زيارت عاشورا در سايه قرآن يكى از اصولى كه قرآن بر آن اصرار دارد، عشق به خوبان و خوبى ها و تنفر از بدانو بدى هاست . قرآن مى فرمايد: از ابراهيم بياموز كه چگونه از عموى منحرف خود اظهار بيزارى كرد؛فلمّا تبيّن له انّه عدوّ للّه تبرّء منه انّ ابراهيم لاوّاه حليم (146) آن گاه كه براىابراهيم آشكار شد كه او دشمن خداست از او بيزارى جست ، با آنكه ابراهيم بسيار دلسوزو بردبار است پيامبر صلّى اللّه عليه و آله ماءمور است كه به مشركان بگويد: انّنى برىٌ ممّاتشركون (147) من از آنچه شما شريك خدا قرار مى دهيد، بيزارم . سوره ى برائت نشان گر آن است كه تنها علاقه به خوبى ها كافى نيست ، بلكه بايدبا بيان و فرياد، گفتن و نوشتن ، نامه و ناله و اشك وعمل ، از بديها بيزارى جست و نسبت به آنها ابراز تنفر كرد. هر سال ميليون ها مسلمان در سرزمين منى در كنار خانه ى خدا به پيروى از ابراهيم عليهالسلام در سه روز پشت سر هم به سوى نماد شيطان ، 49 سنگ پرتاب كرده و ازشيطان و شيطان نماها برائت مى جويند. جالب آنكه بعد از پرتاب سنگ ها به سوى شيطان ، حاجيان اين دعا را مى خوانند:خدايا حج من را قبول كن كه اين رمز آن است كه قبولى حج با طرد شيطان وشيطان ها همراه است . ناگفته پيداست كه شيطان در هر زمان به شكل و صورتى است ، چنانكه امامراحل قدس سرّه فرمود: آمريكا شيطان بزرگ است . در زيارت عاشورا به امام حسين عليه السلام و يارانش صد مرتبه سلام مى دهيم و درمقابل به دشمنان او كه دشمنان دين و خدايند، صد بار لعنت مى كنيم . تكرار پرتاب سنگ در سرزمين منى به شيطان و تكرار لعنت در زيارت عاشورا، نشاندهنده ى آن است كه بايد با محبّت خوبان و بغض دشمنان خو بگيريم و خو گرفتن دراثر تكرار است . حضرت على عليه السلام متولّد كعبه و خانه زاد خداست ، خداوند مى فرمايد: به دوركعبه بچرخيد تا در طواف خانه خدا عشق على و فكر و راه او در جان شما جاى گيرد. انسانبى عشق و تنفّر، همانند حيوانى است كه فقط نفس مى كشد. در هر شبانه روز ده مرتبه از خداوند مى خواهيم كه ما را در راه اولياى خود ثابت قدمبدارد؛ اهدنا الصراط المستقيم صراط الّذين انعمت عليهم و از راه منحرفان و غضبشدگان بيزارى مى جوييم غير المغضوب عليهم و لا الضّالّين سنگ كعبه را مىبوسيم ، ولى از سنگ جمرات با پرتاب سنگريزه ها به آن ، ابراز نفرت مى كنيم . روز عرفه به عشق حسين عليه السلام و دعاى او اشك مى ريزيم ، ولى فرداى آن در عيدقربان ، كارد بدست خون مى ريزيم و قربانى مى كنيم . با يك دست دعا و با دست ديگرسلاح . آرى مسلمانان بايد در تمام شئون زندگى اينگونه باشند. امام جمعه ى مسلمين بر لبش فرمان تقوى و در چشمش اشك و بر دستش سلام و گام هايشاستوار در قيام است ، فكرش آگاه به آفاق و ذهنش انباشته از علم است . واين معناى جامعيّتنمايندگان مكتبى و علما و خطبا در اسلام است . اگر به امام حسين عليه السلام سلام مى گوييم ، از قرآن آموخته ايم كه به پيام آورانآسمانى و رهروان الهى سلام مى گويد: سلام على نوح فى العالمين (148)،سلامٌ على ابراهيم (149)، سلام على موسى و هارون (150)، سلام علىآل ياسين (151) اگر به پيامبر صلّى اللّه عليه و آله صلوات مى فرستيم ، از قرآن ياد گرفته ايمكه مى فرمايد: اِنّ اللّه و ملائكته يصلون على النّبى (152) خداوند و فرشتگانبر پيامبر درود مى فرستند و اگر ما بر بنى اميه و غاصبان حكومت حقّ و تبهكارانتاريخ بشريّت ، لعن و نفرين مى كنيم ، باز از قرآن آموخته ايم كه مى فرمايد: اِنّالّذين يؤ ذون اللّه و رسوله لعنهم اللّه فى الدنيا و الاخرة (153) آنان كه خدا وپيامبرش را اذيّت مى كنند، خداوند آنها را در دنيا و آخرت لعنت مى كند. ما نفرين و لعن به دشمنان خدا را از انبيا ياد گرفته ايم ؛ لعن الّذين كفروا من بنىاسرائيل على لسان داود و عيسى بن مريم (154) كافران بر زبان داوود و عيسى بنمريم لعن شده اند. ما نفرين را از سيره ى پيامبر اسلام آموخته ايم كه در ماجراى مباهله فرمودند: ثمّنَبتَهِل فنجعل لعنة اللّه على الكاذبين (155) ما با هم مباهله مى كنيم و لعنت خدا رابراى دروغگويان قرار مى دهيم . بعضى از مجرمان را نه تنها خدا و پيامبران لعن و نفرين مى كنند، بلكه تمام موجودات باشعور هستى نيز آنان را دائماً لعنت مى كنند. اولئك يلعهنم اللّه و يلعنهم اللاعنون(156) كوتاه سخن آنكه سلام و نفرين ما در تمام زيارت ها به خصوص زيارت عاشورا،برخاسته از فرهنگ و روح قرآن است .
|