|
|
|
|
|
|
‹ صفحه 215 › دشمنى با أو اصرار داشته و متحد شدند كه رحمأو را قطع نموده و فرزندانش را [ از شهر و ديارشان ] دور سازند ، جز عده اندكى از[ امت ] كه به علت رعايت حق در موردشان وفادار ماندند . پس كشته شد هر آنكه كشتهشد ، و اسير گرديد هر كه به اسارت درآمد ، و تبعيد شد هر آنكه تبعيد گرديد ، وسرنوشت براى آنان بگونه اى جريان يافت كه اميد پادش نيك براى آن هست ، چه اينكهزمين از آن خداوند است به هر كسى از بندگانش كه بخواهد آن را به ارث مى دهد وسرانجام كار با تقوا پيشگان است ، و خداوند از هر گونه نقص و آلايش منزه است ووعده خداوند حتمى است ، و به هيچ وجه تخلفى در وعده الهى نيست ، و اوست خداى عزيزو حكيم . پس بر پاكيزگان از خاندان محمد وعلى - كه درود خداوند بر آنان وخاندانشان باد - بايد كه گريه كنندگان بگريند ، و مويه كنندگان مويه كنند ، و بهخاطر چنان بزرگوارانى بايد كه اشكها ريخته شود ، و مى بايست فرياد زنندگان فريادزنند ، و ضجه كنندگان ضجه كنند ، و ناله سر دهندگان ناله سر دهند . حسن كجاست ؟حسين كجاست ؟ فرزندان حسين كجايند ؟ نيكويى بعد از نيكويى ، و راستگويى پس ازراستگويى ديگر ؟ كجاست راه [ خداوند ] پس از راه ديگر ؟ كجاست برگزيده أي بعد ازبرگزيده أي ؟ كجايند خورشيدهاى پرتو افكن ؟ كجايند ماههاى درخشنده ؟ كجايندستارگان تابناك ؟ كجايند نشانه هاي دين و پايه هاي علم ؟ ‹ صفحه 217 › كجاست آن حضرت بقية الله كه از عترت هدايتگربيرون نيست ؟ كجاست آن آماده شده براى بر كندن دنباله ستمگران ؟ كجاست آن انتظاركشيده شده براى بر طرف ساختن كژى ها و انحرافات ؟ كجاست آن كه براى زائل كردن ستمو تجاوز اميد به اوست ؟ كجاست آنكه براى تجديد كردن واجبات و سنتها و ذخيرة شده ؟كو آنكه براى برگرداندن آئين و شريعت برگزيده شده ؟ كو آنكه براى زنده كردن كتابخدا و حدود آن آرزو به اوست ؟ كجاست آن زنده كننده نشانه هاي دين و اهل آن ؟ كجاستدرهم شكننده شوكت و عظمت تجاوزگران ؟ كجاست خراب كننده بناهاى شرك ونفاق ؟ كجاستنابود كننده اهل فسق و گناه ؟ كجاست دور كننده شاخه هاي گمراهى و دو دستگى ؟ كجاستفانى كننده اهل سركشى و طغيان ؟ كجاست ريشه كن كننده اهل عناد و گمراهى والحاد ؟كجاست عزت دهنده دوستان و خوار كننده دشمنان ؟ كجاست متحد كننده كلمه بر مبناىتقوى ؟ كجاست آن درى كه از طريق آن به خداوند راه يافته مى شود ؟ كجاست آن وجهالله كه اولياى خدا به سوى أو روى همى آورند ؟ كجاست آن سبب پيوسته ميان اهل زمينو آسمان ؟ كجاست صاحب روز پيروزى و بر افراننده پرچمهاى هدايت ؟ كجاست آنكهپراكندگى صلاح و خشنودى را فراهم مى آورد ؟ ‹ صفحه 219 › كجاست آن طلب كننده خون پيامبران و فرزندانآنان ؟ كجاست آن انتقام گيرنده خون كشته شده در سرزمين كربلا ؟ كجاست آن پيروزمندبر هر كه بر حريم أو تجاوز كرده و تهمت زند ؟ كجاست آن مضطر و ناچارى كه هرگاه دعاكند اجابت مى شود ؟ كجاست آن صدر نشين جهانيان صاحب نيكى و تقوى ؟ كجاست فرزندپيامبر مصطفى و فرزند على مرتضى و فرزند خديجه بزرگوار و فرزند فاطمه زهرا . پدر ومادرم فدايت و جانم سپر بلاى تو و حمايت كننده تو باد ، أي فرزند آقايان مقرب ، أيفرزند اصيل ترين و بزرگوارترين اهل عالم ، أي زاده هدايتگران ره يافته ، أي زادهبرگزيدگان پاكيزه ، أي فرزند شريفترين مردمان ، أي فرزند نيكوترين پاكان ، أيفرزند جوانمردان برگزيده ، أي فرزند گرامى ترين بزرگواران . أي زاده ماههاى تابان، أي زاده چراغهاى درخشان ، اى زاده شهابهاى تابان ، أي زاده ستارگان فروزان ، أيفرزند راههاى روشن بسوى خدا ، أي فرزند نشانه هاي آشكار ، أي زاده علوم كامل . أيزاده سنتهاى مشهور ، أي فرزند آثار ثبت شده ، أي فرزند معجزات موجود ، أي فرزندرهنمايان مشهود خلق ، أي فرزند صراط مستقيم ، أي فرزند نبأ عظيم ، أي فرزند كسى كهدر علم حق نزد خداوند دارى برجسته ترين مقامها و حكمتهاى الهى است . ‹ صفحه 221 › أي فرزند آيات روشن پروردگار ، أي فرزنددلائل آشكار حق ، أي زاده برهانهاى واضح حيرت انگيز ، أي فرزند حجتهاى بالغه الهى، أي فرزند نعمتهاى تمام خداوند . اى فرزند طه و محكمات ، اى فرزند يس و ذاريات ،اى فرزند طور و عاديات ، أي فرزند آن بزرگوارى كه آن قدر نزديك شد و پيش رفت تااينكه همچون نزديكى دو سر كمان يا نزديكتر به خداوند على اعلى نزديك شد . أي كاشمى دانستم كه دورى تو را به كجا كشانده ، و كدام سرزمين يا خاك تو را در بردارد ،آيا در زمين رضوى يا غير آن ياذى طوى مسكن دارى ؟ بسيار دشوار است بر من كه همهخلق را ببينم و تو ديده نشوى ، و هيچ صدائى و سخنى هر چند آهسته هم از تو نشنوم ،بسيار سخت است بر من كه بلاها تو را بدون من احاطه كند و از من به تو ناله وشكايتى نرسد . جانم فداى تو باد أي پنهان شده أي كه از ما دور نيستى ، جانم بهقربان تو اى دور از وطنى كه از ما دور نشده ، جانم فداى تو باد أي آروزى مشتاقان ومورد تمناى هر مرد و زن اهل ايمان كه به ياد تو ناله مى زنند . جانم فدايت باد اىبسته به عزتى كه هيچ كس به آن نتواند رسيد ، جانم فدايت باد أي صاحب مجد و شرف كههمانندى ندارد ، جانم فدايت باد أي صاحب نعمتهاى ديرينه كه نظيرى برايش نيست ،جانم فدايت باد أي رمز شرافت كه احدى با آن برابرى نتواند كرد . ‹ صفحه 223 › اى مولايم تا كى در فراقت ناله بركشم [ تا كىدر انتظارت حيران بمانم ] ، با كدام گفتار تو را بستايم ، و چگونه و با چه زبانىآهسته با تو سخن گويم ؟ بسيار دشوار است بر من كه از غير تو پاسخ داده شوم و همسخن گردم ، بسيار سخت است بر من كه بر فراقت بگريم و مردم تو را واگذارند ، بر منسخت و دشوار است كه بر تو و نه بر ديگران بگذرد آنچه گذشته است . آيا كسى هست كهمرا يارى دهد تا با او هم ناله شوم و مدتى طولانى باهم بگرييم ، آيا زارى كننده أيوجود دارد كه أو را در حال تنهائى در زاريش يارى دهم ، آيا چشم متألم از فرط گريهأي هست كه چشم من أو را بر گريستن همراهى كند ، أي فرزند پيامبر آيا راهى بسوى توهست كه با تو ملاقاتى صورت گيرد [ يا آن راه يافته شود ] ، آيا اين روز [ تاريكغيبت ] به فرداى ديدار جمالت مى رسد كه ما بهره مند شويم . كى شود كه بر چشمه هايسيراب كننده ات بر آييم و سيراب گرديم ؟ كى شود كه از آب زلال [ ظهور ] توبرخوردار شويم كه تشنگيمان طولانى شده ؟ كى شود كه هر بامداد و شامگاه به ديدارتمشرف شويم و ديده هايمان روشن گردد ؟ كى تو ما را و ما تو را ببينيم در حالى كهپرچم پيروزى را بر افراشته و آشكارا ديده شوى . آيا مى شود كه پيرامونت گرد آمدهباشيم و تو رهبرى مردم را عهده دار شده باشى ، در حالى كه جهان را از عدل و داد پركرده ، و دشمنانت را خوارى و عقوبت چشانده و ، سركشان و منكران حق را نابود فرمودهباشى ، و متكبران را ريشه كن ساخته و ستمگران را از بن براندازى و ما بگوئيم : حمدمخصوص پروردگار جهانيان است . ‹ صفحه 225 › بار خدايا ! تو بر طرف كننده غمها و بلاهاهستى ، بدرگاهت شكايت مى آوريم كه دادگرى نزد توست ، و توئى پروردگار آخرت و دنيا. أي فرياد رس پناهندگان ، بنده كوچك مصيبت زده را داد رسى كن ، و آقايش را به اوبنمايان ، اى خداوند بسيار قدرتمند ، و بظهورش غم و اندوه و سوز دل را از اين بندهضعيف دور گردان ، و دل تفتيده را خنك فرما ، اى آنكه بر عرش استوار بوده و بازگشتهمه بسوى اوست . بار خدايا ! و ما بندگان توايم كه مشتاق ظهور وليت هستيم ، آنكهيادآور تو و پيامبر توست ، او را براى نگاهبانى و پاسدارى آفريدى و قوام و پناهگاههمان قراردادى ، و براى مؤمنان أو را به امامت منصوب فرمودى پس تحيت و سلام ما رابه حضرتش برسان و بدين وسيله گرامى داشتت را نسبت بما افزون فرما ، و قرارگاه أورا جايگاه و منزل ما قرارده ، و نعمتت را تمام كن ، به اينكه أو را پيش روى ماآورى ، تا آنكه به بهشتهايت واردمان فرمائى و با شهيدان خالص و برگزيده ات رفيق وهمنشين نمايى . بار خدايا ! بر حجتت و ولى امرت درود فرست و بر حضرت محمد ، جد أو، رسولت ، بزرگ آقاى عالم ، درود فرست ، و نيز بر پدرش آقاى كوچك و بدست گيرندهپرچم در روز محشر ، و سيراب كننده دوستانش از حوض كوثر ، وامير بر تمامى انسانها ،كسى كه هر كه به أو ايمان آورد پيروزمند ، و هر كه أو را انكار كرد امر عظيمى رامرتكب گرديده و كافر شده است . خداوندا ! بر پيامبر و بر برادرش أمير المؤمنين وبر فرزندان سپيد روى آنان ، درود فرست ، تا آنگاه كه خورشيد پر تو افشانى كرده وماه مى درخشد ، و نيز بر جده اش صديقه كبرى فاطمه زهرا دختر ‹ صفحه 227 › پيامبر برگزيده ، و بر برگزيدگان از پدراننيكويش و بر خود او ، بهتر و كامل تر و تمام تر و جاودانه تر و بيشتر و فزون تر ازآنچه كه بر فردى از برگزيدگان و نيكان از خلقت درود فرستاده أي ، بر اينان درودفرست ، و بر أو درود فرست درود فرستادنى كه شماره اش را پايان نباشد و امدادشخاتمه نپذيرد ، و زمانش هيچ گاه سپرى نگردد . بار خدايا ! و به وجود آن حضرت حق رابه پا دار و باطل را از ميان بردار ، و دوستانت را به او به دولت و سلطنت برسان ،و دشمنانت را به أو خوار گردان ، خداوندا بين ما و او پيوندى برقرار كن كه بههمنشينى پدرانش [ در بهشت ] بيانجامد ، و ما را از كسانى قرارده كه به دامان آنانچنگ زنند و در سايه آنان زيست كنند ، و ما را يارى فرما تا حقوق او را ادا كرده ودر اطاعتش اهتمام ورزيم و از نافرمانيش اجتناب نمائيم . و به رضايت و خشنودى آنبزرگوار از ما بر ما منت گذار و رأفت و مهر و دعا و خير آن جناب را بما موهبت فرما، تا بوسيله آن به رحمت پهناور تو دست يابيم و نزد تو رستگار گرديم ، و به بركت اونماز ما را قبول فرما و به او گناهانمان را بيامرز و دعايمان را مستجاب كن وروزيمان را فراخ گردان ، و هم و غم ما را چاره كن ، و حاجتهايمان را برآورده ساز ،با وجه كريم خويش بما توجه كن ، و تقرب ما را بسوى خود بپذير . ‹ صفحه 229 › و با رحمت خويش بر ما نظر افكن تا با آن بهكمال گرامى داشت تو راه بريم ، آنكه ديگر هرگز آن را به جود و كرم خود از ما مگير، و ما را از حوض جدش پيامبر ، به جام او و بدست او سيراب گردان ، سيراب شدنى كاملو خوش و گوارا و خوب ، كه هرگز پس از آن تشنگى نباشد ، أي مهربانترين مهربانان . ‹ صفحه 231 › 8 - ادعيه آن حضرت در ماهمبارك رمضان در شبهاى ما مبارك رمضان ، معروف به دعاىافتتاح بعد از نماز صبح روز عيد فطر ‹ صفحه 233 › ( 35 ) دعاى آن حضرت در شبهاى ماه مباركرمضان ، معروف به دعاى افتتاح پروردگارا ! با ستايش تو ثناء خود را آغاز مى كنم ،در حالى كه تو با منتت راه درست را تحكيم مى گردانى ، و يقين دارم كه در موضع عفوو رحمت مهربانترين مهربانان ، و در مقام عقاب و انتقام سخت ترين مجازات كنندگان ،و در جايگاه كبريا و عظمت بزرگترين جبارانى . بارالها ! تو به من اجازه دادى كهبدرگاهت دعا كرده و حاجت طلبم ، پس أي شنوا مدحم را بشنو ، و اى رحيم دعايم رااجابت فرما ، و اى آمرزنده از لغزشم درگذر ، أي خدايم چه بسيار اندوههايى كه برطرف كردى ، و غصه ها كه از جانم زدودى ، و لغزشها كه ناديده گرفته ، و رحمت ها كهمنتشر نموده ، و زنجيرهاى بلا را از هم گسستى . ستايش مخصوص خداوندى است كه همسر وفرزندى أو را نيست ، و در سلطنت و پادشاهى شريكى نداشته ، و سرپرستى از روى ذلت وخوارى ندارد و او را بسيار بزرگ شمار . ستايش از آن خداوند است با تمامى ستودنىهايش بر تمامى نعمتهايش ، ستايش خداى راست كه در سلطنتش ضد و مخالفى ندارد ، و درتدبير و كارهايش كشمكش كننده أي نيست . ‹ صفحه 235 › ستايش از آن خداوندى است كه در آفرينش أو راشريكى نبوده ، و در عظمت همانندى ندارد ، سپاس خداى راست كه امر و ستايشش در ميانمردم روشن ، و بزرگواريش به لطف و كرمش پديدار ، و دست عنايتش به جود و بخشش گشادهاست ، گنجينه هاي رحمتش نقصان نپذيرد ، و كثرت عطا جز بر جود و كرامتش نيفزايد ،كه أو بسيار با عزت و بخشش است . خداوندا ! اندكى از بسيار را از تو درخواست مىكنم ، با آنكه به آن سخت نيازمندم ، و تو از آن حاجت از آغاز بى نياز بودى ، و [همان اندك حاجت ] نزد من بسيار و ادايش براى تو سهل و آسان است . خدايا ! آمرزش تواز گناهم و گذشتت از خطاهايم ، و چشم پوشيت از ظلم ، و پرده پوشيت بر عمل زشتم وحلم و بردباريت بر جرم و گناه بسيارم ، كه به خطا و عمد انجام دادم ، مرا به طمعانداخت كه از تو چيزى را درخواست كنم كه مستحق آن نيستم ، همان كه تو به رحمت خويشروزيم گردانيدى و از روى قدرتت آن را به من نماياندى ، و از اجابتت به من شناساندى. از اينرو چنان شده ام كه تو را با آرامش مى خوانم ، و با انس و رغبت و بدون ترسو بيم از تو حاجت مى طلبم ، و باز بر تو آنچه مى خواستم را تقاضا نمودم ، پس اگرحاجتم را دير برآوردى از نادانى بر تو عتاب كردم ، و در صورتى كه چه بسا به علتعلمى كه به سرانجام كارها دارى تأخير در انجام حاجتهايم برايم بهتر بوده است ، پسمن هيچ مولاى بزرگوارى را صبورتر بر بنده پستى از تو برخود نديده ام . ‹ صفحه 237 › پروردگارا ! مرا دعوت مى كنى در حالى كه ازتو روى مى گردانم ، و تو محبت مى نمايى و من بغض و عناد مى ورزم ، با من دوستى وشفقت مى فرمايى و من از تو نمى پذيرم ، گويا بر تو منت مى گذارم ، اين ناسپاسى منمانع از رحمت و احسان نمودن تو بر من و فضل و عنايت بر اساس جود و كرمت نشده است ،پس به اين بنده نادانت رحم كن و به فضل و احسانت بر من ببخشاى كه تو بسيار بخشندهو كريمى . ستايش مخصوص خداست كه مالك ملك وجود است ، روان ساز كشتيها ، رام كنندهبادها ، پديد آورنده صبحگاهان از شب ، و حاكم روز جزا ، و پروردگار جهانيان است .ستايش از آن خداست بر حلم أو پس از علمش ، و ستايش از آن خداست بر عفوش پس ازقدرتش ، و ستايش خداى راست بر حلم و بردبارى طولاني او در مقام غضبش ، در حالى كهبر هرچه خواهد تواناست . ستايش مخصوص خداست كه آفريننده خلق و گستراننده روزى ، وپديد آرنده صبحگاهان ، و صاحب جلالت و بزرگوارى و فضل و انعام است ، آن خدائى كهاز نظرها دور است و از اينرو ديده نخواهد شد ، و به همه نزديك است ، و از اين جهتبر رازهاى پنهان شاهد و گواه مى باشد ، اوست بزرگوار و بلند مرتبه . ستايش از آنخدائى است كه كسى در مقابلش به نزاع بر نخيزد ، و شبيهى با او همگون نگردد ،پشتيبانى مددكار أو نشود ، عزيزان در مقابل عزتش مقهور ، و بزرگان در پيشگاه عظمتشمتواضعند ، و با قدرتش بر هر چه خواهد مى رسد . ‹ صفحه 239 › ستايش خداى راست كه چون او را ندا كنم جوابدهد و هر عيب و نقصى را بر من بپوشاند ، در حالى كه معصيت او را مى كنم ، و نعمتبزرگ بر من مى بخشد ، و من متقابلا شكرش نمى گذارم ، پس چه بسيار موهبتهاىگرانبهائى كه به من عطا كرده و چه امور هولناكى كه از من دفع نموده و شادمانيهاىشگفت انگيز كه به من نمايانده ، پس من هم أو را به ستايش ثنا گفته و به پاكى ومنزه بودن از هر عيب و نقصى ياد كنم . ستايش مخصوص خداوندى است كه حجاب أو دريدهنشود ، درگاه [ لطفش ] بسته نشود ، نيازمندش رد نكرد ، و آرزومندش محروم نگردد ،ستايش خداى راست كه بيم ناكان را ايمنى بخشد ، و صالحان را نجات دهد و مستضعفان رابلند گرداند ، و گردنكشان را خوار سازد ، و پادشاهان را هلاك كرده و ديگران را برجاى آنان نشاند . ستايش از آن خدائى است كه درهم كوبنده سركشان ، هلاك كننده ستمگران، دريابنده گريزندگان ، به كيفر رساننده ظالمان ، فريادرس فرياد خواهان ، مرجعحاجت نيازمندان ، معتمد مؤمنان است . ستايش مخصوص خداوندى است كه آسمان و ساكنانشاز ترس او در بيم و اضطرابند ، و زمين و اهلش برخود مىلرزند ، و دريا و هر آنچه دراعماقش شناور است به جوش و خروش مى افتند ، ستايش خداى راست كه ما را به اين [ راهايمان و ولايت ] هدايت كرد و اگر خداى ما را هدايت نمى فرمود ما خود بدان ره نمىيافتيم . ‹ صفحه 241 › ستايش مخصوص خداست كه جهان را خلق كرده وبراى او خالقى نيست ، همه را روزى مى دهد و خود روزى نمى خواهد ، و طعام و خوراكمى دهد و خود بدان نيازمند نيست ، و زنده ها را مىميراند و مردگان را زنده مى كندو خود زنده جاودانه است ، هر خير و نيكى بدست اوست و بر هر چيز تواناست . خدايا !