطرح كنى،از مردم جدا مى‏مانى و منزوى مى‏شوى،و چون اين حكومت،حكومتى مردمى‏ست وقتى از مردم جدا شدى از همه جامنزوى و بيگانه خواهى شد. (19)

...جزو نامه‏هايى كه برايم آمده بود،يك نامه از شاعر معروفى بود،نمى‏خواهم اسمش را بياورم.. .او ضمن تقدير از اينكه شما به شعر پرداخته‏ايد...از باب گله نوشته بود كه ما بعد از انقلاب شعرهايى گفتيم و چنين و چنان...و كسى به سراغمان نيامد...وقتى به شعرش نگاه كردم ديدم در همان شعرها نويد مى‏دهد كه اين خزان خواهد گذشت!...من به يكى از برادران گفتم در جوابش بنويسد:تو اينقدر ديد ضعيفى دارى كه گمان مى‏كنى حالا دوران خزان است،و اين بهارى را كه دميده نمى‏بينى...آنوقت گله مى‏كنى كه چرا از مردم جدا هستم.بهار آمده منتها بهارى‏ست كه دست تطاول گلچين در آن بيداد مى‏كند،لذا كارى كه بايد كرد اينست كه بايد رفت جلو دست گلچين را گرفت و الاغى را كه در ميان گلزار افتاده،بيرون كرد،نه اينكه منكر وجود بهار شد.بهار با همه‏ى سرسبزى و زيبايى دميده،لكن تو نمى‏توانى آنرا ببينى،يا اينكه گفته‏اى:صبح خواهد دميد!اين چه ديدى‏ست كه صبح دميده را نمى‏توانى ببينى؟!...او مجددا نامه نوشت و خيلى خوشحال شده بود و توضيحاتى داد...و آن برادر ما هم مجددادرجوابش يك نامه‏ى بسيار جالبى فرستاد... (20)

به هر حال،اين قشر هنرمند از معدود قشرهايى‏ست كه بيش از هر كس مى‏خواهد قدرش شناخته شود،اينكه مى‏بينيد اينها زود رنج و زود قهر و حساس هستند بخاطر همين است. بنابر اين وقتى با يك نفر صحبت مى‏كنند و مى‏بينند كه او حرف آنها را نمى‏فهمد،به خودشان مى‏گويند به كسى كه حرف مرا نمى‏فهمد،چه بگويم؟!لذا قهر مى‏كنند و مى‏روند وبه خودشان دردسر بحث و مباحثه نمى‏دهند. (21)

...موضوع را مى‏توان داد به يك نويسنده يا هنرمند تا او به صورت ابتكارى از هنر خود استفاده كند...اين جزو مصاديق محدود كردن هنر هنرمند نيست كه يك عده‏اى پيدا شده‏اند. ..و مى‏گويند:شما داريد هنرمندان را به زنجير مى‏كشيد،داريد محدودشان مى‏كنيد،هنرمند آزاد است،هنر در چارچوب عقايد و تفكرات و ايدئولوژى‏ها قرار نمى‏گيرد!اين دروغ محض است...هنر همواره بهترين زبان تبيين ايدئولوژيها بوده است.بنابر اين...اولويتهايى را كهمخاطب امروز به آنها احتياج دارد،بايد به هنرمند ارائه بدهيم. (22)

لازم است عرض كنم كه در زمينه‏ى هنر و تربيت هنرى و كار هنرى،در گذشته،پيش ازانقلاب،متاسفانه خيلى كم كارى داشته‏ايم،اين بايدجبران شود. (23)

مخاطب من كسانى هستند كه مى‏توانند كار هنرى فعال و پر تلاش انجام دهند و پيام هنرى را ابلاغ كنند.البته بايد كار كنند،بايد تلاش كنند،بايد از قالبهاى خوب و تكنيك‏هاىخوب قابل قبول و قابل ارائه در همه‏ى رشته‏ها و شعبه‏هاى هنر استفاده كنند. (24)

...بى‏شك معارف كنونى كه در اختيار ماست،به خاطر ضعف و انحطاط فرهنگى دوران گذشته با برخى زوايد مضر همراه است،بايد فرهنگ ملت ما كه بر پايه‏هاى اسلامى و بينشاسلامى متكى‏ست از آنها خلاص بشود.

بنده به عنوان يك مسؤول و يك ايرانى انتظارم از وضع كنونى اجتماع خودمان اينست كه حالا ديگر به طريقى عمل كنيم كه بتوانيم عقب ماندگى فرهنگى خود را كه بتدريج در طول چند قرن مخصوصا همين اواخر به آن دچار شده‏ايم،جبران كنيم...آيا واقعا نمى‏توانيم در زمان كنونى و در جامعه علمى خود،فلاسفه‏اى داشته باشيم مثل فارابى و ابن سينا،و دانشمندانى داشته باشيم چون خوارزمى و زكرياى رازى و ابو ريحان بيرونى و خيام و شعرا و ادبا و هنرمندانى داشته باشيم مثل فردوسى و سعدى و حافظ و فقهايى مانند شيخ طوسى و محقق و علامه حلى...آيا ما حق نداريم توقع داشته باشيم كه در دوره‏ى خود فلاسفه‏اى، دانشمندانى،فقهايى،شعرا و ادبايى و مورخانى و محققانى آنچنان،باز هم داشته باشيم؟چرا،مگر چه اتفاق افتاده؟

ايرانى همان ايرانى‏ست،سرزمين همان سرزمين است،شرايط تاريخى و اوضاع‏اجتماعى بهتر از آن دورانهاست.پيشرفت دانش و علوم نيز به ما كمك مى‏كند.زبان ما زبانى غنى و رسا و پر ظرفيت است و خود زبان در پيشرفت دانش و علوم و معارف و گسترش و ارائه‏ى آن و تبادل آن نقش مؤثرى دارد.با اين زبان،با اين استعداد،با اين وضع،با آگاهى از پيشرفتهاى جديد جهانى چه دليلى دارد كه ما اين انتظار را در دلمان نپرورانيم كه ايران همان نبوغ و همان برجستگى‏هاى علمى و شكوفايى فرهنگى اسلامى قرون ميانه‏ى اسلامى را امروز هم ارائهكند.

يك سلسله اتفاقها روى داد...و دانش در غرب آن جوشش را پيدا كرد.آنها نه استعدادشان بيشتر از مردم مشرق زمين است،نه سابقه‏ى تمدنى مانند شرق دارند،و نه اوضاع اجتماعى و وضع حكومتها و اوضاع سياسى و تشكيلات سياسى‏شان بهتر از تشكيلات سياسى شرق بود،بلكه گاهى ظالمانه‏تر و سخت‏تر هم بوده است.

بنابر اين،بر حسب يك سلسله امكانات،غرب در مسابقه‏ى دانش از شرق جلو افتاد،از شرق اسلامى و از ايران.ايران مهمترين و گرم‏ترين كانون دانش و معرفت.در طول اين چند قرن در بين كشورهاى اسلامى ديگر بود.حالا چرا بايد تصور بكنيم كه تا ابد بايد اوضاع همين گونهباشد؟به چه دليل؟

اولين قدم اين است كه ما محتاج ديگران نباشيم،البته همه‏ى انسانها به هم محتاجند،در حقيقت متكى به ديگران نباشيم يعنى اگر عصايشان را از زير بغل ما كشيدند،ما به زمينبيفتيم!!اين اولين قدم است. (25)