بر محمد بنده و فرستاده ات ، و امين و برگزيده ات ، و دوست و انتخاب شده از ميانخلقت و نگاهبان سر تو و رساننده رسالتهايت ، درود فرست ، برترين و نيكوترين وزيباترين و كامل ترين و پاكترين و روز افزون ترين و پسنديده ترين و پاكيزه ترين ،و درخشان ترين و بيشترين درود و بركت و رحمت و سلام كه بر هر يك از بندگان خاص خودو پيامبران و رسولان و خاصان و اهل كرامت بر تو از ميان خلقت فرستادى . بار خدايا! و درود فرست بر على امير مؤمنان و جانشين رسول پروردگار جهانيان و بنده و ولى وبرادر رسولت و حجت تو بر خلقت و آيت كبرايت و خبر بزرگ عالم آفرينش . و درود فرستبر صديقه طاهره حضرت فاطمه برترين بانوى جهان ، و درود فرست بر دو نوه پيامبر رحمتو دو پيشواى هدايت امام حسن و امام حسين ، دو سيد جوانان اهل بهشت . ‹ صفحه 243 › و درود فرست بر امامان و پيشوايان اسلام حضرتعلى بن حسين و محمد بن على و جعفر بن محمد و موسى بن جعفر وعلى بن موسى و محمد بنعلى وعلى بن محمد وحسن بن على و زاده أو امام هدايتگر هدايت شده ، كه حجت هاي توبر بندگانت و امينان تو در شهرهايت هستند ، درود بسيار و دائم . پروردگارا ! درودفرست بر ولى امرت قائم مورد آرزو ، و عدل مورد انتظار ، و او را به سپاه فرشتگانمقربت فراگير و به روح القدس تأييد فرما ، أي پروردگار جهانيان . بارالها ! أو رااين چنين قرارده كه دعوت كننده به كتاب آسمانى تو و قيام كننده به ترويج دين توباشد ، و او را خليفه خود در زمين گردان ، چنان كه پيشينيان أو را امام و خليفهگرداندى ، و او را براى [ برپائى ] دينت كه مورد پسند تو مى باشد در زمين جايگزينفرما وخوف و ترس أو را به ايمنى مبدل گردان ، تا تو را بپرستد و در هيچ امرى با توشريك نگيرد . خداوندا ! أو را عزت بخش و به وسيله أو [ مؤمنان را ] عزيز گردان ، واو را يارى كن و به وسيله او [ مؤمنان را ] يارى فرما ، و او را نصرت كامل با عزتعطا فرموده و گشايشى آسان به أو عنايت كن ، و از جانب خود أو را سلطنت و قدرت تفضلفرما ، خدايا ! به دست أو دينت و سنت پيامبرت را آشكار ساز تا آنكه ديگر چيزى ازحق و حقيقت از ترس فردى از خلقت مخفى نماند . ‹ صفحه 245 › بارالها ! ما از تو اميد تحقق دولت گرانقدرترا داريم ، كه اسلام و اهلش را به آن عزت بخشى ، ونفاق و اهل نفاق را با أو ذليلگردانى ، و ما را در آن دولت حقه از دعوت كنندگان به طاعتت و پيشوايان راه هدايتتقرار دهى ، و بواسطه آن بزرگوار كرامت دنيا و آخرت را روزى ما فرمائى ، پروردگارا !آنچه از حق كه بما شناساندى ما را به عمل آن وادار ، و آنچه كوتاه آمديم ما را بهمقام معرفت آن برسان . خدايا ! به بركت وجود آن امام همام پريشانى ما را بر طرف ،پراكندگى امورمان را اصلاح ، گسيختگى ما را به اتحاد ، كمى عده ما را به كثرت ،ذلتمان را به عزت مبدل گردان ، و خاندان ما را بى نياز ، و دينهايمان را ادا ، وفقر ما را جبران ، و نقائص ما را بر طرف ، و سختى ما را آسان ، و ما را سپيد روبنما ، و اسيرانمان را آزاد ، و خواسته هاى ما را روا ، و وعده هائى را كه بمادادى وفا ، و دعاهاى ما را مستجاب ، و درخواستهاى ما را عطا نما ، و به لطف وعنايات حضرتش ما را به آروزهايى كه در دنيا و آخرت داريم برسان ، و به حق أو فوقآنچه مايليم را بما عنايت فرما . أي بهترين سؤال شدگان ، و اى گشاده ترين عطاكنندگان ، بوسيله أو سينه هاي ما را شفابخش ، و خشم دلهايمان را فرو نشان ، و مارا با وجود همه اختلافات به حق هدايت فرما ، كه تو البته هر كه را بخواهى به راهراست هدايت مى فرمايى ، و به وسيله او ما را بر دشمنانت و دشمنانمان يارى نما ، اىخداى حق اين دعا را به كرمت مستجاب فرما ، آمين . بارالها ! ما بدرگاه تو از فقدانپيامبرت كه سلام و درود بر او ، و از غيبت ‹ صفحه 247 › امام ، و بسيارى دشمن و كمى عددمان ، و فتنههاى سخت بر ما ، و غلبه محيط روزگار بر ما ، بر تو شكوه مى بريم ، پس بر محمد وخاندانش درود فرست و ما را در همه اين امور يارى كن ، به فتح زود رسى از جانب خود، و به بر طرف ساختن رنج و سختى ، و نصرت با عزت و سلطنت حقه كه آن را آشكارگردانى ، و رحمتى از تو ، كه بر همه شامل نمائى ، و لباس عافيت كه بر ما بپوشانى ،به حق رحمتت أي مهربانترين مهربانان . ( 36 ) دعاى آن حضرت بعد از نماز صبح در روزعيد فطر پروردگارا ! بسوى تو روى مى آورم در حالى كه پيامبر پيشاپيشم ، و على پشتسر و سمت راستم ، و امامانم در سمت چپم مى باشند ، با آنان از عذابت خود را مستورداشته ، و به تو نزديكى مى جويم و هيچ كسى را جز ايشان به تو نزديكتر نيافته ام ،آنان امامانم مى باشند ، هراسم از عقابت و غضبت را با ايشان مبدل به امنيت مى كنم، به رحمتت مرا در زمره بندگان صالحت قرار ده . مؤمن به خداوند و مخلص بر آئين أو، و بر دين محمد و سنتش ، و بر دين على و سنتش ، و بر دين جانشينان أو و سنتشان مىباشم ، به آشكار و نهانشان ايمان آورده و به آنچه محمد وعلى و جانشينانشان رغبتجسته اند مايلم . ‹ صفحه 249 › و حول و قوه اى جز با عنايت خدا نيست ، و عزتو سلطنت جز براى خداى واحد قهار عزيز جبار نمى باشد ، هر كه بر خدا توكل كند أو راكفايت مى كند و خداوند كارش را به انجام مى رساند . پروردگارا ! تو را خواهانم بهمن توجه بنما ، و آنچه نزد توست را جويا هستم پس برايم سهل و آسان گردان ، وحاجتهايم را تحقق بخش ، تو در كتابت و گفتار حقت چنين گفتى : " ماه رمضان كهقرآن در آن ماه براى هدايت مردم بهمراه نشانه هاي هدايت نازل شده است " .