موسيقى-غنا

...اما در مورد موسيقى،بايد اعتراف كنم هنوز در اين مساله ما آن پاسخ روشن و كامل را نداريم،لا اقل من ندارم.در گذشته،[و الآن نيز بر آن عقيده هستم].روى اين جمله تكيه مى‏كرديم كه آهنگ مخصوص مجالس لهو،گناه و حرام است...آن وقتها ما فكر مى‏كرديم آهنگ‏هاى ترانه‏اى،مخصوص مجالس لهو است...اما دستگاهها،فرض كنيم دستگاه شور يا ابو عطا يا همايون و امثال آن چطور؟همه‏ى كسانى كه حنجره‏ى آنها يك نوايى را بيرون داده،با يكى از همين دستگاههاى دوازده‏گانه بوده است.پس اين حرام نيست و اصلا موسيقى همين آهنگها و ريتم‏هاى مخصوص است...اينها حرام نيست مگر آن كه باز در لابلاى آن يك چيزىبگنجانند كه آن حرام باشد. (26) و (27)

بعدها يك حرفى پيدا شد كه خود ما هم،بصورت يك احتمال مى‏گفتيم-وقتى كه حضرت آقاى منتظرى در طبس تبعيد بودند...ايشان هم همين حرف رامى‏گفتند-...وقتى ايشان گفتند در ذهن ما قوى‏تر شد،آن حرف اين بود كه بگوييم:غنا كه در شرع اسلام حرام است، اشاره به شكل ندارد بلكه اشاره به محتوى مى‏كند.اصلا وقتى مى‏خواهيد به دنبال غنا بگرديد،آن آهنگ را از لحاظ شكل مطالعه نكنيد تا بگوييد حرام است‏يا حلال است،بلكه آهنگ را به لحاظ محتوى مطالعه كنيد.يعنى غنا يك امر محتوايى‏ست،نه يك امر قالبى.اگر شما با زيباترين ترانه‏ها يا هر كيفيتى يك محتواى توحيدى را بيان كنيد،اين حرام نيست.اما اگر مثلا با همان آهنگ متين و موقر همايون و با يك لحن خيلى عادى يك چيز حرام وگناهى را بيان كنيد،اين غناست.البته اين به عنوان فتوا نبود...و ما هم مسجلا نمى‏گفتيم... (28)

اين حرفى بود كه آن وقت‏براى ما مطرح بود لكن الآن...آنچه مطرح است اينست كه از قول امام نقل شد:كه ايشان در مورد بعضى از آهنگهايى كه حتى با ساز همراه بود،فرمودند اين مقدار اشكالى ندارد...چنين استنباط كرديم كه نظر امام بر اينست كه:ساز بطور مطلق حرام نيست و ترانه هم همينطور.يعنى ترانه‏اى كه محتواى درستى دارد و با يك ساز ملايمى همراه است،اين اشكالى ندارد.اما اگر يك ساز جلفى بود و محتواى نادرستى هم داشت،هر كدامشموجب حرمت مى‏شود.

البته اين را هم بايد عرض كنم كه سازها عموما انسان را مقدارى از حالت جد خارج مى‏كند و از حق نبايد گذشت كه آهنگ اين چنين است.مگر آنكه آنچنان محتوايى داشته باشد كه نگذارد،مثل قرآن،يعنى آهنگ قرآن اين هنر را دارد كه...به آنچه قرائت‏شده جان مى‏دهد و آن را در نظر انسان برجسته‏تر مى‏كند و كلمه به كلمه را در مغز مى‏نشاند،مثل آبى در روح جريان پيدا مى‏كند،لذا آن حالت منفى ناشى از صداى خوش مثلا شيخ مصطفى اسماعيل را از بين مى‏برد...همين سرود مرحوم شهيد بهشتى...من خودم وقتى بار اول شنيدم با توجه به خاطرات و سوابق ذهنى كه تاثيرات آهنگ و موسيقى براى من بيش از يك آدم معمولى‏ست و محتوى در من يك اثر بيشترى مى‏گذارد تا آن آدمى كه به آن اندازه با مساله آشنايى ندارد، ديدم اين ترانه مرا كاملا از حالت جد خارج مى‏كند و الآن هم وقتى گذاشته مى‏شود،مى‏رومدر عالم ذهنيات...يك چيزى كه شايد خيلى لطف نداشته باشد. (29)