احترام اين ماه را با نزول قرآن در آن و اختصاصش به اين ماه بزرگ داشته و نيز باقراردادن شب قدر در آن بر حرمتش افزودى ، و گفتى : " شب قدر از هزار ماه بهتراست ، فرشتگان و روح در آن شب به اذن پروردگارشان به هر امرى نزول كرده و تا طلوعفجر سلام مى باشد " بارالها ! روزهاى ماه رمضان بپايان رسيده و شبهايش تمامگشته است ، و در اين ماه كارهايى را انجام داده ام كه تو بدانها آگاه تر و شمارشآن را بهتر مى دانى . خداوندا ! از تو مى خواهم به آنچه بندگان صالحت تو راخواندند بر محمد و خاندانش درود فرستاده ، و آنچه باعث نزديكى من به تو مى شود ‹ صفحه 251 › را از من بپذيرى ، و بر من به مضاعف كردنعملم و قبول اعمال و استجابت دعايم لطف نمايى ، و رهائيم از آتش را بر من عنايتكنى ، و بر من منت گذار با رستگاريم با نائل شدن به بهشت و امنيت از هر اضطراب وناراحتى كه براى روز قيامت آماده ساخته أي . به احترام بزرگواريت و احترام پيامبرتو احترام فرزانگان به تو پناه مى برم ، كه امروز بگذرد در حالى كه گناهى بر منباقيمانده باشد كه بخواهى مرا بر آن مؤاخذه گردانى ، يا بخواهى در مقابل آن مراشقى گردانده و مفتضح نمايى ، يا خطائى كه بخواهى در مقابل آن از من قصاص كنى و برمن نيامرزى ، و از تو مى خواهم به احترام بزرگواريت كه بر هر كار كه اراده كنىقادرى ، و تنها به اراده تو نيازمند است و با اراده ات تحقق مى يابد ، و خدائى جزتو نيست . پروردگارا ! از تو مى خواهم به وحدانيتت ، اگر در اين ماه از من خشنودشده أي بر خشنودى خود از من در باقيمانده عمرم بيفزاى ، و اگر در اين ماه از منراضى و خشنود نگرديده أي ، در همين ساعت ، همين ساعت ، همين ساعت از من خشنود شو ،و در اين ساعت ، و اين جايگاه ، مرا از رها شدگان از آتش جهنم ، و آزادشدگان ازعذاب دوزخ ، و مخلوقات با سعادت خود قرارده ، به آمرزش و رحمتت أي مهربانترينمهربانان . ‹ صفحه 253 › خداوندا ! از تو مى خواهم به احترامبزرگواريت كه اين ماه را بهترين ماه رمضانى قرار دهى كه از آغاز زندگى تا كنون تورا در آن عبادت كرده و روزه گرفته و در آن به تو نزديك شده ام ، پاداش بيشتر ،نعمتهاى فراوان تر ، و سلامتي فزون تر ، روزى گسترده تر ، رهايى از آتش بيشتر ،استحقاق رحمت فزاينده تر ، آمرزش فراوان تر ، خشنودى كاملتر ، و به آنچه تو دوستداشته و خشنود مى باشى نزديكتر باشم . بارالها ! اين ماه را آخرين ماه رمضانى كهبراى تو روزه گرفته ام قرار نداده ، و مرا به ماههاى رمضان ديگر نيز برسان ، تااينكه از من خشنود شده و از آن فراتر رود ، تا آنكه مرا از دنيا با سلامت خارجسازى ، در حالى كه از من خشنود بوده و من از تو شادمانم . پروردگارا ! در مقدراتتكه تقدير مى كنى و قابل تغيير و تبديل نمى باشد ، در اين سال و هر سال مرا از حجاجخانه ات قرار ده ، در حالى كه حجشان پذيرفته ، تلاششان ستوده ، گناهانشان آمرزيده، اعمالشان مقبول ، سفرهاشان با سلامتى بوده ، و با اشتياق اعمالشان را انجام داده، و در جانهاشان و اموالشان و فرزندان شان و آنچه به آنان نعمت داده أي نگهدارىشده باشند . خدايا ! از اين جايگاه و در اين ماه و در اين روز و در اين ساعت ، مرارستگار ، پيروزمند ، با دعاهاى اجابت شده ، آمرزيده ، رها شده از آتش قرارده ، رهاشدنى كه اسارت و وحشتى در پى نداشته باشد ، أي پروردگار پرورندگان . ‹ صفحه 255 › پروردگارا ! از تو مى خواهم كه در آنچه مىخواهى ، و اراده كرده و تقدير مى كنى ، و حكم مى نمايى ، و واجب نموده و انفاذ مىكنى ، عمرم را طولاني ، مرگم را متأخر ، ضعفم را تقويت ، و فقرم را مبدل به بىنيازى كرده ، و بر بىچارگيم رحم نموده و آن را جبران كنى ، و ذلتم را مبدل به عزتو افتادگيم را بر طرف گردانى ، خانواده ام را بى نياز نموده ، و وحشتم را مبدل بهانس ، و كمى عده ام را مبدل به كثرت ، و روزى ام را در سلامتي و راحتى بسيارگردانى . و امور مهم دنيا و آخرتم را كفايت نموده ، و مرا به خود واگذار ننمائى تاناتوان نشوم ، و مرا به مردم واگذار نكن تا مرا از خود دور سازند ، و مرا در دينمو بدنم و جسدم و روحم و فرزندانم و خانواده ام و دوستانم و برادران و همسايگانم ،از زنان و مردان مؤمن مسلمان ، از زنده و مرده ، سلامت بدارى ، و تا آنگاه كه زندههستم بر من به امنيت و ايمان منت نهى . تو سر پرستم و مولايم و محل وثوق و اميدم ،و جايگاه خواستهايم و محل نيازهايم و پايان آمالم مى باشى . ‹ صفحه 257 › اى آقايم و مولايم ! مرا در آرزويم نا اميدمساز ، و طمع و آميدم را تحقق بخش ، بوسيله محمد و خاندانش به تو روى آورده ، وايشان را پيشاپيش خود و آرزوها و خواسته ها وتضرع و زاريم قرار دادم ، و چهره امرا بوسيله ايشان در دنيا و آخرت سپيد ، و مرا از زمره مقربين درگاهت قرار ده . توبه شناخت ايشان بر من منت نهاده أي ، پس بوسيله ايشان عاقبتم را به سعادتمندىخاتمه ببخش ، چرا كه تو بر هر كار قادر و توانائى . و در روايت ديگر آمده : تو بهايشان بر من منت نهاده ، پس پايان عمرم را با سعادت و سلامت و امنيت ، و ايمان وآمرزش ، و خشنودى و سعادت و حفاظت خاتمه بخش . خدايا ! تو جايگاه حاجتهاى ما هستى، پس بر محمد و خاندانش درود فرست و ما را سلامت دار ، و كسى را كه طاقت او رانداريم بر ما مسلط مكن ، و امور دنيا و آخرت ما را كفايت فرما ، تو صاحب جلالت وبزرگوارى هستى ، بر محمد و خاندانش درود فرست ، برترين درود و بركت و رحمت ومهربانى و عطوفتى كه بر ابراهيم و خاندانش مبذول داشتى ، تو ستوده و گرامى هستى .‹ صفحه 259 › 9 - ادعيه آن حضرت در امورمتفرقه در ايام غيبت در هنگام ولادت براى كسى كه داخل مقام ايشانمى شود براى تعجيل در ظهورش براى تعجيل در ظهورش بعد از ظهورش ، آنگاه كه از وادىالسلام مى گذرد . ‹ صفحه 261 › ( 37 ) دعاى آن حضرت در ايام غيبت بارالها !خودت را به من بشناسان ، بدرستى كه اگر خود را به من نشناسانى پيامبرت را نخواهمشناخت ، بارالها پيامبرت را به من بشناسان ، كه اگر پيامبرت را به من نشناسانى حجتتو را نتوانم شناخت ، بارالها ! حجت خود را به من بشناسان كه اگر حجتت را به مننشناسانى از دينم گمراه مى گردم ، خداوندا مرا به مرگ جاهليت نميران ، و دلم را [از حق ] پس از آنكه هدايتم فرمودى منحرف مگردان . پروردگارا ! هم چنان كه مرا بهولايت كسانى كه طاعتشان را بر من واجب فرموده أي ، از واليان امرت بعد از پيامبرت- كه درود تو بر أو ايشان باد - هدايت كرده أي ، و من ولايت واليان امرت را در دلگرفتم ، [ ولايت ] امير مؤمنان ، وحسن و حسين ، وعلى و محمد ، و جعفر و موسى ،وعلى و محمد ، وعلى وحسن ، و حجت قائم مهدى ، كه درود تو بر تمامى ايشان باد .پروردگارا ! مرا بر دينم پايدار ساز ، و به طاعتت به كار گير ، و دلم را براى ولىامرت نرم ساز ، و از آنچه خلقت را آزموده أي مرا معاف دار ، و بر طاعت ولى امرتثابت قدم بدار ، كسى كه او را از خلق خويش پنهان كرده أي ، پس به اذن تو از مردمغائب گرديده و در انتظار فرمان توست . ‹ صفحه 263 › و تو دانايى بدون آنكه از كسى فرا گرفته باشى، كه كدامين زمان امر [ قيام ] ولى تو صلاحيت دارد ، كه أو را اجازه فرمائى تا امرخويش را آشكار سازد و پرده [ غيبت ] از خود برگيرد ، پس مرا بر آن غيبت شكيبايى ده، تا تسريع در آنچه تو تأخير انداخته و تأخير در آنچه تو تقديم نموده أي راخواستار نباشم ، و از آنچه تو پوشيده داشته أي پرده برنگيرم ، و در آنچه كتمانفرموده أي كاوش نكنم ، و با تدبيرات و تصميمات توبه ستيز برنخيزم ، و نگويم چرا وچگونه و به چه علت ولى امرت آشكار نمى شود ، و حال آنكه زمين از ستم پر گشته است ،و تمام امور خويش را به تو واگذار نمايم . بارالها ! از تو مى خواهم كه آشكارا ودر حالى كه امرت جارى شده باشد ولى امرت را به من بنمايانى ، با آگاهيم به اينكهچيرگى و قدرت ، و دليل و برهان ، و خواست و اراده و توان و نيرو از آن توست ، پسآنچنان لطفى در حق من و تمام مؤمنين بفرما تا به ولى تو كه درودهايت بر أو وخاندانش باد بنگريم ، در حالى كه گفتارش آشكار ، دلالتش روشن ، هدايتگر از گمراهى، شفا دهنده از نادانى آمده باشد . پروردگارا ! ديدارش را آشكار ساز ، پايگاههايشرا استوار گردان ، و ما را از كسانى قرارده كه ديده آنها به ديدارش روشن مى شود ،و ما را به خدمت أو بدار ، و بر كيش او بميران ، و در زمره او محشور گردان .خداوندا ! او را از شر هر آنچه آفريده اى ، و پديدار نموده اى ، و بوجود آورده اى، و ايجاد كرده اى ، و صورتگرى فرموده اى ، در پناه خويش ‹ صفحه 265 › قرار ده ، و از پيش رو و پشت سر ، و از سمتراست و چپ ، و از طرف بالا و پائين ، محفوظش بدار ، به حفظ خودت كه هر كس را با آننگاهبان باشى گم نشود و با أو رسولت و جانشين رسولت را حفظ فرما . بارالها ! وعمرش را طولاني ، و بر اجل أو بيفزاى ، و او را بر آنچه و آنكه ولايت و سرپرستىداده أي يارى كن ، و در گرامى داشتت نسبت به او بيفزاى ، كه اوست هدايتگر راهيافته ، و بپاخاسته هدايت شده ، پاكيزه با تقواى منزه [ از هر عيب و نقص ] ،پاكيزه صفات ، داراى مقام رضا و خشنودى خداوند ، بردبار ، تلاشگر ، سپاسگزار .خداوندا ! و به سبب طولاني شدن دوران غيبت او ، و قطع گرديدن خبرش از ما ، يقينمانرا زائل مكن ، و يادش را از خاطرمان مبر ، و انتظار و ايمان به أو ، و يقين داشتنبه ظهورش ، و دعا براى حضرتش ، و درود فرستادن بر أو را از ما مگير ، تا طولانيشدن غيبتش ما را از ظهور و قيامش نا اميد نسازد ، و باورمان در مورد آن همچون باورداشتنمان نسبت به قيام فرستاده ات - كه درود تو بر او و خاندانش باد - بوده باشد ،[ و نيز همانند يقينمان ] بر آنچه از وحى وتنزيلت آورده محكم بماند . و دلهايمانرا برايمان به او نيرو بخش ، تا ما را بدست أو در مسير هدايت رهنما باشى ، و بهبرترين دليل و ميانه ترين راه نائل سازى ، و ما را بر فرمانبردارى از أو و پيروىاز فرامينش يارى فرما ، و ما را در حزب أو و در زمره ياران و انصارش ، و ازخشنودان به كارهاى حضرتش قرار ده . ‹ صفحه 267 › و اين [ عقائد ] را در زندگى و هنگام مرگ ازما سلب مفرما ، تا اينكه ما را بميرانى در حالى كه بر همين باور باشيم بى آنكه درشك افتيم و نه پيمان شكنيم و نه در ترديد واقع شويم ، و نه دروغ بشماريم . بارالها! فرجش را نزديك و به ياريت أو را تأييد فرما ، و يارانش را يارى ده ، و مخالفانشرا خوار و ذليل گردان ، و آنان كه با أو به ستيز برخاسته و تكذيبش مى كنند رانابود كن ، و حق را به او آشكار و باطل را به او نابود ساز ، و با [ ظهور ] اوبندگان مؤمنت را از مذلت و خوارى رهائى بخش ، و شهرهاى جهان را به أو شاداب گردان، و سركشان كفر پيشه را بقتل برسان ، و سران گمراهى را درهم بشكن ، و جباران وكافران عالم را به أو خوار گردان منافقين و پيمان شكنان و تمام مخالفان و ملحدانرا در شرق و غرب زمين ، و خشكى و دريا ، و كوه و دشت آن نابود كن ، تا اينكه هيچيك از آنان را باقى مگذارى و اثرى از آنان بر جاى نماند ، و از لوث وجودشان بلادخويش را پاك سازى ، و سينه هاي بندگانت را از آنان شفا ده . و بوجود او آنچه ازدينت محو شده را دوباره تجديد كن ، و به [ حكومت ] أو آنچه از حكمت تبديل گشته واز سنتت تغيير يافته را اصلاح فرما ، تا دين تو به [ وجود ] أو و بر دست أو تازه وبدون هيچ كژى و بدعتى باز گردد ، و با عدالت أو آتشهاى كافران را خاموش سازى . ‹ صفحه 269 › بدرستى كه اوست بنده تو كه براى خودت خالصگردانيده أي ، و به منظور يارى پيامبرت انتخاب فرموده اى ، و به علم خويش او رابرگزيده اى ، و از گناهان محفوظ و معصومش ساخته اى ، و از عيبها مبرايش نموده أي ،و بر غيبهاى و پنهانيها آگاهش ساخته ، و بر وى نعمت ارزانى داشته أي ، و از پليدىپاكيزه و از آلودگى بر كنارش قرار داده أي . خداوندا ! پس بر أو و بر پدرانش ،پيشوايان پاكيزه ، و بر شيعيان برگزيده شان درود فرست ، و آنان را به برترينآرزوهايشان برسان ، و آن را از هر گونه شك و شبهه و ريا و شهرت طلبى خالص گردان ،تا منظورى جز تو نداشته باشيم و غير از رضاى تو چيزى را نخواهيم . بارالها ! فقدانپيامبرمان ، و غيبت ولى و سرپرستمان ، وقوع فتنه ها در ميانمان ، و اتحاد دشمنانبر عليه ما ، و كمى افرادمان را بدرگاه تو شكوه مىكنيم ، خداوندا ! پس آن را باپيروزى زود رس و يارى شكست ناپذير از جانب خودت ، و ظهور پيشواى دادگر ، گشايش دهأي پروردگار جهانيان . بار خدايا ! ما از تو مى خواهيم كه به ولى خودت به آشكارنمودن عدل تو در ميان بندگانت ، و كشتن دشمنانت در سرزمينت فرمان دهى ، تا أيپروردگار براى ستم هيچ پايه و اساسى را وامگذارى مگر آنكه آن را درهم بشكنى ، وهيچ بنيانى را جز آنكه نابود سازى ، و هيچ نيرويى را مگر آنكه سست گردانى ، و هيچپايه أي را جز اينكه ويران كنى ، و هيچ برندگى را مگر آنكه بى اثر نمايى ، و هيچسلاحى را جز اينكه كند گردانى ، و هيچ پرچمى را مگر اينكه سرنگون كنى ، و هيچقهرمانى را مگر اينكه بر خاك هلاكت افكنى ، و هيچ ارتشى را جز آنكه خوار و زبونسازى . ‹ صفحه 271 › پروردگارا ! و آنان را با سنگ [ قهر و غضبت ]سنگباران كن ، و از دم شمشير بران انتقامت بگذران ، و به عقوبت و غضبت كه ازمردمان مجرم باز نمى دارى هلاكشان گردان ، و دشمنان خودت و دشمنان دينت و دشمنانفرستاده ات را بدست ولى خويش و دست بندگان مؤمنت عذاب فرما . بار خدايا ! ولى وحجتت در زمينت را از بيم دشمنش ايمن دار ، و هر آن كس با وى مكر و حيله كند به اومكر كن ، و با هر كه با وى نيرنگ بازد نيرنگ باز ، و تمام بديها را بر بد خواهانشوارد ساز ، و اساس و بنيان فسادشان را از وجود مبارك أو دور گردان ، و دلهايشان رانسبت به آن جناب مرعوب و ترسناك ساز ، و گامهاى ايشان را براى حضرتش لرزان فرما ،و آشكارا و ناگهانى آنان را [ به عذابت ] بگير . عقوبتت را بر آنان شديد گردان ، ودر ميان بندگانت خوارشان ساز ، و در بلاد خويش لعنتشان كن ، و در پست ترين دركهاىجهنم جايشان ده ، و سخت ترين عذابت را بر آنان فرود آور ، و به آتششان بسوزان ، وگورهاى مردگانشان را پر از آتش كن ، و ايشان را به دوزخ و اصل ساز كه آنان نماز راضايع گذارده و از اميال و شهوات پيروى كرده ، و بندگانت را خوار ساختند . بارخدايا ! و به وجود ولى خودت قرآن را زنده كن ، و نور سرمدش را آنگونه كه هيچتاريكى در آن راه نيابد بما بنمايان ، و به [ ظهور ] آن بزرگوار دلهاى مرده رازنده ، و سينه هاي مؤمنين كه از فراق أو مجروح شده را شفا ده ، و پراكندگى آراء رابوسيله أو بر حق جمع گردان ، و به [ دست با كفايت ] أو حدود تعطيل شده و احكاممتروك مانده را بر پاى دار ، تا هيچ حقى نماند . ‹ صفحه 273 › جز آنكه آشكار گردد ، و هيچ عدلى جز آنكهدرخشان شود . پروردگارا ! و ما را از ياران و تقويت كنندگان حكومتش ، و ممتثلينامرش ، و خشنودان از فعلش ، و تسليم شوندگان نسبت به فرمانهايش قرار ده ، و ازكسانى كه هيچ نيازى به تقيه نداشته و از خلق تو بيمى بدل راه ندهند . پروردگارا !