(سئوال بعدى اينست كه:هنوز موضع مشخصى در مورد موسيقى در جامعه‏ى اسلامى اتخاذ نشده است و نحوه‏ى برخورد از سوى مسؤولين و آيات عظام در اين مورد متفاوت است،چرا؟) (30)

پاسخ:اين از آن اشكالات كاملا وارد است و من تصديق مى‏كنم كه ما خيلى زودتر از اين بايستى تكليف موسيقى را روشن مى‏كرديم.البته من يك جمله به شما بگويم،آن چيزى كه در اسلام حرام است،غناست،نه موسيقى،موسيقى هر آهنگ و صدايى است كه از حنجره يا وسيله‏اى،به يك شكل حساب شده بيرون مى‏آيد.اما آن چيزى كه حرام است نوع خاصى از موسيقى‏ست كه غنا باشد.علت اينكه نظرات مختلف است،اين است كه در مورد غنا،ما آيات و روايات صريح كه مشخص كند غنا چگونه چيزى‏ست،نداريم،لذا استنباط فقهى از غنا متفاوت است.مثلا مرحوم آيت الله العظمى بروجردى رضوان الله عليه معتقد بودند:غنا آن چيزى‏ست كه مخصوص مجالس لهو باشد يعنى آن آهنگها و آوازهايى كه فقط در مجالس لهو و خوشگذرانى خوانده مى‏شود،حرام است و لو اينكه در بيرون مجلس لهو خوانده بشود.و ما آن‏زمان كه مرحوم آيت الله بروجردى حيات داشتند،اين را تطبيق مى‏كرديم با آن آهنگها و ترانه‏هايى كه در آن وقت معمول بود اينها را ما قدر مسلم از غنا مى‏دانستيم ولى موارد ديگرمسلم نبود.

حضرت آيت الله العظمى منتظرى نظر خيلى جالبى در باب غنا دارند من وقتى ايشان در طبس تبعيد بودند،به ديدنشان رفتم و اولين بار آنجا از ايشان شنيدم.ايشان مى‏گويند:غنا يك امر محتوايى‏ست و از آياتى كه در قرآن هست و در روايات به آن آيات استناد شده،ايشان استنباط مى‏كنند كه غنا يك امر محتوايى است.يعنى اگر شما يك چيزى را به آواز بخوانيد كه محتواى بدى داشته باشد،حرام است،البته با همان آواز و آهنگ خاص موسيقى.لكن اگر محتواى خوبى داشته باشد و«لهو الحديث‏»و«ليضل عن سبيل الله بغير علم‏»نباشد،اين غنانيست و حرام نمى‏باشد.

البته اين را ايشان آن وقت‏به صورت قطعى بيان نكردند بلكه نظر فقهى‏شان را به ما گفتند كه بعد ما هم از قول ايشان در بسيارى جاها نقل كرديم.و در اين اواخر من به خود ايشان گفتم شما اين نظرتان را بياد داريد كه آنوقت‏به ما گفتيد؟و ايشان گفتند:بله،كه معلوم مى‏شود الآن نظرشان همان است و تغيير نكرده.اما در مواردى كه شبهه وجود داشته باشد كه آيا اين مثلا غنا هست‏يا غنا نيست،طبق اصطلاح متديك علماى اصول،اين‏«شبهه‏ى مفهومى‏»ست و در شبهه‏ى مفهومى،بيشتر بزرگان و علماى علم اصول،برائت جارى مى‏كنند، يعنى هر جا كه ما شك كرديم كه آيا اين غنا هست‏يا نيست،بايد بگوييم غنا نيست و حرام نيست. (پس شما براى اينكه يك چيزى را بخواهيد گوش كنيد،كافى‏ست‏شك كنيد كه غنا هست‏يا نيست! (×) ) و ليكن ماوراى اين همه،خيلى لازم است كه ما در اين زمينه كاردرستى بكنيم و اين به عهده‏ى فقهاى ماست.من بارها اين مطلب را به برادران بزرگ خودمان از فقها و اساتيد گفته‏ام كه ما فعلا وقت نمى‏كنيم بنشينيم اين مسائل را بررسى كنيم و واقعا امروز مجال كار علمى و فقهى نداريم.لذا برادرانى كه در قم از زمره‏ى فقها و آگاهان از رموز اسلامىهستند،بايد بنشينند،مساله‏ى غنا و موسيقى را براى مردم حل كنند. (31)