تويى آنكه بدى را بر طرف ساخته و بىچاره را هرگاه تو را بخواند اجابت نموده و ازبلاى سخت نجات مى دهى ، پس هرگونه گزند را از ولى خويش بر طرف فرما ، و چنان كهبرايش تضمين كرده أي أو را خليفه خود در زمين قرارده . بار خدايا ! مرا از ستيزهجويان با آل محمد و از دشمنان آنان ، و نيز در شمار كينه توزان و خشم كنندگانبرايشان قرار مده ، كه البته من از اين امر به تو پناه مى برم ، پس مرا پناه ده ،و به درگاهت پناهنده مى شوم پس مرا در حمايت خود بدار . بار خدايا ! بر محمد وخاندانش درود فرست و مرا بوجود آنان نزد خودت در دنيا و آخرت رستگار و پيروز گردان، و از مقربان درگاهت قرار ده ، پروردگار جهانيان دعايم را مستجاب فرما . ( 38 ) دعاى آن حضرت در هنگام ولادتپروردگارا ! وعده ام را تحقق بخش ، و امرم را بپايان رسان ، و جايگاهم را محكم نما، و جهان را با من لبريز از عدل و قسط فرما . ‹ صفحه 275 › ( 39 ) دعاى آن حضرت براى كسى كه داخل مقامايشان مى شود از آن حضرت روايت شده : هر كسى با ادب داخل مقام من شود و بر من وامامان ( عليهم السلام ) دوازده مرتبه درود و سلام فرستد ، سپس دو ركعت نماز با دوسوره بخواند ، و اين دعا را قرائت كند ، خداوند آنچه بخواهد به أو مى دهد ، يكى ازآنها آمرزش أو است : پروردگارا ! عقوبتت در باره من مرا بدانجا رسانيد كه بهبيچارگى افتادم و تو مهربانترين مهربانانى ، و اگر چه به جهت گناهانم مستحق چندينبرابر اين عقوبتت مى باشم ، و تو بردبار و صبور بوده و گناهان بسيار را مى بخشى ،تا آنجا كه عفو و رحمتت بر عذابت پيشى گرفته است . ( 40 ) دعاى آن حضرت براى تعجيل در ظهورش ازنائب دوم آن حضرت ، محمد بن عثمان روايت شده كه گفت : آخرين مرتبه أي كه آن حضرترا ديدم كنار خانه كعبه بوده كه مى فرمود : پروردگارا ! وعده هايى كه به من دادهأي را تحقق بخش . ‹ صفحه 277 › ( 41 ) دعاى آن حضرت براى تعجيل در ظهورشنائب دوم آن حضرت گويد : آن حضرت را ديدم كه پرده خانه كعبه را در مستجار گرفته ومى گويد : پروردگارا ! با من از دشمنانت انتقام گير . ( 42 ) دعاى آن حضرت بعد از ظهورش ، آنگاه كهاز وادى السلام مى گذرد از على ( عليه السلام ) روايت شده : گويا قائم ( عليهالسلام ) را بر روى اسب سپيد موئى مى بينم كه از وادى السلام بسوى مسجد سهله مىرود ، و دعا مى خواند ، در بين دعاهايش چنين مى گويد : محققا محققا معبودى جزخداوند نيست ، معبودى جز خداوند نيست ، صادقانه به أو ايمان داريم ، معبودى جزخداوند شايسته عبوديت و بندگى نيست ، پروردگارا ! أي عزيز كننده هر مؤمن تنها ، واى ذليل كننده هر ستمگر كينه توز ، تو پشتيبانم هستى آنگاه كه راهها بر من بستهشده و زمين با همه وسعت بر من تنگ مى گردد ، بار الها ! مرا آفريدى در حالى كه ازخلقتم بى نياز بودى ، و اگر يارى تو نبود من شكست مى خوردم . ‹ صفحه 279 › اى منتشر كننده رحمت از جايگاههاى آن ، وخارج كننده بركتها از مواضع آن ، و اى آنكه خودت را به رفعت مخصوص گردانده ، واوليائش به عزت او عزيز مى گردند ، اى آنكه پادشاهان براى أو طوق ذلت بر گردن نهادهاند ، و از سطوت و هيبت أو ترسانند . از تو مى خواهم بنامت كه مخلوقاتت را خلقكردى ، و همه آنان در پيشگاهت خاضعند ، از تو مى خواهم كه بر محمد و خاندانش درودفرستاده و امرم را تحقق بخشى ، و در فرجم تعجيل فرمايى ، و مرا كفايت كرده و سلامتدارى ، حوائجم را ادا نمائى ، در همين ساعت ، همين ساعت ، همين شب همين شب ،بدرستى كه تو بر هر كار قادرى . ‹ صفحه 281 › 10 - ادعيه آن حضرت درزيارات در زيارات حضرت على عليه السلام در روزيكشنبه در روز عاشورا ‹ صفحه 283 › ( 43 ) دعاى آن حضرت در زيارت على ( عليهالسلام ) در روز يكشنبه سلام بر شاخسار نبوى ، و درخت تنومند و شكوفاى هاشمى ،بارور به نبوت شاداب و سرسبز به امامت ، سلام [ بر تو ] و دو پيامبرى كه در كنارتآرميده اند . سلام بر تو و بر خاندان پاكزاد پاكيزه ات ، سلام بر تو و بر فرشتگانپيرامونت و آنان كه گراگرد قبرت مىچرخند . مولايم أي امير مؤمنان اين روز روزيكشنبه است ، و آن روز مخصوص و بنام توست و من در آن مهمان و پناهنده به توام ، پسأي مولايم مرا پذيرائى نما و پناهم ده ، زيرا تو كريمى و مهمان نوازى را دوستداشته و به پناه دادن مأمورى . پس آنچه را كه بسوى تو مايلم و به تو اميدوارم راانجام ده ، به حق ارزش تو و خاندانت نزد خداوند و منزلت او نزد شما ، و به حق پسرعمويت پيامبر خدا كه درود خدا بر او و بر تمامى خاندانش باد . ‹ صفحه 285 › ( 44 ) دعاى آن حضرت در روز عاشورا سلام برآدم برگزيده خداوند از ميان مخلوقاتش ، سلام بر شيث ولى خدا و برگزيده اش ، سلامبر ادريس قيام كننده براى خدا به حجت و گواهش ، سلام بر نوح اجابت شده در دعايش .سلام بر هود همواره تأييد شده از طرف پروردگارش ، سلام بر صالح بر سردارنده تاجكرامت از طرف مولايش ، سلام بر ابراهيم برگزيده شده به دوستى از طرف پروردگارش .سلام بر اسماعيل رها شده از طرف خداوند با ذبح بزرگى از بهشتش ، سلام بر اسحاق كهخداوند نبوت را در فرزندان أو نهاد ، سلام بر يعقوب كه خداوند با رحمت خود چشمش رابه أو باز گرداند ، سلام بر يوسف كه خداوند با عظمتش أو را از چاه نجات داد . سلامبر موسى كه با قدرت الهى دريا برايش شكافته شد ، سلام بر هارون كه خداوند أو را بهنبوتش مخصوص ساخت ، سلام بر شعيب كه خداوند أو را بر امتش پيروز گردانيد ، سلام برداوود كه خداوند از خطايش در گذشت . ‹ صفحه 287 › سلام بر سليمان كه با عزت خداوندى جن مسخر أوگرديد ، سلام بر ايوب كه خداوند أو را از بيمارى شفا داد ، سلام بر يونس كه خداوندوعده حتمى اش را برايش متحقق ساخت ، سلام بر عزير كه خداوند أو را بعد از مرگ زندهكرد . سلام بر زكريا كه بر بلاها صبور بود ، سلام بر يحيى كه خداوند أو را بهشهادت مفتخر ساخت ، سلام بر روح خدا و كلمه أو حضرت عيسى . سلام بر محمد حبيب الهىو برگزيده أو ، سلام بر امير مؤمنان على بن ابى طالب برادر مخصوصش ، سلام بر فاطمهزهرا دخترش ، سلام بر ابى محمد حسن وصى و جانشين پدرش ، سلام بر حسين كه جانش راتقديم كرد . سلام بر كسى كه در آشكار و نهان اطاعت خداوند را نمود ، سلام بر كسىكه خداوند شفاء را در تربت أو قرار داد ، سلام بر كسى كه اجابت دعا زير گنبد اوست، سلام بر كسى كه امامان از فرزندان أو هستند . سلام بر فرزند خاتم پيامبران ،سلام بر فرزند امير مؤمنان ، سلام بر فرزند ‹ صفحه 289 › فاطمه زهرا ، سلام بر فرزند خديجه كبرى ،سلام بر فرزند سدره منتهى ، سلام بر فرزند بهشت جاودان ، سلام بر فرزند زمزم و صفا. سلام بر به خون غلطيده ، سلام بر حجاب دريده ، سلام بر پنجمين فرد آل عبا ، سلامبر غريب غريبان ، سلام بر سيد الشهداء ، سلام بر كشته زنازادگان ، سلام بر ساكنكربلا . سلام بر آنكه فرشتگان آسمان بر أو گريستند ، سلام بر آنكه فرزندانش پاكانجهانند ، سلام بر پيشواى دين ، سلام بر مواضع برهانهاى الهى ، سلام بر پيشوايانبزرگوار ، سلام بر خونين جامگان ، سلام بر لبهاى خشكيده . سلام بر بدنهاى به زنجيركشيده و اسير شده ، سلام بر روحهاى به پنهانى برده شده ، سلام بر پيكرهاى عريان ،سلام بر جسمهاى نحيف و رنگ باخته . سلام بر خونهاى ريخته ، سلام بر اعضاء قطعهقطعه شده ، سلام بر سرهاى بالاى نيزه رفته ، سلام بر زنان سر برهنه گرديده . سلامبر حجت پروردگار جهانيان ، سلام بر تو و بر پدران پاكيزه ات ، ‹ صفحه 291 › سلام بر تو و بر فرزندان شهيدت ، سلام بر توو بر فرزندان ياريگرت ، سلام بر تو و بر فرشتگان ملازم آرامگاهت . سلام بر كشتهمظلوم ، سلام بر برادر مسمومش ، سلام بر على اكبر ، سلام بر فرزند شير خوارش .سلام بر بدنهاى مسلوب و عريان ، سلام بر خاندان نزديك ، سلام بر جنگاوران بيابان ،سلام بر دور افتادگان از وطن خويش . سلام بر مدفونهاى بى كفن ، سلام بر سرهاى جداشده از بدن ، سلام بر صبور و بردبار در مصائب . سلام بر مظلوم بدون ياور ، سلام برساكن خاك پاك ، سلام بر صاحب گنبد بلند ، سلام بر آنكه خداوند أو را پاك نمود ، وسلام بر آنكه جبرئيل به دو افتخار كرد ، سلام بر آنكه ميكائيل در گاهواره با أوسخن گفت . سلام بر پيمان شكسته ، سلام بر حرمت از هم دريده ، سلام بر آنكه به ستمخونش ريخته شد ، سلام بر غسل داده شده به خون زخمها ، سلام بر آب داده شده بهجامهاى تيره . ‹ صفحه 293 › سلام بر مظلومى كه خونش مباح شد ، سلام بر سربريده ، سلام بر مدفون بدست روستائيان ، سلام بر رگ بريده گردن ، سلام بر مدافعبدون ياور . سلام بر سپيد موى غرقه به خون ، سلام بر گونه هاي خاك آلوده ، سلام بربدن عريان ، سلام بر دندانهاى كوبيده شده با چوب خيزران ، سلام بر سر بالاى نيزهرفته ، سلام بر جسمهاى عريان رها شده در بيابان ، كه گرگهاى درنده بر آنها حملهبرده و حيوانات وحشى بر سر آنها فرود آمدند . سلام بر تو أي مولاى من و برفرشتگانى كه گرداگرد قبر تو بوده و قبرت را در ميان گرفته اند ، پيرامون مزارتگردهم آمده اند ، و به زيارت تو مى آيند ، سلام بر تو ، بدرستى كه بسوى تو آمده وآرزومند رستگارى نزد توام . سلام بر تو ، سلام آگاه به حرمت و احترامت ، خالص درولايت و دوستى ات ، خواهان نزديكى به خدا با محبتت ، بيزار از دشمنانت ، سلام بركسى كه قلبش در مصيبت مجروح ، اشكهايش هنگام ذكر نام تو ريزان است ، سلام مصيبتزده محزون و شيداى فروتن . سلام كسى كه اگر در كربلا با تو بود در مقابل شمشيرهاىبران تو را ‹ صفحه 295 › حفاظت كرده ، و باقيمانده روحش را در مقابلتو به مرگ تقديم مى كرد ، در پيشاپيش تو به جهاد بر مى خواست و بر عليه دشمنانت تورا يارى مى نمود ، و روح و جان و مال و فرزندش را فداى تو مى كرد ، روحش فداى روحتو خاندانش نگاهدار و مدافع خاندانت . اگر روزگار زندگيم بتأخير افتاد و مقدرات مرااز ياريت بازداشت ، و در مقابل دشمنانت نجنگيدم ، و با مخالفانت نبرد ننمودم ، بهخاطر تو و آنچه بر تو وارد شده ، هر صبح و شام برايت ناله كرده بجاى اشك خونمىگريم ، تا آنگاه كه با حسرت واندوه و غصه جان دهم . گواهى مى دهم كه نماز رابرپا داشته و زكات را ادا كردى ، به نيكى فرمان داده و از منكر و بدى بازداشتى ،خداوند را فرمان برده و سرپيچى نكردى ، و به أو و ريسمانش چنگ زده و او را خشنودنمودى ، خشيت أو را بدل گرفته و مراقبت أو را نموده و او امرش را اجابت كردى .سنتها را انجام داده و آشوبها را فرو نشاندى ، به پاكى و راستى خوانده و راههاىصلاح را روشن و مبين ساختى ، و در راه خدا به بهترين وجه جهاد و كوشش نمودى . مطيعپروردگارت و پيرو جدت پيامبر ، كه درود خدا بر أو و خاندانش باد ، بودى ، سخن پدرترا شنيده و وصيت و سفارش برادر را به انجام ‹ صفحه 297 › رساندى ، بر پا دارنده پايه و اساس دين ، ودرهم كوبنده طغيان و سركشى ، سخت گير و كوبنده بر آشوبگران و طغيانگران و نصيحت گرامت بودى . ستايش گر در گردابهاى مرگ ، درگير با فاسقين ، بر پا دارنده حجتهاىالهى ، مهربان در مقابل اسلام و مسلمين و ياور حق ، و صبور و بردبار در هنگام بلا، و محافظ دين و نگاهبان آن بودى . نگاهبان هدايت و ياور آن ، گستراننده عدالت وياريگر دين و نمايان گر آن بودى ، بازيچه شمرنده دين را از كارش باز داشته و او رامنع نمودى ، حق زيردستان را از مواليشان گرفته ، و بين قوى وضعيف در قضاوت بهمساوات رفتار كردى . پرورنده يتيمها و ملجأ مردم ، و عزت اسلام ، و معدن احكام ، وهمپيمان بخشش و انعام ، رهرو راه جدت و پدرت ، و همانند برادرت وصى پدرت بودى .وفا دار به ذمه ها ، متخلق به اخلاق نيكو ، بسيار بخشنده ، شب زنده دار ، برپاگرروشها ، دارنده اخلاق نيكو ، سوابق درخشان ، نسب و حسب شريف و ارزشمند ، رتبه برتر، منقبتهاى فراوان ، سرشتهاى ستوده ، عطاى ارزشمند ، بردبار ، رشيد ، بخشنده ،بسيار دانا ، پيشواى شهيد ، آموزش گر بازگشت كننده و توبه كننده ، مهربان ، باهيبت . فرزند براى پيامبر و نجات دهنده براى قرآن ، و ياور امت بودى ، ‹ صفحه 299 › در طاعت الهى كوشا و حافظ عهد و ميثاق ، وكناره گيرنده از راههاى فاسقين ، و تلاش گر تا حد توان بوده ، و ركوع و سجده هايطولاني داشتى . زاهد در دنيا همچون شخص كوچ كننده از آن ، نگرنده به آن به ديدهترسندگان از آن ، باز داشته شده از آن آرزوهايش ، برگرفته شده همتش از زينتهايش ،نگرنده زرق و برقهايش با گوشه چشم بوده ، و رغبت و ميلت به آخرت شناخته شده بود ،تا آنگاه كه ظلم و بيداد دست از آستين بيرون آورد و با سلاح به ميدان آمد ، وگمراهان در ضلالت خود غرق شدند ، در حالى كه تو در حرم جدت ساكن ، و از ستمگراندورى گزيده بودى ، در خانه و محراب بسر برده ، و از اميال و شهوات بر كنارد ، باقلب و زبان به مقدار توان زشتى را زشت مى شمردى . آنگاه كه موقعيت مقتضى گرديدپرچم مخالفت برداشته ، و با مخالفان كارزار كردى ، با فرزندان و خاندان و پيروان ودوستان به راه افتاده ، و با حكمت و پند و اندرزهاى نيكو بسوى خداوند خوانده ، وبه برپا داشتن حدود و فرمانبرى از معبود امر نمودى ، و از پليدى و سركشى باز داشتهو با ظلم و ستم مقابله كردى . ‹ صفحه 301 › پس از آنكه آنان را از كار خود باز داشته ، وحجت و دليل را برايشان تأكيد نمودى ، با آنان كارزار كردى ، بيعتت را شكسته و برپروردگار و جدت خشم نموده و با تو جنگيدند ، بر زخم زبانها و ضربه ها ايستادگىكرده ، و لشكريان ستمگر را درهم كوبيدى ، در گرد و غبار بر خاسته در ميدان كارزاربا ذو الفقارى وارد شدى كه گويا على مرتضى در آنجا حضور دارد . آنگاه كه تو راپايدار و ثابت قدم و شجاع يافتند ، با شرارت و كينه توزى قدم به ميدان گذارده ، باحيله و بدى خود با تو جنگيدند ، و آن شخص ملعون به لشكريانش دستور حمله داد ، تورا از آب و وارد شدن به آن باز داشته و بجنگ و كار زار كشاندند ، و بر اين امرشتاب ورزيدند ، تيرها و سنگها را به طرف تو پرتاب كرده و دستهاى جنايتكارشان رابراى نابوديت گشودند . احترام تو را حفظ نكرده ، و از عواقب كارهايشان در كشتنفرزندان و تاراج اموالت نهراسيدند ، تو پيش قدم در سختى ها و تحمل كننده آزار واذيتها بودى ، فرشتگان آسمانى از صبر و شكيبائى ات در شگفت شدند . پس از هر سو تورا محاصره كرده و زخمهاى عميقى بر تو وارد ساختند ، در حالى كه براى تو ياورىنمانده بود ميان تو و شب مانع شدند ، تو متحمل رنجها و صبور و شكيبا بودى ، و اززنان و فرزندانت دفاع مى نمودى . ‹ صفحه 303 › تا اينكه تو را از اسبت انداخته و مجروح برزمين افتادى ، اسبها با سمهايشان بر تو تازيدند و ستمگران و سركشان شمشيرهاىبرانشان را بر تو فرود آوردند . پيشانيت براى مرگ عرق كرده بود ، و به راست و چپكشيده مى شدى با گوشه چشم بسوى خيمه هايت نگريسته و فرزندان و خاندانت تو را بهخود مشغول ساخته بود ، و اسبت گريزان در حالى كه مى گريست و شيهه مى زد بسوى خيمهها شتافت . هنگامى كه زنان اسبت را با حالت شرمسارى ديده و به زين واژگونش نظرافكندند ، با موهاى پريشان و شيون كنان و ناله كنان از خيمه ها بيرون آمدند ، و درحالى كه پس از عزت و شكوه خوار و ذليل شده بودند بسوى قتلگاه شتافتند . در حالى كهشمر بر روى سينه ات نشسته و شمشيرش را بر گودى زير گلوى تو فرو برده و محاسنت رابا دستش گرفته بود ، سرت را با شمشير خود بريد ، در آن حال آرامش خود را حفظ كردهو نفسهايت پنهان شده بود ، سرت بر بالاى نيزه قرار داشت و خانواده ات همچون بندگاناسير ، و در غل و زنجير قرار گرفتند . در فراز پالانهاى چهارپايان چهره هاشان ازگرماى ظهر تابستان مى سوخت ، و در بيابانها و دشتهاى پهناور پيش برده مى شدند ،دستهايشان به گردنهاشان آويخته و در بازارها آنان را مى گرداندند . ‹ صفحه 305 › پس واى بر سركشان گنهكار ، به كشتنت اسلام راكشتند و نماز و روزه را بيهوده و مهمل گذاردند ، سنتها و احكام را شكسته و پايههاي ايمان را نابود كردند ، آيات قرآن را تحريف و در فساد و دشمنى سخت تلاش نمودند. آنگاه كه تو كشته شدى به تحقيق كه انتقام خون كشته شده رسول خدا - كه درود خدابر او و خاندانش باد - ناگرفته ماند ، و كتاب خدا رها شده و به حق خيانت گرديد .