از زحمات آقاى توكلى بايد حقيقة سپاسگزارى كرد كه ايشان فرآورده‏ى بسيار ذيقيمتى را براى انقلاب فراهم كردند.يعنى هر يك از اين ترانه‏ها و سروده‏هايى كه خوانده شد،فرآورده و محصولى‏ست‏براى انقلاب.و اين سرود:از طرفى شعر،از طرفى آهنگ و از طرفى تشكيل گروه سرود و اجراء با اين انتخاب خوب،هر كدام به نوبه‏ى خود حقيقة يك هنر است كه بايد از اين مرد زحمتكش و صبور-كه بدون صبر و خون دل خوردن اينطور چيزها درست نمى‏شود-تشكر كرد و تبريك گفت كه الحمد لله خوب توانستند از عهده برآيند.يكايك اين عزيزان هم كه در گروه سرود هستند،كارشان را خيلى خوب انجام مى‏دهند،هم اين آقازاده‏اى كه الآن خواند و هم آن آقايى كه سرود قبل از ظهر را خواند،اينها را من،هم در تلويزيون دقت كردم هم حالا،حقيقة مثل خواننده‏هاى حرفه‏اى،ژست‏ها و حركات و كارهايشان نشان پختگى‏ست كه با آنها كار شده است.صدايشان نيز خيلى متناسب است چون در همخوانى‏ها صداى نامتناسب كار را خراب مى‏كند،لكن شما صداهاى متناسب پيدا كرده‏ايد و همه‏ى صداها هم خوش.ايشان اين همه ما شا الله جوان و نوجوان خوش صدا و يكدست از لحاظ صدا پيدا كرده‏اند.از يكايك اين عزيزان تشكر مى‏كنم.بخصوص و از همه بيشتر از خود آقاى توكلى تشكر مى‏كنم و از آن آقا هم كه آن نى خوبشان را آرام آرام و چاشنى‏وارمى‏نواختند-كه واقعا بايد همينطور باشد،چون ساز در مجموعه‏ى سرود،حكم نمك طعام را دارد و لذا نبايد زيادى بكار برود.اثر اصلى متعلق به نفس انسان است و اين نفس انسانهاست كه آن تاثيراساسى و مضمون همه كس فهم را دارد. (32)

پى‏نوشتها:

1) -سخنرانى افتتاحيه‏«تالار حوزه انديشه و هنر»،15/12/1363.

2) -پيام به‏«دومين جشنواره تئآتر دانشجويان كشور»،14/8/1365.

3) -بازديد از«مجتمع ادب و هنر در خدمت جنگ‏»در ميدان آزادى،30/6/1364.

4) -همانجا.

5) -پيام به‏«نخستين كنگره‏ى دانشجويى شعر و ادب‏»،27/9/1363.

6) -سخنرانى افتتاحيه‏«مجتمع ادب و هنر در خدمت جنگ‏»،30/6/1363.

7) -سخنرانى افتتاحيه‏«مجتمع ادب و هنر در خدمت جنگ‏»،30/6/1363.