با نابوديت تكبير و تهليل ، و تحريم و تحليل ، و تنزيل و تأويل از ميان رفت ، پساز تو تغيير و تبديل و بى دينى و كفر و خواهشهاى نفسانى ، و گمراهى ها و آشوبها ،و بيهودگى ها و باطلها آشكار گرديد . خبر دهنده مرگت در كنار قبر جدت رسول خدا -كه درود خدا بر أو و خاندانش باد - برخاست و اشك ريزان خبر مرگت را به أو داد ، درحالى كه مى گفت : أي رسول خدا ! فرزند و جوانت كشته شد ، خانواده و نزديكانتبيچاره شدند ، و فرزندانت پس از تو اسير گرديدند و خانواده و افرادت در گرفتارىبلا افتادند . پس پيامبر آشفته خاطر شده و قلب گريانش گريست ، و به خاطر توفرشتگان و پيامبران به أو تسليت گفتند ، و به خاطر تو مادرت زهرا سوگوار ‹ صفحه 307 › و مصيبت زده شد ، فرشتگان مقرب براى سوگوارىو تسليت گفتن به پدرت امير مؤمنان نزد أو مى رفتند ، و برايت در اعلى عليين مجلسعزا و ماتم بر پا شد ، و به خاطر تو حور العين بر خود سيلى زدند . آسمان و ساكنانش، و بهشت ها و خزانه دارانش ، و كوههاى گسترده بر روى زمين و كرانه هايش ، و درياهاو ماهيانش ، و جنيان و فرزندانشان ، و خانه خدا و مقام ابراهيم ، و مشعر الحراموحل و احرام براى تو گريستند . پروردگارا ! به احترام اين جايگاه بلند بر محمد وخاندانش درود فرست و مرا در زمره ايشان قرار ده ، و به شفاعت ايشان وارد بهشت كن .خدايا ! همانا من به تو متوسل مى شوم ، أي سريع ترين حسابگران ، و اى كريم ترينكريمان ، و اى حكم كننده ترين حكم كنندگان ، به حق محمد خاتم پيامبران ، فرستادهات بسوى تمامى جهانيان . و به برادر و پسر عمويش ، جدا شده از شرك و دوگانه پرستى، انباشته از دانش و ايمان ، آن دانشمند برخوردار از مقام بلند ، على امير مؤمنان، و به حق فاطمه برترين بانوى جهان ، و به حق حسن پاكيزه ، نگاهبان تقوا پيشگان ،و به حق حسين بزرگوارترين شهادت جويان ، و به حق فرزندان كشته شده اش ، و بهخاندان مورد ظلم واقع شده اش ، و به على بن حسين زينت عبادت كنندگان . و به محمدبن على قبله گاه بازگشت كنندگان ، و جعفر بن محمد ‹ صفحه 309 › راستگوترين راستگويان ، و موسى بن جعفر آشكاركننده برهانها ، وعلى بن موسى ياور آئين ، و محمد بن على پيشوا و پيشتاز هدايتكنندگان ، وعلى بن محمد پارساترين پارسايان وحسن بن على وارث جانشينان و حجت برتمامى آفريدگان ، كه بر محمد و خاندانش ، آن راستگويان نيكوكار درود فرستى و مرادر روز قيامت از امان يافتگان ، آسوده گان و رستگاران و شادمانان و بشارت يافتگانقرار دهى . خدايا ! نام مرا در زمره مسلمانان قرار ده ، و به صالحان بپيوند ، و ناممرا بر زبان اقوام آينده نيكو و سخنم را دلپذير گردان ، و مرا بر ستمگران فاسد يارىكرده ، و از حيله حسودان نگاهدار ، و فريب فريب گران را از من دور ساز ، و دستانستمگران را از من كوتاه نما ، و ميان من و آقايان نيكوكاران در اعلى عليين جمعگردان ، بهمراه پيامبران و تصديق كنندگان و شهيدان و صالحان ، كه به آنان نعمتارزانى داشتى ، به رحمتت أي رحم كننده ترين رحم كنندگان . بارالها ! تو را به حقپيامبر معصومت و به حق حكم حتمى و نهى پوشيده ات ، و به حق اين قبر كه به زيارتشروى آورده ، و امام معصومى كه مظلومانه شهيد شده و در آن جاى داده شده ، سوگند مىدهم كه مرا از اندوهها بدر آورده ، ‹ صفحه 311 › وشر و بدى قضا و قدرت را از من باز دارى ، واز آتش گرم دوزخ رهايم سازى . خدايا ! به نعمت خودت بزرگوارم گردان ، و به عطايتاز من خشنود شو ، و به جود و كرم و بخششت از من پرده پوشى كن ، و مرا از فريب وانتقامت دور دار ، بارالها ! مرا از لغزش بازدار و در گفتار و عمل استوار گردان وعمرم را طولاني ساز ، و از دردها و بيماريها سلامت دار ، و به حق اوليائم و بهفضلت مرا به بهترين آرزوها نائل گردان . پروردگارا ! بر محمد و خاندانش درود فرستو توبه ام را بپذير ، و بر گريه ام رحم نما ، و لغزشم را جبران كرده ، و سختى امرا آسان فرما ، و اشتباهم را پوشانده ، و فرزندانم را نيكو و صالح گردان . بارخدايا ! در اين شهادتگاه پر عظمت و مكان پر كرامت برايم گناهى را مگذار مگر آنكهآن را ببخشى ، و نه عيبى مگر آن را بپوشانى ، و نه اندوهى مگر آن را اصلاح بنمائى، و نه رزقى را مگر آنكه افزون گردانى ، و نه منزلت و مقامى را مگر آنكه آن رابگسترانى ، و نه فساد و تباهى را مگر آنكه اصلاحش بنمائى ، و نه آرزوئى را مگراينكه آن را به تحقق رسانى ، و نه دعا و نيايشى را مگر آنكه آن را بپذيرى ، و نهتنگنائى را مگر آنكه آن را بگشائى ، و نه تفرق و پراكندگى را مگر اينكه به اجتماعمبدل گردانى . و نه كارى را مگر آنكه به انجامش برسانى ، و نه سرمايه أي را مگرآنكه آن را افزون بنمائى ، و نه اخلاقى را مگر آنكه نيكويش گردانى ، و نه انفاق وبخششى را مگر آنكه مضاعف نمائى ، و نه دگرگونى حالى را مگر آنكه ‹ صفحه 313 › آبادش كرده ، و نه حسودى را مگر آنكه ازميانش برده ، و نه دشمنى را مگر آنكه آن را درهم شكنى ، و نه شر و بدى را مگر آنكهآن را كفايت كنى ، و نه بيمارى را مگر آنكه شفايش دهى ، و نه دور افتاده أي را مگرآنكه نزديكش گردانى ، و نه پراكندگى را مگر آنكه مجتمع بنمائى ، و نه خواستى رامگر آنكه متحقق سازى . خداوندا ! از تو بهترين روى آوردنى و ثواب آينده راخواستارم ، بارالها ! مرا با حلالت از حرامت ، و بفضل و بخششت از تمامى آفريدگانتبى نياز گردان ، پروردگارا ! از تو دانش بهره دهنده ، و قلب خاشع ، و يقين كامل ،و كردار پاكيزه ، و صبر زيبا و پاداش فراوان مى خواهم . خدايا ! سپاسگزارىنعمتهايت را بر من ارزانى دار ، و احسان و كرم و بخشش بى حسابت را بر من افزونفرما ، و سخنم را در ميان انسانها مسموع و دانشم را نزد خود بلند پايه گردان ، واثر مرا در خيرات پيوسته ، و دشمنم را خوار و زبون و شكست خورده قرار ده . خداوندا! بر محمد و خاندان برگزيده اش در تمامى لحظات شب و روز درود فرست ، و مرا از شربدان نگاهدار ، و از گناه و پليدى پاكيزه ، و آتش جهنم را از من دور ساز ، و خانهبهشت را بر من حلال ، و من و تمامى برادران و خواهران مؤمن ، كه در راه تو آنها رايافته ام را به رحمتت مورد آمرزش قرار ده ، أي رحم كننده ترين رحم كنندگان . سپسرو بسوى قبله كرده و دو ركعت نماز بگذار ، در ركعت اول سوره ‹ صفحه 315 › انبياء و در ركعت دوم سوره حشر را قرائت نما، آنگاه قنوت گرفته و بگو : معبود حقى جز خداوند بردبار و بزرگوار وجود ندارد ،معبود حقى جز خداوند برتر و بالاتر نيست ، معبود حقى جز پروردگار آسمانهاى هفتگانهو زمينهاى هفتگانه و آنچه در آنها و در ميان آنهاست ، نمى باشد ، در حالى كه بادشمنان أو مخالف و از منحرفين أو بيزار بوده ، و به ربوبيت أو اقرار ، و در برابرعزت أو خضوع مى كنم ، او اول و ابتدائى است كه آغازى ندارد ، پايانى است كه انتهاءندارد ، بر هر چيز با قدرتش غالب ، و بادانش از درون هر چيز آگاه است . عقلها رابه كنه عظمتش راهى نيست ، و گمانها و وهمها حقيقت هستى اش را نمى يابند ، و جانهادر درك كيفيت أو عاجزند ، بر درونها آگاه و بر پنهانى ها آشناست ، خيانت چشمها وآنچه سينه ها پنهان داشته اند را مى داند . پروردگارا ! تو را بر تصديق پيامبرت وايمان به أو و آگاهيم نسبت به مقام و منزلتش گواه مى گيرم ، و شهادت مى دهم كه أوهمان پيامبرى است كه حكمت به فضلش به سخن در آمده ، و پيامبران به أو بشارت داده ،و به اقرار بدآنچه آورده فرا خوانده ، و به تصديق نمودن ايشان تشويق نموده اند ،همانگونه كه اين آيه حاكى از آن است : " كسى كه نام أو كه در تورات و انجيلنوشته شده است را مى يابند ،
|
|
|
|
|
|
|