8) -پيام به‏«چهارمين كنگره‏ى شعر و ادب و هنر»،26/2/1363.

9) -پيام به‏«نخستين كنگره‏ى دانشجويى شعر و ادب‏»،27/9/1363.

10) -سخنرانى افتتاحيه در«تالار حوزه انديشه و هنر»،15/12/1363.

11) -همانجا.

12) -سخنرانى افتتاحيه در«تالار حوزه انديشه و هنر»،15/12/1363.

13) -پيام به‏«كنگره شعر و ادب نهضت‏سواد آموزى خراسان‏»،9/7/1364.

14) -پيام به‏«پنجمين كنگره‏ى شعر و هنر»،15/2/1364.

15) -همانجا.

16) -همانجا.

17) -پيام به دومين‏«كنگره‏ى شعر و ادب دانشجويان سراسر كشور»،27/9/1364.

18) -همانجا.

19) -گفتگو با اعضاى‏«واحد فرهنگى روزنامه جمهورى اسلامى‏»،26/11/1360.

20) -گفتگو با اعضاى‏«واحد فرهنگى روزنامه جمهورى اسلامى‏»،26/11/1360.

21) -همانجا.

22) -سخنرانى در مراسم‏«سالگرد تاسيس سازمان تبليغات اسلامى‏»،1/4/1366.

23) -همانجا.

24) -همانجا.

25) -سخنرانى در مراسم‏«چهارمين دوره‏ى كتاب سال‏»جمهورى اسلامى ايران،دهه‏ى فجر1365.

26) -مراسم ديدار اعضاى‏«واحد فرهنگى روزنامه جمهورى اسلامى‏»،26/11/1360.

27) -مثل چهچه‏ها و غلت‏هاى خيلى زياد.

28) -مراسم ديدار اعضاى‏«واحد فرهنگى روزنامه جمهورى اسلامى‏»،26/11/1360.

29) -مراسم ديدار اعضاى‏«واحد فرهنگى روزنامه جمهورى اسلامى‏»،26/11/1360.

30) -جلسه‏«پرسش و پاسخ‏»در دانشگاه،25/9/1366 (اين جزوات جداگانه تحتعنوان‏«پرسش و پاسخ‏»توسط روابط عمومى نهاد رياست جمهورى چاپ شده است.)

×) -اين جمله طبق ضبط نوار،با لحن شوخى ادا شده است.

31) -جلسه‏«پرسش و پاسخ در دانشگاه‏»،25/9/1366.

32) -صحبت پس از اجراى‏«برنامه سرود خوانى در استاندارى شيراز»،7/9/1366.

 
 

کلیه حقوق این سایت محفوظ می باشد.

طراحی و پیاده سازی: GoogleA4.com | میزبانی: DrHost.ir

انهار بانک احادیث انهار توضیح المسائل مراجع استفتائات مراجع رساله آموزشی مراجع درباره انهار زندگینامه تالیفات عربی تالیفات فارسی گالری تصاویر تماس با ما جمادی الثانی رجب شعبان رمضان شوال ذی القعده ذی الحجة محرم صفر ربیع الثانی ربیع الاول جمادی الاول نماز بعثت محرم اعتکاف مولود کعبه ماه مبارک رمضان امام سجاد علیه السلام امام حسن علیه السلام حضرت علی اکبر علیه السلام میلاد امام حسین علیه السلام میلاد حضرت مهدی علیه السلام حضرت ابالفضل العباس علیه السلام ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها پاسخ به احکام شرعی مشاوره از طریق اینترنت استخاره از طریق اینترنت تماس با ما قرآن (متن، ترجمه،فضیلت، تلاوت) مفاتیح الجنان کتابخانه الکترونیکی گنجینه صوتی پیوندها طراحی سایت هاستینگ ایران، ویندوز و لینوکس دیتاسنتر فن آوا سرور اختصاصی سرور ابری اشتراک مکانی colocation